molavi_asar_o_afkar | Unsorted

Telegram-канал molavi_asar_o_afkar - سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

767

گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) "اندیشه ی خیام پریشانم کرد عطار در این مرحله حیرانم کرد تا قونیه از بلخ دویدم آخر نی نامه ی مولوی مسلمانم کرد" #عباسعلی_صافی Admin : @mollasadeghi

Subscribe to a channel

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

عرض سلام  ، ادب و احترام دارم خدمت شما دوستان عزیز و توجهتان را به ادامه ی مبحث وادی استغنا جلب می کنم  🌺

دوستان عزیز در دو بخش انتهایی مبحث وادی استغنا، موارد مهم آن را یکبار دیگر به صورت خلاصه ، خدمت شما عرض می نمایم .
در متون متصوفه آمده است : در صورتی که غنای بشری به معنی کفایت دارایی و بی نیازی از خلق ، اگر همراه با احساس نیازمندی به خالق باشد امری پسندیده است .
در این متون ، حقیقت استغنا ی بشری به معنی قناعت ورزیدن و روی گرداندن از اظهار نیاز به دیگران است و تامین قوت و غذای یک روزه ی سالک ، مرز فقر و غنا به شما می آید .
برخورداری کامل سالک از مرحله ی استغنای از خلق به همراه احساس نیازمندی کامل به خداوند و پایبندی به آن ، لازمه و پیش شرط اصلی بهره مندی سالک از غنای مادی است .
می توان بیان کرد که غنای مادی سالک با استغنای وی از خلق ، ارتباط طولی دارد زیرا التزام غنا فقط در صورت کمالِ استغنا برای سالک ، پسندیده است .
عارفان در باره ی توانگری مادی سالک ، چندان اتفاق نظر ندارند به گونه ای که عارفان قرن دوم و بیشتر پیروان مکتب بغداد به سبب پای بندی کامل به زهد به عنوان اصل اولیه ی تصوف ، التزام فقر در حالت استغنای از خلق را بر غنا برتری می دهند . در مقابل ایشان ، بیشتر پیروان مکتب خراسان و عارفان قرون چهارم تا هفتم به دلیل توجه به دیگر اصول تصوف در کنار زهد گرایی و دین ورزی ، البته با در نظر گرفتن اهداف و شروطی خاص ، التزام غنا در مرحله ی استغنا را جایز می شمارند .
مکتب بغداد از مکاتب کلامی امامیه و مبتنی بر عقل گرایی بود و از قرن دوم تا ششم در بغداد رواج داشت . از اندیشمندان این مکتب می توان از شیخ مفید ، شیخ طوسی ، سید مرتضی و ابوسهل نوبختی نام برد و کتابهای مهم آن تصحیح الاعتقادات ، الشافی فی الامامه و تمهید الاصول هستند . زمینه ها و بسترها ، جریان شناسی ، روش شناسی و موضوعات کلامی بغداد در کتابی تحت عنوان جستارهایی در مدرسه ی کلامی بغداد بررسی شده است .

( ادامه دارد )

#مسعود_لواسانی  🌺  ۴۴

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

برخیز دلا ڪه دل به دلدار دهیم
جان را به جمالِ آن خریدار دهیم

این جان و دل و دیده پیِ دیدنِ اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...☕️

«هوشنگ ابتهاج»

۱۴۰۲/۰۶/۲۴👇

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

آن که از سُنبُلِ او، غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد

از سَرِ کُشته ی خود می‌گذری همچون باد
چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد

ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پرده ی زلف
آفتابیست که در پیش سَحابی دارد

چشمِ من کرد به هر گوشه روان سیلِ سرشک
تا سَهی سَروِ تو را تازه‌تر آبی دارد

غمزه ی شوخِ تو خونم به خطا می‌ریزد
فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد

آب حَیوان اگر این است که دارد لبِ دوست
روشن است این که خِضِر بهره سرابی دارد

چشمِ مخمورِ تو دارد ز دلم قصدِ جگر
تُرک مست است مگر میلِ کبابی دارد

جانِ بیمارِ مرا نیست ز تو روی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد

کِی کُنَد سویِ دلِ خسته ی حافظ نظری
چشمِ مستش که به هر گوشه خرابی دارد


حافظ

درود پگاهتون به کام💞

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره


بزم نایاب و زیبای قدیمی

گو شمع میارید در این جمع که امشب، در مجلس ما، ماهِ رخِ دوست تمام است.

