به بهانه ۲۵ آگوست سالروز مرگ فیلسوفی که در پی ارزیابی مجدد تمام ارزش ها و مفاهیم بود.
📃نیچه و زبان
✍️ #علی_حاتم
نیچه با تاکید برنقش زبان در شکل گیری اندیشه های بشری این بحث را مطرح کرد که حقیقت اساسا محصول زبان آوری ماست. بروز"ایده آلیسم" و اندیشه های متافیزیک در نظام های گوناگون فلسفه غرب که ادعای یافتن حقیقت را دارند، بیش از هر چیز نتیجه ی وابستگی به نظام دستور زبان است.نیچه اعتقاد داشت:
"ما صرفا به یاری واژه ها و مفاهیم، چیزهارا مشخص نمی کنیم، بلکه اساسا باور داریم که از طریق آنها به حقیقت دست می یابیم."۱ بدین ترتیب گمان می کنیم نظام های فکری ما می توانند حقیقت را بازنمایی کنند .نیچه در کتاب" انسانی بسی انسانی" می نویسد:
انسان با اعتقاد به مفاهیم و نام چیزها از نوع حقیقت های جاودانه غروری را که به یاری آن خویشتن را از حیوان برکشید، به خود اختصاص داد. او در حقیقت اندیشید که در وجود زبان، مالک شناخت جهان است. معمار زبان آن اندازه فروتن نبود که بپذیرد فقط توصیف هایی از چیزها به دست می دهد، برعکس می پنداشت که با وازه ها شناخت والای اشیا را بیان می کند. در واقع زبان نخستین مرحله علم ورزی است."۲
نیچه ابداع زبان را متعلق به مراحل اولیه تکامل روان بشر می داند. زبان از نگاه او هم حاصل تجربه هایی است که در ساحت زبان بازتاب یافته است؛ و هم شرایط فیزیولوژیکی در آن تاثیر می گذارد. نیچه برخلاف تجربه گرایان و رفتار گرایان، ایده ها و تصورات فطری را رد نکرده و زبان راصرفا محصول آموزش و تجربه نمی داند. وی با وجود تصورات فطری موافق است ،هرچند نگاه او به این مقوله، با نگاه ایده آلیست ها و خرد گرایان به تصورات فطری، کاملا متفاوت است.
نیچه هیچ چیزی را ثابت، مطلق و بی دگرگونی_که علت تغییر و دگرگونی باشد_نمی شناسد. همه چیز، از جمله فطرت انسان و در کل ذات هستی برای او مدام در حال تغییر و دگرگونی بی پایان است .نیچه نه مانند خردگرایان زبان را به طور مطلق وابسته به تصورات فطری می داند و نه مثل تجربه گرایان منشا اصلی معرفت بشری را "تجربه" معرفی می کند. .بلکه ضمن توجه به هر دو عامل مورد مناقشه (ویژگی های ذاتی وتجربه) براین نکته انگشت می نهد که احکام مطلق توسط دستور زبان به نظام اندیشه های انسان تحمیل می شود.او شاید یکی از نخستین متفکرانی بود که به اهمیت مبحث "بازنمایی" (Representation) به عنوان یکی از معضلات دیرپا و مهم متافیزیک غرب پی برد و از این رهگذر تاثیرعظیمی برفلسفه و زبانشناسی قرن بیستم گذاشت.
۱- نیچه،ویلهلم فردریش،"دجال"_عبدالعلی دستغیب_نشرپرسش،۱۳۷۶_ص ۱۳۵
۲- پیشین،ص ۱۳۸
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊بلژیکیها ثروتمندترین مردم جهان
🔹بر اساس گزارش سالانه موسسه بانکداری «یوبیاس-کردیت سوئیس»، بلژیکیها با ۲۲۸ هزار و ۸۸۳ یورو متوسط ثروت برای هر فرد بزرگسال، ثروتمندترین مردم جهان هستند.
🔹این آمار که مربوط به سال ۲۰۲۲ میلادی است، نشان میدهد که نیمی از بزرگسالان بلژیکی دارای دستکم ۲۲۸ هزار و ۵۹۴ یورو یا بیشتر بودهاند. به این ترتیب بلژیک برای نخستین بار در صدر جدول ثروتمندترین مردم جهان قرار گرفت.
🔹در رده دوم استرالیا قرار دارد که متوسط ثروت مردم آن ۲۲۶ هزار و ۵۹۴ یورو بوده است. هنگکنگیها هم با ۱۸۵ هزار و ۱۱۸ یورو در رده سوم قرار دارند.
🔹با این حال نتایج این تحقیق نشان میدهد که به دلیل کاهش ارزش دلار، مردم جهان در سال ۲۰۲۲ به صورت میانگین فقیرتر شدهاند. در این سال ثروت خالص خصوصی جهانی برای نخستین بار از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی کاهش یافته است.
🔹اگرچه بلژیک از نظر متوسط ثروت در رتبه نخست قرار دارد، اما این کشور از نظر میانگین ثروت در رده یازدهم دنیا جای گرفته است؛ جایی که سوئیس و ایالات متحده بهترین رتبهها را به خود اختصاص دادهاند.
اما این ثروت متوسط چیست و چه تفاوتی با میانگین ثروت دارد؟
🔹گیرت نولز، اقتصاددان بلژیکی میگوید: «ثروت متوسط نقطهای است که در آن نیمی از بزرگسالان بیشتر از آن مقدار و نیمی دیگر کمتر از آن عدد ثروت دارند و این با میانگین متفاوت است. میانگین از طریق جمع مجموع ثروت مردم تقسیم بر تعداد افراد حاصل میشود.»/یورونیوز
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✂️سانسور دولت شوروی
آندری تاركوفسكی در يكی از يادداشتهای روزانهاش ليستی پنجاه موردی آورده از پرسشها و اصلاحيههايی كه دايره فرهنگی يا همان اداره سانسورِ دولت شوروی، برای اكران شدن فيلم «سولاريس» دستور اعمال آنها را صادر كرده بود. تعدادی از آن پنجاه مورد اينهاست:
١- كاراكتر كريس كلوين به كدام جبهه تعلق دارد؟ سوسياليسم، كمونيسم يا كاپيتاليسم؟
۲- دكتر اسناوت نبايد درباره بیمعنايی تفتيش كائنات حرفی بزند.
٣- درباره مفهموم خدا در فيلم بحثی نشود.
٤- درباره مفهوم مسيحيت در فيلم بحثی نشود.
٥- برای فصل نهايی اين تغييرات بايد ايجاد شود:
الف) كريس بايد به خانه پدری باز گردد.
ب) فيلم نبايد در انتها چنين تأثيری را به وجود بياورد كه كريس شخصيتی نااميد و شكست خورده دارد.
٦- انگيزه خودكشی كاباريان بايد چنين به نظر برسد كه او خود را در راه دوستان و همكارانش قربانی كرده.
٧- صحنهی بستر حذف شود.
٨- صحنههايی كه در آنها كريس شلوار به پا ندارد حذف شود.
٩- صحنههای مشاوره علمی كه شبيه به محكمه اجرا شده حذف شود.
