🧏♀ چرا حکومت جای برخورد با ما، با سازندگان پوشاک های نامتعارف برخورد نمیکنه؟!
🎙حکومت باید از سر زنجیره شروع کند؛ اما
شما هم اگر اقتصاد سیاسی پشت حجاب و بی حجابی را بدانید، ممکن است تجدید نظر کنید!
یکی با انحصار واردات چادر و یکی با قاچاق پوشاک نامتعارف جیب پر می کند!
باحجاب و بی حجاب روز عفاف میشود مقابل آنها صف بکشید!
رمضان و نوروز۱۴۰۳/ حجت الاسلام قنبریان
#کافه_دختران
#حجاب
☑️ @m_ghanbarian
قناة CNN الامريكية :
هذا أكبر هجوم عبر تاريخ البشرية بالصواريخ الباليستية والطائرات المسيرة
سی ان ان : بزرگترین حمله موشکی و پهپادی تاریخ جهان صورت گرفت.
🔻چگونه قانون را با شادی اجتماعی آشتی دهیم؟
(بازنشر از رسانه وابسته به شورای عالی امنیت ملی)
✔️یک بازپرس تبریزی با رد شکایت نیروی انتظامی از یک شهروند برای اجرای رقص آذربایجانی، برای آن قرار منع تعقیب صادر کرد و نوشت: « رقص آذربایجانی رفتار خلاف عفت و اخلاق عمومی نیست. نهتنها رفتار خلاف عفت نیست که از آداب فرحبخش جامعه است.»
🔹التزام به "عرف اجتماعی" می تواند در بسیاری از موارد، راه معقول و کم هزینه تری را پیش پای نهادهای نظارتی و قضایی بگذارد. شک نیست که "عرف" نمی تواند جای صراحت های قانونی و معیارهای روشن حقوقی بنشیند اما می تواند نوع برخورد با یک تخلف یا جرم را مشخص کند.
🔹شادمانی یک حق ملی است که همه شهروندان باید از آن بهره مند باشند. در چنین فضایی است که سرمایه اجتماعی تقویت، و زمینه تحکیم امنیت ملی مهیا می شود. هر نظام سیاسی هوشمندی نه تنها درصدد برخورد با شادمانی های عمومی و قانونی نیست بلکه در بسط و ترویج برنامه هایی که نشاط اجتماعی می آفرینند پیشقدم می شود.
🔹خط تحلیلی برخی از رسانه های ایران ستیز،القای این ایده است که ایران، کشوری افسرده با مردمانی ناامید و مأیوس است. هرچند مشکلات و مشقات معیشتی، به نشاط و سرزندگی مردم لطماتی وارد کرده اما "امید اجتماعی" مردم هنوز برقرار است. نمودهای این امید اجتماعی را در شادمانی های خودجوش مردمی به خوبی می توان شاهد بود.
🔹رفتارهای هوشمندانه ای مثل رفتار بازپرس تبریزی در قبال رقص آذری می تواند مواجهه ای درس آموز برای تمام نهادهای مسئول باشد. این رفتار،می کوشد قانون را در سایه واقعیت های اجتماعی یا همان "عرف رایج" تفسیر کند. چنین ابتکاری، هم به قانون پایبندی دارد و هم از واقعیت های ملموس و عینی اجتماع بیگانه نمی ماند.
🔹مهارت ما در برآشفتن احساسات عمومی، گاه تا آنجاست که می توانیم حتی از یک شادمانی مختصر دانشجویی، داستانی پرماجرا با ابعاد ملی و حتی فراملی بسازیم. رسانه های ایران ستیز اما به اندازه ما ناهوشیار نیستند. آنها قدر پاس گل ما را می دانند و سوءسلیقه دسته ای از مدیران کم تجربه را با جادوی تبلیغات، به عنوان سیاست نظام جا می زنند.
https://nournews.ir/n/169860
/channel/vadyekhamoushan
پیامبر اکرم (ص):
🔺نابودی مردمان پیشتر از شما از آن رو بود که اگر سرشناسی دزدی میکرد رهایش میکردند و اگر شخص ضعیفی دزدی میکرد، مجازاتش میکردند.
/channel/vadyekhamoushan
🌙 انسان گسترده
«قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ (سورهٔ اعلی:١٤-١٥)» سعادت انسان وقتی کامل میشود که برادرش نیز همراه با او خوشحال باشد، همسایهاش پیش از او سیر باشد و دوستش پیش از او در راحتی باشد. اسلام از ما میخواهد که وجود و جسم خود را بزرگتر از این یکمترونیم احساس کنیم. میخواهد در ما وجودی بزرگ و وسیع ببیند، بهطوری که وقتی دوستمان بیمار میشود، احساس درد کنیم؛ وقتی همسایهمان سردش است، احساس سردی کنیم؛ وقتی یکی از خویشانمان گرسنه میشود، ناراحت شویم. اسلام چنین انسانی میخواهد. میخواهد این حس را گسترش دهد و این پیوند را عمیق کند و از شما انسانی بزرگ و گسترده با وجودی بیش از یکمترونیم طول و نیممتر عرض پدید آورد. از این رو، در این روز زکات را بر شما واجب کرده است.
— سید موسی صدر
گام به گام با امام، جلد یازدهم
خطبههای نماز عید فطر
📚کتابهای تفسیری امام صدر:
imamsadr.ir/product-tag/تفسیر-قرآن/
/channel/vadyekhamoushan
دیدهبان شفافیت و عدالت همزمان با بازگشت اکثر مردم از تعطیلات، دربارهی خبر «زمین خواری ۱۰۰۰ میلیاردی آیت الله صدیقی و پسران» موضعگیری و مطالبهگری کرد.