اجرای ناب
#استادمعین عزیز
صدایی که با آن اردلان سرفراز، اشک در دیده گردانید.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

سازمن 🎻

بزن ای سازمن سوزم عیان کن
غم شمع شب‌افروزم بیان کن🎻

بزن با ناله‌هایم  همنوا شو
به صحرای درونم نینوا شو🎻

بزن شوریده شعرم راخبرکن
لباس شوق مهرم را به‌بَر کن🎻

بزن تا واژه‌هایم یادم آیند
لغات و قافیه فریادم آیند🎻

بزن تا لیلی محزون شود مست
برایش‌خاطرمجنون شودهست🎻

بزن ای ساز من تاسوزد این دل
که رسم عاشقی آموزد این گل🎻

#ابراهیم_روزبهانی🎻


🍂
🎻 🍂 
🍂 🎻 🍂
🎻 🍂 🎻 🍂 🎻

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

احــســان خــواجــه امــیــرے

روزتون دلارام 🌹💫


🎸🎸

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره


بزم نایاب و زیبای قدیمی

گو شمع میارید در این جمع که امشب، در مجلس ما، ماهِ رخِ دوست تمام است.

اجرای ناب
#استادمعین عزیز
صدایی که با آن اردلان سرفراز، اشک در دیده گردانید.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

آفتاب افتاده در آغوش صبح
روز سر بر می کشد از دوش صبح

دامن دشت است شبنمناک عشق
گل فرو می ریزد از آغوش صبح

غنچه بی تاب نقاب افکندن است
بلبل آمد در خروش از جوش صبح

شب به مینا چشم روشن کرده ها
پنبه بیرون می کشند از گوش صبح

نم نم باران و عطر گل کند
عاشق شوریده را مدهوش صبح

شاد خواران را صبوحی گر رسد
سردهند آهنگ نوشا نوش صبح

غلغل می از سبوی شام ریخت
نشئه ای در حیرت خاموش صبح


#رضاجلالی


#درود صبح ادينه تان دلنشين ايام

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

🌸فرماندهٔ عشق، یار محبوب تویی
✨معبود تویی، کمال مطلوب تویی

🌸ای نام تو بهترین سرآغاز مرا
✨آرامش جان هر دل ‌آشوب تویی

🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

بوی، رهبر است

همچنان که اهل معنا می‌گفتند «آن» بهتر از «حُسن» است و خاستگاه عشق، «لطیفه‌ای نهانی» است که نمی‌توان به همگان نشان داد، کلمات و انسان‌ها را نیز بویی است:

همه می‌گویند: «سلام!». معنای سلام، یکی‌ است، اما سلام هر کسی بوی خود را دارد:

«بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید! و بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مُشک آید. این، کسی دریابد که او را مَشامی باشد.»
(فیه ما فیه، شرح کامل کریم زمانی، ص۴۹۹)

حقیقت و ارزش کلام بیش از آن‌که در معنای آن باشد، د‌ر بوی‌ آن است و از طریق بویی که در سخن آدمی است می‌توان به هستی او راه یافت. سخنان خدا را از طریق بوی‌ آنها می‌توان تشخیص داد:

«سخنِ آدمی بوی آدمی است و از بوی نَفَسِ او نَفْسِ او را می‌توان معلوم کردن مگر که مَسامِ[منفذِ] مشام به علّت زُکام مسدود گشته باشد...
چه از قرآن بوی خدا می‌آید و از حدیث، بوی مصطفی می‌آید و از کلام ما بوی ما می‌آید.»
(مناقب العارفین، تصحیح تحسین یازیجی، ص۴۵۸)

به باور اهل معنا آنچه ما را به سوی خدا می‌کشاند، بوی خداست. و بوی کلمات را در لغت‌نامه‌ها نمی‌توان یافت. دل است که بوی کلام را درمی‌یابد:

«حق تعالی را خود بوئی است محسوس، به مشام رسد چنانکه بوی مشک و عنبر، اما چه مانَد به مشک و عنبر! چون تجلی خواهد بود، آن بوی مقدمه بیاید، آدمی مست مست شود.»
(مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص۷۳۴)

ابوالحسن خرقانی می‌گفت حقیقت جهان را از طریق بوییدن دریافتم و بوی خدا را از مؤمنان شنیدم:

«هر چیزی را ببوییدم بویش برآمد این جهان را ببوییده‌ام بوی نبودنی برآمد.»
(نوشته بر دریا، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۳۰۷)
«هر چیزی را ببویدم بوی آن چیز برآمد. مؤمنان را بوی حق برآمد.»
(همان، ص۳۰۸)

کیفیت درون ما بویی دارد که در سخن پیدا می‌شود. آن بو را نمی‌توان پنهان کرد:

بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
(مثنوی، ۳: ۱۶۶)

گر بیانِ نُطقْ کاذب نیز هست
لیک بوی از صِدق و کِذبش مُخبِر است
آن نسیمی که بیاید از چمن
هست پیدا از سَمومِ گولخن
بوی صدق و بوی کذبِ گول گیر
هست پیدا در نفَس چون مُشک و سیر
(مثنوی، ۶: ۴۹۲۹_۴۹۳۰)

بوهای خوش برای دوستان خدا نان و آب‌اند. شراب‌اند:

بوی خوش آمد مر او را ناگهان
در سوادِ ری، ز سوی خارقان
هم بدآن‌جا ناله‌ٔ مشتاق کرد
بوی را از بادْ استنشاق کرد
بوی خوش را عاشقانه می‌کشید
جانِ او از بادْ باده می‌چشید
باد بوی‌آور مر او را آب گشت
آب هم او را شرابِ ناب گشت
(مثنوی، ۴: ۱۸۰۵_۱۸۰۷، و ۱۸۱۰)

آورده‌اند که پیامبر، بوی خدا را از جانب یمن می‌شنید. چرا که اُوَیس قَرَنی آنجا بود:

گفت: بوی بوالعجب آمد به من
همچنان‌که مر نبی را از یمن
که محمد گفت بر دست صبا
از یمن می‌آیدم بوی خدا
بوی رامین می‌رسد از جان وَیس
بوی یزدان می‌رسد هم از اویس
از اوَیس و از قَرَن بوی عجب
مر نبی را مست کرد و پر طرب
(مثنوی، ۴: ۱۸۲۷_۱۸۳۰)

به باور مولانا خداوند سیبستانی در کلمات پنهان کرده و ما با بو کردن کلمات است که به آن سیبستان پنهان، راه می‌بَریم. از این‌رو، مشام دل را سالم و پاک باید داشت:

پاکْ سبحانی که سیبستان کند
در غَمامِ حرف‌شان پنهان کنند
زین غمامِ بانگ و حرف و گفت و گوی
پرده‌ای، کز سیب نآید غیرِ بوی
باری افزون کَش تو این بو را به هوش
تا سوی اصلت بَرَد بگْرفته گوش
بو نگه‌دار و بپرهیز از زکام
تن بپوش از باد و بودِ سردِ عام
تا نینداید مشامت را زاَثر
ای هواشان از زمستان سردتر
(مثنوی، ۶: ۸۴_۸۸)

بوی گُل، اشارتی است به وجود گل. بو راهبر است. و چنان که بوی پیراهن، یعقوب را بینا کرد، بوی پاک به چشمان ما روشنی می‌دهد:

بوی گُل دیدی که آنجا گُل نبود؟
جوش مُل دیدی که آنجا مُل نبود؟
بو قلاووز است و رهبر مر تو را
می‌‌بَرَد تا خُلد و کوثر مر تو را
بو دوای چشم باشد نورساز
شد ز بویی دیده‌ٔ یعقوبْ باز
بوی بد مر دیده را تاری کند
بوی یوسفْ دیده را یاری کند
(مثنوی، ۱: ۱۹۰۸_۱۹۱۱)

در نظر مولانا شنیدن این بو است که به ایمان می‌انجامد. نه دلائل و نکته‌ها.
صیادان در آغاز بر آثار قدم‌ آهو می‌روند و پس از چندی نه آثار دیدنی، که بوی نافهٔ آهو راهبر آنهاست:

همچو صیادی سوی اِشکار شد
گام آهو دید و بر آثار شد
چندگاهش گام آهو درخور است
بعد ازان خودْ ناف آهو رهبر است
چون که شُکرِ گام کرد و ره بُرید
لاجرم زان گامْ در کامی رسید
رفتن یک منزلی بر بوی ناف
بهتر از صد منزلِ گام و طواف
(مثنوی، ۲: ۱۶۱_۱۶۵)

آیا جویندگان خدا نیز چنین نیستند؟

بوی سیب آمد مرا از باغ جان
مست گشتم، سیب خوردن می‌روم
(غزلیات شمس)

