اندیشه، آگاهی، اعتماد به نفس. مطالبی درباره ی زنان، برای همگان. کلیه متون اثر نویسنده زنان آگاه. بازنشر با ذکر لینک کانال و منبع آزاد. . *بدون تبلیغ.
سوالاتی که باید قبل از فرزندآوری از خود بپرسیم:
۱. آیا زمان مناسبی برای اینکار است؟
۲. آیا خودمان به اندازه کافی بالغ شدهایم؟
۳. آیا توان حمایت از فرزندمان را داریم (مالی، روانی)؟
۴. آیا برای برنامههای احتمالی فرزندمان میتوانیم پساندازی کنار بگذاریم؟
۵. آیا رابطهمان با همسرمان به قدر کافی خوب هست؟
۶. اصلا علت این چنین تصمیمی چیست؟
۷. آیا برای یک تغییر بزرگ آماده هستیم؟
۸. آیا حاضریم بعضی از کارهای شخصیمان را کم یا تعطیل کنیم؟
۹. آیا حاضریم از تعصباتمان کم کنیم و به فرزندمان امکان انتخاب بدهیم؟
۱۰. آیا توانستهایم درهمتنیدگی خود را با پدر و مادرمان حل کنیم؟
@hamkam42
روزی هشتاد بار به بچه هامون می گیم بشین، نشین، پاشو، بخور، بخواب، نخواب، بکن، نکن ،برو حمام و... ولی سخته باهاشون درباره یه موضوع جدی حرف بزنیم. چرا؟🤔
Читать полностью…چگونه والدین به طور غیر ارادی فرهنگ تجاوز را ترویج می دهند؟
#طاهره_مصطفوی
هر روز والدین خیرخواه به روش های مختلف و غیر ارادی فرهنگ تجاوز را ترویج می کنند و فرزندان ما از آن رنج می برند. لازم است کودکان به موقع روشن شوند که رضایت در هر رابطه ای مهم است.به عنوان پدر و مادر ، ما احتمالاً مستقیماً با بچه ها در مورد تجاوز جنسی صحبت نمی کنیم ، حداقل تا زمانی که بزرگتر شوند. اما باید اطمینان حاصل کنیم که درس های خیلی خطرناک را به آنها نمی آموزیم ، حتی اگر این کار عمدی نباشد.
در اینجا شش روش متداول برای ارسال پیام های اشتباه به بچه ها و نحوه رفع آنها وجود دارد:
*ما می گوییم ،خب پسر هستند
منظور اکثر والدین چیزی بدی نیست که می گویند: "خوب ، پسر هستند دیگه." غالباً از این عبارت برای رفتار بد استفاده می شود ، مانند زمانی که آنها به شخصی ضربه می زنند یا چیزی را خراب می کنند.
واقعیت این است که پسران هر وقت می شنوند ما رفتار آنها را با گفتن اینکه این تنها بخشی از زندگی پسران است توجیه می کنیم ، می آموزند که فراتر از هر قانونی هستند.و از آن بدتر ، به پسران گوشزد می کنیم که نمی توانند انگیزه های خود را کنترل کنند.
این پیام حتی با بالغ شدن و شروع به تجربه میل جنسی در ذهن آنها باقی خواهد ماند. تعجب نکنیم اگر آنها در طول زندگی به خود بگویند پسران بالاتر از همه قوانین هستند به دلیل امتیاز مرد بودن ، آنها حق دارند که دیگران را مورد اذیت و آزار جنسی قرار دهند.
*وادار کردن کودکان به بغل کردن یا بوسیدن یک نفر
بسیاری از والدین به فرزندان خود می گویند که دوست یا بستگان خود را برای خوش آمد یا خداحافظی در آغوش بگیرند. چه کودک بخواهد و چه نخواهد این پیام خطرناکی را ارسال می کند که ممکن است رضایت رد شود یا اصلاً اهمیتی نداشته باشد.در عوض ، چندین گزینه مختلف برای نحوه خوشامدگویی یا دیدن نزدیکان خود ارائه دهید.مثلا از فرزندان خود بپرسید: "آیا دوست دارید مادربزرگ خود را در آغوش بگیرید؟"
*ما معمولا می پرسیم: "چکار کردی که تو را کتک زد؟"
این نکته ی بسیار دشواری است ، خصوصاً برای والدین چند فرزند. خواهران و برادران اغلب با یکدیگر درگیری دارند. این اتفاق می افتد که آنها می جنگند. برای والدین مهم است که قبل از تصمیم گیری در مورد عواقب این ، از کل ماجرا مطلع شوند.
سوال "شما چه کردی که او تو را زد؟" هم به قربانی و هم به متجاوز می آموزد که یک شخص می تواند کسی را مجبور به انتخاب اشتباه کند.این پیام در جامعه ما گسترده است ، به عنوان مثال ، چنین سوالی "او در شب تجاوز چه لباسی پوشیده بود؟"
حال بجای سوال "شما چه کردی که او تو را زد؟" ، به هر یک از کودکان بگویید ، "از ابتدا تا انتها به من بگویید که چگونه همه این اتفاق ها افتاد." به این ترتیب قبل از سرزنش کسی ، یاد خواهند گرفت که چگونه هر کودک در درگیری نقش داشته است. و حتماً به كودكان یادآوری كنید كه آنها همیشه یك حق انتخاب دارند: آیا باید از خشونت استفاده كنند ، شخصی را آزرده كنند یا خیر. و اینکه هیچ کس نمی تواند آنها را مجبور به انجام آن کند ، حتی با آزار و اذیت یا توهین.
*ما می آموزیم که پسران دختران را کتک می زنند زیرا آنها را دوست دارند!
فرقی نمی کند دختر یا پسر داشته باشید. مهم است که آنها در اسرع وقت یاد بگیرند که برای جلب توجه او ، ضربه زدن یا صدمه زدن به شخصی همیشه غیرقابل قبول است. و این قطعاً راهی نیست که بتوانید احساسات خود را به کسی نشان دهید.
جمله "او این کار را انجام می دهد زیرا شما را دوست دارد" این ایده را تقویت می کند که "عشق = رنج" ، آسیب رساندن به دیگران اشکالی ندارد.
این روش به خشونت در آینده علیه شریک زندگی کمک می کند. همچنین به کودکان می آموزد که تمایل آنها به توجه مهمتر از احساسات شخصی است که دوست دارند.اگر این فرهنگ تجاوز به عنف نیست ، پس چه چیز دیگری است؟
*توجیه تجاوز به کودک
به عنوان پدر و مادر ، ما همیشه معلم هستیم ، حتی بدون آنکه خود بدانیم. فرزندان سخنان ما را می شنوند و نحوه ارتباط آنچه را که می گوییم با آنها تحلیل می كنند.
اگر فرزندان ما بشنوند که ما تجاوز به عنف را با هر چیزی توجیه می کنیم ، این پیام را می آموزند. آنها همچنین می شنوند که چگونه زنان را به دلیل رابطه جنسی یا لباس تحقیر می کنید و مطمئناً آن را به یاد می آورند. آنها ممکن است باور کنند که شرایطی وجود دارد که شخص مستحق تجاوز و خشونت است.
هنگام صحبت در مورد تجاوز و تعرض ، به فرزندان خود یادآوری کنید که هیچ کس شایسته تجاوز نیست .
