حاوي مطالبي مفيد در حوزه نواندیشی ديني، مقالات، گفتارها و یادداشت های اعضای مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم و اخبار مجمع
امام علی (ع):
أَفْضَلَ الزهْدِ إِخْفَاءُ الزهْدِ
برترین پارسایی، پنهان داشتن پارسایی است.
_نهج البلاغه_حکمت ۲۸
بگردان : #استاد_محمود_صلواتی
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین " حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
🏷تحول وجودی از طریق انجام دادن کارهای داوطلبانه
📝#مقصود_فراستخواه
🔻تحقیقات موثق نشان دادهاند که شرایط و محیطهای کار داوطلبانه و مدنی، شخصیت تازهای از انسانها میسازد. انسانهایی که در محیطهای داوطلبانه، کارهایی عام المنفعه انجام میدهند، شخصیت تازهای پیدا میکنند. افرادی که برای محیط زیست محلهشان کار داوطلبانهی غیرانتفاعی میکنند، شخصيتشان توسعه مییابد.
🔻تحقیقات به صورت تجربی و به شکل طولی (پانل) نشان داده است که کار داوطلبانهی انساندوستانه جنبههایی مثبت و نهفته از شخصیت افراد را فعال میکند. شخصیت اخلاقی انسان در کمون است و چون در یک شرایط خاص قرار میگیرد، ظهور پیدا میکند.
🔻این به شکل تجربی قابل آزمون است. شما میتوانید خودتان را در موقعیتهای کار داوطلبانهی انساندوستانه قرار بدهید، آن وقت میبینید که چگونه شخصیت تازهای پیدا میکنید، خود را از نو کشف میکنید، مدام شکوفا میشوید، منور و بارور میشوید، مرتب اشتعال پیدا میکنید و میدرخشید.
🔸منبع :کتاب «اخلاق در ایران، بین زمین و آسمان» - نشر کتاب پارسه. ص ۴۸.
/channel/majmaqomh
🟣قبض فقه و بسط باطن
درنگی در مناظرهی عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست
✍#یاسر_میردامادی
🏷نسبتسنجی عقل و فقه نکتهی محوری مناظرهی سهگانهی سروش-علیدوست به میزبانی برنامهی اینترنتی «آزاد» در نیمهی دوم ۱۴۰۳ خورشیدی بود. هر دو طرف بحث همدلانه از عقل سخن میگفتند. اما سروش از «قبض فقه» دفاع میکرد تا جا برای عقل باز شود، حال آنکه علیدوست از «بسط فقه» دفاع میکرد تا جا برای عقل باز شود. سروش استدلال میکرد که جدی گرفتن عقل، به ویژه عقل مدرن، کاروباری همه یا هیچ است. از نظر او اولا فقه برای «بلاموضوع و بی ربط» (irrelevant) نشدن و ثانیا برای تأمین عدالت در جهان جدید چارهای جز جدی گرفتن عقل مدرن ندارد. اما، از نظر سروش، عقل مدرن را که جدی بگیری سرآخر چیزی از فقه باقی نمیگذارد، تنها باقی میماند فقهِ عبادات و شبهعبادات یا به قول فان اس فقهِ «ژیمناستیکِ عبادت» که البته آن هم چون نیک بنگری در بنوبنیاد مراسم صبحگاه، ظهرگاه، شامگاهی ظاهری-دنیوی است و نه سلوکی باطنی-اخروی. در یک کلام، آنچه از فقه باقی میماند تلاش منفعلانه و مذبوحانه برای تطبیق خود با عقل جدید است، از لغو بردهداری گرفته تا (احتمالا در آینده) لغو اعدام، لغو نابرابریهای زن و مرد و کافر و مؤمن، کنار آمدن با «ربا» و قس علیهذا.
🏷از نظر سروش، عقلانی کردن فقه قدم نهادن در سرازیریِ محو فقه است و باکی از این نیست. زیرا فقه غیر ضروری و بلکه مضرّ است. در مقابل اما، علیدوست، محترمانه و با زبانی نامفهوم برای عموم البته، استدلال میکرد که برای عقلانی کردن فقه باید آن را بسط روشمندانه داد: عنصر مصلحت را وارد آن کرد، فقه را مقاصدی کرد تا فقه طراز نوین در موارد مستحدثهای که «نصوص» ساکت اند متن را به صدا در آورَد و حکمی سازگار با روح زمانه و در راستای مقاصد شارع از آن استخراج کند. سروش اما میگفت «نصوص» وقتی ساکت اند باید به عقل جمعی مدرن مراجعه کرد ــــ و البته از نظر سروش «نصوص» سراسر ساکت اند و مفسر است که حرف در دهان متن میگذارد. عقل خالص هم نداریم، بلکه ماییم و خردهعقلی کآتش در آن نتوان زد.
🏷سروش، مصرّانه و بیپرده، به مشکلات بسط فقه اشاره کرد: ۱. فقدان معیار برای تمایز نهادن میان «عقل خالص» و «عقل ناخالص» (به تعبیر دقیقتر: فقدان معیارِ فقیهانهای بین الاذهانی و خالی از مصادره به مطلوب برای تمایزنهی میان «خالصی» و «ناخالصیِ» عقل) ، ۲. خانه کردن فقه در زمین دیگران، که زمین عقل جمعی است. و البته توصیهی مولوی در گوش ما است که «در زمین دیگران خانه مکن». خانه کردن فقیهان در زمین عقل مدرن، در حالت خوشبینانه، غیر ضروری و بی فایده و در حالت بدبینانه، مخلّ به عقلانیت مدرن و غاصبانه است.
🏷با این حال، آنچه حتی به اشاره هم مورد بحث قرار نگرفت و در عین حال مسألهای محوری است، مشکلات «قبض فقه» است. حال آنکه برای پروراندن راه حلی جامع در نسبتسنجی عقل و فقه، یعنی راه حلی که بیشترین مزایا و کمترین مضرات را داشته باشد، باید حسن و قبحِ «قبض فقه» و حسن و قبحِ «بسط فقه» هر دو را با هم سنجید، سنجیدنی نه یکبار برای همیشه و از جنس خطابه که سنجیدنی دائمی، استدلالی و گفتوگویی. در ادامه به شکل گذرا به بحث از مشکلات «قبض فقه» خواهم پرداخت.
📍ادامه مطلب
@Sedanet
🌐/channel/majmaqomh
امام علی(ع) :
اَلطَّرِیقُ مُشتَرَکٌ، وَ النّاسُ فِی الحَقِّ سَواءٌ؛
راه و مسیر مشترک است و مردم در حق با هم برابرند.
الکافی، ج 8، ص 69
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
🟠کارکرد اجتماعی نهاد دین در ایران امروز؛ چالش های تحقق کارکرد اجتماعی نهاد مسجد در ایران
🔻به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از مرکز پژوهشهای مجلس؛ نهاد مسجد در صدر و برهه هایی از تاریخ اسلام نه تنها محل «نیایش» بود، بلکه کارکردهای اجتماعی متنوعی نیز به همراه داشت. اما به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران حوزه دین، امروزه با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی و شکل گیری نهادهای مختلف ناظر بر حوزه مسجد، این نهاد جایگاه قابل انتظار خود را در جامعه ایرانی پیدا نکرده و رفته رفته از محوریت آن کاسته شده است. در همین راستا، مسئله اصلی پژوهش حاضر، واکاوی و صورت بندی چالش های سیاستگذاری مسجد در جمهوری اسلامی ایران در راستای تحقق کارکرد اجتماعی این نهاد و سپس ارائه پیشنهادهای سیاستی است.
🔻نقاط چالشی شناسایی شده در دو نسخ زمینه ای و سیاستی- تقنینی عبارتند از: ۱. تضعیف بنیادین جایگاه نهاد دین در ابرنظام مدرن در فرایند مدرن شدن؛ ۲. تغییر الگوهای مرجع؛ ۳. جدایی نهادهای قضا و تعلیم و تربیت از مسجد در فرایند پیچیده شدن تشکیلات حکمرانی؛ ۴. گذار از مناسک و آیین های دینداری اولیه به مناسک و آیین های ثانویه؛ ۵. ابهام در حدود و نحوه مداخله دولت (به معنی اعم) در سیاستگذاری و قانونگذاری حوزه مسجد در جمهوری اسلامی ایران؛ ۶. آسیب غلبه رویکرد دفعی (در برابر رویکرد تدریجی) در سیاستگذاری حوزه مسجد؛ ۷. چیره شدن انگاره آسیب زای «دولت خادم- ملت مخدوم» بر برخی از شئون حیاتی مسجد؛ ۸. تعدد سازمان های متولی امور مسجد و عدم توازن هندسی این دستگاه ها نسبت به هم؛ ۹. ضعف در فرایند توسعه فیزیکی مساجد؛ ۱۰. کم توجهی به ظرفیت مسجد در بازتولید اعتماد تعمیم یافته؛ ۱۱. محله زدایی در فرایندهای توسعه ای شهری و بی نسبت شدن مسجد با فضای پیرامونی خود؛ ۱۲. ناکارآمدی سازوکارهای سنتی تأمین مالی نهاد مسجد؛ ۱۳. عدم حضور مستمر نهاد روحانیت در مسجد؛ ۱۴.انفعال حکمرانی مسجد در برابر موج تفکیک کارکردهای آن یا همسویی سیاست ها با این موج.