١٠- چرا اسناوت و سارتوريوس از كريس هراس دارند؟
١١- زمينههای علمی فيلم بايد اين حس را ايجاد كنند كه ما نمیتوانيم جهان را بشناسيم و درک نظام هستی ناممكن است.
١٢- اساسا سولاريس چيست و مهمانها كه هستند؟
١٣- شخصيتها بايد بر بحران چيره شوند.
١٤- (مورد نهايی و پنجاهم) فيلم ارزشی برای انسانيت قائل نيست.
📄تاركوفسكی در ادامه يادداشت روزانهاش مینويسد: به شرافتم سوگند كه میخواهند نابودم كنند. اين كارشان نوعی تحريک است. از جان من چه میخواهند؟ كه اين اصلاحيهها را نپذيرم و بعد به كل نابودم كنند؟ يا اينها را قبول كنم و به دست خودم فيلمم را نابود كنم؟... درک نمیكنم كه با اين فهرست میخواهند چه بگويند. نمیتوانم قبول كنم. فيلم منهدم خواهد شد. حق ندارم افسرده شوم؟ همهی اين كارها يک تحريک است، نمیدانم تحريک به چی… خدای من، انسان بايد چقدر بدوی و ابله باشد كه دست به چنين شكاری بزند و به يک فيلم چنين ايرادهايی بگيرد…
✍️ محمدرضا شیروان
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 در سکوت "اساتید"
✍️ فرشاد غریب پور
"انسان فقط در قبال گفته هایش مسئول نیست، در قبال سکوت هایش هم مسئولیت دارد." عزیز نسین
حجم ویرانی در ایران به حدی است که فقط آن انسان دانشگاهی که دستش آلوده و بر سر سفره خون نشسته باشد می تواند سکوت کند. جز معدود اساتید شریف و مبارزی که بخاطر سوابق قبلی همسویی با مردم زیر ذره بین اند، سکوت اکثر قریب به اتفاق اساتید (بخوانید کارمندان هیئت علمی) دانشگاه و همراهی نکردنشان با مردم و دانشجویان توجیهی ندارد، و اکثرا بخاطر رزومه ننگین شان است، فقط بخاطر ترس از اخراج نیست. بخشی از اینها می ترسند که اگر حرفی بزنند کارهای غیراخلاقی شان را رو کنند. از پروژه های غیرشرافتمندانه گرفته تا بعضا آزار دانشجویان، استثمار دانشجویان برای نگارش و ترجمه کتابها و چاپ مقالاتی که با خون دل خوردن دانشجو از پایان نامه و رساله استخراج شده و نام کارمندان هیئت علمی راهنما و مشاور او آن هم به عنوان نویسنده اول و دوم (که امتیاز بیشتری دارد) در آن درج شده است.
اینها از بس که در چرخه فساد آکادمی فرو رفته اند جرات دهان گشودن ندارند. برخی شان که می خواهند کارشان را توجیه کنند با لبخندی می گویند خب استادها محافظه کارند. این تجاوز به کلمات استاد و محافظه کار است. محافظه کار با ترسو فرق دارد همانطور که استاد با کارمند هیئت علمی فرق دارد. وقتی به معنی کلمه "استاد" و سکوتشان در شرایط اسفناک امروز جامعه ایران فکر می کنم گفته هاینریش بل در ذهن تداعی می شود: بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است… اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما آن را میفهمیدیم و آن خیانت به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند، ... آشغال شده بودند!
احتمالا بسیاری از شما نیز مانند خود من، حین خواندن این جملات می گویید خب اینها که چیز جدیدی نیست، عادی است. و فاجعه عظیم رخ داده در دانشگاه های ما همین است، عادی شدن فاجعه! یکی از ابزارها برای هویت زدایی از دانشگاه و خنثی کردن آن در فهم جامعه و اثرگذاری اجتماعی و سیاسی بر آن از همین طریق بوده است. تلاش برای مفلوک سازی دانشگاه بوده است؛ از طریق مهاجرت دادن یا مایوس کردن دانشجویان نخبه و پاکسازی اساتید باسواد و دلسوز و سپردن کرسی استادی به این کارمندان هیئت علمی. این کارمندان هیئت علمی باید متوجه باشند که در کشوری که دانشگاه تولید ثروتی ندارد و با فروش (بخوانید هدر دادن) سرمایه های ملی و کاستن از سفره مردم اداره می شود کسی که به اندازه دستمزد ۳ تا گاه ۶ خانوار کارگر زحمتکش از ثروتهای جامعه رنج کشیده و زخمی ایران را در قالب حقوق و مزایای استادی میل می کند سکوت خیانت بارش به این مردم درمانده مایه خفت و شرمساری اش در پیشگاه مردم و تاریخ است. به قول شاعر جاودان کاستیللو:
روزی، روشنفکران غیرسیاسی سرزمین من
به دست ساده ترین مردمان، استنطاق خواهند شد، از آنان پرسیده خواهد شد
شما چه کردید آن دم که ملتتان خاموش می شد آرام آرام
چونان شعله کوچکی نحیف و در تنهایی
...
و شما در شرمساری و ننگ
خاموش و لال می مانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 چگونه یک تمدن را نابود کنیم؟
✍🏻 جفری هاردینگ
راههای زیادی برای نابودی کامل یک تمدّن وجود دارد. جنگ، سیاست، فروپاشی اقتصادی. ولی سازوکار واقعی چیست؟ ممکن است مفید باشد که بدانیم آیا خودمان را از بین میبریم یا نه.
رم باستان مکان خوبی برای شروع است. آنها تمدّن پیشرفتهای داشتند. آب لولهکشی، فاضلاب، توالت، ساروج شنی، جاده، پل، سد، سیستم راههای بینالمللی، دروگرهای مکانیکی، آسیابها، گرمابههای عمومی، صابون، بانکداری، بازرگانی، تجارت آزاد، نظام حقوقی، نظام دادرسی، علم، ادبیّات، و نظام حکومتی جمهوری داشتند. و یک ارتش قوی برای برقراری ثبات و صلح (Pax Romana). نظامی کامل نبود، ولی آنها در راه مدرنیته بودند.
اگر این نشانهی یک جامعهی متمدّن نیست، نمیدانم چیست.
ولی رم سقوط کرد. من اغلب به این میاندیشم که اگر اینطور نبود چه میشد. آیا میتوانستیم از هزار سال عصر تاریک اجتناب کنیم؟ آیا میتوانستیم در سال ۱۰۰۰ شاهد پرواز هواپیماها و راندن خودروها باشیم؟
چه اتّفاقی برای رم افتاد؟
دیکتاتورها. پس از ۵۰۰ سال، جمهوری معروف رم با قدرت گرفتن ژولیوس سزار مستبد پایان یافت. چهارصد سال بعد، غاصبان و اخلاف او، امپراتوری را به زمین زدند و رم به دست بربرهای مهاجم افتاد.
