بدترین کتابفروش کتابفروشی است که «نظر» دارد. کتابفروش فقط باید «آگاهی» داشته باشد و «اطلاعات» بدهد؛ همین.
حسین جاوید
@Virastaar
اجزای صفتهایی که با واژهی «پر» ساخته میشوند، هر تعداد که باشند، بدون فاصله یا با نیمفاصله نوشته میشوند، زیرا درواقع یک واحد معنایی را شکل میدهند و فواصل بین این اجزا از نوع فواصل درونکلمهای است.
✅ پرمهر
✅ پرمهرومحبت
✅ پرچالهچوله
✅ پرتبوتاب
✅ پرحرف
✅ پرحرفوحدیث
✅ پرخروش
✅ پرجوشوخروش
✅ پرزرقوبرق
✅ پرفرازونشیب
✅ پرسوزوگداز
✅ پرسروصدا
✅ پرآبِچشم («یکی داستان است پرآبِچشم...»)
حسین جاوید
@Virastaar
در تهران و خیلی از شهرها به دکانی که در آن دل و جگر کباب میکنند و میفروشند «جگرکی» گفته میشود اما در برخی استانهای شمال غربی، بهخصوص آذربایجان شرقی، به این دکانها میگویند «جگرپزی».
ندیدهام «جگرپزی» در فرهنگی مدخل شده باشد.
حسین جاوید
@Virastaar
بخشی از سخنانم در نشست «فارسی گفتاری و شکستهنویسی»
جسارت بود سخن گفتن در محضر استاد #حسن_انوری، اما «طفل یکروزه مجسطی گیرد از تعلیم او…»
حسین جاوید
@Virastaar
این توییت را ببینید و زمان مهاجرت نویسنده و مرگ کسی را که از او سخن میرود حدس بزنید!
«دو هفته و خردهای بعد مهاجرت من تو بهار فوت کرد» یعنی:
❇️ نویسنده در اسفند مهاجرت کرده و دوستش در فصل بهار از دنیا رفته.
❇️ نویسنده در فروردین، اردیبهشت یا تقریباً یکسوم آغازین خرداد مهاجرت کرده و دوستش در همان فصل بهار از دنیا رفته.
❇️ نویسنده اواخر بهار مهاجرت کرده و دوستش در فصل تابستان از دنیا رفته.
#کژتابی اینطور است ها!
حسین جاوید
@Virastaar
سالهای سال در قرارداد بسترهای انتشار کتابهای الکترونیک یکی از مهمترین بندها بند #انحصار بود، یعنی ناشر فقط حق داشت با یک بستر همکاری داشته باشد و نمیتوانست کتاب الکترونیک یا صوتی را فرضاً در دو جا عرضه کند. بعد از کشوقوسهای حقوقی طولانی، بالاخره این بند حذف شد.
حالا هم که بحث P. O. D (یا انتشار بر اساس تقاضا) پیش آمده و بسترها و شرکتهای مختلف در حال گسترش این امکان و قرارداد بستن با ناشرها هستند باز هم بند #انحصار دیده میشود: ناشر تا سه سال حق ندارد کتاب را به شرکت دیگری بدهد و فقط ما حق چاپ تکنسخهی آن را داریم!
اینطور قراردادها هم ناقض قوانین تجاری کشور است و اصل رقابت را زیر سؤال میبرد و هم غیرمنصفانه و غیرمنطقی است. من، بهعنوان یک ناشر کوچک، هرگز زیر بار امضای قراردادهای انحصاری نرفتهام و نمیروم، اما منطق این کسبوکارها جالب است: همه بنشینند بیرون گود تا من بتوانم کاسبی کنم!
حسین جاوید
@Virastaar
نشست «فارسی گفتاری و شکستهنویسی» از ساعت ۱۵ در سالن بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار آغاز خواهد شد و میزبان شرکتکنندگان ارجمندی است که پیشتر برای حضور در این نشست ثبتنام کردهاند.
