galeryetasavireadabi | Unsorted

Telegram-канал galeryetasavireadabi - گالری تصاویر ادبی

-

✍تصاویر گل‌ها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیت‌های ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونه‌های از شعر و نثر. ✍فیلم‌ها و کلیپ‌های ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi

Subscribe to a channel

گالری تصاویر ادبی


#مریم_و_رهی

#عشقی_شور_انگیز_و_نا_فرجام

نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در
یکی از روزهای اردیبهشت، در یک مهمانی در خانهٔ مصطفی فاتح صورت می‌گیرد؛ و همین ملاقات است که پایهٔ یکی از شورانگیزترین و عجیب‌ترین حکایت‌های عاشقانه معاصر قرار می‌گیرد. از آن به بعد، شورانگیزترین ترانه‌ها و غزلیات رهی معیری، که به گفتهٔ برخی، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر به‌شمار می‌رود، مایه از این عشق می‌گیرد… مریم فیروز را نمی‌توان با هیچ‌یک از زنان معاصر سنجید. او را بدون تردید می‌توان یکی از شاخص‌ترین زنان دوران خود به‌شمار آورد. دختری از یک خانوادهٔ پرنفوذ و ثروت‌مند،... به هر رو ارتباط عاشقانهٔ مریم و رهی ادامه پیدا می‌کند… رهی معیری در کنار مریم، هم‌چنان از برکت عشق شورانگیز می‌بالد؛ و به تشویق او با نام‌های مستعار، به نوشتن مطالب انتفادی در روزنامه‌ها می‌پردازد. مریم فیروز، منبع ذوق شاعرانهٔ اوست… از سوی دیگر، مریم فیروز اندک‌اندک در محافل چپ زنان تهران، شهرتی دست و پا کرده، سرانجام در انتخاب میان شوریدگی دل و سر پرشور، دومی را انتخاب کرد و با نورالدین کیانوری ازدواج کرد و به‌رغم عشقی که هرگز فروکش نکرد، پای در راهی گذاشت که جز سختی و دربه‌دری و آوارگی و زندان و شکنجه، از آن ثمری نبرد.


‍ ‍ ‍ ماجرای جالب عشق رهى معیری به مریم فيروز (دختر عبدالحسین خان فرمانفرما و همسر نورالدین کیانوری)
رهی معیری یکی از نام‌آورترین شاعران دهۀ بیست تا پنجاه خورشیدی است که با قریحۀ چشمگیر و گاه شگفت‌انگیز، تخیل دورپرواز و شاعرانۀ خود را به تصویر کشیده و آن را در کالبد انواع شعر، حتی ترانه‌های غزل‌وار و طنزهای بدیع انتقادی و اجتماعی بیان کرده است.

رهی معیری زمانی عاشق مریم فیروز بود؛ دختر شاهزادهء معروف عبدالحسین‌خان فرمانفرما.

رهی معیری درکنار مریم، همچنان از برکت عشق شورانگیز دختر شهرآشوب تهران، بالیده شده، مواد مخدر و سیگار را ترک می‌کند و به تشویق او با نام‌های مستعار، به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها می‌پردازد.

مریم فیروز همواره منبع ذوق شاعرانهء او بوده:

خیال‌انگیز و جان‌پرور، چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی، که می‌دانی که زیبایی
من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت‌سوز خود، عاشق‌تر از مایی...

مریم فیروز بین رهی معیری و نورالدین کیانوری (رهبر حزب توده) دومی را انتخاب کرد و در پی ترور نافرجام محمدرضا پهلوی توسط اعضای حزب توده و به‌دلیل گرایش مریم فیروز به این حزب، نامبرده در سال 1333 از ایران گریخت و تا انقلاب 57 به ایران بازنگشت.

ترانه‌ء کاروان، بعد از فرار مریم از ایران توسط رهی سروده شده و بازتاب رنج شاعری است که بعد از کوچ محبوب خود، تا پایان عمر به تنهایی زیست و به یاد او ترانه‌ها و غزل‌های زیادی سرود.

مشهورترین ترانه‌های او «خزان عشق»، «به کنارم بنشین»، «دیدی که رسوا شد دلم»، «نوای نی»، «دارم شب و روز»، «شب جدایی» و چند ترانه دیگر است که در بین مردم شهرت به‌سزایی دارد.

رهی معیری به عشق و فراقِ مریم تا آخر عمر مجرد زیست و در آبان 1347 یعنی ده‌سال پیش از بازگشت مریم، بر اثر بیماری سرطان معده در تنهایی چشم از جهان فرو بست


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

سالگرد درگذشت غلام رضا تختی



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

۱۷ دی: روز خواجو

دارم چو میانِ او بدن، یعنی: هیچ!
گویم ز دهان او سخن، یعنی: هیچ!
گفتم: چه تمنّا کنم از لعلِ لبت؟
انگشت نهاد بر دهن، یعنی: هیچ!
..
مستان، چو هوایِ در میخانه کنند
پیمان شکنند و عزم پیمانه کنند
کاشانه، به آبِ چشم ساغر، گِل کُن
زآن پیش که از گِل تو کاشانه کنند!
..
تا کی دلِ شوریده مشوّش داریم؟
رخساره، به خونِ دل مُنَقّش داریم؟
چون نیست یقین که حال فردا چه شود
امروز، به نقد، عیشِ خود خوش داریم!
..
گفتم: چشمم؟ گفت: مکن بی بصری
گفتم: جانم؟ گفت: ز دستم نبَری
گفتم: عقلم؟ گفت که: بر عقل بخند
گفتم که: تنم؟ گفت که: بر تن بگری!

