دوستان این کلیپ را با دقت تا انتها ببینید! کلیپ اول اجرای طنز یک ایرانی، (علیرضا خمسه)، در خاک کانادا است که مردم و میهن خود را به مسخر گرفته تا عده ای را بخنداند!
اما اجرای دوم یک پسر آفریقایی(تروورنوح) است که در خاک انگلیس استندآپ کمدی اجرا می کند و هنرمندانه با سلاح طنزانگلیس و سیاست های استعماری اش را به سخره می گیرد ! ببینید این پسر آفریقایی با چه ظرافت خاصی از میهنش دفاع
می کند!
کاش برخی سلبریتی های ما هم کمی غیرت و حس میهن پرستی داشتند!
@baynolharamayn
شیوه دزدیها هم بیرحمانه تر و ناجوانمردانه تر و خطرناک شده،
پس باید در کوچه و خیابان خیلی هوشیار باشید...
@baynolharamayn
🔴 ویژگی های کلیِ رسالهُ دکترا
✅ دارای پرسش یا پرسش های بنیادی به منظور حل و فصل یک مسئله کلیدی است.
✅ دارای فرضیه یا فرضیه هایی است که قابلیت آزمون پذیری دارند و بر اساس شواهد منطقی طرح میشوند
✅ بدنبال ارایه نظریه ای نوین و توسعه دانش در یک قلمرو مطالعاتی است.
✅ به چارچوب های بینا رشته ای برای تحلیل چند نمونه موردی بر اساس یک زاویه دید محدود نمی شود. یعنی صرفا تحلیلی نیست.
✅ تجزیه و تحلیل داده ها با تعبیر و تفسیرهای عالمانه و نقادانه همراه است.
✅ گشودن روزنه های جدید علمی نسبت به یک موضوع، واقعیت و یا حوزه مطالعاتی مشخص
✅ از طرح پرسش ها و فرضیه هایی که بدیهی هستند اجتناب می شود
✅ کشف و توسعه مفاهیم جدید علمی به جای تقلید مفاهیم قبلی و تکرار بیهوده آنها
✅ دارای رویکردی انتقادی و تفسیری در مواجهه با نتایج پژوهش های قبلی است.
✅ ابداع مدل های تحقیقی، تحلیلی در فرایند تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده.
✅ هدف آن ارایه نظریه ای جدید است و نه کاربرد بی نتیجه یک نظریه در تحلیل چند مورد مطالعاتی که در دهه های اخیر به یک جریان شبه علمی در مقطع ارشد تبدیل شده است.
✅ رساله دکترا، به فراخور رشته های مختلف تحصیلی، راهگشای علمی، اجتماعی، فرهنگی و... است. رساله دکترا تجزیه و تحلیل فیلم سینمایی یا تابلوی نقاشی با اتکا به یک نظریه کلیشه ای نیست. یک فرایند عالمانه و نقادنه به منظور توسعه علم و یا حل مسائل و مشکلات واقعی در حیات اجتماعی است.
📝 صادق رشیدی
📝📝📝تحلیل محتوای کتاب فارسی اول دبستان سه کشور ایران،چین و آلمان
✍🏻پژوهشگر:علیرضا عابدین روانشناس
✅در پژوهشی به بررسی و تحلیل داستانهای کتاب فارسی کلاس اول در ایران و مقایسه آن با داستانهای کتاب زبان کلاس اول در دو کشور شرقی و غربی یعنی چین، بعنوان نماینده فرهنگ جمعگرا و آلمان، بعنوان نماینده فرهنگ فردگرا پرداخته شد. به این منظور کلیه داستانهای کتاب فارسی اول ابتدایی در ایران، شامل ۵١ داستان منتشر شده در سال ١٣٩١، همچنین ۴۴ داستان از داستانهای کتاب کلاس اول چین و ٢۶ داستان از مجموعه چهار کتاب کلاس اول آلمان به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. در این پژوهش، تحلیل روانشناختی با استفاده از یکی از معتبرترین آزمونهای فرافکن تحلیلی یعنی آزمون اندریافت موضوع که یکی از مناسبترین آزمونها برای تحلیل داستان است انجام گرفت تا مشخص شود چه موضوعاتی در قالب تم اصلی داستان، چه نیازها و چه فشارهای محیطی توسط این کتابهای درسی به کودکان القاء میشود و این موضوعات چه تفاوتی در دنیای شرق وغرب دارند.