متن نامهی دیدهبان به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرجیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿ مائده/۸﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به بیدادگری نکشاند! دادگر باشید که داد به تقوا نزدیکتر است! و از خدا پروا کنید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
برادر ارجمند جناب آقای محسنی اژه ای
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
نزدیک به یک ماه است که خبری با عنوان «زمین خواری 1000 میلیاردی آیت الله صدیقی و پسران» و عناوین مشابه در رسانه ها و جراید، افکار عمومی جامعه را به شدت جریحه دار کرده است ، ماهیت این خبر، به علاوه اظهارات مسئولان حوزه علمیه امام خمینی(ره) و شخص آقای صدیقی به عنوان متولی و منتقل کننده بخشی از املاک حوزه علمیه به موسسه ای کاملا تجاری، کاملا خصوصی و تقریبا خانوادگی تحت عنوان «پیروان اندیشه های قائم»، دلالت صریح بر وقوع برخی جرایم واجد ماهیت عمومی دارد که ورود مدعی العموم به موضوع و رسیدگی به آن را اقتضا دارد. اما متاسفانه در این مدت، سکوت نامیمون و غیر قابل باوری را از مقامات قضایی و به طور خاص دادستانی شاهد هستیم که اعتماد عمومی به دستگاه قضایی و نظام اسلامی را به شدت خدشه دار می کند. این در حالی است که قوه قضائیه اخیراً در اقدامی مبارک و قابل تقدیر، در رسیدگی به پرونده فرزندان معاون اول مستعفی قوه قضائیه نشان داد که در مواجهه با جرایم و مفاسد، رسیدگی قضایی عادلانه را حتی در مورد وابستگان و صاحب منصبان دستگاه قضایی به اجرا می گذارد.
بر این اساس، از جناب عالی به عنوان رئیس قوه قضائیه تقاضا داریم ضمن مطالبه جدی از دادستانی برای انجام وظیفه قانونی خود در خصوص رسیدگی به ابعاد مختلف کیفری و حقوقی پرونده زمین واگذارشده از حوزه علمیه امام خمینی(ره)، دستور فرمایید اقدامات قانونی انجام گرفته به اطلاع افکار عمومی رسانده شود تا عزم جدی قوه قضائیه در مبارزه قاطع با فساد و عدم تبعیض در برخورد با جرم و مجرم را محکم تر نشان دهد.
با احترام
احمد توکلی
رئیس هیئت مدیره سازمان مردم نهاد
دیده بان شفافیت و عدالت
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وششم: قـناعـت
لا تَمُدّنّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ/ س.حجر آ.۸۸
صوفیان بصره گرد هم آمده از برکات درویشی میگفتند و نعمت قناعت. یکی قرص نان و یکی کاسه دوغ و دیگری چارق پاره و چارمین جامه وصله و ... جهان کوچک ایشان آکنده بود از صفای استغنا و جبروت قناعت.
فیض مشرقی که از زیارت تربت حسن بصری قدس الله روحه بازمیگشت بدیشان رسید، نجوایشان شنید و گفت: ایمانیان جملگی مامور به قناعت ند تا از رذیلت حرص به فضیلت کفاف کوچ کنند اما میان شما و عموم مومنان اختلاف و نشانهای است. آنچه عموم مومنان را باید، تحصیل مال و رسیدن بکفاف، عزت رفتار و مصرف هشیار، عادت بر اندک و پرهیز از قیدوبندک است. صوفی اما بر مرتبه کفایت نفس است و تا اندرون خالی نکند به نعمت قناعت نرسد. پیر صوفیان گفت: نکتهای ماند ؟ فیض گفت: آری، اگر دور جهان را انصاف بود، احدی را ابتلای قناعت نبود !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه.
منبع :دین آنلاین
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وچهارم: گـذشت
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ. س.اعراف آ.۱۹۹
فیض مشرقی با قاضی مَروَزی بر دروازه مرو نشسته بود و از او پرسید: هیچ آیتی میشناسی در مصحف که هم امروز ما را خوش کند و هم ترا از وِزر قضاوت برهاند؟ درماند. فیض "خذالعفو" را خواند و گفت: رواست آیه "بگذر، نیکویی کن و از نادان بپرهیز" قوت هر روزه دیوان تو باشد.
قاضی مروزی گفت: عفو امر نیکویی است ولی ما را حدود و قصاص واجب که شریعت سامان جامعه است !
فیض گفت: قاضی مردمان را حکم به گذشت کند تا جور حدود نکشد، مشربه در دست تست. مردمان را ساغر بخشش بنوشان تا از ابریق مجازات روی بگردانند. قاضیان بر دوراهی معافات و مکافات نشستهاند.
مروزی مشاجره مرویان در بازار را نشان داد و گفت: روزی بی بلا نباشد، خلایق را خُلق تنگ است و معاش لنگ، کجا عفو کنند !
فیض گفت: این قضای تیره روزان است که مصیبتی از پی مصیبتی است. با ویرانی معاش مردم، عدلیه آبادان نمیکنند. مردم را نان دهید و گذشت بیاموزید تا از حدود و قصاص روزی نخورند !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه
منبع:دین انلاین
/channel/vadyekhamoushan
🔹کاش به هوش فرهنگی مردم اعتماد میکردید!
