پَس عَدَم گَردَم عَدَم چون اَرغِنون...
هو
در نماز شدن آسان است، در نماز بودن دشوار است.
حدیث جوانمردی کردن آسان است، جوانمرد بودن دشوار است.
روضة الفریقین
شیخ ابو رجاء خُمرکی
@yarekhaksar
هو
هر که دعوی عشق کند، قاضی وقت از او دو گواه طلب کند:
یکی ذکر مدام
دوم فکر تمام
جهد کن تا به کُنه این نکته برسی.
امیر حسینی هروی
@yarekhaksar
از طریقت حاتمی تا پیشههای هرایی
استاد نجیب مایل هروی
چاپ اول ۱۴۰۲، نشرنو
@yarekhaksar
هو
بهانه مجوی!
قدم در راه نِه و راه رو ...
چشم را برای دیدن نِه و دل را برای اندوه ...
مجالس
احمد غزالی
@yarekhaksar
هو
همانا خاموشی یکی از درهای حکمت است، همانا خاموشی محبت میآورد و راهنمای هر امر خیری است.
حضرت شمس الشموس امام رضا (ع)
اصول کافی
@yarekhaksar
🟣
نَزدیکِ تو چه تُحْفه فِرِستیم ما زِ دور؟
دَر دَستِ ما هَمین "صَلَوات"ست وَالسَّلام!
#کمالالدین_اسماعیل_اصفهانی
#سور_سخن
#خاکبوس_درگاه_مصطفوی
(دیوانِ خَلّاقالْمَعانی أَبوالْفَضل کَمالالدّین إِسماعیلِ اِصْفَهانی ـ به اِنْضِمامِ: رِسالَة القَوس ـ، به اِهْتِمامِ: دکتر حُسَیْنِ بَحْرالْعُلومی، چ: ۱، تِهْران: اِنْتِشاراتِ کِتابفُروشیِ دِهْخُدا، ۱۳۴۸ هـ.ش.، ص ۳، ب ۳۵).
@talar_ayne
هو
از ابن مهران روایت شده: در مسجد در حضور امام حسن مجتبی در حال اعتکاف بودیم.
مردی نزد آن حضرت آمد و گفت :
"ای فرزند رسول خدا! فلان شخص مالی از من طلب دارد و میخواهند به سبب آن مرا حبس کنند."
امام فرمود: "در حال حاضر مالی در اختیار ندارم که قرض تو را بپردازم."
آن شخص بدهکار گفت: "پس وساطت کنید تا به من مهلت یا تخفیف دهند."
امام حسن از جا برخواست تا همراه بدهکار برود.
به ایشان گفتم: "ای فرزند رسول خدا! آیا اعتکاف را فراموش کردید؟"
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
"فراموش نکردهام، ولی جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
کسی که در راه بر آوردن حاجت برادر مسلمانش بکوشد، چنان است که نُه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد، عبادت کسی که روزها را روزه گرفته و شبها را به شب زندهداری و عبادت مشغول باشد."
من لا یحضره الفقیه
شیخ صدوق
@yarekhaksar
هو
شیخ عبدالکریم مُدرسی: شنیدهام مرحوم شیخ مرتضی انصاری رضوان الله تعالی علیه مدت هفت سال زحمت کشید و بسیار دعا خواند و از حق تعالی طلبید که به او ذکری تلقین شود که به آن متوسل شود؛ آخرالامر حضرت مولی علیه السلام یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را در رویای صادقه دید که به او فرمودند، بخواند:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ».
کشف الهدایه و مفتاح الولایه
@yarekhaksar
هو
فرمود که: یکی را همّت در آن باشد که دنیا طلبد و یکی را همّت در آن باشد که دنیا گردِ او نگردد. از هر دو قسم این همّت بهتر باشد که اگر برسد مرحبا و اگر نرسد هم، مرحبا؛ در هر دو حال خوش باشد.
آنگاه فرمود: آنکه میگوید که مرا نمیباید که دنیا باشد، این نابایست هم بایستِ اوست. میبایست که بر خواستِ حق، خوش باشد. اگر برسد انفاق کند و اگر نرسد صبر کند و خوش باشد.
ملفوظات خواجه نظامالدین اولیاء
خواجه حسن دهلوی
@yarekhaksar
هو
شما را به وصیّتی سفارش میکنم:
هر روز قلبت را یک نفَس مطالعه کن. اگر او را میطلبی بدان که او هم تو را میطلبد و اگر او را میخواهی بدان که او هم تو را میخواهد.