🔻در تحلیل مرحله عمیق نقاط چالشی و کلان سیاستگذاری مسجد در ایران در راستای احیای کارکردهای اجتماعی آن، علت العلل مشکلات این عرصه را می توان «نگاه انفکاکی به نهاد مسجد از جامعه پیرامونی و بدون ربط دیدن آن با سایر نهادها و نظام های اجتماعی» و در نتیجه «سیاستگذاری نهاد مسجد بدون توجه به الگوها و کلان روندهای توسعه ای» و «سیاستگذاری دستگاه ها و نهادهای دولتی و عمومی بدون توجه به ماهیت و ظرفیت نهاد مسجد» دانست. بنابراین «تعیین جایگاه نهاد مسجد در کلان الگوی توسعه (از جمله توسعه شهری) در جمهوری اسلامی ایران» به عنوان اولین ضرورت سیاستگذاری نهاد مسجد شناسایی می شود. در نهایت پیشنهادهای سیاستی عبارتند از:
✔️۱. تهیه سند بالادستی و کلان سیاستگذاری مسجد توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی؛
✔️۲. بازمهندسی ساختارهای ناظر بر حوزه مسجد، مبتنی بر دال مرکزی احیای کارکرد اجتماعی این نهاد؛
✔️۳. ملزم کردن دستگاه های دولتی و غیردولتی به ارائه بخشی از خدمات اجتماعی خود در بستر مسجد و گسترش تدریجی ارائه این خدمات توسط دستگاه های مزبور.
🌐/channel/majmaqomh
⚡️وظیفه نهادهای دینی باید توانمندسازی و رفع موانع باشد
🏷#احمد_واعظی
📍هدایت بشر اصل و اساس دین و امری اختیاری است.. این خود بشر است که در نهایت، با تمام مقدمهچینیها و تلاشهایی که برای هدایت او انجام میگیرد، انتخاب میکند؛ زیرا کار پیامبر و دین تسهیلگری فرآیند هدایت است تا انتخاب هدایت به دست خود انسان صورت پذیرد.
تسهیلگری وابسته به دو عامل اساسی است: تسهیلگری در واقع به معنای توانمندسازی و رفع موانع است تا انسان بتواند آزادانه انتخاب کند. در این راستا، مبارزه با مشرکین و رفع موانع، و همچنین ارسال پیامبران، به نوعی فرآیند توانمندسازی است. وظیفه نهادهای دینی نیز باید توانمندسازی و رفع موانع باشد تا آحاد جامعه قادر باشند در مسیر هدایت، انتخابهای صحیح و آگاهانهای داشته باشند.
📍دوره کنونی از دو ویژگی مهم برخوردار است. ویژگی اول، رواج هویتیابی فردگرایانه است که در گذشته به صورت یکنواختی در جامعه دیده میشد، اما امروز زندگی انسانها بر مبنای انتخابگری فردی و جستجوی هویت شخصی است. افراد تلاش میکنند خود را از دیگران متمایز سازند و شیوه زندگی خود را خودشان تعریف کنند؛ این پدیده به طور طبیعی منجر به افزایش تکثر در جامعه میشود.
اگر در گذشته مرجعیتهای خاصی برای تأثیرگذاری فرهنگی وجود داشت و در واقع شعرا، ادیبان، علما و فیلسوفان نقش مهمی ایفا میکردند، امروز فضای مجازی باعث شده است که مرجعیتها در حوزه فرهنگ کمرنگ شوند و به جای آن، کانونهای متکثری برای تأثیرگذاری فرهنگی شکل بگیرد.
📍 در چنین شرایطی، نهادهای فرهنگی باید تحولات را جدی گرفته و خود را بازتعریف کنند تا بتوانند در این دوران، هم نقش کنشگری و هم تسهیلگری خود را ایفا کنند.
این تحول باید در دو زمینه صورت گیرد؛ نخست در حوزه مفهومسازی و معناسازی که نیاز به کار محتوایی و نوآورانه دارد، و دوم، با توجه به تغییر ذائقهها، باید در زمینه تکنولوژی و فناوری نیز تحولاتی صورت گیرد.
@dinonline
🌐/channel/majmaqomh
🟣نسبت خشونت با دین
📝#محمد_مهدی_مجاهدی
🏷با وجود تغییر نگرش به مفهوم و واقعیت عینی و بیرونی سیاست در دوران مدرن، بخصوص مدرن متاخر، قائلان بسیار و پرشماری دین را منشأ اغلب خشونتها در طول تاریخ بشر میدانند و جالب است بدانید که روی کتابشناسی نسبتا جامعی که من حدود سه سال پیش انجام دادم، متوجه شدم تا سال 1976 وقتی که بحث از نسبت میان دین و سیاست در ادبیات انگلیسی و آلمانی شده است، نامی از اسلام، مگر در سابقه تاریخی مباحث که جنگهای صدر اسلام و فتوحات را مورد بررسی قرار میگیرد، نیست و معمولا خشونتهایی که هندوها در شبه قاره هند و سریلانکا و در این حوزه از دامنه سیاسی، علیه اقلیتهای دینی مرتکب میشوند، در کانون بحث هستند و اسلام مطلقا در دامنه بحث نیست؛
🏷 این یک دلیل طبیعی دارد و آن هم این است که حضور اسلام سیاسی در آن مقطع و تاریخ، هنوز در جریان اصلی مطالعات، چندان ملموس نیست. واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی، تمرکز و حساسیت آکادمیک و سیاسی روی مطالعه و کشف نسبت میان اسلام و خشونت، خیلی جدی شد و در واقع مطالعات تغییر جهت دادند و شما به ندرت آثاری را میبینید که به نسبت میان خشونت و سایر ادیان پرداخته باشند.
🏷نکته قابل تامل این است که منتقدان و مخالفان دینی و عقیدتی بودن خشونت هندوها علیه سایر اقلیتها ضمن این که علل و عوامل این خشونتها را اجتماعی و سیاسی و تاریخی و اقتصادی میدانستند و میگفتند مشابه این عقایدی که شما عامل خشونت در هندوها میدانید، در بسیاری از اجتماعات مسلمانان نیز هست و با این حال باعث خشونت نشده است؛ یعنی کامیونیتیهای مسلمان آن تحلیلهایی که دین و اسلام را علی الاصول منشا خشونت نشان میدهد و روی تاثیر بنیادین دین در شکلگیری خشونت و خشونتورزی تمرکز و بخصوص روی پنج عامل دینی تاکید دارد، نقض میکند.
✔️عوامل پنجگانه خشونت در ادیان
🏷آن پنج عاملی که اینها معتقدند در ادیان هست و یکی یا برخی و یا همه آن عوامل و امکان ذهنی که از سوی ادیان ایجاد میشود، منشأ شکلگیری خشونت میگردد. یکی از عوامل این است که میگویند ادیان فقط یک ادعای صادق دارند؛ یعنی مدعی حقیقت مطلق هستند و قهرا چنین مدعایی، جایی برای مدارا با دیگر ادعاهاباقی نمیگذارد. عامل دوم این است که ادیان هرچه را به هر زبان و شکلی بگویند، چه با ظرافت و لطافت یا خشونت، از پیروان خود اطاعت محض و کورکورانه و غیرنقادانه میطلبند. عامل سوم این است که در بیشتر این طریقتهای دینی یک زمان ایدهآلو آرمانی شناسایی میشود که گاهی در آغاز زمان است؛ مانند گذشته شکوهمند در صدر اسلام و یا در آینده زمان است مانند آخر الزمان شکوهمند که در سه دین یهودیت و مسیحیت و اسلام وجود دارد.
🏷این زمان آرمانی، باعث میشود تا یک زمینه ذهنی برای احضار زمان گذشته به وضعیت کنونی یا انتقال از وضعیت کنونی به آن زمان آرمانی آینده فراهم گردد و برای کوتاه کردن این مسیر، میانبرهایی را تجربه، تجویز و توجیه کنید. یکی از آن میانبرها توسل به اقسام خشونت است. چهارمین عنصر که در همه یا بیشتر ادیان هست، این است که به دلیل تقدس غایات و اهداف دینی، وسائط، تبریر و توجیه میشود؛ چون ادیان، معمولا غایات مقدسی را برای پیروان خود معرفی میکنند و از آنها میخواهند برای رسیدن به آن غایات بکوشند و این غایات و اهداف مقدس، گاهی زشتی و آلودگی ابزار و وسائطی را که برای رسیدن به آنها به کار گرفته میشود، میپوشاند و از این رو خشونت بهآسانی توجیه میشود و در نهایت یک نهادی یا کانسپتی مثل جنگ یا دفاع مقدسکه یک کانسپت یهودی و مسیحی و اسلامی است و یک مفهوم ثابتیدر تاریخ ادیان، بخصوص ادیان غربی است، پدید میآید که ربط آن به خشونتورزی بهویژه در مقام آغاز جنگ و نه تنها در مقام دفاع، روشن است.
📍ادامه مطلب
🌐/channel/majmaqomh
#گزیده
🏷علم اقتصاد و دیگر علوم جدید را نباید به عنوان تئوری هایی در مقابل دین تلقی کرد
✍#موسی_غنینژاد
🔻این تصویر ساده شده و بسیار دور از واقعیت جوامع غربی، مانع درک درست تحولات دنیای مدرن و به ویژه فهم درست میان دین و اقتصاد شده است. مفروضات ارزشی علم اقتصاد یعنی مثبت تلقی کردن مالكيت خصوصی و تولید ثروت بیشتر ریشه در تعالیم بنیادی مسیحیت و تفسیر عقلانی آنها دارد.
