تقدیم به شما جهت ارسال پیام از آیدی زیر استفاده فرمایید: @hesamashna
⚠️ روایتی منصفانه از برجام
📎فایل PDF کتاب 《برجام؛ سیاستها، دستاوردها و الزامات》
📌 مرکز بررسیهای استراتژیک
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
روشنفکران و سیاست گذاری اقتصادی++🔴
به صلاحدید روزنامه با عنوان (روشنفکران پاسخ دهند) منتشر شد
علی سرزعیم
منتشره در روزنامه شرق، 1 بهمن 1396
⏹یک سوال بدیهی و واضح: آیا روشنفکرانی که در خارج از دستگاه دولت هستند در سیاستگذاریهایی که در داخل دولت صورت می گیرد نقش دارند؟ پاسخ واضح و بدیهی این است که هر کس که در بیرون مجموعه ای است طبیعتا در اموری که در درون آن مجموعه رخ می دهد به طور مستقیم نقش ندارد وگرنه مفهوم درون و بیرون خلط می شد. لذا قواعد منطق صوری به سادگی نشان می دهد که روشنفکران در سیاستگذاریهای اقتصادی که در درون دولت یا حکومت صورت می گیرد نقش مستقیم ندارند. لذا به طور طبیعی می توان نتیجه گرفت که روشنفکران قیمت بنزین را تعیین نمی کنند زیرا روشنفکران اصولا در خارج از مجلس یا دولت هستند.
⏹حال یک سوال غیربدیهی را در نظر بگیرید: آیا روشنفکران بر تصمیماتی که در درون مجموعه حکومت یا دولت گرفته می شود هیچ تاثیر غیرمستقیمی ندارند؟ پاسخ این سوال دیگر به سادگی منفی نخواهد بود. آیا سیاستمداران که سیاستها و تصمیمات اقتصادی را اتخاذ می کنند کارشناسانی اقتصادی هستند که بر اساس تجزیه و تحلیل اقتصادی خود به یک تصمیم برسند؟ معمولا اینگونه نیست. معمولا آنها سیاستمدارانی هستند که در حوزه های مختلف تحصیل کرده اند و گاه حتی اگر در رشته اقتصاد تحصیل کرده باشند لزوما کارشناسان ممتازی نیستند.
⏹آیا سیاستمداران تصمیمات خود را بر اساس مطالعه جزوات و گزارشهای کارشناسی که توسط دستگاه ها و مراکز پژوهشی تهیه می شود اتخاذ می کنند و کاری به مطالب روزنامه ها و نوشته های تلگرامی ندارند؟ واقعیت این است که در بیشتر موارد وضعیت معکوس است یعنی سیاستمداران معمولا حوصله یا وقت خواندن گزارشهای کارشناسی که توسط دستگاه ها و مراکز پژوهشی تهیه می شود را ندارند و بیشتر نوشته های روزنامه ای و تحلیل های تلگرامی را می خوانند.
⏹حال اگر قبول کنیم که روشنفکران بیشتر در روزنامه ها، مجلات، فضای مجازی مانند تلگرام و رسانه های عمومی حضور دارند آنگاه می توان ادعا کرد که روشنفکران به شکل غیرمستقیم بر سیاستمداران تاثیر دارند و به شکل غیرمستقیم بر سیاستها و تصمیماتی که می گیرند تاثیرگذارند و اگر این تصمیمات خطا باشد و موجب توسعه نیافتگی کشور شده باشد آنها نیز در این تصمیمات اشتباه سهیم هستند.
⏹آیا سیاستمداران وقتی سیاست یا تصمیمی را ارزیابی می کنند صرفا به منافع و مضار اقتصادی آن برای کشور فکر می کنند و تنها دغدغه آنها کارایی اقتصادی است؟ واقعیت آنست که سیاستمداران بیش از هر چیز در تصمیمات اقتصادی به ملاحظات اقتصاد سیاسی فکر می کنند و در کنار این ملاحظات کارایی اقتصادی را نیز مدنظر قرار می دهند. به عبارت دیگر آنها به این فکر می کنند که هر تصمیم اقتصادی موازنه قدرت را در جامعه چگونه تغییر خواهد داد و این تغییر آیا به نفع خود آنها خواهد بود یا به زیان آنها. روشن است که در این معادلات حتما واکنش جامعه سهم بالایی را به خود اختصاص خواهد داد. اگر سیاستمدار حدس بزند که سیاستی با واکنش مثبت جامعه روبرو خواهد شد در انجام آن ترغیب خواهد شد زیرا برای آن سیاستمدار محبوبیت به همراه خواهد آورد اما اگر حدس بزند که این سیاست با واکنش منفی جامعه روبرو خواهد شد در انجام آن مردد می شود زیرا اگر آن تصمیم مثل داروی تلخ صحیح باشد منافعش در آینده به جامعه خواهد رسید ولی فحش و بدنامی ناشی از اتخاذ آن متوجه سیاستمداری که آن تصمیم را گرفته خواهد گردید.
⏹حال اگر روشنفکران تمام تلاش خود را به کار گیرند که به جامعه القا کنند که یک سیاست به زیان آنهاست یا میل طبیعی جامعه به حفظ وضع موجود را به نحوی توجیه تئوریک نمایند آنگاه سیاستمدار حدس خواهد زد با توجه به اقدامات روشنفکران و تمایل طبیعی جامعه به عدم تغییر اتخاذ آن تصمیم درست برایش هزینه شخصی و برای جامعه در بلندمدت منافع آتی خواهد داشت. به سادگی می توان حدس زد که اکثر سیاستمداران حاضر به چنین از خودگذشتگی نمی شوند. همانطور که در جنگ فرض بر این است که رزمندگان حفظ جان خود را اولویت خواهند داد و عملیات انتحاری یک قاعده مبارزه نیست بلکه یک استثناست در عرصه سیاست نیز حفظ منافع شخص سیاستمدار یک قاعده خواهد بود و فداکاری برای منافع آتی جامعه تنها یک استثنا بر این قاعده می شود که ندرتا رخ خواهد داد. با این توصیف مشخص می شود که روشنفکران از این کانال نیز بر محاسبات سیاستمداران در اتخاذ تصمیمات اقتصادی موثر هستند و بنابراین به شکل غیرمستقیم در اتخاذ سیاستهای اقتصادی اعم از سیاستهای خوب یا بد نقش دارند و در پیامدهای آن شریکند.
/channel/ali_sarzaeem
تلاش می شود که ریاست جمهور - نه فقط @Rouhani_ir- وارد سطح جدیدی از قرار گرفتن در قاب تلویزیون شود. مصاحبه خبرنگار می خواهد نه فقط مجری! اگر برنامه زنده است باید تعاملی تر باشد. نزدیک شدن به استانداردهای گفتگویی و استفاده از فناوری های تعاملی در برنامه های آتی دنبال خواهد شد.
Translate from Persian
7 نکته درباره مصاحبه رشیدپور با رئیس جمهور
=== محسن ماندگاری ===
مصاحبه تلویزیونی دوشنبه شب رئیس جمهور بر خلاف گفتگوهای 12 سال گذشته با روسای جمهور، به استانداردهای مصاحبه های تلویزیونی نزدیک تر بود.
یادتان بیاید سالها قبل را، مرتضی حیدری (که از نظر من، همچنان بهترین مصاحبه کننده تلویزیون است) مثل مجسمه ای می نشست در برابر آقای احمدی نژاد و با لبخندهای مصنوعی سوالات کلیشه ای می پرسید و گوی و میدان را می سپرد به رئیس جمهور محترم.
