کاغذ، رسانۀ کتاب دربارهٔ کتاب و خواندنیهای دیگر Kaaqaz.com لینک کاغذ در شبکههای اجتماعی دیگر: Instagram.com/kaaqaz Twitter.com/kaaqaz
«چراغ کتابخانهٔ عمومی امامزاده یحیی و بنیاد مازندران پژوهی انوشه خاموش شد!
متأسفانه ناگاه ادارهٔ اوقاف شهرستان بابل ساختمان کتابخانه و بنیاد را به حکمی یکسویه از شورای حل اختلاف پس گرفت، ساختمانی که دکتر علی شافی آن را با درآمد ناشی از کار شرافتمندانهٔ پزشکی و وام و قسطهای طولانی بانکیاش بنا کرده بود...
کتابخانهٔ عمومی امامزاده یحیی(ع) با همت و پشتیبانی دکتر علی شافی، پزشک نیکوکار در سال ۱۳۸۴ تأسیس و تجهیز شد. کلیهٔ مخارج جاری این مجموعه بدون یک ریال کمک از ارگان دولتی یا غیردولتی از محل درآمد شخصی ایشان هزینه شده که تاکنون در حال ارائهٔ خدمات به همشهریان عزیز بابلی بوده است.
دریغ، دریغ که امروز روزی است که مُهر پایان بر پیشانی بنیاد و کتابخانهٔ غنی مازندرانپژوهی آن خورد.
این روز تاریک به تلخی در خاطره تاریخ اجتماعی مازندران به جا خواهد ماند.
آذر ۱۴۰۲»
▪️از صفحهٔ کتابخانه، با اندکی جرح و تعدیل
#خبر #کتابخانه
@kaaghaz
طبعآزمایی فرزاد، مینوی، صناعی، خانلری و اسماعیلپور
دوست عزیزم، علیرضا اسماعیلپور هم دست به قلم شد و بعد از چند دهه به این طبعآزمایی پیوست:
▪️علیرضا اسماعیلپور
شمع من سوزد از دو سر اینسان
گرچه شب تا سحر نمیمانَد
لیک، ای دشمنان و ای یاران!،
پرتوی خوش به ظلمت افشانَد
@kaaghaz
باقر مؤمنی، مترجم، تاریخنگار، پژوهشگر سیاسی و فعال سیاسی، در فرانسه درگذشت.
farzad seifikaran
#خبر
@kaaghaz
بهمن فرسی و ظلمت در نیمروز کوستلر
از بابت پوسته یا قالب، با همین یک هیچ و همه [=ظلمت در نیمروز ] کوستلر به من آموخت که داستان سیاسی اگر گونهای از داستان باشد، نمونهٔ ناب و بیگزافه و روشنگرانهٔ آن چگونه میتواند بود. بهویژه دستبهقلمهای وطنی که در این گردش چرخ در خروپف تازهدمی از رویای سیاسی و شبهسیاسی گرفتارند، اثر کوستلر میتواند برایشان آموزهای کارساز و راهگشا باشد. سرهمبندیهای واهی و افواهی و تهی از تجربه و بینش علمی و عملی را میتوان به صغیران به تقصیر قالب کرد، اما نمیتوان آنها را داستان سیاسی نامید. داستان سیاسی نقل فرمایشات رندانهٔ رهبران، ذکر باورهای تلقینی مبتنی بر تعبد کور، نقل امربری و اطاعت، جعل و قلب وقایع، سرسپردگی به یک سر طویلهٔ اعتقادی، بردگی در آستان یکسویگی یا بیاندیشگی بومی و قومی و محفلی نیست.
پس از خواندن هیچ و همه بسیاری از خواندههای پیشین از خاطرم پرید و دود شد. بیشترینهٔ آن وحیهای داهیانه که در نوجوانی و آغاز جوانی خوانده و بر اثر تلقینهایشان به اهتزاز ایدئولوژیک واصل شده بودم باسمهای و قالبی از کار درآمدند. بر سرندی که هیچ و همه در چشمانداز نهاد، همهٔ آن فرزند خلقها، فولاد آبدیدهها، و آنها که زندهاندها، که برمیگشتند گل نسرین بچینند و با رز فرانس مباشرت اعتقادی بکنند، جملگی مانند گزارش یومیه و خبری گذشتند و ریختند و رنگ باختند.
از بهمن فرسی
▪️منات به دنبال | نوشتهٔ بهمن فرسی | نشر بیدگل | ۳۶۰ ص. رقعی | ۳۱۵,۰۰۰ تومان
هیچ و همه نامی لست که مترجم اول ظلمت در نیمروز بر این کتاب گذاشته بود. ترجمهای خواندنی از این کتاب با مشخصات زیر به چاپ رسیده است:
▪️ظلمت در نیمروز | نوشتهٔ آرتور کوستلر | مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۴۸ ص. رقعی | شومیز | ۲۱۵,۰۰۰ تومان
#بریده_کتاب
@kaaghaz
شش سال از روزی که به سوگ دوست و همکار عزیزمان، نازنین دیهیمی، نشستیم گذشت. تا پیش از همهگیری، هر سال به یاد او گرد هم جمع میشدیم، اما متأسفانه شرایط پس از آن مساعد چنین گردهماییای نبود.
امسال به یاد او متن ترجمهٔ داستانی از ژوزه ساراماگو را منتشر میکنیم. این داستان در آذر ۱۳۹۷ در نشریهٔ شبکهٔ آفتاب منتشر شده بود.
#یاد
@kaaghaz
تصویرسازی آنا کارنینا، اثر آنجلا برت.
