آکادمی مدیریت استراتژیک، مسیرِ متفاوتِ اندیشیدن... ☎️ارتباط با ما @manager_irst 👈
✅قدرت تصمیمگیری استراتژیک
تصمیمگیری استراتژیک یکی از مهمترین مهارتهایی است که مدیران برای موفقیت سازمانی به آن نیاز دارند. پژوهشهای منتشرشده در مجلات مدیریتی نشان میدهد که مدیرانی که از فرآیندهای تصمیمگیری مبتنی بر داده و تحلیل استفاده میکنند، ۳۰٪ عملکرد بهتری نسبت به مدیرانی دارند که به شهود یا روشهای سنتی متکی هستند.
تصمیمگیری استراتژیک فرآیندی است که در آن مدیران با بررسی دادهها، تحلیل محیط داخلی و خارجی، و شناسایی روندهای بازار، جهتگیریهای کلیدی سازمان را مشخص میکنند.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅خلاصه کتاب مرگ مدیریت مدرن
📗📘📕
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
🔰وقتی تفکر استراتژیک نداریم، فردای یک کشور، فدای روزمرگی امروزمان می شود.
عیسی کلانتری:
"تا سال ۱۴۲۰ کشاورزی در نقاط وسیعی از ایران تعطیل خواهد شد و آبی باقی نخواهد ماند. تنها راه نجات کشور نصف کردن فوری مصرف آب است. از ۹۰ میلیارد متر مکعب به نصف. مملکت رو نابود کردیم و حالیمون نیست"
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅گزارش عملکرد مالی مایکت
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅سندورم های سازمانی
1- تروریسم سازمانی (Organizational Terrorism Syndrome)
در تعدادی از سازمان های سلسله مراتبی که افراد در سطوح سازمانی مختلف اشتغال دارند، این احتمال وجود دارد که کارکنان به خاطر حفظ موقعیت خویش و هم چنین آماده سازی زمینهی لازم برای ارتقای شغلی خود، افراد هم ردیف خود را نزد مدیر سازمان بد جلوه دهند، که به این عمل ترور شخصیت یا تروریسم سازمانی میگویند.
2- سندرم گروه اندیشی (Group Thinking Syndrome)
گروه اندیشی یک نحوه ی تفکر است که در آن اعضاء گروه تحت فشار گروهی، آن چنان محو جو می شوند که از ارزیابی های واقع بینانه باز می مانند و به یک راه حل که مورد نظر گروه است دل می بندند و آن را باور می کنند.
مهمترین نشانهها و عوارض ناشی از گروه اندیشی عبارت است از:
توهّم آسیب ناپذیری
گریز از نقد منطقی
یک سو نگری و تعصب گروهی
کلیشه گرایی و تفکر قالبی
اِعمال فشار بر اعضا
چشم پوشی مفرط از لغزش های گروه
اتفاق آراء و توافق جمعی بی منطق و
نادیده گرفتن اطلاعات مخالف.
3- سندرم آپولو (Apollo Syndrome)
این سندرم اشاره به حالتی دارد که در آن افراد با قابلیت های بسیار ضعیفی دارند. در مبحث مدیریت منابع انسانی، موضوع Apollo Syndrome به فردی اشاره می کند که در رزومه خود، به طور اغراق آمیزی نتیجه و موفقیت تیم هایی که در آن حضور داشته را به خود نسبت می دهد و کارفرمایان پس از استخدام متوجه می شوند چه کلاه بزرگی سرشان رفته است!
4- سندرم استکهلم (Stockholm Syndrome)
در این سندرم کارکنان سازمان که سرخورده از بی عدالتی در سازمان خود می باشند، با به اصطلاح «آدم بدها» که میتوان آنها را رقبای خونین سازمان دانست احساس همبستگی بیشتری میکنند و در جهت تامین منافع رقیب بر می آیند.
5- سندرم تغییر مکرر (Repetitive Change Syndrome)
زمانی که سازمانها بیش از توان معقول کارکنان خود در پذیرش تغییر اقدام به بمباران تغییرات میکنند تقریبا هیچ یک از این تغییرات به ثمر نخواهد نشست و یا به صورت ناقص اجرا خواهد شد. فرسایش کارکنان نیز از پیامد های اینگونه تغییرات است. شرکت هایی که از این سندرم رنج میبرند، بیش از حد روی تغییرات داخلی تمرکز میکنند و از نیازهای مشتریان خود غفلت میکنند.
6- پارادوکس آبلین (Abeliene Paradox)
پارادوکس یا تناقض آبلین اشاره به مواقعی دارد که گروهی از افراد به صورت جمعی تصمیمی می گیرند که بر خلاف تمایلات تمامی افراد گروه است! گاهی اعضا پیشنهادات و نظراتی را می دهند و بر سر آن توافق می کنند که مد نظر هیچ یک نبوده است، و نتیجه بالطبع رضایت بخش نخواهد بود.
7- سندرم در اینجا اختراع نشده است (Not Invented Here Syndrome)
گاهی اوقات برخی تیم ها از پذیرش تکنیک ها و فناوری هایی که خود ایجاد نکردهاند سر باز می زنند. روانشناسان اعتقاد دارند که در این سندرم، کارکنان سازمان به دنبال مطرح شدن در سازمان بوده و تلاش دارند تا برای خود اعتبار شخصیتی کسب نمایند. دراین شرایط کارکنان آنقدر کوچک و حقیر میشوند که حتی از انجام بهترين روشها و ایده ها امتناع میورزند. این سندرم موجب بسته شدن فضای سازمان می شود و روابط سازمان با نهادهای دیگر را دچار خدشه میکند.
8- سندرم غفلت جمعی (Pluralistic Ignorance Syndrome)
گاهی اوقات می بینیم که یک موقعیت اظطراری و یا ابهام آمیز در سازمان بوجود آمده، ولی موقتا دست نگه میداریم و طوری رفتار کنیم که گوئی اتفاقی نیفتاده است و به دور و بر خود نگاه می کنیم، ببینیم دیگران چه واکنشی نشان می دهند. در چنین وضعی افراد دیگر نیز به همان دلایل طوری رفتار میکنند که گوئی اتفاقی نیفتاده است و به دور و بر خود نگاه می کنند که ببینند دیگران چه واکنشی نشان می دهند. این نمونه ای بارز از پدیده ی غفلت جمعی است که در سازمانهای دور بر خود نیز کم و بیش شاهد آن هستیم.