این بار اما ابتکار دفتر رئیس جمهور کارگر افتاد و مصاحبه ای که می توانست مثل گذشته، کلیشه ای و ملال آور باشد را از یک مونولوگ به دیالوگ تبدیل کرد.
حضور رضا رشیدپور مجری صریح اللهجه تلویزیون در این گفتگو و تحمل رئیس جمهور برای پاسخگویی به سوالات انتقادی، رمز موفقیت نسبی این برنامه بود.
رشیدپور اگرچه نسبت به مجریان پیشین که صرفا نقش پایه میکروفن را ایفا می کردند بسیار بهتر بود اما در عین حال نشان داد که تبحرش در تاکشوهای سرگرم کننده بیشتر است و برای مصاحبه های جدی، به دلایل زیر آمادگی و تسلط کافی ندارد:
🔹مصاحبه کننده حتی اگر با رئیس جمهور هم مصاحبه می کند باید بتواند در حد وسع خود مصاحبه را مدیریت و هدایت کند و ریتم و زمان را حفظ کند. سخنان انتهایی روحانی نشان داد که رئیس جمهور مایل بود درباره دیگر مسائل مهم و جنجالی روز هم صحبت کند اما توقف طولانی در برخی سوالات کمتر مهم، مجال طرح پرسش های اساسی تر را از مجری برنامه گرفت.
🔹 مصاحبه کردن بدون کاغذ و قلم، افتخاری برای یک خبرنگار نیست. همانطور که سخنرانی بدون نوشته نیز دیگر فضیلت محسوب نمی شود. شاید اگر رشیدپور محورها و سوالاتش را روی کاغذ داشت، مصاحبه منسجم تری را شاهد بودیم.
🔹 مصاحبه کننده، مخصوصا برای مصاحبه با رئیس جمهور باید اطلاعات کامل و بی نقصی در حوزه های مرتبط با سوالات خود داشته باشد. او دستکم دو بار اطلاعات غلط پرسید و با تذکر مصاحبه شونده روبرو شد؛ اعلام رقم سی میلیون خانوار خسارت دیده از موسسات اعتباری و اشتباه گرفتن صندوق توسعه ملی با صندوقها و موسسات مالی اعتباری از جمله این اشتباهات بود.
🔹رشیدپور در 9 سوال خود حداقل 7 بار به رئیس جمهور جسارت کرد! و هر بار هم از رئیس جمهور از بابت آنچه خودش آن را جسارت خواند عذرخواهی! پرسشگری کار اصلی خبرنگار است و پرسش به معنای جسارت نیست که خبرنگار از بابت آن مکرر عذرخواهی کند.
🔹 وظیفه مصاحبه کننده، قول گرفتن از مصاحبه شونده نیست! وظیفه خبرنگار پرسیدن سوال و گرفتن پاسخ شفاف است. رشیدپور در جای جای مصاحبه، رسالت خود را قول گرفتن از رئیس جمهور تعریف کرده بود.
🔹 پوشش مجری تلویزیونی آن هم در یک مصاحبه رسمی تابع قواعد و استانداردهایی است. پوشیدن کت برفکی با لباس یقه اسکی، مصاحبه را متفاوت نمی کند. لباس غیررسمی حتی برای گفتگو با شخصیتی استانداردگریز چون احمدی نژاد هم مناسب نیست چه رسد به روحانی.
🔹 هنوز هم متوجه نشده ام آقای رشیدپور استاندارد جهانی 60 دقیقه را برای مصاحبه از کجا آورده بود؟
با این همه، مصاحبه دوشنبه شب رشیدپور با رئیس جمهور احتمالا بهترین مصاحبه تلویزیون با روسای جمهور در 13 سال گذشته بوده؛ هم موفقیتی برای تلویزیون و هم دفتر رئیس جمهور.
#روزنامه_نگاری
#تکنیکهای_مصاحبه
@MohsenMandegari
🔵 پول سمی پنجهی فساد مالی بر گلوی اقتصاد
🖌عباس آخوندی، عضو شورای پول و اعتبار - بهمنماه ۱۳۹۶
🔻بخش دوم
🔹روش شکلگیری داراییهای سمی در دورهی پیشین اینگونه بود که مؤسسههای مالی در برابر تسهیلات پرداخت شدهی خود معادل اصل، سود و جریمه را به عنوان درآمد در دفاتر خود ثبت میکردند. در حالیکه احتمال بازگشت اصلِ آنها هم ضعیف بود. همچنانکه بازپرداخت قابل توجهی صورت نگرفت و بانک مرکزی میزان تسهیلات غیر جاری را معادل ۱۱/۲ درصد ماندهی کل اعلام مینماید. برخی مؤسسههای مالی با ثبت مبلغ تسهیلات، سود و جریمهی آن در طرف داراییها، سود شناسایی و آن را بین سهامدارن توزیع کردند در حالیکه اصلِ تسهیلات مشکوک الوصول بود. حال اگر دریافت کنندگان تسهیلات غیر مستقیم خودِ سهامداران باشند، آشکاراست که دو بار دارایی واقعی در برابر سود واهی از مؤسسهها خارج شدهاست. اخیرا بانک مرکزی با اعمال مقررات سختگیرانهتر حسابداری و حسابرسی از ثبت و ضبط این سودها و توزیع آنها جلوگیری میکند و امیدوارم در نهایت گزارش دقیقی از این موضوع ارائه نماید. لیکن با همهی این احوال روشن نیست، با توجه به داراییهای خارج شده از مؤسسههای مالی تا چه میزان ترازنامههای آنها انعکاس دهندهی دارایی واقعی آنهاست.
🔸با تغییر سازوکار رابطهی سود و سپرده، سوداگران نیز تکنیک خود را تغییر دادند. این نکته را نیز بایددر خاطر داشت که بر اثر افزایش سهم پول سمی در بانکها و مؤسسههای مالی نسبت تسهیلات اعطا شده به بخش خصوصی به تولید ناخالص داخلی از ۳۸ درصد در سال ۱۳۸۶ به ۱۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافت. بنابراین، نظام بانکی در یک تنگنای مالی سخت قرار گرفته بود و عملا امکان پشتیبانی از اقتصاد را نداشت. در این شرایط، آن دسته از فعالان اقتصادی که با تنگنای اعتباری مواجه شدهبودند حاضر به ریسکهای بزرگ و دریافت تسهیلات گران قیمت بودند. در چنین فضایی و با توجه به تغییر جریان به نفع سپردهگذار، مؤسسههای اعتباری و مالی با ارائهی سودهای بالا تا ۳۸ درصد و گاهی در موارد نادر تا ۸۴ درصد اقدام به تجهیز منابع نمودند. فقط تعاونی فرشتگان توانست ۷۳۰،۰۰۰ هزار فقره سپرده جذب کند.
🔹پرواضح بود که با توجه به تورم ۱۰ درصدی با این نرخها هیچ فعالیت اقتصادی اعم از تولید و یا خدمات صرفه نداشت. بنابراین، تصور اینکه این مؤسسهها چنین سودهایی را در بازار خلق کنند، نادرست است. آنان در واقع بخشی از این تعهدرا از طریق پذیرش سپردههای جدید تامین میکردند. طبیعی بود که این روش بهزودی به بنبست برسد و بر اثر آن کسری بزرگی اعلام شود که شد. باز عدهای با قرار گرفتن دو طرف قراردادها، ارقام بزرگی را از مؤسسهها خارج ساختند و مجددا داراییهای واهی در ترازنامههای آنها ثبت شد که یا وجود خارجی و یا قابلیت نقدشوندگی نداشتند.