#هنر_تصویرسازی
@kaaghaz
معرفی و پیشنهاد کتاب تازه: خصم
وقتی نمیخواهی هیچکس را نومید کنی، وقتی به چنین مخمصهای میافتی، اولین دروغ به دروغ بعدی میانجامد و سرانجام به کل زندگیات بدل میشود.
خصم رمانی است مبتنی بر واقعیت. ژان کلود رومان، پزشک و پژوهشگر سازمان جهانی بهداشت، در سال ۱۹۹۳ همسر و دو فرزندش و نیز پدرو مادرش را به قتل میرساند. این خبر هولناک امانوئل کارر، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، را به صرافت انداخت تا کتابی دراینباره بنویسد.
اما این پایان ماجرا نبود. تازه پس از این واقعه بود که روشن شد قتلها از پی زندگی سراسر دروغین ژان کلود رومان رخ داده بودند. او هجده سال تمام خود را پژوهشگری برجسته در سازمان جهانی بهداشت جا زده بود، دروغی که خانواده و والدین و دوستانش، هیچکدام به آن شک نکرده بودند.
کارر برای نوشتن از این ماجرا الگویی پیش روی خود داشت: در کمال خونسردی، اثر ترومن کاپوتی. اما اگر رمان کاپوتی بهسبب شیوهٔ پرداخت و موشکافی اجتماعی نویسنده جذابیت دارد، سوژهٔ کارر بهخودیخود مجذوبکننده است. از این گذشته، کارر بیش از سلف خود دنیای درونی شخصیتش را میکاود. او در مصاحبهای میگوید: «این ماجرا از این رو به دغدغهٔ من بدل شده بود که به هر حال همهٔ ما یک کلاهبردار درون داریم، تنها با این تفاوت که شیادی ما بهندرت ابعادی چنین ناساز و غمبار و هولانگیز مییابد.» کارر از خلال روایت زندگی رومان، واپسین مرزهای دروغ و زندگی دوگانه را به خواننده نشان میدهد.
پس از رمان سبیل، این دومین اثری است که نشر مد از امانوئل کارر منتشر میکند. هر دو کتاب با استقبال مواجه شدهاند و خصم بلافاصله پس از انتشار به چاپ دوم رسیده است.
▪️خصم | نوشتهٔ امانوئل کارر | ابوالفضل اللهدادی | نشر مَد | ۱۸۶ ص. رقعی شومیز | ۱۶۰,۰۰۰ تومان
▪️ original title:
L'Adversaire (2000), Emmanuel Carrère
#معرفی_کتاب_تازه #پیشنهاد_کتاب
@kaaghaz
«بنّای ایتالیایی که شش ماه در آشویتس در خفا برایم غذا میآورد و جانم را نجات داد از آلمانیها، غذاهایشان، زبانشان و جنگشان نفرت داشت، اما وقتی وادارش میکردند دیواری بالا ببرد، آن را صاف و محکم میساخت، نه از سر فرمانبرداری، که از سر عزت حرفهای.»
«در اردوگاه وضعیت ذهنی ما ناپایدار بود، از ساعتی به ساعتی میان امید و یأس نوسان میکرد. آن انسجام و یکدستی که به گمانم در کتابهایم میبینید ساختگی است، عقلانیسازی پس از واقعه است.»
دو نقل قول از گفتوگوی راث با پریمو لوی
▪️از ادبیات و آفرینش | فیلیپ راث | ترجمهٔ فرزانه طاهری | نشر مرکز | ۱۶۰ ص. رقعی، شومیز | ۷۵,۰۰۰ تومان
#نقل_قول
@kaaghaz
بعد دربارهی پاسترناک حرف زد. آخماتووا به او ارادت داشت. بعد از مرگ ماندلشتام این دو نفر تنها مانده بودند. فکر اینکه دیگری زنده است و کار میکند واقعاً باعث تسلای خاطر دو نفرشان بود. راحت از یکدیگر انتقاد میکردند اما به کس دیگری اجازهی این کار را نمیدادند. هر دو شاعر احساس غرور میکردند از عشق و ارادت مردان و زنان بیشماری که در اتحاد شوروی شعرهایشان را از بر بودند و تکثیر میکردند و دستبهدست میگرداندند. اما هر دو مثل تبعیدیها بودند، و هر دو هم از فکر مهاجرت بیزار. دوست داشتند غرب را ببینند، اما نه به این قیمت که نتوانند برگردند. میهنپرستی عمیقشان آغشته به ناسیونالیسم نبود. آخماتووا حاضر نبود از جایش تکان بخورد. هر مصیبتی هم که در راه میبود، حاضر نبود روسیه را رها کند.
از مقالهی «گفتوگوهایی با آخماتووا و پاسترناک»، آیزایا برلین
▪️ ذهن روسی در نظام شوروی | نوشتهی آیزایا برلین | ترجمهٔ رضا رضایی | نشر ماهی | ۴۱۶ ص. رقعی، شومیز | ۱۱۵,۰۰۰ تومان
#بریده_کتاب
@kaaghaz
۱۳۱ کتاب درسی زبان و ادبیات فارسی
مجموعهای از ۱۳۱ عنوان کتاب درسی زبان و ادب فارسی بر روی وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی بارگذاری شده است.
در طرح پژوهشی «کتابشناسی کتابهای درسی زبان و ادب فارسی مدارس از ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ شمسی» که فرناز صادقی، عضو هیئت علمی و پژوهشگر گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، اجرای آن را برعهده داشته است، كتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی صد سال گذشتۀ همۀ پایههای تحصیلی گردآوری شده است و نسخۀ الکترونیک این آثار برای بهرهبرداری پژوهشگران وعلاقهمندان بر روی وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دسترس قرارگرفته است.
لینک دانلود
#کتاب_رایگان #بایگانی
@kaaghaz
محمد محمدعلی در ۷۵ سالگی در کانادا درگذشت.
