عالیجناب سولژنیتسین چهل و پنج سال پیش به رهبران شوروی توصیهای کرد برای اصلاح عملکرد غلطشان. خوشبختانه رهبران شوروی به این توصیه گوش نکردند و ساقط شدند و جهان را از شر خود رهانیدند.سولژنیتسین گفت:
آقایان عرض اندام در صحنه جهانی را داوطلبانه رها کنید و به رتق و فتق امور داخلی بپردازید. بیائید کمی از خیال پردازی نافرجام در عرصه سیاست خارجی دست بردارید...از این مسابقه چشمگیر،اما بی حاصل،در عرصه فضایی و تسلیحاتی دست بردارید.از مسلح کردن خودمان و دیگران دست بردارید و در عوض توجه خود را معطوف سازندگی کشورمان کنید....امروز برای ملت ما آبادانی و توسعه اقتصاد ملی بسیار مهمتر از گسترش نفوذ در خارج کشور است.به گواهی تاریخ، کشورهایی که سازنده امپراتوری ها بودهاند همواره زیان اخلاقی دیدهاند....رهبران ما حق ندارند که به دنبال اهداف انترناسیونالیستی باشند و سرمایه های ملی را صرف آن کنند،در حالی که ملت خودمان اخلاقا رو به تباهی و انحطاط میرود.....تکرار میکنم نباید بیش از این در پی رویای عظمت طلبانهی فتح جهان باشید.باید برای همیشه از این هدف ها چشم بپوشید وگرنه عاقبت روزی همه چیز بر سرمان خراب خواهد شد.قاره ها و کشورها سر جای خودشان باقی میمانند،شما نمیتوانید از مسکو برای آنها تعیین تکلیف کنید ...شما باید حل مسائل داخلی را در سرلوحه کارهای خودتان قرار بدهید و به رشد سالم و اخلاقی ملت بیندیشید....به فکر تربیت کودکان و نجات آب و خاک روسیه و سالم سازی محیط زیست باشید نه در بند تسخیر فضا و رسالت من درآوردی جهانی....
از کتاب «به زمامداران شوروی» نوشته سولژنیتسین ترجمه دکتر رضا.
/channel/gzeng
لینک کانال....
مارا به دوستان خود معرفی کنید...
🔻سهم سلامت از تولید ناخالص ملی به زیر ۴ درصد رسیده / سفره سلامت مردم از سفره سلامت مسئولین جدا شده است
علیرضا لطیفی، پزشک و فعال رسانهای:
سلامت یکی از وظایف حاکمیت است؛ پس اگر سلامت مردم مهم است باید هزینههای آن را بدهیم. سهم سلامت از تولید ناخالص ملی به زیر ۴ درصد رسیده است در صورتی که حداقل باید ۸ درصد باشد. نتیجه این موضوع دلسردی همکاران پزشک شده است.
سفره سلامت مردم از سفره سلامت مسئولین جدا شده است. شاهدیم ارگانها و نهادهای مختلف برای خودشان بیمارستان خاص میسازند و بیمه خاص تعریف میکنند اما مردم عادی باید از خدمات زیر حداقلی بخش دولتی استفاده کنند و مسلما ناراضی هم خواهند بود./شفقنا
@chaalesh24
🔴 متن کیفرخواست و رای دادگاه مبنی برمحکومیت مجدد بنده به زندان
اینجانب شهاب الدین
(محمدحسن)حائری شیرازی به جرم بیان نظراتم در کانال ویرایش ذهن و اینکه گفته ام نباید ایران را فدای فلسطین کرد مجددا به زندان محکوم شدم.
1آذر 1403 شیراز
/channel/virayeshe_zehn
اگر تشخیص داده شود حاکمان، ضداسلام عمل میکنند، قیام مسلحانه جایز می شود. دادن مالیات حرام است. ندادنِ پول آب و برق جایز می شود.
