🖋اشارهای کوتاه به لابی جمهوری باکو در ایران
▪️پیرامون لابی رژیم باکو در ایران بسیار داد سخن است و با توجه به کژدار و مریز بودن سیاست ایران در باکو که در تاریخ دیپلماسی جهان بیسابقه است، شایعات و افسانههای زیادی در این خصوص وجود دارد و تجربه نشان داده است که دستکم در حوزه سیاست، شایعاتی از این نوع، رنگی از واقعیت دارند.
یکی از آن شایعات، تحصیل تابعیت باکو توسط دو تن از سفرای سابق در دهه هشتاد است.
تجارت سفرا، دیپلماتها و وابستگان سیاسی ایران در باکو، ازدواج یا رابطه آنها با اتباع باکویی یکی از معضلات اساسی دیگر است.
برخی از سفرای سابق ایران در باکو، حتی با شبکه اینترنشنال یا صدای امریکا نیز علیه ایران مصاحبه میکنند آن هم از داخل ایران. موضعگیری برخی از سفرای سابق و لاحق ایران در باکو علیه «ایران» و به نفع باکو باید یکی از دروس عبرت دیپلماسی در دانشگاهها شود.
یکی از سفرای سابق که از قضا از خانوادهای تودهای هم بود در یک نشست در روزنامه اطلاعات تصریح کرد که در جنگ اول قراباغ با دبیر شورای عالی امنیت ملی به نفع باکو لابی کرده است. مدتی پس از جنگ ۲٠۲٠ همین سفیر، یک میهمانی مجلل در برج میلاد برای دیپلماتهای سابق و لاحق کشور برگزار کرد و تابلوفرش دستباف از تصویر الهام علیاف با لباس نظامی به سفیر باکو در ایران هدیه کرد. در پشت این تابلو رایزن فرهنگی ج. ا. ا ایستاده بود و در آن محفل، سفرای فعلی و اسبق به همراه سایر افراد مرتبط ایران حضور داشتند. سوال این بود که این سفیر با چه «توجیه اقتصادی» این مهمانی و این هدیه پر هزینه را ترتیب داده است؟
میدانیم که ک.گ.ب بیشترین نفوذ را در ایران داشت. شبکه جاسوسی و نفوذ این سازمان مخوف پس از جنگ دوم جهانی به حدی در ایران گسترش پیدا کرد که حتی وارد ارتش نیز شد. حزب توده در دو مقطع نهضت ملی و انقلاب، هرگاه آزادی عمل پیدا کرد، فورا به تشکیل سازمان افسران دست زد. هدف، جاسوسی و کودتا بود. اما نفوذ ک.گ.ب صرفا به حزب توده محدود نمیشد و ابعاد دیگری نیز داشت. اما مسئله اصلی در طرف ایرانی نیست، مسئله اصلی در طرف روس است که همواره سعی شده در سایه بماند تا در مورد آن حزف نزنیم. زیرا یک چهره آشنا در پشت صحنه هدایت این شبکه در شوروی قرار داشت: حیدر علیاف.
حیدر علیاف هم در جوانی در قالب نیروهای اطلاعاتی شوروی به تبریز آمده بود -تا از نزدیک بر فعالیت مزدوران فرقه دموکرات نظارت کند-و هم به حد کافی ایران را میشناخت.
بزرگترین میراثی که علیاف از شوروی ارث برد، همین "شبکه نفوذ" بود. پس از فروپاشی، شبکه نفوذ شوروی در ایران منحل نشد، بلکه از سوی حیدر بازسازی شد و اهداف آن تغییر کرد. این شبکه دستکم بهقدری موفق بود که کسی جرات نکند درباره آن سخن بگوید.
در سال ۲٠۲٠ اندیشکدهای به نام مرکز تحقیقات اطلاعات فرانسه، در گزارشی "دیپلماسی خاوریار" منتشر کرد که پس از پول پوشویی در بریتانیا به کشورهای دیگر منتقل شدهاند. از جمله ایران.
به گفته این مرکز، پولهایی که باید صرف جلب نظر «سیاست مداران» و «رسانه ها» در کشورهای هدف میشدند ابتدا به چهار شرکت بریتانیایی منتقل شده و سپس در کشورهای مختلف از جمله ایران هزینه شدهاند.
علیرغم ترجمه و نشر این گزارش به فارسی (عنوان: دیاسپورای ترکیه و جمهوری آذربایجان در فرانسه: ابزارهایی در خدمت پان ترکیسم) هیچکس تا کنون در این خصوص سوال نکرده که مقصد این پول در ایران کجا و چه کسانی بودند.
تظاهر این روابط پیچیده، در ارائه تحلیل و گزارش از سوی بسیاری از کسانی که در این سالها درگیر با این کار بودند، دیده میشود. تقلیل مسئله، «تغافل و تجاهل» به منافع و مصالح ملی مهمترین رویکردی است که اعضای این لابی در پیش گرفتهاند. ارائه چهره ایراندوست از «حیدر علی اف» از عجایب دیگری است که اهل فن میدانند توسط چه کسانی و طی چه پروژهای صورت گرفت.
بههرحال شبکهای که ک.گ.ب ساخته بود، ارثیه حیدر شد و از او به الهام رسید. این شبکه امروز به قدری در ایران احساس فراغت میکند که در روز روشن برخلاف مصالح و تمامیت ارضی موضعگیری میکند، اگر لازم شد دست به تجاهل میزند، اگر لازم شد تابلو فرش هدیه میدهد، میهمانی مجلل برگزار میکند یا به شبکه اینترنشنال مصاحبه میدهد.
لابی، هفته پیش مدعی بود «جنگ نمیشود» و اکنون که جنگ شده، سکوت میکند.
در جنگ دوم قراباغ معتقد بود که جنگ «ائتلاف ترکیه، اسراییل و باکو» با ارمنستان جنگ اسلام و کفر است و باید از شیعیان دفاع کرد. اما پس از جنگ، در برابر دستگیری صدها تن از دینداران شیعه در باکو سکوت کرد و حتی به دنبال تحویل حسینیون برآمد! و البته، طبق معمول، کسی هم نپرسید "چرا"!
🆔️ @Salar_Seyf
🔻 فیلم مستندی از حاشیههای جنوب تهران در دهه ۴۰ که حکومت پهلوی توقیف کرد
🔹فیلم مستند «تهران پایتخت ایران است» روایتگر مشقتهای زندگی حاشیهنشینان پایتخت ایران در سالهای دهه ۴۰ خورشیدی است.
🔸روایت مشکلات عمیق معیشتی، فرهنگی و بهداشتی که زندگی مردم را به شدّت تحت تاثیر قرار داده بود؛ تا جایی که اگر می خواستند یک روز کارشان را برای رسیدگی به فرزندان بیمارشان تعطیل کنند، شب، نانی در سفره ی خود نداشتند.
🔹شیردل در این فیلم تصویر سیاهی از فقر و بیعدالتی در حاشیههای پایتخت کشوری را ترسیم کرده.
🔸تصویر توسعه ناموزون سرمایهدارانه و افزایش نجومی قیمت نفت، طبقه سرمایهدار حاکم بر آن -همچنانکه هنوز نیز- در شمال شهر ثروت عظیمی را انباشتهاند؛ همان طبقهای که همچنان با تریبونهای پرشمار خود و «تونل زمان»های گزینشی درصدد است وضعیت معیشتی چند ده خاندان سرمایهدار و درباری در شمال پایتخت را به عنوان واقعیت جاری در زندگی روزمره زحمتکشان ایران در آن دوران به مخاطب حقنه کند.
🔹
البته اینجا میتوان یک سؤال دیگر نیز طرح کرد و آن اینکه آیا اساساً ایده «بیرون کردن اینا و آوردن یک عده دیگه» راه حل پایداری خواهد بود؟ تجربه انقلاب ۵۷ نشان داده اگر انقلابیون معترض بتوانند بر اوضاع چیره شوند و حتی بتوانند قانون اساسی قبلی را دور انداخته قانون اساسی جدیدی بنویسند، نظم حاکم از منظر فرهنگی یک اینرسی مخصوص به خود را دارد و خیلی زود شباهتهایی بین نظم مسلط و نظم قبلی ایجاد میشود. اینکه رفتار کنونی نظم سیاسی شباهتهای زیادی با دوران محمدرضا شاه دارد، مورد اشاره بسیاری از تحلیلگران بوده و این یعنی لزوماً تغییر قوانین نمیتواند پاسدار و ضامن تغییرات بنیادین در یک موقعیت پساانقلابی باشد. به زبان فنی باید گفت ناخودآگاه/اپیستم فرهنگی کار خود را میکند و دوباره آرایش قدرت را با اراده خود هماهنگ میسازد ( قبلاً آوردهام که ایده سلطان که مظهر نور است و قدرت به شکل سلسلهمراتبی ذیل او شاکله مییابد از اساس یک متافیزیک ایرانی است و ریشه در نظامهای فلسفی اشراقی و صدرایی دارد و مدام به سوی نظم ایرانی حمله برده اوضاع را طبق وضعیت خود سامان می دهد). حال اگر چنین گزارهای را بپذیریم آنوقت باید گفت بر فرض وقوع یک انقلاب توسط بخشی از جمعیت، این حکومت فرضی جدید چارهای ندارد که با همان صورتمسألهای روبرو شود که الان حکومت با آن روبرو است: توسل به زور و خشونت برای مهار معترضین و مخالفین.
