iranazadvaabad | Unsorted

Telegram-канал iranazadvaabad - ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

57273

یادداشتهای مهدی نصیری پژوهشگر دین و فعال سیاسی و مقالات و مطالب انتخابی از دیگران. از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم. پیام به مهدی نصیری @mahdinasiri238 تماس برای آگهی @Hmostafavy حساب جدید اینستاگرام @mahdi.n1342

Subscribe to a channel

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

▪️معرفی کتاب: پول در آوردن از رمزارز (راهنمای کامل برای باهوش‌ها)

آینده‌ای در انتظار ماست که در آن پول‌ها برای مصارف خاص طراحی و کدگذاری می‌شوند و با قرارداد‌های هوشمند خودکار در اختیار ما قرار می‌گیرند. شاید زیاد دور نباشد که کیف‌پول دیجیتال نصب‌شده روی گوشی هوشمندمان حاوی ده‌ها نوع ارز رمزنگاری شدۀ متفاوت برای مصارف روزانه باشد: برای حمل و نقل، بهداشت و درمان، پوشاک، غذا و ... . با چنین پیش‌فرضی که دیگر چندان هم دور از ذهن به نظر نمی‌رسد آگاهی از این محصولات جدید مالی و یادگیری کار با آنها تقریباً برای همه افراد جامعه الزامی خواهد بود. مطالعۀ کتاب «پول در آوردن از رمزارز (راهنمای کامل برای باهوش‌ها)» به ما کمک می‌کند تا در جریان این انقلاب مالی از غافله عقب نمانیم. 

نام کتاب: پول در آوردن از رمزارز (راهنمای کامل برای باهوش‌ها)
نویسنده: سیدحسین هاشمی‌زادگان منشادی
قطع: رقعی
نوبت چاپ: نخست
تعداد صفحات: ۵۰٨

#انتشارات_روزنه

🛒پیش‌خرید اینترنتی کتاب با تخفیف ویژه
📖مطالعۀ صفحات نخست

▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه

☎️ 02188721514

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
عزیز قاسم‌زاده

به سال‌های دوردست پرواز می‌کنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سال‌های ابتدایی را می‌گذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظه‌ای نمی‌گنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفع‌تری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما می‌بیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانه‌اش تصویر می‌کشد، دوست می‌دارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعال‌تر است، می‌خواهد در یکی از رشته‌های مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانه‌اش می‌خواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر می‌شوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض می‌کنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور می‌کردم و یقین داشتم، نمی‌توانم شغل دیگری داشته باشم. می‌دانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغل‌های پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچک‌تر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبه‌ها که می‌شد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم می‌دانستند پدر که شب به خانه می‌آید، من جدی جدی، حتی جدی‌تر از مدرسه، این برگه‌ها را جلوی او می‌گذارم. این امر چنان بود که آن‌ها حتی استرس و تشویششان گاه فراتر از امتحانات مدرسه بود و موضوع برایشان خیلی جدی بود و هرکس در گوشه‌ای از منزل با سکوت، در حال امتحان دادن می‌شد و اگر نمره‌هایشان مطلوب بود، به نحوی مورد تشویق پدر واقع می‌شدند...

... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل می‌نوشتیم و تکثیر می‌کردیم. گمان نمی‌کنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را می‌نوشتیم و تکثیر می‌کردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار می‌کردم و دستگاه استنسیل جواب نمی‌داد، وقتی از عمارلو به منزل پدری می‌آمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمون‌ها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار می‌شد، به تعداد دانش آموزان کپی می‌گرفتم و با خود به روستا می‌بردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس می‌دادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمه‌ای را می‌خوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری می‌رفتم. راه‌هایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد می‌وزید که گاهی تصور می‌کردی این باد مانع رفتن تو می‌شود؛ تو می‌کوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس می‌زد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه می‌کردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی می‌گرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و من با وجود این مشقت‌ها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...

در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...

حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمی‌توانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!

دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج می‌کنند...

متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu

/channel/azizghasemzademusic

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

آغاز سال تحصیلی جدید...

فیلمی تاریخی از سرود و شعری  بسیار زیبا که در مراسم صبحگاهی مدارس در قبل از انقلاب توسط دانش آموزان و  نونهالان ایرانی  خوانده می شد : 

ای ایران خدایت پشتیبان
ای ایران نگهدارت یزدان
در عالم بمانی جاویدان
در دلها بود مهر ایران

مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران

ای ایران
عشق تو سرنوشتم
ایران

ما همه، ما همه، نونهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم
ما همه، ما همه، نو نهال ایرانیم
ما همه، ما همه، همدل و هم پیمانیم
ما همه در پناه یزدانیم

مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی
ایران

ما اکنون به یک صف پیوستیم
در یک ...همه یک دل هستیم
با قلبی به خوشحالی لبریز
...وقتی ...
پیوستیم همه با رستاخیز
مهد آزادگانی
ای ایران
کشور جاویدانی

بعدها آنرا بصورت آهنگ در
آوردند که این آهنگ برای اولین بار برای سرود صبحگاهی مدارس  در سال ۱۳۵۳ توسط انوشیروان روحانی ساخته شد
برخلاف سرود صبحگاهی  که پس از انقلاب با  مرگ بر این وآن ٬بچه ها صبحگاه  را آغاز و اجرا می کنند ..


