soroush_philosopher | Unsorted

Telegram-канал soroush_philosopher - عبدالکریم سروش و فلاسفه

11423

کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush

Subscribe to a channel

عبدالکریم سروش و فلاسفه

متنی بسیار تامل بر انگیز در استانه انتخابات #ریاست_جمهوری و #شورای_شهر از #امین_جباری عزیز در باب «دروغ های انتخاباتی وعوام فریبی | بازی روانی»

🔸 باز موسم انتخابات نزدیک است و ازاین جهت بی گمان افراد بسیاری کاندیدای انتخاباتی شده و با ارائه خویش برای ما، در پی اخذ رای مان به نفع خود خواهند بود.

👁‍🗨 اما در این میان، شوربختانه، حدودی از این افراد، با بازی های روانی و غیرصادقانه، در جهت فریب احساسات صادق و ساده ما هستند.
آفت غیر اخلاقی رواج یافته ای که همینک با عنوان های پوپولیسم، عوام فریبی و فریب افکار عمومی، جلوه گری میکند.

✅ یکی از مشهورترین و پیچیده ترین این بازی ها، بازی پروپاگاندا و "تبلیغات غیرواقع" است.
امروز که کتاب "بازی های روانی مردم" از دکتر علی شمیسا را میخواندم، به خطوطی برخوردم که تا حدودی در شرح همین فراز از بازی بود.
البته لازم به ذکر است که "نظریه ی بازی ها" با محوریت "تحلیل رفتار متقابل" از دست آوردهای روانکاو و رفتارشناس موفق کانادایی، "اریک برن" است، که در کتاب جناب شمیسا، در فرهنگ ایرانی، رد یابی شده و به نحوای بومی سازی شده است.

در ذیل بخش مذکور از آن کتاب را می آورم:

⚫️ "این بازی از آن کسی است که تجملات و شلوغ بازی را دوست دارد و دل خوش به سر و صداست. اساس رفتاری او بر اساس "تبلیغات" است.
بسیاری از فرقه ها و احزاب، که نظریه های پایداری ندارند،به همین دلیل تبلیغات زیادی می کنند؛ پست و مقام به افراد می دهند.ولی در واقع این مقام ها،فقط درظاهر است و ثبات ندارد.
🔴در این بازی،فرد/گروه بازیگر، در هر موضوعی، مبالغه آمیز حرکت می کند. مثلا در شعارها، ادعاها و انتخاب هایش بیش از حد غلو می کند.
🔵🔴اصل در این بازی، دکور و تزئینات است، همه چیز باید ظاهرش حفظ شود،محتوا آنچنان مهم نیست.
فرد بازیگر گاهی خود را بهترین، برترین، بنیان گذار، تئوریسین، استاد و مراد می داند، اما تمام این نام ها ریشه در قلب واقعیت ندارند! در این بازی است که او با لاف زدن،عیب هایش را می پوشاند!
📙 بازی های روانی مردم،علی شمیسا،صفحه 51و52."

♦️♦️ سخن کوتاه اینکه، مراقب افرادی که خود را "دکتر یا فوق دکتری ... رشته"، "نخبه سال..."، "پرفسور"، "استاد ..."، "مشاور آن یا این وزیر" و ... می نامند باشید! آنها بیش از همه چیز در پی فریب احساسات شما و در نهایت افکار عمومی اند.
آنها خود اصیلشان را پشت این القاب -(عموما دروغ و ناصادق)- پنهان کرده اند!
● #انتخاباتی #اجتماعی #روانکاوی
#پوپولیسم #نت_کتاب

✍️ #امین_جباری
@jabbariamin کانال نویسنده:

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

آواز بسیار زیبای #علیرضا_قربانی
کلام :دکتر #افشین_یدالهی

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

درگذشت شاعر و ترانه سرای عزیز آقای دکتر #افشین_یدالهی را تسلیت عرض میکنیم.
ایشان بدون شک یکی از بهترین ترانه سراهای تاریخ موسیقی ایران هستند و فرد فرد ما تا سال های زیاد ازکارهایشان بهره میبریم
#ادمین

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"هیچ علمی چون اندیشه ورزی نیست"

جلد دوم، بخش دوم:1369/7/20⏬⏬⏬
شاه کلید روش تحقیق در معرکه آراء پیروی از راه نیکان و هدایت یافتگان است. یکی از شرایط پاکی اهل تملق نبودن و یا خودبین نبودن است. در این صورت نباید تاریخ گذشتگان را یک به یک مرور کرد تا حق از باطل آشکار شود؛ بلکه تجربه تاریخی پیشینیان که عمر را به نیکویی سپری کردند نقطه اتکای مناسبی است. هم چنین وجود نیکی منوط بر این نیست که بر اساس شریعت محقق شده باشد بلکه اکثریت بر اساس صرافت طبع و فطرت خود به آن گرایش می یابند و آن را تایید می کنند. پس هدایت یافتگان و پاکان نقطه اتکای مناسبی هستند. اما اگر شخص می خواهد اهل تقلید نباشد و پرسشگری را به جای تقلید قرار دهد پس تفهم و تعقل باید به جای خرده گیری و بهانه جویی باشد. در غیر این صورت کسانی که از روشن شدن حق هراسان هستند ظلمت را بر ظلمت می افرایند. هم چنین پاره ای از کیسه ها تهی هستند و نه تنها سودی دربر ندارند که ضرر هم ایجاد می کنند. در این وجهه اگر اهل تقلید نیستیم پس باید اهل تعقل و تفهم باشیم. گذشتگان مسائلی را درک کردند و پذیرفتند و مسائلی را به یک سو نهادند که پرداختن به آنها عین به زحمت افتادن و ایجاد کلافی سر در گم است. وانگهی انسان دانا کسی است که بفهمد کدام امور را نباید بداند و به محدودیت های عقل واقف شود. پس دانستن محض ملاک نیست، بلکه مساله اندیشه ورزی است. اندیشه ای که با تواضع همراه است یعنی اولا شخص را دچار غرور و مفاخره نمی کند و درثانی او را به محدودیت های عقلانی خود واقف می کند. فیلسوفان گذشته ما به این محدودیت ها توجه نداشتند و عارفان بر آنها خرده می گرفتند که حد تعقل را رعایت نکرده اند. عجیب است که در این فلسفه ها بحثی در باب حدعقل وجود ندارد. عارفان، فیلسوفان را داعیه داران در برابر انبیاء تلقی می کردند و تذکر می دادند که عقل تا حدی روشنگر است و همه چیز را نمی توان با نور عقل روشن کرد. عقل در حد زندگی این جهانی است و فراتر از آن اثربخشی ندارد. در این صورت امثال مولانا به دنبال طرد عقل و تایید حماقت نبودند بلکه می گفتند عقل فقط می تواند پاره ای از حقایق این عالم را نشان دهد؛ پس کسی که به دلیل تمسک می جوید هدف را به جان درک نمی کند و آنکس که حقیقت را عیان می بیند از دلیل بی نیاز می گردد. در مکاتب مغرب زمین این محدودیت در خصوص عقل و زبان نشان داده شده است و هم چنین تاکید شده است که عقل انسان پرنده ای نیست که تا هرکجا دلش خواست پرواز کند. بنابراین معنای رسوخ در علم همین است که شخص دریابد که به کار عبث مشغول نشود و دریابد که در کدام محدوده باید قدم بگذارد و به چیزی که در حیطه احاطه او نیست استناد نکند. از جهت همین زیاده خواهی است که مشکلات فراوانی به وجود می آید؛ چراکه افراد حد خود را امور ناشناختنی درک نمی کنند و گره بر گره می افزایند.

نتیجه: با این بینش، از دیدگاه فردی، فرددحد خود را می داند و هوس های خود را مقتدا نمی کند و علم را از روی هوس نمی آموزد و از دیدگاه جمعی عمری را در طلب روزی ننهاده ضایع نمی کند. پس برای کسب هدایت نباید وارد هر معرکه ای شد و این اصل اساسی هدایت است. در این صورت شخص مبتدی باید به مشی سلف صالح باشد و می تواند امیدوار باشد که هدایت یافته است.

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #عارفان؛ #دلیل؛ #تعقل؛ #تفهم؛ #سلف_صالح

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

✳️ Alle Menschen wollen natürlich wissen.

✅ همه انسان ها بالطبع می خواهند بدانند.

✍ #Aristotle

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔉🔉 صدای سروش

✳️ نقطه آغاز راه انسان، باید پیروی از سنت سلف صالح باشد.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

بزرگان گفته اند که ملاک در سخن گفتن این است که آنجایی که دلت می خواهد سخن بگویی، نگویی؛ و آنجایی که دلت می خواهد نگویی، بگویی!
برای اینکه آدمی تحت فرمان هوس است، گفتنها برای این است که هوسش ارضا شود و نگفتنهایش هم برای این است که با سکوتش، بزرگی بفروشد.

