kaaghaz | Unsorted

Telegram-канал kaaghaz - کاغذ

4291

کاغذ، رسانۀ کتاب دربارهٔ کتاب و ‌خواندنی‌های دیگر Kaaqaz.com لینک کاغذ در شبکه‌های اجتماعی دیگر: Instagram.com/kaaqaz Twitter.com/kaaqaz

Subscribe to a channel

کاغذ

امحای ده هزار نسخه از نشریات و کتب کتابخانهٔ ملی

تعداد زیادی کتاب و نشریه (در حدود ۱۰ هزار نسخه) که در میان آن‌ها کتب نفیس و قدیمی و نشریات با ارزش وجود داشته است، جهت امحا در گوشه‌ای از محوطهٔ بیرونی کتابخانهٔ ملی بر روی هم دپو شده و در انتظار خارج شدن از کتابخانه هستند./ جماران
واکنش علیرضا مختارپور، رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، به این خبر: «اینها بخشی از نشریات زاید و فرسوده هستند که پس از بررسی های متعدد غیرقابل استفاده تشخیص داده شده‌اند و طبق ضوابط امحا می‌شوند. ضمنا بخشی از نشریات تکراری و زاید که قابل استفاده بوده‌اند به کتابخانه‌های کشور اهدا شده‌اند.»/لیزنا


ماجرای امحای کتب و نشریات کتابخانهٔ ملی یک مشکل چندلایه است. اول این‌‌که چرا امحا؟ مگر جنس قاچاق گرفتید؟ مگر محموله تریاک و ویسکی کشف کردید؟ بعد این‌که چرا سایت جماران نگران از بین رفتن نشریات شده و به خطر بزرگ‌تر بی‌توجه است؟ از بین رفتن صدها نشریه شاید یک اشتباه باشد، اما تداوم سوءمدیریت خطر تکرار اشتباهات پی‌در پی را دارد. به عکس‌ها که نگاه می‌کنیم، تشخیص نام نشریات دشوار است. در یک نمونهٔ قابل‌تشخیص، فقط از یک شماره مجلهٔ خواندنیها ده‌ها نسخه دیده می‌شود. اگر این مشت نمونهٔ خروار باشد، متاسفانه باید پذیرفت که مخازن کتابخانهٔ ملی کوچک و محدود است، نیازی نیست که فقط از یک شمارهٔ نشریه‌ای، مثلاً ۵۰ نسخه در کتابخانهٔ ملی نگهداری شود. مدیریت فضای مخزن امری تخصصی است که بی‌شک مدیران نظام از آن بی‌بهره‌اند. در قوانین کتابخانهٔ ملی فروش مازاد نشریات و حتی امحا و اهدا ذکر شده است، اما جداً باز هم باید بپرسیم خب چرا امحا؟! چرا این نشریات فروخته نشدند؟ در منطق شما این‌ها بیت‌المال است، چرا بیت‌المال امحا شده است؟ دیگر این‌که آن بخش از نشریات مازاد که به گفته رئیس کتابخانه طبق قانون «مبادله و اهدا»ی کتابخانهٔ ملی اهدا شده کدام نشریات بودند و به کدام کتابخانه اهدا شدند؟ چرا به دانشگاه‌ها اهدا نشده؟ این مثلاً کتابخانه‌ها چه تعداد از مازاد را دریافت کردند؟ آن‌چه خبرنگار جماران باید پی می‌گرفت این بود. وگرنه مدیریت مخزن ضروری است. اما مدیر می‌گوید فرسوده و زائد بود، خبرنگار هم نمی‌پرسد چرا امحا.
Gholip

#خبر

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

سروژ استپانیان؛ از آدمکشی تا ترجمه‌ی چخوف!

سروژ استپانیان را امروز اگر چه بیشتر به عنوان چهره‌ای ادبی و مترجمِ چخوف می‌شناسیم اما زندگی سیاسی خودِ او احتمالا از تمام داستان‌هایی که ترجمه کرد، دراماتیک‌تر بود. استپانیان در قتل‌های سیاسی «شعبه‌ی تعقیب» حزب توده در کنار خسرو روزبه از چهره‌های اصلی بود و چنان‌که باقر مومنی در راهیان خطر می‌نویسد، استپانیان محسن صالحی را «با دست‌های خودش» خفه کرده بود! استپانیان در یک خانواده‌ی ارمنی زاده شد و پس از دوره‌ای زندگی در شوروی، در ده‌سالگی همراه خانواده‌اش به ایران آمد و در رشت ساکن شد. از چهارده‌سالگی چون به روسی و ترکی و ارمنی مسلط بود، در انجمن وکس (انجمن روابط ایران و شوروی) در رشت مترجم شد. کمی بعد به تهران کوچ کرد و دیپلم‌اش را در تهران گرفت. او خیلی پیش‌تر در رشت فعالیت حزبی را آغاز کرده بود و ظرف چند سال مسئول شاخه‌ی تعقیب در حزب توده شد که از فعالیت‌هایش ترور سیاسی امثال صالحی و حسام لنکرانی بود. استپانیان در تابستان ۳۳ دستگیر شد و چنان‌که مسکوب اشاره می‌کند، احتمالا برای فاش نشدن پرونده‌ی‌ قتل‌ها، خیلی زود با دستگاه امنیتی همکاری کرد اما اعترافات عباس اسلامی ترفند استپانیان را خنثی کرد و او به همراه آرسن، پوررضوانی و عباسی به اعدام محکوم شدند، با این همه همکاری همه‌جانبه‌ی استپانیان با مسئولان زندان که تا حد سیلی زدن به مهندس عُلوی در ملاء‌عام، بالا گرفته بود، او را از اعدام نجات داد. استپانیان علیرغم همکاری‌اش با دستگاه امنیتی به دلیل لوطی‌منشی و کمک همه‌جانبه به سایر زندانیان، در زندان چندان منفور نبود اما نفرت خودش از رهبران حزبی را هم پنهان نمی‌کرد و از هم‌بندانش می‌خواست جلوی او حرف سیاسی نزنند چون او مجبور است گزارش کند! مومنی نقل می‌کند که روزی که مشخص شد خسرو روزبه شروع به اعتراف کرده استپانیان از شادی در پوست نمی‌گنجید و در زندان به هر که می‌رسید می‌گفت: «داره می‌نویسه!» استپانیان پس از آزادی از زندان کار ترجمه و تجارت را جدی گرفت و بعد از ترجمه‌ی فیل در پرونده به سراغ مجموعه آثار چخوف رفت و در تجارت هم کارش به شراکت در مقاطعه‌کاری با عالیخانی در شرکت آکام رسید. باقر مومنی نقل می‌کند که استپانیان در تمام سال‌های زندان و تجارت حتی یک روز هم ترجمه را کنار نگذاشت و در هر حال «روزی دو سه صفحه» ترجمه می‌کرد. حالا میراث عظیم مجموعه آثار چخوف با آن ترجمه‌ی درخشان و یک زندگی غریب سیاسی از سروژ استپانیان به یادگار مانده است!

