theatreacademy | Unsorted

Telegram-канал theatreacademy - Theatre Academy I

5071

🎓کانال یک آکادمی تئاتر: کارشناسی #کارگردانی 🎓کانال متمم: @TheatreAcademyII @TheatreAcademyV 🎓نمایش: @TheatreAcademyVI 🎓کانال کارشناسی ارشد: @TheatreAcademyVII 🎓کانال دانش بازیگری: @TheatreAcademyIV 🎓کانال ادبیات دراماتیک: @TheatreAcademyIII

Subscribe to a channel

Theatre Academy I

🎓 مقاله

سایبرنتیک، تئاتر و بازیگری

■ بخش اول

#سایبرنتیک، یا کنترل و ارتباط در حیوان - انسان - و ماشین، اهمیت کامل یک ایده‌ی دوران‌ساز است که در نسلی که ساخته شده است، درک نمی شود 
#آلفرد_مارشال.


#تئاتر هنر بازنمایی است، بنابراین به عنوان یک فرآیندِ یکپارچه ارائه می شود، که با اصل سه وحدت ارسطو (وحدت زمان / وحدت مکان / وحدت موضوع یا عمل) شروع می‌شود، که از طریق سوفوکل و شکسپیر و کالدرون و پیسکاتور و ایبسن و دیگران، تا به به دوران معاصر ادامه دارد، با شیوع همه‌گیری ویروس کرونا، تئاتر نه تنها به خودی خود، بلکه بر حسب ضرورت نیز تغییر کرد و شرایطش پراکنده و نامشخص شد، و یکی از پایه هایش را شکست، (یعنی رویارویی بین تماشاگران و بازیگران در یک فضای مشخص)، تئاتر دیگر محل اجرا نبود و صحنه‌ی تئاتر به هیچ جا منتقل شد، تئاتر دیجیتال نظمی ضد ارسطویی را پذیرفت، و اصل کلاسیک سه وحدت «مکان، زمان و عمل»، حتی وحدت لحن هوراسی شکسته شد. با این حال، اگرچه همه‌گیری کرونا پایه‌های تئاتر را به لرزه درآورد و تئاتر از تمام ابزارهای ارائه شده توسط فناوری‌های جدید استفاده کرد، مفاهیم اساسی تئاتر و فضای نمایشی اما از بین نرفت، تئاتر اما وارد جهان سایبرنتیکی شد.
سایبرنتیک مطالعه‌ی علمی و مدل‌سازی ریاضی تنظیم و کنترل در سیستم‌ها با تمرکز بر جریان اطلاعات و نحوه‌ی استفاده از آن توسط سیستم برای کنترل خود است. در زمینه های مختلفی مانند بیوسایبرنتیک، هوش مصنوعی، رباتیک، و علوم سیستم کاربرد دارد، هنگامی که در اواسط دهه ۱۹۴۰ «نوربرت وینر» اصطلاح سایبرنتیک را ابداع کرد، نمی دانست که نیم قرن بعد، این کلمه بسیار فراگیر، و ساختارشکن خواهد بود، به همین ترتیب، تعداد کمی از سایبرپانک‌ها امروز می‌دانند که دنیایی که اکنون در آن زندگی می‌کنند زمانی یک چشم‌انداز ناب بود که در تعدادی معادلات ریاضی روی تخته سیاه اتاق "2-224 MIT" بیان شده بود. با این حال امروزه کمتر انسانی وجود دارد که نیمه‌ی اول این کلمه را نداند یا از آن استفاده نکند. در اوایل دهه ۱۹۷۰ نویسندگان داستان‌های علمی تخیلی سریال های تلویزیونی محبوبی مانند سایبورگ ها و مرد شش میلیون دلاری تولید کردند که ایده‌ی اصلی سایبرنتیک را به نمایش گذاشت: اینکه انسان ها و ماشین ها را می توان برای ایجاد یک سیستم کاملاً کنترل شده ترکیب کرد که همیشه به هدف خود می رسد. امروزه کلمه‌ی سایبر به اولین قسمت از کلمات ترکیبی متعددی مانند فضای مجازی، مرکز خرید اینترنتی، و جرایم سایبری تبدیل شده است، واژه‌ی سایبرنتیک برای اولین بار در دوران باستان با "افلاطون" و در قرن نوزدهم با "آندری ماری آمپر" که هر دو آن را علم حکومت مؤثر می دانستند ظاهر شد. این مفهوم توسط ریاضیدان "نوربرت وینر" در کتاب مهم خود در سال ۱۹۴۸ احیا و شرح داده شد، که عنوان آن را به عنوان "سایبرنتیک، یا مطالعه‌ی کنترل و ارتباطات در حیوان و ماشین" تعریف کرد. وینر با الهام از نتایج زمان جنگ و پیش از جنگ در سیستم‌های کنترل مکانیکی سروومکانیسم‌ها و سیستم‌های هدف‌گیری توپخانه، و توسعه‌ی همزمان یک نظریه ریاضی ارتباط (یا اطلاعات) توسط "کلود شانون" تصمیم گرفت تا یک نظریه‌ی کلی از روابط سازمانی و کنترلی در سیستم‌ها ایجاد کند.

خودمهار کاری (Servomechanism) که گاهی "سروو" گفته می‌شود. یک دستگاه اتوماتیک است که از ارسال خطا و فیدبک منفی برای اصلاح عملکرد یک سازوکار استفاده می‌کند. معمولاً یک انکدر درونی دارد.
تئوری اطلاعات، تئوری کنترل و مهندسی سیستم های کنترل از آن زمان به رشته های مستقل تبدیل شده اند. چیزی که سایبرنتیک را متمایز می کند، تاکید آن بر کنترل و ارتباطات نه تنها در سیستم های مهندسی شده و مصنوعی، بلکه در سیستم های تکامل یافته طبیعی مانند موجودات و جوامع است که اهداف خود را تعیین می کنند، نه اینکه توسط سازندگان آنها کنترل شوند، سایبرنتیک به عنوان یک رشته‌ی خاص از مجموعه ای از جلسات بین رشته ای برگزار شد که از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۳ برگزار شد که تعدادی از روشنفکران برجسته پس از جنگ را گرد هم آورد، از جمله «وینر، جان فون نویمان، وارن مک کالوخ، کلود شانون، هاینز فون فوئرستر، دبلیو راس اشبیتسون، گرگوری ماریتسون، گرگوری اشبی، و به میزبانی بنیاد جوزیا میسی جونیور»، این کنفرانس ها به عنوان کنفرانس های میسی در زمینه‌ی سایبرنتیک شناخته شدند. سایبرنتیک از تمرکز اولیه‌اش بر ماشین‌ها و حیوانات، به سرعت گسترش یافت و ذهن‌ها (مثلاً در کارهای بیتسون و اشبی) و سیستم‌های اجتماعی (مثلاً سایبرنتیک مدیریت استافورد بیر) را در بر گرفت، بنابراین تمرکز اصلی افلاطون بر روابط کنترل در جامعه بازیابی شد، در طول دهه ۱۹۵۰ متفکران سایبرنتیک با مکتب نظریه‌ی سیستم‌های عمومی (GST) که تقریباً در همان زمان توسط "لودویگ فون برتالانفی" تأسیس شد...

ادامه دارد

👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 Performance

By #TEULIS

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 نشریه

کتاب روشن (۱۳۷۰)
به کوشش: حمید امجد

با مطالبی از: حمید امجد، براهنی، بهرام بیضائی، اکبر رادی، هوشنگ جهانشاهی، و ...


■ برخی عناوین:
بررسی نمایشنامه مرگ یزدگرد، "پرسشی بنام مرگ یزدگرد" (رضا براهنی)
نمایشنامه اژدهاک (بیضائی)
مصاحبه با اکبر رادی
نمایشنامه "محبس" (امجد)


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 تله‌تئاتر

«Męczeństwo Piotra Ohey'a»

«شهادت پیتر اوهه»
#اسلاومیر_مروژک ۱۹۵۹

«شهادت پیتر اوهه» توسط مروژک نوشته و منتشر شد. چهار سال بعد، ۱۹۶۲، نسخه‌ای تلویزیونی از این متن توسط تلویزیون #لهستان تولید شد.

| بدون زیر نویس|


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 ادامه

درباره رئالیسم تئاتری
ایرج‌ محرمی

۱۴.  از اصول دیگر رئالیسم مطالعه و تجسم زندگی انسان در جامعه است. جهان نمایش تجسم زندگی انسانی است در جامعه خود مطالعه و تجسم روابط اجتماعی است یعنی نمایشنامه روابط اجتماعی #کاراکتر محوری داستان را با دیگر کاراکترها بررسی می کند. مطالعه و تجسم رابطه در دو جامعه متفاوت است یا در دو تاریخ و ساعت متفاوت.