🔹
این یعنی بر فرض پیروزی انقلاب مد نظر معترضین رادیکال، حکومت جدید از آنجا که قطعاً حمایت بخش مؤثری از جامعه را ندارد چارهای جز توسل به زور برای تسلط بر اوضاع ندارد. این یعنی همین معترضینی که الان بهشدت عصبانی هستند حالا قدرت گرفته و آنها قرار است در لباس پلیس ضد شورش به سرکوب مخالفان خود بپردازند. دقیقاً شبیه به آنچه الان در جریان است. معترضین کنونی هم (حداقل با اتکا به لحن توییتری آنها) اثبات کردهاند بیش از آنکه دغدغه دموکراسی و برابری و ایجاد صلح در جامعه مدنی داشته باشند، دغدغه برونریزی خشم و انتقام دارند و اگر بتوانند بر اوضاع مسلط شوند ابایی از پیشبرد یک انتقام تاریخی از مخالفین خود در قامت دولت ندارند و این یعنی تکرار همین موقعیت کنونی چهبسا تاریکتر، عقبماندهتر و البته فاشیستیتر. پس اساساً نهتنها وقوع یک انقلاب در آینده نزدیک غیرممکن است، بلکه بر فرض شکلگیری این انقلاب و تغییر قانون اساسی هیچ تضمینی برای بازتولید نشدن خشونت دولتی مشابه وضعیت کنونی وجود ندارد، خاصه اینکه معترضین در بهترین حالت میتوانند نیمی یا در بهترین حالت شصت درصد جامعه را با خود همراه کنند. این دولت فرضی حداقلی نیز چاره ای جز توسل به زور برای تسلط برای اوضاع نخواهد داشت؛ این تازه در شرایطی است که حمایت بینالمللی را نیز داشته باشد و هر آن دستخوش دستدرازیهای بیرونی نشود.
🔹
پس باید اذعان کرد آنچه معترضین به شیوه کنونی طلب میکنند در واقع نهتنها غیرممکن است، بلکه اساساً پیشنهاد خوب و قانعکنندهای برای آینده سیاسی کشور نیست، هر چقدر هم نگاه احساسی و ایدئولوژیک آنها نتواند این مهم را هضم کند. طبیعتاً رد چنین پیشنهادی، اولین چیزی که به ذهن متبادر میکند دفاع از وضع موجود و دعوت به بسنده کردن به نظم کنونی است. حتی اگر چنین چیزی مراد باشد اساساً باید اذعان کرد که نظم کنونی نیز از قضا پایدار نیست و هر آن در آستانه فروپاشی است. فساد منتشر در ساختارهای مختلف، مهاجرتهای گسترده، انقطاع نسلی، نفوذ بیگانگان در لایه های مختلف امنیتی، ضریب مشارکت کم در انتخابات، آسیبهای اجتماعی و... هیچکدام از یک وضعیت بانشاط سیاسی خبر نمیدهد و یک آلارم گوشخراش به گوش میرساند؛ آلارمی که به هر دلیلی صاحبان قدرت خاصه اصولگرایان آن را نمیشنوند. این آلارم فریاد میزند که این وضعیت در بهترین حالت تا زمانی که رهبری زنده است میتواند دوام بیاورد و بعد از آن با وضعیتی روبرو خواهیم بود بهشدت افسارگسیخته، پر از خشم و خشونت و فاقد تدبیری که بتواند یک دولت مرکزی منسجم را سامان دهد. بنابراین هر چقدر وضعیت کنونی امتداد بیابد احتمال تجزیه، هرج و مرج، جنگ داخلی و سقوط دولت مرکزی بیشتر خواهد شد. و این یعنی آنچه طرفداران نظام نیز به عنوان انتخاب در اختیار ما میگذارند، پیشنهاد خوبی نیست که هیچ، اساساً از پیشنهاد معترضان هم بدتر است.
ادامه در قسمت سوم
@miladdokhanchi
🔺پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم!(۳)
🔹
این یعنی اگر اصولگرایان تصمیم گرفتهاند ایران را به مصر تبدیل کنند ولی رویکرد آنها سرنوشت سوریه و لیبی را تداعی میکند. اگر حامد اسماعیلیونهای داخلی و خارجی برای آینده سیاسی ایران پیشنهادی بد و یا غیرممکنی دارند، امثال امیرحسین ثابتیها، کچوییانها و کوشکیها پیشنهاد بدتری دارند.
🔻یه بار با یکی از این شخصیتهای معروف اصلاحطلب حرف میزدم، کلی چیز به احمدینژاد میگفت، بعد خاتمی رو با مصدق و نلسون ماندلا مقایسه میکرد :)
خب اوکی ولی به حاج آقای ماندلا بگید احمدینژاد برای مشایی و بقایی خودش رو به آب و آتیش زد، شما یه پیام برای همین برادر تاجزاده بده!
🔻مختارنامه تفکیک خوبی بین «ننگ» و «جرم» داشت. تو محاکمه خولی گفت: «زن خولی بودن ننگ هست ولی جرم نیست!»
حالا درسته اصلاحطلبی به معنای حزبیش و با این سوابق ننگه! ولی جرم نیست!
از امثال تاجزاده چیزی جز اظهار نظر ندیدم.
سلام و احترام
#موضوع_پیشنهاد
به مناسبت سالگرد سوم تیر توصیه می کنم که یک برنامه کلاب هاوس ی با حضور دکتر احمدی نژاد یا مهندس مشایی طراحی و اجرا شود
در صورتی که موافق هستید در تاکثیر این پیشنهاد کوشا باشید
ومن الله التوفیق
مرگ حق است و فرمانروا روزی می میرد. اما در پیشگاه روایت استیت و در امید طرفدرانش، فرمانروا همیشه قرار است یا ابدی باشد و یا اینکه پرچم را در اختیار عنصری جاودانه دهد. این روایت هم مختص به ما نیست؛ در همه اعصار این تمایل وجود داشته، روایتی که به نوعی درپوشی است بر یک فقدان، واکنشی است به یک امتناع، امتناع از پذیرش حقیقت، این که فرمانروا روزی جان خود را به جان آفرین تسلیم میکند و ما میمانیم و حل یک بحران، بحران فرمانروایی. براستی بعد از آقا چگونه میخواهیم مسأله فرمانروایی را حل کنیم؟ چه خوب، چه بد، چه درست چه غلط این مملکت بدون نیروی فرمانروایی در مرکز اداره شدنی نیست، و دوباره چه خوب و چه بد، سنت خاصی از فرمانروایی در چهل سال اخیر پایه گذاری شده که هر نوع مداخله سریع در آن تولید تبعات جدی خواهد کرد. الگوی فرمانروای کنونی ایرانی مبتنی بر پدری است که هر چند جایگاه خود را با مکانیسم های قانونی بدست آورده ولی آخر روز این کاریزما، تجربه و عقبه است که به جایگاه او ثبات بخشیده است. این پدر واجد فرزندانی است که همه آنها، چه مقربین چه مغضوبین، چشم به جایگاه پدر دوخته اند. از جریان میرحسین و خاتمی و روحانی بگیرید تا احمدی نژاد و لاریجانی و جلیلی همه خود را فرزندان فرمانروا میدانند. البته که همه آنها، که هر کدام واجد سهمی از بلوک های قدرت هستند، این چشم دوختن را انکار میکنند ولی در پس ذهن خود، نیم نگاهی به آینده دارند، آینده ای که ظاهراً قرار است با رقابت تنگاتنگ بین این فرزندان رغم بخورد، فرزندانی که نه تجربه پدر را دارند و نه کاریزمای او و نه قدرت نرم تبدیل شدن به محل اجماع همه بلوک های قدرت. پس باید دوره پسااقا را جدی گرفت. براستی ایده ما برای حکمرانی در زمانه پسااقا چیست؟ چگونه میخواهیم بحران فرمانروایی را حل کنیم ؟ چه کس یا کسانی و با پشتوانه بر کدام نظریه کلاسیک و مدرن قرار است ادارت امور را در دست بگیرند؟ آیا نظریه ولایت فقیه همچنان پشتیبان ساز و کار فرمانروایی ما خواهد بود؟ یا نه، چیزی از جنس سلطنت در سطح نظریه بازسازی خواهد شد و یا اینکه به سمت اداره شورایی خواهیم رفت و یا چه؟ ظاهراً طرح پرسش درباره حکمرانی در دوره پسا آقا کلیدی ترین پرسش های حوزه نظریه پردازی و آینده پژوهشی ماست. از طرح پرسش و ایجاد گفتگوی های عالمانه در این باب پروایی نداشته باشیم که هم ثبات دولت مرکزی و هم ایده انقلاب اسلامی، با هر قرائتی از ان، نیازمند تامل در این باب است. این گفتگو را در محافل علمی آغاز کنیم و اجازه ندهیم بدخواهان هم برای ما طرح پرسش کنند و هم برنامه ریزی.
@miladdokhanchi
🔴 سخنان تند احمدینژاد علیه قراردادهای 25 ساله و 20 ساله با چین و روسیه
آقای احمدی نژاد در جمع عدهای از هوادارانش، قرارداد ایران با چین را بدتر از برجام توصیف کرد و گفت: حالا آمده اند یک قرارداد با چین بسته اند که آن را دیگر به مجلس هم نمی برند تا بخواهند در مدت 20 دقیقه تصویب کنند! و فاجعه بار اینکه در پاسخ به علت عدم انتشار محتوای آن می گویند طرف چینی خواسته است متن قرارداد منتشر نشود! در حالی که این حق ملت ایران است و به چین ربطی ندارد. مگر آنها حاکم بر سرنوشت کشور هستند؟ جسته و گریخته هم خبرهایی بیرون می آید که فلان جزیره را می خواهند بدهند، یا آنکه می خواهند نیروی نظامی وارد ایران کنند، که همه اش خلاف قانون اساسی است.
وی به بیان یک بهانه دیگر در باره عدم انتشار قرارداد با چین پرداخت و گفت: می گویند اگر متن قرارداد را منتشر کنیم آمریکایی ها می فهمند و خرابکاری می کنند! ساده لوحانه است که فکر کنیم آمریکایی ها خبر ندارند!؟ عوامل اسرائیل در تهران اسناد سری و فوق سری را به سرقت می برند و از کشور خارج می کنند، آنوقت چگونه ممکن است از محتوای قرارداد با چین خبر نداشته باشند؟ اصلا مگر چین بدون نظارت آمریکا با ما قرارداد می بندد!؟ آیا فقط ملت نباید واقعیت این قرارداد را بداند!؟
خادم ملت ایران بی اطلاع نگهداشتن ملت از محتوای یک قرارداد خارجی را دلیل کافی بر زیانبار بودن آن دانست و گفت: پیش از این گفته می شد که موافقتنامه است و البته طبق قانون اساسی، موافقتنامه هم باید در مجلس تصویب شود اما اخیرا در صدا و سیما اعلام کردند که قرارداد است و اجرای آن آغاز شده است! یعنی چه که شروع شده و ملت خبر ندارد!؟
وی با اشاره به تلاش های در دست انجام برای انعقاد قرارداد 20 ساله با روسیه نیز گفت: من به آنهایی که فکر کرده اند ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و می شود یک امتیاز تاریخی از ایرانی ها بگیرند، اعلام می کنم تا بشنوند؛ ملت ایران آن چیزی را که در جریان آن نباشد، نمی پذیرد. اگر نظر ملت گرفته نشود و معلوم نباشد که ملت با آن موافق است، اعتباری ندارد و نباید از اینکه ملت بعدا زیر آن بزند، گلایه کنند!