ژاله محمدعلی، خواهر این نویسنده به ایسنا گفت او ساعت ۲ بامداد جمعه (۲۴ شهریور) به وقت ایران از دنیا رفته است.
محمد محمدعلی هفتم اردیبهشت ۱۳۲۷ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد.
از آثار این نویسنده به این عنوانها میتوان اشاره کرد: مجموعه داستانهای بازنشستگی و داستانهای دیگر (۱۳۶۶)، چشم دوم (۱۳۷۳) و دریغ از روبهرو (۱۳۷۸) و رمانهای رعد و برق بیباران (۱۳۷۰)، نقش پنهان (۱۳۷۰)، باورهای خیس یک مرده (۱۳۷۶)، برهنه در باد (۱۳۷۹، برنده تندیس یلدا در سال ۱۳۸۰)، قصهٔ تهمینه (۱۳۸۲)، آدم و حوا (۱۳۸۳)، جمشید و جمک (۱۳۸۳)، مشی و مشیانه و جهان زندگان.
ایسنا
#خبر
@kaaghaz
ملتی گر بُوَد سپاسگزار
ز اوستاد کهن، جوان مانَد.
به مناسبت زادروز جلال خالقی مطلق
«در یک کشور کهنسالی مانند ایران که ریشهٔ ملیّت عمیق است، اگر دولتها ملیت را با بازی آلاکلنگ یکی بگیرند، خطر پرتاب شدنشان زیاد است.»
بیستم شهریور، زادروز دکتر جلال خالقی مطلق، گرانمایه فرزند ایران، ادیب و شاهنامهپژوه ایرانی است که چون از غبار فضایی که اسامی روشنفکران مغرض و کجفهم رنگارنگِ همنسل او قبضه کردهاند عبور کنیم، قدر این مرد اهل ادب و ایرانفهم –که عمرش دراز باد– و امثال او را بیش از پیش میدانیم.
دکتر خالقی مطلق کنار آثار ارزشمندش، مسئلهٔ ایران را میفهمد و در مصاحبهای بهدرستی اشاره میکند: «بحثهایی دربارهٔ نژادپرستی فردوسی، عربستیزی، ترکستیزی، بحثهای امروزی است. اینها برخاسته از عقاید امروز مردم ما است. بهخصوص نه مردم ما، بلکه گروهی که اینها خودشان بیشتر نژادپرستند از آن چیزی که گذشتگان بودند. دوست ندارند کشوری به نام ایران با مرزهایی که دارد متحد باقی بماند. از این رو به نمادهای ملی، به سمبلهای ملی این کشور حمله میکنند و مهمترین سمبلهای ملی این کشور فردوسی و شاهنامه و زبان فارسی است.»
دکتر خالقی مطلق پژوهشهایی هم دربارهٔ زنان در شاهنامه انجام داده و به نکات جالبی اشاره میکند: «زنان شاهنامه حتی با آن زنان سرد و بیگانهنمایی که با اندامهای فربه در برخی تصاویر مینیاتورهای فارسی نمایان هستند تفاوت دارند. زنان شاهنامه شخصیتهایی هستند زنده، پرشور، مهربان، شجاع، باهوش و مستقل. هرکس به زنان شاهنامه توجه بیشتری داشته باشد اذعان خواهد کرد که داوری بالا دربارۀ زنان شاهنامه بههیچوجه مبتنی بر احساسات نیست.»
gisou
#یاد
@kaaghaz
آنچه در طلبش هستیم اغلب از دست میگریزد، و این بیشازهمه در نویدبخشترینِ اوقات رخ میدهد؛ آرزوهامان اغلب آنگاه به بار مینشینند که هیچ امیدی بدانها نیست و یأس بیش از پیش در دلها خانه کرده است.
از شکسپیر
▪️ All's well that ends well, act 2, scene 1
#نقل_قول
@kaaghaz
در گوشۀ سمت چپ، در خیل سیاهپوشان و گهگاه زنانی با لباسشبهای رنگروشن و نهچندان زیبا الستر و زنی که اسکاتی باور دارد همسر الستر (مادلین) است کاملاً بهچشم میآیند. مادلین لباسشبِ سیاهرنگ و پشتبازی بهتن دارد که روی آن شال سبزرنگ چشمنوازی پیچیده است. حس میکنیم که اسکاتی و ما در یک لحظۀ واحد مادلین را میبینیم (اسکاتی با همان نگاه فریفتهمیشود). میتوان گفت که ما نیز به همان اندازه فریفتهمیشویم، هرچند ما را یک زومبهجلوِ آرام و دراماتیک که با تِم موسیقاییِ رمانتیکِ موقری همراه شده یاری میکند. شاید اینها تجسمی سینمایی است از اینکه مادلین تاچهحد اسکاتی را در همان نگاه نخست «مجذوب خود کرده». بنابراین، با ساختار فرمالی مواجهیم که پس از این بهدفعات تکرار خواهد شد. معلوم است که الستر برای چیدن این صحنه وقت زیادی صرف کرده و بدون شک به این فکر کرده که کجا بنشینند، که وقتی چشم اسکاتی به مادلین میافتد چه ببیند، و به مادلین هم آموخته که چطور از تالار خارج شود و کجا توقف کند. بهعبارتدیگر، بسیاری از همان کارهایی را انجام داده که هیچکاک برای طراحی و چیدن این فصل انجام داده است، چنانکه بیننده و اسکاتی در موقعیت یکسانی قرار بگیرند و به مشاهدهگران صحنهای چیدهشده بدل شوند؛ اما اسکاتی و ما بینندگان مشاهدهگرِ صِرف هم باقی نمیمانیم؛ زیبایی و جاذبۀ مادلینی که موها و لباسش بهدقت آراسته شده اسکاتی را جذب و گرفتار کرده، و کیم نوواک ما را. و آنچه میبینیم تکاپویی نیست که به قاتلی، که طرحوتوطئۀ کشتن زنش را چیده و برای دوست قدیمش پاپوش دوخته، محدود بماند. نفْسِ قدرت تفکیک و تمیزدادنِ اینکه آنچه میبینیم، آنچه گفته شده، بنابه مقصودی، از پیش چیده شده و آن چیزی نیست که بهنظر میآید نگرانی بالقوهای بهبار میآورد که بسیاری از کوششها را در فهمِ متقابل تحتالشعاع قرار میدهد.البته چنین امورِ حادی کمتر پیش میآید، اما زندگی روزمره پر است از کوششهای شخص برای اینکه «گام درست را بردارد» و این خود، پیشاپیش، نوعی از صحنهچینی است.
