matnpajoohi | Unsorted

Telegram-канал matnpajoohi - هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

647

Subscribe to a channel

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

یکی از عجیب‌ترین و البته مهم‌ترین داستان‌های کوتاه جهان، داستانی است به نام Boule de suif نوشته گی‌دو موپاسانِ فرانسوی که در فارسی به تُپُلی ترجمه شده است. تُپُلی روایتِ اولویتِ غریزه بقا و پیشی گرفتنِ آن از تمام اخلاقیات ساخته بشر در مواقعی است که منافع و امنیتِ آدمیزاد به خطر می‌افتند. داستان در خلال یکی از جنگ‌های پروس ( آلمان ) و فرانسه در قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد. ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای اشغالگر پروس تصمیم می‌گیرند سوار یک کالسکه شوند. یک فاحشه که نام اصلی او Elisabeth Rousset است، یک کُنتِ، یک زوج مغازه دار از طبقه متوسط، یک کارخانه دار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ جمهوری خواه، دو زنِ راهبه و چند بورژوای دیگر که سبب می‌شوند کالسکه یک جهان کوچک از جامعه فرانسه را تشکیل بدهد...

الیزابت که برخلاف باقی مهمان‌ها شخصیتی رُک و غیر نمایشی دارد نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش می‌دهد و نه محافظه‌ کار و محاسبه گر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه گرسنگی را سرکوب می‌کنند و آذوقه هایشان را رو نمی‌کنند، تُپُلی ( الیزابت ) سبد غدایش را باز می‌کند و به بقیه هم تعارف می‌کند... مهمان‌ها که در بدو ورود و به دلیل دانستنِ شغلِ تُپلی با اکراه و انزجار به او نگاه می‌گردند و از همسفر بودن با او احساس حقارت می‌کردند دست رد به غذاهای خوشمزه تُپُلی نمی‌زنند... در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مه گرفتگی وارد نواحی تحت اشغال آلمانی‌ها می‌شود و اعضای کالسکه که به یک مسافرخانه مراجعه می‌کنند متوجه حضور نظامیان پروس در آنجا می‌شوند... افسر آلمانی تمام اعضای کالسکه را در مسافرخانه بازداشت می‌کند و پس از دو روز که فرانسوی‌ها جویای دلیل می‌شوند افسر آلمانی به آنها می‌گوید شرط آزادی شان این است که تُپلی بپذیرد یک شب با او بخوابد...

فرانسوی‌ها که ابتدا از شنیدن این درخواستِ بی‌شرمانه خشمگین شده بودند، رفته رفته از غرور و مقاوت الیزابت برای نخوابیدن با افسر آلمانی به ستوه می‌آیند. موپاسان در این داستان به طرز شگفت انگیزی وابسته بودنِ اخلاق به شرایط را نشان می‌دهد... تمام کسانی که تا چند ساعت پیش فاحشه‌گی را زشت می‌دانستند و لافِ مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن می‌زدند، همه دست به یکی می‌کنند تا تُپُلی را وادار به قحبگی کنند... روشنفکر و ثروتمند و راهبه و تاجر، از توجیهات مذهبی تا تئوری‌های سیاسی و تجاری استفاده می‌کنند تا دختر بی‌نوا از غرورِ شخصی و حسّ میهن پرستی خودش دست بردارد... صحنه‌های پایانیِ داستان یک تراژدی محض است. تُپُلی برخلاف غرور و خواست قلبی برای خیر جمعی با افسر آلمانی خوابیده، کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تُپُلی دیوثی کرده‌اند حالا آذوقه‌هایشان را در آورده‌اند و می‌خورند. تُپُلی گرسنه و غمگین در گوشه کالسکه نشسته است و به جماعتی نگاه می‌کند که دوباره بر سر میهن و غرور و آزادی و خدا و پاکدامنی دارند حرف می‌زنند. هیچکس به الیزابت نگاه نمی‌کند ولی گی دو موپاسان او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه می‌کند. دختری مهربان و پاک که بین فاحشه‌های واقعی نشسته است...


https://www.instagram.com/p/DBfr-ToxRsk/?igsh=MW96Njc5M3pmbGd0bw==

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس
نزار قبانی

ترجمه احمد پوری


۱
او می‌دانست مرا خواهند کشت
و من می‌دانستم او کشته خواهد شد
هر دو پیشگویی درست در آمد
او، چون پروانه‌ای
بر ویرانه‌های عصر جهالت افتاد
و من در میان دندان‌های عصری که
شعر را
چشمان زن را
و گل سرخ آزادی را می‌بلعد
در هم شکستم.


۲
می‌دانستم او کشته خواهد شد
او زیبا بود در عصر زشتی‌ها
زلال در عصر پلشتی‌ها
انسان در عصر آدمکشان
لعلی نایاب بود
میان تلی از خزف
زنی بود اصیل
میان انبوهی از زنان مصنوعی.


