🎓کانال یک آکادمی تئاتر: کارشناسی #کارگردانی 🎓کانال متمم: @TheatreAcademyII @TheatreAcademyV 🎓نمایش: @TheatreAcademyVI 🎓کانال کارشناسی ارشد: @TheatreAcademyVII 🎓کانال دانش بازیگری: @TheatreAcademyIV 🎓کانال ادبیات دراماتیک: @TheatreAcademyIII
🎓 تبریک
آغاز سال ۱۴۰۴
شروع بهاران مبارک
امید سال نو سال خوشبختی
سال موفقیت
وسالی عاری از صدای گریه کودکان
و سال صلح و شادی باشد.
خوشحالیم که یازده سال کنار هم بودیم.
#گروه_ادمین
ابرگروه و کانالهای تخصصی
👁 آکادمی تئاتر
@TheatreAcademyЧитать полностью…
@TheatreAcademyII
@TheatreAcademyIII
@TheatreAcademyIV
@TheatreAcademyV
@TheatreAcademyVI
@TheatreAcademyVII
🎓 کارگردانی
#سوزان_سانتاگ در آگوست ۱۹۹۳ در بوسنی زیر بمباران صربها پرده اول در انتظار گودو را با نه بازیگر اجرا کرد و پرده دوم را وا گذاشت. چون در زیر آن گلوله باران دیگر نیازی به #گودو نبود که بخواهد بیاید یا نه.
پرده دوم حضور خود تماشاگران بود. گودو تماشاگران بودند که آمده بودند؛ زیر بمباران در بی هیچ اغراقی اوج جنگ چون وقتی تماشاگران دو بار در روز برای دیدن اجرای سانتاگ با نور دوازده شمع میآمدند دیگر گودو چه اعتباری در برابر آنها میداشته است؟ پس پرده ی دوم بازگشت تماشاگران بود به خانه هایشان پرده دوم در خروج از سالن ورود به خیابان تا چرخاندن کلیدها در قفل در خانه ها ساخته میشد.
👁 @TheatreAcademy
🎓 انیماترونیکس
#انیماترونیکس (ANIMATRONICS)، دانش و فناوری طراحی وساخت مدلهای متحرک انسان و جانداران درشکل طبیعی و یا فانتزی آن ها است.
در واقع انیماترونیک تلفیق دانشهای مهندسی و هنر است و به نوعی، ترکیبی ازحداقل ۱۱ رشته شامل مهندسی مکانیک، الکترونیک،کامپیوتر،کنترل، شیمی و طراحی پارچه، مجسمه سازی، نقاشی، هوش مصنوعی، سینما، نمایش عروسکی و درام است.
امروزه محصولات انیماترونیک درصنعت سینمای حرفهای (جلوههای ویژه فیلمهای تخیلی) صنعت گردشگری (پارکهای ژوراسیک)، موزه های علوم و حیات وحش، آموزشهای پزشکی و تبلیغات تجاری به طورگسترده ای مورد استفاده قرارمی گیرند.
البته هنوز رشته دانشگاهی انیماترونیکس هنوز در ایران ایجاد نشده ولی درخارج از کشور در مقطع ارشد و دکترا تدریس می شود.
در ایران تلاشهایی برای ایجاد رشته در دانشگاه بینالمللی #قزوین انجام شده و نخستین پارک روباتیک بومی ایران نیز ساخته شده است.
انیماترونیکس رشتهای جذاب برای دانش آموختگان کارشناسی نمایش عروسکی، هوش مصنوعی، دینامیک، انیمیشن، سینما و ... است. پیوست فصل نخست کتابی به همین نام از دکتر #فاطمه_نظری است.
#ایرج_محرمی
👁 @TheatreAcademyIII
🎓 گزیده اجرا
ویس و رامین
نویسنده: #مهین_جهانبگو (تجدد)
کارگردان: #آربی_اوانسیان
محصول کارگاه نمایش، ۱۳۴۹
اجرا تختجمشید
چهارمین جشن هنر شیراز
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش دهم
مشکل سازماندهی مستقل از بستری است که در آن تجسم یافته است. تا آنجا که ایجاد تمایز معنادار است، [نظریهی سیستم ها بیشتر بر ساختار و مدلهای آنها متمرکز است ولی سایبرنتیک بر نحوهی عملکرد]، به این معنی که آنها چگونه اعمال خود را کنترل می کنند و چگونه با سایر سیستم ها یا با اجزای خود ارتباط برقرار می کنند. از آنجایی که ساختار و عملکرد یک سیستم را نمیتوان در تفکیک، درک کرد، روشن است سایبرنتیک و نظریهی سیستمها باید به عنوان دو جنبه از یک رویکرد واحد در نظر گرفته شوند، این بینش منجر به ادغام این دو حوزه تقریباً در عمل شده است. بسیاری از انجمنها، مجلات، و کنفرانسهای مرکزی در این زمینه، هر دو اصطلاحِ سیستمها و سایبرنتیک را در عنوان خود دارند. علیرغم عدم وجود تقسیمات فرعی دقیق، این حوزه با رویکردهای مختلف بسیار پراکنده است، که از برخی جهات مشابه و برخی جهات متفاوتند که در کنار هم وجود دارند، و بسیاری از «مکتبها» مانند سیستمهای خودکار، سیستمهای پیشبینی، سیستمهای زنده، سیستمهای پایدار یا سیستمهای نرم، به ترتیب با یک نظریهپرداز یا متفکر خاص مرتبط هستند، در نتیجه، گاهی اوقات، حوزهی سایبرنتیک و سیستمها هنوز فاقد پایههای روشن است. با این حال "اشتراکات بسیار بزرگتر از تفاوت ها هستند" و بنابراین، تلاش برای ادغام رویکردهای مختلف در یک شبکهی مفهومیِ مشترک ارزشمند است.
• نظریهی مکالمهی پاسک و نظریهی کنش متقابل بازیگران
تغییر انسان گرایانه در سایبرنتیک با انتقاد از مشاهدات بیرونی جدا در سیستم های اجتماعی تقویت شد، این چرخش مشارکتی شامل دنبال کردن تفکر/رفتار به طور مکرر به عنوان یک ناظر فعال و تبدیل شدن به بخشی از سیستم برای تغییر آن بود، این جنبش الهام بخش ایجاد چندین فناوری برای یافتن ابزار واقعی در زندگی روزمره، مانند اینترنت، و نرم افزارهای تصمیم گیری برای فرآیندهای صنعتی بود، روانشناس تربیتی و مهندس گوردون پاسک فناوری هایی را ایجاد کرد که می توانستند به عنوان شرکت کنندگان جانشین در مکالمات عمل کنند، و فکر و عمل انسان را در حال پرواز تنظیم کنند. پاسک در سال ۱۹۵۸ در کنفرانس مکانیزاسیون فرآیندهای فکری در آزمایشگاه ملی فیزیک لندن وارد حوزهی سایبرنتیک شد، مقالهی پاسک، «مشابههای فیزیکی رشد یک مفهوم» توضیح میدهد که چگونه یادگیری و توسعه مفهوم فرآیندهای پویایی هستند، با استفاده از استعارهی یک شبکه یا شبکهی الکترودها در محلول با مقاومت حساس به حرارت. به گفته پاسک، توسعه مفهوم تغییرات در مدلهای ذهنی را به صورت شبکهای انجام داد. تغییرات در یک قسمت از مجموعه یا سیستم باعث ایجاد موجهایی میشود که باعث ایجاد تغییر در سایر بخشها (نرونها/افراد) میشود. و تامین مجموعهی الکترولیتی با جریان های مختلف باعث ایجاد تغییراتی در سراسر مجموعه شد، پاسک پس از اجرای کمدیهای موزیکال به عنوان بخشی از ابتکار Sirendelle که با رابین مککینون وود ( از کمبریج) راهاندازی کرد، شروع به ساخت دستگاههایی مانند Musicolour کرد که از چرخهای رنگی برای تولید نمایش نوری با شدتهای متفاوت در پاسخ به ساز دیگری، خواه پیانو یا ساز دیگری استفاده میکرد. تعامل بین مجری و دستگاه به عنوان یک مکالمه عمل می کند که به عنوان یک اجرای جذاب و بداهه ظاهر می شود. این سیستم با کاهش شدت خروجی هنگامی که ورودی اجراکننده تکراری میشود، "خستگی" را نشان میدهد، و آنها را وادار میکند تا صدای ساز/صدای خود را تغییر دهند، تئوری مکالمهی پاسک و نظریهی تعامل بازیگران، تمایز تحلیلی کلی حوزه را برای درک چگونگی طراحی فنآوریها برای تقویت تفکر و عمل انسان، و استفاده از فناوریها برای ایجاد سناریوهای یادگیری ارائه میکند. پاسک این قضیه اساسی را توسعه داد که بعداً به CT و IA در حین همکاری با هاینز فون فوئرستر در دانشگاه ایلینویز، اوربانا، به عنوان محقق مهمان در آزمایشگاه کامپیوتر بیولوژیکی (BCL) کمک کرد. ایدههای مشابه پاسک دربارهی یادگیری و فناوری، که بعداً در کنفرانس مرکز اسناد بینفرهنگی در سال ۱۹۷۱ مورد بحث قرار گرفت، توسط فون فورستر برای طراحی دورههای پروژه محور بینا رشتهای به کار گرفته شد، پاسک معتقد بود: «اگر به طور قانونی گفته شود که یک سیستم تدریس می کند ، پس باید بتواند از دانش آموز خود یاد بگیرد که ممکن است نقش های معلم را معکوس کند».