💢سؤال این است که در این شرایط چه باید کرد؟ پاسخ من روشن است. اگر این پنجه را نشکنیم و از گلوی اقتصاد بر نداریم، بیگمان خفه خواهد شد. گلوی فشردهشده با دارو درمان نمیشود. بنابراین،
1️⃣نهاد تصفیه داراییهای سمی توسط دولت باید تاسیس شود و منابع آن تامین گردد. ترکیه برای این امر از بانک جهانی وام گرفت. بقیه کشورهای گرفتارِ این امر یا اقدام به تامین مالی از منابع بینالمللی کردند و یا اولویت تخصیص منابع بودجه عمومی خود را به این موضوع دادند. در ایران نیز اگر دو سال تمام درآمد صندوق توسعهی ملی به این کار اختصاص دادهشود خطا نیست، چون این تنها راه نجات و توسعهی اقتصادی ایران است و در برابر تخصیصهای فعلی این صندوق اولویت دارد.
2️⃣نهاد تصفیه باید به سرعت اقدام به خرید داراییهای سمی مؤسسههای مالی و اعتباری کند. KAMCO در کره جنوبی در نیمه دوم دههی ۱۹۹۰میلادی، ۱۵ میلیارد دلار و RCC در ژاپن بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵، بیش از بیست و پنج میلیارد دلار صرف خرید داراییهای سمی بانکها و تصفیه آنها نمودند.
3️⃣بانکها و مؤسسههایی که امکان پاکسازی مالی ومدیریت و بازگشت به چرخه فعالیت سالم مالی را دارند به فعالیتشان ادامه دهند و ما بقی از چرخه خارج شوند.
4⃣افزایش سرمایهی چندین برابری بانکهای سالم فوریترین کار دولت است. صرفا در این صورت است که امکان تامین منابع توسعهی ملی در کشور فراهم خواهدشد. حمایت از بخش خصوصی بهمفهوم تامین امکان دسترسی آنها به منابع بانکی است و نه حاتم بخشی و توزیع رانت و یارانه.
▪️پایان
@AbbasAkhoundi
من تا الان پیام ها را بررسی کردم. بسیار ممنونم که اجازه دادید در دغدغه های شما عزیزان شریک باشم. فردا صبح کار مطالعه و دسته بندی را ادامه می دهم.
Читать полностью…صداقت داشته باشید. این متن دو قسمت داشت و نوشته آقای دکتر حامد قدوسی است. قسمت اول که استدلال است را حذف کرده اید و فقط بخش دوم را که یک توصیه است منتشر کرده اید.
Читать полностью…⚠️ #پلاسکو را فراموش نکنیم!
⭕️ بازنشر توصیههای هیاتهای ششگانه گزارش ملی حادثه پلاسکو به مناسبت سالگرد این حادثه
🔷 طبقه دهم ساختمان پلاسکو در تاریخ ۱۳۹۵/۱۰/۳۰ دقایقی قبل از ساعت ۸ صبح، دچار آتش سوزی شد. همزمان با رسیدن واحدهای آتشنشانی به محل و آغاز عملیات اطفای حریق، به تدریج آتش به طبقات بالاتر سرایت کرده و پس از فرگیر شدن آتش، برج جنوبی ساختمان در نهایت در ساعت ۱۱:۳۳ دقیقه فروریخت.
🔷 #رئیسجمهور به دنبال این حادثه، طی حکمی ۱۰ نفر از کارشناسان رشتههای مختلف را به عنوان «هیأت ویژه گزارش ملی بررسی حادثه پلاسکو» منصوب و این هیات را مامور نمود در مدت دو ماه گزارش خود را در زمینه بررسی علل و عوامل وقوع آتشسوزی و فروریختن ساختمان، نحوه مدیریت محیطی حادثه، کیفیت هماهنگی دستگاههای مسئول در مدیریت بحران، راههای پیشگیری از تکرار آن و اصلاحات ساختاری و مدیریتی لازم ارائه کند. این هیأت در قالب شش کمیته تخصصی حادثه پلاسکو را بررسی کرده و در نهایت گزارش خود را ارائه کرد.
🔷 «پلاسکو را فراموش نکنیم» شعار کمیته گزارش ملی پلاسکو بود و کمیته در گزارش خود اظهار امیدواری کرده بود که درسهای حادثه پلاسکو هیچگاه فراموش نشود.
🔷 #مرکز_بررسیهای_استراتژیک - که از ابتدا در کنار این هیئت به آگاهی رسانی تخصصی در زمینه نحوه مواجهه با بحرانهای اینچنینی در کشورهای دیگر پرداخته است- توصیههای کمیتههای ششگانه کمیته گزارش ملی پلاسکو را در سالگرد این حادثه بار دیگر و به شرح زیر منتشر میکند:
1⃣ توصیههای کمیته مهندسی آتش
2⃣ توصیههای کمیته مهندسی سازه
3⃣ توصیههای کمیته مدیریت بحران
4⃣ توصیههای کمیته مسئولیتهای حقوقی
5⃣ توصیههای کمیته مدیریت ریسک و بیمه
6⃣ توصیههای کمیته اجتماعی، فرهنگی و رسانهای
🔻برای مطالعه متن کامل توصیههای سیاستی گزارش ملی پلاسکو به لینک زیر مراجعه کنید:
🔗 goo.gl/Z15wGa
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
حامد قدوسی
در باب قیمت بنزین
قیمتگذاری بنزین در کشور از آن گرهها است که اگر یک روزی با دست باز میشده الان با دندان هم باز نمیشود. در اکثر کشورهای دنیا بنزین یکی از اولین نامزدها برای اخذ «مالیات» بالا است (در کنار کالاهایی مثل سیگار و امثال آن)، در حالی که در کشور ما چند دهه است که یکی از بزرگترین بخشهای دریافت کننده «یارانه» است! در واقعیت نه تنها یارانه پولی عظیمی به بنزین داده میشود بلکه این موضوع مقدار زیادی یارانه «ذهنی و فکری» هم دریافت میکند چون شهروندان و متخصصان به جای صرف وقت روی سایر مشکلات اساسی جامعه همه ساله باید وارد یک جدل ناروشمند و بیپایان شوند که نهایتا هم راه به جایی نبرده است.
۱) دردناک است که میبینیم که جامعه سالها است به جای جنگیدن برای هدایت بودجههای نحیف دولت (که روز به روز هم نحیفتر میشود) به سمت یارانه شیر و نان و تغذیه مدارس مناطق محروم و بازنشستگی و بهداشت و مسکن طبقات کمدرآمد و الخ، به انواع لطایفالحیل برای «حذف نشدن» یارانه بنزین تلاش میکند. این ماجرا نمونهای از تعادلهای سیاسی/اقتصادی موجود است که در آن طبقه متوسط و بالا (که مصرف کننده اصلی بنزین و دریافتکننده اصلی یارانه است) به نوعی توافق ضمنی با حاکمیت رسیده است و منفعت خود را هم ذیل استدلالهای سست «مگر ما به قیمت جهانی حقوق میگیریم که بنزین را به قیمت جهانی بخریم*» پنهان میکند.
