parniyan7rang | Unsorted

Telegram-канал parniyan7rang - پرنیان ۷ رنگ

-

یادداشت های ادبی مهدی دهقان @Mehdi52d

Subscribe to a channel

پرنیان ۷ رنگ

بدان امید که روزی کنم وصال تو حاصل
دریغ عمر که کردم به هرزه در ره باطل

به احتیاط نکردم نظر به کار تو آری
غبار عشق حجابست پیش دیدهٔ عاقل

هزار نقش مخالف چو روزگار مشعبد
به من نمود به صد دست و من ز فعل تو غافل

دریغ کشتی عمرم که غرق گشت و نیامد
ز بحر عشق تو یک تختهٔ امید به ساحل

به هرزه در سر دل کردم آب روی، دریغا
که خاک بر سر من تا چه می‌کنم ز چنین دل

هزار بار به زنهارِ توبه رفته‌ام از عشق
به آب توبه ولیک از سرم نمی‌رود این گل

به غایتی خجلم زین خطا که زهره ندارم
که سر ز پیش برآرم میان جمع محافل

نزاریا چو دل از دست شد تقیه مکن زانک
که عاشقی به تو معروف شد چو سحر به بابل!

نزاری قهستانی
نقل از: انیس‌الخلوه و جلیس‌السلوه
مسافر بن ناصر الملطوی
حدود سده ۸
نسخه شماره ۱۶۷۰ ایاصوفیه استانبول، برگ: ۳۱۲.
/channel/marif_Amin

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

.
🔹 با مراجعه به دیوان سوزنی متوجه می‌شویم خرسر لقبی است که وی به شاعر همعصر خود خمخانه جلالی داده و او را با این لقب و القاب متعدد دیگر بارها هجو گفته و با نیش قلم نواخته است. 

🔹نکته جالب اینکه گویا این اصطلاح خاص سوزنی و شاید ساخته خود او بوده باشد. در حالی که در دیوان سوزنی در بیش از ۱۰ قطعه شعر و در برخی قطعات چندین بار تکرار شده اما با مراجعه اجمالی که به منابع دیگر داشتم تاکنون در آثار شعرای دیگر این اصطلاح را ندیده‌ام.

🔹رباعی فوق‌الذکر حدود یک و نیم قرن بعد با حذف اصطلاح خرسر و تغییر جزئی واژگان، در طربخانه یاراحمد رشیدی تبریزی ضمن یک حکایت به خیام نسبت داده شده است:
ای رفته و بازآمده و چُم گشته
نامت ز میان نامها گم گشته
ناخن همه جمع گشته و سم گشته
ریش از پس ِ پشت آمده و دم گشته


🔹 کلمه قافیه در مصراع اول ( چُم : جانور ، حیوان بارکش ) در نسخه‌های خطی طربخانه خم ثبت است و استاد همایی در تصحیح طربخانه آن را بی‌معنی انگاشته و چم چاپ کرده است. در فرهنگ رشیدی نیز در ماده چم بیت اول این رباعی به نام خیام نقل شده است. با توجه به اینکه سوزنی در هجو خمخانه [جلالی] اشعار زیادی سروده و او را خرسر لقب داده، به نظر می‌رسد کلمه قافیه مصراع اول این رباعی در اصل همان خم ( شکل کوتاه شده خمخانه ) بوده باشد. حکایت مزبور بعدها در تاریخ الفی نیز ذکر شده و مصراع اول چنین است:
ای رفته و باز آمده بل هم گشته...
بل هم را اشاره به آیه اولئک کالانعام بل هم اضل گرفته‌اند. 

🔹 در منابع و نسخه‌های دیگر رباعیات خیام و از جمله چندین نسخه معروف و شناخته شده از سده ۹ این رباعی نیامده و تقریبا فقط در طربخانه دیده می‌شود.
حکایت بطور خلاصه چنین است: خری که برای تعمیر مدرسه‌ای خشت می‌کشیده از درب مدرسه نمی‌گذشت و چون خیام این رباعی را در گوشش خواند از درب مدرسه گذشت و داخل آن شد. سبب را از خیام پرسیدند گفت روح مدرّس مدرسه به جسم این خر حلول کرده و می‌ترسید که شاگردان او را بشناسند!

🔹 ساختگی بودن حکایت منسوب به خیام اظهر من الشمس است چنان که مولف طربخانه خود آن را باور نکرده و با ذکر: والعهده علی من استمع عنه در پایان حکایت بصورت تلویحی مسئولیت آن را به گردن نگرفته است! در منابع معاصر نیز این حکایت مورد نقد قرار گرفته و رد شده، که پرداختن به آنها در فرصت این مقال نیست.

🔹 در بررسی این حکایت نکته قابل توجه این است که سازندگان داستان گرچه کلمه خرسر را از رباعی حذف کرده‌اند اما در پردازش داستان، ماجرا را با یک خر و رباعی خیام خطاب به آن مرتبط ساخته‌اند. 