9- سندرم سیب لک دار (Bad Apple Syndrome)
می دانیم که اندازه ی گروه، هدف گروه، اتکاء متقابل اعضاء گروه به یکدیگر و هویت گروه همگی عواملی هستند که بر چگونگی عملکرد جمعی گروه اثر میگذارند.
چنانچه عضوی از گروه این عوامل را خدشه دار و به آن آسیب برساند، این آسیب به کل گروه سرایت خواهد کرد. همچون سیبی که با نمایان شدن لکه خرابی بر آن، فساد و تخریب در آن گسترش یافته و سیب از بین خواهد رفت. فلذا به محض مشاهده ی فساد میتوان ابتدا اقدامات درمانی را صورت داد و در صورت تایید درمان ناپذیر بودن آن، باید عضو دچار شده را اخراج تا بیماری کل سازمان را فرا گیرد.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅تئوری یادگیری اجتماعی
این تئوری که توسط "آلبرت بندورا" ارائه شده است، بر اهمیت مشاهده و الگوبرداری از رفتارها، نگرشها و عکسالعملهای هیجانی دیگران تأکید دارد. بر اساس این تئوری، یادگیری در یک محیط اجتماعی و در تعامل افراد با یکدیگر اتفاق میافتد. بندورا، یادگیری مشاهدهای و تقلید و الگوبرداری را اصل و اساس یادگیری میداند.
🔰این تئوری مشتمل بر ۴ مرحله است:
۱- مشاهده رفتار و منش کسی که الگوست.
۲- به خاطر سپردن آنچه که فرد الگو (مدل) انجام داده است.
۳- تلاش برای انجام رفتار الگوبرداری شده
۴- انگیزه برای تثبیت و تکرار رفتار که میتواند ناشی از پاداشگرفتن یا مهمبودن الگو و ... باشد.
🔰توصیه های مدیریتی تئوری یادگیری اجتماعی
افرادی که دارای موقعیت مهم، موفقیت زیاد، دانش و تخصص بالا یا تعالی معنوی هستند، از شانس بیشتری برای آنکه مورد تقلید قرار بگیرند، برخوردارند.
از کارکنانی که مقبول و محبوب و موفق هستند، الگو بسازیم تا بقیه کارکنان از آنها الگو بردارند و یاد بگیرند.
✅شناسایی ۶۴ ژن مرتبط با پیرشدن مغز
پژوهشگران موفق به شناسایی ۶۴ ژن تأثیرگذار بر فرایند پیرشدن مغز شدهاند و ۱۳ دارو و ترکیب ضدپیری را نیز که احتمالاً روی این ژنها اثر میگذارند، شناسایی کردهاند. این مطالعه یکی از گستردهترین تحقیقات در زمینه تأثیر ژنتیک بر زوال مغز است.
برای این پژوهش، دانشمندان با استفاده از یادگیری ماشینی و دادههای بیوبانک بریتانیا، سن زیستی مغز حدود ۳۹ هزار نفر را تحلیل کردند. نتایج نشان داد که برخی از این ژنها در فرآیندهایی مانند لختهشدن خون و مرگ سلولی نیز نقش دارند. در این میان، ۷ ژن بیشترین ارتباط را با پیری مغز داشته و احتمالاً تغییر عملکرد آنها میتواند به کندشدن این روند کمک کند.
همچنین، ۴۶۶ ترکیب دارویی شناسایی شده که ۲۹ ژن مؤثر بر پیری مغز را تحت تأثیر قرار میدهند. یکی از این داروها، راپامایسین، که برای جلوگیری از رد پیوند اعضا استفاده میشود، ممکن است در کندکردن روند پیری نیز نقش داشته باشد. البته یافتهها عمدتاً بر اساس دادههای جمعیت اروپایی هستند و تعمیمپذیری آنها به سایر جمعیتها نیاز به بررسی بیشتری دارد.
#علمی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
🎥استراتژی اقیانوس آبی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅سال ۱۴۰۳ در ۶ دقیقه
🎥
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅ویژگی های سازمان های مطلوب از نگاه پیتر دراکر استاد برجسته مدیریت
۱ – بیانیه ماموریتی قدرتمند، و پاسخی قانع کننده به سوال سخت و فریبنده ”کسب و کار ما چیست؟” دارید.
۲ – همیشه به این فکر میکنید که “تنها یک تعریف معتبر از هدف کسب و کار وجود دارد: ایجاد مشتری” و این در حالیست که می پذیرید ” کیفیت چیزی نیست که تامین کننده داخل محصول یا سرویس قرار میدهد، بلکه چیزی است که مشتری از بیرون می بیند و حاضر است که بابت آن پول پرداخت نماید”.
۳ – مسئولیت پذیری و پاسخگویی را در عمق سازمان خود نهادینه و استراتژی ارتباطی و پایه ای ” به پائینی ها گوش کن و با بالائی ها صحبت کن” را همیشه دنبال میکنید.
۴ – با این حقیقت که این سازمان است که افراد را می سازد (یا به رشد آنها کمک و یا از رشد جلوگیری می کند) بخوبی کنار آمده اید و هرچه در توان دارید را برای کمک به رشد آنها انجام می دهید.
۵ – نوآوری (تغییری که بعدی جدید از کارایی را میسازد) را، مسئولیتی بر دوش تمامی افراد سازمان و نه تنها کارمندان واحد طرح و توسعه می دانید.
۶ – به طور منظم چیزهایی (محصولات، سیاست ها، روشها) که دیگر کارائی لازم را ندارند و یا نسبت به فرصت هایی آینده، منابع زیادی مصرف می کند را رها می کنید.
۷ – چیزهایی که قابل اندازه گیری هستند را اندازه گیری و آنهائی که نمی شود را تحت نظر می گیرید و میدانید که نمی توان نیت های خوب را جایگزین نتایج و عملکرد نمائید.
۸ – دیدی بلند مدت دارید (نه فقط کوتاه مدت) و همواره به یاد دارید که تحلیلگران بازار سرمایه بر این باورند که “شرکت ها پول می سازند.
