یادداشتهای مهدی نصیری و مقالات انتخابی از دیگران. از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم. پیام به مهدی نصیری @mahdinasiri238 تماس برای آگهی @Hmostafavy یوتیوب https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
✅ بساط نا امنی کامل است!
✍ مجید مرادی
🔺خبرها هیچ افق امیدبخشی را القا نمی کنند. از لجاجت همسایه خبیث شمالی بر ایجاد دالان زنگزور تا احتمال مجازات ایران ایر از سوی اروپا در جواب همکاری نظامی ایران با روسیه تا وام عشقی تا سخنان فرمانده کل سپاه در جریان بازدید رئیس جمهور از قرارگاه خاتم تنها و تنها القای نا امنی می کند. روسها پا را روی گلوی گربه ما گذاشته اند و امنیت راهبردی ما را با تهدید مواجه می کنند و در همان حال که گلوی ما زیر پوتین پوتین است اتحادیه اروپا از احتمال ممنوعیت پرواز هواپیمایی ملی ایران به علت کمک نظامی ایران به روسیه سخن می گوید و در داخل برخی مسئولان دولت دبش در حال واگذاری مناصب خود به آفتابه و لگن هم رحم نمی کنند. کسی که حدود سه سال مدیرعامل بورس اوراق بهادار تهران بوده و قرار بود امانتدار باشد همراه تعدادی دیگر از مدیران این سازمان به خود وام کلان.با درصد سود ناچیز می دهند. یعنی امنیت اقتصادی و امانتداری از اموال مردم وجود ندارد که در نتیجه آن هر کس دنبال بگیر در رویی است و از آبروی خود هم نمی ترسد. جامعه هم در مقابل فساد دبش و قراردادهای بحث برانگیز شهرداری تهران و وام های کلان در آستانه بی حسیست. گویا همه اینها طبیعی و متعارف است.
🔺فرمانده سپاه هم در گزارشی از اقدامات این نهاد در اوضاع پنج سال گذشته از تحریم و ترامپ و کرونا و اسکورت نظامی نفت کش ها گفت و پرده از ناامنی اقتصادی و سیاسی و نظامی برداشت. رئیسجمهور حداقل باید می پرسید مگر با روی کار آمدن ترامپ و همه گیری کرونا و تجدید تحریمها در این کشور دولت وجود نداشت که یک نهاد نظامی خود را مسئول تدبیر همه این مشکلات دانسته است؟! آخر یک نهاد نظامی را چه به ساخت واکسن کرونا و تولید دستگاه کرونا یاب؟!
🔺 رئیسجمهور هم خواستار همکاری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا با دولت در ساخت مدرسه شده و از نتایج و پیامدهای به حاشیه راندن و اضمحلال بخش خصوصی در رقابت ناممکن با چنین سازمان عریض و طویلی چیزی نگفته است.
🔺بی شک نظامی شدن اقتصاد ایران، به تضعیف بخش خصوصی انجامیده و نوعی ناامنی و سرخوردگی و نومیدی نسبت به سرمایهگذاری در حوزه های زیربنایی در میان بخش خصوصی ایجاد کرده است.
🔺وقتی مردم از زبان فرمانده کل سپاه می شنوند که نفتکش های ایران با اسکورت نظامیان، نفت را جابه جا می کنند گذشته از هزینه های مضاعف صادرات نفت، تنها حس نا امنی را احساس می کنند. گویا در وضعیتی جنگی به سر می برند. این چه حال است؟!
/channel/K_MjM
🔲 جداً تا حالا فکر نکرده بودید چطور ممکنه #روسیه همزمان از متحدان اصلی ایران و اسرائیل باشه؟
خب یکیش حقهبازیه دیگه.
/channel/avayekoorosh/301333
سلام هموطنان
عدالتنامه را بخوانید
اگر با ما همفکر هستید
برای رسیدن به هدف
با ما همراه شوید
عدالتنامه
🔻کانال مهدی نصیری با داشتن مخاطبانی متنوع و گسترده در زمینه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، هنری و اقتصادی آگهی می پذیرد.
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
مناظره جنجالی مهدی نصیری و موگویی بر سر اعدامهای سال ۶۷
https://youtu.be/ay1oSxCfy_I?si=wW9LRFiQ62vqFlz5
🔴 طبیب حاذق شهر ما
✍ اجلال قوامی
🔸تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد! بارها این غزل حافظ را به بهانه های گوناگون و سلامتی جسم و جان و دوری از گزند و بیماری شنیده ایم؛ اما مگر در این روزگار پر محنت و پر تنش و خشونت می شود گذر جسم و جان آدمیان به محکمه طبیبان نیفتد و نیازمند ناز طبیبان نباشی! در این ایام که تیغ جراحی جسمم را خراشید بسیار نگران بودم که پزشک معالج ام چه کسی خواهد بود و آیا به سلامتی از این گذرگاه سخت عبور خواهم کرد؟ تا اینکه نام دکتر" کیوان استیفایی" به عنوان طبیب معالجم آب سردی بود بر این نگرانی و دل شوره هایم.
🔸دکتر " کیوان استیفایی" از آن دسته و رسته طبیبان حاذق و انسان دوستی است که در کنار تخصص و دانش اش در ارولوژی اخلاق نیکو و فروتنی و تواضع اش جلوه ای خاص به او بخشیده است.تخصص و پایبندی به اخلاق پزشکی از دکتر استیفایی تصویر متفاوتی ساخته است.امید که نمونه این طبیبان حاذق در شهرمان سنندج بیشتر و بیشتر شود.این چند سطر به احترام سال ها رنج و تلاش دکتر " کیوان استیفایی" برای بهبودی هزاران بیمار کردستانی است که خاطره خوبی از دکتر و اخلاق نیکویش دارند.