با تلاش گروه فنی، خوشبختانه امکان پخش زندۀ این نشست نیز فراهم شده است. میتوانید برای مشاهدۀ زندۀ مراسم و سخنرانیها به نشانی زیر مراجعه فرمایید:
aparat.com/VirayeshPazhuhan/live
گروه ویرایشپژوهان
خبر خوب برای دوستداران #هاروکی_موراکامی این است که این نویسندهی معروف ژاپنی بعد از شش سال با یک رمان جدید بازگشته است:
The City and Its Uncertain Walls
خبر بد هم این که لابد بعضی ناشرهای ایرانی از الان پشت تلفناند و دارند چکوچانه میزنند که ببینند کدام مترجم میتواند این کار را بیست روزه تحویل بدهد! :)
حسین جاوید
@Virastaar
❇️ پرسش:
«دورانها» غلط است؟
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش/ میگویم و بعد از من گویند به دورانها
گروهی تشکیل دادهام برای دوستانی که در یک دههی اخیر در «کارگاه ویرایش» کنار هم بودهایم و آموختهایم. بناست در این گروه از احوال هم باخبر باشیم، دوستیها و همکاریها را بیشتر کنیم و به سؤالات کاری و ویرایشی همدیگر پاسخ دهیم. این گروه فقط مختص دوستان عزیزی است که در «کارگاه ویرایش» در خدمتشان بودهام. اگر مایلید به گروه بپیوندید، لطفاً اطلاعات زیر را برای من (@HJavid) بفرستید. لینک خدمتتان ارسال خواهد شد.
۱) نام و نام خانوادگی؛
۲) مؤسسه یا دانشگاهی که در آن دوره را گذراندهاید؛
۳) سال حضور در دوره.
ارادتمند همگی
حسین جاوید
@Virastaar
میلیاردها تومان صرف تألیف، آمادهسازی و چاپ #فرهنگ_بزرگ_سخن شده است؛ آنوقت در سایتها پیدیاف هر هشت جلد آن را یکجا میفروشند پنج هزار تومان (برابر با هشت سِنت)! درگاه قانونی و به اسم خودشان هم دارند!
این مشتی از خروار نقض #حق_انتشار است. بعد انتظار داریم صنعت نشرمان پیشرفت کند!
حسین جاوید
@Virastaar
این روزها اگر بخواهید آن قهوهی محبوب ایتالیایی را سفارش بدهید، شاید لحظهای تردید کنید که «لاته» درست است یا «لَته».
به نظر میرسد «لته» در منوی کافهها و بین کافهچیها و عموم مردم بسامد کاربرد بیشتری دارد و حتی شاید کسانی به تلفظ «لاته» ایراد بگیرند و بخندند! واقعیت این است که نه در انگلیسی و نه در ایتالیایی به این نوشیدنی «لته» نمیگویند. در آمریکا و بریتانیا آن را «لاتِی» («ˈlæt.eɪ» و «ˈlɑː.teɪ») میخوانند و خود ایتالیاییها آن را به شیوهای که در ویدیوی بالا آمده و با تکیه روی جزء اول («لا») و با تأکید روی «ت» تلفظ میکنند، کمابیش اینچنین: «لآتّه.»
تلفظ «لاته» هم به تلفظ اصلی واژه نزدیک است و هم با ساخت آوایی فارسی هماهنگتر. چنین مینماید که «لته» خواندن این نوشیدنی نوعی تلاش برای ایجاد تمایز زبانی و نزدیکی به زبان لایههای بالاتر اجتماعی باشد.
حسین جاوید
@Virastaar
دوستان گرامی، این نشست بهصورت حضوری برگزار میشود، نه مجازی. اگر امکان حضور ندارید، لطفاً ثبتنام نفرمایید و اگر مایل به حضورید، لطفاً تا پیش از اینکه ظرفیت تکمیل شود ثبتنام کنید.