دکتر احمدی نژاد اتهام طرفداری از آمریکا و انگلیس به دلیل مخالفت با قرارداد پنهانی با چین و روسیه را مضحک توصیف کرد و افزود: آن زمان که می گفتیم چرا برجام را بدون اطلاع ملت امضاء می کنید و به اذعان آمریکایی ها، اینقدر به آنها امتیاز می دهید، می گفتند شما گرایش به شرق یعنی چین و روسیه پیدا کرده اید! حالا می گوییم چرا با اینها دارید قرارداد پنهانی امضاء می کنید، می گویند شما به غرب تمایل دارید! این اخلاق متعلق به زمان قاجار است که می خواستند مملکت را بفروشند و با اتهامات بی اساسی از این دست، اعتراضات را خفه می کردند!
وی با تاکید بر پایبندی کامل خود به شعار " نه شرقی و نه غربی " گفت: این پایبندی، هرگز به معنای جنگ با شرق و غرب عالم نیست. ما می خواهیم با همه دنیا به صورت عادلانه و با رعایت حقوق ملت همکاری کنیم ولی نه به این عنوان که زیر بلیت کسی برویم و از جیب ملت امتیاز بدهیم! چرا باید امتیاز بدهیم؟ مدیریت شما ضعیف است و باعث خرابی اقتصاد شده است و در موضع ضعف قرار گرفته اید، حالا باید بروید یک امتیازی بدهید و فکر می کنید با آن درست می شود. بدانید که هیچکس در این عالم دلسوز شما نیست. آنها دنبال جیب خودشان هستند.
خادم ملت ایران به شایعاتی نظیر فروش اقساطی یا ارزانتر نفت به طرفهای مقابل اینگونه قراردادها اشاره کرد و گفت: آنها اگر یک تومان بیاورند می خواهند ده تومان ببرند. به جای دادن اینگونه امتیازها از کیسه ملت، مدیریت خودتان را درست کنید.
وی با انتقاد از جهت گیری های نمایندگان مجلس گفت: یک مجلسی درست شده که اصلا مطالبه گر نیست! جالب است که می گویند نماینده مردم هستند ولی وقتی از دولت انتقاد می کنیم، آنها جواب می دهند! اصلا همه چیز معکوس شده است! شما باید حرف مردم را بزنید. نکند کشور را از چاله دربیاورید و در چاه بیندازید!
دکتر احمدی نژاد به رفتارهای تخریب گرانه علیه منتقدان برجام اشاره کرد و افزود: در موضوع برجام، هر کس ایراد می گرفت، می گفتند شما نمی فهمید، شناسنامه ندارید، بی عقل هستید و همه چیز در برجام هست! بعد هم فهمیدیم همه چیز در آن به نفع طرف مقابل است! یعنی هر چه جلویشان گذاشتند، اینها امضاء کردند! ما آن زمان با قضاوتی خوش بینانه و برای نجات آنها، گفتیم که اینها برجام را نخوانده و امضاء کرده اند ولی به ما فحش دادند و گفتند که آن را خوانده اند! بعد که گیر افتادند، گفتند ما نخوانده بودیم! فردا دوباره نیایند بگویند این قراردادها را هم نخوانده امضاء کردیم!
متن کامل گزارش
@hashiepardaz
☘ سرگذشت یک تغییر ـ ۷
🔰 کشتار آبان 98 و بیدار شدن کامل یک وجدان
✍مهدی نصیری
📝 آبان 98 و کشتار صدها هموطن بی گناه به دست نیروی های انتظامی و نظامی، تکانه شدید دیگری بر من وارد کرد.
عموم کشته شدگان در زمره مردم مستضعف و طبقه محروم و اغلب جوان بودند که جانشان از این همه فقر و فشار و فلاکت به تنگ آمده و با استفاده از حق قانونی خود برای اعتراض به خیابان آمده بودند اما با گلوله های جنگی و آتشین و مستقیم نیروهای انتظامی و نظامی مواجه شدند و به خاک و خون در غلطیدند.
🔻هیچ فرد منافق و برانداز و از خارج آمده ای در میان تظاهر کنندگان یافت و دستگیر نشد تا مایه تبلیغات و معرکه گیری گسترده رسانه ملی و دیگر رسانه های رسمی علیه مردم معترض شود.
نهادهای رسمی نظام کشته شدن ۲۵۰ نفر را تایید کردند اگر چه در آمارهای غیر رسمی تا ۱۵۰۰ نفر نیز گفته شده است.
🔻مطلبی را آقای دکتر احمدی نژاد سال گذشته افشا کرد مبنی بر این که یگانی ویژه در نیروهای انتظامی یا نظامی وجود دارد که در این گونه مواقع در اجتماعات نفوذ و تخریب را شروع می کنند تا بهانه برای سرکوب مردم فراهم شود و عجیب این بود که هیچ واکنش یا تکذیبی در قبال این اظهارات تکان دهنده توسط رییس جمهور اسبق نظام، از سوی مقامات و دستگاههای رسمی صورت نگرفت. البته از سالها قبل اخباری پراکنده را دال بر این مساله می شنیدم اما چون برایم اطمینان آور نبود و از طرفی هم بسیار تلخ بود، جدی نمی گرفتم.
🔻این کشتار را که در مدت سه روز تظاهرات انجام شد، مقایسه کنید با تلفات ماهها تظاهرات جلیقه زردها در فرانسه که بعضا با تخریب و آتش زدن اموال عمومی نیز همراه بود و کار یگان ویژه هم نبود اما آمار کشته ها فقظ ده نفر بود. چرا؟ چون فرانسه نظام پدر سوخته! غربی است و ما نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه هستیم!!
🔻سه تن از جوانان حدود 20 سال را قرار بود چندماه پس از آبان اعدام کنند اما با اعتراضی که در توییتر با هشتگ اعدام نکنید صورت گرفت و من نیز در توییتر به جمع معترضان پیوستم، دستگاه قضایی از اعدام عقب نشینی کرد.
🔻بعد از این کشتار فجیع بود که توجهم به حقوق بشری ترین و در عین حال تکان دهنده ترین آیه قران جلب شد و مرتبا در ذهنم پژواک داشت:
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً» (مائده/ 32) (هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، گویی همه انسانها را کشته)
آیه می گوید اگر کسی انسانی را بدون دلیل موجه ـ که یکی کشتن عمدی یک بی گناه است و دیگری محاربه مسلحانه با مردم ـ بکشد مانند آن است که همه مردم را کشته است.
🔻دو نکته قابل تامل در آیه این است که اولا نمی گوید اگر کسی مسلمان یا مومنی را بکشد بلکه می گوید اگر انسانی را بکشد و ثانیا نمی گوید گویا صد انسان یا هزار انسان یا یک میلیون انسان را کشته و نیز نمی گوید گویا همه انسانهای کنونی را کشته بلکه می گوید همه انسانها را ـ که می تواند شامل همه انسانهای در طول تاریخ باشد ـ کشته و این یعنی گویا انسانیت را کشته است.
🔻بر اساس این آیه اولا ارزش انسان نزد خداوند معلوم می شود و ثانیا گناه عظیم و غیرقابل اندازه گیری کشتن یک انسان تبیین شده است.
خب چطور در نظامی که به نام دین برپا شده به این راحتی صدها انسان بی گناه کشته می شوند و هیچ اتفاق و اعتراض و جبرانی صورت نمی گیرد؟ پاسخ روحانیون حاکم چیست؟ پاسخ متدینان و انقلابیون مدافع نظام چیست؟
🔻البته کسانی که برای رای مردم در برپایی نظام، جنبه مشروعیت بخشی قائل نیستند و معتقدند مشروعیت یک نظام دینی تنها مربوط به واجد شرایط بودن حاکم و فقیه است و اگر به آرای مردم مراجعه می شود برای این است که نظام مقبولیت و استقرار پیدا کند، می توانند چنین سرکوبهایی را به عنوان بغی و شورش علیه نظام اسلامی تلقی کرده و آن را مشروع بدانند و به کشتارهای بیشتری نیز رضایت بدهند.
🔻اما این آن قرائت و وعده ای نیست که آیت الله خمینی پیش از انقلاب و نیز بعد از انقلاب در باره مشروعیت بخشی رای مردم داد و همچنین در سخنان آیت الله خامنه ای نیز به آن تصریح شده است.
🔻اما حتی با عدم اعتقاد به مشروعیت بخشی رای مردم، چگونه می توان یک تظاهرات آرام را به خشونت کشاند و به شدیدترین وجه ممکن سرکوب کرد. پس حق مردم برای تجمع و اعتراض بر اساس اصل ٢٧ قانون اساسی چه می شود؟!
ادامه دارد
📚@nasiri42
🔻ویدئوی زیر به طور اتفاقی امروز به دستم رسید که به دلیل تناسب داشتن با یادداشت من. آن را پیوست کردم.
🔴 لطفا خفه شوید و مستند نسازید که آشوب را مهار کردیم
در همین ماجرای گرانی بنزین و رخداد فاجعه آبان 98، اگر مانع مجلس نمیشدند و مجلس تصویب میکرد که آن مصوبه غیرقانونی لغو بشود، آیا آسمان به زمین میآمد؟ والله هیچ نمیشد و آن همه آدم هم کشته نمیشدند. البته دولت روحانی متزلزل میشد و شاید از مجاری قانونی قابل برکناری بود.