■ منابع:
•«پروتو-سایبرنتیک در سیستم بازیگری استانیسلاوسکی | تام شولت»
•«پیشنهادات گوردون پاسک برای یک تئاتر سایبرنتیک»
•«تئاتر سایبری | ایرینا ایواچنکو»
•«سایبرنتیک، یک مرور کلی | آستریوس جی کفالاس»
•«پوستهی تکنو انسان، جهشی در شکاف تکاملی | جوزف سی»
•«یک مانیفست سایبورگ: فناوری علمی و فمینیسم سوسیالیستی در اواخر قرن بیستم | دونا هاراوی»
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش هشتم
با توجه به #زیبایی #مدرن، #تئاتر #سنتی بدون بدن واقعی ( #بازیگران ) و بدون مشارکت دیگران ( #تماشاگران ) نمیتواند وجود داشته باشد، اما باید توجه داشت که با استفاده از عناصر، تکنیکها، و ابزارهای نهفته در سازوکارهای مجازی، نمایشِ تئاتر، تمام مادیات خود را به دیگر پلانها منتقل میکند.
«پوستهی تکنو انسان، جهشی در شکاف تکاملی»□ ادامه دارد
جوزف_سی
ترجمه:
حمید عسگری
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش ششم
#سایبرنتیک یک علم فرارشتهای است که چگونگی ساختن سیستم های پیچیده (مغز، ارگانیسم ها، جوامع، و ماشین ها) را بررسی می کند، و نحوهی انطباق آنها با تغییرات اضطراری در محیط را اندازه گیری می کند، اصطلاح سایبرنتیک، با اشاره به عمل فرمان، توسط ریاضیدان "نوربرت وینر" ابداع شد. وینر تطبیق را از طریق یک حلقهی بازخورد در وسایل آتش ضد هوایی دشمن در طول جنگ جهانی دوم برای شلیک شبیه سازی کرد، سایبرنتیک در ابتدا بر روی ایجاد ماشین هایی برای شبیه سازی سیستم عصبی، به عنوان یک ناظر/محقق جدا تمرکز کرد، محققان میتوانند به طور ضمنی پارامترهایی را که ماشینها در آن کار میکنند تغییر دهند، اما این پارامترها را بهعنوان تغییرات عینی ایجاد شده در سیستم به واسطهی عملکردها و ویژگیهای آن ثبت کردند. نمونه ای برای نشان دادن مشاهدات مجزا، هموستاتِ "دبلیو راس اشبی" است، این دستگاه از قطعات نظامی اضافی ساخته شده بود و شامل چهار آهنربای الکترومغناطیس با پره ها، غوطه ور در حفره های آب، و متصل شده توسط یک مدار بود. محقق می تواند هر یک از پره ها را جابجا کند و همهی آنها را به حرکت وادار کند تا زمانی که هر یک از آنها به موقعیت ثابتی برسند. هموستات استعاره ای از ارگانیسمی بود که با محیط خود در تعامل است، ناظر خواص سیستم را به عنوان یک عامل خارجی و عینی می سنجد. در حالی که چنین تحقیقاتی می تواند در مطالعهی سیستم های مصنوعی موثر باشد، درک استفاده از این ابزارها در سیستمهای اجتماعی بسیار پراکنده گاهی اوقات مستلزم آن است که ناظران از درون سیستم وارد عمل شوند و نیازهای کاربران را با آشکار شدن تعاملات کشف کنند.
.
• سایبرنتیک - علم سیستم - و دانشگاهیان
علم سایبرنتیک و سیستم از زمان تأسیس خود برای دستیابی به سطحی از احترام در جامعه دانشگاهی تلاش کرده اند. متخصصان سایبرنتیک مخصوصاً یافتن خانههای خود در مؤسسات دانشگاهی یا ایجاد خانههای خود را با مشکل مواجه کرده اند. در حال حاضر، تعدادی، شاید هنوز ناکافی، از برنامه های دانشگاهی در سایبرنتیک و علوم سیستمی (CSS) وجود دارد، و به نظر می رسد کسانی که در رشته های جدید شرح داده شده کار می کنند، همیشه پیشینیان سایبرنتیک خود را به یاد نمی آورند، اولی سرسختانه به هدف خود برای ساختن نظریههای عمومی و مستقل از حوزه پایبند هستند، در حالی که دومی روی کاربردهای بسیار خاص مانند: سیستمهای خبره، رواندرمانی، ترمودینامیک، تشخیص الگو، و غیره تمرکز میکنند. سایبرنتیک و علم سیستم (CSS) به عنوان یک حوزهی مشترک میان رشته ای، مفاهیم مشترک مورد استفاده در چندین رشتهی سنتی را ارائه می دهد و تلاش می کند تا با یافتن اصطلاحات مشترک برای مفاهیم مشابه در این رشته های متعدد، به یک وحدت منطقی سازگار دست یابد. بنابراین CSS مفاهیم، نظریهها، و اصطلاحات فردی را در یک رشته خاص که به سمت ابزارهای عمومی و شاید خاص (کاربردها) هدایت میشوند، متحد میکند. این مقوله های مفهومی جدید ممکن است برای محققان سنتی قابل تشخیص نباشد یا دلیلی در استفاده از مفاهیم کلی پیدا نکنند، واضح است که مشکل ایجاد یک نظریهی جهانی بسیار پیچیده تر از هر یک از اهداف زمینیترِ رویکردهای مد روز است، اما ممکن است همچنین بگوییم که کلیت مسئله به خودی خود خطرناک است، اگر منجر به «گیر کردن» در انتزاعیاتی شود که آنقدر از دنیای روزمره دور هستند که استفاده از آنها، تعامل با آنها، یا آزمایش آنها بر روی مسائل عینی دشوار است. به عبارت دیگر، "برای اینکه احساس کنیم چگونه رفتار می کنند و نقاط قوت و ضعف آنها چیست"، اگرچه استثنائات زیادی وجود دارد، اما محققان در علم سایبرنتیک و سیستمها تمایل دارند در یک تخصص سنتی مانند (زیستشناسی، مدیریت، یا روانشناسی) آموزش ببینند و سپس خودشان را به مشکلات در حوزههای دیگر، و شاید یک حوزهی دیگر، بکار ببرند. بنابراین، قرار گرفتن آنها در معرض مفاهیم و نظریهی علوم سایبرنتیک و سیستم ها تا حدودی به طور موقت و خاص به دو یا سه زمینه ای است که خودشان در آن اعمال می کنند، با این حال، این بدان معنا نیست که سوابق تحقیقاتی عظیم و دستاوردهای بزرگ سالهای گذشته (به ویژه دستاوردهای زیستشناسی پس از کشف DNA) به اندازهی کافی قدردانی نشده است.
• تعریفِ سایبرنتیک
سایبرنتیک به معنای حکومت مردم است. در دهه ۱۸۳۰ آمپر فیزیکدان فرانسوی از آن برای توصیف علم حکومت مدنی استفاده کرد, نوربرت وینر سایبرنتیک را به عنوان "مطالعهی کنترل و ارتباطات در حیوان و ماشین" تعریف کرد، سایبرنتیک با مفاهیمی در هستهب درک سیستم های پیچیده مانند یادگیری، شناخت، سازگاری، ظهور، ارتباط، و کارایی سروکار دارد، سایبرنتیک تحت تأثیر قرار گرفته است و به نوبهی خود کاربردهایی در زمینه های مختلفی مانند ...
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش چهارم
البته به شیوهای کم عمق، که بیشتر با #مد پیش می رود تا درک عمیق انگیزهی اصلی این امر رشد انفجاری فناوری های مبتنی بر اطلاعات از جمله اتوماسیون، رایانه، اینترنت، واقعیت مجازی، عوامل نرم افزاری و روباتها بوده است. به نظر میرسد که با پیچیدهتر، گستردهتر، و انتزاعیتر شدن کاربردهای این فناوریها، نیاز دوباره به یک چارچوب مفهومی فراگیر مانند سایبرنتیک احساس میشود که بتواند به کاربران و طراحان کمک کند تا معنای این پیشرفتها را درک کنند. جنبش "Principia Cybernetica Project" به طور فعال درک سایبرنتیکی از سیستم های اجتماعی را دنبال می کند. برنامههای مرتبط با سایبرنتیک در مورد خودکارسازی، پویایی سیستمها، و نظریهی کنترل نیز با کاربرد در علم مدیریت و حتی درمان روانشناختی ادامه مییابد. مراکز تحقیقاتی پراکنده، به ویژه در اروپای مرکزی و شرقی، هنوز به کاربردهای فنی خاص مانند سایبرنتیک بیولوژیکی، سایبرنتیک پزشکی و سایبرنتیک مهندسی اختصاص دارند، اگرچه آنها تمایل دارند ارتباط نزدیک تری با حوزه کاربرد خود داشته باشند تا با توسعه نظری گسترده سایبرنتیک. تئوری اطلاعات عمومی با جستجو برای بازنمایی های رسمی که صرفاً مبتنی بر نظریه احتمال کلاسیک نیستند، رشد کرده است، همچنین پیشرفت قابل توجهی در ایجاد یک نظریه نشانهشناختی اطلاعات صورت گرفته است، جایی که موضوعات معناشناسی و معنای سیگنالها در نهایت به طور جدی مورد توجه قرار میگیرند. در نهایت، تعدادی از نویسندگان به طور جدی محدودیتهای مکانیسم و فرمالیسم را برای مدلسازی بینرشتهای بهطور خاص، و علم بهطور کلی زیر سؤال میبرند، بنابراین، مسائل در اینجا تبدیل به محدودیتهای نهایی دانش میشوند، بهویژه همانطور که در مدلهای ریاضی و مبتنی بر رایانه بیان میشوند. آنچه در خطر است این است که آیا اصولاً امکان ساخت مدلهایی، چه رسمی و چه غیر رسمی وجود دارد، که به ما در درک کامل پیچیدگی دنیای اطرافمان کمک کند.