از کتاب:
▪️هیچکاکِ فلسفی: سرگیجه و اضطرابهای بیخبری | رابرت ب. پیپین | امیر خضراییمنش | نشر تگ، مشهد | ۲۱۶ ص. رقعی | ۹۸,۰۰۰ تومان
▪️ Original title:
Philosophical Hitchcock (2017), Robert B. Pippin
#بریده_کتاب
@kaaghaz
«با ابراهیم گلستان؛ دربارهی زندگی، کتابها، هدایت و دیگران»، گفتگوی مفصل سیروس علینژاد با #ابراهیم_گلستان است که چندی پیش به مناسبت صدمین سالگرد تولد او از سوی آسو منتشر شده بود. این نویسنده و کارگردان ایرانی امروز در بریتانیا درگذشت.
🔸 نسخه دیجیتال این کتاب را میتوانید از وبسایت یا کانال تلگرام آسو دانلود کنید.
@NashrAasoo 📚
بهزودی...
▪️فریدریش نیچه؛ زندگینامهای فلسفی/ جولیان یانگ/ نشر نی
نشر نی زندگینامهٔ مفصل فریدیریش نیچه با ترجمهٔ محمد دهقانی را در دست انتشار دارد. جولیان یانگ زندگی نیچه را تنیده با اندیشههای او بررسی کرده است: «یانگ تفکّر نیچه را در بافتار روزگار خودش ــ ظهور میلیتاریسم پروسی، یهودستیزی، علم داروینی، جنبشهای "جوانان" و نهضتهای رهاییبخش، و نیز نظریهی "مرگ خدا" ــ میگذارد و بر تأثیر قطعی افلاطون و ریشارد واگنر در تلاش نیچه برای اصلاح فرهنگ غربی تأکید میکند. از تأثیر ویرانگری که عشق نافرجام نیچه به لو سالومه بر شخصیت او داشت نیز سخن میگوید و میکوشد تا بفهمد چرا نیچه در چهلوچهار سالگی دیوانه شد.».
▪️ترورهای سیاسی/ دکتر سهراب یزدانی/ نشر مد
دکتر سهراب یزدانی در تازهترین پژوهش خود به ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است. این پژوهش با دیباچهای دربارهٔ ترور سیاسی و سابقهٔ آن در مورد ناصرالدین شاه آغاز میشود و در ادامه به بازهٔ زمانی ۱۲۸۶ (مجلس اول و ترور امینالسلطان و آیتالله بهبهانی و...) تا ۱۲۹۶ (زمان دستگیری اعضای کمیتهٔ مجازات به دست وثوقالدوله) میپردازد. یزدانی سالها پیش در اولین مقالهٔ پژوهشیاش به کمیتهٔ مجازات پرداخته بود. اندیشه پویا صفحاتی از این کتاب را در شمارهٔ اخیر خود منتشر و اعلام کرده که ترورهای سیاسی در نشر مد منتشر خواهد شد.
▪️طبیعت و تجربه/ جان دیویی/ نشر بیدگل
انتشارات بیدگل در مجموعهٔ متون فلسفی که زیر نظر مسعود علیا منتشر میکند بهزودی کتاب تجربه و طبیعت از جان دیویی را منتشر خواهد کرد: «تجربه و طبیعت نسخۀ مبسوط و بازنگریشدۀ سخنرانیهای جان دیویی در سال ۱۹۲۵ است. دیویی در این کتاب رویکردش را به مسئلۀ دانش شرح میدهد، به راهحلهای سایر نظامهای فکری برای این مسئله میپردازد و دیدگاههایش را دربارۀ رابطۀ میان جهان خارج، ذهن و دانش شرح و بسط میدهد».
#خبر #به_زودی
@kaaghaz
طبعآزمایی فرزاد، مینوی، صناعی و خانلری
سالها پیش نشریهٔ یغما محض تفنن ترجمهٔ چهار ادیب از شعر کوتاهی سرودهٔ ادنا سنت وینسنت میلی را منتشر کرد. متن اصلی شعر و ترجمهها را در زیر بخوانید (ترتیب ترجمهها طبق ترتیب یغما است):
My candle burns at both ends,
It will not last the night:
But O my foes and my friends
It gives a lovely light.