حالا مستند میسازند که سران کشور در شورای امنیت ملی گفتهاند اگر عقبنشینی کنیم، دشمن جری میشود! دشمن کجا بود؟ دشمن مگر بنزین استفاده میکرد؟ مردم معترض بودند، همه هم معترض بودند، حتی حزباللهیاش هم ناراضی بود. مگر اینکه بگوییم از نظر سران نظام، مردم دشمن هستند.
حالا سران نظام یک شکری خوردند، آن آقا چرا پیرو آنها شد؟ مگر نمایندگان مجلس که مصرّ بودند طرح را برگردانند، جزء همین نظام نبودند؟ پس چرا مانع مجلس شدند؟ در اینجا حفظ نظام، یعنی نظام اجتماعی و نه موقعیت فلانی و بهمانی در قدرت، آیا اقتضا نمیکرد که از مصوبه وحشیانه و احمقانه گرانی بنزین، عقبنشینی بشود؟
هارون (ع) وقتی با توبیخ موسی (ع) مواجه شد، گفت که با بتپرستی بنیاسرائیل درنیفتادم و کنار آمدم؛ چون میترسیدم شیرازه جامعه از هم بپاشد. این همان حفظ نظام است که از اوجب واجبات است. این نظام، نظام اجتماعی است، و نه نظام سیاسی یا موقعیت فلانی و بهمانی در ساختار قدرت و حکومت. اتفاقا در مسأله "حفظ نظام" این ماییم که مدعی هستیم و میگوییم آقایان حاکم! شما برای حفظ نظام اجتماعی، حتی باید از حرف حق خود هم کوتاه بیایید؛ حالا که اغلب حرفهای شما نه حق است و نه معقول، ولی خودکامانه دست از آن برنمیدارید و به قول خودتان "ولو بلغ ما بلغ" و به قیمت ریختن خون مردم بیگناه. این نظام سیاسی که به آن چسبیدهاید، والله اصالتی ندارد و وسیلهای بیش نیست؛ آن هم برای اقامه عدالت و تأمین حقوق مردم. اگر پیرو علی (ع) هستید، باید بدانید که برای حفظ این نظام سیاسی و موقعیت خودتان در ساختار قدرت، نمیارزد که حتی دانه ارزنی را از دهان مورچهای بناحق بربایید. دست بردارید، یک غلطی کردید، آن همه آدم را با نادانی و خودکامگی تان زدید کشتید، لطفا دیگر خفه شوید و مستند نسازید که آشوب را مهار کردیم!
@hashiesaz
🔸فرقهی حزباللهی🔸
چند سال پیش نوشتم که جماعت موسوم به «حزباللهی» و «انقلابی» در سالهای اخیر از یک جریان سیاسی، اجتماعی و مذهبی به یک «فرقه» تغییر وضعیت داده است. فرقهای فروبسته که روزبهروز فاصلهاش از بدنهی نرمال و عمومی جامعهی ایرانی بیشتر شده است. فرقهای با زبان، ادبیات، دستگاه فکری، مدل تربیتی، مصرف رسانهای، الگوی دینداری، سنجش منزلتی، گفتمان ایدئولوژیک، جغرافیای فرهنگی و درنتیجه نظام مسائل و دغدغهها و منافع و مصالحی کاملاً مجزا و متمایز با بدنهی عمومی جامعه.
سیاست هویتسازی از مسیر تمایز که بهاتکای رانت مالی حاکمیت و بهطور خاص سپاه در این سالها شتاب گرفته (و از آن به مدل «تکثیر خیابان ایران» تعبیر کردهام) سبب شده است حزباللهیها نه فقط بهشکل نرمافزاری بلکه بهصورت سختافزاری هم حسابشان را از دیگر اعضای جامعه جدا کنند: شهرک مجزا، شبکهی تلویزیونی مجزا، رستوران مجزا، بانک مجزا، پارک مجزا، مدرسهی مجزا، دانشگاه مجزا، حتی مسجد و هیئت مجزا و... . این تمایزطلبی و کلونیسازی مستمر، به شکاف بدنهی حزباللهی از متن جامعه را تعمیق کرده و حرکت به سمت فرقهشدن را سرعت بخشیده است. فرقهای که فقط به منافع و مصالح خود و اعضایش میاندیشد و همهی دیگر اعضای جامعه برایش حکم «دیگری» را دارند. فرقهای که خود را «قوم برتر» و صالح میپندارد و بقیهی جامعه را مستضعفان فکری که بلوغ کافی ندارند و باید بالاجبار هدایتشان کرد. و حکومت دینی ابزار این هدایت اجباری است. حالا و به مدد دو انتخابات مهندسیشده، این فرقه، مجلس و دولت را هم قبضه کرده و حاکمیتی یکپارچه ساخته است. اعضای فرقه از این شرایط مساعد برای استیلا البته خوشنودند، غافل از آنکه همین یکدستی عاقبت به زیان خودشان و نیز مجموعهی حاکمیت خواهد انجامید.
*
پ.ن.
مثالهای رفتار فرقهای در حاکمیت فراوان است. از عملکرد شورای نگهبان در احراز صلاحیتهای در انتخابات اخیر تا طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» تا شعار «فرزندآوری» در هیئتهای مذهبی و... . در سطوح پایینتر هم نمود این رفتار را میشود دید. مثل همین پست اینستاگرامی یاسر جبراییلی که یک نمونهی جزیی اما گویا است. یکی از اعضای فرقه، نقدی را در صفحهی شخصیاش در شبکههای اجتماعی مینویسد با موضوع تزاحم زمان پخش یک سریال بزرگسال با تمایل یک پسر یازدهساله و منطقاً غیرمکلف از نظر شرعی به خواندن نماز اول وقت! مهم نیست که این نقد اساساً چقدر منطقی و بهجاست. مهم آن است که بلافاصله لااقل سه مدیر شبکه با نویسنده تماس میگیرند و قول اقدام عملی (آنهم نه مشروط به بررسی کارشناسی و...) میدهند. سالهاست بسیاری از سیاستها و برنامهها و عملکرد صداوسیما مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی و تربیتی و رسانه و... است، اما چند نمونه سراغ دارید که این نقدها اساساً شنیده شده و بازخوردی داشته باشند؟ چه برسد که منجر به اصلاح و تغییری شده باشند. مشکل آن منتقدان و کارشناسان و متخصصان، همین است که بیرون از مدار بستهی فرقه بودهاند. و برای همین صدایشان به هیچ کجا نمیرسد.
✍️ محسنحسام مظاهری
@mohsenhesammazaheri
@nasiri42
🔸به نظر میرسد محضر رهبر معظم انقلاب آمار مشارکت و رای های باطله را به اشتباه به اطلاع رسانده باشند.
#حضور_حماسی
@maktubaat
✳️ بر طبل شادانه نکوب!
....
....
دیروز در جمع گروه های مختلفی که برایشان درصد مشارکت مهم بود به یک پدیده برخوردم و آن دعای آنان برای رسیدن مشارکت به 50 درصد بود.
دائم حرص و جوش می خوردند که وای اگر زیر پنجاه بشود، چه می شود. مثل دانش آموز تنبلی که برای نمره 10 دخیل می بندد.
برای من این رفتارها بسیار آزار دهنده بود که کار انقلاب ما که با 98 درصد آغاز شد، حالا به جایی رسیده که نذر میکنیم 50 درصد مشارکت داشته باشیم و از اینکه نصف مردم هم همراهی نکنند، ککمان هم نمی گزد.
آن هم 50 درصد با چه کیفیت رأیی؟
حاصل ترساندن ملت از دشمن، و ترساندنشان از بدتر شدن اوضاع و فتوا منتشر کردن و قسم دادن و التماس کردن و خون حاج قاسم را خرج کردن و از امام زمان مایه گذاشتن و دعوت کروبی و سروش و گوگوش و...
نه رایی بر اساس شور عمومی، عشق و عاطفه ای که ناشی از کارآمدی است.
رای نه برای یک رویا، بلکه از ترس یک کابوس.
درصد مشارکتی با آمار رای باطله بی سابقه. که اگر آن را از آمار کم کنیم، مشارکت به زیر 50 هم ممکن است سقوط کند. (آمار نهایی منتشر نشده تا الان که این مطلب را می نویسم)
هرچند من میدانم اگر مشارکت بالای 90 درصد هم بشود ، برداشت حاکمیت، تایید هرچه بیشتر وضع موجود بود و اگر 20 هم می شد، اصلاح و تغییر رویه کلانی در عدالت و آزادی در کار نبود بلکه سبب مسدود شدن همین کمترین منافذ موجود می شد.
و به همین دلیل علارغم اینکه شخصا شرکت کردم، اما به کسی رای ندادم و ترجیح دادم در این شور تصنعی و خالی از معرفت که حداقل های تقویت جمهوریت را هم دنبال نمی کند، و باعث رشد عمومی جامعه نمی شود هم ندمم. و واگذار کردم به تصمیم و نظر شخص کسی که از من پرسش می کرد.
حالا انتخابات هم تمام شد در حالی که نظام جمهوری اسلامی تمام تخم مرغ هایش را در سبد سید ابراهیم رئیسی قرار داده است و ما به سوی یکدست ترین ترکیب قدرت ممکن رفته ایم.
و البته من، شخصا، از این روند از جهتی ناراحت نیستم، چرا که دیگر نمی توانند ناکارآمدی ها، تبعیض و ستم ها را بر گردن غرب گرایان و لیبرال ها و ضدولایت ها و... بیفکنند.
تمام سه قوا، نهادهای انتخابی و انتصابی و... در دست یک جناح و یک تفکر است که چشم مردم به آنها دوخته شده.
اما این انتخابات یک اتفاق مهم را هم در بر داشته و آن خلاف آنان که ادعا می کنند، تحریم انتخابات شکست خورد
فراگیری عمومی و موفقیت نسبی گفتمان تحریم انتخابات بود که بنظرم در انتخابات های آتی، در صورت ادامه روند فعلی، بسیار قدرتمندتر از اینی که ظاهر شد، بر عرصه سیاسی کشور سایه خواهد افکند.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
🔊 خوانش صوتی متن کامل نامه تحلیلی دکتر احمدی نژاد خطاب به مقام معظم رهبری
➖ ۳۰ بهمن ۱۳۹۶
🆔 @dolatebahar
✳️ نسبت مردم، لاریجانی ها و رهبری
....