✍ #عبدالکریم_سروش
📘 #اوصاف_پارسایان

@soroush_philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"تنگ است بر او هفت فلک"

بخش بیستم و پایانی: 1369/4/29⏬⏬⏬

"در همه امور به خداوند پناهنده شو که در این صورت خود را به پناهگاه استواری می سپاری"

توکل به انسان می آموزد که او همه کاره نیست و باید دست خداوند را در تدبیر این عالم ببیند؛ توکل به این معنا است که کار خودت را انجام بده و کار خدا را به او واگذار کن. اما بشر بی پناه شده و توکل خود را از خداوند برگرفته است. انسانی که خداوند را به عنوان وکیل خود انتخاب می کند به او صلابت روحی می بخشد. انسان گاهی اوقات وکالت خود را از خدا می گیرد و در سرپرستی امور بیرونی به خود واگذار می گردد. این فراموشی توکل به صورت مستقیم با مساله سعادت و شقاوت انسان ارتباط دارد. پس خود را به خدا واگذار کن به این معنا است که خود را به اولیای الهی بسپار و موجودیت خدا را در این عالم از طریق مردان الهی بنگر. در این صورت جلب رضایت آنها همان جلب رضایت باری است. می دانیم که در این عالم دوگونه انسان وجود دارد انسانهایی که متوجه خدا و انسان هایی که عین وجه خدا هستند. در این صورت اگر کسی به وجه الهی می نگرد بی واسطه ناظر به وجه خداست و در عین حال به سایه حمایت الهی می رود. حاملان این ولایت الهی در جهان همان اولیاء هستند و انسان کامل یا خلیفه الهی همان نماینده تام و تمام عیار خداوند است که از اسماء و صفات الهی بهره کامل برده است و به تصرفاتی دست یافته که انجام آن برای دیگران ممکن نیست. یکی از این پیامدهای فراموش شدن و وانهاده شدن به خود عدم بهره مندی از مواهب معنوی است. مردان الهی روشنایی می بخشند و نفس گرم همین افراد است ملاک و معیاری برای تشخیص این است که آیا به خود وانهاده شده ایم یا خیر؟ اولیاء و پیروان آنها در این عالم فربه هستند و دنیا را تنگ می بینند نه این که آن را تنگ بدانند.آنها با محبت الهی اشرار را از خود دور می کنند و در سایه ولایت الهی و در مقتضی موجود بیراهه را پس می زنند. در این صورت نشانه های اقبال و ادبار را در درون خود می یابند و چون خداوند را پذیرفته اند آن نشانه را درون خود جست و جو می کنند. اما مکاتب جدید انسان شناسی معتقد هستند که انسان تا به خود تکیه نکند انسان نخواهد شد. آنها خدا را از موضوعیت خارج می کنند تا به این ترتیب از مشکل جست و جو در درون خویش خلاص شوند؛ باری که چشمی نیست آنها را بنگرد. روزی بود که خداوند از در و دیوار عالم می بارید اما با عوض شدن نسبت انسان و جهان خدا میهمان ناخوانده شد و رفته رفته نشانه و بداهت خود را از دست داد. پس باید دست در دامان همین مردان الهی اندازیم و به تدریج ناپاکی ها را از خود دور کنیم

(پایان جلد یکم؛ #حکمت_و_معیشت).

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #پیامبر_رحمت؛ #فربهی؛ #مردان_الهی؛ #خلیفه_الله

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"این سبب ها بر نظرها پرده هاست"

بخش نوزدهم:1369/4/22⏬⏬⏬

✳️ توکل به خداوند تکلیف مومنین است. و میان آنها به لحاظ نظری و عملی تفاوت وجود دارد. علمای اخلاق از توکل، ترک تدبیر و استفاده از اسباب را می فهمیدند و به این جهت دچار مشکل می شدند. ادعای اصلی مومنان و موحدان این است که اگر توحید و معنای واقعی آن را درک کنیم و بدانیم سبب اصلی همه چیز خداوند است هرگز ادعا نمی کنیم که مستقل از خدا و با اسباب طبیعی می توان به مقصود رسید. مغز و هسته اصلی توحید این است که در این عالم فقط یک فاعل وجود دارد و از این فاعل(خدا) فقط یک فعل صادر می شود. پس درک می کنیم که جهان یک فعل خداوند و یک کل واحد است. در این صورت معنای اصلی "لا اله الا الله" این نیست که (جز خدا #خدای دیگری وجود ندارد)، بلکه به این معنا است که (جز خدا #موجود دیگری وجود ندارد). با این صورت دو مشکل اساسی برای مومن و موحد به وجود می آید: 1) درست است که شخص موحد سببیت را از آن خدا می داند اما این اعتقاد موجب نمی شود که او دست از اسباب طبیعی بکشد و از آنها استفاده نکند. او در عمل می تواند و راهی جز این ندارد که از اسباب استفاده کند و در نظر فقط خدا را سبب همه چیز بداند. این نشان می دهد که می توان موحد بود و این به معنای عدم استفاده از اسباب نیست. مشکل دوم این است که بنابر آیات قرآن و روایات توکل فقط در امور خیر جایز است؛ اما می بینیم که عده ای در عین اعتقاد به خدای واحد قدم در مسیر شر می گذارند؛ آیا این عقیده که خدا مسبب همه چیز است باعث نمی شود که افعال بد و شر هم در نتیجه توکل به خدا حاصل شود؟ و توکل در امور بد هم جاری شود؟

نکته بعدی این است که در واژه توکل مفهوم ضمانت هم نهفته شده است اما خدا به پیامبر اسلام هشدار می دهد که تو وکیل آنها نیستی، یعنی کفر و ایمان هیچکس به ضمانت تو بستگی ندارد و تو فقط تذکر می دهی! چراکه علاوه بر نیروی پیامبران نیروهای اهریمنی هم وجود دارد و فقط خداوند می تواند شرط هدایت را در نتیجه توکل تضمین کند. در این میان عده ای توکل را به کاهلی ذاتی خود نسبت می دهند و چون قادر به ادامه مسیر نیستند گمان می کنند که بر کاهلی خود نام توکل بگذارند و از ادامه کار منصرف شوند. اینان نتیجه می گیرند که توکل جهت پوشاندن ضعف های مدیریتی آنها چه در عرصه فردی و چه اجتماعی است. اما باید گفت، عقل در هر عرصه ای چراغی کم فروغ است و محدوده ای خاص را روشن می کند و قادر نیست که وقایع آینده را به دقت و وضوح پیش بینی کند و چه بسا نقشه ها و تدابیر عقل بر اثر سیل عظیم حوادث نابود شود. از این جهت بود که مارکسیست ها می گفتند: "تاریخ با ما است" یعنی نتیجه حرکت و تلاش ما را تاریخ می دهد؛ در حالی که مومنین می گویند خدا با ما است و هموست که چون صاحب عالم است وعده های تضمینی می دهد و به ما می گوید که در عین صبر و توکل در حد اختیارات خود جریان را به دست بگیریم و الباقی را به خدا بسپاریم!

اما یک پرسش: آیا در برابر ظلم باید توکل کنیم و بنشینیم تا خدا سایه ظلم را از سرمان کوتاه کند یا بالعکس بنابر توصیه پیامبر اسلام اگر دیدیم که حقی ضایع می شود در برابر ظالم و مفسد(اقتصادی و فرهنگی و...) فریاد بزنیم و حق خود را از اقویا باز ستانیم؟

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #اقویا؛ #توکل

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"از سبب دانی شود کم حیرتت"

بخش هجدهم تاریخ:1369/4/15⏬⏬⏬⏬

"در تمام امور به خداوند پناهنده شو که در آن صورت به پناهگاهی استوار و امن روی آورده ای"

پناهنده شدن به خداوند در دو معنا لحاظ می شود: 1) توکل؛ 2) تفویض کار و فعل به خداوند