توضیح معیار برای افول و سقوط رم این است که آنها به دیکتاتوری روی آوردند (درست است، ولی علّت سقوط آنها نیست). یا منحطّ و فاسد شدند (درست است، ولی علّت سقوط آنها نیست). آنها با تهاجم بربرها سقوط کردند (درست است، ولی علّت سقوط آنها نیست).
رم سقوط کرد زیرا دیکتاتورها اقتصاد رم و نهادهایی را، که آن را شکوفا کرده بودند، ویران ساختند. رم پیش از تهاجم بربرها در حال فروپاشی بود...
🖇 متن کامل: چگونه یک تمدن را نابود کنیم؟
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
روایت ابوالقاسم لباسچی درباره حزب توده و کودتای ۲۸ مراداد
خلاصه مملکت را بعد از سی تیر اینها در یک حالت تشنج انداختند و آن به آن حادثه میآفریدند. همين حزب توده و دربار. دعوا ایجاد میکردند، اعتصاب به وجود ميآوردند. توی اعتصابات جوری میکردند که دو گروه به هم میریختند. خیابانها دربها را میکشیدند پایین و حمله میکردند نزدیک بازاریان جاهای بازار را میبستند. خلاصه یک حالت غیرعادی اینها یواشیواش به وجود آورده بودند. من واقعاً خیلی خاطره در این مدت داشتم که هرچه فکر میکنم در تمام مسائلی که اتفاق میافتاد من همهاش بودم، همهاش بودم جایی نبود که من نباشم.
س - حزب توده توی بازار هم نفوذ داشت؟
ج - حزب توده نخیر توی بازار هیچ نفوذ نداشت. هیچ نفوذ نداشت. البته یک چندتایی تکتکی بودند وليكن توی بازار هیچ نفوذ نداشت. اصلاً. حزب توده توی اصناف و بازار و این حدودها آن زمان اصلاً چیزی نفوذ نداشت. بعد تا جریان ۲۸ مرداد به وجود آمد. من الآن اینجوری که این جریان ۲۸ مرداد را پیش خودم مجسم میکنم واقعاً مردم بهتزده بودند چون اینها جوری ناامنی به وجود آورده بودند. ازبسکه حزب توده هرروز میگفت که کودتا دارد میشود، کودتا دارد میشود، کودتا دارد میشود.
از چند ماه پیش از این کودتا با وجود اینکه ۲۰۰ تا افسر تشکیلاتی داشت که سه تای آن برای یک ارتش آن زمان بس بود، آنوقت از چند ماه پیش میدانست هم کودتا میشود. هرروز میگفت کودتا، هرروز میگفت کودتا، دیگر این کودتا برای آدم برای ماها یک چیز عادی شده بود، چون یک چیزی هم عادی بشود دیگر مردم میگویند این یکی هم دروغ است آن یکی هم دروغ است. این را آماده کرده بود برای یک روز معین که روزی هم که کودتا شد مردم غیرعادی نگرفتند. چون وقتیکه روزنامههای تودهای را میخوانید شما میبینید از چند ماه پیش از کودتا [مینویسند:] «آقا میخواهند کودتا بکنند، آقا میخواهند کودتا بکنند.»
این کودتا وقتی شد دیگر مردم خیال میکردند، این کودتا مثل کودتای دیروز است که نشده، پریروز است که نشده، پسپریروز که گفتهاند نشد، این است که عمل شد مردم با وجود اینکه مخالف بودند، همه بهتزده بودند و صد درصد فکر نمیکردند که عمل بشود.
س– میخواهید بگویید که مردم آماده نبودند؟
ج - آماده هیچ نبودند چون تشكيلات موجود سیاسی در آن زمان متأسفانه حزب توده بود، تشکیلات سازمانی و این است که تشکیلات ملی ما البته افراد تشکیلاتی به آن صورت نبودند، اما خب طرفدار خیلی داشتند ولیکن حزب توده واقعاً آن زمان سازمان داشت.
حزب توده آن زمان خودش را جزو مخالفين شاه نشان میداد و موافق مشروط دکتر مصدق. يعنی انتقاداتی دارد اما ظاهراً موافق دکتر مصدق است. مردم یک عده میگفتند خب حزب توده با شاه مخالف است، اگر کودتا بشود حزب توده با این سازمانی که دارد جلوی اینها میايستد، درصورتیکه حزب توده کوچکترین...
من یادم هست یکی از دوستانم که تودهای بود که در بازار بود، به من میگفت که به ما گفتند که جلوی پارک سنگلج بایستید تا خبرتان بکنند اما هی ایستادیم، فردا رفتیم ایستادیم، پسفردا ایستادیم دیدیم اصلاً کسی با ما تماس نگرفت و دیدم هم یک عده زیادی هم همانجا دارند راه میروند تا کودتا مسلط شد. آنوقت بعد از چند وقتی یک تماسهایی گرفتند. درصورتیکه هرروز با ما تماس داشتند. من اعتقادم این است که رل اصلی کودتای ۲۸ مرداد را حزب توده بازی کرد برای اینکه آمادگی محیط را حزب توده به وجود آورد برای اینکه دربار آن قدرت را نداشت.
مصاحبه ابوالقاسم لباسچی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۶۸
معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری
🎤 دکتر آرش موسوی (مترجم کتاب)
@goftar_andisheh
🔸وزیر خارجه بریتانیا در سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ میگوید کشورش سرانجام باید به نقش تاثیرگذار خود در کودتای سال ۱۳۳۲ علیه دولت محمد مصدق در ایران اذعان کند.
🔸دیوید اوئن در مصاحبه با شماره روز سهشنبه ۲۴ مرداد روزنامه «گاردین» گفت که این پذیرش هم به نفع اعتبار بریتانیا است و هم جنبش اصلاحی ایران.
🔸اظهارات این مقام پیشین بریتانیایی در آستانه هفتادمین سالگرد سرنگونی دولت محمد مصدق بیان میشود که بسته به گرایش جریانهای سیاسی، برخی آن را «کودتا» میخوانند و گروهی نیز از آن به عنوان «قیام ملی» یاد میکنند و عزل مصدق را از اختیارات شاه میدانستند.
🔸سازمانهای جاسوسی بریتانیا و ایالات متحده متهم هستند که در اقدامی موسوم به «عملیات چکمه»، علیه دولت محمد مصدق دست به «کودتا» زده و در میان مخالفان او پول پخش کردند.
