1716
مبارزه با پانکردیسم ستیز با کُرد نیست بلکه عین کُرد بودن است. هیچ ملاحظه ای بالاتر از ایران نیست. ارتباط با ما @iranban_kordbot
🎥زخمی شدن کودک ۱۱ ساله کرد در جریان شادی مردمی از پیروزی حزب بارزانی و شلیکهای هوایی
تیراندازی هوایی در بستر اجتماعیِ هیجانزده (مثلاً پس از انتخابات یا پیروزی نظامی) نوعی تخلیهی هیجانی است.
در یمن و لبنان و مناطق عشیرهای ایران ،پاکستان و مناطق پشتوننشین افغانستان، بهویژه در عروسیها، تیراندازی هوایی نوعی رسم سنتی محسوب میشود.
اما با این وجود از دیدگاه حقوق مدنی و نظم اجتماعی مدرن، تیراندازی هوایی عملی خطرناک و غیرقانونی است. سالانه دهها نفر در خاورمیانه (از جمله در خوزستان ،لرستان و مناطق کردنشین ایران)بر اثر شلیک گلولههای سرگردان در جشنها جان خود را از دست میدهند.
این تضاد میان سنت فرهنگی و نظم حقوقی مدرن، نمونهی کلاسیکی از چالش مدرنیزاسیون در جوامع پاتریمونیال است؛ یعنی جایی که ارزشهای سنتی هنوز در تعارض با ارزشهای دولت-ملت مدرن قرار دارند.
@iranban_kord
با شباهتی که تصاویر ارسالی از مریخ با روستای پدریم داره بعید نیست چند صباحی دیگه زمین تخت گرایان و کیم کارداشیان منکر واقعی بودن این تصاویر هم بشن .
Читать полностью…
📝نقدی درباره تامین آب صنایع مرکزی با آب مناطق کردنشین و آذری
نخست آنکه حدود ۹۰٪ از آب مصرفی کل کشور در بخش کشاورزی و تنها ۱۰٪ در شرب و صنعت مصرف میشود که این جوان کرد صنایع اصفهان و یزد را متهم به مصرف آب کردستان و آذربایجان میکند .
اما او در حالی مرکز را مقصد آبهای کردستان و آذربایجان میداند و از آذریها میخواهد به این نکته توجه کنند و از رودخانههای زرینهرود و سیمینهرود و سیروان نام میبرد که خود نیز میگوید آب دو رودخانه نخست به دریاچه ارومیه میریزند!
این دو رودخانه مسیرشان در داخل استان آذربایجان غربی بسته میشود و هیچ ارتباط هیدرولوژیکی با فلات مرکزی (اصفهان، یزد، کاشان و...) ندارند و حتی از لحاظ ارتفاع و شیب زمین، انتقال طبیعی به مرکز کشور غیرممکن است.
رودخانهٔ سیروان نیز بهصورت طبیعی از غرب ایران خارج و به رود دیاله در عراق میپیوندد و نهایتاً به دجله میریزد.این یعنی آب این منطقه از کشور خارج میشود، نه به مرکز ایران!
بنابراین هیچیک از سه رودخانهٔ زرینه، سیمینه و سیروان به مرکز ایران یا صنایع فلات مرکزی نمیرسند .
آب صنایع بزرگ فولاد در مرکز کشور ،مانند فولاد مبارکه اصفهان، فولاد یزد یا فولاد بافق ، از منابع زیر تأمین میشوند:
۱_آبهای زیرزمینی محلی
۲_ آب زایندهرود که منبع آن در کوههای زاگرسِ چهارمحال و بختیاری است،(البته کردها این منطقه را نیز کردستان میدانند) نه کردستان یا آذربایجان
۳_ طرحهای انتقال بینحوضهای از کارون علیا مانند تونل کوهرنگ
بنابراین حتی در طرحهای انتقال آب نیز حوضههای آذربایجان و کردستان نقشی ندارند.
پروژههای انتقال عمدتاً از جنوبغرب (خوزستان و چهارمحال) به مرکز کشور انجام میشوند، نه از شمالغرب.
درست است که کردستان و آذربایجان پس از نوار شمالی، از پر بارشترین نواحی ایران هستند (حدود ۴۰۰ تا ۸۰۰ میلیمتر بارندگی سالانه) هستند اما:بخش عمدهٔ این بارشها در ارتفاعات رخ میدهد و در چرخهٔ طبیعی، وارد سفرههای محلی یا رودخانههای بسته میشود که بهدلیل نبود زیرساخت و محدودیت شیب، انتقال آب از این مناطق به مرکز از نظر اقتصادی و توپوگرافی غیرممکن و غیرعقلانی و در نتیجه ادعای مصرف شدن آب مناطق کردنشین در مرکز کشور احمقانه و متوهمانه است .
در واقع، مرکز کشور خشکترین بخش ایران است و بحران آب ناشی از برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی خودش است، نه مصرف آب مناطق غربی.
به عبارتی مردم فلات مرکزی ایران از اصفهان ،یزد ،فارس ،کرمان و حتی تا خراسان با برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی کمر به نابودی خود بستهاند اما حتی یک قطره از آب مناطق کرد و آذرینشین را مصرف نکردهاند و از قضا میزبان مهاجران این مناطق نیز هستند .
حتی ارجاع به «اختلاس کارخانه فولاد» در این گفتار، مغالطهٔ سیاسی است، نه واقعیت علمی.
هیچ پیوند هیدرولوژیکی یا اقتصادی مستقیم میان منابع آبی کردستان و صنایع فولاد مرکزی وجود ندارد.
البته درختان بلوط زاگرس با افزایش نفوذپذیری خاک ،ریشههای گسترده و عمیق باعث ایجاد پوشش متخلخل در لایههای خاک میشوند.
این پوشش از رواناب سطحی میکاهد و اجازه میدهد آب باران در زمین نفوذ کند که نتیجه آن کاهش فرسایش خاک و افزایش شارش عمقی آب به سفرههای زیرزمینی است .
همچنین درختان بلوط با سایهاندازی تاج درختان و حفظ رطوبت سطحی، دمای خاک را پایین نگه میدارد و تبخیر را کاهش میدهد.
همچنین پوشش جنگلی بلوط با افزایش تبخیر و تعرق و ایجاد رطوبت در لایهٔ پایین جو، به شکلگیری ریزبارشهای محلی کمک میکند.
هرچند اثر این پدیده محدود است اما در اکوسیستمهای بسته مانند زاگرس، نقش پایداری اقلیمی دارد.تخریب جنگلهای زاگرس در چند دههٔ اخیر (در اثر آتشسوزی، زغالگیری، چرای دام و خشکسالی) موجب:افزایش رواناب ،کاهش نفوذپذیری خاک، فرسایش شدید لایههای آبرفتی و افت تغذیهٔ آبخوانها شده است.