۹ – با مجموعه ای از ارزش های پایه زندگی میکنید و بر این باورید که همانگونه که بدن انسان به ویتامین ها و املاح معدنی نیازمند است، سازمان نیز به ارزشها نیاز دارد.
۱۰ – مسئولیت اجتماعی خود را با درک اینکه، سازمان در قبال هر چیز و هر کسی که با آن در ارتباط است مسئول است، به معرض نمایش قرار دهید.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅قانون مزرعه
۱- ركن اول قانون مزرعه:
وقتی چيزی میکاری بايد صبر کنی تا در وقت خودش به تو محصول بدهد.
غير از اين ممكن نيست.
"صبر" ركن اول قانون مزرعه است.
صبر با تحمل تفاوت دارد. تحمل همراه با نارضايتی است درصورتی که صبر همراه با رضايت و پذيرش است.
✅تئوری اسب مُرده
سرخپوستان آمريکا یک ضربالمثل قدیمی دارند با اين مضمون که:
"وقتی ديديد اسبتان مرده، پياده شويد."
✅استراتژی خروج چیست؟
استراتژی خروج یک مفهوم کلیدی در برنامهریزی است و تقریباً در مورد هر پروژهای مستقل از موضوع پروژه تعریف میشود. برای حصول موفقیت در هر کاری شغل، تحصیل، سفر، پیوند، جدایی، و هر چیز دیگری باید بدانیم استراتژی خروج ما چیست. آیا راه بازگشت داریم؟
شناگران پیش از آنکه در یک مسیر طولانی شنا کنند، راه بازگشت به نقطه شروع را هم در نظر میگیرند. حتی وقتی مغازه میرویم تا لباس یا چیز دیگری بخریم ابتدا باید خاطرجمع باشیم که میتوانیم در صورت لزوم پس بدهیم. داشتن انتخاب خروج از یک تصمیم نقش مهمی درتصمیم گیری دارد.
بعد از لشگرکشی به عراق و افغانستان، وقتی مهاجمین به مشکلات بزرگ افتادند، ذکر و فکرشان، استراتژی خروج بود و دیدیم در عراق سیاست آمریکا تغییر کرد و استراتژی خروج کلید خورد. در افغانستان نیز استراتژی خرو ج در دستور کار رهبران ایالات متحده است. در همه جنگها، فرماندهان ضمن طرح حمله، فکر عقب نشینی و خروج از صحنه عملیات را هم میکنند. استراتژی خروج خودش یک علم است.
فقط جنگ نیست که احتیاج به استراتژی خروج دارد، هر کاری از زدن یک شرکت گرفته تا پیوند با یک گروه سیاسی و حتی رفتن به یک آسمانخراش، لازم است راه در رو آن را هم بشناسیم وگرنه در شرایط خطیر با مشکل روبرو میشویم. برای همین در بیشتر ساختمانهای عمومی علامت استراتژی خروج را به دیوار میزنند و زیر آن نقشه ای از ساختمان و مسیرهای خروجی به نحوی ترسیم شده که توجه حاضران در آن مکان را جلب کند. هدف آن است که اگر سانحه ای مثل آتش سوزی رخ داد همه بتوانند راه گریز پیدا کنند.
پیش از ورود، راه خروج را هم در نظر بگیرید. گاهی خروج بسیار پرهزینه وطولانی مدت است. اگر رقبا، موانع زیرکانه ای برای ورود شما طراحی ننموده باشند، شاید ورود آسان باشد ولی خروج ممکنست پرهزینه و زیان بار باشد. برای ورود به بازار، هیجان های کاذب ممکنست ما را از تحلیل درست شرایط باز دارد و راه خروج را در نظر نگیریم.
✅از پیشتازی تا عقبماندگی: اقتصاد ترکیه ۳ برابر ایران شد
آمار صندوق بینالمللی پول (IMF) حرفهای زیادی برای گفتن دارد:
در سال ۲۰۰۰، تولید ناخالص داخلی ایران با ۳۶۶ میلیارد دلار، از ترکیه با ۲۷۳ میلیارد دلار جلوتر بود.
اما حالا، در سال ۲۰۲۴، ورق حسابی برگشته است. ترکیه با جهشی خیرهکننده به ۱۳۴۰ میلیارد دلار رسیده، در حالی که ایران فقط به ۴۳۴ میلیارد دلار دست پیدا کرده.
این یعنی در عرض ۲۴ سال، اقتصاد ترکیه تقریباً ۵ برابر شده، اما ایران با رشدی ناچیز، نه تنها نتوانسته پا به پای رقبا پیش برود، بلکه به شکلی نگرانکننده از قافله منطقه عقب مانده است. این فاصله عظیم، زنگ خطری برای آینده اقتصادی ایران است؛ کشوری که روزگاری در منطقه حرف اول را میزد، حالا کجای این رقابت ایستاده؟
World of Statistics
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅کسبوکارهایی که از روش های غیرواضح و عجیب پول در می آورند
🔰روش های زیادی برای پول در آوردن وجود دارند. ولی شاید با روش های زیر کمتر آشنا باشید:
1️⃣ مک دونالد: آنها بیشتر از اینکه از فروش همبرگر پول دربیاورند، از فروش «حق امتیاز» شعبه های خود کسب درآمد می کنند. امروزه مک دونالد، یکی از موفق ترین کمپانی های حوزه املاک به شمار می رود.
2️⃣ زمانی بود که بخش فروش قطعات و تجاری تویوتا بیشتر از فروش خودروهایش درآمد عایدش می کرد. مثلا اتوموبیل های مسابقه ای MG، هزینه قطعاتشان از خود خودرو بیشتر بود.
3️⃣ کمپانی Best Buy که ظاهرا در حوزه فروش وسایل الکترونیکی فعالیت دارد، حاشیه سود بسیار کمی از این کار می برد. در عوض، عمده سود کمپانی از بخش مالی، گارانتی های طولانی مدت، بیمه، و تعمیرات حاصل می شود.
4️⃣ شرکت های هواپیمایی ارزان قیمت معمولاً از فروش بلیت، حتی زیان هم می کنند. ولی با استفاده از فروش غذا در هواپیما، هزینه حمل چمدان اضافه، و سیستم رزرو صندلی کسب درآمد می کنند.
5️⃣ آمازون از فروش کتابخوان های کیندل، سود بسیار کمی دارد. سود اصلی اش از فروش «محتوا» برای کیندل هاست که خود آمازون، اصلی ترین فروشنده ی آن است.