✅ ... به هر حال، سیزدههم فروردین هم سپری شد. امسال این روز با بیست و یکم ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی علیهالسلام، همزمان شده و اسباب نگرانی شماری از مسئولان را فراهم آورده بود. آنها با جانبداری از مناسک مذهبی این روز، نگران بودند که مبادا مردم به بهانهی روز طبیعت، به اندازهی کافی داغدار شهادت امام علی علیهالسلام نباشند و یا سوگواری خود را نشان ندهند و یا حتی کاری بکنند که با سوگواری ناسازگار باشد. راستش را بخواهید این همه نگرانی آن هم از مسئولان سیاسی و دولتی قابل درک و توجیه نیست. این آقایان مسئول گمان میبرند که اگر مداخله نکنند و پای پلیس و قوهی قهریه را به میان نکشانند فاجعه رخ میدهد؛ در حالیکه مداخلهی آنها جز لجاجت و سرکشی نتیجهای ندارد. این اولین بار نیست که یک روز عزا با یک روز جشن همزمان میشوند، قرنهاست که این همزمانیها اتفاق افتاده و مردم خودشان با تکیه به هوش فرهنگی خود، مسئله را چاره کردهاند؛ بگونهای که الآن هم عزاداریها وجود دارد و هم جشنهای ملی. کاش میشد فهمید که این مسئولان سیاسی و دولتی از کجا به این نتیجه رسیدهاند که مردم از آنها انتظار دارند در نقش "هیئتداران مذهبی" ظاهر شده و وقت و انرژی خود را صرف تدبیر مناسک و مناسبتهای مذهبی بکنند. آقایان، شما هیئت دولت هستید و باید تلاش کنید مشکلات ریز و درشت این مردم را حل کنید. گرانی و تورم و بیپولی و نظام بهداشت و درمان و امنیت این مردم را چاره کنید. آنها خودشان بلدند عزاداری کنند و هیئتهای مذهبی راه بیاندازند و مسجد بسازند و روحانی مسجدشان را انتخاب کنند. مردم از قرنها پیش این کارها را میکردهاند، آنها نشان دادهاند که بلدند چطور هم سیزده را به در کنند و هم سوگوار امام علی علیهالسلام باشند. شما ساکت بمانید و به کارهایی برسید که مسئولیّت ذاتی شماست. مردم بهتر از شما بلدند چه باید بکنند. مداخلههای شما کار را خرابتر میکند.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۳/۱/۱۳
/channel/vadyekhamoushanگ
مناجات خوانی رحمت اله محبوبی شب قدر و شب شهادت حضرت علی (ع)
زمان ضبط شب ۲۱سال۱۳۷۳ دانشگاه ارومیه
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیستم: بخــشـندگی
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. آل عمران ۱۳۴
خواجه طوس را خدای نعمت تمام کرده بود و اسباب حشمت و شوکت بکمال. طرفه اما، خدم و حشم و ضیاع و عقار مُلک وی رشک اهالی را که احسان خواجه بدیشان رسیده و بند سخا تنیده بود، میانگیخت.
مجنون مغربی در هارونیه بر سنگی نشسته و میدید که کروفر بخشش خواجه، مردمان را از فسوس خالی نبود و هرکه را میداد، آهی مینهاد.
غلام خواجه در گوش مجنون نجوا کرد که: جماعت را دهش نشاید که هرچه دهی، ساز میزنند.
مجنون گفت: خاموش، سرّ ماجرا در شهرتطلبی و نامجویی است. سخاوت مرده ریگ هر صراف و نوخاسته نیست. سخا پنهانی است، از گزیده مالست، بی منت و رشوت است. خواجگان نورسیده را سخاوت، مجرای شوکت در چشم خلایق است اما مردان خدای را اسباب تقرب. آنها بزرگی از مردم میجویند و اینها از رب ودود. طایفه را ان اندازه هوشیاری هست که تمیز دهد !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
منبع:دین انلاین
/channel/vadyekhamoushan
🔴 از آخرین وصایای حضرت امیر، بعد از ضربت خوردن؛ یک قاعدهی سیاسی اجتماعی مهم:
اگر «امر بمعروف و نهی از منکر» [خطاب به حاکمان] رو رها کنید، «اشرار» حکومت رو بدست میگیرند و بعد از اون هرچی دعا کنید [که خدایا ما رو از دست اینا نجات بده] دعای شما مستجاب نخواهد شد!
(نامه۴۷ نهجالبلاغه)
/channel/vadyekhamoushan
رمضان هفدهم: ریـــــاکاری
أَرَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ / سوره ماعون
زاهدی گریخته از شهر و رمیده از خلق در زاویه هرات نان جو میخورد و مناجات خواجه میخواند. فیض مشرقی را شوق دیدار او دست داد و سبب عزلت پرسید. گفت: چیزی از باطن خلایق نمانده است، مردمان آلوده ظاهرند، هوای شهر خفقان آرد و من به ملکوت باطن گریختهام.
فیض گفت: ظاهر، صورت باطن است و رکاکت ظاهر از رذالت باطن. مردمان سودا میکنند متاعی را که مشتری دارد. روزگار شرک آلودی ست.
زاهد گفت: حیّاکالله، مشتری اطوار این مردم خدا نیست. تا بازار منزلت و وجاهت ایشان گرم است خدا را چه حاجت است !
فیض گفت: تا چشم و دلِ سودایی سیر شود، اخلاص ارزان میفروشند و شرکِ ریا گران میخرند !
