virastaar | Unsorted

Telegram-канал virastaar - ویراستار

9759

حسین جاوید 🔹مدیر نشر #کتاب_سده مشاوره و همکاری در همه‌ی زمینه‌های تولید کتاب: 📲 ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ ➡️ @hjavid اگر پرسشی دارید یا کمکی از من برمی‌آید، در حد توانم، با افتخار در خدمت هستم. لطفاً صبور باشید تا فرصت کنم پیامتان را ببینم.

Subscribe to a channel

ویراستار

مرحوم مجتبی عبدالله‌نژاد یکی، دو ماه پیش از فوتش مهمان من بود در دفتر نشر. پیشنهاد جالبی داشت. می‌گفت: «برای همه‌ی ما پیش آمده که مجبور شده‌ایم فایل کتابی را از مراجع غیررسمی دانلود و استفاده کنیم و از این بابت عذاب وجدان هم داشته‌ایم. کاش ناشرها صفحه‌ی پرداخت مخصوصی در سایتشان بگذارند که بشود در این مواقع مراجعه کرد و مبلغی به دلخواه پرداخت.»

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

«تألیف و ترجمه:»، «گردآوری و ترجمه:»، «پژوهش و ترجمه:» و امثال آن‌ها پیام‌هایی هستند که از روی جلد کتاب با من سخن می‌گویند: «من را نخر! بعید است کار جدی و قابل اعتنایی باشم که ارزش صرف وقت و هزینه را داشته باشد!»

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

واژه‌سازی گاه همین‌قدر طبیعی و دل‌نشین انجام می‌شود، از برگه‌ی ساده‌ای که چند کارگر روی در کارگاه کوچکی چسبانده‌اند.

«ناهاری» به معنی چاشتی بوده که صبح می‌خورده‌اند، سپس معنای همین «ناهار» امروزی را پیدا کرده، و اکنون دارد تخصیص معنایی می‌یابد: «ساعت استراحت و ناهار خوردن.»

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

امروز جمله‌ای خواندم که #کژتابی عجیبی داشت:

متخصصان طول عمر، مثل تسلا، ناهار را وعده‌ی بیهوده‌ای نمی‌دانند.


با یک بررسی ساده، دست‌کم این چهار برداشت را می‌توان از این جمله داشت:

❇️ تسلا متخصص طول عمر است و هم‌نظر با بعضی دیگر از متخصصان هم‌رشته‌اش ناهار را وعده‌ی بیهوده‌ای نمی‌داند.
❇️ تسلا متخصص طول عمر است و برخلاف بقیه‌ی متخصصان هم‌رشته‌اش ناهار را وعده‌ی بیهوده‌ای می‌داند.
❇️ متخصصان طول عمر هم مثل تسلا (که متخصص طول عمر نیست) ناهار را وعده‌ی بیهوده‌ای نمی‌دانند.
❇️ متخصصان طول عمر برخلاف تسلا (که شاید متخصص طول عمر باشد یا نباشد) ناهار را وعده‌ی بیهوده‌ای نمی‌دانند.

حالا ژرف‌ساخت جمله چه بود؟ نیکولا تسلا برای دستیابی به عمر بالاتر از رژیم غذایی خاصی پیروی می‌کرد و ناهار نمی‌خورد، درحالی‌که متخصصان امروزی عقیده ندارند ناهار وعده‌ی غذایی بیهوده‌ای است!

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

تا حالا از «میلان کوندار» کتابی خوانده‌اید؟!

#قاچاق_کتاب

@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

توضیح زیادی نمی‌دهم، ولی چه خوب است که تصویر آدم‌ها روی جلد کتاب‌ها شبیه خود واقعی‌شان باشد، نه بزک‌دوزک‌شده.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

#تجدید_چاپ شد

#ساعت_ستاره
#کلاریس_لیسپکتور
ترجمه‌ی #شکیبا_محبعلی
چاپ دوم: ۱۴۰۲/ ۹۹۰۰۰ تومان
#کتاب_سده

«همه‌چیز در دنیا با یک جواب مثبت شروع شد. مولکولی به مولکولی دیگر جواب مثبت داد و زندگی شکل گرفت. اما پیش از دوران ماقبل تاریخ دورانی قبل از ماقبل تاریخ وجود داشت و هیچ‌چیز نبود، و جواب مثبت بود. همیشه این‌گونه بود. نمی‌دانم چرا، اما می‌دانم جهان هرگز آغاز نشد...»