بهعبارت دیگر، جنگلهای بلوط نقش «اسفنج طبیعی» دارند. وقتی این اسفنج از بین میرود، آب باران بهجای نفوذ، فوراً از سطح جاری میشود و از منطقه خارج میگردد.
اما آبهایی که در زاگرس نفوذ میکنند و سفرههای زیرزمینی را تغذیه میکنند، معمولاً محلی هستند و به همان حوضهٔ رودخانهای تعلق دارند.حتی اگر بلوط و پوشش گیاهی زاگرس شارژ آبخوانها را افزایش دهد، این آب عمدتاً در همان منطقه باقی میماند و به دشت مرکزی، یزد یا اصفهان منتقل نمیشود.
تونلهای کوهرنگ و انتقال آب به زایندهرود از کارون یک پروژه مصنوعی و محدود است و ربطی به «کردستان و آذربایجان» ندارد .
@iranban_kord
📝نقدی بر ادعای «موزاییکی بودن تمدن ایران»
▪️▫️ هویت ایرانی تا پیش از سقوط ساسانیان
در طول دوران پیش از ساسانی و تا پایان سلسله ساسانی، هویت ایرانی بر سه محور اصلی شکل گرفته بود:
➖ قوم ایرانی (به عنوان یک گروه هویتی گسترده با دین ، زبان و فرهنگ مشترک)
➖شاه و سامانه پادشاهی
➖کشور و قلمرو یکپارچه
در این ساختار، مفهوم «موزاییک فرهنگی» یا آنچه قبیلهگرایان و ملیگرایان سنتی به عنوان اقوام ایرانی میگویند وجود نداشت؛ ایرانیها از هم جدا نبودند بلکه تحت هویت واحد ایرانی و مرکزیت پادشاهی قرار داشتند.
▪️▫️ پس از سقوط ساسانیان و شکلگیری اقوام کنونی
سقوط دولت ساسانی منجر به تجزیه سیاسی و فرهنگی قوم ایرانی شد و به مرور اقوام کنونی شکل گرفتند.
با این حال، حتی در این دوره، فرهنگ مادر ایرانی همچنان نقش مرکزی داشت و دیگر خردهفرهنگها در «دامن» این فرهنگ مادر رشد کردند.
این خردهفرهنگها نه بهصورت قطعات موزاییکی مستقل و برابر، بلکه بهصورت تار و پود وابسته به یکدیگر و فرهنگ اصلی عمل میکردند.
▪️▫️وابستگی و یکپارچگی فرهنگی
الگوی تاریخی ایران نشان میدهد که فرهنگها و اقوام همواره در ارتباط متقابل با فرهنگ مادر بودهاند و یک شبکه سلسلهمراتبی و همگرا شکل دادهاند، نه یک مجموعه موزاییکی از واحدهای برابر و مستقل.
حتی تنوع زبانی و محلی، در بستر هویت و ارزشهای ایرانی معنا پیدا کرده است، نه در یک فضای کاملاً جداگانه و خودمختار.
ادعای «تمدن ایران موزاییکی و مالتیکلچرال بوده» کاملاً نادرست و سادهسازیکننده است .
تمدن ایران یک کل یکپارچه با مرکزیت فرهنگ ایرانی است که اجزای آن تابع و متصل به یکدیگرند، نه مجموعهای از قطعات مجزا و برابر.
استفاده از اصطلاح «مالتیکلچرالیسم» به معنای مدرن آن (برابری همه فرهنگها و خودمختاری برابر آنها در چارچوب یک نظام سیاسی) تناقض آشکار با واقعیت تاریخی ایران دارد، زیرا بسیاری از فرهنگها و اقوام در طول تاریخ به اقتضای قدرت مرکزی ایران هویت خود را تعدیل کردهاند.
بهکارگیری اصطلاح multiculturalism برای توصیف تمدن ایران، در واقع تطبیق نابهجای مفاهیم مدرن غربی بر بستر تاریخی غیرغربی است.
مالتیکالچریسم در معنای مدرن خود، محصول سده بیستم و واکنشی به مهاجرت، استعمار و دگرگونیهای اجتماعی در دولت-ملتهای مدرن است؛ یعنی در فضایی که «ملتها» از قبل شکل گرفتهاند و حال باید با تنوع جدید کنار بیایند.
در حالی که تاریخ ایران، حتی پس از سقوط ساسانیان تاریخ جذب و همگونسازی اعراب و سپس ترک و مغول است .
وقتی کارشناس تمام وقت اینترنشنال (یا بهطور مشابه جریان ایرانشهری و پانایرانیست) برای «راضی کردن» گروههای قومی، از واژههایی مانند «موزاییک فرهنگی» یا «مالتیکالچریسم تاریخی ایران» استفاده میکنند، در واقع تاریخ را از سطح تحلیل معرفتی به سطح معامله سیاسی فرو میکاهند آن هم برای کسانی که هیچ نقشی در تکوین تمدن ایرانی نداشتهاند و بعضا نقشی زیانبار در تمدن ایران داشتهاند .
چنین نگرشی، به جای فهم یکپارچگی تمدنی ایران، آن را به مجموعهای از قطعات قابل واگذاری تبدیل میکند،گویی تاریخ ایران یک «دارایی وقفی» است که میتوان برای رضایت امروز قبیلهبازان و تجزیهطلبان ، بخشی از آن را به هر گروه بخشید اما هویت تاریخی، نه ملک خصوصی است و نه ابزار چانهزنی؛ بلکه یک میراث وجودی و تکوینی است که از بطن پیوندهای زبانی، اسطورهای، دینی و فرهنگی شکل گرفته است.زمانی که تاریخ ایران بهصورت یک «موزاییک» بازخوانی میشود، در واقع انسجام معنوی و فلسفی تمدن ایرانی شکسته میشود.
این نوع خوانش، اقوام و خردهفرهنگهای امروز را به گذشتهای نسبت میدهد که در آن به شکل فعلی وجود نداشتند، و از این طریق، گذشته را به خدمت پروژههای هویتسازی سیاسی امروزین درمیآورد.
در نتیجه، ما با نوعی «تجزیهی معرفتی» مواجهیم که به مراتب خطرناکتر از تجزیهی سیاسی است: یعنی تجزیهی تاریخ در ذهن جامعه، و از میان رفتن حس تداوم فرهنگی.
@iranban_kord
🎥حمید تقوایی، از سران حزب کمونیست کارگری ایران در کنفرانس اسلو : ما تنها حزبی هستیم که در ایران حق جدایی برای کردستان را به رسمیت شناختهایم. یعنی در صورتی که در انتخابات دموکراتیک مردم کردستان و نه فقط احزاب ، رای به جدایی بدهند هیچ نیرویی حق ندارد به آنها لشکر بکشد ،حق نداره دستگیرشان کند و حق ندارد خائن به وطن بگوید و حق ندارد به آنها بگوید تمامیت ارضی را به خطر انداختهاند ،این یک تجربه است که در صد سال گذشته این کار را با مردم کردستان کردهاند و بنابراین کسانی که امروز به نام تمامیت ارضی در اپوزسيون ، با احزاب کرد سلام علیک هم نمیکنند در حالی که هیچکس در کردستان خواهان استقلال نیست (خودش داره حرف تو دهن مردم کرد میذاره و به جای اونها نظر میده ) با اینحال این شعار از سوی احزاب راست بلند شده که شما میخواهید تمامیت ارضی را به خطر بیندازید .