#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

فرزاد صیفی‌کاران، بی‌بی‌سی فارسی:

«غزاله ده سال پیش کارت اهدای عضو گرفته بود، قرار بود اعضای داخلی بدنش به چند نفر اهدا شود، اما دادستان آمل مخالفت کرد، گفته بود اجازه نمی‌دهیم یک اسطوره دیگر درست شود...»

این روایت یک منبع آگاه درباره غزاله چلابی، از کشته‌شدگان اعتراضات زن، زندگی، آزادی در آمل است که با بی‌بی‌سی گفت‌وگو است.

غزاله چلابی و شیرین علیزاده، دو شهروند خبرنگاری بودند که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ لحظه کشته شدن خودشان را به واسطه دوربین تلفن‌های همراه‌شان ثبت کردند و به نمادی از سرکوب اعتراضات تبدیل شدند.

این شرحی از آخرین تصاویری است که موبایل غزاله چلابی ثبت کرده است: دوربین می‌چرخد و جمعیت معترض در خیابان را نشان می‌دهد، در دو نقطه آتش روشن شده و صدای زنی از پشت دوربین موبایل می‌آید که می‌گوید «نترسید، ما همه با هم هستیم…» سه بار صدای تیراندازی شنیده می‌شود، و با سومین شلیک، دوربین به زمین می‌افتد، صفحه تاریک می‌شود، سپس صدای جیغ و فریاد جمعیتی که هراسیده‌اند، شنیده می‌شود. این آخرین لحظات زندگی غزاله چلابی است که خودش ثبت کرده است

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

رد رکن رابع
حسینعلی تویسرکانی (متوفی ۱۲۸۶ق)
#شیخیه | #رد_رکن_رابع

مقدمه و تحقیق:
سید محمدعلی دیباجی | عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
رضا مختاری خویی

مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران- دانشگاه مک گیل کانادا

فهرست کتاب:
t.me/nosakh_shii/2756

شیخیه به فرقه‌ای اطلاق می‌شود که با ادعای پیروی از شیخ احمد احسایی در عصر قاجار ایجاد شد، ایشان معتقدند که دین اسراری داشت که تا قبل از شیخ احمد قابلیت بروز آن وجود نداشت و این اسرار توسط شیخ احسایی آشکار شد.
رؤیاگرایی در اعتقادات و ارائه سخنان عجیب، ادعای عصمت ومصونیت از خطا و اشتباه، ادعای اکمال دین، ادعای نیابت از اهل بیت علیهم السلام واعتقاد به وجود رکن رابع در هر عصری به عنوان نائب و باب امام که در قول وفعل عین امام معصوم است، از دیگر اعتقادات این فرقه می‌باشد.
تویسرکانی یکی از مراجع تقلید عصر قاجار چندین کتاب در رد شیخیه نگاشته است؛ کتاب حاضر بخش زیادی از اعتقادات باطل ایشان از جمله موضوع رکن رابع را بررسی کرده است.

فرازهایی از کتاب

مشخصات:
۳۴۴ص| رقعی| جلد سخت
قیمت: ۳۰۰/۰۰۰ت + ۳۵/۰۰۰ت هزینه پست
مجموعا: ۳۳۵/۰۰۰ت
با تخفیف: ۲۷۵/۰۰۰ت
تهیه: @shii_studies1
@nosakh_shii

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

آسیه باکری :
« با چه زبانی بگوییم شهدای ما هیچ نسبتی با شما ندارند؟ ..»

آهنگ   قابل تأملی از  خواننده مشهور «  ابی » که روایتگر  سواستفاده رانت خواران اختلاسگر قدرت طلب و دنیا طلب از نام شهدا در طول 4دهه اخیر است ..

کوچه نسترن ..

شعر از شاعر معاصر ،یغما گلرویی :

این حرفِ یه سربازه ، از غربت یه سنگر
یک نامه ی خون آلود ، از جبهه ی خاکستر
با بوسه به دستای ، مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر ، فردا زیرِ آتیشه
میگه اسم اون کوچه ، اسمِ من نشه مادر
اسمِ نسترن روشه ، چه اسمی از این بهتر
نسترن رو میشناسی ، اون دخترِ همسایه است
میخواستم عروست شه ، اما بعدِ آتش بس
برقِ چشم اون اینجا ، تووی جبهه با من بود
اون دلیلِ جنگیدن ، اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت ، خونِ منو بفروشن
اونایی که بعد از من ، پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسمِ من ، ابزار غضب باشه
خونِ من و هم رزمام ، بازیچه ی شب باشه
نگذاری که اسمِ من ، باطوم بشه توو پهلو
یا تیرِ خلاصی شه ، توو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو ، با عربده میخونن
از بغضِ شبِ حمله ، یک قطره نمیدونن


#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر

به این کانال؛
خبری
اجتماعی
سیاسی
ادبی

بپیوندید

@arezoefarda

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

در میان کر و فر طوفان‌ها،
لهیب جنگ‌ها،
شرنگ تباهی‌ها،
چکاچک شمشیرها،
صفیر گلوله‌ها،
آمد و شد شاهان و فقیهان،
بیداد خلیفگان؛


در برابر
رنگ و دروغ ولایت‌پیشگان،
بساط دین‌خران و ایمان‌فروشان،
نیرنگ ریاکاران،
سنگین‌جانی روحانی‌نامان!
شرارت‌مداری بیدادگران!