هیچ کس نمی تواند مست بودن یک شخص یا استفاده از مواد مخدر را دلیل موجه برای تجاوز به او بداند. تقصیر تجاوز جنسی همیشه به عهده شخص متجاوز است .⬇️
+ لابد همه اون دختربچه های دبستانی که (در طول سال ها) با روپوش مدرسه بهشون تعرض جنسی شده خودشون یه کرمی ریخته اند! پسرهای بچه مدرسه ای و شاگردان حاج آقا طوسی هم اگه با چادر و سر سنگین راه می رفتند کارشون به اینجا نمی کشید :/ دخترمدرسه ای ها هم که با ابروی پاچه بزی و مانتوی گل و گشاد در راه مدرسه بهشون چرت و پرت می گند خودشون یه کاری کرده اند! یا اون خانم مومنه ی میان سال که از روضه اومد بیرون و موتوری جلوش آلت نمایی کرده بود (آشنایان) رفتارش سنگین و رنگین نبوده.
هشتگ در سر عقل باید.
هشتگ سلب مسئولیت مردانه.
هشتگ فرهنگ تجاوز.
هشتگ من ناموس کسی نیستم و شایسته ی امنیتم.
زنان آگاه @zanAneAgah
🎥تجربه ای از آزار جنسی هنگام یک ساعت راه رفتن در پارک ملت مشهد
https://t.me/joinchat/AAAAADwey8FIXtYgO0GBag
پرسشهایی از کبری خزعلی!
✍🏻 نسرین قنواتی
✅سرکار خانم دکتر کبری خزعلی، رییس شورای فرهنگی اجتماعی زنان، با ابراز نگرانی از کاهش جمعیت اعلام خوشحالی کردهاند که طی مصوبه مجلس انقلابی، غربالگری جنین غیرقانونی و ممنوع شده و باعث کاهش سقط جنین در کشور خواهد شد.
✅غربالگری جنین که در سه ماهه اول بارداری انجام میشود از ابتدای دهه هشتاد و با هدف شناسایی زودهنگام اختلالات کروموزومی و برخی دیگر از نقصها به تصویب مجلس رسید. این آزمایشها نهتنها اجباری نیست بلکه معمولا هزینههای سنگینی دارد و خانوادههای کمبرخوردار از انجام آن گریزان بودهاند. در این سالها تنها اجبار موجود از سوی برخی متخصصان زنان و زایمان بوده که پذیرش بیمار را منوط به انجام این آزمایشات و جلوگیری از تولد کودکان معلول کرده بودند.
✅به عنوان یک مادر مایلم درباره این تصمیم از خانم خزعلی چند سوال مشخص بپرسم.
1️⃣ چند درصد از سقط جنینهای انجام شده در کشور با هدف جلوگیری از تولد کودکان ناسالم بوده است؟ تاثیر حذف این میزان در افزایش جمعیت چقدر است؟
2️⃣ در مطالعات در دسترس شما در سالهای گذشته بیشترین میزان سقط جنین در کدام مناطق کشور و با هدفی صورت گرفته؟ بیشترین میزان افزایش جمعیت در کدام مناطق و توسط کدامیک از اقشار جامعه صورت گرفته است؟ نسبت این طرح با افزایش کمی جمعیتی ناتوان و ظهور خیل عظیمی از فقرای فرهنگی و اقتصادی چیست؟
3️⃣ نسبت این طرح و طراحان آن با سلامت جامعه، تولد کودکان معلول و تحمیل درد و رنج و هزینه های مالی و روانی به خانواده های این کودکان، جامعه و دولت چیست؟ نسبت افزایش تعداد معلولان با توسعه کشور چیست؟
4️⃣ سهم و مسئولیت خود را در قبال این تصمیم و کودکانی که ناخواسته با معلولیتی متولد میشوند میپذیرید؟
5️⃣ هدف از افزایش جمعیت چیست؟ نسبت این تصمیم با جمعیت با کیفیت و سالم به عنوان رکن اساسی توسعه چیست؟
6️⃣ نقش و جایگاه نخبگان، کادر فنی و بهداشتی، پزشکان، متخصصان زنان و زایمان، جامعهشناسان، جمعیتشناسان و نهادهای مدنی در اتخاذ این تصمیم چقدر بوده است؟
7️⃣ دیدگاه شما، طراحان و تصویبکنندگان طرح درباره حق اختیار انسانها بر بدنشان چیست؟
8️⃣ این تصمیم بر مبنای کدام گزارشهای سیاستی و کدام شاخصها اتخاذ شده و با چه میزان اعتباری سنجیده شده است؟ مردم مایلند درباره این طرح بیشتر بدانند. لطفا گزارش شفافی از روند تصمیمسازی و ذینفعان و ذیربطان حاضر در آن ارائه کنید.
✅به گمان من تنها در شرایط فقدان ماشین خردورزی، معیار نبودن دیدگاه نخبگان، صغیر پنداشتن جامعه هدف، غلبه امر سیاسی و شخصی بر امر سیاستی و فنی، حذف و سرکوب جامعه مدنی، عدم شفافیت روند اتخاذ تصمیمات و ملزم نبودن مسئولان انتصابی به پاسخگویی است که شاهد اتخاذ چنین تصمیماتی هستیم.
✅سرکار خانم دکتر خزعلی! تصمیمات شما در تمام سالهای گذشته از مخالفت با اعطای شناسنامه ایرانی به کودکان مادران ایرانی -که همسری غیر ایرانی دارند- تا ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها و حمایت از ازدواج کودکان، سرکوب، آسیب روانی و جسمی و رنج معتنابهی را به زنان و کودکان این سرزمین تحمیل کرده و نتیجهای جز بیاعتباری بیش از پیش شما و نهادهای ناکارآمدتان در اذهان ایرانیان نداشته است.
@kherad_jensi
البته منظور این هست که دفترخانههای «میبد» طلاق را ثبت نمیکنن، حداقل یک نفر را من میشناسم که مجبور شد از میبد بره به یزد تا اونجا طلاق توافقی با خانمش را ثبت کنه!
مکتبخانهچی
@kherad_jensi
مناره زینالدین کاشان، یک وجه مشترک با برج پیزا دارد و یک کارکرد عجیب در تاریخ کاشان! اینکه زنان روسپی را از آن به پایین پرتاب میکردند. مادام دیولافوآ باستانشناس فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم شاهد یکی از این پرتابها بود که البته منجر به مرگ نشده و آن روسپی به قدیس بدل میشود! https://t.co/EWO18H28AS
(توییتر محمد درویش)
@kherad_jensi
⭕️ ابراز نگرانی از افزایش کودک همسری با پرداخت وام ازدواج به دختران زیر ۲۳ سال
تینا سادات قضاتی، دبیر کارگروه حقوق کودک کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی، نسبت به افزایش کودک همسری در صورت پرداخت وام ازدواج ۱۰۰ میلیونی به دختران زیر ۲۳ سال ابراز نگرانی کرد.
قضاتی در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا با بیان اینکه معمولا نسبت ازدواج در سنین پایین در جوامع غیر شهری و در طبقات پایین شهری بیشتر است، گفت: «این نشان میدهد تغییرات کلان فرهنگی و توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی، خود به خود اهرمهای کودک همسری را تضعیف میکند، حتی اگر در تریبونها موضوعات متفاوتی ابراز شود.»
