iransociology | Unsorted

Telegram-канал iransociology - جامعه‌شناسی

48832

﷽ 🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است. 💢 جستارهایی در: - جامعه شناسی - روانشناسی - اقتصاد - فلسفه - ادبیات - سینما 📞 تماس و تبلیغ: @irsociology اینستاگرام: instagram.com/IranSociology بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Subscribe to a channel

جامعه‌شناسی

من می‌گویم: بیایید این یك سال را به یاد گرفتنِ حقایقِ زندگانی كوشیم، بیایید یك رشته قواعدی را برای زندگانی به گفتگو گزاریم، و نیك بدانیم، و در پیرامونِ آنها یكدل و یك زبان باشیم. این باشد گام‌هایی كه در این یك سالِ پرشور تاریخی بسوی پیش برداریم.

من می‌دانم بسیاری از این سخن من خواهند رنجید، و اینكه می‌گویم نمی‌دانند و نمی‌شناسند، بغرور آنها خواهد برخورد. ولی حقیقت از میان نخواهد رفت. دوباره می‌گویم: این توده راه زندگانی را گم كرده. این مردم حقایق زندگانی را نمی‌دانند. دوباره درخواست می‌كنم: بیایید این یك سال را به باز كردنِ یك راهی بكوشیم.

آنان كه بخود مغرورند و این گفته‌های ما به آنان سنگین می‌افتد بركنار مانند. روی سخن ما با آن كسانیست كه از غرور دورند و گرفتاریِ این توده را دیده و دل پر از درد می‌دارند. باین غیرتمندانست كه پیام می‌فرستیم. از آنانست كه چشمِ همراهی می‌داریم».

از پیام سال نو ، روزنامه‌ی پرچم
نوشته #احمد_کسروی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

از نوروز چیزی باقی نمانده جز چین و چوروک‌هایی که روی صورتمان می‌نشیند. در نوروز امسال نوجوانان و جوانان بسیاری در میان ما نیستند. زن‌ها و مردها و دخترها و پسرهایی که برای زندگی بهتر، برای مطالبات ضروری و حقوق طبیعی از دست‌رفته‌ی خود به خیابان‌ها آمدند و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را در تاریخ معاصرمان در سال ۱۴۰۱ نوشتند. جامعه‌ی ایران به‌رغم تمام پلشتی‌ها و درخودماندگی‌ها و درماندگی‌هایش، به لطف و همت نسل جوان تحرکاتی برای آینده‌ای بهتر داشت که زیر شدیدترین سرکوب‌های حاکمیت مجدداً به آتش زیر خاکستر بدل شد.

نوروز امسال را به یاد جان‌باختگان راه آزادی و به احترام تمام جان‌های بیگناهی که زیر شکنجه و زندان و بازداشت از خانواده‌هایشان دور افتاده‌اند سر می‌کنیم. نوروز امسال را تنها به احیای طبیعت گرامی‌ می‌داریم و تا زمانی که زندگی‌هایمان زیر چکمه‌های زور و تزویر تباه می‌شود، تا زمانی که از ترس در لانه‌هایمان می‌خزیم و بدل به موجوداتی پوچ و تهی می‌شویم، نوروزی نخواهیم داشت. بزرگ‌ترین درسی که از نوروز می‌توان آموخت غلبه‌ی زندگی بر مرگ است. پیروزی زندگی بر تمام تباهی‌ها... باشد که بهارها و نوروزهای سال‌های آینده آکنده از آزادی و زندگی شرافت‌مندانه برای مردمان سرزمین‌مان باشد.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃 یرواند آبراهامیان: تصور تبدیل اعتراضات در ایران به انقلاب، اغراق‌آمیز بود

خلاصه مصاحبه آبراهامیان با یورونیوز:

🔹شرایط کنونی در ایران قابل مقایسه با روندهایی که به فروپاشی رژیم محمدرضا شاه انجامید، نیست.

🔹انتظارات اغراق‌آمیز یا خوش‌بینانه‌ای ایجاد شد که این شورش‌ها به انقلاب منجر می‌شود. 
جمهوری اسلامی هنوز بین ۱۵ تا ۲۰ درصد مشروعیت دارد در حالی‌که رژیم شاه دیگر مشروعیتی برایش باقی نمانده بود.

🔹 در صورتی که اتفاق غیرمنتظره و عجیبی رخ ندهد، خبری از فروپاشی جمهوری اسلامی نخواهد بود و استمرار تقابل میان مردم معترض و حکومت به چندقطبی شدن هرچه بیشتر فضای جامعه منجر می‌شود.

🔹بحران در ایران دائمی است و قابل حل شدن نخواهد بود، چرا که حکومت و مردم از دو گفتمان متفاوت سخن می‌گویند. جمهوری اسلامی حتی نمی‌خواهد این گفتمان مردم و مخالفانش را بشنود.

🔹جمهوری اسلامی از ولایت فقیه و نمایندگی خدا سخن می‌گوید اما مردم در خیابان‌ها درباره حقوق انسان‌ها، آزادی، برابری و حقوق زنان می‌گویند.

🔹یک ناهماهنگی کامل بین آنچه مردم می‌خواهند و آنچه حکومت می‌گوید مشاهده می‌شود و این بحران هم دائمی است.

🔹افرادی که در خیابان هستند، محصول جمهوری اسلامی هستند اما آنها از زبان اسلام حرف نمی‌زنند، آنها شاید آثار ژان ژاک روسو را نخوانده باشند اما درباره حقوق انسان‌ها حرف می‌زنند. و این مشکلی نیست که رژیم حتی اگر بخواهد بتواند آن‌را ببیند چراکه این گفتمان با حقوق الهی که رژیم ادعا می‌کند از آن برخوردار است بسیار مغایرت دارد.

🔹تنها حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جامعه هنوز به مشروعیت دینی باور دارند اما ۸۰ درصد دیگر جامعه بسیار بسیار به گفتمان روشنفکری و روشنگری باور دارد.

🔹تنها راه رژیم این است که به سمت موضعی شبیه به آنچه در دوران خاتمی شاهدش بودیم حرکت کند. بدون اینکه رسما پذیرش آن‌را اعلام کند به سمت آنچه به اصطلاح «عصر روشنگری» گفته می‌شود حرکت کند.

🔹خاتمی اساسا به ایده‌های روشنگری نزدیک‌ می‌شد اما در عین حال می‌دانست که خط قرمزی که نباید از آن عبور کند همان «مشروعیت قدرت الهی» است. اما در عین حال من کسی را نمی‌بینم که بتواند یا حتی بخواهد این کار را انجام دهد. خاتمی دوباره به حاشیه رانده شده است و از دیگر کسانی که در صحنه حضور دارند هم چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.

🔹باید به خواسته‌های مردم توجه کرد، آنها به دنبال چیزهایی چون اختیاری شدن حجاب، برابری، اقتصاد بهتر و آموزش هستند. اگر رژیم بتواند اینها را به مردم بدهد، من مطمئن نیستم که جامعه بخواهد برای داشتن یک حکومت سکولار هزینه یک انقلاب دیگر را بپردازد.

🔹می‌شود جامعه‌ای داشت که بدون اینکه اسمش سکولار باشد، در حقیقت اینگونه عمل کند، مشابه آن‌ چیزی که بازرگان در اوایل انقلاب به دنبال آن بود؛ یعنی جمهوری اسلامی و نه جمهوری ولایت فقیه. به نظر من این می‌تواند برای بیشتر مردم قابل پذیرش باشد اما باز هم باید بگویم که در جمهوری اسلامی و کسانی که قدرت را در دست دارند، نمی‌بینم که افرادی آماده چنین چیزی باشند.

🔹هیچ نشانه‌ای از ریزش در سپاه وجود ندارد. واکنش احتمالی سپاه به وضعیت فعلی می‌تواند یک کودتا برای پایان دادن به جمهوری اسلامی باشد. آنها در واقع تشکیل یک رژیم نظامی اسلامی مانند پاکستان را به یک دموکراسی سکولار ترجیح می‌دهند.هرچند اگر یک کودتای نظامی صورت گیرد مشکل مشروعیت فراتر می‌رود و در نتیجه نظامیان و سپاه حس می‌کنند که بهتر است این کار را انجام ندهند و بهتر است چند روحانی به عنوان پیشرو حضور داشته باشند تا به عنوان یک منبع مشروعیت عمل کنند.

🔹همچنان رابطه‌ای میان بخشی از جوامع محلی و روحانیت وجود دارد که جایگاه روحانیت را محترم می‌شمارند و برای آن ارزش قائل هستند و من فکر نمی‌کنم این از بین برود.

🔹نارضایتی زیادی وجود دارد اما نهادهای بازار همچنان از رژیم حمایت می‌کنند.

🔹سازماندهی چیز مهمی است اما نه رهبری. من سازماندهی در اعتراضات ایران نمی‌بینم.
حضور شاهزاده جوان یا هر چیز دیگری که می‌توان اسمش را گذاشت به عنوان رهبر، باعث تضعیف اعتراضات و تقویت رژیم خواهد شد. چرا که مردم خواهند پرسید اعتبار دموکراتیک و سکولار او از کجا آمده؟ مردم یک بار وعده‌های نویدبخش خمینی مبنی بر دموکراسی را پذیرفتند و بعدها دیدند که تعریف او از دموکراسی با آنچه آنها انتظار داشتند متفاوت بود.