فریادِ درون (سید محمد ناظمزاده)
@smnazemzade
🏠🏢🏘🌆
سپهر بالابر ایمن سازنده ونصب کننده انواع آسانسور و بالابر هیدرولیک و وینچی درمدلهای متنوع
مهندس فیض
❇️+989121797150
❇️02166292861
https://instagram.com/sepehr_balabar?igshid=MGNiNDI5ZTU=
۱. سفرنامه خارجۀ حاج سیاح بخش یکم - نوشته حاج محمد علی سیاح محلاتی
با صدای: ح. پرهام
ادیت وفنی : گ. جاسمی و ح. عزت نژاد
موزیک: ب. شاهیده
t.me/PersianAudioBooks1
/channel/iranazadvaabad
روغنی زنجانی رییس سابق برنامه و بودجه
در نظام مالی ما، حاکمیت دو خزانه دارد:
خزانهی دولت و خزانهی رهبری.
ما در هیچ جای دیگر دنیا چنین چیزی نداریم
(در خزانه رهبری درآمدهای نفتی و گازی هست که برای جبهه مقاومت هزینه میشود
اما در خزانه دولت فقط درآمدهای مالیاتی است !!!
دولت با کسری شدید بودجه یا باید از گرده مردم بودجه را تراز کند یا پول چاپ کند و تورم را ببرد بالا)
@poshtpardeha
/channel/iranazadvaabad
در ماهی که گذشت اخبار مربوط به آخرین حد از خشونت علیه زنان یعنی قتل، همهٔ ما را غافلگیر کرد. بهویژه که بار دیگر نشانمان داد خشونت علیه زنان، فراطبقاتی است و متغیرهایی همچون تحصیلات و طبقهٔ بالا، مصونیتی در برابر خشونت ایجاد نمیکنند. این در حالی است که بیش از یک دهه از بحثها دربارهٔ لایحهٔ منع خشونت علیه زنان که بعدها به لایحهٔ «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» تغییر نام داد، میگذرد و این لایحه همچنان در مجلس مسکوت باقی مانده است.
به بهانهٔ اکران مستند «نفس دوم» دربارهٔ خشونت علیه زنان و ابعاد آن گفتوگو میکنیم.
ثبتنام در تلگرام:
@shak_space
دریغ است ایران که ویران شود!
در سفر به اصفهان و دیدن دوباره نقش جهان، داغ دلمان تازه شد از این همه ظرفیت معطل مانده و زیبایی محروم از دیدار زیباجویان جهان! و یادمان آمد صف طولانی توریست ها برای دیدن مسجد ایاصوفیه استانبول را! بنایی که گرچه باشکوه بود و عظیم و دیدنی، اما آن کجا و این همه ظرافت و لطافت و رنگ و زیبایی آثار باستانی اصفهان کجا؟ آثاری که علاوه بر زیبایی ظاهری، عمق و صفای باطن آفرینندگان آن نیز در وجود انسان می نشیند و با بیننده سخنها دارد از اعماق تاریخ و تلخ و شیرینی که بر این وطن رفته است. و افسوس که ما در دوران رو به افول این وطن زیبا هستیم! هر چند قطعا ققنوس وطن دوباره از خاکستر سربر آورد و زایشی دوباره کند.
اصفهان با تمام زیبایی ظاهری و همگونی بناهای جدید و قدیمش که نشان از مدیریت درست در این زمینه دارد، اما به خاطر سیاستهای کلان آبی و سو مدیریت در این حوزه، آینده تاریکی را انتظار می کشد. فرونشستهای پی در پی و آسیبهای وارده بر زیرساختهای شهری و حتی تخریب بناهای تاریخی، زنگ خطری است که سالهاست به صدا درآمده و گوشی شنوا و دلی بینا نمی یابد. شنیدن این خبر دهشتناک که اصفهان ده سال دیگر بیشتر سر پا نمی ماند، دل هر ایرانی را می گدازد. امید که ریل قطار پیشرفت از رفتن به سوی قله های موهوم، به سمت آبادانی ایران تغییر مسیر دهد.
شبی در شهرضای اصفهان در جوار امامزاده شاهرضا و در کاروانسرایی از عهد صفوی که توسط ملک التجار، (تاجر خیر آن دوران) برای استراحت مسافران ساخته شد و پس از بازسازی اینک تبدیل به هتل سنتی شده است، منزل کردیم. بنایی خشتی آجری که ظاهر آن با مصالح جدید بازسازی شده تا مسافران این روزگار از امکاناتی که چهارصد سال پیش رهگذران این بنا خوابش را هم نمی دیدند(مثل آب و برق و تلویزیون و تلفن و...) استفاده کنند. با رشد سریع تکنولوژی شاید ما هم امروز خواب امکانات مسافرانی که چهل سال بعد (در صورت ماندگاری این بنا) از آن بهره مند می شوند را نبینیم!