۳
می‌دانستم او کشته خواهد شد
زیرا چشمان او روشن بود چون دو رود یاقوت
موهایش دراز بود چون شب‌های بغداد
این سرزمین
این همه سبزی را
نقش هزاران نخل را
در چشمان بلقیس
تاب نیاورد.


۴
می‌دانستم او کشته خواهد شد
زیرا جهت‌نمای غرور او
بزرگ‌تر از جهت‌نمای شبه جزیره بود
شکوه او نگذاشت
در عصر انحطاط زندگی کند
روح رخشان او نگذاشت
در تاریکی سر کند.


۵
غرور رفیع او
دنیا را برایش کوچک کرده بود
به این سبب چمدانش را بست
و آهسته بر نوک انگشتان پا
بی هیچ کلامی
آن را ترک گفت ...


۶
هراسی از این نداشت
که سرزمین مادریش او را بکشد
هراس او این بود
که سرزمین مادریش خود را بکشد.


۷
چون ابری بارورِ شعر
بر دفترهای من بارید
شراب ... عسل ... و پرستو را
یاقوت سرخ را.
و بر احساس من پاشید
بادبان‌ها را ... پرندگان را
شب‌های پر از یاس را.
پس از رفتنش
عصر آب به پایان رسید
و عصر تشنگی آغاز شد.


۸
همیشه احساس می‌کردم
در حال رفتن است
در چشم‌هایش همواره بادبان‌هایی بود
آماده‌ی عزیمت
بر پلک‌های او
هواپیمایی در حرکت
برای اوج گرفتن.

در کیف دستی او _ از نخستین روز پیوندمان _
پاسپورتی بود ... بلیت هواپیمایی
و ویزاهایی برای ورود
به سرزمین‌هایی که هرگز ندیده بود
زمانی از او پرسیدم
این همه کاغذپاره‌ها را
چرا در کیف داری؟
گفت:
وعده‌ی دیداری دارم با رنگین‌کمان.


۹
پس از این که کیف او را
از میان ویرانه‌ها به دستم دادند
و من پاسپورت او را
بلیت هواپیمایش را
ویزاهایش را دیدم
دریافتم که با بلقیس الراوی پیوند نبسته بودم
من همسر یک رنگین‌کمان بودم ...


۱۰
وقتی زنی زیبا می‌میرد
زمین تعادل خود را از دست می‌دهد
ماه صد سال عزای عمومی اعلام می‌کند
و شعر بیکار می‌شود.


۱۱
بلقیس الراوی
بلقیس الراوی
بلقیس الراوی
آهنگ نام او را دوست داشتم
بارها زیر زبان می‌نواختمش
نام من در کنار نام او
به وحشتم می‌انداخت
چون وحشت از گِل کردن دریاچه‌ای زلال
ناساز کردن سمفونی زیبا.


۱۲
این زن نباید بیشتر می‌زیست
خود نیز این را نمی‌خواست
او چون شعله‌ی شمع بود و فانوس
و چون لحظات شاعرانه
که پیش از آخرین سطر
به انفجار می‌رسد ...


📚 در بندر آبی چشمانت...
گزینه شعرهای عاشقانه
نزار قبانی
ترجمه احمد پوری
نشر چشمه، صص۵۱-۵۶.
@samanstories1

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

● ادبیات و کتاب

🔘 درگذشت و خاکسپاری فرزین غفوری در سکوت خبری

🔘 فرزین غفوری، نویسنده ، پژوهشگر و عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ۵۰ سالگی از دنیا رفت و ۸ آبان به خاک سپرده شد.

علی یاری، مدیر روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با تأیید این خبر به ایسنا گفت: مرحوم غفوری دچار عارضه قلبی شده و تحت عمل آنژیو قرار گرفت. بعد از عمل هم حالش خوب بود اما متأسفانه روز یکشنبه، ششم آبان از دنیا رفت و روز گذشته نیز در بهشت‌زهرا تهران به خاک سپرده شد.

محمدجعفر یاحقی، شاهنامه‌پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی در سوگ‌نامه‌ای برای فرزین غفوری که هشتم آبان با عنوان «جوان بود و از گوهر نامدار» نوشته است: هنوز داشت می‌بالید و به تولید انبوه نرسیده بود، هنوز داشت برای پژوهش‌های بزرگتر آماده می‌شد که یک روز یعنی همین امروز صبح دیدم یارانش درفرهنگستان سیاه‌پوش برای بدرقۀ آخرینش آماده می‌شوند. فرزین غفوری حسابی پای در راه پژوهش نهاده و به تاریخ ساسانیان دل داده بود. موشکافانه از لابلای شاهنامه آگاهی‌های ناب و نفیس تاریخی را به در می‌کشید و بر تاقچه مطالعات ادبی-تاریخی می‌نهاد، که جای چنین کاری خالی بود و حالا که او هم – چه بی هنگام- به خیل رفتگان پیوست، چه کسی این راه نرفته را دنبال خواهد کرد؟ فکر نمی‌شد که به این زودی قلم را با خود به دل خاک بسپارد و همه تشنگان فرهنگ و ادب را به انتظار بگذارد!