6️⃣ موسیقیدانان معمولا سود اصلی شان را از تورهایی که برگزار می کنند می برند، نه فروش سی دی هایشان.
7️⃣ ورزشکاران معروف، ممعمولاً از قراردادهای اسپانسری و تبلیغات، بیشتر از آنچه که از خود ورزش به دست می آورند، کسب درآمد می کنند.
8️⃣ سود پمپ بنزین ها از فروش بنزین نیز تقریباً صفر است. در عوض، آنها از کارواش، فروش لوازم خودرو، روغن و سایر محصولات مرتبط کسب درآمد می کنند. (البته در خارج از ایران)
9️⃣ سینماها و تئاترها بیشتر از آنکه از فروش بلیت پول به دست آورند، از فروش پاپکورن و سایر تنقلات کنار سالن سینما کسب سود می کنند.
مهمترین هدف هر بیزنسی، داشتن مزیت رقابتی بوده که به معنای کسب سود بیشتر نسبت به رقبا است. بهتر است مدل های نامتعارف کسب سود مازاد را شناخته و از آن در تدوین طرح کسب و کار، بهره ببریم.
✅۱۸ ویژگی یک مدیر حرفهای و موفق
۱- مسئولیتپذیری در برابر کارها ، فعاليتها و شكستها
۲- تمايل براى بهبود انجام كارها و به کارگیری ابتکار عمل
۳- قلمداد کردن کارها به عنوان سرگرمی لذتبخش نه به عنوان بارى بر دوش
۴- برخورداری از توانايى كافى در زمانبندى مناسب براى انجام فعاليتها
۵- توانايى انجام كارها در فشردهترين زمان ممكن
۶- درک و پذیرش منطقی شرايط و پشتکار فراوان برای انجام فعالیتها
۷- گوش فرا دادن به صحبتها و نظرات دیگران و احترام به آنها
۸- انجام فعاليت به منظور دستيابى و تحقق موفقيت
۹- فراگرفتن ابزارها و روشهاى تقويت حافظه
۱۰- برخورداری از نیروی جسمانی و سلامت بدنی
۱۱- داشتن آرزوهایی هدفمند و قابل دستیابی و به عبارتی نزدیک به حقایق
۱۲- انعطافپذیری در عین استواری و پایداری در رسیدن به اهداف
۱۳- میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط
۱۴- سیستم مدیریتی هدفگرا و واقعگرا
۱۵- بردباری و صبر در حل مشکلات
۱۶- آرامش در برابر بحران
۱۷- واقعبینی در برخورد با مسائل
۱۸- رعایت اصول و موازینی ( ارزش ) چون نظم، ترتيب و احترام به زمانبندیها
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅ تئوری انتخاب چگونه به اجرای استراتژی کمک می کند؟
گلاسر در تحقیقات مستمری که بیش از نیم قرن طول کشید، دریافت که روان شناسی سنتی که مبتنی بر "کنترل بیرونی" است ، مبدأ بسیاری از مشکلات انسان ها چه در سطح فردی و چه درسطح خانوادگی و اجتماعی است.
کنترل بیرونی که مبنای روان شناسی سنتی است، هنوز هم به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. کنترل بیرونی می گوید: شما می توانید دیگران را کنترل کنید. حتی فراتر از این ، می گوید: شما حق دارید دیگران را کنترل کنید. باز پا فراتر می گذارد و می گوید: شما وظیفه دارید دیگران را کنترل کنید. بر این اساس، روان شناسان معتقد به کنترل بیرونی همواره کوشیده اند راه هایی برای کنترل رفتارهای دیگران بیابند و مثلاً مکانیزم های تنبیه و تهدید و تشویق را طراحی کرده اند تا افراد بتوانند با آنها ، دیگران را کنترل کنند.
اما واقعیت این است که در نظر دکتر گلاسر و همکارانش ، کنترل بیرونی فقط اثر کوتاه مدت دارد و تغییر ذاتی در رفتار آدم ها ایجاد نمی کند به طوری که به محض حذف عوامل کنترلگر ، افراد به رفتارهای پیشین رجوع می کنند. بنابراین باید در صدد راهی بود که انسان ها بدون نیاز به عوامل کنترل بیرونی، رأساً به رفتارهای بهنجار مبادرت کنند. اینجاست که پای "تئوری انتخاب"، به میان می آید.
تئوری انتخاب معتقد است که کنترلگری، هم به شخص کنترلگر آسیب می زند و هم به شخص تحت کنترل. این رنجی دو سویه است که در سراسر تاریخ بشر استمرار داشته است و اکنون باید بدان پایان داده شود.
تئوری انتخاب به این سؤال که چرا روابط انسان ها آسیب می بیند این گونه پاسخ می دهد: "چون آدم ها می خواهند همدیگر را تحت کنترل و اجبار خود در بیاورند."
پدران و مادران، همسران و کارفرمایان روش های خاص خود را برای تحمیل اراده های خود بر کارمندان و کارگران خود دارند و متقابلاً فرزندان، همسر و کارمندان و کارگران هم روش های خود را برای فرار از این اجبارها و تحمیل خود بر کارفرمایان به کار می برند.