۲) یک صورتبندی دیگر که بحث واقعیسازی قیمت بنزین را به انحراف کشانده است استدلال «مصرف بنزین با افزایش قیمت آن تغییر نمیکند، پس اصلاح قیمت ضرورت ندارد» است. این که تقاضای بنزین کشش پایینی دارد و مصرف آن حساسیتی به قیمت ندارد خاص جامعه ما نیست. صدها مطالعه در همه جای دنیا همین را نشان داده است. خود ما هم همین موضوع را برای ایران (خصوصا با استفاده از شوکهای بعد از هدفمندسازی) تحلیل کرده و به همین نتیجه رسیدیم که مصرف پس از شوک قیمت تغییر نکرده است. کششناپذیری بنزین امری بدیهی است! جایی که بحث انحراف پیدا کرده است چسباندن بحث مدیریت مصرف بنزین به قیمت آن است.
۳) برای خروج از تله مصرف و قیمت باید خیلی روشن و بدون خجالت بگوییم که «هدف از اصلاح قیمت بنزین اساسا کاهش مصرف آن نیست!». اگر کالایی یارانه دریافت نکند و قیمت آن واقعی باشد، میزان مصرف شهروندان به خودشان مربوط است و نباید موضوع سیاستگذاری حکومت باشد، مگر در موارد استثنایی که برخی بروندادهای منفی (اکسترنالیتی) در مصرف آن موجود باشد. در مورد بنزین کمی دقیق شویم: اگر بنزینی که مصرف میشود در فضای محدود و آلوده شهری نباشد اثرات محیطزیستی آن (غیر از بحث کربن) خیلی شدید نخواهد بود. بنابراین اگر قیمت واقعی شده باشد، میزان مصرف شهروندان به خودشان مربوط خواهد بود و نیازی به ورود به بحث حساسیت مصرف به قیمت نیست.
۴) البته در این بین اثر لابی خودروسازان داخلی و محدود بودن انتخاب شهروندان برای خرید خودروهای کممصرف به قیمت مناسب را هم باید خیلی روشن بیان کرد و مصرف بالا را صرفا متوجه مصرفکننده نکرد. محتمل است که شهروندان به تعادل جدیدی مبتنی بر قیمت منطقی خودرو (خصوصا خودروی کممصرف) و قیمت بالای بنزین رای بدهند.
۵) موضوع کلیدی که باقی میماند آلودگی هوای شهرها (خصوصا شهرهای بزرگ) است. به دلیل همان کشش پذیری پایین، ناهمگونی فضایی میزان آلودگی و سهولت قاچاق بنزین از یک منطقه به منطقه دیگر، اساسا قیمت بنزین نباید ابزار سیاستگذاری برای محدود کردن «سفر داخل شهری» باشد. بروندادهای منفی مصرف سوخت در مناطق داخل شهری (ذرات معلق) را باید با «مالیات سفر» و نه مالیات سوخت مدیریت کرد. اگر این قدم ذهنی برداشته شود، یکی از گرههای مفهومی حل قیمت بنزین هم کمتر می شود: قیمت بنزین قرار نیست مساله آلودگی هوای تهران و اصفهان و بقیه شهرها را حل کند.
۶) سقوط قیمت بلندمدت نفت به حدود ۵۰ دلار برای هر بشکه تا حدی مساله را خود به خود حل کرده و قیمت فعلی داخلی را به قیمت واقعی جهانی نزدیک کرده است. قیمت «عمده فروشی» بنزین در دنیا حدود ۴۰ سنت برای هر لیتر است که میشود ۱۶۰۰ تومان. البته قیمتهای خردهفروشی - به دلیل هزینه توزیع و مالیاتهای دولتی - خیلی بالاتر از این است.
جمعبندی: من اگر جای دولت باشم خیلی روشن و شفاف اعلام میکنم که واقعی کردن قیمت بنزین فقط و فقط به منظور حذف یارانه آن است و هدفهای دیگر مثل کنترل مصرف و آلودگی اساسا جزو این اهداف نیست. همان موقع هم مکانیسم شفاف و پایداری را اعلام میکنم که تمامی این یارانه تمام و کمال به سمت بهبود معیشت و توانمندسازی دهک اول و در قدم بعدی دهکهای ۲-۴ جامعه هدایت شود.
آرزوهای بزرگ داشته باشید و از آنها دست نکشید؛ همه ی امور مهم به دستِ کسانی انجام پذیرفته است که از آرزوهای بزرگ خود دست نکشیده اند.
#فلورانس_اسکاول_شین
🆑 @BookTop
مدل «چاله و بيمارستان»
(محمد فاضلي)
✅ حکايت کردهاند که چالهاي در بزرگراهي ايجاد شده بود و هر شب و روز موتورسواران و خودروها در آن افتاده و کشته و زخمي ميشدند. سه مدير را براي حل مشکل فراخواندند. اولي گفت بهتر است بيمارستاني در حاشيه بزرگراه بسازيم تا زخميهاي حوادث زودتر به بيمارستان برسند و قربانيان کمتر شوند. دومي دغدغه هزينههاي ساخت بيمارستان داشت و پيشنهاد کرد دو تيم اورژانس در شيفتهاي شب و روز در محل مستقر شوند و حادثهديدگان را به نزديکترين بيمارستان منتقل کنند تا هزينه ساخت بيمارستان بر بيتالمال بار نشود. سومي خواستار بهترين استفاده از امکانات موجود بود و از اينرو پيشنهاد داد اين چاله را پر کرده و چاله ديگري جلوي يکي از بيمارستانهاي موجود حفر کنند تا هزينه ساخت بيمارستان يا استقرار اورژانس در محل چاله موجود بر دوش خلقالله تحميل نشود.
✅ تفکرات قهرمانان اين داستان بسيار احمقانه به نظر ميرسند، اما واقعيت اين است که مديران سازمانها، سياستگذاران و سياستمداران همواره در معرض اين سبک از تصميمسازي و تصميمگيري قرار دارند. سبک چاله و بيمارستان، محصول چند چيز است:
🔹خو گرفتن با چالهها، تصور بزرگراه بدون چاله را براي بخشي از مديران ناممکن کرده است. چاله به بخشي از طبيعت سازمان، کشور و پيش از همه ذهن مدير و تصميمگير بدل شده است. (مانع ذهني)
🔹وجود چاله براي افراد و گروههايي منفعت دارد. چاله براي کسب و کار بيمارستان، آمبولانسهاي اورژانس، و حتي رسانهها نفع دارد. پزشکي را تصور کنيد که در تلويزيون گزارش ميدهد در ماه گذشته به هزار مصدوم رسيدگي شده و بيمارستان در ارائه خدمات بسيار فعال بوده است. او هرگز نخواهد گفت اينها مصدومان چالهاي بودهاند که از اساس ميتوانست وجود نداشته باشد. راننده آمبولانس راضي، بيمارستان راضي، پزشک راضي، رسانه و مجري پوشش خبري راضي، مقام سياسي راضي؛ و گور پدر ناراضي.
🔹جامعه قدرتمند و مطالبهگري وجود ندارد يا رسانههاي آزادي نيستند که بزرگراههايي در دنيا را به تصوير بکشند که در آنها چاله وجود ندارد؛ و آيندهپژوهاني نيستند که آينده بزرگراه بدون چاله را تصوير کنند.