مولانا چون نقش راهبرانهٔ «بو» را دریافته بود چنین دعا می‌کرد:

چون به ما بویی رسانیدی از این
سر مبند آن مَشک را ای رَبّ دین
(مثنوی، ۵: ۳۰۷)

حال که به ما بویی رسانده‌ای، سرِ عطردان را مَبَند. بوی توست که ما را می‌کشانَد. بوی توست که ما را می‌رسانَد.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

هر کجا برگی هست
شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش
به موسیقی روییدن

#سهراب_سپهری

درود ... صبحتان بخیر 🙋‍♀
دلتون پر از مهر و صفا
زندگی تون بر وفق مراد
ایامتون به کام
روزگارتون عالی 🙏☺️🍀

💎

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

🎼 دکلمه ی شعر

« شهریور: ماه مظلوم »

  ✏ شاعر و دکلماتور:

    #حمیدرضا_قبادی_راد

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

شمع براتی
(بخش دوم) 

#دکترمیلادعظیمی

استنباط من از این بیت این است که شمع براتی، شمعی بود که مکرر روشن‌وخاموش شده بود. مستعمل بود. در شمار، به قول مجیر، «شمع ده‌شبه» بود:
مدحت چو شمع ده‌شبه کوتاه گشت ازآنک
طبعم چو صورت لگن از معنی الکن است (۱۴).

لاجرم کوتاه‌قامت و نیم‌سوخته بود. شمع‌نیم‌سوخته و کوتاه‌شده هم کم‌بها بود. این را می‌توان از عبارات وقف‌نامهٔ ربع شیدی که اطلاعات جالبی در باب وقف شمع دارد، برداشت کرد:
«بایدکه چون در دو شب شمعی سوخته باشد و کوتاه شده، در چنان جمعیت شمع کوتاه و نیم‌سوخته نهادن نامناسب باشد»(۱۵).

از سخن سخن شکافد. یک نکته هم دربارهٔ نان براتی بگویم. به بیت زیر توجه کنید:
چو بسی قحط کشیدم، بنما دعوت عیدم
که نشد سیر دو چشمم به تره و نان براتی (۱۶).

استاد فروزانفر مرقوم فرموده است:
«نان براتی: نانی که در روغن پزند و شکر بر آن پاشند و شب پانزدهم شعبان بر سر گور مردگان به فقرا تقسیم کنند (در بشرویه این نوع نان را "سیروک" می‌گویند). نان و حلوایی که شب پانزدهم شعبان نذر فقرا کنند» (۱۷).

اما در بیت مولانا سخن از قحط کشیدن و سیر نشدن چشم از غذایی که خورده است، در میان است.
آن غذا چیست؟ تره و نان براتی. که بر اساس منطق بیت لابد دو غذای محقر نادلخواه است. نانی که در روغن بپزند و بر آن شکر پاشند که خوراک مطلوبی است!
اساساً تره و نان ساده‌ترین غذا بوده است. به قول غزالی: «نان‌خورش کمترین سرکه و تره باشد»(۱۵). نان و تره غذای زاهدان بوده است (۱۶). این بیت:
با ترّه و نانی چو قناعت کردی
چون ترّه مسنج، سبلت عالم را (۱۷).
و این بیت:
کارم از فقر و فاقه گشته چنانک
نرسد نان به ترّه، ترّه به دوغ (۱۸).

اکنون در این بیت این ماحضر تره و نان براتی که با آن صرفا سدّ رمقی شده، در برابر دعوت عید قرار گرفته است. فی‌الواقع در برابر دعوت به خوان عید که معمولا سخت رنگین و به‌تکلف بوده است:
«دیگر روز عید أضحی کردند و امیر بسیار تکلف کرده‌بود هم به معنی خوان نهادن و هم به حدیث لشکر» (۱۹).

پس به‌گمان من نان براتی نیز نان فقیرانه‌ای بوده.  ای‌بسا نانی بوده که در وجه برات به فقرا می‌دادند و لابد کم و نامرغوب و کم‌بها بوده است.