Читать полностью…یکی از واژگانی که جای خالی آن در فرهنگهای معاصر حس میشود واژهی «فرمالیته» است. این واژه در فارسی در معانی «ظاهری» و «تشریفاتی» به کار میرفته است:
❇️ «آزمون استخدامی فرمالیته است. پذیرفتهها از پیش مشخصاند.»
در سالهای اخیر، این واژه گسترش معنایی یافته است و آن را میتوان، کمابیش، با توضیحات زیر مدخل کرد:
🟢 «برنامهی تصویربرداری از عروس و داماد، چند روز پیش از جشن اصلی. طی این برنامه، از عروس و داماد در جاهای مختلف و با لباسهای متنوع عکاسی و فیلمبرداری میشود و تصاویر را در مراسم عروسی و فیلم عروسی نمایش میدهند و برای چاپ عکس یادگاری استفاده میکنند.»
حسین جاوید
@Virastaar
زیر پوست پرجنبوجوش استانبول، شاخههای مختلف طریقت #مولویه زنده است و صوفیها در خانقاهها زندگی و تحصیل و عبادت میکنند. آنها آزادانه و آشکارا فعالیت دارند و لباسها و کتابهایشان را هم در مغازههای نسبتاً پرشمار در محلههایی خاص میخرند و میفروشند.
چند جا خواهش کردم که وارد شوم و پذیرا بودند. فقط یک جا بهم گفتند جز آنها که لباس خاص تصوف دارند، اذن ورود ندارند.
حسین جاوید
@Virastaar
#صادق_هدایت روزگاری از این در میگذشت و دور آن حوض مینشست و در این حیاط قدم میزد. البته، دوستانش را از درِ پشتی به اتاقش میبرد!
سالهاست این در قفل است و باید از بالای دیوارها حیاط خانهی یکی از نویسندههای مهم مملکت را دید زد!
اگر دوباره این بنای ملی را، از سر لجبازی، مهدکودک بیمارستان نکنند، این خانه میتواند هر سال هزاران بازدیدکننده و گردشگر جذب کند و شوقی به ادبیات و کتاب برانگیزد.
حسین جاوید
@Virastaar
پیشترها «قرار میگذاشتند» و «قرار داشتند» اما این روزها «دیت» جای «قرار» را گرفته و با دو فعل «رفتن» و «کردن» به کار میرود.
چنانکه بررسیدهام، «دیت رفتن» و «دیت کردن» گاهی یک تفاوت معنایی ظریف هم دارند؛ «دیت رفتن» غالباً برای قرارهای اول استفاده میشود و میتواند به قرار گذاشتن با افراد مختلف هم اشاره داشته باشد، اما «دیت کردن» برای قرارهای مکرر با یک فرد به کار میرود.
حسین جاوید
@Virastaar
این کتاب از «هانا آرنت و فرهنگ رجایی» بهتازگی منتشر شده است. خواستم اطلاع دهم بهزودی کتاب مشترک بنده و مارتین هایدگر هم به بازار خواهد آمد! :)
حسین جاوید
@Virastaar
دارم، با دقت و لذت، خاطرات آقای حسن کیائیان، با نام امانتی، را میخوانم که روایت شکلگیری و بالیدن نشر چشمه است و بهتازگی منتشر شده. پیشتر هم خاطرات آقای جعفری بزرگ، با نام در جستوجوی صبح، در دو جلد، منتشر شده بود و چه مسحورکننده (هرچند، دردآور) بود.