او به قوانین کشور اشاره کرده که بر اساس آنها، امکان ازدواج دختران کمتر از ۱۳ سال وجود دارد و "منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح" است. قضایی یادآور شده که "با توجه به پیچیدگیهای زندگی اجتماعی در دوران امروز، بلوغ فکری اکثریت افراد جامعه به احتمال قریب به یقین در ۱۳ سالگی رخ نخواهد داد."
⚠️ازدواج در کودکی= بازتولید همان نسل
@womenstudies
@thefuturechildren
🔴خواستگار اجارهای، خدمتی نوین یا دم خروس خشونت؟
#ماهرخ_غلامحسینپور
این روزها در کنار مشاغلی مثل «گریه کن در مراسم ختم» یا «سیاهی لشکر عروسی»،
شغل جدید «خواستگار اجارهای» از سر تقاضای فزاینده بازار سر برآورده است.
احساس نیاز به این که یک فرد تقلبی وانمود کند خواهان یک دختر دم بخت است تا او را از دست سرزنش و فشار محیط اطرافش نجات دهد.
حالا برخی خانوادههای ایرانی بخشی از درآمد خانواده را به این نمایش مضحک اختصاص میدهند تا ضمن چشم و همچشمی،از دختر خانواده حمایت کنند.
«کیمیا»، منشی یک مرکز رادیولوژی در منطقه عبدل آباد تهران است.
او بعد از گرفتن دیپلم نتوانسته به دانشگاه راه پیدا کند و از همان روزها مصمم شده با یک ازدواج معقول از خانه پدرش که به شدت او را تحت فشار میگذارند، برود.
کیمیا درست از روزهای بعد از بلوغ مدام این آموزه را شنیده که دیر یا زود باید عروس بشود اما با اینکه دختر خوش بر و رویی هم هست،هرگز خواستگار پر و پا قرصی نداشته.
هر دو برادر کیمیا ازدواج کردهاند و پی کار و زندگیشان رفتهاند و حالا او علاوه بر تحقیر پدر،هدف طعنه برادرها و زیر نگاه کنجکاو همسرانشان نیز هست.
تقریبا در کل خانواده کیمیا از عمه و خاله گرفته تا دختر عموهای کوچکتر از خود او که ازدواج کردهاند،به خودشان اجازه میدهند درباره زندگی شخصی او و خواستگاران احتمالیاش کنجکاوی کنند و او را مورد سوال و جواب قرار دهند.
کیمیا اما مدتها احساس افسردگی و رنجوری میکرده و حتی چند باری به خودکشی فکر کرده است.او یک سال و نیم است داروهای ضد افسردگی مصرف میکند.
کیمیای ۲۸ ساله، چندین سال است هزینههای شخصیاش را خودش تامین می کند اما پدرش اصلا نمیتواند حضور او را در خانه تحمل کند.
او تا چشمش به کیمیا میافتد، شروع میکند به کنایه زدن و اینکه اگر دختر خوبی میبود الان سر دستشان نمیماند و حداقل یک نفر زنگ در خانهشان را میزد.
او آنقدر ادامه میدهد که ته ماجرا به کبود کردن تن و بدن کیمیا میرسد.
اولین بار مادر کیمیا در بهشت زهرا و کنار مزار مادر بزرگ از دست یک زن رهگذر کارتی دریافت کرد که با خط قرمز نستعلیق روی آن نوشته شده بود:
«برای شما به خواستگاری میآییم و آبروی شما را در خانواده احیا میکنیم ….»
و این طور شد که آنها هم از وجود این خدمات عجیب آگاه شدند.
مادرش پیشنهاد داد با فروختن النگوهایش چنین برنامهای را به طور مخفیانه و دور از چشم آدمهای فضول دور و برشان طراحی و اجرا کنند.
آنها دو نیت داشتند:
اول اینکه از شر طعنه و کنجکاوی آشناهای دور و نزدیک نجات پیدا کنند و دوم،
از حجم خشونت کلامی و تحقیری که از طرف پدر و دو برادر کیمیا متوجه او بود، لااقل برای مدت کوتاهی بکاهند. با هم قرار و مدار گذاشتند که هیچکس رازشان را نفهمد.
کیمیا و مادرش یک مهمانی بزرگ راه انداختند،
افراد دور و نزدیک خانواده را جمع کردند و با پول فروش النگوهای مادر،
برای مدتی از شر مداخله دیگران در امور شخصی کیمیا رها شدند. کیمیا میگوید خواستگار اجارهای توانست از حجم خشونتهایی که متوجهش میشد، بکاهد.
«نیما ستارزاده»،
روانپزشک بالینی ساکن ایران اما میگوید خواستگار اجارهای ممکن است راه حل سخیفی برای رقابتهای خانوادگی باشد اما راه احیای منزلت و کرامت فرد یا کاهش خشونت کلامی در خانواده نیست:
«ما نیازمند آموزش و فرهنگسازی هستیم.
کیمیا میبایست اعتماد به نفسش را تقویت کند.
باید باور داشته باشیم هیچکس اجازه ندارد دختر دمبختی را که یا شرایط مناسب یا قصد و ارادهای برای ازدواج ندارد، مورد خشونت کلامی قرار دهد یا او را با تعداد خواستگارانش و با خطکش مسائلی که الزاما به دنیای خصوصی آن فرد مربوط است، قضاوت کند.»
او می گوید مراجعانی داشته که برای رهایی از این فشارهای خانگی،
تن به ازدواجهای خطرناک و نامعقول دادهاند:
«مجرد بودن یک عیب، نقص یا فاجعه نیست بلکه یک ویژگی است و تا زمانی که خودتان به این امر ایمان نداشته باشید ممکن است تحت فشارهای عدیده مجبور به انتخابهایی شوید که بعضا خطرناکند.
متاسفانه سیستم تربیتی و نگرش اجتماعی به مقوله دختران مجرد انسانی نیست و زمینه فرار،
روی آوردن به مواد مخدر،
ازدواجهای نامعقول و حتی خودکشی و افسردگی را افزایش میدهد.
بهترین راه این است که به افراد ظاهرا دلسوزی که مرتب در خانواده در حال فشار آوردن به خانمهای مجرد فامیلند،
به شیوه کاملا محترمانه و دوستانه بگویید شیوه زندگی شخصیتان،
فقط به خود شما مربوط است.»
⚠️خواستگار اجارهای منحصر به ایران نیست
شغل «خواستگار اجارهای» در برخی کشورهای متعصب و سنتزده که قوانین حمایت گری نسبت به زنان ندارند، سالها پیش از ایران متداول بوده است.
- ادامه در پست بعدی 👇
چند ماه پیش چقدر مخاطبان اینستاگراممون ناراحت شدند از این که اونجا اعلام کردم دیگه در اینستا فعال نخواهم بود و کمی بعد هم صفحه رو غیرفعال کردم...
حالا این جا اون عزیزانی که دسترسی دارند به فیلترشکن و تلگرام یکی یکی دارند صفحه رو ترک می کنند.