نفرین به مرگ که گاهی چه بی‌هوا به سراغ زندگانی می‌آید که هنوز وام خود را به زندگی نتوخته‌اند!

به فرهنگستان و همه سیاه‌پوشان امروز صبح: همکاران و اعضای خانوداه و دوستدارانش، که دیگر چهرۀ خندان و جوینده او را نخواهند دید، از بن دندان اندوهباد می‌گویم:

بنشینم و صبر پیش گیرم…»

فرزین غفوری متولد سال ۱۳۵۳ در تهران بود. او کارشناسی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل را با طرح تحقیقی…

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

🍁 طالبان در دایکندی از آغاز جمع‌آوری کتاب‌های «ممنوعه» خبر دادند

ریاست اطلاعات و فرهنگ طالبان در ولایت دایکندی در خبرنامه‌ای گفته است کتاب‌هایی که «خلاف اصول و پالیسی (رژیم طالبان)» باشد جمع‌آوری می‌شوند.

© از: کانال روزنامه اطلاعات روز (۱۴۰۳/۸/۸)

#⃣ #کتاب #بنیادگرایی_دینی

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

‌💠تازه‌های نشر

🔹کورش بزرگ منتشر شد

🔹کتاب کورش بزرگ، مجموعه مقاله‌های همایش «کورش بزرگ» به کوشش علیرضا افشاری منتشر شد.

به گزارش ایران ورجاوند کتاب کورش بزرگ، مجموعه مقاله‌های همایش «کورش بزرگ» دربردارندۀ ۲۵ مقاله پژوهشی درباره کورش بزرگ است که به کوشش علیرضا افشاری توسط نشر شورآفرین منتشر شده است.

در سرآغاز این کتاب، علیرضا افشاری دربارۀ برگزاری کورش و همایش کورش بزرگ چنین نگاشته است: در این سال‌ها برای بسیاری از شخصیت‌ها و نیز مناسبت‌های فرهنگی و تاریخی کشور بر دستِ نهاد‌های علمی و شبه‌علمی همایش‌هایی گرفته شده است، اما برای مهم‌ترین شخصیت تاریخی کشورمان، که یک‌پارچگیِ حوزه‌ی فرهنگی و تمدنی‌مان و شکل‌گیریِ کشور دیرپای‌مان ایران را مدیون تلاش‌های هدف‌مند و به‌ویژه انسان‌سازِ او هستیم، تا کنون همایشی علمی برپا نشده بود. این سبب شد تا بارِ چنین حرکتی بر دوشِ سازمانی مردم‌نهاد که، بیش‌تر، کار‌هایی ترویجی در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران انجام می‌دهد قرار گیرد.

فتوحات کورش در آسیای کوچک: تصرف لیدی و ایونی نوشتۀ علی نوری
و مهرداد قدرت‌دیزجی؛ ناهماهنگی گاهنگار تاریخی خاندان کورش بزرگ در منابع؛ آری به
مدارا جهان می‌توان گرفت نوشتۀ فرشید خدادادیان؛ نگاه کورش به مذهب نوشتۀ زینب
اسدی؛ پوشاک زنان هخامنشی نوشتۀ هاشم همراهی و رقیه سلطانی؛ کورش هخامنشی میراث‌دار
سیاست‌های هوخشتره نوشتۀ حمدی کاویانی‌پویا و بررسی ریشه‌های مصری تاج کورش در
پاسارگاد و چرایی به‌کارگیری آن نوشتۀ کاوه متین و علیرضا افشاری شماری از مقاله‌های
این کتاب است.

همچنین گزارش پیش‌نشست‌های همایش کورش بزرگ دربردارندۀ پیش‌نشست
علوم سیاسی و ایران باستان با حضور داوود هرمیداس باوند؛ حمید احمدی و علی محمودی؛
پیش‌نشست جامعه‌شناسی و ایران باستان با حضور شروین وکیلی و آیت‌الله میرزایی؛
نشست کورش بزرگ و نیازهای ایران معاصر با حضور حکمت‌الله ملاصالحی و زاگرس زند
منتشر شده است.