همهاش در ذهنم است که کاش آقای حسینزادگان (مدیر نشر ققنوس)، آقای فیاضی (مدیر نشر قطره)، آقای محمدرضا جعفری (مدیر نشر نو)، آقای همایی (مدیر نشر نی)، آقای رمضانی (مدیر نشر مرکز)، آقای کریمی (مدیر نشر نیلوفر)، آقای جعفریه (مدیر نشر ثالث)، آقای حسینخانی (مدیر نشر آگاه)، آقای موسایی (مدیر نشر فرهنگ معاصر)، آقای جربزهدار (مدیر نشر اساطیر)، آقای رئیس دانا (مدیر نشر نگاه)، آقایان علمی و دیگر بزرگان و پیشکسوتانی که چند دهه به صنعت نشر ایران خدمت کردهاند نیز خاطرات و تجربیاتشان را بنویسند تا هم تاریخ صنعت نشر ما مکتوب شود و هم چراغ راهی باشد برای نسل جدید ناشران. کاش…
حسین جاوید
@Virastaar
از خطاهای آموزگاران ویرایش و، در پی آن، ویرایشآموزها این است که «کتاب» را در قالبهای محدودی میبینند و حوزههای معینی مثل «ادبیات» و «تاریخ» و «فلسفه» برای آن قائلاند. «کتاب» فقط «رمان» و «مجموعهشعر» و «زندگینامه» و «نقد ادبی» و مانند اینها نیست؛ فلان متن که برای آموزش کفتربازی نوشته شده، بهمان متن که راهاندازی و تعمیر استخر و جکوزی را آموزش میدهد، منبعی که برای آشنایی با سیستم برق خودرو تهیه شده، آنیکی راهنمای پرورش زنبور عسل و اینیکی دستنامهی مدیریت پروژه و...، همگی، «کتاب» هستند و، بنا به نیاز بازار، باید ویرایش و آمادهی انتشار شوند.
ویراستارها باید برای تولید این آثار و تعامل با پدیدآورهای آنها آموزش ببینند. نویسندههای این نوع کتابها لزوماً استاد دانشگاه یا اهل قلم نیستند، گاهی صرفاً متخصص حوزهی کار خود هستند و چه بسا فقط یک کتاب در عمرشان منتشر کنند. بهیقین ویرایش و آمادهسازی این کتابها دشوارتر از ویرایش و آمادهسازی آثار ادبی یا تاریخی یا نوشتههای نویسندههای حرفهای است.
حسین جاوید
@Virastaar
پیام دریافتی از دوست گرامی، جناب آقای مزدک صدریافشار
با دریغ و درد، به آگاهی میرساند شوربختانه خانم نسترن حکمی، فرهنگنویس، نویسنده، مترجم، ویراستار و همکار زندهیاد استاد غلامحسین صدریافشار در تدوین فرهنگ معاصر فارسی، واژهنامهی فنی _ مهندسی و فرهنگ مترجم درگذشتند.
روانشان شاد و نامشان جاودان!
📢 یادآوری:
نشست «فارسی گفتاری و شکستهنویسی» پنجشنبه، هشتم آذرماه ۱۴۰۳، از ساعت ۱۵ تا ساعت ۱۷:۳۰ بهصورت حضوری در کانون زبان پارسی، باغ موقوفات دکتر محمود افشار، برگزار میشود.
در نشانی زیر میزبان شرکتکنندگان ارجمندی هستیم که برای حضور در نشست نامنویسی کرده بودند:
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارۀ ۱۲.
از دیدارتان خوشوقت خواهیم شد.
گروه ویرایشپژوهان
بماند که این طرح شهرداری تهران برای گرامیداشت هفتهی کتاب چقدر زشت و باسمهای است، اما نکردهاند دستکم کتابهای روی کیک را فارسی کنند! در گوگل جستوجو کردهاند و رسیدهاند به کیکی با یونیفرم یک مجموعهی انگلیسی و همان را دهها جای تهران اکران کردهاند!
حسین جاوید
@Virastaar
در فارسی امروز چند وامواژهی نسبتاً پربسامد داریم که از انگلیسی وارد شدهاند و اصل آنها «on» یا «off» دارد. جزء اول این واژهها را در فارسی بهصورت پیوسته مینویسیم.
✅ «آنلاین»
✅ «آنتایم»
✅ «آنبرد»
✅ «آفلاین»
✅ «آفرود»
✅ «آفست» («افست»)
✅ «آفساید»
خود «آف» هم در فارسی مستقلاً به دو معنی کاربرد یافته است: «روز مرخصی یا نوبت استراحت» و «تخفیف».
