🔸فارغ التحصیل از دانشگاه صنعتی شریف در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد 🔸مدرس و پژوهشگر دانشگاه 🔸مدیر و مجری پروژه های علمی، صنعتی و پژوهشی 🔸همکار سازمان های استاندارد ملی و دفاعی 🔸دانشجوی دوره دکتری 🔸نویسنده و منتقد 📬 ارتباط با ادمین: @Azizdehpour
💥اردوغان، استخوانی مانده در گلوی غرب...!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
✅استخوان در گلو مانده را کسی گویند که همچنان درد می کشد اما تحمل می کند چون نه می تواند قورت دهد و نه می تواند بیرون بیندازد!
سرنوشت سازترین انتخابات ترکیه امروز آغاز شد دو رقیب اصلی شانه به شانه هم پیش میروند یکی از آنها(قلیچدار اوغلو) رو به غرب و آمریکا دارد و دیگری(اردوغان) رو به روسیه...
♦️این نشان دهنده اهمیت این کشور هست، کشوری که به لحاظ جغرافیایی در چهار راه اروپا، آسیا و خاورمیانه قرار دارد و جغرافیا تغییر نمی کند.
اردوغان در طول این 20 سال، از غرب دور شده و متحدین سنتی غربی ترکیه را ذله کرده.
ممانعت اردوغان از تلاش سوئد برای پیوستن به ناتو، آخرین نمونه آشکار از این رفتار اوست، او استکهلم را متهم کرده که از «تروریستهایی» از گروه شبه نظامی کرد پکک (حزب کارگران کردستان) حمایت میکند، اردوغان همچنین، خواستار استرداد پناهندگان سیاسی از جمله بولنت کنش(سردبیر سابق روزنامه زمان) از سوئد است کسی که متهم است به حمایت از کودتای نافرجام سال 2016.
♦️اردوغان تلاش کرده برای تنک کردن عرصه عمومی، دستکاری قانون اساسی، تحت سلطه درآوردن قضات، پاکسازی ارتش و تمرکز قدرت در دستانِ خودش.
او نخبگان سکولار این کشور را به حاشیه رانده و بخاطر همین، محبوبیت اش در بین متدین ترکیه بالا رفته است در زمان او، طریقتها، جماعتها و فرقههای دینی بیش از پیش فعالتر شده اند و دور از انتظار نیست که اکنون در انتخابات فعلی، این گروههای دینی به جرگه حامیان اردوغان پیوسته اند....
و اینها همگی یعنی دور شدن از کمال سنتِ آتاتورکِ لائیک و سکولار...
♦️اردوغان از اهرم ناتو سود جسته، مانع خواست ِمشروع سوئد و فنلاند برای تقویت دفاع خود پس از تهاجم روسیه به اوکراین گشته، او مسکو را به شرکای ناتو ترجیح می دهد و از تحریم های غرب مربوط به روسیه مطابعت نکرده آنها را دور زده.
تجارت ترکیه با روسیه در شش ماه پس از تهاجم، از جمله واردات انرژی، نزدیک به 200 درصد رشد کرد. خرید سامانه های موشکی زمین به هوای روسیه توسط او، خشم واشنگتن را برانگیخته چرا که آنها را تهدیدی برای نیروهای ناتو می داند و همچنین، تجاوزات نئو عثمانی به یونان و غیره...
برنامههای اردوغان برای تهاجم مسلحانه به شمال سوریه و علیه کردها در برابر تلاشهای آمریکا برای حمایت از مخالفانِ بشار اسد، موجب نزدیکی احتمالی او با دمشق گردیده و باعث تضعیف سیاستهای امنیتی غرب گشته.
♦️اما در داخل کشور ترکیه نیز اردوغان، گامهایی علیه دموکراسی و نقض حقوق بشر و تضعیف ارزشهای لیبرال دموکراتیک برداشته، او سیستم پارلمانی ترکیه را به یک نظام ریاستی تبدیل کرده که عملاً هیچ کنترل و موازنه ای بر قدرت خود ندارد.
در حوزه اقتصاد، لیر در دهه گذشته حدود 75 درصد و در سال گذشته 45 درصد ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است، شکاف بین ثروتمند و فقیر افزایش یافته، ترکیه با بیکاری 14 درصد و تورم 58 درصدی مواجه گشته و استانداردهای زندگی کاهش یافته است.
اردوغان اخیرا برای جلوگیری از ریزش محبوبیت خود، حداقل دستمزدها را 55 درصد افزایش داده، سن بازنشستگی را کاهش داده، حقوقهای بخش دولتی را افزایش داده و برنامههای وام و بخشودگی بدهیها را گسترش داده و اینها همگی بخاطر نزدیک شدن به زمان انتخابات بوده...
♦️غرب با پیروزی اردوغان چه خواهد کرد؟ آیا به تحریم های بیشتر روی خواهد آورد؟ یا برای توقف دائمی مذاکرات عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا تلاش خواهد کرد؟ یا در صورت لزوم حتی با اصلاح معاهده آتلانتیک شمالی، عضویت ترکیه را به حالت تعلیق در خواهد آورد؟ یا اقدامات تنبیهی دیگر...؟
قلیچدار اوغلو به روسیه درباره دخالت در انتخابات ترکیه هشدار داده و اردوغان به جو بایدن...!
پس به نظر می رسد نتیجه این انتخابات یکی از اثر گذارترین انتخابات خواهد بود نه تنها در سرنوشتِ مردم داخل ترکیه بلکه برای همسایگان خارجی ترکیه و همچنین، برای مسکو و واشنگتن که بی صبرانه منتظر نتایج انتخابات ترکیه هستند فوق العاده مهم می باشد...
آیا اردوغان از اسب قدرت به زیر خواهد افتاد یا...