▪️Edna St. Vincent Millay
▪️مسعود فرزاد
دلم شمعی است کاندر بزم ذوق از هر دو سر سوزد
امیدی نیست کاین شمعِ سبکسر تا سحر سوزد
ولی شادم که روشنتر ز هر شمعِ دگر سوزد
گذشت از پا و سر چون او نه هر بیپا و سر سوزد
نه زی شمع دگر دوزد نظر جانانه شیرینتر
نه از شمع دگر ماند به دهر افسانه شیرینتر
▪️مجتبی مینوی
عمرم شمعی است کز دو سر میسوزد
ای دوست مگو که بیثمر میسوزد
هرچند که شب را نرساند به سحر
روشنتر و تابناکتر میسوزد
▪️محمود صناعی
عمرم شمعی است کز دو سر سوزد
دانم نرسد که تا سحر سوزد
ای دوست چه غم اگر نپاید دیر
روشنتر و تابناکتر سوزد
▪️پرویز ناتل خانلری
گر شمع وجودم از دو سر میسوزد
تا ظن نبری که بیثمر میسوزد
شب را نرساند به سحر، لیک ای دوست،
بنگر که چه با فروغ و فر میسوزد
دوست عزیزم، علیرضا اسماعیلپور هم دست به قلم شد و بعد از چند دهه، به این طبعآزمایی پیوست:
▪️علیرضا اسماعیلپور
شمع من سوزد از دو سر اینسان
گرچه شب تا سحر نمیمانَد
لیک، ای دشمنان و ای یاران!،
پرتوی خوش به ظلمت افشانَد
#بایگانی #مطبوعات #شعر
@kaaghaz
ندانم کجا دیدهام در کتاب
که ابلیس را دید شخصی به خواب
به بالا صنوبر، به دیدن چو حور
چو خورشیدش از چهره میتافت نور
فرارفت و گفت: «ای عجب، این تویی!
فرشته نباشد بدین نیکویی!
تو کین روی داری به حُسنِ قمر
چرا در جهانی به زشتی سَمَر؟
چرا نقشبندت در ایوانِ شاه
دُژمروی کردهست و زشت و تباه؟»
شنید این سخن بختبرگشته دیو
به زاری برآورد بانگ و غریو
که «ای نیکبخت! این نه شکلِ من است
ولیکن قلم در کفِ دشمن است»
(#سعدی. بوستان. «بابِ اول: در عدل و تدبیر و رای». به تصحیح و توضیحِ #غلامحسین_یوسفی. تهران: خوارزمی. ۱۳۸۱. چاپِ ۷. صفحهی ۴۹.)
خوشهگاه
معرفی کتاب تازه: منات به دنبال
منات به دنبال، مجموعه یادداشتها و خاطرات و خردهترجمههای بهمن فرسی، منتشر شد.
این کتاب حاصل سیاحت فرسی در دنیای هنر، بیش از همه دنیای تئاتر، است. او بررسی کوتاهش دربارهٔ هر نمایش یا رویدادی را ثبت کرده و آن را (بدون ذکر تاریخ) در این مجموعه گرد آورده است. آنچه دربارهٔ نمایشهای خارجی نوشته شده چنان موشکافانه است که علاقهمند تئاتر میتواند از آن بهره ببرد، و آنچه دربارهٔ آثار مهاجران ایرانی است میتواند منبعی مناسب برای بررسی هنر ایرانیان در تبعید باشد.
اما یادداشتها چیزی بیش از بررسی دارند. فرسی پیش از انقلاب از پیشگامان هنر تئاتر بود و در عالم نشر و نشریه هم سابقهٔ طولانی دارد و به تبع فعالیتهای چندوجهی، آشناییهایش هم گسترده و چندوجهی است. او یادماندههای این آشناییهای دیروز و امروز را لابهلای متنها منعکس کرده. خودش میگوید: «این سابقهها لازم است. طالب آن هم بیشتر است. در میان ما کسی به نقد یا بررسی کاری ندارد.».
بنابراین، علاقهمندان به سابقه و خاطره میتوانند از میان بررسیها با منقاش خاطرات تازهای سوا کنند و بخوانند، مطالبی دربارهٔ ایرج جنتی، حمید مصداقی، جلال آلاحمد، عزتالله انتظامی، شاهرخ و ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی، محمد زهری، رضا علامهزاده، هوشنگ توزیع، شهره آغداشلو و...
کتاب در مجموع دلنشین و خواندنی است، مخصوصاً یادداشتهای «اَبی»، «گول مرگ را نخورید، زهری اینجاست»، «تا به ثریا»، «اشارهٔ ناقص»، «نقطه سر سطر» و... اما برخی شیوههای نوشتاری فرسی خواننده را آزار میدهد، از جمله علامتهای تعجب بیجای فراوان در وسط جمله و حتی در وسط کلمه (مثلاً «رفته!اند») و املای غریب کلماتی مثل «فوقُلعاده» یا «بلاَخره» و...
▪️منات به دنبال | نوشتهٔ بهمن فرسی | نشر بیدگل | ۳۶۰ ص. رقعی | ۳۱۵,۰۰۰ تومان
#معرفی_کتاب_تازه
@kaaghaz
خبر انتشار کتاب: بیستویک داستان همینگوی
بالاخره نشر کارنامه ترجمهٔ نجف دریابندری از داستانهای کوتاه همینگوی را منتشر کرد. کارنامه در یکی از کتابهاش به سال ۷۶، تعداد داستانها را ۸۹ داستان ذکر کرده بود، اما سهراب دریابندری در مقدمهٔ این کتاب گفته این اعداد را فراموش کنید. نجف در زمان حیات، ترجمهٔ بیستویک داستان را تکمیل کرده بود. علاوه بر اینها تعدادی هم نیمهکاره در دست است که وضعیتشان مشخص نیست. کاش ویراستار کاردانی آنها را هم آمادهٔ انتشار کند. در حال حاضر سهراب دریابندری اجازهٔ کار را صادر نفرمودهاند.
▪️فهرست داستانها و مقدمهٔ سهراب دریابندری
عکس از طیّان
بیستویک داستان | نوشتهٔ همینگوی، ترجمه نجف دریابندری | نشر کارنامه | ۲۵۱ صفحه پالتویی گالینگور | ۲۹۵,۰۰۰ تومان
#خبر_انتشار_کتاب
@kaaghaz
به مناسبت روز نویسنده
▪️آیا لحظهای را که تصمیم گرفتید نویسنده شوید به یاد میآورید؟
همینگوی: نه، من همیشه میخواستم نویسنده شوم.
