یادداشتهای مهدی نصیری و مقالات انتخابی از دیگران. از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم. پیام به مهدی نصیری @mahdinasiri238 تماس برای آگهی @Hmostafavy یوتیوب https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
.
🟧 مزن مسعود خنجر را، به قلب ملتِ رنجور/ که فریادش بلند است از بلا و زخم جوراجور
🖊غلامرضا علیزاده
مسعود پزشکیان عزم خویش را برای آنچه که جراحیِ اقتصادی میخوانَد اعلام کرده است. اما تاکید کرده است که این جراحی را با کسب رضایت بیمار(!) عملی خواهد کرد. در این نوشتار به نقد و بررسی این تصمیم دولت پزشکیان یا همان برنامههای دیکتهشده دولت پنهان خواهم پرداخت.
▪️پرسش اصلی اینست که ضرورت این جراحی چیست؟ چه دلایلی موجب شده تا حاکمیت را مُصِر به انجام آن کند.
پر واضح است آن چیزی که دولت را به چنین تقلاهایی انداخته و او را به فلسفهبافیِ مضحکی واداشته، کسری بودجه ناشی از انسداد مناسبات اقتصادی با جهان پیرامون و عدم عادیسازی روابط سیاسی با قدرتهای موثر و برنتابیدنِ اقتضائات حاکم بر مراودات جهانی (همانند FATF) است.
پزشکیان میگوید: پیش از جراحی رضایت بیمار را جلب خواهم کرد! به من بگو مسعود، مگر بیمار به مطب یا شفاخانهات (!) مراجعه کرده که اکنون قصد جراحیِ او را داری؟
وانگهی چرا همه این جراحیها باید بر روی ملت مفلوک صورت گیرد؟! چرا دولت یا حاکمیت ضرورتی در خود برای انجام اینگونه جراحیها و یا تغییر سیاستها نمیبیند و هرگاه کفگیر بودجه به تَه دیگ میخورَد به اسم جراحی، به فکر جبران کسری بودجه و پُر کردنِ خزانه میافتد و طرفه اینکه اینگونه جراحیها در دوره سیادت عبدالناصر همتی بر بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد اتفاق میافتد!! نقش همتی در اینگونه دستاندازیها به جیب ملت چیست؟
در طول روزهای گذشته، چه قاعده هرم اجتماعی و چه سطوح نخبگانی مخالفت خودشان را با طرحها و رویاهای مسعود پزشکیان ابراز کردهاند.
کسی نمیگوید: ادامه شیوه اِعمال سیاستها و سازوکارهای اقتصادیِ فعلی مطلوب است، اما اویی که کاسهی چهکنم بدست گرفته و نالان میگوید: قیمت نهاده و دارو و حقوق بازنشسته ندارد و نمیتواند از پسِ تمشیت امور برآید؛ ابتدا باید از خود بپرسد مگر آن هنگام که دست دخترش را گرفته بود و به ستاد انتخابات آمده بود، خبر از وضعیت فلاکتبار پیشِ رو نداشت؟
از آن گذشته، چرا دکتر مسعود که میگوید پول نهاده و دارو را ندارد، از خود نمیپرسد؛ دلایلِ به اینجا کشاندنِ بودجه مملکت چه سیاستهایی است؟ مردم چگونه از رییس جمهور باور کنند که فقر منابع مالی دارد اما تیغش تنها برای مردم بُرّا است؟ چرا نمیتواند از سیدحسن خمینی بخواهد که ۲سال از کیسه ملت بینوا بودجههای میلیاردی نگیرد، یا از نهادها یا سازمانهای مذهبی بپرسد گزارشی از عملکرد و بازدهی نهادتان در ارتقاء سطح فرهنگی یا بینش مذهبی جامعه ارائه کنید تا دستِکم ببینیم در قبال اخذ این بودجههای کلان چه میکنید؟
راستی چرا پزشکیان، برای جراحی مورد نظر خویش، تنها جیبِ مردم را نشانه رفته تا نداریهایش را جبران کند؟ او که دائم از نهجالبلاغهی مولاعلی برایمان بریدههایی از فرمان مالک اشتر میآورَد پاسخ بدهد، علی (ع) ماشهی سرخ را برای داغکردن دست برادرش عقیل از کوره بیرون آورد یا رعیتی از بیابانهای الرمادی!
از تو میپرسم، چرا برنامهی به اصطلاح جراحیِ دکتر پزشکیان تنها افزایش بنزین را شامل شده، دیگر جراحیهای بنیادین را زمین گذاشته است؟
یکی از دلایلی که جراحیِ ادعایی مسعود پزشکیان را ابتر گذاشته و آن را با شکست محتوم مواجه خواهد ساخت، اینست که تنها بخشی از قیمتگذاریهای دستوری را مطمح نظر قرار داده و از دگردیسیهای مهم دیگر غافل مانده است. پزشکیان چگونه میخواهد مردم را قانع کند وقتی هنوز یکماه از ریاست جمهوریاش نگذشته، چنین برنامهای ارائه میدهد، بیآنکه تمامی جوانب و تبعات مخرب آن، سنجیده و برآورد شود؟
از اینرو، همانگونه که گفته شد نام چنین برنامهای اصلاً جراحی نیست، و تنها به یک جبرانکنندهی موقت و مُسکّن شبیه است که البته پس از مدتی به سرنوشت افزایش بنزینی آبان ۹۸ منجر خواهد شد.
دولت یا حاکمیت پیش از نظرداشت به چنین برنامههای خلقالساعهای ابتدا باید ارزش برباد رفتهی پول ملی را بدان بازگردانند، روند صادرات را تسهیل کنند، به افزایش سرانه درآمد ناخالص ملی کمک کنند، روابط خارجی را به حالتِ مطلوب خود بازگردانند، و نظام حکمرانی را به روی ریل آورده و شایستهگزینی را سرلوحه خود سازند.
ذیل دو دهه تحریمهای طاقتفرسا که سبب کاهش ارزش پول ملی شده و سرمایههای ملت آبرفته و خانوارهای ایرانی را دچار تکانههای شدید کرده، اینکه فقط قیمت کم بنزین را که آنهم ناشی از تورم و بیاعتباری پول ملی است ببینیم، بزرگترین اجحاف به مردم است. وگرنه باید دید چرا با افزایش ۳۰۰درصدی حاملهای انرژی در سال ۹۸، بارِ دیگر آن قیمتها به چشم حاکمیت کم میآید و شب و روز فکر او را به خود مشغول کرده و خوابش را آشفته ساخته تا مسعود پزشکیانی بخواهد از طرف او، ما بختبرگشتگان را قانع کند!!
@tahlilvarasad
به تجربه تاریخی، روس ها اول تجاوز مرزی و اشغال می کنند، بعد به تمامیت ارضی ایران احترام می گذارند!
✍ حبیب رمضانخانی
روس ها بعد از موضع گیری مشترک با چین علیه کشورمان در مورد جزایر سه گانه ایرانی، در پی واکنش و اعتراض ایران، اعلام کردند که به حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران احترام می گذارند!
حالا، مجدد در پی افشای تاکید و توافق پوتین با الهام علیاف در مورد ایجاد دالان زنگزور که عملا مرز ایران با ارمنستان را قطع و خطرات و عواقب بسیاری، چون خفگی ژئوپلتیک ایران را رقم زده و خطوط مرزی ایران را دچار خدشه می کند، در واکنش و اعتراض ایران، روس ها اعلام کرده اند، خطوط مرزی و یکپارچگی ایران خط قرمز روسیه است!