🔹اگر شرایط همینطور که هستند بمانند و اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ ندهد و حمله اسرائيل یا بمباران آمریکا (که ممکن هم هستند) رخ ندهد، پیش‌بینی من این است که بی‌ثباتی و بحران ادامه خواهد یافت. رژیم سقوط نخواهد کرد اما در عین حال نارضایتی‌ها هم از بین نمی‌روند و حتی افزایش خواهند یافت. در نتیجه ما به جای اینکه شاهد فروپاشی رژیم باشیم چندقطبی شدن بیشتر جامعه را در پیش خواهیم داشت.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

اگر روزی مارکس گفته بود که "شرم خود یک انقلاب است"، شاید در راستای گفته‌ی او اکنون نیز بتوان گفت که "شرم از تکرار" نیز گونه‌‌ای دیگر از انقلاب است.
کوندرا در نوشته‌ای کوتاه با عنوان "شرمِ تکرار"، به تاریخ و آدمیان می‌تازد که در نقاط و موقعیت‌های حساس، خود و اشتباه خود را از نو تکرار می‌کنند، و این تکرار برای او نشان از چیزی جز بی‌شرمی، بی‌فکری و کج‌سلیقگی این دو ندارد.
در نظر او اما هنر چنین خصلتی ندارد. چرا که هنر، برخلاف آدمیان و تاریخ، چنین تکراری را برای خود نوعی از شرم می‌داند. هنر در کارنامه‌ی خود نشان داده است که همواره تلاش کرده است که تکرار_به معنای درجا زدن و پیش نرفتن_ را برنتابد، و درست از همین روی است که در تاریخ خود تنها یک بالزاک، یک داستایوفسکی و یک تولستوی و... را به ثبت می‌رساند.
پس شاید در اینجا باشد که بتوان از منطقِ همواره انقلابی هنر چیزی آموخت، انقلابی نه تنها علیه گذشته، بلکه علیه حال و حتی آینده.
به گمانم می‌توان یکی از مصادیق تجلی این منطق/آموخته از هنر را فیلم "نون و گلدون" ساخته‌ی محسن مخملباف دانست.
کارگردان در این فیلم به سال‌های دورِ جوانی خود باز‌ می‌گردد و درست در بزنگاهی_ که به زودی در آن تقدیرها ثبت و پس از آن کنش‌ها دیگر سنگ می‌شوند_ خود را می‌رساند و روال روایتِ گذشته را، و یا بهتر است بگوییم جان و ماهیت گذشته‌ی خود را تغییر می‌‌دهد.
شاید که چنین دست بردنی در گذشته نه تنها از مجرای هنر است که اینچنین به زیبایی از کار در می‌آید، بلکه آن درس نیاموخته را به آدمیان و تاریخ گوش‌زد می‌کند؛ درسِ شرم از تکرارِ دوباری خود.

✍️هدا فتاحی‌زاده


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃 ۱۷ سال قبل در چنین روزهایی!
✍️عرفان ثابتی

۱۷ سال قبل در چنین روزهایی آنا پولیتکوفسکایا، روزنامه‌نگار نامدار مخالف پوتین، تنها چند ماه قبل از اینکه ترور شود، گزارشی مبسوط دربارۀ مسمومیت تعداد زیادی از «دختران دانش‌آموز» چچنی بر اثر مادۀ شیمیایی قوی و ناشناخته‌ای در دستشویی مدارس که دستگاه عصبی آنها را ماه‌ها مختل کرده بود، منتشر کرد. مقام‌های دولت به شدت منکر مسمومیت‌ها بودند و این اخبار را صرفاً ناشی از اضطراب و «روان‌پریشی» گسترده می‌دانستند! بعضی از پزشکان به پولیتکوفسکایا گفتند که عامل مسمومیت‌ها مادۀ شیمیایی ناشناخته‌ای در دستشویی مدارس است اما مسئولان بیمارستان‌ها حاضر به انتشار هیچ اطلاعاتی نبودند، نه از داروها و روند درمان دختران دانش‌آموز در بیمارستان‌ها حرف می‌زدند و نه نتیجۀ آزمایش‌ها را منتشر می‌کردند. پس از مرخص شدن بیماران در پروندۀ آنها حتی یک کلمه هم دربارۀ داروها و شیوۀ درمان ثبت نشده بود. مدارس برای مدتی تعطیل شدند و سرانجام معلوم نشد که روسیه سرگرم آزمایش کدام مادۀ شیمایی/سلاح زیست‌شناختی‌ روی «دانش‌آموزان دختر چچنی» بوده است. چند ماه بعد، پولیتکوفسکایا در مسکو به قتل رسید!/ مجمع فعالان اقتصادی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

🔴آیا ایران در آستانه انقلاب دیگری است؟
✍️آصف بیات

زیتون-«محتمل است نوعی رهبری اخلاقی-فکری در جامعه مدنی و سلول‌های زندان در شخصیت فعالانی پدیدار شود که تعهد و درایت سیاسی فوق‌العاده‌ای از خود نشان می‌دهند و از شهرت و احترام گسترده ای برخوردارند. اما اینها نیز به‌ناچار باید بخشی از سازمان رهبری ملی و گسترده باشند. زیرا یک سازمان رهبری فقط هماهنگ‌کننده اقدامات و بیان‌کننده دیدگاه استراتژیک نیست. چنین سازمان رهبری همین‌طور تبلور نمایندگی، مسئولیت، اعتماد عمومی و هم‌گرایی است، حتی اگر به صورت موقت باشند».

این بخشی از تحلیل آصف بیات، از چالش‌ها و چشم‌اندازهای پیش‌روی جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. آصف بیات، کارشناس جامعه‌شناسی صنعتی و جنبش‌های اجتماعی و استاد دانشگاه ایلینو در آمریکا است و کتاب «سیاست خیابانی: جنبش تهیدستان در ایران» او به فارسی ترجمه و شهرت بسیاری یافته.

او در این تحلیل که به‌صورت اختصاصی در زیتون منتشر می‌شود، بر این باور است که «اسلام‌گرایان تندرو به‌محض «خودی‌کردن» ریاست‌جمهوری و مجلس از طریق نظارت استصوابی در سال ۱۴۰۰، به سوی مطیع‌ساختن زیست–جهان ایرانی روی آوردند». خیزش سیاسی–اجتماعی ۱۴۰۱ مبارزه‌ای برای «رها کردن زیست–جهان مردم از بند این «استعمار داخلی» است و حضور مرکزی زنان در اینخیزش تجلی اوج سال‌ها مبارزه آرام و مستمر آنها علیه زن‌ستیزی نهادینه‌‌ی حکومت است. او این حرکتِ آرام را «نا–جنبشی» می‌داند کهکارکردش ایجاد «شیوه‌های زندگی ساز و هنجارهای جایگزین» است اما با مرگ فجیع ژینا امینی خیزش فوق‌العاده‌ای را دامن زده است که درآن کرامت انسانی، به زمینه گسترده بسیج اجتماعی تبدیل شده است.

این متخصص جنبش‌های اجتماعی بر این باور است که ایران در یک «وضعیت انقلابی» به معنای «قدرت دوگانه» قرار ندارد اما این جنبش انقلابی می‌تواند جامعه را به یک«مسیر انقلابی» رهنمون شود. به باور او «یک تغییر پارادایم در ذهنیت ایرانی رخ داده است» و « اکثریت مردم به وضوح از نظام کنونیگذشته‌اند». از نظر او «سرکوب حاکمیت و خستگی معترضان به معنای پایان جنبش نیست. بلکه به معنای پایان یک چرخه از اعتراضات است. تنها یک اصلاح سیاسی رادیکال و بهبودی معنادار در زندگی مردم ممکن است این مسیر انقلابی را مختل کند».

آصف بیات در پایان این تحلیل با اشاره به «رهبری اخلاقی-فکری» به ضرورت شکل‌گیری سازمان و نهاد رهبری می‌پردازد و می‌گوید که «اگر لحظه دگرگونی سیاسی فرا رسد و جنبش انقلابی فاقد سازمان‌دهی و ارگان رهبری باشد، دیگر نیروهای سازمان‌یافته موجود، ریشه‌دار و فرصت‌طلب وارد معرکه خواهند شد تا مسیر آینده را به نفع خود شکل بدهند. چنین نیروهاییمی‌توانند به «نمایندگی» از جنبش وارد معاملات ناخواسته با قدرت شوند، و یا به سادگی خلأ قدرت را در صورت فروپاشی سیاسی پر نمایند» و «پیشگامانی که قیام‌ها را آغاز کرده و به پیش بردند، عمدتاً در حاشیه تصمیم‌گیری‌های اساسی جریان گذار» باقی می‌مانند و «مفت‌سواران» قدرت را در دست می‌گیرند.

متن کامل تحلیل آصف بیات که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته، در ادامه می‌آید.

متن کامل در تلگرام

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

مقالهٔ دکتر سید جواد طباطبایی فقید درباب جنبش اخیر ایرانیان

این متن از آخرین نوشتارها و تحلیل های این فیلسوف سیاسی بود که از راه دور تحولات اخیر ایران را زیر نظر داشت.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

آیزایا برلین می‌گوید وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که الگوهای کلی فکر و زندگی کارشان را با نجات مردم از خطا و سردرگمی و از دنیایی غیرعقلانی آغاز می‌کنند. سپس می‌کوشند این دنیا را به یاری همان الگوها برای خود تبیین کنند، اما کم‌وبیش همۀ آن‌ها سرانجام باعث و بانی اسارت همان مردم می‌شوند؛ زیرا نمی‌توانند کل تجربه و زندگی آن مردم را توضیح دهند. این الگوها در آغاز آزادی‌بخش هستند و در پایان کار به نوعی خودکامگی می‌رسند.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📊«آیا دستمزدها دارند به صفر میل می‌کنند؟!»


فرض کنیم در ابتدای سال ۲۰ درصد دستمزدها زیاد شوند و
۲۰ درصد هم قیمت‌ها رشد کنند،
آن وقت نرخ حقیقی رشد دستمزد صفر است!

سال بعد و سالیان بعد هم اگر این تکرار شود،
باز هم ارزش حقیقی دستمزد تغییر نمی‌کند.

اما افزایش سطح عمومی قیمت‌ها به اندازه ۲۰٪، معادل ۸۰٪ شدن ارزش حقیقی پول نیست
چرا؟
چون کسر ۶/۵
(همان رشد ۲۰٪) برابر با وارون کسر ۴/۵
(همان کاهش ۲۰٪)
نیست و از آن کوچکتر است!