افسوس که این بناهای زیبا با این همه آرامش سمعی و بصری و روانی، خالی و بدون مسافر است!
با دیدن این کاوانسرای قدیمی به یاد کاروانسرای بسیار زیبای مزینان، زادگاه اجداد خود افتادم که متروکه به حال خود رها شده و مسکن وحوش و پرندگان است. در حالی که با جاده پرتردد تهران مشهد، با عبور میلیونها مسافر در سال، تنها ۷ کیلومتر فاصله دارد. حال که تمام راههای ورود توریست خارجی به کشور را بسته و ایران را منزوی کرده اید، لااقل از ظرفیتهای فراوان آن برای استفاده گردشگران داخلی استفاده کنید.
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹
🧮 هر که کتاب دستدو خرید
منت قیمت هنگفت کتب را نکشید
📚کتاب فرصت
ارائهی کتابهای دستدو مطرح قدیمی و جدید
با قیمت مناسب 💸
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
📕 @ForsatBook 👈
🔴رنج بزرگ
◽بزرگترین رنجی که ساختار حاکم به مردم وارد میکند احساس تحقیرشدگی است. مردم وقتی بودجههای کلان دستگاههای عریض و طویل و بیخاصیت را میبینند، وقتی وام های کلان به صاحبان منافع و نه نیازمندان واقعی را میبینند، وقتی هر روز از امکان خانهدار شدن بیش از پیش محروم می شوند، وقتی یک شبه قیمت ماشینهای غیر استاندارد چند برابر میشود، وقتی در سرزمینی که بزرگترین ذخایر طبیعی جهان را دارد، در ناترازی عظیم انرژی به سر میبرند، وقتی تورم لجامگسیخته وحشیانه، همچون شلاقی بر صورت و گرده ایشان فرود میآید، وقتی نوع انتخاب پوشش به دستمایه ابتذال با ابزارها و کلینیکهای ضدعلمی بدل میشود، وقتی هوای آلوده نفس کشیدن آدمیان را دشوار را میکند، تحقیر جان او را می بلعد.
▫️این تحقیر از سویی تبدیل به خشونت با ارجاع به محیط بیرونی می شود و از آن فاجعه آبان ۹۸ و جنبش مهسا زاده میشود و از سویی تبدیل به خشونت درونی میشود و از آن افسردگی و اضطراب و بیآیندگی و خودکشی متولد میشود.
▫️شما نمیتوانید به طور سیستماتیک یک جامعه زنده را تحقیر کنید و انتظار داشته باشید هیچ اتفاقی نیفتد. طرفه آنکه در این شرایط انتظار دارید جوانان خانواده تشکیل دهند و فرزند آوری بکنند؛ آن هم فرزندان متعدد. همین انتظار هم خشمآفرین است. یعنی اساسا نمیبینید، درک نمیکنید، به جا نمیآورید، اعتبار نمیبخشید به رنج و اضطرار و بیافقی و له شدن جوانان در زیر سیاستهای کلانی که تا این حد احساس تحقیرشدگی را به عموم جامعه تحمیل میکند.
✍🏻 #علی_نیکجو
#رشته_توییت
#روان_پژوهی_سیاسی
/channel/seyyedhashemfirouzi
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
خفقان: مجازاتی برای تمام فصول
شايد تصور كنيد"حرف نزن"/تعبیر محترمانهی خفه شو!" يك دستور آمرانه یا ناسزاست و مخاطب مطیع این دستور چقدر صغیر وفاقد عزت نفس است! اما اين دستوری است که هر روز در جامعهی ما در فضایی ارباب-رعیتی (و فارغ از بدیهیترین حقوق شهروندی) مکررا به مردم و از جمله دانشگاهیان القا میشود: آقای دکتر، خانم دکتر، متخصص تاریخ و جامعهشناسی و فلسفه و ...که دهههاست زندگیات وقف دانش و فضیلت است و پیش خودت خیال میکنی صدایت شنیده میشود، خیر! تو هم در زمرهی بیصدایان هستی! لطفا سکوت کن! هیس! رعایا فریاد نمیزنند! حتی حرف هم نمیزنند چه رسد به فریاد! حالا عريضهای، "تظلمی"، التماس و توبهنامهای بود بلامانع است!