قابل تامل، دولتمردان ایران نیز سرخوش از این بیانات، با خوش خیالی، با همان اعتماد و شیفتگی سابق در جهت منافع روس ها از صحنه اکراین تا تقابل با آمریکا، کم از خود روس ها جانفشانی نمی کنند!
فقط برای اینکه مسئولان به راستی آزمایی بیانیه اخیر روس ها در مورد احترام به مرزهای ایران و درجه اهمیت و دغدغه روس ها نسبت به حفظ استقلال و یکپارچگی ایران پی ببرند، دو موضع گیری مشابه تاریخی را یادآور می شویم تا تعهد و احترام آن به این مسأله را گوشزد کنیم:
۱. وقتی در شهریور سال۱۲۸۶خورشیدی، روسیه و بریتانیا، بدون اطلاع و حضور ایران، طی قراداد ۱۹۰۷ ایران را بین خود تقسیم کردند و زمینه دخالت گسترده تر روس ها و زمینه تصرف ایران در جنگ جهانی اول و زمین زدن مشروطه را رقم زدند، قابل تامل، در آن قراداد تاکید کرده بودند: ضمن احترام به استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران، این کشور را به سه منطقه نفوذ تقسیم می کنند!
۲. باز وقتی در شهریور ۱۳۲۰، شوروی و انگلیس در راس متفقین، با وجود اعلام بی طرفی ایران، کشورمان را اشغال کردند، طی یک پیمان تحمیلی به ایران مبنی بر اشغال و بهره برداری از امکانات و فضای ایران در جهت منافع خود، اعلام کردند: دولت های شوروی و انگلستان، تمامیت ارضی ایران را به رسمیت می شناسند!
در انتها اما سخنی با جماعت تندرو!
با وجود آن پشتیبانی و هزینه کردی که ایران برای روس ها کرده و در مقابل، آن ها اینگونه مواضع خصمانه علیه یکپارچگی و مرزهای ایران گرفته اند، خدا وکیلی جای روسیه هر کشور دیگری بود، تا چند بار قابلیت تسخیر سفارت از جانب شما را داشت؟؟؟
🔴 مدعیان میراث خواری جهان و بحران لاینحل
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 این روزها دولت نتانیاهو دچار یک بنبست سیاسی و استراتژیک شده است، نه میتواند توافق آتش بس را با شروط حماس بپذیرد؛ چون دو عضو راست افراطی کابینهاش با خروج خود، باعث سقوط کابینه میشوند و نه با این وضعیت دو پارگی جامعه و اعتراضات بیسابقه میتواند، بیش از این بر سر شروط خود در مقابل حماس مقاومت کند؛ گرچه گفته میشود، او همیشه خود را از مهلکههای این چنینی رهانیده است.
⬅️ به نظر میرسد، مسئله تشکیل «دولت یهود» در این منطقه در حال تبدیل شدن به بحرانی است که هیچ راه حلی را پیش روی جامعه بینالملل نمیگذارد؛ چون نه گروههای افراطی اسلامی و نه گروههای افراطی یهودی در این منطقه، حاضر یا قادر به توافق بر سر راه حل دو دولتی نیستند که ریشه این عدم توافق پیش از تمام جنبههای سیاسی و استراتژیکی به ماهیت دین باوری هر دو طرف باز میگردد.
⬅️ وقتی پیروان یک آیین یا مذهب یا برداشتی از یک دین، هویتی را برای خود تنها به صفت باورهای دینی خویش تعریف میکنند و ادعا میکنند، امت یا قوم برگزیده الهی هستند که جهان را به ارث خواهند برد، از یک سو خود را منزوی می کنند و از سوی دیگر به خود اجازه هر عملی را به عنوان قوم برگزیده میدهند. این گونه است که به عقیده «کانت» «قوم برگزیده یهوه» نیز ارتباطش «با کل نوع انسان قطع شد، به نحوی که با تمام اقوام به خصومت پرداخت و لذا خصومت و عداوت تمام اقوام را علیه خود برانگیخت».
⬅️ در پس این برانگیختگی تاریخی علیه یهود بود که نمایندگان ملل و همان اقوام برانگیخته علیه این قوم، بالاخره بر سر سرزمینی مبتنی بر یک هویت دینی برای قومی پراکنده در سراسر جهان توافق کردند، سرزمینی که در طول تاریخ مدعی آن بودند. دولت - ملتی صرفاً با هویت دینی که این روزها توسط گروههایی به شدت به چالش کشیده شده که حامیان سرسخت آنها نیز صرفاً با تاکید بر هویت دینی، برای خویش حقانیت قائلند و مدعیاند که وارثان زمین خواهند بود.
⬅️ از استدلالات کانت در کتاب «دین در محدوده عقل تنها» چنین برمیآید که اگر هر دینی به طور مثال «دین یهود» به عنوان یک نهاد سیاسی، حکومت خدا را پایه و اساس خود قرار دهد و این نام به عنوان یک عاریه دنیوی مورد ستایش قرار گیرد، دیگر نمیتوان نام دین بر آن نهاد؛ چرا که احکام آن دین، همه به نوعی خواهد بود که یک نهاد سیاسی میتواند بر آن بنا شود و نه یک نهاد دینی که فقط قوانین اجبار کننده است؛ زیرا در قوانین اجبار کننده نمیتواند، هیچ فضیلتی وجود داشته باشد و فضیلت بدون اختیار، امکان بروز و ظهور ندارد.
⬅️ وقتی در دو سوی یک منازعه به ظاهر سیاسی- نظامی، چنین تلقیهایی از ادیان قرار میگیرند، به گونهای از پیش تعیین شده، این منازعه، محکوم به تبدیل شدن به بحرانی دائمی و لاینحل است، بحرانی که سهم اقوام و پیروان ادیان مختلف در آن کمابیش به یک اندازه است و برای حل آن چارهای جز تغییر بنیادین برداشتهای خود حق پندارانه مدعیان میراث خواری جهان نیست تا شاید بتوان با راه حل دو دولتی صلح و ثبات را در منطقه برقرار کرد.
/channel/M_Hajihashemi_iran1
گاف
این که ما کج رفتهایم از پایِ ناصافِ شماست
مشکلِ ما نیست این درجا زدن، گافِ شماست
خطِ فقری را که میگویند اهلِ اقتصاد
خطِ فرضی از دهانِ خلق تا نافِ شماست
انعطافی را که ما داریم زیر هر فشار
بیشتر از انعطافِ جیبِ کِشبافِ شماست
خرمگسهای جهان سبقت گرفتند از همه
همچنان سیمرغِ ما در حسرتِ قاف شماست
اینکه غرقِ مشکلیم و مثل جُلبک ساکتیم
جزءِ دستاوردها و جزءِ اهداف شماست
شک ندارم که به اوجِ قُلّه نزدیکید چون
پنج شش تا کرکس آن بالا در اطرافِ شماست
ما به شُل کن، سفتکُنهای شما خو کردهایم
ماندهام دنیا چرا اینقدر علّافِ شماست
شیخ بر منبر صفاتِ مُشرکین را میشمرد
با تعجب دیدم این فهرستِ اوصاف شماست!
قدردانِ یَکیَکِ عالیجنابانیم ما
چون بهشتِ حاضر از آثارِ الطاف شماست
#شروین_سلیمانی
#تیزر
⭕️برای نخستین بار توسط رسانه حرف نو انجام شد:
✅اعدام های سال ۶۷!
👥 مناظره جنجالی آقایان نصیری و موگویی!