➖تقوایی که دنیا را صحنه جنگ طبقات میبیند طرفدار فدرالیسم است و ضمن لگد انداختن به ترامپ ،ژنرال پینوشه و ژنرال فرانکو میگوید اما تجزیه را برای کردها به رسمیت میشناسد و میتوانند مانند تجزیهطلبان کبک در کانادا در مجلس باشند.
@iranban_kord
🎥تفاوت دیدگاه شیرین عبادی و آسو حسن، تفاوت دو جهانبینی
نخست باید روشن کرد که اصل تعیین سرنوشت چیست که بر اساس آن آسو حسن مدعیست که کردها میتوانند حتی تا تحقق رفراندوم برای اعلام استقلال نیز پیش بروند.
▪️▫️ منشأ تاریخی حق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل
اصل حق تعیین سرنوشت ملّتها (the right of peoples to self-determination) ابتدا در منشور ملل متحد (UN Charter, Articles 1(2) and 55) مطرح شد، اما در تفسیر اولیه، این اصل صرفاً در بستر استعمارزدایی (decolonization) معنا داشت.
در اسناد کلیدی سازمان ملل – از جمله:
قطعنامه 1514 (XV) مجمع عمومی، 1960: «اعطای استقلال به کشورهای و ملتهای مستعمره»،
قطعنامه 2625 (XXV), 1970: «اعلامیه اصول حقوق بینالملل درباره روابط دوستانه»
بهروشنی تصریح شده است که این حق ناظر بر مردمانی است که «تحت سلطه استعمار یا اشغال بیگانه» هستند.
بنابراین، از منظر کلاسیک، کردها در ایران، عراق، ترکیه یا سوریه – به دلیل آنکه در قالب واحدهای سیاسی مستقل موجود زندگی میکنند که خود اعضای سازمان مللاند ، مشمول تعریف “peoples under colonial domination” نمیشوند چرا که هرگز کشوری به نام کردستان وجود نداشته که بخواهد توسط این چهار کشور اشغال شده و مردمانش تحت استثمار قرار بگیرند .
▪️▫️توسعه نظری: جدایی جبرانی (remedial secession)
در دهههای پایانی سده بیستم، برخی حقوقدانان کوشیدند مفهوم «تعیین سرنوشت» را فراتر از استعمار بازتعریف کنند و از نظریهی موسوم به «جدایی جبرانی» دفاع نمایند.
بر اساس این دیدگاه، اگر یک گروه قومی-ملی:
➖بهطور ساختاری از مشارکت در حکومت محروم شود،
➖مورد تبعیض نژادی یا قومی سیستماتیک قرار گیرد،
➖ و همه راههای اعمال تعیین سرنوشت داخلی بر آن بسته شود،
آنگاه ممکن است بهصورت استثنایی، حق جدایی یکجانبه (unilateral secession) برای آن گروه ایجاد شود اما این نظریه، هنوز نه در معاهدات بینالمللی پذیرفته شده، نه در رویه قضایی (jurisprudence) به عنوان قاعده عرفی (customary norm) تثبیت گردیده است.
در رأی مشورتی دیوان عالی کانادا (Quebec Reference, 1998) و نیز در نظر مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری درباره کوزوو (2010)، این نظریه بهصراحت تأیید نشد؛ فقط امکان آن در شرایط «نقض فاحش و مستمر حقوق بشر» بهعنوان فرضی نظری ذکر گردید.
از دید حقوق بینالملل، مناطق کردنشین ایران بخشی از سرزمین ملی ایران است که در مرزهای شناختهشده بینالمللی (internationally recognized borders) وجود دارد؛
هرگز تحت سلطه یا اشغال خارجی نبوده است؛
دولت ایران عضو کامل و مشروع جامعه بینالمللی است (recognized sovereign state).
بنابراین، هیچیک از سه شرط لازم برای جدایی مشروع (colonial domination, foreign occupation, systemic discrimination denying internal self-determination) در معنای سختگیرانهی حقوقی درباره ایران بهصورت مطلق صدق نمیکند.
حتی اگر تبعیضهای قومی یا سیاسی در سطح داخلی وجود داشته باشد، آنها در سطحی نیستند که بتوانند مبنای حقوقی برای استقلال یکجانبه فراهم کنند چنانچه با آنکه ملت ترکیه به کارگران کرد حمله میکنند، گردشگران اقلیم کردستان را به دلیل کردی حرف زدن میکشند و زنان باردار کرد ترکیهای را به دلیل گوش دادن به آهنگ کردی کتک میزنند باز هم چنین حقی برای آنان قائل نیستند و چنین ادعاهایی فقط در جوامعی که مردمش بیتفاوت و ملیگرایانه کارگزاران شر باشند بیان میشود.
به بیان دیگر، مناطق کردنشین ایران نه مستعمره است، نه اشغالشده، نه قربانی سلب ساختاری حاکمیت مردمی به نحوی که جداییاش مشروع تلقی شود. بنابراین، از نظر حقوق بینالملل، استدلال بر مبنای «حق تعیین سرنوشت تا حد استقلال» در مورد آن فاقد وجاهت حقوقی (without legal standing) است، هرچند از حیث سیاسی یا اخلاقی ممکن است محل بحث باشد.
▪️▫️چرا حقوقدانی در اندازه عبادی با مثالی بچهگانه درباره جمهوری همدان اصل تجزیهطلبی را زیر سوال میبرد؟
شیرین عبادی شخصیتی است که محض رضای خدا هرگز در سمت درست تاریخ نایستاده و اگر هم ایستاده با اظهارات و کارهای نسنجیده و غیر عاقلانه آن موقعیت را ضایع کرده است اما بیایید به او آسان بگیریم و تصور کنیم عبادی اصولی دارد .
حقوقدان، باید در چارچوب نظام حقوقی موجود سخن بگوید، نه در چارچوب آرزوها یا امکانهای تاریخی.
عبادی باید مانند هر وکیل یا قاضی بینالمللی، خود را مقید به این اصول بداند:
اصل حاکمیت دولتها (sovereign equality of states)
اصل تمامیت ارضی (territorial integrity)
اصل ثبات مرزها (uti possidetis juris)
@iranban_kord
📸کامنتهای مردم کرد که با احمق خطاب کردن شیرین عبادی ،همدان را پایتخت مادها و بخشی از کردستان اشغال شده دانستهاند .