✅نتایج این پژوهش نشان داد نیازهای «پیروی » در ایران، «پیشرفت » در آلمان و «مهرورزی » در چین، سه نیاز اول و اصلی در سه کشور هستند. نیاز به «پیروی » به دو نوع «تسلیم » و «احترام » تقسیم شده است.
✅پرتکرارترین نیاز در ایران، «پیروی » از هر دو نوع ولی در بیشتر موارد از نوع «تسلیم » و در چین و آلمان فقط از نوع دوم یعنی «سپاسگزاری » است.
✅ نیاز «مهرورزی » پرتکرارترین نیاز در چین است که به شدت با ساختار جمعگرای شرقی مطابقت دارد. در مرتبههای بعدی نیاز «فهمیدن » و همچنین نیاز به «ارائه و بیان » در چین قراردارند. به طور خلاصه میتوان گفت کودک چینی به دنبال آن است که مهر بورزد، بفهمد و بفهماند. بعد از این سه نیاز که اساسا در ارتباط با دیگران (نیازهای جمعی) معنا پیدا میکنند، نیازهای شخصیتر مثل «پیشرفت » و «بازی » در چین، ظهور میکنند.
✅ این ترتیب بروز نیازها در آلمان درست برعکس چین است. در آلمان نیاز به «پیشرفت »، «بازی »، «شناخت » که نیازهای فردی و معطوف به خود هستند، در درجه اول قرار دارند و بعد از آنها نیاز «پیوندجویی » ظهور میکند. بنابراین کودک ایرانی میآموزد که طلبکننده و گیرنده (تلویحا مصرف کننده و تنبل) باشد؛ کودک چینی میآموزد دهنده و بخشنده (تلویحا تولیدکننده و کارگر) باشد و کودک آلمانی چیزی طلب نمیکند (تلویحا استقلال طلب) ولی تا حدی دهنده است.
✅به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت کودک ایرانی در کتاب درسی خود یاد میگیرد که مطیع و سر به زیر باشد. نگاه کودک ایرانی یا به سمت پایین است و یا از پایین به بالا نگاه میکند.
نگاه کودک چینی به اطراف است و یک نگاه دایرهوار دارد، ولی کودک آلمانی یک حرکت و نگاه رو به جلو و هدفمند دارد. او به یک نقطه و هدف چشم دوخته و تنها برای رسیدن به آن در یک خط سیر مشخص تلاش میکند و در نهایت هم موفق است
الکس کرب، نوروساینتیست دانشگاه یوسی ال ای، بر اساس تحقیقات علوم اعصاب قدم هایی ساده و کوچک پیشنهاد می کند که می تواند با تغییر فعالیت مغز به شادتر بودن آدم ها کمک کند.
1. تلاش برای تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی و احساس سپاسگزاری به خاطر آنها با فعال کردن سیستم دوپامینی و نیز افزایش ترشح سروتونین به کاهش افسردگی کمک می کند. تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی با افزایش دوپامین لذت بردن از تعاملات اجتماعی را نیز افزایش می دهد.
2. تلاش برای سرکوب هیجانات معمولا نتیجه عکس می دهد و می تواند اثر آنها را بیشتر کند. توصیه الکس کرب تلاش برای نام گذاری هیجانات منفی به جای سرکوب آنهاست. اگر تلاش کنیم برچسب یا نامی به احساسات منفی مبهم بزنیم، با فعالیت سیستم پیش پیشانی کورتکس مغز، سیستم لیمبیک آرام تر می شود.و این فرآیند از شدت اضطراب می کاهد.