به همین دلیل است که حتی اگر تورم و افزایش حقوق‌ها یک اندازه باشد، با این روش محاسبه این فرد با ضرب مداوم و سالیانه ۸۰٪ و ۱۲۰٪ در دستمزدهای پایه سال اول، در نهایت دستمزد حقیقی به صفر میل می‌کند و این هیچ ربطی به بزرگ یا کوچک بودن تورم و رشد دستمزدها در ایران ندارد!

از غلط بودن ارقام افزایش و تورم ارائه شده که بگذریم، بنا به بودجه خانوار و تولید ناخالص داخلی سرانه کاهش ۷۵٪ حقیقی از سال ۹۶ تا ۱۴۰۰ حتی نزدیک حقیقت هم نیست، برعکس سال ۱۴۰۰ بسیار نزدیک و مشابه قله1396ارزیابی می‌شود.

پ.ن: در رشد مثبت اقتصادی GNP انتظار داریم دستمزد در بازار بیش از تورم رشد کند و بالعکس
@AminKavei

🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

افراد متعصب به‌ ندرت بذله‌گو هستند؛ در واقع آنها طنز را تهدیدی برای یقینهای خودشان میدانند. طنز عموما از یک سو قطعیت را به سخره میگیرد و از سوی دیگر پشتیبانِ کسی است که با افراد متعصب مخالفند، برای همین است که بازار جوک عمدتاً در شرایط سرکوب سیاسی گرم میشود...

اتحاد شوروی و اقمارش بستری مناسب برای انبوهِ جوکهایی بودند که هم رژیمهایِ مختلف کمونیست را به سخره میگرفتند و هم حامیِ مخالفین این رژیمها بودند.



#پیتر_برگر
اعتقاد بدون تعصب


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📖 دو سناریو: جنگ و صلح

در جریان مطالعه‌ی تکامل سرمایه‌داری جهانی همیشه باید احتمال بروز جنگ هسته‌ای جهانی را نیز به‌طور جدی در نظر بگیریم. چنین جنگی اگر تمام اشکال موجود حیات روی کره‌ی زمین را نابود نکند، آینده‌ی جهان را نسبت به وضعیتی که جنگ نباشد تغییر خواهد داد. دست‌کم می‌توان گفت در مسیر توسعه‌ی تمام کشورها گسست ایجاد می‌کند. نمی‌توان به‌طور قطع گفت بروز چنین جنگی تمام کشورها را به سوی نظام سرمایه‌داری سوق می‌دهد. می‌توانیم این جنگ احتمالی را با جنگ جهانی اول مقایسه کنیم که باعث تغییر مسیر کلی تاریخ جهان شد و پس از آن انقلاب کمونیستی 1917 رخ داد که نظام اقتصادی اجتماعی بخصوصی از آن به‌وجود آمد که در سراسر سال‌های سده‌ی بیستم، چالشی جدی فراروی سرمایه‌داری قرار داد. دو دهه پس از پایان جنگ اول جهانی جنگ جهانی دیگری رخ داد که اهمیت کشورهای اروپایی را در نظام سیاسی جهان کم کرد و آمریکا در تمام جهان هیمنه پیدا کرد. این رخداد روند استعمارزدایی را سرعت بخشید که بخشی از آن به دلیل افول قدرت کشورهای استعمارگر اروپایی و بخشی دیگر به خاطر فقدان مشروعیت این حکومت‌ها رخ داد.

جنگ جهانی اول طبعاً بی‌دلیل رخ نداد و دلایل بروز آن را باید در رخدادهای مهم قبل از آن جست. جان هابسون (1902) یکی از نخستین کسانی است که در این زمینه ذکر علت می‌کند و معتقد است امپریالیسم اروپایی که در نهایت به جنگ منجر شد، نابرابری شدیدی در درآمد مردم در داخل کشورها ایجاد کرده بود و باعث شده بود سرمایه‌داری جهانی ثروت هنگفتی به دست آورد. ثروتمندانی که چندان میلی به مصرف ثروت خود ندارند پس از کسب این درآمدهای هنگفت امکان سرمایه‌گذاری این همه دارایی را در تولیدات داخلی نداشتند و به همین جهت در پی فرصتی برای سرمایه‌گذاری پول‌های خود در تولیدات خارجی گشتند چون معتقد بودند راه بهتری برای استفاده از پس‌انداز آن‌هاست. به این ترتیب سرمایه‌داری جهانی در پی میدان عمل اقتصادی جدیدی می‌گشت که با تسخیر استعماری کشورها و تأسیس نظام‌های سخت‌گیر سیاسی محقق می‌شد تا مسیر سرمایه‌گذاری پس‌انداز ثروتمندان اروپا هموار شود. به این ترتیب چندین دولت بزرگ سعی کردند دامنه‌ی حکومت خود را برای جلب و سرمایه‌گذاری این پول‌ها گسترش دهند و رقابت شدیدی بین نظام‌های مختلف امپریالیستی به‌وجود آمد که در روش سیاست‌ورزی اروپا معنایی جز جنگ و خون‌ریزی نداشت.

مردم همه‌ی کشورها قبل از سال 1914 این تصور را داشتند و تصور می‌کردند بروز هرگونه جنگی ناممکن است چون اثرات مخربی بر اقتصاد تمام کشورها می‌گذارد، ولی وقتی نوبت به تصمیم‌گیری واقعی شد بی‌هیچ تردیدی با چشمان بسته‌ی خود را از پرتگاه جنگ به پایین انداختند.

همین اندیشه‌ی امروز نیز وجود دارد. همه می‌دانند که بروز جنگ بین قدرت‌های بزرگ تأثیری فاجعه‌آمیز بر طرفین درگیری می‌گذارد و بر کشورهای دیگر نیز تأثیری کم‌وبیش مشابه خواهد داشت. بر اساس برآوردها در سال‌های سده‌ی بیستم، که خونین‌ترین سده در طول تاریخ بود، ۲۳۱ میلیون نفر جان خود را در جنگ از دست دادند که حدود 2.6 درصد از کل جمعیت(8.9 میلیارد نفر)ی است که در طول این سده به دنیا آمدند . اگر جنگی در سده‌ی بیست‌ویکم رخ دهد شمار مطلق و نیز نسبی کشتگان آن طبعاً از دو جنگ اول و دوم جهانی بیشتر خواهد بود. سرمایه‌داری در بالاترین تراز گسترش جهانی و قدرتی که در سده‌ی قبل داشت ویران‌گرترین جنگ تاریخ را به‌وجود آورد و هیچ بعید نیست سازوکارهای درونی آن‌که تا به امروز تغییر نکرده است، یک‌بار دیگر چنین جنگی را به وجود آورد.

چنین جنگی ممکن است به انقراض نوع بشر منجر نشود ولی هرچه هست محصول پیشرفت‌های فن‌آوری است که ظرف چند صد سال گذشته به‌دست آمده است. چون جهانی‌شدن دانش و فناوری را در سطح وسیعی در تمام کشورهای جهان گسترش داده است. حتی اگر کشورهای آمریکای شمالی، اروپا و روسیه (به‌خاطر کاهش شدید سرانه‌ی درآمد داخلی) کم‌وبیش از بین بروند و غیرقابل سکونت شوند و بازماندگان جنگ در آن کشورها دسته دسته به کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا مهاجرت کنند، دانش و فناوری حاصل (از تولید ماشین‌ها و رایانه‌ها تا خوراکی‌های تراریخته) از بین نمی‌روند. اقتدار کشورهای مختلف تغییرات بزرگی می‌کند، چنان‌که در دو جنگ اول و دوم جهانی رخ داد، اما پیشرفت فناوری هرقدر هم که کند شود و تغییر شکل بدهد، متوقف نمی‌شود.

بریده‌ای از کتاب «سرمایه‌داری به تنهایی: آینده‌ی نظام حاکم بر جهان»
✍️ #برانکو_میلانوویچ
ترجمه‌ی حمید هاشمی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃چرا پیشرفت بزرگ اقتصادی در اروپای غربی رخ داد نه روسیه؟

👤رالف رایکو، معجزه اروپایی
📕شماره دوم فصل‌نامه مالکیت و بازار
✍️ مترجم: جعفر ساعی‌نیا

🖋معنای معجزه اروپایی را وقتی بهتر می‌توان فهمید که تحولات اروپا را با روسیه مقایسه کنیم. کالین وایت، عوامل تعیین‌کننده عقب‌ماندگی روسیه را «ضعف منابع، محیط ناامن و پرریسک... سنت سیاسی و وضعیت نهادی نامناسب به میراث مانده از گذشته، تنوع قومی و ضعف گروههای کلیدی محدودکننده قدرتِ دولت نظیر کلیسا و طبقه زمین‌دار» برمی‌شمارد. پس از نابودی پادشاهی روسِ کیف توسط تاتارها و ظهور پادشاهی روسِ مسکو، روسیه برای قرن‌ها با فقدان نسبی حاکمیت قانون، از جمله قوانینی برای حفظ امنیت افراد و اموالشان، شناخته می‌شد.

🌐 پادشاهی روسِ مسکو به بی‌قانونی و فقر بدنام بود. هنگامی‌که فرستاده الیزابت اول از ایوان کبیر در مورد وضعیت رعایایش پرسید، پاسخ شنید: «همه بَرده‌اند.» ایوان چهارم (مخوف) جمهوریهای تجاری در حال شکوفایی نووگرود و پسکوف را نابود کرد و گارد حفاظتی‌اش (موسوم به اوپرچینینا) را برای قصابی جنون‌آمیز در قلمرو پادشاهی آزاد گذاشت. آلن بزانسون به خشکی می‌گوید: «از بین سه افسانه روسی، رومانیایی و ژرمن، که دوره سلطنت ولاد شمشیرزن را، در کسوت دراکولا به تصویر می‌کشند، تنها روایت روسی به تمجید و ستایش او می‌پردازد.»