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد....
.
🔵رئیس سازمان محیط زیست: منابع طبیعیِ کشور در حال غارت است.
🟡غلامرضا علیزاده:
«غارت»، این پربسامدترین واژهای است که شاید به زبان نیاید، اما از دلهای باشندگان میگذرد. شوربختانه این تنها مختص محیط زیست نیست؛ بلکه تمامی شئون این سرزمینِ اهورایی را از خود متاثر ساخته است.
پرسش بنیادی اینست: غارت چه موقعی شکل میگیرد؟
زمانی که مسئولان و کارگزاران، احساس تعلقی نسبت به آن آب و خاک نکنند و تمامی اکتهای آنان بر محوریت منفعت شخصی شکل بگیرد، پاهای اختاپوسی فاسدان برای چاپیدن و غارت منابع گشوده میشود.
اما چه کسانی به این آب و خاک، احساس تعلق نمیکنند؟
کوتهمردانی که به اشتباه در آن پست و مسئولیت بهکار گرفته شدهاند، و هیچ شایستگیای برای نشستن بر آن مَسند ندارند. هرگاه تعلق و تعصب به وطن را از آدمیزاد بستانی، حماقت و اندیشه غارت جای آن مینشیند.
@tahlilvarasad
🔴"وفاقِ" بیمعنی و ناممکن
✍️ اردشیر امیرارجمند
▫️نامه اخیر زندانی سرفراز مصطفی تاجزاده نشان میدهد که وفاق ملی، حتی با تعبیر تنگ اصحاب حکومت، بدون آزادی همه زندانیان سیاسی فارغ از مواضع سیاسی آنها بیمعنی و ناممکن است.
▫️بکی از شروط اولیه بازسازی صلح اجتماعی و ایجاد وفاق ملی، شناسایی حقوق قربانیان و معترضان، توقف فوری موارد نقض بارز این حقوق و جریان تدریجی آن در فرایندی سیستمیک است.
▫️فروبستن چشم بر نقض سیستماتیک حقوق اولیه شهروندان یا توجیه ضمنی آن به نام قانون، جای قربانی و جانی را با ظرافت عوض کردن، یا همطراز قرار دادن آنها و توزیع مسئولیت بین آنها با هر هدفی که انجام شود، هر چه که باشد، قطعا وفاق ملی نیست و البته عملی غیر اخلاقی و مخرّب صلح اجتماعی است.
@kaleme
@kafaeealirezaa
در ویژه برنامه گفتگو با دکتر رحیم قمیشی، تحلیلگر سیاسی با دیدار نیوز مطرح شد
وفاقی که مطالبات مردم را اجابت نکند، تسلیم است/ نه حمایت مطلق و نه یاس مطلق، حمایت منتقدانه/ کار تمام نشده، بلکه تازه شروع شده است!
با دکتر رحیم قمیشی تحلیلگر سیاسی درباره "انتخابات اخیر ریاست جمهوری، پیروزی دکتر پزشکیان و بهترین نحوه تعامل با دولت چهاردهم" گفتگو کردیم.
دیدارنیوز ـ حسین جعفری: با دکتر رحیم قمیشی تحلیلگر سیاسی درباره "انتخابات اخیر ریاست جمهوری، پیروزی دکتر پزشکیان و بهترین نحوه تعامل با دولت چهاردهم" گفتگو کردیم. سوالاتی صریح منبعث از متن جامعه و پاسخهایی شفاف و برخواسته از باور قلبی قمیشی، پاسخهایی مملو از خیرخواهی برای مردم و نظام ایران و رعایت جانب انصاف، مانند دلنوشتههای صمیمی قمیشی!
پرسیدیم چه میخواستید و چه شد؟ پرسیدیم چرا در دور دوم رای دادید؟ میتوانستید سکوت کنید، چرا اعلام رسمی حمایت کردید؟ آیا حمایت از ایشان انتخاب میان بد و بدتر بود یا...؟
موفقیت پزشکیان مرهون چه کسانی است؟ آیا منتقدان معترض ناامید، (همان ۱۰ درصدی که در دور دوم به سبد آراء اضافه شد) نقشی دارند؟
از وفاقی که پزشکیان میگوید؛ چه میفهمید؟ آیا موافقید؟ آیا در وفاق پزشکیان جایی برای رای نه دهندگان وجود دارد؟ چگونه؟
در برابر دولت پزشکیان چه رویکردی را مناسب و عقلایی میدانید؛ مخالفت مطلق، موافقت مطلق، ناامیدی و سکوت، حمایت مطالبه گرانه و..
پزشکیان چه کارهایی باید انجام دهد و چه کارهایی نباید انجام دهد تا به این اعتقاد برسیم که حمایت از او کار درستی بود؟ آیا بعد از انتخاب برای اینکه ناامید نشوید توقع تان را چنان پایین میآورید که رقیب پزشکیان نیز برای شما کف میزند و میگوید تا حالا کجا بودید؟
انتظار داریم در چه بازه زمانی معقول وعده هایش را عملی کند؛ ۶ ماه، یکسال، دو سال، ۴ سال و یا ۸ سال؟
پاسخهای قمیشی البته جالب و قابل تامل است؛ او میگوید با خوش بینی مفرط انقلاب کردیم و تصور داشتیم اگر آدمهایی خوب حاکم شوند همه چیز درست میشود و به جامعه بی طبقه توحیدی میرسیم. نیازی به کنترل و مراقبت از قدرت احساس نکردیم و شد آنچه که نباید میشد! قمیشی گرچه ریشههای انقلاب را قابل دفاع میداند، اما هم اکنون با دیدن نتایج عینی آن، قابل دفاع نمیداند.