۱۵.  رئالیسم ساختمان کلی نمایشنامه ساختمان خود جامعه است پس جامعه را گرفته و زیر پوست واقعیتها را به ما نشان می دهد.

۱۶. رئالیسم تصویر کردن فعالیت درونی ذهن است و تشریح درونی کاراکترها رئالیسم علت و عواطف پیچیده ذهنی و ویژگی های درونی کاراکتر و انگیزه رفتار آنها را به ما نشان می دهد. برای نگاه انتقادگرانه به وضعیت جامعه فعلی همچنین رئالیسم یک مکتب عینی و غیر شخصی است یعنی خود نویسنده در جریان نوشته هایش مداخله نمی کند و به اثر خود جنبه شخصی و خصوصی نمی دهد. نویسنده رئالیسم به هیچ وجه لزومی نمی بیند که فرد مشخص و غیرعادی و یا عجیبی را که با اشخاص معمولی فرق دارد به عنوان قهرمان داستان خود انتخاب کند و این فرد در عین حال نماینده ممنوعان خویش و وابسته به اجتماعی است که در آن زندگی می کند و فرد غیر عادی نیست.

باید گفت با وجود آن که برخی بزرگان هنر رئالیستی، تئاتر را آینه هستی نامیده اند. با کمی دقت می‌شود دریافت، رئالیسمی  که در آثار #ایبسن، #استریندبرگ، #چخوف، #میلر ، #ویلیامز و ...دیگر ان آینه صرف واقعیت‌ها نیست. بلکه به تعبیر من  عمق واقعیت و شکل گیری این حقیقت موجود را واکاوی می کند.

■ پایان

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 از لئونارد کوهن

همیشه بصورت مستمر کار می کردم
اما هیچوقت اسمش را هنر نمی گذاشتم
افکارم را سر و سامان دادم
با مسیح ملاقات کردم و مارکس خواندم
اما نتوانستند آتش کوچک درونم را روشن نگه دارند
اما این شعله رو به خاموشی همچنان درخشنده بود
برو به مسیحای جوان بگو:
«چه بر سر دل می آید»
نم نمی از بوسه‌های تابستانی بود
آنجاکه سعی کردم دوبله پارک کنم
رقیب شرور بود
ودست زنانی در کار بود
هیچ چیزی نبود جز یک معامله
اما لکه زشتی به جا گذاشت
اینجا آمدم تا دوباره ببینم
«چه بر سر دل می آید»
بدلیجات مقدس میفروختم
با سر و وضع آدم حسابی ها
گربه ای در آشپزخانه داشتم
و پلنگی در حیاط
در زندان استعداد
با زندان‌بان رفیق بودم
البته که ما نقش یک زوج شگفت انگیز را بخوبی ایفا کردیم
اما من هیچوقت نقش خودم را دوست‌نداشتم
نه زیبا بود و نه زیرکانه
حال کمانچه ای در دست فرشته است
و چنگی در دست شیطان
هر روح به‌سان ماهی کوچکی ست
و هر ذهن به‌سان یک کوسه
تمام پنجره ها را شکستم
اما خانه، اما خانه همچنان تاریک است
طرز استفاده از تفنگ پدرم را بخوبی بلد بودم.
برای غایتی جنگیدم
که حق مخالفت در آن نبود.

👁T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 تحلیل

تحلیلی بر کتاب "دراماتورژی چیست؟دراماتورژ کيست؟ "
#امیررضا_فخری

#دراماتورژی (به آلمانی و فرانسوی: Dramaturgie)، فن و هنر نگارش #نمایشنامه است. اگر پذیرفتنی باشد که واژه ی "نمایش‌پردازی" را به عنوان ترجمه ای برای آن در نظر بگیریم، در نتیجه نمایش پردازی باید به معنی مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان اجرا در نظر گرفته شود. نمایش‌پردازی یکی از تخصص‌های مربوط به نمایش‌های تئاتری است. 
#محمدرضا_خاکی و #منصور_براهیمی در کتابی تحت‌ عنوان "دراماتورژی چیست؟  دراماتورژ کيست؟ " با گردآوری و نظم بخشی مجموعه ای از مقالات ترجمه شده، کوشيده‌اند ابتدا مفهوم دراماتورژی را شرح دهند و سپس کارکرد و چگونگی استفاده از آن را به فعالان عرصه ی تئاتر معرفی کنند..  
این کتاب که در انتشارات بیدگل منتشر شده است؛ مهم‌ترین ویژگی اش؛ همراه سازی تلاش مجموعه ای از مترجمان عرصه ی تئاتر برای ایجاد یک کتاب مرجع به منظور دوری گزیدن از تکرار و اشتباه در فهم  واژه ی"دراماتورژی " است. بخشی از  مطالب این کتاب پیشتر در دهه ۷۰ ، در فصلنامه های تخصصی تئاتر، با سردبیری دکتر خاکی منتشر شده بود و انتشار این کتاب در نشر بیدگل منبع آموزشی مهمی برای گروه‌های تئاتری و دانشجویان این حرفه است.  
دراماتورژی چنان که کتاب می نماید دستکاری ترجمه یک #نمایشنامه یا ديالوگ‌سازی ذهنی و شخصی کارگردان از یک متن نمایشی نیست؛ بلکه دراماتورژی پلی است که بین کنش های یک بازیگر و یک کارگردان با اجزای یک نمایشنامه هنگام اجرا پيوند برقرار می کند و مسیر را برای گروه‌ تئاتری روشن می‌کند. دراماتورژی هم علم است و هم فن که هر دو در خدمت هنر درآمده اند. 
در بخشی از پیشگفتار این کتاب می‌خوانیم که:  دراماتورژها به ما می‌آموزند که دراماتورژی «مصادره به مطلوب» نیست، بلکه عرصهٔ «گفت‌وگو» و پیوندهای دیالکتیکی است...امیدواریم کتاب حاضر فتح بابی باشد برای آنکه «وظایف #دراماتورژ» _عنوانی مشکوک و بی‌معنا در کشور ما!_ تا حدی روشن شود و نقد نمایشی ما بتواند معیارهایی برای سنجش اثر دراماتورژیک پیدا کند.
زنده یاد #هوشنگ_آزادی‌ور با ترجمه مقاله‌ای تحت عنوان"چرا به کارگردان نیاز نداریم: بیانیه‌ای دراماتورژیکال/تاریخی " که نوشته ی مایکل ایکس و زله ناک است ؛ تولید یک تئاتر را صرفا حضور عده ای بر صحنه نمی‌داند بلکه خلق یک اثر هنری را کاری جذاب معرفی می‌کند که در اینجا بخشی هایی کوتاه از ترجمه این مقاله را با هم می‌خوانیم:
- درام‌نویس، بازیگران، و «سازندگان درام» تنها حرفه ای هایی‌اند که وجودشان در تئاتر ضروری است.
- تولید و نمایش تئاتر، تنها به‌صحنه‌آوردن یک نمایشنامه نیست و حتی آن چیزی نیست که از نظر هنری یا مالی «موفقیت‌آمیز» باشد. بلکه خلقِ فرایندی است که حاصل آن به اجرا در مقابل تماشاگران می انجامد و نیز، خلقِ یک عالم صغیر فرهنگی است. اصل کار، خلق کردن، تولید کردن، و اجرا کردن نمایش است، که تمثیلی از تجربۀ اجتماعی همۀ انسان‌هاست.
- همۀ اعصار بزرگ نمایشی یک ویژگی مشترک داشته‌اند: عصر درام‌نویسان بوده‌اند. همچنین همۀ اعصاری که تئاتر در آن سقوط کرده یک ویژگی مشترک داشته‌اند: عصر «هنرمندان تئاتر» ( بخوانید سلبریتی ها) بوده‌اند. امروز ما در چنین عصری قرار گرفته‌ایم. کارگردان تنها کاری که می‌کند محدودکردن خلاقیت درام‌نویس است. متن و مؤلف کنار رفته‌اند و جای آن‌ها را مؤلفان دیگری گرفته‌اند که مدعی‌اند حرف آخر را باید آن ها بزنند!
کتاب "دراماتورژی چیست؟  دراماتورژ کيست؟" این توانایی را دارد که در ذهن خواننده اش دريچه ای بگشاید و او را با مفاهیم واقعی کار دراماتورژ و دراماتورژی آشنا کند و در زمانه ی اکنون ما که حتی دو واحد درس دراماتورژی در کلاس های دانشکده های تئاتری وجود ندارد،خواننده را با این هنر و فن والا آشنا کند، تا از طریق آن دانشجویان و کارکنان عرصه ی تئاتر کشور ( نمایشنامه نویسان، کارگردانان، بازیگران و طراحان و منتقدان) بتوانند ذهنیت روشن و دقیق تری از وظایف یک دراماتورژ پیدا کنند. این کتاب می‌کوشد تا با توجه به سبک های مختلف تئاتری، پیدایش و تاریخچه ی دراماتورژی را در گستره ی تئاتر معاصر در قرن بیستم،بیان کند.
به امید آنکه کوشندگان هنر تئاتر به این علم و هنر نوين پی ببرند و با مطالعه دقیق ای بحث بتوانند آثار قابل دفاع تری خلق کنند.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓تله تئاتر

#بازی_استریندبرگ
#فردریش_دورنمات

کارگردان:

#حمید_سمندریان

بازیگران:
#محمدعلی_کشاورز #اسماعیل_شنگله #رضا_کیانیان #هما_روستا

محصول ۱۳۵۱
تلویزیون ملی ایران

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 گزیده

بخشی کوتاه از اجرای
#جزیره اثر آثول فوگارد

صحنه‌ای پرشور که دو مرد زندانی، در نقش آنتیگونه و کرئون، جدالی لفظی در باب آزادی، نافرمانی و مرگ آغاز می‌کنند. بازی کانی و نتشونا خیره‌کننده و هیجان‌انگیز است.
#احسان_زیورعالم

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 مقاله

تحلیل جامعه شناختی تئاتر و جایگاه آن در میان رسانه های جمعی ایران

دکتر تژا میرفخرایی و منا رجبیه فرد

مقاله اخیر، ضمن بررسی و تحلیل ماهیت #تئاتر، به موضوع جایگاه و کارکرد تئاتر در میان رسانه های نوین پرداخته است.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 به بهانه

کتاب چهل و سومین
جشنواره سراسری تئاتر فجر.

جشنواره تئاتر فجر که زمانی با حضور و رقابت بزرگان نمایش، مهمترین رخداد تئاتری کشور بود. از بازگشت دوباره برخی دبیران، به اوج نرسیده نزول خود را آغاز کرد و با سیاستهای غلط نمایشی و دبیران کار نابلد، امسال به بدترین حالت خود رسید.
بدون تردید منظور ما شرکت کنندگان فخیم این جشنواره نیستند. هرکسی حق دارد در هر رویدادی شرکت نماید. بلکه سمت و سوی مدیران اداره کل هنرهای نمایشی و برگزار کنندگان جشنواره و کسانی هستند که ریاکارانه در هر دوسوی تاریخ و بر اریکه منافع خویش ایستاده‌اند.
در زمانی که تئاتر در ایران مرده و تئاتر تجاری و شوهایی مانند کنسرت نمایش‌ها، تماشاگر تب زده تئاتر را ربوده است، شعار این جشنواره " تئاتر زنده است" بسیار مضحک به نظر می رسد.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

زیرنویس فارسی سینک
فیلم Butley

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 به بهانه درگذشت

#دیوید_لینچ
۱۹۴۶ تا ۲۰۲۵

نقاشی‌هاىی که الهام بخش سبک بصرى دیوید لینچ بودند.

دیوید لینچ:
من‌ نمی‌خواهم مثل یک آدم بااستعداد‌ همه ‌فن ‌حریف جلوه‌ کنم‌، هرگز. من تنها به‌طور اجتناب‌ناپذیری‌ درگیر‌ چیزهای مختلفی‌هستم.

👁 @theatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 ادامه پست پیشین

لیوینگ تیاتر:
حفظ نیروی سرکشی، تسلیم نشدن به قدرت نفی

نویسنده و مترجم:
#سمیرامیس_بابایی

■ بخش پنجم
                                    
پل منارد(پژوهشگر تئاتر)  از تجربه‌ی خود درباره‌ی این نمایش می‌گوید:
تک نوری روی صورت بازیگری با موهای خاکستری افتاده است. او در گوشه‌ی صحنه به حالتی بت ایستاده و به مخاطب‌ها خیره است. نه چیزی می گوید، نه جنبشی دارد.  تماشاگرها منتظر می‌مانند و انگار این انتظار قرار است تا ابد طول بکشد و به‌تدریج بین‌شان بی قراری می‌افتد .کمی که می‌گذرد مردم با دشنام  بروشورهای مچاله شده ای به سمتش بازیگر پرتاب می‌کنند.فریاد یک دلار یک دلار  از روی صحنه به گوش می‌رسد. مرد مبهوت  همچنان به ناکجا چشم دوخته است...... اجراگرها روی صحنه درد می‌کشند، از خود منزجز می‌شوند و با صدای بلند دردمندی‌شان را ابراز می‌کنند. روی زمین می غلتند، در هم می پیجند و زمین را چنگ می زنند. صحنه تبدیل به همهمه‌ای از وحشت و درد می شود. تا جایی که دیگر صدا به صدا نمی رسد و حتا صداها مبدل به آواهایی حیوانی می‌شوند.سپس اجرا گرها بدن های دردمند خود را میان تماشاگرها می برند و بعضی از مخاطب‌ها آن ها را درآغوش می‌کشند و سعی در آرام کردن‌شان دارند. صداها کم‌کم فروکش می‌کند و همه‌ی اجراگرها از هوش می‌روند.صدای یک دلار یک دلار دوباره به گوش می‌رسد و مشق نظامی از سر گرفته می شود. گروهِ رژه یکی‌یکی بدن هایی که روی زمین بی‌تحرک افتاده و دچار جمود نعشی شده است را به خط می کنند .آن‌ها کفش های قربانیان راهم در می آورند و به خط می چینند. مردی هم که تمام مدت خیره مانده است از این قاعده مستثنا نیست. او هم در ردیف بدن های تکیده‌ی چوب شده قرار می گیرد و صحنه پایان می‌یابد.»
با وجود اینکه بیش از ۴۰ سال از اجرای رازها می‌گذرد، بسیاری از بخش‌های نمایش همچنان زیبایی و قدرت خود را حفظ کرده‌ است. جولیان بک آن را « ازدحام متراکم ایده ها» می‌نامد و سعی می‌کند تماشاگران را به فکر وادارد: که این مردان و زنان روی صحنه چه می کنند؟
«در پایان کار یکی از اجراگرها جلو می‌‌آید و یک سوال کاملا نامفهموم و نافهمیدنی می‌پرسد. سوالی بی معنی. این جاست که تماشاچی می‌تواند از خود بپرسد اجراگر چه گفت؟ و چرا این آدم ها دارند چنین کارهایی  انجام می‌دهند؟ و  شاید به پوچی همه‌ی آن کارها پی ببرد. چون تنها جواب ممکن این است که آن‌ها به هر دستور مزخرفی بله قربان می‌گویند. در واقع این چیز پوچ و مضحکی که مشاهده می‌کنید می‌تواند نمایی باشد از زندگی تلف شده‌ی خودتان...... ایده این بود که بتوانیم تماشاگرها را به صورت فیزیکی به تحرک واداریم و بتوانیم آن‌ها را برانگیخته کنیم. اگر ما بتوانیم قفل درهای بسته‌ی احساسات آن‌ها را بشکنیم ان وقت است که آنها تازه شروع به حس کردن می‌کنند و شاید درهای دیگری نیز از احساسات به رویشان گشوده شود.برای همین ما اغلب در حال مقابله با ترس‌های وجودی تماشاگرها هستیم.»

«ما فقط تابع قانون بودیم!»
این بهانه‌ایست که بعد از آیشمن دیگر کسی نباید از آن استفاده کند
.