🌹🌷خیام خوانی توسط بچه های مدارس بوشهری .که در تالار وحدت تهران اجرا شد وبعنوان زیباترین سرود سال معرفی شد وودعوت به ۸کشور شدند برای اجرا....تا اخر گوش كنيد حتما لذت ميبريد.
http://telegram.me/bavarh
چهارشنبه - ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
زورخانه ولی عصر (عج) شهر مراغه
چونک صوفی بر نشست و شد روان
رو در افتادن گرفت او هر زمان
هر زمانش خلق بر میداشتند
جمله رنجورش همیپنداشتند
آن یکی گوشش همیپیچید سخت
وان دگر در زیر کامش جست لخت
وان دگر در نعل او میجست سنگ
وان دگر در چشم او میدید زنگ
باز میگفتند ای شیخ این ز چیست
دی نمیگفتی که شکر این خر قویست
گفت آن خر کو بشب لا حول خورد
جز بدین شیوه نداند راه کرد
چونک قوت خر بشب لا حول بود
شب مسبح بود و روز اندر سجود
آدمی خوارند اغلب مردمان
از سلام علیکشان کم جو امان
خانهٔ دیوست دلهای همه
کم پذیر از دیومردم دمدمه
از دم دیو آنک او لا حول خورد
همچو آن خر در سر آید در نبرد
هر که در دنیا خورد تلبیس دیو
وز عدو دوسترو تعظیم و ریو
در ره اسلام و بر پول صراط
در سر آید همچو آن خر از خباط
عشوههای یار بد منیوش هین
دام بین ایمن مرو تو بر زمین
صد هزار ابلیس لا حول آر بین
آدما ابلیس را در مار بین
دم دهد گوید ترا ای جان و دوست
تا چو قصابی کشد از دوست پوست
دم دهد تا پوستت بیرون کشد
وای او کز دشمنان افیون چشد
سر نهد بر پای تو قصابوار
دم دهد تا خونت ریزد زار زار
همچو شیری صید خود را خویش کن
ترک عشوهٔ اجنبی و خویش کن
همچو خادم دان مراعات خسان
بیکسی بهتر ز عشوهٔ ناکسان
در زمین مردمان خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی
جوهر خود را نبینی فربهی
گر میان مشک تن را جا شود
روز مردن گند او پیدا شود
مشک را بر تن مزن بر دل بمال
مشک چه بود نام پاک ذوالجلال
آن منافق مشک بر تن مینهد
روح را در قعر گلخن مینهد
بر زبان نام حق و در جان او
گندها از فکر بی ایمان او
ذکر با او همچو سبزهٔ گلخنست
بر سر مبرز گلست و سوسنست
آن نبات آنجا یقین عاریتست
جای آن گل مجلسست و عشرتست
طیبات آید به سوی طیبین
للخبیثین الخبیثات است هین
کین مدار آنها که از کین گمرهند
گورشان پهلوی کینداران نهند
اصل کینه دوزخست و کین تو
جزو آن کلست و خصم دین تو
چون تو جزو دوزخی پس هوش دار
جزو سوی کل خود گیرد قرار
ور تو جزو جنتی ای نامدار
عیش تو باشد ز جنت پایدار
تلخ با تلخان یقین ملحق شود
کی دم باطل قرین حق شود
ای برادر تو همان اندیشهای
ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی
گر گلابی بر سر جیبت زنند
ور تو چون بولی برونت افکنند
طبلهها در پیش عطاران ببین
جنس را با جنس خود کرده قرین
جنسها با جنسها آمیخته
زین تجانس زینتی انگیخته
گر در آمیزند عود و شکرش
بر گزیند یک یک از یکدیگرش
طبلهها بشکست و جانها ریختند
نیک و بد درهمدگر آمیختند
حق فرستاد انبیا را با ورق
تا گزید این دانهها را بر طبق
پیش ازیشان ما همه یکسان بدیم
کس ندانستی که ما نیک و بدیم
قلب و نیکو در جهان بودی روان
چون همه شب بود و ما چون شبروان
تا بر آمد آفتاب انبیا
گفت ای غش دور شو صافی بیا
چشم داند فرق کردن رنگ را
چشم داند لعل را و سنگ را
چشم داند گوهر و خاشاک را
چشم را زان میخلد خاشاکها
دشمن روزند این قلابکان
عاشق روزند آن زرهای کان
زانک روزست آینهٔ تعریف او
تا ببیند اشرفی تشریف او
حق قیامت را لقب زان روز کرد
روز بنماید جمال سرخ و زرد
پس حقیقت روز سر اولیاست
روز پیش ماهشان چون سایههاست
عکس راز مرد حق دانید روز
عکس ستاریش شام چشمدوز
زان سبب فرمود یزدان والضحی
والضحی نور ضمیر مصطفی
قول دیگر کین ضحی را خواست دوست
هم برای آنک این هم عکس اوست
ورنه بر فانی قسم گفتن خطاست
خود فنا چه لایق گفت خداست
از خلیلی لا احب افلین
پس فنا چون خواست رب العالمین
لا احب افلین گفت آن خلیل
کی فنا خواهد ازین رب جلیل
باز واللیل است ستاری او
وان تن خاکی زنگاری او
آفتابش چون برآمد زان فلک
با شب تن گفت هین ما ودعک
وصل پیدا گشت از عین بلا
زان حلاوت شد عبارت ما قلی
هر عبارت خود نشان حالتیست
حال چون دست و عبارت آلتیست
آلت زرگر به دست کفشگر
همچو دانهٔ کشت کرده ریگ در
و آلت اسکاف پیش برزگر
پیش سگ که استخوان در پیش خر
بود انا الحق در لب منصور نور
بود انا الله در لب فرعون زور
شد عصا اندر کف موسی گوا
شد عصا اندر کف ساحر هبا
زین سبب عیسی بدان همراه خود
در نیاموزید آن اسم صمد
کو نداند نقص بر آلت نهد
سنگ بر گل زن تو آتش کی جهد
دست و آلت همچو سنگ و آهنست
جفت باید جفت شرط زادنست
آنک بی جفتست و بی آلت یکیست
در عدد شکست و آن یک بیشکیست
آنک دو گفت و سه گفت و بیش ازین
متفق باشند در واحد یقین
احولی چون دفع شد یکسان شوند
دو سه گویان هم یکی گویان شوند
گر یکی گویی تو در میدان او
گرد بر میگرد از چوگان او
با این چارچوب، شاید مشکل تاریخی ایران در این دوگانگی نهفته باشد که نه یک دولت به معنای ایجاد کنندۀ یک سیستم با محوریتِ بخشِ خصوصی و سرمایهداری را داشته و نه جامعهای شرقی با سرمایۀ اجتماعی سیستم پذیری، سازمان پذیری و تمایل به انسجام و هارمونی.