احمد غزالی
@yarekhaksar
"غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟"
عراقی
@kheshtbekhesht
هو
گفتند: «یکی توبه کرده بود و بشکست.» گفت: «اگر توبه او را بشکسته بودی، هرگز او توبه نشکستی.»
شیخ ابوسعید ابوالخیر
@yarekhaksar
هو
چو خواستی که به رویت شود در دل باز
امام احمد موسی الرضا وسیله بساز
اگر نه احمد موسیالرضا پناه بدی
خراب بودی احوال مردم شیراز
امید بند چو داعی به فیض این سید
به شرط آن که نهی سر بر آستان نیاز
سید نظامالدین مشهور به شاه داعی الیالله
@yarekhaksar
هو
هر که عشق ندارد، مجنون و بیحاصل است. هرکه عاشق نیست خودبین و پرکین باشد و خودرای بود؛ عاشقی بیخودی و بیراهی باشد.
دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی!
عینالقضات همدانی
@yarekhaksar
و گفت: هر که گوید مومنم حقا که مومن نیست به یقین، ولاتزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی.
و گفت: مومن آن است که آهسته بود و چون حاطب اللیل نبود، یعنی چون کسی نبود که هرچه تواند کرد بکند، هر چه به زبان آید بگوید.
تذکرة الاولیا؛ #عطار 📚
هو
بدان که ریا کردن به طاعتهای حقتعالی از کبایر است و به شرک نزدیک است و هیچ بیماری بر دل پارسایان غالبتر از این نیست که چون عبادتی کنند خواهند که مردمان از آن خبر یابند و بر جمله ایشان را پارسا اعتقاد کنند. و چون مقصود از عبادت، اعتقاد مردمان بوَد خود عبادت نبوَد که پرستیدن خلق بود و اگر آن نیز مقصود باشد با پرستیدن حقتعالی شرک بوَد و دیگری را با حقتعالی شریک کرده باشد اندر عبادت خویش و حق تعالی همیگوید، «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا. و هرکه به دیدار حق تعالی امید دارد گو اندر عبادت حقتعالی هیچ شرک میفگن»
و خدایتعالی همیگوید «فَویل لِلمُصلّین، الذین هم عن صلوتهم ساهون، الذین هم یراون و یمنعون الماعون. وای بر کسانی که ایشان نماز با شهوت و ریا کنند».
کیمیای سعادت
امام محمد غزالی
@yarekhaksar
📚 معرفی کتاب
از طریقت حاتمی تا پیشههای هرایی
استاد نجیب مایل هروی
هرچند در روزگار حاضر «معلومات» ما در زمینۀ نظام خانقاهی کم نیست ولیکن بدون تردید «مجهولات» ما در پیرامونِ خانقاهیان و آثارشان بیشتر از معلومات ماست. به همین جهت است که حسن و قبح و پسندیده و ناپسندیدۀ خانقاهها، با جزئیات آنها شناخته نیست، و نگارشهای انتقادی و تحقیقات دانشگاهی به زبان فارسی، در این باره از شمار انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکند.
این نقیضه برطرف نمیشود مگر آنکه نگارشهای خانقاهی ــاعم از اصیل و نااصیل و پخته و ناپختۀ آنهاــ از هیأت نسخههای خطیــ که بر اثرِ افتراقات سیاسی و اقتصادی در چهار گوشۀ جهان پراکنده شده است، بدر آورده شود و با آرایشهای انتقادی عرضه گردد و با کلکِ نقد و بررسی محققان برگرفته شود.
از طریقت حاتمی تا پیشههای هرایی مجموعهایست شامل پنج متن ناشناخته و کمتر شناخته در ادبیات خانقاهی و صوفیانه، اعم از نظم و نثر، و مجموعه غزلی در اسلوب شهرآشوب؛ تحفهای حاوی نکات اجتماعی و تاریخی و جغرافیایی و ادبی و لغوی فراوان، و رهگشا از بابِ توضیح پارههایی بعضاً یکسره مفقود و بعضاً تا حدی به حدس و گمان معلوم، اما گویی مدفون در دفینهای سربهمُهر، خاصه دربارهٔ سنت عرفانی/خانقاهی خراسان و سلاسل صوفیان، و نیز به سبب درجِ رسالهٔ بدیع صنایعالبدایع سیفی بخاری، حاوی سندی در سنت ادبی شهرآشوبنویسی.
نجیب مایل هروی، مصصح و گردآورندهٔ این متون، رسالههای ششگانهٔ مندرج در کتاب را ضمن مقدمهای کلّی اجمالاً از حیث نسخهپژوهی شناسانده، اما به این بسنده نکرده و هر متن را ذیل مقدمهای جداگانه بهتفصیل و به دیدهٔ تحقیق و نقد بررسی کرده است.