🌐اشراف در روسیه در خدمت دولت و فاقد هرگونه پایگاه مستقل بودند. همانطور که وایت می‌گوید: «روسیه، هرگز واقعا فئودال، به معنای اروپای غربی کلمه، نبود.» برخلاف اروپا و آمریکا، شهرها نیز در روسیه، «به سادگی بازوی دیگری از دولت» بودند. تفاوتهای بین روسیه و غرب را میتوان در ایده‌ها و تعابیر هر یک از «مطلق‌گرایی»، مشاهده کرد. تعبیر ایوان مخوف از مطلق‌گرایی به خوبی شناخته شده است. می‌توان آن را با ژان بودن، نویسنده سیاسی غربی شهره به دفاع از مطلق‌گرایی سلطنتی، مقایسه کرد. چنانکه الکساندر یانوف خاطر نشان کرده: «ژان بودن با وجود تمام اعتقادش به مطلق‌گرایی، اموال شهروندان را حق غیرقابل سلب آنها می‌دانست به نحوی که از نظر وی مالکان در مورد اموالشان به هیچوجه اختیاری کمتر از اختیار شاه در حکومت بر قلمروش نداشتند. گرفتن بخشی از اموال شهروندان بدون رضایت آنها، در قالب مالیات، در دیدگاه بودن، یک دزدی متداول بود.

🌐یانوف در این رابطه، این حکایت گویا را بازگو می‌کند: «یک دیپلمات فرانسوی در گفتگویی با همتای انگلیسی خود اعتقادش به اصل اعلام شده توسط لویی چهاردهم را تصریح کرد. این اصل که پادشاه مالک نهایی تمام دارایی‌های داخل قلمرو خود است. (اصلی که حتی پادشاه خورشید [لقب لویی چهاردهم] هم هرگز جرات اجرای آن را نداشت) دیپلمات انگلیسی اینطور پاسخ داد: آیا حقوق عمومی را در ترکیه آموخته‌اید؟

🌐این واقعیت که روسیه مسیحیت را به جای رم از بیزانس دریافت کرد، کل سیر تاریخ روسیه را شکل داد. به قول ریچارد پایپس، کلیسای ارتدوکس در روسیه، مانند هر نهاد دیگری، خدمت‌گزار دولت شد. پایپس در مورد روابط بین دولت و جامعه در روسیه‌ی قبل از ۱۹۰۰ چنین نتیجه می‌گیرد:

✅«هیچ یک از گروههای اقتصادی یا اجتماعی نظام قدیم روسیه، نه قادر بودند و نه می‌خواستند که در مقابل تاج و تخت بایستند و انحصار قدرت سیاسی آن را به چالش بکشند. آنها توان ایستادگی را نداشتند زیرا سلطنت با اعمال قهری اصل به میراث مانده، یعنی تحمیل موثر ادعای خود بر تمام قلمرو به عنوان دارایی سلطنت و تمام ساکنان آن به عنوان خدمت‌گذار سلطنت، مانع از تشکیل بلوکهای مستقل قدرت و ثروت شده بود.»

🔚آنچه از ایده‌های لیبرالی به روسیه رسید، ناگزیر از غرب آمده بود. الکساندر رادیشچف برای اولین بار با گوش دادن به سخنرانی‌های حقوق طبیعی در دانشگاه لایپزیگ دریافت که ممکن است برای قدرت تزار محدودیت‌هایی در نظر گرفته شود. از نظر بزانسون، آغاز چرخش به سمت یک سیاست اقتصادی بازارمحور، پیش از جنگ جهانی اول، ریشه در این واقعیت دارد که وزرای روس اقتصاددانان لیبرال را مطالعه می‌کردند‌.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃کیفر در نظام های استبدادی
✍ #علی_حاتم

مجازات مخالفان در نظام های استبدادی و سرکوبگر امری رایج است. حکمرانان در چنین نظام هایی برای کیفر دادن به معترضان و دگر اندیشان غالبا از همان منطق و استدلالی استفاده می کنند که " جرمی بنتام"  در نظریه جرم خود آن را بر اساس دیدگاه " فایده انگارانه " صورت بندی کرده است: اول ، عامل بازدارندگی خاص، یعنی کیفر دادن موجب شود تا مجرم بار دیگر مرتکب عمل مجرمانه نشود. در نظام های سرکوبگر و در ارتباط با مخالفان، عامل بازدارندگی خاص به روش های گوناگونی انجام می شود: ضرب و شتم و  مثله کردن اعضای بدن فرد معترض در خیابان،  چه صرف حضور در خیابان برای اعتراض عملی است مجرمانه و مستوجب کیفر. پس از دستگیری نیز به کارگیری انواع شکنجه ، فشار روانی ، تجاوز و حبس های طولانی مدت در زندان روش هایی هستند متداول در همین راستا. دومین فایده کیفر از نظر بنتام، بازدارندگی عام است. یعنی سایر افرادی که می توانند مجرمانی بالقوه باشند با آگاه شدن از نوع کیفر و حتی مشاهده چگونگی انجام آن ، دیگر مرتکب جرم نمی شوند. در نظام های استبدادی بازدارندگی عام نیز به روش ها مختلف انجام می شود: اعدام در ملا عام، پخش اعترافات تلویزیونی و ... که هدف آن  ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان خاموش است‌. اگر هدف بنتام از طرح عامل بازدارندگی کسب بیشترین منفعت و فایده برای آحاد جامعه بود،‌ هدف حکومت های مستبد از بکارگیری آن مرعوب ساختن مخالفان و  تثبیت بقای نظام است.

نیچه اما معتقد است "... کیفر آدمیان را سخت و سرد می سازد و آنان را در خود جمع می کند و حس بیگانگی را در ایشان تندتر می کند و بر قدرت ایستادگی شان می افزاید." ۱ وی باور دارد هر اندازه قدرت و خودآگاهی جامعه ای بیشتر باشد قوانین کیفری نرم تر می شود و بالعکس. از دید وی اگر هدف از کیفر دادن این باشد که فرد در خود احساس گناه کند چنین مقصودی هرگز حاصل نخواهد شد. قربانیانی که در چنگال قدرت کیفر دهنده هستد می بینند که چگونه این قدرت از طریق جاسوسی، فریب ، رشوه ، دام گذاری ، نیرنگ بازی و نیز بازجویی و تجاوز و آبروریزی و زندانی و شکنجه دادن و کشتن ، همچون اصلی اساسی، و بدون هیچ عاطفه ای که عذرخواه آن باشد، دست به عمل می زند. "و این ها کردارهایی است که قاضیان هیچگاه به خودی خود آن را محکوم و رد نمی کنند..." ۲
کیفر دهنده حتی اگر انرژی حیاتی را نابود کند و سبب شکستن و تحقیر  معترضان شود یا در جامعه  ایجاد رعب و وحشت کند، باز هم در طولانی مدت به هدف غایی اش که حفظ بقای سیستم است نخواهد رسید. احساس ترس و وحشت ناشی از کیفر به مرور تحلیل رفته و توان ایستادگی فزونی می یابد. وقتی که  کوچکترین منفذی برای نفس کشیدن نمانده ، تنها راه ایستادگی است؛ نه لزوما به شکل تقابلی رو در رو و فیزیکی، بلکه به شیوه های تازه و خلاقانه ای که در متن جامعه ابداع می شود. همان گونه که نیچه می گوید کیفر آدمی را زیرکی می آموزد. هر چند از نظر او زیرکی به معنای بهتر شدن نیست و می تواند آدمی را خراب تر کند، اما در تقابل با نظام های مستبد ، زیرکی مخالفان و از جان گذشتگان سرانجام به تخریب ستون های قدرت می انجامد.





۱ و ۲  فریدریش ویلهلم، نیچه ، " تبارشناسی اخلاق" ، ترجمه داریوش آشوری ، نشر آگه ، ۱۳۷۷، ص ۱۰۳


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

‏«ما اجازه نخواهیم داد نهادهای عمومی که باید «خادم» شهروندان باشند جامه «اربابی» بر تن کنند و شلاق حذف و طرد روی تن‌مان حک کنند.»

بخشی از بیانیه جمعی از اعضای ‎#کتابخانه_ملی در اعتراض به احکام تعلیق زنان عضو کتابخانه ملی به دلیل تخطی از ‎#حجاب_اجبارى

متن کامل بیانیه را اینجا بخوانید



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📕 کنش‌گران مرزی
✍️نویسنده: مقصود فراستخواه
انتشارات گام نو، چاپ اول 1401


با افزایش شکاف ملت-دولت و در شرایط انسداد، که پنجره‌ها برای گفت‌وگو بسته می‌شوند، پل‌های ارتباطی از بین می‌روند، دیوارهای بی‌اعتمادی بلندتر، و حوزه‌های مدنی ضعیف‌تر می‌شوند. فضایی از ناامیدی بر اذهان سنگینی و اعتماد به نفس اجتماعی را تهدید می‌کند. اما جامعه‌ی ایرانی از نفس نمی‌افتد. قابلیت‌های تمدنی و فرهنگی سبب می‌شوند که عاملان اجتماعی با تنوع بخشیدن به شیوه‌های عمل خود، صورت‌های متفاوتی از کنش‌گری در پیش گیرند.

کنش‌گری مرزی یکی از این ابتکارات عمل اجتماعی توسط عاملانی است که پایی در حکومت و پایی در جامعه دارند، میان ایوان جامعه و دیوان دولت تردد می‌کنند ودست به خلاقیت‌های مختلف می‌زنند. فضاهای واسط به وجود می‌آورند. روزهایی برای گفت‌وگو می‌گشایند و برای توسعه، ظرفیت‌سازی و برای جامعه، توانمندسازی می‌کنند.