#سروژ_استپانيان

✍🏻 علیرضا اکبری

@moroor_gar

https://shorturl.at/nsQXY

Читать полностью…

کاغذ

/ادامۀ فرستۀ پیشین👆/
دربارۀ وزن شعر نیز کار از همین قرار است و بی‌توجّهی به این نکته مؤلّف را دچار سوءبرداشت کرده‌است. این سوءبرداشت موجب شده‌است که او دست به ایجاد نوع تازه‌ای از تقطیع بزند، به‌نام اتانینی، که از سویی در آن قصد حفظ چینش موسیقایی هجاها را دارد (با حفظ میزان‌بندی‌ها) و از سوی دیگر عنصر سکوت را از آن بیرون می‌نهد! آن‌گاه برای آن‌که بتواند بدون در نظر گرفتن عنصر سکوت نوعی از تقطیع را، به‌عنوان تقطیع اتانینیِ هر وزن، ترجیح دهد، محدودیت‌هایی وضع می‌کند که در بسیاری موارد نقض می‌شوند و خواننده برای آن‌که بداند چه زمانی نقض یک محدودیت مجاز است و چه زمانی نه، و اصلاً کدام محدودیت بر دیگری ارجحیت دارد (گذشته از آن‌که خواننده درنمی‌یابد این محدودیت‌ها را با چه منطقی باید بپذیرد، جز با اعتماد به مؤلّف)، تنها یک راه دارد: اقتدا به مؤلّف! در واقع مؤلّف در کوشش برای جمعِ دو شیوۀ متناقض، قواعد متناقض بسیاری آفریده و آن‌گاه خوانندۀ سردرگم را، به‌پشتوانۀ حجم کتاب و طنطنۀ نام آن و برف‌انبار اصطلاحات زبان‌شناسانه، ملزم به اقتدا به خود تصوّر کرده‌است.
اما آن‌چه موجب شده‌است پیش‌کسوتان مؤلّف رابطۀ وزن شعر فارسی و موسیقی را منکر شوند، ناآشنایی ایشان با موسیقی و درکِ سماعی وزن شعر فارسی بوده‌است. دربارۀ مرحوم ابوالحسن نجفی مشهور است که وزن هیچ شعری را سماعی تشخیص نمی‌داد و حتی ساده‌ترین اوزان را نیز تنها از طریق تقطیع بیرون می‌آورد، و این بی‌گمان محسّنه‌ای در او نبوده‌است. نگارنده پیش‌تر در مقالۀ مشترکی با آقای بهراد بنایی (نک. «میزان‌بندی و سکوت؛ مقدّمه‌ای بر تحلیل موسیقایی وزن شعر فارسی»، ص۴۵١) نشان داده‌است که مرحومان نجفی و ساتن، اگرچه آگاهانه منکر ارتباط وزن شعر و موسیقی بودند، ناخودآگاه از این ارتباط متأثّر بودند و نشانه‌های این تأثّر ناخودآگاه را در اظهارنظرهای ایشان می‌توان دید. باری اگر مؤلّف کتاب حاضر، آقای امید طبیب‌زاده، می‌توانستند از سیطرۀ نظریات اساتید و پیش‌کسوتان خود رهایی بیابند، شاید کتابی که در دست داریم می‌توانست قدمی به‌سوی درک درست‌تر و عینی‌تر از وزن شعر فارسی باشد (اگرچه بسیاری از نکات اصلی را نگارنده و بهراد بنایی در مقالۀ یادشده و آقای محسن مهدوی مزده در رسالۀ دکتری خود، با تفصیل بیش‌تر، پیش از این گفته‌اند)، اما در صورت فعلی این کتاب تنها موجب سردرگمی خواننده و ایجاد نوعی شیوۀ غیراصولی برای تقطیع اوزان شعر فارسی شده، و در کنار آن موضوع رابطۀ وزن شعر فارسی و موسیقی را به شکلی تحریف‌شده و متناقض و پرمغالطه بازتاب داده‌است. تحلیل وزن شعر فارسی با این کتاب نه قدمی رو به جلو، که چندین قدم رو به بیراهۀ تحریف برداشته‌است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت‌ها
[١] علّت آن است که موسیقی‌دانان تقطیع موسیقایی آن را به دست نداده‌اند و مؤلّف، که تقطیع موسیقایی اشعار را از آثار موسیقی‌دانان برداشته‌است، خود نتوانسته‌است تقطیع موسیقایی این اوزان را به دست بیاورد.
[٢] این احتمالاً حاصل خطای موسیقی‌دانان در گزارش تقطیع موسیقایی آن اوزان است.
[٣] علّت تقطیع موسیقاییِ این وزن بدین صورت را بنائی و احمدی‌زاده در مقالۀ در حال انتشار خود به‌شرح بازگفته‌اند. توضیح کوتاه آن‌که هرگاه «فعلاتن» در ابتدای این وزن به «فاعلاتن» تبدیل شود این وزن حتماً با سکوت آغاز شده‌است، اما اگر «فعلاتن» به «فاعلاتن» تبدیل نشود آغاز این وزن بدون سکوت محتمل است. در نمونه‌ای که طبیب‌زاده به دست داده رکن نخست به «فاعلاتن» تبدیل شده‌است.
[۴] مؤلّفْ تقطیع نجفی را بدان علّت مردود می‌داند که یکی از محدودیت‌های موضوعۀ او را نقض می‌کند، آن‌گاه تقطیع دیگری به دست می‌دهد که آن هم ناقض یکی دیگر از محدودیت‌های موضوعۀ خود اوست!

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

نقدی بر کتاب وزن شعر عروضی فارسی، نوشتهٔ دکتر امید طبیب‌زاده

فایل الصاق‌شده به این پست متن نقدی است به قلم مسعود راستی‌پور بر کتاب وزن شعر عروضی فارسی، نوشتهٔ دکتر امید طبیب‌زاده.

دو پست بعدی کانال درواقع متن همین نقد است برای کسانی که ترجیح می‌دهند در بستر تلگرام آن را مطالعه کنند.