بازگردیم به شمع براتی. حدسم این است که براتی در شمع براتی، از مقولهٔ جامه و نان براتی است؛ شمعی که در وجه برات و محتملا از باب خیرات و مبرات داده می‌شد و نیم‌سوخته و کارکرده و کوتاه‌قامت و کم‌نور و بالمآل کم‌بها بود.
به‌گمانم مولانا در آن ابیات، شمع براتی را به‌عنوان نماد چیزی بی‌ارزش در برابر برات، به‌مثابهٔ نماد چیزی باارزش قرار داده. البته باب تداعی و توریه برای ذهن و زبان دریامثال مولانا گشوده است و شمع براتی در شعرش می‌تواند یادآور شب برات «هم» باشد.

پانوشت
۱.کلیات شمس، تصحیح استاد فروزانفر، ج۱، ص ۴۹.
۲. همان، ج۷، ص۱۶۱.
۳.همان، ج۷، ص ۳۵۰.
۴. از محقق ارجمند خانم مریم میرشمسی ممنونم که عکس این صفحه را در اختیارم نهادند.
۵.رواقی، علی،«شب چک»، نامهٔ مینوی (مجموعهٔ سی‌وهشت گفتار در ادب و فرهنگ ایرانی به پاس پنجاه سال تحقیقات و مطالعات مجتبی مینوی)، زیر نظر حبیب یغمایی و ایرج افشار با همکاری محمد روشن، تهران، بی‌جا، ۱۳۵۰، ص ۲۰۶ و صص ۲۱۶-۲۱۴؛ کوشکی، زینب، «شب برات»، دانشنامهٔ فرهنگ مردم ایران، زیر نظر محمد کاظم موسوی بجنوردی، ویراستاران: محمد جعفری قنواتی و اصغر کریمی، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۷، ج۵، صص (فعلا اینترنتی).
۶. تصحیح تحسین یازیجی، افست دنیای کتاب، ۱۳۶۳، ج۱، ص ۲۴۸ و ۲۵۰ به نقل از لغتنامهٔ بزرگ فارسی.
۷. برهان و انجمن‌آرا و آنندراج به نقل از لغت‌نامهٔ دهخدا ذیل «براتی» با شواهد؛ لغتنامهٔ بزرگ فارسی، ذیل «براتی».
۸.«دو اصطلاح در حوزهٔ البسه از دیوان شرف‌الدین شفروهٔ اصفهانی»، نامهٔ سروشیار (یادنامهٔ استاد جمشید مظاهری- سروشیار)، به خواستاری و اهتمام علی‌اکبر احمدی دارانی و گلپر نصری، قم، نشر ادبیات، زمستان ۱۴۰۱، ج۱، صص ۱۴۹-۱۴۸.
۹. در لغتنامهٔ دهخدا این بیت به نقل از فرهنگ انجمن‌آرا آمده است.
۱٠. مقامات حمیدی، تصحیح رضا انزابی‌نژاد، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۵، ص ۱۹۰. به نقل از لغتنامهٔ بزرگ فارسی.
۱۱. همان، ص ۲۵۰.
۱۲.مقامات حمیدی، قاضی حمیدالدین عمر بن محمود بلخی، تفسیر اشعار و توضیح امکنه و اعلام و ترجمه لغات و عبارات مشکله به سعی سید علی‌اکبر ابرقویی، اصفهان، کتابفروشی تأیید، ۱۳۴۴، ص ۶۸.
۱۳.دیوان مجیرالدین بیلقانی، تصحیح آبادی، ص۱۷۲.
۱۴. همان، ص۲۹۳.
۱۵. چاپ حروفی، به کوشش مینوی و ایرج افشار و همکاری کارنگ، انجمن آثار ملی، ۲۵۳۶، ص۱۶۶.
۱۶.کلیات شمس، ج۶، ص ١١٩.
۱۷.همان، ج۷، ص۴۴۶.
۱۸. کیمیای سعادت، تصحیح خدیوجم، ج۲، ص۴۴۴.
۱۹. همان، ج۲، ص۱۹۹ و ۴۲۵.
۲۰. کلیات شمس، ج۸، ص۵.
۲۱. دیوان اشعار ابن‌یمین ، تصحیح باستانی‌راد، ص ۴۴۶.
۲۲.تاریخ بیهقی، تصحیح فیاض، ۱۳۵۶، ص۷۳۵.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

پاییز با تولد حضرت مولانا شروع می‌شود.
و با عروج ایشان تمام...🍂

روز وصال شمس و مولانا، خجسته هست و جان سوز...

پ.ن۱: روز عُرس

پ.ن۲: دیدار شمس و مولانا را، در قالب اثری شاهکار از همایون شجریان و محمد معتمدی، بشنویم.