اشکال نداره، منم گاهی صفحات فوق العاده مفیدی رو پاک می کنم چون ذهنم زمان خستگی به تفریح و سکوت بیش تر نیاز داره تا خوندن صفحات جدی اینترنتی. خیلی وقت ها هم هی سیو می کنم و سیو می کنم که بعدا سر فرصت و حوصله بخونم و ببینم و گاهی خیلی دیر اون روز می رسه... ولی مواقعی که سیو می کنم و سرفرصت می خونم خوشحال ترم تا مواقعی که به کل از صفحه مربوطه خارج می شم.خلاصه مرسی از همه عزیزانی که حوصله شون از پست های خیریه اخیر سر نرفته و از انتقاد به مادران ژوکاستی _ همونا که اصرار دارند عشق دریافت نکرده از شوهر رو از پسر بگیرند_ بهشون برنخورده! چون خیلی ها هم زمان گذاشتن این پست ها ازینجا رفتند.
مرسی🌷 #موقت
📚 نخستین نمایشگاه مجازی #كتاب تهران
این نمایشگاه از تاریخ یکم تا ششم بهمنماه بر بستر وب به نشانی book.icfi.ir برگزار میشود.
📍سامانه ثبتنام بن خرید کتاب از نمایشگاه:
https://bon.tibf.ir/
@zanAneAgah
این پستمون رو یادتونه؟
🍇🍇🍇🍇🫐🫐🫐🫐
جمع آوری کمک جهت تهیه گوشی هوشمند برای تحصیل کودکان. با تشکر از دوستان فعال و خیر عزیزم، و همه دوستانی که در این امر شرکت کردند... گوشی ها خریداری و به کودکان تحویل داده شد. تصاویر در پایین:
اکس من وقتی داشتم رابطمونو تموم میکردم بهم گفت: ببین من همون دفعه اولی که اومدم خونتون میتونستم هرکاری باهات بکنم و بعدشم برم و پشت سرمم نگاه نکنم.
گویا باید بابت اینکه بهم تجاوز نکرده بود ازش تشکر میکردم:)))
آدمهای زیادی هستند که میکروفن در دست گرفتهاند و در باب ابتذال و بیهودگی شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام سخنرانی میکنند. از این مینالند که چرا فلان ابله باید از تبلیغاتش پولی هنگفت به جیب بزند و چرا فلان احمق چنین گفت و چرا فلانی لایکش کرد و چرا بهمانی اینقدر دنبال کننده دارد. آنها در جریان جزء به جزء حواشی زندگی همین به قول خودشان دلقکهای بیهنر هستند و دقیق و با جزئیات میدانند که فلانی تازگی چه گفت و چه پوشید و با چه کسی وارد رابطه شد و تبلیغ چه چیزی را کرد. آه میکشند که چرا مردم اینقدر اهل خودنمایی شدهاند و چرا پزِ تازه خریدهها و تازه رفتهها و تازه خوردههایشان را میدهند. نمیخواهند قبول کنند که خودشان بخشی از همین ابتذالاند.
بیایید با خودمان صادق باشیم. اگر احمقهای مبتذل را دنبال میکنیم، خواستار این ابتذالیم. اگر اسم این آدمها را میدانیم و مستقیم و غیر مستقیم پیگیر زندگیشان هستیم، عضوی از دنیای آنهاییم. اگر نمیتوانیم دست از تماشای استوریهای فلان بلاگر برداریم و از اخبار این که فلانی امشب خط چشمش را چه طور کشید و برای تولد همسرش چه خرید و توالتش را چهطور دیزاین کرد دور باشیم، یعنی کنجکاو و دلبستهی این اطلاعاتیم.
خودمان را با خیال این که فلانی را دنبال نمیکنیم و او را فقط در اکسپلور میبینیم گول نزنیم. شبکههای اجتماعی هنوز آنقدر قدرتمند نشدهاند که بتوانند کاربرشان را روی صندلی طناب پیچ کنند و با زدن ضربههای شلاق، مجبورش کنند عکس یا ویدئویی را تماشا کند. حتما میدانید که محتویات اکسپلور بر اساس سلیقه و لایک و بازدیدهای قبلیتان انتخاب میشوند و میتوانید با لمس سریع و بی دردسر “Not Interested” دیگر چیزی شبیه به آن نبینید. باور کنید همه مردم، مخاطب چنین محتوای چرکی نیستند.
آدمهایی هستند که در همین فضا با آرتیستهای خلاق و حرفهای آشنا میشوند و نقاشی و مجسمههایشان را دنبال میکنند و تکنیکی جدید یاد میگیرند. زبانی تازه را تمرین میکنند. موزیسینهای گمنام و کاردرست را کشف میکنند و به صدای سازشان گوش میدهند. نقد فیلم و کتاب میخوانند. در موزهها میچرخند و بدون حضور فیزیکی در آنجا، از تماشای گنجهایشان لذت میبرند. دوستان آدمحسابی پیدا میکنند و معاشرت با آنها زندگیشان را باکیفیت میکند. به جای تماشای ویدئویی که حرص و حسادتشان را برانگیزد، چیزی میبینند که روحشان را جلا دهد و حالشان را خوش کند.
بار دیگر که میکروفن در دست گرفتید تا با صدای بلند برای ابتذال پلتفرمی افسوس بخورید، نگاهی به شیوه استفاده خودتان از آن بیندازید. شاید مبتذل حقیقی خود شمایید.
#آنالی_اکبری
/channel/analiakbari
*تقویت این باور که دختران باید "پاک" باشند
امروزه به بسیاری از دختران آموزش داده می شود که ارزش آنها با "پاکی" آنها تعیین می شود.گفتن پاک بودن یا متواضع بودن ، فضیلت او را تعیین می کند به دلایل زیادی گفتن این جمله باعث آسیب رساندن به دخترانی که مورد آزار جنسی یا تعرض قرار گرفته اند بسیار خطرناک است.الیزابت اسمارت توضیح می دهد ، به عنوان بازمانده یک آدم ربایی و تجاوز ، تأکید بر پاکی می تواند قربانیان سوء استفاده یا تجاوز را از فرار یا جستجو برای کمک باز دارد.
*به دختران آموخته می شود که عاشق بودن امنیت رابطه جنسی را تضمین می کند.
یادگیری اینکه رابطه جنسی درصورت عاشق بودن اشکالی ندارد ، می تواند منجر به تصمیماتی ناسالم شود. مارنی گلدنبرگ ، مشاور پزشکی و معلم آموزش جنسیت ، استدلال می کند که تلاش برای ارتباط جنسی با عشق ممکن است در واقع یک دام باشد.به دختران آموخته می شود که عاشق بودن امنیت رابطه جنسی را تضمین می کند ، که همیشه درست نیست.کارشناس یادآوری می کند ، بعضی از پسر ها حتی از این واقعیت که دختران عشق را با ایمنی اشتباه می گیرند از آنها سوء استفاده جنسی می کنند.
زنان آگاه @zanAneAgah
#تجاوز #کودکان #مادران_پدران
♈️ مردانگی؛ باری سنگین
#فاطمه_موسوی_ویایه
لغتنامهی دهخدا مردانگی را با شجاعت، دلیری، بهادری، بطالت و تهور مترادف دانسته و فرهنگ فارسی عمید نیز برای مردانگی معانی مرد بودن، جوانمردی و شجاعت را آورده است.