3. معمولا عدم تصمیم گیری و بلاتکلیفی احساسات منفی شدیدی در ما ایجاد می کند. گرفتن تصمیم، گرچه با دشواری، با مکانیزمی مشابه برچسب زدن هیجانات، یعنی افزایش فعالیت قشر پیش پیشانی و کاهش فعالیت سیستم لیمبیک، باعث کاهش اضطراب می شود. نیازی نیست بهترین تصمیم ممکن را بگیرید. تصمیمی که به اندازه کافی خوب باشد به مغز پیغام "همه چیز تحت کنترل است" می دهد و هیجانات بهتری به همراه خواهد داشت.
🔻نقشه تخلیه امن اضطراری محلات شهر تهران منتشر شد. منطقه محل زندگی خود را درلینک زیر پيدا كنيد:
🔗http://bit.ly/2phGtBe
🍃🍃🍃
@mehrvarzy
🔲⭕️عقیم پروری سیستماتیک
در هر دو مقطع تحصیلی ارشد و دکتری دانشگاه، شاگرد اول بود. اما توان نوشتن یک متن هزار کلمهای را نداشت. یادم هست که برای نوشتن یک مقاله مفهومی، ایده نداشت و در اواخر ترم، از عدم توانایی نوشتن، به گریه افتاد. در تمام طول دوران تحصیلاش، نه در هیچ فعالیت دانشجویی شرکت کرد، نه مطلبی در نشریه ای نوشت، نه موضوع پایاننامهاش ربطی به درد مردماش داشت. آرام میآمد و آرام میرفت. از همان کنار. اما نام تمامی مجلات دارای امتیاز علمی و پژوهشی را میدانست. با جزئیات میدانست که هر مقاله ای که منتشر شود، چند امتیاز دارد و ... ماه قبل شنیدم که عضو هیأت علمی یکی از مهمترین دانشگاههای تهران شد.
این یک استثناء نیست. یک قاعده است. داستان یک نسل! مهمترین خروجی ما در ده های گذشته چه بوده است؟ سیستم آموزشی ما، دانشگاه ما، نظام مدیریتی ما، حتی حوزه علمیه ما چه تیپهایی را پرورش دادهاست؟ چه بچههایی تربیت کردهایم؟ چه مدرسان دانشگاهی را جذب کردهایم؟ چه مدیرانی را در سیستم بالاتر بردهایم؟ سیستم کنکور و تست و قلمچی چه بچههایی ساختهاست؟
احساس میکنم خروجیهای سیستم، تیپهای منفعتطلب، اهل حساب و کتاب، دو رو، محاسبهگر، غیرسیاسی و ترسو و فردگرا بودهاست. در دانشگاه، چه کسانی به عنوان هیأت علمی جذب میشوند؟ کسانی که در طول دوران تحصیلشان در دانشگاه، فعالیت دانشجوی صنفی، مطبوعاتی یا جمعی نداشتهاند، آسته رفته و آسته آمدهاند که هیچ گربهای شاخشان نزند. بچه مثبتهایی که فقط نمره روی نمره گذاشتهاند و بیسر و صدا بالا آمدهاند.
چه دانشگاهیانی ارتقاء پیدا میکنند؟ کسانی که نه با درد جامعه کار دارند، نه جز پروژه گرفتن از این نهاد و آن سازمان و مقالات علمی پژوهشی تلنبار کردن و پرونده ارتقاء را تکمیلتر کردن دغدغهای. همین جنس کارمندان، همین جنس مدیران، همین جنس حوزویان. ما دیگر فقط تیپهایی را تربیت میکنیم که «گرد» باشند. به هیچجا «گیر» نکنند. هیچچیز و هیچکس را «نخکش» نکنند. سر میخورند و بالا میروند. (برگرفته از نوشته مهدی سلیمانیه).