▪️وزن شعر عروضی فارسی | نوشتهٔ امید طبیب‌زاده | انتشارات کتاب بهار | ۵۱۱ ص. وزیری

#نقد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

معرفی و پیشنهاد کتاب تازه: هنر تصویری در ایران


کتاب تازهٔ رویین پاکباز، هنر تصویری در ایران، در نشر فنجان منتشر شد.

کتابی که رویین پاکباز به‌عنوان درس‌گفتار تألیف و منتشر کرده درواقع طرح جامعی است برای تألیف تاریخ چندهزار سالهٔ هنر تصویری در نجد ایران.

پاکباز در این کتاب تاریخ هنر تصویری را ذیل تاریخ سیاسی بررسی نمی‌کند، بلکه مرحله‌بندی متفاوتی را برای آن در پیش می‌گیرد. البته، او در تمام کتاب با اشاره به وقایع تاریخی و اجتماعی، تأثیر و تأثرات آن‌ها را بر هنر نشان داده است. از این گذشته، خواننده می‌تواند تأثیر دوران‌ها، تمدن‌ها، گذارها و شیوه‌های مختلف هنری را بر هنر تصویری در ایران ببیند و سیر دگرگونی آن را دریابد.

ده درس‌گفتارِ کتاب در چهار بخش کلی تنظیم شده: دوران کهن، دوران میانه، دوران جدید و دوران معاصر. بدین ترتیب، خواننده تاریخ هنر تصویری را از حدود ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد تا امروز از نظر می‌گذراند؛ البته سهم سال‌های پس از انقلاب ۵۷ دو سه پاراگراف مختصر بیش‌تر نیست.

موضوع کتاب صرفاً نگارگری‌های موجود در نسخ خطی یا مرقعات نیست، بلکه از همهٔ انواع هنرهای تصویری در کتاب بحث می‌شود. در آخر هر درس‌گفتار، تصویر باکیفیتی از آثار مورد بحث ارائه شده است.

▪️فهرست و صفحاتی از کتاب

▪️هنر تصویری در ایران (ده درس‌گفتار) | نوشتهٔ رویین پاکباز | نشر فنجان | ۴۰۰ص. مصور رنگی | وزیری، شومیز | ۴۵۰,۰۰۰ تومان

#معرفی_کتاب_تازه #پیشنهاد_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

تقویم نوگام: سلیمان حییم

👤 سلیمان حییم، پدر فرهنگ‌نویسی دوزبانه ایران، مترجم، پژوهشگر، فرهنگ‌نویس، زبان‌شناس، نویسنده، مشهور به «آقای لغت»، در سال ۱۲۶۶ در تهران، متولد شد. شغل پدرش لحاف‌دوزی بود اما با موسیقی و آواز ایرانی هم آشنا بود. سلیمان نیز چند ساز مختلف می‌نواخت و آواز می‌خواند و از همان سال‌ها تا همیشه تارش و کتاب‌هایش یگانه مونسش بودند...

@nogaambooks

Читать полностью…

کاغذ

سومین شماره از مجلهٔ نامهٔ بایسنغر، سال‌نامهٔ ویژهٔ مطالعات ادبی و تاریخی و فرهنگی هرات، به سردبیری دکتر خلیل‌الله افضلی، منتشر شد.

این نشریه از سال ۱۳۹۸ کار خود را در افغانستان آغاز کرده است. متأسفانه سومین شمارهٔ آن به سبب سقوط جمهوریت در افغانستان با تأخیری دو ساله منتشر می‌شود.

دانلود فایل پی‌دی‌اف نامهٔ بایسنغر، ش ۳


#مطبوعات #کتاب_رایگان #خبر

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

خبر انتشار کتاب

جنگ؛ مجموعه عکس جنگ ایران و عراق: یک مرثیه | آلفرد یعقوب‌زاده | نشر بایگانی | ۲۶۴ ص. | قطع رحلی، گالینگور | ۲,۸۹۹,۰۰۰ تومان

به انضمام سه روایت و چند یادداشت (گلاسه)

#خبر_انتشار_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

پیشنهاد کتاب تازه: تصویر دوریان گری

تصویر دوریان گری تنها رمان اسکار وایلد است. داستان آن کمابیش همان مضمون آشنای ادبیات اروپا –از فاوست تا مرشد و مارگریتا– را دارد؛ مردی روح خود را در ازای جاودانگی می‌فروشد. دوریان گری جوانی است با زیبایی خیره‌کننده. وقتی دوست نقاشش، بازیل هالوارد، پرتره‌ای از او می‌کشد، در پایان کار افسوس این را می‌خورد که این زیبایی در آخر تباه خواهد شد. این حقیقت او را سخت افسرده و منقلب می‌کند، اما سرانجام به‌طریقی جادوانه راه فراری برای این مسئله می‌یابد: به جوانی ماندگاری می‌رسد و به سبب شروری که مرتکب می‌شود تاوانی نمی‌دهد، حال اینکه تصویرش بر اثر گذر زمان پیر و فرتوت می‌گردد.

رمان در ۱۸۹۰ منتشر شد، اما طرح قصه چند سال پیش از آن به ذهن وایلد رسیده بود. این کتاب اثری تهورآمیز است علیه زهد ریایی انگلستان در عصر ویکتوریا. وقتی کتاب منتشر شد بسیاری آن را وقیحانه یافتند و بر آن تاختند. عصر ویکتوریا هنر را صرفاً در خدمت اخلاق، اخلاق مزورانۀ دوران، می‌پسندید. وایلد چنین قیدوبندهایی را برای هنر برنمی‌تافت. به نشریه‌ای که منتقدش گفته بود چرا شخصیت‌هایی چنین ناجنس را برای خلق اثرش انتخاب کرده نوشت: «مردمان خوب که از سنخ عادی و پیش‌پاافتاده هستند از دیدگاه هنر چیز جذابی ندارند.».

تصویر دوریان گری داستان سرراست و زیبایی دارد، اما پیچیدگی‌هایش بسیار است؛ نثرش به شعر پهلو می‌زند و مضمونش به فلسفه. شاید ترجمۀ حاضر علاقه‌مندان ادبیات را سیراب کند. مترجم علاوه بر حواشی متعدد، مقدمه‌ای نود صفحه‌ای و دو مقاله دربارهٔ اثر به کتاب افزوده است.

نسخهٔ کامل این معرفی پیش‌تر در نشریهٔ اندیشه پویا منتشر شده است.