....
چندین تحلیل و سناریو مختلف به صورت تیتر، از اتفاقات امروز نوشتم.
از وقتی رهبری از حیثیت و آبروی علی لاریجانی دفاع کرد تا زمانی که شورای نگهبان بیانیه داد و عاقبت وقتی که علی آقا بیانیه تشکر از رهبری منتشر کرد و همه چیز تمام شد.
فقط یک نکته میان تمام سناریوهای مختلف مشترک بود و آن دلجویی از خاندان لاریجانی به مثابه یک سنت در سیره رهبری بود.
قبلا هم بارهای بار، در زمان تصدی قوه قضائیه توسط صادق لاریجانی، هرگاه فشار افکار عمومی بر او زیاد می شد و نقدها بر او شعله می کشید، رهبری از ایشان نیز دفاع کردند. با تعابیری بلند و خاص.
حتی بعد از نصب شیخ صادق به ریاست مجمع تشخیص و اوج آن در ماجرای طبری این دفاع از شیخ صادق پر رنگ جلوه کرد به نحوی که حتی سرسخت ترین حامیان نظام هم متحیر ماندند چه برسد به مردم کوچه و بازار که از آن با تلخی سخن می گفتند و می گویند.
و در تمام این مواقع، مردم و از جمله، جریان ها و گروه های حامی نظام واله و سرگردان و پر پرسش و ابهام فقط نظاره گر بوده اند. و حتی باعث ریزش و دلخوری و فاصله گرفتن دسته هایی از آنان هم شد اما این حمایت ها هیچگاه کم سو نشد تا امروز که برای علی لاریجانی هم خودنمایی کرد.
و در تمام موارد در وهله اول، با هزینه شدن شخص رهبری صورت گرفته است. مثل امروز.
خلاصه اینکه بین نظر عامه ی مردم و بخصوص حزب الهی ها نسبت به خاندان لاریجانی و نظر رهبری در مورد این خانواده یک شکاف بسیار عمیق همواره وجود داشته که غالب دوستان سعی دارند آن را انکار نمایند یا سوت زنان از آن عبور کنند، اما خب این پارادوکس بر سر جایش همچنان باقی است و آزار دهنده.
و برای شکافتن این پارادوکس عوامل زیادی را در ساختار قدرت جمهوری اسلامی باید تحلیل و تجزیه کرد.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
♦️ تیزر گفت و گوی منتشر نشده دکتر محمود احمدینژاد با ویژه برنامه «تقاطع»
📝 مصاحبه ویژه برنامه تقاطع با دکتر محمود احمدینژاد یک هفته قبل از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان ضبط شد. اما در ادامه به دنبال فشار برخی از نهادها به دستاندرکاران این برنامه، انتشار آن به تعویق افتاد و نهایتا این مجموعه رسانهای اعلام کرد که به دلیل فشارهای بیرونی از انتشار مصاحبه دکتر احمدینژاد معذور است.
🔻 فیلم کامل این مصاحبه که توسط پایگاه اطلاع رسانی دکتر احمدینژاد ضبط شده، تا ساعتی دیگر منتشر میشود.
🔻 دکتر احمدینژاد در این گفتوگو به سوالاتی درباره انتخابات ۱۴۰۰، وضع موجود و چگونگی برون رفت از آن، برنامه تدوین شده توسط وی برای اداره کشور پس از پیروزی در انتخابات، بازخوانی سیاست خارجی دولتهای نهم و دهم با محوریت توافق هستهای ایران، برزیل و ترکیه در سال ۱۳۹۸، کارشکنی جریانهای سیاسی علیه برنامهها و اقدامات دولتهای نهم و دهم، مذاکرات هستهای وین، برجام، وضعیت فعلی اجرای قانون اساسی و ... پاسخ دادهاست.
🚩 کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی دکتر احمدینژاد
🆔 @dr_ahmadinejad
من در اين نامه سرگشاده توضيح دادم كه چطور نگاه افراطى دولت آقاى رييسى به غرب، عمده ابزارهاى سياست خارجى ايران را بى اثر كرده و كار را به جايى شبيه سخنرانى ديروز آقاى مخبر رسانده است.
Читать полностью…هر دو خواسته یا ناخواسته تجزیه و سقوط دولت مرکزی و تسلط به واسطه خشونت را طلب میکنند؛ هر دو مبتلا به فانتزیاند؛ یک اهریمنی از قشری از جامعه ساختهاند و حاضرند برای قدرت، کم و بیش دست به هر کاری بزنند. در انگارههای هیچکدام از آنان امکان رقابتهای عادلانه، ساخت دولت مرکزی قوی و جایابی مذهب در جایگاه خویش یافت نمیشود. پس موضوع این نیست که چون پیشنهاد غایی معترضین بد است بایستیم و از وضع کنونی دفاع کنیم که دفاع از وضع کنونی و یا حداقل منفعل بودن در برابر آن چیزی جز حرکت در راستای کنش اسماعیلیونها نیست. دقت کنیم و تکرار کنیم که ثابتیها و اسماعیلیونها دو روی یک سکهاند. پس چه باید کرد؟ پاسخ واضح است: اصلاحات عمیق ساختاری و این یعنی رها کردن سودای انقلاب و البته ورود به یک چالش، تضاد و تنش عملی و معرفتی با جریانهای منتفع از وضع موجود. این پیشنهاد ظاهراً محافظهکارانه و به قول ادبیات کنونی «وسط بازانه» است اما نیک که بنگریم عملیاتی کردن چنین پیشنهادی به مراتب سختتر و پرهزینهتر از آتش زدن بانک، وعده دخول آلت تناسلی در یک ساختمان رسمی و هشتگ زدن اینترنتی است.
🔹
این راه هم باید بپذیریم که ما با ظهور نسلی مواجه هستیم که ذیل اینستاگرم و صنعت فرهنگ بیمایه رسمی و غیررسمی نظم حاکم بزرگ شده؛ نسلی که تصور عمیقی از تحولات تاریخی و جهانی ندارد و فقط میخواهد به عنوان اتم پستمدرن آزادیهای فردی خود را داشته باشد. اساساً با چنین نسلی میتوان شیشه شکاند و خیابان را بست ولی پیشبرد و مطالبه اصلاحات ساختاری برای کسی که تتلو و شاهین نجفی و رائفیپور مرجع اوست، چهبسا پر چالش است. و این به زبان ساده یعنی قدم اول در چه باید کرد: افزایش دانش عمومی جامعه خاصه دهه هشتادی و هفتادیها. اگر در دهه هفتاد و هشتاد معترض خیابانی شعار دموکراسی و جامعه مدنی سر میداد، دهه هشتادی اساساً مطالبات این چنینی ندارد، حق هم دارد چرا انها در عصر جدید تلویزیون داخلی و چالشهای جهانی رقص اینستاگرام بزرگ شده است. این نسل البته بسیاری از تعصب های نسل پیشین خود را ندارد، واقع نگر است و اهل یادگیری و به شدت منعطف و مستعد تفکر انتقادی. باید با این نسل ارتباط برقرار کرد و به او آموزش داد که اگر نخواند، عمیق نخواند و بحث نکند و آداب گفتگو و یادگرفتن را تمرین نکند باید سرکوب شدن را به عنوان یک جبر محتوم بپذیرد. این قدم از هر قدم ساختاری مهمتر است و همانطور که قبلاً آوردهام جز با حمایت مالی طبقه متوسط رو به بالا ممکن نیست. البته که آموزش عمومی نسل جدید، هر چقدر هم لازم اما کافی نیست؛ واضح است که کافی نیست.
🔹
در سطح معرفتی، الهیات روحانیت اصولی صدرایی یا آنچه علی شریعتی آنرا تشیع صفوی خواند باید به جد مورد نقد و واکاوی قرار گیرد. از بین مشکلات اساسی نیز به لحاظ ساختاری ۱) حذف و یا تعدیل عمده نظارت استصوابی در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان ۲) مستقل شدن نهاد دانشگاه و قوه قضاییه ۳) مداخله متوازن نهادهای انتخابی در اداره صدا و سیما ۴) ملغای حداکثری تأمین بودجه نهادهای مذهبی از بودجه عمومی ۵) ستاندن مالیات از قشر پردرآمد و خرج آن در زیرساختها و خدمات عمومی، پنج سرفصل کلی است که اگر جامعه بتواند با کنشها و مبارزات مدنی خود که بخشی از آنها ذیل قانون اساسی کنونی قابل دستیابی است به موفقیت برسد، میتواند ما را از دو پیشنهاد بد سیاسی پیش رو نجات داده و راه سومی را در اختیار بگذارد. این تنها راه حلی است که میتواند ایران را از افتادن در ورطه مدل مصری و سوری نجات دهد. این پیشنهاد البته مدت زمانی است که به زبانهای مختلف توسط پسااسلامگرایان یا همان عدالتخواهان طرح شده است و الان به نظر میرسد تنها گزینه قابل دفاع در وضعیت کنونی باشد. البته که شکستن شیشه بانک و نشر استوری سلبریتیها در مذمت رفتار خشن حاکیمت به مراتب راحتتر از چارهاندیشی در سطوح کلان، ایجاد انسجام اجتماعی و کنشهایی برای اصلاح امور به معنی واقعی کلمه است و تا وقتی گفتمان معترضین کنونی و سرکوبکنندگان حاکم کنونی رواج دارد باید برای تجزیه ایران روزشماری کرد. این یک هشدار جدی است!
پایان.