کنشگری مرزی نظریه‌ای است که مقصود فراستخواه آن را به عنوان راه حلی برای عبور از «محدودیتهای ساختاری ایران» و «امکان های تازه کشف یا حتی خلق» ساختارهای تازه تبیین کرده است.حاملان این نظریه در مرزهای میان دولت و جامعه در ترددند و حد واسط میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان محسوب می شوند.دکتر فراستخواه در گفتگو با ایرنا در تبیین این نظریه می گوید:«درک من از کنشگر مرزی این است که وقتی اهمیت پیدا می‌کند که مرزها متشنج و بحث انگیز هستند. مثلاً شکاف ملت و دولت. نمونه‌ای است از وضعیتی که مرز میان دولت و ملت در وضعیتی که از شکاف ملت و دولت صحبت می‌کنیم، بحث انگیز شده است. سوء تفاهم وجود دارد، بیگانگی وجود دارد، وضعیتی است که از فرسایش سرمایه اجتماعی می‌توان صحبت کرد. فرسایش سرمایه اجتماعی الان در جامعه ما، واقعاً معضل جدی است. یکی از سرمایه‌های اجتماعی، اعتماد به نهادهاست. اعتماد به قوانین است. مردم، اعتمادی به دولت و کارآیی دولت به معنای استیت، به معنای کل حاکمیت ندارد و روز به‌ روز فرسایش پیدا می‌کند. کنشگر مرزی کسی است که بتواند اعتماد فرسایش یافته را نه با پند و اندرز که با عملکرد خود ترمیم کند. بتواند اعتماد مردم را به درستی به نهادها و قوانین جلب و دوباره ترمیم کند. چطور؟ با اصلاح قوانین و ساختارها، با بهبود عملکرد حاکمیت و انجام مسئولیت‌های حاکمیتی.»

دانلود فهرست کتاب و اطلاعات بیشتر


#معرفی_کتاب

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

عید و امسال
عیدی ندارم
گذاشتی رفتی، عزیزم
من بی‌قرارم...

به احترام همه‌ی کسانی که از همه‌ی ما نترس‌تر و شجاع‌تر بودند...



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

اکنون امید، همچون تلخ کامی‌مان عظیم است...


یانیس ریتسوس
برگردان:سعیدهلیچی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃چرا چپ ایرانی با «زن، زندگی، آزادی» زاویه دارد؟
✍️ #محمد_مختارپور

از بدو شکل‌گیری «جنبش زن، زندگی، آزادی» روشنفکران و منتقدان، بلاگرها، چهره‌ها و سلبریتی‌های چپ ایرانی در انواع و اقسام مختلف با این جنبش زاویه دارند. عده‌ای شعارهای اصلی جنبش را به «نان, کار, آزادی» و شعارهای سوسیالیستی دیگر تغییر داده‌اند. عده‌ای همچون یوسف اباذری و چندی دیگر این جنبش را ناشی از اقتصادسیاسی نئولیبرالیسم و نابرابری‌ها و ناعدالتی‌های ناشی از سیاست‌های نئولیبرال‌ها می‌دانند و مطالبات این اعتراضات را حتی مبتذل تعبیر کرده‌اند. به اعتقاد برخی این جنبش در پی شکم‌سیری بخشی از جامعه و طرح مطالباتی سطحی از جمله آزادی حجاب است تا مطالبات اصلی مانند برابری و عدالت و مسائل اقتصادی که اکثریت جامعه از آن ناراضی‌اند به حاشیه رود. متأسفانه باید پذیرفت که اندیشه‌ی چپ آن‌هم به شکل تاریخ مصرف گذشته‌ی آن، به همین میزان سطحی‌اندیشی و ضد آزادی و ضدفردیت‌گرایی است. اما باید پرسید چرا اساساً چپ با شعارها و مطالباتی که «آزادی» را در هر شکل کانون خود قرار می‌دهند زاویه دارند؟! پاسخ این پرسش در این یادداشت می‌گنجد اما بی‌تردید می‌توان ریشه‌ی اصلی چنین رویکردی را در محافظه‌کاری اندیشه‌های مارکسیستی، کمونیستی و سوسیالیستی در هر شکل آن جستجو کرد. شکلی از محافظه‌کاری و دفاع از سنت، ارزش‌ها و معرفت‌شناسی جهان پیشامدرن که ارنست نولته در اثر سترگ خود «اسلام‌گرایی، سومین جنبش مقاومت» در خوانشی متفاوت از تاریخ یک سده‌ی اخیر آن را روایت و کالبشکافی می‌کند.

هرچند میراث و دستاوردهای اندیشه‌ها و جریان‌های چپ در حوزه‌های فمنیسم، تبعیض نژادی، محیط زیست، عدالت و بسیاری حوزه‌های دیگر نباید نادیده گرفت، اما متأسفانه چپ ایرانی مانند پنجاه سال پیش می‌اندیشد و مسائل را می‌بیند و هنوز نتوانسته مفاهیم و نظریات خود را با پویایی‌های جریان‌های چپ در اروپا و حتی امریکا و امریکای لاتین به‌روز کند. در ایران هنوز عده‌ای برای لنین و استالین و مائو و امثالهم سینه‌میزنند و آن‌ها را همچون اسلام‌گرایان «امام» خود می‌پندارند؛ لذا به‌رغم انتقادات جدی که به مفروضات اندیشه‌های سوسیالیستی و مارکسیستی می‌توان وارد کرد، مشکل اصلی اما در ایران ناشی از کنشگران و روشنفکرانی است که نه تنها در پی بازاندیشی در ریشه‌ها و بنیان‌های اندیشه‌های چپ و تاریخ و کارنامه‌ی آن در ایران نیستند، بلکه به شکلی دگماتیسم در پی نفی و حذف هر شکل از پویایی‌ها و مطالباتی هستند که از دل جامعه و تجربه‌ی زیسته‌ی افراد برمی‌آیند. چپ ایرانی زن، بدن زن، سوژگی زن، میل زن، برابری جنسیتی و آزادی‌های فردی را به رسمیت نمی‌شناسد چون بدون آنکه شخصیتی مستقل داشته باشد با چشم بسته پیرو ایدئولوگ‌ها و رهبران کمونیسم و شوروی‌اند. آنقدر متحجر و مرتجع که هنوز نتوانسته مسائل خود را در چشم‌اندازی تکینه ببیند و تحلیل کند. اینکه این روزها می‌بینیم عده‌ای به رقصیدن زنان در شهرک اکباتان و مطالبات و کنش‌هایی اینچنینی می‌تازند و هر بد و بیراهی به آن نسبت می‌دهند تا مبادا مفروضات محافظه‌کارانه و سنتی‌شان، مردسالاری نهفته در پس تحلیل‌ها و چشم‌اندازهایشان زیر سؤال رود. اگر می‌خواهید ماهیت چپ ایرانی را بشناسید، این روزها با دقت حمله‌هایشان به اعتراضاتی که زنان در آن نقش اصلی داشتند را زیر نظر بگیرید.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃مسمومیت سریالی و تعطیلی
✍️ فرشاد غریب پور

سیستم های قدرت دارای تمایلات توتالیتر هر نوع سازمان یافتگی سیاسی را دشمن محتمل آینده خود قلمداد می کنند. به همین خاطر هر تشکّل، NGO، گروه و شخص محبوب حتی در حد یک مجری یا سخنران که امکان تجمع مخالفان پیرامونش در آینده باشد را می زنند یا تضعیف می کنند. اکنون اماکن آموزشی ایران تنها مراکز جان سالم به در برده ای هستند که گسترده ترین اماکن تجمع نوجوانان و جوانان در سن کنشگری سیاسی به عنوان بدنه کف خیابان جنبش در سراسر کشورند، مانند جایگاهی که شبکه مساجد و حسینیه ها برای نقش آفرینی در سال ۵۷ داشتند. به احتمال زیاد مسمومیت سریالی هدایت شده که از مدارس و بعضا خوابگاههای دانشجویی - شبکه مدارس بسیار گسترده تر از دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی است - آغاز شده در همین راستا است. در وضعیت کنونی کشور، زمینه سازی برای تعطیل کردن احتمالی مراکز آموزشی در صورت پیدایش ضرورت، به بهانه ناایمن بودن آنها برای "بچه های مردم" و توجیه نصف و نیمه داشتن برای افکار عمومی پس از عید نوروز دور از ذهن نیست. به نظر می رسد چنین آمادگی و زمینه سازی به دلایل زیر باشد.

اول، شرایط و علل ایجاد جنبش انقلابی نه تنها مرتفع نشده تشدید هم شده است. احتمالا این وضعیت پس از عید ۱۴۰۲ و افزایش ناگهانی تورم و قیمتها وخیم تر و نتیجتا مردم نیز معترض تر خواهند شد. دوم، از سوی نظام سیاسی ایران تصمیم بر ادامه همین مسیر چهار دهه ای روزمره گذراندن و تن ندادن به رفورمی بنیادین و درخور است. سوم، ائتلاف و سازمان یافتن هرچند مقدماتی تعدادی از سران یا نامداران معترضین در خارج و دور از دسترس و کنترل دولت ایران که احتمال هدایت جنبش را افزایش می دهد. چهارم، حاکمیت در معرض خطر ایران در عین داشتن نیرو و اراده سرکوب، در شرایط کنونی توان سرکوب شدید و گسترده را ندارد. هم به لحاظ بسیج نیروهای داخلی و هم اینکه امروز یک متغیر مهم همراهی یا سکوت ضمنی نظام بین الملل به سردمداری امریکا و اروپای داری اهرم ناتو است. پس از ورود ایران به جنگ اوکراین، اروپای معتدل تر از امریکا که خطر تهاجم روسها را تا دو نیمه کردن برلین تجربه کرده است از امریکا نیز تندتر شده و عزمش را برای تنبیه سخت نظام ایران که سبب عبرت دیگران نیز شود جزم کرده است. تریبون دادن اخیر در مکانی حاکمیتی چون پارلمان اروپا به رضا پهلوی ای که قبلا او را در حاشیه نگه داشته بودند اعلام رسمی تر چنین موضعی است. آن هم در شرایطی که قدرتهای منطقه ای با اروپا و امریکا همسوتر شده اند.

چنین شرایطی برای دولت ایران که نیک می داند دیگر نه سقف اقتدار و مشروعیت و نه در و دیوار قدرت برایش مانده، تنها با شالوده زور سرپا مانده و زورش در داخل هم می رسد اما عامل فشارهای بین المللی توان آن را تقلیل می دهد، نگران کننده است. کارگزاران چنین سیستم حکمرانی که جای چندانی برای رفتن ندارند، برای بقا در وضعیت فرسایشی که در آن گرفتار شده اند، در اتاق فکرهایشان خود را آماده اجرای سناریوهای مختلف کرده و از هر تلاشی برای تلاشی جنبش براندازنده و زدن پایگاههای اعمال قدرت آن فروگذار نمی کنند.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

بشر از همه چیز می تواند چشم بپوشد مگر از خرافات و اعتقادات خودش

بقول یکی از دانشمندان: «انسان یک جانور خرافات پرست است.»