امان از داوری خلایق ! مردمان شوق کمال ظاهر دارند و برای پسندِ خاطر، خطر میکنند: خطر دلالی رضایت، شهوت رؤیت و خدعه عزت !
زاهد گفت: هر طایفه را که کمالِ تربیت نبود اما جلالِ شوکت و فساد دولت بود، خودنمایی تباه میکند.
فضائل القوم فی شوارق الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
منبع: دین آنلاین
/channel/vadyekhamoushan
رمضان پانزدهم: آفات زبان ـ عهدشکنی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. سوره مائده آیه یکم
فیض مشرقی طایفهای دید سخت پریشان که دعوی ایمان دارند اما روزگاری نابسامان. اکابر قوم در منبر و محراب خلایق را پند میدهند اما در خلوت ریشههای الفت بریده است و احدی درکمند اعتماد نیست. دیوانیان در تهنیت و تعزیت سعی بلیغ دارند و آفاق ملک پوشیده از حکمت و منقبت آل رسول، اما رعیت را بسلطان، زن را بشوهر، فرزند را به پدر، همسایه را به همسایه، خویش را بقوم و بالجمله دیّاری را اعتماد نیست.
مریدی گفت: چگونه است طالع این قوم که در ناصیه همه ذکر کتاب و ورد رسول است اما روزگارشان سیاه و ملول !
فیض گفت: این خلایق را قول و پیمان سست است و کسی را وفای بعهد نیست.
مرید گفت: مگر نه اینکه صورت ایمانی دارند ؟
فیض گفت: صورت ایمان دارند و سیرت اخلاق نه. عهدووفا ایمان درون میطلبد نه ارکان برون. اکابر قوم زنبور بی عسلند و کافه ارکان حکومت واعظان بی عمل، زین سبب کسی را دغدغه عهد و پیمان نیست !
فضائل القوم فی شوارق الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
منبع:دین آنلاین
/channel/vadyekhamoushan
شهرهای بیتاب ما
🖌️مسعود امیرزاده
اصطلاح تاب آوری بیش از انکه مفهومی اکولوژیک باشد خاستگاهی سیستماتیک دارد.از این منظر، سیستمها موقعیتهای تعادلی متزلزلی هستند که حداقل با دو فشار درونی و محیطی مواجه بوده و در معرض فروریزش و یا از دست دادن تعادل نخستین میباشند.
شهرها در واقع سیستمهایی هیبرید بوده که علاوه بر ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک بعد اکولوژیک هم داشته که بعضا مورد غفلت واقع میشود.به طور مثال کمتر شهری را در کشور میتوان سراغ گرفت که سیستمی خودبسا و پایدار از لحاظ منابع تامین آب مورد نیاز بوده باشد. این سیستمها فعلا با چنگ اندازی به منابع آبی پیرامونی و یا زیرزمینی( سرم درمانی) توانسته خود را از این نقطه شکست سیستم برهانند.
اما متاسفانه این تنها نقطه خطر و ناپایدار کننده سیستم نیست بلکه مسائل دیگری چون کیفیت هوا، گردش آزاد آن در اکوسیستم شهری،مقاومت زمین در مقابل نشست،سرانه توزیع مناسب جمعیت در کمین تعادل فعلی سیستم شهری نشستهاند.
در واقع یک سیستم با خطر زندگی میکند و کار مهم آن برقراری تعادل و نهایتا توفق بر نقاط ریسک است اما در این میان شرط مفهومی دیگری مطرح است که میتوان آنرا قطبهای اکولوژیک نامید.
قطبهای اکولوژیک”ecological poles”نقاطی در سیستم بوده که پایداری آنرا تضمین کرده و توزیع نامتقارن فشار بر سیستم با لینک به یکدیگر متعادل میسازند.قطبهای اکولوژیک را میتوان به پرچ های بدنه هواپیما تشبیه کرد که عملا سیستم بر وزن آنها ایستاده و با از دست رفتن تاب آوری آنها فروپاشی سیستم پیامدی ناگزیر خواهد بود.اگر بخواهیم به طورکلی به برخی از این پلهای اکولوژیک در شهر اشاره داشته باشیم، میتوان از “رودخانه طبیعی در میانه شهرها”، “تپه ماهورهای رها شده “و یا “زمینهای ساخته نشده” و “باغات شهری”، ارتفاعات کوهستانی آزاد اطراف شهر”، “تالاب های کناره شهرها”، “پارک های وسیع داخل شهری” و یا “پارکهای جنگلی “ نام ببریم.به زبان ساده این گره های شبکه اضافه بار اکولوژیک که در نقاط دیگر سیستم وجود دارد با حضور خود جبران کرده و با ایجاد تعادل توزیع مانع فروپاشی سیستم میشوند.
حال فرض کنید! که عده ای به همین پلها نگاه نقاط معطل و رها شده، بدون بازده اقتصادی و دارای پتانسیل تولید ثروت و همریخت سازی با سایر بخشهای شهر را داشته باشند.به گمانم حدس زدن نتیجه این دست اندازی، کار چندان مشکلی نباشد چرا که ما عملا سیستم را به پرتگاه نابودی رانده ایم. حذف نقاط بردباری سیستمهای شهری نه تنها که کاری اقتصادی نیست بلکه ریسک بسیار بزرگی از این منظر است که کلیت سرمایه یک شهر را دچار خطر از دست رفتگی میکند.