نمایش #آنتیگونه

محصول بعدی گروه #لیوینگ_تیاتر آنتیگونه‌ بر اساس نمایشنامه‌ی برتولت برشت بود و آنچه این کار را برجسته می‌کرد رویکرد آنارشیستی آن بود و ظرفیت های آرتویی که این نمایشنامه امکان‌پذیرش می‌کرد. گروه که کار خود را با شعر اغاز کرده بود، هم‌پوشان با برتولت برشتی پیش می رفت که خود نیز فضاهای ذهنی شاعرانه داشت. نمایش آنتیگونه اتفاقی قریب الوقوع را پیشگویی می‌کند. و هشدار می‌دهد وقتی جامعه ای از اصول آنارشیستی صلح طلبانه‌ی خود دور  بیوفتد چه فرجامی خواهد داشت ( آن چه باور عموم را به پذیرش اقتدار مرکزگرایانه می‌کشاند). جولیان بک در مصاحبه‌ای اشاره می‌کند:«در واقع ما مسوولیت را دراماتیزه کردیم. برای همین است که مردم روی صحنه حضور دارند. زیرا این نمایش تقابل مردم با خودشان است. لحظه‌ای که حکم به نابودی آنتیگونه داده می‌شود، همان لحظه‌ای‌ست که مردم شکل انسانی خود را از دست می‌دهند و دادگاه را به خود می‌بازند.» جولیان بک قصد داشت آنتیگونه باعث شورش تماشاگر شود «اگر در تئاتر انقلابی نباشد،تئاتر ما یک تئاتر شکست خورده خواهد بود» آنتیگونه نشان می‌دهد وقتی جامعه نسبت به اتفاقی واکنشی نشان ندهد و یا حتا واکنشی دیرهنگام از خود بروزدهد قطعا فاجعه‌ای رخ خواهد داد.« ما انتیگونه را در سال ۱۹۶۷ اجرا کردیم . می‌خواستیم نشان دهیم بعد از هزاران سال ممکن است سرانجام حرکتی رو به جلو روی دهد، و مخاطب فهیم و دارای اصالت فکری سرانجام دست به اقدامی بزند، قبل از آن‌که دیر شود.» این بار گروه از خلق جمعی(همفکری و مشارکت در متن) فاصله گرفت و به جای آن بداهه‌پردازی و کارکرد مشارکتی اش را توسعه داد.

■ ادامه در پست پسین

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 ادامه از پست پیشین

لیوینگ تیاتر ...
سمیرامیس بابایی

■ بخش سوم

ارتباط
ما از سرما به درون می‌آییم...

در بهار ۱۹۵۸، #جک_گلبر، #نمایشنامه‌نویس جوان شیکاگو،شخصاً #فیلمنامه‌ای را برای بک‌ها آورد زیرا «نمی‌توانست هزینه پست را بپردازد». پس از خواندن چند قسمت به طور تصادفی، بک نمایشنامه را نزد مالینا برد و به او گفت که باید آن را اجرا کنند.  این نمایشنامه فرصتی عالی برای بک ها فراهم کرد تا اصول #آرتویی خود را به کار گیرند. شاید بتوان گفت اولین موفقیت بزرگ آن ها در دهه‌ی پنجاه با نمایش «ارتباط» بود. ارتباط درباره‌ی زندگی گروهی از معتادان به مواد مخدر در نیویورک است. داستان به صورت مستندگونه‌ای روایت می‌شود و شامل ارتباط چندین معتاد به هروئین است .روی صحنه یک گروه فیلم برداری و گروه‌ موسیقی  جَز هم حضور دارند که بصورت بداهه با معتادان در تعامل اند. نمایش به شکلی واقع‌گرایانه و بی‌پرده به مشکلات و چالش‌های زندگی معتادان می‌پردازد و دارای قالب نمایش در نمایش  است.جیمز دان «تهیه کننده» و جِیبرد به عنوان « نویسنده» تلاش می کنند با کمک معتادان واقعی درباره‌ی لایه های پنهان جامعه صحبت کنند. برخی از این معتادان موزیسن های جز هستند همه آنها ( به جز «تهیه کننه» نویسنده و دو «عکاس» ) یک نقطه ی اشتراک با یکدیگر دارند همگی منتظر ساقی هستند. دیالوگ های شخصیت ها همپوشان با موسیقی جَز است. بداهه نوازی  با بداهه‌‌گویی اجراگران در هم می آمیزد تا تجربه ای بکر و چند جانبه ایجاد کند .در نمایش بالاخره کابوی(ساقی) از راه می رسد و بین معتادها هروئین توزیع می کند و تماشاگران شاهد مصرف واقعی موادمخدر توسط معتادها روی صحنه هستند. حتا در اجرا یکی از مصرف‌کنندگان اوردوز می‌کند و به تشنج می‌افتد ( بیش از پنجاه نفر از تماشاگران در طول این صحنه غش کردند.) حتا در بعضی اجراها کارگردان و یکی از فیلم‌برداران تصمیم می‌گیرند دوپینگ را امتحان کنند تا احساسی مشابه نسبت به معتادان داشته باشند. «ارتباط» به خاطر به‎‌نمایش درآوردن تصویری عریان از اعتیاد و برهم زدن خط‌های تماشاچی- بازیگر و استفاده نوآورانه اش از موسیقی جز که بازتابی از فرهنگ موسقی بیت و هاردپاپ آن زمان بود مورد تحسین قرار گرفت و بیش از 700 بار اجاره شد و چندین جایزه نیز دریافت کرد و همچنین الهام بخش #اقتباسی سینمایی در سال ۱۹۶۱ به کارگردانی شرلی کلارک شد که در فیلم بسیاری از عناصر اجرا و نمایشنامه را درش حفظ کرد. ادوارد آلبی در مراسم اهدی جوایز اوبی تعریف می کند « قصد داشتم به برلین بروم تا نمایشی را بببنم.

ولی قبلش با نمایشی مواجه شدم که جزو هیجان انگیزترین اجراهایی بود که تا به حال تجربه کرده بودم و اسمش ارتباط بود»  ارتباط ما را وارد دنیایی پیچیده می‌کند و حتا اگر تجربه‌ی مواد مخدر نداشته باشیم مشاهده‌گر بسیاری از وجوه انسانی هستیم: از اعتیاد درون سوز تا رستگاری باشکوه با موسیقی جز.حتا در سال 2008 تیاتر اف برادوری لیوینگ تیاتر پنجاهمین سالگرد قدیمی‌ترین تیاتر تجربی خود را جشن گرفتند و یک گروه جز نیویورکی هم با آن ها همراهی کرد.

بازداشتگاه

هراس،هراس‌ناک‌ترین هراس است...
نمایش  بازداشتگاه از گروه #لیونگ_تیاتر، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آثار این گروه تئاتری #تجربی است. این نمایش برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ به کارگردانی جودیت مالینا و جولیان بک به روی صحنه رفت و نقدهای بسیاری دریافت کرد. بازداشتگاه که به نام زندان هم ترجمه شده است نوشته کنت اچ. براون، داستانی مستندگونه از زندگی روزانه سربازان در یک زندان نظامی آمریکایی را به تصویر می‌کشد. این نمایش با استفاده از سبک #تئاتر_شقاوت (Theatre of Cruelty) که تحت تأثیر نظریات آنتونین آرتو قرار دارد، تجربه‌ای واقعی و نفس‌گیر از خشونت و ستم را به تماشاگران منتقل می‌کند. بازیگران در این نمایش با دقت و جزییات حرکات روزمره و سخت‌گیری‌های بی‌رحمانه محیط زندان را بازسازی می‌کنند، که به نوعی بازتابی از اعتراضات اجتماعی و سیاسی آن دوران  است.

□ ادامه در پست پسین

👁 http://T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 نمایش

«مصدق؛ تابستان، پاییز، زمستان»

چهاردهم اسفند سالروز درگذشت محمد مصدق سیاست‌مدار برجسته ایرانی و رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران است. او با کودتای پهلوی دوم و توسط ایالات متحده ساقط گردید.

در این نمایش کوشش شده طی سه پرده، فراز و فرود زندگی سیاسی مصدق به اجرا در آید. در تابستان به عنوان فصل کامیابی مصدق، به حاشیه‌های حضور او در شهر لاهه هلند جهت شرکت در دادگاه لاهه برای دفاع از ملی شدن صنعت نفت ایران در مقابل نمایندگان بریتانیای نسبتا کبیر پرداخت شده است. در پاییز که موسم خزان مصدق است، گوشه‌ای پرشور از دفاعیات او در محکمه نظامی پس از کودتای بیست و هشت مرداد را شاهد هستیم و نهایتا در زمستان، آخرین روزهای حیات او در حصر قلعه احمدآباد، مزاحمت‌های گاه و بی‌گاه ساواک و وصایای مصدق به پسرش را به تماشا می‌نشینیم. نمایش سال ۱۳۸۴ در کلن آلمان به روی صحنه رفته است.
#مصدق سال ۱۳۴۵ پس از سه سال زندان انفرادی و ده سال حصر در قلعه احمدآباد، براثر ابتلا به سرطان حیات را بدرود گفت و پیکرش را در اتاق خانه‌اش به خاک سپردند.

