آنچه واقعاً از گنبد سلطانیه باقی مانده (عکس از لوئیجی پشه، قرن نوزدهم) و آنچه امروز گنبد سلطانیه خوانده میشود (عکس از خودم، سال ۱۴۰۳)!
من که ترجیح میدهم همان بنای نیمهمخروب و اصیل را ببینم تا این افتضاحات و بازسازیهایی را که به اسم حفظ و مرمت به خوردمان میدهند!
تفاوت یک بنای تاریخی با ساختمانی که ممدآقا سر کوچهی ما ساخته چیست؟ «مصالح»، «معماری»، «کاربری»، «گذر زمان و فرسودگی» و «تاریخ» عناصری هستند که به بناها اصالت و ارزش میدهند. مثلاً، الان میتوانیم برویم برای تخت جمشید سقف بزنیم و کاخ را بازسازی کنیم؛ سودش چیست؟
حسین جاوید
@Virastaar
در باب اهمیت ترجمه
(دو جستار و یک گفتوگو)
ادیت گروسمن
ترجمهی مهرداد رحیمیمقدم
انتشارات مان کتاب
چاپ اول/ ۱۴۰۲
ابتدا این را بگویم که کیف میکنم وقتی میبینم نسل جدید ناشرها اغلب خوشسلیقه و بابرنامهاند. انتشارات مان کتاب جزو همین نسل است که بهتازگی کارش را شروع کرده اما، هم در انتخاب عناوین و هم در شیوهی چاپ، خوش درخشیده و بهیقین اگر همین روند را ادامه دهد، در آینده جزو ناشران تأثیرگذار ما خواهد بود.
ما هر چه در چاپ ترجمه قوی و بهروز هستیم ــ و خوشبختانه بسیاری از آثار مهم را بهفارسی در اختیار داریم ــ در عرصهی مطالعات ترجمه فقیریم و اغلب ترجمه را با ذوقورزی پیش میبریم و به انتشار میرسانیم و نقد میکنیم. شناخت ناشرها و سرویراستارهایمان هم از شیوهی کار ناشرهای خارجی بسیار محدود است و عمدهی ناشرهایمان فقط بلدند «Bestseller» را در آمازون و گودریدز و... جستوجو کنند و اثری را شایستهی چاپ بدانند یا رد کنند.
کتاب در باب اهمیت ترجمه منبع خوبی است که میتواند به کار همهی فعالان و پژوهندگان عرصهی ترجمه بیاید. ادیت گروسمن، نویسندهی کتاب، خودش از مترجمان معروف و کاربلد ایالات متحده بوده و بیش از ۶۰ کتاب فاخر ــ ازجمله دن کیشوت سروانتس و آثاری از مارکز و یوسا و فوئنتس ــ را بهشیوایی به زبان انگلیسی برگردانده و سالها هم در دانشکدههای امریکایی درس ترجمه گفته است. این کتاب شامل سخنرانی گروسمن در دانشگاه ییل، دو یادداشت نسبتاً مفصل از او و یک مصاحبه با اوست که همگی حول محور مسائل نظری ترجمه شکل گرفتهاند.
جالب اینجاست که دغدغهی اصلی این مترجم امریکایی کاملاً برعکس دغدغهی ما و وضعیت ما در ایران است! او مدام شکوه میکند که چرا آثار ترجمهشده در بازار امریکا و انگلستان در حاشیه قرار دارند، ناشرها میل ندارند کار ترجمه چاپ کنند، مخاطبها کارهای ترجمهشده را سطح پایینتر از کارهای تألیفی میدانند و نشریات کتابی و منتقدان آنها هم، آنطور که باید و شاید، به آثار ترجمهشده نمیپردازند!