🔸به نوشته گاردین، دولت ایالات متحده ده سال پیش با آزاد کردن بسیاری از اسناد محرمانه اطلاعاتی از بایگانیها بهطور رسمی بر نقش خود در این عملیات صحه گذاشت. با این حال، حکومت بریتانیا از اعلام موضع رسمی در این زمینه خودداری کرده است./رادیو فردا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ماتریس طبقه: نظریهی اجتماعی پس از چرخش فرهنگی
نویسنده: ویوک چیبر
مترجم: حمید هاشمیکهندانی
انتشارات کتابستان برخط
قیمت: 170.000 ت
ویوک چیبر جامعهشناس آمریکایی، استاد دانشگاه نیویورک و نظریهپرداز در زمینههای توسعه، نظریهی اجتماعی و اقتصادسیاسی است. «ماتریس طبقه» جدیدترین اثر چیبر است که تبیینهای ماتریالیستی طبقه را احیا میکند و درعینحال بهترین نظریهی فرهنگی رقیب را در نظر میگیرد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تحلیل طبقاتی و دیگر ساختارهای بنیادین سرمایهداری توسط نظریهپردازانی که استدلال میکردند زندگی اجتماعی و اقتصادی به فرهنگ قابل تقلیل است، کنار گذاشته شد. تحلیلی که در آن انتخابهای ما به جای محدودیتهای تحمیلشدهی بیرونی و جبرگرایی اقتصادی، منعکسکننده تفاسیر ما از جهان اطراف هستند. احیای مجدد سرمایهداری در چند دههی اخیر نابرابریهای فاحش در ثروت و قدرت، دانشمندان علوماجتماعی را به بازگشایی خطوط ماتریالیستی سوق داده است. اما اشتباه است اگر وانمود کنیم چرخش فرهنگی هرگز اتفاق نیفتاده است...
🔗 لینک کتاب
#معرفی_کتاب #هرروز_یک_کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 با داعش چه باید کرد
✍ #یدالله_کریمی_پور
جمهوریاسلامی در برابر داعش چه کند؟ بنیاد استراتژی سرکوب و رویارویی با آن چیست؟ آیا اصولا حکومت در این باره دارای استراتژی روشن و قاعده مندی است؟ دو ویژگی بارز داعش عبارت است از:
۱- داعش پدیده ای فرامنطقه ای است. بیشترین تراکم استقرارش از کازابلانکا در ساحل اقیانوس اطلس تا هندوکوش و از تاشکند و آستانه در آسیای مرکزی تا سومالی در شاخ آفریقا است. محدوه ای که در برگیرنده ۵۶ کشور و در غلیظترین جغرافیایش شامل ۲۲ کشور است؛
۲- دوم این که داعش تنها یک جغرافیا نیست که با شناسایی دقیقش بتوان آن را سرکوب کرد و از میان برداشت، بلکه جریانی است بس پیچیده و ترکیبی متشکل از ایدئولوژی اسلام سیاسی، ساختار سازی قدرت های جهانی و منطقه ای برای مقابله با رویکرد کشورهای رقیب، محصول نهادهای جاسوسی و برآمده از حوزه های علمیه و دیگر مراکز دینی- مذهبی است. جریانی فکری و سازمانی بهم پیوسته، درهم گره خورده و هدایت پذیر دارای قدرت مانور برازنده؛جریانی سلفی، ضد شیعی، ضد ایرانی، قهقرا گرا و خشن.
کوتاه آن که داعش جریانی فکری- سازمانی و فرامنطقه ای با جغرافیای گسترده است. با این تعریف آشکار است که چه باید کرد. لازمه سرکوب این جریان سازماندهی شده، همراهی، همکاری و تبادلات اطلاعاتی کشورهای درگیر با یکدیگر است. بدون تبادل مستمر و سیستماتیک کشورهای درگیر و نیز همکاری سازمان های اطلاعاتی جهانی، کنترل داعش پر هزینه و تقریبا ناممکن خواهد بود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃«تأملی در مدرنیتهی ایرانی»
✍️ #احسان_عزیزی
درحال خواندن اثر درخشان علی میرسپاسی «تأملی در مدرنیتهی ایرانی» با عنوان فرعی «بحثی در گفتمانهای روشنفکری و سیاست مدرنیزاسیون در ایران» هستم. قلم نویسنده و ترجمهی خوب کتاب از یکسو، رویکرد متفاوت نویسنده در دیدن و تحلیل مواجههی ایرانیان با مدرنیته و غرب و تحولات تاریخی یکسدهی اخیر از سوی دیگر پس از مدتها من را با اثری جدی مواجه کرد.
میرسپاسی همان ابتدا ادعای بدیعی را مطرح میکند که اثبات یا استدلال دربارهی آن بسیار دشوار به نظر میرسد: «به تصور من، انقلاب ایران ادامهی تجربهی مشروطیت بود. با این تفاوت که سپری شدن یک قرن، بر پیچیدگیها و معضلات افزوده بود و روشنفکران ایرانی، اینبار با توسل به گفتمانی دینی و جنبشی تودهای، در خیال ساختن ایرانی جدید بودند.»[1] اینکه چقدر این ادعای میرسپاسی مستدل و مستند است شاید در انتهای کتاب مشخص شود، و بحث دربارهی آن نیازمند مجالی است برای ورود مفصل به مباحث مختلفی که در کتاب مطرح شده؛ اما آنچه فارغ از ادعای میرسپاسی (درست یا غلط، موافق یا مخالف با آن) حائز اهمیت است خوانش (بهنوعی) وبری او از تاریخ معاصر ایران است.
او ابتدا با مرور روایتهای غربی مدرنیته و بهنوعی نقد و تحلیل نگاه شرقشناسانهی آنها خواننده را به افق پیشامدرن ایرانیان از نگاه چندتن از مهمترین اندیشمندان و فلاسفهی غرب (مونتسکیو، هگل، مارکس و...) و مهمترین آثار و مستنداتی که بیش از هرجا مرتبط با ایران است (نامههای مونتسکو و دیگر منابع) میبرد. بهعبارتی از همان ابتدا خوانش کلیشهای ماتریالیستی را کنار میگذارد و سراغ چشماندازها، اندیشهها، ذهنیتها، باورها و اعتقادات دربارهی مدرنیته میرود و از همان ابتدا از خطای بزرگی که بسیاری از تاریخنگاران، مفسران و جامعهشناسان و شارحان مدرنیتهی ایرانی داشتند خود را بر حذر میدارد. خطای بزرگی که بسیاری بهواسطهی نفوذ گسترده و دیرینهی اندیشههای سوسیالیستی و مارکسیستی نقش و تأثیر آنچه آنها روبنا مینامیدند (دین، فرهنگ، اندیشهها و باورها) را نادیده گرفتند و برای توضیح مسائل ایران و سیر تحولات تاریخ معاصر ایران آدرسهای غلط دادند و بیراهههای بیحاصل رفتند. میرسپاسی اما بهجای پرداختن به روایت کلیشهای از رویارویی ایرانیان با مدرنیته و در نسبت قرار دادن آن با مفاهیمی چون توسعه و صنعتی شدن نیمهکاره و طرح مسائلی مشابه که تماماً ریشههای ماتریالیستی را در تحلیل اصل قرار میدهند، خوانشی نو از اندیشهها و جریانهای فکری و سیاسی و اجتماعی دارد. روایتی که بر اساس برداشتها و پنداشتهای نیروهای مختلف اجتماعی خصوصاً روشنفکران و روحانیون از مدرنیته طرح شده است. نیروهایی که اگر نه تنها عامل، که از اصلیترین و تأثیرگذارترین عاملیتهای تاریخی در رقم زدن سرنوشت ایران بودهاند که امروز شاهدش هستیم. ترجیح میدهم بیش از این دربارهی این اثر ننویسم، و ادامهی ماجرا را دنبال کنم. پیشنهاد میکنم این اثر را بخوانید، شاید بد نباشد تأملی در این تأمل داشته باشیم.
