🟢 داغ کردن یا داغ گذاشتن را همه میدانند و میشناسند. منظورم داغ عشق یا داغ عزیز نیست؛ و نه هم آن داغی که درِ باغ میگذارند، که تعبیری است که گاه در مقام سوزاندن دماغ و برخی نواحی دیگرِ فردِ پرخواهش، ولی ناکام، به تمسخر، به کار میرود.
منظورم داغی است که در اعصار قدیم بر حیوانات میگذاشتند. از رقتانگیزی یا شاید نفرتانگیزی چنان کرداری، با معیارهای امروزین حقوق حیوانات یا حتی رفتار نرمال، اگر بگذریم، انگیزه آنان از این کار قابل فهم است. داغ چیزی بود که هیچجوره امکان پنهان کردن و از بین بردن و تغییر دادن نداشت. دم خروسی بود که یکتنه از پس پنجاه قسَم برمیآمد. با هر تلاشی، یا با هیچ تلاشی، ممکن نبود که وابستگی دامی به یک فرد یا یک برند دامداری را بتوان حاشا کرد. داغ بر کیمُختِ حیوان (محلی نزدیک به مخرج) سندی منگولهدار بود که تعلقش را هیچ چیز نمییارست بشورد و بزداید.
نسبتِ برخی گرایشهای سَلَفی با کمونیسم بیشباهت با این نیست. ممکن است رَمه در زمین دیگری چَرا کند و ظواهر دیگری را نشان دهد، باری، پایینپوش را که پس کنی و کیمُخت را بنگری، داغ داس و چکش را میبینی.
چون هیچکس را یارای آن نیست که بر پایه آیین، دشمنی با غرب را توضیح دهد. برداشت رادیکال از آیین، و جهاد ابتدایی با کفر و طاغوت و استکبار، شامل شرق و غرب، هردو، است. وقتی فقط غرب شد، و در غرب هم هر چه غربتر دشمنتر، اینجاست که مِید این راشا، مید این چاینا، مید این لنین، مید این مائو ... بهرغم شعارهای سَلَفی، پیدا میشود.
بهراستی آیا دلیلی داشت که محل داغ، اغلب کیمُخت بود؟
@mardihamorteza
نصیری: خانم مرکل مایه خجالت روحانیت حاکم و جمهوری اسلامی است
/channel/iranazadvaabad
شیعه و مبارزه با ظلم
واقعیتی بدیهی، که در میان جریانات ایدئولوژیک دنیای مدرن برای بسیاری از مردم به نحوی وارونه ارائه شده است، این واقعیت است که: امامان شیعه اثناعشری فعالین اجتماعی و مبارزهکنندگان با ظلم (به حالتی فعال و مبارزانه) نبودند. حتی امام حسین نیز، هرچند که مظلوم بود، ولی هدفش در بدو امر مبارزه با ظلم نبود، بلکه خودداری از بیعت با یزید بود و یا پاسخ مثبت به مردمانی (در کوفه) که او را شایسته زمامداری خود میدیدند. او هر چه در توان داشت کرد تا از جنگ بپرهیزد بدون آنکه با یزید بیعت کند.
شیعیان زیدی در این مورد با جریان شیعه اثناعشری متفاوت بودند که آنها کسی را فقط وقتی امام میدانستند که، علاوه بر اینکه از نسل پیامبر باشد، در جامعه نقشی فعال و راهبرانه داشته باشد. در نظر زیدیه هر کسی که این دو را داشت امام بود و الّا فَلا! از این روست که بعد از امام سجاد، تنها امامی از میان امامان بعدی در شیعه اثناعشری که آنها به عنوان یکی از امامان خود قبول داشتند امام امام رضا بود، از این جهت که امام رضا با قبول ولیعهدی مامون (هرچند با اکراه) نقشی در جامعه برای خود پذیرفته بود.
بعد از داستان کربلا امامان شیعه نه تنها خود در مبارزه فعالانه با ظلم شرکت نمیکردند، بلکه بارها و بارها و بارها و به تواتر از قیام و انقلاب منع میکردند، چنانچه از انتقادهای گاه شدید امام باقر و امام صادق نسبت به قیام زید (برادر امام باقر) و قیامهای پسرانش، و یا قیام محمد نفس زکیه از نوادگان امام حسن و دیگر قیامهای علویان میتوان دید، و نیز از احادیث زیادی در منع شراکت در زیر هرگونه علم و پرچمی قبل از ظهور قائم.