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
سه گروه کلیدی می توانستند و می توانند گرهی از جامعه بگشایند و موتور پیشرفت کشور باشند: دانشگاهیان، حوزیان و مدیران. اولی با افق گشایی (پیشنهاد راهکارها، رویکردها و نگاه های تازه)، دومی با طبابت روح و سومی با گره گشایی عملی. اما هر سه این روزها دچار کژکارکردی شده اند.
مجموعه سازوکارهایی که انگیزه این سه گروه را شکل می دهند باعث شده اند که این سه گروه نسبت به گذشته، بی انگیزه، بی رمق، حسابگر و ظاهرگراتر شوند. به عنوان مثال ما همیشه مدیران اجرایی این کشور را به بی مسوولیتی، بی انگیزگی و بی تفاوتی متهم می کنیم. این می رود و آن می آید اما چیزی عوض نمی شود. وقتی تغییر افراد تفاوتی ایجاد نمی کند این یعنی مشکل ساختاری (و نه رفتاری) وجود دارد.
مدیران اجرایی با انبوهی از قوانین و مقررات کهنه، منسوخ و متعارض، انبوهی از نهادهای نظارتی، انبوهی از دست اندازهای بروکراتیک و ضدانگیزه ها روبرو هستند. این می شود که مدیران هر چند با انگیزه، پاک دست و خلاق به انفعال کشیده می شوند [اگر به فساد کشیده نشوند] و بعد از مدتی تبدیل می شوند به یک موجود عقیم و بی خاصیت [اگر به موجودی رانت خوار و نان به نرخ روزخور تبدیل نشوند]. یک ماشین امضای خوب که به دقت عطف و پیرو می زنند. جلسات پربار برگزار می کنند! نامه دو صفحه ای را با جوابی سه صفحه ای پاسخ می دهند. گزارش کارهای کرده و نکرده تولید می کنند. به بالادستی ها اعتراض نمی کنند. به پایین دستی ها انتقاد نمی کنند. احترام نهادهای نظارتی را نگاه میدارند. آهسته می آیند، آهسته می روند تا بازنشسته شوند.
زمان آن رسیده است که فرهنگستان علوم و وزارت آموزش عالی به عنوان داعیه داران نظام آموزش عالی در کشور، مراجع و مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مثابه راهبران نظام حوزوی، شورای عالی اداری و سازمان امور اداری و استخدامی، فقط یک روز کار عادی شان را تعطیل کنند و به چهار سوال فکر کنند.
در طول ده سال گذشته، حوزه و دانشگاه، چه مساله ای را از کشور حل کرده اند؟
اگر همین امروز حوزه و دانشگاه را به مدت یک سال تعطیل کنیم، غیر از اینکه یک عده بیکار می شوند، چه مشکلی برای چه کسی پیش می آید؟
چرا همه مدیران اجرایی، راه حل ها را می دانند اما آن ها را اجرا نمی کنند؟
آیا واقعا باور داریم این خروجی ها، مولد و موثر هستند یا عقیم و بی خاصیت؟
وقتی برای هر تقی که به توقی می خورد تدریس و کار را تعطیل می کنیم، چه ایرادی دارد برای این چهار سوال مهم، یک روز را روز توقف و تامل اعلام کنیم و واقعا از خود بپرسیم داریم به کجا می رویم؟
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
✅ ده مجله ی برتر خاورمیانه از نظر مقدار Impact Factor
(پنج مجله از عربستان، 3 مجله از ایران،اسرائیل و مصر هر کدام یک مجله)
مجله ی Journal of Advanced Research
از مصر با IF برابر با 4.327 برترین مجله از این نظر می باشد.
چهار مجله ی بعدی، متعلق به عربستان می باشد و مجله دارو در رتبه شش خاورمیانه قرار دارد.