در مقابل آن‌ها که نام و نشان و جام و جامه‌ی تو را
دزدیده‌اند!


و دخترانت را یکان‌یکان به مسلخ می‌برند!


"به رغم تمام مدعیانی که منع عشق کنند"!

بر پیشگاه تو ای مقام" انسان"،
مدار سلام و صلح و سکون،
پیام‌رسان خیر و صدق و برکت،
منادی گریان "بای ذنب قتلت"
تفضیل قلم،
شاهنشاه ملک عدم!
محمد!


بر پیشگاه تو زانوی ادب می‌سایم!



نگار ذیلابی

(بازنشر از روز میلاد پیامبر سال ۱۴۰۲ و با سپاس از دوست نادیده‌ام فاطمه
که مرا یاد خودم انداخت...)

تاریخ و تمدن

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

یک وظیفه ی همگانی

سلام و درود هموطنان

آنانی که از وضع موجود ناراضی هستند ابتدا انتقاد می کنند اما باید دانست ، انتقاد شروع خوبی است ولی بدون داشتن هدف، انتقاد می تواند تبدیل به کاری بیفایده شود
انتقاد فقط در راستای هدف معنی دارد

بسیاری از کسانی که جنایت های بزرگی در حق ملت ها کردند، برای جنایت نیامده بودند
آنها انتقاد داشتند ولی برنامه نداشتند
تا حدودی می دانستند چه نباید بشود ولی نمی دانستند چه باید بشود، گم شدند و خود و پیروانشان سر از بیابان برهوت دراوردند

▪▪▪

موارد زیر وظایف همه ی کسانی است که  از وضع موجود ناراضی هستند:

▪مسائل مهم خودتان را بشناسید

بعضی ها برای رسیدن به اهداف خودشان، با بازی با کلمات، کاری می کنند که اولویت هایتان را نشناسید و آنچه مساله ی شما نیست را مساله ی خودتان بدانید

ما با مجموعه ی بزرگی از مسائل مواجهیم  و راه حل آنها نمی تواند دوخطی باشد ، بلکه باید یک برنامه ی جامع داشت
این برنامه ی جامع را مکتب می نامیم

▪با مکاتب مختلف آشنا شوید

مثل مشهوری هست که: "کسی که فقط لندن را دیده باشد لندن را هم نمی شناسد"
آشنایی با مکاتب مختلف باعث می شود مکتبی که از آن دفاع می کنید را بهتر بشناسید

▪از مکاتب تقلّبی دوری کنید

از مدعیانی که با کلمات عجیب و غریب صحبت می کنند دوری کنید
اگر مخاطب یک مکتب ، مردم هستند باید به زبان مردم حرف بزند و دقیقا به آنها توضیح بدهد که برنامه اش برای فردا چیست
سخن گفتن با کلمات عجیب و غریب یعنی فریبکاری


▪مکتب خودتان را انتخاب کنید

با توجه به اولویت هایتان یک مکتب را که بیشتر میپسندید انتخاب کنید و در راه آن تلاش کنید
مردم شایستگی داشتن آنچه که در راهش تلاش نمی کنند را ندارند

▪این پیام را منتشر کنید
▪▪▪

عدالتنامه یک مکتب است اصول و ریشه ها و اهداف آن در کانال عدالتنامه بیان شده است
با مکتب عدالتنامه آشنا شوید


موفق باشید


عدالتنامه

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

یکسره طالبانی شوید!

هر زمان جامعه می رود تا به درد خود بسازد و بسوزد و‌ به تعادل برسد فیل آقایان یاد هندوستان می کند و می روند سراغ حجاب! انگار این مساله شده شاه کلید همه مسائل و معضلات جامعه. مردم تازه داشتند بعد از آمدن دولت جدید و باز شدن برخی روزنه ها برای تنفسی که به شدت به تنگی افتاده بود نیم نفسی می کشیدند که خبر آمد لایحه کذایی حجاب پس از چند رفت و برگشت به تصویب رسید. پوست خربزه ای که تندروهای سیاسی زیر پای دولت و روزنه گشایان جدید انداخته اند! و حالا دادستان کل کشور که تمام گره های کور اقتصادی و اجتماعی را گشوده است به فکر این گره قدیمی افتاده و می خواهد آن را گشوده و بیماری بی حجابی را درمان کند و جامعه را به سمت فلاح و رستگاری ببرد! غافل از اینکه گره ای را که یک حاکمیت خود عامل آن است، جز با تغییر کامل رویه یا تغییر کل آن حاکمیت، گشودنی نیست.