🔻مگر نه این است که مهم ترین آموزه اخلاقی مسیحیت عشق به همنوعان و دستگیری از مستمندان یا نیکوکاری است؟ چه راهی کارآمدتر از تولید ثروت بیشتر برای کمک به دیگران وجود دارد؟ علت اینکه بیش از هزار سال طول کشید تا مسیحیان به این راه حل عقلانی برای تحقق بخشیدن به آموزه اخلاقی عیسی مسیح دست یابند این بود که آنها در چارچوب اندیشه فلاسفه دوران باستان، ثروت را محصول طبیعت و مستقل از اراده و عمل انسان ها می دانستند، بنابراین تفکرات آنها درباره ثروت حول محور توزیع مناسب یا عادلانه می چرخید و نه تولید آن. واضح است که در این چارچوب فکری که مقدار ثروت ثابت فرض می شود، انباشته شدن آن از سوی عده ای به معنای فقر عده دیگر خواهد بود، از این رو انباشت ثروت را در چنین شرایطی نمی توان به لحاظ اخلاقی امر مثبتی تلقی کرد.
🔻اما زمانی که در دوران متاخر متفکران پی بردند که مقدار ثروت عمدتا تابعی از کار و تلاش فکری و بدنی انسان ها است، صورت مسئله دگرگون شد. آنچه اتفاق افتاد تغییر در تعالیم اخلاقی دین نبود بلکه تحول در اندیشه راههای تحقق بخشیدن به آن تعاليم بود. علم اقتصاد و دیگر علوم جدید را نباید به عنوان تئوری هایی در مقابل دین تلقی کرد بلکه اینها بیشتر به صورت تدابیری در طول دین و عینیت دادن به خواسته های آن شکل گرفتند.
🔸منبع: کتاب گفتارهایی در معرفت شناسی علم اقتصاد , نوشته موسی غنی نژاد ، ص 74
🌐/channel/majmaqomh
⚡️درد بی درمان امروز دنیا، عدم توجه به حقوق اقلیت و حقوق اپوزیسیون است
⚡️ دموکراسی، احترام به حق اقلیت است؛ این مطلب در نهجالبلاغه شکوفا شده است
📍#آیت_الله_محقق_داماد
🔖وقتی نهجالبلاغه را باز میکنیم در عین حال که او فرمانروا است و حکومت عادلانه دارد (نامه مالک اشتر نمونه این عدل است) اما بین زهد و حاکمیت را جمع کرده است. او زهدش را درون حکومت و فرمانروایی اش نشان میدهد و این رویکردی است که خلاف مکتبهای اخلاق سیاست است. از چنین شخصیتی که دارای صفات متضاد است چنین کتابی بیرون آمده است. همه چیز در این کتاب هست. حال چه کسی می تواند این اثر را شرح کند؟ چه کسی سزاوار است این کتاب با این همه مطالب مختلف را شرح کند؟ ما فرزند حوزه هستیم و افراد را میشناسیم. تعدادی از افراد متخصص در یک رشته هستند و تقوای آنان این اقتضا را دارد که مخالف علوم دیگر نباشند و حداقل به رشتههایی که نمیدانند حمله نکنند، البته همه اینگونه نیستند و عدهای چنان متخصص در یک رشته میشوند که به رشتههای دیگر حمله و رشتههای دیگر را سرکوب میکنند.
🔖اگر از من بپرسند در تاریخ چهارده قرن ادبیات اسلامی، چه کتابی معرف حقوق عمومی اسلامی است میگویم نهجالبلاغه؛ آنجا که به عنوان یک حاکم میگوید از من انتقاد کنید و حق انتقاد دارید. در کدام کتاب بهتر از نهجالبلاغه حقوق اپوزیسیون محترم شمرده شده است؟ درد بی درمان امروز دنیا عدم توجه به حقوق اقلیت و حقوق اپوزیسیون است؛ دم از دموکراسی و احترام به حقوق اکثریت میزنند در حالی که دموکراسی احترام به حق اقلیت است چون اکثریت که قدرت را دارد و این در نهجالبلاغه شکوفا شده است که حقوقی از این دست چگونه باید رعایت شود و اگر یک فقیه ذیل این حرفها حرف بزند فقیهانه و خواندنی میشود.
🔖فقیهانه سخن گفتن را ذیل نهج البلاغه میبینیم. حقوق خوارج و کسانی که مسلحانه قیام کردهاند و برخورد مولا(ع) با خوارج یکی از زیباترین مواردی که در نهجالبلاغه آمده است. حقوق بشر که حضرت به والیاش میفرماید، یازده قرن قبل از اعلامیه حقوق بشر در نهج البلاغه آمده است. در قرن حاضر پس از جنگ جهانی بود که اعلامیه حقوق بشر را نوشتند و مهمترین اصل آن را نیز برابری انسانها قرار دادند؛ بنابراین چنین عباراتی را حتما باید یک حکیم شرح کند. کجا هستند کسانی که ضدفلسفه هستند و بتوانند این عبارت نهجالبلاغه را معنا کنند؟
🌐/channel/majmaqomh
#یادداشت
⚡️خود مختاری انسان در ادبیات دینی
🟣قاعده عدم ولایت
📝#محمود_شفیعی
🏷یکی از قاعده های مسلم و بدیهی در ادبیات فقهی، قاعده "عدم ولایت" است. این قاعده می خواهد اصل سلطه را، در همه اشکال مثبت و منفی، نفی کند و سلطه مثبت ضروری حداقلی را، در صورت داشتن توجیه کافی و اِعمال آن به صورت انسانی، به عنوان امری استثنائی بپذیرد. بر این اساس، اگر بناست فردی بر فرد دیگر سلطه داشته باشد، باید مبتنی بر رضایت فرد دیگر، سلطه حداقلی و مهم تر اینکه در راستای تحقق هر چه بیشتر روح "عدم ولایت" صورت گیرد تا پیوسته بر گستره عدم ولایت افزوده شود و دایره سلطه، هر چند سلطه
مشروع، کاهش یابد.
🏷در ادبیات فقهی با تعبیرها و توجیهات گوناگون قاعده "عدم ولایت" مورد توجه فقیهان قرار گرفته است: "شکی نیست که قاعده، نبود حق سرپرستی و سلطه است و قاعده، نفوذ نداشتن فرمان هیچ کسی در حق دیگری است". "مقتضای قواعد شرع نداشتن حق سرپرستی هیچ کس بر دیگری است". "شکی نیست که مقتضای قاعده اولی این است که هیچ کسی بر مال دیگری و نیز بر جان دیگری ولایت ندارد". "قاعده این است که هیچ انسانی بر انسان دیگر ولایت ندارد". "در جامعه اسلامی برای هیچ کسی ولایت و سلطه بر دیگری وجود ندارد". "اصل این است که هیچ کسی حق سرپرستی بر مال دیگری و نیز منافع بدنش ندارد". "قاعده اولی در خصوص مقامات و سرپرستی ها نداشتن حق سلطه هیچ کس بر دیگری است". "قاعده اولی، هم در اصل ولایت و هم در متعلق آن، عدم ولایت است".
🏷مبتنی بر قاعده عدم ولایت، همه فقیهان شیعه بر این نظرند که ولایت، نفوذ و سلطنت فردی بر فرد یا جمع کوچک یا جمع بزرگ، به حکم تشریعی خدا نیاز دارد و سلطه هیچ انسانی بر انسان دیگر، مگر به دلیل شرعی معین، توجیه پذیر نیست. بنابراین، هر گاه در موجه بودن سلطه ای شک کردیم، بر اساس قاعده ولایت نداشتن هیچ انسانی بر انسان دیگر و نافذ نبودن حکم انسان بر انسان، چنین سلطه ای ناموجه خواهد بود و باید از اِعمال آن پرهیز کرد. به همین دلیل، بسیاری از فقیهان از دخالت هر کسی و مقامی در حوزه خصوصی دیگران منع کرده اند.
🏷فقیهانی با استناد بر همین قاعده، هر گونه تجسس از زندگی دیگران و افشا کردن عیوب و اسران آنان یا تفتیش عقاید دیگران را، به ویژه اگر چنین خطایی از حکومت سر زند، که همگی نوعی تصرف در شئون زندگی مردم به شمار می رود، نفی کرده اند و به صراحت چنین اقدامی را حرام دانسته اند. در حدیثی از پیامبر گرامی ص انتشار دادن دیده ها و شنیده ها درباره مومن، مصداق آیه اجتناب از سوء ظن شمرده شده است. امام علی ع، در نامه ای رسمی، حاکم خودش را از افشای عیوب مردم به صورت عام به شدت بر حذر داشته است. کاربرد قاعده در حوزه خصوصی، در حوزه عمومی و عرصه حکمرانی، مفصل است که باید در یادداشت های دیگری بدانها پرداخت. خلاصه اینکه در دولت اسلامی تک تک مردم می توانند اعمال دولت را زیر نظر بگیرند، اما دولت از این کار نسبت به مردم به صراحت نهی شده است.
🏷دولت اسلامی، دولتی توتالیتر و تمامیت گرا نیست که حق دخالت در همه حوزه های زندگی را داشته باشد. در تاریخ معاصر جهان، دولت هایی دخالت گر در کشورهای غیراسلامی ظهور یافتند. این دولت ها، با فراگیر کردن سلطه دولت، همه حوزه های زندگی مردم را تحت سیطره حکومت قرار دادند و حوزه خصوصی مردم را نابود ساختند. حکومت لنین و استالین در اتحاد جماهیر شوروی، حکومت نازیتسی هیتلر در آلمان و حکومت فاشیستی موسولینی در ایتالیا در میانه دو جنگ جهانی اول و دوم، نمونه های آشکاری از این دولت ها به شمار می روند. با کمال تاسف این تجربه تلخ سیاسی در خیلی از کشورهای اسلامی نیز به تدریج انتشار یافت و گاهی، به ناحق، توجیه دینی به خود گرفت.