➖➖➖➖➖➖
دلسوزاندن برای هر مظلومی در هر کجای عالم که باشد یک چیز است و وظیفه برای تلاش برای رفع ظلم چیز دیگر! مسلماً آنجایی که هر فردی میتواند، باید در حیطه قدرت خود، از ظلمی که قابل پیشگیری است پیشگیری کند، البته آن هم با در نظر گرفتن جهل همیشگی انسان که لزوماً عدل را از ظلم به درستی تشخیص نمیدهد و یا ظلمی را با ظلمی دیگر جایگزین میکند.
ولی هیچ جا در قرآن یا سنت یا احادیث به عهده هیچ مسلمانی گذاشته نشده که در سرزمینهای دور به دنبال ظلم گشته، با آن مبارزه کند. از آن بدتر احساس منجی عالم بودن و رسالت جهانی داشتن است که، بیش از آنکه از احساس دینی بیاید، حاصل وسوسه شیطان و نوعی تفرعن پنهان یا آشکار است.
والله اعلم
@jenabegav
📚قدر کتاب دستِدو کسی داند که به خرید کتابِنو گرفتار آید.
📌با پول یک کتاب نو، چند تا کتاب دستدو داشته باش.
کتابِفرصت
عرضهی کتب دستِدوم
ادبی، فلسفی، عرفانی، تاریخی و ...
/channel/forsatbook
/channel/forsatbook
/channel/forsatbook
▪️معرفی مجموعه کتابهای فهم فلسفه توسط رضا علیزاده (مترجم)
فهم فلسفه یک مجموعۀ سه جلدی است که خواننده را با پرسشهای ماندگار فلسفه از روزگار یونان باستان تا حال حاضر آشنا میکند. این مجموعه، زندگینامۀ برخی از بزرگترین اندیشمندان تاریخ را در اختیار علاقهمندان میگذارد و چگونگی تأثیر آرای فلسفی آنان را بر مکتبهای فکری بعدی توضیح میدهد. خوانندگان، مفاهیم مهم فلسفی و کاربرد آنها را از طریق این کتاب در زندگی شخصی خود میآموزند. نویسندۀ کتاب خانم جون ا. پرایس دارای درجه دکتری فلسفه از دانشگاه ایالتی آریزونا و استاد ممتاز فلسفه و مطالعات دینی در کالج شهر مسا واقع در آریزوناست و به مدت سیوپنج سال به تدریس فلسفه اشتغال داشته است.
نویسنده: جون ا. پرایس
مترجم: رضا علیزاده
برای مشاهده و خرید اینترنتی روی اسامی کتابها کلیک کنید:
فهم فلسفه ۱ (اندیشه در روزگار باستان و دوره یونانیمآبی)
فهم فلسفه ۲ (فلسفه در قرون وسطی و دوران تجرد)
فهم فلسفه ۳ (اندیشه معاصر)
#انتشارات_روزنه #کتاب
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
امروز توفیق داشتم بر مزار مهران سماک در آرامستان بندر انزلی حاضر شوم و ضمن آرزوی شادی برای روح این شهید وطن، یادش را گرامی بدارم.
مهران سماک در شامگاه هشتم آذر ۱۴۰۱ در ایام جنبش زن، زندگی، آزادی در شهر انزلی به همراه نامزدش پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی در مسابقات جام جهانی مقابل آمریکا، در خودروی شخصی خود در حالی که بوق خودرویش را برای شادی به صدا در آورده بود، با تیراندازی مستقیم توسط فرمانده نیروی انتظامی شهر انزلی به شهادت رسید.
پس از زیارت مزار شهید سماک به سراغ مزار شهدای جنگ شهر انزلی رفتم و فاتحه ای نیز نثار آنان کردم.
/channel/iranazadvaabad
جنگ، خائنین و خادمین
سال ۱۳۶۶ بود. بحث جنگ بود، و پیرمرد دهاتی با لبخندی تلخ گفت: "هی میگن خونوادههای شهدا خواستار ادامهی جنگند! من پدر شهیدم و میگم تمومش کنید!" بچه بودم، و شنیدن این حرف ساده شوکهام کرد! پروپاگاندای "جنگ جنگ تا پیروزی" آن روزها آن قدر قوی بود که در ذهن من بچه نمیگنجید که یک "پدر شهید" خواهان اتمام جنگ باشد. حتی تا یک هفته قبل از پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۷، در خیابانها و میدانها بنر میزدند که "هر که در ادامهی جنگ شک کند خائن به رسولالله است"!