به طور مثال در تهران میبینیم چطور یک سیستم شهری در مقابل آلودگی دچار بیتابی مفرط شده و یا اصفهان در خطر جدی فروریزش قرار گرفته چرا که پلهای اکولوژیک هر دو شهر در هم شکسته است و عجب آنکه همچنان با دست اندازی به پارک های شهر و تپه ماهور ها ( چون عباس اباد و پردیسان و لویزان) و یا دستکاری بیش از پیش رودخانه ها و مکیدن آبخوانها به نقطه بدفرجام نزدیک میشویم.
شهرهای ما بس بیتاب اند، باشد که بیش از این آنها را آزار ندهیم و نقاط بردباری اکولوژیک آنها را تحریک نکنیم.
/channel/vadyekhamoushan
چند کلمه درباره نابرابری و برادرکشتگی.
یکی از مصائب جامعه ما این است که «جامعه» نیست؛ نه از آن منظر گمنشافت و گزلشافتی که سنتی و عاطفهمحور است، بلکه از این منظر که فاقد تشکلیافتگی مولّد کنش مشترک فضیلتخواهانه است؛ در واقع «قائم بالقسط» نیست. البته علت نه در خلقیات جامعه که در حاکمیت جامعهزدا و «ناجامعه»ساز است.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با طرد هرگونه اجتماع مستقل منتقد و تولید مجموعههای متصل مطیع.
حاکمیت چگونه جامعهزدایی و ناجامعهسازی میکند؟ با نابرابری نابرادریساز؛ یک سو طبقه مترف متصل و یک سو ناطبقه تجزیهشده یا همان «کارگران بیطبقه».
وقتی سرمایهداری مرگ و زندگی را طبقاتی میکند، طبیعی و ضروری است که مستضعفین با مترفین برادرکشتگی داشته باشند.
در جنگ نابرابر فقر و غنا، ما با شما برادری نداریم، برادرکشتگی داریم. البته «تشنگی به خون سرمایهداران زالوصفت» مبنای انسانی و اسلامی دارد.
آنها که به بهانه برادری، بر نابرابری سرپوش میگذارند، فارغ از نفهمیدن ربط عدالت و وحدت؛ برادری خود را ثابت نکردهاند. ایدههای جنایتپوش داعی به برادری در وضع نابرابر؛ نابرادرانه و ناجوانمردانهاند.
آنها که نابرابری را تنها اقتصادی میفهمند، برابری را ناقص فهمیدهاند اما آنها که نابرابری اقتصادی را فرعی جلوه میدهند، برابری را اصلا نفهمیدهاند؛ نابرابری اقتصادی سرچشمه نانمایندگی سیاسی و نابرادری اجتماعی است، و البته برادرکشتگی حیاتی...
✍کیوان سلیمانی
/channel/vadyekhamoushan
🔻عید سعید فطر: شــادی
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ العمران آ.۱۷۰
روزگاری پس از یورش غازیانِ مغول بر خُجند و خرابی آن نگین ماوراءالنهر و هلاکت و استیصال مردمان، گلهای شادی میشکفت و خُجندیان را آثار وجد و طرب هویدا، چندانکه گاه از فرط خوشی به سفاهت میزد. شیوخ قبایل چالاکی شباب، نوخطان عیاشی فُسّاق و زنان گستاخی عیّاران پیشه کرده وکسی را درشادی قرارو از طرب دریغ نبود. یاران مجنون مغربی را شکوه اوردند که این طایفه هیچ از فضایل سُغدی و ملکات پارسیان قدیم نشان ندارد و شادی در مرز ابتذالِ سفاهت است.
مجنون گفت: شارعان شرع در خاکستر تاراج مغول و هنگامه مصیبت، گشایشی صورت ندادند و رسم مدارا و مسامحت ننهادند و نعمت مسرت مردمان برچیدند، چنان کردند و چنین شد.
یاران گفتند:این انحطاط قومست.
مجنون گفت: تاب آورید. این قوم به مدارای انبیاء و اعتدال اولیاء بازخواهد گشت. خردمندان جهان، آیت نشاط و خصم اندوهند.
فضائلالقوم فیشوارقالصوم/اخلاق عامه درروشنای روزه.
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وهشتم: امـیـد
قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ س.زمر آ.۵۳
مجنون مغربی پای پیاده زیارت حج کرد و با یاران عازم وادی حضرموت شد. راه از صحرای ربع الخالی میگذشت و قوت یاران تمام، تشنگی و گرسنگی غالب شد.
آسمان تنگ و غبار بیابان راه نفس میبست و صعوبت بلا بر صلابت اولیا غالب آمد. شعله امید اسیر بادهای خاموشی بود و زمزمه افتاد که ما حج گزاردیم و ذکر حق کردیم و چنین در بلاییم !
مجنون شنید و گفت آنچه کردید سیر در آفاق بود و آنچه شما را اکنون باید، کیمیای امید یا سیر انفسی است.
یکی از مریدان پرسید: ما زیارت حق کردیم که معمار آفاق و انفس است.
مجنون گفت: وقوف به "کردیم" بلای جان شماست. خالی کنید خود را و از او پر شوید که امید به او، نومیدی مطلق از غیر است. سالک ناامید نمیشود چون بر سبقت رحمت بر غضب او واقف است.
مرید گفت: اینک ما را چه سود؟
فیض: نشنیدی خدای به داوود گفت که بندگان با رشته امید بمن متصلند، جز این سرمایه ما چه داریم !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه.
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وهفتم: عدالت
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ / س.مائده آ. ۸
یکی از صوفیان بصره دامن فیض رها نمیکرد که ختم کلام دیروز تو مُشکی بود که دامنمان از دست برفت و در معنای آن یکسر حیرانیم. منّـتی نه و ما را از پله اجمال بر سریر تفصیل بنشان.