🔰راه حل در دیدگاه تئوری انتخاب:
ما هر گاه در روابط خود با دیگران، دست از کنترلگری آنها برداریم، مجبورسازی دیگران را کنار بگذاریم، نسبت به آنها احساس مالکیت نداشته باشیم، در روابط مان حمایتگر، مذاکره کننده، شنوا، اطلاعات دهنده، احترام گذار و گشاده رو باشیم، به تئوری انتخاب، نزدیک شده ایم. همین گونه است که در مباحث راهبری سازمان می توان دیدگاه خودکنترل گری و خود انگیختگی را پیگیری نمود.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅ظریف رفت ولی این قانون بنیان ایران را برخواهد کند
✍محمدرضا اسلامی
مسئله کاوه مدنی نیست. مسئله محمدجواد ظریف نیست. بلکه صورت «ماجرا» را باید اینگونه خواند:
در دنیای جدید «مشکلات جوامع انسانی» به غایت چندوجهی و پیچیده شده و «حل مشکلات جوامع بشری» بهوسیله یک یا چند شخص محدود، میسر نیست. حل مسئله تنها در صورت بکارگیری «طیف متنوعی» از «ذهن»هایی میسر است که در کوره کار آبدیده شده باشند و بتوانند در قالب خردجمعی/کارگروهی در حل بحران مشارکت کنند. نیسان در ژاپن یکی از نمونههای این ماجراست. شرکت معظم خودروسازی با هزاران مرکز اختراعات و کارخانههای مدرن به مرز ورشکستگی رسید. «ژاپنیهای خودروساز» به این نتیجه رسیدند که برای حل مشکل نیسان باید مدیر از خارج از ژاپن وارد کنند. آقای کارلوسگون با سابقه رنو فرانسه وارد معرکه گروه صنعتی نیسان شد و توانست طی سلسله اقداماتی نیسان را از مرز ورشکستگی به «سود دهی» برساند. او سپس ائتلاف میتسوبیشی، رنو و نیسان را درست کرد تا یک مجموعه ابَرتوانمند صنعتی/خودروسازی شکل بدهد. اما در جریان مباحث پیچیده «سهام» گروه صنعتی جدید، با هیات مدیره به اختلاف خورد و برکنار شد.
ژاپنی ها کارلوسگون را کناری نهادند و علاوه بر آن کوشیدند که از رنو فرانسه هم فاصله بگیرند، اما گروه معظم نیسان دوباره از مسیر صعود و تولید به سمت سراشیبی سقوط ورافتاد. بحثی به غایت پیچیده. «ژاپنیهای خودروساز» مجدد تلاش کردند که از زمین خوردن این غول صنعت جلوگیری کنند و بحث ادغام نیسان با هوندا مطرح شد اما پیچیدگیِ بحث سهام نیسان و هوندا باعث شد تا این بحث هم مجددا ابتر و عقیم بماند.
«نیسان» صرفا یک مثال از «مسالههای حلنشده» در جوامع به غایت پیچیده دنیای امروز است. ژاپن، که پیر و کارکشته صنعتِ خودرو در دنیاست نتوانست به راهحلی برای نیسان برسد. کشوری که در آن دانشگاههایی مثل دانشگاه کیئو (Keiō Gijuku Daigaku) حدود ۱۷۰ سال است که در مباحث اقتصاد صنعتی مغزهای برتر کشور را تربیت می کند، نمی تواند برای مسئله سهام و سوددهی نیسان به راهکاری روشن برسد. چرا؟ چون «مسئله» اگر جواب روشنی داشت که «مسئله» خطاب نمی شد.
🔰از ژاپن صنعتی بازگردیم به سرزمین خودمان. کشور کهن ایران درگیر سلسله «مشکلاتی حل نشده» و پیچیده مانند آلودگی هوا، ضرردهی بنگاههای صنعتی مشابه ایران خودرو، خشکی تالابها/دریاچه ها، کنترل تورم، ناترازی برق/گاز، صندوقهای بازنشستگی و... است. هیچ یک از اینها از جنس «مسئله»هایی نیستند که توسط یک تیمِ محدود قابل حل باشند. همچنان که گفته شد دلیل این امر پیچیدگی بسیار و چندوجهی موضوعات مذکور است.
قانون منع بکارگیری ایرانیان دارای تابعیت مضاعف در مشاغل حساس یعنی قراردادن یک فیلتر در «بکارگیری» ذهنهای ایرانی که در کوره کار و صنعت در کشورهای دیگر کارآزموده شده اند اما به دلیل واژه «حساس» نهاد مدیریتی کشور امکان بکارگیری آنها را ندارد.
به بیان دیگر، در کشور ایران نه تنها امکان بکارگیری مدیرخارجی (مانند آقای هووارد استرینگر در سونی، یا کارلوسگون در نیسان یا سوندار پیچای در گوگل، یا ایلان ماسک در DOGE) وجود ندارد بلکه امکان بکارگیری خودِ ایرانیان هم وجود ندارد صرفا به دلیل تعریف غلط از واژه مشاغل حساس.
فرض کنید یک ایرانی همانند دکتر احمد قادری که در رقابتیترین شرایط در بهترین دانشگاههای داخل و خارج از کشور تحصیل کرده، در مرکز تحقیقات موتور تویوتا کار مهندسی کرده، سپس در جنرال موتورز مدیر شده، ولی امروز اگر قرار باشد وزیر صنایع یا حتی معاون وزیر صنایع باشد مشمول «ممنوعیت» در کشور خودش است!
فردی که تمام عمرش در مشاغلی کار کرده که مشمولِ حساسیت بوده، در کوره دشواریها آبدیده شده، در کشور خودش حتی بخشدار هم نمیتواند بشود.
🔰رئیس بانک مرکزی یک شغل حساس! است ولی اردوغان یک شهروند ترکیهای که در مراکز اقتصادی آمریکا کار کرده را برای این سمت انتخاب کرد چون درک اردوغان از شغل حساس با مقوله امنیت ملی تداخل ندارد. ما در ایران به دلیل درک غلط از مساله منابع انسانی و امنیت ملی، خودمان یک خودتحریمی در بکارگیری «ایرانیانِ مرتبط با خارج از کشور» ایجاد کرده ایم. مرحبا به ما!
امثال محمدجواد ظریف و کاوه مدنی و... می روند پی کار خودشان و در محیطی دانشگاهی به ادامه کار پژوهش، نوشتن و خواندن مشغول می شوند ولی نهاد قانونگذار در ایران در برابر این پرسش قرار دارد که امروز ظریف را کناری نهادیم از حضور در «شغل حساس!» ولی این خودتحریمی ما باعث خواهد شد تا هزاران فرزند این کشور که در برترین مراکز صنعتی-دانشگاهی دنیا مشغول بهکار هستند مشمولِ منع حضور در حل مسائل ایران باقی بمانند.
برای فردای ایران فکری باید کرد.
«کوزۀ ادراک ها تنگ از این تنگناست»
مولوی
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅رشد بدون تبلیغات‼️
چگونه بدون تبلیغات رشد کنیم؟
شرکتهایی هستند که تقریباً هیچ هزینهای برای تبلیغات سنتی نمیکنند، اما همچنان بهسرعت رشد میکنند. دلیلش چیست؟
آنها محصولی میسازند که مردم خودشان تبلیغش کنند!