جناب قمیشی باور دارد به دلیل رفتار و واکنش متفاوت نظام در انتخابات اخیر، میباید رفتار و کنش متفاوتی داشت و گرچه هنوز هیچ شواهد مستقلی وجود ندارد که نظام به پذیرش اشتباه رسیده، اما نقطهای که در آن قرار داریم حاصل تعامل رفتار مردم با نظام در دهه اخیر است.
آقا رحیم از جلسهی شان با ظریف قبل از رای گیری دور دوم گفت؛ اینکه به صراحت گفته از انتخاب میان بد و بدتر خسته شده و اینکه با چه شروطی حاضر شده در دقایق آخر از رای به پزشکیان حمایت علنی کند.
دکتر قمیشی، پزشکیان را آخرین نقطه امید میداند که اگر اتفاق مثبتی نیفتد همه بر میگردند و تاکید دارد که با رای آوردن پزشکیان کار تمام نشده، بلکه کار تازه شروع شده است.
ایشان معتقد است که گذر از نظام را به هر قیمتی قبول ندارد، زیرا میداند بالاتر از سیاهی رنگی هم هست.
آقا رحیم به صراحت میگوید که پیروزی پزشکیان یعنی تایید صلاحیت و رای آوردن او حاصل جنبش بزرگ اجتماعیای است که در سال ۱۴۰۱ بوجود آمده و مرهون رفتار نسلی است که در آن اتفاقات به خودباوری رسید.
به نظر قمیشی تا کنون وفاق در سطح قدرت و حاکمیت بوده، اما وفاق واقعی یعنی مشارکت تمامی اقشار مردم در قدرت محقق نشده است؛ و وفاقی که جامعه را به صحنه نیاورد و مطالبات مردم اجابت نشود، تسلیم است.
قمیشی نه ناامیدی مطلق و نه حمایت مطلق از پزشکیان را درست نمیداند بلکه اعتقاد دارد در برابر اقدامات درست و تسهیلگرایانه دولت تشویق صورت گرفته و اگر هم کار به درستی انجام نمیپذیرد باید نقد کرد و به نوعی به حمایت منتقدانه اعتقاد دارد؛ و به این جهت هم اعلام میکند ضمن اینکه از رای دادن به پزشکیان دفاع میکند، اما منتقد کارهای او خواهد بود. زیرا جامعهای زنده است که در برابر کارهای خوب و بد بی تفاوت نباشد.
در خاتمه از قمیشی آزاده که بیش از ۴ سال سابقه اسارت در ایام جنگ دارد از تلخترین خاطرهاش در دوران زمان اسارت پرسیدیم و اینکه آیا آن تلخی را پس از آزادی مجددا تجربه کرده؟ و پاسخ خاص قمیشی بسیار تکان دهنده بود.
🔵 youtu.be/ZA_6-xcvDx4
🎥 جهت مطالعه متن کامل و مشاهده فایل تصویری این گفتگو در سایت دیدارنیوز، اینجا کلیک کنید
@didarnews1
@didarnewsir
🔸آقای #پوتین میدانیم برقراری رابطه #جمهوریاسلامی با #آمریکا برایتان قابل هضم نیست، پس چرا #روسیه با ایالات متحده روابط چند وجهی دارد؟
🔸این همه سال لبخند به شرق مسئولان کافی نیست؟ چرا با #جزایرسهگانه و #دالانزنگزور گروکشی کرده تا منافع ایرانیان تامین نشود؟
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
سلام هموطنان
عدالتنامه را بخوانید
اگر با ما همفکر هستید
برای رسیدن به هدف
با ما همراه شوید
عدالتنامه
🔺مصر و تحقیر ژئوپلیتیک!
طوفان الاقصی و جنگ غزه خارج از منازعه کنونی، بیانگر تحولی در عرصه سیاست ورزی در سپهر خاورمیانه است و آن هم برآمدن و نقش آفرینی بازیگران غیر دولتی است؛ از حماس در غزه و حزبالله در لبنان گرفته تا انصارالله در یمن و حشد شعبی در عراق. در مقابل اما شاهد ضعف تاریخی نقش آفرینی بازیگران دولتی عربی به ویژه مصر و سوریه هستیم. این تحول نیز در وهله نخست مولود شکاف حداکثری دولت و ملت در خاورمیانه است.
این شکاف عمیق عملا برخی از این کشورها و بازیگران را در مواجهه با چالشها و تهدیدهای بیرونی به شدت آسیب پذیر کرده و باعث شده است که بعضا تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و ژئوپلیتیک کشورها نیز دستخوش تغییر، بدهبستان دیگران و حتی در معرض حملات مستمر پرپیامدی هم قرار گیرند، اما ضعف جبهه داخلی، بیم از شورش و برافتادن نظام حاکم، آنها را فاقد ابتکار عمل موثر برای دفع تهدیدهای خارجی ساخته است.