● تمایزات و روابط
مواد یا اجزای بتن سایبرنتیک، به آن اجازه می دهد تا از نظر فیزیکی سیستم های بسیار متفاوتی مانند مدارهای الکترونیکی، مغزها، و سازمان ها را با مفاهیم یکسان توصیف کند و به دنبال ایزومورفیسم بین آنها بگردد. تنها راه برای انتزاع جنبهها یا اجزای فیزیکی یک سیستم در حالی که ساختار و عملکردهای اساسی آن حفظ میشود، در نظر گرفتن روابط است: [اجزاء چگونه با یکدیگر تفاوت دارند یا به یکدیگر متصل میشوند؟ چگونه یکی به دیگری تبدیل می شود؟]، برای پرداختن به این سؤالات، متخصصان سایبرنتیک از مفاهیم سطح بالایی مانند نظم، سازمان، پیچیدگی، سلسله مراتب، ساختار، اطلاعات، و کنترل استفاده میکنند و بررسی میکنند که چگونه اینها در انواع مختلف سیستمها ظاهر میشوند. این مفاهیم رابطهای هستند، زیرا به ما اجازه میدهند تا ویژگیهای انتزاعی مختلف سیستمها و پویاییهای آنها را تحلیل و مدلسازی رسمی کنیم، برای مثال، به ما اجازه میدهند سوالاتی بپرسیم که آیا پیچیدگی با گذشت زمان افزایش مییابد؟، اساس همهی این مفاهیم رابطه ای تفاوت یا تمایز است، به طور کلی، متخصصان سایبرنتیک به خودی خود به یک پدیده علاقهمند نیستند، بلکه فقط به تفاوت بین حضور و غیاب آن و چگونگی ارتباط آن با سایر تفاوت های مربوط به سایر پدیده ها علاقه دارند. این فلسفه به لایبنیتس باز میگردد و با تعریف معروف بیتسون از اطلاعات بهعنوان «تفاوتی که تفاوت ایجاد میکند» به طور خلاصه بیان میشود. هر ناظری لزوماً با جداسازی یا تمایز مفهومی موضوع مطالعه، و سیستم، از بقیهی جهان، و محیط. یک مطالعه دقیق تر برای تمایز بین وجود و عدم وجود ویژگی های مختلف ( ابعاد یا ویژگیها) سیستم ها بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال، سیستمی مانند توپ بیلیارد می تواند دارای ویژگی هایی مانند رنگ، وزن، موقعیت، یا حرکت خاص باشد. وجود یا عدم وجود هر یک از این ویژگی ها را میتوان به صورت یک متغیر باینری و بولی با دو مقدار نشان داد: "بله"، سیستم دارای ویژگی است، یا "نه"، آن را ندارد. جی اسپنسر براون، در کتابش «قوانین شکل»، حساب و جبر تفصیلی تمایزات را توسعه داده و نشان داده است که این جبر، اگرچه از بدیهیات بسیار سادهتر شروع میشود، اما با جبر سنتیتر بولی همشکل است، مفاهیم اساسی سایبرنتیک در رشتههای مختلف بسیار قدرتمند هستند: علوم کامپیوتر، مدیریت، جامعهشناسی، زیستشناسی، ترمودینامیک و ... سایبرنتیک و علم سیستمها، انتزاع فلسفه و ریاضیات را با عینی بودن (برخورد با) نظریه و مدلسازی سیستمهای دنیای واقعی پیوند میدهند. علوم سایبرنتیک و سیستمها بهعنوان علوم بینرشتهای نمونهای بین و در میان رشتههای ابتدایی، معمولاً به صورت جفتی، اما گاهی در بیش از دو نوع سیستم کار میکنند.
□ ادامه دارد
👁 TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش دوم
به عنوان تلاشی برای ایجاد یک علم یکپارچه با کشف اصول مشترک حاکم بر سیستم های باز و در حال تکامل، هماهنگ شدند. [GST سیستمها را در تمام سطوح کلی مطالعه میکند، در حالی که سایبرنتیک به طور خاص بر روی سیستمهای هدفمند و عملکردی متمرکز است که نوعی رابطه کنترلی دارند]، در حالی که بحثهایی دربارهی دامنهی نسبی این حوزهها وجود دارد، هر کدام را میتوان بخشی از تلاشی کلی برای ایجاد یک «علم سیستمها»ی فرا رشتهای دانست، شاید اساسی ترین سهم #سایبرنتیک توضیح آن در مورد هدفمندی یا رفتار هدفمند باشد که یک ویژگی اساسی ذهن و زندگی از نظر کنترل و اطلاعات است، حلقههای کنترل بازخورد منفی که تلاش میکنند به حالتهای هدف دست یابند و آنها را حفظ کنند، بهعنوان مدلهای اساسی برای ویژگی استقلال موجودات در نظر گرفته میشوند: رفتار آنها، در حالی که هدفمند است، به شدت توسط تأثیرات محیطی یا فرآیندهای دینامیکی داخلی تعیین نمیشود. آنها به نوعی "بازیگران مستقل" با "اراده آزاد" هستند. بنابراین سایبرنتیک کارهای فعلی زیادی را در زمینه رباتیک و عوامل مستقل پیش بینی کرد، در واقع، در ذهن عامه، "سایبورگ" و "سایبرنتیک" فقط اصطلاحات فانتزی برای "ربات" و "رباتیک" هستند. با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیکی دورهی پس از جنگ، سایبرنتیستهای اولیه مشتاق کشف شباهتهای بین سیستمهای تکنولوژیکی و بیولوژیکی بودند. مسلح به تئوری اطلاعات، مدارهای دیجیتال اولیه، و منطق بولی، اجتناب ناپذیر بود که آنها سیستم های دیجیتال را به عنوان مدل های مغز، و اطلاعات را به عنوان "ذهن" برای "بدن" ماشین فرض کنند، به طور کلی، سایبرنتیک تأثیر مهمی بر تولد علوم مختلف مدرن داشت: نظریهی کنترل، علوم رایانه، نظریه اطلاعات، نظریه اتوماتا، هوش مصنوعی، و شبکههای عصبی مصنوعی، علوم شناختی، علم مدلسازی، و شبیهسازی رایانه، سیستمهای دینامیکی، و حیات مصنوعی، بسیاری از مفاهیم محوری در این زمینه ها، مانند پیچیدگی، خودسازماندهی، بازتولید خود، خودمختاری، شبکه ها، پیوندگرایی و سازگاری، اولین بار توسط متخصصان سایبرنتیک در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ مورد بررسی قرار گرفتند. به عنوان مثال می توان به معماری کامپیوتر فون نویمان، نظریهی بازی و اتوماتای سلولی اشاره کرد، همچنین به تحلیل اشبی و فون فورستر از خود سازمان دهی، ربات های خودمختار برایتنبرگ، و شبکههای عصبی مصنوعی مککالوخ، پرسپترونها و نیز طبقهبندیکنندهها.