🔹نصیری
بر اساس کدام موازین قانونی یا شرعی یا حقوق بین الملل این اعدام ها انجام شده است؟/ دفن اجساد در گورهای دسته جمعی و عدم تحویل آنها؛ چطور قابل دفاع است؟/ من از بازماندگان این اعدام ها عذرخواهی میکنم./ اساسا جان انسان ها برای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد./ دروغ سکه رایج جمهوری اسلامی است./ چرا اینها دادگاه نرفتند و چرا این دادگاه ها علنی برگزار نشد؟
🔸موگویی
آقای نصیری هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد./ در سال ۶۵ پنج هزار نفر توسط جمهوری اسلامی آزاد شدند که ۳۰ درصد آنها در عملیات مرصاد حضور داشتند./ در زندان ها جرم جدید توسط اینها انجام شد./ جمهوری اسلامی تا مدتها با اینها مدارا میکرد./ اعدام های سال ۶۷ قابل دفاع است./ این اقدام خواسته عمومی مردم بود.
📆 دوشنبه ۱۴ شهریور ماه ۱۴۰۳
◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.
آپارات
یوتیوب
#حرف_نو
✅🆔 t.me/new_harf
✅🆔 eitaa.com/new_harf
✅🆔 www.aparat.com/new_harf
✅🆔new_harf1" rel="nofollow">http://youtube.com/@new_harf1
📝📝« دانشگاهی که در مقابلش پایاننامه و مقاله میفروشند! »
✏️چند سال پیش مجله Science گزارشی از دلالان مقالات ISI و پایاننامههای دانشگاهی در ایران منتشر کرد که درواقع میتوان گفت: از این غصه گر جان ببازیم، رواست!
« ریچارد استون، روزنامه نگار علمی برجسته و سردبیر بخش بین المللی مجله ساینس که طی سفرهای خود به ایران و گفت و گوی مستقیم با برخی اساتید و چهره های علمی و مسوولان دولتی آشنایی نزدیکی با وضعیت علمی ایران دارد در تازه ترین گزارش خود درباره مسائل علمی ایران به بازار سیاه خرید و فروش پایان نامه و مقالات علمی در ایران پرداخته است؛ پدیده ای که به زعم وی می تواند به روند رشد علمی ایران آسیب بزند.
در امتداد یک ردیف از کتابفروشیها درست در مقابل سردر اصلی دانشگاه تهران، بازار سیاهی برپاست که در آن شرکت هایی آشکارا برای نوشتن مقالات علمی و پایان نامه ها تبلیغ می کنند…( دیدهبان علم ایران/ ۲۸ شهریور ۱۳۹۵).
✏️ گرچه این گزارش مربوط به ۸ سال پیش است اما شوربختانه در بر همان پاشنه میچرخد و اوضاع دلالی پایان نامه و مقالات علمی، اکنون و در سال ۱۴۰۳ وضعیت اسفبارتری پیدا کرده است به طوری که وقتی در خیابان انقلاب و مرکز فروش کتاب قدم میزنید درست در مقابل رتبهی نخست دانشگاههای ایران یعنی دانشگاه تهران که از قضا در فهرست پانصد دانشگاه برتر جهان نیز قرار دارد؛ به شکل باورناپذیری خرید و فروش پایان نامه، رساله دکترا و مقالات علمی پژوهشی داخلی و نشریات معتبر دنیا، براحتی و بی هیچ مانعی در حال انجام است.
آنچه در گذر هربار از این وضعیت اسفناک بیشتر از همه را آدمی آزار میدهد محل نمادین آن است: میدان و خیابان روبروی دانشگاه تهران!
✏️وجود بازار سیاه و دلالی در حوزهی آموزش عالی و دانشگاهی، از چند منظر موجب درنگ فراوان و عمیق و رسیدگی فوری است:
⬅️ گسترش و تعمیق بیعدالتی آموزشی
⬅️ گسترش سوادسازی دانشگاهی
⬅️ نهادینه سازی فساد آموزشی
⬅️ عادی سازی و رواج تقلب و دروغ در حوزهی علم و دانشگاه
⬅️ بی اعتباری فعالیتهای حرفهای دانشپژوهان کوشا و غیرمتقلب در سطح مجلات و منابع علمی دنیا
⬅️ کاهش اعتماد اجتماعی به نهاد دانشگاه و بی اعتباری آن در جامعه بهویژه برای کودکان و نوجوانان
⬅️ نهادینه سازی خشونت پنهان سوداگران در لباس علم و دانشگاه به دانشجویان، پژوهشگران و استادان دارای سلامت فعالیت علمی
⬅️ ایجاد فضای ناامیدی اجتماعی در میان جامعهی دانشگاهی دارای اخلاق حرفهای
⬅️ تضییع حقوق جامعهی دانشگاهی اخلاقمدار و سختکوش در حوزهی فعالیتهای علمی و پژوهشی
⬅️ تغییر تدریجی هنجارهای اخلاق حرفهای در جامعه بهویژه در قشر دانشگاهی
📍بیایید چند پرسش مهم از متولیان و قانونگذاران و مصوبه گردانان سازمانها و شوراها و کمیسیونهای متعدد امور فرهنگ و علم را باهم مرور کنیم، ارکانی چون مجلس شورای اسلامی و کمیسیونهای وابسته، وزارت علوم و تحقیقات، معاونت علمی و فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کارگروهها و کمیسیونهای مربوطه که همگی بابت این موضوع، جایگاهی را در اختیار دارند و حقوق میگیرند تا به طور مشخص در حوزه آموزش عالی، رشد علمی و نقش آن در ارتقای فرهنگ عمومی کشور؛ قانونگذاری و سیاست گذاری کرده و ناظر اجرای قوانین باشند که اگر جز این باشد، وجودشان هزینهبر و زیان رسان بوده و عاملی در جهت رشد منفی کارآیی و اثربخشی حوزه علم و آموزش است.
۱- آیا از وجود خرید و فروش مقالات علمی و پژوهشی و پایاننامهها و رسالههای دانشجویی آگاهی دارند؟
۲- چرا با وجود این نهادها و ساختار و تشکیلات هزینهبر آنها در کشور، چنین پدیدهی زشت غیرقانونی و ضد علمی خرید و فروش ادبیات و مستندات دانشگاهی و علمی سالهاست فعالیت دارد؟
۳- مجازات افرادی که با این رزومه های آلوده و تقلبی، به مراتب بالای مدیریتی راه پیدا کردهاند چه بوده است؟
۴- برنامه و راهبرد این نهادها برای ختم این فضاحت آشکار در حوزهی فعالیتهای علمی و آموزشی دانشگاهی چیست؟
✏️روزی که پروندهی شرمآور ۳۷۰۰ بورسیهی غیرقانونی* بر همگان آشکار شد، روزی که رسوایی صدها متقلب کنکور برملا شد، روزی که لو رفتن آزمون دستیاری در دفعات و دورههای مختلف تکرار شد؛ همه و همه بخشی کوچک از پیامدهای گسترش و عادی سازی بی اخلاقی و رویهی تقلب و دروغ و فساد سیستماتیک در نهاد علم و دانشگاه را در برابر دیدگان ما آشکارا نمایش میدهد که در فرهنگی ترین خیابانش و روبروی دانشگاه برترش با آزادی کامل، رزومهی علمی و پژوهشی و دانشگاهی میفروشند!
✍️فریبا نظری
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
🖇️برای مطالعهی بیشتر بخوانید 👇
/channel/Sociologyofsocialgroups/1019
* از ۳۷۰۰ بورسیه غیرقانونی تا ...