#نیرنگستان
#صادق_هدايت


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

گزارش میدانی «شبکه شرق» از مسمویت دانش آموزانِ مدرسه «امت» تهرانپارس:
🔺صدایی شبیه تیرهوایی با بوی کبریت/ گوشی‌ها را جمع کردند

یکی از دانش‌آموزان پایه هشتم: «بعد از اینکه بمب با صدایی شبیه تیر هوایی در مدرسه منفجر شد، بویی شبیه کبریت وارد کلاس شد. حالمان خیلی بد شد و معلم کمکمان کرد به طبقه بالا برویم چون آنجا بو کمتر بود. اما بو آنجا هم رسید، بوی خیلی تندی بود و همه آمدیم در حیاط مدرسه. داخل حیاط مدرسه بودیم که یک دفعه حال همه بچه‌ها بد شد. یکی از بچه‌ها بیهوش شد. وقتی بو پیچید، همه بچه ها فهمیدند و از کلاس بیرون ریختند . خیلی بوی بد و تندی بود. از کلاس ما که ۳۶ نفر داخل آن بود، حدود ۲۶ نفر حالشان بد شد و تعدادی از بچه‌ها را با آمبولانس بردند و به بعضی‌ها زمان انتقال به اورژانس، اکسیژن وصل کرده بودند.»

وقتی به ناظم مدرسه گفتم که حالم بد شده است، ناظم گفت:" چه کار کنم؟ به من چه مگر من دکترم؟ در این وضعیت فقط دنبال این بودند که گوشی های ما را جمع کنند که یک موقع فیلم نگیریم.

متن کامل در:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-872136


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

سیدجواد طباطبایی، نظریه پرداز فلسفه سیاسی درگذشت

سیدجواد طباطبایی، فیلسوف و نویسنده ایرانی، دیشب در سن ۷۷ سالگی در بیمارستانی در لس‌آنجلس درگذشت. طباطبایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی در زمینهٔ فلسفه، تاریخ و سیاست است. او عضو پیشین هیات علمی و معاون پژوهشی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃نامه‌ای سرگشاده
از یک خیر مدرسه‌ساز
✍️سید علی موجانی

به نام خدا

جناب حجه‌الاسلام رئیسی؛ ریاست جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای مخبر؛ معاون اول ریاست جمهوری
جناب آقای نوری؛ وزیر آموزش و پرورش

با سلام

در کمال ناباوری دریافتم دو مدرسۀ شش‌کلاسه رباط‌کریم و امام‌زاده باقر بهارستان در حومۀ تهران با کد طبقه‌بندی طرح مولدسازی اموال دولت به شمارۀ 1801027006، از مجموعه مدارسی که مرحوم پدرم ــ سید هادی موجانی ــ در فاصلۀ سال 1377 تا هنگام عبورش از زمین خاکی در سال 1400 در قالب طرح‌های مشارکتی جامعۀ خیرین مدرسه‌ساز ــ که خود از بانیان و موسسان آن بود ــ احداث داشته بود، از سوی وزارت آموزش و پرورش در فهرست فروش و واگذاری قرار گرفته است.

ابتدا مناسب است تاکید نمایم؛ از آنجاییکه هرگونه اعتراض به چگونگی تشخیص اموال مازاد، تعیین قیمت نهایی و شیوۀ مولدسازی هیئت هفت‌نفره این مهم بنا به مصوبۀ سران‌قوا جرم‌انگاری شده است، لذا بیان اینجانب که فاقد مصونیت و معصومیت، چونان هیئت یادشده است، صرفاً مصداق ذکر خاطره‌ای بر صفحۀ تاریخ قلمداد شود.

قرن‌ها قبل؛ ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی که فقیهان زمانه‌اش او را قوام‌الدین نام نهادند، مصمم به احداث مجموعه مدارسی شد که نظامیه نام گرفت. تاریخ یادآور آن است که در دستگاه دیوانی ایران از بوذرجمهر وزیر تا خواجه نظام‌الملک، وزیری به بزرگی و درایت او برنخاست. میراث او بر تارک بلند تمدن ایران و اسلام زمینۀ رشد علوم و دانش‌ها را فراهم ساخت و چون به قتل رسید اساس مدارس نظامیه او برای قرون بعد نیز برقرار ماند. تاریخ گزارشی از ویرانی مدارس نظامیه ثبت نکرده است اما شایع است اقبال از این مدارس تنها وقتی روی گرداند که به سال 631 قمری، المستنصربالله عباسی بنای مدرسه‌ای بزرگ و مجللی چون مستنصریه را نهاد و گوی سنت مدرسه‌سازی به عنوان عملی خیرخواهانه را از ایرانیان رُبود.

هزار سال پس از خواجه نظام‌الملک توسی، سنت ساخت مدارس با اهتمام خیرخواهانی از نسل پدرم برای دستگیری از دولت جمهوری اسلامی ایران در ساخت فضاهای آموزشی ــ آنگونه که مقام معظم رهبری آنرا در 15/2/1393 پدیدۀ مبارکی برشمردند ــ آغاز شد. هزاران نفر حامی این نهضت شدند و مثال‌های متعددی از ارتباط میان ملت و دولت را در گوشه و کنار این بوم و دیار با احداث مدارس جامعۀ خیرین به نمایش گذاردند. اینک که فصل ختّام این پدیدۀ مبارک و سنت حسنه با فروش و واگذاری سرمایۀ فرهنگی بخشی از دلسوزان فرهنگ و دانش در این کشور آغاز شده، شاید تنها خاطرنشان باید نمود کشوری که بنای فرهنگ و علم را به جهت تهی‌شدن خزانه دولت به مزایده گذارد، صرفاً اعیانی یک عرصۀ ملی را بر باد نداده، بلکه بلاشک خزانه و اعتبارش را از سرمایۀ اجتماعی تهی ساخته است.

فراموش نباید کرد؛ نام نیک خواجه نظام‌الملک‌های ایران که در عهد جمهوری اسلامی بنای احیای سنت مدرسه‌سازی را رقم زدند با واسپاری و تغییر کاربری ابنیه آنان از دل تاریخ زُدوده نخواهد گشت اما «پدیدۀ مبارک مدرسه‌سازی» در این دیار به بایگانی تاریخ این دوره سپرده خواهد شد.


تهران؛ اول اسفند یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی

#مولد_سازی



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

«تنبلی، آزاد می‌کند» نه تنها نوشته‌ای بهنگام است، بلکه به رغمِ ظاهرِ غلط اندازش، که به نظر می‌رسد، ایده‌ای انتزاعی، سانتیمانتال و یوتوپیایی داشته باشد، نشان می‌دهد که از قضا چگونه مساله‌ی کار و تقدیسِ آن و نفیِ تنبلی گره گاهِ مهمی در سرکوب و انقیادِ جامعه و طبیعت است. اگر به نام گذاریِ سال‌ها در سالیانِ اخیر توجه کنیم متوجه این مسئله خواهیم شد که در همه‌ی آن‌ها ما به کار و تلاشِ مضاعف و سخت کوشی و تولید بیشتر تشویق می‌شویم. پس‌زمینه‌ی این شعارها و تشویق‌ها که توسط قشر دانشگاهی مدام مطرح می‌شود این است که ایرانی‌ها تنبل‌اند و کار نمی‌کنند و عدم پیشرفت آنان به تنبلی‌شان برمی‌گردد! صورت‌بندیی ابلهانه از ماجرا که بار تقصیر را به گردنِ طبقه‌ی کارِ ایران می‌اندازد و حتی حاضر نیست که بپرسد پیشرفت برای چه کسانی و به چه قیمتی؟! در سطوح خردتر نیز این قربانی نکوهی جریان دارد؛ ما مدام به تنبلی، بیکاره‌گی و.. متهم می‌شویم و مجاب می‌شویم که حتمن بیکاری ما تقصیرِ خودمان است و مدام باید کاری بکنیم! چیزی که فرسودگی و افسردگی ما را رقم می‌زند.

از کتاب تنبلی آزاد می‌کند
نوشته عادل ایرانخواه



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃دکتر شریعتی و نمازش
✍️ یدالله کرمی‌پور