سوریه که از غایبان بزرگ جنگ غزه است و این امر به دور از تاثیر عامل روسی و احتمالا بازتعریف نقش منطقهای آن نیست، مصر نیز با آن شکوه تاریخی در این جنگ با این که از دو جهت مورد تهدید ژئوپلیتیک جدی قرار گرفته است؛ اما حکومت مصر واکنش درخوری به این تهدیدها از خود نشان نداده است. از یک طرف، حدود سه ماه است که پس از اشغال نوار مرزی فیلادلفیا یا صلاح الدین میان مصر و باریکه غزه کاملا مرز مصر و فلسطین قطع شده است. نتانیاهو تاکید میکند که اسرائیل به هیچ وجه قصد خروج از این منطقه را ندارد که در صورت عملی شدن آن عملا پیوند جغرافیایی میان مصر و فلسطین از بین میرود و همین خود پیامدهای ژئوپلیتیک، سیاسی، امنیتی سهمگینی برای خود مصر و تمامیت ارضی، حاکمیت و امنیت ملی آن در بر دارد؛ آن هم مصری که مهد ناسیونالیسم عربی و داعیهدار رهبری جهان عرب بود؛ اما امروز در مقابل فروکاست تاریخی نفوذ ژئوپلیتیکش و قطع یکی از مرزهایش حتی عاجز از فراخواندن سفیر طرفی است که این مرز را ملغی کرده است!
هدف اسرائیل از سیطره مدام بر فیلادلفیا فراتر از تحکیم محاصره باریکه غزه از چهار جهت جغرافیایی و برای پایان دادن به نفوذ و ارتباط فیزیکی و معنوی مصر با پرونده فلسطین است.
از دیگر سو، به علت تحولات دریای سرخ و به تبع آن رویگردانی بیشتر شرکتهای کشتیرانی جهان از عبور از کانال سوئز و یافتن مسیرهای دریایی جایگزین عملا این کانال مصری به عنوان یکی از مهمترین منابع درآمدی این کشور با درآمد سالیانه حدود 10 میلیارد دلار در معرض از دست دادن اهمیت ژئواکونومیک خود قرار گرفته و تداوم این وضعیت میتواند آسیب جبران ناپذیری به این موقعیت بزند. ظرف این ۱۱ماه از جنگ غزه حدود دو میلیارد دلار از درآمد مصر از این کریدور دریایی کم شده است.
اما حکومت مصر در مواجهه با این تهدید نیز دست بسته صرفا نظارهگر است. مواجهه با این تهدید نیز میطلبید که قاهره دستکم بیشتر از هر طرف دیگری برای پایان دادن به جنگ غزه مداخله میکرد تا به تبع آن دریای سرخ آرام گیرد و کانال سوئز به روال طبیعی خود بازگردد.
اما چرا مواجهه مصر با چنین تهدیدهای سترگ و تاریخی تا این سطح تنزل یافته و کان لم یکن شده است؟ در حالی که همین وضعیت اقتضا میکرد که یک طرف جنگ باشد و نه میانجی و نظارهگر؛ در حالی که ارتش مصر اسما پانزدهمین ارتش دنیاست و این کشور توانایی و پتانسیل لازم برای دفع این تهدیدها را دارد.
مشکل در همان شکاف دولت ملت است. وقتی حاکمیتی برآمده از انتخاب واقعی مردم و اراده آنها نباشد، بقای نظام سیاسی و شخص حاکم اولویت نخست قرار میگیرد و لو این که از کیسه تمامیت ارضی، امنیت و حاکمیت ملی خرج کند. وقتی تمام هم و غم ارتش ماندن در قدرت باشد و به یک الیگارشی و حیاط خلوتی برای تضمین حاکمیت یک نفر تبدیل و درگیر کار اقتصادی و فساد سیستماتیک میشود و با ماهیت و علت وجودی خود فاصله میگیرد، طبیعی است که مداخله برای دفع تهدیدهای بیرونی را مسبب از بین رفتن منافع کلان داخلی خود بداند و از آن پرهیز کند.
اما شکاف دولت ملتی در مصر به این معنا نیست که اگر حکومت این کشور در صرافت مواجهه جدی با این تهدیدها برآید، مردم پشت آن را خالی و شورش میکنند. اتفاقا همراهی خواهند کرد و چه بسا پایههای نظام سیسی نیز تقویت شود، اما فرضا اگر او ارادهای برای این کار داشته باشد، نگرانی از حذف خود و کودتای ارتش در آینده در نتیجه بازی پیچیده قدرت بازیگران منطقهای و بینالمللی چون شمشیری داموکلس بر گردنش بازدارنده است.
شرایط امروز مانند سال 1967 نیست و مصر هم میتوانست بدون ورود به جنگ تهدیدهای پیشگفته را دفع و جنگ غزه را متوقف کند؛ اما این توانستن مصر و مداخله جدی آن مساوی است با برافتادن نظام حاکم و این چیزی نیست که ارتش و سیسی بخواهند.
خلاصه این که دموکراسیها بهتر از دیکتاتوریها میجنگند!
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
یوم تبلی السرائر
راستش این آیه را که می خوانم چارچوب بدنم در هراس از سرنوشت میهنم به لرزه می افتد. این نهمین آیه سوره طارق است. معنیش چنین است: روزی که رازها فاش شود.
چهارشنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲، سرویس های اطلاعاتی امریکا طی گزارشی اعلام کردند که روسیه با هزینه کردن دستکم ۳۰۰ میلیون دلار از احزاب، نامزدهای انتخاباتی، لیدرها و... برای اعمال نفوذ در سیاست داخلی ۲۲ کشور پشتیبانی کرده است. پیشتر سیستم جاسوسی روسیه از راه ارائه سکس گسترده، جذاب و متنوع، اخذ اطلاعات شخصی و خانوادگی، دادن رشوه و پشتیبانی رسانه ای و تبلیغاتی از نامزدان پست های سیاسی- امنیتی این ۲۲ کشور، سعی در نفوذ بین مدیران کلان تصمیم ساز کرده است؛ با این گزارش معلوم می شود که مسکو دست به جیب شده تا رشوه نقدی را نیز به سکس و... بیفزاید. ناگفته روشن است که آمریکایی ها نیز ید طولایی در این گونه جاسوسی و نفوذ داشته اند.