کارگردان: رضا علامه زاده
۱۰۴ دقیقه/ 309 360p

منبع:
کانال زباله دان تاریخ


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 Select of play

#James_Thierree

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 اجرای صحنه‌ای

مخاطب خاص
نویسنده و کارگردان: #علی_شمس

بازیگران:
وحید آقاپور، الهام شعبانی، رضا مولایی، و جواد نمکی


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کتاب آموزشی

در گشوده
نظریه هایی پیرامون #بازیگری و #تئاتر
#پیتر_بروک

ترجمه:
بهرنگ فرهنگ دوست

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 یادداشت

درباره رئالیسم تئاتری
ایرج‌ محرمی

■ بخش یک

رگه‌های مکتب #رئالیسم قبل از پیدایش آن و از اغازین دوران تاریخ هنر کم و بیش دیده می شود. اما طهور آن در یک دوره تاریخی مشخص به پایان دوران رامنتیسم در فرانسه برمی گردد. اساساً فلسفه رئالیسم پیش از پاگذاشتن به دنیای ادبیات در جهان فلسفه قابل فهم  است. ادبیات رئالیسم مقابل ادبیات ایده‌آلیستی به وجود آمد. و در تئاتر شورشی بود بر علیه رمانتیسم به ابتدال رسیده قرن هفدهم.
رئالیسم این حایگاه را درهنر ایجاد کرده است که دیگر مکتب‌ها و شیوه ها نسبت خود را با آن باز می یابند. در حدی کی می شود . همه هنرها را به دو دسته رئالیستی و. غیر رئالیستی تقسیم کرد.
سوررئالیسم، ناتورالیسم. تجرید، اکسپرسیونیسم و ... در قیاس با رئالیسم تعریف می‌شوند.

اما ویزگی‌های رئالیستی در تئاتر چیست و چگونه هست که یک هنرمند بدون درک ان نمی تواند در حوزه خارج از رئالیسم دست به خلق یا تولید اثر هنری بزند؟

۱. اولین و مهمترین نقطه در جهان رئالیسم اصالت واقعیت خارجی است وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان باورپذیر در این جهان و قابل قبول است. تمام دنیای این #نمایشنامه اصالت واقعیت خارجی است که حاکمیت دارد اصالت واقعیت جاری که در جامعه وجود دارد وهم آن را پذیرفته اند.

۲. همه ی موجودات و آنچه در این جهان است که ما درک می کنیم تصورات ذهنی وابسته به ذهن شخص است هرکس طوری جهان را ادراک می کند که در رابطه با تغییر جامعه یا کاراکتر حالت ایستا پیدا می کند برای مثال مرده فهمی از جهان ندارد یا حالت پویا دارد که هنگام جامعه پیشرفته همگام با جامعه پیشرفت می کند برای مثال وقتی موجودی می آید جهان او را می بینند قبلاً این موضوع درک نمی شد و اعتقاد به معجزه بود جامعه پیشرفت می کند و به سمت افراد آموزشی در تلویزیون باز می شود. رئالیسم یعنی هر آدمی واقعیت خارجی را با ذهن خود ادراک می کند در عین اینکه واقعیت خارجی وجود دارد و ملموس است.

۳. موجودات جهان خارج واقعی هستند و دارای وجود مستقل از ذهن هستند یعنی مستقل از ذهن، یک چیز ذهنی داریم و یک چیز واقعی هم داریم که آن چیز ذهنی حتماً واقعی است.

۴. اثر متکی به نمودهای واقعی و اجتماعی است تمام نشانه های یک نمایشنامه متکی به نمودهایی است.

۵. رئالیسم مشاهده واقعیت های زندگی است و تشخیص درست آنها و علل و عوامل بیان تشریح این واقعیت ها و تجسم آن ها. نمایشنامه واقعیت های زندگی را به ما نشان می دهد پس زندگی را به ما نشان می دهد پس نمایش تشریح می کند چرا این اتفاق افتاد و واقعیت های اجتماعی چیست که سبب  اتفاقات نمایشنامه می شود.

۶. رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت های زندگی است.نه فقط نشان دادن انها.

۷. نویسنده در این است که جامعه خود را تشریح کند می تواند از ساحت روانشناسی یا انتقادی باشد. این در واقع از حوزه تفکرات فلسفی است که وارد دنیای ادبیات شده است.

۸. جهان رئالیسم در نمایشنامه خود را تسلیم واقعیت می کند.

۹. اجتماع در جهان رئالیسم زنده و متحرک است موجودی مرده نیست حرکت آدم در اجتماع و تاریخ مورد توجه نویسنده است. نمایشنامه اثر متکی به پاره ای از تاریخ و پاره ای از رفتارهای ساده ی اجتماع است.

۱۰. تحول# کاراکترها در رئالیسم تصادفی نیست. در جهان رئالیسم توصیف انسان به صورت یک موجود اجتماعی رخ می دهد. ریشه ی رفتار انسان را در شرایط اجتماعی زمان حال بررسی می کند مثلاً نمایشنامه می تواند شیوه ی رفتار کاراکترهایش را در مدت زمانی معلوم مورد بررسی قرار دهد و به محض پایان زمان نشان بدهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

۱۱. در رئالیسم صفات نیکو با آدمی پدیده ای ذاتی نیستند آدمها ذات پلید یا خوب نیستند بلکه این اتفاق حامل تأثیر محیط یا جامعه بر آدمی است. محیط است که سبب بد شدن و یا خوب شدن آدم هاست در این جا نظریه هواداران محیط بر نظریه هواداران وراثت غالب است.

۱۲. جهان دنیای نمایشنامه از نظر رئالیسم واقعی و به شکلی است که در دنیای روزانه وجود دارد بدون هیچ گونه آرایش عین آنچه در حقیقت است.

۱۳. هدف حقیقی در جهان رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع است. به واقعیت های زندگی و بعد تحلیل و شناساندن دقیق آدم‌هاست که در اجتماع معینی وجود دارد یعنی جهان نمایش تأثیر محیط را به آدم ها و زندگی شان بررسی می کند آنها را تحلیل می کند که در یک اجتماع معین وجود دارد و چه رفتاری را نشان می دهند.

□ ادامه در پست پسین

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 فیلم‌تئاتر

«هملت ماشین»
#هاینر_مولر

کارگردانان:
فیلیپ وینسان و داوید ممبوش


محصول:
فرانسه و نروژ، ۲۰۱۶ م
کمپانی:
Theatre-Contemporain

مولر نمایشنامه‌اش را در فاصله ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۹ نوشت، یعنی در دل رویدادهای سیاسی در ایران و هدفش به تصویر کشیدن انسان معاصر در فاجعه‌ای بود که در آن غرق می‌شد. قرار بود ما بخشی از جهان مولر نباشیم و در هنگام تماشای اثر با خودم می‌اندیشیدم، آیا امروز، در دنیای «هملت‌ماشین» زیست نمی‌کنیم؟ گویی خیال مولر، برای انسان معاصر ایرانی، واقعیت ملموس است،‌ آشفته، پردرد و شاید معنازدا شده است.

احسان زیورعالم

👁. @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کتاب

وانمود کردن یا زندگی کردن
ماهیت تجربیات هنری یک بازیگر

#ام_گاخن

به کوشش:
#حمید_عسگری

"نقشه‌ی #کارگردان در هر صورت باید از آگاهی #بازیگر عبور کند".



👁 @TheatreAcademyIV

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 اجرا

جزیره
نویسنده: آثول فوگارد
کارگردان:
جو_مارتین

بازیگرها؛
سعید زرزر و عثمان جبری
اجرا ۲۰۱۵
گروه عناد فلسطین
با حمایت دولت آفریقای جنوبی

| تماشا |

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 پیام

پیام روزجهانی تئاتر ۲۰۲۵
| ۲۷ مارچ |
#تئودوروس_ترزاپولوس نمایشنامه‌نویس، کارگردان و استاد تئاتر یونانی (گروه اتیس) 

آیا تئاتر می‌تواند  طنین  فریادِ کمک انسان معاصر را بشنود؟
در جهانی که انسان بی هویت در پیام‌رسان‌ها گرفتار شده‌، در تنهایی دهشتناک پناه گرفته‌ و  و به زندگی ربات‌گونه‌ در انحصار حکومت‌ها و سرکوب تن داده‌ است؟
آیا  ویرانی محیط زیست، گرمایش کره زمین، ازبین رفتن  زیست‌گونه‌ها، آلودگی اقیانوس‌ها، ذوب شدن یخ‌های قطبی، افزایش آتش‌سوزی جنگل‌ها و تعییر اقلیم آب‌وهوایی دغدغه‌ تئاتر هست؟
آیا #تئاتر می‌تواند در این‌چرخه نابودی نقشی ایقا کند؟
تئاتر سال‌هاست که شاهد خاموش تأثیرات انسان بر کره  خاکی است، اما در برابر   این بحران‌ها، چاره‌ای پیدا نمی کند!