🔹نظام درست و حسابي انتخاب مديران و کارگزاران بخش عمومي وجود ندارد تا جمعي را در سمتهاي مديريتي قرار دهد که شايستگي مديريت داشته باشند و بتوانند بزرگراه بدون چاله را تصور کنند.
✅ ما در انبوهي از چالهها افتادهايم که به عوض پرکردن آنها، بيمارستان ميسازيم، اورژانس نزديک به چاله مستقر ميکنيم يا چالههاي جديد نزديک بيمارستانهاي موجود احداث مينماييم. بگذاريد نمونههايي از آنها را براي شما يادآوري کنم.
🔹ايجاد دانشگاههاي جديد و افزودن بر شمار پذيرش دانشجو در نظام دانشگاهياي که از شدت گسترش کمي و تلنبار شدن دانشجو، کيفيتاش از دست رفته؛ ساخت بيمارستان کنار چالهاي در بزرگراه است.
🔹تأمين مالي بيشتر براي نظام بهداشت و درماني که از فقدان نظام کنترل هزينهها رنج ميبرد، استقرار تيم اورژانس در کنار چاله موجود است.
🔹انتقال آب بينحوضهاي از نقطه الف به ب، مثل درپوش گذاشتن موقت روي چاله کمآبي ناشي از بدمصرفي در ب و حفر چاله جديد در الف است.
🔹ايجاد يک شبکه تلويزيوني يا خبرگزاري در بزرگراه اطلاعرساني موجود که مردم به آن اعتماد ندارند، مثل حفر يک چاله جديد است، حتي بدون آنکه چاله قبلي پر شود.
🔹بدترين حالت، بهکار گرفتن چندباره مديراني است که وقتي دفتر خاطراتشان را بخوانيد، چند چاله در هر برگ از آن خودنمايي ميکند و بيل و کلنگشان را براي حفر چالههاي جديد آماده کردهاند.
✅ مدل «#چاله_و_بيمارستان»، مطلوب «#سياستپراني»هاي «تنسي تاکسيدو و چاملي»هاست. کافي است به دنياي بدون چاله فکر کنيم.
(اين متن را اگر ميپسنديد، براي ديگران نيز ارسال کنيد.) @fazeli_mohammad
www.mohammadfazeli.ir
امروز دانشگاه امام صادق(ع) افتتاح پروژه های عمرانی خود را جشن گرفت.30 سال از عمرم را در این دانشگاه دوست داشتنی صرف تعلیم و تربیت کرده ام و امیدوارم هر روز بالنده تر باشد.
Читать полностью…"برای هیچ کس مثل رسول خدا زمینه استبداد ودیکتاتوری فراهم نبود ولی او هرگز استبداد در امور اجتماعی نمی ورزید وکوشش می کرد مردم را به دموکرسی عادت دهد.داستان ها از مشورت های رسول خدا هست.رای ونظر وفکر وعقیده مردم را محترم می شمرد،با آنها تبادل نظر می کرد با اینکه با عالم وحی متصل بود"
(مطهری،یادداشتها،ص 139،جلد9)
🔍 ارزیابی متنمحور از محتوای توافقنامه برجام:
📝 توافق هستهای؛ توافقی متنمحور
✍ مهدی شاپوری
🌐 برجام یا همان "برنامه جامع اقدام مشترک"، توافقی ۱۵۹ صفحهای است؛ شامل ۲۰ صفحه متن اصلی و ۵ پیوست که مجموعاً ۱۳۹ صفحه است.
✅ در متن اصلی، ۵ صفحه به دو بخش «دیباچه» و «مقدمه و مفاد عمومی» اختصاص دارد. در این دو بخش، مانند هر توافق یا قرارداد دیگری، به کلیات توافق اشاره شده است. در ۱۵ صفحۀ دیگر نیز در چهار محور (هستهای، تحریمها، نقشه اجرایی و مکانیزم حل مناقشه) به مفاد توافق و تعهدات طرفین آن پرداخته شدهاست.
✅ پیوستها هم شامل این موارد میشوند؛
1⃣ پیوست اول: اقدامات مرتبط با هستهای که در آن مسائل تکنیکی و تعهدات هستهای توافق بیان شده.اند؛
2⃣ پیوست دوم: تعهدات مرتبط با تحریم.ها که در برگیرندۀ تعهدات مربوط به رفع تحریم.های هستهای و چگونگی آن میشود؛
3⃣ پیوست سوم: همکاری هسته.ای غیرنظامی که شامل تعهدات و تسهیلات مربوط به همکاری هستهای در زمینههای صلحآمیز میان جمهوری اسلامی ایران و جامعه جهانی بهویژه گروه ۱+۵ است؛
4⃣ پیوست چهارم: کمیسیون مشترک که در آن به مسائلی همچون ترکیب این کمیسیون، کارکردها، رویهها و تصمیمات آن و نیز کارگروه خرید و کارگروه اجرای رفع تحریمها پرداخته شده است؛
5⃣ پیوست پنجم: نقشۀ اجرا که حاوی برنامۀ زمانبندی اجرای برجام (شامل روز نهاییشدن، روز پذیرش، روز اجرا، روز انتقال و روز خاتمه قطعنامه شورای امنیت) است.
📊 آنالیز فنی متن برجام را در این مقاله بخوانید تا با چارچوب شکلی و محتوایی برجام بهصورت مستند، آشنا شوید.
🔻برای دریافت و مطالعه این مقاله، فایل 《۰۳》 را از لینک زیر دانلود کنید:
🔗 goo.gl/K95yi3
🆔 @centerforstrategicstudies
🌐 css.ir
روشنفکران و سیاست گذاری اقتصادی (ادامه)++🔴
⏹بگذارید موضوع را با مثالی از عرصه قدرت روشنتر کنیم. پس از انقلاب که رقابت های سیاسی به خشونت گرایید برخی تحلیل گران تنها به دنبال آن نرفتند که بگویند کدام حزب سیاسی اول بار به ترور و بمب گذاری دست زد بلکه ریشه این اقدامات را در تئوریسین های قبل از انقلاب جستجو کردند. تحلیل اندیشه های دکتر شریعتی، بازرگان، فردید و امثالهم با این انگیزه انجام شد که مشخص شود کدام روشنفکران اندیشه هایی را رواج دادند که در عرصه عمل پیامدهایی خشونت بار به دنبال داشت. تردیدی نیست که بخشی از رساله های کارشناسی ارشد و دکترا در دانشکده های علوم سیاسی در داخل و خارج به تجزیه و تحلیل اندیشه های روشنفکران قبل از انقلاب اختصاص یافته تا اثرات آن تفکرات را بر اقدامات پس از انقلاب شناسایی نمایند.
⏹دقیقا به همین قیاس می توان ادعا کرد که روشنفکران اقتصادی نیز اندیشه هایی را ترویج می کنند که نهایتا در عرصه عمل پیامدهای اجرایی به دنبال دارد. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید انسانهای اجرایی برده های متفکران هستند زیرا اقدامات انسانها تابعی از منافع و تفکراتشان است و کسانی که تفکرات را شکل می دهند به شکل غیرمستقمیم نقشه های تحولات عالم عمل را پایه ریزی می کنند. شاید یک روشنفکر یا دانشگاهی در اتاق کوچک خود و در محاصره کتابهایش به نوشتن و مطالعه مشغول باشد اما پیامدهای اندیشه های او در درون ساختمانهای حکومتی بروز می کند. به این لحاظ روشنفکران در تصمیمات درست و غلطی که حکومت در عرصه اقتصاد می گیرد سهیم هستند اما این سهم به تناسب زمان و به تناسب موضوع می تواند کم یا زیاد باشد.