پ.ن:
۱. از مقدمهٰی نویسنده بر کتاب ص ۱۴ (طرح نو)
۲. این اثر ابتدا توسط انتشارات طرح نو منتشر شده بود که اکنون توسط نشر ثالث منتشر شده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📈 روند سقوط ارزش ریال از دو سال پیش از انقلاب 57 تاکنون
71 ریال آن زمان برابر با 500.000 ریال این روزها....
The World's Most Confusing Currency (IRAN)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۶۸
معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری
با حضور:
دکتر آرش موسوی (مترجم کتاب)
دکتر احمد قناعتی
دوشنبه ۲۳ مرداد ، ساعت ۱۸
شیراز، میدان معلم، خیابان همت (ایمان) جنوبی، کوچه ۱۷، نبش فرعی ۱۷/۲
@goftar_andisheh
"انقلاب" ملایم شروع میشود، به تندروی میکشد و بزودی جهت خود را تغییر داده به نظم قدیم برمیگردد.
اورتگا گاست
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
با «انقلاب» مشروطیت، مقدمات حقوقی ـ قانونی دگرگونیهایی در ایران آغاز شد که ناظر بر نوآئین کردن بنیادهای همه وجوه زندگی، درکشور به بنبست کشیده شده ایران در دوره قاجار بود و بر خلاف آنچه با ابهام زیاد گفته شده، هدف جنبش مشروطهخواهی ایرانیان، تنها دریافتی سطحی از عبارت «محدود کردن قدرت» و یا خیالبافی دستیابی به دموکراسیهای امروز، آن هم در سالهای نخستین قرن بیستم، نبود. هدف اساسی مشروطیت، «حکومت قانون» در معنای وسیع آن بود. یکی از اهداف نخستین این دگرگونی، قانونمند کردن خود دستگاه «قدرت دولتی» بود، که به ضرورت میبایست برمبنای «نظام حقوقی جدید» که منشا آن انسانی و برخاسته از اراده مردم توسط «نمایندگان» میبود، تحقق یابد.
منصور هدایتی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃از خطر تا سرانجام کمونیسم
✍️احسان عزیزی
دوست عزیز و فرهیختهام شهریار خسروی در یادداشتی نکاتی پیرامون «کمونیسم هراسی» و «بزرگنمایی خطر کمونیسم» در ایران مطرح کردهاند که بد نیست به بهانهی آن نکاتی را مرور کنیم.
اول آنکه بهزعم من کمونیسم در ایران، بهرغم برخی دستاوردهای دموکراتیک سیاسی و تا حدی جنسیتی، از بدو بروز و ظهورش فراتر از یک خطر و تهدید بود و از همان ابتدا جنگها، ترورها، تهییجها، خشونتها و آسیبهای خود را بهارمغان آورد. برای مثال میتوان برشمرد: 1. تاسیس جمهوری خودمختار آذربایجان (1324)، تأسیس جمهوری مهاباد (1324) که هردو به دستور استالین رهبر شوروی شکل گرفتند، 2.فعالیتهای چریکی و مخفی خشونتبار در پیش و پس از انقلاب، 3. کمونیستها در ایران سازمانیافتهترین احزاب و فعالان سیاسی از پس از انقلاب مشروطه بودهاند که نقش کاملاً مؤثری در انقلاب 57 ایفا کردند (فارغ از اینکه چه قضاوتی دربارهی انقلاب داشته باشیم)،... همچنین میتوان آمار هزاران نوجوان و جوان ایرانی (اغلب از طبقهی متوسط شهری) بهعنوان فعال کمونیسم و چپ از هر نوع آن که قربانی شکنجه و اعدام در پیش و پس از انقلاب شدند را بهعنوان یکی دیگر از پیامدها و مصائب کمونیسم در ایران برشمرد.
دوم، این روزها دورهی ایدئولوژیهایی همچون کمونیسم در ایران به سر آمده و حتی سخنگفتن از تهدیدهایش هم کاری بیهوده و اتلاف وقت است؛ امروز اما باید به گذشته از افق اکنون نگریست و تاریخ و کارنامهی کمونیسم و احزاب سوسیالیسم و مارکسیسم در ایران را به پرسش گرفت، امروز باید ببینیم چه از سر گذراندهایم و چه مصائب و تلفاتی به ارمغان آورده و در قبال آن چه دستاوردهای دموکراتیکی را نهادینه کرده است؟! متأسفانه در سالهای پس از انقلاب، این بازاندیشی و نگاه انتقادی و پرسشگری دربارهی تاریخ معاصر ایران دربارهی عملکرد طیفهای مختلف سیاسی و فکری، دربارهی فرهنگ ایران و ایرانی نه تنها بهطور جدی و مداوم وجود نداشته است، بلکه هربار هرکس هر بخشی از تاریخ ایران در ابعاد مختلف را با نگاهی انتقادی نگریست، از سوی اکثریت طرد و حذف شد و با انگها و برچسبهایی همچون «غربزده» قضاوت شد.
سوم، موضوع و مسئلهی اصلی حتی این نیست که کمونیسم چه خطرات و پیامدهای بد یا خوبی برای ایران داشته است، بله نباید کمونیسمهراسی داشته باشیم (و اسلامهراسی نیز)، اما پرسش اصلی این است که چرا مدرنیته در ایران به فرآیندی تبدیل شد که فاقد ویژگیها و خصلتهای روشنگری و واجد ویژگیها و نیروهای ضد روشنگری شد؟! چرا روشنفکران ایرانی بهجای مواجههی انتقادی با گذشتهی خود، در پی ترسیم آیندهای بودند که گذشتهی خود را در شکلی مدرن تداوم ببخشند؟! و در نهایت، چرا تاریخ معاصر ایران فاقد نیروها و جریانهای تاریخساز لیبرال (آنگونه که کمونیسمها حضور داشتند و جریانساز بودند) است؟! شاید عدهای جبههی ملی و نهضت آزادی و حتی برخی از روشنفکران مشروطیت را مصداق این جریان آرمانی لیبرال در نظر بگیرند، در صورتی که این احزاب و نیروها نیز فاقد ویژگیهای لیبرال و روشنگرانه آنطور که در غرب وجود داشت بودند؛ یا دستکم میتوان گفت در استقرار و تداوم یک حاکمیت ملی لیبرال دموکراتیک ناکام ماندند، چنانچه کمونیستها نیز (بهرغم ویژگیهای بعضاً غیردموکراتیک این خط و مشی مانند رهبرپرستی) باوجود نفوذ حدأکثری خود در بین طبقات متوسط شهری، در استقرار یک نظام سوسیالدموکرات ناکام ماندند.