خواجوی کرمانی
درگذشتۀ ۷۵۳ ق.
‏●

منبع:
دیوان اشعار خواجو کرمانی،
ص ۵۲۹، ۵۴۳، ۵۵۲، ۷۸۳
‏●

هفدهم دی ماه جلالی، زادروز خواجوی کرمانی، شاعر بلندآوازۀ قرن هشتم هجری است. وی در پایان مثنوی «گُل و نوروز»، تاریخ دقیق تولد خود را به تقویم‌های قمری، شمسی، یزدگردی و رومی ذکر کرده است. خواجو، شاعری پُرکار بود و از وی سه دیوان شعر، پنج مثنوی و چند رسالۀ کوتاه باقی مانده است. شهرت او بیشتر در حوزۀ غزل است و او را حلقۀ پیوند سعدی و حافظ می‌دانند. رباعیات خواجو، اهمیتش به پای غزل‌های او نمی‌رسد. با این حال، وی در این حوزه نیز بعضی آثار قابل توجه دارد. مهم‌ترین رباعیات خواجو آنهاست که در حوزۀ مفاهیم خیامانه گفته شده است.

#استادسیدعلی‌میرافضلی

"چهار خطی"
❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

**۱۷دی‌ماه و زادروز لطفِ موسیقیِ اصیل ایران، زنده‌یاد
#استادمحمدرضالطفی

دستی به سر تار بکش تار برقصد
با یک غزلِ ناب دگر بار برقصد

یک قطره زخمخانه‌ی حافظ بچکان تا
با سعدی و با مولوی، عطار برقصد

تار دل خود را به نوا آر که این ساز
با زخمه ی مضراب تو بسیار برقصد

توچنگ بزن زلزله در تار بینداز
تا با تو دلم بر سر آوار برقصد

صبح آمده برخیز که با نغمه‌‌ی تارت
باران سحر گاه ، گهربار برقصد

یاهو بزن و دار به پا کن که دل من
حلاج صفت بر سر این دار برقصد

تو شور به احساس دل تار بینداز
تا بلبل سر مست به گلزار برقصد

هی تار بزن تار بزن تا زنوایت
همراه در و پنجره، دیوار برقصد

ازجام دل خود به سر تار بیفشان
تا محتسب شهر به اقرار برقصد

با چشم زلیخایی خود شور به‌پا کن
تا یوسف دل بر سر بازار برقصد

تو زمزمه کن این غزل ناب که باآن
این شاعر دلداده‌ی عیار برقصد

#دکترنصرت‌اله‌صادقلو
❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

تحلیل و بررسی و خوانشِ منظومه‌ی زیبای "عاشق شدن شیخ صنعان بر دختر ترسا" بلندترین داستان شیرینِ "منطق‌الطیر عطار نیشابوری"
#دکتر_رشید_کاکاوند

(قسمت دوم)