آیا می شود تصور کرد که هم زمان یک دولت، بد، منفی، ناکارآمد و خودکامه باشد ولی عامۀ جامعه، خوب، عالی، کارآمد و اهل مشارکت؟
آیا میشود دولتی، هیچ اندیشۀ متفاوتی را تحمل نکند ولی عامۀ جامعه با آغوشی باز در پی یادگیری طیفی از دیدگاههای متفاوت بلکه متناقض باشد و علیه فردی که با او اختلافِ فکر دارند بدگویی، تخریب و غیبت نکنند؟
آیا میشود دولتی، قانون گریزی و قاعده گریزی کند ولی آحادِ جامعه، به شدت اهلِ قاعده، رویه، قانون گرایی، رعایتِ تقدم، رعایت خطوط عابر پیاده و مقررات باشند؟
آیا میشود تصور کرد دولت تک نفره باشد ولی جامعه، متشکل، سازمان یافته، رقابتی و افراد آن به طور باور نکردنی اهلِ رعایت اصول و حمایت از یکدیگر و پایبند قانون، رشد و آزادی خواهی باشند؟
آیا میشود دولتی برای خود پول، سرمایه و امکانات با هر روشی جمع کند ولی عامۀ جامعه مقید به حلال و حرام، قانونمند، متمایل به توزیع ثروت و قانع باشند؟
آیا میشود دولت به تخصص اعتقاد نداشته باشد ولی آحادِ یک جامعه هر وقت با موضوعی نا آشنا رو به رو شوند به دنبالِ پرسش، تحقیق، جستجو، مهارت، علم و دانش ولو اینکه تا چین بروند باشند؟
آیا میشود دولتی بیتوجه، بیتفاوت و بیخیال باشد ولی جامعه کوشا، پرتلاش، با دقت، حساس و وقت شناس باشد؟
این پرسشها صرفاً نوعی کنجکاوی تئوریک هستند.
نظام سرمایهداری فراگیر و رقابتی نه تنها در ایران بلکه در عراق، مصر، سوریه و پاکستان هیچ گاه فرصت ظهور پیدا نکرد. سایۀ مسلطِ دولت و حکومت بر اقتصاد این کشورها باعث شد تا ضرورتِ سازماندهی جامعه و سیستمی کردن آن احساس نشود. بخش خصوصی به صورت محدود در دالانهای حاکمیتی عمل کرد و حداکثر در قالب بنگاه خود توانست سیستم ایجاد کند و نه به عنوان یک نیروی محرکۀ تحول اجتماعی و اقتصادی مانند آلمان، انگلستان و ژاپن. لیبرالیسم اقتصادی به معنای چارچوبی برای رقابت در تولید کالا و ارائه خدمات چه در ساختار داخلی و چه در تعامل با بازارهای بینالمللی حتی تا 5 درصد هم در تاریخ ایران ظهور پیدا نکرده است. لیبرالیسم در غرب، سیستم و نظام اجتماعی به پا کرد و دولت و حکومت را نیز قاعدهمند و قانونمند کرد. سرمایهداری در خاور میانه در بخش محدودی از حاکمیت فضای تنفسی پیدا کرد (Parasite Capitalism) و فرصت ساختار سازی را با سیستم سازی و سازمان سازی اجتماعی پیدا نکرد. با این خلاء نیروی محرکه برای تغییر، رشد و توسعه در کشورهای خاورمیانه، مسئول ندارد: نه اراده و تشکلِ نظام سرمایه داری وجود دارد (آلمان/انگلستان/آمریکا)؛ نه ارادۀ حکومت/دولت/حاکمیت (ژاپن/چین/سنگاپور)؛ نه سازماندهی و تشکل جامعه به صورت تاریخی (کرۀ جنوبی/ژاپن)؛ نه زمینۀ اجماع سازی مدرن میان ارکان جامعه و حاکمیت مانند ارتش، بخش خصوصی، کلیسا (و یا نهاد دین)، سندیکاهای کارگری و جامعه مدنی (برزیل/شیلی/مکزیک/آرژانتین).
علاوه بر این، سیستم سازی صرفاً یک تصمیم در ساختارهای داخلی نیست. عمومِ کشورهای غربی و شرقی با ورود در شبکۀ تجارت، بانکداری، خدمات، سازمان های منطقهای و بینالمللی سیستم وارترعمل کردهاند. از ویتنام تا آلمان، از سنگاپور تا انگلستان، از کرۀ جنوبی تا ژاپن و از برزیل تا آمریکا در یک شبکۀ جهانی عمل میکنند. عموم کشورهای جهان سوم متوجه شدهاند که بدون عضویت در سازمان تجارت جهانی(WTO)، نمیتوان رشد اقتصادی پیدا کرد زیرا این عضویت، وسیله و ساختاری است برای رقابت و کارآمدی. وقتی کشورها در یک سیستمِ جهانی عمل کنند، کارآمدی، زمان شناسی، دقت، وفای به عهد، رقابت، تخصص و نوآوری اهمیت پیدا میکنند و خصوصیاتی مانند عصبانیت، احساسات، تعصب، دشنام، حسادت، انتقام، انشعاب، خصومت، بد قولی، غیرقابل پیش بینی بودن، دمدمی بودن، خودخواهی، خود بزرگ بینی، تخریب و حذف، کاربرد خود را از دست می دهند و یا حداقل به شدت کاهش پیدا میکنند. عمومِ ویژگیهای مثبت توسعه یافتگی در سایۀ سیستم سازی امکانپذیر است که با بینالمللی شدن حتی منسجمتر و دقیقتر میشوند. وقتی سیستم ساخته شود، افرادِ توانا رشد میکنند چون هم تخصص و مهارت دارند و هم اعتماد به نفس، علاقه به کار، زحمت کشیدن، رقابت و نوآوری. وقتی سیستم نباشد، اتحادیۀ افرادِ ضعیف شکل میگیرد و در نهایت فقر و جهل با هم رفیق میشوند. چون توانایی نیست، تملق، چاپلوسی و سوء استفاده از امکانات دولتی مبنای رشد و قدرت میشوند. وقتی اقتصاد یک کشور بینالمللی شود، پیآمدهای تعیین کنندهای نیز برای سیاست آن دارد زیرا که شفافیت اقتصادی مقدم و زمینه ساز شفافیت سیاسی است.