الان میدانیم که در آن سالها بسیاری در قسمتهای مختلف نظام به این نتیجه رسیده بودند که باید جنگ را هر چه زودتر خاتمه داد. فهمیده بودند که نمیتوان عراق را شکست داد و نمیشود بغداد را گرفت. ولی جرات نمیکردند که با صدای بلند آن را بگویند. جنگ را طول دادند و طول دادند تا سال ۱۳۶۷ که شکست از همه طرف سراغمان آمد: عراقیها به سرعت پیشرفت کردند واسرا و کشتههای بسیار زیادی از ما گرفتند. وضعیت اقتصادی هم به واسطه جنگ رو به فروپاشی کامل بود. آنجا بود که جام زهر نوشیده شد، و ایران مجبور شد در ضعیفترین حالت وارد مذاکرات بعد از جنگ شود، در حالیکه هنوز بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان در دست عراق بود. شانس آوردیم که صدام آن بلاهت آشکار را نشان داد و به کویت حمله کرد و بعد داستان حمله گسترده آمریکا پیش آمد که ماشین جنگی عراق را نابود کرد! و الّا معلوم نبود که چه شرایط خفتباری بر ما تحمیل میشد.
آن افراد معدودی که در سالهای بین ۱۳۶۲ و ۱۳۶۷ با صدای بلند خواستار پایان جنگ بودند، آن زمان با انواع و اقسام تهمتها و بدگوییها مواجه شدند. از "لیبرالهای طرفدار آمریکا" گرفته تا "خائن به رسولالله" و ..... ولی امروز چون روز روشن است که اینها، لااقل در این فقره، خادمین واقعی به مردم ایران بودند. اینها در آن روز واقعیتی را میگفتند که برایشان بیاحترامی میآورد و بعد از جنگ هم کسی برای آنها بابت آن اعتباری و افتخاری قائل نشد.
صدای لات و لوتها و گندهگوها و افراطیها همیشه بلندتر است! آنها آن هنگام که جنگ میافروزند افتخار کسب میکنند، و در شکست هم باز مخالفین را متهم میکنند.
فاعتبروا یا اولیالابصار!
@jenabegav
حالا که دنبال تحقیر دشمن هستید، آیا بهتر نیست به جای ورزش، درعرصه علم و اقتصاد آن ها را تحقیر کنید؟
✍ حبیب رمضانخانی
محمد شروین اسبقیان، معاون وزیر ورزش در امور قهرمانی، افاضه فرموده اند: «باید آمریکا را در ورزش تحقیر کنیم، همان طور که در حوزه های دیگر اینکار را کردیم!»
در نقد بیانات ایشان باید چند نکته را یادآوری کرد:
۱. در اینکه غربی ها هم گاهی از میدان ورزش به عنوان ابزاری سیاسی و اهرم فشار بر رقبا و مخالفان خود بهره می برند، شکی نیست، ولی حداقل در ظاهر، برخلاف ما، سعی می کنند روح ورزش را از سیاست و ایدئولوژی جدا کنند که نمونه تلخ آن را در حذف مدال طلای ورزشکار پارالمپیکی خود دیدیم و تجربه کردیم!
۲. جناب اسبقیان، بی شک این جمله شما به عنوان نمود تعهد، به عنوان رزومه در کارنامه شما ثبت و در آینده زمینه ارجاع و ارتقا شما خواهد شد! بسان نمونه های بسیاری که شعارهای تندشان اگر چه نان مردم را آجر کرد، ولی برای خودشان آب فراوان داشت!