#ساعت_ستاره آخرین اثری است که از لیسپکتور در زمان حیاتش منتشر شده است. این رمان ماجرای دختری اهل شمال شرقی است که به‌تنهایی زندگی می‌کند، دختری چنان در حاشیه که تقریباً نادیدنی است. این دختر به‌رغم محرومیت از همه‌ی آنچه زندگی می‌نامیم، به‌طرز آزاردهنده‌ای شیفته‌ی زیستن است.

@SadePub

Читать полностью…

ویراستار

دوستی پیامی فرستاده بود:

یه سؤال دارم. ترجمه‌ی most overrated رو می‌خوایم توی این تیتر استفاده کنیم:

«ایلان ماسک به‌عنوان اورریتدترین مدیرعامل سال ۲۰۲۴ معرفی شد.»

اما نمی‌دونم چه کلمه کوتاهی میشه جاش به کار برد. مورد مبالغه واقع‌شده...؟


برای ایشان نوشتم:

به نظرم اینجا «توجه کاذب» معادل خوبی برای این عبارت است. البته، باید ساختار تیتر را تغییر داد. مثلاً، نوشت:

«ایلان ماسک، مدیرعاملی با بیشترین توجه کاذب رسانه‌ها در سال ۲۰۲۴.»

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

ترک‌های استانبولی به ⁧ #دلفین⁩ می‌گویند ⁧ #یونس⁩!

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

درباره‌ی «واسه»

میان‌بر برای کم‌حوصله‌ها:

✅ کاربرد «واسه» به معنی «برای» و «به‌خاطر» کاملاً درست است.

✅ های آخر «واسه» جزو خود کلمه است و، به قول معروف، #هکسره نیست.

✅ کاربرد «واسه» هم در محاوره و هم در نوشتار رسمی کاملاً درست است.

✅ «واسه» احتمالاً برگرفته از «واسطه»ی عربی است، نه wasnād پهلوی.


در فارسی میانه (به‌تساهل، پهلوی) کلمه‌‌ی wasnād را داشته‌ایم که دقیقاً به معنی «برای» و «به‌خاطر» است. دکتر محمد معین حدس زده‌ است که «واسه» از همین کلمه گرفته شده و علی‌اکبر دهخدا (بر مبنای فرهنگ ناظم‌الاطباء) و نیز خود دکتر معین حدس زده‌اند که این کلمه می‌تواند مأخوذ از کلمه‌ی عربی «واسطه» (به معنی «به‌سبب» و «بهر» و «برای») باشد.

اینکه wasnād به معنی «برای» و «به‌خاطر» به فارسی نو رسیده باشد، به رای من، بسیار بعید است، چه اینکه از اوایل دوره‌ی فارسی نو شواهدی در دست داریم که «وسناد» را در معنی «بسیار» به کار برده‌اند و نفیسی هم درباره‌اش نوشته است که «شاید لهجه‌ای از همان کلمه‌ی بسیار باشد».