@yarekhaksar
هو
میفرمودند که در حین ذکر ارتباط و آگاهی به مذکور شرط است و این آگاهی را شهود و وجود و وقوف قلبی میگویند و تا این آگاهی بر سبیل دوام نشود او را از اهل مشهود و وجود نمیگویند.
ملفوظات خواجه عبیدالله احرار
@yarekhaksar
هو
معرفت به امام و نورانیّت به این معناست که؛ میتوان گفت مراد از نور، اینجا نه نور حسّی و نه نور عقلی است، بلکه مراد از نورانیّت امام، مقام روحانی مجرّد آن جناب است. یعنی آن روح اعظم الهی و نور اکبر الهی که حقیقت محمّدیه انسان کامل میباشد را باید دید. وقتی میفرماید “أنا و عَلىٌّ مِن نورٍ واحدِ” این نور واحد را باید دید. باید شناخت که هر فیضی که از هر ذرّهای از ذرّات ممکنات میرسد، به واسطهی یک حقیقت کلیهی محمّدیه است. پس حقّ تعالی در مقامی که تجلّی میفرماید، بهواسطه این حقیقت کلیه تجلّی میفرماید.
مظفرعلیشاه کرمانی
@yarekhaksar
هو
و اگر فاسقی چیزی در زیر دامن دارد و شاید بُوَد که خَمر باشد، نشاید که گوید: «بنمای تا چیست؟» که این تجسّس بُوَد...
گویند نقشِ انگشتریِ لقمان حکیم این بود که «پوشیدنِ آنچه دیدی به عیان
اولیتر که رسوا کردن به گمان.»
کیمیای سعادت
امام محمد غزالی
@yarekhaksar
هو
به ثبوت پیوسته که پیش از وفات سید کاینات به سه روز جبرئیل نازل گشته گفت: ای محمد! پروردگار ترا سلام میرساند و از تو چیزی میپرسد که او اعلم است به آن چیز، میپرسد که خود را بر چه سان مییابی؟ سیدالمرسلین فرمود که خویشتن را محزون و اندوهناک و متألم مییابم. روز دویم و سیّم نیز جبرئیل آمده سؤال و جواب به دستور روز اول به وقوع انجامید. اما در روز سیّم عزرائیل با فرشتهای دیگر موسوم به اسماعیل که حاکم هفتادهزار فرشته بود بر در حجرۀ همایون حاضر گشت و جبرئیل بعد از پرسش معروض داشت که اینک ملکالموت بر در ایستاده رخصت درآمدن میطلبد و پیش از این نسبت به هیچ متنفسی این امر از وی صادر نگشته و بعد از این نیز صدور نخواهد یافت. حضرت فرمود که ای امین خدا! او را دستوری ده تا درآید، و عزرائیل پس از حصول اجازت درآمده زبان به سلام بگشاد و گفت: ای محمد! من بنابر فرمـان حـق - عزوعلا - مطیع امر و نهی توام، اگر رخصت فرمائی روح مطهر ترا قبض کنم و الا مراجعت نمایم. رسول - صلّیالله علیه و آله - به جانب جبرئیل نگریسته روحالامین گفت: ای احمد! حضرت پروردگار مشتاق دیدار تو است. لاجرم سید عالم، ملکالموت را اشارت کرد تا به کاری که متعلق به اوست مشغول شود، و چون عزرائیل آغاز قبض روح مطهر آن سرور کرد سکرات موت بر آن حضرت چنان غالب گشت که رنگ رخسار همایونش گاهی سرخ و گاهی زرد می شد و عرق بر روی فرخندهاش نشسته ساعتی به دست راست و لحظهای به دست چپ میگشت. عایشه روایت کند که حضرت رسول - صلّیالله علیه و آله و سلم - در وقت نزع در سقف خانه نظر انداخته و دست خود را برداشته میگفت: مع الرفيق الاعلی که ناگاه دست مبارکش مایل به زمین شده روح پرفتوح سید اواخر و اوایل به جوار مغفرت پروردگار منتقل گشت.