➖ ثبت محوطه تاریخی هگمتانه در فهرست میراث جهانی یونسکو و معرفی شهر همدان و مادها توسط بلاگرهای کرد به عنوان یک شهر و تمدن کردی
➖صیغهای خواندن زنان همدانی توسط کانال ناسیونالیسم کردی
@iranban_kord
اساس ملیگرایی تأکید بر برابری است
ایران به عنوان یک کشور، مرزوبومی است با مرزهای مشخص که در آن شهروندان ایرانی زندگی میکنند و این شهروندان، مجموعاً ملّت ایران را تشکیل میدهند. رابطهٔ کشور-ملّت بر مبنای زندگی و سازندگی تعریف میشود؛ یعنی اینکه یک ملّت در ازای زندگی در یک کشور، دست به سازندگی در آن میزند. چنانکه شهروندان یک کشور میکوشند با بهرهبرداری از منابع و فرصتهای گوناگون آن، شرایطی برای زندگیِ خویش مهیّا سازند و این کوشش همان کار و سازندگی است که جهت پایندگی و پایداری آن کشور انجام میگیرد.
رابطهٔ زندگی و سازندگی، مهمترین اساس پویایی یک کشور-ملّت است. بنابراین، ملّیگرایی باید حرکتی باشد برای شکلگیری این رابطه. ملّیگرایان باید توجه داشته باشند مهمترین لازمهٔ مشارکت شهروندان در سازندگی یک کشور، داشتن حقوقی برابر برای زندگی در آن کشور است. از این جهت، ملّت نباید طوری تعریف شود که بخشی از شهروندان کشور تبدیل به اقلیّتهایی شوند که نه حقوقی برابر برای زندگی دارند و نه اجازهٔ مشارکت لازم در سازندگی.
میتوان گفت یک ملّت واقعی ملّتی است که شامل همهٔ شهروندان یک کشور بشود تا هم داشتن حقوق برابر برای زندگی تضمین بشود و هم فرصتهایی برای انجام وظایف شهروندان در قبال سازندگی کشور فراهم آید.
حال با این نگاه، ملّیگرایی را باید جریانی تعریف کرد که بتواند رابطهٔ زندگی-سازندگی (که مشتمل است بر حقوق شهروندی و وظایف شهروندی) را شکل بدهد. بنابراین محرکهٔ اصلی حرکتهای ملّیگرایانه باید برابریخواهی باشد.
اگر یک ملّیگرا از این منظر بنگرد که فارغ از هرگونه گوناگونیهایی که وجود دارد، ایرانی یعنی همهٔ شهروندان کشور ایران که مجموعاً ملّت ایران را تشکیل میدهند، آنگاه میتواند در راستای برابری حرکت کند.
در شرایطی که همه با هم برابر باشند و تفاوتی بر اساس معیارهایی همچون زبان و گویش و دین و مذهب و جنسیّت و غیره نباشد، شهروندان یک کشور در برابر بودن همدیگر را میشناسند و نه بر اساس اقلیت بودن یا اکثریت بودن و در چنین شرایطی است که میتوانیم بگوییم به وحدت ملّی رسیدهایم.
نیز اگر خود را با سایر ملل جهان برابر بدانیم، آنگاه نه به خواست خود در خدمت دیگران درمیآییم و نه به دنبال چیرگی بر دیگران خواهیم بود، بلکه بر اساس همکاری و تعامل، رابطهای دوسویه و صلحجویانه را شکل خواهیم داد.
🟣 @pardanshah
اکانت کردهای ایرانی رو میشه از روی داشتن نام خانوادگی تشخیص داد ، کردهای عراقی بر حسب سنت عربی بعد از نام کوچک نام پدر میاد بعد از اون ایل و یا منطقه ،نام خانوادگی اون طور که در ایران هست معمول نیست.
کردهای ایرانی ایموجی پرچم تاجیکستان رو توی بیو میزنن و اصطلاحاتی مثل ۲+۲=۱ ، حسبی الله و سایر نمادهای پانکردی .
گاهی هم پستهای فارسی دارن که میشه فهمید ایرانی هستند .
اما شخصا از روی خشونت کلامی و ناسیونالیستی اونها رو تشخیص میدم و وقتی اکانت رو میارم میبینم که کرد ایران هستن .
حقیقتا کردهای ایران در ناسیونالیسم کردی ،خشونت کلامی و فیزیکی ،باور قلبی و فداکاری و اهتمامی که در بروز خشم و نفرت دارن نظیر ندارند البته اینها به خاطر زندگی در کشوریه که سرکوبشون نکرده و مردم هم بسیار دوستشون دارن و نمیزنن تو ذوقشون .
🎥مسرور بارزانی در طعنه به بافل طالبانی گفت: آزادی این نیست که با توپ و تانک سراغ هتل بروی .
_در جنگ داخلی دو جناح قبیله طالبانی در منطقه لالهزار ،بافل طالبانی با توپ، تانک و پهباد به فامیل خود لاهور شیخ جنگی حمله کرد که موجب تخریب خانههای مردم سلیمانیه و دستگیری لاهور و یارانش شد .
@iranban_kord
🎥مرد کرد اهل اقلیم کردی عراق :مسعود بارزانی امام عمر (دومین خلیفه اهل سنت )است .
➖گفتن اینکه «بارزانی امام عمر است» صرفاً یک اغراق شخصی نیست؛ این جمله پنجرهای است به درون فرهنگ سیاسیای که در آن، قدرت قبیلهای، اقتدار پدرسالارانه و تقدس مذهبی در یکدیگر ذوب شدهاند.
این درهمتنیدگی، هرچند گاه موجب برانگیختن حساسیت مذهبی میشود، در عمل ساختار اقتدار را تقویت میکند.
تا زمانی که جامعه از منطق «پدر مقدس» و «قبیلهی ایمانی» عبور نکند، نه دولت مدرن شکل خواهد گرفت و نه شهروند آزاد؛ زیرا قداست هنوز در خدمت قدرت است، نه در خدمت عدالت.
نظام فکری مذهبی در اقلیم کردستان، هرچند در قالبهای گوناگون تسنن، تصوف یا اسلام سنتی حضور دارد، در سطح ناخودآگاه جمعی با ذهنیت قبیلهای پیوند دارد. در این ذهنیت، قدرت الهی و قدرت قبیلهای از یک سرچشمه تصور میشوند: هر دو «موهبت» هستند، نه «حق».
به همین دلیل، رهبر سیاسی میتواند در گفتار عمومی به «امام» یا «ولی» تشبیه شود. حتی اگر چنین تعابیری خشم متشرعان را برانگیزد، در عمق ناخودآگاه جمعی، مرز میان امر دینی و امر سیاسی از پیش درهمریخته است.
در واقع، این تشبیه همزمان هم بیانگر ایمان است و هم نشانهی بحران ایمان: زیرا سیاست جای دین را گرفته و دین وسیلهی مشروعیت سیاست شده است.در هر دو حالت , چه کسی رهبر را امام بداند و چه کسی از این تعبیر برآشوبد , «قدرت» همچنان در مدار قدسیت باقی میماند. جامعه هنوز به مرحلهای نرسیده است که اقتدار را امری عرفی و انسانی بداند.