▪️ تصویر دریان گری | اسکار وایلد | سپاس ریوندی | نشر مَد | ۴۶۴ ص. رقعی | جلد سخت | ۴۲۰,۰۰۰ تومان

▪️ Original title:
The Picture of Dorian Gray (1890), Oscar Wilde

#معرفی_کتاب_تازه #پیشنهاد_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

چگونه باید نوشت؟/ مجتبی مینوی

«کسی اگر در جعل لغات و جعل زبان و جعل قواعدِ تازه‌ای از برای نوشتن می‌خواهد آزاد باشد مانعی ندارد که در موقع مکاتبه با عمه و خالهٔ خود به این آزادی ترتیب اثر دهد، ولی در ممالک عقلا امثال این هوسناکان بی‌بندوبار را نمی‌برند استاد دانشگاه و نویسندهٔ کتب برای دانش‌آموزان و سخنگوی رادیو و قصه‌نویس از برای اطفال کنند تا هر روزی اغتشاش و هرج‌ومرج تازه‌ای در خط و زبان داخل کنند و کار شاگردان و مدارس را مشکل کنند.
خط و زبان یک ملت ملک شخصی افراد نیست، ملک مشترک فیه عموم است. مانند باغ ملی و زمین مجلس و جنگل مملکتی و ابنیهٔ دولتی.»
▪️از متن

سال ۱۳۳۸ که بحث بر سر خط فارسی بالا گرفته بود، مجلهٔ سخن دراین‌باره اقتراحاتی مطرح کرد و پاسخ صاحب‌نظران را به انتشار رساند. یکی از مستدل‌ترین و خواندنی‌ترین این نوشته‌ها مقاله‌ای است که مجتبی مینوی در پاسخ سؤالات سخن نوشته است. در فایلی که به این پست الصاق شده می‌توانید مقاله را بخوانید.

#آرشیو #نقل_قول #خط_و_زبان

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

خبر انتشار کتاب

اروپا شامل سه جستار از مجموعهٔ دفتریادداشت‌های روزانهٔ یک نویسنده است که مواجههٔ داستایفسکی را با اروپا در سه نقطهٔ زمانی مختلف نشان می‌دهد: «تأملاتی در خصوص اروپا»(مارس ۱۸۷۶)، «در اروپا استیریوتسکی هستم و بس»(ژانویه ۱۸۷۷) و «خطابهٔ پوشکین»(اوت ۱۸۸۸).
▪️اروپا | نوشتهٔ داستایفسکی | مهران صفوی | نشر چشمه | ۸۳ ص. | رقعی، شومیز | ۷۵,۰۰۰ تومان

این کتاب‌شناسی فهرست نسبتاً جامعی است از کتاب‌ها و مقاله‌های مندرج در مجموعه مقاله‌ها در شاخه‌های گوناگون علم زبان‌شناسی و نقد زبان‌شناسانهٔ ادبیات که تا ۱۴۰۲ به زبان فارسی منتشر شده‌اند.
▪️کتاب‌شناسی زبان‌شناسی و نقد زبان‌شناسانهٔ ادبیات | محمد غفاری | انتشارات کتاب بهار | ۲۶۰ ص. | رقعی، شومیز | ۱۹۵,۰۰۰ تومان

#خبر_انتشار_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

وحشت از ترجمهٔ دراکولا، نه از دراکولا
سعیده سالاری

مجلۀ مترجم در شمارۀ هشتاد نقدی منتشر کرده بود با عنوان «وحشت از ترجمۀ دراکولا، نه از دراکولا». نویسندۀ این نقد، سعیده سالاری، با بررسی ترجمۀ فارسی دراکولا پرده از فاجعۀ این ترجمه برداشته بود. عجیب اینکه نویسنده اگرچه در مقدمه به انتشار دو ترجمه در فاصله‌ای کوتاه اشاره کرده است، در هیچ‌کجای متن عنوان نکرده که این نقد به کدام‌یک از این ترجمه‌ها مربوط است. ناچار با بررسی متن متوجه شدیم که این ترجمۀ وحشتناک (به تعبیر سالاری) از محمود گودرزی است و ناشر کتاب هم نشر برج.

شاید بسیاری بر این گمان باشند که وجود ترجمه‌های مغلوط از شاهکارهای کلاسیک بِه از نبود آن‌هاست. به‌واقع هم در این سال‌ها ناشرانی که بازار چنین آثاری را گرم می‌دیدند سنگ تمام گذاشتند. فقط در یک فقره، جناب محمود گودرزی جور کم‌کاری چند قرن مترجمان فارسی را کشیده است که البته حاصل یکی از کارهای ایشان را می‌بینیم. اما آفت انتشار چنین ترجمه‌هایی بیش از آن است که در بادی امر به نظر می‌رسد. ترجمۀ دراکولا تا امروز یازده نوبت تجدید چاپ شده است. با این اوصاف، آیا می‌توان امیدوار بود که روزی مترجم شایسته‌ای زحمت بازترجمۀ این اثر را به جان بخرد و درنهایت هم نه از نظر مادی طرفی بربندد و نه از نظر معنوی قدری ببیند و نیز متهم به «دوباره‌کاری» شود؟

نقد دراکولا را که مجلۀ مترجم تازگی در وبسایت خود بارگذاری کرده در فایل زیر بخوانید.

دراکولا | نوشتۀ برام استوکر | ترجمۀ محمود گودرزی | نشر برج | ۴۶۸ ص. رقعی | جلد سخت | ۳۲۵,۰۰۰ تومان

#نقد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

مختصری دربارهٔ یلدا
شروین فریدنژاد

نام یلدا در متون باستانی ایران نیامده. کهن‌ترین یادکرد نام یلدا را می‌توان در کتاب آثارالباقیه بیرونی از سدهٔ چهارم و پنجم هجری یافت که یلدا یا «میلاد مسیح» را به نقل از مسیحیان خوارزم، از جشن‌های مشترک مسیحیان ملکایی، یعقوبی و نسطوری و زمان آن را بیست‌و‌پنجم دسامبر می‌داند. ‎یلدا از همان زمان در قرن پنجم و به پیروی از مسیحیان ایرانی در شعر و متون ادب فارسی هم به معنای جشن میلاد مسیح وارد می‌شود و با مفهوم بلند‌ترین شب سال قرین‌ می‌گردد و به مرور زمان پیوندش با میلاد مسیح فراموش می‌شود. در زمانی نامعلوم، نام یلدا جایگزین نام «آذر جشن»، جشن باستانی زرتشتیان در آغاز زمستان، می‌گردد که به نام شب چله هم شناخته می‌شده. امروزه هم یلدا و هم چله نام این جشن ایرانی است که البته ربطی هم به میترائیسم رومی و تولد میترا و... ندارد. آنا کراسنوولسکا، ایران‌شناس و اسطوره‌پژوه معاصر لهستانی، در آثار و نوشته‌هایش برای نخستین بار به آذر جشن و‌ ارتباط آن با یلدا و شب چله و تطور این نام و شکل این جشن باستانی پرداخته است، از جمله در چند چهره کلیدی در اساطیر گاه‌شماری ایرانی (۱۹۹۸) و‌ شب چله (۱۹۹۹). کتاب اول با ترجمه‌ ژاله متحدین (نشر ورجاوند) به فارسی ترجمه شده.