پس از اینکه طالبان در افغانستان بر روی کار آمد از اولین قوانینی که وضع کرد و شدیدا به دنبال اجرای آن بود ایجاد محدودیت برای زنان بود. ممنوعیت تحصیل، ممنوعیت اشتغال، ممنوعیت تفریح و ورزش و محدودیتهای فراوان دیگری که با شدت و حدت درباره نیمی از جامعه افغان اعمال می کنند. زنان افغانستانی حالا می دانند با چه موجوداتی طرف هستند. موجوداتی که در سیرت و صورت، خود را نماینده کامل اسلام به جهان می نمایانند! و زنان بی پناه افغان حتی مورد حمایت مردانشان نیستند تا علیه این ظلم اقدامی کنند و مستاصل و ناامید روزگار می گذرانند!

و اما در اینجا، ایران، ۴۵ سال است حاکمیتی به نام دین روی کار آمده. همان دینی که طالبان ادعای آن را دارد، از ابتدا شعارش آزادی بود و عدم اجبار، اما پس از استقرار، اولین چیزی که اجبار کرد حجاب زنان بود. گویا حل المسائل مشکلات جامعه حجابی است که بر سر زنان باید باشد. با این وجود حضور اجتماعی زنان، حق تحصیل آنان، اشتغال هر چند محدودشان پذیرفته شد. اما در تمام این سالیان رویه واحدی در مساله حجاب دنبال نشد. به عبارتی حجاب و برخورد با حجاب زنان بیش از هر چیز دیگر دچار نوسان بوده است. در این سالها و با تغییرات فرهنگی عمیقی که در جامعه اتفاق افتاد و بالا رفتن سواد و آگاهی زنان، شکل و شمایل آنان نیز دچار تحولات اساسی شد و حجاب مقبول سالهای اول به پوششی محدود کاهش پیدا کرد تا جایی که باحجاب امروزی همان بدحجاب دیروزی است. از طرف دیگر نگاه جامعه متدین به این امر نیز از حامیان حداکثری به دخالت دولت، به حداقل کاهش پیدا کرد و امروزه اکثریت مردم تکثر پوشش را پذیرفته اند. پس از اتفاقات ۱۴۰۱ نگاه مردان جامعه نیز به زنان که با شجاعت پرچمدار تغییر شده بودند دگرگون شد.
و حالا که پس از مدتی دوباره حاکمیت به پله اول برگشته و قصد دارد قدرت خود را دوباره با زنان بیازماید با جامعه ای طرف است که حامیان اجبار حجاب در آن به حداقل رسیده است و اکثریت نه خواهان بی بند و باری و بی عفتی، که خواهان حق انتخاب چگونه زیستن زنان و البته در چارچوب عرفی معقول است. و زنان و دختران زیادی که محصول تربیت‌ خود این حاکمیتند، از تمام اصولی که در آموزش رسمی به آنها آموخته اند عبور کرده اند.

به نظر می رسد وقتش رسیده تا حاکمیت تکلیفش را با دین و مردم روشن کند. اگر خواهان دین طالبانی است همچون طالبان چهره واقعی خود را بنمایاند! وگرنه این همه با روان مردم بازی نکرده و بیزاری از دینی که هیچ گاه به دنبال اجبار حتی در اصل پذیرش دین نبوده را بیش از این نکند.

✍فرشته مزینانی
/channel/iranazadvaabad

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔹 ده تفاوت میان ایران و کره جنوبی در مسیر توسعه یافتگی!

@solati_mehran

مهران صولتی


☘ ایران و کره جنوبی اگر‌چه از نظر وسعت و منابع طبیعی به شدت با یکدیگر متفاوت‌اند ولی در دوران کنونی بسیار با هم مقایسه می‌شوند. شاید به این دلیل که رویدادهای بعد از سال ۱۹۷۹ و دهه های متعاقب آن در سرنوشت هر دو مملکت بسیار تاثیر گذار بوده است. در ایران انقلاب ۵۷ مسیر کاملا تازه و پیش‌بینی ناپذیری را فراروی کشور قرار داد ولی در کره ترور ژنرال پارک تحول مهمی در گذار کشور از اقتدار‌گرایی به دموکراسی، و تعمیق توسعه‌یافتگی آن محسوب می‌شود. شاید به جرئت بتوان گفت در این مدت دو سرزمین دقیقا روی دو پیکان با جهت‌های کاملا مخالف حرکت کرده‌اند به‌طوری که اگر از امروز به مدت ۲۱ سال رشد مداوم ۱۰ درصدی داشته باشیم تازه به وضعیت امروز کره جنوبی می‌رسیم. حال با این اوصاف می‌کوشیم تا به برخی از تفاوت‌های دو کشور در مسیر توسعه‌یافتگی اشاره کنیم:

✅ کره جنوبی در چهل سال اخیر کوشیده تا بخشی از نظم اقتصادبنیاد جهانی باشد و به افزایش سهم خود از آن بپردازد در حالی‌که ایران در این‌مدت سعی کرده تا با تردید در اوضاع جهان داعیه تغییر و مدیریت آن‌را داشته باشد!