گروسمن، بهدرستی، استدلال میکند جامعهای که در را به روی متون سایر فرهنگها و زبانها ببندد شناخت محدودتری از جهان دارد و رشد ترجمه درواقع رشد تألیف است، چنان که مثلاً ظهور فاکنر بدون ترجمهی سروانتس و ظهور مارکز بدون ترجمهی فاکنر و ظهور تونی موریسون و دن دلیلو بدون ترجمهی مارکز ناممکن مینماید. هیچکس نمیتواند همهی زبانها را بداند و ترجمه است که درِ دنیای بزرگ ادبیات را به روی ما میگشاید. آیا میتوانستیم «آنا آخماتوا را بهروسی، برشت را بهآلمانی، مونتاله را بهایتالیایی، گارسیا لورکا را بهاسپانیایی، والری را بهفرانسوی، کازانتزاکیس را بهیونانی، ایبسن را بهنروژی، استریندبرگ را بهسوئدی، ساراماگو را بهپرتغالی یا سینگر را به ییدیش» بخوانیم؟ ترجمه است که ما را در لذت خواندن ادبیات جهان غرق میکند.
گروسمن ترجمه را قسمی تألیف، یا شاید نوعی اجرا از متن اصلی، میداند و همپای آن میستاید. درواقع، از دیدگاه او، برگردان هر اثری ارائهی تفسیری از آن اثر است و نه صرفاً برگردان واژهها و جملهها و فصلها. او گریزی هم به ترجمهی گرانسنگ خودش از دن کیشوت، شاهکار سروانتس، میزند و پارهای از بحثها را با تجربیاتش از روند ترجمهی این رمان پیش میبرد. نکات ظریف و دقیقی در بحثهای گروسمن مطرح میشود که حاصل تجربهی تؤامان او از مترجم بودن و دانشگاهی بودن است.
در باب اهمیت ترجمه از آن کتابهای خشک و رسمی نیست که بیاموزاند اما حوصله را سرببرد! شیرین و جذاب است و در عین اینکه بحثهایش تخصصی است، ریتم تندی دارد و خوشخوان است. کتابی است که میتواند برای مترجمها روشنگر و برای ناشرها، سرویراستارها و نیروهای تولید هدایتگر باشد.
#معرفی_کتاب_پنجشنبه (۱۳)
حسین جاوید
@Virastaar
#سووشون #سیمین_دانشور بعد از دههها جلدش تغییر کرده و با سروشکل و ناشر تازهای تجدید چاپ شده است.
ظاهراً بعد از اینکه سازمان تبلیغات اسلامی روی #خوارزمی دست گذاشته، مدیران قبلی این انتشارات تصمیم گرفتهاند گنجینههایشان را با برند دیگرشان، #گستره، منتشر کنند.
حسین جاوید
@Virastaar
«سازگر»
«سازگر» در فرهنگهای قدیمی مخفف «سازگار» دانسته شده و در فرهنگهای جدید هم مضبوط نیست، اما بهتازگی معنای جدیدی روی آن سوار شده است و این واژه دارد حیات نویی را میآغازد: «سازندهی ساز.»
شاید چون «سازساز» آوای پسندیده و آسانی نداشته است و نیاز به واژهی سادهای برای نامیدن این دسته از پیشهوران حس میشده است «سازگر» ساخته شده است. جالب این که، تا جایی که من بررسیدهام، فعلاً «سازگر» را بیشتر خود شاغلان به این حرفه در مورد خودشان به کار میبرند و هنوز در میان مردم جا نیفتاده است.
این واژه را هم باید بهزودی در فرهنگها ضبط کرد.
#واژه_سازی
حسین جاوید
@Virastaar
خانوادهی «توتها» اعضای زیادی دارد که عمدتاً در زبان فارسی معادلی ندارند و بهشکل وامواژه به کار میروند. «توت سفید» («توت»)، «توت سیاه»، «شاتوت»، «توت فرنگی» و، تازگیها، «توت موزی» در فارسی رواج یافتهاند اما بقیه را، چون تا همین اواخر نمیشناختهایم و نداشتهایم، با همان اسمهایی میشناسیم که در زبان انگلیسی دارند.
حسین جاوید
@Virastaar
بماند که اصلاً تعریف «ویراستار علمی» چیست و آیا منظور همان «ویراستار محتوایی» است یا خیر؛ سؤال اینجاست: کتابی که «نویسندهی خارجی» دارد و به فارسی «ترجمه» شده است چطور میتواند «ویراستار علمی» داشته باشد؟ یعنی چنین ویراستاری بررسی کرده که کجاهای کار نویسنده از نظر «علمی» مشکل دارد و آنها را در «ترجمه» اصلاح کرده است؟ از این گذشته، اساساً چرا باید نام ویراستار یک متن، آن هم ترجمه، روی کتاب بیاید؟ صفحات شناسنامهی کتاب برای همین کارند دیگر.