در پایان باید گفت شرایط بهگونهای است که از طرفی روشنفکران کمونیسم، سوسیالیسم، مارکسیسم در ایران به لیبرالهایی که هنوز وجود خارجی ندارند بد و بیراه میگویند؛ و از طرف دیگر کسانی که گرایشهای لیبرال (یا حتی نئولیبرال) دارند کمونیستها و مارکسیستها را در مرکز نقد و حملهی خود قرار دادهاند و همهی مصائب ایران را از چشم آنها میبینند، شاید بهاین جهت که هردو طیف بهسراغ اصل ماجرا که اسلامگرایی و استبداد دینی است نروند و از پیامدهای سنگین نقد آنها در امان بمانند. باید که از این دوگانهها فراتر رفت و در دام چنین تنازعاتی نیفتاد. البته بد نیست کمی هم دربارهی لیبرالهراسی یا دقیقتر بگویم «روشنگریهراسی» پژوهش و تأمل و بازاندیشی شود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
☀️ نشست معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری
شصتو هشتمین جلسه از نشستهای گفتار و اندیشه به همت حزب اتحاد ملت (شعبه فارس) ۲۳ مردادماه برگزار شد. این جلسه به معرفی کتاب «تاریخ مختصر برابری» اثر توماس پیکتی اختصاص یافت. جدیدترین اثر اقتصاددان فرانسوی توماس پیکتی به روایت خود او، چکیدهای مختصر و مفید از سالها تحقیقات و پژوهشهای او در حوزهی اقتصادِ سیاسی با محوریت «نابرابری» است.
آرش موسوی (مترجم کتاب) و احمد قناعتی سخنرانان نشست مذکور بودند. این کتاب توسط انتشارات کتابستان برخط، بهار سال ۱۴۰۲ منتشر شده است.
🌐 برای اطلاعات بیشتر و دریافت صوت و تصویر اینجا کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @Goftar_Andisheh
▪️ابراهیم گلستان:
ـــ چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی، باز میآیند. باز سنگین و بیرحم میآیند و خود را روی تو میافکنند و گرد تو را میگیرند و توی چشم و جانت میروند و همهٔ وجودت را پر میکنند و آن را میربایند، که دیگر تو نمیمانی، که دیگر تو نماندهای که آنها را بخواهی یا نخواهی، آنها تو را از خودت بیرون راندهاند و جایت را گرفتهاند و خود تو شدهاند.
دیگر تو نیستی که درد را حس کنی، تو خود درد شدهای!
▪️ابراهیم گلستان روز سهشنبه ۲۲ اوت، در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🎬 فیلم کوتاه حیوان
📌نویسنده، کارگردان: بهمن و بهرام ارک
💢برنده جایزه دوم سینه فونداسیون هفتادمین جشنواره کن فرانسه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
♦️بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه در اعتراض به اخراج مهدی خویی
🔻این روزها بر همگان آشکار است که دانشگاه و به خصوص دانشکده علوم اجتماعی، قلب تپندهی ایستادگی و مقاومت بر علیه ظلمی است که بر پیکر زخمخوردهی علم و حقیقت روا داشته میشود. از این رو است که تیر صد شعبهی سرکوب و ستم نیز همواره این قلب رنجور اما تپنده را نشانه میرود. از تعلیق دانشجو گرفته تا تهدید و اخراج معدود اساتید جان به در برده از خفقان کشنده موجود، همه و همه تلاشهای مذبوحانه سرسپردگان استبداد برای از میان بردن این سنگر بر جای مانده است.
🔻استاد #مهدی_خویی از معدود اساتیدی است که گفتگو با او و یا نشستن بر سر کلاسهایش، نجاست حضور انبوه کارمندان به اصصلاح استاد را میشوید.همان خودفروختگانی که به مدد همسویی با ایدئولوژی حاکم، نسبتهای خانوادگی و یا فروش شرافت به نرخ بازار کرسی استادی و هیئت علمی را از آن خود کردهاند. همانهایی که امروز نیز سکوت اختیار میکنند و از تماشای عرصهای که بیشتر از پیش برای هممسلکانشان فراهم شده است، لذت میبرند.
🔻استاد خویی محبوب است. همراه دانشجو است. متعهد است و همانگونه که خودش میگوید «به کسی باج نداده است.» چه جرمی از این سنگینتر که در این معرکه طرفدار شاگردانت باشی؟ این جرمی است که به بهانه آن پیشتر اساتید باشرافتی چون #آرمین_امیر را نیز از ما گرفتند.
🔻آیا باید بنشینیم و تماشا کنیم که مهدی خویی نیز به سرنوشت دیگران گرفتار شود؟ آیا باید انقدر ساکت بمانیم که روزی کار از خوییها و امیرها بگذرد و نوبت به ما برسد که ستارهدار میشویم و از تحصیل محروم تا صندلی دانشجو نیز مانند کرسی استادی، امتیازی انحصاری در اختیار همفکران و کاسهلیسان حاکمیت باشد؟ آشکاراست که اجازه نخواهیم داد چنین شود.
🔻ما جمعی از دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه، با تمام توان از معلم عزیز خود استاد مهدی خویی حمایت کرده و اعلام میداریم که در صورت ملغی نشدن این فرایند در سریعترین زمان ممکن و پایان نیافتن دخالتهای بیجا و امنیتی در زمینه فعالیت اساتید و دانشجویان، از حضور در کلاسهای درس خودداری خواهیم کرد.
🔻همچنین از رئیس همواره خاموش و همواره مطیع دانشکده، اردشیر انتظاری میخواهیم در این مورد هر چه سریعتر پاسخگو باشد و در غیر این صورت استعفای او را مطالبه خواهیم نمود. دانشگاه خانهی ماست، نه پادگانی برای قلدریهای خودسرانه و فراقانونی آقایان. اگر میخواهید این خانه را از ما بگیرید، باید بر سرش با صاحبان حقیقی آن زورآزمایی کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔰 شصتو هشتمین جلسه از نشستهای گفتار و اندیشه به همت حزب اتحاد ملت (شعبه فارس) ۲۳ مردادماه برگزار شد. این جلسه به معرفی کتاب «تاریخ مختصر برابری» اثر توماس پیکتی اختصاص یافت. جدیدترین اثر اقتصاددان فرانسوی توماس پیکتی به روایت خود او، چکیدهای مختصر و مفید از سالها تحقیقات و پژوهشهای او در حوزهی اقتصادِ سیاسی با محوریت «نابرابری» است.
آرش موسوی (مترجم کتاب) و احمد قناعتی سخنرانان نشست مذکور بودند. این کتاب توسط انتشارات کتابستان برخط، بهار سال ۱۴۰۲ منتشر شده است.