شروین فریدنژاد


@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

معرفی و پیشنهاد کتاب تازه؛ فلسفهٔ باغ‌ها

چرا باغ‌ها مهم‌اند؟ دیوید کوپر در کتاب فلسفهٔ باغ‌ها می‌کوشد به این سؤال بنیادین پاسخ دهد.

به گمان کوپر، باغ چیزی است ورای «سرگرمی» و «مکان خوب». باغ پدیده‌ای است که در «زندگی خوب»، آنچه نزد یونانیان باستان زندگی «ائودایمونیک» نامیده می‌شد، جایگاه ویژه‌ای دارد. پس عجیب نیست که فلسفهٔ مدرن اعتنای چندانی به باغ نداشته است؛ چرا که بحث پیرامون «زندگی خوب» عمدتاً از دایرهٔ فلسفهٔ مدرن خارج بوده است، امری که روزگاری دغدغهٔ اصلی فلسفه به شمار می‌رفت.

اما عجیب‌تر اینکه از منظر زیباشناختی هم  توجهی به باغ‌ها نشده است. کوپر چند علت این بی‌توجهی را در دو فصل کتاب توضیح داده؛ از جمله این که زیباشناسی توجه خود را عمدتاً معطوف هنر کرده است، حال اینکه تقلیل باغ به هنر به معنای درنیافتن اهمیت آن است.

کوپر بر اساس همین رویکرد به باغ‌های تاریخی و مشهور چندان نپرداخته، بلکه باغ‌های خانگی را مد نظر قرار داده است.

این کتاب از جمله کتاب‌هایی است که این سال‌ها تحت عنوان «هنر زندگی» منتشر شده‌اند. نویسنده با بیانی شیوا به فلسفه‌ورزی پیرامون مسائل ملموس زندگی می‌پردازد.

▪️ فلسفهٔ باغ‌ها | دیوید ادوارد کوپر | ترجمهٔ شیرین کریمی | نشر نی | ۲۰۴ ص. رقعی | شومیز | ۱۸۰,۰۰۰ تومان

▪️original title:
A philosophy of gardens (2006), David Edward Cooper

#معرفی_کتاب_تازه #پیشنهاد_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

نسخه وُرد کتاب خود به‌نام بادبان‌های جنوب را در Internet Archive گذاشته‌ام. کپی‌رایت هم ندارد.
این نسخه‌ای است که دوازده سال پیش به ناشر دادم و نامش را اوزال (به‌معنی بادبان در لهجه بندر کُنگ) گذاشته بودم. ناشر نامش را عوض کرد و با اصلاحاتی دو سال بعد منتشر کرد.

علی پارسا


توضیح از سایت نشر نو: بادبان‌های جنوب حاصل بیش از پنج سال تحقیق میدانی و پژوهشی نویسنده، علی پارسا، در معرفی سابقه، ابزارها، روش‌ها و به طور کلی فرهنگ دریانوردی با کشتی‌های چوبی و بادبانی است که تا مدتی پیش در جنوب ایران رایج بوده است. بسیاری از ایرانیان با این سنت دریانوردی که قرن‌ها رایج بوده است آشنایی ندارند. چه بسا بسیاری از آنان شاید شگفت‌زده شوند اگر به آنان گفته شود که هم‌میهنان آنها از هزاران سال پیش تا همین دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی با کشتی‌های دست‌ساز بادبانی به سواحل هند و افریقا می‌رفتند.

#بایگانی #کتاب_رایگان

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

فرامرز اصلانی و بیژن الهی؛ کتاب‌دوستی و پوشاک‌بازی

فرامرز اصلانی، دانشجوی روزنامه‌نگاری دانشگاه لندن که بعدها به موسیقی روی آورد، یکی از دوستان بیژن الهی در لندن بود که بعدتر هم‌خانه‌اش هم شد. او که هنوز در لندن ساکن است وقتی دربارهٔ بیژن الهی صحبت می‌کند متأثر می‌شود. می‌گوید «نام بیژن خاطرات دوران شیرینی از زندگی‌ام را زنده می‌کند و چون به یادش می‌افتم، باورم نمی‌شود که دیگر نیست».

فرامرز اصلانی روز آشنایی با بیژن را با جزئیات کامل به یاد دارد: «با دوست هم‌خانه، همدل و زنده‌یادم، بیژن الهی، روزی در چایخانه‌ای که در خیابان کنزینگتون لندن بود آشنا شدم. جایی که هرروز پس از نیمروز در آن بروبچه‌های ایرانی‌ها که بیش‌تر دانشجو بودند، گرد هم می‌آمدند. روزی جوانی را دیدم با موی بلند چین‌خورده که با یکی از دوستانش، که پس از آشنایی دانستم نامش بهمن شاکری است، قهوه می‌خوردند. هر دو تازه به شهری آمده بودند که من دو سالی در آن زیسته بودم. بهمن کتابی از ژان ژنه و بیژن جزوه‌ای از آپولینر پیش روی داشتند و این مرا کنجکاو کرد. آنان نیز دفتر سروده‌های تی اس الیوت را پیش روی من گسترده یافته بودند. آن زمان من سال نخست دورهٔ روزنامه‌نگاری را در لندن آغاز کرده بودم و کتاب از دستم نمی‌افتاد. دیری نگذشت که هر سه دور یک میز نشستیم و گفت‌وگو آغاز کردیم. پس از زمانی کوتاه من و بیژن دریافتیم که هر دو در یک روز و در یک سال دیده به جهان گشوده بودیم. من در انجمن دانشجویان ایرانی با دوستانی چند به ایرانیانی که نیاز به کمک داشتند مددرسانی می‌کردیم. با آن‌ها نزد دکترهای معالجشان می‌رفتیم و دردشان را می‌گفتیم که بیش‌تر آنان زبان انگلیسی نمی‌دانستند. دوست دیگر در این انجمن علی‌محمد حق‌شناس بود که در رشتهٔ فونتیکس، به گمانم آواشناسی، درس می‌خواند. انجمن ماهنامه‌ای نیز بیرون می‌داد به نام پژوهش. پس از چندی من سردبیر آن شدم و با همکاری بیژن و بهمن و شفیعی با دشواری بسیار نخستین شماره را چاپخش کردیم.‏ در همهٔ مدت چیزی که توجه مرا جلب می‌کرد این بود که بیژن اهل کتاب بود. به گفتهٔ خودش آمده بود تا چندی زندگی در دیار شاعران و نویسندگانی را که از آنان دستمایه‌ گرفته بود بیازماید. پل میرابو را از نزدیک ببیند و در کتاب‌فروشی‌های پاریس و لندن پرسه بزند. به‌راستی من از او آموختم که برای آن‌که کارم دگرگونه باشد، تا می‌توانم با شعر و موسیقی جهان آشنا شوم».