⏹نوشته پیشین اینجانب که با عنوان «تثبیت قیمت بنزین از جیب فقرا» که واکنش دکتر امیدوار را به دنبال داشت و آن را به حساسیت بیش از حد به روشنفکران تعبیر کرد در واقع انگشت گذاشتن بر یک واقعیت بدیهی بود. این که شرایط اقتصادی امروز مطلوب و در حد انتظار نیست امری واضح و بدیهی است و اینکه دولت به طور عام نقش اصلی در این وضع را دارد نیز امر قابل انکاری نیست اما چیزی که کمتر کسی به آن اشاره می کند این است که علاوه بر دولت چه کسانی در شکل گیری وضع موجود نقش داشته اند؟
⏹به باور اینجانب علاوه بر عوامل خارجی حداقل دو عامل دیگر در این امر سهم داشته اند که یکی از آنها روشنفکران هستند. روشنفکران دوست دارند گناه توسعه نیافتگی را تماما بر دوش حکومت بیاندازند و نقش خود را در تصمیمات غلطی که گرفته شده پنهان سازند. وظیفه پژوهشگران و محققان است که نوری بر این بخش هایی که پنهان نگه داشته شده بیافکنند و نشان دهند که علاوه بر عامل اصلی عوامل فرعی نیز در این امر شریک هستند و باید به تناسب سهم شان پاسخگو باشند. حسن این اقدام این است که می آموزیم همانطور که سیاستمداران باید در قبال پیامدهای عملی تصمیمات شان پاسخگو باشند روشنفکران نیز باید در قبال پیامدهای عملی اندیشه هایشان به جامعه پاسخگو باشند. روشنفکر غیرپاسخگو مثل مسئول غیرپاسخگو امر مطلوبی نیست اما سازوکار پاسخگویی روشنفکران نه در دادگاه یا مناظرات انتخاباتی بلکه در مقالات و نشریات و کتابهای اندیشه ای است و دقیقا به همین دلیل مقاله مذکور برای روزنامه وزین شرق که مخاطبان اهل فکر دارد ارسال شد.
کاملا روشن است که وقتی مخاطب رسانه ای اهل فکر هستند باید بر سهم روشنفکران در توسعه نیافتگی تاکید کرد و وقتی مخاطب رسانه یا نشستی سیاستمداران و دولتی ها و حکومتی ها هستند باید بر نقش و سهم حکومت در توسعه نیافتگی تاکید نمود و وقتی مخاطب رسانه توده مردم هستند باید اشکالات فرهنگی و اجتماعی که توسعه نیافتگی را به دنبال داشته را برجسته نمود.
⏹در پایان اشاره به این امر شاید بد نباشد که من انتظار مخالفت از هر فرد و گروهی داشتم جز دانش آموختگان علوم اجتماعی زیرا جامعه شناسان به خوبی می دانند که حتی علم و ادبیات نیز حیات اجتماعی دارد و رشته ای به نام جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی علم و جامعه شناسی ادبیات وجود دارد و این ها اموری نیستند که منتزع از جامعه باشند. صدمرتبه واضح تر است که سیاستهای اقتصادی نیز در بافت جامعه شکل می گیرند و جامعه شناسی روشنفکران به خوبی بر نقش روشنفکران در شکل گیری بافت فکری جامعه تاکید کرده است. امید است که این قبیل گفتگوها زمینه حسابکشی از روشنفکران در عرصه اقتصاد را فراهم سازد.
/channel/ali_sarzaeem
🔻اینفوگرافیک
⬅️ گزیده سخنان شب گذشته رئیس جمهوری در گفت و گوی تلویزیونی با مردم
@jenewspaper
به نظر من در مجموع روحانی امشب در شبکه یک صدا و سیما در ساعت ۹ شب ۲/۱۱/۹۶ خوب صحبت کرد. مثل رئیس جمهور یک کشور با ثبات.
دنبال تحریک مخاطب نبود همچنین دنبال تحریک منتقدان درون حاکمیتی اش نبود. ثبات کشور برای او ارزش پایهای است.
حق اعتراض مردم را پذیرفت.
راجع به ارز به مردم نشانه خوبی داد. گفت در آمد ارزی ما از مخارج ما بیشتر است.
حرف های او درباره زلزله، بافت فرسوده و ماشین های فرسوده و موسسه های ورشکسته اعتباری واقعی و غیر تبلیغاتی بود.
امشب صحبت های او شبکههای سرنگونی طلب را در خماری گذاشت.
@hamidrezajalaeipour
سلام بر همه عزیزان
اگرچه در اثر کوتاه شدن زمان گفتگو بسیاری از سوالات مجال طرح نیافت ولی بر خود لازم می دانم ضمن تشکر از همه کسانی که این مسیر را برای انتقال پیام خود به ریاست جمهوری انتخاب کردند به اطلاع همگان برسانم کلیات سوالات به اطلاع ایشان رسیده است و جدول تفصیلی هم به اطلاع ایشان و همگان خواهد رسید.
🔵 پول سمی پنجهی فساد مالی بر گلوی اقتصاد
🖌عباس آخوندی، عضو شورای پول و اعتبار - بهمنماه ۱۳۹۶
🔻بخش نخست
🔹پول سمی نظام پولی و بانکی را با تنگنای سختی روبرو ساختهاست. شکست مؤسسهها و تعاونیهای اعتبار که اخیرا نقل محافل عام و خاص است یک رخنمون از این پدیده است. پول سمی با آییننامه و شیوهنامه و با صبوری و بردباری درمان نمیشود. این بیماری نیاز به ریشهکنی دارد و گرنه چون سرطان به تمام اقتصاد ایران سرایت خواهد کرد. صاحبان و ذینفعان داراییهای سمی به سادگی از این ثروت بیحساب نمیگذرند.
🔸شکلدهی اعتراضهای خیابانی اخیر و سوء استفاده از قربانیانِ خود فقط یک چشمه از فشارهایی است که از این رهگذر به حاکمیت وارد میشود. این فساد بزرگ اگر درمان نشود موجب گسترش فقر خواهد شد و چون موریانه بر پیکر اقتصاد ایران خواهد افتاد و آن را از درون خواهد خورد. من نگران ایران هستم
🔹برای شناخت این پدیده باید صحنه و اصلی آن را شناسایی کرد. این صحنه ۳ بازیگر اصلی دارد. هرچند بازیگران دیگری هم وجود دارند لیکن، بهمنظور حفظ اختصار فقط به نقش این سه بازیگر اصلی پرداخته خواهدشد.
➖بازیگر اول سپردهگذاران خُرد هستند که دارایی محدودشان را در این مؤسسهها سپردهگذاری کرده و اینک به عنوان مالباختگان بازندهی اصلی این فساد و کلاهبرداری و یا سوءِمدیریت آنها هستند. از آنان تحت عنوان قربانیان میتوان نام برد. در کنار آنان افرادی هوشمند و آشنا به سازوکار بازار پولی قرار دارند که از نظر مالی شفافیت لازم را نداشته و در حقیقت یا خود جزء مؤسسان این مؤسسهها بوده و یا با آنان مشترک المنافع هستند. این افراد سپردههای چند صد میلیونی و گاهی چند ده میلیاردی خود را نزد این مؤسسهها سپردهگذاری کرده و سودهای ۴۰ تا ۸۴درصدی دریافت کردهاند. این افراد بیشک تفاوت ریسک سپردهگذاری در یک موسسهی کوچک و ناشناخته را با یک بانک معتبر که دهها سال سابقه دارد را میدانند و نمیتوان با آنان چون قربانیان رفتار کرد.
