مطالب و نکات درسی ، نمونه سوالات امتحانی ، سوالات تستی آزمونهای تیزهوشان و نمونه دولتی و المپیادها و... درس ادبیات فارسی #هفتم و #هشتم و #نهم و #دهم ارتباط با مدیر: @mahdimahdizadeh
کانال فارسی دوازدهم
آقای مهدی زاده 😍
@farsi12mahdizadeh
چوگان زلف دیدی، چون گوی دررسیدی
از پا و سر بریدی، بیپا و سر به رقص آ
#مولوی
۹ دسامبر، روز جهانی موسیقی تکنو
داستانی برای تدریس آرایه کنایه:
داستان: “راز گنج پیرمرد”
روزی روزگاری، در دهکدهای کوچک، پیرمردی دانا و باتجربه زندگی میکرد که همه او را به خاطر حکمت و سخنان پرمعنا دوست داشتند. او گنج بزرگی داشت، اما هیچکس نمیدانست کجا پنهان شده است. یک روز، یکی از جوانان دهکده پیش پیرمرد آمد و گفت:
“ای پیر دانا، شنیدهام گنج بزرگی داری. میشود بگویی کجا آن را پنهان کردهای؟”
پیرمرد خندید و گفت: “پسرم، اگر میخواهی گنج مرا پیدا کنی، باید آستینت را بالا بزنی و کفش آهنی به پا کنی.”
جوان گیج شد و گفت: “آقا! مگر گنج شما در چاه عمیقی است که باید اینقدر تلاش کنم؟”
پیرمرد لبخندی زد و گفت: “منظورم این است که برای رسیدن به گنج، باید سخت تلاش کنی و از مشکلات نترسی. گنج من همان دانش و تجربهای است که تو با زحمت به دست میآوری.”
پیام داستان:
• کنایه: پیرمرد از عبارت “آستینت را بالا بزن و کفش آهنی به پا کن” استفاده کرد، اما منظورش بهطور غیرمستقیم “تلاش زیاد و پشتکار” بود.
• کنایه یعنی بیان غیرمستقیم یک موضوع با استفاده از عباراتی که معنای واقعی آنها مدنظر نیست.
یه گیف جالب جهت آموزش مجاز
به بچه ميگه چشمت روي توپ باشه، ببين چكار ميكنه؟؟😇😂
چشم مجازأ به معنای (نگاهه) ولی بچه که مجاز نمیدونه😂😂
@zangeadabiat
📁تدریس #درس_هفتم
📕#فارسی_نهم
🎥 #فیلم_تدریس_نهم_درس_هفتم
⏱زمان : ۶۰ دقیقه
⚙بررسی تمام نکات ادبی و زبانی و فکری
👨💻مدرس: مهدی زاده
@zangeadabiat
آرام نيست در همه عالم بهاتفاق
وَر هست در مجاورت يار محرمست
#سعدی
@zangeadabiat
عقل اگر خواهی برو جای دگر
عشق اگر خواهی درآ در بزم ما
#شاه_نعمتالله_ولی
@zangeadabiat ⛵️
نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
معاشران ز مِی و عارفان ز ساقی مست
#سعدی
@zangeadabiat
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم
کنار هم بنشینیم
و بگذاریم که دوستی ها
سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتان پر فروغ
شب هایتان ستاره باران
🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉
داستان برای آرایه تشبیه
داستان: “معلمی مثل خورشید”
روزی در یک کلاس درس، معلمی مهربان با دانشآموزانش صحبت میکرد. او گفت: “بچهها، میدانید کار من شبیه چیست؟”
یکی از دانشآموزان گفت: “معلمی مثل شمع است که خودش میسوزد و دیگران را روشن میکند!”
معلم لبخند زد و گفت: “درست است، اما من بیشتر خودم را مثل خورشید میدانم. خورشید نه تنها زمین را روشن میکند، بلکه به همه زندگی میبخشد.”
دانشآموز دیگر پرسید: “پس ما چی هستیم؟”
معلم گفت: “شما شبیه گلهای کوچک هستید که با نور خورشید رشد میکنید و زیبا میشوید.”
پیام داستان:
• تشبیه: معلم، خودش را به خورشید و دانشآموزان را به گل تشبیه کرد.
• تشبیه یعنی بیان شباهت بین دو چیز با استفاده از ابزارهایی مانند “مثل، همچون، شبیه،…”
داستان برای آرایه تلمیح
داستان: “چاه کَن در چاه افتاد”
روزی مردی حیلهگر در دهکدهای زندگی میکرد که همیشه برای دیگران مشکل درست میکرد. یک روز تصمیم گرفت چاهی حفر کند تا یکی از همسایگانش در آن بیفتد. او تمام روز کار کرد و چاهی عمیق کند.