اگر خیلی راه دور نرویم همین چند وقت پیش برخی از همکاران، خیرخواهانه پیام دادند که فلانی برای اینکه کار بازگشتات به دانشگاه درست شود و بهانهجویان باز سنگی در میان نیاندازند مدتی حرفی نزن و چیزی ننویس! استادم (از استادان قدیمام که از دوره لیسانس شاگردش بودم و انسان خیرخواهی است و اکنون در وزارت علوم مقامی دارد و از روز انتصابش همه به من هم تبریک میگفتند که دیگر غمیت نباشد که با وجود آقای دکتر، کار بازگشت استادان با اشارهی قلمی حل میشود)، در نخستین توصیهها گفت: لطفا چیزی ننویسید تا کار سخت نشود، انشاءالله مشکل رفع میشود و برمیگردی سر خانه و زندگی و شغلات! ... خانهای که در پی تعلیق، از تهران به تبعیدگاهی در حاشیه پرتاب شده و زندگیای که به سبب دوری از فرزند، هر روزش برای هردومان شرحی از ابسوردیته و عصیان کامویی و رنجی سیزیفوار است و شغلی که بعد از بیست سال باید برای به دست آوردنش ساکت و بیصدا باشم!
دو ماه پیش، از اطلاعات سپاه "بازجوی محترم" دوبار با شماره پرایوت زنگ زد (همان بازجویی که در بدو تعلیق در پاییز ۱۴۰۱ با نهایت "احترام و لبخند" چندین ساعت درباره محتوای کلاسهایم با ذکر رفرنس و با جزییات، پرسشهایی مطرح و تفهیم اتهام کرد که چرا به چنین مجازاتی مفتخر گشتهام! اینکه مثلا چرا به آقای خمینی گفتهام آقای خمینی و در پاسخ دانشجو به آدرس و متن دقیق یکی از سخنان شگفت او ارجاع دادهام! در واقع میگویند چرا گفتهای فلانی چنین گفته، در حالی که واقعا هم گفته و انتشارات مخصوص بارگاه خودش هم بیهیچ سانسوری چاپ کرده!) ....در این تماسهای اخیر وقتی گفتم تهران نیستم و درخواست گفتگوی حضوری را رد کردم، یکراست رفت سر اصل مطلب و گفت شما در برخی از نوشتههایتان از واژهایی تند و تیز استفاده میکنید، برادرانه توصیه میکنم خطوط قرمز را رعایت کنید تا کار پیش برود! پرسید خطوط قرمز ما مشخص است اما راستی خطوط قرمز شما چیست؟ اگر به دانشگاه بازگردید چه چیزی برای شما اصلی غیر قابل چشمپوشی است؟ پاسخ دادم دانشجویانم و حرمت دانشگاه! من مشغول کار تخصصیام خواهم بود؛ مادام که دانشجویم در کلاس درس مقابلم در آرامش و امنیت نشسته باشد و درگیر حراست و بازجویی و بازداشت و توبیخ و تعلیق و ترس و لرز نباشد! آیا توقع گزافی است؟ گفتم اگر دانشجو در امان باشد نیازی به فریاد نخواهد بود، شما رعایت کنید تا ما هم به کار علمیمان برسیم.
و این پاسخ که بویی از پشیمانی در آن نبود، به این معنا بود که دعوت حضوری برای نوشتن یا بیان رسمی ندامت بیفایده است و این آدم معنی خطوط قرمز را کلا برعکس میفهمد! "حیف میخواستیم برادرانه کمکش کنیم، خودش نخواست".