حسین جاوید
@Virastaar
«سایه انداختن» و «سایهزنی»
لابد دیدهاید که چند وقتی است مدل ریش جدیدی مد شده است؛ خط ریش و قسمتهای پایینتر آن به موازات انتهای گونه را با ماشین کوتاه میکنند و به سبیل و مابقی ریش کاری ندارند. دیروز که آرایشگاه بودم، از سه تا آرایشگر نام این مدل را پرسیدم. گفتند «سایه انداختن» و «سایهزنی» است و کسی که مایل است چنین ریشی داشته باشد به آرایشگر میگوید «سایه بنداز» یا «سایه هم میاندازم».
با این حساب، باید معانی جدیدی برای «سایه انداختن» و «سایهزنی» قائل شد و در فرهنگها آنها را ضبط کرد.
این دنیای زیبای #واژه_سازی روی صندلی سلمانی هم دست از سر ما برنمیدارد!
حسین جاوید
@Virastaar
حالا که دور همیم، یک چیز هم بگویم که هم بخندید، هم گریه کنید!
چهار تا تشکل نشر جمع شدهاند و بیانیهای دادهاند و یکی از مدیران تندروی ارشاد در دورهی احمدینژاد و یکی از مدیران ارشاد در دولت مستعجل پایداریچی فعلی را بهعنوان وزیر ارشاد به آقای دکتر #پزشکیان پیشنهاد دادهاند!
درواقع، بررسی کردهاند در کدام دوره کاغذ بیشتری بالا کشیدند و غرفههای بهتری نصیبشان شد و زدوبندهایشان بهتر پیش رفت، به آرزوی تکرار آن، اسامی را مطرح کردهاند!
گمانم اینها فکر کردهاند #جلیلی انتخابات را برده! اگر بنا بود دولت بیفتد دست نیروهای احمدینژادی و پایداریچی، اصلاً چهکاری بود که مردم بروند و به اصلاحطلبها رأی بدهند؟! یک کمی خجالتی هستند، وگرنه #میرسلیم را هم پیشنهاد میدادند!
خواستم بگویم این تشکلها نمایندهی عموم ناشرها نیستند، آلت دست ناشرانی هستند که با رانت فربه شدهاند و دلشان نمیخواهد از سر سفره بلند شوند.
امیدوارم این یادداشت به دست آقای دکتر #ظریف و کسان دیگری که نقشی در چینش کابینه دارند برسد.
حسین جاوید
@Virastaar
چقدر غصه میخورم وقتی میبینم نشرمان هم کمابیش در مسیر سینمایمان است: زرد، چرندپسند، صرفاً فروشمحور.
کتابهای خوب و ناشرهای خوب و نویسندهها و مترجمها و پژوهشگرهای خوب در محاقاند و رمانهای نوجوانپسند و آبکی و مزخرفات خودیاری بازار را قبضه کردهاند.
چه بودیم و به کجا رسیدیم!
حسین جاوید
@Virastaar
ثبتنام دورهی جدید کارگاه ویرایش آغاز شد
در ده سال اخیر، نوزده کارگاه ویرایش برگزار کردهام و این بیستمین دورهی کارگاه خواهد بود. این دوره عمدتاً به کار کسانی میآید که شرایط اولیه را در خودشان میبینند و دوست دارند با مؤسسات انتشاراتی بهعنوان ویراستار همکاری کنند. ناشرها و مترجمها و نویسندههایی که میخواهند کارهای پیراستهتری ارائه دهند هم از مخاطبان بالقوهی کارگاه ویرایشاند. باعث افتخار من است که در این سالها چند صد نفر دوست عزیز در کارگاه ویرایش حاضر بودهاند و اکنون شمار قابل توجهی از آنها بهعنوان ویراستار و حتی سرویراستار با مؤسسات انتشاراتی همکاری دارند.
در ویدیوی بالا (که ابتدای دورهی پانزدهم ضبط شده) توضیحاتی راجع به کارگاه ارائه دادهام.