درود به کورش سرودۀ ادیب برومند، صلح کورش سرودۀ محمد
نجاری، من بندهای برده‌داری را بریدم سرودۀ هما ارژنگی، سفیر صلح سرودۀ مهدی راضی
و…

🔹https://iranvarjavand.ir/?p=3070

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

نشرچشمه منتشرکرد:

داماهی چهارمین رمان مهدی افروزمنش است. او که با نوشتن داستان‌هایی از جنوب شهر تهران و توصیف فضاها و شخصیت‌های خاص و کمتر دیده شده در ادبیات ما نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت، در رمان تازه‌اش به سراغ تجربه‌ای نو رفته است؛ قصه‌ای از دل دریاهای جنوب. داستان پلیسی است که ناخواسته درگیر پرونده‌ی قتلی رازآلود می‌شود. دریا جنازه‌ی سوخته‌ای را پس می‌دهد که قابل شناسایی نیست، اما یک نفر خال‌کوبی روی تنش را تشخیص می‌دهد. این شروع ماجرای دلهره‌آور و مهیجی است در جزیره‌ای داغ و تبدار که مردمش هر روز با خوف و رجاء قایق به آب می‌اندازند. بومیان آموخته‌ی آب‌اند و خصم یا مهر دریا را از رنگ و بوی هوا و آن‌چه موج‌ها به ساحل پس می‌آورند احساس می‌کنند. فرزند دریا، داماهی را احترام می‌کنند و اگر نیاز باشد برایش قربانی می‌دهند. حالا غریبه‌ای پیدا شده که می‌خواهد جسد موج‌آورده را بررسی کند. سروان یونس ترانه، که به خاطر لج‌بازی و تمرد از دستورات مافوقش از تهران به این جزیره تبعید شده، در تلاش است تا با حل معمای این پرونده به جنگ با عقاید خرافی و باورهای عجیب مردم برود و قاتل واقعی را دستگیر کند.
@Bookcitycc

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#فرج_سرکوهی
(۱۱ آبان ۱۳۲۶ #شیراز)
نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال‌سیاسی.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

رونمایی از کتاب «در رکاب صبح» سرودهٔ فاطمه عارف‌نژاد، با حضور شاعران و منتقدان مطرح کشور

#در_رکاب_صبح
#فاطمه_عارف‌نژاد
#رونمایی
@shahrestanadab

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

‏عکس از Mohamad Reza Hajbabaee

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#جلال_ملکشا
(۲۸ اسفند ۱۳۳۰ #ملکشان علیا - ۱۰ آبان ۱۳۹۹ #سنندج)
شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و کنشگر سیاسی.
ملکشاه به دو زبان فارسی و کردی شعر می‌سرود.
نوشته‌های او به زبان‌های گوناگون برگردان شده‌اند.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#محمد_کلباسی
(۱۹ مهر ۱۳۲۲ - ۹ آبان ۱۴۰۲ #اصفهان)
داستان‌نویس.
مجموعه داستان او یکی از آثار این نویسنده است.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

.

بلوچ

۸ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

هر از گاهی خبرهایی ناگوار از بلوچستان می‌آید. در پی آن اهریمنان میدان تاخت‌وتاز را به روی خود گشاده می‌یابند و آواهای شوم سر می‌دهند.
بلوچ از روزگاران کهن یک تن از خانواده بزرگ ایران بوده، به روز شادی و به روز نبرد.

فردوسی از بلوچ چنین گزارش داده است:
چون کیخسرو برای نبرد بزرگ با افراسیاب تورانی سپاه آراست همه مردمان و قوم­‌ها به سپاهش پیوستند. یکی از آنان قوم­‌ بلوچ­ بود، که با فرمانده خود اشکش، از تخمه قباد، آماده جنگ شدند.


سپاهی ز گردان کوچ و بلوچ
سگالیده، جنگنده مانند قوچ
کس اندر جهان پشت ایشان ندید
برهنه، یک انگشت ایشان ندید
درفشی برآورده پیکرپلنگ
همی از درفشش ببارید جنگ
نگه کرد کیخسرو از پشت پیل
زده آن سپه را رده بر دو میل
پسند آمدش سخت، و کرد آفرین
بدان بخت بیدار و فرخ زمین.

- شاهنامه. داستان جنگ بزرگ کیخسرو.
 
بلوچ به روز جنگ، با درفش پلنگ­‌پیکر در سپاه ایران آماده کارزار بوده است. سراپا جامه نبرد پوشیده، چنان که بر اندازه یک انگشت از پیکرش، بی رزم‌جامه نماند.

فردوسی فرموده است که، کس اندر جهان پشت بلوچ را ندیده است.
این عضو دلاور و پاک‌زاد خانواده ایران ما.
به بلوچ می‌بالیم.
سربلندیم ازو.


/channel/dejnepesht4000

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

سنجش منابع تاریخی شاهنامه [در پادشاهی خسرو انوشیروان]
پژوهش و نگارش: فرزین غفوری

@mirasmaktoob
.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

نا گذرانِ دل است نوبت غم داشتن
در سوگ فرزین غفوری

@mirasmaktoob
.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
بغضی که برای هم‌قطار و دوست پنجاه‌ساله شکست.
[سالگشت خاموشی زنده‌یاد استاد مظاهر مصفّا]

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در آغاز جلسهٔ درس خود از استاد فقید دانشگاه تهران و شاعر و محقّق برجستهٔ روزگار ما دکتر مظاهر مصفا برای دانشجویان و علاقه‌مندان گفت:

▪️همهٔ حالات خصوصی او، خشمش، نفرتش، شادی‌هاش، غم‌هاش، اصیل و نجیب و ملّی بود.
خیلی سخت است برای من!...
دانشگاه تهران استاد بسیار برجسته و ممتاز و بی‌مانندی را از دست داد.
زبان فارسی شاعر بزرگ و تراز اولی را در نوع خود از دست داد.
حوزهٔ پژوهش‌‌های شعر فارسی و ادب فارسی محقّق بسیار بسیار برجسته‌ای را از دست داد.
و جوانمردی و آزادگی یکی از مصادیق اجلی و اتمّ خودش را با فقدان ایشان از دست داد.
باید برای بزرگداشت و تکریم او و معرفی فضیلت‌ها و ارزش‌های هنری او مجالسی در دانشگاه تهران تشکیل بشود و صاحب‌نظران هرکدام گوشه‌ای از چشم‌انداز‌ پهناور خلاقیّت او را بررسی کنند.
یادم آمد که در همین اتاق من با او چه حالات... واقعاً شاگردی من و استادی ایشان.
محمدرضا شفیعی کدکنی
سه‌شنبه، ۱۴ آبان ۱۳۹۸
دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران
#مظاهر_مصفا

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

جایزه حکیمی
یک جایزه‌ی ادبی داستانی

"جایزه‌ حکیمی" همین امروز به گوشم خورد و نام شادروان محمود حکیمی که با خاطرات کتابی بسیاری از ایرانیان پیوند دارد بر آنم داشت که در مورد آن بیشتر بدانم. جایزه را نویسنده‌ی جوان، خوش‌ذوق و آتیه‌دار آقای مسعود آذرباد تاسیس کرده است.

آقای نویسنده در مورد این جایزه که بیشتر به رشد و رویش دوستان نوقلم نظر دارد نوشته بود که:

«من توقع ندارم دیگران در اهمیتش مقاله و یادداشت بنویسند. توقع ندارم فلان موسسه و نهاد دولتی و حکومتی پا پیش بگذارد. این را من شروع کردم و از کمک همه دوستانی که بخواهند در این مسیر به ما کمک کنند، خوشحال می‌شوم.
شاید خیلی‌ از اهل ادبیات متوجه حضور این جشنواره نشوند. شاید هیچ‌وقت خبرش تیتر هیچ روزنامه‌ای نشود، شاید تعداد شرکت کنندگانش خیلی کم باشد اما من روی اخلاص آدم‌هایی که قرار است در این جشنواره شرکت کنند، حساب ویژه باز کرده‌ام.
در عکس‌های بعدی نکات مربوط به جشنواره را مفصل‌تر توضیح دادم. هشتگ #جایزه_حکیمی را اگر در کانال دنبال کنید، از باقی اخبارش هم باخبر می‌شوید.»

پست پرسش و پاسخ مربوط به این جایزه، هم نکات روشنگری داشت. به نظر فرصت خوبی است که دوستان نوقلمتان را خبر کنید تا خود را بیازمایند:


✅ چند پرسش و پاسخ
۱- آثار را در چه قالب و فرمتی بفرستیم؟
همه اثار ارسالی، اعم از داستان کوتاه و طرح رمان، در فایل وُرد و با قلم B Nazanin و با فونت ۱۴ ارسال شوند.

۲- آیا می‌توان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد؟
بله. می‌توان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد. در صورت برنده شدن، جایزه تقسیم خواهد شد.

۳- هنگام ارسال اثر، چه نکاتی را همراه با اثر بفرستیم؟
یک معرفی کوتاه شامل نام و نام خانودگی، سن، تحصیلات و شماره تماس در ابتدای داستانتان در هر فایل قرار دهید.

۴- برای آگاهی درباره موضوعات مسابقه نیاز به توضیح بیشتر دارم. درباره این موضوعات بیشتر توضیح می‌دهید؟
ان‌شاءالله تا ۱۰ آبان ماه، فایل‌هایی را در اختیار همه‌تان قرار می‌دهیم تا درباره جنبه‌های فرمی و محتوایی مسابقه آگاهی بیشتری پیدا کنید.

۵- آیا آثاری که در جشنواره‌های دیگر شرکت داده شده‌اند، می‌توانند در این مسابقه هم شرکت کنند؟
آثاری که در جشنواره‌های دیگر برگزیده شده باشند در این مسابقه شرکت داده نخواهند شد.

۶- سرانجام داستان‌های کوتاه و طرح‌های رمان بعد از پایان مسابقه چه می‌شود؟
آثار برگزیده در بخش داستان کوتاه به صورت یک کتاب مستقل منتشر می‌شود. طرح‌های رمان برگزیده هم با ناشران مختلف رایزنی خواهد شد تا وارد فرایند نگارش و چاپ شوند.

۷- آیا جایزه موضوعات یا قالب‌های خاصی دارد؟ آیا می‌توان برای مخاطب نوجوان یا در ژانر فانتزی اثر ارسال کرد؟
هیچ محدودیتی در موضوع، قالب و مخاطب اثار ارسالی نیست.