🖊 سعید دهقانی
گزارش مختصری از کتاب:
در INSTANT VIEW
yun.ir/2o7k2b
🎙 فایل صوتی معرفی کتاب در اینجا
@goftar_andisheh
آنکه حقیقت را نمیداند نادان است، آنکه حقیقت را میداند ولی انکار میکند تبهکار است.
| برتولت برشت |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 دولت از چه میهراسد؟
✍🏻 مورای روتبارد
بیگمان، آنچه دولت بیش از همه چیز از آن میهراسد، هرگونه تهدید اساسی قدرت و موجودیّتاش است. مرگ دولت به دو شیوهی عمده میتواند رخ دهد: ۱- از طریق فتح آن توسّط دولتی دیگر، یا ۲- از طریق سرنگونی انقلابی آن توسّط شهرونداناش -بهطور خلاصه، با جنگ یا انقلاب. جنگ و انقلاب، بهعنوان تهدیدهای بنیادین، همواره سبب برانگیختن تکاپو و پروپاگاندای حدّاکثری دولتمردان در میان مردم شده است. چنانکه ذکر شد، همواره باید از هر راهی جهت بسیج مردم برای دفاع از دولت استفاده کرد، با این باور که در حال دفاع از خودشاناند. مغلطه بودن این ایده زمانی آشکار میشود که خدمت اجباری علیه کسانی به کار گرفته میشود، که از دفاع از خود سر باز میزنند و، بنابراین، مجبور به پیوستن به دستههای نظامی دولت میگردند: نیازی به افزودن نیست که، آنها مجاز به هیچگونه «دفاعی» در برابر این اقدام دولتِ «خودشان» نیستند.
قدرت دولت در زمان جنگ به نهایت خود میرسد، و، زیر لوای شعارهای «دفاع» و «اضطرار»، میتواند چنان استبدادی را به مردم تحمیل کند که بیگمان در زمان صلح مورد مقاومت قرار میگرفت. بنابراین جنگ مزایای زیادی برای دولت دارد، و در واقع، هر جنگ مدرنی میراث جاودانهی تحمیلِ قدرتِ روزافزونِ دولت را برای مردمِ در حال جنگ به ارمغان آورده است. علاوهبراین، جنگ به دولت فرصتهای وسوسهانگیزی برای تصرّف سرزمینهایی را میدهد که دولت بتواند انحصار زور و اجبار خود را بر آنان تحمیل کند. راندولف بورن هنگامیکه نوشت «جنگ سلامتی دولت است»، مطمئنّاً درست میگفت، ولی جنگ برای هر دولتی میتواند سلامتی یا جراحتی سخت به همراه بیاورد.
میتوانیم این فرضیه را که دولت، بیشتر به دنبال محافظت از خود است تا شهروندان خود، با این پرسش بیازماییم: دولت کدام دسته از جرایم را بیشتر تعقیب و مجازات میکند، جرایمی که علیه شهروندان حقیقی صورت میگیرد یا آنهایی که علیه خود او انجام میگیرند؟ سنگینترین جرایم در قاموس دولت تقریباً همیشه تجاوز به دارایی شخصی افراد نیست، بلکه خطراتی است که برای دولت تهدیدآمیز است، مثلاً خیانت به کشور، فرار از مقابل دشمن، عدم ثبتنام برای خدمت سربازی، براندازی و توطئهی براندازانه، ترور حاکمان، و جرایم اقتصادی علیه دولت نظیر جعل پول دولتی یا فرار از مالیات بر درآمد. یا میزان حمیّت و تعصّبی را که دولت به تعقیب فرد مهاجم به پلیس اختصاص میدهد با توجّهی که دولت به مهاجم به یک شهروند عادی نشان میدهد مقایسه کنید. با اینحال، بهطرز شگفتانگیزی، اولویّت آشکار دولت برای دفاع از خود برابر اغتشاشات عمومی با علّت وجودی ادّعایی آن ناسازگار و در تضاد است.
بریده ای از آناتومی دولت
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃متوهمان طرفدار پرولتاریا(طبقه کارگر)
✍️سعید معدنی
غلامحسین ساعدی در شمارهی هفتم فصلنامه الفبا مینویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه زبانش. همان بود که سرمایهدار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."
منظور ساعدی از "سرمایهدار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریکهای فدایی خلق میگذرد، میشناسند.
محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز میکند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان میکنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یکتنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.
⚙️فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامهی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند میرود. پس از بازگشت از هند باخبر میشود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه میکنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیلکردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشقاش پافشاری میکند و با وی ازدواج میکند. جالب آنکه این صنعتکار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکانها و محلهها را که در کرج میسازد نام "جهان" را بر آنها میگذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل:
- کارخانه «جهانچیت» در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336
- «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341 (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه جهانچیت تاسیس میشود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بودهاند)؛
- کارخانه «یخسازی جهان»
- کارخانه «روغن موتور جهان»
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولینها بوده
- پلاستیکسازی آرمه
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....
🥦علاوه بر آن، "فاتح" در کشاورزی نیز فعالیتهایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوبهای صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمینهای زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.
با توسعه شرکتها و کارخانهها، مهاجرت به شهر کرج افزایش مییابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعهبندی زمینهای اطراف و خیابانکشی آنها میکند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» منجر میشود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهانآباد» یا «کوی کارگران جهانچیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهانچیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا میکند. قسمت شمالی خانههای بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانههای کوچکتر و اقتصادیتر برای افراد کم در آمد بود. البته بخشی از خانهها بعد کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغجهان" هم که یکی از قدیمیترین رستورانهای دایر در کرج است به همین جهانشهر چسبیده است.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همهی این اموال و کارخانهها مصادره شده و به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده واز بین رفتند! در نتیجه آن تلاش شبانهروزی خستگیناپذیر به باد فنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.
سال ۱۳۵۰ است. شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهانچیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب میکنند. فاتح امتیازاتی میدهد و آنها را بیمه میکند. اما باز هم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران میشوند. روند اعتراض وارد فاز امنیتی شده سه نفر کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام میکنند ۲۰ نفر کشته شدهاند. فاتح از این حادثه غمگین میشود. دو سالی سرکار نمیرود اما به اصرار مدیران کارخانهها بعد از دوسال سرکار برمیگردد.
اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیلاش میبندند. ابتدا به راننده تیری شلیک میکنند. سپس بورژوای(سرمایهدار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی میکشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند! وقتی دقیق میشویم، میبینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصتهای ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفتهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
به هرحال درست مانند خدا، ایدئولوژی مُرده است. زیادهروی های خونبار قرن بیستم آن را کشت. ما نیز باید آن را رها کنیم و به مشکلاتی بپردازیم که کوچکترند و دقیقتر تعریف شدهاند. ما باید آنها را در مقیاسی ببینیم که بتوانیم حلشان کنیم، نه با سرزنش دیگران، بلکه با پرداختن به آنها به صورت شخصی و همزمان با پذیرش مسئولیت نتیجهای که این تلاش خواهد داشت.
📖 فراتر از نظم 12 قانون دیگر برای زندگی، جردن پیترسون ترجمه شیما مسائلی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دانش را میتوان به دیگری رساند، اما خرد را نمیتوان.
| هرمان هسه |
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 سرمقاله مشترک مجلات پزشکی جهان: هرچهزودتر تمام سلاحهای هستهای را نابود کنید
▫️سردبیرهای مجلات معتبر پزشکی در سراسر جهان هشدار دادند که در صورت نابود نشدن تمامی سلاحهای هستهای در سراسر جهان، در آیندهای نزدیک جان و سلامت بیش از دو میلیارد شهروند به خطر میافتد
🔻در این گزارش آمده است که خطر فاجعه هستهای، «بسیار بزرگ و رو به رشد» است و از متخصصان پزشکی و حوزه بهداشت خواسته شده تا شهروندان و رهبران سیاسی جهان را درباره مضرات و خطراتی که سلاحهای هستهای برای سلامت عمومی مردم جهان دارند، آگاه کنند.