روز برگزاری: یکشنبهها
تعداد جلسات دورهی مقدماتی: ۸
شیوهی برگزاری: حضوری (تهران، خیابان ویلا) و مجازی (پخش آنلاین در بسترهای گوگلمیت و اسکایروم).
برای ثبتنام در این دوره با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسهی تهرنگ) تماس بگیرید. اگر پرسشی دربارهی چندوچون دوره داشتید، میتوانید به خود من پیام دهید (@hjavid).
ارادتمند همگی
حسین جاوید
@Virastaar
پربسامدترین نامهای خانوادگی در آسیا
«محمدی» در ایران و افغانستان، «وانگ» در چین، «ایوانوا» در روسیه و…
حسین جاوید
👉 @Virastaar
نکسوس، کتاب جدید یووال نوح هراری، ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴ (یکسوم پایانی شهریورماه) به بازار میآید و پیشفروش آن در سایتهای معتبر، مثل آمازون، آغاز شده است. این نویسنده با آثاری همچون انسان خردمند و انسان خداگونه در سراسر دنیا، و در ایران، به شهرت و اعتبار رسیده است.
«نکسوس» واژهای لاتین به معنی «ارتباط» است. هراری در اثر جدیدش به شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی از عصر حجر تا دوران اینترنت و هوش مصنوعی میپردازد و، همچون همیشه، تاریخ و اسطوره و فلسفه و علم را پیوند میزند تا گذشته را بکاود و آینده را پیش رو قرار دهد.
سالهاست چاپ و تجدید چاپ آثار یووال نوح هراری در ایران ممنوع است و سود فروش آنها به دستفروشها میرسد، نه ناشرها. قطعاً ناشران ایرانی اگر نتوانند این کتاب را هم چاپ کنند، حسرت خواهند خورد. شاید برآمدن دولت جدید روزنهی امیدی برای آسانگیری و رفع محدودیتهای اینچنینی باشد...
حسین جاوید
@Virastaar
«جورد» و «مارکی» را میشناسید؟!
«از جور دو مار کی زیان یافت.»
(تصویر را از توییتر برداشتهام.)
#فاصله_گذاری
حسین جاوید
@Virastaar
امروز روز ملی #دماوند است، نماد اسطورهای استواری و سربلندی. امید که شکوهش پابرجا باشد و ایران در سایهاش سرفراز.
اینجا بالاترین نقطهی نجد ایران است، قلهی دماوند. فیلم را در صعود دو سال پیشم گرفتهام.
حسین جاوید
@Virastaar
به «دیلر» (یا همان «ساقی») کوکائین «بابی» میگویند، که احتمالاً برگرفته از نام شخصیتهای معروف توزیعکنندهی این مادهی مخدر در امریکای لاتین است.
«برفبازی» هم یعنی «مصرف کوکائین».
امروز یاد گرفتم!
#واژه_سازی
حسین جاوید
@Virastaar
خطایی که نشر محترم نی در اطلاعرسانی مرتکب شده است این است که «ویراست جدید» را زیر عنوان قرآن کریم آورده است و نه زیر نام مترجم!
طبعاً، نعوذ بالله، نمیشود از قرآن یا دیگر کتابهای آسمانی «ویراست جدید» ارائه داد!
حسین جاوید
@Virastaar
📣 برای ثبتنام در دورهی بیستم کارگاه ویرایش فقط امروز را فرصت دارید. اگر مایلید حضور داشته باشید، با شمارهی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسهی تهرنگ) تماس بگیرید.
معمولاً وقتی در میانههای دورهها هستیم دوستانی پیام میدهند که چرا اطلاعرسانی نکردید! گفتم بر آخرین فرصت حضور در این دوره هم تأکید شود.
حسین جاوید
@Virastaar
یک عکاس ژاپنی به اسم ناکامورا هیدفومی کتاب شیکوپیکی چاپ کرده شامل تصاویر دستشوییهای ژاپن!