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

#خاطره‌نگاری

🔆🔆🔆


☀️ماجراهای #نیما_و_زنش
🌹خاطره‌ای از دکتر خانلری



عالیه خانم همسر نیما با آنکه اهل ذوق و سواد بود از اینکه شوهرش کاری نمی‌کند و نه مقام و منصبی دارد و نه حقوق قابلی، بسیار دلخور بود و او را تحقیر می‌کرد و گاهی کارش به خشونت می‌کشید. خانواده او هم از داشتن چنین دامادی چندان سرافراز نبودند و نیما را بیکاره و بی‌عرضه می‌دانستند. اما این رفتار در روحیهٔ نیما تأثیری نداشته، او را از کار خود منصرف نمی‌کرد. نیما به خودش و کارش اعتقاد و اعتماد کامل داشت و هیچ یک از شاعران و ادیبان آن روزگار را داخل آدم حساب نمی‌کرد. حرکاتی ساده و دهاتی داشت که حتی در طرز لباس پوشیدنش هم اثر می‌گذاشت.
نمونه‌ای از ساده‌لوحی‌های او اینکه گاهی پیش ما درددل می‌گفت و از اینکه همسرش قدر او را نمی‌داند و اعتقادی به عظمت مقام معنویش ندارد شکایت می‌کرد و از ما چاره‌جویی می‌خواست. می‌گفت که «همسرم خیلی هم حسود است و اگر بداند یا گمان کند که شهرت مقام ادبی من روزبه روز بیشتر می‌شود و همه مرا نابغه می‌دانند و دختران خوشگل عاشق من هستند البته رفتارش با من تغییر خواهد کرد و بهتر خواهد شد». پرسیدیم که چه طور می‌توان این مطلب را به همسرش تلقین کرد. قرار بر این شد که نامه‌ای از قول دختر شانزده هفده ساله ای خوشگل جعل کنیم که در آن نسبت به نیما اظهار عشق شدید بکند و به تأکید بگوید که او را یک ژنی در ردیف ویکتور هوگو می‌داند و آرزو دارد که او را ببیند و دست در گردنش بیندازد و این لذت و افتخار نصیبش شود که با چنین نابغه‌ای آشنایی دارد و سراسر وجودش از عشق او سرشار است.
نوشتن چنین نامه‌ای کار مشکلی نبود. مشکل این بود که به چه طریق نامه را در دسترسی خانم بگذاریم که باورش بشود. آخر قرار بر این شد که شبی او پنجرهٔ رو به کوچه را باز بگذارد و ما در موقعی که او و همسرش نشسته‌اند نامه را بیندازیم و فرار کنیم. زمستان بود. شبی که برف سنگینی آمده بود من و مهدی خان [دوست خانلری] مصمم شدیم که دستور استاد را اجراء کنیم. البته فرمانده و مسئول کار مهدی خان بود که جرات بیشتری داشت و حتی سرش برای این جور کارها درد می‌کرد و من همراه و همکار او در این شیطنتها بودم. باری، روی برفهای لغزنده به راه افتادیم. آهسته پشت پنجره توقف کردیم. چراغ روشن بود و صدای گفتگوی زن و شوهر را شنیدم. تا اینجا درست درآمد. اما به پنجره مختصر فشاری آوردیم بسته بود. یک فشار دیگر، نه. نیما یادش رفته بود که لای پنجره را باز بگذارد. چه باید کرد. چاره ای جز شکستن شیشه نبود. مهدی خان مشت محکی به شیشه زد که فرو ریخت و پاکت کذایی را از لای شکستگی شیشه به داخل اتاق انداخت. حالا قسمت آخر مأموریت فرار کردن بود به طریقی که دزد قلمداد نشویم و به دست پاسبان نیفتیم. تا نفس داشتیم دویدیم و همین که به سر کوچه و خیابان یوسف آباد رسیدیم و مطمئن شدیم که کسی ما را ندیده و دنبال نکرده است قدم را آهسته کردیم و به نفس زدن افتادیم. در نظر خودمان یکی از کارهای پهلوانی را که یکبار در سینما دیده بودیم انجام دادیم و از این حیث احساس سرافرازی می‌کردیم.
فردا صبح برای تحقیق دربارهٔ نتیجه کار به سراغ نیما رفتیم. معلوم شد. که همسرش و خودش بسیار ترسیده‌اند. خانمش پس از چند دقیقه نامه را برداشته و خوانده و به نیما گفته‌است که دیگر در خانهٔ او امنیت ندارد و دفعهٔ دیگر ممکن است گماشتگان معشوقهٔ او در قصد جان همسرش باشند و همان شبانه خانه را ترک کرده و به عنوان قهر به خانهٔ برادرش رفته است. در هر حال پس از یک هفته کار به آشتی انجامید و نمی‌دانم که آیا این بار بر اثر تدبیر کودکانه‌ای که بازیگر آن من و مهدی خان بودیم همسر نیما با او مهربان‌تر شد یا نه.


🗂
#پادشاه_فتح، نقد و تحلیل و گزیده اشعار نیما یوشیج،
به اهتمام میلاد عظیمی، صص ۲۵۸_۲۶۰



‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

.
.

ای که با سلسلهٔ زلف دراز آمده‌ای
فرصتت باد که دیوانه‌نواز آمده‌ای


#حضرت_حافظ


‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

.

بی‌کسی، دل‌‌های غمگین را کند غمخوار هم

غم، دل ما را نوازش کرد و دل، غم را نواخت


#صائب_تبريزی


غمخواری  . . . درک متقابل . . .


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

📹 ستیزگی با فرهنگ ایرانی و شاهنامه (بخش دوم)
🎤 علیرضا قیامتی

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اهنگ زیبای زن لر
در وصف بی بی سکینه



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🍏فولدری پر از فیلم‌های آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.
این فولدر کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی؛ادبیات؛زبان؛کامپیوترو... داره و کلی اطلاعات مفید و فرصت‌های شغلی بهتون میده
فقط کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی
👇👇👇

/channel/addlist/Dp19l8A1GIE2NjJk

✅معرفی کانال ویژه امروز:

شبیه ساز و سوالات آزمون آیلتس (رایگان)
/channel/+RT9NkzcfOY5iMGQ0

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

یادی از "ملوک ضرابی " خوانندهٔ موسیقی اصیل ایرانی
.
اشاره : 15دی ماه سالروز درگذشت "ملوک فرش‌فروش کاشانی "معروف به ملوک ضرابی بود ...خوانندهٔ موسیقی اصیل ایرانی ...115سال پیش در چنین روزی ملوک ضرابی در کاشان زاده شد. می‌گفت: «همیشه ضربی و شاد خواندم ولی هیچ گاه مطربانه کار نکردم.»...پدر ملوک ضرابی بازرگان بود: «پدرم فوق العاده خوب می‌خواند. هر صبح بعد از نماز، دعای دوازده امام را می‌خواند و اگر یک روز نمی‌خواند، همسایه‌ها می‌آمدند در خانه و می‌گفتند: ما امروز صدای حاج‌‌آقا را نشنیده‌ایم. مثل این است که چیزی گم کرده‌ایم.»....او از سیزده سالگی فعالیت‌های هنری خود را آغاز کرد. وی مدتی نزد اقبال آذر آواز فراگرفت و صفحه‌هایی از او ضبط شد. از دیگر استادانش حسین طاهرزاده (دو سال)، حاجی‌خان ضرب‌گیر (یک سال برای تنبک) بودند. با تأسیس رادیو به آن‌جا رفت و در بعضی از برنامه‌ها شرکت می‌جست. ضرابی در نمایش‌نامه‌های جامعه باربد به‌سرپرستی اسماعیل مهرتاش همکاری داشت و در خواندن تصنیف و آهنگ‌های ضربی ماهر بود. از وی صفحه‌های بسیاری باقی مانده‌است..ملوک ضرابی در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۷۸ در آپارتمان شخصی‌اش در تهران زندگی را وداع گفت و در بهشت زهرای تهران قطعه ۴۸، ردیف ۶۷، شماره ۳۴ به خاک سپرده شد.ازآلبوم‌ های موسیقی او می توان به آلبوم رعنا  (فرامرز آصف بعدها، با الهام از آواز «رعنا»، ترانه‌ای به همین نام اجرا کرد)آلبوم سخنی با دل ،آلبوم کیستی ،آلبوم بهترین‌های ۱وآلبوم بهترین‌های ۲ اشاره کرد ...یادعزیزش گرامی باد...


«حسین طاهرزاده از خوانندگان معروف زمان مرا در منزل عین‌السلطان دید و صدایم را شنید. از صدایم خوشش آمد و دو سال به من مشق آواز داد. حاجی‌خان عین الدوله هم در منزل عین السلطان رفت و آمد داشت، یک سال هم او ضرب زدن و ضربی خواندن را به من یاد داد. یک روز طاهرزاده فرمود: دیگر بس است. یک روز هم حاجی‌خان عین‌الدوله ضرب را بوسید و گفت: من دیگر در مقابل تو ضرب نمی‌زنم و ضربی نمی‌خوانم.»
۱۶ ساله بود که نخستین ترانه‌اش را بر روی صفحه گرامافون ضبط کرد و در همان سال به جامعه نوبنیاد باربد رفت و از آن پس همکاری ماندگاری را با اسماعیل مهرتاش و ارکستر او آغاز کرد.اگر قمرالملوک وزیری زن پرتوان آواز ایرانی بود، او در اجرای ترانه از نخستین‌ها و سرآمدان به شمار می‌رفت به ویژه که هم به ضرب‌آهنگ توجه ویژه‌ای داشت و هم در تئاتر جامعه باربد، بارها در نقش شیرین و لیلی ظاهر می‌شد و می‌خواند و از ترفندهای تئاترال در ترانه‌خوانی بهره می‌گرفت.
۲۵ ساله بود که به مناسبت رفع حجاب ترانه "عروس گل" را در "تماشاخانه تهران" خواند و به این خاطر کتک وحشیانه‌ای  هم خورد اما با اراده محکمتری به کار ادامه داد و ترانه "دختران سیروس" از ساخته‌های محمدعلی امیرجاهد را خواند: «دختران سیروس، تا به کی در افسوس، زیر دست مردان، تا به چند محبوس.»...۲۹ ساله بود که با ابوالحسن صبا و اسماعیل مهرتاش برای ضبط چند صفحه به حلب سوریه رفت و دو سال پس از آن وارد رادیو ایران شد: «اولین ترانه‌ای که در رادیو اجرا کردم کیستی ساخته حسین یاحقی بود که مرتضی محجوبی، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا و حسین تهرانی با من همکاری می‌کردند و شعرش را حسن سالک سروده بود».او تا بروز انقلاب ۵۷ با رادیو ایران همکاری داشت و همیشه بخشی از درآمدش را به سازمان‌های خیریه می‌بخشید.

با‌سپاس از استاد‌خوش عمل کاشانی


❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🔸مستند « آقای نویسنده زنده است.»
(روایتی از زندگی و آثار بهرام صادقی)

▪️تهیه کننده و کارگردان: حامد قصری


▫️با حضور: محمد صنعتی، علی دهباشی، محمدرحیم اخوت، محمد کلباسی، امیرحسین افراسیابی، محمدرضا اصلانی، فریدون مختاریان، ایران صادقی، جهانگیر صادقی، محمد سیاسی، ژیلا پیرمرادی، مجید صادقی، حسین مزاجی، ناصر مطیعی و مهرداد چترایی

#بهرام_صادقی



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

۴ ژانویه #روز_جهانی_بریل است. این روز از یک‌سو گرامی‌داشت تولد #لویی_بریل مخترع خط بریل است و از سوی دیگر تلاشی است برای افزایش آگاهی نسبت به اهمیت بریل به عنوان وسیله ارتباطی افراد نابینا و کم‌بینا


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

متن دستخط وصیت‌نامه نیما یوشیج (علی اسفندیاری)


امشب فکر می کردم با این گذران کثیف که من داشته‌ام-بزرگی که فقیر و ذلیل می‌شود، حقیقتا جای تحسر است. فکر می‌کردم، برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت‌نامه من باشد.