❇️ «امروز آف هستم و بعدش سه روز شیفتم.»
❇️ «همهی کالاهای مغازه آف خورده.»
حسین جاوید
@Virastaar
عواملی از وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانهی کتاب و ادبیات ایران اطلاعات نویسندههای دارای هنرکارت را به یک ناشر فروختهاند که او از طریق تبلیغ امتیاز فریبانگیز «مجوز رایگان»، کتابشان را با سرمایهی خودشان چاپ کند!
واقعاً جا دارد وزیر محترم همین امشب دستبهکار شود و عوامل این اتفاق زشت را برکنار کند. دیگر کدام اطلاعات ما مانده که به سودای پول چوب حراج به آن نزده باشید؟!
حسین جاوید
@Virastaar
خیلی از کتابفروشها جنسشان جور نیست و کتابهای خوبِ کمفروش را نمیآورند. خب، طبیعی است من مشتری میروم کتاب درخواستیام را در سایتهای فروش کتاب پیدا میکنم و بقیهی خریدم را هم همانجا انجام میدهم. بعدش هم عادتم میشود و چهبسا خریدهای اینترنتیام از خریدهای حضوریام پیشی بگیرد. بنابراین، خرید از سایت لزوماً با «تخفیف» گره نخورده و دلایل دیگری هم دارد. شما حاضرید بروید به سوپرمارکتی که فقط رب و روغن و شیر و تخممرغ دارد و بقیهی کالاها را نمیآورد؟!
حسین جاوید
@Virastaar
نامنوشتهها از ۲۳۴ گذشت
و نزدیک تکمیل ظرفیتیم.
از استقبالتان سپاسگزاریم.
اگر در این نشستِ حضوری نامنویسی کردهاید و سپس متوجه شدید که نمیتوانید آن روز تشریف بیاورید، حتماً زودتر به یکی از ما بگویید تا جا باز کنیم برای گرامیانی که میخواهند و میتوانند بیایند.
با قدردانی از همراهیتان
گروه «ویرایشپژوهان»
دعوتید به نخستین نشستِ
گروه «ویرایشپژوهان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فارسی گفتاری و شکستهنویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به میزبانی بنیاد موقوفات افشار
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳
ساعت ۱۵ تا ۱۷:۳۰
سخنرانان: فرهاد قربانزاده، بهروز صفرزاده،
محمدمهدی باقری، علی ملیح، هومن عباسپور
دبیران نشست: نازنین خلیلیپور، حسین جاوید
این برنامه رایگان است.
با نامنویسی، حضورتان را قطعی کنید:
VirayeshPazhuhan.ir
خوشوقت میشویم از دیدنتان.
تا همین ده، دوازده سال پیش، شعبههای کتابفروشی زنجیرهای دی اند آر پر بود از کتاب و البته مقداری سیدی و نوشتافزار. بعد، سالبهسال، از کتاب کاسته شد و به اقلام دیگر افزوده. حالا شده یک کتابفروشی زنجیرهای که چند تا میز و قفسهی کتاب دارد و صدها متر فضا برای فروش اسباببازی و خنزرپنزر و وسایل الکترونیکی و حتی دوچرخه و اسکوتر و پلی استیشن!
ما تنها نیستیم! :)
حسین جاوید
@Virastaar
آدم تصاویر هالووین و تزئیناتش و شادی مردم کشورهای دیگر را میبیند، هم کیف میکند، هم حسرت میخورد. ما اغلب جشنهای ملیمان، از گاهنبارها گرفته تا مهرگان و سده و آبانگان و…، را به فراموشی سپردهایم. یک نوروز مانده که شده موعد مرخصی (نه شادی) و یک چهارشنبهسوری که بیشتر وحشتزاست تا شاد.
در ایران باستان «شادی» تکلیف دینی بود و حتی گریستن بر مرده را ناروا میدانستند. کاش روزی باز ایران سرزمین جشنها و خوشیها باشد…
حسین جاوید
@Virastaar