▪️مادربزرگت باعث شد کشف کنی که میخواهی نویسنده شوی؟
گابریل گارسیا مارکز: نه، کار کافکا بود. وقتی مسخ را در هفده سالگی خواندم، فهمیدم که میتوانم نویسنده شوم.
▪️نوشتن را کی شروع کردید؟
وودی آلن: پیش از آنکه بتوانم بخوانم! پیش از آن، از خودم داستان درمیآوردم.
▪️اولین بار کی فهمیدید میخواهید نویسنده شوید؟
پل استر: تقریباً یک سال بعد از آنکه فهمیدم بازیکن لیگ برتر بیسبال نمیشوم.
▪️شما گفتهاید که به نظرتان نوشتن تنها حرفهٔ حقیقتاً شریف است.
نایپل: بله، برای من تنها حرفهٔ شریف است. از این نظر شریف است که با حقیقت سروکار دارد.
▪️از کجا و چطور میدانستید میخواهید نویسنده شوید؟
پی. دی. جیمز: تصور میکنم از ابتدا این را میدانستم. از بچگی عادت داشتم برای خواهر برادر کوچکترم داستانهای تخیلی تعریف کنم ... در ذهنم خودم را بهصورت سوم شخص توصیف میکردم: «او موهایش را شانه زد، صورتش را شست و بعد لباس خوابش را پوشید.»
▪️کی ابتدا شروع به نوشتن کردید؟
ترومن کاپوتی: وقتی ده یازده ساله بودم. [ از آن زمان] میدانستم که میخواهم نویسنده شوم، اما مطمئن نبودم که میشوم. تا آنکه پانزده ساله شدم.
▪️از بچگی میدانستید که میخواهید نویسنده شوید؟
تونی موریسون: نه، میخواستم خواننده شوم. فکر میکردم هر چیزی که نیاز به نوشتن داشته نوشته شده است.
از کتابهای:
▪️ رویای نوشتن | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر جهان کتاب
▪️ هنر داستاننویسی | ترجمهٔ حسن کامشاد | نشر نی
▪️ عطر گوابا | پلینیو مندوزا | ترجمهٔ نازنین دیهیمی و مهدی نوری | نشر ماهی
#نقل_قول
@kaaghaz
یون فوسه، نویسندهٔ شصتوچهار سالهٔ نروژی، جایزهٔ نوبل ادبیات را به خاطر «نمایشنامههای بدیع و نثری که ناگفتنیها را میگوید»، از آن خود کرد.
تا به امروز، آثار متعددی از فوسه به فارسی ترجمه شده است، مخصوصاً به قلم محمد حامد در نشر نیلا.
#خبر
@kaaghaz
فرنگیس شادمان (نمازی)
به مناسبت روز جهانی ترجمه
فرنگیس شادمان (نمازی) بهرغم قلت آثاری که بر جا گذاشته، هم در دوران خودش و هم با معیارهای امروز، از بهترین مترجمان ادبیات انگلیسی بوده است. از او ترجمهٔ دو اثر از شکسپیر باقی مانده و دورهٔ سهجلدی انحطاط و سقوط امپراتوری روم، اثر کلاسیک ادوارد گیبون.
شادمان تراژدی قیصر را در ۱۳۳۴ ترجمه کرد و بعد به سراغ مکبث رفت و این شاهکار شکسپیر را با افزودن مقدمهای –بهتناسب زمان– فاضلانه به فارسی برگرداند. بعدها داریوش آشوری با نیمنگاهی به همین ترجمه مکبث را بازترجمه کرد.
خواندن چنین ترجمههای دقیقی از دشوارترین متون زبان انگلیسی به قلم یک زن –آن هم از دورانی که وادی ترجمه، و بهطورکلی ادبیات، مطلقاً در سیطرهٔ مردان بود– خوانندهٔ کنجکاو را سر ذوق میآورد تا نشانی از مترجم پیدا کند. بدبختانه من در جستوجوی مختصر خودم چیز دندانگیری دربارهٔ او پیدا نکردم جز مطلبی که در لببرگردان جلد کتاب تراژدی قیصر در معرفی وی آمده بود. مدتها بود دلم میخواست به مناسبتی از شادمان یاد کنم و این مختصر را به اشتراک بگذارم. چه مناسبتی بهتر از امروز:
«خانم فرنگیس شادمان، همسر آقای دکتر سید فخرالدین شادمان، خواندن و نوشتن فارسی را نخست در هندوستان و شیراز از معلم خانگی آموخت. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان مهرآیین شیراز و دبیرستان بهشتآبین اصفهان به پایان آورد و در امتحانات نهایی متوسطه به دریافت نشان درجهٔ دوم علمی از وزارت فرهنگ نائل شد. آنگاه به انگلستان رفت و یک سال در مدرسهٔ متوسطهٔ «سنت مارتین این ذفیلد» و سه سال در «وستفیلد کالج» از دانشکدههای دانشگاه لندن و آکسفورد، به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی و فرانسه و تاریخ انگلیس پرداخت و پس از ده سال به ایران بازگشت.
خانم شادمان از زنان دانشمند کشور ما بشمار است. گذشته از مقالات و ترجمههای متعدد که در مجلهٔ روزگار تو طبع انگلستان انتشار داده، رسالهٔ تحقیقات انگلیسیها در باب زبان فارسی به قلم پروفسور ا.ج.آربری و تراژدی قیصر اثر شکسپیر (از انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۴) را نیز به فارسی ترجمه کرده است.»