در فهم متعارف مردانگی با قدرت جسمانی، اقتدار، رفتار پرصلابت و دور از احساسات تصویرسازی میشود.
نکته آن است که بسیاری از مردان با این تصویر مرد برتر دارای قدرت جسمانی بالا و اقتدار بالا فاصله دارند در عین حال به لطف دارا بودن بدن و ویژگیهای جسمی مردانه از تمام فرصتها و امکانات اجتماعی (امتیازات حقوقی، قدرت سیاسی، آموزش و اشتغال) مختص مردان برخوردارند.
البته تبعیض جنسیتی فقط یکی از انواع قشربندی اجتماعی است و همه مردان به یک اندازه برخوردار نیستند.
اختلاف طبقاتی، قومیت و دین نیز فرصتهای آنها را محدود میکند با این حال از اهمیت تبعیض جنسیتی کاسته نمیشود.
اکثریت مردان ایرانی ترجیح میدهند با وجود آمارهای رسمی شکاف جنسیتی، تحقیقات تاریخی- تطبیقی و دادههای مِیدانی وجود تبعیض جنسیتی را انکار کنند یا آن را مربوط به گذشته و کم اهمیت بدانند.
آنها به امتیاز زنان خانواده خود و بار مسئولیتهای مردانه اشاره میکنند و نتیجه میگیرند زنها در آسایش هستند.
گاهی از آن پیشتر میروند و هر نوع تفاوت شرایط زنان و مردان را انتخاب خود زنان قلمداد میکنند.
مردسالاری سامان روابط اجتماعی است که بسیار فراتر از حوزه خصوصی خانواده عمل میکند و درک فرد از خود و شایستگیهایش را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
مردسالاری زنان را موجوداتی مطیع و احساسی میسازد، آنها را مجبور میکند مادری را مهمترین وظیفه خود بدانند و مردان را نیز ناچار میکند احساسات خود را سرکوب کنند،
همیشه جدی و سختگیر باشند.
خشن باشند و ریاست و رهبری را به عهده بگیرند.
برای اثبات مردانگی با تهور جان و سلامت خود را به خطر بیاندازند.
بار سنگین نانآوری و تأمین معاش خانواده را به دوش بکشند و …
در جامعهی امروز ما گروهی از مردان بابت بار سنگین مهریه و نفقه شکایت دارند.
از اینکه مردان به خدمت سربازی میروند گلایه دارند و هر نوع گفتمان برابری جنسیتی را توقعات بیجای زنان قلمداد میکنند.
در حالی که نظم جنسیتی یک کلیت است و نمیتوان نفقه و مهریه را حذف کرد و در عین حال ریاست مرد بر خانواده، حق چند زنی و نابرابری فرصت در بازار کار (ارتقای شغلی و نابرابری دستمزدها و کار خانگی بیمزد زنان) را بدون تغییر نگه داشت.
تعدادی از مردان اظهار میکنند که این نابرابری حقوقی در خانواده برای آنها سودی ندارد.
آنها هرگز زن دوم نمیگیرند یا حق طلاق و حضانت همسرشان را پایمال نمیکنند و مانع اشتغال همسر خود نیستند.
با آنکه این مردان از حق ناعادلانه خود استفاده نمیکنند ولی همچنان این اعتبار به شکل قانونی و شرعی به حساب آنهاست و هر زمان اراده کنند میتوانند بلافاصله آن را نقد کنند.
کافی است یک روز از خواب بلند شوند، تلفن خانه را قطع کنند، گوشی و تبلت همسرشان را توقیف کنند، درب را قفل کنند و از خانه به سراغ همسر دیگر خود بیرون بروند.
به همین سادگی.
زن نمیتواند شکایتی کند و حتی دریافت حقی چون مهریهاش هم با شکایت در دادگاه، پرداخت هزینه چند میلیونی وکیل، اثبات تمکن مالی مرد و معرفی اموالش و طی یک فرآیند اداری بیش از یکساله ممکن است.
در حالی که در تمام این مدت مرد میتواند هر نوع خشونت کلامی، روانی و جنسی به همسرش روا دارد و هیچ قانونی مانع او نیست.
نگاهی به روال قضایی و پروندههای دادگاههای خانواده بیاندازید.
مختصر اینکه همه مردان حتی مردان خوب به طور غیرمستقیم از مردسالاری سود میبرند.
آنها تنها زمانی میتوانند به معنای واقعی امتیاز خود را انکار کنند که آگاهانه خواهان پایان دادن به نابرابری جنسیتی در جامعه باشند.
بنابراین اگر مردان هم از شرایط موجود ناراضی هستند پس باید برای اصلاح قوانین و پایان دادن به تبعیض جنسیتی تلاش کنند،
اگر میخواهند از فشارهای نظام مردسالاری بر خود بکاهند و این بار سنگین تکالیف را زمین بگذارند،
حقوق زنان را به آنها برگردانند.
@khonehdeleman
رعنا جون، از بهترینهای جنبش زن ابزاره و درهرحال باید حجابمون رعایت باشه خب.
:/
با آن آخرش مشکل دارم. اینکه آخر فیلم به مردان یادآوری شده سر خواهر و مادر خودشان هم همین بلا میآید.
به گمانم اولین قدمی که باید در فرهنگسازی برداشت حذف دیدگاه ناموس پرستی است! فکر میکنم چرا یک مرد باید با شبیه سازی زنان نزدیکش حس کند که نباید به زنی تعرض یا دستدرازی کند؟ چرا همچنان باید در نظرش حق زن آزادی و برابری نباشد و تنها به واسطهی ترس از تکرار رفتار ما با خانوادهمان دور رفتارهای زشتمان را خط بکشیم؟
پیش نوشت: در یک رابطه ی سالم و مناسب طرفین علاقه مندند که عامل خوشحالی همدیگه باشند. نه ناامیدی و دلگیری و بی توجهی.
——
چند سال پیش. یک رابطه از راه دور.
شنبه.
اون_ چه خبر؟
من_پنج شنبه میریم خونه مادربزرگم. تولدمه.
اون_آهان.
سه شنبه.
اون_ امروز چی کار کردی؟
من_ امروز تلفنی کیک سفارش دادم برای پنج شنبه. به دایی ها هم خبر دادیم بیان تولد. خوشحال شدند از مهمونی.
اون_ آهان.
پنج شنبه.
اون_ چه خبر؟
من_ امروز یه عالمه کار داریم. لباسمو آماده گذاشتم که بلافاصله بعد آرایشگاه بپوشم. سر راه از قنادی کیک رو بگیریم و بریم خونه مادربزرگم واسه تولدم.
اون_ آهان.
جمعه.
اون_ چه خبر؟
من_ دیشب خونه مادربزرگم بودیم... تولدم بود.
اون_ آهان.
من_ ....