۳. جناب اسبقیان، حالا که دنبال تحقیر دشمن هستید، چرا تلاش برای برتری را در عرصه علم و اقتصاد انجام نمی دهید که هم باعث توسعه کشور می شود و هم رضایت حداکثری مردم را به دنبال می آورد؟
در این صورت، آیا برتری بر دشمن و تحقیر آن ها توسط اکثریت مردم ایران، بهتر از نتیجه مسابقه یکی دو ورزشکار، جواب نخواهد داد؟
۴. جناب اسبقیان، چرا مسئولان کشورمان که همیشه عزم راسخی در تحقیر آمریکا دارند، به جای عرصه سیاست، خود وارد گود ورزش نشده و این مهم را انجام نمی دهند؟ نکند چون عرصه ورزش کاملا بر اساس توانمندی و شایستگی بوده و نمایش ظاهری در آن جایی ندارد، شما را می ترساند؟
۵. جناب اسبقیان بفرمایند ما دقیقا در کدام «سایر حوزه ها» آمریکا را تحقیر کرده ایم که حالا بخواهیم بر اساس آن الگو، در ورزش نیز آن را پیاده کنیم؟
۶. در پایان، جناب اسبقیان، شما که معاون وزیر ورزش هستید، یحتمل آمار و اطلاعات همین المپیک دو ماه پیش را دارید! خوب حالا که می خواهید تحقیر و عقده گشایی را به عرصه ورزش وارد کنید، بد نیست یکبار دیگر نگاهی به جدول مدالی المپیک بیندازد و بعد تصمیم بگیرید!
/channel/iranazadvaabad
📚 معرفی کتاب سخن آشنا
به مناسبت روز بزرگداشت حافظ
از آنجا که شعرهای حافظ برای کسانی که با زبان فارسی آشنایی چندانی ندارند اندکی دشوار و دیریاب به نظر میرسد؛ لازم است کتابهایی فراهم آید که مطالب آن از پیچیدگیها و دشواریهای معمولی دور باشد و امکان انسگرفتن غیرایرانیها و ایرانیان نوآموز به آن را فراهم آورد. کتاب حاضر با چنین هدفی تدوین شده، و بیستوپنج غزل زیبا از دیوان حافظ همراه با تمرینهایی متنوع، با نگاهی آموزشی به فارسیآموزان غیرایرانی و ایرانیان نوآموز را مورد توجه قرار داده است.
نام کتاب: سخن آشنا
نویسنده: ایراج شهبازی
قطع: رقعی
چاپ : اول
تعداد صفحات: ۳۴۴
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
🔍مشاهده آثار ایرج شهبازی
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام روزنه
☎️ 02188721514
🔸به نوشته «نظامی عروضی» با مرگ فردوسی در سال ۴۱۱ هجری قمری، بهدلیل پیروی وی از مذهب شیعه، از دفن جنازه فردوسی در گورستان عمومی شهر جلوگیری شد. در نتیجه پیکر او را به داخل شهر تابران طوس بازگردانده و داخل باغچهای که به وی تعلق داشت دفن کردند.
در سال ۱۳۰۳ «انجمن آثار ملی» برای ساخت مقبره فردوسی از مجلس شورای ملی درخواست کمک کرد و در بهمن سال ۱۳۰۴ تمبری فردوسی چاپ و درآمد آن به ساختن آرامگاه اختصاص یافت.
در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ ارباب کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان در مجلس، از سوی انجمن آثار ملی برای تعیین مکان دقیق مدفن فردوسی راهی طوس شد و با مراجعه به متون ادبی و تاریخی و تحقیقات بسیار باغ فردوسی را پیدا کرد.
مالک، باغ را برای ساخت آرامگاه به شاه تقدیم کرد و او نیز آن را به انجمن آثار ملی بخشید.
پس از رد شدن طرح هرمشکل آندره گدار، طرح «کریم طاهرزاده بهزاد» براساس سبک ایرانی هخامنشی بود، تصویب شد و ساخت بنا نیز به «حسین لرزاده» یکی از معماران برجسته آن دوران واگذار شد.
#دولت_ایرانی
#ایران_ما
🇮🇷 @dolat_irani
Ⓜ️ از 15 نفر سهمیه ورودی #دانشکدهپزشکیمیلان ، 8 نفر ایرانی بودن!
_مهرشاد_
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»
🔻پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها. او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد. وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر می کنیم، این تصویر را داریم همه دور یک میکروسکوپ جمع شده، و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفت انگیز جرقه زدن ایده رخ می دهد و می گوید اوه، یافتم! اما نتایج چیز دیگری بود.
🔻نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دورمیز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند.