تحقیقات نشان داده که اکثر مشتریان بیشتر به توصیههای دوستان و خانواده اعتماد دارند تا به تبلیغات. برندهایی که محصولاتشان آنقدر خوب است که مردم خودشان آن را به دیگران معرفی میکنند، سریعتر از هر برند دیگری رشد میکنند.
یک مثال عالی: نتفلیکس در سالهای اول بدون تبلیغات گسترده رشد کرد، فقط به این دلیل که مردم از تجربه تماشای فیلم در آن لذت میبردند و آن را به دوستانشان پیشنهاد میدادند.
اگر هزینههای تبلیغات شما زیاد است ولی نتیجه نمیگیرید، از خود بپرسید: آیا محصول من واقعاً آنقدر خوب است که مردم بخواهند دربارهاش صحبت کنند؟
✅استراتژی برند فراتر از "محصول" است
بسیاری از کسبوکارها فقط روی محصولشان تمرکز دارند و فکر میکنند که اگر کیفیت خوبی ارائه دهند، موفق خواهند شد. اما برندهایی مثل کوکاکولا، اپل و نایکی نشان دادهاند که موفقیت واقعی زمانی اتفاق میافتد که یک تجربه و احساس به مشتریان بفروشید، نه فقط یک محصول.
برای مثال، چرا کوکاکولا هنوز محبوب است؟ چون آنها فقط یک نوشیدنی گازدار نمیفروشند، بلکه حس "شاد بودن" و "دوستی" را تبلیغ میکنند. به همین دلیل، شعارهای تبلیغاتی آنها همیشه درباره خاطرات خوب و لحظات خوش است، نه فقط درباره نوشابه!
اگر میخواهید برندی بسازید که مردم عاشق آن شوند، از خود بپرسید: محصول من چه احساسی را در مشتری ایجاد میکند؟ آیا فقط یک کالا میفروشم، یا یک تجربه؟
✅چگونه یک ایده خوب برای استارتاپ پیدا کنیم؟
اولین قدم برای تاسیس یک استارتاپ پیدا کردن یک نیاز است که شما بتوانید راهی بهتر از تمام روشهای موجود برای رفع آن نیاز پیدا کنید.
به طور خلاصه شما باید به دو مساله، اول میزان جدی بودن یک نیاز و دوم میزان مقیاس پذیری آن، دقت کنید.
در این پست به مواردی اشاره کردیم که به شما در انتخاب یک نیاز واقعی کمک کنند:
1⃣ به دنبال نیازهایی باشید که در دنیا برای آن راه حلی پیدا کردهاند
احتمالش کم است که ایده ای در ایران پیاده شود و در هیچ کجای دنیا قبل از این اثری از آن نبوده باشد. البته روش پاسخ گویی به نیاز، ممکن است در ایران کاملا متفاوت باشد و یا اینکه هنوز آن نیاز در ایران جدی نباشد. استثناهای اندکی که ممکن است وجود داشته باشد، به رفتارهای انحصاری و مقیاسپذیر مردم ایران بر میگردد ولی من تاکنون مشاهده نکردهام که یک نیاز جدی در مردم ایران وجود داشته باشد که مشابه آن را در هیچ کجای دنیا نتوان دید.
2⃣ حوزههای پاسخ گویی به نیاز را در جهان از نظر میزان رشد بررسی کنید.
استارتاپهای یک حوزه چقدر سرمایه جذب کردهاند، تعداد کارکنان آن استارتاپها به چه تعداد است، مشخص کنید که آن حوزه چقدر پتانسیل رشد دارد. اینکه حجم سرمایهگذاری و رشد استارتاپها در یک حوزه میزان اندکی است، یک نشانه جدی است و حتما دلیلی داشته است. سایتهایی مانند Crunchbase و CBInsight دادههای بسیار جالبی در این زمینه دارند و میتوانند کمک زیادی انجام دهند.
3⃣نیازهایی که کاربران بابت آن پول میدهند
نیازهایی که کاربران بابت آن پول میدهند در مقابل نیازهایی که فقط زمان خودشان را اختصاص میدهند، نیازهای جدیتری هستند. جاهایی که قرار است از طریق تبلیغات یک مدل کسب و کار را بهینه کنید، باید خیلی به داشتن پارتنرهای مرتبط و سرمایهگذارانی که در بازار تبلیغات حضور دارند، بیاندیشید
4⃣ بازار آن استارتاپها را پیدا کنید
آیا بازار مشتری دارند یا بازار کسب و کار؟ مشتریان کسب وکار آنها چه کسانی هستند؟ حیطههای نیاز مشتری معمولا نیازهای جدیتر و مقیاس پذیرتری هستند ولی ممکن است نیازهای کسب وکاری هم پیدا شود که بتوان با یک راهحل مقیاسپذیر به آن پاسخ داد
5⃣ مشتریان استارتاپهای آن حوزه را بشناسید
رفتاری که در مشتریان، آن نیاز را در دنیا تحریک کرده است، شناسایی کنید، آیا آن مشتری و رفتار به تعداد کافی در ایران هم وجود دارند؟ شاید آن رفتار به دلایل خاصی در دنیا به وجود آمده باشد و نتوان در ایران مشابهی برای آن پیدا نمود.
6⃣ همیشه نمیتوان انتظار داشت که شما نیاز به دیجیکالا یا اسنپ را کشف کنید
وقتی درباره مقیاسپذیر بودن یک نیاز صحبت میکنیم ممکن است نیازهای با مقیاسپذیری خیلی بالا توسط کسانی پاسخ داده شده باشند. شما باید به اولویتهای بعدی بسنده کنید ولی در لیست این اولویتها آنقدر پایین نیایید که برای بزرگ شدن بازار، مجبور شوید چند سال صبر کنید.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @StrategiaAcademy
✅معرفی کتاب
کتاب شیب، کتاب کوچکی که هنر ادامه دادن و هنر متوقف شدن را یادتان می دهد.
📗📘📕
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
💎اصل طلایی ثروتمندان
🔹 تحقیقات نشان داده که بیشتر افراد ثروتمند، سبک زندگیشان را پایینتر از سطح درآمدشان نگه میدارند. اما افراد معمولی، هر چقدر درآمدشان بیشتر شود، هزینههایشان را هم بیشتر میکنند.
✅ افراد ثروتمند، درآمد اضافیشان را سرمایهگذاری میکنند.