@molavi_asar_o_afkar
@mazhzan_molana

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

هیچ نویسنده ای را،جرات آن نیست که تمامی افکار و عواطف خود را به روی کاغذ بیاورد،زیرا کاغذ خواهد سوخت .



آلن پو


ذره و خورشید

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

#تک_بیت
#حسین_منزوى

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

🎙
#محمدرضاکاکائی

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

احــســان خــواجــه امــیــرے

روزتون دلارام 🌹💫


🎸🎸

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

از تو ميپرسم، ای اهورا
ميتوان در جهان جاودان زيست؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- هر كه را نام نيكو بماند،
                            جاودانيست
 
از تو ميپرسم، ای اهورا
تا به دست آورم نام نيكو
بهترين كار در اين جهان چيست؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- دل به فرمان يزدان سپردن
مشعل پر فروغ خرد را
سوی جانهاي تاريك بردن
 
از تو ميپرسم، ای اهورا
چيست سرمايه رستگاری؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- دل به مهر پدر آشنا كن
دين خود را به مادر ادا كن
 
ای پدر، ای گرانمايه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سر و زر چه گويم
هستی من فدای شما باد!
با شما، صحبت از «من» خطا رفت
من كه باشم؟ بقای شما باد!
 
ای اهورا
من كه امروز، در باغ گيتی
چون درختی همه برگ و بارم
رنج‌های گران پدر را
با كدامين زبان پاس دارم
سر به پای پدر ميگذارم
جان به راه پدر ميسپارم
 
ياد جان سوختنهای مادر
لحظه‌ای از وجودم جدا نيست
پيش پايش چه ريزم؟ كه جان را
قدر يك موی مادر بها نيست
او خدا نيست، اما وفايش
كمتر از لطف و مهر خدا نيست...
فریدون مشیری

درود صبحتون دل انگیز🤚🌹🌹🌹🌹

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره


بزم نایاب و زیبای قدیمی

گو شمع میارید در این جمع که امشب، در مجلس ما، ماهِ رخِ دوست تمام است.

اجرای ناب
#استادمعین عزیز
صدایی که با آن اردلان سرفراز، اشک در دیده گردانید.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

صبح امروز
خدایا چه مبارک بدمید

که همی از نفسش
بوی عبیر آید و عود.....

سعدی

سلام
صبح زیباتون بخیر
امروزتون سراسر عشق و آرامش.  🌞💖✨

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

از تو ميپرسم، ای اهورا
ميتوان در جهان جاودان زيست؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- هر كه را نام نيكو بماند،
                            جاودانيست
 
از تو ميپرسم، ای اهورا
تا به دست آورم نام نيكو
بهترين كار در اين جهان چيست؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- دل به فرمان يزدان سپردن
مشعل پر فروغ خرد را
سوی جانهاي تاريك بردن
 
از تو ميپرسم، ای اهورا
چيست سرمايه رستگاری؟
(ميرسد پاسخ از آسمانها)‌:
- دل به مهر پدر آشنا كن
دين خود را به مادر ادا كن
 
ای پدر، ای گرانمايه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سر و زر چه گويم
هستی من فدای شما باد!
با شما، صحبت از «من» خطا رفت
من كه باشم؟ بقای شما باد!
 
ای اهورا
من كه امروز، در باغ گيتی
چون درختی همه برگ و بارم
رنج‌های گران پدر را
با كدامين زبان پاس دارم
سر به پای پدر ميگذارم
جان به راه پدر ميسپارم
 
ياد جان سوختنهای مادر
لحظه‌ای از وجودم جدا نيست
پيش پايش چه ريزم؟ كه جان را
قدر يك موی مادر بها نيست
او خدا نيست، اما وفايش
كمتر از لطف و مهر خدا نيست...
فریدون مشیری

درود صبحتون دل انگیز🤚🌹🌹🌹🌹

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

اگرچه
دلتنگی
حقیقت نباشد
اما
باشد...


💫شمس_تبریزی💫

💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺💫

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

شادمهر


🌴🌴

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا
باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ

غرقست جانم بر درت در بوی مشک و عنبرت
ای صد هزاران مرحمت بر روی خوبت دایما

#مولانا

🍃

آدمهاي منفي به پيچ و خم جاده مي انديشند
و آدمهاي مثبت به زيباييهاي طول جاده...
عاقبت هر دو ممکن است به مقصد  برسند،
اما يکي با حسرت و ديگري با لذت!!