#جایزه_حکیمی

/channel/azarbadir/13
متن و تصویرها را از کانال زیر برای شما برگزیدم:

از سلطان‌آباد تا آذرباد
یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی
/channel/Azarbadir

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

فراخوان ارسال مقاله به شماره دوم دوفصلنامه نقد ادبیات کودک و نوجوان

موضوع ویژه این شماره: نقد بوم‌گرا در ادبیات کودک (Ecological Criticism in Children's Literature)

دوفصلنامه نقد ادبیات کودک و نوجوان به انتشار پژوهش‌های اختصاصی در زمینه نقد ادبیات کودک و نوجوان به زبان‌های کردی و فارسی می‌پردازد.

آخرین مهلت ارسال مقاله: ۲۵ آبان ۱۴۰۳
ارسال مقاله:
ایمیل: ccljournall@gmail.com
تلگرام: @ccljournal

توجه داشته باشید که مقالات ارسالی باید مطابق شیوه‌نامه دوفصلنامه نقد ادبیات کودک و نوجوان تهیه شوند. برای مشاهده شیوه‌نامه به کانال تلگرامی زیر مراجعه کنید:

/channel/Kurdish_childrens_literature

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

🔘 گویش اصیل اردبیلی

نمونۀ اصیل گویش اردبیلی تقریباً منحصر است به جمله‌ای بسیار کوتاه در کتاب صفوة الصفا (نگاشتۀ حدود ۷۵۹ق) از ابن‌بزّاز اردبیلی: وقتی در اثنای مجلسی قوّالی غزلی می‌خوانْد و «بدین بیت رسید که

آتش عشقت ز غیرت بر دلم
تاختن آورد همچون شیر مست

شیخ قدّس اللّٰه سرّه گفت: وقتی که در طلب به شیراز رفتم این حالت و منزلت داشتم. از شیخ سؤال کردم که وقتی که به حضرت شیخ زاهد رسیدی از دل خبری داشتی؟ شیخ فرمود به زبان اردبیلی کارِ بُماندَه کار تَمُوم بُری، یعنی ای خانه‌آبادان، کار تمام بود.» این تنها نمونه‌ای است که صریحاً گفته شده به زبان اردبیلی است و تفاوتش با زبان اشعار فهلوی از همین چند کلمه نیک پیداست.

[فهلویّات: پژوهشی در اشعار بازمانده از زبان ادبی مشترک عراق عجم و آذربایجان، دکتر پژمان فیروزبخش، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۷]

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

✅ «بورس» نوعی «مقرری» است و درواقع کمک‌هزینه‌ای است که بعضی دانشگاه‌ها برای دانشجویان عمدتاً مستعد و آینده‌دار در نظر می‌گیرند.

✅ «بورسیه» کسی است که از «بورس» استفاده می‌کند.

👈 پس دانشگاه «بورسیه» نمی‌دهد، بلکه «بورس» می‌دهد و دانشجو هم «بورس» نمی‌شود، بلکه «بورسیه» می‌شود.

سابقه‌ی بورس دادن به علم‌آموزان بسیار دراز است و ازجمله می‌دانیم که #سعدی هم در نظامیه‌ی بغداد بورسیه بوده است:

✅«مرا در نظامیه ادرار بود/ شب و روز تلقین و تکرار بود.» (باب هفتم بوستان)

در بیت بالا «ادرار» تقریباً به معنی «بورس» به کار رفته است.

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

https://www.qdl.qa/en

اینجا می توانید در کتابخانه دیجیتال قطر سرچ کنید، و آنچه را نیاز دارید چک کنید که هست یا نیست. اسناد و نوشته ها و نقشه های بسیار فراوانی در دسترس است.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

انتشارات نیلوفرمنتشرکرد
@Bookcitycc

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#سیروس_آموزگار
(۲۱ فروردین ۱۳۱۳ #بابل - ۱۱ آبان ۱۴۰۰ پاریس)
نویسنده، داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه، سیاستمدار و تحلیل‌گر.
او در کنار نگارش مقالات فراوان سیاسی و اقتصادی در روزنامه‌ها و نشریات گوناگون، در زمینه ادبیات نیز نویسنده پرکاری بود و ۲۶ داستان بلند، ۲ اپرا، شش نمایشنامه و نزدیک به صد داستان کوتاه و بیش از هزار نمایشنامه رادیویی نوشته‌است.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