آیا تئاتر نگران وضعیت انسان قرن بیست و یکم است؟ قرنی که در آن جهانیان توسط منافع سیاسی و اقتصادی، سازمان‌های رسانه‌ای و بنگاه‌های افکار عمومی به بازی گرفته می‌شوند؟
دنیایی که در آن رسانه‌های اجتماعی،  ارتباط  انسانی را راحت‌تر کرده ‌ند، اما دلیل بزرگی برای فاصله گرفتن از هم شده‌اند؟
مجاز فصایی شده  که ترس از دیگران، از تفاوت‌ها، از بیگانگان، به شکلی گسترده بر اندیشه و رفتارهای ما سنگینی می کند.
آیا تئاتر می‌تواند پدیده‌ای برای درک تفاوت‌ها باشد اما زخم‌های خونین گذشته  را نادیده انگارد؟
این زخم‌های چرکین  ما را به افرینش دگرباره اساطیر فرا می‌خوانند. #هاینر_مولر می‌گوید:

“اسطوره‌ها، جهان شمول اند، فرایندی که همواره پدیده های نو و دیگر را می‌توان به آن  افزود. این ماشین انرژی را منتقل می‌کند تا زمانی که شتاب فزاینده‌اش، میدان فرهنگ را نابود کند.
و من اضافه می‌کنم که میدان #بربریت را هم.

آیا پرتوهای تئاتر در حدی است که بتواند بر زخم‌های اجتماعی را نشان دهد، به‌جای آن که تنها خود را در روشنایی کاذب بنمایاتد؟

با وجود  پرسش‌هایی که پاسخ قطعی ندارند، چرا  تئاتر زنده مانده است؟ چون تئاتر  با پرسش‌های بی‌پاسخ زنده است و امتداد  خواهد یافت.
پرسش‌هایی که #دیونیسوس، در گذر از زادگاهش، در ارکسترای آمفی تئاتر‌های باستانی و در پناه‌ جویی از میان شعله های جنگ، در  روز جهانی تئاتر، مطرح می‌کند.

به چشمان دیونیسوس خیره شوید، خدای شوریده‌ی تئاتر و اسطوره، که گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می‌دهد. فرزند دو زایش، از #زئوس و #سمله، بیانگر هویت‌های سیال، زنانه و مردانه، خشمگین و مهربان، آسماتی و زمینی، در مرز جنون و خرد، نظم و آشوب، بندبازی بر لبه‌ی مرگ و زندگی.
دیونیسوس پرسشی بنیادین و هستی‌شناسانه را پیش می‌کشد: «همه‌ی این‌ها برای چیست؟» پرسشی که هنرمند را به کاوشی هرچه عمیق‌تر در ریشه‌های اسطوره و ابعاد گوناگون معمای انسانی سوق می دهد.
ما نیازمند شیوه‌های نوین روایت هستیم، روایت‌هایی که حافظه را بپرورانند و مسئولیت  اخلاقی و سیاسی نویی را شکل دهند، تا از قرون سیاه پیچیده عصر حاضر رهایی پیدا کنیم..

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

.🎓 یادداشت

کمدی یا تراژدی؟
#حمید_عسگری

«برای همسن و سالانِ خودم»

تک به تک اهالی محترم تئاتر، یا حداقل هشتادوپنج درصد هنرمندان محترم تئاتر ایران، اینقدری تجربه‌ی تئاتری دارند که به راحتی می‌توانند در سِمت‌های گوناگون (از دبیری گرفته تا تدارکات) - درسطوح، جغرافیا، و فرهنگ‌های مختلف - جشنواره‌ برگزار کنند، از قلب پایتخت گرفته تاااااا هشت گوشه‌ی کهن تمدنِِ ایران زمین.
«چرا تن به این کار نمی‌دهند؟؟؟»
بد نیست این قسمت از نمایشنامه‌ی زیبای "باغ آلبالو" آنتوان چخوف را دوباره مرور کنیم.

لوپاخین: «و چوب حراج را به نام من ردند ... حالا باغ آلبالو مال من است ... مال من ... (سرمست قهقهه می‌زند) ... خدای بزرگ باغ آلبالو مال من است ... برای من که مست هستم ... دیوانه هستم ... همه‌ی این چیزها خواب است ... (از هیجان پا بر زمین می‌کوبد) ...  بر من نخندید ... کاش پدر و پدربزرگم از قبر بیرون می آمدند و می‌دیدند که چطور یرمولای آنها ... یرمولای تربیت نشده و کتک خورده و خوار و خفیف آنها که زمستان‌ها پا برهنه در باغ می‌دوید ... همان یرمولای بیچاره ... بهترین ملک دنیا را خریده است ... من همان ملکی را خریده‌ام که پدر و پدربزرگم و اجدادم در آن برده بودند و در آن حتی آنها را به آشپزخانه هم راه نمی‌دادند ... من خواب می‌بینم ... این فقط یک خواب است ... این در عالم واقع نیست ... این تخیل من است که با نادانی ام ترکیب شده است ... (دسته کلیدها را با تبسمی ملایم و تلخ بر می‌دارد) ... کدبانو کلیدها را به زمین انداخت ... که نشان می‌دهد دیگر در اینجا کاره‌ای نیست ... می‌شنوم که مطرب‌ها نواختن را شروع کرده‌اند ... (منظورش موزیسین‌ها هستند) ... هی مطرب‌ها بنوازید ... می‌خواهم بشنوم ... همه بیایید ... یرمولای لوپاخین را تماشا کنید که تبرش را دارد به سمت باغ آلبالو می‌برد تا درختان آلبالو را سرنگون کند ... بیایید و افتادن درختان را ببینید ... ما اینجا کلبه هایی می‌سازیم ... و نوه‌ها و نتیجه‌های ما زندگی نوینی را خواهند دید ... بنوازید ... (موسیقی نواخته می‌شود، مادام رانوسکایا در صندلی خود فرو می‌رود و به تلخی گریه می‌کند و لوپاخین با ملایمت) ... آه، چرا حرف مرا گوش نکردید بانو؟ حالا دیگر نمی‌توانی آن‌ را پس بگیری عزیز بیچاره‌ی من ... (با بغض) ... آه که همه چیز گذشته و تمام می‌شود ... و زندگی نکبت بار و آشفته‌ی ما دیگر تغییر کرده است ... (پیشک بازوی مادام رانوسکایا را که آرام در حال گریه کردن است می‌گیرد و محزون به سمت اتاق پذیرایی می‌روند) ... جریان یرمولای لوپاخین چیست؟ ... بهترین آهنگ‌هایتان را بنوازید مطرب‌ها ... بگذارید همه چیز به دلخواه من باشد ... (با طعنه) ... مالک جدید باغ آلبالو وارد می‌شود ... (تصادفاً به یک میز برخورد می‌کند و شمعدانها را واژگون می‌کند) ... نگرانی ندارد ... می‌توانم غرامت همه چیز را بپردازم ... من لوپاخین‌ام ... (خارج می‌شود).


اینجا همان نقطه‌ی اختلافِ #آنتوان_چخوف، درام‌نویس و #کنستانتین_استانیسلاوسکی در اجرای صحنه‌ای نمایشنامه‌ی #باغ_آلبالو بود. زیرا چخوف معتقد بود که این لحظه‌ی تلخ، #کمدی است، و باید بدان خندید.
و استانیسلاوسکی معتقد بود که این لحظه‌ی باشکوه، #تراژدی‌ است، و باید برای آن گریست.

«یک تئاتری باید ختم روزگار باشد، نه لوپاخین».



👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 فهرست

نامزدهای اسکار ۲۰۲۵

● بهترین فیلم:

◾️ Anora 
◾️ The Brutalist 
◾️ A Complete Unknown 
◾️ Conclave 
◾️ Dune: Part Two 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ I'm Still Here 
◾️ Nickel Boys 
◾️ The Substance 
◾️ Wicked 

● بهترین بازیگر نقش اول مرد: 

◾️ Adrien Brody, The Brutalist 
◾️ Timothée Chalamet, A Complete Unknown 
◾️ Sebastian Stan, The Apprentice 
◾️ Colman Domingo, Sing Sing 
◾️ Ralph Fiennes, Conclave 


● بهترین بازیگر نقش اول زن: 

◾️ Cynthia Erivo, Wicked 
◾️ Karla Sofía Gascón, Emilia Pérez 
◾️ Fernanda Torres, I'm Still Here 
◾️ Mikey Madison, Anora 
◾️ Demi Moore, The Substance 

● بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: 

◾️ Yura Borisov, Anora 
◾️ Kieran Culkin, A Real Pain 
◾️ Edward Norton, A Complete Unknown 
◾️ Guy Pearce, The Brutalist 
◾️ Jeremy Strong, The Apprentice 


● بهترین بازیگر نقش مکمل زن: 