دو مجله ی
Journal of Saudi Chemical Society
و
ISRAEL JOURNAL OF CHEMISTRY
از عربستان و اسرائیل در رتبه 7 و 8 قرار دارند.
بالاخره دو مجله ی
Cell Journal
و
Journal of Environmental Health Science and Engineering
از ایران در رتبه 9 و 10 قرار دارند.
✅ نکته ی قابل توجه این که ترکیه با حدود 60 مجله و ایران با 41 مجله ی ISI بیشترین تعداد مجلات ISI خاورمیانه را دارند. اسراییل، عربستان و مصر نیز هر کدام به ترتیب، 15 ، 12 و 6 مجله ی ISI دارند. /channel/scientometric /channel/mrresearch
فراخوان ویژه نامه
نشریه نقد و نظریه ادبی دانشگاه گیلان، در نظر دارد ویژه نامه ای با عنوان «نقد روانکاوانه پسا فرویدی» که شرح آن در ذیل آمده است منتشر کند. از تمام صاحب نظران دعوت می شود که تا پایان شهریور 1379 مقالات خود را به دفتر مجله ارسال کنند.
👈نقد روانکاوانه پسا فرویدی
تاثیر نقد روانکاوانه برادراک ادبی سده بیستم نه تنها انکار ناپذیر است بلکه به سبب گستره آن بسیار تعیین کننده است. یافته های فروید در مقام آغازگر این جریان ما را به اعماق موجودیت فرد و از این طریق به نوعی ژرفکاوی فردیت تاریخی- اساطیری هدایت کرد، ضمن آنکه جهت گیری ناخودآگاه فرویدی به سمت جمع، از جمله در پرتو تلاش های کارل گوستاو یونگ، ساحت اجتماعی را هم به این بررسی افزود، به گونه ای که وقتی این میراث پس از فراز و فرودهای بسیار به لکان رسید برآیندی خارق العاده از دستاوردهای زبان شناختی، دیدگاه های انتقادی جامعه شناختی و رویکرد روانکاوانه را ارائه می کرد.
در ویژه نامه «نقد و نظریه ادبی» بنا داریم که مسیر نقد روانکاوانه را در ساحت های سه گانه آن، به شرح زیر بررسی کنیم:
الف. آرای پیروان بلافصل فروید از ارنست جونز تا پیتر گِی و اتو رنک، که ایده های اصلی او را بسط دادند.
ب. تلاش های ادامه دهندگان اندیشه فروید با توجه به تحولات تاریخی که به ناچار تغییراتی را در مفاهیم خرد و تعدیلاتی را در دیدگاه کلان او پدید آورد و به یافته های تازه ای رسید که بیشتر مدیون خوانش های نوینی از متون ادبی بود که به ناگزیر آفاق تازه ای به فهم ساحات روان و کارکردهای آن می گشود و کارهای افرادی چون اِلا فریمن شارپ، ماری بناپارت و مِلَنی کلاین را در بر می گرفت.
پ. تاملات اندیشمندان بینارشته ای های علوم انسانی، از کارهای کنت بِرک و ادموند ویلسن تا هرولد بلوم و نُرمن هالند و فردریک کروز، و حتی جستجو گری های امثال دی. دابلیو. وینیکات، ژیل دلوز و فلیکس گاتاری که شالوده های ایدئولوژیک نقد روانکاوانه را پرسشگرانه کاویده اند.
روشن است که این ویژه نامه برای دستیابی به یک بررسی تاریخی هرچه عمیق تر و جامع تر به هر نوشتار دیگری بیرون از ساحات یاد شده که بدعت و خلاقیت شاخص آن باشد ارج می نهد و آرزو می کند که ژرف اندیشی پژوهشگران اندیشمند ما مجموه ای از مقالات موثر و راهگشا را در دسترس خوانندگان مشتاق نشریه قرار دهد.
🔹آیا می دانید نحوه ی برخورد با مصدوم مارگزیده شده چیست؟!
❗️بیایید از اقدامات اشتباه و رایج در فضای مجازی بپرهیزیم..