#عدالت_آموزشی
#بورسیههای_غیرقانونی
#فساد_سیستماتیک
#دانشگاه_تهران
#دلالان_پایاننامه
#وزارت_علوم
#معاونت_علمی_و_فناوری
#شورای_عالی_انقلاب_فرهنگی
#رزومه_آلوده
شناختی از سه ماه سیاست ایران
محمد فاضلی
برخی میپرسند:
چرا مسعود پزشکیان با پرچم اصلاحطلبی در قدرت پذیرفته شد؟
چرا احمد میدری نمایندهای که از تحصنکنندگان مجلس ششم بوده، یا محمدرضا ظفرقندی که با مسائلی درخصوص وقایع سال ۸۸ روبهرو بوده، در این کابینه هستند؟
چرا مجلس به همه وزرا رأی اعتماد داده است؟ اصلاً در سیاست ایران چه اتفاقی افتاده؟
ما در #پادکست_دغدغه_ایران بیش از ۲۰ ساعت محتوایی تولید کردیم که میتواند پاسخهایی به این سؤالات ارائه کند.
شش قسمت شرح کتاب «نظم و زوال سیاسی» نوشته فرانسیس فوکویاما
اپیزود ۶. توسعه سیاسی و مثل دانمارک شدن (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت اول)
اپیزود ۷. دولتسازی در آلمان و یونان (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت دوم)
اپیزود ۸. دولتسازی در ایتالیا، بریتانیا و آمریکا (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت سوم)
اپیزود ۹. دولتسازی در آمریکای لاتین و آفریقا (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت چهارم)
اپیزود ۱۰. دولت قوی در ژاپن و چین (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت پنجم)
اپیزود ۱۱. ساختن دولت قوی (کتاب نظم و زوال سیاسی – قسمت ششم)
پنج قسمت شرکت کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی»
قسمت ۸۹. خشونت و نظمهای اجتماعی – بخش اول
قسمت ۹۰. خشونت و نظمهای اجتماعی – بخش دوم
قسمت ۹۱. خشونت و نظمهای اجتماعی – بخش سوم
قسمت ۹۳. خشونت و نظمهای اجتماعی – بخش چهارم
قسمت ۹۵. خشونت و نظمهای اجتماعی – بخش پنجم
شرح کتاب «در سایه خشونت»
قسمت ۱۰۶. در سایه خشونت: نظم دسترسی محدود بنگلادش
قسمت ۱۰۷. در سایه خشونت: نزاع فرادستان بدون توافق
قسمت ۱۰۸. در سایه خشونت: تحولات نظم دسترسی محدود در فیلیپین و هند
قسمت ۱۰۹. در سایه خشونت: تجربه مکزیک و شیلی
قسمت ۱۱۰. در سایه خشونت: توسعه کره جنوبی
شرح تاریخ معاصر ایران از منظر نظریه نظمهای دسترسی محدود
قسمت ۱۱۲. بازخوانی ایران معاصر
مجموع این ۱۷ قسمت، توضیحی برای چرایی رسیدن ایران به نقطه فعلی، آنچه رخ داده است، و بایستههای مسیرهای آینده ارائه میکنند.
⭕پیشنهاد
سیاستمداران – بالاخص اعضای کابینه مسعود پزشکیان – و بقیه فعالان سیاسی، از شنیدن این قسمتها فایدهها نصیب خواهند برد. اگر هم وقت و حوصله ندارند، میتوانند به شنیدن قسمت ۱۱۲ (بازخوانی ایران معاصر) قناعت کنند.
@fazeli_mohammad
🔴 برگی درخشان از نقش ایران در پی جنگ جهانی دوم در سازمان ملل: برای جلوگیری از جنگ چه باید کرد؟
🟫 وقتی جنگ جهانی دوم پایان یافت ، از تمام دنیا هیئت هایی به آمریکا رفتند تا برنامه ای بریزند که پس از جنگ چه باید کرد که جنگ جهانی سومی روی ندهد .
🔶یک هیئت نیز از #ایران رفت که شامل دکتر غنی ، انتظام ، قاسم زاده و دکتر سیاسی هم بود...
🔶در سانفرانسیسکو هیئت ایرانی گل کرد ، زیرا در جلسات ، سایرین هر کدام پیشنهاد می کردند ؛ که مثلاً
✔️تمام دنیا را باید خلع سلاح کرد تا جنگ نشود !
✔️یکی گفت که همه مردم را باید سیر کرد تا جنگ نشود !
✔️یکی گفت که تمام ثروت ها را باید تقسیم کرد تا دنیا متعادل شود ! جمعی می گفتند ؛ که
✔️باید مرز ها را برداشت تا جنگ های توسعه طلبانه پیش نیاید ...
🔶ناگفته پیدا است که هیچ کدام پیشنهاد ها عملی نبود و از جلسات خصوصی تجاوز نمیکرد و به جلسه عمومی نمیرسید ، تا اینکه نوبت به نماینده ایران رسید دکتر سیاسی به زبان انگلیسی و فرانسه مسلط بود ، رفت پشت تریبون و نگاهی عالمانه و مصداق " عاقل اندر سفیه " به حضار انداخت و گفت :
🔷خیر آقایان ! جنگ نه مربوط به شکم است و نه ثروت و نه مرز ! جنگ و دعوا تنها نتیجه " جهل " است !
☑️ مردم با فرهنگ های یکدیگر آشنایی ندارند و چون فرهنگ همدیگر را نمیشناسند ، به همدیگر احترام نمیگذارند و این توهین ها نتیجه ای جز جنگ ندارد .
پس باید کاری کرد که سطح دانش مردم و شناخت آنها از فرهنگ همسایگان و بیگانگان بالا برود .
در این صورت احتمال دارد که از میزان جنگ ها کاسته شود ...
🔶هنوز سخنش اتمام نیافته بود که ناگهان حضار بپا خواستند و صدای کف زدن های ممتد آنها نشان از تایید گفته های دکتر سیاسی بود . که تنها راز بقای سرزمین کهن ایران و هم زیستی مسالمت آمیز مردمش را به زبان آورده بود.
◼️بنابراین کمسیونی تشکیل شد که اساس آن بر شناختِ فرهنگ ها و بالا بردن تعلیم و تربیت عمومی باشد و این همان چیزی است که عنوان “یونسکو” به خود گرفت و بعد ها یکی از سازمان های بزرگ وابسته به سازمان ملل متحد به شمار رفت و مرکز آن پاریس شد .
◾️دکتر سیاسی نیز به همین دلیل تا پایان عمر همیشه از اعضای برجسته این سازمان بود و در تمامی جلسات اصلی آن شرکت داشته و در ایران نیز سال ها ریاست آن را داشت ، به همراه مرحوم علی اصغر حکمت مشترکاً آنرا اداره می کرد.
〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️
🌸@diplomathosseinalizadeh
─┅─═ঊঈ🌍ঊঈ═─┅─
مساجد تفرقه افکن!
در شب شهادت امام هشتم به مسجد محل دیگری رفته بودم برای شرکت در جمع عزاداران حضرت و بهره مندی از فضای معنوی آن و گرفتن انرژی از مومنان. پس از نماز مغرب و عشا حاج آقایی به منبر رفتند. پس از سخنانی که ربطش را به شب شهادت نفهمیدم وارد بحث رسالت حضرت رسول صلی الله علیه و آله شدند. ایشان با ارجاع به کتابی از بزرگان، انقلاب ایران از سال ۴۲ تا پیروزی را شبیه ۱۳ سال زجر و مصیبت پیامبر در مکه و ۱۰ سال بعد از آن در مدینه را شبیه حکومت سازی در زمان آقای خمینی و پس از آن را هم به دوران امام علی ع تشبیه کردند! که البته تشبیهی بسیار بی ربط بود. سپس سر به صحرای کربلا زد و از شیخ اصلاحات و ریش و تیپ و سخنانش با گوشه و کنایه یاد کرد و اینکه او اعتقادی به نهج البلاغه نداشت و حالا آمده اند تا با نهج البلاغه حکومت کنند و چگونه و چطور و چه و چه....