اما هنگام غروب، وقتی میخواست چاه را بررسی کند، پایش لیز خورد و خودش داخل چاه افتاد!
مردم دهکده که این را دیدند، گفتند: “دیدید؟ چاه کن همیشه ته چاه است!”
پیام داستان:
• تلمیح: در این داستان به یک حکایت یا ضربالمثل معروف اشاره شده است: “چاهکن همیشه ته چاه است.”
• تلمیح یعنی اشاره به داستانها، آیات، حکایتهای مشهور یا شخصیتهای شناختهشده.
ارسال خانم هاشمی
اولین دستهگل را چه کسی به آب داد؟
«دستهگل به آب دادن» کنایه از این است که کسی کاری را خراب کردهاست، و روایتهایی که از آن نقل شده بهطورکلی چنین داستانی دارد: در قدیم، فردی بدقدم (یا بدجنس) بود که اطرافیان، با وعده و وعید و برای این که مشکلی ایجاد نشود، از او خواسته بودند در روز عروسی یکی از خویشان یا دوستان در آن ولایت نباشد و در جای دیگری بهسر بَرَد. او میپذیرد، اما به این فکر میافتد که خدمتی انجام دهد و سبب دلخوشی آنها شود. در آن آبادی نهر آبی بود که از حیاط و حوض خانۀ عروس و داماد میگذشت. مرد دستهگل زیبایی چید و آن را به آب انداخت تا موقع عقدکنان وارد حوضچۀ آن خانه شود. وقتی دستهگل رسید، یکی از بچههایی که در آنجا به جستوخیز مشغول بود، آن را میبیند و برای گرفتنش خود را در حوض میاندازد. بزرگترها، که سرگرم مراسم بودند، زمانی متوجه اتفاق شدند که کار از کار گذشته و بچه خفه شده بود. عروسی مبدل به عزا و شیون شد. هنگامی که آن مرد به آبادی برگشت تا تبریک بگوید، دید همه سوگوار و خشمگین هستند. به او گفتند: تو سِحر و جادویی کردی که اینطور شد؟ گفت: من کاری نکردم؛ فقط دستهگلی به آب دادم.
برگرفته و خلاصهشده از: #احمد_وکیلیان، تمثیل و مَثَل، ج ۲، تهران: سروش، ۱۳۶۶، ص ۱۱۰–۱۱۳.
#امثال_و_حکم
💯💯 ویژه ویژه ویژه 💯💯
دانش آموزان پایه نهم علاقه مند به شرکت در آزمون تیزهوشان و نمونه دولتی
فروش ویژه فایل کامل فیلم آموزشی تمامی دروس فارسی نهم جهت آماده سازی آزمون های تیزهوشان و نمونه دولتی و آزمون نهایی
بیان تمام نکات ادبی و زبانی کتاب فارسی نهم
دبیر: آقای مهدی زاده
دبیر مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی
جهت سفارش، پیام دهید. 🌹⚘️🙏
دستور زبان فارسی
کتاب حروف اضافه و ربط
به کوشش و تالیف : دکتر خلیل خطیبرهبر
@Zangeadabiat
بررسی بیت: 🔽🔽🔽🔽
در زندگی ، مطالعه ی دل غنیمت است
خواهی بخوان و خواه نخوان ، ما نوشته ایم
🔹معنی :
در زندگی شناخت و بررسی احساس و اندیشه ، فرصت خوبی است ، ما این نکته را نوشته ایم می خواهی به آن عمل کن یا گوش نکن.
🔹 تعداد جملات:
۴ جمله:
۱. در زندگی مطالعه دل غنیمت است
۲. خواهی بخوان
۳. خواه نخوان
۴. ما نوشته ایم.
🔻 خواه و خواهی حرف ربط هستند و گاهی به آخر خواه " ی " اضافه میشود.
مثال:
ما جان فدای خنجر تسلیم کرده ایم
"خواهی" ببخش و "خواه" بکش، رای رای توست.
#امیر_خسرو_دهلوی
🔹لغت :
مطالعه : بررسی ، دیدن
غنیمت : سود ، بهره
🔹آرایه :
مطالعه و خواندن و نوشتن : مراعات نظیر
واج آرایی « خ » و « ن »
دل : مجازاً وجود
خواهی و خواه : جناس
🔹تاریخ ادبیات :
بیدل دهلوی : میرزا القادر ( 1133-1054 هـ.ق) : وی در عظیم آباد هندوستان ، متولد شد و از شاعران بزرگ فارسی زبان به شمار می رود. او در آثار خویش ، اندیشه های لطیف عرفانی را با مضامین پیچیده در آمیخت و شیوه ی بیان و سبک ویژه ای را به کار بست.
@zangeadabiat