با بازگشت اجباری بهمن شاکری به ایران بود که بیژن و فرامرز هم‌خانه شدند؛ کارهای مشترکی را آغاز کردند و سبک زندگی‌شان زبانزد دانشجویان دیگر شد: «من و بیژن هر دو پوشاک‌باز بودیم! دوست داشتیم خوش‌پوش باشیم و این نیز یکی دیگر از گرایش‌های دوستی میان ما بود. از شکم می‌زدیم ولی از پوشاک نه! این پوشاک‌بازی تنها وجه اشتراکمان نبود.
پس از چندی بیژن بر آن شد که چهار شاعر یونانی –کاوافی و الیتیس و سفریس و ریتسوس– را با یکدیگر به پارسی برگردانیم. من متن انگلیسی را ترجمه می‌کردم و بیژن آن‌ها را واسازی می‌کرد. چون می‌خواستم بدانم این شاعران با چه وزن و ترکیبی می‌سرودند، الفبای یونانی آموختم که در بیان موسیقی کلام آنان و آن‌که آیا قافیه در کار است یا نه، بیژن را گمراه نکرده باشم. این دانش من از زبان یونانی تنها تا مرز مقایسهٔ پایان بیت‌ها بود و معنی آن‌ها را نمی‌دانستم. گمانم این برگردان‌ها در ماهنامهٔ اندیشه و هنر آن زمان با سرپرستی شمیم بهار چاپ شدند. پس از چندی کار بر روی شعرهای آرتور رمبو و گیوم آپولینر –که این آخری را فریدون رهنما ویراستاری کرده بود– بیژن که دلبستگی ویژه‌ای به بانویی که در پاریس زندگی می‌کرد پیدا کرده بود بار سفر بست.»

▪️از «روشنفکر شاعر و کافه‌گرد عارف، گزارشی از زندگی شاعر "شعر دیگر": بیژن الهی»، امید ایرانمهر، اندیشه‌ی پویا، شمارهٔ ۳۳، ویژهٔ نوروز ۱۳۹۵

تصویر: ترجمهٔ فرامرز اصلانی از شعر کاوافی
سرودهٔ دیگری از فرامرز اصلانی

#یاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

شمارهٔ نوروزی اندیشه پویا منتشر شد

در این شماره، علاوه بر پرونده‌ای دربارهٔ مهاجرت و معرفی ۵۰ کتاب منتخب سال، هفت مقاله از لشک کولاکوفسکی ترجمه و منتشر شده:
۱.«در ستایش تبعید»، ترجمهٔ عبدالله کوثری
۲.«روشنفکران: آفرینندگان کلمات»، ترجمهٔ رضا خجسته‌رحیمی
۳.«"افسانهٔ آغاز جهان" و بینی کلئوپاترا»، ترجمهٔ جلال توکلیان
۴.«یک مرامنامه»، ترجمهٔ رضا خجسته‌رحیمی
۵.«از سوسیالیسم چه بر جای مانده است؟»، ترجمهٔ رویا رضوانی
۶.«تئوری جامع باغبانی نکردن»، ترجمهٔ رضا خجسته‌رحیمی
۷.«سوسیالیسم چیست؟»، ترجمهٔ رضا خجسته‌رحیمی

گفت‌وگو با علی مصفا، محمود سریع‌القلم، مسعود نیلی، آلفرد یعقوب‌زاده و گلی امامی از مطالب دیگر این شماره است.

فهرست مطالب

▪️اندیشه پویا (شمارهٔ ۸۹) | سردبیر: رضا خجسته‌رحیمی | ۱۶۴ ص. رنگی وزیری | ۱۴۰,۰۰۰ تومان