سلام بله اقای جعفری یه کم سخت هست این اندازه ها
باید تمرین کنید البته منم دقیق یاد نگرفتم ولی خیلی علاقه دارم 🙏🙏
بله در هشترود دو تا روستا ۲۴ اخچا هست خود شهر و آتش بیک و روستای عمرانکندی شامل اراضی سه روستاهست با ۱۸ اخچا ( عمرانکندی علی آباد و توپ اغاج) و روستای پاشابیک هم ۱۸ اخجا هست و نخوداباد ۹ اخجا بقیه روستاهای منطقه تا جایی که میدونم ۶ اخجا هستن و روستاهای کوچک ۳ اخجا هستن البته نظرکهریزی هم احتمالا ۱۸ اعجا باشد دقیق نمیدونم ولی اراضی نظرکهریزی هم زیاد هست
سلام
در خود هشترود هم از تومن استفاده میشد . دقیق اندازه نمیدانم ولی زمین در اختیار یک کشاوز متوسط دو تومن بود (قبل از این متراژ و پول چشم گیر مطرح شود الان از هکتار بیشتر استفاده میشود )
سلام در بعضی از روستاهای چاراویماق از تومان استفاده میکنند در دهستان سلوکی هشترود و ارقنه از ایپ و در ارومیه از اصطلاح طنف استفاده میکنند اقای توفیق میشه بفرمایید معادل اینها چرح هست یا سیه یا باتمان به نظر بنده هفدرم معادل یک ایپ به اندازه هزار متر و تومن هم معادل چارک هست البته دقیق نمیدونم
و یک مطلب هم در مورد باتمان در مناطق مختلف استان یاداور بشم اونم اینکه
باتمان در مراغه و حومه ۱۲۴ متر مربع در آذرشهرو بناب ملکان ۱۷۸ متر مربع در تبریز و مناطق شرق و شما ۱۰۰ مربع را یک باتمان میگویند
✍️ روایت محمدرضا سرکارآرانی (محمدسان)
👥 اولین نشست از جلسات #گفتگوهای_توسعه با محمدرضا سرکارآرانی، توسط پویش فکری توسعه برگزار شد.
@pooyeshfekri
توضیحات در مورد گفتگوهای ویژه برای کتابهایی که به همت همراهان منتشر شده است.
Читать полностью…داستان زندگی بنیانگذار صنعت گچ در ایران
💢 روایت زندگی و فعالیت اقتصادی سید حسین سلیمی، کارآفرینان مشهور ایرانی و بنیانگذار اولین کارخانه گچ در ایران داستان جالبی است که در این قسمت از چهرهها نقل شده است.
📌 سید حسین سلیمی از کارآفرینان مشهور ایرانی و بنیانگذار اولین کارخانه گچ در ایران است. روایت وی از ماجرای کارآفرینی خود در اقتصاد ایران و نوع مواجهه سیاستگذاران اقتصادی با فعالان اقتصادی در سدهای که گذشت داستان جالبی است که در این قسمت از چهرهها در گفتوگو با «فردای اقتصاد» نقل شده است.
برای مشاهده برنامه کلیک کنید
#نسخه_صوتی
#چهرهها
@Feghtesad
درود برمردخستگی ناپذیر ودغدغه مند عرصه نظرو عمل.........
خداقوت
روح آقامحمدعزیزشاد
محمدفقط خودش بود ولاغیر.....
وقله های درون وبرون راخوب شناخته بود،
هرازگاهی درددل میکرد ومیگفت ازتکرار وهرآنچه رنگ تملق دارد خسته است.
محبتش سرشار وخندهایش عمیق ونگاه ژرف به موضوعات داشت وهمواره ممنوعه ومتفاوت عمل میکرد واین ویژگی بزرگ محمدبود........
رفیق همجنونم درآیینه ام حاضروسفربخیر و.........
خاطراتی از تشییعکنندگان جسد «ویکتور هوگو»، ضبط شده در سال ۱۹۵۵ میلادی!
ویکتور هوگو شاعر و نویسنده مشهور فرانسوی در سال ۱۸۸۵ میلادی از دنیا رفت. بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری او که از طاق پیروزی پاریس تا آرامگاه او برگزار شد، شرکت کرده بودند.
پ.ن: از بیچارگی های انسان قرن بیست و یکمی محصور در تلویزیونها و سریالها و و شبکه های مجازی و رسانه هاست که دیگر نه هنرمند بزرگی در حد و اندازه هوگو و بالزاک و زولا و امثالهم به خود خواهد دید و نه دیگر شاهد چنین مردمان هنرشناس و هنردوستی خواهد بود که تشییع جنازه یک شاعر و نویسنده را به یکی از باشکوهترین تشییع جنازه های تاریخ بدل سازند..
@kharmagaas
💥درگذشت چپی که چپهای دیگر را فروخت...
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
و در آن هنگام
برابرِ دکهی ریسفروشِ یهودی
تاریک ایستاده بود مردِ تلخ، انبانچهی سیپارهی نقره در مُشتش.
حلقهی ریسمانی را که از سبد بر داشت مقاومت آزمود
و انبانچهی نفرت را
به دامنِ مردِ یهودی پرتاب کرد مرد تلخ...
شاملو
♦️امیرحسین فطانت در کلمبیا درگذشت کسی که با ساواک همکاری کرد و باعث شد خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان دو شاعر مارکسیست در سحرگاه ۲۹ بهمن ۱۳۵۳ش به جوخه اعدام سپرده شوند.
کسی مانند یهودا خیانت کرد اما نه بخاطر سیپارهی نقره ...!
گروهی که به ادعا و تلاش آقای پرویز ثابتی، متهم شدند برای ربودن و گروگانگیری ولیعهد. و میخواستند از این طریق، رژیم پهلوی را برای آزادی زندانیان سیاسی چپگرا تحت فشار قرار دهند...
♦️در هر صورت، عملِ فطانت یعنی همکاری با ساواک و خیانت، امری نابخشودنی بود هر چند در توجیه آن در کتاب«یک فنجان چای بی موقع» مینویسد در هر صورت:
«کرامت دستگیر میشد. چه می گفتم و چه نمی گفتم. این طرح از همان اول شکست خورده بود...»