🏷اگر دولتی در کشور اسلامی بخواهد دائم بساط سلطه دولتی را بنام دین در جامعه گسترش دهد و حوزه های خصوصی زندگی مردم را، جاهلانه، به حوزه حکومتی تبدیل کند، چنین دولتی نه در راستای اسلامی سازی که در جهت اسلام ستیزی و بدنام کردن اسلام حرکت کرده است. این دولت ها، به تعبیر علی ع، همان بار سنگینی هستند که بنام اسلام در جامعه نفرت می کارند و بندگان خود را از ذیل بندگی آزادنه خدا خارج و به یوق سلطه ناحق دولتی گرفتار می سازند.
🌐/channel/majmaqomh
⚠️عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم:
فضای مجازی مقصر انحراف جوانان است یا مشکلات معیشتی و ناامیدی؟
فقر، گرسنگی و نادانی خطرناک است، نه فضای مجازی
محمدتقی فاضل میبدی:
🔺️فضای مجازی، فضایی برای تبادل علمی، داد و ستد اقتصادی و توسعه کسب و کارهای انلاین هم هست. نمیشود فضای مجازی را فقط منفی نگاه کرد. سوء استفاده در هر فضایی رخ میدهد، اما آیا تعطیل میشود؟ مگر در جادههای کشور تصادف رخ نمیدهد؟ مگر خودروهای داخل کشور عامل تصادفات و بعضا مرگ نیستند؟ آیا کارخانهها و جادهها را تعطیل کرده ایم؟ میزان تلفات جادههای کشور ما چندین برابر فضای مجازی است، اما چرا در نمیابیم؟
@mostaghelonline
🌐/channel/majmaqomh
🟣یک سفر استانی سنجیده و الگو
📝#سید_اصغر_ناظم_زاده
🏷اولین سفر استانی رئیس جمهور محترم، جناب آقای دکتر پزشکیان به سیستان و بلوچستان در یکم آذر ۱۴۰۳ نمونهای از یک سفر سنجیده و کارگشا بود.
برخی نکات برجسته این سفر اینگونه به نظر آمد:
✔️۱. بدون تشریفات و هیاهو و جنجال بود و مردم را در کوچه و خیابان به دنبال خود نکشاندند. و کسبه خیابان وبازار را از کاربیکار نکردند، این کارپسندیده بی شک به تأسی از سیره امیرمومنان
علی(ع) بود، که در حکمت۳۷ نهجالبلاغه، آمده : وقتی آن حضرت از صفین برمی گشتند به شهر انبار در عراق رسید،ند بزرگانی از شهر به استقبال مولا آمدند ولی جمعی ازمردم پیشاپیش ایشان میدویدند، حضرت درجهت حفظ عزت وکرامت انسانی به آنان فرمودند: این چه کاری است؟ گفتند: این عادت ماست که در احترام به مسئولان انجام میدهیم. مولا آنها را از این رفتار، نهی کردند و فرمودند:« این کاری است که امیران،از آن سود نمیبرند و شما هم خود را به مشقت می اندازید و در آخرت به بدبختی گرفتار میآیید و...».
✔️۲. این سفر با هزینه اندک و توجه به صرفه جویی در بیتالمال انجام شد. بیتردید رعایت اموال مردم در درجه اول، وظیفه مسئولان رده بالاست و این مهم در این سفر به عیان مشهود بود. امیداست همانگونه که درسیره و وگفتار مولایمان علی علیه السلام رعایت بیت المال موج میزند الگویی برای دیگران و درسفرهای بعدی باشد.
✔️۳. توجه به وفاق ملی و ایجاد همدلی و دلگرمی و برانگیختن حس برادری میان مردم آن سامان و اعتماد سازی در بین سران ذینفوذ استان با نظام، دستآورد بزرگی است که آقای پزشکیان در عمل آن را به اجرا گذاشتند.جا دارد از مردم خونگرم آن استان خصوصا ازعلمای گرامی و بویژه جناب آقای مولوی عبدالحمید که صمیمانه پذیرای رئیس جمهور بودند وازشعار وفاق ملی استقبال کردند تقدیرگردد.
✔️۴. باتوجه به پروژههای مهم اقتصادی و آغاز طرحهای زیر ساختی، امضای چندین تفاهمنامه با شرکتهای خصوصی و کارهای دیگری از این قبیل،که انجام شد. امیداست گام مهمی برای توسعه سیستان و بلوچستان که بزرگترین و جوانترین استان کشور،و موقعیت تجاری مهمی در مرزهااست بینجامد.
🏷در پایان از ریاست محترم جمهور انتظاراست، همانطور که گاهی برخی پروتکلهای ساختگی را نادیده میگیرند و بدون هیچ واسطهای چهره ناب مردمی خود را نشان میدهند، به همین روش از موانع و محدودیتهایی که مخالفان برایشان ایجاد میکنند، و نیز گوشهای از شرایط سخت و طاقت فرساکه به ارث برده اند با صراحت و بدون لکنت بامردم در میان گذارند تا مشکلات دیگران، به پای دولت ایشان نوشته نشود، ونیز درجهت کنترل گرانی اجناس مورد نیاز مردم دستور لازم راصادر نمایند، تا همان چهره مردمی و خدوم بودن هنگام تبلیغات انتخاباتی بجای بماند .از خداوند متعال، توفیق ایشان را خواهانیم. فالله خیر حافظا و هوارحم الراحمین
🌐/channel/majmaqomh
#اطلاعرسانی
#رویداد
🔖میز علوم اجتماعی اندیشکده هیأت و آیین های مذهبی با همکاری گروه تخصصی انسان شناسی آیین در انجمن انسان شناسی ایران برگزار می کند:
سی و یکمین نشست علمی آرمان هیأت
📍عنوان: رهیافتی مردم نگارانه برای گونه شناسی هیأت های مذهبی
با حضور:
محمدباقر حقانی فضل(دین پژوه)
کارشناس مجری:
سیدشهاب الدین عودی
سه شنبه ۱ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۹.۳۰
🔸تهران، بالاتر از میدان ولیعصر(عج)، جنب سینما آفريقا، خیابان امینی، پلاک ۱۳، ساختمان البسکو، واحد ۴
https://www.skyroom.online/ch/sazmanh/armaneheyat
▪️هدف این پیام صرفاً اطلاعرسانی بوده و "مجمع" برگزارکننده نیست.
🌐/channel/majmaqomh
✔️ ستمستیزی شیعی؛
خیره در مغاک صهیونیسم
✍#محمدمهدی_مجاهدی
📍صهیونیسم آنتیتز فاشیسم و نازیسم نیست، نه در دیرینهشناسی تاریخی، نه در تبارشناسی نظری.
صهیونیسم که از آغاز جنبشی سکولار و غیرمذهبی بود، روایتی خاص و مهجور از سرگشتی قوم یهود را به خدمت گرفت و از آن سلاحی مرگبار برای سلاخی قربانیان در پیشگاه خداوندگار قدرتپرستی ساخت، سلاحی که پیشتر در کف سرسپردگان فاشیسم و نازیسم پرورده شده بود.
📍صهیونیسم و نازیسم دو سایه از یک پدیدار اند یا دو شاخه روییده بر یک ریشه، ریشهای مرکب از ضدیت با خرد نقاد و روشنگر، ارادهگرایی، نوستیزی، خودمستثناپنداری، برتریجویی قومی و نژادی، آخرالزمانگرایی، نظامیگری، دیگریسازی، دیگریستیزی، دیگریسوزی، خودحقپنداری، ذوب فردیتها در کلیتی تجسدیافته در قالب ابرمرد.
صهیونیسم قرنبیستمی بخشی از رنجدیدگان و دردکشیدگان هولوکاست و همدلان ایشان را فریفت تا به انگیزهی ستیز با اهریمن به مغاک انسانسوزی نازیسم خیره شوند.
خستگان خیره در مغاک آدمیسوزیْ روان روشن و ستمستیز خود را به مغاک درباختند و روان تیره و تباه هیولای خیرهی مغاک را برگرفتند و دیوخو و خیرهسر برآمدند و کورههای آدمسوزی را از خاکستر آرمانهای سوخته برآوردند. اینچنین، روانِ پریشان و دیوانهی نازیسم در پیکر صهیونیسم قرنبیستمی باززاده شد و آستانهی سدهی بیستویکم را مانند آغاز و میانهی سدهی بیستم، باز به خون و آتش کشید.
📍اومبرتو اکو ویژگیهای سنخنمای فاشیسم را که همزاد و همخون و همخوی نازیسم است، تیزبینانه چنین برشمرده است: کیشِ پرستش بتوارهی سنتِ مسخشده، دشمنی با روشنگری و نوگرایی، اصالت عمل و ستایش قدرت و توجیه هر وسیلهای برای کسب و حفظ و بسط و اعمال قدرت، خیانت دانستن هرگونه نقد و مخالفت، تفاوتهراسی، برانگیختن عواطف و احساسات منفیِ طبقه متوسطِ سرخورده و عاصی، وسواسِ توطئهاندیشی، دشمن را همزمان قوی و ضعیف شمردن، خیانتشماریِ صلحطلبی، تحقیر ضعف و ضعفا، آموزش قهرمانپروری برای همه، مردسالاری و پرستش جنگافزار، پوپولیسم گزینشی، سطحیسازی زبان و سادهسازی پیچیدگیهای واقعیتِ جامعه و سیاست و جنگ در قالب داستانسراییها و روایتپردازیهای عامهپسندانه و عوامفریبانه.
صهیونیسم در همهی این اوصاف با فاشیسم و نازیسم شریک است و اکنون در شماری از این اوصاف، از شرکای خود با فاصلهی بسیار پیش افتاده است.