✅ افراد فقیر، درآمد اضافیشان را برای خرید چیزهای غیرضروری خرج میکنند.
💰چگونه کمتر از درآمدت خرج کنی؟
✔ هرگز سبک زندگیات را با درآمدت بالا نبر.
✔ بخشی از درآمدت را برای سرمایهگذاری کنار بگذار.
✔ به جای چشم و همچشمی، روی رشد مالیات تمرکز کن.
یادت باشه:
باید همیشه کمتر از درآمدت خرج کنی
✅قدرت تصمیمگیری استراتژیک
تصمیمگیری استراتژیک یکی از مهمترین مهارتهایی است که مدیران برای موفقیت سازمانی به آن نیاز دارند. پژوهشهای منتشرشده در مجلات مدیریتی نشان میدهد که مدیرانی که از فرآیندهای تصمیمگیری مبتنی بر داده و تحلیل استفاده میکنند، ۳۰٪ عملکرد بهتری نسبت به مدیرانی دارند که به شهود یا روشهای سنتی متکی هستند.
تصمیمگیری استراتژیک فرآیندی است که در آن مدیران با بررسی دادهها، تحلیل محیط داخلی و خارجی، و شناسایی روندهای بازار، جهتگیریهای کلیدی سازمان را مشخص میکنند.
🔰تصمیمگیری استراتژیک شامل سه مرحله اصلی است:
1. تشخیص مشکل و فرصتها: جمعآوری اطلاعات درباره تهدیدها و فرصتهای محیطی و تحلیل نقاط قوت و ضعف سازمان.
2. ارزیابی گزینهها: مقایسه گزینههای مختلف بر اساس معیارهای مالی، استراتژیک و عملیاتی.
3. اجرای تصمیم و ارزیابی: پیادهسازی تصمیم و نظارت مستمر بر نتایج.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅اصول طلایی انتخاب نام کسب و کار
1. نام یک کسب و کار باید منحصر به فرد و به یاد ماندنی باشد.
2. نام یک کسب و کار باید معنی مثبت داشته باشد. ( یعنی به طرف احساس مثبتی بدهد.)
3. نام یک کسب و کار باید شامل اطلاعاتی درباره کسب و کار شما باشد.
4. نام یک کسب و کار باید نسبتا کوتاه باشد.
5. نامی را انتخاب نکنید که خیلی مشابه نام رقابتی باشد.
6. نامی را انتخاب کنید که مردم می توانند تلفظ کنند.
7. نام یک کسب و کار باید معنی دار باشد.
8. نامی را انتخاب نکنید که عملکرد شما را محدود می کند.
9. نام کسب و کار شما باید هویت شما را بازتاب دهد.
10. نامی را انتخاب کنید که در رادیو، تلفن، سربرگ و وب سایت شما جذاب به نظر می رسد.
11. با شئونات دولتی ایران منافات نداشته باشد.
12. دارای ریشه فارسی باشد و لاتین نباشد.
13. تکراری نباشد.
14. عدم استفاده از حروف اول چند کلمه بعنوان اسم مخفف و یا ترکیبی از چند حرف.
15. از عنوان های شعرا، دانشمندان و کاشفان در عصر حاضر استفاده نشود.
16. نام یک کسب و کار باید اسم خاص باشد.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅تفاوت استراتژی و برنامه ریزی در چیست؟
آیا برنامه ریزی استراتژیک معنی دار است؟
برنامه، پیش بینی اقداماتی است که برای دست یابی به هدف خاصی انجام می گیرد. پیشران برنامه ها زمان است و این با استراتژی که توسط فرصت به پیش رانده می شود ماهیتاً متفاوت است.
بدین ترتیب مقایسه استراتژی با برنامه ریزی دراز مدت، اصولا امری بی معناست.
برنامه ریزی یک فرایند است که با یک ترتیب منطقی و به صورت گام به گام اهداف مورد نظر را دنبال می کند، در حالی که استراتژی یک فرایند نیست. استراتژی ها با بروز فرصت ها معنا پیدا می کند و با از بین رفتن آن ها معنای خود را از دست می دهد.
بنا بر این دیگر چیزی به نام برنامه ریزی استراتژیک وجود ندارد. برنامه برنامه است و استراتژی، استراتژی.
مادامی که اقدامات خود را بر مبنای پیش بینی آینده متکی ساخته و اقدامات لازم برای تحقق آن را در ابعاد زمانی پنج ساله، سالیانه، فصلی و ماهیانه برآورد و تنظیم کنید، این کار یک برنامه ریزی است. حتی اگر عوامل مساعد یا نا مساعد” موافق و مخالف” داخل و خارج سازمان را تحت عناوینی مانند فرصت، تهدید، قوت و ضعف در جدولی نوشته و در برنامه ریزی خود لحاظ کرده باشید.
هنگامی که صرف نظر از آهنگ زمانی، صرفا با درک یک فرصت حرکتی برای تحقق منافع آن آغاز شود، اقدامات شما ماهیتاً یک استراتژی است. حتی اگر از ابزاری مانند جدولSWOT و BCG استفاده نشده باشد.
گری هامل ” G.Hamel” یک استراتژیست برجسته و مشاور شرکت نوکیاست. وی در مقاله خود می نویسد: برنامه ریزی یک فرایند است و فرایند ها نمی توانند استراتژی تولید کنند. وی کار خود در شرکت نوکیا را استراتژیک کردن” STRATEGIZING ” شرکت می داند و به شدت از این که آن را برنامه ریزی استراتژیک بخواند پرهیز دارد.
بسیاری از نظریه پردازان استراتژی همچون مینتزبرگ ” H.MINTZBERG ” و کوئین “J.B QUINN ” نیز در ماهیت غیر فرایندی استراتژی با “هامل” هم نظر هستند. استراتژی اثر بخش با کشف فرصت های استراتژیک آغاز می شود و با از بین رفتن و یا به ثمر رسیدن آن نیز از بین می رود. این دوران ممکن است کوتاه حتی کوتاه تر از برنامه سالیانه باشد و ممکن است متناسب با نوع فرصت، سالیان دراز به طول انجامد.