@miladdokhanchi
ميلاد دخانچی:
🔺پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم! (۱)
🔹
در فرآیند شکلگیری اعتراضات مهرماه یک تلقی در میان عدهای، خاصه معترضان رادیکال، به وجود آمد و آن اینکه نظام هر آن در آستانه سقوط است و این امکان وجود دارد که «اینها بروند و کسانی دیگر بیایند.» در واقع اطلاق مفهوم «انقلاب» به موقعیت این اعتراضات و اینکه امکان فروپاشی کامل نظام و جایگزینی آن با نظام دیگر وجود دارد در اذهان و بهتر است بگویم فانتزی بعضی معترضان موج میزد و همچنان میزند. اینجاست که بعضی معترضان ترجیح میدهند به جای هرگونه مطالبه برای تغییر چیزی در سطح خرد، مثلا حذف گشت ارشاد، اساساً به «اصل» حمله کنند تا به زودی بتوانند به جای تغییر چند قاعده، کل قانون را بازنویسی کنند و از طریق تصاحب دولت نظم آرمانی مورد نظر خود را مستحکم سازند. این رویکرد اگر چه کمطرفدار نیست اما با واقعیت بیرونی نهتنها هیچ سازگاری ندارد بلکه حمل چنین نگاهی از قضا بهشدت خطرناک است. با در نظر گرفتن همه شرایط بعید به نظر میرسد یک «انقلاب» به معنی مدرن آن پیش روی ما باشد که هیچ، اساسا چنین انتظاری می تواند مهلک باشد.
🔹
البته باید الگوی انقلاب ۵۷ را با آن کیفیتی که رخ داد دلیل اصلی چنین تلقی فرض کرد. انقلاب ۵۷ نزدیکترین جنبش اعتراضی قابل دسترس در حافظه تاریخی ایرانیان است که در آن یک رژیم با آرامش نسبی به طور کامل جایگزین یک رژیم دیگر شد و بدون اینکه زیرساختها لطمه عمدهای ببینند انتقال قدرت از یک مرجع به مرجعی دیگر رخ داد. گزاف نگفتهایم اگر بگوییم در طی انقلاب اسلامی یک عده اتاقهای قدرت را ترک کردند و عدهای دیگر با شمایلی متفاوت در همان اتاقها مستقر شدند و این کیفیت ترانزیشن قدرت ذهن معترضان کنونی را درگیر خود را ساخته به طوری که آنها معتقدند تاریخ میتواند کم و بیش با همان کیفیت تکرار شده و «اینا برن و یه عده دیگه بیان جاشون». اما چرا امکان تکرار این الگو بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد یک فانتزی است؟
🔹
باید دقت کرد که آنچه باعث فروپاشی یک نظام سیاسی و جایگزینی بلامنازع آن با نظمی دیگر میشود، ضعیف شدن گفتمان حاکم از یک سو و تجمیع گفتمانهای مخالفت ذیل یک ابرگفتمان است. در اواخر دوره شاه حکومت پهلوی به گفتمان شاهنشاهی اکتفا کرده بود( همانگونه که هماکنون نظم حاکم به گفتمان وفاداران خود تکیه میکند) اما مخالفان حکومت شاه که از بین آنها میتوان به مذهبیها، ملیها و تودهایها و گفتمان های تلفیقی آنها اشاره کرد توانسته بودند ذیل یک گفتمان واحد و بر سر یک رهبر مذهبی به توافق برسند و لذا یک ابرگفتمان بهشدت قوی در تضاد با گفتمان حاکم بسازند. گفتمان حاکم ضعیف شد و ابرگفتمان مخالف بهشدت قوی و همین باعث شد که گفتمان مخالف بتواند با کمترین زحمت جایگزین گفتمان قبل بشود. نکته مهم انقلاب ۵۷ نیز درگیر کردن قشر مذهبی در جریان مبارزات بود، قشری که تا به جرگه حوادث نپیوست مبارزات علیه نظام شاهنشاهی در این سطح قطعا ناکام میماند. چنین ابرگفتمانی در حال حاضر نهتنها وجود خارجی ندارد بلکه میتوان استدلال کرد اساساً نمیتواند وجود داشته باشد. این یعنی به عنوان مثال معترضین تنها زمانی میتوانند به ایده «اینا برن، یک عده دیگه بیان» امیدوار باشند که توانسته باشند همه اقشار و افکار را ذیل یک ابرگفتمان همراه کنند، اتفاقی که نیفتاده و بعید است رخ دهد.
🔹
آنچه چنین رخدادی را بعید میکند در کنار مجموعهای از فاکتورها، وضعیت پست مدرن، شبکهای شدن قدرت و شکلگیری هویتهای هیبریدی نیز هست. آنکه امروز مذهبی است لزوما موافق نظام نیست و آنکه موافق نظام نیست لزوماً مسألهاش حجاب نیست و آنکه مذهبی نیست لزوماً با نظام حاکم مخالف نیست. و البته که جریانهای مذهبی جامعه که از قضا همچنان قدرت خود را از دست نداده اند همچنان انگیزهای برای ابراز مخالفت حداقل به شیوه مثلاً معترضان حجاب اجباری ندارند و همین باعث میشود گفتمان متعارض به شکل یک ابرگفتمان هیچگاه به شکل منسجم مفصلبندی نشود و همینها کافیست تا اساساً مقایسه بین وضعیت کنونی با انقلاب ۵۷ را بیربط کند. بگذریم که اساسا اعتراض هایی این چنین از وضعیت روح زمانه پست مدرن طبیعت میکنند، مرکز ندارند، رهبر ندارند و لذا ماهیتی مداخله جویانه در سطح خرد دارند. یعنی اساسا ماهیت این تحرکات «انقلابی» نیست بلکه خرد و اصلاح طلبانه است. البته این به معنی نیست که این امکان وجود ندارد که عدهای اقلیت بتوانند با اتکا به مکانیسمهای مختلف، نظیر کودتا و ... بر اوضاع چیره شوند ولی در آن حالت نیز اگر خیلی موفق عمل کنند یک حکومت با حمایت اقلیت تشکیل خواهند داد و نظیر آنچه بعد از انقلاب ۵۷ رخ داد و یک حکومت یکپارچه مسلط ایجاد شد به وقوع نخواهد پیوست.
ادامه در قسمت دوم
@miladdokhanchi
🔺پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم! (۲)
آقای پویا ناظران در یک فایل صوتی که اخیرا منتشر کرده گفته، رشد و توسعه هیچ کشوری بدون ورود به بازارهای بینالمللی ممکن نشده و ایران برای این منظور باید اولا بازارهای داخلی را از شر قیمتگذاری و بنگاهداری دولتی آزاد کند و سپس با تنشزدایی با آمریکا به عنوان یک کشور عادی به زنجیره تولید ارزش جهانی وارد شود.
این حرف بصورت کلی بسیار درست و دقیق است و به همین دلیل اینجا همواره و موکدا روی عادیسازی روابط با آمریکا تاکید کردهام، منتها اشکال تحلیل آقای ناظران آنجاست که بر اساس یک پیشفرض غلط، عادیسازی روابط با آمریکا را بطور کامل در اراده ایران تصویر کرده و تنش فیمابین را به مسایل سطحی همچون آمریکاستیزی حاکمان، توهم افول آمریکا، تلاش برای محو اسراییل و مسایل سخیف اینچنینی تقلیل داده است.
@kafshhaye_aahani
پویا ناظران همچون سایر اقتصاددانهای وطنی به وضوح دچار ضعف در تحلیل مناسبات قدرت است و آن را در مناسبات سرمایه تحلیل میکند به همین دلیل گمان میبرد برجام اگر با شیوه بهتری نسبت به گذشته و بر اساس منافع اقتصادی طرفین، تثبیت بشود روابط ایران با آمریکا به سمت عادیسازی میرود.
این در حالیست که برجام نه تنها مسیر عادیسازی را هموار نمیکند بلکه اصولا ایران را در یک مسیر غیرعادی میاندازد و روابط بینالمللی ایران را نه فقط با آمریکا بلکه با همه قدرتهای تاثیرگذار جهانی غیرعادی میسازد.
به بیان دیگر، برجام با مشمولیت مکانیزم ماشه، آنچنان مساله سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی کمپانیهای جهانی با ایران را زیر سایه اراده قدرتهای جهانی میبرد که عملا مناسبات اقتصادی ایران، خارج از روال عادی حاکم بر قراردادهای بینالمللی قرار خواهد گرفت و تبعا مکانیزم ماشه، نه فقط از سوی آمریکا یا سایر قدرتهای در تنش با ایران، بلکه حتی از سوی قدرتهای ظاهرا متحد با ایران، همچون روسیه و چین نیز بطور غیرمستقیم اعمال خواهد شد.
نگاه عموم به مساله قدرت، محدود به اعمال فیزیکی آن است درحالی که بطور مثال، ناوهای غولپیکر هواپیمابر و زرادخانههای اتمی هر روز در ذهن مدیران کمپانیها و سیاستمداران، پکن و دهلینو و پاریس و لندن و.. را بمباران میکنند و جنگهای جهانی شروع میشوند و به پایان میرسند تا یک قرارداد بسته بشود یا نشود.
در چنین شرایطی، سرمایهگذاری و مشارکت و مبادلات اقتصادی با کشوری که شقیقهاش در برابر ماشههای قدرتهای جهانی قرار دارد بطوری که هر کدام مستقلا میتوانند آن را بچکانند، نمیتواند عادی باشد و به رشد و توسعه پایدار برای آن کشور منتهی بشود.
بنابراین احیای برجام به هر شکلی، یک مسیر درست برای ورود به بازارهای بینالمللی نیست و برهم زدن آن توسط ترامپ یک خدمت بزرگ به ایران بود تا مسیر عادیسازی برای آن همچنان باز بماند.
هیچ کشوری با قراردادی همچون برجام در مسیر عادیسازی قرار نگرفته و سرنوشتی بهتر از لیبی و عراق و اوکراین پیدا نکرده، زیرا با تسلیم بدون جنگ نمیتوان هیچ موقعیت برابر و عادی بدست آورد و نمونه آن، کشورهایی مثل چین، ویتنام، آلمان و ژاپن هستند که تا آخرین توان جنگیدند، یا پیروز شدند و به عنوان یک کشور عادی وارد بازارهای بینالمللی شدند یا شکستند و با ساختاری نو ورود پیدا کردند.