و نیچه همنوا با دیگر پیامبران ناکام پاد-روشنگری هنوز مویه میکند:
«آنان که به ستیز با هیولا برمیخیزند، بههوش باشند مبادا خود هیولا شوند؛ در مغاک که خیره بنگری، مغاک نیز در تو خیره مینگرد.»
📍از سیره و سنت نبوی و علوی و حسنی و حسینی و رضوی که نیاموختهاند، بلکه برخی از ارادهگرایان و قدرتباوران ما که به مغاکِ تیرگی و تباهی چشم دوختهاند، و به ستیز با اژدهای صهیونیسم، گرمی بازار و هویت یافتهاند، زنهار ناشنیدهی نیچه را که نوای ارادهگرایانهاش به گوش ایشان خوش و آشنا ست، به گوش گیرند تا ارادهگرایانه و بیباکانه و دیوپسندانه از کشته شدن نیمی از مردم جهان در پای آرمان آخرالزمانی خود دم نزنند و آن را روا نشمارند و درهای جهنم فاشیسم و نازیسم و صهیونیسم را رو به سوی دامنههای تشیع ستمستیز گشوده نخواهند و نهادن این داغ تیرهی ننگ را بر گونهی سنت شیعه نپسندند.
@mmojahedi
🌐/channel/majmaqomh
🎧#پوشه_شنیداری
🟣چالش های امنیت ملی ج.ا.ا
در مصاحبه با دکتر#محمود_شفیعی
_ تعریف امنیت ملی
_ چالش های امنیت ملی
_ عوامل مهم تاثیر گذار بر بهبود امنیت ملی
🔸زمان: ۱۸:۱۹ دقیقه
/channel/majmaqomh
#مقاله_امروز
🔰 اسلام: گویشی بومی یا زبانی جهانی؟
(مروری بر «اسلام زیسته: دینی عامیانه در سنتی جهانوطنی» اثر کِوین راینهارت)
📝#محسن_فیضبخش
✂️گزیدۀ مقاله
🔻برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند: راینهارت کتاب خود را با این پرسش آغاز میکند: اسلام چیست؟ مجموعهای از باورها؟ گروهی از افراد؟ جنبشی سیاسی؟ یا چیزی غیر از اینها؟ از سویی، اسلامپژوه میبیند که باورها و اعمالی که در زمانها و مکانهای مختلف مصداق «اسلام» دانسته شدهاند، بسیار متنوع و متفاوتاند؛ اما از سوی دیگر، مسلمانان با وجود تفاوتهای بسیاری که دارند، عموماً یکدیگر را نیز مصداق مسلمان میدانند. این اختلافها و اشتراکها را چگونه میتوان فهمید؟
🔻در پاسخ به سؤال اساسی «اسلام چیست؟»، ذاتگرایان معتقدند اسلام ویژگیهای ثابت و تغییرناپذیری دارد که در همهٔ زمانها و مکانها یکسان است. راینهارت نمود بارز ذاتگرایی را در آثاری میبیند که با عنوان «اسلام و…» منتشر شدهاند. مثلاً اثری با عنوان «اسلام و مدرنیته» گویی یک «اسلام» را فرض میگیرد که با تغییرات زمان و مکان دچار تغییر نمیشود و آن را موضوع مطالعه خود قرار میدهد.
🔻راینهارت «رویکرد اسلامها» را هم مطرح میکند، با این ایدۀ نهفته که به تعداد مکانهایی که در آن مسلمانان حضور دارند، اسلام داریم. اثری که از «اسلام مراکشی» سخن میگوید و تلاش میکند با کار دقیق مردمنگارانه تنها ویژگیهای محلی دینورزی مراکشیها را بازتاب دهد، با این نامگذاری این ایده را در خود نهفته دارد که اسلام مراکشی پدیدهای بهکلیجدا از مثلاً «اسلام هندی» است.
🔻راینهارت تعبیر «اسلام زیسته» را از چهارچوبی بهنسبت جدید در جامعهشناسی دین وام میگیرد که با عنوان مشابه «دین زیسته» شناخته میشود. دین زیسته چهارچوبی است برای فهم دین، نه آنچنانکه در متون رسمی دین یافت میشود، بلکه براساس ابعاد مختلف زندگی روزمرهٔ مردم عادیای که خود را دیندار میدانند. در این چهارچوب، مطالعهٔ اسلام دیگر فقط بهمعنای مطالعهٔ دین رسمیای که در متون رسمی میآید و به مسلمانان توصیه میشود نیست؛ بلکه مطالعهٔ آن چیزی از اسلام است که با مشاهدهٔ زیست مسلمانان عادی دریافت میشود.
🔻راینهارت برای اندیشیدن دربارهٔ «اسلام زیسته» از استعارهای زبانی بهره میگیرد و ارتباط میان سطوح مختلف کاربردِ مفهوم «اسلام» را به ارتباط سطوح مختلف «زبان» تشبیه میکند. اگر اسلام را بهمثابه یک زبان بدانیم که گویشورانی در جاهای مختلف جهان دارد، آنگاه میتوانیم قالبی برای فهم اشتراکات و اختلافات پیشگفته میان زیست مسلمانان ترسیم کنیم.
🔻به نظر راینهارت، در «اسلام زیسته» نیز میتوان سه جنبهٔ مختلف تشخیص داد: اول «اسلام گویش»، یعنی ویژگیهای انحصاری اسلام در یک زمان یا مکان خاص؛ دوم «اسلام کوینه»، یعنی جنبههای مشترک گویشهای مختلف؛ و سوم «اسلام جهانوطن» که همان اسلام معیار دانشمندان است، چیزی مانند کتابهای گرامر انگلیسی.
🔻 «اسلامِ گویش»، بهعنوان جنبهای از اسلام زیسته، مانند گویشهای زبانی است. آنچه در «اسلامی» خواندهشدن باورها و اعمال مختلف مسلمانان مختلف مهم است، معنایی است که برای مسلمانان محلی دارند، نه پیوندشان با راستکیشی. این اعمال و باورها در تصویری که راینهارت ارائه میدهد، بهتمامی «اسلامی» دانسته میشوند؛ به این معنا که بخشی پیوسته به کلیت اسلام زیستۀ آن منطقهاند، نه نمونۀ ناقصی از یک اسلام اصیل.
🔻«اسلام کوینه»، مانند گویش یا زبانِ کوینه، مشترکات را به تصویر میکشد، مشترکاتی نظیر باور به توحید، فرشتگان و پیامبران، معاد و اعمالی نظیر نمازهای یومیه، روزه و حج. باید توجه داشت که اگرچه اصل این باورها و اعمال مشترک است، نحوهٔ فهم و عمل به آنها در «گویش»های مختلف تفاوت دارد. مثلاً در روزهٔ ماه رمضان، در بعضی جاها بر افطار جمعی تأکید وجود دارد و جاهای دیگر نه.
🔻«اسلام جهانوطن» یا «اسلام معیار» در واقع معادل زبان معیار است؛ یعنی آنچه در کتابهای رسمیِ دستور زبان و آموزش رسمی یافت میشود. همانگونه که هدف زبان معیار نظاممند کردن دانش ما دربارهٔ یک زبان است، هدف اسلامِ معیار نیز نظاممند کردن دانش دینی بر مبنای منابع دین است.
🔻در الگویی که راینهارت ارائه میکند، جنبههای مختلفی که دربارهٔ اسلام وجود دارند، همگی تنها «جنبههایی» از اسلاماند و هیچیک ذات اسلام نیستند. پس مطالعهٔ اسلام در هر زمان و مکان، میتواند به معنای بازشناسی این جنبههای مختلف باشد.
📍 نسخۀ کامل مقاله
🌐/channel/majmaqomh
📚#کتاب_امروز
📙 عنوان : اسلام و مدرنیته
✍نویسنده: #عبدالمجید_شرفی
📍مترجم: #مهدی_مهریزی
🔖مدرنیته (تجدّد/ نوگرایی) مجموعهای از مناسبات و ویژگیهای تمدّنی جدید است که در اروپا و امریکای شمالی پدید آمد، این پدیده از قرن هفدهم و یا هجدهم میلادی، همزمان با عصر روشنگری، سربرآورد. رابطۀ دین و بهخصوص اسلام با این پدیده، از دغدغههای متفکران اسلامی بوده است؛ دغدغهای بجا و البته ضروری. تحوّلات علمی و سپس صنعتی مغربزمین، مسلمانان را با پرسشهایی جدّی از این دست مواجه کرده است، از قبیل اینکه چگونه میتوان با وجود اینهمه پیشرفت دیندار بود؟ با رشد روزافزون علم چه نیازی به دین وجود دارد؟ آیا میتوان میان علوم جدید و دین سازگاری و سازش برقرار کرد، یا هریک حوزهای جداگانه در زندگی دارند؟ آیا هریک رسالتِ تاریخی ویژهای دارند؟ اینها و پرسشهای متعدد دیگر متفکران را به مطالعۀ رابطه این دو مقوله و مسائل پیرامونیشان واداشته است.
🔖عبدالمجید شرفی در اسلام و مدرنیته با نگاهی ابتکاری به مقولۀ دین و مدرنیته میپردازد. کتاب در یک مقدمه، دو بخش و یک خاتمه سامان میگیرد. در مقدمه، از دو مفهوم اسلام و مدرنیته و رابطۀ آنها بحث شده است. نویسنده در توضیح مفهوم اسلام، سه مقوله را از هم جدا میکند: نصوص دینی، برداشت متفکران اسلامی و فرهنگ مسلمانان. بخش نخست کتاب، که در واقع بنیان این اثر است، در پنج فصل به تأثیر مدرنیته بر یکی از پنج شاخۀ اصلی از علوم اسلامی یعنی کلام، تفسیر، حدیث نبوی، فقه و اصول فقه پرداخته است. بخش دوم کتاب، با عنوان «اسلامی کردن مدرنیته یا مدرنسازی اسلام»، دو مسئلۀ جدّی در دورۀ تحولات را به بحث میگذارد: مسئلۀ حکومت و مسئلۀ زن .