#آمادگی_در_برابر_مخاطرات
#مارگزیدگی #مسمومیت
🆔 @RCS_Education
🔹 جای خالی دانشگاهها در بحرانها
تابناک: 15 فروردین 98
در روزهایی که سیلاب، مناطق وسیعی از کشورمان را در برگرفته و خطر بروز آن در پایین دست رودها رفع نشده، جای خالی جامعه دانشگاهی به شدت مشهود است.
به گزارش «تابناک»، چند روز پیش، زمانی که اعلام شد موج بارشی در مسیر کشورمان قرار گرفته و به زودی بارش نزولات جوی، موجب شکل گیری سیلاب در بسیاری از نقاط کشورمان خواهد شد، دولت مردان با اتخاذ تصمیمی ویژه، پیشگیری از حوادث احتمالی را در دستور کار قرار دادند؛ اعلام وضعیت اضطراری.
وضعیتی که با تقاضای استاندار خوزستان و موافقت وزیر کشور برای ۶ استان غربی و جنوب غربی کشورمان اعلام شد و بر اساس آن، مرخصی همه کارکنان دولت و نهادهای امدادی لغو و آماده باش اعلام شد. همه الا دانشگاهیان.
جامعهای که اگرچه تا پای تحقیق و پژوهش به میان میآید، داعیه سرآمدی دارند و با قرار گرفتن در صف نخست دانش یا به تعبیری، تولید علم، انتظار میرود پیشاپیش همگان حرکت کرده و راهگشایی کنند، اما در اغلب مواقع بحرانی جای خالی شان دیده میشود و آزار دهنده است.
اساتید و دانشجویانی که متخصص امور مختلف هستند، اما در کلاسهای عملی درس در دنیای واقعیت کمتر رد و اثری از ایشان دیده میشود. کلاسهایی مانند سیلاب یا زلزله یا توفان یا پدیدههای دیگر که اگر اهالی دانشگاه در آنها حضور پیدا کنند، بی شک دستاوردهای زیادی برایشان به دنبال خواهد داشت، اما نه خود ایشان به این امر علاقهای نشان میدهند و نه متولیان آموزش عالی طرح و تدبیری برای استفاده از ایشان در مواقع بحرانی دارند.
این را میشود از آنجایی دریافت که میبینیم در هیچ دانشگاهی در کشورمان به قدر تشکیل تیمهای ارزیاب حوادث مختلف نیز اقدامی صورت نگرفته است. تیمهایی علمی و پژوهشی که اگر شکل بگیرند و فعالیت کنند، مرجع اظهار نظر جامعه دانشگاهی در وقایع مختلف خواهند شد و آثار مثبتی شکل خواهد گرفت.
ماجرا زمانی تامل برانگیزتر میشود که میبینیم به رغم وقوع سیلابهای گسترده در چند استان، جامعه دانشگاهی در این استانها هیچ موضع گیری نداشته و چه بسا منتظر شنیدن پاسخ این سوال است که آیا تعطیلات نوروزی پایان یافته یا سیلاب و بحرانها موجب شده تعطیلات دانشگاهها تمدید شود؟!
وضعیت قابل تامل و حتی تاثر برانگیز که موجب شده نهایت کارکرد دانشگاهها در بحرانهایی وسیع مانند سیلاب اخیر، گشودن در سالنهای ورزشی و اجازه اسکان سیل زدگان و خسارت دیدگان در امکان دانشگاهی باشد. نقشی بسیار جزیی و حاشیهای که آن هم دستوری به دانشگاهها سپرده میشود نه از سر اختیار و درک مسئولیت در مواقع بحرانی، که اگر این گونه بود، نقش آفرینی دانشگاهها در عرصههای تصمیم گیری و تصمیم سازی بیشتر مورد نیاز بود تا اسکان!