باید دید که این مفاهیم در قرآن در چه مواضعی به کار رفته است و هم چنین چگونه فهم شده و به کار گرفته شده است؟ پاره ای از مفاهیم قرآنی حاکی از این است که پناهنده شدن به خداوند با مفهوم "استعاذه" پیوند مستقیم دارد. استعاذه به این معنا است که از شرور و آفات و تصرفات سوء به خداوند پناه ببریم. از سویی تفویض به این معنا است که انسان دریابد در عالم هیچ کاره است. در این ارتباط مفهوم توکل و استعانت با پناهنده شدن به خداوند ارتباط مستقیم دارد. پاره ای از صوفیان بر این عقیده بودند که توکل رها کردن همه امور و سپردن همه کارها به خداوند است. آنها بر این عقیده هستند که انسان به میزانی که خود را در امور متصرف ببیند از جاده توکل خارج شده است. پرسش اصلی این است که آیا توسل جستن با اسباب با توکل قابل جمع است؟ غزالی می گفت "به دنبال رزق رفتن از دین داران قبیح و از سوی عالم دین قبیح تر است" وی می گوید هرآنکس که دندان دهد نان دهد و خدا روزی بندگان را تضمین کرده است. آیا تا به حال شنیده اید که کسی در سال های قحطی از گرسنگی بمیرد؟ خداوند به مردم شفقت عطا کرده و از همین جهت مردم در روزهای سخت به یاری یک دیگر می شتابند.* عده ای هم توکل را امری اعتقادی می دانستند که در آن عمل متوکلین با غیرمتوکلین تفاوتی نداشت. اما تفاوت متوکلین این است که آنها خدا را مسبب الاسباب می دانستند و توکل را فرزند توحید محسوب می کردند. چراکه اگر به خدا اعتقاد داشته باشیم در می یابیم که جهان فقط یک سبب ساز دارد. ازهمین روی صوفیان می گفتند که انسان دانا سبب شناس می شود و خدا را فراموش می کند و می داند که نیروهای طبیعت را چگونه به کار بگیرد و طبیعت حجاب ماوراء طبیعت می شود. پس شناخت اسباب عالم حیرت را از بین می برد و حیرت سرمایه ای برای شناخت خداوند است. غزالی در ادامه توکل را به سه معنا می گیرد1) توکل به این معنا که خداوند وکیل است و باید تمام امور را بدون دغدغه به او سپرد 2) توکل به این معنا که انسان به خداوند تکیه می کند 3) توکل به این معنا که انسان از خود اختیاری ندارد. از سویی نراقی هم اسباب را به یقینی، ظنی و موهوم تعریف می کند و رفتن به سوی این دو مورد را در منافات با توکل نمی بیند. اما پاره های موهوم به هیچ عنوان به صورت اسباب لحاظ نمی شود.** آنها مکانیک را علم الحیل می دانند و لذا تمسک به آنها را منافی با توکل می دانند.
________________________

انتقاد اول: البته که شخصیت و زندگانی غزالی پیچیده تر از آن است که بتوان بر اساس همین گفته او را مورد نقادی قرار داد. اما به صورت مختصر باید گفت غزالی آرمان خواه شریعت و کسی که زهد جان سوز را ترجیح می دهد و از دنیا فاصله می گیرد توجه نکرده است که روزانه هزاران نفر جان خود را بر اثر گرسنگی از دست می دهند و بر اساس آرمانی که برای شریعت اهل سنت تدوین می کند در پی این است که همان شریعت را پشتوانه وحدت آئینی خود قرار دهد. غزالی و نراقی و امثال او با افزودن این احکام که آیا قفل زدن به در خانه مجاز است در پاسخ می گویند اگر قفل سبک باشد منافاتی با توکل ندارد اما زیاد قفل زدن خلاف توکل است و اینکه بهتر است شخصی را که دزدی می کند ببخشاییم تا معصیتی به پای او نوشته نشود در واقع شان دین را تنزل می دهند و یاوه ای به یاوه سرائی های خود می افزایند.

انتقاد دوم: در این خصوص هم غزالی با تمسک به علوم رایج در زمانه خود اکتشافات و ربط و نسبت علوم را نادیده گرفته است و مثلا اگر از آنها پرسیده شود که آیا اختراعات بشری با توکل منافات دارد پاسخشان مثبت است. این در حالی است که شاید برخی از اسباب در حال حاضر موهوم هستند و در قرون بعدی بتوان به عنوان سبب از آنها استفاده نمود بدون این که منافی با توکل باشد. در این نقطه هم غزالی که مشخص نیست آیا به دنبال آرمان دین است یا واقعیت مهملاتی بر سر یک دیگر بافته و به جای احیاء بر تنزل دامن زده است.

ادامه دارد...

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"متن مقدس صامت، اما فهم آن تحول پذیر است"

تفقه در دین به معنای خوب فهمیدن دین است. تفقه بدین معنا است که چون همه نمی توانند در دین فقیه شوند پس باید طایفه ای دین را خوب بفهمند. چنانکه از دعاهای پیامبررحمت(ص) این بود که:

""خداوندا ابن عباس را در دین فقیه کن و تاویل را به او بیاموز""

بر این حسب تفقه در دین فقط به علم در فروع احکام دین منحصر نمی شود بلکه در همان معنای جامعی افاده می شود که شامل علم به قرآن، تفسیر، اخلاق، روایات، تاریخ اسلام و... است. واضح است که فقه به معنای فهم و معرفت به دین است. تفقه در دین در وجهی گسترده تر به این معنا است که فهم دین امری عصری است. یعنی فقط یک نوع تفقه و یک نوع فهم دینی وجود ندارد. چنین نیست که فقط گروهی خاص دین را فهمیده باشند و دیگران به ناچار همان فهم را مجدد فهم کنند. تفقه و فهم در دین امری جاری است یعنی در این عصر به فهم خاصی نائل می شویم و در عصری دیگر به فهم خاص متناسب با همان عصر و به قطع غرض از فهم دین البته فهم روش مند است. این فهم عصری از دین هرگز به اصالت دین لطمه نمی زند. بنابراین عده ای بر این عقیده هستند که باید از فهم های دیگران نسخه و کپی برداری کنیم. به هر روی در جهان امروز علوم و معارف بشری گسترده تر شده و پیچیدگی عالم بیش از پیش بر آدمی آشکار شده است. در همین راستا اموری که در فهم شریعت مقدس لازم می افتد تنوع بیشتری یافته است و صبر بیشتری را می طلبد*

__________________________

* طبق وعده هایی که ارائه شده بود سعی بر این است که علاوه بر تحلیل آثار دکتر #عبدالکریم_سروش روال منطقی فهم این بزرگ مرد نواندیشی دینی مورد بررسی قرار بگیرد. در تحلیلی که پیش از این از کتاب اوصاف پارسایان ارائه شد از اصطلاحات و واژه هایی که دکتر به کار برده بودند می توان دریافت که هنوز نظریه قبض و بسط به آن صورت مطرح نبوده است. اما در کتاب حکمت و معیشت و بنابر مقتضی موجود و مانع مفقود، ایشان اصطلاحات و واژه هایی را که حامل بار معنایی خاصی است اخذ می کنند تا سپس تر آنها را بر سرجای خود قرار دهند. بنابراین با صبوری در فهم آثار ایشان قدم به قدم حرکت می کنیم تا محصول و میوه ای را که می توان از این سیستم فکری دریافت کرد به چنگ آوریم. شاید بتوان گفت تحلیل متون ارائه شده برای کاربران عزیز تا کنون خسته کننده و ملال آور بوده است؛ ضمن پوزش و تشکر از صبوری عزیزان به عرض می رسانیم که به تدریج وارد مرحله اصلی و ناب تفکر دکتر خواهیم شد و با فهم و نقد برخی از ناحیه هایی که ایشان بدان تکیه می کنند در اولین گام، قرائت رسمی دین را در هندسه معرفتی خود می شکنیم و در می یابیم که ما هم می توانیم فهمی از متن مقدس داشته باشیم و در عین حال دریابیم که هرگز دین خود را به دنیای دیگران نفروشیم.

بامهر🌹🌹

#ادمین_های_کانال.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

⏪⏪ پیام سروش

✳️ ما، در عصری زندگی می کنیم که در آن متاسفانه وراجی ترویج می شود.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🌹🍃🌹🌷🌿🌿🌿
🎍🎋🍃🍂🥀🌹
💐🌸🍁🌾
🌱🌹

شمس تبریز خطاب به مولانا گفت:

گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری

تعلقات فراوان دست و پای تو را بسته است و به تو امکان صعود نمی دهد، پس مولانا در پاسخ گفت:

شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم

همه چیز را رها کردم و فقط مطیع فرمان تو هستم:


❤️ مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم/دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

❤️ دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا/زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

❤️ گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای/رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

❤️ گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای/رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

❤️ گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای/پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

❤️ گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی/گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

❤️ گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی/جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری/شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

❤️ گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم/در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

❤️ گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو/زانکه من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

❤️ گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن/گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم

❤️ چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم/چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

❤️ تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم/اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

❤️ صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطر/بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم

❤️ شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد تو/کآمد او در بر من با وی ماننده شدم

❤️ شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم/کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم

❤️ شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک/کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم

❤️ شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق/بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

❤️ زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم/یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

❤️ از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر/کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم

❤️ باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان/کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم

🍀🌹🌸🌾🌿☘🌹
🎋🍃🌴🌱🌿
💐🌹🥀
🍂🌹
🌻

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"ز آنک جانشان آن خوشی را دیده بود"
بخش پانزدهم:1369/3/25🔻🔻🔻🔻
معنای اجتهاد در قلمرو اندیشه دینی مجاهدت بنده وار است. یعنی کوشش باید در راه خدا و برای خدا باشد. از این جهت عبودیت و مجاهدت توام هستند. در ادیان، درون و نیت و حال مورد تاکید است نه برون و ظاهر و قال! در این راستا باید به نیت الهی، اعمال انجام بگیرد. پس راه میان انسان و خدا این است که انسان خود را به خدا نزدیک بداند و عبودیت او را به جای آورد. در این وجه مرگ اندیشی و یاد خدا دو روی یک سکه هستند. پس مرگ هم عجز وجودی انسان را به او نشان می دهد. لذا در مسیر خدا گام نهادن یعنی در مسیر عبودیت گام نهادن و به بندگی خود اعتراف کردن. آدمی اگر از پندار خدایی دست بشوید به بندگی نزدیک می شود و با این وصف مبارزه با درون بسی دشوارتر از مبارزه بیرونی است. پس انسان باید بیاندیشد که نفسش همیشه متهم است و تا حیله نفس را کشف نکرده دست به اقدامی نزند. هم چنین راه های رسیدن به خدا متنوع است ولی قدر مشترک همه آنها نفی خدایی بندگان و پانهادن بر سر الوهیت خود است. اما روحی که الهی شده چون جز در مسیر حق قدم نمی گذارد می تواند از امیال خود پیروی کند. در این صورت باید تا لحظه مرگ با شیطان نفس مبارزه کرد و وعده و تضمین این پیروزی را خداوند به انسان داده است. وانگهی که وعده هم امری فرامذهبی است و به فرقه و مذهب خاصی مربوط نیست و در گرو مجاهدت خالصانه در راه خداوند است. پیامبران در راس این طایفه نور و روشنایی بودند. پس اگر کسی خالصانه در مسیر حق قدم بگذارد چشم و ضمیر پنهانی او باز خواهد شد. در این صورت ترک خواهش ها بسیار موثر است و پای نهادن بر سر آنها شرط ورود به وادی هدایت الهی است. بزرگترین بت انسان بت نفس اوست که باید نسبت به آن سختگیری بیشتری به عمل آورد. غزالی، ملاصدرا و مولانا از این دسته اشخاص بودند. کسانی که مقلدانه و کورکورانه مسیر خود را انتخاب نکردند و بر سر دشواری ها راه درست را شناختند و هرگز در مسیر بازنماند.می توان گفت یکی از خصلت های صوفیان در انزوا دوری از ملامت ملامتگران بود. انسان در صورتی در این مجاهده موفق خواهد شد که سرمایه ای را بالفعل به دست آورده باشد.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #صوفیان؛ #مجاهده؛ #بت_نفس؛ #شیطان.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴 #بخش_دوم

باری! حالا بعد دو سال، تازه سر حرف من افتاده‌اند. حالا تازه می‌فهمند که هفتاد و چهار رای مجلس علنی یک گرگ چهل‌ساله را از برلن دوباره کشیده و به جان ملت می‌اندازد. حالا تازه می‌فهمند که شصت رای چندین مجلس انجمن مخفی پدر و پشتیبان ملت را از پارلمنت متنفر می‌نماید. حالا! تازه می‌فهمند که مهر مجلس زینت زنجیر ساعت می‌شود. حالا تازه می‌فهمند که روی صندل‌های هیئت رئیسه را پهنای شکم مفاخرالدوله، رحیم‌خان چلبیانلو و مویدالعلماء والاسلام والدین پر می‌کند و چهار تا وکیل حسابی هم که داریم، بیچاره‌ها از ناچاری چارچنگول روی قالی «رماتیسم» می‌گیرند. حالا تازه می‌فهمند که وکیل باشی‌ها مثل دخو خلوت رفته در عدم تشکیل قشون ملی قول صریح می‌دهند. حالا تازه می‌فهمند که شان مقنن از آن‌ها بالاتر است که به قانون عمل کند و از این جهت نظامنامه داخلی مجلس از درجۀ اعتبار ساقط خواهد بود. حالا تازه می‌فهمند که وکلا از سه به غروب مانده؛ مثل بچه مکتبی‌های مدرسۀ همت، می‌باید مگس بگیرند و مثل بیست وپنج‌هزار نفر اعضای انجمن بنک، هی چرت و پنکی بزنند تا جخد یک ربع به غروب مانده تلفن صدا کند که آقای وکیل باشی امروز مهمان دارند و می‌فرمایند: «فردا زودتر حاضر شوید که ایرون از دست رفت». این‌ها را مردم، تازه می‌فهمند. اما من از قدیم می‌فهمیدم، برای این‌که من گریه‌های مادرم را دیده بودم. برای این‌که من می‌دانستم اسم وکیل حالا حالا خاصیت خودش را در ایران خواهد بخشید. برای این‌ه من چشم‌های مثل ازرق شامی بابام، هنوز یادم بود. این‌ها را من می‌فهمیدم و همۀ مردم حالا، این‌ها را می‌فهمند. اما باز من الان پاره‌ای چیزها می‌فهمم که تنها اعضای آن انجمن شصت نفری می‌فهمند.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ #علی_اکبر_دهخدا #دخو
📚 #چرندوپرند و #صوراسرافیل

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"چند گاهش گام آهو در خور است"

جلددوم، بخش سوم1369/7/27⏬⏬⏬⏬

در معرکه فکری دوشیوه کسب هدایت توجه به پاکان سلف و شیوه تحقیق توام با صفای دل است. اما نکته بعدی مورد اشاره دکتر سروش این است که ایشان توصیه می کنند که در نقد آرا و اقوال به احوال درونی صاحب رای توجه نکنید یعنی علت شناسی را به جای دلیل شناسی قرار دهید. ایشان خاطرنشان می کنند که اگر پای سعادت و شقاوت عده ای در میان باشد باید مشخص شود که آیا روان اندیشمند به جانب خاصی متمایل است یا نه؟ هم چنین در طول تاریخ اندیشه امیال و خواسته ها گاهی تاثرات خود را وانهاده و کم تر کسی تهی از هوس زیسته است. به عنوان نمونه عمده سخن و حرف برتراندراسل بر این بود که توجهات را به بی نظمی ها و شرور عالم ارجاع دهد و در کتاب چرا مسیحی نیستم این دلایل را بیان کرده است! سروش اشاره می کند که راسل توجه روحانیون مسیحی را به افراد ناقص الخلقه و معلولین جلب کرد تا زین پس از رحم و شفقت خدا سخن نگویند؛ وی شواهد وجود خدا را نادر می دانست؛ هرچند از سویی حکومت های کمونیستی و سوسیالیستی را ناموفق می دانست؛ سروش به دلیل اینکه از دریچه این خطبه به تحلیل مسائل می پردازد بدیهی است که این تفکر را در کلام علی(ع) می سنجد. پس از این نقطه است که پی می بریم باید اهل تعلم باشیم و صفای دل داشته باشیم. وانگهی که انتخاب دین انتخاب بسیار دشواری است. چراکه انتخاب سرسپردگی است. انسان باید خود را به ولایت دین بسپارد و تمایلات خود را مهار کند و به صورت خلاصه انتخاب دین انتخاب بندگی است و بنده شدن کار آسانی نیست. سروش در تقویت این گفته خود استدلال می کند که انسان نمی تواند و نباید در تعارض به سر ببرد؛ از همین روی است که انبیاء نقش هدایت را بر عهده می گیرند و این بدان دلیل است که انسان نمی تواند محقق تام و تمام باشد. پس یکی از این دوایر حرکت در شعاع نور الهی است و در همین مسیر است که روشنایی به تدریج حاصل می شود. پس میزان پاکی افراد نشانی از هدایت یافتگی آنها است و هدایت این نیست که انسان فقط کلماتی را بر زبان بیاورد. ترک تعلقات نشانی از این است که به آدمی توفیق دست داده است که بارهای سنگین را تحمل کند. از نظر سروش حضرت علی(ع) در پاسخ به مساله شر، پاسخ مناسبی ایراد کرده اند؛ ایشان ضمن یادآوری رای حکمای یونان مبنی بر عدمی بودن شر، و حل این مساله بر مبنای ثنویت یادآوری می کنند که این پاسخ ها اگرچه نشان می دهد در عالم شر وجود ندارد اما آیا شخص شرور را می توان نادیده گرفت؟پس چرا موجودات شرخیز باید وجود داشته باشند؟ آیا این نشانی از این است که مدبر عالم کاردان نیست؟ آیا عالم چندمدبر دارد و برای همین است که دچار بی نظمی و آشوب است؟ این استناد با حسن تدبیر خالق چگونه است؟ علی(ع) پاسخ می دهد که اگر با دید وسیع تری به این عالم بنگریم و فاعل آن را واحد بدانیم مساله حل می شود؛ ما چون به امور بلندمدت و نتیجه آن واقف نیستیم در عین حال نمی دانیم که دنباله جهان به کجا می رسد ناچار این حوادث را به شرور نسبت می دهیم. سروش پس از فارغ شدن از این مساله مجدد بحث روشنفکری دینی را وارد می کند و گوشزد می کند که نباید گمان کنیم که علمای دین پاسخ هر مساله ای را می دانند، چراکه معرفت دینی مانند هر معرفت دیگری تکامل پیدا می کند و این توقع نابجا است که پاسخ هر پرسشی را فورا در اختیار بگیریم. از این روی تمام علوم و معارف الهی مشمول پرسش واقع می شود چراکه تا زمانی که انسان هست پرسش هم هست اما هیچگاه به آن جایگاه مطلق دست پیدا نخواهد کرد چرا که انسان فقط مقدار ناچیزی از نادانسته ها را کشف کرده است و اندکی از جهل او کاسته شده است و نباید توقع داشت که همه مسائل را بداند وانگهی که پاسخ بسیاری از پرسش ها با گذشت زمان مشخص می گردد؛ تجربه ها و آزمودنی ها وجود دارد اما پاسخ آنها به راحتی در ذهن نمی نشیند پس باید متواضع و صبور بود.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #شر؛ #معارف_الهی؛ #ثنویت.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