❇️ «امروز به اقبال تو ای میر خراسان/ هم نعمت و هم روی نکو دارم وسناد.» (رودکی)

درواقع، هم خود «وسناد» (در معنی «بسیار» و «سرشار») بسیار کم‌بسامد است و هم شاهد متقنی نداریم که نشان دهد این کلمه و صورت‌های آوایی احتمالی تحول‌یافته‌اش در معنی «برای» و «به‌خاطر» در متون متقدم فارسی نو به کار رفته باشند. از دیگر سو، ظاهراً سروکله‌ی «واسه» در نوشتار در ابتدای سده‌ی پیشین شمسی و در نوشته‌های منسوب به «فارسی تهرانی» پیدا شده و هر چه رو به امروز آمده‌ایم پربسامدتر شده و راهش به فارسی رسمی گشوده شده است. پرپیداست منطقی نیست واژه‌ای هزار و چند صد سال صبر کند تا با تلفظی جدید و معنایی جدید در نوع خاصی از زبان فارسی (فارسی تهرانی) نمود بیابد! پس احتمالاً پذیرفتنی‌تر این است که آن را گونه‌ای تلفظ از همان کلمه‌ی «واسطه» بدانیم.

❇️ «برای اینکه واسه شوهرش بزک کنه.» (جعفرخان ازفرنگ‌آمده، حسن مقدم، ۱۳۰۰)

❇️ «واسه این مردم دلش سوخت.»‌ (زنده‌به‌گور، صادق هدایت، ۱۳۰۹)

❇️ «واسه چی تو دومن من گذاشتی؟» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ۱۳۲۱)

برخی پنداشته‌اند «واسه» را فقط باید در ضبط محاوره‌ای و شکسته به کار برد، که این گمان نادرست است و از همان دهه‌های پیش تا امروز در نوشتار غیرشکسته و رسمی هم به کار رفته است:

❇️ «پیش خود فکر می‌کردم که خدا این سید را واسه چی خلق کرده است.» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ۱۳۲۱)

❇️ «نصیب چرا زنش را گذاشته‌ بود خانه رفته بود پیش خانم اصفهانی؟ واسه اینکه لابد زنش بی‌ریخت بود.» (آسمون‌ریسمون، ایرج پزشکزاد، ۱۳۳۷)

«شما آشغال‌ها عادتتان شده واسه شخم‌ زدن بی‌سرخر پشت کون دیگران قایم بشوید.» (دن آرام، ترجمه‌ی احمد شاملو، ۱۳۴۴)

کسان دیگری پنداشته‌اند های آخر «واسه» جزو خود کلمه نیست و اصطلاحاً #هکسره است، یعنی واکه‌ی کوتاه نشان‌دهنده‌ی نقش دستوری به شکل حرف نوشتاری درآمده، که این گمان هم نادرست است و «واسه» را نباید به‌شکل «واسِ» نوشت. البته، در بافت‌هایی و برای ساخت لحن برخی شخصیت‌های لمپن، «باسه» و «واسْ» هم به کار رفته‌اند.

✅ ضمایر ملکی در ترکیب با «واسه»:

واسه‌ام/ واسه‌ات/ واسه‌اش/ واسه‌مان/ واسه‌تان/ واسه‌شان

❇️ ضمایر ملکی در ترکیب با «واسه» در ضبط محاوره‌ای و شکسته (پیشنهاد):

واسه‌م/ واسه‌ت/ واسه‌ش/ واسه‌مون/ واسه‌تون/ واسه‌شون

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

در گروه ناشران نوشتم:

‏«دلار در فروردین حدود ۴۳ بود. اگر با همین نرخ ۶۰ هزار تومان هم سال تمام شود (که بعید است)، یعنی یک تورم حدوداً چهل درصدی. کل‌ سود چاپ کتاب تقریباً همین سی، چهل درصد است، یعنی از ابتدای سال همه‌ی ما ناشرها هر چی کار‌ کرده‌ایم خرج تورم و‌ چای دبش مسئولان محترم شد!» :)

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

این یکی را هم الان دوستی فرستاد! ظاهراً این قصه سر دراز دارد…

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

بزرگواران جناب آقای علیرضا طاق‌دره، جناب آقای دکتر سلمان ساکت و جناب آقای غلامرضا عمرانی اشاره فرمودند که این «قندی» بودن نان احتمالاً برگرفته از این باور است که نان برشته‌تر قند کمتری دارد و برای بیماران دیابتی بهتر است (البته، از نظر پزشکی چنین دیدگاهی درست نیست و بحث ما باور عمومی است).