@iranban_kord
دیگه اینکه اگر کسی رو نمیشناسید به دوستان و دشمنانش نگاه کنید .
اینکه چه کسانی از اون متنفرن و چه کسانی از مرگش ناراحت شدن .
الان پانکردها صاحب عزای بهرام مشیری هستند ،بهشون تسلیت بگین .
🎥مرد کرد اهل اقلیم کردستان: سگ در خانه ملا مصطفی بارزانی هستم
او سپس شروع به واق واق کردن میکند.
▪️▫️وفاداری کور و تقدیس خاندان: بازتاب روانـاجتماعی کیش شخصیت در فرهنگ ایلیاتی
پیشتر نیز فیلمی از واقواق کردن مردی کرد برای بارزانی و سخنان فرهاد پیربال روشنفکر کرد درباره اینکه سگ در خانه بارزانی است منتشر شده است .
چنین جملاتی در ظاهر نشانهای از وفاداری افراطی یا بیانی از دلبستگی سیاسی تلقی میشود، اما در سطحی عمیقتر، از منظر روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی سیاسی، این عبارت مصداق روشن نوعی «خودفروکاستگی رعیتی» است. در این حالت، فرد جایگاه انسانی و شأن شهروندی خود را نفی کرده و هویت خویش را در نسبت با ارباب یا رهبر قبیلهای تعریف میکند. چنین کنشی نه تنها بیانگر انقیاد روانی است، بلکه در سطح گفتمانی به بازتولید ساختار سلطه یاری میرساند.
در جوامعی که ساختار قبیلهای بر روابط اجتماعی غلبه دارد، رهبر قبیله یا خاندان غالباً از مقام سیاسی فراتر رفته و به جایگاه نمادین و حتی قدسی ارتقا مییابد. این پدیده که ماکس وبر آن را «اقتدار کاریزماتیک» (charismatic authority) مینامد، در بافت قبیلهای خصلتی موروثی مییابد و از سطح فردی به سطح خاندانی انتقال مییابد. در چنین چارچوبی، وفاداری به رهبر نه امری عقلانی یا مبتنی بر مشروعیت قانونی، بلکه امری عاطفی، خونی و آیینی است. این همان چیزی است که میتوان آن را «ساکرالیزهکردن اقتدار قبیلهای» (sacralization of tribal authority) نامید.
جملهی «من سگ بارزانیام» صرفاً توصیفی از یک وضعیت نیست، بلکه کنشی گفتاری (speech act) است که قدرت را تولید و بازتولید میکند. در اینجا زبان به ابزار بازسازی نظم سلطه بدل میشود: فرد با گفتن این جمله، بهصورت نمادین جایگاه خود را در سلسلهمراتب قبیلهای تثبیت میکند و از طریق خودشیئیسازی (self-objectification) به استمرار سلطهی پدرسالارانه مشروعیت میبخشد. به تعبیر پیر بوردیو، چنین گفتمانی «خشونت نمادین» (symbolic violence) را در قالب رضایت بازتولید میکند.
فرهنگ ایلیاتی، مبتنی بر پیوندهای عمودی و وفاداریهای شخصی است؛ در حالی که سیاست مدرن بر روابط افقی، برابری حقوقی و وفاداری نهادی استوار است. در ساختار ایلیاتی، فرد نه «شهروند» (citizen) بلکه «تابع» (subject) است؛ وفاداری به شخص جایگزین وفاداری به قانون میشود و انتقاد از رهبر به مثابه خیانت تعبیر میگردد. از اینرو، این فرهنگ بهصورت ساختاری امکان شکلگیری جامعهی مدنی و دموکراسی را مسدود میکند.
پایداری چنین نظامی، پیامدهایی گسترده دارد که در سطح روانی، سیاسی و اخلاقی جامعه قابل مشاهدهاند:
تحقیر خویشتن بهمثابه فضیلت وفاداری؛ یعنی تبدیل انقیاد به ارزش اخلاقی.
تقدیس خاندان و رهبر، که جایگزین نقد عقلانی میشود.
افزایش هزینهی نافرمانی و تخطی؛ زیرا هر گونه اعتراض به خیانت تعبیر میشود.
فرسایش مفهوم مسئولیت فردی و عقلانیت سیاسی؛ چرا که فرد هویت خود را تنها در نسبت با دیگری قدرتمند میفهمد.
@iranban_kord
📸 یکی از جلوههای خیانتِ جریانِ ایرانشهری را در این کامنتها ببینید.
بهروز چمنآرا، یک کردِ ایلامیِ تجزیهطلب است که از ثبتِ منشورِ کوروش بهعنوان نخستین منشورِ حقوقِ بشر در یونسکو، در فشار و خشم قرار گرفته است. بااینحال، هرگونه ایرانستیزی و کوروشستیزیِ او بهصورت طبیعی به پانترکها گرایش مییابد؛ چرا که مافیای ایرانشهری، پانکردها را «خودی» میداند و مردمِ ایران را با پانترکیسم سرگرم کرده است.
در سپهر عمومی ایران، «گفتمان ایرانشهری» در سالهای اخیر با بازتولید یک تقابل نمادین میان «ایرانگرایی» و «پانترکیسم»، هرگونه نقد یا فاصلهگیری از نمادهای کلاسیک هویت ایرانی – از جمله کوروش – را بهطور پیشفرض در قالبی «غیرملی» یا «پانترکی» بازنمایی میکند. در نتیجه، هنگامی که فرد یا گروهی موضعی انتقادی نسبت به کوروش یا روایت رسمی از ایران باستان اتخاذ میکند، ذهن جمعیِ متأثر از این گفتمان، آن را بهصورت خودکار در چارچوب دشمنِ قومیِ برساخته (یعنی پانترکیسم) تفسیر مینماید.
@iranban_kord
🎥ماموستا ابراهیم کریمی، خطیب و امام جماعت مسجد روستای ننله از توابع شهر سنندج:
تا زمانی که حجره و مسجدِ [طریقت] پرورشدهنده جامعه کردستان بود، پیشوایانی چون قازی محمد، شیخ سعید پیران، ملک محمود حَفید و مستوره اردلان ظهور میکردند و تا زمانی کە حجرە [طریقت] پرورش دهندە جامعە کردستان بود کسی نمیتوانست بە میهنمان خیانت و یا با چشم خیانت بە میهنمان (کوردستان) بنگرد.»
➖البته مستوره اردلان ربطی به ناسیونالیسم کردی ندارد اما سخنان این آخوند اهل سنت درباره آخوندهای ناسیونالیست کرد درست است، ناسیونالیسم کردی به ذات بر پایهٔ فقه سنی شافعی قرار گرفته و از همین رو سردمداران آن نیز فقها و آخوندهای سنی بوده و هنوز هم هستند و در یک کردستان مستقل اقلیتهای آشوری، ایزدی ،اهل حق و شیعه اقوام درجه چندم و گوشت جلوی توپ برای تحقق آرمانهای کردی خواهند بود.