🌸 از ذهن به دل سفر کن
و از هیاهو به سکوت
تا زندگی را به گونه ای دیگر تجربه کنی
سرشار از معنا و مفهوم
عطر و زیبایی، عشق و نور
رسیدن به اینها یعنی رسیدن به خداوند

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

درود یاران جان و همراهان نیک آیین

دل‌تان گرم به خورشید امید
بر آفتاب نگاهتان بیکران درود
پگاه تان گواراتر از چشمه ساران.

بامداد است، پرندگان به آواز آمدند
خورشیدِ تابان برآمد از کوهساران
برخیزید وُ بافه‌ای از ستارگان گلچین کنید.
لبخندی بر گوشه این زندگی پیمانه کنید
شادابی که در چهره پُرنگارِِ خورشید ست
با پرتوهای زرینَش همراه شوید.
جان و روانِ زندگی را زیبا کنید.
تندرستی ، بهروزی و شادکامی ارزانی وجودتان
به بامداد پُرفروغ (آدینه) ناهید شید شهریوری خوش آمدید
بامداد تان نیکو  چهره‌های خورشیدگُون‌تان همواره تابان.
روزتان زیبا و شاد روزگارتان جان افزا

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

درود دوستان
در صورتی که شاعر هستید و تمایل به عضویت در محفل ادبی(واتس آپ) رو دارید
در خاص پیام بدید
باتشکر
مهناز ولی‌زاده

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌾🍂
🌸
بر یاد تو ، بی تو ، این جهان گذران
بگذاشتم ، ای ماه و تو از بی خبران

دست از همه شستم و نشستم بکران
چون بی تو گذشت ، بگذرد بی دگران

#وطواط
🌹🌺
سلام
صبح شما به خیر
A.Y
🌸
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
@iranyaad

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

شمع براتی
(بخش یکم)

#دکترمیلادعظیمی

به این بیت‌ها توجه کنید:

- برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را
خضر آمد خضر آمد بیار آب حیاتی را (۱).
و
- ز تو جانم براتی خواست از رنج
یکی شمعی فرستادش؛ براتی (۲)

استاد فروزانفر در «فرهنگ نوادر لغات و تعبیرات و مصطلحات دیوان کبیر» در معنای شمع براتی نوشته است:
«شمع و چراغی که در شب پانزدهم شعبان موسوم به شب برات و شب چک بر سر گورها روشن می‌کنند (در حدود طبس به اولین شب برات که بعد از وفات کسی می‌رسد اهتمام بسیار می‌ورزند و نان مخصوصی که در روغن می‌پزند به نام "سيروک" و حلوا و نقل و نبات به سر گور مرده می‌برند و خویشان و آشنایان مجتمع می‌شوند و ماتم می‌دارند)» (۳).
 
در لغتنامهٔ بزرگ فارسی براتی چنین معنی شده است:
«صفت آنچه در شب برات، نذر و خیرات می‌کردند و به مزار اولیا و بزرگان یا رباط‌ها و خانقاه‌ها می‌فرستادند، به‌ویژه شمع و چراغ»(۴).
می‌بینیم که اینجا هم سخن از شب برات است.

در اینکه در شب برات آتش و چراغ و شمع می‌افروختند، تردیدی نیست (۵). همچنین با این معنا دو بیت مولانا مفهوم مناسبی دارد.

در مناقب العارفین افلاکی هم این لغت آمده:
«روزی از حضرت مولانا سؤال کردند که محبان و عاشقانی که به مزار انبیاء و اولیاء شموع و چراغ‌ها و براتی‌ها می‌برند، عجبا فایدهٔ آن چه باشد... تا بدانی که شمع و چراغ و براتی و غیره که به زیارت اولیاء می‌برند، چه اثرها دارد؟»(۶).

از این عبارات استفاده می‌شود که:
الف. به شمع براتی، مطلق براتی هم می‌گفتند.
ب. لابد تشخصی داشته که آن را کنار شمع و چراغ آورده.
پ. برای زیارت اولیاء و بقعه‌های متبرک استفاده می‌شده است.
ت. هیچ قرینه‌ای نیست که صرفا در شب برات افروخته می‌شده بلکه می‌توان استنباط کرد که در همه وقتی کاربرد داشته است.
از سوی دیگر در فرهنگ‌ها در معنی براتی نوشته‌اند:
«منسوب به برات. وجه برات... جامهٔ کهنه و امثال آن باشد زیرا که امثال این چیزها در وجه برات دهند... جامهٔ کهنه و امثال آن که در وجه برات مواجب به مردم دهند... در مازندران این لفظ به مرتبه‌ای متعارف است که در غیر لباس نیز به کار رود چنانکه بعد از طعام خوردن بقیه را که به ملازمان دهند آن را نیز براتی گویند» (۷).