ما به اشتباه دوست داریم داستان دستیابی به ایده های نو و خلاقانه را خلاصه کنیم و در قالب زمانی کوتاه تری بیان کنیم و بیشتر بر لحظات شگفت انگیز جرقه زدن یک ایده متمرکز شویم. اما در واقع، اگر دقیق تر نگاهی به گذشته بیاندازیم، معلوم می شود که زمان زیادی طول کشیده است تا بسیاری از ایده های مهم شکل بگیرند.
وقتی یک ایده در ذهن ما شکل می گیرد، شبکۀ جدیدی از نرونها (تعدادی از 100 میلیارد سلول بافت عصبی داخل مغز ما) بوجود می آید. شبکه ای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است. هر چیزی که می آموزیم یا خلق می کنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید می شود و سوال اینجاست: چگونه میتوان مغز را در محیطهایی قرار داد که در آن احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکههای جدید وجود دارد؟ در واقع شبکه ای در دنیای بیرون مغز وجود دارد که شباهت زیادی با شبکه دنیای درون مغز انسان دارد که می توان آن را شبکۀ سیال «liquid network» نامید. یعنی جایی که شما، آدم ها و ایده های متفاوت بسیاری را در کنار هم دارید، پیشینه های مختلف، علایق گوناگون در جوش و خروش هستند و با یکدیگر در رقابتند، آن فضا در حقیقت، فضایی است که به نوآوری ختم می شود. به عبارت دیگر همانگونه که وجود سلول های عصبی در درون مغز و ایجاد یک شبکه جدید منجر به یادگیری می شود. با هم بودن انسان ها نیز منجر به یادگیری، خلاقیت و دستیابی به ایده های نو می شود. و نکته همین جاست که ما بخشی از ایده های مان را از دیگران می گیریم. از کسانی که در رستوران یا چای خوری با آن ها برخورد می کنیم و با آن ها گفتگو می کنیم. آن ایده ها را به شکل های تازه ای به هم وصل می کنیم و چیزی نو خلق می کنیم حتی بدون آن که خود بدانیم یا بفهمیم.
🛜 تجویز راهبردی:
🔻در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد. به صورت تاریخی کافهنشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامهها یاد شده است. اما بعدها کافهها اصلیترین نهاد بهاشتراکگذاری ایدهها با دیگران شد.
🔻به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتیهای اجتنابناپذیر»اش در خصوص توسعه چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافهها! او به درستی تشخیص میدهد که چینیها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حالتوسعه) دانشگاههای بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهاي رشد آمریکا میبینند و سعي در کپیبرداری از آنها دارند. آنها با هزينه فوق العاده بالایی به خلق پارکهای فناوری و مراكز دانشگاهي روی میآورند؛ اما نمیدانند که اين نهادها كافي نيست. شوارتز تاکید میکند که شما نياز به تشكيل فضاي فكري دارید، شما نمیتوانید كتابخانه ها، كافهها و خطوط دوچرخهسواری را نادیده بگیرید. در نهایت چه کنیم؟
✖️1- فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها (مغز) خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند.
✖️2- خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم.
✖️3- گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی +++
🛄@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔴 استاندار کردستان و تجارب اسماعیل نجار!
✍ اجلال قوامی
🔸استاندار کردستان از استانداران سابق این استان دعوت کرد تا در یک نشست هم اندیشی از تجربیات آنان در راستای اداره هر چه بهتر کردستان استفاده نماید.ظاهرا این نشست تبادل تجربیات برگزار شده و طبعا هر کدام از استانداران سابق نظرات و تجربه های خود را با استاندار جدید در میان گذاشته اند.در میان استانداران مدعو یک نفر از آنان بیشتر به چشم می آید و در دوره زعامت او کردستان از خوان توانمندی و مدیریت کارای او بهره های فراوان برد و بر همین اساس هم در دولت حسن روحانی مدیریت ستاد بحران کشور هم به او سپرده شد و چه گل هایی که به سر کشور نزد و در داستان سیل بلوچستان و خرم آباد از مردم خواست با دعا و نذر و نیاز مانع سیلاب شوند! حال با توجه به عملکرد و سوابق درخشان اسماعیل نجار به عنوان استاندار و فرماندار در کردستان به استاندار کردستان پیشنهاد می شود بدون فوت وقت تجارب گرانسنگ جناب نجار و راهکارهای علمی و توسعه گرایانه ایشان را راهنمای خود قرار دهند تا کردستان بر مدار توسعه قرار گیرد و از فضل و دانش استاندار سابق محروم نشویم!