به دلیل مافیای جریان ایرانشهری و پانایرانیسم، مردم ایران ناسیونالیسم کردی را به صورت یک جریان سکولار، آزادیخواه و فمنیست میشناسند و ابدا به روی مبارک نمیآورند که از تریبون مجلس تا مساجد و فضای مجازی در حال تبلیغ پانکردیسم هستند .
@iranban_kord
🎥تیراندازی هوایی مردم منطقه خبات پس از پیروزی حزب عشیره بارزانی
پدیدهی تیراندازی هوایی بهعنوان شکل ابراز شادی یا نمایش قدرت در خاورمیانه و بهویژه در مناطق قبیلهای چون کردستان عراق، جنوب عراق، سوریه، یمن و بخشهایی از ایران و افغانستان وجود دارد ،
در جوامع عشایری و سنتی خاورمیانه، سلاح گرم نهفقط ابزار جنگ، بلکه نماد مردانگی، منزلت و افتخار قبیلهای است. در این جوامع، قدرت مشروع اغلب با قدرت مسلحانه یکی پنداشته میشده. بنابراین، عمل تیرانداز بهصورت نمادین—تجلیای از حضور و نفوذ اجتماعی به شمار میرود ،در جامعه کرد ،مردان برای نشان دادن هیجان، وفاداری یا جشن، به سلاح متوسل میشوند، زیرا سلاح در حافظهی فرهنگی آنان بخشی از هویت مردانه و نماد مقاومت است.
در مواردی مانند پیروزی حزب دموکرات کردستان (KDP)، این تیراندازی نوعی «بیعت نمادین» با رهبر (مثلاً خانوادهی بارزانی) تلقی میشود و گاهی تیراندازی هوایی پیامی است به رقبای سیاسی یا قبایل دیگر، مبنی بر اینکه این منطقه تحت نفوذ گروه خاصی است.
در نظریهی «نوسازی ناقص سیاسی» (incomplete political modernization)، یکی از الگوهای برجسته این است که احزاب مدرن، در غیاب نهادهای بوروکراتیک قوی، بهجای ایجاد فرهنگ سیاسی جدید، ساختارهای قبیلهای و پاتریمونیال را بازتولید میکنند.
در اقلیم کردستان، حزب دموکرات کردستان (KDP) و اتحادیهی میهنی کردستان (PUK) هر دو از بنیانهای خانوادگی و منطقهای نشئت گرفتهاند:KDP اساساً بر پایهی شبکهی خویشاوندی وفاداری به خاندان بارزانی شکل گرفته است. در مناطق بارزان، دهوک و اربیل، این حزب عملاً امتداد قدرت سنتی طایفهی بارزانی است.PUK نیز با محوریت خاندان طالبانی و شبکههای اجتماعی سلیمانیه عمل میکند.
در نتیجه، به جای رقابت ایدئولوژیک بر سر برنامههای سیاسی، وفاداری شخصی و قبیلهای عنصر اصلی پیوند حزب و اعضا را میسازد.
@iranban_kord
جالب آنکه درآمد استانهای کردنشین بهطور قابلتوجهی کمتر از بودجهای است که از دولت مرکزی دریافت میکنند؛ بهعبارت دیگر، این استانها در عمل از محل مالیاتهای مناطق مرکزی کشور و درآمدهای نفت و گاز حوزههای جنوبی تأمین میشوند. اگر این منابع ملی و یارانههای مالی دولت وجود نداشت، این مناطق با کمبود شدید منابع انرژی روبهرو میشدند و ناگزیر بودند برای گرمکردن خود در زمستان، درختان بلوط زاگرس را به زغال تبدیل کنند.
این وضعیت، بهروشنی نشان میدهد که بقای اقتصادی و زیستی این مناطق، بهرغم برخورداری از منابع طبیعی ارزشمند، به شدت وابسته به سرمایه و انرژی تولیدشده در سایر نواحی کشور است.
نکتهٔ قابل توجه آن است که این فرد در صحبتهای خود بهطور صریح تصریح میکند که رودخانههای زرینهرود و سیمینهرود به دریاچه ارومیه میریزند و با آنکه از مقصد رودخانهٔ سیروان که به سمت عراق (رودخانه دیاله) میرود نام نمیبرد ،همزمان مدعی میشود که این آبها به مرکز کشور منتقل میشوند و در صنایع مرکزی مصرف میشوند!
این تناقض آشکار نشان میدهد که فرد آگاهانه اطلاعات درست دربارهٔ مسیر رودخانهها را با ادعای سیاسی و جهتدار درهم میآمیزد تا تصویر غلطی از «مصرف آب کردستان و آذربایجان توسط مرکز» ارائه دهد.
@iranban_kord
🎥جوان کرد ایراندوست به آذریها : میدانید آب مناطق آذربایجان و کردستان که بعد از شمال پر بارش ترین نقاط کشور هستند به کجا میرود؟! این آبها در بخش صنعت و در مرکز کشور مصرف مصرف میشود. حتی آب کردستان و آذربایجان در مرکز کشور برای کارخانه فولادسازی که پارسال صد هزار میلیارد اختلاس کرده مصرف میشود. در ارومیه کردها و ترکها با هم ازدواج میکنن ،کردستان که سوئیس ایران است آبش از زرینه رود و سیمینه رود و سیروان میآید و آب آن به طرف دریاچه ارومیه میرود.
این جوان کرد ایراندوست در ادامه به پانترکها هشدار میدهد به جای آورد پرچمهای کشورهای بیگانه به ورزشگاهها و سردادن شعارهای پانترکی ،بپرسیم این آب به کجا میرود(به مرکز ،مرکز برای کردها بیشتر دلالت به اصفهان و یزد و فارس دارد تا تهران)
➖دیدی چی شد دلا ؟!
@iranban_kord
🎥شاهین مدرس از نوچههای صادق زیباکلام و کارشناس تمام وقت ایران اینترنشنال که با پرچم شیر و خورشید و سنجاق سینه ایران ،ریبرندینگ شد نیز در کنفرانس اسلو گفت :تمدن ایران در طول تاریخ یک تمدن موزاییکی بوده است!
مدرس در این کنفرانس نشان داد که در محضر خوب کسی پرورش پیدا کرده و تا بدانجا درس پس داده که حتی کردی حرف میزد 😂
او با تمسخر شعار جانم فدای ایران میگوید: ما همهش میگوییم جانم فدای ایران ولی ایران باید برای تمام مردم فارغ از مسئله زبان مادری و فرهنگی باشد ، جریان تمدنی ایران در طول تاریخ موزاییکی بوده از فرهنگهای گوناگون و مالتی کالچرائیسم بوده است .
@iranban_kord
میتوان حدس زد که از نظر عبادی ،تغییر مرزها، حتی اگر اخلاقاً موجه بهنظر برسد، در عمل به بیثباتی، جنگ داخلی و بحران انسانی میانجامد .