✂️برشی از متن:
📄ارزشهایی که ذیل عنوان کلی توسعه قرار میگیرند سبب شدند که مجرای اصلی توجه به زن از شئون دینی و فقهی بهسوی پیشرفتهای اقتصادی تغییر کند. اندیشمندان بهناچار در پی نقض ادلۀ ایدهای برآمدند که آموزش زنان را تنها در مسائل دین و تدبیر منزل خلاصه میکرد. همچنین به رد ادلۀ کسانی پرداختند که زن را از نگاه غریبه دور میداشت و اجازۀ اختلاط با مردان را به وی نمیداد.
📄اهتمام به قانع کردن معاصرانِ خود بر اینکه حضور اجتماعی زن و مشارکت وی در حیات جمعی سودمند است بُعد جدید و مثبت در اندیشۀ این متفکران بود. حال فرقی نمیکرد پیامدهای بیرون رفتن از منزل چه باشد، زیرا بهایی که مسلمان میپرداخت و نتایجی که به دست میآورد، بسیار کمتر از تباهی امت بود، اگر بر وضعیت گذشته باقی میماند و آن را میپذیرفت
🌐/channel/majmaqomh
🔖#اسلام_رحمانی
⚡️عفو، حلم و رفق در جامعه از شاخصه های اسلام رحمانی است
📝ایت الله سید محمد علی ایازی
◻️یکی از شاخصههای اسلام رحمانی، تکیه بر تعالیم اخلاقی همچون عفو، حلم و رفق در جامعه است. این مسئله از چند جهت قابل توجه است، یکی در شیوه تبلیغ و ترویج دین است که در معارف دینی اصل بر منطق و استدلال و استفاده از زبان منطق و عاطفه(موعظه) است. قرآن به پیامبر میگوید: «ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ…». (نحل: ۱۲۵).
🏷دیگری در برخورد با عمل و اجرا نرمخوئی است: «فبما رحمه من الله لنتَ لهم ولو کنتَ فظّاً غلیظ القلب لا [نفضّوا من حولک»؛ (آل¬عمران: ۱۶۷) از لطف و رحمت الهی به تو این بود که نرمخو و مهربان بودی. اگر بد اخلاق و تندخو بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند. یا در تحمل و برخورد با آنان اصل عفو را مبنا قرار میدهد: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ». (اعراف: ۱۹۹). (به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکىها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنها ستیزه مکن)!
🔻در مقبوله عمر بن حنظله درباره عدم تحمل و آسانگیری به موالیان یادآوری میکند: «یَا عُمَرُ لَا تَحْمِلُوا عَلَى شِیعَتِنَا وَ ارْفُقُوا بِهِمْ فَإِنَّ النَّاسَ لَا یَحْتَمِلُونَ مَا تَحْمِلُونَ». شما واجبات و مستحبات را به جا میآورید ولی این اعمال را به آنها تحمیل نکنید. بلکه به جای تحمیل، اسباب اجراپذیری آن را تسهیل کنید تا جامعه آن را به آرامی به بپذیرد. لذا در روایات، تقابل رفق و عُنف (خشونت) دیده میشود. در روایتی از امام محمدباقر(ع) آمده: «إنّ َاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ و َیُعْطِی عَلَی الرِّفْقِ مَا لَایُعْطِی عَلَی الْعُنْف؛ خداوند اهل رفق است و رفق را دوست دارد. و آنچه در ازای رفق عطا میکند در ازای عنف عطا نمیکند.
🏷از مصادیق مهم این قاعده عفو در اسلام رحمانی در شیوه حکمرانی و کیفر خطاها است. در این زمینه بسیاری از فقهای امامیه، از قدیم و جدید، بویژه فقهای قریب به زمان ائمه (ع)، در موارد متعددی در کتب فقهی خود روایت درء را مبنای استنباط قرار داده، بر طبق آن فتوی صادر کرده و به آن عمل نمودهاند. این قاعده مبنای روایتی نبوی است که از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: « إن الإمامَ لَأنْ یُخْطِئَ فی العَفوِ خَیرٌ مِن أنْ یُخْطئَ فی العُقوبَهِ »، (اگر حاکم از روی خطا و”شبهه” عفو کند، بهتر و سودمند تر از آن است که به خطا کیفر دهد. و این سخن پیامبر منبع الهامی برای حکومتهای عادل شد با این عنوان و قاعده “ترجیح تقدم اشتباه در عفو به اشتباه در کیفر” در فقه جزایی اسلام.
🔻 «ادْرَؤوا الحُدودَ عنِ المسلِمینَ ما اسْتَطَعْتُم ، فإنْ وَجَدتُم للمسلِمِ مَخْرَجا فَخَلّوا سبیلَهُ ؛ فإنَّ الإمامَ لَأنْ یُخْطِئَ فی العَفوِ خَیرٌ مِن أنْ یُخْطئَ فی العُقوبَهِ». . برخی از فقها تعابیری درباره این روایات دارند که بر اطمینان انسان میافزاید. به عنوان نمونه، مرحوم صاحب ریاض در این باره میگوید: «و الاولی التمسک بعصمه الدم الا فی موضع الیقین عملا بالنص المتواتر بدفع الحد بالشبهات.» .
🏷در روایتی دیگر همین روحیه عفو خویشتنداری و ترویج احسان را نشان میدهد روایتی است از امام صادق علیه السلام: «یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ؛ مردم، بیشتر از آنکه با عمر خود زندگى کنند، با احسان و نیکوکارى خود زندگى مىکنند و بیشتر از آنکه با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود مىمیرند. مفهوم این سخن در حوزه اجتماعی این است که رفتار کریمانه حکومت¬ها، باعث دوام آنها و مرگ آنان به خاطر سختگیری و شدت عقوبت آنان میشود. سعدی در این باره میگوید: ظالم برفت و قاعدۀ زشت از او بماند عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
🌐/channel/majmaqomh
💢 مناظرهای مفید، با معمایی حلنشده 💢
✍️#سید_حمید_حسینی
مناظرهٔ استادان گرامی آقایان علیدوست و سروش با موضوع «شریعت و عقلانیت، فقه و عرف» که به همت azadsocial">رسانهٔ وزین «آزاد» برگزار شد، رویداد مهم و مبارکی بود که استمرار و گسترش آن میان جریانهای گوناگون فکری میتواند فواید و نتایج ارزشمندی را برای رشد علمی و فرهنگی جامعه در بر داشته باشد.
اگرچه در این گفتگو همچون اغلب مناظرهها کسی از موضع خود کوتاه نیامد، ولی فرصتی ارزشمند در اختیار بینندگان قرار گرفت تا در فضایی باز، ولی مؤدبانه، لایههای عمیقتری از دغدغههای فکری خود را از دو زاویهٔ متفاوت مشاهده کنند و از نگاه مرسوم و یکسویه فاصله بگیرند.
در این سه جلسه نکات مهمی مطرح شد، ولی اساسیترین آنها بررسی نقش عقل در دگرگونسازی فتاوای فقهی بود که اگر تکلیف آن مشخص شود، سایر مباحثی که به آن پرداخته شد نیز به نتیجه خواهد رسید. با این حال، بهنظر میرسد هیچیک از این دو بزرگوار، موفق به صورتبندی دقیقی از مسئله نشد و راه حلی کارآمد برای کاهش فاصلهٔ روزافزون فقه رایج از اخلاق و عقلانیت متعارف ارائه نکرد.
دکتر سروش بهدرستی بر این نکته تأکید داشت که اگر قرار است عقل و عرف را معتبر بشمارید، نمیتوانید برای آن حد و مرز تعیین کنید و صرفاً بخشهایی را که با متون و باورهای قبلی شما سازگار باشد بپذیرید؛ لذا معتقد بود با وارد شدن عقل، چیزی جز اندکی از احکام عبادی برای فقه باقی نمیماند و بر همین اساس، قبض و کوچکسازی این دانش را لازم میدانست.
از سوی دیگر، آیة الله علیدوست بهدرستی بر ضرورت پایبندی به دستورات متعدد و صریح قرآن و سنت در موضوعات گوناگون پای میفشرد و القای تقابل میان عقل و شرع را روشی نادرست میدانست که ریشه در بیتوجهی به تفاوت نقل با شرع دارد. وی ضمن پذیرش برخی نارساییها در فقه رایج، معتقد بود این دانش ظرفیتی عظیم برای اصلاح و بسط تدریجی دارد و اکنون نیز فقها اگر بر پایهٔ مبانی علمی حکمی را خلاف اخلاق و مصلحت تشخیص دهند در آن تجدید نظر میکنند.اما مشکل اینجاست که با این روش، برخلاف تأکید چند بارهٔ جناب علیدوست بر ضرورت تکیه بر حکم «عاقلان» از آن جهت که عاقلاند، آنچه در عمل محقق میشود، ملاک قرار گرفتن مذاق و سلیقهٔ «فقیهان» است و همین نکته هر روز فاصلهٔ فقه رایج را با اخلاق متعارف، بیشتر و بیشتر میکند. توصیهٔ جناب سروش نیز بهجای حل مشکل، نوعی پاک کردن صورت مسئله است که در نهایت، نه فقط از فقه، بلکه از دین و شریعت، چیزی باقی نخواهد گذاشت.