♦️انقلاب پیروز میگردد و چریکها در پی انتقام از لو دهنده گلسرخی و دانشیان برمی آیند، در مراسم سالروز اعدام گلسرخی و دانشیان در دانشگاه شیراز، نام لو دهندۀ آن گروه اعلام و حکم جزای او از سوی انقلابیون صادر می شود و فطانت مینویسد:
«بهترین دوستان من قسم خورده اند که مرا مثل فاحشه ها بزک خواهند کرد. در اسنادی که از حمله به ساختمان ساواک شیراز بدست آمده بود همکاری من در دستگیری گروه دانشیان و گلسرخی مسجل شده بود و در دانشگاه تهران و در مقر ستاد فدائیان، غیابا در دادگاه خلق محکوم به مرگ شده ام...».
♦️از این زمان، آوارگی و رنجِ بی پایان فطانت، این یهودایِ مطرود و تنها، آغاز میگردد از یک طرف، تهدید به انتقام از سوی فداییان و از سوی دیگر، در تلاش نان، خروج از کشور، سفر به پاکستان، تهیه پاسپورت قلابی، سرگردان در کشورهای مختلف افغانستان، شوروی، ترکیه تا سوریه و گرفتاریهای زندانهای متعدد، حتی گدائی برای رفع گرسنگی...
و عجیب اینکه، این یهودا حتی بیشتر از خود مسیح رنج و محنت می کشد و سالهای مدیدی، صلیبِ آوارگی و شرم و انگِ خیانت بر دوش خویش...!
تحملِ اینهمه رنج و مشقت و بی پناهی باعث گردد آدم دلش به یهودا نیز بسوزد!
✅همیشه ما در قضاوتِ بین عیسی و یهودا و داوری بین شهید و خائن، یک اصل بسیار مهمی را فراموش می کنیم و آن، سهمِ عظیمِ سیستمی است که سببِ سازِ خیانت میگردد، سیستمی که در آن، خیانت بوجود می آید و باعث میگردد یکی، عیسی گردد و دیگری یهودای خائن...
چهارشنبه - ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
زورخانه ولی عصر (عج) شهر مراغه
گوی آنگه راست و بی نقصان شود
کو ز زخم دست شه رقصان شود
گوش دار ای احول اینها را بهوش
داروی دیده بکش از راه گوش
پس کلام پاک در دلهای کور
مینپاید میرود تا اصل نور
وان فسون دیو در دلهای کژ
میرود چون کفش کژ در پای کژ
گرچه حکمت را به تکرار آوری
چون تو نااهلی شود از تو بری
ورچه بنویسی نشانش میکنی
ورچه میلافی بیانش میکنی
او ز تو رو در کشد ای پر ستیز
بندها را بگسلد وز تو گریز
ور نخوانی و ببیند سوز تو
علم باشد مرغ دستآموز تو
او نپاید پیش هر نااوستا
همچو طاووسی به خانهٔ روستا
تخصص، شفافیت و بینالملی شدن باعث میشود تا یک فردِ متولد ایران، به ریاست پارلمان نروژ انتخاب شود. آن قدر سیستمِ نروژ به خود اعتماد به نفس دارد که چنین تصمیمی را میگیرد. چرا در ایران تَفَرُّد (فرد گرایی منفی) در افراد موج میزند و بسیاری مستغرق در منافع و مصالح شخصی هستند؟
چون برای رشد نیاز به سیستم ندارند و صرفاً با شبکهای از ارتباطات میتوانند به عمومِ اهداف خود برسند. تفرد در ایران ریشههای بسیار قدیمی و تاریخی دارد و در ساختارِ سیستم پادشاهی نهفته است. وقتی پادشاه قبلۀ عالم میشود همه از کودکی میآموزند که خود را به افراد و نه به سیستم، مقررات و رویهها وفق دهند. از این رو چگونه در فضایِ بدون سیستم و مملو از تفرد میتوان انتظارِ کارآمدی، ثبات اقتصادی، جامعۀ سالم، قانون مداری، افرادِ معنوی و آینده ای روشن داشت؟ وقتی پنج قرن گذشته، علم اهمیت نداشت و شش ماه طول میکشید تا سفیر ایران با کالسکه به فرانسه برسد، سیستم سازی نیز ضرورتی نداشت. 99 درصد مردم در روستاها زندگی میکردند، خواندن و نوشتن نمیدانستند و بعد از غروب هم میخوابیدند. در دنیای هوش مصنوعی و تکنولوژی امروز که دانش فراگیر وجود دارد و عموم افراد میخواهند از نردبان رشد بالا بروند نمیتوان بدون سیستم، مدیریت و حکمرانی کرد و روشهای گذشته در جهان امروز کاربرد ندارند. شاید بتوان گفت که هم چنان موضوع پیشرفت ایران در گروی حل و فصل معضلات نظری و فلسفی میان سنت و مدرنیته است. اگر اندیشهها تغییر نیابند، اوضاع ما هم طبعاً متحول نمیشود.
در عین حال، دانش و استعداد ایرانیها به آنها کمک خواهد کرد تا در سایۀ سیستم سازی و ساختار سازی کشور را سریع رشد دهند هرچند به نظر میرسد ایران آخرین کشوری باشد که به کاروان بینالمللی شدن بپیوندد. پاسخ یک فردِ حدودِ سی ساله به این نویسنده مدتی قبل گویای منظومۀ نظری و عملی ماست. وقتی با نهایت ادب و نزاکت به او که خودرو چند میلیاردی داشت گفته شد: لطفاً دوبله پارک نفرمایید چون این ترافیک سنگین را ایجاد کرده و خودرو خود را بیزحمت جا به جا کنید، گفت: «من هرجا دوست داشته باشم پارک میکنم و به دیگران مربوط نیست». میتوان دریایی از اندیشه، تاریخ، روانشناسی و حکمرانی در این دو جمله را جستجو کرد. اگر او در نیویورک دوبله پارک کند، برای مدتها گرفتار پلیس، شهرداری، بیمه و پیگیریهای مردم خواهد بود. سیستم به او اجازه نخواهد داد هر کاری دوست دارد انجام دهد. به نظر میرسد مهمترین موضوع در برابر ما ایرانیها این است که: چگونه یک سیستم (و به خصوص یک سیستم اقتصادی) بسازیم؟ در باطن این سوال، سوال مهمتری در انتظار ماست: چگونه بینالمللی بشویم تا معقول، قاعده مند، رقابتی و دانش محور عمل کنیم؟ در چنین شرایطی جامعه به شدت رشد میکند و برای دولت و حکومت سرمایهای سیاسی و اقتصادی میشود. تخصصی شدن و بینالمللی شدن دو مزیتِ تعیین کننده نیز به همراه دارند: یک بار برای همیشه نفوذ خارجی در ایران با بارورسازی جامعه و اقتصاد آن، به تدریج به تعطیلی کشانده میشود و دوم، همانند کرۀ جنوبی، افراد به کشور تعلقِ عمیق پیدا میکنند زیرا سریع میآموزند تنها راهِ رشد، زحمت کشیدن و رقابت کردن است. امروز کرۀ جنوبی در صدرِ رقابتی ترین کشورهای جهان با بالایِ یک و نیم تریلیون دلار تولیدِ ناخالص داخلی قرار دارد. رقابتی شدن یک سیستم باعث پایداری آن نیز میشود. چطور میشود که شرکت آلمانی زیمنس 174سال (October 1, 1847)و حزب دموکرات آمریکا 193سال (January 8, 1828) قدمت دارند؟
🔹چرا ایرانیها نمیتوانند با هم یک سیستم بِنا کنند؟
🟢 26 نوامبر، 2021 توسط محمود سریع القلم
سرگذشتِ سیستم و تشکل در تاریخ ایران را شاید بتوان با این پنج واژه خلاصه کرد: انشعاب، درگیری، انتقام، خصومت و حذف. تداوم، ثبات، پایبندی وعاقبت خوش به ندرت در تشکلهای اجتماعی، سیاسی و حتی تجاری-اقتصادی دیده میشود. در مقابل، طی دو قرن گذشته، کشورها دو نوع تجربه در ایجادِ تشکل و سیستم سازی پشت سر گذاشتهاند.