#یاد #ازیادرفتگان
@kaaghaz
خبر انتشار کتاب: اخبار و اسناد ابوالحسن صبا
این کتاب حاوی دو بخش است: در بخش اول هرگونه خبر مرتبط با ابوالحسن صبا گردآوری شده است؛ ازجمله نوشتهها و مقالات صبا دربارۀ «سنتور»، «پنجضربی و هفتضربی» و «نواختن رنگ».
بخش دوم کتاب نیز اختصاص به اسنادی دارد که از آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران استخراج و بازخوانی شدهاند./ خلاصهای از توضیح سایت ناشر
▪️اخبار و اسناد ابوالحسن صبا در مطبوعات و آرشیو اسناد ملی | به کوشش مهدی نورمحمدی | مؤسسهٔ ماهور | ۴۷۲ص. وزیری شومیز | ۳۶۰,۰۰۰ تومان
| طرح جلد
#خبر_انتشار_کتاب
@kaaghaz
به نظر من علت حقیقی جنگ [پلوپونزی] این بود که آتن نیرومند شده بود و این واقعیت اسپارتیان را چنان وحشتزده ساخته بود که مجبور شدند به جنگ دست یازند.
تاریخ جنگ پلوپونزی، توکودیدس
تامس هابز که توکودیدس را ترجمه کرد و شاهد جنگ داخلی انگلیس نیز بود، این ترس از دیگران را یکی از دلایل اصلی درگیری میداند: «ترس از یکدیگر سبب میشود پیشدستی یا سبقتگرفتن معقولترین راه برای هر کس برای گریز از این حالت ترس متقابل و تأمین امنیت باشد. یعنی هر کس باید از طریق زور یا تزویر بر همهٔ آدمیان تا آنجا که میتواند سلطه و سروری بیابد تا حدی که دیگر هیچ قدرتی به اندازهٔ کافی نیرومند نباشد که وی را در خطر افکند.». دام هابزی علاوه بر افراد، گروهها را نیز به تله میاندازد. هنگامی که دو گروه برای یکدیگر تهدید بالقوه باشند، ترس متقابلی که ثمرهٔ این وضعیت است به هر یک از طرفین دلیل خوبی را برای واردکردن ضربهٔ نخست میدهد. و از آنجا که هر دو طرف میدانند طرف مقابل چنین دلیلی دارد، دایرهٔ ترس تقویت میشود.
از کتاب:
▪️انسانیت: تاریخ اخلاقی سدهٔ بیستم | جاناتان گلاور | ترجمهٔ افشین خاکباز، ویرایش خشایار دیهیمی | نشر آگه | نایاب
#بریده_کتاب
@kaaghaz
در بخارای تابستان ۱۴۰۲ نامهای از استاد عبدالحسین زرینکوب به استاد باستانی پاریزی منتشر شده که سوزناک و عجیب است و از اسناد فرهنگی عصر.
زرینکوب نوشته دانشگاه طهران به مجرد یک اتهام و گمان نادرست، حاصل چهل سال زحمت او را به باد داده است. نوشته در فرنگ از او دعوت شده که در دانشگاههای آنجا تدریس کند اما نپذیرفته است:
«از چهل سال عمر که صرف تعلیم و تربیت جوانان وطن کردهام چه طرفی بستم که حالا بیایم برای کفاف معاش...».
وقتی آشفتگی بلکه درماندگی زرینکوب برای تأمین ارز بهمنظور پرداخت هزینههای عمل جراحی قلبش را میخواندم و دیدم کار استاد بزرگ، برای پرداخت معادل ریالی ارز مورد حاجت، پیرانهسر، به فروش فرش و کتاب و اثاث البیت رسیده بود، نمیدانم چرا این دو بیت ملکالشعرای بهار از خاطرم میگذشت:
شد منقطع هزینهٔ دور علاج من
زین صرفهجویی سره دولت به زر رسید
بویحیی ار برفت «حکیمی» به جای ماند
وای ار گدا به دولت و اقبال و فر رسید
/channel/n00re30yah
آیا کسانی را سراغ داریم که سزاوار نفرتند؟
«چنین به نظر میرسد که در واقع به همان اندازه میتوان کسی را سزاوار نفرت دانست که سزاوار عشق. نه نفرت و نه عشق را نمیتوان از عدالت استنتاج کرد. فقط به موجب قانون است که کسی را میتوان سزاوار چیزی دانست. اما هیچ قانونی نمیتواند کسی را مستحق عشق بداند و آن را بهزور تحمیل کند، و به همین ترتیب نفرت را. هم عشق و هم نفرت، هر دو، بدون چشمداشت و بدون دلایل قانونی اتفاق میافتند.
حال میتوان این پرسش را پیش کشید که آیا انسانهایی، چیزهایی، جنبشهایی یا نظامهایی وجود ندارند که انصافاً و بهحق سزاوار نابودی باشند؟ و آیا نفرت به معنای شروع تلاش در راه نابودی کامل آنها نیست؟ پاسخ من به این پرسش چنین است: مطمئناً تشکیلاتی، نهادهایی، رسم و رسوم و عادات و اعتقاداتی، تلاشهایی، جنبشهایی، نظامهایی سیاسی، برداشتهایی و شاید انسانهایی وجود دارند که سزاوار نابودیاند. نفرت اما مساوی با تمایل به نابودی نیست (چه رسد به این اعتقاد که چیزی سزاوار نابودی است). ما از انسانها و گروههای متنفریم –از ملتها، نژادها، طبقات اجتماعی و از ثروتمندان و تهیدستان، از سیاه و سفید– ولی نفرت ما چیزهایی انتزاعی نظیر نظامهای سیاسی و عقاید را نشانه نگرفته است. نفرت از گناه صرفاً یک استعاره است؛ ما فقط میتوانیم از گناهکاران و حتی شاید از خودمان متنفر باشیم. نفرت چیزی بیش از تلاش در راه ویرانی و نابودی است. نفرت، مانند عشق، متضمن نوعی پایانناپذیری است، سیریناپذیری. نفرت صرفاً به دنبال ویرانی و نابودی نیست، بلکه در پی زجر و مصیبت بیپایان است، چیزی شبیه قبول خصلتهای شیطانی؛ و سرشت اصلی شیطان چیزی نیست جز دسترسی به قدرتی سیریناپذیر در جهت ویرانی و نابودی.»