البته در گزارش آمریکایی ها نام این ۲۲ کشور نیامده بود. ولی کمترین گمانی ندارم که روزی که دور هم نیست، نام کشورها، مدیران و تصمیم سازان اسیر در تارهای کرملین آشکار خواهد شد. وای به آن روز
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_K
✔️میرزا ملکم خان از رجال عصر قاجار نقل میکند:
🔸من برای آوردن تلگراف به ایران جنگیدم. در حالی که شهرها و قصبات اروپا دارای خطوط ارتباطی بودند عین الدوله، اجازه نمیداد در شهرهای ایران، خطوط تلگراف احداث کنم.
🔸عین الدوله معتقد بود: اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع میکنند و از احوال یک دیگر با خبر می شوند و علیه سلطنت آشوب میکنند. منبرای احداث تلگراف با عین الدوله جنگیدم....
✔️ "فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت"نوشته فريدون آدميت
سالروز برکناری عینالدوله از رییسالوزرایی مظفرالدینشاه
@sahandiranmehr
▪️معرفی کتاب: پول و شیطان
“پول و شیطان” محصول سالهای پایانی عمر پربار لئو تولستوی است و همانند دیگر آثار این نویسندۀ بزرگ دغدغههایی بیش از داستانگویی صرف دارد. هنر تولستوی به ویژگیها و کیفیتی مزین است که سخنسنجان و نقادان از تأویل و تفسیرش عاجزند؛ از این رو کسانی که میخواهند به هنر او بپردازند، به ناچار سراغ زندگینامه و فلسفهاش میروند. ولی برای لذت بردن از داستانهای تولستوی، خواننده نیازی به اطلاع از فلسفه و نظرات پیامبرگونۀ او در باب انسان و وظایف و مسئولیتهایش ندارد.
استپان هیچوقت احترام زیادی برای مقامات دولتی قائل نبود. اما اکنون کاملا متقاعد شده بود که همه دولتمردان و نجبا، دزدها و راهزنانی بیش نیستند که کارشان مکیدن خود فقراست
همیشه این "واقعیت" است که خودش را بر "آرمانها" تحمیل میکند، نه برعکس!
✍علی صاحبالحواشی
در خمینی آگاهی به تعارض ملیگرایی/امتگرایی، و ایران/اسلام، تکثردینی/مسلمانی بسیار تیز بود، و او فردی بهشدت مخالف با انگارههای ملیت و "ایران" بود و بارها هم این را به زبان آورده بود. "فدائیاناسلام" هم چنین بودند، اما مثلا "نهضتآزادی" هرگز چنین نبود. علیشریعتی هم اعتنایی به "ایران" نداشت، الفت به "مزینان" داشت (کویر)، ولی به "ایران" اعتنایی نداشت.
میتوان گفت که طیفی از بیاعتنایی تا دشمنی با انگاره "ملیت" از مولفههای برجسته همه آن طیفی است که در ذیلِ "بنیادگراییاسلامی" جمع میشوند. مثلا در جهان اهلسنت نیز اخوانالمسلمین و القاعده و داعش، کمترین عنایتی به "ملیت" نداشته و ندارند.
در برابر اینها، درست بهدلیل توجه به ملیت است که نمیتوان "نهضتآزادی" و "جاما" و "جنبش مسلمانان مبارز" که همگی اسلامگرایان سیاسی بودند را "بنیادگرا" نامید ولی علی شریعتی که محبوب دل همه اینها بجز نهضتآزادی بود، یک بنیادگرا بود.
دو تحول در یکی دو دهه اخیر در میان بنیادگرایی امامیهای که دامن ایران را گرفت، در حال وقوع است:
۱) آن سقوط آزاد که "ایران" بعد حاکمیت ولایتفقیه، در همه جنبههای حیاتاجتماعی مبتلایش شد، و
۲) ادراک ناگفته شکست آرمانهای فرهنگی/سیاسی بنیادگرایی ولایتفقیه،
بدنه بنیادگرایان امامیه را به دو مسیر متفاوت دارد میکشاند:
الف) فساد، برای "بستن بار خود" به امید کوچ از تباهی ببار آورده در واپسین مراحل سقوط نظام،
ب) توجه به "ملیگرایی" که کمابیش متضمن خروج از آرمان بنیادگرایی به اسلامگرایی ملی (مثل مال نهضت آزادی) است.
آن "الف" همچنان سفتوسخت دور نهاد رهبری فعلی جمعاند، چون منبع اصلی برای جوازِ "مکیدن منابع" در آنجاست. در کنار اینها در دور رهبری، البته افراطیترین بنیادگرایان هم هستند که بیش از همه در "جبههپایداری" گرد آمدهاند.
در مقابل، رفسنجانیِ حذف شده (که از اول هم عنایتی به ملیگرایی داشت که بعدها به جهت (۱) و (۲) جدیتر هم شد، از همان اول میخواست تا "امیرکبیر ایران" باشد).
"اصلاحطلبان"، عنایت به ملیگرایی پیدا کردهاند و برخلاف نهضت آزادی این را از اول نداشتند. واقعیت آن است که چهاردهه پیش، اصلاحطلبان امروز بنیادگرایان کامل بودند، از میرحسین موسوی و همه آدمهایش تا محمدخاتمی و آدمهایش. اینها از اواخر دوره ریاستجمهوری خاتمی، و بویژه در دوران احمدینژاد، بوی (۱) و (۲) را شنیدند و دانستند که راه بنیادگرایی اسلامی به ترکستانِ ویرانی و ازدست رفتن همهچیز میرسد، و درنتیجه عنصر ملیگرایی را در خود پذیرفتند.