بهنظر میرسد با صورتبندی دقیقتر مسئله میتوان به راه حل بهتری دست یافت. اگر آنگونه که قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) به ما آموختهاند، عقل و وجدان بشری را همچون پیامبران، فرستاده و بیانگر حکم خدا بدانیم، ولی این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که در شرایط فعلی هم از دسترسی قطعی به سنت پیشوایان دین محروم ماندهایم و هم ممکن است در تشخیص حکم عقل اشتباه کنیم، روشی متفاوت را بر خواهیم گزید که نه به نفی آموزههای شریعت میانجامد و نه فهم گروهی خاص را ملاک عقلانیت قرار میدهد.در این شیوه، با عقل متعارف بشری همانگونه برخورد خواهیم کرد که با متون نقلشده از پیشوایان مواجه میشویم؛ یعنی همانقدر که احتمال میدهیم عرف و برداشت یک جامعه از اخلاق و عقلانیت حقیقی فاصله پیدا کرده باشد، دربارهٔ درستی گزارش و فهم هر یک از متون دینی نیز چنین احتمالی را در نظر میگیریم؛ لذا حکم خدا یا روش درست زندگی را فقط در متون و برداشت گذشتگان یا تنها در اخلاق متعارف امروزیان جستجو نمیکنیم و برای نزدیک شدن به حقیقت، از مجموع این حکایتگران ظنی بهره میگیریم.
#اختصاصی
#مقاله_امروز
🔰فرهنگستانِ سلفیگری
✍نویسنده:#محمدصادق_پورابراهیم_اهوازی
مقدمه
🔖سلفیون آنقدرها هم که فکر میکنیم دور از ما زندگی نمیکنند و لزوماً در بیابانها و اردوگاههای جهادی به سر نمیبرند. گاهی برخی از آنان در لابلای خلایق و شهروندان و در شهر و مدنیت مدرن میگردند و از مواهب آن بهرهمند میشوند و همزمان علیه آن موضع میگیرند. اغلب ما وقتی نام سلفیون به گوشمان میرسد؛ سریعاً یاد عملیات انتحاری میافتیم و از این نکته غافل هستیم که در بعضی اوقات، واکنش برخی از آنان به پویایی، سرزندگی و حیات جاری شهر، انتحار نیست بلکه تئوریزه کردن غیریتسازی با شهر و شهروندی، و مدنیت و مدرنیته است.
🔖براین اساس، نوشتار حاضر درصدد است تا جریانی از سلفیون را معرفی کند که با انتحار و خشونت فیزیکی میانهای ندارد اما تفکر و نظام فکریای که تئوریزه و ترویج میکند این ظرفیت را دارد که نهایتاً به تکفیر و خشونت فکری منتهی شود هر چند که در ظاهر چنین ادعایی نداشته باشد. جریان مذکور، فرهنگستان علوم اسلامی نام دارد. فرهنگستان را سیدمنیرالدین حسینی شیرازی بنیان نهاد. پس از او، شاگردش، سیدمحمدمهدی میرباقری ریاست فرهنگستان را برعهده گرفت. نوشته حاضر میکوشد تا مخاطبان را با نگاه فرهنگستان به مدرنیته، و علم دینی آشنا کرده و ظرفیت سلفیگری را در آن برملا سازد.
🌐پیوند به متن کامل مقاله در سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
/channel/majmaqomh
📚 #کتاب_امروز
📘عنوان :خدای سلفیه: بررسی و نقد آرای سلفیه درباره توحید از دیدگاه قرآن، سنت و برهان
📝نویسنده: #علیالله_بداشتی
📍ناشر: کتاب طه (موسسه فرهنگی طه)
🔖با توجه به نقش زیربنایی توحید، در اندیشه و عمل آدمی، نه تنها غیرمسلمانان بلکه بسیاری از مسلمانان؛ نیز حق توحید را به جا نیاورده و دچار لغزش های فکری و عملی گشتند. گروهی دریافت های عقلی را اصل قرار داده و گروه دیگر به ظواهر نقل متمسک شده اند. تلاش نویسنده در این کتاب بر این بوده است تا از میان اندیشه ها، دیدگاه سلفیه را که تأکید ویژه ای بر توحید و درستی برداشت های خود، از آن دارد؛ مورد نقد و بررسی قرار دهد. علی الله بداشتی دکترای تخصصی خود را در رشته فلسفه و کلام؛ از دانشگاه تهران؛ با رساله «نقد آراء سلفیه در توحید و نبوت» در سال ۱۳۸۲ به پایان رساند. او در این کتاب به آرای سلفیه درباره توحید پرداخته سپس از دیدگاه قرآن، سنت و برهان عقلانی آنها را نقد می کند.
🔖علی الله بداشتی تلاش دارد به تبیین تصور سلفیه از ذات الهی، منظور سلفیه از توحید، تصور سلفیه از اسماء و صفات الهی، و در نهایت تأثیر اینگونه نگرش به توحید در منش اخلاقی و روش عملی و اجتماعی ایشان بپردازد و به صورت مستدل و با استفاده از محکمات قرآن و روایات معتبر روش آنها را نقد نموده و تعارضات آنها را آشکار سازد. در بخشی از کتاب آمده است: «ابن تیمیه تدبر و تعقل را می پذیرد، اما به لوازم آن ملتزم نیست، چنانکه علوم عقلی اعم از منطق، فلسفه و کلام را، که ابتنای عقل دارند، رد می کند و مشتغلان به آنها را اهل حشو و باطل می داند.»
🔖مؤلف بعد از بررسی آرای سلفیه؛ درباره توحید و تبیین تناقضات به این نتیجه رسیده است که سلفیه چون معرفت عقلی مسائل ماورای طبیعی به خصوص خدا و اسماء و صفاتش را متعذّر، بلکه ناممکن می دانند، به معرفت نقلی و آن هم به ظاهرگرایی در قرآن و سنت و تبعیت از آرای سلف روی آورده اند و خود را از تأمل و تفکر در آیات الهی معاف داشته و به تقلید فکری از سلف بسنده کرده اند. حال آنکه خدای سبحان بارها در قرآن به تعقل و تدبّر در آیاتش امر کرده است. از همین رو اندیشه های سلفیه در باب توحید را بررسی و نقد می کند و مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی سلفیه را مورد ارزیابی قرار می دهد و در نهایت به بررسی تأثیر این نوع نگرش به توحید در منش اخلاقی و روش عملی و اجتماعی آنان می پردازد.
🔖ویژگی ممتاز کتاب این است که در عین استحکام با قلمی ساده و روان و در سیری منطقی به بیان مطالب و نقد این دیدگاه ها پرداخته است. نویسنده پس از ورود به بحث اصلی، مدخلی در شناخت سلفیه گشوده تا کسانی را که با این نحله فکری کمتر آشنا هستند با مفهوم سلفی بودن و تاریخچه پیدایش و رهبران فکری آنان آشنا کند. در فصل اول کتاب آمده است: «روزی مردی در درس محمد بن عبدالوهاب حاضر نشد. شیخ امر کرد او را آوردند. گفت چرا در درس حاضر نشدی؟ مرد خواست عذری بیاورد. شیخ گفت: برای قبول توبه ات یا باید ریشت را بتراشی و یا صد دینار طلا جریمه بدهی. مرد راضی شد صد دینار طلا را بپردازد تا از تراشیدن ریش که شرعاً و عرفاً قبیح بود؛ معاف شود. اکنون باید پرسید که چگونه محمد بن عبدالوهاب به خود اجازه داد به کاری خلاف شرع و عرف امر نماید؟»
🔖مقدمه کتاب نیز به قلم حجتالاسلام آقای دکتر احمد عابدی به بحث از تناقضات آشکار درباره ظواهر قرآن از دیدگاه سلفیه می پردازد. الله بداشتی پیش از این کتابی با عنوان «شناخت سلفیه: معناشناسی، تاریخچه پیدایش و تحولات آن» نوشته و در آن معنای سلفیه و تعریف سلفیه را از دیدگاه موافقان و مخالفان مورد بررسی و نقد قرار داده است اما در کتاب خدای سلفیّه به صورت جزئی تر و تخصصی تر، آرای سلفیه بررسی می شود.
🔸کتاب حاضر به جهت نگارش روان و شیوه منطقی و بررسی علمی می تواند در رشته های کلامی حوزه و دانشگاه به عنوان منبع استفاده گردد.چاپ نخست کتاب در سال ۱۳۹۳ در ۳۸۴ صفحه توسط انتشارات طه روانه بازار شده است./م: الف کتاب/
🌐/channel/majmaqomh
امام علی (ع):
أيُّها الناسُ ، إنّ آدمَ لَم يَلِدْ عَبدا و لا أمَةً ، وإنّ النّاسَ كلَّهُم أحْرارٌ.
اى مردم ! آدم نه بنده اى زاييد و نه كنيزى، مردم همه آزادند .