سایبرنتیک از همان ابتدا به شباهتهای بین سیستمهای زنده و مستقل و ماشینها علاقه داشت. در این دوران پس از جنگ، شیفتگی به فنآوریهای جدید کنترل و رایانه، توجه را به رویکرد مهندسی معطوف کرد، جایی که این طراح سیستم است که تعیین میکند سیستم چه کاری انجام خواهد داد. با این حال، پس از مستقل شدن کامل رشتههای مهندسی کنترل و علوم کامپیوتر، سایبرنتیکهای باقیمانده احساس کردند که باید به وضوح خود را از این رویکردهای مکانیکیتر، با تأکید بر استقلال، خود سازماندهی، شناخت، و نقش ناظر در مدلسازی یک سیستم متمایز کنند. در اوایل دههی ۱۹۷۰ این جنبش به نام سایبرنتیک درجه دوم شناخته شد، آنها با این شناخت شروع کردند که تمام دانش ما از سیستم ها توسط بازنمایی ها - یا مدل های همان سیستم است - از آنها، که لزوماً جنبه هایی از سیستم را که به اهدافی که مدل برای آن ساخته شده است بی ربط است، نادیده می گیرند. بنابراین ویژگیهای خود سیستمها را باید از ویژگیهای مدلهای آنها که به ما بهعنوان خالق آنها وابسته است، متمایز کرد. از طرف دیگر، مهندسانی که با یک سیستم مکانیکی کار می کنند، تقریباً همیشه ساختار و رفتار داخلی آن را با درجهی بالایی از دقت می دانند و بنابراین تمایل دارند که تمایز سیستم/مدل را بی اهمیت جلوه دهند و به گونهای عمل میکنند که گویی مدل است، علاوه بر این، چنین مهندس، دانشمند، یا متخصص سایبرنتیک «طرف اول»، سیستمی را به گونهای مطالعه میکند که گویی یک «چیز» منفعل و عینی داده شده است که میتوان آزادانه آن را مشاهده، دستکاری، و جدا کرد. از طرف دیگر، یک متخصص سایبرنتیکِ درجه دوم که با یک ارگانیسم یا سیستم اجتماعی کار می کند، آن سیستم را به عنوان یک عامل به خودی خود می شناسد و با عامل دیگری، یعنی ناظر، تعامل دارد. همانطور که مکانیک کوانتومی به ما آموخته است، مشاهده و دیدن را نمی توان از هم جدا کرد و نتیجهی مشاهدات به تعامل آنها بستگی دارد. ناظر نیز یک سیستم سایبرنتیک است و سعی دارد مدلی از سیستم سایبرنتیک دیگری بسازد. برای درک این فرآیند، ما به یک "سایبرنتیکِ سایبرنتیک"، یعنی سایبرنتیک #متا یا "رده دوم" نیاز داریم.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 نمایش
«مصدق؛ تابستان، پاییز، زمستان»
چهاردهم اسفند سالروز درگذشت محمد مصدق سیاستمدار برجسته ایرانی و رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران است. او با کودتای پهلوی دوم و توسط ایالات متحده ساقط گردید.
در این نمایش کوشش شده طی سه پرده، فراز و فرود زندگی سیاسی مصدق به اجرا در آید. در تابستان به عنوان فصل کامیابی مصدق، به حاشیههای حضور او در شهر لاهه هلند جهت شرکت در دادگاه لاهه برای دفاع از ملی شدن صنعت نفت ایران در مقابل نمایندگان بریتانیای نسبتا کبیر پرداخت شده است. در پاییز که موسم خزان مصدق است، گوشهای پرشور از دفاعیات او در محکمه نظامی پس از کودتای بیست و هشت مرداد را شاهد هستیم و نهایتا در زمستان، آخرین روزهای حیات او در حصر قلعه احمدآباد، مزاحمتهای گاه و بیگاه ساواک و وصایای مصدق به پسرش را به تماشا مینشینیم. نمایش سال ۱۳۸۴ در کلن آلمان به روی صحنه رفته است.
#مصدق سال ۱۳۴۵ پس از سه سال زندان انفرادی و ده سال حصر در قلعه احمدآباد، براثر ابتلا به سرطان حیات را بدرود گفت و پیکرش را در اتاق خانهاش به خاک سپردند.
کارگردان: رضا علامه زاده
۱۰۴ دقیقه/ 309 360p
منبع:
کانال زباله دان تاریخ
🎓 Select of play
#James_Thierree
👁 @TheatreAcademy
🎓 اجرای صحنهای
مخاطب خاص
نویسنده و کارگردان: #علی_شمس
بازیگران:
وحید آقاپور، الهام شعبانی، رضا مولایی، و جواد نمکی
🎓 کتاب آموزشی
در گشوده
نظریه هایی پیرامون #بازیگری و #تئاتر
#پیتر_بروک
ترجمه:
بهرنگ فرهنگ دوست
👁 @TheatreAcademy
🎓 یادداشت
درباره رئالیسم تئاتری
ایرج محرمی
■ بخش یک
رگههای مکتب #رئالیسم قبل از پیدایش آن و از اغازین دوران تاریخ هنر کم و بیش دیده می شود. اما طهور آن در یک دوره تاریخی مشخص به پایان دوران رامنتیسم در فرانسه برمی گردد. اساساً فلسفه رئالیسم پیش از پاگذاشتن به دنیای ادبیات در جهان فلسفه قابل فهم است. ادبیات رئالیسم مقابل ادبیات ایدهآلیستی به وجود آمد. و در تئاتر شورشی بود بر علیه رمانتیسم به ابتدال رسیده قرن هفدهم.
رئالیسم این حایگاه را درهنر ایجاد کرده است که دیگر مکتبها و شیوه ها نسبت خود را با آن باز می یابند. در حدی کی می شود . همه هنرها را به دو دسته رئالیستی و. غیر رئالیستی تقسیم کرد.
سوررئالیسم، ناتورالیسم. تجرید، اکسپرسیونیسم و ... در قیاس با رئالیسم تعریف میشوند.
اما ویزگیهای رئالیستی در تئاتر چیست و چگونه هست که یک هنرمند بدون درک ان نمی تواند در حوزه خارج از رئالیسم دست به خلق یا تولید اثر هنری بزند؟
۱. اولین و مهمترین نقطه در جهان رئالیسم اصالت واقعیت خارجی است وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان باورپذیر در این جهان و قابل قبول است. تمام دنیای این #نمایشنامه اصالت واقعیت خارجی است که حاکمیت دارد اصالت واقعیت جاری که در جامعه وجود دارد وهم آن را پذیرفته اند.
۲. همه ی موجودات و آنچه در این جهان است که ما درک می کنیم تصورات ذهنی وابسته به ذهن شخص است هرکس طوری جهان را ادراک می کند که در رابطه با تغییر جامعه یا کاراکتر حالت ایستا پیدا می کند برای مثال مرده فهمی از جهان ندارد یا حالت پویا دارد که هنگام جامعه پیشرفته همگام با جامعه پیشرفت می کند برای مثال وقتی موجودی می آید جهان او را می بینند قبلاً این موضوع درک نمی شد و اعتقاد به معجزه بود جامعه پیشرفت می کند و به سمت افراد آموزشی در تلویزیون باز می شود. رئالیسم یعنی هر آدمی واقعیت خارجی را با ذهن خود ادراک می کند در عین اینکه واقعیت خارجی وجود دارد و ملموس است.
۳. موجودات جهان خارج واقعی هستند و دارای وجود مستقل از ذهن هستند یعنی مستقل از ذهن، یک چیز ذهنی داریم و یک چیز واقعی هم داریم که آن چیز ذهنی حتماً واقعی است.
۴. اثر متکی به نمودهای واقعی و اجتماعی است تمام نشانه های یک نمایشنامه متکی به نمودهایی است.
۵. رئالیسم مشاهده واقعیت های زندگی است و تشخیص درست آنها و علل و عوامل بیان تشریح این واقعیت ها و تجسم آن ها. نمایشنامه واقعیت های زندگی را به ما نشان می دهد پس زندگی را به ما نشان می دهد پس نمایش تشریح می کند چرا این اتفاق افتاد و واقعیت های اجتماعی چیست که سبب اتفاقات نمایشنامه می شود.
۶. رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت های زندگی است.نه فقط نشان دادن انها.
۷. نویسنده در این است که جامعه خود را تشریح کند می تواند از ساحت روانشناسی یا انتقادی باشد. این در واقع از حوزه تفکرات فلسفی است که وارد دنیای ادبیات شده است.
۸. جهان رئالیسم در نمایشنامه خود را تسلیم واقعیت می کند.
۹. اجتماع در جهان رئالیسم زنده و متحرک است موجودی مرده نیست حرکت آدم در اجتماع و تاریخ مورد توجه نویسنده است. نمایشنامه اثر متکی به پاره ای از تاریخ و پاره ای از رفتارهای ساده ی اجتماع است.
۱۰. تحول# کاراکترها در رئالیسم تصادفی نیست. در جهان رئالیسم توصیف انسان به صورت یک موجود اجتماعی رخ می دهد. ریشه ی رفتار انسان را در شرایط اجتماعی زمان حال بررسی می کند مثلاً نمایشنامه می تواند شیوه ی رفتار کاراکترهایش را در مدت زمانی معلوم مورد بررسی قرار دهد و به محض پایان زمان نشان بدهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
۱۱. در رئالیسم صفات نیکو با آدمی پدیده ای ذاتی نیستند آدمها ذات پلید یا خوب نیستند بلکه این اتفاق حامل تأثیر محیط یا جامعه بر آدمی است. محیط است که سبب بد شدن و یا خوب شدن آدم هاست در این جا نظریه هواداران محیط بر نظریه هواداران وراثت غالب است.
۱۲. جهان دنیای نمایشنامه از نظر رئالیسم واقعی و به شکلی است که در دنیای روزانه وجود دارد بدون هیچ گونه آرایش عین آنچه در حقیقت است.
۱۳. هدف حقیقی در جهان رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع است. به واقعیت های زندگی و بعد تحلیل و شناساندن دقیق آدمهاست که در اجتماع معینی وجود دارد یعنی جهان نمایش تأثیر محیط را به آدم ها و زندگی شان بررسی می کند آنها را تحلیل می کند که در یک اجتماع معین وجود دارد و چه رفتاری را نشان می دهند.