باین نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دکتر محمد معین اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند-ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی و آل احمد با او باشند. بشرطی که هر دو با هم باشند- ولی هیچ‌یک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده‌اند در کار نباشند. دکتر محمد معین کهف نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پاره‌های مرا بازدید می‌کند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده‌ام مثل کسی است که او را دیده‌ام.

اگر شرعا می‌توانم قیم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیم است. ولو این‌که او شعر مرا دوست نداشته باشد -اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید. چقدر بیچاره است انسان.
‌‌



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

رونمایی از
«تنها صدای باقی مانده از جهان پهلوان غلامرضا تختی»


🎙گفتگوی استاد بهمنش با جهان پهلوان تختی در المپیک‌۱۹۶۴ توکیو.

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

مروری بر زندگی پُر فرازونشیب #خواجوی_کرمانی در قالب یک انیمیشن تلفیقی


ز تو با تو راز گویم، به زبان بی‌زبانی
به تو از تو راه جویم، به نشان بی‌نشانی

چه شوی ز دیده پنهان؟ که چو روز می‌نماید
رخ همچو آفتابت، ز نقاب آسمانی

#خواجوی_کرمانی


🗓 ۱۷ دی، روز بزرگداشت خواجوی کرمانی



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

به‌مناسبت ۱۷ دی، روز خواجو کرمانی

#دکتراحمدرضابهرامپورعمران

سرنوشت برخی از شاعران رقت‌برانگیز است. یکی از آنان خواجو است؛ خواجویی که به‌سببِ هنرنمایی‌های بیانی‌اش به « نخلبند شعرا»ی شعر فارسی شهره بود. چرا خواجو با همهٔ هنرنمایی‌ها و نازک‌خیالی‌ها و نقشش در هموار کردنِ راه برای حافظ، شاعر چندان بزرگی نیست؟ شعر فردوسی و سعدی و... که جای خود دارد، چرا در تاریخِ ادبیاتِ ما شعر خواجو ( تاکید می‌شود با همهٔ هنرنمایی‌ها و ایهام‌گرایی‌ها) جایگاه شعر رودکی، ناصرخسرو، منوچهری، نظامی، خاقانی، عطار، صائب و ... را ندارد؟

یکی از راه‌های ارزیابیِ ارجمندیِ یک شاعر آن است که تصورکنیم فقدانِ شعرش چه خسرانی خواهدبود برای شعرِ فارسی؟ رودکی با همین‌‌مایه شعری که از او به‌یادگار‌مانده چهرهٔ منحصر‌به‌فرد و درخشانی دارد؛ ستیهندگی و رویاروییِ ناصرخسرو با قدرتِ مستقر و نیز ساخت‌ها و صورت‌های زبانی و بیانیِ شعرش، او را تکرارناپذیر و جاودانه ساخته؛ مفاخره‌ها و حبسیّه‌های خاقانی و بلاغتِ قصائدش، منحصر به خودِ اوست؛ شعر مسعودِ سعد نیز، از منظر فردیّت و بروز احساساتِ شخصی، یگانه است. نظامی و سنایی و عطار نیز هرکدام جایگاهی دارند که هیچ شاعری نمی‌تواند جای خالیِ آن‌ها را پرکند. اما خواجو چه؟ شعرِ خواجو شعری یگانه و یا حتی نسبتاً یگانه نیز به‌شمار نمی‌رود. در قرنِ هشتم، چندین شاعر  با اندک تفاوت‌ها در سبک و سیاق و نیز مضمون و محتوا در کارِ سرودن اند؛ کمالِ خجندی و سلمانِ ساوجی و عمادِ فقیه از این زمره‌اند. هُمام تبریزی (درگذشته به ۷۱۴ ق)  و حتی خیالیِ بخارایی (درگذشته به ۸۶۳ ق) را از نسل‌های قبل و بعد نیز می‌توان به این نام‌ها افزود.
اهمیّت هر شاعر (و هر هنرمندی) در میزانِ تمایز و فاصلهٔ آثارِ اوست از آثارِ دیگران؛ البته اگر نخست، اثر یا آثار برادری‌اش را اثبات‌کند و «اثر» به‌شمار‌آید! هنر نیز یعنی تشخّص‌یافتنِ فرم و یگانه‌بودنِ بلاغت، و فاصله گرفتن از تکرار که همانا ابتذال است.
شعرِ خواجو در داستان‌پردازی، دنبالهٔ کار نظامی و امیرخسرو دهلوی است، نه تکامل‌بخشِ راهِ آنان. در غزل نیز شعرِ او تلفیقی است از غزلِ سعدی، حسنِ دهلوی ،همامِ تبریزی و نیز شعرِ دیگران. خواجو هم‌چون بسیاری از هم‌روزگارانش مسیرِ تقلید و تکرار را می‌پیماید. البته حافظ نیز هم‌چون خواجو، از ده‌ها و چه‌بسا صدها شاعر تأثیر‌پذیرفته و حتی مضمون ربوده، اما شعرش کمتر به شعرِ دیگران شبیه است؛ ما با خواندن شعر خواجو حتی به‌یادِ شعر حافظ می‌افتیم! با آن‌که او نزدیک به چهل‌سال پیش‌تر از وفاتِ حافظ درگذشت.
 