قطعه #مدار_صفر_درجه
آواز : #علیرضا_قربانی
ترانه سرا : دکتر #افشین_یدالهی
روح مرحوم یدالهی قرین دریای رحمت الهی
@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🎙 سخنرانی #ابوالقاسم_فنائی با عنوان «اخلاق وظایف در نگاه نخستین»
۲۵ بهمن ۱۳۹۵ – مرکز تحقیقات اخلاق
صوت این سخنرانی👇
✨ → goo.gl/AkUN1k
🌾 @sedanet | @abolghasemfanaei

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🍁 مرحله بعدی «روشنفکری دینی»

✍ محمدرضا #جلائی_پور.
📶 منبع: سایت فرهنگی #صدانت.
📗 #مهرنامه_شماره_17

نسخه‌ای از کتاب «اخلاق دین‌شناسی» دکتر #ابوالقاسم_فنایی را پیش از انتشار نزد یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایرانی بردم و گفتم به نظرم بهترین‌ کتاب سال‌های اخیر در سنت «روشنفکری دینی» است. با وجود آن‌که اهل اغراق و تملق نیست، بعد از خواندن کتاب گفت: «به نظرم غنی‌ترین کتاب سنت «روشنفکری دینی» در تمام سال‌های پس از انقلاب است و خردپسندانه‌ترین الگوی دفاع از دین و نقد اخلاقی دین رسمی».
نسخه‌ای دیگر را به یکی از چهره‌های شاخص و فاضل و فکور اصلاح‌طلب دادم و بعداً گفت در میان بیش از 100 کتاب درخشانی که فرصت و خلوت زندان امکان مطالعه‌شان را به او داده‌ همین کتاب در نظرش پرمایه‌ترین و روشنگرترین بوده‌است. یکایکِ دانشگاهیان و روشنفکران و حوزویانی که دیده‌ام پیش از انتشار توانسته‌اند کتاب را بخوانند، صرف نظر از موافقت یا مخالفتشان با مدعیات محوری کتاب، آن را اثری جان‌دار و راهگشا یافته‌اند. این میزان اقبال و توجهِ متخصصان بدون هیچ تبلیغی حتی قبل از صدور مجوز انتشار یک اثر چه دلیلی دارد؟
17 سال طلبگی و اسلام‌پژوهی در حوزه علمیه قم تا سطح اجتهاد، 15 سال تحصیل و پژوهش در فلسفه اخلاق در انگلستان، آشنایی و انس تؤامان با «فقه سنتی» و «فلسفه فقه و اخلاق» مدرن، اشراف بر سنت «روشنفکری/نواندیشی دینی» در ایران و جهان، و همچنین زبانِ پاکیزه‌ی نقدهای تفصیلی و مشخص‌اش به آراء روشنفکران و حوزویان شاخص در زمینه نسبت دین و اخلاق، منجر به اثرپذیری بیشتر روشنفکران دینی، دینداران نوگرا و حوزویان سنتی از محتوای کتاب می‌شود (کما‌این‌که حتی قبل از انتشار اثر، حلقه‌هایی از طلاب، فضلای حوزه، دانشجویان فلسفه و دین‌داران نواندیش به مطالعه دقیق و نقد آن پرداخته‌اند).
زبان بدون ابهام و ایهام و پپچیدگی، و استحکام منطقی استدلال‌ها و مباحث و ده‌ها نظریه و نکته‌پردازی‌های راهگشایی که در کتاب طرح شده نیز از برکات تربیت فنایی در بستر سنت فلسفه تحلیلی و فقه استدلالی است. فنایی نیز همچون مصطفی ملکیان و آرش نراقی و بر خلاف دیگر روشنفکران دینی شاخص، نقطه عزیمت خود را در نقد قرائت رسمی و مشهور از دین و فقه، نه معرفت‌شناسی و اندیشه سیاسی که «اخلاق» و «فلسفه فقه و اخلاق» قرار می‌دهد. او شاید تنها چهره‌ای در تاریخ «روشنفکری دینی/نواندیشی فقهی» باشد که هم فقیه است،‌ هم فلیسوف اخلاق و هم مدافع عقلانیتِ «تبیین دینی»؛ البته تبیینی «دینی» که جایگزین تبیین‌های «اخلاقی»، «فلسفی» و «علمی» نمی‌شود و با آن‌ها سازگار است، و در عین حال قابل فروکاهش به‌ هیچ‌یک نیست. این تببین دینی از نظر فنایی، در جای خود و در چارچوب اخلاق و متکی بر تجربه دینی فرد یا اتکایش به تجربه دینی پیامبران قابل دفاع و شفابخش محسوب می‌شود و به شکوفایی حیات باطنی و اخروی می‌انجامد.
اکثر انتقادات شنیدنی به دین رسمی، یا معطوف می‌شود به آن دسته از «احکام» فقه سنتی که «غیراخلاقی» است و یا ناظر است به «باورها»یی که مبتنی بر یک «اخلاق باورِ» خردپسند نیست. این دسته از احکام و باورهای «غیراخلاقی» طبق الگوی مورد دفاع ابوالقاسم فنایی در واقع اساساً «دینی» نیستند و در نتیجه «دین در چارچوب اخلاقِ» مورد نظر او که از باورها و احکام غیراخلاقی پالایش می‌شود، در برابر نقد درون‌دینی و برون‌دینی بسیار مقاوم‌تر است. از نظر او، خدا دو دسته فرامین دارد: «فرامین اخلاقی» که با عقل مستقل از دین کشف می‌شود و «فرامین فقهی» که پیامبر با اتکا به وحی و اشراف باطنی‌اش از آن‌ها خبر می‌دهد و در چارچوب اخلاق است.
شهرت‌گریزی، فروتنی، سی‌سال اشتغال‌ تمام‌وقت به تحصیل و پژوهش و سکوت نسبی فنایی، حضور کم‌رنگ او در عرصه عمومی، مطول‌نویسی‌اش در مقالات در دسترس‌اش، حجم زیاد این کتاب، عدم انتشار رسمی‌اش و تداوم انتظار برای صدور مجوز پخش، منجر به ناشناخته‌ماندن نسبی آراء او شده است ولی غنای این اثر و کتاب‌های در دست انتشار او و گره‌گشایی و قانع‌کنندگی پاسخ‌‌هایش به بسیاری از پرسش‌های دین‌داران نواندیش، آن‌چنان هست که پس از انتشار بدون تبلیغ توسط اندیشمندان ایرانی و غیرایرانی جدی گرفته‌ خواهند شد، به مرور بیشتر خوانده می‌شوند و بر اهمیت و تاثیرشان در سنت روشنفکری اسلامی افزوده خواهد شد.
«روشنفکری دینی» و «فقه نوگرا و اخلاقی» این بخت را یافته‌است که از اندیشه‌ها و آثار فنایی و نسل جدیدی از اندیشمندان پرمایه و بی‌ادعا که همزمان با دین سنتی و اندیشه اخلاقی مدرن آشنایی‌ دارند فربه‌تر شود. این اندیشه‌ها نویدبخش شروع مرحله بعدی تکامل سنت «روشنفکری دینی» در دفاع از دینی اخلاقی‌/عادلانه‌تر، معنوی/باطنی‌تر و خردپسندانه‌تر در غالب پروژه‌ی نظری «دین در چارچوب اخلاق»