_نهج السعادة : 1/198
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین"
حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
🎧#پوشه_شنیداری
🟠جلسه «سوم» مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست
شریعت و عقلانیت: فقه و عرف
+جلسه اول
+جلسه دوم
🌐/channel/majmaqomh
🎧#پوشه_شنیداری
🟢ميراث حديث شيعه: عصر امامان باقر و صادق (ع)
🎙#حسن_انصاری
📍جلسه هفتم: در این جلسه از این موضوعات بحث شد:
✔️ ۱) نزاع دو سنت شفاهی و کتبی در تدوین حدیث و فقه در اسلام
✔️۲) قدرت فقهی چگونه به عنوان قدرتی مدنی در برابر نهاد قدرت سیاسی در اسلام شکل گرفت و تأثيرش در روند تدوین فقه و حدیث چه بود؟
✔️۳) بحث حجیت در سده دوم در چه بافتار سیاسی و دینی شکل گرفت؟ و مقایسه ای میان نظریه امامیه در این زمینه و اهل سنت
✔️۴) بحث از فقه واقفه و مقايسه آن با فقه اماميه قطعيه
✔️۵) اصحاب اجماع در اماميه و مرجعيت فقهی آنان
✔️ ۶) دنباله بحث از انواع ادبی تدوین حدیث و فقه در مذهب مالکی و مقایسه آن با مکتب امامی
(۱۷ نوامبر، ۲۰۲۴)
@azbarresihayetarikhi
🌐/channel/majmaqomh
امام علی (ع):
...الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ
پیروزی از راه شرّ، شکست است.
_نهج البلاغه_حکمت ۳۲۷
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین"
حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
🔰سیاست برابری
📍#رضا_امیدی
📎این فایل متن گفتگوی حسین هوشمند (پژوهشگر فلسفۀ سیاسی دانشگاه سایمون فریزر) و جواد حیدری (عضو هیئتعلمی دانشگاه شاهد) دربارۀ کتاب «چرا نابرابری معضلآفرین است؟» نوشتۀ اسکنلن؛ فیلسوف آمریکایی، است که در دیماه ۱۴۰۱ در روزنامۀ فرهیختگان منتشر شده است. در این گفتگو از منظر فلسفه و اندیشۀ سیاسی ضمن ارائۀ یک صورتبندی از نظریههای برابری، بهویژه با تمرکز بر بحثهای تامس اسکنلن و جان رالز تلاش شده برخی رخدادهای سیاسی نظیر اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر نیز از این منظر تحلیل شود.
🔸کتاب اسکنلن با ترجمۀ نرگس سلحشور و مقدمۀ مصطفی ملکیان و جواد حیدری در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات مولانا منتشر شده است.
🌐/channel/majmaqomh
#کتاب_امروز
📓ساکن سرزمین اخلاق (سه جلدی)
📝نویسنده: #راس_شیفر_لندو
📍سرپرست مترجمان: #میثم_غلامی
🔖کتاب «ساکن سرزمین اخلاق» با زیرعنوان «نظریه های اخلاقی» نوشته راس شیفر-لندو منبع جامعی است که برای تدریس دورههای اخلاق و مسائل اخلاقی معاصر طراحی شده است و در فارسی در سه جلد به ترجمۀ مترجمان مختلف، منتشر شده است. کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است. بخش اول بر استدلال اخلاقی تمرکز دارد که مبانی نظریه اخلاقی فراهم میکند. بخش دوم به مسائل اخلاقی معاصر میپردازد و مفاهیم نظری را در مسائل دنیای واقعی به کار میگیرد. این ساختار به دانش جویان اجازه میدهد که ابتدا اصول اخلاق را درک کنند و سپس ببینند که چگونه این اصول در زمینههای مختلف اعمال میشوند.
🔖بخش اول؛ نظریههای اخلاقی: بخش اول کتاب دانشآموزان و دانشجویان را با مبانی نظریههای اخلاقی آشنا میکند. این بخش نظریههای اخلاقی کلیدی، از جمله فایدهگرایی، دیونتولوژی، اخلاق فضیلت، و نظریه قرارداد اجتماعی را پوشش میدهد. نویسنده این نظریهها را به شیوهای واضح و قابلفهم توضیح میدهد و ایدههای پیچیده را برای دانش جویان تازه کار قابل درک میکند. به دلیل همین سبک روان نوشتار، کتاب میتواند مورد استفادۀ مخاطبین عمومی نیز قرار گیرد.
🔖بخش دوم؛ مسائل اخلاقی معاصر: بخش دوم کتاب به بررسی طیفی از مسائل اخلاقی معاصر میپردازد. این موضوعات شامل سقط جنین، اتانازی، حقوق حیوانات، اخلاق زیست محیطی و عدالت اجتماعی است. در ترجمۀ فارسی، جلد اول مربوط به نظریههای اخلاقی و مجلدات دوم و سوم مربوط به مسائل اخلاقی معاصر است.
🔖قابل ذکر است که این کتاب شامل مجموعهای جامع و متعادل از خوانشها از منابع کلاسیک و معاصر است. این تنوع دیدگاهها تضمین میکند که دانشجویان و دانشآموزان در معرض طیف وسیعی از دیدگاهها قرار گیرند و درک عمیقتری از مسائل اخلاقی مورد بحث به چنگ آورند. در پایان، این کتاب یک منبع ایدهآل برای دروس مقدماتی اخلاق در نظر گرفته میشود که هم مبانی نظری و هم کاربردهای عملی اخلاق را برای خوانندگان روشن و آشکار میگرداند.
🔸چاپ نخست این کتاب در اردیبهشتماه ۱۴۰۳، به همت حلقۀ مترجمان امین در خانۀ اخلاقپژوهان جوان و با همکاری انتشارات امیرکبیر، در سه جلد روانه بازار نشر شد.
🌐/channel/majmaqomh
#تازههای_نشر
🔰کتاب «فلسفه سیاسی علامه طباطبایی»
📝 اثر #احمدرضا_یزدانی مقدم
🔖کتاب «فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» اثر احمدرضا یزدانی مقدم است که در پژوهشکده علوم اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه در ۴۱۰ صفحه به چاپ رسید.
🔖فلسفه سیاسی علامه طباطبایی، بر پایه نظام فلسفی وی، با تفسیر ویژهای از انسان و آگاهی و حرکت ارادی و اجتماعی بودن انسان آغاز میشود. انسان برای حرکت استکمالی از ادراکات اعتباری بهره میبرد. از جمله ادراکات اعتباری، حُکم به استخدام دیگر موجودات است. این حُکم، در روابط انسان ها، تعدیل استخدام و استخدام متقابل و حُکم به عدالت اجتماعی و زندگی اجتماعی را در پی دارد. با زندگی اجتماعی، مُلک و فرمانروایی پدید میآید که از آنِ آفرینندگان آن یعنی آحاد اجتماع است.
🔖 حکومت در اسلام حکومت اجتماعی دینی است. ویژگی برجسته این حکومت، مساوات و همیاری اجتماعی است. این حکومت احکام اسلام را اجرا میکند، فهم اسلام و قرآن با تفکر و اجتهاد اجتماعی در اسلام و تدبّر و پژوهش اجتماعی در قرآن حاصل میشود. حکومت، در غیر احکام ثابت، با شورا و با لحاظ مصلحت مردم تصمیم میگیرد و عمل میکند.
🔻ساختار اثر
🔖این کتاب در دو بخش تالیف شده است؛ بخش اول با عنوان «نظام فلسفی علامه طباطبایی» به بررسی معرفت شناسی، هستی شناسی، خداشناسی و انسان شناسی اختصاص دارد.
🔖دومین و آخرین بخش از این کتاب با عنوان «فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» انسان شناسی فلسفه سیاسی، وضع طبیعی و قرارداد اجتماعی و عدالت اجتماعی را بیان کرده و حکومت و قانون را به نگارش درآورده است.
🌐/channel/majmaqomh
#اطلاعرسانی
♻️مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر (۱۰)
♻️گستره زمانی و مکانی حیاتبخشی قصاص
📍از سلسله جلسات دینداری قرآنی-برهانی و مخالفان آن
🎙 با ارائه دکتر #عبدالرحیم_سلیمانی (جلسه ۷۵)
⏱زمان: یکشنبه، ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🏛مکان:قم، خیابان صفائیه کوچه ۳۹، پلاک ۳۹. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
#دینداری_قرآنی_برهانی
#مجازاتهای_اسلامی_و_حقوق_بشر
@soleimanisaa
🆔/channel/majmaqomh
🔰در تعارض میان زندگی و دینداری
📝سید_حمید_موسویان
🔖دین در صورتی همراهی انسانها را بر میانگیزد و در جان و دل آنها مینشیند که با فطرت او هماهنگ باشد. (فطرۀ الله التی فطر الناس علیها. روم/ 30) دینی که همواره نهی کند و از همه انسانها بخواهد سراغ زهد بروند و به جاذبههای دنیا نه بگویند با فطرت انسانی سازگار نیست. دینی که زندگی را چنان محدود کند که تا فرد تکان میخورد به دیوارههای دین برخورد نماید با فطرت همسان نیست.
🔖به نظر میرسد سالهاست برخی متولیان دین، پایشان را از گلیم خودشان درازتر کردهاند و به اموری که نباید وارد شوند ورود کردهاند که امروز با این تعارض مواجهیم. دینی به جامعه عرضه شده است که به راه رفتن مردم، لباس پوشیدن آنها، شادی کردنشان و ... کار دارد و میخواهد مردم را به بهشت ببرد ولو با زور.
🔖دین، زندگی را زیباتر میکند نه اینکه زیباییها را از زندگی بزداید. دین، از انسان نمیخواهد زندگیاش را به هم بریزد بلکه از او میخواهد نگاهش را به زندگی تغییر دهد تا از همان زندگی که میکرد لذت و بهره بیشتر و با کیفیتتری ببرد. دین فقط برای آخرت نیست بلکه دنیای انسان را هم زیبا میکند؛ البته «بشرطها و شروطها». دینی چنین است که به زندگی آری بگوید، زیبایی را تحسین نماید و لذت را خواهان باشد؛ نه دینی که همه اینها را به آخرت، حواله میدهد.
📍جهت مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید
/channel/majmaqomh