✅ کره جنوبی اقتصاد خود را بر بنیان سرمایه‌داری بنا کرد و رشد اقتصادی را اولویت خویش قرار داد اما اقتصاد ایران با تاثیر پذیری  از اندیشه‌های چپ به دولتی کردن همه بخش‌ها و نهادینه کردن ناکارآمدی‌ها رسید!

✅ کره جنوبی با تقویت بخش خصوصی (شرکت‌هایی مانند هیوندای و سامسونگ) آن‌ها را شریک اقتصادی خود قرار داد ولی ایران با تضعیف بخش خصوصی آن‌ها را در اقتصاد دولتی ناکارآمد منحل کرد!

✅ در کره جنوبی یارانه‌ها به تولید‌کنندگان بخش خصوصی تعلق گرفته و باعث رونق تولید در شرکت‌های چندملیتی شدند در حالی‌که در ایران یارانه.ها به مصرف کننده داده شد و در هجوم تورم افسار گسیخته هرز رفت!

✅ کره جنوبی در دوگانه؛ رشد/ عدالت، اولویت را به رشد اقتصادی داد و در نهایت با ایجاد دولت رفاه به عدالت نیز دست یافت در حالی‌که ایران اولویت را به عدالت داد و با ناکامی در دستیابی به توسعه، فقر را عادلانه در میان مردم توزیع کرد!

✅ کره جنوبی به دلیل فقدان نفت و سایر منابع طبیعی موفق شد در سراسر کشور نهضت تولید و کارآفرینی ایجاد کند در حالی‌که ایران با اتکای به درآمد بادآورده نفت کارآفرینی و بخش خصوصی واقعی را نابود کرد!

✅ کره جنوبی حاکمیت یگانه دارد و در ساختار سیاسی آن رئیس‌جمهور بالاترین مقام کشور محسوب می‌شود حال آن‌که در ایران نوعی حاکمیت دو‌گانه و ساختار موازی وجود دارد که مانع اصلی بر سر راه توسعه‌یافتگی محسوب می‌شود!

✅ کره جنوبی از سرمایه‌داری آغاز کرد و به دولت رفاه رسید که در آن رشد اقتصادی با کاهش فاصله طبقاتی و ضریب جینی همراه شد در حالی‌که ایران از اقتصاد دولتی شروع کرد و با کاهش رشد اقتصادی به افزایش نابرابری و بی‌عدالتی رسید!

✅ کره جنوبی در اقتصاد استراتژی توسعه صادرات را برگزید و توانست به بازارهای جهانی برای تولیدات خود دسترسی یابد در حالی‌که ایران با فهم نادرست درباره خودکفایی استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کرد و شانس خود را برای جهانی‌شدن اقتصاد از دست داد!

✅ کره جنوبی در چهاردهه گذشته از یک حکمرانی خوب (دولت اقتدارگرای با ظرفیت) به یک حکمرانی بهتر (دولت دموکراتیک) گذر کرد در حالی‌که ما در ایران هرگز از وجود یک حکومت با ظرفیت برخوردار نبوده‌ایم!

@solati_mehran

#توسعه
#ایران
#کره_جنوبی

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

‍👁‍🗨روزنگار تاریخ زنان

مه‌لقا ملاح (۳۱ شهریور ۱۲۹۶ – ۱۷ آبان ۱۴۰۰) بنیان‌گذار سازمان غیردولتی زیست‌محیطی جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست بود. از وی به عنوان «مادر محیط زیست ایران» یاد می‌شود.

◽️مادر مه‌لقا، خدیجه افضل وزیری و مادربزرگ وی بی‌بی‌خانم استرآبادی از زنان پیشگام عصر خود بودند. پدرش آقابزرگ ملاح به دلیل داشتن منصب دولتی در شهرهای مختلف ساکن می‌شد و به همین دلیل، مه‌لقا در شهرهای مختلفی مانند مشهد، قوچان، اصفهان، دامغان، همدان، و کرمانشاه تحصیل کرد.

◽️او پس از تحصیل در فلسفه و علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران مدرک کارشناسی ارشد علوم اجتماعی گرفت و برای ادامهٔ تحصیل به پاریس رفت و در دانشگاه سوربن علوم اجتماعی خواند و با مدرک دکترا به ایران بازگشت. در فرانسه دورهٔ کتاب‌داری نیز در کتاب‌خانه ملی فرانسه گذراند.

◽️مه‌لقا ملاح در بازگشت به ایران در کتابخانه دانشگاه تهران مشغول کار شد و پس از مدتی در سال ۱۳۴۷ به ریاست کتابخانهٔ مؤسسهٔ تحقیقات روان‌شناسی برگزیده شد.

◽️او پس از بازنشستگی همه وقت خود را در راه مبارزه برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست گذاشت.