خلاصةالاخبار فی بیان احوالالاخیار
خواندمیر (غیاثالدّین بن همامالدّین حسینی شیرازی هروی)
تصحیح میرهاشم محدث
@yarekhaksar
هو
و گفت: رسول، عَلَیهِ السّلام، درویشی اختیار کرد. با سخاوت و خُلقِ نیکو بود، بیخیانت بود، وا دیدار بود، راهنمایِ خَلق بود، بیطمع بود، شرّ و خیر از خدای دید، وا خلقَش غَش نبود، اسیرِ وقت نبود، هرچه از آن خلق ترسند نترسید، هرچه خلق بدان امید دارند او نداشت، به هیچ غرّه نبود. این جمله صفتِ جوانمردان است. رسول عَلیهِ الصَّلٰوةُ وَ السّلام، دریایی بود بیحدّ که اگر قطرهای از آن بیرون آید همه آفریده غرق شود.
ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
تذکرةالاولیاء
@yarekhaksar
هو
امشب ز سر صدق و صفایِ دلِ من
در میکده آن هوشربایِ دل من
جامی به کفم داد که بستان و بنوش
گفتم نخورم، گفت برای دلِ من!
پهلوان محمود معروف به پوریای ولی
(گویند در شبی که وفات یافت این رباعی را گفت و علیالصباح بر سجادهاش یافتند.)
@yarekhaksar
تمنای وصال
استاد عبدالحسین مختاباد
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟
خواهد به سرآید غم هجران تو یا نه؟
ای تیرِ غمت را دلِ عشاق نشانه
@yarekhaksar
بسمه تعالی
به استحضار علاقمندان معارف حکمی و عرفانی می رساند :
1) درس " سیری در اندیشه های حافظ و شرح عرفانی غزلیات حافظ"
2) فقه المعارف با محوریت کتاب "توحید صدوق(ره)"
3) فقه السلوک با محوریت "رساله نور وحدت" تألیف خواجه خرد
4) دوره جدید درس فلسفه اسلامی با محوریت کتاب "نهایة الحکمة" تألیف علامه طباطبایی (ره)
5)دوره جدید درس عرفان عملی با محوریت کتاب " شرح منازل السائرین " ملاعبد الرزاق کاشانی
تشکیل می گردد. علاقمندان جهت هماهنگی به آیدی زیر👇 پیام بدهد.
@karbalaei110morteza
/channel/erfaneamali110
هو
پسر موسی جعفر دو برادر شاهاند
آن یکی شاه خراسان دیگری شاهچراغ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَحمد بن مُوسَی الکاظِم
@yarekhaksar
هو
زاهدی بود در بنیاسرائیل سالها خدای را طاعت کرده بود تا بر پیغامبر آن زمان وحی آمد که این زاهد را بگوی که تو چندین رنج در طاعت، چه میبری که ما تو را برای تعذیب آفریدهایم!
آن پیغامبر چون این پیغام به زاهد رسانید، زاهد برخاست و چرخی بزد.
آن پیغامبر گفت: بر این سخن تو را چه شادی آمد که چرخی زدی؟
زاهد گفت: باری از ما یاد کردند و به حسابی در آمدیم!
او سخن از کُشتنِ من میکند
من به همین خوش، که سخن میکند
فوائد الفؤاد
ملفوظات خواجه نظامالدین اولیاء
خواجه حسن دهلوی
@yarekhaksar
مصاحبه سعید دهقانی با اسماعبل رادپور
با موضوع: تعامل حکمت چین و عرفان اسلامی
اسماعیل رادپور: از قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی به بعد، حکمای مسلمان چین، کوشیدند که معارف اسلامی و تصوف را به زبان چینی بیان کنند و حتّی بعضی آثار شیخ نجم الدین رازی و شیخ عبدالرحمن جامی و دیگر بزرگان صوفیه را به چینی ترجمه کردند. آنها در این نوشتهها از نحوۀ بیان و اصطلاحات کنفوسیوسی و دائویی بهره بردند و به یک معنی هم سنّت حکمی چین را توسعه بخشیدند و هم تعالیم عرفانی اسلام را به مسلمانان چین که با زبانهای اسلامی بیگانه بودند، ارائه کردند.
متن کامل مصاحبه:
https://neeloofar.org/the-interaction-of-chinese-wisdom-and-islamic-mysticism/
@yarekhaksar
هو
عبدالله بن طاهر ازدی گوید:
با یهودیی در بازار بغداد ستیز میکردم، بر زبانم گذشت و به او گفتم: ای سگ!
در این هنگام حسین بن منصور از نزد من میگذشت، خشمگنانه به من نگریست و گفت: سگِ [نفسِ] خود را به عوعو میاور.
اخبار حلاج
تصحیح و تحشیه: لوئی ماسینیون و پل کراوس
ترجمه و تعلیقات: سید حمید طبیبیان
@yarekhaksar