□ ادامه در پست پسین
👁 @TheatreAcademy
🎓 فیلمتئاتر
«هملت ماشین»
#هاینر_مولر
کارگردانان:
فیلیپ وینسان و داوید ممبوش
محصول:
فرانسه و نروژ، ۲۰۱۶ م
کمپانی:
Theatre-Contemporain
مولر نمایشنامهاش را در فاصله ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۹ نوشت، یعنی در دل رویدادهای سیاسی در ایران و هدفش به تصویر کشیدن انسان معاصر در فاجعهای بود که در آن غرق میشد. قرار بود ما بخشی از جهان مولر نباشیم و در هنگام تماشای اثر با خودم میاندیشیدم، آیا امروز، در دنیای «هملتماشین» زیست نمیکنیم؟ گویی خیال مولر، برای انسان معاصر ایرانی، واقعیت ملموس است، آشفته، پردرد و شاید معنازدا شده است.
🎓 گزیدهزندگی مطمئنا هیچ معنایی ندارد. اگر داشت انسان دیگر آزاد نبود؛ او بردهی این معنا میشد و زندگیاش را بر اساس معیارهای کاملا جدید و معیارهای بردگی بنا میکرد. همانند حیوانات که معنای زندگی برایشان در خود زندگی و بقای گونهشان است. حیوان وظیفهی بردگیاش را انجام میدهد، زیرا به صورت غریزی معنای زندگی را حس میکند. بنابراین قلمرویش محدود است. برعکس، جاهطلبی انسان گرایش به سوی امر مطلق دارد.
دفترچه خاطرات تارکوفسکی،
صفحه ۳۷؛ پنجم سپتامبر ۱۹۷۰
🎓 یادداشت
مگر من مسیحم؟!
یادداشتی درباره انتشار فراخوان کارگاه بازیگری کودک و نوجوان [ آقای] #حسین_پارسایی
هیچ کس را نمیتوان از اشتغال به هنر منع کرد. این هم قانونی و هم انسانیست. به همین دلیل هم بیهنرانی چون من و پارسایی سالیان درازیست که دست از سر هنر این مملکت برنداشتهایم. اما تدریس هنر چطور؟ و از آن بالاتر، تدریس به کودکان و نوجوانان! آیا میتوان به صرف اینکه کسی دوست دارد تدریس کند؛ اجازه این کار را به او داد؟ یا به صرف اینکه احساس کند پول خوبی در این کار هست؟ یا علاقه خاصی به کودکان و نوجوان دارد؟
هیچ کجای دنیا چنین حق و اجازهای را به هیچ کس نمیدهند. مگر اینکه آن فرد نخست آموزش ببیند و پس از طی مراحل مشخص و کسب اعتبارات و مجوزهای لازم، آنگاه اقدام به این کار بکند. برای آموزش کودکان و نوجوانان نیز نیاز به اخذ مجوزهای مضاعف است. در این زمینه هم فرقی میان من و پارسایی نیست. هیچ کداممان صلاحیت تدریس را از جایی کسب نکردهایم و هیچ کداممان هم صلاحیت و مجوز کار کردن با کودکان و نوجوانان را از جایی اخذ نکرده ایم.
نقد عملکرد خودم را به شما و پارسایی وامیگذارم.
🎓 به بهانه درگذشت
برای آثول فوگارد، که همیشه زنده خواهد ماند!
#مهلا_صالحی
امروز برای شما مینویسم، برای کسی که بیست سال از زندگیام را با واژههایش نفس کشیدم، با شخصیتهایش زندگی کردم، و در دنیای نمایشنامههایش به جستوجوی حقیقت پرداختم. امروز که خبر رفتن شما را شنیدم، واژههایی که همیشه از شما الهام میگرفتند، از من گریختند. چیزی در درونم فرو ریخت، گویی دنیایی که ساخته بودید، به ناگهان خاموش شد.
اما نه، شما خاموش نمیشوید. شما در صدای ورونیکای “آواز دهکده” باقی میمانید، در نگاه پرسشگر “لوکوموتیوران”، در نفسهای تماشاگرانی که با روایتهای شما به فکر فرو میروند، میگریند و میخندند. در واژه به واژهی نمایشنامههایتان، در صفحهبهصفحهی پژوهشهایی که دربارهی شما نوشته شده، در یاد صحنههایی که کارگردانی کردهاید، همچنان زندگی میکنید.
#آثول_فوگارد گرامی، شما برای من تنها یک نمایشنامهنویس نبودید، آموزگار بودید، همسفر بودید. واژههای شما ستارگان آسمان شب زندگی من بودند، یادآور این که تئاتر میتواند فراتر از سرگرمی باشد—میتواند آینهای باشد در برابر حقیقت، سلاحی علیه فراموشی.
امروز که اشک میریزم، به خودم میگویم که این اندوه نشانهی آن است که چقدر بزرگ بودید، که چقدر اثر گذاشتید. و این یعنی شما هرگز نمیمیرید. تا وقتی که صحنه برپاست، تا زمانی که کسی نمایشنامهای از شما در دست دارد، تا زمانی که داستانهایتان در گوشهای از این دنیا روایت میشوند، اطمینان دارم که هستید.
این یادداشت خداحافظی نیست. صحنه همچنان روشن است.
👁 @TheatreAcademyIII
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش یازدهم/ پایان
«درکِ درک - مقالاتی در مورد سایبرنتیک و شناخت»
هاینز فون فورستر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش نهم
مواد یا اجزای بتن #سایبرنتیک به آن اجازه می دهد تا از نظر فیزیکی سیستم های بسیار متفاوتی مانند مدارهای الکترونیکی، مغزها، و سازمان ها را با مفاهیم یکسان توصیف کند، و به دنبال ایزومورفیسم بین آنها بگردد، تنها راه برای انتزاع جنبهها یا اجزای فیزیکی یک سیستم در حالی که ساختار و عملکردهای اساسی آن حفظ میشود، در نظر گرفتن روابط است، اجزاء چگونه با یکدیگر تفاوت دارند، یا چگونه به یکدیگر متصل میشوند؟ و چگونه یکی به دیگری تبدیل می شود؟ برای پرداختن به این سؤالات، متخصصان سایبرنتیک از مفاهیم سطح بالایی مانند نظم، سازمان، پیچیدگی، سلسله مراتب، ساختار، اطلاعات، و کنترل استفاده میکنند و بررسی میکنند که چگونه اینها در انواع مختلف سیستمها ظاهر میشوند. این مفاهیم رابطهای هستند ، زیرا به ما اجازه میدهند تا ویژگیهای انتزاعی مختلف سیستمها و پویاییهای آنها را تحلیل و #مدلسازی رسمی کنیم، برای مثال، به ما اجازه میدهند بپرسیم که آیا پیچیدگی با گذشت زمان افزایش مییابد؟ اساس همهی این مفاهیم رابطهای تفاوت یا تمایز است، به طور کلی، متخصصان سایبرنتیک به خودی خود به یک پدیده علاقه مند نیستند، بلکه فقط به تفاوت بین حضور و غیاب آن و چگونگی ارتباط آن با سایر تفاوت های مربوط به سایر پدیده ها علاقه دارند. این فلسفه به #لایبنیتس باز میگردد و با تعریف معروف #بیتسون از اطلاعات بهعنوان «تفاوتی که تفاوت ایجاد میکند» به طور خلاصه بیان میشود. هر ناظری لزوماً با جدا سازی یا تمایز مفهومی موضوع مطالعه، سیستم، از بقیهی جهان، و محیط، مطالعهی دقیق تر برای تمایز بین وجود و عدم وجود ویژگی های مختلف (ابعاد) سیستم ها بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال، سیستمی مانند توپ بیلیارد می تواند دارای ویژگی هایی مانند رنگ، وزن، موقعیت، یا حرکت خاص باشد، وجود یا عدم وجود هر یک از این ویژگی ها را می توان به صورت یک متغیر باینری و بولی با دو مقدار نشان داد: "بله"، سیستم دارای ویژگی است، یا "نه"، آن را ندارد.