نکته‌ی دیگری هم به ذهن خودم رسید و این بود که ما «بادام‌قندی» هم داریم که نام دیگرش «بادام‌سوخته» است و چه‌بسا بتوان ارتباطی بین «قندی» بودن و کاراملی شدن یا برشته شدن یافت. قطعاً بیشتر بررسی خواهم کرد.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

در صف نان سنگک بودم که پیرمرد جلویی‌ام به شاطر‌ گفت: «دو تا کنجدی، #قندی.» پرسیدم قندی یعنی چه، گفتند یعنی «برشته».

نشنیده بودم و برایم جالب بود.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

در فروشگاه‌های بزرگی مثل وال‌مارت (در ایالات متحده) خیلی از کالاها به سفارش فروشگاه و با برند خود فروشگاه تولید شده و فروخته می‌شود. یعنی چه؟ مثلاً، شما مایونز یا زغال یا نوشیدنی یا دستمال‌کاغذی می‌خواهید و در قفسه‌ها انواع آن را با برند تولیدی خود فروشگاه می‌بینید، نه برندهای دیگر. در ایران هم، مثلاً، هایپراستار این کار را می‌کند و می‌توانید از کاغذ آچهار گرفته تا عسل و ناگت مرغ را با بسته‌بندی و نام هایپراستار تهیه کنید.

حالا ربطش به کار کتاب چیست؟

لب مطلب را بگویم: کتاب‌فروشی‌های بزرگ و زنجیره‌ای نه‌تنها کتاب‌فروشی‌های کوچک بلکه ناشرها و تولیدکننده‌های کوچک را هم خواهند بلعید.

وضعیت بازار کتاب در صنعت نشر ما طوری است که فروش ناشرها و مؤسسات پخش با چک و فروش کتاب‌فروش‌ها نقدی است. پس جریان نقدینگی دست کتاب‌فروشی‌هاست و مناسبات را آن‌ها تعیین می‌کنند. حالا چه شده؟ گردش نقدینگی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای کتاب بسیار بالا رفته و آن‌ها مدام شعبه اضافه می‌کنند و برندهای جدید هم پا به میدان می‌گذارند. این بدین معنی نیست که مردم کتاب‌خوان‌تر شده‌اند، بلکه چون این فروشگاه‌ها دیگر فقط کتاب نمی‌فروشند و انواع و اقسام کالاهای تزئینی و کاربردی و بازی و نوشت‌افزار و... عرضه می‌کنند و خریدشان عمدتاً چکی و فروششان عمدتاً نقدی است، روزبه‌روز فربه‌تر می‌شوند (که البته نوش جانشان و قواعد بازار همین است)؛ نتیجه چه می‌شود؟ این‌ها با نقدینگی و رشد حاصل از آن ابتدا کتاب‌فروشی‌های کوچک را از دور خارج می‌کنند (همان‌طور که فروشگاه‌های زنجیره‌ای به بقالی‌ها و سوپرهای کوچک و محلی آسیب زدند) و در مرحله‌ی بعدی سراغ تولیدکننده‌ها می‌آیند. وقتی شما فروشگاهی دارید که مشتری دارد، چرا فلان کتاب یا تقویم یا دفتر یادداشت یا اسباب‌بازی را از من تولیدکننده یا واردکننده بگیرید و سی، چهل درصد سود هم به من بدهید؟ خب، خودتان تولید یا واردش می‌کنید (یا سفارش می‌دهید برایتان تولید یا وارد کنند) و در فروشگاهتان آن را می‌فروشید، با سود کاملی که در زنجیره‌‌ها تقسیم نشده و فقط به خودتان رسیده! این همان اتفاقی است که در وال‌مارت و هایپراستار و امثال آن‌ها رخ داده است.