اکنون بعد از اینکه در دادگاه بدوی و تجدید نظر دیوان عدالت به نفع من رای صادر شده و حتی به پرداخت معوقات دوساله هم تصریح و تاکید شده، ریاست دانشگاه بهشتی از اجرای حکم استنکاف ورزیده و طی فرایندی نامشخص پرونده به دفتر ریاست کل دیوان، فراخوانده شده و عملا توقیف شده است! در حالی که طبق قانون در مرحله اجرای احکام، استنکاف رئیس دانشگاه میتوانست به انفصال او منجر شود. احتمالا به رغم تلاش همكاران همدل در وزارتخانه، بنا بر استعلام از اطلاعات سپاه و گزارش زیردستانش یعنی رئیس دانشگاه و دانشکده، به اندازه کافی خفه نبودهام!
وضع شمار انبوهی از استادان تعلیقی و اخراجی همین است و هر یک به بهانهای همچنان در وضعی بغرنج به سر میبرند و گرفتار تبعات سنگین بلاتکلیفی و قطع حقوقاند؛ در این صد و چند روز از وعدهی دولت، تعداد انگشتشماری پس از دوندگیهای فراوان بر سر کار بازگشتهاند (از جمع ۴۰ استادی که میشناسم فقط پنج تن بازگشتهاند، شمار بلاتکلیفها البته بیش از این عدد است).
راستی تفاوت خفقان سابق با خفقان کنونی در چیست؟ چرا هم نزد آنها باید خفه باشیم و هم نزد ایشان؟ راز این خفقان چهارفصل چیست؟ نسبت سپاه و دانشگاه و شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟ کل این ماجراها و گرههای کور به عبا و قبای چه کسی سنجاق شده است که کسی جرأت گرهگشایی ندارد؟
نگار ذیلابی
استاد تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ و تمدن
پولهای بلوکه شده ای که دارد به سرنوشت الماس کوه نور تبدیل میشود!
✍ حبیب رمضانخانی
الماس دریای نور و کوه نور، دو قطعه الماس باارزشی هستند که در حمله نادرشاه افشار به هند، به عنوان غنیمت جنگی به ایران آورده شد.
بعد از مرگ نادر، الماس کوه نور در کشاکش جنگ قدرت، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعد از شکست شاهشجاع درانی از سردار هندی، ملقب به شیر پنجاب، الماس مجدد به هند رسید و نهایت دست کمپانی هند شرقی انگلستان افتاد و به بریتانیا منتقل و از آنزمان در تاج سلطنتی انگلستان قرار دارد که حالا به جز هند، از ایران تا پاکستان و افغانستان مدعی مالکیت آن هستند و آرزوی برگشت آن دارند!
امروز که از پس قطعنامه جدید شورای حکام علیه ایران، خطر بازگشت تحریمهای شورای امنیت و فعال شدن مکانیزم ماشه کشورمان را تهدید میکند، بیاختیار یاد آن ۷ میلیارد دلار پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی افتادم.
داراییهایی که از بابت صادرات نفت ایران، از پس خروج آمریکا از برجام، در بانکهای کره جنوبی به بهانه تحریم بلوکه شد و با وجود رایزنی سه دولت؛ روحانی، رییسی و حالا پزشکیان، نهایت با کسر یک میلیارد دلار به بانکی در قطر منتقل و در همانجا رسوب کرد.
در ارزش این ۶ میلیارد دلار همین بس که عراق در این مدت و دقیقا با همین مبلغ، زیرساختها و تأسیسات بسیار پیشرفته و گسترده ای را در بندر فاو ایجاد و فرصت اتصال خلیج فارس به ترکیه و اروپا را از ایران ربود.
حال، ما که اینهمه سال منتظر آزادسازی پولهای خود بودیم، امروز از پس تشدید تحریمها ظاهراً باید سالهای دیگری چشم به انتظار این سرمایه های خود باشیم. یا حتی بدتر، به بهانه خسارت به فلان فرد و کشور، چه بسا مثل بسیاری از سرمایههای دیگر ایرانیان، به نفع قربانیان ادعایی مصادره و از کف برود!
خلاصه کلام اینکه، الان با این چشمانداز انزوا و تحریم های روبه افزون ایران، بیراه نیست اگر بگوییم، سرنوشت پول های بلوکه شده در کره و قطر بسیار بیشتر از گذشته دست نیافتنیتر و چه بسا سرنوشتی به بلندای آرزوی برگشت الماس کوه نور به وطن داشته باشد!
/channel/iranazadvaabad
دانستید، اما هیچ نمیدانستید!