اینکه علیاکبر صالحی - که از کارگزارانِ درشت و بنیادگرای نظام است - امروز چنین سخن میگوید، از نشانههای آن تحولی در کمپ بنیادگرایان اسلامی است که به جهت آن (۱) و (۲) بالا عنایتی به "ایران" و ملیت یافته است، والا او هم پیشتر یک بنیادگرای بهکمال بود.
بروز این تحول خزنده در میان "درونیانِ" نظام، حکایت از پیدایی یک شقاق فکری در جبهه بنیادگرایی امامیه میکند، که شاید فردا صدای شکستن استخوانهای بنیادگراییامامیه را هم بگوشها برساند.
میخواهم ادعا بکنم که چنین دگردیسیای هم در انقلاب بولشویکی روسیه و انقلاب مائوئیستی چین رخ داد. در آن اولی پس از مرگ لنین، سروکله عنایت به ملیگرایی روسی پیداشد و تا فروپاشی شوروی مدام فربهتر گشت. در این دومی، پس از پیداشدن شواهد شکست "انقلابفرهنگی"، جوانههایش حتی در خود مائو هم دمید تا پس از مرگ او به حادترین شکلی در تقابل بین "گروه چهارنفره" [معادل "جبهه پایداریِ" آنجا) و جناح دنگ شیائوپینگ ظاهر شد که به پیروزی این دومی و منکوب شدن آن اولی انجامید.
همیشه این "واقعیت" است که خودش را بر "آرمان/خیال" تحمیل میکند، نه برعکس. در آنجاهایی که "آرمان" در برابر "واقعیت" مقاومت بکند، سرنوشتی جز انهدام کامل برای آرمان متصور نیست؛ شاهدش رومانیِ چائوشسکو و آلبانیِ انورخوجه، و آلمانشرقیِ اریش هونکر، و چکسلواکی پس از "بهار پراگ" که طیِ آن واقعگرایی اصلاحطلبانه دوبچک را زنجیر تانکهای ارتش سرخ له کرد تا سرانجام چکسلواکی کمونیست از درون پُکید و آفتاب "آزادی" درخشیدن گرفت!
کانال نویسنده
🔺"احضار" سفیر استرالیا و "دیدار" سفیر روسیه!
وزارت امور خارجه امروز سفیر استرالیا را احضار و بابت انتشار یک پست اینستاگرامی به وی شدیدا تذکر داد.
بر اساس اخبار سایت رسمی این وزارتخانه، دیروز هم سفیر روسیه "دعوت" شد و طی "دیدار" با دستیار عراقچی، مواضع ایران دربارەی لزوم حفظ تمامیت ارضی کشورهای منطقه یادآوری گردید.
میان احضار با دعوت و دیدار تفاوت بسیاری هست. دعوت و دیدار واژگانی هستند که عمدتا در روابط صمیمی و دوستانه بکار می روند.
در حالیکه احضار در عرف دیپلماتیک هنگام وجود تنش در روابط به منظور بیان نارضایتی و ارسال پیام نقد و اعتراض بکار می رود.
سفیر استرالیا به مناسبت اول سپتامبر که در تقویم آن کشور روز جوانان دگرباش جنسی نام نهاده شده، در اینستاگرام پستی منتشر کرده است.
وزارت خارجه با احضار وی، مطلب منتشره را مغایر ارزش های فرهنگی و هنجارها و عرف جامعەی ایران خوانده و خواستار جبران مافات شده است.
دعوت از سفیر روسیه اما پس از سفر پوتین به باکو و جانب داری آشکار و مکرر مسکو از ایجاد کریدور زنگزور انجام شد.
روسیه علیرغم مخالفت قاطعانەی ایران با قطع اتصال سرزمینی آن با ارمنستان که بارها در عالی ترین سطوح بیان شده، دست در دست باکو و آنکارا گذاشته و ظاهرا به دغدغەهای ایران - دوست روزهای سخت کرملین - وقعی نمی نهد.
اما با وجود لطمەی جبران ناپذیر موضع روسیه که عملا به خفگی ژئوپولتیک ایران در مرزهای شمالی می انجامد، واکنش وزارت خارجه به اندازەی کافی قاطع و بازدارنده نیست.
دستکم از تندی و قاطعیت واکنش به پست اینستاگرامی سفیر استرالیا برخوردار نیست که اساسا ارتباطی هم با ایران نداشت.
استرالیا یک کشور غربی است و دارای رابطەی گرم و مستحکمی با ایران نیست. در ترتیبات سیاسی و امنیتی آمریکا به منظور مهار چین در شرق آسیا و اقیانوسیه نقشی کانونی عهده دار است.
چین هم در کنار روسیه دیگر متحد جمهوری اسلامی است و نام آنها به عنوان باشگاه دولت های اقتدارگرا و مدافعان جهان چند قطبی به گوش می رسد.
مساله صرفا این نیست که روابط خارجی ایران از یک ناترازی عمیق رنج می برد و به شیوەای افراطی به غرب پشت و به شرق رو کرده است.
بلکه این است که اساسا جایگاه ایران در کنار غول های بین المللی چون چین و روسیه هم نیست.
لی کوان یو معمار سنگاپور مدرن و پیشرفتەی امروز در این باره تمثیلی زیبا داشت:
چه فیل ها دعوایشان شود و چه با هم معاشقه کنند، علف ها له می شوند!
ایران برای حفظ خود در برابر جنگ و مصالحەی فیل ها - چین و روسیه و آمریکا - و نیز همسایگان طماع و مکار چون ترکیه و آذربایجان و امارات و ...نیازمند سیاست خارجی زیرکانه است.