ابتدا ناشرهای بزرگ میل داشتند کتاب‌فروشی بزنند و به فروش مستقیم رو بیاورند، حالا روال تقریباً برعکس شده! کتاب‌فروشی‌های بزرگ به نشر و تولیدات دیگر روی می‌آورند و کالای مورد نیازشان را خودشان تأمین می‌کنند! آن‌ها دقیقاً می‌دانند مشتری دنبال چه کتاب یا چه کالایی است، پس راحت‌تر ناشرها و تولیدکننده‌های کوچک را از دور خارج می‌کنند. ناشران هوشمند باید برای این آینده برنامه داشته باشند.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

زبان عامه‌ی مردم پر از لغات و اصطلاحاتی است که حتی در لغت‌نامه‌های بزرگ و روزآمد هم پیدا نمی‌شوند. این‌ها عمدتاً در زمان خاص و جغرافیای خاصی پدیدار می‌شوند و خیلی‌شان فرصت پیدا نمی‌کنند به گفتار نسل‌های بعد راه یابند و جایشان را به اصطلاحات عامیانه‌ی جدید می‌دهند.

نمونه‌های زیر به‌خوبی این تحول را نشان می‌دهد. واژه‌ی سمت راست ممیز اصطلاحی است که در دوره‌ی #قاجار به کار می‌رفته و واژه‌ی سمت چپ ممیز اصطلاحی است که امروزه و کمابیش با همان معنی رواج یافته است.

❇️ حلوا/ زن‌ذلیل
❇️ هاتان‌ماتان/ سوسول
❇️ تاطوله/ آبکی (شراب و عرق و ...)
❇️ پاچه‌فسفسی/ دَدَردودوری
❇️ قِولدِنگ/ ابنه‌ای
❇️ خرچه/ بچه‌خوشگل
❇️ قُوزولَی مُوزولَی/ لاغرمردنی
❇️ آش‌مال/ پاچه‌خوار
❇️ عیاش خر/ چس‌خور
❇️ قلیان دسته‌لق/ دراز بی‌قواره
❇️ چُرتی/ عملی
❇️ گورخر عبدالله‌خان/ درِ مسجد
❇️ بی‌بی‌بنفشه/ پخمه

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

جایی می‌خواندم که مترجم محترمی از ناشر محترمی بابت تأخیر زیاد و چندین ساله در چاپ اثرش گلایه‌ی مفصلی کرده بود.

اگر انصاف داشته باشیم، می‌بینیم اکثر ما ناشرها کم‌وبیش این مشکل را داریم؛ بالاخره، از قدیم گفته‌اند «یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران».

ما ناشرها باید در سیاست پذیرش کتاب تجدید نظر کنیم و ورودی را با توان چاپ و سرمایه‌گذاری‌مان بسنجیم. الان، از آنجا که صرفاً پذیرش کتاب هزینه‌ی خاصی روی دست ما نمی‌گذارد، علاقه داریم ده‌ها و بلکه صدها قرارداد ببندیم و آثار و پدیدآوران را منتظر نگه داریم تا به‌ زعم خودمان شرایط و زمان مناسب برای نشر کتاب‌ها فراهم شود.

این کشور مملکت پیش‌بینی‌ناپذیرهاست، یک روز خروج ترامپ از برجام، یک روز کرونا و تعطیلی‌هایش، یک روز اعتراض‌ها، یک روز جهش قیمت ارز، یک روز نیزه‌پرانی بین قبایل بدوی آمازون... همه‌ی این‌ها روی اقتصاد و کار ما اثر می‌گذارد. خودمان می‌دانیم که مقصر نیستیم، اما از آن طرف هم باید شرایط روحی و مادی پدیدآورها را در اولویت قرار دهیم. شاید خیلی‌ها حتی از خیر حساب کردن روی بخش مالی قضیه گذشته باشند، اما دست‌کم، و بجا، انتظار دارند ثمره‌ی معنوی زحمات چندین ماهه و چندین ساله‌شان را ببینند و کتابشان چاپ شود. هر کتابی که در کشوی نشر ما خاک می‌خورد انگیزه‌ی پدید آمدن آثار دیگر را هم با خودش زیر خاک می‌برد.