از نیمه های شب تا پگاه، دو یا سه بار بیدار شده، وضو می ساختم و به نماز می ایستادم. آخرش هم شفع و وتر. سال ۱۳۵۵ بود و من در خیابان ایرانمهر کوچه مزینان اتاقی را در خانه یکی از وابستگان دکتر علی شریعتی اجاره کرده بودم. با حیاطی بزرگ و حوضی کوچک و کم ژرفا با شیر آب بالای حوض برای شست و شو. با این که هنگام وضو ساختن نیمه شبی، لامپ روشن نمی کردم، گویا زن همسایه مدام پیگیر بود و از این نمازگزاری مستمر شبانه ام ذله. در عین حال برای خانواده موجرانم که شامل دو دختر دم بخت، پسری ۲۲ ساله و تنومند همانند پدر و مخصوصا همسرش، جوانکی مقدس پنداشته می شدم. جمعه روزی که به دلیل سرماخوردگی نتوانستم مطابق معمول با بچه های انجمن اسلامی دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم پیشین) به کوهپیمایی هفتگی بروم، حوالی ظهر در اتاقم را زدند. زن صاب خونه تو یه کاسه سفالین آش رشته آورده بود.‌ با تشکر فراوان ازش گرفتم. پاسخم را داد و همان دم در با لهجه شیرین خراسانی گفت: آقا کریم پور یه حرفی بهت بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم نه خانم خوشحال هم میشم.‌ اگه شبا مزاحمتون هستم دیگه نمیام بیرون. گفت: خدا شاهده نه؛ اصلا. شما مرد خدایید.‌ ما هم خودمون مثل همه سبزواری ها و مزینانی ها هم نماز خون و روزه گیر و اهل روضه و نذر و نیازیم. ولی میخواستم بگم تو جوونی، باید جوونی کنی.‌ دنیا محل گذره. زود و تند و تند می گذره و بر هم نمیگرده. نماز شب رو بزار برا پیری. همین علی آقا فامیل ما که شما کتاباش رو پخش میکنی( دکتر شریعتی) ۳ شبانه روز اومد اینجا پیش ما.‌ این همه کتاب نوشته و مثل باباش اهل وعظه.‌ ولی به امام رضا(ع) قسم تو این سه روز رو به قبله یه رکعت هم واینساد نماز بخونه.
اصلا و به هیچ روی حرفاش رو باور نکردم. من شیفته دکتر و کتاب ها و سخنرانی هاش بودم.‌ اتاقم پر بود از حسین وارث ادم، شهادت، آری این چنین بود برادر، اسلام شناسی مشهد، اسلام شناسی و...؛ سهل است که مبلغ ایده هایش بودم. چندی بعد، از اون خونه پاشدم و رفتم مستاجر برادر زن صاب خونه انتهای سلیمانیه نزدیک قبرستون ارمنی ها. او و زنش که آن ها هم مزینانی بودند، دکتر رو می شناختن و همون حرفا رو در باره اش می‌زدند. ولی بازهم باورم نشد و نمی خواستم قبول کنم.
تا این که در میانه های دهه ۶۰ ، درس کوچ نشینی در مقطع فوق لیسانس را با استاد محمد حسین پاپلی یزدی داشتم. گرانمایه ای کم مانند و دلسوز. طی گردش علمی در خراسان، از جمله خواف (سلامی و کلات و... ) به دلیلی که در خاطرم نمانده، در باره دکتر شریعتی بحثی پیش آمد. از هر دری سخنی در باره ایشان رفت.‌ از جمله من حرفای وابستگان موجر سال های ۵۵ و ۵۶ را به ایشان منتقل کردم با این عنوان که حتی فامیلش هم او و مقام و جایگاهش را نشناختند و ورا تارک الصلاة می خواندند.‌ استاد پاپلی گفت: اتفاقا همه حرفشان درست و راست بوده و کمترین دروغی نگفته اند.‌ سپس خاطراتی متعددی از گردش های مشترک علمی دانشجویی با ایشان تعریف کرد. از جمله گردش علمی مشترک به نیشابور، سبزوار، مزینانی و نیز گردش سال ۱۳۴۷ به فردوس و دشت بیاض برای کمک به زلزله زدگان. استاد پاپلی عزیز از جمله در باره این سفر گفت: در پایان های این سفر کمک به زلزله زدگان که چند روز(۳ تا ۵ روز)به درازا کشید، دانشجویان که طی این مدت دکتر را در حال نماز ندیده بودند.بالاخره روز آخر ازاو پرسیدند،‌دکتر چرا طی این سفر نماز نخواندی؟ و در جماعت ما شرکت نکردی؟ ایشان بی‌درنگ پاسخ داد: اشتباه می کنید، من نمازم را اقامه کردم.یادتان هست چند روز پیش دو ساعت بر فراز تپه‌ای نشستم و به کویر خیره بودم؟ پاسخ همگی مثبت بود. گفت: این نمازم بود.
امروز شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳/۳۱ تلفنی از استاد پاپلی برای نقل عمومی این خاطره کسب اجازه شد که با استقبال ایشان همراه بود. البته این یادداشت تنها بازگویی خاطره بود و هرگز قصد تحلیل از کلیت کار دکتر شریعتی نداشتم که در تخصص من نیست. هر چند از اواخر دهه شصت با این پرسش کلنجار می رفتم که چگونه است دکتر علی شریعتی که نویسنده فاطمه فاطمه است، همراه با نزدیکترین بستگانش در اروپا زندگی کرد ولی حتی نتوانست یکی از آن ها را به پوشش مورد نظر مطرح در متونش ترغیب نماید؟ البته اعتراف می کنم که نه شریعتی شناسم و نه از عمق رویکردش آگاه. ولی میدانم در فضای سال های دهه چهل و پنجاه،‌ ضدیت با مارکسیسم بین مذهبی ها در اوج بود. شگفت آن که بسیاری از دینداران اندیشمند و ملی گرا و فرقه گرا، برای مقابله با مارکسیسم،‌ مارکسیسم اسلامی را خلق کردند.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

‏«مصیبت‌بارترین شکل فقدان نه فقدان امنیت بلکه از‌دست دادن تواناییِ تصور آن است که اوضاع می‌تواند طور دیگری باشد.»

ارنست بلوخ، فیلسوف آلمانی



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃 سقوط
✍️
#محسن_رنانی


چکیده:
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.

مقدمه:
این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما می‌دانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد،‌ اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کم‌هزینه‌ترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پس‌از آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا می‌کند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کم‌هزینه‌تر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونت‌آمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر می‌توانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبه‌رو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر می‌گذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بی‌پرده‌تر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که می‌خوانید.

من این نوشته را منتشر می‌کنم تا از یک‌سو خانواده کشتگان و جوانان آسیب‌دیده و معترضِ جنبش مهسا غمناک نباشند و بدانند که اعتراض‌شان چه دستاورد عظیمی داشته است و در همین چند ماه توانسته‌اند یک مرحله از چهار مرحله سقوط را رقم بزنند؛ و از سوی‌دیگر اگر هنوز در درون نظام سیاسی هستند کسانی که از سطح هیجان و ترس روانشناختی عبور کرده‌اند و قدرت نگریستن عقلانی به تحولات را دارند، واقعیت را دقیق‌تر ببینند و به مراکز قدرت منتقل کنند؛ شاید هنوز فرصت بازگشت و همگرایی از دست نرفته باشد. چون معتقدم فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما تا زمانی که مرحله چهارم سقوط رخ نداده است، امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. و البته اکنون تنها با «انقلاب از بالا» است که می‌توان «انقلاب از پایین»، را منتفی کرد؛ وگرنه «انقلاب از پایین» به‌طور طبیعی رخ خواهد داد. حکومت باید بداند که با ثبات کنونی اوضاع، غره نشود و رجز نخواند، که فرصتش اندک‌تر از آنی است که گمان می کند؛ و بداند که حتی اگر با روشهای سرکوب خشن این نسل را از نظر روانشناختی ناامید کند، اما این نسل به‌مرحله «امید وجودی» رسیده است و هر لحظه می‌تواند افق‌های امید‌بخش تازه‌ای را خلق کند، پس به جای درافتادن و سرکوب و تحقیر این نسل، آن را درک کند و سخنش را ارج بگذارد و با او گفت‌وگو کند.

تجربه یک قرن اخیر به من می‌گوید که اگر قاجاران برنیفتاده بلکه اصلاح شده بودند، و انقلابیان به جای .....

جهت مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

امروز مجموعه مصاحبه‌های حسین پناهی را ورق می‌زدم، در یکی از سوال و جواب‌ها پیرامون چیستی عشق می‌گفت:

"عشق، دروغ پیچیده، شیرین و عجیبی است که در بخش خلاقیت‌های ذهنی قابل ستایش و بررسی است...عشق، اسم مستعار امیدهای ناگزیری است که شنبه ما را به یکشنبه می‌کشاند...عشق، اغراق ساده‌ترین نیازهای غریزی ما است...".

خواندن نظراتش پیرامون عشق مصادف شد با پیش لرزه‌هایی که در این چند روز در جاهای مختلف پیرامون روز عشق دیده بودم، قلب‌های سرخ اما پشمین، گل‌هایی رز اما مصنوعی و...

پناهی از کهکشان رازهای عشق می‌گفت و من در هیچ کجای این کهکشان نمی‌توانستم قلبی سرخ اما پشمین، گلی رز اما مصنوعی را جای دهم، مگر نه این است که عشق آن گل رزی است که هرگز داده نمی‌شود؟!

✍ #هدا_فتاحی‌زاده

نام تابلو:
What freedom
Ilya Repin



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃رشد حجم پول در مرحله هشدار
✍️ مسعود نیلی

🔹شواهد آماری نشان می‌دهد که مشخصا نیمه سال۱۳۹۷، از نظر شدت تورم، یک نقطه چرخش (turning point) برای اقتصاد ایران بوده است؛ به‌گونه‌ای‌که رژیم تورمی کشور از یک تورم نسبتا ثابت بالا (در حدود ۲۰درصد) به یک تورم فزاینده تغییر وضعیت داده است.

🔹بر اساس آمارهای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، متوسط تورم نقطه به نقطه ماه به ماه سال ۱۳۹۷، ۵/ ۲۶ درصد، سال ۱۳۹۸، ۳۴درصد، سال ۱۳۹۹، ۳۶درصد، ‌سال ۱۴۰۰، ۴۱درصد و متوسط ۱۰ماهه ۱۴۰۱، ۴۸درصد بوده است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، اولا از تورم متوسط حدود ۵/ ۱۸ تا ۲۰درصد به میزان قابل توجهی فاصله گرفته‌ایم؛ ثانیا، رژیم تورمی جدید، کاملا آهنگ افزایشی دارد. در واقع، تورم ۱۰ماهه سال ۱۴۰۱، ‌بدون تردید، قله تورمی اقتصاد ایران، پس از سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ محسوب می‌شود. در طول ۲۵۰ماه گذشته، تنها ۱۵ماه تورم ماهانه بیش از ۴درصد بوده که ۱۲ماه آن از ۱۳۹۷ به بعد اتفاق افتاده و ۳ماه آن به‌تنهایی در ۱۰ماه سال۱۴۰۱ بوده است.