دیدم نشستن در مجلس و مسجدی که به جای تشویق مردم به اتحاد و یگانگی و کمک به کسانی که حداقل ادعا می کنند می خواهند سنگی بر دیوار ویران ایران بگذارند، در پی ایجاد شقاق و اختلاف و پر کردن دلها از کینه دارد، نشستن ندارد! سخن گفتن از پیامبری که تمام همتش ایجاد پیوند و برادری بین مردم بود و با وجودی که می دانست برخی یارانش در دل چه دارند حاضر به افشای مکنوناتشات نشد، از زبان کسی که به تصور خود و قبیله اش فقط تعداد قلیلی هدایت یافته اند و دیگران گمراه، وجهی ندارد!
برخاستم و از مسجد خارج شدم و با خود عهد کردم از این پس اگر خواستم سری به مسجدی بزنم، به همان مسجد نزدیک خانه خودمان بروم که نه پس از نمازشان احساس تکلیف می کنند هنوز هم به اکثریت مردمی که با عملکرد غلط آقایان، از خط تعریف شده دینداری و حکومتداری عبور کرده اند مرگ بگویند و نه برای دیگر مردمان در آن سر دنیا که حتی نمی دانند ایران کجاست آرزوی نابودی کنند و نه اصلا وارد این سیاست بی پدر و مادر می شوند! می آیند نمازشان را در کمال آرامش می خوانند، و می روند.
✍فرشته مزینانی
🔵 داستان ژنها؛ از عارفزاده تا زیدآبادی و تاجزاده
🔸 چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بپسندیم و چه نپسندیم، «ژن خوب» یا «ژن برتر» یکی از واقعیتهای زندگی این دنیایی است! البته میتوان قبول نکرد و شعار داد که ما برای تغییر جهان آمدهایم، اما واقعیت تغییری نمیکند... کافی است فقط کمی خبرهای این روزها را مرور کنیم تا دقیقا شیرفهم شویم که فرق ژن خوب با ژنهای نامرغوب چیست؟!
🔸 آقازادهی ژن خوبدار این روزها حسابی روی دور است، آن هم در حالی که نه خودش و نه پدر محترمش هیچوقت دور و بر هیچ مسالهی مشکلآفرینی نچرخیدهاند و آهسته میآیند و میروند که مبادا گربه شاخشان نزند؛ یعنی عزت و احترام و احتیاط را رها نکردهاند مثلا مثل احمد زیدآبادی نیستند که در هیچ دولتی هیچکارهای نمیشود اما فحش و احضار و زندانش سر جایش است. زیدآبادی خودش در کتاب خاطراتش نوشته که چه ژنی دارد، بروید کتابش را بخوانید و ببینید که فرقش با عارفزادهها در ژن چقدر زیاد است.
🔸 آن ژن خوب باعث میشود که صاحبان آن در زمان هزینه دادن معافیت داشته باشند و استراحت کنند تا دوباره نوبتشان شود و همهکاره شوند. اما زیدآبادی که آن ژن را ندارد هزار جور تلاش میکند، آگاهی بخشی میکند و برای تغییر وضعیت کار میکند، اما چون ژنش جور دیگر است، نه خودش دنبال سهمخواهی است و نه اگر هم بخواهد کسی به او سهمی تعارف میکند... مگر ژنهای خوب مرده باشند!
🔸 فکر نکنید که این چیزها دست خود آدم است؛ نخیر آن ژن خوب و برتر است که ناخودآگاه آدم را کنترل میکند والا عارفزاده دلش میخواهد از تاجزاده هم تندتر باشد ولی ژنش چنان قفل و زنجیرش کرده که جز مجیزگویی برای قدرت کاری نمیتواند بکند، این طرف هم زیدآبادی و تاجزاده ژنهایشان یک جوری است که باید هزینه بدهند دیگر.
🔸 یک زمان عرفی شیرازی، شاعری که ژنش متوسط بود گفته بود که «چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی، مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند» اما ژن برتریها میگویند که چرا بعد از مردن؟! درستش این است که
مرض داری مگر میخواهی از اهل قلم باشی؟
چنان با نیک و بد خو کن که دائم محترم باشی!
🖋 محمدحسین روانبخش
@shoukarani
بازگشت به خِرد گفتوگومحور
یکی از محاسن دوران دولت اصلاحات در کنار معایب و نقصانهای غیرقابل انکارش، غنای بحثهای حوزه عمومی و جا افتادن نوعی اخلاق گفتوگو بود. افراد تلاش میکردند از اتهام و برچسبزنی پرهیز کنند و متمرکز بر استدلال و شواهد بحث خود را پیش ببرند. میتوان گفت در اواخر دهه هفتاد و در طول دهه هشتاد نخبگان ایرانی آگاهانه میکوشیدند از فضای پراتهام و خشن سالهای انقلاب فاصله بگیرند. در این دوران روزنامه، مجله و کتاب فرم اصلی مباحثه و مجادله بود و این به نظرم حُسن آن دوران بود. متأسفانه در سالهای اخیر خصوصاً با سیطره فضای مجازی سطح بحثهای عمومی به شکل اسفباری سقوط کرده است. به جای این که افراد با مقاله و متن جواب یکدیگر را بدهند، با چند توییت اتهام میزنند و توهین میکنند. این وضعیت مانع گفتوگوهای جدی شده است و از آن بدتر به کاربران شبکه ایکس و غیره حس کاذبی منتقل میکند که گویی مشغول انجام کاری جدی هستند. در صورتی که در این فضای حبابگونه جز تخریب و اتهام و پرخاشگری چیز دیگری تولید نمیشود. شاید فعلاً راه گریزی از فضای مجازی نیست ولی باید بتوانیم در همین فضا گفتوگوی جدی، عمیق و مستدل را احیاء کنیم. باید از زوال حوزه عمومی جلوگیری کرد و مجدداً به خرد گفتوگومحور دهه هفتاد و هشتاد بازگشت.
🔴طالقانی و مسئلهی حجاب
🔷مهدی دلیر
🔺بازنشر از ایران فردا به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد درگذشت
@iranfardamag
1️⃣ «هیچکس زنان را به داشتن حجاب اسلامی مجبور نمی کند». این عبارت، تیتر روزنامه کیهان شده بود. بیستم اسفند ۱۳۵۷. همان روزهای نخستین انقلاب. سخن را سید محمود طالقانی بر زبان آورده بود. طالقانی در مصاحبه ای این عبارت را بیان کرده بود. اما آن مصاحبه، عبارات دیگری هم داشت. طالقانی در آنجا گفته بود که: «پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. حجاب حکم ضروری دین است. آن قدری که قرآن بیان کرده، نه ما می توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب آسمانی هستند».