فردای تولدم رفتم سر کار. همکارام با شوق و ذوق پرسیدند دوست پسرت -که گفتی خیلی عاشقته- برای تولد اومد به دیدنت؟ سنگ تموم گذاشت؟! چی آورد؟چی کار کرد؟ 🤩🤩گفتم هیچی :)
همون آدم بعدا وقتی ناراحت شدم که برای روز عشق هم هیچ تبریکی بهم نگفته، گفت چقدر لوس و ننری :)
خلاصه این جوری شد که امسال علی رغم این که هیچ مهمانی نداشتیم برای تولدم، خودم زنگ زدم و یه کیک خوشگل سفارش دادم با یه سری خرت و پرت و بادکنک. خواهرم گفت حالا مهلت بده شاید یکی بخواد برات کیک بیاره و سورپرایزت بکنه! گفتم لازم نیست. و فکر کردم آدمای خاص زندگیم فقط با تبریک نگفتن ها و عدم حضورشون و "هیچ کاری نکردن برای من" سورپرایزم می کنند... البته دیروز شاگردم زنگ زد و گفت بیا دم در و با یه هدیه بزرگ واقعا غافلگیرم کرد. ولی من از شاگرد عزیزم انتظاری نداشتم. ولی از افرادی که باهاشون در رابطه عاطفی قرار می گیرم انتظار حداقل یه پیام محبت آمیز رو دارم. همیشه خدا هم ناامید شدم ازین نظر :)
وای چقدر من پرتوقع ام آخه! می دونید یه پیام کتبی محبت آمیز تبریک چقدر وقت می گیره و گرون و سخته؟! چرا من انقدر بی ملاحظه م؟؟ :(
پ.ن: پختگی این نیست که بگیم تولد یعنی چی، روز عشق یعنی چی. بابا اینا مسخره بازیه و... پختگی اینه که اگر می بینیم کودک درون طرف با چیز ساده ای خوشحال می شه، اون چیز رو ازش دریغ نکنیم. دریغ کردن علی رغم دونستن، نهایت ناپختگی در رابطه ست و از نشانه های مهم نامناسب بودن رابطه. وقتی خارج از رابطه هستیم و درگیر عشق نیستیم با عقل و منطق می گیم خب این که واضحه. هنر اینه که وقتی وسط رابطه ی عاطفی و درگیری احساسی با چنین وضعیتی مواجه می شیم جدی بگیریم و یه نمره منفی بزرگ برای طرف در نظر بگیریم. #شخصی
پ.ن2: خودتون واسه خودتون همه کار بکنید🌷👍🌷
یکی از صفحات اینستاگرامی ایرانی "خانم هنرمند" از خانم ها سوال کرده بود
" وقتی ازدواج کردید و رفتید سر خونه و زندگی تون، حس دلتنگی و دوری از خانواده داشتین؟؟"
تعدادی از نظرات که توجهم رو جلب کردند براتون می ذارم:
-من خیلی حالم بد بود جوری که دچار افسردگی شدم. دکترم به همسرم گفت اگر سلامتیش برات مهمه، برو جایی که دوست داره زندگی کن. و این چنین شد که ماه بعد از ازدواجم اومدم تو کوچه مامانم اینا خونه گرفتیم و حالم خوب شد به جاش مادر شوهرم افسردگی گرفت خخخ
-من تا چند روز همش استرس داشتم و فکر می کردم ساعت یازده شب باید برگردم خونه بابام اینا.آخه بابام اجازه نمی داد بیش تر از یازده شب بیرون از خونه باشم .
-به نظر من به هیچ وجه ازدواجی که مجبور بشید برید یه شهر دیگه قبول نکنید. شوهرتون هرقدرم که عالی باشه، بازم خیلی بهتون سخت می گذره. فامیل همسر هرچقدرم خوب باشن باز احساس بی کسی می کنید.
-اگر پدر و مادرید هیچ وقت زندگی رو برا بچه هاتون زهرمار نکنید که آرزو کنند از خونه برند. من دارم از ایران می رم و هرگز هم برنمی گردم پیش شون. فکر هم نکنم دلتنگ شون بشم. خاطره خوبی برام نذاشتن از زندگیم.
-خونه پدری وقتی قشنگه که کسی اونجا دوستت داشته باشه. نه این که هر روز استرس اینو داشته باشی که یکی می خواد باهات دعوا بکنه. بهت گیر بدند، اذیتت کنند. خونه پدری که زندان باشه آدم هیچ وقت دلش تنگ نمی شه. هیچ وقت. جوونی مون رو پای حرف مردم حروم کردند.
-نه چون من مستقل بودن رو دوست داشتم و دارم. و این که وقتی خودم ازدواج رو انتخاب کردم دیگه دلتنگی نداره.
-چقدر بده که ما انقدر به والدین وابستگی داریم. چقدر خوب می شد اگه مثل غربی ها جدا می شدیم تو مجردی و مستقل...این وابستگی ها و مهر و محبت ها خیلی جاها جلوی پیش رفت خیلی ها رو گرفته.
و در انتها نظر خودم درباره چند مورد آخر:
1-شاید در فرهنگ ایرانی بزرگ تر و کوچک تر هنوز جایگاهی داشته باشه و صرف بالاتر بودن سن والد از فرزند، براشون احترام بیاره. اما پدر و مادرهای عزیز، احترام از روی ترس و اجبار، زمین تا آسمون فرق داره با محبت قلبی. با اعمال زور نمی شه محبت قلبی فرزند رو به دست آورد، همین طور با ایجاد عذاب وجدان کاذب و استفاده از عبارات مسموم "شیرم رو حلالت نمی کنم...هرکاری برای ما بکنی کم کردی!...اگر هفت دفعه منو ببری مکه کم کردی!!... تو روی بزرگترت نایست!!" باید یک بار و برای همیشه برای والدین جا انداخت که حمایت و مواظبت از کودک تا زمان به استقلال رسیدنش وظیفه ی بی چون و چرای زوجی هست که صاحب فرزند می شند و آن چه برای فرزند کردند سخت بوده، اما هرگز *لطف* نبوده که بابتش فرزند یک دِین ابدی داشته باشه. و این که پدر و مادرها انسان هایی معمولی اند که مقدس نیستند،خیلی هاشون در سن کم ازدواج کرده اند و در جوانی و بی تجربگی صاحب فرزند شدند. اون ها هم اشتباه می کنند و هر اشتباهی یک نتیجه ای داره.و متاسفانه برخی اشتباهات در حق فرزندان، پیامد عاطفی سنگینی داره که صرف داشتن برچسب "مادر-پدر" اون ها رو از تحمل پیامد عاطفی مبرا نمی کنه. غم انگیزه ولی کاریش نمی شه کرد.
2-آدم ها در یک سنی نیاز به استقلال و جدایی از خانواده دارند و این طبیعیه. اگر این مهم به موقع محقق نشه، حتی گرم ترین کانون خانواده رو هم برای فرد تبدیل به جهنم می کنه. جوان های خوبی رو می شناسم که چون والدین اجازه ی استقلال بهشون نمی دادند، شروع کردند به اذیت و آزار خانواده تا کار به جایی برسه که والدین از نقل مکان کردن فرزند جوان شون خوشحال هم بشند! به عبارت دیگه والدین باید نیاز به استقلال رو در جوان ها جدی بگیرند و اون رو با بی مهری و به اصطلاح چشم سفیدی فرزندان اشتباه نگیرند.یا با انداختن افسار محبت دور گردن جوان، اون رو از استقلال برحذر نکنند. در غیر این صورت محبت موجود کاملا پتانسیل تبدیل شدن به نفرت رو داره. البته همه چیز به خانواده ختم نمی شه و جوانان گاه به خاطر فرهنگ شهر و یا منطقه و یا به خاطر بحث مالی، امکان اجاره کردن اتاق/خونه مجردی رو ندارند و به ناچار با خانواده می مونند.