🔵 🎞چرایی و انگیزه‌ی راستینِ روزِ ۷ آبان، روزِ بزرگداشتِ کوروش بزرگ

درود به همراهانِ گرامی

بر پایه‌ی پژوهش‌های استادِ دانشمند، دکتر عبدالمجید اَرفعی بر روی گل‌نبشته‌ها و سنگ‌نبشته‌ها، روزِ ۷ آبان، روزِ گشایش بابِل به دستِ «کوروشِ بزرگ» است.
نام‌گذاری چنین روزی برای بزرگداشتِ کوروشِ بزرگ نخستین‌بار از سوی استاد اَرفعی به جهانیان پیشنهاد شد، گاهی به نادرستی از این روز به نام زادروزِ «کوروشِ بزرگ» یاد می‌شود حال آنکه داده‌های مستندی از زادروزِ بزرگ‌ترین پادشاهِ تاریخ جهان در دست نیست و این روز برای پاسداشتِ دادگری و شکوه این پادشاه ایرانی است.
.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#آرمان_آرین
(۱۰ آبان ۱۳۶۰ #تهران)
نویسنده و پژوهشگر.
#پتش_خوارگر یکی از نوشته‌های اوست.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

@farhang_honar_irann

#احمد_نوری_زاده
(۹ آبان ۱۳۳۰ #انزلی - ۱ شهریور ۱۴۰۰ #تهران)
ادیب، شاعر، مترجم و پژوهشگر.
وی بنیانگذار ارمنی‌شناسی فارسی در ایران و تنها شاعر غیرارمنی جهان بود که به زبان ارمنی نیز شعر می‌سرود.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

▨ نام شعر: امشب (غزلواره‌ی شماره ۱۰)
▨ شاعر: اسماعیل خویی
▨ با صدای: #اسماعیل_خویی
♬ موسیقی: کیهان کلهر
♬ پالایش و تنظیم: شهروز

دیدن متن کامل شعر
─────♬ ─────
شعر با صدای شاعر |
@schahrouzk

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

کارنامک دکتر فرزین غفوری

@mirasmaktoob
.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

نا گذرانِ دل است نوبت غم داشتن
در سوگ فرزین غفوری

امروز با دریافت خبر درگذشت ناگهانی دوست دانشمند، پژوهشگر کوشا و ادیب دردآشنا و شاهنامه‌پژوه نکته‌سنج دکتر فرزین غفوری، بهت و‌ اندوهی عمیق به جانم نشست و آه کشیدم و دریغ گفتم.
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟
زمانی زنده‌یاد ابوالفضل خطیبی شاهنامه‌پژوه فقید این بیت را در آیین‌ یادبود دکتر اکبر نحوی که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برپا شد، موضوع سخنش قرار داد و دادِ سخن داد. غافل از این که او نیز درپی نحوی روان خواهد شد و غفوری نیز در قفای او سپری. شگفتا که هر سه در شاهنامه‌پژوهی یلی بودند بی‌همتا. جز نغمۀ تسلیم و رضا چه می‌توان سرود که دست اجل بی‌رحم است و حضورش نابهنگام است و برای یاران غافلگیرکننده.
فرزین غفوری نخبه‌ای سختکوش بود و با این‌که تازه گام به میان‌سالی نهاده بود، کارهای درخشانی کرده بود و کارنامۀ پرباری داشت. او رتبۀ نخست آزمون دکتری دانشگاه تهران در رشتۀ تاریخ ایران باستان در سال ۸۹ را احراز و در سال ۹۴ از پایان‌نامۀ خود با عنوان سنجش منابع تاریخی شاهنامه فردوسی دربارۀ پادشاهی خسرو انوشیروان با نمرۀ عالی دفاع کرد.
در سال ۹۵ پایان‌نامۀ او در ششمین دورۀ جایزۀ استاد دکتر فتح‌الله مجتبایی برگزیده شد. افتخار انتشار این اثر پژوهشی در سال۹۷ نصیب میراث مکتوب گردید. آذرماه همان‌سال این اثر برگزیدۀ پانزدهمین جشنوارۀ پژوهش فرهنگی سال شد.‌ سال ۹۸ نیز کتاب سنجش منابع شاهنامه برگزیدۀ قلم زرین انجمن قلم ایران و لوح سپاس دریافت کرد.
فرزین غفوری بحق در فرهنگستان زبان و ادب فارسی جایگاه خوبی پیدا کرد. در گروه واژه‌گزینی به کار مشغول و سپس به عضویت در کارگروه بازنگری دستور خط فارسی درآمد. نظریه‌پرداز بود و ذهنی پویا داشت. مقاله‌ای نوشت دربارۀ "طبقه‌بندی الفبای فارسی براساس ساختار نوشتاری" که مورد توجه صاحب‌نظران قرار گرفت. اهل درد بود و نسبت به رویدادهای روزگارش بی‌تفاوت نبود. او برای کمک به میراث مکتوب از هیچ اندیشه و عملی دریغ نداشت و نگران اوضاع مؤسسه بود. طرحی نوشت که چگونه از دوستداران میراث مکتوب حق عضویت گرفته شود و از راه لطف با اینکه خود مستعنی نبود، نامه داد و از حق‌التألیفش گذشت. اما صد افسوس و دریغ که زود پر کشید در آشیانۀ ابد سکنا گزید و ما ماندیم مات و مبهوت ازین داستان شگفت خلقت!
و به قول ابوسعید:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
فرزین غفوری جزء معدود محققان نکته‌سنج شاهنامه بود و آینده‌ای درخشان پیش‌رو داشت.
فقدان او صدمه‌ای سهمگین به قلمرو مطالعات شاهنامه‌پژوهی بود. خدایش بیامرزاد و او را غریق رحمت بی‌کران خود کناد. اینجانب این اندوه بزرگ را به خانوادۀ داغدار و جامعۀ ادبی و دوستان و همکارانش در فرهنگستان زبان و ادب فارسی تسلیت می‌گویم و برای بازماندگان آرزوی صبر و شکیبایی دارم.
اکبر ایرانی
مدیر عامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب

@mirasmaktoob
.

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

‌‌
✳️ گذر فرهنگ را نبندید

🔻 قریب به بیست روز است که یکی از فضاهای دلپذیر و مؤثر فرهنگی مشهد مسدود شده است، یعنی «کافه کتاب آفتاب».

🔻 کافه کتاب آفتاب نه فقط یک کتابفروشی است، نه فقط یک کافه، بلکه یک پاتوق فرهنگی است. بعضی جای‌ها حالت پاتوق یا حتی یک گذر فرهنگی می‌یابند. در این جای‌ها بسیاری از مراودات فرهنگی شکل می‌گیرد؛ بسیار دیدارها و ارتباط‌های فرهنگی و ادبی و هنری بین آدم‌ها در آنجا جرقه می‌زد. فرهنگ مثل یک شهر، به چهارراه نیاز دارد، به بازار نیاز دارد و به جایی که اهالی فرهنگ با هم تعامل و برخورد و داد و ستد داشته باشند. شاید در بین فضاهای فرهنگی خصوصی مشهد، کمتر جایی مثل کافه کتاب آفتاب داشته باشیم که چنین نقش چندمنظوره‌ای داشته باشد.
وقتی چنین فضایی وجود دارد، خیلی‌ها بیشتر انگیزه می‌یابند برای کتاب‌خواندن و کتاب خریدن؛ برای شرکت در نشست‌ها، برای تعاملات فرهنگی. چنین است که «زندگی فرهنگی» یک شهر کامل‌تر می‌شود. با مسدودساختن یک فضا، در واقع یکی از رگ‌های حیات‌بخش این موجود زنده را قطع کرده‌ایم.

🔻 خسارت دیگری که به این شکل می‌خوریم، احساس ناامیدی است؛ ‌ناامیدی به آینده، ناامیدی به بهبود اوضاع، ناامیدی از آینده‌دار بودن جوانان. آن جوانی که آینده‌اش را در چنین شغلی می‌بیند، با خود می‌اندیشد که من هم روزی به جای مشاغل دیگر می‌توانم چنین فضایی ایجاد کنم. اوطبیعتاً احساس ناامنی می‌کند و عدم اطمینان.

🔻 می‌گویید که این فضا دلخواه ما نیست. بیاییم به این بنگریم که فضاهای نادلخواه‌تر هم وجود دارد یا نه؟ آن جوانانی که این فضای فرهنگی را از دست می‌دهند چه خواهند کرد؟ به خصوص اگر ناراضی و سرخورده باشند از این وضعیت. حداقل این است که از کتاب دور می‌شوند و حداکثر این که وقتشان را با هزار چیز دیگر سپری می‌کنند.

🔻 از پاییز دو سال پیش در این مملکت همه چیز یک پله جابه‌جا شد و حتی گاهی چند پله. نمی‌خواهم بگویم مقصر که بود. ولی می‌شود گفت که خیلی از متولیان و مسئولان فرهنگ مملکت شاید با خود بگویند که کاش به قبل از پاییز ۱۴۰۱ برگردیم. شاید یک روزی که نه چندان دور باشد، با خود بگوییم که کاش جوان‌ها به کافه کتاب‌ها بروند.

🔻 و همین طور مسئولان و متولیان امور در مشهد می‌توانند باز به دو سال قبل برگردند، آن زمان که کافه کتاب آفتاب از بازار کتاب گلستان بیرون رانده شد. اکنون در آن محل چه چیزی است که این فضا را پر کرده باشد؟ با خود نمی‌گوییم کاش در آنجا یک کافه کتاب بود؟

#کافه_کتاب_آفتاب
@mkazemkazemi

Читать полностью…

هسته مطالعات ادبی و متن پژوهی

💢 منوچهر مرتضوی و کتاب «مکتب حافظ»

کتاب «مکتب حافظ» تالیف منوچهر مرتضوی به عنوان یکی از صد کتاب ماندگار قرن توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انتخاب شد.


#سازمان_اسناد_و_کتابخانه_ملی_ایران
#کتابخانه_ملی
#صد_کتاب_ماندگار
#صد_کتاب_ماندگار_قرن

🆔 @nali_ir

Читать полностью…
Subscribe to a channel