خواجو شاعر فرم‌گرایی است. در شعر او تصویر و مضمون صرفاً در خدمتِ تصویر و مضمون است، نه در خدمتِ ایده و عواطفِ انسانی، آن‌گونه که فی‌المثل در شعرِ حافظ می‌بینیم. او موضعی دربرابر روزگارِ خود نداشته، ازهمین‌رو شعرش نیز شعری به‌نسبت بی‌هویّت و بی‌شخصیّت، و درنتیجه کم‌و‌بیش بی‌خاصیّت است. شعری که شاعر و زمانه‌اش در آن غائب است و تصویرِ هم‌روزگارانش را در آیینهٔ آن نمی‌توان‌دید. ازهمین‌رو رند و صوفی و زاهد و عاشق نیز در شعر خواجو چهره‌هایی بی‌هویّت اند.
اگر دیوانِ خواجو نبود، خسرانِ چندانی متوجهِ شعرِ فارسی نبود اما اگر ناصرخسرو نمی‌بود چه؟! مسلّماً ذوقِ مخاطبانِ شعرِ فارسی، دنبالِ کسی می‌گشت. شاید نستوهی و ستیهندگیِ شعرِ کسایی یا ابن یمین و سیفِ فرغانی را بیش‌تر می‌ستود و آنان را در جایگاهی می‌نشاند فراتر از آن‌چه امروز، در آن نشسته‌اند.

اهمیتِ خواجو بیش‌‌تر در نقشِ کلیدی‌اش در تکاملِ بلاغیِ غزلِ فارسی و ظهورِ حافظ است، نه درخششِ شعرِ خودِ او. از دیگر اهمیت‌های کارِ خواجو به‌خصوص آن است که آرایه‌ی ایهام را تنوّع بخشید و آن را پروراند و این ظرفیتِ گسترده‌ی بلاغی را به حافظ سپرد. او هم‌چنین هم‌چون مولانا، در بهره‌گیری از اوزانِ گوناگون، شاعری قابل توجه است.* بااین مقدمات، شاید بتوان‌گفت خواجو شاعرِ مهمی است اما شاعرِ برجسته‌ای نیست!


* یادِ استادم زنده‌یاد دکتر عباس ماهیار گرامی. در دوره‌ی کارشناسی، به پیشنهادِ ایشان، تحقیقی با عنوانِ "تنوع و بسامدِ اوزانِ غزل‌های خواجو" نوشتم. ایشان خود به نویسنده گفتند، از شواهدِ آن تحقیقِ دانشجویی، در کتاب "عروضِ فارسی" (چاپ انتشارات قطره) استفاده‌کردند. تاآن‌جا که به‌یاددارم خواجو چهل‌پنجاه وزن را در شعرش به‌کاربرده‌است. 

برگرفته از کانال از گذشته و اکنون
❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

تحلیل و بررسی و خوانشِ منظومه‌ی زیبای "عاشق شدن شیخ صنعان بر دختر ترسا" بلندترین داستان شیرینِ "منطق‌الطیر عطار نیشابوری"
#دکتر_رشید_کاکاوند

(قسمت سوم)


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

تحلیل و بررسی و خوانشِ منظومه‌ی زیبای "عاشق شدن شیخ صنعان بر دختر ترسا" بلندترین داستان شیرینِ "منطق‌الطیر عطار نیشابوری"
#دکتر_رشید_کاکاوند

(قسمت اول)


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

یادداشت #جلال_آل_احمد
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۳۸
ساعت ۶ بعدازظهر

«نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه‌شب. ساعت دو و ده دقیقه بود که درِ خانه را سخت کوبیدند. خیال کردم میرآب آمده است آب بدهد، ولی صدای دختر کلفَتِ‌شان که از پشت در بلند شد، داد می‌زد که قضیه از چه قرار است. وقتی رسیدم، زنش چشم‌هایش را هم بسته بود. عر می‌زد. به زحمت او را به اطاق دیگر برده‌ام و دراز رو به قبله‌اش کرده‌ام و قرآنی پیدا کردم و یک ساعتی تنها بودم و زنش را فرستادم خانه‌ی خودمان تا خواهر کوچک نیما و شوهرش آشتیانی پیداشان شد. بعد هم ابوالحسن صدیقی آمد و تا پنج صبح نشستیم و آرامشان کردیم و من چک‌و‌چانه‌ی پیرمرد را بستم...»