زنان آگاه @zanAneAgah
هواشناسیِ مادرانه!
غرب و جایگاه زنانه/ مادرانه؟
@kherad_jensi
"وقتی مرگ در می زند"
بعضی آدم ها هم بی آزارند و هم با کارهای شخصی و تخصصشون در جای قشنگی از خاطرات مردم می نشینند. ورزشکاران، هنرمندان، اهالی علم (که متاسفانه اغلب کم تر شناخته می شند)... با مرگ این عزیزان مردم همه متاسف و متاثر می شند...
بعضی آدم ها هم به قدری خونخوار و کثیف اند و به قدرت وابسته! که پس از مرگشون به زور همون قدرت، کلی تلاش و هزینه می شه که بابت مرگشون همه غمگین بشند!! یالا گریه و سوگواری کنید!! می خوایم عکس بگیریم!!
و البته افرادی هم هستند به غایت منفور، که مردم در قالب جوک سازی درباره ی عمر بی ارزش و زیادی طولانی شده(!) برای مردنشون روزشماری می کنند!
فکر می کنم برای هیچ یک از این افراد نیازی به نام بردن نباشه :)
به قلم زنان آگاه @zanAneAgah
- ادامه پست قبلی 👆
«فریال نجاح»، دانشجوی پاکستانیتبار آمریکایی رشته مردمشناسی کالج فوتهیل در شهر لوس آلتوس کالیفرنیا در این مورد یک تحقیق محلی انجام داده و می گوید این شغل در بسیاری از مناطق پاکستان زیر پوست و لایه های زیرین زندگی مردم عادی وجود دارد.
فریال می گوید در جریان تحقیقش متوجه شده این موضوع الزاما مختص پاکستان نیست و در بسیاری از کشورهای مسلمان با وانمود کردن این که یک دختر خواستگارهای متعدد دارد، او را از شر قضاوتهای بیرونی نجات میدهند.
در بسیاری کشورها از جمله هند، اندونزی، مالزی، عربستان، امارات و برخی دیگر از کشورهای عربی موضوع خواستگار نمایشی مرسوم است و به باور فریال الزاما به خانوادههای مسلمان محدود نمیشود بلکه حتی در خانوادههای هندو، جینیسمها و سیکها هم رخ میدهد.
فریال به کمپین دوستان «سیتا» اشاره میکند. دختر جوانی که در یکی از دانشگاههای پنجاب تحصیل میکرده و دوستانش برای نجات او از شر کتکهای شبانهروزی پدر و برادرانش،
یکی دیگر از دانشجویان همکلاسی را قانع میکنند تا به عنوان خواستگار نمایشی وارد بازی شود و سیتا را از این تحقیر شبانهروزی که هیچ طرفدار و هواخواهی ندارد، نجات دهد.
او می گوید این ماجرا برای ما شاید یک موضوع طنز تلقی شود و ما با شنیدنش حتی به این شوخ طبعی مبتکرانه بخندیم اما در مواردی به اسیدپاشی به صورت دختری منجر شده که خواستگار نداشته است.
⚠️کارگر فقیر سابق، خواستگار نمایشی امروز
به تلفنی که کیمیا در اختیارم گذاشته زنگ میزنم و نقش یک مشتری مشتاق را بازی میکنم.
نادر را به من معرفی میکنند که یک خواستگار اجارهای خوش بر و روست.
تلاش زیادی برای جلب اعتماد نادر میکنم.
یک هفته زمان میبرد تا او به من اعتماد کند و مطمئن باشد که من پلیس یا عضو یک خانواده فریب خورده نیستم و قصد انتقامجویی ندارم.
او متولد روستای کلاته یا «چاله قلعه» قزوین است و زندگی سخت و فقیرانهای داشته.
نادر دیپلم ردی است. او تا سالها در یک کارخانه موزاییکسازی در اطراف کلاته کار میکرده و شبها هم همان جا میخوابیده،
تا اینکه یکی از دوستانش پیشنهاد میدهد که او با بر و روی زیبا و قد و بالای موزونش،
میتواند پولی به مراتب بیشتر از برش دادن سنگ موزاییک دربیاورد و این جور میشود که او را به یک دلال در حوزه برگزاری مراسم ختم و عروسی با سیاهی لشکر اجارهای یا خواستگار اجارهای آشنا میکند.
او این روزها توانسته یک آپارتمان ۴۵ متری در منطقه شهر زیبای تهران اجاره کند و از خوابیدن در سوله موزاییکسازی نجات پیدا کند.
نادر میگوید تا به حال ۱۵ یا ۱۶ بار نقش خواستگار را بازی کرده است:
«من فکر میکنم با این کار به دخترانی که در خانههایشان مورد خشونت،
آزار و طعنه و کنایه و تحقیر قرار میگیرند، کمک میکنم.
چه ایرادی دارد اگر زندگی یک نفر آرامش پیدا کند و از تحقیر کلامی نجات یابد؟»
به گفته نادر آنها لباس داماد قلابی را خودشان میدهند:
«بسته به موقعیت خانواده عروس لباس میپوشم.
مثلا خواستگاری رفتن برای دختری که ساکن تهرانسر یا قلعه مرغی است و پدرش معلم است برای من ۱۰۰ هزار تومان بیشتر سود ندارد و مجبور نیستیم از شیرینی فروشی سرشناس یا گل فروشی گران قیمت خرید کنیم.
صاحب کار هزینه همه تشریفات را میدهد.
البته که به جز من یکی دو زن و مرد جا افتاده هم به عنوان پدر و مادر و خواهرانم ما را همراهی میکنند و همه آنها هم اجارهای هستند.
برنامهریزی با خودشان است و فقط مرا توجیه میکنند که موقعیت دختر چیست و با پدرش چهطور حرف بزنم و بگویم که چهطور به دخترشان علاقهمند شده یا کجا او را ملاقات کردهام.»
برخی مراسم خواستگاری اما بسیار پرهزینه هستند و برای نادر هم بیش از بقیه مراسم میصرفند:
«یک مورد رفتیم سعادت آباد.
کل خانواده مادری و پدری را دعوت کرده بودند که کلاس بگذارند.
ما هم مجبور شدیم با ماشین اجارهای بی ام دبلیو برویم و سه ماشین دیگر،
کاروان خواستگاری را همراهی میکردند.
فقط دستهگلی که سفارش دادیم نیم میلیون تومان آب خورد.
سفارش دهنده هم خود عروس خانم بود که از طعنه و کنایههای والدینش عاصی شده بود.
طبیعتا از این قبیل مراسم درآمد بیشتری دارم.
جالب است که در این مراسم باشکوه فقط خود دختر از تقلبی بودن من اطلاع داشت و فردای آن روز خانوادهاش اصرار کرده بودند که به خواستگار مناسبی که من بودم پاسخ مثبت بدهد.
کل ماجرا نفسبر بود تا تمام شد.
بعد هم یک گوشه ایستادیم و دستمزدها را گرفتیم و هر کسی رفت سوی آلونک خودش.»