در دهەی گذشته که فیل های جهان بین الملل همسوتر از حالا بودند، ایران بیشتر از هر زمانی در شورای امنیت قطعنامه می گرفت.
امروز هم که قسمی جنگ سرد کم رمق وجود دارد، تنهاتر از همیشه است و راحت تر تحریم می شود.
مضاف بر آن، شمشیر داموکلس وجه المصالحه شدن نیز بالای سرش است و از موضع روسیه در قفقاز جنوبی بوی آن به مشام می رسد.
یک سیاست خارجی عمل گرا و در پی فرصت، باید در میانەی آمریکا و چین بایستد. در شرق اروپا اندازە نگە دارد و فرضا بیشتر از ترکیه از روسیه حمایت نکند.
هیج سیاست خارجی، خالی از ارزش های فرهنگی و تعلقات ایدئولوژیک نیست، اما نه آنقدر که ایران به تنهایی پرچمدار مبارزه با لیبرالیسم در جهان شود و اقتصاد و نفوذ و ژئوپولتیک را به پای آن قربانی کند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
اکبر منتخبی :
تاریخ ایران پر از روزهایی است که ایران به روس بد ذات اعتماد کرد و او از پشت خنجر را در کمر ما فرو برد؛ چه با نفوذیهای تودهای، چه با اشغال خاک ایران، چه با بدعهدی در قول و قرارها و چه در جنگها.
جور و جفا در تو هست
مهر و وفا در تو نیست
زهر بلا در تو هست
شهد صفا در تو نیست
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
🔸صاحبخانه حکم تخلیه گرفته واسباب واثاثيه يك جانباز را ریخته بیرون. اما مردم تبريز، هنرمندان و خيرين اين شهر، آستين همت بالا زده و کاری كارستان کردند.
راستی از آقای عشقی رييس سازمان بورس و وام های ميلياردی خود و مديرانش و دیگر حرامخواران پتروشیمی و فولاد و خودروسازی و بنیادهای ولایی چه خبر؟!
✍علی صاحبالحواشی
هنوز گویندگان هستند اندر عراق
که قوت ناطقه مدد از ایشان برَد
در این فاجعه ملی که اسلامیان برای ما مردم ایران ببار آوردند، هنوز هستند مردمان شریف و خلیق و با عاطفه و اهلدرد که به رغم وانفسای معیشتی همگانیِ دستاوردِ حکومت اسلامی، دست افتادگان گیرند و دلها بهدست آرند.
گر در هوا پَری، مگسی باشی
ور برآب روی، خَسی باشی
دل بدست آر! تا کَسی باشی
تبریز و غیر تبریز ندارد، خوبان همهجا بسیارانند، الا اینکه چهل سال آزگار است که ساحت ایران عرصه جولان پلشتان و نابکاران ولایی گشته است تا خوبان از همهجا رانده و تبهکاران بر مسندها نشسته باشند. این است که نیکان از منظرها پنهان ماندهاند، که از اول هم خودنما و خودفروش نبودند.
در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگرست
کانال نویسنده
بیانیه اساتید لیبرال در مورد ضرورت بازگشت سرافرازانه دانشگاهیان معترض به دانشگاه
ریاست محترم جمهوری،
جناب آقای دکتر پزشکیان،
با سلام و احترام
سخنان جنابعالی در جلسه معارفه وزیر علوم مبنی بر ضرورت بازگشت همه اساتید و دانشجویان اخراجی و تعلیقی به دانشگاه، دانشگاهیان خسته و آزرده کشور را نسبت به بهبود وضعیت دانشگاههای کشور امیدوار کرد.
جنابعالی بعنوان یک دانشگاهی قطعا از دلایل خستگی و آزردگی دانشگاهیان کشور از وضعیت تحمیل شده بر دانشگاههای کشور اطلاع دارید. برخوردهای غیرقانونی و غیر انسانی سال ۱۴۰۱ با اساتید و دانشجویان دانشگاههای کشور اعم از دانشگاههای دولتی و دانشگاه آزاد اگر چه متاخرترین ولی تنها یکی از دلایل و شواهد بر این خستگی و آزردگی دانشگاهیان بوده است. دانشگاهیان کشور برخوردهای غیرقانونی صورت گرفته با دانشگاهیان در اعتراضات کوی دانشگاه، جنبش سبز، هواپیمای اوکراینی و ابان ۹۸ را همانند برخوردهای صورت گرفته در جریان خیزش مهسا از یاد نبرده و نخواهند برد.
بعنوان یک دانشگاهی قطعا باید مستحضر باشید که این برخوردهای غیرعادی مستمر تنها و تنها محصول غیرعادی بودن وضعیت دانشگاههای کشور است. بیش از چهار دهه است که دانشگاههای کشور بر خلاف عرف جهانی از یک سو تحت تسلط معیارهای سیاسی-عقیدتی و از دیگر سو جولانگاه دخالت نهادهای قانونی و فراقانونی خارج از دانشگاه بوده است. اگر جنابعالی با بازگرداندن اساتید و دانشجویان اخراجی علاوه بر استیفای حقوق تضییع شده آنان، قصد دارید مهر پایانی بر اینگونه برخوردهای غیرقانونی با دانشگاهیان بزنید و مانع تکرار این حوادث غیرعادی در دانشگاهها شوید، لازم است که با حذف عوامل زمینه ساز این برخوردها، دانشگاه را به وضعیت عادی خود بازگردانید.
ما بعنوان بخشی از دانشگاهیان کشور لازم میدانیم نکاتی را در مورد چگونگی بازگشت اساتید و دانشجویان باستحضار جنابعالی برسانیم.