نظام حاکم بر ایران نیز در شرایطی قرار دارد که باید هزینه عادیسازی را بپردازد؛ بدین منظور یا باید به جایی برسد که همچون نظام حاکم بر چین، خود را در موقعیت برابر، تحمیل کند و یا فروبپاشد تا ایران با ساختاری تازه و به عنوان یک کشور عادی به زنجیره تولید ارزش جهانی بپیوندد، زیرا یک ایدئولوژی تسلیم شده فرقی با یک زامبی ندارد و برجام ایران را در نظر جهانیان تبدیل به یک زامبی میکند.
راه سومی نیست و ایران با تصور کودکانه صلاحطلبان که گمان میکنند با خنده و شیرینزبانی امثال ظریف میتوانند کشور را در بازارهای جهانی وارد کنند یا با تصور براندازان که گمان میکنند صرفا با خوشخدمتی برای قدرتهای جهانی میشود کنار بازیگران بزرگ بازارهای بینالمللی و قدرتهای بزرگ سیاسی ایستاد، راهی جز ترکستان نمیبرد.
🆔 @kafshhaye_aahani
تیر سه شعبه بر گلوی کرامت انسان!
پس از درگذشت محمد محمدی ری شهری، سه پیام تسلیت میتواند با تعابیر به کار رفته در وصف وی عبرتانگیز و قابل تامل باشد از جمله:
سیدمحمد خاتمی: عالم بزرگوار، خدمتگذار انقلابی نظام.
حسن خمینی: پاکترین سیاستمدار، با اخلاصترین کارگزار نظام و زحمات اثرگذار.
حسن روحانی: چهره خدوم به مکتب و نظام، نیت خالصانه و جهاد و تلاش برای اعتلای فرهنگ دینی.
قاعدتا ما نمی توانیم به حضرات ایرادی برای ابراز عقیده خود در باره یک متوفی وارد نماییم، اظهار نظر و ابراز برداشت از خصلتهای فردی که در امنیتی، قضایی و سیاسیترین پروندهها و پستهای مدیریتی منشا اقداماتی بیشمار و اثرگذار بوده، و با حضرات دوستی داشته، آزاد است.
تا اینجای کار طبیعی مینماید اما، پرسش این است که اگر چهرهای چون ری شهری انسانی پاکتر، با اخلاصتر، خدمتگذار، انقلابی، خادم دین و... بوده است، پس انتقاداتی که حضرات نام برده به وضعیت حقوق بشر، زندانها، برخوردهای امنیتی در ایران داشتند، متوجه چه کسی بود؟ سنتهایی که در سیستم امنیتی و قضایی و به ویژه دادسرای ویژه روحانیت، نهادینه شد، چه کسی پایه گذاری نمود؟ اعدامهای خارج از عرف و قوانین قضایی که برخی از آنها را افسران حزب توده که دست راست وی بودند، مقدمه چینی کرده و با امضای ری شهری اجرا شد، در پیش چشم حضرات نبود؟ چه کسی گزارشاتی را به آیت الله خمینی میداد که منجر به صدور حکم اعدام زندانیانی شد که در حال تحمل کیفر صادره بودند؟ سنت حذف مخالفان با هر وسیله که قتلهای زنجیرهای نمونه شاخص آن بود، توسط چه کسی و کسانی نهادینه شد؟
حسن خمینی وی را پاکترین و با اخلاصترین کارگزار نظام شمرده است، شاید نظر وی به همکاری وی با پدرشان سیداحمد خمینی باشد. در این صورت برخوردهای تند و خشن و ظالمانه با مراجع و علمایی چون آیات عظام: شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و به ویژه آیتالله منتظری، در قاموس پاکی و اخلاص میگنجد؟ ایجاد اختلاف میان مراجع و حاکمیت نشان از پاکی و اخلاص داشت یا او مجری امیال دیگران بود؟ تاسیس مجدد دادسرای ویژه روحانیت بر خلاف قانون اساسی، و تهیه ۴۰ ماده قانونی اختصاصی برای آن، و برخوردهای غیر حقوقی و صرفا سیاسی با روحانیون منتقد که حسن خمینی با نوع آنان آشنایی دارد، از لوازم پاکی و اخلاص است؟ آیا در طول چندین سال مدیریت ری شهری بر مناصبی که با خون، مال و عرض مردم سروکار داشته، هیچ خلاف بیّنی رخ نداده است؟ او را انقلابی خواندند، آیا میتوانند از سابقه انقلابی وی نشانهای بنمایند؟ گویا مرادشان انقلابی پس از انقلاب است! به این پرسش پاسخ دهند: فردی که سابقه انقلابی و مبارزه نداشته، چگونه در مناصب مهمی قرار میگیرد که انقلابیون منتقد را از صحنه حذف میکند؟
راستا حسینی بفرمایند، پز دفاع از حقوق بشر و انسان و شهروندی، ویترینی بیش نیست و هر آنچه گفتند و نوشتند، با آنچه در خلوت میاندیشند، تناقضی بس ژرف و عمیق دارد!
الغرض: از دیگران انتظاری نیست اما انتظار این نبود که بر خلاف تاریخ و افکار عمومی این سه بزرگوار بر خلاف مواضعی که داشتند، حقوق و کرامت انسان را (با تعابیر بکار برده در وصف تازه درگذشته، و صحه گذاشتن بر آن اقدامات) هدف قرار دهند!
@lotfi_mojtaba
فیلم سینمایی منصور چند روزی است که در فضای مجازی منتشر شده است. این فیلم را دو بار دیدم و چند دقیقه آخر آن را بیش از ۵۰ بار... برای اینکه بدانید ایران ما چرا پیشرفت نکرد و اگر امروز به این پیشرفت رسیده چگونه صورت گرفته، توصیه میکنم فیلم منصور را ببینید. هرچند گوشهای کوچک از دنیای تلخ و شیرینی که تیمسار شهید منصور ستاری و گروه اندکی از یاران نزدیکش با آن دست و پنجه نرم می کردند را نشان میدهد، ولی در خود حقیقتی دارد که قابل کتمان نیست... برای پیشرفت، رشد و توسعه گاهی اوقات انقلابیترینها هم سد راه میشوند و با سنگ اندازی ناآگاهانه که ناشی از عدم فهم و درک موضوع و شرایط است کار را سخت میکنند. فیلم منصور شاید تلنگری باشد به ما که برای رسیدن به مرزهای خودباوری باید بیشتر تلاش کنیم و این که اگر نبود حمایتهای بی دریغ آیت الله خامنه ی در این حوزه چه بسا امروز ما همچنان لنگ چند پیچ و مهره و شاید هم لاستیک برای پرواز همین جنگندههای قدیمی خودمان بودیم. اما امروز بر اساس همان اراده و تصمیم ما جنگنده میسازیم و به زودی خواهید دید که دستان پرتوان ایرانی چه پرندهای ساخته است که باورش سخت است.
@syriankhabar
بدون تعارف!
🔻امام خمینی در ۱۱دی سال۶۷ در نامه ای تاریخی به گورباچف نوشتند:
«جناب آقاى گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلى کشور شما مساله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است.»
🔹خوب است هر شخصی تعارف را کنار بگذارد و درباره «حال فعلیِ کشور» فکر کند که فاصله طبقاتی یک به صد، حجم انبوه دروغگویی برخی مقامات کشورمان، اخبار روزانه رانت خواری و فساد و... آیا با اعتقاد واقعی به خدا سازگاری دارد؟
@mohsenp1414
مداخله مستقیم رهبری در پرونده قضایی احمد عراقچی و دستور معظمله به دادگاه از طریق رئیس قوه قضائیه (به نقل از روزنامه راه مردم مورخ 6 آذر 1400)
آیا قاضی و دادگاه نباید در دادرسی، مستقل و فقط تابع قانون باشند؟ حتی با فرض اینکه چنین دستوراتی با دغدغه پاسداری از عدالت و پیشگیری از جور، صادر میشود؛ آیا بهتر نیست که دغدغهمند شفافیت دادرسی و دادگاه علنی و انتشار کیفرخواست و دفاعیات و دادنامه باشیم؟ در این صورت با تضمین دادرسی عادلانه، از احتمال صدور احکام ظالمانه علیه سایرین هم کاسته میشود.
@hashiesaz
🔸نواندیشی دینی و بیراههی نقد دینِ مردم بهجای نقد دینِ قدرت🔸
✍️محسنحسام مظاهری
1
هیئت دولت جدید طبق روال مرسوم رفتهاند آرامگاه خاندانی آیتالله خمینی برای تجدید بیعت؛ مقابل «ضریح» ایستادهاند و یک مداح برایشان زیارتنامهی آیتالله خمینی را قرائت میکند. متنی جعلی که به سیاق زیارتنامههای مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارتنامهخوانی و با لحن سوزناک میخواند. زیارتنامهای با چنین عبارات عجیبی:
«السلام علیک یا روح الله الامام الخمینی، و علی ولدیک الطاهرین [!] مصطفی الشهید المدفون بأرض الغریب و احمد المدفون فی جوارک [!] و السلام علی الشهداء الذین بذلوا مهجهم دونک [!]»
جالب است که دایرهی تقدسبخشی از شخص آیتالله خمینی فراتر رفته و شامل حال دو فرزند ذکورش هم شده است.
و جالبتر آنکه یکی از وزرا (عیناللهی) حین زیارت دست بر سینه گذاشته و وزیری دیگر (ضرغامی) هم دیروز در توییتی معترض شده بود که تشریفات مراسم، «مخل معنویت زایرانِ حرم» شده است!
2
یکی از مصادیق آشکار غلو سیاسی و سوءاستفاده و بهابتذالکشاندن مفاهیم شیعی توسط حاکمیت، همین تبدیل آیتالله خمینی به شبهامام و خدایگان و تبدیل کاخ ـ مرقد او به یک «حرم» با تشریفات زیارت شیعی است. هیچ حکومتی جز یک حکومت دینی و هیچ صنفی جز خود روحانیت توان چنین بازیای با مقدسات دینی را نداشت.