✍️ رحیم قمیشی
میگویند خطیب تازهکاری خواست سخنرانیاش را شروع کند، با دستپاچگی گفت:
بسمالله الرحیم!
دید خیلی کوتاه شده، برای جبرانش گفت:
بسمالله الرحییییم
دید باز هم کوتاه است
برای بار سوم تکرار کرد:
بسم الله الرحییییییییییییییییییم
اما هرگز آن بسماللهی که میخواست، نشد. کسی نبود به او بگوید الرحمانش جا افتاده نادان، هر چقدر هم الرحیم را بکشی رحمان نمیشود!
حالا که دولت جدید برای وفاق، مناصب مهمی را سپرد به آنها که هیچ اعتقادی به قدرت و حقانیت مردم ندارند، حالا که پذیرفت با این وضعیتِ خزانه، اصلا اداره مملکت ممکن نیست، و باید هزینه خدمات دولتی و آب و برق و گاز و بنزین و گازوییل را حداقل دو برابر کند، تا شاید از عهده امور جاری، و نه عمرانی برآید!
حالا که دانست بدون هماهنگی با قدرتمندان حاکم بر کشور، هیچ کاری پیش نمیرود.
حال که بخوبی دانست برداشتن تحریمها که سهل است، قدرت جلوگیری از تحریمهای بیشتر را هم ندارد.
دانست دزدها از بیرون نمیآیند در دل سیستم هستند.
حال که دانست برداشتن فیلتر فضای مجازی که ساده است، قدرت نگهداری اینترنت در همان حد قبلی را هم ندارد.
حال که فهمید امکان اعلام یک فضای پنجاه متری را هم برای اعتراض قانونی مردم را ندارد.
حال که فهمید تمام تشکلهای رسمی، بین مردم جایی ندارند.
حال که آموخت چطور میشود کمبودها و گرانیها را توجیه کرد. در دنیا بنزین ۶۰ هزار تومان است، اینجا از آب ارزانتر... و نگفت دلار را مگر مردم کردند ۶۰ و ۷۰ هزار!
خوبست آن قسمتی را که فراموش کرده، آن "الرحمان" را یادش بیاوریم.
آن الرحمان مردمند، که فراموش شدند.
شما دانستید جز وقتی که با سپاه و اطلاعات و بیت و رهبر نبندید، کارهایتان پیش نمیروند. خوب فهمیدید!
اما چرا نفهمیدید وقتی مردم همراهتان نباشند هیچید. همهتان با هم صفر میشوید! مثل الان.
شما خوب فهمیدید تا همه چیز گران نشود دولتتان ورشکسته است، اما نفهمیدید تا درآمد واقعی مردم بیشتر نشود، نمیشود پرداختشان بیشتر شود!
شما خوب فهمیدید تحریم امکان توسعه را نمیدهد، اما نفهمیدید برای برداشتن تحریمها، چیزهایی باید تغییر کند، اول در خود اصحاب قدرت! تحریم خود به خود برداشته نمیشود.
شما فهمیدید بدون قدرت نمیشود پیش رفت، چرا نفهمیدید قدرت اصلی در دست مردم است.
همان که رهایش کردید.
همان که پس از رای آوردن دورش انداختید!
لازم نیست یادتان بیاورم اکثر مردم نجیب ایران اصلا در انتخابات شرکت نکردند، تا بگویند مترسک ریاستجمهوری هیچ کاری از عهدهاش برنمیآید.
خواستند بگویند فاصله ما با حاکمیت استبدادی یک دریای خون شده...
شما برای آن اکثریت چه کردید؟!
چرا خوب دانستید، باید به سعید جلیلی و اصحابش هم پست داد تا راضی و آرام شوند، اما ندانستید این مردم گشایش میخواهند. کدام گشایش را ایجاد کردید؟!
نکند گذاشتهاید برای چهار سال دوم!
دیروز دوستم از قول دخترش که پزشک است میگفت، به بیمارش گفته قرصهایت را سه بار در روز پس از وعدههای غذایی باید مصرف کند. نباید با شکم خالی مصرف شوند.
دخترک پاسخ داده خانم یعنی بدون غذا بخورم، نمیشود؟!
تازه فهمیده آنها وعده غذایی سه وقته در خانه ندارند. روزی یک وعده، گاه دو روز یک وعده، گاهی سه روز یک وعده!