۱- بازگشت اساتید و دانشجویان معترض باید شامل همه اساتید اخراجی، تعلیقی، بازنشسته و مستعفی اجباری و دانشجویان اخراجی و تعلیقی شود و هیچگونه تبعیضی اعم از تبعیض دانشگاهی، رشته ای، استانی و ....مانع از بازگشت برخی از آنان نباشد.
۲- اخراج اساتید و دانشجویان آزاده دانشگاهها محصول اراده ای سیاسی بوده و اکنون هم میتواند با اراده سیاسی شما در قالب یک دستور کتبی شفاف مبنی بر ضرورت بازگشت آنان محقق شود. در عین حال اگر این بازگشت نیازمند فرایندی اداری باشد، لازم است تا حفظ عزت و کرامت این عزیزان در نظر گرفته شود. بدیهی است که این عزیزان در مقابل شروطی چون دادن تعهد و یا ابراز پشیمانی و .... خواهند ایستاد و عطای بازگشت را به لقایش خواهند بخشید.
۳- اگرچه سیاست برخورد با اساتید و دانشجویان محصول اراده ای سیاسی در خارج از دانشگاه بوده است ولی دانشگاهها و وزارت علوم به همراه مسولان و مدیران انها در اجرای این سیاستها مشارکت کرده اند. چنین نهادها و مدیرانی از شایستگی لازم برای اجرای دستور شما مبنی بر بازگشت اساتید و دانشجویان برخوردار نبوده و در اجرای کامل ان کارشکنی خواهند کرد. بر این اساس پیشنهاد میشود تا این فرایند توسط هیاتی با حضور نمایندگان اساتید و دانشجویان اخراجی و زیر نظر مستقیم دفتر ریاست جمهوری اجرایی گردد و گزارش پیشرفت ان نیز بطور مستمر به اطلاع دانشگاهیان رسانده شود.
۴- اساتید و دانشجویان اخراجی اگر چه مهمترین ولی تنها آسیب دیدگان دانشگاههای غیرعادی کشور در سال ۱۴۰۱ نبودند. هزاران عضو هیات علمی دانشگاهها هم با پرونده سازیهای اداری و علمی ولی بدلایل سیاسی-عقیدتی از حقوق مسلم خود برای کسب پایه های علمی، ارتقا و تبدیل وضعیت محروم شدند. شایسته است همزمان با بازگشت اساتید اخراجی امکان استیفای حقوق تضییع شده این همکاران نیز فراهم گردد.
در پایان به همکاران عزیز دانشگاهی خود هم توصیه میکنیم تا با تشکیل کمیته هایی مستقل در هر یک از دانشگاهها، استیفای حقوق تضییع شده همکاران عزیز و سرفرازمان را پیگیری کنند.
اساتید لیبرال دانشگاههای کشور
فایل صوتی گفتگوی مهدی نصیری و شایان آریا پیرامون ایده از تاجزاده تا شاهزاده در کلاب پیشدادیان جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳
https://www.clubhouse.com/room/xjk0OBb6?utm_medium=ch_room_pxr&utm_campaign=Gyd3TdRhvo6MzZFmIX9Gbw-1410527
تنزل از میرزاده عشقی ها به مجید عشقی ها!
✍ حبیب رمضانخانی
این روزها افشای یک سند دیگر از سواستفاده مالی مدیران رده بالا و اختصاص وام های کلان به هیات مدیره سازمان بورس، واکنش های بساری را برانگیخته است.
قابل تامل این وام های کلان، با بازپرداخت طولانی مدت و سود بانکی ناچیز، با موافقت خود رییس سازمان بورس، مجید عشقی، به خودشان و اعضا در شرایطی تعلق گرفته که:
اولا تحت مدیریت افتضاح این مدیران، طی سه سال گذشته سرمایه های مردم در بورس نابود شد!
دوم در شرایطی این وام ها پرداخت شده که در پی کسری بودجه شدید و نبود اعتبارات، همین حالا دولت برای پرداخت اضافه کاری معوقه پرستاران و سایر پرسنل، مجبور به برداشت از دارایی ناچیز صندوق توسعه ملی شده است.
قابل تاملتر، در پاسخ به اعتراض مردم، جناب عشقی پرداخت چنین تسهیلاتی را به مدیران رده بالا امری عادی و قانونی قلمداد کرده است که البته به تجربه گذشته، از پرونده کاظم صدیقی تا رییس سازمان اوقاف قزوین و دیگران، پر بیراه نمی گوید!
نکته ای که نشان می دهد این امتیازات و پرداخت های اینچنینی برای مسئولان رده بالا امر عادی و مرسومی هست که اگر غیر از این بود؛
۱.حداقل دیگر مسئولان نگرانی از رو شدن امتیازات تعلق گرفته به خود نداشتند و به این امر اعتراض می کردند!
۲. یکبار برای همیشه اقدامی در جهت قانوگذاری برای شفاف سازی و جلوگیری از این سواستفاده های هر روزه انجام می دادند!
با این توضیحات، سوالی که هست: چه شد که طی یک قرن، از میرزاده عشقی ها رسیدیم به مجید عشقی ها؟
سال ۱۳۰۳، در این ملک ایران دوستی به نام میرزاده عشقی داشتیم که با قلم خود، بعد از عمری مبارزه علیه استعمار و استبداد، در جوانی جان بر سر ایران و منافع آن داد!
آنوقت، صد سال بعد مجید عشقی نامی داریم که با قلم خود، با وجود رنج و درد ایرانیان تحت مدیریت خود و تنگنای مالی و درماندگی کشور، پای وام های چند میلیاردی برای خود و دوستانش را امضا می کند!