◾️ Monica Barbaro, A Complete Unknown 
◾️ Ariana Grande, Wicked 
◾️ Felicity Jones, The Brutalist 
◾️ Isabella Rossellini, Conclave 
◾️ Zoe Saldaña, Emilia Pérez 

● بهترین کارگردان: 

◾️ Jacques Audiard, Emilia Pérez 
◾️ Sean Baker, Anora 
◾️ James Mangold, A Complete Unknown 
◾️ Brady Corbet, The Brutalist 
◾️ Coralie Fargeat, The Substance
 

● بهترین فیلم بین‌المللی: 

◾️ The Girl With The Needle 
◾️ The Seed of The Sacred Fig (دانه انجیر معابد) 
◾️ Flow 
◾️ I'm Still Here 
◾️ Emilia Pérez 

● بهترین انیمیشن: 

◾️ Flow 
◾️ Inside Out 2 
◾️ Memoir Of A Snail 
◾️ Wallace & Gromit: Vengeance Most Fowl 
◾️ The Wild Robot 


● بهترین مستند: 

◾️ Black Box Diaries 
◾️ No Other Land 
◾️ Porcelain War 
◾️ Soundtrack To A Coup d’Etat 
◾️ Sugarcane 

● بهترین فیلمنامه اقتباسی: 

◾️ A Complete Unknown 
◾️ Conclave 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ Nickel Boys 
◾️ Sing Sing 


● بهترین فیلمنامه اورجینال: 

◾️ Anora 
◾️ The Brutalist 
◾️ A Real Pain 
◾️ September 5 
◾️ The Substance 

● بهترین تدوین: 

◾️ Anora 
◾️ The Brutalist 
◾️ Conclave 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ Wicked 


● بهترین فیلمبرداری: 

◾️ The Brutalist 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ Dune: Part Two 
◾️ Nosferatu 
◾️ Maria 

● بهترین موسیقی متن: 

◾️ The Brutalist 
◾️ Conclave 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ Wicked 
◾️ The Wild Robot 


● بهترین ترانه اورجینال: 

◾️ El Mal - Emilia Pérez 
◾️ Mi Camino - Emilia Pérez 
◾️ Never Too Late - Elton John: Never Too Late 
◾️ The Journey - The Six Triple Eight 
◾️ Like a Bird - Sing Sing 

● بهترین جلوه‌های ویژه: 

◾️ Alien: Romulus 
◾️ Better Man 
◾️ Dune: Part Two 
◾️ Kingdom of the Planet of the Apes 
◾️ Wicked 


● بهترین طراحی صحنه: 

◾️ The Brutalist 
◾️ Conclave 
◾️ Dune: Part Two 
◾️ Nosferatu 
◾️ Wicked 

● بهترین گریم و آرایش مو: 

◾️ A Different Man 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ The Substance 
◾️ Nosferatu 
◾️ Wicked 


● بهترین طراحی لباس: 

◾️ A Complete Unknown 
◾️ Conclave 
◾️ Gladiator II 
◾️ Nosferatu 
◾️ Wicked
 

● بهترین صدا: 

◾️ A Complete Unknown 
◾️ Dune: Part Two 
◾️ Emilia Pérez 
◾️ Wicked 
◾️ The Wild Robot 


● بهترین مستند کوتاه: 

◾️ Death by Numbers 
◾️ I Am Ready, Warden 
◾️ Incident 
◾️ Instruments of a Beating Heart 
◾️ The Only Girl in the Orchestra

 

● بهترین انیمیشن کوتاه: 

◾️ Beautiful Men 
◾️ In the Shadow of the Cypress 
◾️ Magic Candies 
◾️ Wander to Wonder 
◾️ Yuck! 

● بهترین فیلم کوتاه لایواکشن: 

◾️ A Lien 
◾️ Anuja 
◾️ I'm Not a Robot 
◾️ The Last Ranger 
◾️ The Man Who Could Not Remain Silent



مراسم #اسکار در تاریخ دوم مارچ ‌
(بامداد ١٣ اسفند) برگزار می‌شود.

👁@TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 Film

#Butley (1974)

نسخه‌ی سینمایی نمایشنامه

کارگردان:
#هارولد_پینتر


نفیلم نخستین اثری هست که پینتر کارگردانی کرده و نمایشنامه نیز متأثر از دیدگاه‌های پینتر نوشته شده است.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓  ادامه پست پیشین

لیوینگ تیاتر:
حفظ نیروی سرکشی، تسلیم نشدن به قدرت نفی

نویسنده و مترجم:
#سمیرامیس_بابایی

■ بخش  ششم / آخر

#ریچارد_شچنر (بازیگر) درباره #آنتیگونه می‌گوید:
« وقتی آنتیگونه را شروع کردیم هیچ ایده‌ای نداشتیم که چه کاری قرار است بکنیم. هیچ طراحی صحنه‌ای وجود نداشت. نمی‌خواستیم هیچ وسیله‌ای یا هر چیز دیگری جز خودمان روی صحنه باشد. ما می‌خواستیم خلاف جهت حرکت کنیم. اجرای بازداشتگاه یک اصل را به ما آموخته بود نباید بخاطر نمایشنامه محدودیتی در اجرا به وجود بیاید. محدودیت دیگری هم وجود داشت، اجبار بر ارتباطات فیزیکی به جای ارتباط کلامی. ما در مواجهه با مخاطبانی بودیم که به زبان دیگری صحبت می‌کردند. مالینا نمی‌دانست از کجا باید شروع کند...برای همین رفتیم به سراغ سطرها و آن‌ها را یاد گرفتیم و بعد رفتیم به فضایی باز و بدون آن‌که شکی برای بداهه‌پردازی داشته باشیم، هر آن چه می‌خواسیتم کردیم. سه بار از اول تا آخر کار را همین طور اجرا کردیم و نمایش را کاملا بداهه رفتیم. آن‌چه در بداهه‌پردازی انجام شد بسیار دور از فرم نهایی کار( روندی که ماه‌ها به طول انجامید) بود. اما در طول آن سه بار بداهه‌پردازی فرم اصلی نمایش‌مان شکل گرفت. البته قبل از بداهه‌پردازی گروه ما ساعت‌های زیادی در مورد نمایشنامه و عوامل برانگیختی‌اش صحبت کرده بود. ما در مورد اختگی،انقیاد، فرمانبرداری، از دست دادن زمانِ کنش‌گری، صبر و حماقت، ساعت‌ها و ساعت‌ها صحبت کرده بودیم و در طول گفتگوهامان به مهارت‌های صوتی هم رسیدیم. انسانی که حالتی غیرطبیعی و خشن دارد چه صدایی می‌تواند داشته باشد؟ صدای انسان مقهور چگونه است؟»
یکی از ویژگی های انتیگونه‌ی #برشت این بود که به اجراگرها اجازه می‌داد خودشان باشد. مانند اجرای رازها لباس و گریم از کار حذف شد. «من نمی خواهم آنتیگونه باشم. من می خواهم جودیت مالینا باشم و هستم»لیوینگ تیاتر می‌خواست تمرکز روی بازیگران باشد تا اجازه دهد حضور فیزیکی انسان خود گویا همه‌ی ماجرا باشد. برای همین نمایش آنتیگونه از هیچ وسیله‌ای استفاده نمی‌کند و اجراگرها خود تبدیل به ابزار می‌شوند و خود دیوارها و مرزها را می‌سازند. هیچ صدایی جز صدایی که خود اجراگرها تولید می‌کنند وجود ندارد. در اجرا بیشتر از بیومکانیک مایرهولد استفاده شده است.« ما آهنگ‌ها و ریتم های بسیاری در گفتار پیدا کردیم»  ان‌ها می کوشیدند تا هیچ مانعی یا دست کم مانعی آگاهانه مابین تکانه و واکنش فیزیکی یا صوتی وجود نداشته باشد.
با آنتیگونه، گروه به یکی از اهدافی که از زمان تأسیس  دنبال می‌کرد دست یافت؛ فرمی برای تئاتر شاعرانه. آن‌ها بار دیگر بیانیه‌های سیاسی خود را با نوآوری‌های زیباشناسانه ارائه دادند. این کشف‌ها همراه با آگاهی سیاسی و احساسات جمعی، امکانِ خلقِ بحث‌برانگیزترین تولید #لیوینگ_تیاتر، یعنی «اینک بهشت»  را فراهم آورد که در به زودی در بخش سوم از آن خواهم نوشت...