3
دربارهی این مرقد و رفتارها و سیاستهای انحرافی تولیت موروثی آن پیشتر هم نوشته بودم که به مذاق برخی دوستان خوش نیامده بود. متأسفانه اشتراک منافع سیاسی اصلاحطلبان با خانوادهی آیتالله خمینی و تعلقات قبیلهای سبب شده است بسیاری از روحانیون متعلق به جریان نواندیشی حوزوی که گرایش اصلاحطلبی و دغدغهی آسیبشناسی دینداری مردم و مبارزه با خرافات را دارند، درمقابل این ترویج رسمی و علنی خرافات آنهم به هزینهی بیتالمال سکوت پیشه کنند.
4
یکی از نقدهای وارد بر جریان آسیبشناسی و اصلاحات دینی همین است که نوک پیکانش سمت مردم و رفتارها و باورهای دینی آنهاست. درحالیکه نقد و آسیبشناسی دینی نهاد قدرت بهمراتب مهمتر و ضروریتر از نقد دینداری مردم است. چراکه دینداری تودهی مردم اولاً ادعای خلوص و اصالت ندارد و ثانیاً توسعه و فربهسازیاش معطوف به زندگی است. اما دین رسمی، مدعی اصالت و «ناب»بودن است و توسعه و فربهسازیاش معطوف به بسط استیلا و سیطرهاش بر مردم است.
5
بههمیندلیل خطر کاخ ـ مرقد آیتالله خمینی برای تشیع بیش از خطر هزاران قدمگاه و زیارتگاه و امامزادهی جعلی کوچک است که عوام مردم ساخته و میسازند.
6
باایناوصاف اینکه متحدان سیاسی ـ فکری متولیان مرقد آیتالله خمینی در جبههی رادیکالترین منتقدان دینداری مردم قرار دارند، معنای تازهای مییابد.
در همین رابطه پیشتر نوشتهام:
🔻بنبستها و بیراهههای نقدِ دینداریِ مردم
🔻عاشورای نخبگان ـ عاشورای تودهی مردم
/channel/mohsenhesammazaheri/3229
@mohsenhesammazaheri
🔴 بیش از ۱۲ سال پس از برکناری حسن خجسته باقرزاده از ریاست رادیوی جمهوری اسلامی ایران، دکتر احمدی نژاد فاش ساخت که وی قصد سفر به تل آویو را داشت اما پس از نشت این خبر، از سمتش عزل شد.
در این زمینه دکتر احمدی نژاد مطلبی به شرح زیر منتشر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
فردی که همزمان با دولت نهم، رییس رادیوی جمهوری اسلامی بود و با سوء استفاده از رسانه ملی، به شدت علیه اینجانب تخریب می نمود، اخیرا و صرفا به دلیل پافشاری این خادم ملت، بر حقوق مردم و ضرورت برگزاری انتخابات آزاد و مردمی، در فضای مجازی اینجانب را حرامی نامید.
ظاهرا او فراموش کرده است که به مدت دو هفته، به اتفاق خانواده اش، میهمان یک شرکت اسراییلی در هند بوده است و قرار می شود در سفر بعدی، از طریق ترکیه به تل آویو برود.
پس از اطلاع اینجانب به عنوان رییس جمهور از این ماجرا و دستور جلوگیری از سفر به اسراییل و نجات وی از این رسوایی و منجلاب، از ریاست رادیو عزل شد لیکن بنا به مصالحی به مسائل ایشان رسیدگی نگردید.
حالا حرامی کیه؟!
@dolatebahar
توصیه مشفقانه ام به طرفداران آقای رییسی این است که جشن نگیرند، این انتخابات با قهر و بی تفاوتی بیش از نصف مردم، جشن گرفتن ندارد. بهتر است به جای تداوم مسیر غلط انتخابات، و پاشیدن نمک روی زخم نارضایتی مردم از کلیت نظام، آستین همت بالا بزنند و تمام تلاش شان بر خدمت به مردم و جلب قلوب ناراضی آنها باشد. باید از انحصار طلبی و تبعیض گستری و کسب امتیازات ناروا و تقسیم مناصب به ناشایستگان، دست بشویند و از این فرصت اندک، برای نجات نظام از فروپاشی بهره بگیرند که این نیز جز با انجام اصلاحات واقعی در جهت برابری و رفع تبعیض و هر گونه امتیاز ناروا، ممکن نخواهد شد.
کاش این دوستان سابق، از سرنوشت آقای روحانی عبرت بگیرند، تازه روحانی دفعه قبلی بر یک رقیب واقعی پیروز شده بود، نه مثل امروز رییسی که رقیبش آرای باطله بود.
@hashiesaz
برگزاری نشست کلابهاوسی با موضوع بررسی و نقد دفاعیات «محمدرضا خاتمی» در سالگرد انتخابات ۸۸ در روم آرمانشهر
دفاعیات محمدرضا خاتمی در دادگاه سال ۱۳۹۸ او، از این رو که در دادگاه ارائه شدند، طبعا شامل محکمترین استدلالهای مدعیان تقلب در انتخابات سال ۸۸ بودند و اگر یک متن برای بررسی این استدلالها لازم به بررسی باشد، همین دفاعیات است.
بر همین اساس، انشاءالله همزمان با سالگرد انتخابات سال ۸۸، در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، نشست کلاب هاوسی با موضوع «بررسی و نقد دفاعیات محمدرضا خاتمی در مورد تقلب در انتخابات ۸۸» در روم کلابهاوسی آرمانشهر برگزار خواهد شد.
از مخاطبان عزیز کانال، دعوت میکنم این دفاعیات را مطالعه کنند. در فایل زیر، این دفاعیات که ۳۴ صفحه هستند آمدهاند:
https://www.mardomsalari.ir/images/docs/files/000110/nf00110928-1.pdf
از کلیه مخاطبانی که تمایل دارند در این نشست، نقدهای خود را بیان کنند (به خصوص مخاطبانی که تحصیلات حقوقی دارند یا تجربه حضور در صندوقهای رایگیری ریاست جمهوری به عنوان نماینده کاندیداها، ناظر یا مجری را دارند) درخواست میشود به این آیدی پیام بدهند تا برنامه ریزی منظمتری برای نشست صورت بگیرد:
@Hamedfth
دوستان اگر پیشنهاد خاصی برای این نشست دارن بگن. ضمنا ممنون میشم در موردش اطلاع رسانی کنن.
💢مگر آیتاللهخامنهای از رسانهها متوجه جفای شوراینگهبان و نهادهای دیگر شدند؟!
❗️شوراینگهبان طی بیانیهای مدعی شد در بررسیها مجموعهای از موضوعات، مستندات و مدارک مورد ارزیابی قرار گرفته و برخی گزارشهای نادرست در نظریه نهایی شورای نگهبان موثر نبوده است.
❗️این شورا که سالهاست در ید جنتی و دوستانش است در ادامه خطاب به رسانهها گفته ار گمانهزنی و استناد به امور غیرواقعی و نادرست اجتناب کنند!
❗️سوال اینجاست که مگر آیتاللهخامنهای، رهبر جمهوریاسلامی با گفتههای رسانهها به این نتیجهرسیدند که جنتی و دوستانش جفا کردند و باید جبران کنند؟!
❗️مگر آیتاللهخامنهای بدون مشاوره و به صورت ناگهانی به این جفا پی بردند و سازمانهای عریض و طویلی که در کشور متصدی امور مختلف هستند مگر مشاوره به ایشان ندادند که شوراینگهبان انگشت اتهام را به سمت رسانهها میگیرد؟!
❗️این اقدام شوراینگهبان زیر سوال بردن مقام اول کشور که بنا به یافتههای خودشان به این جفا رسیدهاند است و باید بیانیهای روشنتر پخش میکردند که منظور از گمانهزنی چیست؟!
❗️اینکه علیلاریجانی و محموداحمدینژاد یا جهانگیری و هرکس دیگر توسط نهادها جفا شده باشد و اجازه ورود به انتخابات به آنها داده نشود یک بحث است ولی اینکه شوراینگهبان خود را مبرا از هر جفا و مشکل میداند بحث دیگری است.
❗️جبران کردن و اشاره آیتاللهخامنهای به جبران جفای صورت گرفته ارتباطی به گمانهزنی رسانهها نداشت که جنتی و دوستانش دیواری کوتاهتر از رسانه پیدا نمیکنند تا آن را متهم کنند!
❗️در آخر یک سوال مطرح است و اینکه اگر هر طیف و جناح یا فردی اینگونه رویکردی به سخنان آیتاللهخامنهای داشت،رسانهها و تریبونهای به اصطلاح انقلابی چه به روزگار آنها میآوردند؟! الله و اعلم...
❇️ @ghanoonnewspaper
🔻آیا خانواده من عفیف نبودند ؟ آیا آبروی من با آبروی امثال لاریجانی در پیشگاه خدا فرق میکند؟
🔹دکتر محمدرضا رحیمی:
با سلام و احترام به همه عدالتخواهان و ظلم ستیزان
آیا فرمایش حکیمانه رهبری در مورد هتک حرمت و ابرو در خصوص پرونده سازی آشکار شیخ صادق لاریجانی علیه اینجانب صدق نمی کند؟
آیا خانواده من عفیف نبودند ؟ آیا آبروی من با آبروی امثال لاریجانی در پیشگاه خدا فرق میکند؟
صد البته من و خانواده ام از مصادیق بارز این ظلم بسیار بزرگ هستم و از این که من و خانواده ام از مصادیق بارز فرمایشات معظم له هستیم از حضرت ایشان استدعا می کنیم برای اعاده آبروی به ناحق رفته اینحانب و خانواده ام دستور تشکیل دادگاه علنی در پیش روی ملت بزرگ ایران را صادر فرمایند.
🔸 مطلب مرتبط
@maktubaat
📝 بالاخره این افسر اطلاعاتی انگلیسی که بود و چه می خواست؟
🔸یک افسر اطلاعاتی انگلیس در سالهای۹۰ و ۹۱چندبار با یک نماینده مجلس دیدار کرد.
🔹این نماینده قبل از اینکه برود مجلس دوبار در مونیخ با او محرمانه دیدار کرده بود.
🔸تمام گزارشها برای سران قوا ارسال شده، صوت و تصویر و همه چیز.
🔹قوه قضاییه دنبال دانهدرشت است؟ از این دانه درشتتر؟
#گاستنفیلد
#لاریجانی
@maktubaat