میگفته پدر و مادرم، همان را هم نمیخورند تا شاید ما بچهها سیر شویم!
این کشوری است که همان قدرتمندان ساختند.
این ایرانی است که پس از ۴۶ سال یادگار گذاشتید.
این مردمی هستند که شما ندانستید اصل قدرتند.
این همان رحمانی است که فراموشش کردید.
حالا هی رحیم را بکشید...
@ghomeishi3
/channel/iranazadvaabad
🔸#دکان بیمشتری بسته خواهد شد!
🔸سیاستهای اشتباه، عقبنشینیهای قهرمانانه و پهلوانانی که در قالب #مسئولانجمهوریاسلامی، #فقر و بیچارگی را به اکثریت ملت #ایران تحمیل کردند، امیدوارم حداقل طرفدارانشان متوجه شده باشند، هیچ مسئولی با #پیامبر و #امامان در ارتباط نیست و مانند همه #تاریخ زمینی و زیرزمینیاند!
#امیدفراغت روزنامهنگار
@Roshanfkrane
آیا میخواهید خانهتان را به گنجینهای از اصالت و زیبایی تبدیل کنید؟
/channel/semsarbaashi61
در کانال سمسارباشی با مدیریت خانم «صابری»، میتوانید از تنوع بینظیر مبلمان آنتیک، کریستالهای خاص، و لوازم خانگی با کیفیت خرید کنید و کالاهای خود را بهراحتی بفروشید. اینجا جایی است که تنوع، اعتماد و کیفیت در کنار هم قرار گرفتهاند. کلیک کنید 👇👇👇
/channel/semsarbaashi61
/channel/semsarbaashi61
🔻کانال مهدی نصیری با داشتن مخاطبانی متنوع و گسترده در زمینه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، هنری و اقتصادی آگهی می پذیرد.
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
▪️پیشنهاد مطالعه بیگسور
یکی از یاغیان نسل بیت که با رمانها، داستانهای کوتاه و شعرهایش بی وقفه به جامعهی آمریکا، به ویژه آمریکای پس از جنگ دوم جهانی، حمله میکرد، جک کرواک بود. رمانهای کرواک همگی انگاری روایت زندگی خود او بودند و گویی کودکی تا واپسین روزهای حیاتش را در بر میگیرند. «بیگ سور» آخرین رمان او پیش از مرگ است و نشانههای روشنی از نویسندهی عصبانی محتضر در آن دیده میشود. این کتاب روایت سفر کرواک به منطقهی بیگسور کالیفرنیاست و از عشق، جنون و پرسه سرشار است. رمانی با همان عصبیتها و حرکت سریع به سوی زوالی که نویسنده/ راوی در آن غوطهور است. نویسندهای که در زمان نوشتن «بیگ سور» در منتهای شهرت و محبوبیت قرار داشت، چنان از پاپاراتزیها و در کل وضعیت رسانهها در آمریکا خشمگین بود که همهی آن نیروی برآمده از خشماش را به قدرتی بدل کرد برای نوشتن کتابی سحرآمیز و سرشار از وجد و شور که شاید بتوان بهترین و مهمترین آثر او دانستش.
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
📖مطالعۀ صفحات نخست
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
🔸جناب پزشکیان فرمودهاند:
باید دانشجویی تربیت کنیم که حتی اگر او را بزنی هم حاضر نباشد مملکت خود را ترک کند.
یادم آمد از رکن الذین مسیح کاشانی، پزشک و شاعر نامدار ایرانی که گفته بود:
گر فلک یک صبحدم با من گران باشد سرش
شام بیرون میروم چون آفتاب از کشورش
و از ایران رفت. همچون هزاران عالم و شاعر و پزشک و هنرمند که در عهد صفوی جلای وطن کردند و به هند رفتند. دو جلد حجیم کتاب کاروان هند، فهرست و شرح حال بخشی از این مهاجران است.
حقیقت آن است که امروز اکثریت مردم و نخبگان ما به حق از ایران فراریاند و اگر ماندهاند شاید اولعلتش عدم امکان مهاجرت یا دشواری این امر برای ایشان باشد. البته بخشهای عمدهای از حاکمیت نیز نه تنها نگران این وضعیت نیستند بلکه به دلایلی از آن استقبال میکنند.