🔹در تاریخ ثبت‌شده عملکرد اقتصاد ایران، تورم نقطه به نقطه بالاتر از ۵۰درصد، فقط در ۶ماه اتفاق افتاده که چهار دفعه آن در سال۱۴۰۱ بوده است. علاوه بر آن، تورم خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها به‌عنوان شاخصی از میزان فشار به زندگی معیشتی قشر کم‌درآمد و نیز قشر متوسط، در ماه دی با ثبت مقدار نقطه به نقطه ۹/ ۶۴درصد، بالاترین تورم مواد غذایی دهه‌های متمادی اخیر را به ثبت رسانده است.

🔹نگرانی البته وقتی دوچندان می‌شود که توجه کنیم مسوولان دولتی به‌ویژه رئیس‌جمهور محترم مرتبا از دستاوردهای کاهش قابل توجه تورم نسبت به سال گذشته ابراز خشنودی کرده‌اند؛ درحالی‌که آمارهای رسمی منتشرشده کاملا عکس وضعیت یادشده را گواهی می‌دهد.

🔹نقدینگی پوششی فراگیرتر از پول دارد، اما از آنجا که پول، دارای سیالیت بیشتر است، وقتی افزایش پیدا می‌کند به‌طور مستقیم گرایش به‌کارگیری نقدینگی در بازارهای مختلف را منعکس می‌کند. وقتی این چرخه به‌کار می‌افتد، قیمت ارز و طلا و مسکن و خودرو با افزایش زیاد مواجه می‌شود و به دنبال آن، تعداد بیشتری تصمیم به تبدیل دارایی‌های خود به این نوع دارایی‌ها و کالاها می‌گیرند که مجددا به معنی افزایش شدیدتر قیمت آنهاست.

🔹رشد حجم پول در اقتصاد ایران طی ۱۰سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶، به‌طور متوسط، ‌سالی ۲/ ۱۴درصد بوده است. این در حالی است که متوسط رشد نقدینگی در این فاصله، ۱/ ۲۵درصد بوده است.

🔹رشد حجم پول به‌یکباره در فاصله سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، با جهشی بسیار بزرگ، به عدد کاملا هشداردهنده ۵۰درصد در سال رسیده و در مسیر ویژه ذکرشده، ‌طی هفت ماه سال جاری به ۳/ ۵۶درصد افزایش پیدا کرده است. توجه به این نکته دارای اهمیت بسیار زیاد است که در چارچوب مقدار معین رشد حجم نقدینگی، تصمیم مردم به اینکه چه مقدار از نقدینگی را به صورت پول نگهداری کنند، می‌تواند به عنوان شاخصی از درجه اعتماد آنها به سیاستگذاران و فضای عمومی مورد انتظار کشور در آینده مورد شناسایی قرار گیرد.

🔹از این نظر، واقعا اقتصاد کشور در وضعیت اضطرار به سر می‌برد. تصویر بودجه سال آینده، ‌اشتباهات بزرگ در سیاست‌های جدید ارزی از نظر تثبیت مجدد یک نرخ رانتی برای ارز و شاید از همه بدتر، ‌اظهارنظرهای با تکرار زیاد نسنجیده و همراه با اشتباهات زیاد مقامات تراز اول سیاسی دولت، همگی متاسفانه نشانه‌هایی از درک شرایط خطیری را که در آن قرار گرفته‌ایم، بروز نمی‌دهد.

🔹باید پذیرفت که اقتصاد ما در تله تحریم‌های خارجی، سیاستگذاری‌های غیر علمی و بحران نبود سرمایه اجتماعی اسیر شده است و درد اینجاست که تصمیم‌گیرندگان، حداقل در بیان ظاهری، هرسه مشکل را انکار می‌کنند.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…

جامعه‌شناسی

📃در مذمت حذف اساتید و سکوت بزرگان آموزش عالی

✍️ #آرمان_ذاکری


(برای امیر مازیار و محمد راغب و کورش گلناری و آرش اباذری و حسین مصباحیان و رضا امیدی و امیر نیک‌پی و محسن برهانی و اساتید دیگری که این روزها به بهانه‌های مختلف تعلیق یا اخراج یا مشمول بندهای مختلف “قانونی” می‌شوند که نتیجۀ همۀ آنها حذف استاد از کلاس درس است.)

۱. حمله به دانشگاه پایان ندارد. دانشگاه از همان بدو تأسیس آن تا امروز، هرگز نهادی یکسره تابعِ خواسته‌های اصحاب قدرت نبوده است. به‌رغم وجودِ همیشگیِ جریانی محافظه‌کار در متنِ دانشگاه، همیشه در حاشیه‌ها جریانی دیگر وجود داشته است که هم از حیث علمی و هم از حیث اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای دیگر رفتار کرده و سنخ دیگری از علم و آگاهی تولید کرده است. جریانی شاید مؤثرتر از حیث جریان‌سازیِ علمی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. این حاشیه در همۀ ایام حیات دانشگاه و به رغم همۀ فشارها تا امروز نیز در گوشه و کنار دانشگاه تداوم یافته است و امروز نیز همچون همۀ سالهای گذشته زیر بیشترین فشار است. بخش بزرگی از این حاشیۀ پویا را می‌توان در اساتید جوان یافت. اساتیدی که غالباً پرانرژی‌ترند، از حیث علمی به‌روزند، یک یا دو زبان خارجی بلدند، نزد خوب‌های نسل قبل شاگردی کرده‌اند، با دانشجوها رابطۀ بهتری دارند و بعضاً در حوزۀ عمومی اعم از نشریات یا فضاهای مجازی نیز حضور دارند. همین اساتیدند که وضعیت شغلی‌شان بی‌ثبات‌تر است، راحت‌تر از بقیه زیر ضرب می‌روند و حتی «حذف قانونی» آن‌ها ممکن‌تر است. قراردادهایی که می‌تواند به سادگی تمدید نشود و استعلام‌هایی که می‌تواند به سادگی تأیید نشود. هیچ اخلاقی رعایت نمی‌شود. هیچ‌نیازی به پاسخگویی هم نیست. صاحبان امضاهای طلایی، امضا می‌کنند و سرنوشت آدمها عوض می‌شود. فرصت‌طلب‌ها نقاب می‌زنند و رشد می‌کنند. رسیدگی جدی به این‌دست اعمال قدرت‌ها در اولین چرخش قدرت، مانعی در برابر تکرار آن خواهد بود. در فقدانِ امکانِ چنین رسیدگی‌هایی، می‌توان از نوعی موقتی‌سازی شغلی ایدئولوژیک در دانشگاه‌ها سخن گفت که حاصل آن تولد «پریکاریای تدریس» است: موقتی‌کاران در دانشگاه‌ها، حق‌التدریس‌ها و پیمانی‌ها و حتی برخی رسمی-آزمایشی‌ها. بیهوده نیست که بخش مهمِ اساتیدِ حذف‌شده یا در معرض حذف را جوانان شکل داده‌اند. تردیدی وجود ندارد که آنها که حذف شده‌اند در زمرۀ شایسته‌ترین‌ها هم در حوزۀ تخصصی خود بوده‌ و هستند.

۲. چندی است که به نظر می‌رسد انتظار داشتن از اصحاب قدرت و مطالبۀ تغییر از آن‌ها به پایانِ راه خود رسیده است. وقت رو کردن به جامعه است و سخن گفتن با آن‌ها که به نسبت از میدان قدرت دورترند. تا آنجایی که به دانشگاه بر می‌گردد، یکی از گروه‌های مهم بدنۀ اساتید است. می‌توان آن‌ها را مخاطب قرار داد. متأسفانه همبستگی صنفی درون اساتید بسیار ضعیف است. پیوند بین اساتید قدیمی و اساتید جدید سست است. ظاهراً «بزرگان آموزش عالی» چندان دغدغۀ آیندۀ دانشگاه و به ویژه اساتید جوان را ندارند. این را از روی سکوتشان می‌گویم. لابی و مذاکرۀ پشت پرده‌ای اگر باشد، تجربۀ این روزها نشان داده است که به جایی نرسیده و نخواهد رسید. وانگهی توقف روندها مهم است. حل مشکل یک نفر چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌گویم مذاکره نکنند. می‌گویم مسئله در سطح دیگری است. اما منظور از «بزرگان آموزش عالی» چه کسانی است؟ منظور از بزرگان آموزش عالی آنهاست که سرمایه‌های میدان علم را در بالاترین سطوح آن دارایند و پایشان هم در میدان علم محکم است. مدارجی طی کرده‌اند و حذف آن‌ها ساده نیست. برای نمونه خیلی از استاد تمام‌های دانشگاه، مدیران گذشتۀ آموزش عالی در وزارت علوم و دانشگاه‌ها، بخش عمده‌‌ای از اعضای فعلی فرهنگستان علوم و فرهنگستان زیان و ادب فارسی. نیازی به اسم آوردن نیست، به سادگی می‌توانید نام‌ها را در ذهن مرور کنید. نام‌های برجستۀ فلسفه و الهیات و فیزیک و شیمی و ادبیات و دکتراهای برق و مکانیک و ... . یا آن‌ها که در دوره‌هایی وزیر و معاون وزیر و رئیس دانشگاه و رئیس فرهنگستان و معاون رئیس و عضو بوده‌اند. چشم و چراغ‌های بزرگ‌داشت‌ها و تقدیرها. هم جایزه می‌دهند و هم جایزه می‌گیرند. آن‌ها سکوت کرده‌اند و جوان‌تر‌ها هزینه می‌دهند. ظاهراً قرار است به انجام امور خیر بسنده کنند. شرط انصاف نیست. آن‌ها اگر به میدان بیایند این فضای سنگین مهاجم هم برای دانشجویان و هم برای اساتید مهار خواهد شد. نقد عملکرد مسئولان درجه چندم دولتی اعتراضی است بسیار کم هزینه. جوان‌ها هم از تفرقه طرفی نخواهند بست. همه باید همبسته شوند. این کمترین انتظار آکادمیک از آنهاست در فضایی که عده‌ای دانشگاه را هر چه بیشتر ویرانه می‌خواهند. زمان برای مصلحت‌اندیشی کوتاه است. حقیقت را باید گفت. بزرگان باید قدمی به جلو بردارند.

@NewHasanMohaddesi



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

Читать полностью…
Subscribe to a channel