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"آدمی فربه شود از راه گوش"

جلد دوم، بخش یکم:1369/7/6⏬⏬⏬⏬

بسیار طالب خیر باش، بهترین گفتار آن است که سود ببخشد و علمی را که نافع نباشد در آن خیری نیست و علمی که آموختنش روا نباشد نفعی هم در آن نیست"

زندگی انسان عرصه و میدان رقابتی تنگاتنگ است که در آن افراد زیادی حاضر می شوند و مسابقه می دهند ولی هرگز حاضر به باختن نیستند. این مسابقه میدان غفلت است و قوام آن به همین غفلت و جاه طلبی است مگر افرادی که مشمول هدایت هادیان واقع می شوند و جهت خاصی پیدا می کنند. اما چنین نیست که عرصه رقابت در این جهان تعطیل شود. چراکه برخی رقابت ها در عرصه شر و برخی در راه خیر است و از این روی قرآن کریم تاکید می کند که فقط در راه نیکی و خیر بر یک دیگر سبقت بگیرید. از سویی دیگر حضرت توجه را به علوم نافع سوق می دهند؛ چراکه در مکتب اسلام مطلق علم چندان مورد توجه نیست بلکه شخص عالم بیشتر مدنظر است. عالمی که به علم خود عامل نیست موجودی خیر نیست و علم او هم متصف به خیر نمی شود ولی شخصی که علم اندکی دارد و به همان اندک آموخته عمل می کند موجودی است که خیر او به دیگری می رسد. علم وقتی که به کار خیر نیاید به درد جدل می خورد و دیگر نافع نیست و شخص را سنگین تر خواهد کرد. بنابراین علم، باید انسان را بیشتر آمده خدمت و فروتن نماید تا این که غرور و تکبر و خودبینی به او ببخشد و او را از عالم و آدم طلبکار نماید. شخص عالم باید قدر این ثروت معنوی را بداند و ازهمین روی است که جهل بر علم غرور آفرین رجحان دارد. بر روی هیچ علمی خوب و بد حک نشده است بلکه شخص عالم متصف به خوبی و بدی می شود. در این صورت است که انسان باید بداند که چه چیزی می آموزد و پای درس چه کسی می نشیند. علم اگر سود نبخشد زیان آور است و به همین دلیل به قول امام محمد غزالی علم بی طرف نداریم. چراکه انسان را یا به حیات می رساند و یا به هلاکت. روش حضرت در نگارش این وصیت نامه این است که اولا گوینده را به لحاظ قدرت فکری در اوج می بینند و درثانی ذهن جوان هنوز مشوش نشده است و آماده دریافت حقیقت است. در این صورت اختلافات فکری و معیار داوری آنها روش می خواهد و نیازمند ضابطه است. از این روی تاریخ بهترین تجربه را در اختیار قرار می دهد و اگر انسان در پی این نیست که از تجربه دیگران درس بگیرد بهتر است که حداقل به سراغ شبهات پراکنده نرود. در این صورت راه صحیح در تشتت آراء کدام است؟ واضح است که انسان به دلیل محدودیت عمر نمی تواند همه مکاتب و ادیان را مورد مداقه قرار دهد چراکه باید با آنها زیست و از چشم آنها دنیا را دید؛ در این صورت دلیلی برای نادیده گرفتن تجربه گذشتگان وجود ندارد؛ پس باید به سنت سلف صالح وفادار بماند. چنانکه پیامبران با صداقت و امانت داری صدق نبوت را آشکار می کردند و روش آنها در جذب مخاطب تحبیب و مهر و محبت بود نه ارعاب.

نتیجه: انسان باید با مبنا قرار دادن سنت گذشتگان و به خصوص سلف صالح به تعمق در مکاتب و ادیان گذشته و حال بپردازد و از آنها درس بگیرد نه اینکه از صفر شروع کند.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #سلف_صالح؛ #پیامبر_رحمت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #علم_نافع؛ #فربهی.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔻 #نت_کتاب | اعتراف به خطای خود 🔺

■ #روانکاوی #روانشناسی

در بعضی از امتحانها _(امتحان کردن برخی امور در زندگی)- چنان نیست که بعد از امتحان و قبل از امتحان آن موضوع، وضع فرد امتحان کننده یکسان باشد و بتواند از راهی که آمده، بازگردد.
به قول یکی از فیلسوفان، " آدم از خطایی بر می گردد که کوچک باشد."
یعنی انسان از خطاهای بزرگ معمولا توبه نمی کند بلکه خطاهای بزرگ را توجیه می کند.
شجاعت آدمی برای اعتراف به خطا، محدود است.
این مسئله برای سیاست مداران و زمداران و برنامه ریزان اجتماع هم هست. نباید برنامه بزرگی را در جامعه اجرا کنند بدین خیال که اگر زیان آور شود، راه خود را عوض کنند و برگردند. اولا همیشه امکان برگشت نیست، ثانیا امکان اعتراف به خطا هم باقی نمی مانند. وجدان آدمی، او را در برابر خطاهای بزرگ چنان سخت ملامت می کند که قدرت و شجاعت اعتراف را از او می ستاند تا جایی که خطا را انکار می کند و به توجیه آن می پردازد.
در خطاهای کوچک است که انسان شجاعت توبه دارد...

و هر وقت خطایی توجیه شد، آدمی آن را ادامه خواهد داد.و چنین است که خطا بر خطا افزوده می شود.

✍ #عبدالکریم_سروش
📗 #اوصاف_پارسایان .

👁‍🗨 @jabbariamin

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

چرا نگذاشتند #سروش را بشناسیم؟!

امروز بخش های پایانی جلد یکم کتاب حکمت و معیشت اثر #عبدالکریم_سروش را که شرح نامه 31 نهج البلاغه از علی(ع) است خواندیم؛ به نسبت کتاب اوصاف پارسایان که چندی پیش از این کتاب تحلیل شده بود ذکر چندین نکته در خور اهمیت است. می دانیم که پیش از انقلاب ایران و پس از انقلاب جریان هایی به داخل کشور نفوذ کرده بود که نمی توانستیم با سلاح نظامی در برابر آن بایستیم و تبعا نمی توان در برابر تفکر با اسلحه ایستاد؛ چرا که تفکر همچون گلی است که شکفته می شود و از بین بردن فیزیکی مغز متفکر سفاهتی بیش نیست؛ مارکسیست ها با نفوذ در دانشگاه ها مصادف با ظهور انقلاب و پیش از آن در واقع قلب دانشگاه را نشانه گرفته بودند و با تزریق این تفکر که حق از تاریخ سرچشمه می گیرد و ما موجودیت خود را از تاریخ داریم در پی این بودند که تاریخ را به جای خدا قرار دهند(دولت_خدای هگل). از این روی پاسخ گویی این مهم بر دوش اندیشمندان و نواندیشان نهاده شد تا با توجه دادن مغز و هسته دانشگاه به منابع اصیل اسلامی در عین حال یادآوری کنند که این مکاتب فقط به درد دنیا می خورند(اکنون در مقام داوری و ارزش داوری و حقانیت دین بر اساس ابطال پذیری و یا عدم آن نیستیم، بلکه فرض بر این است که اندیشمند نشان دهد که توان پاسخ گویی به شبهات را چه به لحاظ درون دین و چه به لحاظ بیرون از آن دارد). عبدالکریم سروش به عنوان نواندیش دینی و به زبان جدیدتر پدیدارشناس دین به سراغ شرح این خطبه ها و نامه های موجود در نهج البلاغه رفت و نشان داد که در منابع یونانی و سپس تر منابع مارکسیستی نشانی از ولایت الهی یافت نمی شود. ایشان به این ترتیب گامی فراتر می نهند و ضمن یادآوری این خطبه ها بخش بسیار مختصری از تفکر سپس تر خود را در آن می گنجانند و یادآوری می کنند که معنای دقیق روشنفکر دینی این است که نشان دهیم باید هم از درون و هم از بیرون در برابر شبهات ایستاد و این به لحاظ جامعه شناسی تاریخی مطلوب است. هم چنین خطبه اوصاف متقین و نامه سی و یکم نهج البلاغه حاوی مسایل مهمی بود که از طریق آن می توانستند در برابر جریان های به اصطلاح انحرافی ایستادگی کنند. امثال علی شریعتی و مرتضی مطهری هرچند بر روی این پروژه دست گذاشتند اما آنچنان که باید در طرح خود پیش نرفتند. اتفاقا علی شریعتی با وارونه کردن اسلام تفسیری وارونه از آن عرضه کرد. وی در پی این بود که باید تمام تضادها در جامعه رفع شود تا گرایش به توحید که اس اساس بوده است احیا شود؛ سروش بر شریعتی ایراد می گیرد که نمی توان تمام تضادها را از جامعه رفع نمود چه که خود شریعتی به برخی از تضادهای مطلوب نظر داشت. سروش با این دیدگاه و با استناد به آیات و روایات نشان داد که نیاز نسل جوان انقلاب چه بوده است!!! از طرفی مرتضی مطهری علی رغم اینکه خطیب و سخنوری توانا بود به تبع آن آشنایی درستی از غرب نداشت؛ وادی تامل و تفکر وادی تعارف نیست. مطهری به دلیل عدم آشنایی دقیق و ظریف با زبان خارجی(حداقل انگلیسی و آلمانی و فرانسه) فقط با استناد به کتاب سیر حکمت در اروپا اثر ذکاءالملک فروغی فلسفه تاریخ هگل را مورد انتقاد قرار می دهد و به فهم بسیار سطحی و ناقصی از غرب دست می یابد حال که می دانیم کتاب سیر حکمت در اروپا هرچند در ناحیه ای از تاریخ کشور اثری سترگ است اما آنچنان که باید شایان توجه نیست مگر آن بخشی که گفتار در روش رنه دکارت فیلسوف فرانسوی را بازنمایی می کند. بنابراین مطهری علی رغم توانایی و کمک به نسل انقلاب قادر نبود به اساس غرب پی ببرد؛ این در حالی است که سروش نیاز نسل جوان انقلاب را می فهمد و درست در همان نقطه انگشت می گذارد، به صورتی که سپس تر و بنابر آشنایی با افکار کارل پوپر سعی در معرفی علوم انسانی با قرائتی متفاوت دارد. سروشی که در آن دوران، حکمت و معیشت را می شکافد و قلم بر منابع اصیل می زند در تحول فکری و منطق درونی اندیشه خود نه بر افکار پیشین خود پشت پا می زند و نه همچون رضا داوری اردکانی خود را تبرئه می کنند(ر.ک به فلسفه، سیاست و خشونت). سروش به این ترتیب متناسب با هر دوره ای قرائتی جدید ارائه می کند و قشری نگران و سطحی اندیشان گمان می کنند که او خود را از گذشته تبرئه کرده است. هرچند در برخی از ناحیه ها و با فهم دقیق ایشان می توان به گفت و گو در آراء و افکارشان پرداخت اما به هر روی نمی توان تاثر او را در فضای فکری کشور نادیده گرفت. در پایان قولی از یکی از اندیشمندان قرون وسطی را نقل می کنیم که گفت:

(ما کوتاه قدانی هستیم که بر دوش بلندقامتان ایستاده ایم).

بامهر🌹🌹

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔉🔉 صدای سروش

✳️ هیچکس بدون ولی نیست. مومنان در سایه ولایت خدا و کافران در ذیل ولایت طاغوت به سر می برند.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔉🔉 صدای سروش

✳️ اگر شخصی مدعی شود که در مرتبه فوق حق و اخلاق قرار گرفته ادعای خدایی کرده است. در روزگار ما این ادعا در جامه دولت و حکومت تجلی یافته است.

✍ #عبدالکریم_سروش.

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔊🔊 صدای سروش

✳️ حق در تملیک شخص یا گروه خاصی نیست و جریانی دو طرفه است. هیچکس نمی تواند ادعا کند که بر دیگری حق دارد اما تکلیف ندارد.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟!"

بخش هفدهم:1369/4/8⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬

"و در دین تفقه کن و خود را به تحمل مکروهات عادت بده و چه اخلاق نیکویی است که آدمی در راه حق صبور باشد"

✳️ دو گزینه انسان را برای نوشیدن طعم تلخ صبر مهیا می کند. 1) اینکه بدانیم نظام عالم در دستان ما نیست و اختیار ما به حدی نیست که همه امور عالم را کامکارانه تصرف کند. 2) محبت و عشق که به وسیله آنها، ناکامی ها هیچگاه ما را دچار تلخکامی نمی کنند. تحمل مکروهات با رسیدن به مقام یقین آسان می شود و صبر زاییده یقین است. مواضع صبر هم متفاوت است و بنابر درجات به صبر در برابر مکروهات، معصیت ها و طاعت ها تقسیم می شود. صبوری مراتب مختلفی دارد و صورت کلی آن فقط در برابر مشکلات ظاهر می شود. گویا این بی تابی در روان انسان به شکل اضطراب ظاهر و در زبان به شکل ناسزا و ملامت و در اندام ها به صورت اقدام های نسنجیده ظاهر می شود. پس اگر انسان در برابر مشکلات ایستادگی کند شیرینی صبر خود را دریافت خواهد کرد. بودند مکاتبی که معنای ناصواب صبر را در قاموس اخلاق زجرکشی خلاصه می کردند و در برابر هیچ مشکلی ایستادگی نمی کردند؛ چراکه آن را منافی و متضاد با دستور صبر می دیدند. آنها درک نمی کردند که انسان با مشکلات عدیده ای مواجه می شود و هرقدر مقصود و هدفش والاتر باشد مزاحمت ها بیشتر می شود. صوفیان تلاش آدمی را در برابر مشکلات منافی با صبر می دانستند. این در حالی است که انسان می تواند برخی مشکلات را رفع کند و برخی را تخفیف دهد و تسکین یابد. در این صورت زجرکشی بی هدف عین نادانی است. صبر به معنای تحمل هر بلایی نیست. بلکه بدان معنا است که انسان زمانی که در مسیری قدم می نهد برنامه ای سنجیده برای رویارویی با مشکلات داشته باشد. بنابراین نباید گفت بلا نعمت است؛ هرچند برخی بلایا نتایج خیر دارند اما بلایی که در مسیر هدف و با آگاهی صورت می گیرد مدنظر است نه این که فی نفسه مفید باشد؛ این مصداق نشان می دهد که انبیای الهی بی جهت رنج نمی کشیدند. پس نمی توان همه انسان ها را به استقبال بلایا دعوت کرد چون برخی محکم هستند و برخی دیگر با کوچکترین بادی از جا به در می روند و همین معنا است که می گوید صبر استقبال ناسنجیده نیست، بلکه دست نکشیدن از هدفی است که با آن منافاتی ندارد. صبر این است که انسان دریابد حتی با وجود برنامه ریزی هم با مشکلات مواجه خواهد شد و نباید به دلیل وجود پاره ای از مشکلات برنامه ریزی ها را کنار گذاشت. از همین جهت بود پیامبران که هدفی عالی داشتند رنج برایشان افزون تر بود. در وجهی دیگر صبر به معنای این است که انسان بنشیند تا زمان مقتضی نتیجه فرابرسد و بداند که نباید انتظار حصول مطلوب را پیش از رسیدن موعد مقرر انتظار داشته باشد. پیامبران الهی صبر می کردند و می دانستند که بذر را در کدامین زمین بپاشند و به زمین و زمان لعن نمی فرستادند. ازهمین روی به دنبال چاره جویی و راه حل می گشتند و همین معنای صبر در راه حق بود.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #پیامبر_رحمت؛ #صبر؛ #انبیای_الهی؛ #صوفیان؛ #تفقه_در_دین

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

" پشمینه پوش تنگخو از عشق نشنیده ست بو"
بخش شانزدهم:1369/4/1⬇️⬇️⬇️⬇️

هم نشینی با خدا دعوی نفی الوهیت است. نفس انسان سرکش است و باید آن را بر سرجای خود نشاند. ازهمین روی می توان دریافت که مجاهدت خالصانه در راه خدا جهاد از سر بندگی است. اما این مجاهدت نیازمند صبر است و یکی از نتایج تضمین شده آن کسب هدایت. انسان باید بداند که جهان همیشه مطابق میل او نیست و اگر این حقیقت را درک نکرده باشد فردی بی دانش و بی همت است. بنابراین صبر بر مکروهات نیازمند علم و همت است و علم یعنی اینکه انسان بداند که جهان همیشه مطابق میل ما نیست. از سویی علم باید قرین همت شود. انسان هم چنین باید درک کند که دایره اختیار وی محدود است. پس در همین امور اختیاری هم باید نفس خود را ضبط و مهار کند. از این روی است که معنای صبر در قرآن بازداشتن نفس از افراط و گزافه روی است. عارفان به دو دسته تقسیم می شدند عده ای که زهد عارفانه را ترویج می کردند و عده ای که زهد عاشقانه را رواج می دادند. در مقوله اول سالک در انبوهی از نظرات گم می شود و تعادل شخصیت خود را از دست می دهد. لذا کسی که هنوز به تعلقات مادی و دنیوی وابسته است ترک آن برایش به منزله پریشانی و مرگ است. و همین محبت عاشقانه است که ترک تعلقات را آسان می کند. انسان بی محبت انسان بی هنر و ناکامی است. بنابراین عارفان می آموزانند که عشق آموزگار فضیلت ها است و اگر در دلی زبانه بکشد انبوه رذیلت ها را از بین خواهد برد. در این صورت شخص عاشق در برابر تعلقاتی که آنها را ترک می کند احساس زیان ندارد و نفسش پالوده شده و بیگانه را از خویشتن بیرون کرده است. او پس از راندن بیگانه از وجود خود تمنایش تمنای الهی می شود. او می داند که کج روی در جهان هیچگاه از بین نمی رود و از همین جهت تا پایان عمر خود را مکلف می بیند که دیگران را به حق صبر توصیه کند و در عین حال خودش حق پذیر باشد. سالک عاشق در می یابد که برخی از نعمت های این جهان وارونه است و امتحان الهی از طریق این ظواهر را در این می بیند که جسارت گام نهادن در عرصه های سخت را به وی می آموزد. در نتیجه درک می کند که جهان بر مدار سنجیده ای می گردد.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #رذیلت؛ #فضیلت؛ #تعلقات.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