"جی. اسپنسر براون"، در کتابش «قوانین شکل»، حساب و جبر تفصیلی تمایزات را توسعه داده و نشان داده است که این جبر، اگرچه از بدیهیات بسیار سادهتر شروع میشود، اما با جبر سنتی تر بولی هم شکل است، این رویکرد باینری را میتوان به ویژگیهایی تعمیم داد که مقادیر گسسته یا پیوسته متعددی دارد، به عنوان مثال، کدام رنگ، چه موقعیت یا تکانه. پیوند تمام مقادیر تمام ویژگی هایی که یک سیستم در یک لحظه خاص دارد یا فاقد آن است، وضعیت آن را تعیین می کند، به عنوان مثال، توپ بیلیارد می تواند رنگ قرمز، موقعیت x و تکانه p داشته باشد، مجموعه ای از تمام حالت های ممکن که یک سیستم می تواند در آن باشد، که به آن فضای حالت تنوع می گویند، تنوع بیانگر آزادی است که سیستم در انتخاب یک حالت خاص دارد و بنابراین عدم اطمینانی که ما در مورد وضعیتی که سیستم اشغال می کند داریم، بهطور کلیتر، اگر تنوع واقعی حالتهایی که سیستم میتواند نشان دهد، کمتر از انواع حالتهایی باشد که به طور بالقوه میتوانیم تصور کنیم، آنگاه گفته میشود که سیستم محدود است،
•علم سایبرنتیک و علم سیستم چیست؟
سایبرنتیک و علم سیستم (همچنین "نظریهی سیستم عمومی" یا "تحقیق سیستم") یک حوزهی دانشگاهی تا حدی مبهم تعریف شده را تشکیل می دهد که تقریباً تمام رشته های سنتی از ریاضیات، فناوری، و زیست شناسی گرفته تا فلسفه و علوم اجتماعی را در بر می گیرد. این به طور خاص به «علوم پیچیدگی» اخیراً در حال توسعه، از جمله هوش مصنوعی (AI)، شبکههای عصبی (NN)، سیستمهای دینامیکی، آشفتگی، و سیستمهای انطباقی پیچیده مربوط میشود. تاریخچه چی «علوم پیچیدگی» به دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ باز میگردد، زمانی که متفکرانی مانند وینر، فون برتالانفی، اشبی و فون فورستر این حوزه را از طریق مجموعهای از جلسات بینرشتهای تأسیس کردند. «نظریهی سیستم ها یا علم سیستم استدلال می کند که هر چقدر دنیایی که ما تجربه می کنیم پیچیده یا متنوع باشد، همیشه انواع مختلفی از سازمان ها را در آن خواهیم یافت و چنین سازمان هایی را می توان با مفاهیم و اصولی، و مستقل از حوزه خاصی است که ما به آن نگاه میکنیم توصیف کرد». از این رو، اگر بخواهیم این قوانین کلی را کشف کنیم، میتوانیم مسائل را در هر حوزهای که مربوط به هر نوع سیستمی باشد، تحلیل و حل کنیم. رویکرد سیستمی با تأکید بر تعاملات و ارتباط اجزای مختلف یک سیستم، خود را از رویکرد تحلیلی سنتیتر متمایز میکند، بسیاری از مفاهیم مورد استفاده توسط دانشمندان سیستم، از رویکرد نزدیک مرتبط با سایبرنتیک ناشی می شود: اطلاعات، کنترل، بازخورد، ارتباطات، و غیره ...، در واقع، سایبرنتیک و نظریهی سیستم ها اساساً همین مشکل را مطالعه می کنند.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش هفتم
... روانشناسی و نظریهی کنترل، فلسفه و مهندسی مکانیک، معماری و زیست شناسی تکاملی، یا علوم اجتماعی و مهندسی برق دارد، جای تعجب دارد که فیلسوفان و دانشمندان تعریف متفاوتی از سایبرنتیک دارند. به گفتهی فیلسوف ارنست فون گلاسرسفلد: #سایبرنتیک هنر ایجاد تعادل در دنیایی از محدودیت ها و امکانات است. ریاضیدان آندری نیکولاویچ کولموگروف سایبرنتیک را به عنوان «علمی که به مطالعهی سیستمهایی با هر ماهیتی که قادر به دریافت، ذخیره، و پردازش اطلاعات برای استفاده از آن برای کنترل هستند، مربوط میشود» تعریف میکند، تعاریف قابل توجه دیگر از سایبرنتیک عبارتند از: «هنر هدایتگری، به همهی اشکال رفتار تا آنجا که منظم، تعیینکننده، یا قابل تکرار هستند سر و کار دارد»، در مقابل ماشین واقعی - الکترونیکی، مکانیکی، عصبی یا اقتصادی - قرار میگیرد، همانطور که هندسه در برابر شیء واقعی در فضای زمینی ما قرار میگیرد. روشی را برای درمان علمی سیستمی ارائه می دهد که در آن پیچیدگی برجسته و بسیار مهم است که نادیده گرفته شود، توسط روانپزشک مشهور و پیشگام سایبرنتیک، ویلیام راس اشبی. به گفتهی زیست شناس هامبرتو ماتورانا، که به دلیل ایجاد مفاهیمی مانند جبر ساختاری و جفت ساختاری شهرت دارد، این همچنین «علم و هنر درک» است. ( تعریفهای دیگری، در سایت انجمن آمریکایی سایبرنتیک هست)، در سالهای اخیر، دانشمندان نسبت به استفاده از واژهی سایبرنتیک بیمیلی نشان دادهاند، زیرا این رشته طیف بسیار گستردهای از مفاهیم و کاربردها را در بسیاری از زمینههای تلاش انسان پوشش میدهد. با این وجود، مفاهیم اصلی سایبرنتیک، مانند بازخورد، برای درک سیستمهای پیچیده ضروری هستند، صرفاً به این دلیل که چنین سیستمهایی باید رفتار خود را بر اساس بازخورد محیطی که در آن کار میکنند تطبیق دهند. یکی، که اغلب استفاده می شود، تنظیمات کوچکی ایجاد می کند و یادگیری را امکان پذیر می کند، در حالی که دیگری، که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد، نیاز به جایگزینی اطلاعات منسوخ شده با اطلاعات جدید را احساس می کند، بنابراین سازگاری را امکان پذیر می کند. به گفتهی اشبی، یادگیری به این معناست که یک سیستم الگوهای رفتار موفق را در محیطی که در آن عمل می کند کشف می کند و اقدامات موفق را تکرار می کند، در حالی که از اقدامات ناموفق اجتناب می کند. سازگاری به این معناست که سیستم پس از تشخیص اینکه محیط تغییر کرده و الگوی قدیمی دیگر موفق نیست، الگوی رفتاری جدیدی را یاد می گیرد. به عنوان سیستمی که وضعیت درونی آن همراه با وضعیت محیط، وضعیت بعدی را دیکته می کند. قانون تنوع لازم «هاینز فون فورستر، همراه با مککالوخ، وینر، اشبی، و فون نویمان»، بنیانگذاران سایبرنتیک در نظر گرفته میشوند. #فورستر در مصاحبهای در دانشگاه استنفورد درباره #تئوری_کوانتومی حافظهاش میگوید: «نمیتوانم به خاطر بیاورم که سزار قبل از آگوستوس آمده است یا بعد از آگوستوس... بنابراین فکر کردم از خودم یک جدول، یک جدول تاریخی بسازم... مشاهده کردم که هر چه به زمان حال نزدیکتر میشوید، مقاله پر از دادهها بیشتر میشود. برعکس، هر چه بیشتر به عقب برگردید، جدول نازکتر میشود... بهترین راه برای نمایش چنین دادههایی، رسم آنها به صورت لگاریتمی است. هر دهه یا هر توان ده، مسافت یکسانی را طی میکند و این بدان معناست که هرچه به گذشته برمیگردید، ده سال به اندازهی یک سال است، و سپس صد سال به اندازهی ده سال است، و غیره…».
مدل SDPC با استفاده از سایبرنتیک و تئوری سیستم ها به عنوان مبنای آن، می تواند به عنوان مدلی برای هدایت اقدامات برنامه ریزان سازمانی با استفاده از هفت مرحله زیر توصیف شود:
۱- شناسایی هدف: (تعریف متغیرها و پارامترها).
۲- تدوین استراتژی: (ترکیب متغیرهای کنترل شده و کنترل نشده).
۳- سازماندهی ساختار: (تجزیهب متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۴- آموزش تصمیم گیرندگان: (تقویت ظرفیت نظارتی بر روی متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۵- هماهنگی شرکت: (بازترکیب متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۶- نظارت بر محیط: (همگام سازی متغیرهای کنترل شده و کنترل نشده).
.
• چرا سایبر؟
سایبر مخفف سایبرنتیک است، از آن به عنوان صفتی استفاده می شود که به این صورت تعریف می شود: «از، مربوط به یا ویژگی فرهنگ رایانه، فناوری اطلاعات، و واقعیت مجازی». این تعریف توضیح نمیدهد که چرا شروع به استفادهی زیاد از آن شده، زیرا یک جایگزین ساده برای فناوری اطلاعات یا رایانه یا حتی اینترنت بود، گرچهبه نظر می رسد رسانهها، اصطلاحات رایج را هدایت میکنند. اما به هر دلیلی، موضوع ما اکنون با عبارات امنیت سایبری، حملات سایبری، و تهدیدات سایبری توصیف میشود.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش پنجم
تئاتر #گوردون_پاسک یک سازمان فضای مجازی است، که به صورت فیزیکی در یک ساختار محصور ساخته شده از یک فضای تئاتر معمولی قرار میگیرد، با این حال، اصول آن، اصول نظریهی مکالمه، به آن اجازه می دهد تا از فیزیکی بودن خود فاصله بگیرد، و به فضای مجازی مستقل از مکان گسترش یابد، همانطور که اکنون می شناسیم: در هم تنیدگی، ترکیب کردن شبکه های پیچیده، متضمن بیت ها و اتم ها، پیچیده شدن به یک سازمان شبکه ای پیوسته در حال تغییر از خوشه بندی و اصلاح اطلاعات، رشد و یادگیری، جهان را به نام ما متحول خواهد کرد، در یک #تئاتر_سایبرنتیک به عنوان یک فرا سیستم رفتاری، و یک گونه شناسی با هم بودن، یک بازیگر به توسعهی یک شرکت کننده در سیستم اجتماعی تبدیل می شود، و بالعکس.