◽️مه‌لقا ملاح در سال ۱۳۷۳ با مشارکت همسر و چند استاد دانشگاه، سازمان غیردولتی زیست‌محیطی جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست را بنیان گذاشت. این سازمان در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۴ رسماً اعلام موجودیت کرد.

◽️مه‌لقا ملاح در هفدهم آبان ۱۴۰۰ در سن ۱۰۴ سالگی و براثر کهولت سن درگذشت

▪️▪️▪️

💬‏ از مستند «همهٔ درختان من»، ساختهٔ رخشان بنی‌اعتماد، ۱۳۹۲، دربارهٔ «مه‌لقا ملاح»:

💬 «من، دختربچه‌ای بودم که با مادرم در خیابان‌ها راه می‌رفتیم و مردم به ما سنگ‌ریزه پرت می‌کردند. مادرم روزنامه‌نگار بود. برای حق و حقوق زن‌ها می‌نوشت. مبارز بود. فعال اجتماعی بود.

◽️در دورهٔ قاجار زمانی که زنان با چادر بلندِ سیاه و روبندهٔ سفید از خانه بیرون می‌آمدند، چادر نداشت و با پوششی رفت و آمد می‌کرد که شبیه آنها نبود.

◽️لباس ساده و راحتش را خودش دوخته بود تا دست‌هایش آزاد باشند. من و مادرم در کوچه‌ها راه می‌رفتیم و سنگ می‌خوردیم و درد می‌کشیدیم، ولی مادرم به من می‌گفت:

«گریه نکن! این مبارزه است. یادت باشد مثل آنها نبودن، یک مبارزه است. پس گریه نکن.»

◽️یه روز بهش گفتم مادرم آخه برای چی اینقدر تحمل کردی ؟
یه نگاهی به من کرد و گفت:
برای اینکه تو توسری نخوری.


▪️از گفت‌وگوهای «مه‌لقا ملاح»، کهن‌سال‌ترین فعال محیط‌زیست ایران و کتاب‌دار و مقاله‌نویس، دربارهٔ مادرش، «خدیجه افضل وزیری»، نویسنده، روزنامه‌نگاری که در مورد حقوق زنان در ایران می‌نوشت.

#مه‌لقا_ملاح
#خدیجه_افضل_وزیری
#بی‌بی‌خانم_استرآبادی
#زنان_تاثیر_گذاز
#روزنگار_تاریخ_زنان
به بهانه ۳۱ شهریورماه زادروز مه‌لقا ملاح؛ کتابدار و فعال محیط زیست اهل ایران
🔗 از صفحه محترم جامعه شناسی زن روز

جوش دریا

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

دانشگاه‌های بی‌نفس!

✍️ رحیم قمیشی

۳۴ سال پیش همزمان با ورودم به دانشکده حقوق دانشگاه تهران، با تعجب دیدم دانشجویان در حیاط دانشکده متحصن شده‌اند.
دانشجویان به اخراج سه استاد دانشکده اعتراض داشتند، یادم هست یکی از آن‌ استادها دانشمند کشورمان آقای جواد طباطبایی بود.
دانشجو‌ها می‌گفتند هم باید رئیس نالایق دانشگاه تهران عوض شود و هم استادهای اخراجی برگردند.
کلاس‌ها را تعطیل کرده و همه به تحصن نشسته بودند.

با دامنه‌دار شدن تحصن در سایر دانشکده‌ها وزارت علوم مجبور شد رئیس دانشگاه را تغییر دهد، یادم هست آن موقع آقای دکتر عارف شد رئیس جدید دانشگاه تهران. اما تحصن تمام نشد!
- فقط رئیس عوض شود برای ما چه فایده‌ای دارد!؟ استادها باید برگردند.
آقای عارف به محل تجمع دانشجویان آمد، التماس که به کلاس‌ها برگردیم تا شخصاً موضوع را حل کند.
دانشجویان قبول نکردند.
تا استادها برنگردند کلاس بی کلاس.
دانشگاه بود و عظمت روح سرکش دانشجویان!
قدرت بلامنازع در دست دانشجویان بود.

نمی‌دانم چه کردند که بیشتر دانشگاه‌ها تبدیل شدند به قبرستان‌هایی سوت و کور.
دانشجویانی بی‌انگیزه، اساتیدی بی‌تفاوت.
استاد اخراج کنند، معلم زندان کنند، نیازی به هیچ توضیحی نیست.
هر چه حاکمان بفرمایند
هر چه حراست امر کند
آئین نامه انضباطی اجازه نمی‌دهد حتی سؤال شود. تجمع و تحصن که دیگر هیچ!
اساسا چرا اساتید دانشگاه‌ها هیچ نقشی در تعیین روسای دانشگاه‌ها و دانشگاه‌ها ندارند؟
چرا نظر معلم‌ها در ساختار مدارس و آموزش و پرورش هیچ ارزشی ندارد.
چرا دانشجویان شده‌اند ربات‌هایی درسخوان!