کاش آقای پزشکیان درمییافت که دیگر فرصتی باقی نمانده است. انتخاب او آخرین مهلتی بود که مردم به نظام جاا دادند. بهتر است امکان کتکزدن دانشجو را حتی برای عرض مثال از ذهنشان بیرون کنند و به فکر چاره باشند.
بر ما گذشت خوب و بد امّا تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
رضا موسوی طبری
http://t.me/Anjomanara
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
🔴 سرطان بدخیم ِ جامعه ایرانی!
🔸 همانطور که معمولا ما متوجه ناخوشی احوال شخصی خود میشویم و اگر مدتی طولانی یک بیماری ما را آزار دهد به پزشک و متخصص مراجعه میکنیم، در اجتماع نیز چنین است: جامعه متوجه ناخوشی احوال خود در زمینههای گوناگون میشود. البته جامعه در مراجعه به متخصص روشها و اصولی دارد و طبعا حق دارد آزادانه به متخصصان مورد اعتماد مراجعه کند.
🔸 سالهاست که جامعه ما احوال خوب و خوشی ندارد. انواع مشکلات و بحرانها چون بیماری و آفت به جان این جامعه افتاده و پیکر و هستی آن را نحیف و رنجور ساخته است. دریغ که این جامعه علیرغم تشخیص و احساس خود در شناخت بیماری، دستش از رسیدن به متخصص و معالج نه تنها کاملا باز نیست، که مجبور است به معدود افرادی مراجعه کند. البته در همین محدود و معدود افراد، طبیان حاذق و متخصصانی صادق هم هستند که متاسفانه باوجود شایستگی و دلسوزی از جانب شیادان و فریبکاران صاحب نفوذ، قدرت تصمیمگیری و رسیدگی چندانی ندارند.
🔸 عموما مردم ما و بویژه اهل نظر و درمندان دردشناس، هم دردها و آفتها را میشناسند، هم منابع نشر آفت و بیماری را. کیست که نداند امروز جامعه دچار بلا و مصیبت جهل و توهم است؟ جز اندکی از بیخبران و جماعتی از نانخواران از جان و مال مردم کیست که سرطانها را نشناسد؟
🔸 اما درد بزرگ این است که کسانی که خود آفت این جامعه و مسبب فلاکت و بلای جان مردم هستند دیگران را سرطان میشمارند! کسانی سرطانند که گماشتگانشان تحریم را نعمت و فرصت میشمارند؛ با توهین و سرکوب مردم را به پذیرش نطر خود فرامیخوانند؛ با انواع محدودیتها زندگی را بر مردم تلخ کردهاند و حتی پس از مواجهه با تودهنی مردم بازهم قدرت دارند و با اسب مراد بر زندگی مردم میتازند.
🔸 سرطان بدخیم کسانی هستند که بیاعتنا به روزگار سخت و واقعیت تلخ زندگی مردم در استمرار دیدگاههای خود و راندن کشور به سوی پرتگاه پایداری میکنند. سرطان بدخیم آن کس و کسانی هستند که جز به کینههای خود و بیرون راندن متخصصان و دلسوزان و درس خواندگان و شایستگان این کشور نمی اندیشند. آنان که در راه کج و مسیر غلط خود پایداری میکنند.
🔸 آری؛ سرطان شمایید که اینسرزمین پرگنجرا به ویرانهای پررنج تبدیل میکنید.
🖋 امید پورمصطفی
@shoukarani
/channel/iranazadvaabad
عالم لاهوت یا ناسوت؟!
تنها دلیل و بیشترین دلخوشی و امید در دل مومنان به پیروزی محور مقاومت و نابودی اسرائیل، وعده های مکرر و پیاپی رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی آیت الله سید علی خامنه ای است؛ وگرنه بر بنیاد شاخص های نظامی و نیز بر پایه بررسی های استراتژیک، هیچ منطق و محاسبه واقعگرایانه ای دال بر پیروزی و موفقیت جبهه مقاومت در آینده دیدپذیر به چشم نمی خورد.
به کدام باید دل بست: عالم لاهوت یا عالم ناسوت؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
/channel/iranazadvaabad