➖ببازیگران دوم سرمایهگذاران، مؤسسان اصلی و مدیران این مؤسسهها هستند. از این افراد به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که از آنچه که اتفاق افتادهاست ناآگاه بودهاند و تصادفی این مشکل بهوجود آمدهاست. بالعکس میتوان قبول کرد که آنان کاملا میدانستهاند در چه فضایی گام بر میدارند، چه میکنند و وارد چه مناسبات اقتصادی خواهند شد.
➖و بازیگر سوم دستگاه پولی کشور به عنوان تنظیمکنندهی مقررات پولی و نظارت بر نظام پولی و بانکی کشور است که کفایت نظارت و کنترل آن باید ارزیابی شود.
🔸برای درک صحنهی بازی و آشنایی با فرایند شکلگیری داراییهای سمی در مؤسسههای مالی به تغییر بنیادینی که در سازوکار بازار پولی رخ دادهاست باید دقت کنیم. سازوکار رابطهی سود و سپرده در پیش و پس از ۱۳۹۳ کاملا متفاوت است. پیش از سال ۹۳ میزان نرخ سود سپرده از نرخ تورم کمتر بود، لذا نتیجه سپردهگذاری به زیان سپردهگذار تمام میشد. توجیه اینکه چرا سپردهگذاران به سپردن منابع خود نزد بانکها ادامه دادهاند این است که هیچ جایگزین کمریسک دیگری در بازار وجود نداشته و اگر از این کار سرباز میزدند زیان بیشتری میکردند. در آن شرایط، در حالیکه بازندهی اصلی سپردهگذار بود، برندهی اصلی تسهیلاتگیرنده بود. او با سود کمتر از تورم تسهیلات میگرفت و از مجرای مابهالتفاوت نرخ سود و تورم، سود میکرد.
🔹 بعد از سال ۹۳ داستان به یکباره عوض شد و با توجه به کاهش نرخ تورم از ۳۵ درصد به ۱۰ درصد، نرخ رسمی سود سپرده همچنان ۱۸ درصد باقی ماند و بعدها با هزار زور به ۱۵ درصد رسید. در چنین شرایطی، سپردهگذار، سود بیشتری میبرد. این بار سپردهگذار، برنده و تسهیلاتگیرنده بازنده شد. هراندازه شرایط پیش از ۹۳ برای تسهیلات گیرندگان جذاب بود، در شرایط جدید تمایل آنان برای فعالیتهای اقتصادی کاهش و جز در شرایط اضطراری کسی تمایل به اقدام نداشت. در برابر، فعالیتهای سوداگرانه افزایش یافت. و این یکی از ریشههای تعمیق رکود بود.
🔸نکته مهم آن است که سوداگران در هر دو دوره اقدام به تولید ثروت و پول سمی میکردند و میکنند، البته با دو روش و تکنیک متفاوت. پیش از ۹۳ از طریق اخذ تسهیلات و پس از آن از طریق سپردهگذاری و یا سهامداری در مؤسسههای مالی. لذا در دورهی پیشین بانکها با پدیدهی عدم بازپرداخت تسهیلات از سوی دریافتکنندگان تسهیلات مواجه بودند که به عبارتی تا حدود ۱۵ درصد ماندهی تسهیلات نیز رسید. و این بار مؤسسههای مالی با بحران کسری موجودی ناشی ازتعهدهای سنگین به سپردهگذران مواجهاند.
🔻ادامه متن در پیام بعد
@AbbasAkhoundi
💢توجیه خندهدار مشاور رسانهای روحانی برای گران کردن قیمت بنزین توسط دولت!
🆔 @amarha
http://sharenovate.com/posts/544
داری اشتباه میکنی کاپیتان!
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
در دههی ۱۹۹۰ حوادث هوایی و سقوط هواپیما در خطوط هوایی کرهجنوبی ۱۷ برابر متوسط جهانی شده بود؛ به نحوی که در سال ۹۹ آمریکا پرواز کارکنان خود را ممنوع کرد، کانادا اخطار داد که اجازه فرود هواپیماهای این خط را معلق خواهد کرد و خطوط هوایی دلتا و ایرفرانس در عمل همکاری خود را به تعلیق درآوردند!
در دنیای امروز استفاده از هواپیما به اندازهی یک دستگاه قهوهساز قابل اعتماد است و تنها مجموعهای از اشتباهات انسانی (در حدود ۷ اشتباه پیدرپی) میتواند یک پرواز را به سقوط بکشاند!
گزارشهای ارزیابی نشان میداد ایراد فنی، سهم کمی داشت و عوامل انسانی نیز متفاوت از سایر خطوط هوایی نبود. مطالعات متعددی مانند مطالعات شرکت بوئینگ و پژوهشِ دو زبانشناس (فیشر و اورسانو) پرده از راز بزرگی برداشت. آنها متوجه شدند هواپیماهای سقوط کرده به دلیل سادهای دچار مشکل میشدند: هیچ کس به صراحت به کاپیتان نمیگفت: «داری اشتباه میکنی کاپیتان!»
ساختار زبانی در برخی از فرهنگها به دلیل شرم، احترام، ترس، ارشدیت یا آنچه ادب دانسته میشود، به گونهای است که ردهی پایینتر به صراحت نمیتواند اشتباهات ردهی بالاتر را بیان کند.
پژوهش نشان میداد بیان اشتباه یک نفر، از صراحت کامل تا تلطیف، قابل رتبهبندی است:
۱-جملات امری و صریح: کاپیتان ۳۰ درجه به راست بپیچید!
۲-جمله الزامی: به نظر میرسد ما باید به سمت راست تغییر مسیر بدهیم.
۳-جمله پیشنهادی: پیشنهاد میدهم تغییر مسیر دهیم.
۴-پرسش: بهتر نیست تغییر مسیر دهیم؟
۵-ترجیح: به نظر (این شاگرد) بهتر است تغییر مسیر دهیم.
۶-اشاره: اگر تغییر مسیر ندهیم با طوفان روبهرو میشویم.
بررسی جعبههای سیاه پیداشده در سقوطها نشان میداد که در برخی از فرهنگها (مثل کره) کمک خلبان یا مهندس پرواز از جملات اشارهای یا ترجیحی (که تلطیف واقعیت هستند) استفاده میکردهاند، اما در فرهنگهایی که صراحت وجود داشته است، و جملات امری یا الزامی بوده است، کمتر شاهد سقوط بودهایم!
به همین دلیل زمانی که خلبانان کمتجربهتر مسول هدایت پرواز بودهاند، کمتر سوانح روی داده بود، چون سایرین با آنها صراحت داشتند، اما این خلبانان کارآموزدهتر و ارشدتر بودند که سقوط مردم را رقم میزدند!
مطالعات هلمریش (روانشناس) نشان داد، در یک مورد، حتی وقتی کمک خلبانها میدانستند که خلبان دارد اشتباه میکند، آمادگی لازم برای دردست گرفتن پرواز را نداشتند. همگی به همین دلیل جان خود را در سقوط از دست دادند.