💢 با حمایت از «پویش ملی دوباره دانشگاه» در نشانی زیر شاید بتوان در مسیر اصلاح امور قدمی برداشت.
http://dobaredaneshgah.ir
/channel/dobarehdaneshgah
اگر می خواهید بدانید مغز شما در هنگام سیل چگونه تصمیم می گیرد. این کلیپ را ببینید.
Читать полностью…ترقه های دست ساز عامل اصلی مرگ و میر، جراحات و صدمات در سالهای گذشته بوده است. مراقب فرزندان خود باشیم....
Читать полностью…معرفی کتاب :جاناتان مرغ دریایی.
ریچارد باخ جاناتان را در سال ۱۹۷۰ نوشت، داستان مرغ دریایی ای که نمی خواهد مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند، می خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما همنوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود می رانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ سرگذشت این مرغ دریایی بلند پرواز، نزدیک چهل سال است که میلیون ها نفر را مسحور خود کرده است.جاناتان، مرغ دریایی ، کتابی است سرشار از امید. داستان پرواز و رهایی. داستان چگونه پریدن و چگونه دل کندن ، داستان رها کردن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که میشود از آن اوج گرفتن را آموخت. اینکه هرگز نباید مایوس شد و دست از تلاش کشید. نویسنده ی این کتاب، ریچارد باخ، خلبانی است که تا کنون سه کتاب درباره ی پرواز نوشته است و جاناتان مرغ دریایی یکی از زیباترین این سه کتاب است. 👇👇
معلمی برای ایجاد ارتباط مثبت بین کودکان، هر هفته یک نفر را بهعنوان مسئول استقبال تعیین میکند.
و او هر روز صبح که وارد مدرسه میشود باید به انتخاب کودکان دیگر با آنها دست بدهد یا بغلشان بگیرد یا حرکات آکروباتیک دیگر انجام بدهد..
@DrHoomanNamvar
در پژوهشی که در آگوست 2016 در یکی از مجلات معتبر در زمینه اخلاق در پژوهش به چاب رسیده، 125 برنامه ی کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه های علوم پزشکی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی محتوا و مقدار برنامه های آموزش اخلاق در پژوهش آنالیز شده است و نتایج قابل توجهی به دست آمده است. در 72 مورد از این 125 برنامه برابر با 58% ، هیچ آموزش اخلاق در پژوهشی یافت نشده است.در 53 موردی که در برنامه ی خود، آموزش اخلاق در پژوهش داشته اند، تنها در 17 برنامه، دوره ی خاص (specific course) برای آموزشِ اخلاق در پژوهش در نظر گرفته شده است. به صورت کلی در 25% موارد انتخاب آموزش اخلاق در پژوهش اختیاری و در 75% اجباری بوده است. /channel/scientometric 👨🏼🏫 @MrResearch 🌿
Читать полностью…#یادداشت_هفته
#یکی_بود_یکی_نبود
#به_اعداد_اعتماد_کنیم
پس از ماجرای تأسفآور سوءاستفاده جنسی از دانشآموزان در یک دبیرستان تهران سرتیتر صفحة اوّل دو روزنامه توجه مرا به خود جلب کرد. یک روزنامه، کوتاهی در گزینش و آزاد گذاشتن فضای مجازی را عامل چنین حادثهای دانسته بود، در حالی که روزنامة دیگر، فقدان آموزش مسائل جنسی را علت چنین حادثهای شمرده بود.
به عبارت دیگر، یک تحلیلگر خواستار سفت و سختگرفتن فضای فرهنگی شده بود و تحلیلگر دیگر خواستار باز شدن فضای فرهنگی؛ دو تحلیل کاملا متفاوت و دو تجویز کاملاً متضاد. حالا تکلیف ما چیست؟ آیا باید فضای فرهنگی کشور را نظامی – امنیتی کنیم یا باید مدیریت فرهنگی را به سمت تساهل و تسامح برانیم؟ اگر قرار بر «تاس ریختن» باشد، این «حرکت پاندولی» ادامه خواهد یافت. بسته به این که «چه کسی» تاس بریزد یک روز این طرفی میشویم و یک روز آن طرفی! یک گروه به فیلم سینمایی مجوز میدهند، گروه دیگر جلوی اکران آن فیلم را میگیرند! این طرفیها اجازة برگزاری کنسرت صادر میکنند، آن طرفیها کنسرت را تعطیل میکنند!