در هر کجای دنیا زندان کردن یک استاد دانشگاه، یک ننگ است برای حاکمیت. لکه ننگی پاک نشدنی!
در هر کجای دنیا یک وکیل را ببرند زندان حاکمیت بی‌آبرو می‌شود.
در کره زمین به‌جز دیکتاتورها، جرئت نمی‌کنند شخصیت‌های فرهنگی، اموزشی و دانشگاهی را حبس کنند.
دکتر محسن برهانی در آغاز سال تحصیلی چرا در سلول است؟ دکتر مدنی چطور؟ و بسیار معلمان و اساتیدی که شهرت آن دو را ندارند.
وقتی که دانشگاه‌ها در خوابند.

شک ندارم دانشجو همان دانشجوست
اما دانشگاه‌های ما دیگر نفس نمی‌کشند.
آنها برایشان مهم نیست مهمترین قشر تزریق امید و سرزندگی در اجتماعند.
شده‌اند پادگان‌هایی با فرماندهی بسیج و حراست‌ها
و حجاب بان‌های استخدامی
اساتیدی تحقیر شده
و دانشجویانی ترسانده شده

اگر به دانشجویان و دانشگاه‌ها گفتند نفس کشیدن ممنوع است
چه خواهند کرد.
آیا زندانی بودن اساتید و نبودن مدرسان آزاد اندیش برای آنها مهم است؟
و بناست تحرکی نشان دهند؟
یا منتظر نمره بهترند!!
و زودتر فارغ‌التحصیل شدن.
آیا دانشگاه‌های نیمه‌مرده ما
نفسی خواهند کشید!؟
اگر جامعه دانشگاهی ما بمیرد
اگر معلمان ما بی‌تفاوت و منفعل شوند
اگر دانشجوها سرشان تنها در کتاب‌های درسی‌شان باشد
آیا جامعه ما
هرگز روی پیشرفت و توسعه را خواهد دید؟
به نظر من که "خیر".