آنوقت ما اینجا اغلب کتابهای فاخر و هنری را هم نمیتوانیم گلاسه و رنگی دربیاوریم، روی کاغذ تحریر چاپ دیجیتال میکنیم تا هزینهی تولید و قیمت پشت جلدش سر به فلک نکشد! :)
حسین جاوید
@Virastaar
برای دوستانی که فکر میکنند وضعیت کتابفروشیهای محلی فقط در ایران بد است:
«کتابفروشیهای زنجیرهای و آنلاین در آمریکا بلایی به سر کتابفروشیهای محلی آوردهاند که اصلاً انگار از اول چنین چیزی نبوده، درحالیکه تا همین ده، دوازده سال پیش محلیها هنوز نفسی میکشیدهاند. تازه، خود زنجیرهایها، مثل بارنز اند نوبل، درواقع فقط "بفروشفروشی"های ملالآورند، جای "کتاب دیدن" نیستند. کتاب درستوحسابی هم دارند، اما اگر از قبل معلوم شده باشد که بفروش است. و البته نصف فروشگاه هم مال اقلام غیرکتاب است!» (توئیت آقای دکتر محمد میرزایی)
حسین جاوید
@Virastaar
#چاپ_هشتم منتشر شد
آنچنانتر
هاجر رزمپا
۱۷۲ صفحه/ ۱۶۰ هزار تومان
کتاب سده
«خیانت... مثل وقتیه که یه چیزی میره توی شکاف دندونت و درنمیآد... نه مسواک، نه خلالدندون، نه نخدندون. هیچجوره درنمیآد که نمیآد. پیدا نیست، هیچکس هم نمیبیندش، ولی خودت میدونی یه چی اونجا هست که عذابت میده...»
از امروز تا هشتم مردادماه میتوانید چاپ هشتم آنچنانتر را با ۱۰٪ تخفیف و ارسال رایگان تهیه کنید.
برای ثبت سفارش به @SadeAdmin پیام دهید.
آقایی به اسم مهدی پورباقی مدتها پادکستی میساخت و منتشر میکرد به اسم آخرین شاهد. در این پادکست به پروندههای خاص #جنایی پرداخته میشد.
شگفت این که این آقا دیشب همسرش را در کانادا کشته، مثله کرده و در یک چمدان در کنار خیابان گذاشته! بعد هم برگشته به خانه و خودکشی کرده! در آخرین اپیزود پادکست آخرین شاهد روایتی که ارائه میشود بسیار شبیه جنایتی است که خود راوی رقم میزند.
پورباقی سی و چهار سال داشته و همسرش سی و سه سال. همسر او کمتر از دو ماه پیش به کانادا رفته بوده است.
حسین جاوید
@Virastaar
احتمال زیادی دارد که آقای #حسین_انتظامی وزیر بعدی فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد.
سابقهی وزارت «ندارد»، از بدنهی ارشاد است و از دههی هفتاد در این وزارتخانه مدیر بوده و ساختارها را میشناسد، تأیید امنیتی دارد، و از مدافعان آقای پزشکیان هم بوده است.
فراموش نکنیم وزیر ارشاد از جملهی وزرایی است که با تأیید مستقیم نهادهای بالادستی انتخاب میشود.
حسین جاوید
@Virastaar
با راهنمایی دوست گرامیام جناب آقای مزدک صدری افشار (فرزند زندهیاد غلامحسین صدری افشار)، به کتاب نفت و قلم، نوشتهی احمد راسخی لنگرودی، رسیدم. این اسامی را هم به فهرست بزرگانی بیفزاییم که روزگاری در خدمت شرکت نفت بودهاند:
محمدعلی موحد، حسن کامشاد، اسماعیل فصیح، منوچهر بزرگمهر، ابوالقاسم حالت، عزتالله فولادوند، صفدر تقیزاده، مسعود برزین، مصطفی فاتح، حمید نطقی، ناصر نجمی، فؤاد روحانی، محمدعلی صفریان، پروین دولتآبادی، مهرداد مهرین، منوچهر فرمانفرمائیان، مهدی ماحوزی، محمدجعفر مصفا، محمد نقیزاده، روحانگیز راهگانی.
حسین جاوید
@Virastaar
صنعت نفت را انگلیسیها در ایران شکل دادند و دههها مناطق جنوبی کشور متأثر از حضور آنها بود و وامواژههای زیادی همراه با کارکنان شرکت نفت از پالایشگاهها خارج شد و در مسجدسلیمان و آبادان و سپستر سراسر ایران رواج یافت.