«پیشنهادات گوردون پاسک برای یک تئاتر سایبرنتیک»
ترجمه و تدوین:
حمید عسگری
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش سوم
این #گوردون_پاسک بود که پیشنهاداتی برای یک تئاتر سایبرنتیکی #تئاتر_سایبری ارائه داد، که در سال ۱۹۶۴ آن را در سیستم های عملیاتی شبکهی دیجیتال و آنالوگ امروزی طراحی کرد، پروژهی اجرای ماشینی، فضایی برای برقراری ارتباط، تعامل، و یادگیری بین تماشاگران تئاتر و بازیگران نمایش، فضایی که کنترل را از طریق محاسبات الگوریتمی تنظیم می کند و یک شبکهی بین کنشگر فعال است، ایده این بود که اعضای تماشاگران در یک اجرا ادغام شوند تا طرح های یک نمایشنامهی معین را هدایت کنند و اجازهی اقتباس از یک نمایشنامهی از پیش تعیین شده را بدهند، پاسک خود را مکانیک فیلسوف می دانست، پس، ارتباط در آن از طریق واسط، و از طریق یک ارتباط محاسباتی به شکل و زیبایی نمایشگر نور رنگارنگ پاسکی انجام می شود، این پروژهی نسبتاً ناشناخته نمونه ای برای تحقیقات و کار تأثیرگذار گوردون پاسک برای معماری و نظریهی دیجیتال معماری، و معماری نوین #تئاتر و #بازیگری، در قرن ۲۱ است.
تأکید متخصصان سایبرنتیک بر مسائل معرفتی، روانشناختی، و اجتماعی، مکمل خوشایند فضای تقلیلگرایانهای بود که به دنبال پیشرفت عظیم علم و مهندسی آن روز بود. با این حال، ممکن است آنها را به تاکید بیش از حد بر تازگی رویکرد "درجه دوم" خود واداشته باشد.
۱. باید توجه داشت که اکثر بنیانگذاران سایبرنتیک، مانند اشبی، مک کالوچ، و بیتسون، به طور صریح یا ضمنی با اهمیت استقلال، خودسازماندهی، و ذهنیت مدل سازی موافق بودند. بنابراین، به سختی میتوان آنها را بهعنوان تقلیلگرایان «درجه اول» معرفی کرد.
۲. استانداردهای فکری رویکرد مرتبهی دوم در طول دههی ۱۹۷۰ مانند فون فورستر، پاسک، و ماتورانا، خود مستقیماً در توسعه سایبرنتیک «درجه اول» در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مشارکت داشتند.
در واقع، اگر نگاه دقیقتری به تاریخ این حوزه بیندازیم، شاهد پیشرفتی مستمر به سمت تمرکز قویتر بر استقلال و نقش ناظر، به جای گسست پاک بین نسلها یا رویکردها هستیم. در نهایت، دیدگاه مرتبهی دوم در حال حاضر به طور محکم در پایه های سایبرنتیک به طور کلی ریشه دوانده است. (به همین دلایل، مطلب حاضر مفاهیم و اصول اولیهی سایبرنتیک را به عنوان یک کل، بدون تفکیک صریح بین ایدههای مرتبهی اول و مرتبهی دوم مورد بحث قرار میدهد و مفاهیم سایبرنتیک را از طریق یک سری مدل از طبقات سیستمها معرفی میکند)،
تأکید بر پیچیدگی غیرقابل کاهش تعاملات مختلف سیستم و ناظر و بر ذهنی بودن مدلسازی باعث شده است که بسیاری از رویکردهای رسمی و مدلسازی ریاضی بهکلی دست بردارند و خود را به گفتمانهای فلسفی یا ادبی محدود کنند. طعنه آمیز است که یکی از زیباترین شبیه سازی های کامپیوتری ایدهی مرتبه دوم که مدل ها بر سیستمی که قرار است مدل سازی کنند اثر می گذارند توسط یک متخصص سایبرنتیک ساخته نشده است، بلکه توسط اقتصاددان "برایان آرتور" ساخته شده است. علاوه بر این، برخی از مردم احساس میکنند که شیفتگی مرتبهی دوم با ارجاع به خود و مشاهده ناظرانی که خود را مشاهده میکنند، باعث ایجاد جدایی بالقوه خطرناک از پدیدههای عینی شده است.
● آی سی #سایبرنتیک امروز
علیرغم نقش مهم تاریخی خود، سایبرنتیک واقعاً به عنوان یک رشته خودمختار تثبیت نشده است. تمرینکنندگان آن نسبتاً کم هستند و سازماندهی چندانی ندارند. بخشهای تحقیقاتی کمی وجود دارد که به این حوزه اختصاص داده شدهاند، و حتی برنامههای دانشگاهی کمی وجود دارد. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، از جمله پیچیدگی ذاتی و انتزاعی بودن حوزهی موضوعی، به روز نبودن کتب درسی، افت و خیز مدلهای علمی و بیش از حد آشکار حرکت درجه دوم، اما این واقعیت که علوم سیستمی (از جمله نظریه سیستمهای عمومی) در موقعیت مشابهی قرار دارند، نشان میدهد که مهمترین علت دشواری حفظ انسجام یک حوزهی گسترده و بینارشتهای در پی رشد سریع رشتههای تخصصیتر و کاربردیتر آن، مانند علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، شبکههای مهندسی و مهندسی عصبی کنترلشده، تخصصیتر و کاربردیتر است.
بودجه و شاغلین از حوزه مادر تئوریک تر، سیستمهای تطبیقی پیچیده، از قدرت رایانههای مدرن برای شبیهسازی و در نتیجه آزمایش و توسعه بسیاری از ایدههای سایبرنتیک استفاده کرده است. بنابراین به نظر میرسد که در مدلسازی ریاضی سیستمهای پیچیده در سراسر مرزهای انضباطی، پرچم سایبرنتیک را تصاحب کرده است، با این حال، در حالی که تا حد زیادی مسائل هدفمندی و کنترل را نادیده میگیرد، به طور کلی، همانطور که پیشوند همه جا حاضر #سایبر منعکس می شود، فلسفهی گستردهی سایبرنتیک که سیستم ها با روابط انتزاعی، کارکردها و جریان های اطلاعاتی تعریف می شوند، به جای مواد یا اجزای ملموس آنها، شروع به فراگیر شدن در فرهنگ عامه کرده است.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر و بازیگری
■ بخش اول
#سایبرنتیک، یا کنترل و ارتباط در حیوان - انسان - و ماشین، اهمیت کامل یک ایدهی دورانساز است که در نسلی که ساخته شده است، درک نمی شود
#آلفرد_مارشال.
خودمهار کاری (Servomechanism) که گاهی "سروو" گفته میشود. یک دستگاه اتوماتیک است که از ارسال خطا و فیدبک منفی برای اصلاح عملکرد یک سازوکار استفاده میکند. معمولاً یک انکدر درونی دارد.تئوری اطلاعات، تئوری کنترل و مهندسی سیستم های کنترل از آن زمان به رشته های مستقل تبدیل شده اند. چیزی که سایبرنتیک را متمایز می کند، تاکید آن بر کنترل و ارتباطات نه تنها در سیستم های مهندسی شده و مصنوعی، بلکه در سیستم های تکامل یافته طبیعی مانند موجودات و جوامع است که اهداف خود را تعیین می کنند، نه اینکه توسط سازندگان آنها کنترل شوند، سایبرنتیک به عنوان یک رشتهی خاص از مجموعه ای از جلسات بین رشته ای برگزار شد که از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۳ برگزار شد که تعدادی از روشنفکران برجسته پس از جنگ را گرد هم آورد، از جمله «وینر، جان فون نویمان، وارن مک کالوخ، کلود شانون، هاینز فون فوئرستر، دبلیو راس اشبیتسون، گرگوری ماریتسون، گرگوری اشبی، و به میزبانی بنیاد جوزیا میسی جونیور»، این کنفرانس ها به عنوان کنفرانس های میسی در زمینهی سایبرنتیک شناخته شدند. سایبرنتیک از تمرکز اولیهاش بر ماشینها و حیوانات، به سرعت گسترش یافت و ذهنها (مثلاً در کارهای بیتسون و اشبی) و سیستمهای اجتماعی (مثلاً سایبرنتیک مدیریت استافورد بیر) را در بر گرفت، بنابراین تمرکز اصلی افلاطون بر روابط کنترل در جامعه بازیابی شد، در طول دهه ۱۹۵۰ متفکران سایبرنتیک با مکتب نظریهی سیستمهای عمومی (GST) که تقریباً در همان زمان توسط "لودویگ فون برتالانفی" تأسیس شد...
🎓 نشریه
کتاب روشن (۱۳۷۰)
به کوشش: حمید امجد
با مطالبی از: حمید امجد، براهنی، بهرام بیضائی، اکبر رادی، هوشنگ جهانشاهی، و ...
🎓 تلهتئاتر
«Męczeństwo Piotra Ohey'a»
«شهادت پیتر اوهه»
#اسلاومیر_مروژک ۱۹۵۹
«شهادت پیتر اوهه» توسط مروژک نوشته و منتشر شد. چهار سال بعد، ۱۹۶۲، نسخهای تلویزیونی از این متن توسط تلویزیون #لهستان تولید شد.
| بدون زیر نویس|
👁 @TheatreAcademy
🎓 ادامه
درباره رئالیسم تئاتری
ایرج محرمی
۱۴. از اصول دیگر رئالیسم مطالعه و تجسم زندگی انسان در جامعه است. جهان نمایش تجسم زندگی انسانی است در جامعه خود مطالعه و تجسم روابط اجتماعی است یعنی نمایشنامه روابط اجتماعی #کاراکتر محوری داستان را با دیگر کاراکترها بررسی می کند. مطالعه و تجسم رابطه در دو جامعه متفاوت است یا در دو تاریخ و ساعت متفاوت.