سیاست معقول و شدنی به نظر من این است: بندهایی به قراردادهای انتشار کتاب اضافه شود و مثلاً یک بازه‌ی حداکثر دو ساله را برای انتشار کتاب در نظر بگیرد، به این صورت که اگر ناشر در این مدت کتاب را به چاپ نرساند، قرارداد به‌شکل خودکار ملغی شود و پدیدآور بتواند اثرش را به ناشر دیگری بسپارد. این‌‌چنین نه سیخ می‌سوزد و نه کباب.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

سامانه‌ی جامع امور ناشران، مربوط به وزارت ارشاد، نیاز به به‌روزسانی فنی داشته و وزارتخانه روز یکشنبه (از روزهای کاری ابتدای هفته) را برای این کار انتخاب و امروز سامانه را از دسترس ناشرها خارج کرده است! البته، از پیش و با پیامک اطلاع داده بودند، که نکته‌ی مثبتی است، اما سؤال اینجاست که نمی‌شد مثلاً روز پنجشنبه یا جمعه یا در یکی از تعطیلات رسمی این ماه یا ماه آتی چنین کاری را انجام داد تا کار ناشرها لنگ نماند؟

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

کتابی از یک کتاب‌فروشی خریدم ۱۵۰۰۰ تومان، هزینه‌ی ارسالش‌ ۵۵۰۰۰ تومان بود! یعنی قیمت ارسال ۳/۶ برابر قیمت خود کتاب است!

این بلایی است که اقتصاددان‌های نابغه‌ی‌ دولت بر‌ سر‌ فرهنگ کشور آورده‌اند.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

چاپ اول کتاب یاد صادق چوبک که منتشر شد (سال ۱۳۸۰) من شاگرد دبیرستان بودم. سوار اتوبوس شدم و رفتم از کتاب‌فروشی طهوری، جلوی دانشگاه تهران، خریدمش. قیمتش ۵۲۰۰ تومان بود.

امروز دیدم این کتاب تجدید چاپ شده، با قیمت ۵۵۰۰۰۰ تومان (که تازه قیمت واقعی‌اش نیست و ناشر قیمت منصفانه‌ای در نظر گرفته)؛ بیش از ۱۰۰ برابر افزایش قیمت کتاب طی ۲۲ سال!

در تاریخ این‌ها را می‌نویسند و می‌گویند اتفاقاً ایرانی‌ها خیلی کتاب‌دوست و کتاب‌خوان بودند که همچنان صنعت نشر داشتند!

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

با مصوبه‌ی هیئت وزیران، نام روستای «دلیلر» واقع در دهستان فولادلوی جنوبی بخش هیر شهرستان اردبیل به «دلیران» تغییر یافت.

ایسنا


«دَلی» در زبان ترکی یعنی «دیوانه» و «لَر» پسوند جمع است و «دلیلر» یعنی «دیوانه‌ها».

جالب است که روستایی دهه‌ها و بلکه سده‌ها با نام رسمی «روستای دیوانه‌ها» خوانده شده است.

این را می‌توان هم از بعد زبان‌شناختی نام‌گذاری‌های جغرافیایی و هم از بعد جامعه‌شناختی بررسی کرد.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

بحث سره‌گرایی نیست، بحث فارسی حرف زدن است!

واقعاً نمی‌شد به‌جای «لوف» نوشت «قرص» و به‌جای «اسلایس‌شده» نوشت «برش‌خورده»؟


حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

دوستی در توییتر نوشته بود:

این پلمب و سلفون‌پیچ کردن کتاب‌ها از مزخرف‌ترین کارهای یک ناشره.