حالا که نه از تاک نشان است و نه از تاکنشان، چه لزومی دارد در شرکت نفت برای جاافتادهترین واژهها هم از معادلهای انگلیسیشان استفاده شود؟
فراموش نکنیم امثال #ابراهیم_گلستان و #صادق_چوبک و #نجف_دریابندری هم شرکت نفتی بودند و فارسی را سلیس و زیبا مینوشتند.
@Virastaar
هیچ ویراستار خوبی نمیتواند ADHD داشته باشد.
کاری است نیازمند تمرکز کامل در درازمدت، با پاداش در زمان دور.
حسین جاوید
@Virastaar
نمونههایی از ویرایش زبانی ترجمه
❇️ قوانین را میشکند.
✅ قوانین را زیر پا میگذارد.
❇️ سوزی نفر اول کلاسش بود.
✅ سوزی شاگرد اول کلاس بود.
❇️ پیشنهادهایی در مورد راهحل آن خواهد داد.
✅ راهحلهایی پیشنهاد خواهد داد.
❇️ مایل بودند بمانند.
✅ دلشان میخواست بمانند.
❇️ تمام مدت دعوا میکند.
✅ مدام دعوا میکند.
❇️ بهخاطر شما عصبانی است.
✅ از دست شما عصبانی است.
❇️ اینجا به یکی از دانشآموزانم فکر میکنم.
✅ یاد یکی از دانشآموزانم افتادم.
❇️ چطور میشود تشخیص داد.
✅ چطور میشود فهمید.
❇️ دوستی قدرتمندی دارند.
✅ دوستان صمیمیاند.
❇️ به اشتراک گذاشتن لحظات خوب در وعدهی شام.
✅ تعریف کردن اتفاقات خوب هنگام شام خوردن.
❇️ همه با چنین موقعیتهایی برخورد میکنند.
✅ همه با چنین موقعیتهایی مواجه میشوند.
❇️ این تصور را عادیسازی میکند.
✅ این تصور را جا میاندازد.
❇️ این که برادرت را بزنی کاری نیست که قبلاً انجام داده باشی.
✅ هیچوقت نشده بود برادرت را بزنی.
❇️ بچهگریهای.
✅ بچهننه.
❇️ دختران با سن کمتر.
✅ دختران کمسنتر.
❇️ به کلام درآوردن احساسات.
✅ به زبان آوردن احساسات.
❇️ زمان آن است که...
✅ وقتش است...
❇️ بیشترین کمککننده است.
✅ بهترین کمککننده است.
❇️ نسبت به کنار گذاشتن گاردشان بیمیلاند.
✅ دلشان نمیخواهد گاردشان را باز کنند.
❇️ هرگز آن را انجام نده.
✅ هیچوقت این کار را نکن.
❇️ من تو را شنیدم.
✅ حرفت را شنیدم.
❇️ وقتی به بیان احساسات میرسیم...
✅ وقتی پای بیان احساسات در میان است...
❇️ توسط یک دختر مورد ضرب و شتم قرار بگیرند.
✅ از یک دختر کتک بخورند.
❇️ آسان است که احساس بیارزشی کند.
✅ احتمالش زیاد است که حس کند بیارزش است.
❇️ همانطور که گاهی مردم میگویند...
✅ به قول معروف...
❇️ ظاهرشان مهمتر از درونشان است.
✅ظاهرشان مهمتر از باطنشان است.
❇️ این چیزی است که من در انجام آن خیلی خوب هستم.
✅ من این کار را خیلی خوب بلدم.
❇️ ما مطمئن نیستیم چه کاری باید انجام دهیم.
✅ نمیدانیم باید چهکار کنیم.
❇️ نمیتوانستم باور کنم.
✅ باورم نمیشد.
❇️ یک تغییر شدید.
✅ یک تغییر چشمگیر.
❇️ بهعنوان شروعکننده.
✅ در اولین قدم.
❇️ تعجب نمیکنی که نیاز به زمان خواهم داشت.
✅ بهم حق میدهی که نیاز به زمان داشته باشم.
❇️ از تو تقاضای بخشش دارم.
✅ ازت معذرت میخواهم.