در مقابل، فعالان کرد از منطق رهاییخواهانه (emancipatory) سخن میگویند: آنها به «حق تاریخی ملتها» و «خودآگاهی جمعی» استناد میکنند و نظم موجود را ذاتاً ستمگر میدانند. در نتیجه، هر دو طرف عملاً با زبانهای متفاوتی سخن میگویند و نمیتوانند یکدیگر را در لایه معنایی درک کنند .
وقتی عبادی تجزیهطلبی را با مثال کودکانه «جمهوری همدان» رد میکند اوج ناآگاهی و نادانی او نسبت به شناخت جریانهای کردی است ، او میخواهد نشان دهد از دیدگاه «منطق حقوقی»، هر مطالبهی قوممحور اگر تعمیم یابد،
به بینهایت تقسیم میانجامد (infinite regress of secession) اما در سنجش با پاسخ آسو حسن که کردها را ملت میخواند میبینیم این دو گویی از دو دنیای متفاوت یا یکدگر سخن میگوید و او با کسانی نشست و برخاست دارد که تقریبا هیچ از آرمان ملت آنها و کردستانی که بعضا تا خلیج فارس میرسد نمیداند ،از سویی شاید از آنجایی که عبادی در ذهنش «حق تعیین سرنوشت» عمدتاً در قالب کشورهای استعمارزده یا اشغالشده معنا دارد کلا این مسئله را برای ایران بلاموضوع و هم نشینان خود را آگاه به این مسئله میداند که معنایش این است عبادی تا چه حد از مرحله پرت است .
آنچه فعالان حقوق بشر ،کاسبان حقوق بشر و مشهوران حقوق بشر باید بدانند و بارها ثابت شده این است که وقتی اصول حقوق بشر بهصورت انتزاعی یا بدون در نظر گرفتن چارچوب امنیت ملی و یکپارچگی کشورها اعمال میشوند، ممکن است به نتایج فاجعهآمیز منجر شوند.
در حقیقت، بدون تعادل میان حقوق فردی/گروهی و امنیت ملی، حقوق بشر میتواند بدل به ابزاری برای بحرانزایی شود و به فجایع قومی، جنگ داخلی و فروپاشی نهادهای دولتی بیانجامد .
▪️▫️سکوت جریانهای ایرانشهری درباره کنفرانس اسلو
➖فرافکنی، خودفریبی جمعی و واقعیت تمایلات قومی در ایران
یکی از پدیدههای جالب توجه در تعاملات رسانهای و شبکههای اجتماعی ایرانیان با مسائل قومی، شیوه برخورد با مطالبات و تمایلات جدایی طلبانه، به ویژه درباره کردهاست.
جریان موسوم به ایرانشهری که برای مقابله با جریان اینستاگرامی پانترکیسم مدام در میان سنگنبشتهها ،کتب خطی ،اسناد کتابخانه ملی ،اوراق قرضه و قولنامههایخانهها به سر میبرد نسبت به این کنفرانس که پر سر و صدا ترین بخش آن را کردها برگزار کردند سکوت محض پیشه کرد .
از سوی دیگر بسیاری از کاربرانی که به دلیل پیشینه منفی عبادی به آن واکنش نشان دادند ، عبدالله مهتدی را نماینده کردها ندانسته و در مواجهه با آسو حسن ، کرد ایرانی زاده عراق تمایل داشتند او را «کرد عراقی» معرفی کنند و تا مبادا دامان هم میهنان کرد لکهدار شود.
این رفتار چند لایه روانشناختی و جامعهشناختی دارد:
➖ فرافکنی و انتقال صفات به دیگران
فرافکنی یک مکانیزم روانی شناختهشده است که در آن ویژگیها یا تهدیدهای ناخوشایند به گروهها یا افراد «دیگر» نسبت داده میشود تا از مواجهه مستقیم با واقعیت اجتناب شود. در این مورد، تمایلات بالقوه جداییطلبانه کردهای ایرانی به گروهها یا احزاب کردی در عراق یا کشورهای همسایه منتقل شده است. نتیجه این فرافکنی، کاهش اضطراب و حفظ تصویر جمعی از «ایران یکپارچه» است، اما در عین حال باعث میشود واقعیت تهدیدات و مطالبات داخلی نادیده گرفته شود.
➖عشق به ایراد معشوق و خودفریبی جمعی
این پدیده نمونهای از denial of uncomfortable truths about a close group یا خودفریبی جمعی است. جامعه ایرانی، تمایل ندارد عیبها یا گرایشهای سیاسی بالقوه تهدیدآمیز هموطنانش را بپذیرد. در عوض، این گرایشها را در «دیگری» و خارج از مرزها جستجو میکند. این مکانیزم روانی، همدلی و واقعگرایی سیاسی را کاهش داده و باعث میشود گفتمان سالم شکل نگیرد.
➖ نقش سوگیری شناختی و شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی با سرعت انتشار اطلاعات ناقص، زمینه را برای تثبیت برداشتهای غلط و سوگیری شناختی فراهم میکنند. هنگامی که کاربران ایرانی آسو حسن را کرد عراقی معرفی میکنند، این برداشت با تصویر ذهنی مطلوب از جهان و امنیت داخلی هماهنگ است و بنابراین پذیرفته میشود. این نمونهای کلاسیک از confirmation bias اجتماعی است: جامعه اطلاعاتی را میپذیرد که با باورها و نیازهای روانیاش همخوانی دارد.
▪️▫️ پیامدهای اجتماعی و سیاسی
نتیجه چنین روندی چندلایه است:
1. نادیده گرفتن واقعیات داخلی: مطالبات و گرایشهای اقوام ایرانی، به ویژه کردها، تحلیل و بررسی نمیشوند.
2. ایجاد خطای استراتژیک: تصور میشود تهدید همیشه از خارج است، نه از درون، که میتواند تصمیمگیری سیاسی را مختل کند.
3. کاهش کیفیت گفتمان عمومی: امکان بحث و مشارکت در گفتگو و آسیبشناسی محدود میشود.
@iranban_kord
🎥آسو حسن نمایندە ویژە حزب دمکرات کردستان ایران :در قانون بینالملل حق تعیین سرنوشت برای جوامع انسانی که دارای خصلتهای عینی و ذهنی ملت بودن هست را به رسمیت شناخته است، خانم عبادی عزیز همدان ملت نیست ،کرد یک ملت است و اگر به تغییر و تحولات سیاسی در جهان در سه دهه اخیر نگاه کنیم و به تحولاتی که قانون بینالملل از سال نود میلادی به بعد متحول شده است به این نتیجه میرسیم که حق تعیین سرنوشت در هر دو بعد ، یعنی حتی تا حد استقلال ،حتی در ورای کانتکست استعمار زدایی به رسمیت شناخته شده است ؛ حالا این را هم قبول دارم که در یک کشور دموکراتیکِ مخصوصا کثیرالمله یک بخش از مردمان آن کشور که خود را ملت تلقی کرده و میخواهند به استقلال برسند صرف نظر از اینکه فقط باید از آنها سوال بشود در باره سرنوشت شان ولی بله مثلا اگر تجربه کانادا را معیار بگیریم آنجا گفته شده که این حق را دارید و دادگاه لاهه هم گفته هیچ چیزی در حقوق بینالملل این حق را ملتها سلب نمیکند که جدا شوند و استقلال خود را القا کنند ، تنها چیزی که گفته شده که در انگلستان و کانادا هم اینطور بود این تصمیم نهایی باید نتیجه روند دو طرفه باشد ،در کانادا این گفته سده پس بله ضمن اینکه این استراتژی حزب مت نیست ولی ما اولا سوژه حق تعیین سرنوشت نیستیم چرا یک یک حزب هستیم و نمیتوانیم به نمایندگی از طرف ملت کرد در ایران بگوییم که چگونه این حق باید گرفته شده ولی پیشنهاد ما برای تمرین این حق فدرالیسم است .