■ ادامه خواهد داشت
| منبع: فصلنامه تجربه|

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 ادامه پست پیشین

لیوینگ تیاتر ...
سمیرامیس بابایی

■ بخش چهارم

نمایش به شکلی مستندوار و واقع‌گرایانه یک روز از زندگی سربازان در یک زندان نظامی دریایی آمریکا را به تصویر می‌کشد. این‌که چگونه زندانیان نظامی توسط مقامات بالاتر مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند..مکان نمایش بازداشتگاه نیروی دریایی است .توالی زمانی در نمایش وجود ندارد. هر چه هست شرح اکنون ادم های داخل زندان است و تحقیر بدن های به بند کشیده ای که حتا عادی تری حرکات روزمره شان را نیز باید با اجازه نگهبانان انجام دهند. بازیگران در این اجرا باید قوانین زندان و رفتارهای نظامی حاکم بر آن و پروتکل های موجود در ان شرایط را پذیرا باشند تا برای مخاطبان مشخص باشد که جزییاتی که بر زندانی‌ها می‌گذرد چگونه است. بازیگران نقش زندانی و زندانبان را پذیرفته اند.تمرینات بسیار سخت و خشن است و برای جلوگیری از برهم ریختن تعادل نقش های نگهبان و زندانی مرتبا عوض می شود. در بازداشتگاه بازیگران به صورت دقیق و هماهنگ و با استفاده از حرکات خود محیطی را خلق کردند که خشونت و ظلم بازداشتگاه نظامی را به نمایش بگذارند تا جایی که تماشاگران نیز این فشار را احساس کنند.
گروه لیونگ تیاتر، ، همواره به دنبال شکستن مرزهای سنتی تئاتر و ایجاد ارتباط مستقیم و فعال با تماشاگران بود. بازداشتگاه نیز از این قاعده مستثنی نبود و با رویکردی واقع‌گرایانه تماشاگران را وادار به تفکر و واکنش نسبت به موضوعات اجتماعی و سیاسی می‌کردند. این نمایش در سال ۲۰۰۷ مجدداً توسط لیونگ تیاتر به کارگردانی جودیت مالینا اجرا شد و موفق به دریافت جایزه اوبی برای بهترین کارگردانی و اجرای گروهی شد این اثر نه تنها به عنوان یک نمایش هنری بلکه به عنوان یک بیانیه سیاسی و اجتماعی قدرتمند شناخته می‌شود که تاثیرات آن هنوز هم در دنیای تئاتر احساس می‌شود.

به‌سان خوابی که گزارش آن منم
بپا خیزید رزمندگان فرو افتاده
بپا خزید و دوباره مواضع‌تان را اشغال کنید!


نمایش رازها و داستان‌های کوچک

سرانجام گروه لیوینگ تیاتر به دلیل فشارهای حکومتی مجبور شد سال‌ها به تبعیدی خودخواسته تن دهد. و «رازها» نمایشِ در تبعید آن‌هاست. ستون فقرات نمایش از یک «اتفاق» نشئت می‌گیرد و اعمالی بداهه در آن رخ می‌دهد که هم اجراگر‌ها و هم تماشاگرها در آن دخیل هستند و نمایش هیچ شخصیت یا خط داستانی منسجمی ندارد. صحنه عریان است و بازیگران لباس های معمول خود را مانند تی شرت و شلوار جین بر تن دارند.  قبل از این که تماشاچی ها در جای خود مستقر شوند اجراگرها مشغول گپ زدن با یکدیگرند و یک نفر هم در سکوت ایستاده و دفعتا چند جمله ای می گویدهدف بیشتر از بین بردن قراداد های مرسوم تاتر است و می خواهد عادت تماشاچی را بر هم بریزد (عنصر سکوت و سکون). درطول نمایش اجراگرها گاها سرود می‌خوانند، رژه می روند و از تماشاچی می‌خواهند به جای ناظرانی منفعل بخشی از نمایش آن‌ها باشند. حرکت‌ها غیر قابل پیش‌بینی است و می‌تواند باعث خنده‌ی مخاطب و یا اظهار نظر و تعامل مستقیم آن‌ها باشد و تماشاچی ناگهان خود را در حال مشارکت در شعارها و حرکت‌های سایر اجراگرها ببیند. رازها حذف عناصر داستان‌سرایی و برانگیختن حس و عاطفه است. اجرا در صحنه‌های ابتدایی یادآور کار قبلی گروه(بازداشتگاه) است و اجراگرها آرایش منظم نظامی به خود گرفته و به تدریج حرکات‌شان نرم‌تر و آزادنه‌تر می‌شود و به آیین‌های مختلفی تغییر می‌کند.در  یکی از صحنه ها اجراگرها با چوب های بخور رژه می‌روند و  سالن تئاتر از بوی چوب و  صندل پر می‌شود. آن ها تماشاگرها را برای یک شعار دسته جمعی به روی صحنه دعوت می‌کنند.

■ ادامه در پست پسین

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 ادامه پست پیشین

#لیوینگ_تیاتر، ...
سمیرامیس بابایی

■ بخش دوم

در ابتدا کلمه بود...
در سال ۱۹۷۴ جولیان بک و جودیت مالینا گروه تئاتر( #آف_برادویِ ) لیوینگ تیاتر را تاسیس کردند. شرایط کار بصورت نامطلوبی از اتاق نشیمن بک ها شروع شد و تعداد تماشاگران هم از بیست نفر بیشتر نمی شد. در سال های اولیه آن‌ها کارهایی از پل گودمن، گرترود اشتاین، برتولت برشت و فدریکو گارسیا لورکا را تولید کردند. به عنوان یک تئاتری ادبی( خصوصا در درام شعر مدرن) بیشترین نگاه گروه به ادبای نیویورکی بود و از همان ابتدا در مقابل تعریف تئاتر #برادوی‌ای قرار گرفتند.

آن‌ها شکل تئاتر #راپرتوار  را برای خود برگزیدند تا بازیگران بتوانند برای مدتی طولانی بر روی تعداد محدودی از نمایشنامه ها با هم همکاری کنند. به تدریج تحت تاثیر توصیه‌های #آنتونن_آرتو (نظریه پرداز و کارگردان تئاتر) که معتقد بود تئاتر نباید فقط به متن محدود شود، به روش های خلاقانه و تعاملی تری روی آوردند و سعی کردند در کارهاشان بداهه پردازی و مشارکت مخاطب بیشتر باشد .آن ها از تمرین در اتاق زیر شیروانی و اجرا در آن (سالن زیر شیروانی) شروع کردند. جایی که تماشاگران در پرداخت یا عدم پرداخت بلیت آزاد بودند.سپس در انواع مکان‌های کوچک نیویورک (از جمله تئاتر Cherry Lane و  خانه‌ی خیابان چهاردهم معروف‌شان به اجرا ادامه دادند. جودیت مالینا و جولیان بک در اواسط دهه‌ی ۱۹۶۰ دست به تجربه زندگی جدیدی به صورت یک گروه تئاتری سیار زدند. آن ها جمعی بودند با کار و زندگی مشترک و به خلق تئاترسیاسی و غیرداستانی می‌پرداختند. آن ها نخستین گروه آف برادوی‌ای هستند که کارهایش را در قاره ی اروپا بصورت تور به نمایش درآوردند و خود را به عنوان رسانه ای برای پیشبرد تغییرات اجتماعی در نظر می‌گرفتند و تا سال ۱۹۶۳ تقریبا شش بار برای شرکت در تظاهرات و تشکل های اعتراضی به زندان آفتادند.

#جودیت_مالینا

جودیت مالینا دو ساله بود که با خانواده اش از آلمان به آمریکا مهاجرت کرد . او به عنوان گارگردان و بازیگر تاتر زیر نظر اروین پیسکاتور در« گارگاه نمایش مدرسه‌ی نو» در کنار افرادی چون مارلون براندو، الین استریچ و هری بلافونته آموزش دید. اما جودیت در جریان آموزش‌ها به اختلاف نظرهای خود با #پیسکاتور پی برد. او که ابتدا به بازیگری فکر می‌کرد بعد از این مواجه سودای کارگردانی و تشکیل گروهی با اهداف آنارشیستیِ صلح‌آمیز به جانش افتاد.

#جولیان_بک

جولیان بک در واشنگتن هایتس منهتن متولد شد. جولیان در کالج نیویورک تحصیل کرد و برای مدت کوتاهی به دانشگاه ییل رفت سپس  تحصیل رار ها کرد و به سراغ نوشتن و هنر رفت. او به سرعت به حوزه‌ی تئاتر علاقمند شد .آشنایی اش با جودیت مالینا در سال ۱۹۴۳ سرنوشتش را برای همیشه تغییر داد. آن ها در سال ۱۹۴۷ لیوینگ تیاتر را تاسیس کردند و مقر خود را در شهر نیویورک قرار دادند.

■ ادامه در پست پسین

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…
Subscribe to a channel