❇️ در حال درآوردن کتهای زمستانیمان بودیم.
✅ داشتیم کتهای زمستانیمان را درمیآوردیم.
❇️ اوضاع در خانهی ما سخت شد.
✅ اوضاع در خانهی ما به هم ریخت.
❇️ تو همیشه میتوانی تماس بگیری.
✅ هر وقت دلت بخواهد میتوانی تماس بگیری.
❇️ همانطور که معمولاً این کار را میکردیم...
✅ طبق روال...
❇️ همیشه اوقات خیلی خوبی است.
✅ همیشه خیلی خوش میگذرد.
❇️ اما چه اتفاقی افتاد؟
✅ چی شده؟
❇️ حرفهایم کمکی نمیکرد.
✅ حرفهایم بیفایده بود.
❇️ با مورد خطاب گرفتن با «گوگولی مگولی» راحت نیست.
✅ خوشش نمیآید به او «گوگولیمگولی» بگویند.
❇️ هیجانهایش بهزودی پایین میآید.
✅ خیلی زود، هیجانش فروکش میکند.
❇️ یک تسکین بزرگ است.
✅ واقعاً آرامشبخش است.
حسین جاوید
👉 @Virastaar
داشتم چاپ ششم کتاب پرطرفداری از نشر معتبری را نگاه میکردم که دیدم متن پشت جلدش ناویراسته است و، از آن بدتر، یک غلط تایپی گلدرشت دارد. خیلی تعجب کردم.
ما در حوزهی کاربرد #گرافیک در صنعت نشر دو مشکل عمده داریم:
❇️ اول، اغلبِ گرافیستهای عزیزمان آشنایی چندانی با اصول ویرایشی ندارند و بسیار پیش میآید که در نوشتههای جلد کتابها و در توضیحات داخلی نمودارها و عکسها و... با مشکلات نگارشی، بهویژه لغزشهای املایی و رسمالخطی، مواجه شویم (در نظر داشته باشید گاهی گرافیستها، بهدلیل محدودیتهای فنی، نمیتوانند نوشتهها را در برنامههایی مثل فوتوشاپ کپی کنند و خودشان آنها را دوباره تایپ میکنند و این سرآغاز بروز خطاهاست).
❇️ دودیگر، ویراستارهایمان معمولاً تا مرحلهی تحویل متن کتاب با ناشرها و تحریریهها در تماساند و از آن پس اغلب هیچ اطلاعی از روال انتشار اثر ندارند و متن نهایی صفحهبندیشده و جلد نهایی آمادهی چاپ را نمیبینند و کسی هم از آنها مشورت نمیخواهد.
👈 خوب است گرافیستها آموزشهای دقیقتری در زمینهی درستنویسی ببینند. نوشته جزو مهمی از گرافیک است و به اندازهی المانهای بصری اهمیت دارد.
👈 جلد کتاب حتماً باید به رؤیت ویراستار کتاب و حداقل یک مسئول در تحریریه برسد و ضمناً نمونهخوانی پسرو شود.
خطای ویرایشی در جلد کتابها، با هر توجیهی، ناپذیرفتنی است و، هر چقدر هم که متن اثر پیراسته باشد، باز میتواند طومار یک کتاب را در هم بپیچد؛ به این میماند که کتوشلوار بپوشید و کراوات بزنید اما، رویم به دیوار، زیپتان باز باشد!
حسین جاوید
@Virastaar
در آگهی درگذشت یکی از بستگان دوستی اهل #سیرجان واژهی جالبی دیدم: «خاکبندان.»
بررسی کردم و دریافتم مراسمی است مختص همان دیار، در هفتهی اول یا سوم یا پنجم پس از فوت فرد برگزار میشود، و عبارت است از نهادن سنگی بر گور متوفی. رسم است که تا پیش از «خاکبندان» کسی برای فاتحهخوانی سر قبر نرود.
در کتاب نامهی سیرجان (واژهها و اصطلاحات لهجهی سیرجانی)، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «خاکشکنان» یا، به لهجهی محلی، «خاکاشکنون» دقیقاً با همان توضیح بالا آمده و چنین مینماید که «خاکبندان» باید صورت رسمی «خاکاشکنون» باشد.
حسین جاوید
@Virastaar