در تجربۀ غربی، از آدام اسمیت (Adam Smith) تا یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) تلاش کردهاند مبانی نظری انسجام، همکاری، تشکل، تحزب و رشد را نظریه پردازی کنند. غرب، فراز و نشیب های فراوانی از جنگ و تقابل تا سندیکاهای کارگری فعال، تا انحصارِ شرکتهای بزرگ و جهانی شدن را تجربه کرده است اما در فرآیند این سیر تاریخی، کانون تئوریک در «نظام سرمایه داری» بوده است. اندیشمندانی مانند ماکس وبر(Max Weber)، تالکوت پارسونز(Talcott Parsons) و آنتونی گیدنز(Anthony Giddens) در پی ایجادِ نوعی هارمونی و معنا میان سرمایهداری و نظام اجتماعی بودهاند. حتی امروزِ، یورگن هابرماس آلمانی پس از شش دهه نظریه پردازی، هدفِ استخراجِ معنایی انسانیتر در تعامل میان حاکمیت، مصلحت عامه و سرمایه داری از طریق رقابت گفتمانی، افزایش سطح مشارکت پذیری (Inclusiveness) و ارتباطات معقول را دنبال می کند. به عبارت دیگر، موضوعِ سیستم سازی، ماهیتِ تشکل و جامعۀ عقلانی هم چنان موضوعی چالشی در راهروهای قدرت و دانشگاههای غرب است.
به موازاتِ تجربۀ غربی، تجربۀ ژاپن، چین، کرۀ جنوبی، ویتنام و به تدریج در کشورهایی مانند مالزی، اندونزی و اعضای دیگر آسه آن (ASEAN) قرار دارد. شاید با اطمینان بتوان گفت که در جنوب و شرقِ آسیا «ضرورتی» برای کار سهمگین و تمام نشدنی نظریه پردازی غربیها وجود نداشته است. چینیها، کرهایها و ژاپنیها بالذات در میان خود، سرمایۀ عظیم اجتماعی، سیستم، تشکل، انسجام، هرم و نظم مدنی را با تعلیمات بودا و کنفوسیوس داشتهاند. سپس، سرمایهداری بر این اسکلت فرهنگی بِنا و ساخته شده است. سازماندهی اجتماعی و «نظم و سازمان پذیری شهروندان» در آسیا آنقدر قابل توجه است که طی 4-3 دهه، زمینه سازِ صنعتی شدن این کشورها شد؛ پروژهای که در غرب دو قرن به طول انجامید.
آیا میتوان در جامعهای غیر منسجم، بینظم و سازمان نیافته صنعتی شد؟ مردمِ جنوب و شرق آسیا به شدت سیستم پذیر به معنای پذیرش و رعایتِ قواعد، رویهها و قوانین هستند. اگر مبانی سیستم پذیری، سازمان پذیری، نظم و هارمونی نبود آیا چین میتوانست طی 25 سال به قدرتِ دوم اقتصادی جهان مبدل شود؟ گشایش فضای فعالیت برای بخش خصوصی در چین، نظریۀ میلتون فریدمن که ظهور بخش خصوصی ضرورتاً به دموکراسی ختم میشود را تا اندازۀ قابل توجهی ابطال کرد. حتی این نویسنده از دانشگاهیان و سیاست مداران ژاپنی شنیده است که دموکراسی ژاپنی ریشه در اصلِ همکاری، هارمونی و اجماع سازی در کانون بودائیسم و شینتوئیسم (Shintoism) دارد تا لیبرالیسم اروپایی. این سخن صحیح است که رهبرانی مانند جوئن لای و دنگ شیائوپینگ، «تصمیم سازی» رشد و توسعۀ چینی را هدایت کردند ولی اگر جامعۀ چینی، سازمان پذیر، منظم و با انسجام و هارمونی نبود دولت چین میتوانست در 15 سال، 33000 کیلومتر قطار پر سرعت بسازد؟ در غرب، نظام سرمایه داری برای تحققِ اهداف خود به سیستم و سازماندهی و هارمونی نیاز داشت و با مشارکت حکومت (State) از طریق قانون گذاری و سیاست گذاری، میزانی از سیستم و قاعدهمندی را به وجود آورد. در شرقِ آسیا، سیستم و انسجام به عنوان سرمایه اجتماعی از قبل وجود داشت و حکومت آن را «فعال و مدرن» کرد. تجربۀ شرق و غرب نشان میدهد که سیستم سازی و تشکلِ با دوام که بنیانهای رشد و توسعه هستند به تعاملِ دوگانۀ (Duality) حکومت-جامعه نیاز دارند: حکومتی علاقمند به پیشرفت بدون جامعهای سازمان پذیر و سیستم پذیر به عاقبتی قابل اتکا نمیرسد و جامعهای علاقمند به پیشرفت بدون حکومتی مدبر و هدایت کننده به سر انجام توسعه یافتگی دست نمییابد.