🗓 ۴ درس بزرگ از سقوطها
۱-این فرهنگ است که موفقیت یا شکست را تعیین میکند؛ نه فناوری و نه هواپیماهای مطمئنتر.
۲-ردهی پایینتر برای جلوگیری از سقوط و شکست بزرگ جمعی، هیچ چارهای جز آن ندارد که به صراحت خطاب به ردهی بالا فریاد بزند: رفیق داری اشتباه میکنی!
۳-ردهی بالاتر باید بفهمد که تنها راه نجات دسته جمعی دادن این آزادی به زیردست است که اشتباه او را به صراحت بگوید. در یکی از پروازها کاپیتان در مقابل کمکخلبانی که به او تذکر داده بود که اشتباه کرده است، با پشتدست به دهانش زده بود. آن پرواز سقوط کرد و این آموختهی ما از جعبه سیاه است!
۴-خط هوایی کره نشان داد، گذار از این وضعیت تنها در صورت پذیرش واقعیتهای فرهنگی و خودآگاهی جمعی امکانپذیر است. با انکار یک آسیب فرهنگی تنها امکان سقوط افزایش مییابد.
برای تحلیلهای حوزهی علم، فناوری و نوآوری به گروه @ShareNovate بپیوندید.
سلام بر همگی
رئیس جمهور دوشنبه ساعت 21.45 دقیقه با مردم سخن می گوید؛ سوالات شما از او چیست؟ انتظار دارید چه پاسخی به سوالات شما بدهد.
/channel/hesmashena
تقدیم به شما
جهت ارسال پیام از آیدی زیر استفاده نمائید: @hesamashna
http://css.ir:80/fa/content/112776/پلاسکو_را_فراموش_نکنیم
پلاسکو را فراموش نکنیم
از نخست وزیر ژاپن درباره ی راز پیشرفت کشورش سوال شد که پاسخ داد ما به معلمانمان، حقوق وزیر، مصونیت دیپلمات و احترام امپراطور را داده ایم.ـ
#اطلاعات_عمومی
@iranjapan
💢آیت الله فاضل لنکرانی: توضیح رییس جمهوری مطابق با ضوابط اعتقادی شیعه و بسیار دقیق بیان شد
شرح در تصویر 🔼
🆔 @IRNA_1313
🎬 «تعارض منافع چیست و چگونه به وجود میآید؟!»
▫️به مناسبت ارائهی متن پیشنویس لایحهی مدیریت #تعارض_منافع
🔅اطلاعات بیشتر: T.me/TP4_ir/1420
🆔 @TP4_ir
به دقیقه 45 به بعد توجه فرمایید
آزاد مرد واقعی
مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۴۴۴-۴۴۶
خطابهای دارد مولا علی علیه السلام که من قسمتی از آن را برایتان میخوانم، ببینید واقعاً کسی که آزادمرد معنوی است چه روحی دارد! آیا شما میتوانید یک چنین روحی در دنیا پیدا کنید؟ اگر پیدا کردید، به من نشان بدهید. خطبه خیلی مفصل است، راجع به حقوق والی بر مردم و حقوق مردم بر والی است. مسائلی دارد که حضرت بحث میکند، بعد در ذیل آن جملاتی دارد. ببینید،
اینها را چه کسی میگوید؟ خود والی و حاکم است که به مردم میگوید. در دنیای ما حداکثر این است که دیگران به مردم میگویند با حاکمهای خودتان اینطور نباشید، آزادمرد باشید. علی علیه السلام میگوید با من که حاکم هستم این گونه نباشید، آزادمرد باشید.) لا تُکَلِّمُونی بِما تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَة مبادا آن اصطلاحاتی را که در مقابل جبّاران به کار میبرید که خودتان را کوچک و ذلیل و خاک پا میکنید و او را بالا میبرید و به عرش میرسانید، برای من به کار ببرید.
نُه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای /// تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند
مبادا با من این گونه حرف بزنید! با من همانطور که با دیگران حرف میزنید، صحبت کنید. وَلا تَتَحَفَّظوا مِنّی بِما یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ اهْلِ الْبادِرَة و اگر دیدید احیاناً من عصبانی و ناراحت شدم، حرف تندی زدم، خودتان را نبازید، مردانه انتقاد خودتان را به من بگویید، از من حریم نگیرید. وَلا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ با باری به هر جهت، هر چه شما بفرمایید صحیح است، هر کاری که شما میکنید درست است (این را میگویند مصانعه و سازش) با من رفتار نکنید. هرگز با من به شکل سازشکارها معاشرت نکنید. وَلا تَظُنُّوا بِیَ اسْتِثْقالًا فی حَقٍّ قیلَ لی گمان نکنید که اگر حقّی را در مقابل من بگویید، یعنی اگر علیه من کلمهای بگویید که حقاست، بر من سنگین خواهد آمد. بحق از من انتقاد کنید، ابداً بر من سنگین و دشوار نخواهد بود، با کمال خوشرویی از شما میپذیرم. وَلَا الِتماسَ اعْظامٍ لِنَفْسی ای کسانی که من حاکم و خلیفهتان هستم و شما رعیّت من هستید، خیال نکنید که من از شما این خواهش را دارم که از من تمجید و تعظیم کنید، از من تملّق بگویید، مرا ستایش کنید، ابداً. بعد یک قاعده کلّی را ذکرمیکند: فَانَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ انْ یُقالَ لَهُ اوِ الْعَدْلَ انْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ کانَ الْعَمَلُ بِهِما اثْقَلَ عَلَیْه یعنی آن آدمی که وقتی حق را به او میگویی دشوارش میآید و ناراحت میشود که چرا حق را گفتی، عمل کردن حق برای او سختتر است.
کریستینسن مینویسد: انوشیروان عدهای را به عنوان مشورت جمع کرده بود و با آنها درباره مسئلهای مشورت میکرد. عقیده خودش را گفت، همه گفتند هرچه شما بفرمایید همان درست است. یکی از دبیران، بیچاره گول خورد، خیال کرد واقعاً جلسه مشورت است و او هم حق دارد رأیش را بگوید. گفت اگر اجازه بفرمایید من نظرم را بگویم. نظرش را گفت، عیبهای نظر انوشیروان را هم بیان کرد. انوشیروان گفت:
ای بیادب! ای جسور! و بلافاصله دستور داد که مجازاتش کنند. قلمدانهایی را که آنجا بود درحضور سایرین آنقدر به سرش کوبیدند تا مُرد. آن که حق را سنگین میشمرد که به او گفته شود و اگر به او بگویند که به عدالت رفتار کن، بر او سخت است، قطعاً بدانید که عمل به حق و عدالت خیلی برایش سختتر است. و در آخر خواهش میکند: فَلا تَکُفُّوا عَنْ مَقالَةٍ بِحَقٍّ اوْمَشْوَرَةٍ بعَدْلٍ «۱» ای اصحاب من، یاران من، ایّهاالناس! از شما خواهش میکنم که هرگز از سخن حق و انتقاد حق و از اینکه مشورت خودتان را به من بگویید نسبت به من مضایقه نکنید. این نمونهای کامل از مردی است که از نظر معنوی آزاد است و در مقام حکومت بدین گونه به دیگران آزادی اجتماعی میدهد. خدایا تو را قسم میدهیم به حقیقت علی بن ابی طالب علیه السلام که ما را از پیروان واقعی علی قرار بده.