خانم دکتر شهره معرفت دربارهٔ لغت براتی (به‌ همین معنای جامهٔ کهنه...) که در دیوان شرف‌الدین شفروه به کار رفته است، یادداشت سودمندی نوشته‌اند و چند شاهد دیگر برای براتی عرضه کرده‌اند (۸). از جمله دو بیت زیر:
- ز نو تازه کن خلعت حسن هر دم
پس آنگه براتی به شمع خور انداز (۹).
و
- داده به ناهید چنگی از سر مجلس
شمع جمالش براتی لمعان را

ایشان توضیحات مفیدی دربارهٔ این دو بیت داده‌اند. بر توضیحات خانم دکتر معرفت باید افزود که شفروه بی‌تردید در این ابیات، به شمع براتی، به طریق ایهام، نظر داشته و این دو بیت هم در زمرهٔ شواهد شمع براتی است.
خانم معرفت این بیت شفروه را هم نقل کرده است:
روزی که بی براتی نورت به سر برد
زنگاری خَلَق کشد اندر بر آینه

به‌گمانم براتی نور به‌طریق تبادر و ایهام یادآور براتی/ شمع براتی است.

با عنایت به این معنای براتی و تصریح فرهنگ‌نویسان که براتی به‌جز جامه دربارهٔ چیزهای مندرس دیگر هم به کار می‌رود، نکته‌ای به نظرم می‌رسد که به‌عنوان یک حدس و برای طرح مقدماتی موضوع مطرح می‌کنم و منتظر رحمت خدا و شواهد و قرائن بیشتر می‌مانم.

به این عبارات از مقامات حمیدی توجه کنید:
«فرود آمدم به رباطی که نزول غربا را معهود بود و شمع منور روز را قد قناتی به حد براتی رسیده بود و قنديل زرين فلک را روغن به آخر آمده... گفتم هنوز لب و دندان روز خندان است...»(۱٠). 
مرحوم انزابی‌نژاد بُراتی (به پیش ب) خوانده و به معنی حلقهٔ بینی شتر و هر حلقه چون دستانه و خلخال گرفته (۱۱) و مرحوم ابرقویی آن را به معنی جامهٔ کهنه که در وجه برات به مردم دهند، دانسته است (۱۲).
در لغتنامهٔ بزرگ فارسی براتی را بر مبنای همین عبارت مقامات حمیدی چنین نوشته‌اند: «صفت شمع نذری‌ای که تا سحرگاه روشن باشد».

خیلی عجیب است. مطلقا از عبارات مقامات حمیدی چنین استنباطی نمی‌شود. می‌گوید غروب شده بود اما هنوز مقدار کمی از روشنی روز باقی مانده بود. برای ادای این مفهوم از این تعبیر استفاده کرده: «شمع منور روز را قد قناتی به حد براتی رسیده بود». می‌گوید شمع روز از قد قنات/نیزه که نماد بلندی است، به حدّ براتی رسیده است.

به‌گمانم اگر از این عبارت استنباط کنم که شمع براتی، شمع کوتاهی بوده و به‌نسبت شمع‌های بلند، نور کمتری داشته، خیلی بی‌احتیاطی نکرده باشم.

به این بیت مجیر بیلقانی توجه کنید:
ز آتش غم جَست باز همچو براتی شمع
یا به خودش درپذیر یا ز خودش وارهان(۱۳).

می‌گوید مانند شمع براتی باز از آتش جَست. یعنی دوباره این شمع را خاموش کردند. در مصرع دوم می‌گوید این شمع را از این وضعیت نجات بده.

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

در اندرون من خسته دل ندانم کیست؟
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


مولوی

Читать полностью…

سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره

MAمریم

هر چه در دنيا اتفاق ميفتد
يا ما را بيدار ميكند
يا ما را به خواب فرو می‌برد
ما هستيم كه انتخاب میكنيم
خوابمان ببرد يا بيدار شويم

✨🌟 شبتون آروم 🌟✨


Читать полностью…
Subscribe to a channel