فیض: مراد من از انصاف، عدل بود. عدالت دانش اندازههاست و حاکم که اندازهدار اعظم است اگر برسبیل عدل حکم کند، دیّاری محتاج نمیشود و مردم باکفایت از قناعت جسم به قناعت روح میروند.
صوفی سردرگریبان شد که: ما را اندازه چون شد!
فیض: هرکسی حاکم نظم خویش است و اگر قوای نفسانی خود را به نظم و اعتدال برساند، شاروند شهر نیکان و مجرای عدالت است.
صوفی: حاکم ظالم چه میشود؟
فیض: حکومت ظالم بر مردمی عادل میسر نیست، بندگان صالح و عادل مقیم مرکز عدلند.
صوفی برخاست و خرقه کشان میخواند که:
دور فلکی يکسره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وپنجم: خدمت به خلق
فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ/ س.الرعد آ.۱۷
خوارزم را از بزرگان و اسلاف عادت کمال بود و طوایف این قوم یکایک تشنه مجد و دانش و بزرگی. حصیله اما اغلب نمایش بود و تفاخر دانشیان و مال اندوزان و هریک جهانی بود درخیال خویش، بیخبر از دیگری. مشایخ قوم جملگی واعظ غیرمتّعظ، تکرار اقاویل و نقل کماقیل، کوشا در جمع کُتب و بسط حُجب. اغنیا حریص در تکاثر مال و تفاخر آل. امرا در تدارک سوروسات دولت و تحکیم قدرت....
مجنون مغربی در آفاق خوارزم چرخید و بیچارگان دید سربسر، جملگی بیدل و پای در گِل. بر مناره شهر برآمد و آواز داد: خاکتان بر سر ! اینهمه گرد آوردهاید که چه کنید؟ رحمت خدا از شمایان دورباد که درب خانه بروی حاجتیان بسته و در عافیت نشستهاید. علمی که نافع نباشد چه سود، مالی که گرهی نگشاید چه فایده، قدرتی که داد مظلومی نستاند نابود !
برخیزید و بسوی هم بشتابید و درماندگان دریابید که اگر در ثریا علامگی کنید و گنج قارون بیندوزید مطرود حقید.
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه.
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست وسوم: سوء و حسن عاقبت
وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا. سوره اسرا آیه ۸۰
لاهور را دوپاره بود: اعلی و سُفلی. مردمان بالا از افاضل و اعیان نوخاسته را چندان اعتماد بود که کار جهان و خلق آن هیچ انگاشتی، غرّه خویشتن بودی و هر مفلس و خاطی و مجنون و مسجونی را تَسخَر زدی و ریشخند کردی و از برج عافیت و مسند قضاوت، بحکم منیّت بر ایشان حُکم سفاهت و بلاهت راندی.
مردمان ناحیه فرودین اما از چاشت تا شام کوشان و نگران و در قضای خویش حیران. در هر مصیبت پرسوز و بلیّه ناساز بچشم عبرت نگریستی و پُرسان از فرجام امور، چشم از ملامت دیگران بستی و بوعظ خویش بنشستی که: ما چون پرکاهیم.
مجنون مغربی را مریدان آگهیدند. گفت: نیک بختان بر خویش بیمناکند. ما را وقوف نیست که انجام کار چیست. زودا که سکنه فرازین لاهور به فرودین آن روند و پیش از مرگ بحکم ملامت، عبرت دیگران شوند !
تفسیر احوال خود کنید و تاویل قضای دیگران به روزگار وانهید که هر سواره، پیاده است !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
/channel/vadyekhamoushan
رمضان بیست ودوم: اعـتدال و میانهروی
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأرض هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الجاهلون قَالُواْ سَلاَماً. سوره فرقان آیه ۶۳
حاکم فرارود (ماوراءالنهر) بدلالت مشاوران و خاصّان زیرک، تَفتین مردمان و تحریک عوام میکرد تا میزان اعتدال ایشان بسنجد و برسبیل مقابله، تدبیر کند. قضا را جماعتِ غوغایی بمصداق "کما تکونوا یُولّی علیکم" (هر خلایقی را دولتی لایق) در افراط و تفریط از هم سبق میبردند و اختلال مشاعر کُندروان و اختلاف ضمایر تُندروان، سامانی نگذاشت و احدی را میانِگی نبود.
فیض مشرقی بر منبر جامع بخارا حدیث میخواند که: آی خلایق ! در احساس و عاطفه میانه روید. خویشتنداری کنید، هرکسی را بچوب مبالغه نرانید و به لفظ معاشقه نخوانید. اوضاع شما بسامان نخواهد شد تا در داوری انصاف نورزید.
یکی از زیر گفت: حد وسط کدامست، میانه کجاست؟
فیض گفت: میانه در تناسب عقل و شهوت و غضب شماست. تا آن تناسب نیابید رنگ عدالت نبینید !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
/channel/vadyekhamoushan
🔻رمضان بیستویکم: عافیت طلبی
قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْنَدْخُلَهَاأَبَدًا مَادَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. سوره مائده آیه ۲۴
مجلسی از شیوخ در ری فراهم آمد تا سبب انحطاط بلاد روشن کند. هریک از مشایخ علتی گفت و دیده گریانید. داروغه سهرورد گریبان درید که خشت گنبد سلطانیه بتاراج است و عمارت در حراج. امیر پارسه در فغان که صدستون لانه موران است، والی جی از خشکی زاینده رود نالید و مهتر تبریز از خرابی ارگ و خواجه کرمان از آفت ماهان و دیگری از ابتلای سمنان و فتنه گرگان و غصه سیستان و بغض خراسان و عُسر همدان.