آلمان در سال 1945 با خاک یکسان شده بود. آلمان غربی بیست سال بعد در 1965، دومین اقتصادِ جهان بود. سازمان پذیری و سیستم پذیری طی یک و نیم قرن در جامعۀ آلمانی ریشه دوانده بود. فرآیندهای صنعتی شدن در قرنِ نوزدهم، مدیریتِ کلان بیسمارک در اواخر قرن و پیشرفتِ قابلِ تاملِ اندیشۀ تجدد، بوروکراسی و مدنیت، زمینههای تاریخی و سرمایههای اجتماعی را از قبل فرآهم آورده بودند. ژاپن نیز در سال 1945 یک کشور شکست خورده و ورشکسته بود اما طی سه دهه به اقتصادِ دوم جهان مبدل شد. هرچند منابع مالی آمریکا در هر دو کشور، نقشِ مهمی ایفا کرد ولی اگر حکومتی تحول خواه و جامعه ای سازمان پذیر وجود نداشت، عاقبت آن منابع مالی همان میشد که در عراق شد.
سلام آقای صدیقی
سراسکان رود که شهر کنونی هشترود باشد ۱۸ دانگ یا ۱۸ آخچا هست
پاشابیگ با سلمان کندی هم ۱۸ آخچا
آتش بیگ کنونی از اجتماع چهار روستای آتش بیگ، سرخوش بیگ، چوپلوجه و ذاکر کندی به وجود آمده و ۲۴ دانگ یا آخچا بوده.
در زمان فتحعلی خان سیف الممالک قدری در تاختا به جبیند و قدری در جیرانلار به توپ آغاج واگذار شده و املاکش به حدود ۲۱ آخچا کاهش یافته
.
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست
عارفان را منتهای کام نیست
از هزاران در یکی گیرد سماع
زآن که هر کس محرم پیغام نیست
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص، بار عام نیست
تا نسوزد برنیاید بوی عود
پخته داند کاین سخن با خام نیست
هر کسی را نام معشوقی که هست
میبرد، معشوق ما را نام نیست
سرو را با جمله زیبایی که هست
پیش اندام تو هیچ اندام نیست
مستی از من پرس و شور عاشقی
و آن کجا داند که درد آشام نیست
باد صبح و خاک شیراز آتشیست
هر که را در وی گرفت آرام نیست
خواب بی هنگامت از ره میبرد
ور نه بانگ صبح بی هنگام نیست
سعدیا چون بت شکستی خود مباش
خود پرستی کمتر از اصنام نیست
#سعدی
🖌 @shahriar_ostad
سلام فتاح خان
من خیلی دوست داشتم این مقیاس های تقسیم اراضی را یاد بگیرم
از اقای توفیقی کمال تشکر را دارم بابت این اطلاعات عالی و من امروز خیلی استفاده کردم
روستای ما ۹ اخچا هست البته ۶ اخچا مال خود روستا هست وتا جایی که میدانم وشنیده ام ۳ اخچا از روستایی باخ جاجیق خریداری شده
سلام.
در آذربایجان هر قریه ی شش دانگی برابر با ۹۶ پونزا است.
دوتا دودرم مساوی با هفدرم
دوتا هفدرم مساوی با یک پونزا
دوتا پونزا مساوی با سییه
دوتا سییه مساوی با یک چرک
دوتا چرک مساوی با یک باتمان
دوتا باتمان مساوی با یک آخجا
شش آخچا مساوی با یک پارچه آبادی
به عبارتی هر روستا معادل ۶ آخجا، ۱۲ باتمان، ۲۴ چَرَک، ۴۸ سییه و ۹۶ پونزه است. اندازه ی پونزا ها نیز بستگی به وسعت هر آبادی دارد.
ممکن است یک پونزای روستایی معادل با۲۰ هکتار و پونزای روستایی دیگر ۴ هکتار باشد.
🔹 مدارس محور توسعه یافتگی هستند!
🔸 شرح و نقد روایت دکتر سرکارآرانی از علل توسعه نیافتگی ایران!
🎤 مهران صولتی در یازدهمین اپیزود از مجموعه پادکست های توسعه ایران به نقد نظریه محمدرضا سرکارآرانی و نقدهای خود نسبت به آن پرداخته است:
🔺 وضعیت پیرامونی ایران از دامنه انتخاب ها در مسیر توسعه کاسته است
🔺 مدارس در ایران به دلیل چیرگی ایدئولوژی و بازار نمی توانند محور توسعه باشند
🔺 ایران نتوانسته از نقالی تاریخ به نقادی تاریخ گذر کند
🔺 توسعه فرآیندی دیالکتیکی و دارای عوامل تعیین کننده و بازدارنده است
زمان فایل: ۳۷ دقیقه
@solati_mehrsn
#توسعه
#سرکارآرانی
#پادکست_توسعه_ایران
#اپیزود_یازدهم
.
به مناسبت اردیبهشت ماه، ماه تولد بنان
ترانهی بوی_جوی_مولیان
با صدای بانو #مرضیه و استاد #بنان
با بهترین کیفیت صوتی
آهنگی از فخر موسیقی ایران روح_الله_خالقی
شعر از رودکی
/channel/parsomad
صاحب منصبان هشترودی فوج هفتم شقاقی
فتحعلی خان شقاقی سیف الممالک پدر نصرت الله خان فتحی در وسط تصویر با پالتو خاکستری دیده میشود.
🟢 ارسالی خانم دکتر سروناز تربتی
پگاهِ دیگری، در سرنوشت است
بهارست و هوا، اردیبهشت است
تو برچین، سیبِ سرخِ باغِ حوا
که اینجا گوشهای از آن بهشت است
روستای گردشگری آتش بیک در اردیبهشت ماه، شکوه طبیعت😍😍🌾🌸🥀🍃☘️
📸 ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
🎞️تهیه و تنظیم:یاسین پیری
#سهندآباد
#آتش_بیک
💌📤لطفا با اشتراک گذاری از کانال خودتون حمایت کنید ممنونم🙏♥️🌹
🔷رسانه ی اینیستاگرام روستای آتش بیک
👇👇👇👇👇
https://instagram.com/_u/atashbik.ir
🔹نکوداشت شایسته معلم جاودانه مرحوم محمد واعظی هشترودی
امروز پنج شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ اول صبح ساعت ۶ در معیت آقای فتاح صدیقی عازم هشترود شدیم و برای شرکت در مراسم بزرگداشت هنرمند برجسته و معلم محبوب مرحوم محمد واعظی ساعت ۹:۳۰ به سالن همایشهای دانشگاه پیام نور رفتیم.