#مطبوعات

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

نقدی بر کتاب «وزن شعر عروضی فارسی» نوشتۀ دکتر امید طبیب‌زاده
▪️مسعود راستی‌پور

چندی پیش، به‌پیش‌نهاد چند تن از دوستان و با توجّه به اهمّیّت موضوع، بر آن شدم تا بر کتاب «وزن شعر عروضی فارسی؛ تحلیل و طبقه‌بندی براساس تقطیع اتانینی و نظریۀ واج‌شناسی نوایی» نقدی بنگارم. از این روی آغاز به مطالعۀ کتاب کردم و هرچه بیش‌تر خواندم آن را نقدنشدنی‌تر یافتم؛ در واقع میزان تناقض‌ها و خلط‌هایی که مؤلّف بدان‌ها دچار شده آن‌قدر بسیار است و رفع و رجوع آن‌ها چنان وقت‌گیر و توان‌فرساست که نگاشتن کتابی دیگر بسیار ساده‌تر است، و البته سودمندتر.
آن‌چه از خطاهای جزئی در این کتاب یافته‌می‌شود موضوع نوشتۀ حاضر نیست، اما اشاره‌ای گذرا به بعضی از این اشکالات را بی‌فایده نمی‌دانم؛ زیرا بعضی از این خطاهای جزئی نشانه‌های مهمّی از یک اشکال کلّی‌اند: آشنایی ناقص مؤلّف با وزن شعر فارسی در عمل، با وجود تسلّط نظریِ او بر علم عروض. مؤلّف در این کتاب:
- مکرّراً وزنی را که دوری نیست دوری در نظر می‌گیرد (نک. ص٧٣، بیت منقول از خواجو: ای رخت شمع بت‌پرستان شمع بیرون بر از شبستان - بر لب جوی و طرف بستان داد مستان ز باده بستان؛ این وزن به‌صورت بالقوّه می‌تواند دوری به شمار رود، ولی شاعر آن را دوری ندانسته و در میان آن هجای کشیده نیاورده‌است، و این بی‌علّت نیست. نیز نک. ص٣٢، بیت منقول از سیمین بهبهانی: بانو این هدیه به تو آن را از من بپذیر - گفت و بردش سرِ دست افکند از پلّه به زیر؛ این بیت به‌عنوان نمونۀ وزن دوری آمده (!) و مؤلّف خود زیرِ «دست» خط کشیده‌است، به این معنی که هجای کشیدۀ «دست» وزن را دوری می‌کند، در حالی که در واقع همزۀ «افکند» می‌افتد و «دس تف» به دو هجای بلند تبدیل می‌شود)؛
- گاه وزنی را که دوری است غیردوری در نظر می‌گیرد (نک. ص٧٠، بیت منقول از خرّمشاهی: دیشب رسیدی از گرد غربت با کوله‌باری از مهربانی - رنجم بیفزود جانم بکاهید از بیم و امید دیده‌بانی؛ شاعر هر مصراع را چهار پاره در نظر گرفته و باری در میان دو پاره هجای کشیده آورده و بار دیگر کلمه‌ای را میان دو پاره انداخته‌است. این برخورد دوگانه را، به‌شرط صحّت نقل مؤلّف، باید حاصل ضعف شاعر دانست)؛
- گاه با شیوۀ خوانش خود نشان می‌دهد که وزن شعری را به‌درستی درنیافته‌است (نک. ص٢٧، شعر منقول از کمپانی اصفهانی: در عرصۀ میدان// چون غنچۀ خندان – وز عشوۀ جانان// سرمست و مخمور؛ «غنچۀ» نادرست است و باید به «غنچه» تبدیل شود؛ نیز نک. ص٣١، بیت منقول از سیمین بهبهانی: آهوی پرده نگاهم کرد – با سرمۀ سودۀ جادویی؛ «سرمۀ سودۀ» نادرست و «سرمه‌سودۀ» درست است)؛
- مکرّراً وزنی را فاقد تقطیع موسیقایی می‌داند[١] (مثلاً نک. ص۶۶-۶٧، وزن «مفاعیلتن مفاعیلتن مفاعیل»، که تقطیع موسیقایی‌اش با تقطیع عروضی‌اش یکسان است؛ نیز ص۶٢، وزن «فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلن»، که تقطیع موسیقایی‌اش با تقطیع عروضی‌اش یکسان است، و اگر اصطلاح مجعول «تقطیع اتانینی» را بپذیریم نیز تقطیع اتانینی این وزن برابر با تقطیع عروضی آن است)؛
- و گاه تقطیع موسیقایی وزنی را نادرست گزارش می‌کند[٢] (مثلاً نک. ص٧٣، وزن «فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن» که تقطیع موسیقایی آن را مطابق تقطیع عروضی‌اش دانسته‌است، در حالی که تقطیع موسیقایی این وزن «- فعلن فاعلات مفتعلن فاعلات فع» است، با یک هجای بلند، معادلِ دو مورا، سکوت در آغاز؛[٣] نیز در ص۵۶، برای وزن «مفعولُ مفعولُ فع‌لن»، که قدما آن را به‌صورت «فع‌لن فعولن فعولن» تقطیع می‌کنند، تقطیع موسیقایی‌ای با سه مورا سکوت در آغاز به دست داده، که تقریباً می‌توان یقین داشت که از دشوارترین و غیرطبیعی‌ترین خوانش‌های این وزن است و صورت طبیعی تقطیع موسیقاییِ آن برابر با تقطیع نجفی است[۴]).

اما بازگردم بر سر مطلب اصلی، و آن این‌که کتاب مورد نقد در واقع نتیجۀ یک سوءتفاهم است: مؤلّف، اگرچه خلاف پیش‌کسوتان خود (یعنی الول ساتن و ابوالحسن نجفی) آشنایی تقریبی با موسیقی داشته و نزدیکی، بلکه یکسانیِ وزن شعر فارسی و موسیقی را تا حدودی پذیرفته‌است، نتوانسته‌است از سیطرۀ نظریات آنان بیرون بیاید و کوشیده تا میان آن‌چه ایشان گفته‌اند با نظریات موسیقی‌دانان جمع کند، به صورتی که هیچ یک از دو نظریه نقض نشود. نتیجه آن شده که تصوّر کرده‌است شیوۀ خوانش شعر موجب قلب ذات آن می‌شود و اگر شعر را به شیوۀ ادبا بخوانیم وزنش عروضی است و اگر به شیوۀ اهل موسیقی بخوانیم اتانینی! این تصوّر بدان می‌ماند که گفته‌شود اگر کسی تصنیف «بت چین» را، برای مثال، بدون رعایت زمان‌بندی و با کوتاه و بلند کردن زمان نُت‌ها بخواند، آن تصنیف دیگر تصنیف نیست. در واقع در این بخش می‌توان با مؤلّف موافقت داشت که آن تصنیف، با آن طرز ادا، از صورت تصنیف به در می‌آید، اما آن طرز ادا ذات تصنیف را دگرگون نمی‌سازد و «بت چین»، ذاتاً دارای ضرباهنگ و زمان‌بندی است.
/ادامه در فرستۀ سپسین👇/

Читать полностью…

کاغذ

بهترین کتاب سال، به نظر شما

جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

چند روزی بیشتر به پایان سال نمانده. بهترین کتابی که امسال خواندید چه بود؟

اگر دوست داشتید، عنوان کتاب محبوبتان را با سه‌چهار سطر در توصیف آن در کامنت‌ها بنویسید. شاید برای انتخاب‌های پایان سال مرجع خوبی شکل بگیرد.

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

خبر انتشار کتاب

مسئولیت و داوری مجموعه‌ای است از هشت نوشتارِ مستقل و پیشترمنتشرنشده از هانا آرنت (۱۹۷۵-۱۹۰۶) که متعلق‌اند به دههٔ پایانیِ عمر او. آرنت در آیشمان در اورشلیم این پرسشِ مهیب را پیش کشید که چطور می‌شود مردی که نه شیطان است نه هیولا عاملِ اصلیِ یکی از وحشتناک‌ترین جنایات تاریخ بشر باشد. مسئولیت و داوری کوششِ او است در واپسین سال‌های عمر برای درکِ معنا و مفهومِ این جنبه از ذاتِ بشر./ از وبسایت نشر نو

صفحاتی از کتاب

▪️ مسئولیت و داوری | هانا آرنت | میثم محمدامینی | نشر نو | ۴۸+۳۱۸ صفحه | ۳۰۰,۰۰۰ تومان

#خبر_انتشار_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

افسوس که در فریاد کشیدن علاج می‌جوییم، و چون قانعیم به این فریاد، چندان چیزی به دست نمی‌آریم.