#نیما_یوشیج ساعت دو بامداد شانزدهم دی ۱۳۳۸ درگذشت.


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

.


دل ضعیفم از آن می‌کَشَد به طَرْفِ چمن
که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد

#حافظ


چون نفس‌سوختگان می‌رسی ای باد صبا
می‌توان یافت کزان زلف دراز آمده‌ای

#صائب


بیماری و نفس‌سوختگی باد صبا
اشاره به ملایمت، آهستگی باد صبا دارد



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

.

هرکجا تدبیر می‌چیند بساط
مصلحت

از کمین، بازیچه‌ى تقدیر می‌آید
برون!


#صائب

تقدیرگرایی

خرد و اندیشه، مصلحت و صلاح کار را فراهم می‌کند
ولی تقدیر و سرنوشت چیزی دیگری را رقم می‌زند . . .


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🎧 بزم‌ها و شادمانی‌ها
در شاهنامه فردوسی

🎤
#دکتر_علیرضا_قیامتی


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

وداع بی بی سکینه همسر بهمن بیگی باایشان 🥺


بهمن بیگی درتوصیف همسرش:
سکینه پاداش من ازکاربرای عشایربود


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

**۱۵دی ماه به احترام زاد روز
#دکترمحمدرضاباطنی
زبان‌شناس و فرهنگ‌نویسِ برجسته معاصر


می‌توانم گواهی دهم دکتر باطنی از کنار تمام وسوسه‌های قدرت‌طلبی و جاذبه‌های حیات اداری و مادّی و نان به نرخِ روز خوردن‌ها گذشت. علم می‌آید و می‌رود و کهنه می‌شود، و همچون فصلی از تاریخ برای اهلش ثبت می‌شود؛ اما «هنر پاکدامنْ‌زیستن» و آزادگی، همیشه زنده است.

دیر بماناد و شاد
▪️دکتر محمدرضا باطنی، استادِ یگانهٔ زبان‌شناسی دانشگاه تهران، در جهتِ پایه‌گذاری و گسترش دانش زبان‌شناسی در ایران، بیش از هر کس دیگری نقش داشته است. وقتی که در حدود سال‌های ۴۵–۱۳۴۴ از انگلستان برگشت و نظریهٔ استادش هالیدی را– که یکی از تأثیرگذارترین زبان‌شناسانِ نیمهٔ دومِ قرن بیستم در جهان به شمار می‌رود، در ساختمان زبان فارسیِ معاصر– به اصطلاح امروزیان «پیاده» کرد و چندین کتاب و بسیار‌ها مقاله در این باب نوشت، بلندترین صدایی بود که در فضای دانشگاهی ایران، در این عرصه، شنیده می‌شد و بی‌تردید تأثیرگذارترین کسی، در این میدان بود.
دربارهٔ جایگاهِ علمی او، و توانایی‌های شگرفِ او در تدریس، دیگران باید مقالات و حتی کتاب‌ها بنویسند که خواهند نوشت و برای شخصِ بی‌اطّلاعی چون من، سکوت، در این باره به اَدب نزدیک‌تر است و شایسته‌ترین کاری است؛ امّا به عنوانِ یک شاهد و گواه، در تاریخ معاصر ایران، و بیشتر برای آیندگان و ثبت در تاریخ، می‌توانم گواهی دهم که دکتر باطنی یکی از مردان آزادهٔ عصرِ ما و نسلِ ماست که با پارسایی و زهدی از نوع زهدِ عارفان تذکرة‌الاولیاء بی‌اعتنا و سربلند از کنار تمام وسوسه‌های قدرت‌طلبی و جاذبه‌های حیات اداری و مادّی و نان به نرخِ روز خوردن‌ها گذشت و این جایگاه اخلاقی‌اش، حتی از جایگاه علمی و دانشگاهی‌اش ارزش بیشتری دارد و می‌دانم که او بعد از انقلاب در این راه رنجی درازدامن را با شکیبایی خویش آزموده است.

ما، در آینده، به یاری خداوند، دانشمندان بسیاری در عرصهٔ زبان‌شناسی خواهیم داشت که در معیارهای دانشگاهی، همچون او، مورد احترام حوزه‌های زبان‌شناسیِ جهان خواهند بود؛ ولی مقام معنوی و آزادگیِ دکتر باطنی و دلیری و دلاوریِ علمیِ او، چیز دیگری است که غالباً مغفول مانده است و جز اندکی از شاگردان و یارانِ نزدیکِ او و افرادِ خانواده‌اش، دیگران، بیش و کم از آن بی‌خبرند و این چیزی است که هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد؛ زیرا نوعی «هنرِ زیستن» است.