۱۵. رئالیسم ساختمان کلی نمایشنامه ساختمان خود جامعه است پس جامعه را گرفته و زیر پوست واقعیتها را به ما نشان می دهد.
۱۶. رئالیسم تصویر کردن فعالیت درونی ذهن است و تشریح درونی کاراکترها رئالیسم علت و عواطف پیچیده ذهنی و ویژگی های درونی کاراکتر و انگیزه رفتار آنها را به ما نشان می دهد. برای نگاه انتقادگرانه به وضعیت جامعه فعلی همچنین رئالیسم یک مکتب عینی و غیر شخصی است یعنی خود نویسنده در جریان نوشته هایش مداخله نمی کند و به اثر خود جنبه شخصی و خصوصی نمی دهد. نویسنده رئالیسم به هیچ وجه لزومی نمی بیند که فرد مشخص و غیرعادی و یا عجیبی را که با اشخاص معمولی فرق دارد به عنوان قهرمان داستان خود انتخاب کند و این فرد در عین حال نماینده ممنوعان خویش و وابسته به اجتماعی است که در آن زندگی می کند و فرد غیر عادی نیست.
باید گفت با وجود آن که برخی بزرگان هنر رئالیستی، تئاتر را آینه هستی نامیده اند. با کمی دقت میشود دریافت، رئالیسمی که در آثار #ایبسن، #استریندبرگ، #چخوف، #میلر ، #ویلیامز و ...دیگر ان آینه صرف واقعیتها نیست. بلکه به تعبیر من عمق واقعیت و شکل گیری این حقیقت موجود را واکاوی می کند.
■ پایان
👁 @TheatreAcademyЧитать полностью…
🎓 از لئونارد کوهن
همیشه بصورت مستمر کار می کردم
اما هیچوقت اسمش را هنر نمی گذاشتم
افکارم را سر و سامان دادم
با مسیح ملاقات کردم و مارکس خواندم
اما نتوانستند آتش کوچک درونم را روشن نگه دارند
اما این شعله رو به خاموشی همچنان درخشنده بود
برو به مسیحای جوان بگو:
«چه بر سر دل می آید»
نم نمی از بوسههای تابستانی بود
آنجاکه سعی کردم دوبله پارک کنم
رقیب شرور بود
ودست زنانی در کار بود
هیچ چیزی نبود جز یک معامله
اما لکه زشتی به جا گذاشت
اینجا آمدم تا دوباره ببینم
«چه بر سر دل می آید»
بدلیجات مقدس میفروختم
با سر و وضع آدم حسابی ها
گربه ای در آشپزخانه داشتم
و پلنگی در حیاط
در زندان استعداد
با زندانبان رفیق بودم
البته که ما نقش یک زوج شگفت انگیز را بخوبی ایفا کردیم
اما من هیچوقت نقش خودم را دوستنداشتم
نه زیبا بود و نه زیرکانه
حال کمانچه ای در دست فرشته است
و چنگی در دست شیطان
هر روح بهسان ماهی کوچکی ست
و هر ذهن بهسان یک کوسه
تمام پنجره ها را شکستم
اما خانه، اما خانه همچنان تاریک است
طرز استفاده از تفنگ پدرم را بخوبی بلد بودم.
برای غایتی جنگیدم
که حق مخالفت در آن نبود.
👁T.me/TheatreAcademy
🎓 تحلیل
تحلیلی بر کتاب "دراماتورژی چیست؟دراماتورژ کيست؟ "
#امیررضا_فخری
#دراماتورژی (به آلمانی و فرانسوی: Dramaturgie)، فن و هنر نگارش #نمایشنامه است. اگر پذیرفتنی باشد که واژه ی "نمایشپردازی" را به عنوان ترجمه ای برای آن در نظر بگیریم، در نتیجه نمایش پردازی باید به معنی مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان اجرا در نظر گرفته شود. نمایشپردازی یکی از تخصصهای مربوط به نمایشهای تئاتری است.
#محمدرضا_خاکی و #منصور_براهیمی در کتابی تحت عنوان "دراماتورژی چیست؟ دراماتورژ کيست؟ " با گردآوری و نظم بخشی مجموعه ای از مقالات ترجمه شده، کوشيدهاند ابتدا مفهوم دراماتورژی را شرح دهند و سپس کارکرد و چگونگی استفاده از آن را به فعالان عرصه ی تئاتر معرفی کنند..
این کتاب که در انتشارات بیدگل منتشر شده است؛ مهمترین ویژگی اش؛ همراه سازی تلاش مجموعه ای از مترجمان عرصه ی تئاتر برای ایجاد یک کتاب مرجع به منظور دوری گزیدن از تکرار و اشتباه در فهم واژه ی"دراماتورژی " است. بخشی از مطالب این کتاب پیشتر در دهه ۷۰ ، در فصلنامه های تخصصی تئاتر، با سردبیری دکتر خاکی منتشر شده بود و انتشار این کتاب در نشر بیدگل منبع آموزشی مهمی برای گروههای تئاتری و دانشجویان این حرفه است.
دراماتورژی چنان که کتاب می نماید دستکاری ترجمه یک #نمایشنامه یا ديالوگسازی ذهنی و شخصی کارگردان از یک متن نمایشی نیست؛ بلکه دراماتورژی پلی است که بین کنش های یک بازیگر و یک کارگردان با اجزای یک نمایشنامه هنگام اجرا پيوند برقرار می کند و مسیر را برای گروه تئاتری روشن میکند. دراماتورژی هم علم است و هم فن که هر دو در خدمت هنر درآمده اند.
در بخشی از پیشگفتار این کتاب میخوانیم که: دراماتورژها به ما میآموزند که دراماتورژی «مصادره به مطلوب» نیست، بلکه عرصهٔ «گفتوگو» و پیوندهای دیالکتیکی است...امیدواریم کتاب حاضر فتح بابی باشد برای آنکه «وظایف #دراماتورژ» _عنوانی مشکوک و بیمعنا در کشور ما!_ تا حدی روشن شود و نقد نمایشی ما بتواند معیارهایی برای سنجش اثر دراماتورژیک پیدا کند.
زنده یاد #هوشنگ_آزادیور با ترجمه مقالهای تحت عنوان"چرا به کارگردان نیاز نداریم: بیانیهای دراماتورژیکال/تاریخی " که نوشته ی مایکل ایکس و زله ناک است ؛ تولید یک تئاتر را صرفا حضور عده ای بر صحنه نمیداند بلکه خلق یک اثر هنری را کاری جذاب معرفی میکند که در اینجا بخشی هایی کوتاه از ترجمه این مقاله را با هم میخوانیم:
- درامنویس، بازیگران، و «سازندگان درام» تنها حرفه ای هاییاند که وجودشان در تئاتر ضروری است.
- تولید و نمایش تئاتر، تنها بهصحنهآوردن یک نمایشنامه نیست و حتی آن چیزی نیست که از نظر هنری یا مالی «موفقیتآمیز» باشد. بلکه خلقِ فرایندی است که حاصل آن به اجرا در مقابل تماشاگران می انجامد و نیز، خلقِ یک عالم صغیر فرهنگی است. اصل کار، خلق کردن، تولید کردن، و اجرا کردن نمایش است، که تمثیلی از تجربۀ اجتماعی همۀ انسانهاست.
- همۀ اعصار بزرگ نمایشی یک ویژگی مشترک داشتهاند: عصر درامنویسان بودهاند. همچنین همۀ اعصاری که تئاتر در آن سقوط کرده یک ویژگی مشترک داشتهاند: عصر «هنرمندان تئاتر» ( بخوانید سلبریتی ها) بودهاند. امروز ما در چنین عصری قرار گرفتهایم. کارگردان تنها کاری که میکند محدودکردن خلاقیت درامنویس است. متن و مؤلف کنار رفتهاند و جای آنها را مؤلفان دیگری گرفتهاند که مدعیاند حرف آخر را باید آن ها بزنند!
کتاب "دراماتورژی چیست؟ دراماتورژ کيست؟" این توانایی را دارد که در ذهن خواننده اش دريچه ای بگشاید و او را با مفاهیم واقعی کار دراماتورژ و دراماتورژی آشنا کند و در زمانه ی اکنون ما که حتی دو واحد درس دراماتورژی در کلاس های دانشکده های تئاتری وجود ندارد،خواننده را با این هنر و فن والا آشنا کند، تا از طریق آن دانشجویان و کارکنان عرصه ی تئاتر کشور ( نمایشنامه نویسان، کارگردانان، بازیگران و طراحان و منتقدان) بتوانند ذهنیت روشن و دقیق تری از وظایف یک دراماتورژ پیدا کنند. این کتاب میکوشد تا با توجه به سبک های مختلف تئاتری، پیدایش و تاریخچه ی دراماتورژی را در گستره ی تئاتر معاصر در قرن بیستم،بیان کند.
به امید آنکه کوشندگان هنر تئاتر به این علم و هنر نوين پی ببرند و با مطالعه دقیق ای بحث بتوانند آثار قابل دفاع تری خلق کنند.
👁 @TheatreAcademy