🔻این درخواست و هشدار درحالی بیان شده است که مقامهای دولت روسیه بهتازگی اوکراینیها را به استفاده از سلاح اتمی در جنگ با این کشور تهدید کردهاند و از طرفی کره شمالی نیز همچنان موشکهایی که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند را بهصورت آزمایشی پرتاب میکند.
🔻در این سرمقاله که سردبیران ۱۱ مجله برجسته و معتبر پزشکی در جهان آن را نوشتهاند، آمده است: «از کشورهای مسلح به موشکهای هستهای میخواهیم تا قبل از اینکه ما را از بین ببرند، زرادخانه هستهای خود را از بین ببرند.»
🔻کریس زیلینسکی، از انجمن جهانی ویراستاران پزشکی، در بیانیهای گفت: «اینکه همه این مجلات برجسته با انتشار سرمقاله مشابه موافقت کردهاند، بر فوریت شدید حل بحران هستهای کنونی تاکید میکند.»
🔻در این سرمقاله هشدار داده شد که هرگونه استفاده از سلاحهای هستهای «برای بشریت فاجعهبار خواهد بود» و سپس با استناد به تحقیقات انجامشده افزود: «حتی یک جنگ هستهای محدود که تنها شامل استفاده از ۲۵۰ سلاح هستهای از ۱۳ هزار سلاح هستهای موجود در جهان باشد، میتواند ۱۲۰ میلیون نفر را بهطور کامل بکشد و باعث اختلال در آبوهوای جهانی شود که در ادامه قحطی هستهای را درپی خواهد داشت و جان دو میلیارد نفر را در معرض خطر قرار میدهد.»
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃اگر من از دنیا بروم، دنیا هم باید با من از بین برود
✍ #بیژن_اشتری
دیکتاتورها از مردم متنفرند و هر چه به پایان عمرشان نزدیک میشوند بر این نفرت افزوده میشود و به قول میخاییل شیشکین،روشنفکر مخالف پوتین، ذهنیتشان این است که «اگر من از دنیا بروم،دنیا هم باید با من از بین برود.»
نمونههای تاریخی فراوان است.مائوتسهتونگ رهبر چین کمونیست ،به قول جان هالیدی زندگینامهنویسش، «سر سوزنی به آنچه پس از مرگش رخ میداد اهمیتی نمیداد.او که مرگش را نزدیک میدید به سران رژیم خودش گفت:«پس از مرگ من،آشوبی بزرگ برپا خواهد شد،بارانهای خون باریدن خواهد گرفت،فضا بوی خون خواهد گرفت ...و چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد فقط خدا میداند...در غیاب من ،شما همچون بچهگربههای کور، زیر پای مردم له خواهید شد.» مائو با اینکه از مرگ قریبالوقوع خود آگاه بود و فرصت کافی برای معرفی جانشینش داشت اما هرگز این کار را نکرد،تو گویی برایش مهم نبود بعد از مردنش چه به بر سر مردم و کشورش میآید.
هیتلر،دیکتاتور آلمان،بنا به نوشته جان تولند ،در روزهای پایانی عمرش در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین،موقعی که از شکست قطعی ارتش آلمان و پیروزی نیروهای متفقین در جنگ اطمینان پیدا کرد،به وزیر تسلیحاتش،
شیپر،دستور داد که سیاست «زمین سوخته» را فورا اجرا کند.شیپر با این دستور هیتلر مخالف کرد و در نامهای به او نوشت:«سیاست ویران کردن پلها، سدها،کارخانهها،با این استدلال که مبادا به دست دشمن بیفتد سیاست درستی نیست.» هیتلر پس از خواندن این نامه ،شیپر را احضار کرد و با لحنی سرد به او گفت:«اگر جنگ را ببازیم،مردم را هم باختهایم.هیچ لازم نیست شما نگران نیازهای اولیه مردم آلمان باشید.بر عکس، بهترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که حتی همین چیزها (پلها،کارخانهها،سدها)را هم نابود کنیم زیرا این ملت ثابت کرده که ضعیفترین است و لیاقت هیچ چیزی را ندارد.خوبان این ملت تاکنون کشته شدهاند و آنهایی که زنده ماندهاند،جملگی موجوداتی پست هستند.»
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دولت یا استبدادی است یا مشروطه. استبدادی آن است که صاحبان قدرت خودسر و مختار مطلق باشند و اعمال ایشان مقید به قید قانون نبوده و در تحت نظارت کسی نباشد.
مشروطه آن است که اعمال صاحبان قدرت مقید به قید قانون باشد و جماعتی بر ایشان ناظر باشند و قدرت ایشان را تعدیل کنند.
ترتیب صحیح این است که جماعتی که ناظر اعمال دولت میشوند، وکیل و نماینده ملت باشند، لهذا ترتیب مشروطیت را ترتیب نمایندگی هم میگویند؛ دولت اگر استبدادی باشد، اساس نخواهد داشت. بنابراین دولت مشروطه با دولت با اساس مرادف است.
🔸بنیان مشروطیت دولت بر دو اصل است: یکی سلطنت ملی، دیگری انفصال اختیارات دولت.
حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول (1286 خورشیدی)، محمدعلی فروغی به اهتمام علیاصغر حقدار
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
کارگاه نویسندگی(آنلاین)
با تاکید بر«تجربه زیسته» و «نسبت نوشتن با دستگاه روان»
تابستان ١۴٠٢
در دو سطح برگزار میشود
ترم ١:
شرکت در این ترم، پیشنیاز نویسندگی لازم ندارد
در این دوره علاوه بر طرح مباحث مبانی و عناصر دراماتیک داستان، تلاش خواهد شد تا هنرجو با توجه به«تجربه زیسته» خودش، توان و امکان اندیشیدن و نوشتن را پیدا کند. مباحث و تمرینهای کارگاه پیوند مستقیمی با مباحث روانشناختی خواهد داشت. برای فهم و توضیح نحوه کار«روان» و تجارب گذشته و اکنون از رویکردهایی چون روانکاوی و مایندفولنس(Mindfulness)یاری خواهیم گرفت.
ترم ٢:
این ترم مناسب کسانیاست که سابقه نوشتن دارند(دو نمونه اثر داستانی جهت بررسی ارسال کنید)
طول دوره: ١٠جلسه، ٢ساعته؛ هفتهای ١جلسه
برای ثبتنام یا کسب اطلاعات به این شماره در واتساپ پیام دهید(فایل صوتی توضیحات تکمیلی برایتان ارسال میشود)
٠٩٩٢٣٢۴٢٢٨٢
یا تلگرام :
@kargahnevisandegi
جلسات در«googlemeet» برگزار خواهند شد
ساعت و روز با توافق اعضاست ولی روزهای پیشنهادی اینهاست:
شنبه و یکشنبه و دوشنبه
15-17
16-18
20-22
شروع از هفته چهارم مرداد
http://Telegram.me/masoudriyahii