در این رویکرد، سازمان در عین حالی که برای بهبود کیفیت عملکرد خود برنامه ریزی کرده است “A” ، برای تشخیص فرصت های استراتژیک نیز فعالیت می کند ” B ” .هرگاه این فرصت درک شد “C ” استراتژی برای به فعالیت رساندن منابع بالقوه در فرصت، فعال می شود و در صورت موفقیت اثر بخشی، سازمان در سطح کاملاً متفاوتی از گذشته به کار می پردازد.
🔰ایده فتوکپی الکترواستاتیک ” زیراکس” خارج از شرکت زیراکس متولد شد. ولی تنها شرکت زیراکس بود که این فرصت را شناخت که با خرید ایده طراحی و ارائه دستگاه های فتوکپی خشک، این بازار گسترده که تا آن زمان به طور سنتی در اختیار شرکت M3 بود را به تصرف کامل خود درآورد.
🔰استفاده از فرصت “اینترنت” توسط جف بزوس و تأسیس اولین شرکت فروشنده کتاب از طریق اینترنت را نیز می توان نمونه دیگری از این امر به شمار آورد.این گونه مثال ها بی شمارند. مهم درک این مفهوم است که پیش رانه استراتژی بر خلاف برنامه فرصت ها هستند. فرصت ها درون مایه اصلی استراتژی هستند و بدون آن هیچ تحولی در کار نخواهد بود. در تفکر استراتژیک باید به دنبال فرصت ها بود.فرصت هایی که برای سازمان منافع کثیری را به همراه داشته باشد.
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅ ۲۰ تصویر از اقتصاد ایران در آستانه سال ۱۴۰۴
📗📕📒
آکادمی مدیریت استراتژیک
💡 @strategiaacademy
✅جلسات کاری بینتیجه
تحقیقات نشان داده که میانگین زمان هدر رفته در جلسات غیرضروری برای هر کارمند، ۳۱ ساعت در ماه است! این یعنی شرکتها سالانه میلیونها دلار را صرف جلساتی میکنند که هیچ خروجی مشخصی ندارند.
🔰دلیل اصلی این مشکل چیست؟
۱. نبود دستور جلسه – بسیاری از جلسات بدون هدف مشخص برگزار میشوند.
۲. تعداد زیاد شرکتکنندگان – اگر کسی در جلسه نقشی ندارد، حضورش فقط وقت تلف کردن است.
۳. مدیریت ضعیف زمان – بحثهای غیرمرتبط باعث میشوند که جلسه از مسیر اصلی خارج شود.
🔰چطور یک جلسه مؤثر داشته باشیم؟
✔ قبل از جلسه، دستور جلسه را مشخص کنید.
✔ تعداد شرکتکنندگان را به حداقل برسانید.
✔ زمان جلسه را کوتاه کنید (حداکثر ۳۰ دقیقه).
✔ در پایان، اقدامات مشخصی تعیین کنید و افراد را مسئول اجرای آنها کنید.
اگر جلسات شما خروجی مشخصی ندارد، از خود بپرسید: آیا این جلسه ضروری است، یا میتوان نتیجه را در یک ایمیل خلاصه کرد؟
✅اثر ثروت
(بررسی فریب پول و اثری که بر روی زندگی ما دارد)
شخصی را تصور کنید که ماهانه ۱۰ میلیون تومن حقوق میگیرد. این فرد یک زندگی روتین، با میزان مشخصی هزینه و اندکی پسانداز دارد. به این فرد خبر میدهند که زمینی که در شهرستان داشت، حالا ۱۰ میلیارد قیمت دارد.
🔸زندگی این فرد چه تغییری میکند؟
دوست ما، هنوز زمین را نفروخته و پول جدیدی به حسابش نیامده. پس قاعدتا نباید الگوی مصرفش تغییر کند. اما مطالعات نشان داده که در این حالت، فرد راحتتر از قبل خرج میکند، میزان پساندازش کم میشود و تقاضایش برای کالای لوکس افزایش پیدا میکند.
حالا تصور کنید که همین فرد برای فروش زمین به شهرستان مراجعه کند. آنجا متوجه شود که زمینش واقعا ۱۰ میلیارد میارزد، اما ۱۰ میلیارد ریال.
حالا چه اتفاقی می افتد؟ آیا فرد به الگوی هزینه سابق بر میگردد؟
در بسیاری از موارد، خیر. این فرد به زندگی جدید با مخارج جدیدش عادت کرده است.
اثر ثروت در اقتصاد خُرد هم دیده میشود، در زمان رشد قیمت مسکن یا رونق بورس، الگوی خرجکردن مردم تغییر میکند. حتی قبل از این که دارایی فروخته و سود شناسایی شود.
یادمان باشد کهآکادمی مدیریت استراتژیک
۱) تا زمانی که یک دارایی را نفروختیم، نه سود کرده ایم و نه ضرر.
۲) سودهای هنگفت پیشبینی نشده بهتر است تبدیل شوند به سرمایه مولد، نه پولی که راحت خرج میشود.
۳) اجازه ندهیم رشد اسمی درآمد، باعث شود انتخابهای نامعقول داشته باشیم.
مثلا اگر افزایش حقوق داشتیم، قبل از خرید گوشی جدید و تلویزیون، از خودمون بپرسیم که حقوقمون قبلا معادل چند گرم طلا بود و حالا چی؟ آیا واقعا قدرت خرید ما بیشتر شده؟ یا ما فقیرتر از قبل شدیم؟
✅چرا بیشتر مردم در مذاکره شکست میخورند؟
مذاکره یک مهارت است، نه یک جنگ! تحقیقات نشان داده که مردم در مذاکره، روی "برنده شدن" تمرکز میکنند، نه روی ایجاد یک رابطه برد-برد.
🔰برای موفقیت در مذاکره:
✅ کمتر صحبت کنید و بیشتر گوش دهید.
افراد حرفهای در مذاکره، ۷۰٪ از زمان را به گوش دادن اختصاص میدهند.
✅ به نیازهای طرف مقابل توجه کنید.
اگر فقط به فکر خواستههای خودتان باشید، مذاکره به بنبست میخورد.
✅ گزینههای جایگزین داشته باشید.
بهترین مذاکرهکنندگان همیشه یک پلن B دارند تا تحت فشار قرار نگیرند.
اگر در مذاکره نتیجه نمیگیرید، از خود بپرسید: آیا بهاندازه کافی به خواستههای طرف مقابل توجه کردهام؟