– ابراهیم گلستان، نامه به سیمین

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

چند پیشنهاد

اخیراً چند نفر که از پیش آن‌ها را می‌شناسم کانال‌هایی تأسیس کرده‌اند که اگرنه صددرصد، تا حد زیادی به کتاب مربوطند. بد ندیدم اینجا هم با معرفی مختصری پیشنهادشان کنم:

▪️All that jazz / امیر خضرایی‌منش
امیر خضرایی‌منش را من اولین‌بار در گودریدز شناختم و بعد کم‌کم با او آشناتر شدم و جاهای دیگر هم دنبالش کردم. علائق اصلی خضرایی‌منش سینما و ادبیات است. او منتقدی صادق و نکته‌سنج است و قلم بسیار خوبی هم دارد. این چند سال ترجمهٔ آثار پیپین را جدی گرفته و دو کتابش را ترجمه کرده. پیشنهاد می‌کنم کانالش را دنبال کنید.

▪️برای کتابخانه‌های کوچک/ نفیسه میرایی
نفیسه میرایی از آن آدم‌های سلیم‌النفس کمیابی است که قلم بسیار خوبی هم دارد. او این چند سال به انحای مختلف مشغول کتابندگی بوده، مخصوصاً کتابندگی کتاب کودک و نوجوان. اوایل که دوست داشتم در کاغذ معرفی کتاب کودک و نوجوان هم داشته باشیم خواهش کردم لطفاً این کار را به عهده بگیرد، اما جز دو سه مطلب فرصت نکرد کمک کند. خوشبختانه حالا خودش کانالی برای یادداشت‌هاش احداث کرده (دربارهٔ مطالب کانال اینجا توضیح داده). مزیت کارش این است که یادداشت‌هاش را به‌صورت صوتی هم منتشر می‌کند، یک‌جور پادکست.

▪️عیش مدام
یکی از کتابندگان کهنه‌کار هم که نخواست نامش فاش بشود اخیراً کانالی درست کرده که ظاهراً قرار است به‌شیوه‌ای شخصی یادداشت‌هایی دربارهٔ ادبیات بنویسد و در آن منتشر کند. این دوست علاوه بر کتابندگی ترجمه‌هایی هم از زبان انگلیسی کرده و قرار است ترجمه‌های بیشتری هم بکند.

▪️سنگ و سخن/ آیدین رشیدی
آیدین رشیدی مترجم بسیار خوبی است. من هم به‌واسطهٔ ترجمه‌هایش با او آشنا شدم و کم‌کم در عالم همکاری دوست شدیم. آیدین اخیراً در کانالی که درست کرده دربارهٔ آثار جالبی می‌نویسد که به‌ندرت در جای دیگر درباره‌شان صحبت می‌شود (یا من ندیدم). از این گذشته، گاهی دربارهٔ مسائل ترجمه هم می‌نویسد یا به اقتضای شرایط، برش‌هایی از مقالاتی که ترجمه کرده را هم منتشر می‌کند.

#پیشنهاد

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

آنچه را مکر پنهان می‌دارد گذر زمان آشکار خواهد کرد؛ و آن‌کس که گناهانش را کتمان می‌کند عاقبت به مضحکهٔ شرم گرفتار خواهد شد.

از شکسپیر
▪️King Lear, Act I, Scene I

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

جامعهٔ ما اینک باید از خود نه در برابر افراد که در برابر دولت دفاع کند. شاید سی سال دیگر این نسبت‌ها برعکس شوند. ولی در حال حاضر، هدف ما ابتدا به ساکن باید دفاع از خود در برابر دولت باشد. عدالت و تدبیر قانون را کنترل می‌کنند تا از فرد در برابر دولتی محافظت کنند که خود را تسلیم بلاهت تعصب و نخوت کرده است. «بگذارید دولت پا پیش بگذارد و مجازات مرگ را لغو کند» باید فریاد امروز ما باشد.

آلبر کامو، «تأملاتی دربارهٔ گیوتین»

▪️مقاومت، عصیان، مرگ | آلبر کامو | حیدر خسروی | نشر دمان

#بریده_کتاب

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ


خواندن سرگرمی من است، تسلی‌بخش من است، خودکشی کوچک من است. اگر نتوانم دنیا را تحمل کنم با یک کتاب چنبر می‌زنم، مثل سفینهٔ کوچکی است که مرا از همه‌چیز دور می‌کند.

– سوزان سانتاگ، ترجمهٔ فرشیده میربغدادآبادی

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

محمود گودرزی در صفحهٔ اینستاگرام خود دو پست در رابطه با نقد مجلهٔ مترجم و بازنشر آن منتشر کرده است. توضیح ایشان را در تصاویر بخوانید.

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران، پس از یک دوره بیماری درگذشت.

لاهیجی در سال ۱۳۲۱ متولد شد و از اولین ناشران زن ایران بود.

انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال ۱۳۶۳ تأسیس شد. لاهیجی در سال ۲۰۰۱ جایزه جهانی آزادی نوشتن انجمن جهانی قلم (PEN) را دریافت کرد.

ایرنا

#خبر

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

خوب خواندن یکی از آن لذات بی‌بدیلی است که انزوا به شما ارزانی می‌کند، چرا که این لذت تسلی‌بخش‌ترین لذت‌هاست. خوب خواندن در شما غرابت [otherness] ایجاد می‌کند، غرابت نسبت به خودتان یا دوستانتان یا کسانی که ممکن است دوستتان بشوند. ادبیات خلاقه غرابت‌ساز است، و به همین طریق هم تنهایی را تسکین می‌دهد. علت خواندن ما صرفاً این نیست که امکان آشنایی با آدم‌های زیادی را نداریم، بلکه می‌خوانیم چون دوستی هم رابطه‌ای است بسیار شکننده.

–هارولد بلوم–


کتاب‌ها بهترین پادزهر برای باتلاق بطالت و پوچی هستند.

–جورج اشتاینر، از کتاب مرگ تراژدی


#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

تنها توصیه‌ای که یک نفر دربارهٔ خواندن می‌تواند به دیگری بکند این است که هیچ توصیه‌ای دراین‌باره نپذیرد.

– ویرجینیا وولف –

#نقل_قول

@kaaghaz

Читать полностью…

کاغذ

آذربایجان

مرحوم روح‌الله خالقی گفته اقبال‌السلطان قهرمان ملی است و مقصودش آن کارهاست که مرحوم اقبال در فتنهٔ آذربایجان کرد. جناب خالقی که آهنگ آذربايجان را ساخت (گلهای رنگارنگ ۲۱۹) نیز خود از این قهرمانان است:

ای قبلهٔ آزادگان، وی خاک آذربادگان
فرخنده باد ایام تو،‌ کز نام تو
آشفته‌خاطر دشمن دون شد
می در گلوی مدعی خون شد

ضمیمهٔ این یادداشت چیزکی است که سابقاً دربارهٔ آذربایجان نوشته‌ام و این جا به مناسبت روز آذربایجان نشر می‌کنم.

Читать полностью…
Subscribe to a channel