@ghomeishi3

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

💾 ربات دانلود از اینستا: @instasave_bot

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

پایان بازجویی که خود را عالیجناب تاریکخانه بازجویی می‌دانست

علی افشاری
امروز رضا سراج، سربازجویم در یکی از سخت‌ترین دوره‌های بازداشت بعد از تحمل بیماری رنج‌بار مرد! تصویرش جلوی چشم است. روزی که به نام بازجو علوی بر سرم داد زد که‌ تمام شد دوران جولانت! حالا باید تاوان پس بدهی! من که چشم‌بند داشتم پوزخندی زدم و گفتم فقط در مورد موضوعات تفهیم اتهام شده جواب می‌‌دهم. او‌ فریاد زد نه این بار فرق می‌کند! کشمکش شروع شد. عواملش دست به کار شدند. اول با فحاشی و بی‌خوابی دادن و بعد کتک! از اوین به ۵۹ منتقل شدم در یک وضعیت وحشتناک. پتو پیچیده شده در صندلی‌های عقب ماشین خیابان های مسیر را چندبار طی کردم. بعد از دو ماه مقاومت، فرو ریختم. مسرور از پیروزی چشم‌بند را در آورد و گفت حالا باید جبران کنی. چنان مغرور از پیروزی بود که خود را قهرمان صحنه می‌ دانست که به میانجی مرادش باید سوژه را به ابژه تحقیرشده تبدیل کند و انتقام همه لحظاتی را بگیرد که جرات کرده بودم، اقتدار ولی‌فقیه جائر را در ملاء عام به چالش بطلبم.
‏ناامیدانه آرزو می‌کردم که روزی بیاید که از شرش خلاص شوم. او از هر فرصتی برای تحقیر و زخم زبان زدن دریغ نمی کرد. رئوس مصاحبه تلویزیونی اجباری را دیکته کرد. کارگردان آن فیلم مضحک بود. هنگام مصاحبه با مجری بی‌شرم صدا و سیما که خوش رقصی را به اوج رسانده بود، در پشت دوربین بود و با چشم‌هایش اشاره می‌کرد که دیکته‌ها را باید در پاسخ به سئوال‌ها بگویم. من در هم شکسته بودم و در عین حال متحیر از آن مصاحبه‌گر وقیح که صحنه را می‌دید و به روی خود نمی‌آورد! اما فیلمبردارها آنقدر وجدان داشتند که از خجالت روی‌شان را برگرداندند تا چهره‌ مغمومم را نبیند. زبانم به سختی در دهان می‌چرخید. آن لحظه آنقدر در بحران آنی غرق بودم که به هیچ چیز جز خلاص شدن از آن جهنم و حداقل سازی وادادگی فکر نمی‌کردم. پهنای ذهنم آن چنان نحیف شده بود که فشار وجدانم را متوجه نمی‌شد.
‏به سلول برگشتم. چند روز به اشک و اندوه گذشت اما کم کم خشم بر وجودم مستولی شد. ندای وجدانم بعد از رها شدن در سلول انفرادی فعال شد. اول فکر کردم که به ته خط رسیدم. در پی خودکشی بودم اما به خودم نهیب زدم که مرگ ناشی از برگشتن مرجح است. برخاستم و از خدا طلب نیرو کردم. آنجا بود که به عینه دریافتم که همه چیز در ذهن و اراده است. در واقع من در خود فرو ریخته بودم و تیم بازجویان مسلط شده بودند. اقتدار آنها پوشالی بود. از فرصت آمدن منشی قاضی برای امضای برگه ابلاغ تمدید بازداشت موقت استفاده کردم و نوشتم همه اعترافات و مصاحبه زیر فشار بوده است. منشی «سید مجید پورسیف» خشکش زد. فردا قاضی سراسیمه آمد که چه می‌گویی! گفتم دیگر بازجویی به علوی پس نمی‌‌‌دهم. شب شکنجه گر که خود را «ثابتی» می‌نامید آمد، هر چه تهدید کرد و فحاشی کرد، اعتنایی نکردم. فشارها شروع شد ولی من به مدد تغییر اراده آدم دیگری شده بودم. دیگر برایم هیچی مهم نبود. مرگ را پذیرفته بودم. باورم نمی‌شد که چگونه مقاومت صحنه را عوض کرد. بازجوی مهندس سحابی که خبیثی دیگر بود را آوردند. این بار آنقدر شجاع شده بودم که رو در رویش هر چه می‌خواستم، می‌گفتم و سناریوی‌شان را به رویش می‌کشیدم. صدای ضجه علوی در اتاق بغلی را می‌شنیدم. حالا دیگر جای‌مان عوض شده بود. او فروریخته بود و من در حال بازسازی بودم. همه تلاش‌های اطلاعات موازی برای محروم کردنم از حق خود بودن دود شده بود! هر چه روز های فرو ریختن جانکاه بود اما روزهای بعد از بازسازی مقاومت با شکوه بود و جلا دهنده روح. اما هدفم فقط روشنگری بود و بازسازی خودم و مبارزه با ساختار سرکوب، شکنجه و اعتراف گیری‌های اجباری و تواب‌سازی!
‏دنبال انتقام نبودم و کوشیدم تا اجازه ندهم کینه و خشم کور بر وجودم مستولی شود. در لحظه ای که باور نمی‌کردم آزاد شدم. دیگر سراج را ندیدم. او بعدا به روی صحنه آمد و شد تحلیلگر و مقام امنیتی!
‏در اولین فرصت که هویت واقعیش را شناختم، علیه او‌ افشاگری کردم تا آشکار شود که چه ناانسان‌هایی در رسانه‌ها و نهادهای امنیتی حضور دارند؛ عناصر جاه طلب و تباهی که برای رشد فردی و ایدئولوژی شوم پا بر روی همه موازین اخلاقی و دینی می‌گذارند.
‏تردید ندارم که او باوری به خداوند و روز بازخواست نداشت؛ فقط دنبال پرونده‌سازی به هر طریقی بود. می‌‌دانست همه طرهاتی که می‌خواست بنویسم دروغ است اما با فشار روانی و جسمانی از طریق شکنجه‌گرانش می‌خواست آن دروغ‌ها به دست من نوشته شود تا اینگونه ادعاهای خامنه‌ای مستند شود.
‏او که خود را حاکم مطلق اتاق بازجویی تصور می‌کرد نمی‌‌‌‌دانست که مرگ در زمانی که انتظارش را ندارد، سراغش می‌آید و با نامی ننگین پرونده زندگی‌اش بسته می‌شود. او قبل از مرگ زودهنگام، تنزل مقام پیدا کرد و مردنش مصداق «عدم امکان، امکان» شد!
@Aliafshari52

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

خاطرات حاج سیاح، بخش چهارم

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰آگهی🔰🔰

Читать полностью…

ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

▪️معرفی کتاب: برگ‌هائی از کارنامۀ دولت جنگ

کتاب کارنامۀ دولت جنگ، برگ‌هائی از کارنامۀ این دولت و عملکرد آخرین نخست‌وزیر ایران را در دوران جنگ تحمیلی به بحث می‌گذارد؛ دورانی که دولت مجبور بود همزمان با ادارۀ معیشت مردم، تدارک جبهه‌های جنگ را نیز بر عهده بگیرد. بر خلاف روایت‌های رسمی موجود از آن دوره که به خصوص برای نسل جوان آکنده از ابهام است، این کتاب بر مبنای داده‌های معتبر تاریخی، با سبکی انتقادی و به دست افراد متخصص و صاحب‌نظر به نگارش در آمده است. ضمناً نویسندگان این مقالات که بعضی از ایشان در آن زمان مسئولیت‌های اجرائی بر عهده داشتند، در انتخاب رویکرد و رهیافت‌شان آزاد بودند و همین امر تنوعی بی‌نظیر به این مجموعه بخشیده است.

نام کتاب: کارنامه دولت جنگ
به کوشش: سید علیرضا حسینی بهشتی، عباس ملکی
قطع: رقعی
چاپ: دوم
تعداد صفحات: ۳۲۴

#انتشارات_روزنه #کتاب

🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف ویژه
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب

کسی_تنهاست_که_کتاب_نمی‌خواند

▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه

☎️ 02188721514

Читать полностью…
Subscribe to a channel