🔹آن مصاحبه مفصل بود. طالقانی در آنجا به صراحت گفته بود که حجاب حکمِ ضروریِ دین است. با این وجود، تیترِ کیهان، تا سالها بعد نیز مورد استناد قرار گرفت. عدمِ اجبار به حجاب، انگشتِ اشاره ها را به سمت خود نشانه رفته بود. در نظر بسیاری غریب می آمد و تابوشکنانه بود که یک روحانی چنین بگوید. حجاب یک نمادِ اسلامی بود. سید اسدالله خرقانی سالها پیشتر کتابی نوشته بود در رد کشف حجاب. در آنجا گفته بود که: «ملل اسلامیه به رغم همه تفاوتهای فرهنگی که دارند، در امر حجاب متفق هستند. به طوری که مسلمانان هندی، چینی، ترکستانی، افغانی، ایرانی، عثمانی و .. با وجود اختلاف آنان در لباس، اما در امر حجاب متفق اند، درست همان طور که در نمازهای پنجگانه با یکدیگر اتفاق نظر دارند.» چنین بر امرِ حجاب تاکید و توجه بود. گویی پا پس کشیدن از آن، حکمِ ضروری دین را نشانه می رفت.
2️⃣ ضروریِ دین هم اگر باشد اما می تواند تغییر کند. این را برخی بزرگانِ فقهی گفته اند. سید بحر العلوم در کتاب رجال صفحه ۲۱۵ می گوید: مسائل به اختلاف زمان و مکان و فرهنگ مختلف است. مساله ای ممکن است ضروری باشد و به اختلاف زمان و مکان تغییر کند. چه بسا اموری نزد قدما ضروری بود و امروز دیگر ضروری دین نیست. همین سخن را وحید بهبهانی در «الرسائل الاصولیه» در صفحه ۲۶۷ مطرح می کند. می گوید امری که زمانی ضروری دین بوده ممکن است از این ضرورت خارج شود.
3️⃣ تحقیقات در خصوص حجاب متوقف نماند. در جهان عرب برخی متفکران به این موضوع پرداختند. محمد شحرور یکی از آنها بود. او می گفت حد و مرز قوانین مربوط به زن، محدود به زمانِ بعثت تا رحلت پیامبر شده است. هرچه در آن زمان عرف بوده را حجت دانسته ایم. اگر در آن زمان مناصبِ سیاسی و قضاوت زنان وجود نداشته، آن را برای امروز هم ممنوع کرده ایم. شحرور می گفت این فهم ناصحیحی از اسلام است. شحرور همچنین می گفت که رسم اعراب در آن زمانه بر بسیاری از احکام سایه انداخته است. اما پیامبر راهی را نشان داد تا زنان از این فرهنگ رهایی پیدا کنند. لیلا احمد هم همین رویکرد را دارد. می گوید نگاه ساختاری به ماجرای زن در اسلام مغفول مانده. قسمتی از روایات را بی آنکه به ساختارِ آن توجهی شود، برکشیده و به آن اصرار شده و برخی حقوقِ زنان نادیده گرفته شده است. این متفکران گفتند که ساختارِ جامعه اعراب و طرز پوشش آنها و آداب و سنن آنان را نمی باید برای همیشه ایام مورد استناد قرار داد و به آن شیوه زیست.
🔸محمد سعید العشماوی در خصوص آیان حجاب در قرآن سخن گفت. او گفت که آیات حجاب در قرآن مختص به زنان پیامبر(ص) بوده است. وی تعمیمِ آن به سایر زنان مسلمان را مورد انتقاد قرار داد. جمال البنا هم گفت که حجاب بر اسلام تحمیل شده است. درحالیکه اسلام، حجاب را بر کسی تحمیل نکرده است. او می گفت که موی زن عورت نیست و او می تواند در تنهایی نیز بدون حجاب نماز بخواند.
🔹در ایران هم این تحقیقات دنبال شد. امیر ترکاشوند در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که: امروز وقتی به واژه مقنعه و روسری در متون دینی بر می خوریم، آنرا سراندازی می دانیم که دست کم ساتر تمامِ مو و گردن است. اما معلوم نیست این واژه در عصر پیامبر هم همین معنا را می داده است. او سپس ادعا می کند که مقنعه را می توان معادل عمامه مردان، که دور پیشانی و سر پیچیده می¬ شد، دانست. (حجاب شرعی در عصر پیامبر، صص ۷۲۱-۷۲۲) ترکاشوند همچنین گفته است حجابی که در زمان پیامبر مطرح بوده، با آنچه که امروز به نام حجاب می شناسند، تفاوتهای بسیاری دارد.
🔸احمد قابل نیز به ماجرای حجاب توجه کرد. وی با تبیین مسأله حجابِ زنانِ برده، همچنین با استنباطهای قرآنی، به این رأی رسید که نمی توان قاطعانه حکم کرد که وظیفه شرعی یک زنِ متشرعه پوشاندن موی سر و گردن است. به تعبیر مرحوم قابل، «با توجه به اینکه اساسِ زیبایی در محدوده ی سر و گردن به زیبایی چشم، ابرو، دهان، لب، دندان، چانه و ترکیب آنها بر می گردد و اسلام پوشاندن آنها را واجب نکرده است.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/zwl9SRgb
#حجاب
#ایران_فردا
#محمد_شحرور #آیتالله_طالقانی
#عبدالعلی_بازرگان #محمدسعید_العشماوی
http://t.me/iranfardamag
دانلود کتابهای نایاب تاریخی و ممنوعه
📘کتابهای تاریخی و سیاسی، اقتصادی
📔کتابهای فلسفه و منطق
📗کتابهای ریاضیات وفیزیک
📙کتابهای حدیثی چهارده معصوم
📓نسخه های خطی کمیاب
📕رمان های عاشقانه
📙کتابهای تخیلی و روانشناسی
📒صوتی و pdf
📚کانال کتاب های ممنوعه و تاریخی👇
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
✅ به کانال ما بپیوندید🌹
برشی از مناظره استاد محمد تقی اکبر نژاد
/channel/iranazadvaabad
سلام هموطنان
عدالتنامه را بخوانید
اگر با ما همفکر هستید
برای رسیدن به هدف
با ما همراه شوید
عدالتنامه
🔻کانال مهدی نصیری با داشتن مخاطبانی متنوع و گسترده در زمینه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، هنری و اقتصادی آگهی می پذیرد.
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
▪️معرفی کتاب: راهنمای سفر به استان خراسان رضوی
وقتی نام خراسان و مشهد به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد بارگاه امام رضا (ع) است. بیشتر افراد برای زیارت به مشهد سفر میکنند، اما حرم امام رضا (ع) تنها یک مکان مذهبی نیست؛ بلکه دارای ابعاد تاریخی، فرهنگی و هنری ارزشمندی است که کمتر به آن توجه میشود. در کتاب حاضر، نویسنده اطلاعات جامع و مفیدی درباره جاذبههای دیدنی بارگاه امام رضا (ع)، زیارتگاهها، آثار تاریخی، فرهنگی، تفرجگاهها و بازارهای خراسان رضوی ارائه میدهد. همچنین نکاتی درباره اقامت، خرید و زندگی مردم این دیار بیان شده است.
نام کتاب: راهنمای سفر به استان خراسان رضوی
نویسنده: حمیدرضا حسینی
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۲۸۸
#انتشارات_روزنه #کتاب
🛒خرید اینترنتی کتاب با ۲۰٪ تخفیف
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
سخنان تکان دهنده سید محمد صادق الحسینی در مورد اقتصاد ایران
/channel/iranazadvaabad
چرا برای آزادی تاجزاده دعا نمیکنم!؟
رحیم قمیشی
نه اینکه آدم مستجابالدعوهای باشم، و دعا نکنم، که اتفاقا اکثر اوقات دعاهایم به عکس برآورده شدهاند!