یک مراسم با شکوه و با کیفیت عالی برگزار گردید، در این مراسم خانواده مرحوم واعظی، برادران و مادر بزرگوارشان، آقای توری فرماندار هشترود، آقای سید حمزه امینی نماینده هشترود در مجلس، روسای ادارات، اهل قلم، اهل هنر و اصحاب رسانه حضور داشتند.
یک مراسم عالی برگزار گردید.
مجری برنامه آقای حسین پور مسلط و بی نقص بود.
سخنرانی مقامات و اهل قلم و هنرمندان، برنامههای نمایشی و فیلمها، صحبتهای مادر مرحوم واعظی و برادر او آقای مجید واعظی همه شایسته و با کیفیت و جذاب بود.
در این مراسم از کتاب زندگینامه مرحوم محمد واعظی که توسط آقای دکتر علی مولوی (از فرهیختگان هشترود) و با همکاری آقای مجید واعظی تدوین گردیده است رونمایی شد.
آقایان و بانوان خانوادههای واعظی اهل دانش و فرهنگ و هنر و در هشترود مورد احترام هستند.
حضور جمع زیادی از بانوان فرهیخته در این مراسم جلب توجه میکرد.
آقای اکبرزاده رئیس اداره ارشاد و همکارانش برنامه ریزی خوبی کرده بودند و اجرایی تحسین برانگیز و در شان مرحوم محمد واعظی داشتند.
محبوبیت کم نظیر محمد واعظی از اخلاص و صداقت و نوعدوستی و هنر او نشات میگیرد، عزت او پایدار و ماندگار و مصداق عزت خدادادی است، او یک معلم جاودانه است.
محمد واعظی در سال ۱۳۴۹ در هشترود و در یک خانواده اهل دانش و هنر دیده به جهان گشود و در دامن مادری هنرمند و خود ساخته و فداکار پرورش یافت.
محمد چهار ساله بود که در سال ۱۳۵۳ پدرش را از دست داد و از آن پس مادر برای او و سایر فرزندان پدری هم کرد.
در سال ۱۳۶۶، در حالی که در مقطع راهنمایی تحصیل میکرد مقام اول استانی در نقاشی را کسب نمود و در همین سال در اردوی هنری اصفهان شرکت کرد.
وی در سال ۱۳۶۷ مقام اول استانی نقاشی مقطع دبیرستان را کسب نمود و به مرحله نهایی سومین دوره مسابقات فرهنگی و هنری دانش آموزان سراسر کشور راه یافت.
در سال ۱۳۶۹ مقام اول استانی خوشنویسی مقطع دبیرستان را کسب کرد.
در سال ۱۳۷۰، به احراز مقام استانی خوشنویسی مسابقات فرهنگی هنری دانش آموزان دبیرستانهای استان آذربایجان شرقی نائل آمد.
در سال ۱۳۷۱ به اولین فستیوال هنری کشوری یادواره حماسه آفرینان فلسطین در رشتههای تجسمی و خوشنویسی راه یافت.
در سال ۱۳۷۲ مقام اول خوشنویسی مسابقات فرهنگی و هنری مراکز تربیت معلم استان آذربایجان شرقی را کسب نمود.
موفقیتهای هنری محمد واعظی ادامه یافت:
۱۳۷۳: احراز مقام اول خوشنویسی مسابقات فرهنگی و هنری مراکز تربیت معلم استان آذربایجان شرقی
۱۳۷۳: فراغت از تحصیل کاردانی زبان انگلیسی مرکز تربیت معلم شهید رجایی تبریز
۱۳۷۵: احراز مقام اول کشوری خط نستعلیق در آزمون ممتاز انجمن خوشنویسان ایران
۱۳۷۷: ازدواج
۱۳۷۹: فراغت از تحصیل رشته کارشناسی نقاشی دانشگاه تهران
۱۳۸۰: احراز مقام اول کشوری در رشته نقاشی، مسابقات سراسری مربیان هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور
سرانجام محمد در ۲۲ فروردین سال ۱۳۸۲ در ۳۳ سالگی نقش جانش بر بوم رود خروشان قرانقو نگاشت و روح دریایی او به دریا پیوست؛ محمد و دوستانش در قلعه ضحاک هشترود به صورت خود جوش در حال آماده سازی این مکان باستانی برای آسایش گردشگران بودند که محمد برای آوردن آب به کنار رودخانه میرود و ناغافل به سیل خروشان گرفتار میگردد.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
خانواده محمد و عموم اهالی شریف هشترود از لحظهای که خبر غرق شدن او را میشنوند به جستجو میپردازند، دوستان محمد خود را به رود میزنند و سرانجام در ۲۶ فروردین ۱۳۸۲ پیکر او را مییابند، در ۲۷ فروردین پیکر محمد با حضور کم نظیر مردم هشترود تشییع و به خاک سپرده میشود.
در مورد چهارمین همایش سالانه فرزندان سهند آباد با آقایان نماینده و فرماندار و با تعدادی از افراد حاضر صحبت نموده و به همایش دعوتشان کردیم.
به نمایندگی از طرف همراهان در آیین رونمایی از کتاب زندگینامه محمد واعظی، یکی از افراد حاضر بر روی سن بودم.
۴۰ جلد از کتاب پهلوان را با خود برده بودم که ۲۷ جلد از آنها را به دو نفر از دوستان کتاب فروش سپردم و تعدادی را هدیه دادم، استقبال خوبی شد.
با آقایان شقاقی عضو شورای هشترود، پورصادق شهردار هشترود و اکبرزاده رئیس اداره ارشاد هشترود در مورد برگزاری یک مراسم رونمایی برای کتاب پهلوان محمد صحبت کردم که اعلام آمادگی نمودند و قرار شد هفته آینده جلسهای در این مورد در هشترود برگزار شود که در آن اعضای شورا، رئیس اداره ارشاد و رئیس اداره ورزش و جوانان حضور داشته باشند و نقش اشخاص حقیقی و حقوقی مشخص گردد.