فدرالیسم اداری هم نه ،فدرالیسم لااقل درباره کردها و کردستان بر اساس هویتی تاریخی و سرزمینی اما ما تصمیم نمیگیریم در آینده اگر ملت ما خواست رفراندوم برگزار کند نمیتوانیم این حق را از او سلب کنیم که حق و رویای سیاسی خود را بیان کند و برای نسلهای آینده هم ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم .
@iranban_kord
🎥شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل در کنفرانس اسلو با حضور نمایندگان احزاب کرد و کمونیست :من همدانی هستم و درست نیست روزی درباره تشکیل جمهوری همدان یا حزبی با نام حزب استقلال همدان صحبت کنم.
@Iranban_kord
امروز مردم ترکیه در یادبود آتاتورک در پارکها ،خیابانها ،ادارهها ،مترو و ...یک دقیقه دست از کار کشیده و سکوت کردن .
حقیقتا مردم ترکیه قابل احترام، قدر شناس و فهمیده هستن .
علیرغم احترام عمیقی که برای آشوریان و ارامنه قائلم و ترجیح میدادم با دو تا کشور متمدن و صاحب فرهنگ همسایه بشیم اما نمیشه ترکها رو تحسین نکرد .
برای من به ویژه احترام و وفاداری اونها از هر قماشی که هستند نسبت به کشور پرچم و ملیت جالبه.
در ترکیه اسلامگرا ،کمونیست، لائیک، لیبرال و ....همگی به کشور وفادار هستن ،اونجا بر سر پرچم کشور و ملیت سوءتفاهمی نیست .
چه خوبه ملیگرایان ما به جای حسادت نسبت به ترکیه اونها رو الگو و سرمشق میهنپرستی و ناسیونالیسم قرار بدن .
البته به جز اون سویه های مزخرف سوسیالیستی هر چند باز هم شرف داره به چپ ایرانی .
تو اقلیم کردستان انتخابات برگزار میشه ولی انگار کردهای روژهلات رای میدن 😂
تمام پیجها در سیطره کردهای ایرانیه و مشغول فحاشی به بافل و هواداری از بارزانی هستند .
در عراق بارزانی به ترکیه خدمت میکنه اما جناح طالبانی میشه گفت تا حدی به جمهوری اسلامی و پکک نزدیکه .
بنابراین کردهای ایران هم فکر میکنن باید مخالف یکیتی باشن البته به خاطر تاثیر تبلیغات حزب پارتی بارزانی اینطور القا شده که طالبانیها از کرکوک فرار کردن در حالی که برعکس بود و خود مردم کرکوک هم دور پیشین ،به قبیله طالبانی رای داده بود .
وضعیت امسال بارزانی به دلیل حکومت فشل و شورش ایل هرکی میتونست سخت بشه ولی از اون ور لاهور هم علیه بافل شورش کرد .
به هر حال به نظرم امسال هواداران پارتی شور و شوق سالهای پیش رو نداشتن و نارضایتی از حکومت اقلیم بسیار زیاده .
🎥در رقابتهای انتخابات پارلمانی اقلیم کردستان در شهر کرکوک،بافل طالبانی از قبیله طالبانی و رئیس حزب یکیتی(اتحادیه میهنی) در طعنه به قبیله بارزانی گفت: قلعه اربیل سرخ نیست ،سبز است(رنگ حزب یکیتی) .
در سفر اردوغان به اربیل ،قلعه باستانی این شهر که اصالتا آشوری است با نورپردازی پرچم ترکیه آراسته شد و خشم بسیاری از کردها را برانگیخت و مسئله پرچمهای بیشمار ترکیه در جاده و فروشگاه و فردوگاهای اقلیم کردستان را دوباره جنجالبرانگیز کرد ،ترکیه همچنین در اقلیم خودمختار کردستان بیش از ۱۳۰ پایگاه نظامی دارد .
با وجود آنکه کردهای ایران و حزب بارزانی یکیتی را به عقبنشینی از کرکوک متهم میکنند اما کرکوکیها در انتخابات پیشین به طالبانیها رای دادهاند .
بافل همچنین گفته که که در اربیل آزادی نیست .
@iranban_kord
بر اساس تیپ و قیافه هم میتونید تصمیم بگیردا !!
Читать полностью…
بهرام مشیری هم رفت پیش مصدق .
به امید روزی که ایرانیان فرهنگ احترام قائل بودن برای مرده و فراموشی دروغ و دبنگ و خیانتهای طرف رو کنار بذارن و به هر کسی که زحمتی برای کشور ایجاد کرد بگن حرفهای خوبی هم میزد ولی در کل گور باباش .
🎥معنی آهنگ رپ کردی این جوان کرد :
تفففف جاش حرامزاده !
دانه به دانه ،پارهمیکنم خائنها رو با دندانم
از کرد بودنم رگم هاره
این خط و این نشان
جوری شما رو ب*ایم که کیف کنید شاهانه
دیگه بسته قوادها
*یرم به اونی که بزرگ شماست
تفففف
روله روژهلاتم (شرق کردستان =مناطق کردنشین ایران)
ویرانگر خاطره و خاندانتم
شاهزاده و دیوانه نمیخوایم
اینجا همه تشنه به خون تو هستن
کی گفت پهلوی سرنوی تو جاش اونی
اینجا کردیاتی است(پانکردیسم ) و من کابوسی توی خوابهای تو هستم
جاوید ت*مم به جای جاوید شاه
شورت ما به جای تاج بذار
پهلوی مهلوی را می*اییم
جاوید ت*مم به جای شاه
جاوید ت*مم به جای شاه
هیییییی جاوید ت*مم به جای شاه
هیییییی جاوید ت*م به جای شاه
هیییییی جاوید ت*ممم به جای شاه
هیییییی جاوید ت*مم به جای شاه
@iranban_kord
🎥 مردم سقز پرچم تجزیهطلبان کرد و لوگوی حزب دموکرات کردستان را در ابعادی بزرگ در میدان کریمآباد سقز برافراشتند .
@iranban_kord