نه اینکه آقای تاجزاده را مثل برخی شریک در ظلم حاکمیت بدانم، در حالیکه شجاعترین فرد در نقد حاکمیت ایشان بوده است و میدانم در آینده هم نقش مهمی در نجات کشور از تلاطمها ایفا خواهند کرد.
و نه اینکه مثل بسیاری از نارفیقانی هستم که اگر امروز تاجزاده کارهای بود، قربان صدقهاش میرفتند و خود را صمیمیترین یار او نشان میدادند، و الان که زندان است، یک بار هم سراغ او و خانوادهاش را نمیگیرند و حاضر نیستند بیانیهای بنویسند که "چرا".
مبادا خط تلفنشان شناسایی شود و باعث دردسری برایشان شود.
هیچکدام از اینها نیست!
مثلاً دعا کنم و فردا سورپرایز شوم و خبر بباید "تاجزاده آزاد شد"، اما سعید مدنی همچنان در زندان است. میدانم مصطفی آن وقت، آزادی زهرمارش خواهد شد.
هر دو آزاد شوند، بشنوند دکتر بهشتی شیرازی عزیز باید ادامه حبسش را بکشد که چرا دو دقیقه در همایشنجات ایران، صحبت کرده. مدیر انتشارات روزنه را میگویم که بیصدا زندان برده شد.
هر سه آزاد شوند یادشان بیاید دکتر بهزادیاننژاد بیگناه و محقق ارزنده کشورمان، مانده در زندان.
آن چهار تا آزاد شوند، یعنی ماشاالله کرمی هم رها خواهند کرد، پدر پویا بختیاری چطور؟
نرگس محمدی چه؟ فاطمه سپهری چطور؟ آن دو دانشجوی جوان و نخبه شریف بمانند در زندان؟!
دهها زندانی عقیدتی دیگر از زن و مرد، که معروفیت آن دیگران را ندارند!
اهالی فرهنگ و هنر که در صف زندانند.
دوستان بسیار عزیز دیگرم که پروندههای گشودهشان، آمادۀ به جریان افتادن است و حکم تعلیقیشان با یک اشاره میشود زندان!
میگویند بیشتر از هزار نفر در صف اعدامند، نه که آدم کشته باشند، بهخاطر سیستم ناکارآمدی که همه را به خلاف ترغیب میکند، بهخاطر فقر، بهخاطر آموزشهای غلط، بهخاطر فضای آلودۀ زندانها، که تخممرغ دزد داخل شده، شتر دزد به جامعه تحویل میشود.
به قول دوستم آقا امید فراغت، از آقای پزشکیان بخواهیم، حالا که از دست او کاری برنمیآید، حالا که واقعاً نمیتواند قانون اساسی را اجرا کند، و تصمیم گرفته برای شهادت امام رضا به زیارت او برود، و سپس به زیارت امام علی در نجف، لااقل از آنها بخواهد کاری کنند!!
بگوید همه آنها خانواده دارند. هیچ گناهی ندارند، جز مخالفت با فساد حاکمیت، آخر فرزندانشان، پدران و مادرانشان، همسرانشان، آنها چه گناهی کردهاند!
به آنها بگوید ما که هر چه گفتیم نشد، به امام علی و امام رضا بگوید اینها همه به اسم شما و به اسم خدا، این ظلمها را میبینند!
پزشکیان که نمیتواند کاری بکند، او اصلا یک رئیسجمهور ناچیز است! حتی تقاضای عفو عمومی هم نمیتواند بکند! به آنها بگوید خودتان میدانید و آبرویی که از شما دارد میرود.
همه را با هم آزاد کنید!
حوصلۀ ما هم پنج سال و ده سال نیست. یا خودشان کاری کنند همه آزاد شوند، یا بعدا که خودمان آزادشان کردیم، نگویند زندانیان را خدا آزاد کرد، مثل خرمشهر!
آقای پزشکیان دل صافی دارد.
شاید او مستجابالدعوه باشد.
دو ماه پیش کسی تصور میکرد او امروز رئیس جمهور باشد!
شاید رفت و دعا کرد و بهخاطر دعای او ریشه ظلم ناگهان کنده شد!
و همه زندانیان سیاسی و افراد در حصر و زندانیانی که بهخاطر فقر و نداری در زندانند، همه با هم آزاد شدند.
ما هم از بیدینی دست برداریم!!
باور کنیم دعا هنوز کار میکند!
و باور کنیم خدایی هست!
🔴 ایران فردا، چگونه جایی است؟
🔹 برخی معتقدند مهاجران افغان _در دوره اخیر حکومت طالبان_ با چراغ سبز نظام اسلامی و با هدف تغییر بافت جمعیت کشور، وارد ایران شدهاند.
🔹 جمعیت مهاجران افغان در ایران را تا پانزده میلیون نفر برآورد میکنند. بسیار بعید است نظام اسلامی بخواهد یا بتواند همه آنها را بیرون کند.
🔹 با توجه به نرخ باروری افغان (پنج فرزند به ازاء هر زن) تا سی سال آینده جمعیت آنان در ایران از پنجاه میلیون نفر میگذرد.
🔹 در حالیکه جمعیت ایرانیان داخل کشور هم تا سی سال آینده از یکصدوپنج میلیون نفر خواهد گذشت.
🔹 از اینرو مجموع جمعیت کشور (ایرانی و افغانی) تا سی سال آینده به سادگی از یکصدوپنجاهوپنج میلیون نفر میگذرد.
🔹 با انبوه ابربحرانهای طاقتفرسا و ویرانگر پیش رو (محیطزیست، جمعیت، اقتصاد، فرهنگ، اخلاق و آسیبهای اجتماعی) ایران فردا شباهت بسیاری به افغانستان امروز دارد.
🔴 نتیجه؛ همه با هم برای ایران، دعا کنیم!
امت گرایی با پشتوانه اتباع!
✍ حبیب رمضانخانی
چند سال پیش وقتی شایع شد که هدف برخی از اجازه ورود بی ضابطه اتباع افغانستانی به ایران، سازماندهی نیروهایی به عنوان پشتوانه جریان های دخیل در قدرت هست، آن را به سخره گرفته، توهم عده ای قلمداد و انجامش را محال دانستیم!
در ادامه، وقتی لشکر فاطمیون و زینبیون از اتباع افغانستانی تشکیل و به آن ها تابعیت و امتیاز دادند، کمی در آن امر محال، مردد شدیم!
در ادامه وقتی صف های طویل این اتباع با پرداخت صد میلیون تومان برای اخذ اقامت را نظاره گر شدیم، مرددتر شدیم!
ولی وقتی توییت امیرحسین ثابتی، مربوط به دو سال پیش که مرزهای ایران را به سخره گرفت و فخر برادری خود با اتباع را بر ننگ هموطنی با ظریف و عراقچی نمود داد، شوکه شدیم!
نهایت، وقتی کلیپ دو سال پیش سخنان علم الهدی، از رهبران معنوی دولت قبل و جبهه پایداری، در توصیه به استقبال از اتباع افغانستانی، تقسیم دارایی و خانه با آن ها را دیدیم، دیگر باور کردیم آن توصیه و مشی مصباح یزدی مو به مو توسط این جماعت در حال تئوریزه و اجرای شدن بوده و این ما بودیم که در این سال ها خوش خیال و خواب بودیم!
کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر
به این کانال؛
خبری
اجتماعی
سیاسی
ادبی
بپیوندید
@arezoefarda
در باورناپذیری برخورد با عامل سرکوب در جمهوری اسلامی
مجتبی نجفی
برخورد با مامور خاطی؟ باور نکنید. اگر برخوردی هم باشد تشریفاتی و برای حفظ ظاهر است. جمهوری اسلامی به ندرت با عوامل سرکوب برخورد میکند چون به آنها سخت نیازمند است. تجربه این چند دهه هم همین را میگوید. وقتی کوی دانشگاه سرکوب و عزت ابراهیم نژاد شهید شد، دادگاهش تحت فشار افکار عمومی برگزار شد. پرونده ماستمالی شد. سرباز نگون بختی به نام ببرعلی به جرم دزدیدن ریش تراش محکوم شد تا افکار عمومی را به سخره گیرند.
اگر باند سعید امامی لو نمی رفت ما شاهد افزایش قتلها بودیم. پرونده قتلهای زنجیره ای مدیریت شد. آمران در مصونیت ماندند و محاکمه در سطح مجریان باقی ماند. بعد هم تصفیه در وزارت اطلاعات ظاهری بود، همه به اطلاعات سپاه منتقل شدند و با آغاز به کار دولت احمدی نژاد باز هم برگشتند.
سعید مرتضوی دادستان بود، یکی در پرونده قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی کانادایی در سال هشتاد و دو لو رفت اما در نهایت برخوردی نشد، در پرونده کهریزک و آن همه شکنجه های وحشتناک و قتلهای دلخراش جوانان آزادیخواه در جنبش سبز، آنچنان فشار زیاد بود که چاره ای جز محاکمه نداشتند اما باز هم در نهایت آمر و مجری مورد محبت قرار گرفتند. بررسی کنید سعید مرتضوی چرا مدیر سازمان تامین اجتماعی شد و حتی برای وزارت کار هم از طرف احمدی نژاد پیشنهاد شد و اکنون سردار رادان مجری فاجعه کهریزک چه سمتی دارد؟
بپرسید سعید عسگر کجاست؟ همان که با شلیگ گلوله سعید حجاریان را در اوج اصلاحات از پا انداخت بعد هم در سال هشتاد و دو، سردسته سرکوب وحشیانه دانشجویان خوابگاه طرشت علامه طباطبایی شد.
ماجرا روشن است. جمهوری اسلامی از اکثریت حامی اول انقلاب که با رویکرد استبدادی خود اقلیت را تحت ستم قرار داده بود باندی محفلی شده و روند قهقرایی خود را طی میکند. تنها نقطه اتکایش،دستگاه سرکوب است و اگر در این دستگاه سرکوب، خللی به وجود آید، زمینه فروپاشی اش تسریع میشود و برای همین حفظ روحیه عوامل سرکوب از اهم واجبات است.
نیروی های سرکوب چه در لباس کادر، چه در لباس شخصی مورد توجه ویژه حاکم اند چرا که مزدورند. تکیه گاه آخرین جمهوری اسلامی در برابر جبهه وسیع اکثریت ناراضی همین سرکوبگرانند. پس جمهوری اسلامی نیروی سرکوب را عزیز میداند و شهروند صاحب حق را تحقیر میکند.
نیروهای سرکوب موجودانی نفرت انگیز اما به شدت قابل ترحم اند چون نقش پیچ و مهره یک دستگاه عریض امنیتی را بر عهده گرفته اند. آنها نه شهروند که ماشین سرکوب شده اند. سرنوشت تلخی دارند، فاقد هیچ اثری از کرامت انسانی. در گوشه خیابان مردن بهتر از نان سرکوب شهروند خوردن است.
#فرهیختگان راهی به رهایی
آقای علی صاحب الحواشی نقدی به نقد من به اپوزیسیون نوشته است که در بالا متنش را آوردم. اینک پاسخ من:
اول. آنچه من از واژه براندازی میفهم انقلابی سراسری علیه نظام حاکم است نظیر آنچه در سال ۵۷ رخ داد. من چنین چیزی را نه ممکن میدانم نه مطلوب. بنده هم فکر کنم اگر تغییری صورت بگیرد کم و بیش مشابه آنچه در شوروی رخ داد خواهد بود. بخشهایی از درون سیستم عامل تغییر خواهند شد. شخصیتهای سیاسی خارج از حکومت نیز باید کمک کنند و در نهایت با توافقاتی وضعیت را به سمت حداقلهای دموکراتیک هدایت کنند. در این انتقال جمهوری اسلامی حفظ میشود یا به کلی تبدیل به حکومتی دیگر خواهد شد؟ بستگی دارد به حوادث و خردمندی خود حکومت اما هر دو حالت امکان دارد. به هر حال حرف من دقیقاً این بود که تغییر در ایران با توافق در بالا انجام خواهد شد و نه براندازی به شکلی که در سال ۵۷ رخ داد.
دوم. غرب واحدی سیاسی نیست که دشمن یا دوست ما باشد. غرب نام یک تمدن است. لابد منظورتان دولتهای غربی بود. دولتهای غربی دشمن ما نیستند. اما خوشبینی افراطی به سیاست آنها هم خردمندانه نیست. نیروی میهندوست باید سیاست خود را در داخل پیش ببرد و در این راستا به موقعش حتماً مذاکره و مراوده با دولتهای غربی داشته باشد. اما انتظار آخرالزمانی برای این که آمریکا برای ما براندازی کند طیره عقل است.
سوم. اما صحبت من نه درباره دولتهای غربی، که درباره اسرائیل بود. دولت اسرائیل دشمن ایران فعلی است و در راستای این دشمنی دارد بخشی از اپوزیسیون را به بازی میگیرد. اسرائیل به دنبال بیثباتی در ایران است و این مطلوب من نیست. مطلوب هیچ نیروی واقعاً میهندوستی نیست و نباید باشد. منافع و اهداف اسرائیل با منافع و اهداف ما یکی نیست. من نمیتوانم به دولتی که افسارش دست بنیادگرایان یهود است اعتماد کنم و فکر کنم اینها خیرخواه ایران هستند. بنیادگرایانی که ایران را «عمالیق» میدانند. صهیونیستهایی که در خارج تبلیغ میکنند تغییر نام ایران از «پرشیا» به «ایران» زیر تاثیر نازیسم بود و لهذا ایران ریشهای فاشیستی دارد (چیزی که به کلی دروغ است). این تبلیغات را من در غرب به دقت دنبال میکنم و دارم میبینم اسرائیل و مدافعانش چه خطی را دنبال میکنند. به هیچ وجه حاضر نیستم در چنین جبههای قرار بگیرم.
چهارم. در مابقی مطالب فکر کنم اختلافی نباشد. من هم به شدت نگران وضعیتی هستم که روسیه در دهه نود پیدا کرد. به همین دلیل میگویم هیجانزده نباید باشیم. تصور روسهای لیبرال این بود که با به آغوش کشیدن آمریکا و دوستی با ناتو به اضافه بازار آزاد در داخل همه مشکلات روسیه حل میشود. اما پیامد آن هیجانزدگی تضعیف و تحقیر روسیه و بحران اقتصادی در داخل بود که نتیجهاش در نهایت تولد پوتین و پوتینگرایی در روسیه شد. مشابه این وضعیت در ایران پس از جمهوری اسلامی هم میتواند به وجود بیاید. ایران باید رابطه عادی با آمریکا و غرب داشته باشد و در داخل هم باید به نظام بازار آزاد برسد. اما این جراحی و تغییر میبایست با تدبیر و دوراندیشی و به دور از هیجانزدگی انجام شود.
✍بابک مینا