▪️از جستار «آیا جهانی بدون نفرتورزی ممکن است؟»، لشک کولاکوفسکی
جستارهای لشک کولاکوفسکی حاوی تأملاتی عمیق پیرامون مهمترین مسائل سیاسی و اجتماعی و فکری انسان است. او از جمله اندیشمندانی است که در جستارهایش با زبانی شیوا و همهفهم به بیان مسائل بنیادین میپردازد.
کتاب تازهای که به ترجمهٔ خسرو ناقد منتشر شده شامل چند جستار و گفتوگو از این اندیشمند بزرگ است.
فهرست و صفحاتی از کتاب
▪️ رویارویی با پاسداران مطلقگرایی | نوشتهی لشک کولاکوفسکی | تدوین و ترجمهٔ خسرو ناقد | نشر نی | ۲۷۶ ص. رقعی، شومیز | ۱۹۰,۰۰۰ تومان
#بریده_کتاب #پیشنهاد_کتاب
@kaaghaz
«دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی»
محمدامین ریاحی
دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پیام افتند هر دم انجمنی
ببین در آینهٔ جام نقشبندیِ غیب
که کس به یاد ندارد چنین عجب ز منی
ز تندباد حوادث نمیتوان دیدن
در این چمن، که گلی بوده است یا سمنی
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ یاسمنی
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی
▪️
این غزل حافظ مجموعاً تصویر غمانگیزی است از یک دورهٔ هراس و وحشت و مرگ و ویرانی و تباهی که تندباد حوادث امن و آسایش و آبادانی را ریشهکن کرده، سموم بلا بر شهر و دیار شاعر وزیده، مزاج دهر تباه شده، نگین مُلک به دست اهرمنی افتاده است. مرحوم دکتر غنی به قرائنی اهرمن را کنایه از تیمور لنگ، و این غزل را یادگار ایام تاخت تیمور به شیراز و شکست و مرگ شاه منصور دانسته است. چه میدانیم شاید هم از عصر امیرمبارز معروف به محتسب باشد که دورهٔ رواج زهدفروشی و ظاهرپرستی و فریبکاری بود، و روزگار خواری اهل ذوق و اندیشه و آزادگان و آزاداندیشان.
هرچه باشد شعری از روزهای آرامش و آسایش و رفاه و شادمانی و شادخواری که مطلوب حافظ بود ( مثلاً دورهٔ شیخ ابواسحاق یا شاه شجاع یا شاه منصور) نیست، از آن روزها که شاعر میگفت:
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
وز می جهان پر است و بت میگسار هم
*
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاهشجاع است، می دلیر بنوش
چنان دورهای است که شاعر از اجتماع میگریزد، و حال و حوصلهای ندارد. نه برای قیلوقال مدرسه، نه برای جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله. خلوتی میخواهد دور از بانگ نوشانوش و خروش و ولوله، که فقط دو یار زیرک باشند و دو منی بادهٔ کهن باشد، تا بنشینند و درد دلی بکنند، و دور از چشم و گوش اغیار با فکر حکیمانه در آن تندباد حوادث برای خود چادهای اندیشند. اینجا دیگر شاعر توقع زیادی ندارد، و به هر حال به چیزی اندک خرسند است.
از کتاب:
▪️ گلگشت در شعر و اندیشهٔ حافظ | نوشتهٔ محمدامین ریاحی | انتشارات علمی | ۵۳۲ ص. وزیری | جلد سخت | ۲۵۰,۰۰۰ تومان (طرح جلد کتاب)
#شعر #بریده_کتاب
@kaaghaz
خبر انتشار کتاب: تأملاتی در باب شعرسرایی
واضع اصطلاح زیباشناسی (aesthetic)، آلکساندر گوتلیب باومگارتن، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، بود. او در ۱۷۵۰ کتاب استتیکا را دربارهٔ شاخهٔ مستقلی از فلسفه نوشت که به مطالعهٔ علمی و فلسفی هنر و امر زیبا میپرداخت.
اما باومگارتن این اصطلاح را اولین بار در سال ۱۷۳۵، در رسالهٔ تأملات فلسفی دربارهٔ موضوعات مرتبط با ماهیت شعر، به کار برده بود. این کتاب اخیراً با عنوان تأملاتی در باب شعرسرایی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
این ترجمه بر اساس ترجمهٔ انگلیسی اثر به فارسی درآمده (اصل متن به لاتین نوشته شده) و مقدمهٔ مفصل مترجم انگلیسی را هم در بر دارد.
متأسفانه از کیفیت ترجمه بیاطلاعم.
▪️ تأملاتی در باب شعرسرایی | آلکساندر گتلیب باؤمگارتن | ترجمهٔ مهدی کرد نوغانی | نشر کتابکدهٔ کسری | ۱۴۴ ص. رقعی شومیز | ۱۰۵,۰۰۰ تومان
#خبر_انتشار_کتاب
@kaaghaz
À vendredi, Robinson AKA See You Friday, Robinson (2022)
@Ciinematheque