💠💠 متن سخنان اصغر فرهادی که در غیاب او توسط انوشه انصاری در مراسم اسکار خوانده شد :


🔻 افتخار بزرگی‌ست که برای دومین بار این جایزه با ارزش را دریافت می‌کنم. از اعضای آکادمی، گروهم در ایران، تهیه‌کننده‌ام الکساندر ماله‌-گی و پخش‌کنندگانم کوهن مدیا و آمازون تشکر می‌کنم. همچنین سپاسگزارم از همبستگی دیگر کاندیداهای بهترین فیلم خارجی.
متاسفم که امشب در کنار شما نیستم، من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگر که با قانون غیرانسانی منع ورود مهاجران مورد بی‌احترامی واقع شدند به آمریکا نیامدم.
تقسیم‌بندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی، باعث ترس می‌شود، ترسی که توجیهی‌ست دروغین برای خشونت‌ها و جنگ‌ها. جنگ‌هایی که مانع بزرگی بوده‌اند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شده‌اند.
سینماگران می‌توانند با چرخش دوربین‌هایشان به مشترکات انسانی، کلیشه‌هایی که از ملیت‌ها و ادیان مختلف ساخته شده است را بشکنند و زمینه‌ همدردی و به دنبال آن همبستگی مردمان جهان را فراهم کنند. همدردی چیزی‌ست که ما امروز بیشتر از هر زمان به آن نیازمندیم.🔺

👁‍🗨 @jabbariamin

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"شریعت رسن صامت است"

در مقام فهم شریعت هم به دانش های درونی و هم به دانش های بیرونی نیازمند هستیم. تاریخ نشان داده است که تفقه و توکل و زیارت و... هم خوب استفاده شده و هم بد. هضم دین و به این سو و آن سو کشانیدن آن در دل فرهنگ های دیگر صورت می گیرد. لذا نیک اندیشان باید هم فکر درون دین را داشته باشند و هم بیرون آن را مدنظر قرار دهند و معنای دقیق روشنفکری دینی همین است. متن مقدس صامت است و فهم های متفاوتی از آن صورت می پذیرد. پس در تبلیغ احکام شریعت تقوای پیشینی باید مزاج و اعتدال فکری شخص را فراهم نماید تا هنگامی که اندیشه دینی عرضه می شود در جای خود بنشیند.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #حکمت_و_معیشت.

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴 #بخش_اول

آخر یک شب تنگ آمدم.

گفتم: «ننه!»

گفت: «هان.»

گفتم: «آخر مردم دیگر هم زن و شوهرند. چرا هیچ‌کدام مثل تو و بابام شب و روز مثل سگ و گربه به جان هم نمی‌افتند؟» گفت: «مرده‌شور کمال و معرفتت را ببرد. با این حرف زدنت که هیچ به پدر ذلیل شده‌ات نگفتی از این‌جا پاشو، آن‌جا بنشین.»

گفتم: «خوب حالا جواب حرف مرا بده.»

گفت: «هیچی، ستارۀ ما از اول مطابق نیامد.»

گفتم: «چرا ستاره‌تان مطابق نیامد؟»

گفت: «محض این‌که بابات مرا به زور به زور بِرد.»

گفتم: «ننه به‌زور هم زن و شوهری می‌شد؟»

گفت: «آره، وقتی پدرم مرد، من نامزد پسر عموم بودم. پدرم دارائی‌اش بد نبود. الا من هم وارث نداشت، شریکش می‌خواست مرا بی‌حق کند. من فرستادم پی همین مامرد از زن کمتر که آخوند محل و وکیل مدافعه بود که بیاد با شریک‌الملک بابام برود مرافعه. نمی‌دانم ذلیل شده چطور از من وکالت‌نامه گرفت که بعد یک هفته چسبید که من تو را برای خودم عقد کرده‌ام.. هرچه من خودم را زدم، گریه کردم، به آسمان رفتم، زمین آمدم، گفت الا و للا که تو زن منی، چی بگویم مادر، بعد از یک سال عرض و عرض‌کشی، مرا به این آتش انداخت، الهی از آتش جهنم خلاصی نداشته باشد. الهی پیش پیغمبر روش سیاه بشود. الهی همیشه نان‌ سواره باشد و او پیاده. الهی روز خوش در عمرش نبیند. الهی که چشم‌های مثل ازرق شامیش را میرغضب در آورد.»

این‌ها را گفت و شروع کرد زار زار گریه کردن. من هم راستی‌راستی از آن شب دلم به حال ننه‌ام سوخت. برای این‌که عقد دخترعمو و پسرعمو را در آسمان بسته‌اند. برای این‌که من هم ملتفت بودم که جدا کردن نامزد از نامزد، چه ظلم عظیمی است. من راستی‌راستی از آن شب دلم به حال ننه‌ام سوخت. از آن شب دیگر دلم با بابام صاف نشد. از آن شب هروقت چشمم به چشم بابام افتاد، ترسیدم. برای این‌که دیدم راستی‌راستی به قول ننه‌ام گفتنی، چشم‌هاش مثل ازرق شامی است. نه تنها آن‌وقت از چشم‌های بابام ترسیدم، بعدها هم از چشم‌های هرچه وکیل بود ترسیدم. بله ترسیدم. اما حالا مقصودم این‌جا نبود. آن‌ها آن‌ها که مردند و رفتند به دنیای حق و ما ماندیم در این دنیای ناحق، خدا از سر تقصیر همه‌شان بگذرد. مقصودم این‌جا بود که اگر هیچ‌کس نداند، تو یک نفر می‌دانی که من از قدیم از همه مشروطه‌‌خواه‌تر بودم. من از روز اول به سفارت رفتم، به شاه عبدالعظیم رفتم، پای پیاده همراه آقایان به قم رفتم. برای این‌که من از روز اول فهمیده بودم که مشروطه؛ یعنی عدالت، مشروطه؛ یعنی رفع ظلم، مشروطه؛ یعنی آسایش رعیت، مشروطه؛ یعنی آبادی مملکت. من این‌ها را فهمیده بودم؛ یعنی آقایان و فرنگی‌مآب‌ها این مطلب را به من حالی کرده بودند. اما از همان روزی که دست خطاز شاه مرحوم گرفتند و دیدم که مردم می‌گویند که حالا دیگر باید وکیل تعیین کرد، یک دفعه انگار می‌کنیم یک کاسۀ آب داغ ریختند به سر من، یک دفعه سی‌وسه بندم به تکان افتاد. یک دفعه چشمم سیاهی رفت. یک دفعه سرم چرخ زد. گفتم بابا نکنید. جانم نکنید، به دست خودتان برای خودتان نتراشید. گفتند: «به! از جاپن گرفته تا ته په‌تا‌پرت، همۀ مملکت‌ها وکیل دارند.»

گفتم: «بابا والله من مرده و شماها زنده، شما از وکیل خیر نخواهید دید، مگر همان مشروطه خالی چطور است؟»

گفتند: «برو پی‌کارت، سواد نداری حرف نزن. مشروطه هم بی‌وکیل می‌شود؟»

دیدم راست می‌گویند.

گفتم: «بابا پس حالا که تعیین می‌کنید، محض رضای خدا چشمانتان را وا کنید که به چاله نیفتید. وکیل خوب انتخاب کنید.»

گفتند: «خیلی خوب.»

بله گفتند خیلی خوب. چشم‌هاشان را وا کردند. درست هم دقت کردند. اما در چه؟ در عظم‌بطن، کلفتی گردن، بزرگی عمامه، بلندی ریش، زیادی اسب و کالسکه، بیچاره‌ها خیال می‌کردند که گویا این وکلا را می‌خواهند بی‌مهر و وعده، به پلو‌خوری بفرستند که با این صفات، قاپوچی از هیکل آن‌ها حیا کند و مهر و رقعه دعوت مطالبه نکند.

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…
Subscribe to a channel