برایش نوشتم:

بهش می‌گویند «شرینک تکی» (در مقابل «شرینک غیرتکی» که برای بسته‌بندی کتاب‌ها در دسته‌های دوتایی و بالاتر، با توجه به حجم آن‌ها، استفاده می‌شود)، و الان بابت هر نسخه بین ۳ تا ۷ هزار تومان خرج روی دست ناشر می‌گذارد. اغلب برای کتاب‌های جلد سخت و گران‌قیمت به کار می‌رود و دلیلش هم این است: بدون شرینک، کتاب راحت‌تر‌ کثیف و پاره می‌شود و آسیب می‌بیند و مؤسسه‌ی پخش و کتاب‌فروش و مشتری هم بلافاصله آن را به ناشر مرجوع می‌کنند (حتی اگر ناشر هیچ نقشی در آسیب دیدن کتاب در زنجیره نداشته باشد!). با این قیمت‌های بالای کتاب، طبیعی است که ناشر ترجیح می‌دهد همان ابتدا چند میلیون خرج شرینک تکی کتاب‌های خاص بکند تا بعداً مجبور نشود چند برابر این رقم را سر کتاب‌های مرجوعی زیان بدهد.

البته، این حق مشتری است که در داخل کتاب‌فروشی شرینک را باز کند و ببیند با چه محتوا و کیفیتی مواجه است و منطقی نیست که کتاب‌فروش‌های محترم مانع باز شدن شرینک‌ها شوند. شرینک یک نوع بسته‌بندی برای سالم رسیدن کالا به مقصد است و نباید ماهیت تجملی پیدا کند.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

سخن از دکتر محمد معین به میان آمد. این را هم بگویم:

می‌دانید که ایشان در سال ۱۳۴۵ در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران سکته کردند و پنج سال آخر عمر پربارشان را در کما گذراندند. روایت رسمی این است که دکتر معین حین تدریس از حال رفته‌اند، اما روایت‌های غیررسمی حکایت از این دارند که این اتفاق بعد از مشاجره با یک دانشجوی گستاخ رخ داده است.

درهرحال، حواسمان باشد آدم‌های بی‌مایه‌ی زبان‌دراز را زیاد جدی نگیریم!

روح استاد شاد.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

کتابی کار می‌کردیم درباره‌ی وضعیت زنان در هندوستان. بخشی از آن برای من خیلی جالب بود:

یک NGO کمک کرد که زن‌های هندوستانی در شهرهای کوچک و روستاها موتورسیکلت بخرند و برانند؛ نتیجه حیرت‌آور بود: افزایش امنیت، کاهش آمار خشونت و تجاوز، بهبود سطح درآمد و کمک به کاهش تنش‌های خانوادگی.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

در «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» یک نفر پیدا نمی‌شود که بداند خط فارسی واکه‌های کوتاه را نشان نمی‌دهد و در ترکیب‌های وصفی و‌ اضافی هم‌ نیازی به کسره نداریم؟

گمان کرده‌اند مخاطبشان شاگرد کلاس اکابر است و بدون کسره نمی‌تواند «ویراستار ادیب» را درست بخواند!

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

خیلی است ها! نزدیک به نود سال از انتشار این شاهکار گذشته و نویسنده‌اش از بزرگ‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ایران است، بعد ناشر در صفحه‌ی اول #بوف_کور نوشته «مترجم: صادق هدایت»!

یعنی در دم‌ودستگاه یک ناشر با چندین دهه سابقه‌ی فعالیت هیچ‌کس نبوده که این گاف بزرگ را بزداید؟

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

حالا که سخن از قند رفت گریزی هم به «شکر» بزنیم!

از معانی «شکر» «چاک و تَرَک» است و این همان معنایی است که در ساخت صفت «لب‌شکری» به کار رفته است. «لب‌شکری» یعنی کسی که لب او شکافته و چاک‌دار باشد.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

برخی از ویراستاران انتشارات فرانکلین

چه نام‌هایی!

@Virastaar

Читать полностью…

ویراستار

این عکس یک کتاب‌فروشی دانشگاهی در اردبیل پس از بارش‌های سنگین چند روز اخیر است. آن مسیر بازشده در برف‌ خیلی
حس‌ خوبی بهم منتقل کرد.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…
Subscribe to a channel