نادر میگوید به عنوان یک خواستگار اجارهای بارها دلش برای دخترانی که به این بازی سخیف تن دادهاند سوخته و به خوبی درک میکند که آنها یا خانواده هایشان تحت چه فشارهای سخت اجتماعی ای،
تن به چنین رفتار ریاکارانه ای می دهند.
@zanAneAgah
چیزی باعث شد یاد این مطلب دو قسمتی بیفتم "طلبکاری به جای عذرخواهی" .☝️
Читать полностью…اگر صلاح دونستید و بعد از چند سال خواننده ی ما بودن اطمینان دارید.... 🙏
Читать полностью…«بیادبی» به استاندارد دوگانه شما ربط دارد
اگر زناید با این سناریو آشنایید: در جمعی بحث بر سر موضوعی بالا گرفته است، شما نیز با شور و حرارت از نظر خود دفاع یا از زاویهی تازهای مسالهای را مطرح میکنید، ناگهان یک نفر در جمع(که این یک نفر در اکثر مواقع یک مرد است) برمیگردد حرف شما را قطع میکند و بلند به شما میگوید:« خونسرد باش خانم. انقدر صدایت را بالا نبر و نظرت را داد نزن.» همزمان در همان جمع چندین مرد بودند که داشتند با تن صدایی به مراتب بلندتر از شما نظرشان را واقعا داد میزدند، وسط حرف زنان پریده و مدام حرف آنها را قطع میکردند و هیچکس برنمیگردد به آنها بگوید:«خونسرد باش آقا. انقدر صدایت را بالا نبر و نظرت را داد نزن. انقدر در حرف من نپر.»
حالا تحقیق تازهای از کاترین هیلتون، زبانشناس دانشگاه استنفورد، نشان میدهد که اینکه چه واژهها/لحن/ تن صدا و ...«بیادبانه» یا اصلا «صدای بلند» تلقی شود، نسبت مستقیمی با جنسیت شما دارد. هیلتون در تحقیق خود بیش از ۵ هزار کلیپ صحبت از مردم را بهدقت انتخاب و کنار هم چید و این کلیپها را برای گروه تحقیق پخش کرد. افراد در این کلیپها از جنسیتهای گوناگون بودند، با اینکه همهی آنها یک سری متن مشخص را میخواندند، واکنش مخاطبان به آنها یکسان نبود. مخاطبان مرد، به مراتب بیشتر زنانی را که در کلیپها در حرف دیگری میپرند، «بیادب»، «کمهوش»، «ابله» و رفتار آنها را «غیر دوستانه» ارزیابی کردند. اما همزمان به مراتب کمتر چنین ارزیابی را دربارهی مردانی دارند که در حرف کس دیگری میپرند.
هیلتون میگوید از ابتدا حدس میزد که این نگاه جنسیتزده و استاندارد دوگانه دربارهی زنان وجود داشته باشد، اما چیزی که برای او حیرتآور بود، این نکته است که مردان بسیاری زنی را که با صدای بلند از نظر خود دفاع کند یا در حرف کسی بپرد، نه تنها «بیادب»، بلکه «کمهوش» تلقی میکنند!
این اولینبار نیست که تحقیقی این استانداردهای دوگانهی عمیق دربارهی رفتاری یکسان از سوی زن و مرد را نشان میدهد. پیش از این تحقیقات نشان داد که مخاطبان(زن و مرد) اگر مردی بایستد و از نظر و حق خود دفاع کند، او را فردی «لایق، با اعتمادبهنفس، سرسخت» ارزیابی میکنند و به ندرت ممکن است کسی بگوید این آدم «دوست نداشتنی» است. همزمان همین رفتار مشابه برای زنان، بارانی از قضاوت منفی و انگ به دنبال دارد. این وضعیت درحالی است که از هر سو میخواهند زنان را تشویق کنند که به خصوص در محیط کار، باستند و از حق خود دفاع و نظرات خود را به روشنی مطرح کنند. زنان این کار را میکنند و تاوان سنگینی میدهند. تاوانی که فقط به قضاوت منفی جمع ختم نمیشود، زنان به آسانی کناری گذاشته شده، مسئولیت آنها کمتر شده و در مواردی حتا از کار اخراج میشوند.
تحقیق مفصل دیگری نشان داد که در حالی که نیمی از مردان فارغالتحصیل رشتهی «امبیای» با اعتمادبهنفس میایستند و برای دستمزد خود چانه میزنند، تنها یک هشتم زنان فارغالتحصیل این رشته جرات چنین کاری را دارند، چون قضاوت میشوند و فوری احتمال استخدام آنها منتفی میشود. مسالهی تلخی که به «هزینهی اجتماعی» چانهزنی برای دستمزد شناخته میشود.
این سوگیری تلخ اجتماعی دربارهی یک رفتار کاملا یکسان از سوی زن یا مرد بسیار رایج است. بار دیگر که دیدید رفتار زنی که با شور و حرارت دارد از نظرش دفاع میکند، اذیتتان میکند و چیزی دارد مغزتان را میجود فوری از خودتان بپرسید اگر جای این زن، یک مرد بود و داشت با شور و حرارت از نظرش دفاع میکرد باز اینجور کلافه و عصبانی میشدم و دلم میخواست بگویم «بشین سر جایت و حرف نزن؟» اگر صادقانه جواب بدهید، جواب خیلی وقتها نه است و مشکل دقیقا همینجاست: استاندارد دوگانه.
@FarnazSeifi
"جایزه می خوای؟"
ولی این مساله خیلی رایجه که فکر می کنند بابت رعایت اصول انسانی که باید از بدیهیات باشه، باید بهشون جایزه بدیم. طرف موقع آشنایی می گه "من خودم خیلی به زنان احترام می ذارم. توی محل کار هم بهشون احترام می ذارم" خب الان باید دست و جیغ و هورا بزنیم؟ همه باید یه سطحی از ادب و احترام رو رعایت کنند فارغ از جنسیت، البته مادامی که کسی رفتار مخربی از خودش بروز نداده و خودش و افکارش قابل احترامه. این بدیهیه، طبیعیه، جایزه نداره.
یه استندآپ کمدی هم دیدم که خانمه می گفت "دوست پسرم هر روز تعریف می کنه که خانم های دیگه خواسته اند بهش نخ بدند. انتظار داره من اشک شوق بریزم و بگم اوه خیلی ممنون که مثل یه آدم معمولی که در تعهده بهشون پا ندادی! دوستی با تو مثل قصه های شاه پریانه."
این دست افراد معمولا با این ادعا و انتظار جایزه، درواقع می خوان امتیاز اضافه ی بی دلیل از طرف دریافت بکنند. و وقتی دریافت نمی کنند، تازه ادبیات و تفکر اصلی خودشون رو می شه که چقدر نگاه کالاانگارانه یا سواستفاده گرانه از دیگران دارند. می تونید تست کنید.
زنان آگاه @zanAneAgah
منم مورد دیدم طرف با افتخار و انگار که چه هنر و (مردانگی) بزرگی کرده، می گفت من تاحالا پرده نزدم! فقط اونایی رو خفت کردم که اوپن بودند :/
خیلی ممنون (جوان مررررد) .👇👇