مجنون مغربی در زوایه میشنید و گفت: شهدالله این مایه انحطاط و ادبار جز از تطاول اغیار نمیخیزد و اغیار، رعیت این ملک است که محنتی جز بطن و دون آن ندارد و جز عمارت نفس و عافیت عورت، رسالتی نمیبیند. ای خواجگان، رعایا را شریک کار ملک کنید تا بهانه بطالت از کف ایشان برون شود که هر قوم کار خویش به شمایان سپرد وگوشه عافیت نشست، خاک مذلّت بر سر خود ریخت. رعیت لاابالی مایه تباهی دولت و ولایت است!
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
#دین_آنلاین
🔺هذیانهای نواصولگرایانه:
خوارج، عدالتخواه بودند!
✍ روحالله رشیدی
ایام شهادت علی بن ابیطالب(ع) است. ایامی که قرنهاست فرصت بازخوانی منشور حیات و حکومت علوی و یادآوری اصل زوالناپذیرِ «عدالت» است. اساساً این ایام جز برای گفتن و شنفتن از #عدل_علی نبوده.
حالا چند سالی است گروهی از نواصولگرایان، که عداوت با عدالتخواهان، کر و کورشان کرده، بر خود فرض میدانند در این ایام، بهجای شرح عدل علی(ع) و تبیین حکمرانی علوی، در مذمت عدالتخواهی بکوشند. آنهم در رسانههایی که نام و نانشان از حکومت اسلامی است.
آنها در کینهورزیشان چنان دچار افراط شدهاند و عنان تعادل از کف دادهاند که در روز روشن میگویند «خوارج هم عدالتخواه بودند»! تا مثلاً با این تطبیق ابلهانه، مردم را نسبت به تحرکات عدالتخواهانهٔ امروز بدبین کنند. ابلهانه است، اما اصرار دارند بر تکرار و تداوم این بلاهت.
خوارج و عدالتخواهی؟!
یعنی خوارج هم دنبال مبارزه با #فقر و #فساد و #تبعیض بودند؟
یعنی این جماعت خشکمغزِ متحجر، دنبال برانداختن #اشرافیت_دولتی و #ویژهخواری و #قبیلهگرایی بودند؟
از مردم و مستضعفان و تاریخ که خجالت نمیکشند، لااقل به عنوان شیعهٔ علی(ع) از نام مبارک او شرم کنند و اینقدر پریشان و هذیان نگویند.
نواصولگرایان میتوانند از هر کنش عدالتخواهانهای منزجر باشند _حق هم دارند_ و هرکس سودای عدالت داشت، به هر انگ و برچسبی بنوازند، اما عدالتخواه جا زدن خوارج، خیانت به تاریخ و اسلام است.
در ایام منتسب به امیرالمومنین(ع) بهجای برانگیختنِ شوق عمومی در جهت عدالت و نزدیک شدن به شاخصهای جامعهٔ علوی و اصلاح امور، همت گماشتهاند برای متنفرسازی عمومی از عدالتخواهی؛ که البته آب در هاون کوبیدن است این اراده.
اگر بنا بر تطبیق تاریخی هم باشد، قطعاً خوارج را باید مصداق تام و تمامِ تحجر، جمود و عدالتستیزی دانست؛ یعنی دورترین جریان به عدالتخواهی و نزدیکترین جریان به تحجر.
بیراه نیست که دستهای از تندترین متحجرین، شمشیر را علیه عدالتخواهی آخته کردهاند.
آنها ماهیت خود را فریاد میزنند.
بارها گفتهایم اصولگراها عدالت را امری فرعی میدانستند، اما نواصولگراها، رسماً عدالتستیزند.
بیانیههای جاهلانه و کینهتوزانهٔ ایام شهادت مولا، گواه روشن این عداوت است.
#دیدبان_عدالتخواهی
/channel/vadyekhamoushan
رمضان نوزدهم: عُـجْـب و خودپسندی
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ / یوسف. ۵۳
درویشی در کوی اعیان سمرقند اهالی را آواز میداد که: بدگمانی بد است الا درحق خویش. خویشتن را مبینید تا دیگران را ببینید. ای شاخ نشینان، با کمالات نداشته خود را هلاک مکنید. کمالات داشته را هم به میزان دیگران ببرید تا عیار زنند. با خود خلوت و نفس را محاکمه کنید اگر وجدان بیدار دارید. خوشبینیِ خویشبین شما را از هم گرفت و به شیطان باطن سپرد. خود را متهم کنید، با خود درآویزید و بر خود بشورید که جهان از شما آغاز میشود.
یکی از مریدان فیض گفت: این ایلغار اعتماد است و تخریب خویش !
فیض شنید و زیرلب خواند: اعتماد پایدار از بدبینی آغاز میشود. چون خلایق وارونه میروند خویش را در لاهوت و دیگران در ناسوت میبینند !
فضائل القوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
منبع :دین آنلاین
/channel/vadyekhamoushan
رمضان هجدهم: تـــوبه
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً / سوره تحریم آیه ۸
بر اهالی قاهره فسق میرفت از پی فجور و ظلم بر سر جور، مردمان سخت نومید. واعظی پیوسته در گوشهای بسته میخواند که: آی جماعت درهای رحمت خداوند بازست، دور مروید، همینجاست، بازآیید، مشتریست، منتظر، مهربان... دلیری کنید، هم یکی از شمایان نصوحی کند قومی را کافیست.