علم می‌آید و می‌رود و کهنه می‌شود، و همچون فصلی از تاریخ برای اهلش ثبت می‌شود؛ اما «هنر پاکدامنْ‌زیستن» و آزادگی، همیشه زنده است. به همین دلیل نام دکتر محمدرضا باطنی همچون بلند «آویسه»ای (یعنی الگو و‌اسوه‌ای) برای نسل‌های آیندهٔ فرزندان ایران‌زمین همیشه خواهد ماند و ما دعا می‌کنیم که او خود نیز سال‌ها و سال‌ها با تندرستی «دیر بماناد و شاد...».

#دکترمحمدرضاشفیعی‌کدکنی
۳ خرداد ۱۳۹۹، مجلهٔ بخارا
❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

۱۵ دی در تقویم ایران باستان #دی_به_مهر_روز و سومین جشن #دیگان است. نیاکان ما در این روز با خمیر و گل تندیس‌هایی از پیکر انسان می‌ساختند و آن را در پشت‌بام‌ها برای دوری از بدی و آزار می‌سوزاندند



♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🔹چرا نیما نقدناپذیر است؟
#دکترسیناجهاندیده

گاهی تقابل ظالم و مظلوم یا ستمگر و ستم‌دیده و چشم پوشی از عیب‌های ستم‌دیده و مظلوم،  شکلی از اسطوره‌ی نقدناپذیری را دامن می‌زند. نقد قرار است از اسطوره شدن مفاهیم، عناصر، سوژه‌ها و شخصیت‌ها ممانعت کند؛ چرا که نقد باید همیشه سکولار باشد. نقد نمی‌خواهد راهی به آسمان داشته باشد؛ نقد زاده‌ی زمین است.  و انسان‌ها را با  این حکم دنبال می‌کند: « او یکی از ماست».
اما وقتی چیزی را به دلیل اینکه بر آن جفا رفته است، نقدناپذیر می‌سازیم، در واقع از مظلومیتش دفاع نمی‌کنیم، بلکه ناخواسته تمهیدات برساختنِ واژگونه‌ی شکلی از استبداد و نقدناپذیری را فراهم می‌آوریم  که به جای اینکه قدرت نامشروع را نقد کند، اسطوره‌های  نقدناپذیری را رواج  می‌دهد. و این اسطوره سرانجام منجر به سلطه‌‌ی قدرت‌های نامشروع می‌شود. در این شرایط است که وجه اسطوره‌ای شخصیت‌ها  بر وجه تاریخی آن‌ها  غالب می‌شود. و شخصیت های تاریخی خود را در جوف شخصیت‌های اسطوره‌ای پنهان می‌کنند. به همین دلیل  در تاریخ همیشه از شخصیت.های بزرگ دو چهره وجود دارد: چهره‌ای اسطوره‌‌ای که برساخته‌ی جهان بدون نقد است و چهره‌ای تاریخی که از نقد گریزان است. و چه بسا در جامعه‌ای شخصیت‌های تاریخی تا ابد در پشت شخصیت‌های اسطوره‌ای پنهان بمانند. نقد باید شخصیت‌های تاریخی را از دل شخصیت‌های اسطوره‌ای بیرون آورد تا مردم با پوست و گوشت او آشنا شوند و فراموش نشود که او نیز مثل ماست و مثل ما زندگی طبیعی داشته است و چه بسا هوش و ذکاوت او چندان استثنایی نبوده است. نقد باید بکوشد تا هر چه بیشتر شخصیت‌ها را تاریخی کند. تنها با تاریخی شدن آن‌ها ست که می‌توان توانایی و ناتوانایی‌هایشان را از هم تفکیک کرد.
  نیمای برساخته شده بسیار عظیم‌تر از نیمای تاریخی است. نیما در طول یک قرن هرگز به شکل جدی نقد نشده است. سنت‌گرایان گوش‌های خود را برای شنیدن شعرهای نیما بستند و البته این بسته شدن دست خودشان هم نبود، زیرا گفتمان‌ها همچنان‌که برخی صداها را می‌شنوند برخی صداها را نمی‌شنوند و این کری طبیعتاً باید به ساکنان یک گفتمان  هم منتقل می‌شد. اما هرقدر سنت‌گرایان صدای نیما را نشنیدند، شیفتگان نیما روایت‌های تخیلی از نیما ساختند و باز البته این روایت‌سازی‌ها براساس «تخاصم گفتمانی»شکل گرفته بود. نقد ادبی دقیقاً به همین دلیل در ایران نهادینه نمی‌شود؛ زیرا نقد ادبی بیش از آنکه در جستجوی سیاست ادبیات باشد در جستجوی ادبیات سیاسی است. از این جهت در بازنمایی تخیلی نیما امر سیاسی حاکم است. ما همانطوری که نمی‌توانیم حاکمان سیاسی را نقد کنیم نمی‌توانیم شاعران معروف را نقد کنیم. بنابراین استعاره‌های مشترکی بین ادبیات و ایدئولوژی‌های سیاسی حاکم است که این‌گونه ترس را تبدیل به اسطوره و اسطوره را تبدیل به ترس می‌کند.
❄️☃️
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🎧 طنز در شعر #حافظ
🎤 ابوالحسن نجفی


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…
Subscribe to a channel