آیا نمیشود به جای تاس ریختن چرتکه بیندازیم؟! مُراد من از چرتکه انداختن، رجوع به آمار است. ارزیابی آماری میتواند جایگزین نظریهپردازی فاقد مبنای علمی شود. کار دشواری نیست که جرایم جنسی را در کشورهایی که فضای فرهنگی بستهای دارند با کشورهایی که فضای فرهنگی بازی دارند مقایسه کنیم. حتی آسانتر از آن، میتوانیم این مقایسه را در دو استان کشورمان هم انجام دهیم. چند سال پیش یکی از روزنامهها از قول معاون اجتماعی نیروی انتظامی نوشته بود بالاترین آمار «جرایم جنسی» در استان قم وجود دارد. من نمیدانم این نقلقول تا چه اندازه دقت و صحت داشت ولی اگر هنوز هم استانهایی که فضای بستهتری دارند آمار بالاتری از جرائم جنسی داشته باشند هر تحلیلگر منصف و دلسوزی نتیجه خواهد گرفت که محدودیتهای بیشتر، فضای زندگی ما را امنتر نخواهند کرد. یکی از معضلات جامعة ما این است که اطلاعات و آمار صحیح در اختیار کارشناسان و تحلیلگران قرار نمیگیرد. من بهعنوان یک روانپزشک مستقل نمیتوانم به آمار اعتیاد، اقدام به خودکشی و انحرافات جنسی در کشورم دسترسی داشته باشم. نه الگوی زمانی این معضلات را دارم، نه توزیع جغرافیایی آن را؛ با این وضع چگونه میتوانم تحلیل سببشناسی درستی داشته باشم؟!
متأسفانه بسیاری از آمارهای فرهنگی، امنیتی انگاشته میشوند.در چنین شرایطی تحلیلگران نیز کاری جز «بازتولید سوگیریهایشان» نمیتوانند انجام دهند. هر کدام از تحلیلگران، با تکیه بر سوگیریهای خود نقطهنظری میدهد که نه بر مبنای حساب و کتاب آماری بلکه بر مبنای عواطف و عادات فکری است. اگر این آمار درست باشد که در چهل سال گذشته که جمعیت ایران دوبرابر شده است جمعیت زندانیان ایران ده برابر شده است و آمار مرگ و میر اعتیاد بیست برابر شده است و در حال حاضر آمار پروندههای قضایی ایران دو برابر پروندههای قضایی هندوستان (با جمعیت دوازده برابر ایران) است مدتهاست که زنگ خطر به صدا در آمده است.
ما باید به جای قصهها به اعداد اعتماد کنیم
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
🚺🚹🚺تربیت جنسی کودکان
سخنران همکار محترم صلاح الدین رضایی
این مجموعه شامل ۴فایل صوتی می باشد که در ان به موارد زیر پرداخته شده است
۱:اموزش هایی که والدین به کودکان خود دهند
۲:سن شروع تربیت جنسی و راهکارها
۳: اموزش کوکان در برخورد با سواستفاده گران جنسی
۴:اموزش ابراز احساسات ،شناخت کودکان از انواع لمس،توضیح مفهوم اندامهای خصوصی
۵:پاسخ ب سوالات کودکان راجع به مسایل جنسی(شامل توضیح مفاهیم بلوغ،جنسیت،بارداری )
۶:نحوه برخورد با اشتباهات کودکان، نحوه تعامل با بازی های کودکان با یکدیگر و نکات مفید و کاربردی دیگر
@sexologypsy