ویدئوی کامل گفتگوی چالشی هاتف صالحی با مهدی نصیری (۳۰ شهریور ۱۴۰۳)
کانال یوتیوب مهدی نصیری 👇
https://youtu.be/6XaCT1-dLUQ?si=NURsL9fVTBwWNO_B
سرانجام پس از شش سال و نیم، فیلم مستندی که درباره " لایحه منع خشونت علیه زنان" میساختم، همین چند دقیقه پیش تمام شد.
شرح محاکات، سختیها، رنج ها و مکاشفات این شش سال، باشد برای وقتی دیگر.
فقط باید این را بگویم که من، مژگان ایلانلو، در طول ساختن این فیلم، با آدمها و داستانهایی مواجه شدم، که حتی اگر صد سال پس از مرگم ، علفی از قبرم بروید، داغ داستان آن آدمها در تار و پود آن علفها حک شده است.
بادی اگر بر خاک گورم رقصان شد ، بدانید که حکایتش، صدای آن زنان بی پناهی است، که حتی تا ثانیههای قبل از خفه شدن، قبل از تیزی داس بر گردن، قبل از شعله گرفتن آتش...هنوز امید داشتند، که کسی کاری کند...
دو سالی بود که نمی توانستم فیلم را تمام کنم، چون باید حرفی برای سکانس آخر پیدا میکردم، نمیتوانستم آدمها را در شعله های رنج رها کنم و فیلمم را بسازم...
تا اینکه گشایشی از راه رسید. زنان دیگر به امید کسی ننشستند و خودشان قهرمان میدان شدند. پرده آخر ما را نجات داد.
من دیگر هرگز آن آدم قبل از ساخته شدن این فیلم نخواهم بود، امیدوارم توانسته باشم این پوست انداختن را به خوبی به تصویر کشیده باشم.
سپاس بیکران از همه آنانی که در این مسیر سخت، صبورانه و همدلانه همراه من بودند، نام و یاد تک تک شان تا ابد در قلبم میماند.
سپاس از حضور، همراهی و همدلی دوست عزیزم فاطمه باباخانی،
سپاس از بابک بهداد، رضا تیموری، گیسو آزادروش،علیرضا انتظاری،سلماز افتخارزاده....
و همه آنانی که در قلبم تا ابد ماندگار شدند.
#نفس_دوم
#زن_زندگی_آزادی
#لایحه_منع_خشونت_علیه_زنان
https://www.instagram.com/reel/DA52gLzR6Ug/?igsh=bjF0dDk5Z3FvcDNj
پشت صحنه همکاری ایران و اسرائیل
🔻چرا شاه علنا دوستی خود را با اسرائیل اعلام نکرد؟
رابطه ایران با اسرائیل در طول تاریخ فراز و نشیبهای زیادی را از سر گذرانده است.
با اینکه ایران در سال ۱۳۲۹ به شکل دوفاکتو یا غیررسمی اسرائیل را به رسمیت شناخت، اما محمدرضا پهلوی تلاش کرد دوستی و روابطش با اسرائیل را در خفا پیش ببرد، روابطی که به همکاریهای مختلفی خصوصا در مسائل اطلاعاتی منجر شد و دامنه فعالیت اسرائیل را در ایران گسترش داد.
اما پیروزی انقلاب ایران نقطه پایانی بود بر دوستی پنهان ایران و اسرائیل و آغاز دشمنی بیپایان.
مستند را اینجا ببینید👇
https://youtu.be/ZYyTy6vwxUA?si=fyjry1MUurfMcY7U
@roozha_channel روزها
به کانال مهدی نصیری در یوتیوب بپیوندید👇
MahdiNasiri-1342" rel="nofollow">https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
اینروزها هر بار صدایی از این دو بزرگ میشنوم
دلم هُرری میریزد…
من آزاد و آن دو، آزادگانی در بند؛
یکی تنها در اوین و دیگری در دماوند!
های آنهایی که مدام دم از وفاق ملی میزنید؛
آزاد کنید این دو نجیب را نانجیبها…
#سعید_مدنی
#مصطفی_تاجزاده
@hoseinrazzagh
/channel/iranazadvaabad