حمیّـتی نبود و معاصی زَفت و درشت چندان اهالی را خیره کرده بود که کسی را گمان رحمت و آمرزش نمیرفت.
هریکی با تسخر و ریشخند از گوشهای میگفت: اگر ما را رب غفّـاری بود روزگار این نبود. این دورهگرد ریشاییل، ژاژ میگوید، خدا کو؟!
مجنون مغربی بر اشکوبه بازار نشسته بود شاهد ماجرا گفت: این مدعیان نشنیدهاند که رسن بازان زُنّاربسته و دلّاکان خوکدانی توبه کرده و پیش از آهنگ رحیل، باربستهاند. خطرکنید و پیش آیید. توبه رزق سیاه رویان است. بشتابید، درها بروی همه بازست، از پیشینه بِبُرّید، امید بورزید و پای وعده بایستید. اگر این همه کردید و باز سیه روز ماندید مرا از چند اشکوبه بزیر افکنید.
فضائلالقوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
رمضان شانزدهم: آفات زبان ـ دشنام و ناسزا
وَلاتَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ/ سوره انعام آیه ۱۰۸
مجنون مغربی گلفروشی در بازار بغداد دید که عطر میفشاند و ناسزا میگفت. گفت: حیرتا، گل میفروشی و دشنام میدهی، زیبد و سازد؟
وَرْدی پاسخ داد: گل حکایت چیستی ما و دشنام روایت هستی ماست. بنگر ما از گلستان وجود خود چه ساختهایم. مردمان هرزه گوی را زندگانی سراسر نخوت و پریشانی است و آتشفشانِ احساس و فورانِ خشم، آئینه درونِ نژند ایشان است. وانگهی، دشنام، اظهار وجودست و آلت اعتراض. بغداد افسرده را ببین، مردمان پرخاشجوی رنجور، آداب و اطوار اُمرای اعیان را قصابی میکنند.
مجنون گفت: این همه دانم اما بر ملال نباید افزود، دشنام گذار از حدّ دیگریست، خصومت زاید و کینه فزاید. گل باید داد، عطر باید افشانید و خشم را لگام زد تا دهان به ناسزا باز نکند.
وردی گفت: آه از بهشتِ اندرز. رستنِ گل را مرارتهاست، دل خوش میخواهد، تربیت و زبان گفتگو !
مجنون گفت: پاسخ فحاش را مدهید و سلامش کنید، گلکاری همین است.
فضائل القوم فی شوارق الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
منبع:دین آنلاین
/channel/vadyekhamoushan
@ebteda_ir
🔺ما و این مناسک پوچ و پرهزینه
نمیدانم رسمِ دیدار نوروزی کارکنان با رؤسای خود، به این شیوه که امروز شاهدش هستیم، از کی بنا نهاده شده و چه خاصیتی دارد. تصور نمیکنم لااقل در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی چنین آدابی با این شکل و شمایل برقرار بوده باشد.
سرپا ایستادن و صف کشیدن و دست بهسینهشدنِ گروهی از مدیران و کارمندان برای لحظهای دست دادن با رؤسا، حتی اگر از سر صدق باشد،رسم پسندیدهای نیست. این صحنه، بیشتر یادآور سنتهای اشرافی و آداب طبقاتی است تا یک تجدید دیدار مناسبتی. در سالهای اخیر، این رسم چنان جاافتاده که هرگونه تعریض یا نگاه دیگرگونه به آن، عجیب مینماید!
اگرچه در بلبشوی مناسکگرایی پوچِ حاکم بر مناسبات مدیریتی، این رسم اشرافی، وزن چندانی ندارد، اما همین بدعتهای کوچک، پیامدهای بزرگی در تخریب فرهنگ سیاسی ما داشته است. بدعتها، رفتهرفته مانند وزنههایی به پر و پای مجموعه آویزان شدهاند و آن را از پرداختن به تکالیف اصلیاش ناتوان کردهاند.
ما با انبوهی از مناسک بیمعنا و مضحک در نظام اداری کشور روبروییم که جز زحمت مردم و اتلاف منابع ثمری ندارد. اما به دلیل ارضای روانی طبقهٔ مدیران و کارکردهای جانبی! دیگر، بر بقا و تداوم آنها اصرار میشود. آنهم موبهمو و جزءبهجزء؛ آنچنانکه فراموشی یا ترک یکی از این اجزا، در حکم خطای بزرگ است. باید گریخت از این مناسک پوچ.
میشود نیت تجدید دیدار با کارکنان را به شیوههای اخلاقمدارانهتر و فایدهمندانهتری بهجای آورد. مثلاً مدیر ارشد مجموعه، خود به حضور کارکنان برود و واحدها و اتاقهایشان را بچرخد و دقایقی پای حرفهای آنها بنشیند؛ یا یک نشست انتقادی با کارکنان برگزار کند و نقدهایشان به گذشته و حرفهایشان برای آیندهٔ مجموعه را بشنود و...
اگر بنا باشد فهرستی از این قبیل مناسک پوچ، که ما را گرفتار کردهاند، تهیه کنیم، این فهرست، بلند خواهد بود.
پینوشت:
امیدوارم شهردار و اعضای شورای شهر، امسال از برگزاری دیدار نوروزی با کارکنان به این شیوهٔ بدعتآلود پرهیز کنند.
#مناسک_میانتهی
#مناسکگرایی