🔹 نهایتا و طبق آنچه که ذکر شد در صحت انتساب رباعی به سوزنی، و عدم انتساب آن به خیام تردیدی باقی نمی‌ماند.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گاهم ز وصال دل ز غم فرد کند
گاهم ز فراق جان پر از درد کند
              خــاصیت آفتـــاب دارد مـــه مــن
              خود سبزه برویاند و خود زرد کند

                              #منسوب_به_فردوسی

▫️منبع: جُنگ رباعیات، محمدحسن بن محمد همدانی، دستنویس شماره ۱۴۰۹۹ مجلس، کتابت ۱۲۹۲ هجری قمری، برگ ۱۱

رباعی در آتشکده آذر به نام محمدخان #قدسی مشهدی ( درگذشت ۱۰۵۰ هجری قمری ) نقل شده؛ به نظر می‌رسد تشابه نوشتاری واژگان #قدسی ، #فردوسی و #طوسی در انتساب نادرست رباعی به فردوسی نقش داشته! والله اعلم.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

▫️قطب‌الدین عتیقی فرماید
سر نیست که در محنت سودای تو نیست
جان نیست که در بند تمنّای تو نیست
از بی‌جایی است جای تو در دل‌ها
ورنه دل هر شیفته‌ای جای تو نیست
‏..
منبع: دستنویس شمارۀ ۵۴۴۱ کتابخانۀ فاتح، کتابت حاج عبدالحمید بن حاج محمد بن احمد حافظ انسی، جمادی الاول ۷۲۸ ق، برگ ۵۹پ
‏..
ابوالمجید تبریزی در ۷۲۱ ق همین رباعی را به اسم «مولانا قطب‌الدین عتیقی» ثبت کرده است (رک. خلاصةالاشعار فی الرباعیات، تصحیح عمادی حائری، ۳۴). در منبع مذکور به جای «شیفته‌ای»، «سوخته‌ای» ضبط شده است. از احسان آسایش بابت معرفی این منبع سپاسگزارم.
جناب دکتر شاپوران یادآوری کردند که این رباعی در مقالۀ فاضل ارجمند آقای بهروز ایمانی با عنوان «اشعار قطب‌الدبن عتیقی» آمده و منبع آن خلاصةالاشعار ابوالمجد تبریزی است.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
/channel/Xatt4

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

مـن گنگ خواب دیده و عالم تمـام کر

من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش


#مجد‌الملک_لواسانی

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

من از این بار که رخ سوی سفر می‌دارم
از دل و دیده‌ی خود خون جگر می‌بارم

جز خدا هیچکسی نیست که سازد کارم
همدمی نیست که باشد نفسی غمخوارم

اندر این قافله کس نیست ز من سوخته‌تر
بیم آن است که جان را به قضا بسپارم

کاروان می‌گذرد بر من و من بر سر راه
جان ضعیف از غم هجران و به تن بیمارم

باز می‌افتم از این قافله هر ساعت باز
روی در مسکن آن سرو روان می‌آرم

حَیوان بار کشد روز و، به شب آساید
من دلسوخته هم روز و شب اندر بارم

"قطب" را این سخن از سوز جگر می‌آید
بیم آن است که آتش جهد از گفتارم

✍#قطب‌الدین_عتیقی_تبریزی

منبع: تاریخ گزیده حمداله مستوفی

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

کتاب‌سرای مینوی

عرضه و فروش انواع کتب در حوزه‌های ادبیّات، تاریخ، فلسفه، عرفان و تصوّف و...

با ما همراه باشید:
/channel/ketabsarayeminovi

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
بخدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی


شیردیر شهریارین شعری الینده شمشیر
کیم دئیه‌ر من بئله بیر شیر ایله دعوایه گلیم؟


@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

از شبنم عشق خـاک آدم گِل شد
               شوری برخاست ، فتنه‌ای حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح رسید
               یک قطره خون چکید، نامش دل شد


#اوحدالدین‌کرمانی

این رباعی زیبا از رباعیات سرگردان است و به چند شاعر و عارف نسبت داده می‌شود. در #نزهه‌المجالس، #خلاصه‌الاشعار و #مرصاد‌العباد بدون نام سراینده نقل شده، و در منابع متاخر به #نجم‌الدین‌رازی، #باباافضل‌کاشانی، #ابوسعیدابوالخیر و #مجدالدین‌بغدادی منتسب گردیده است. اما قدیمترین منبعی که نام شاعر را دارد سفینه‌ای دستنویس از سده ۸ و بنام اوحد‌الدین کرمانی است.

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

بیا باران
ما قحطی زدگانیم
اندوه خشکسالی
دیر زمانی است
دلهای‌مان را گرفته است...


#دریاچه_اورمیه

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

انصاف بده!

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این‌ همه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خون‌خوارتریم؟

(مذکِّرِ احباب، سیدحسن خواجه نقیب‌الاشراف بخاری، تصحیح نجیب مایل هروی، نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص ۱٠۶)


در تذکرهٔ مذکِّرِ احباب، این رباعیِ مشهور منسوب است به «بابا عین‌الملک» شاعر سدهٔ دهم هجری که از مشایخ معروف ماوراءالنهر بوده، مردم به وى اعتقاد بسیار داشته‌اند و به قول صاحب مذکّرِ احباب «اهل حاجات به زیارت مرقدش می‌روند».
ولی بدیهی است که این رباعی به هیچ وجه نمی‌تواند از او باشد، حتی اگر معتقدان به او «روح پرفتوحش را سبب حصول مرادات» کنند؛ به این دلیل که محمد عوفی چند قرن قبل از آن که بابا عین‌الملک چشم بر جهان بگشاید، این رباعی را در جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات با اندکی اختلاف و بی ذکر نام گوینده نقل کرده است:

ای قاضی شهر از تو دین‌دارتریم
با این همه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خون‌خوارتریم؟

(نسخهٔ کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی، شمارهٔ ثبت نسخه: ۲۰۸۲۲۵، شمارهٔ قفسه: ۱۷۰۶۰)

شعر نه از بابا عین‌الملک است که احتمالا این رباعی را جایی دیده، پسند کرده و برای کس یا کسانی خوانده است و مریدانش به این خیال که شعر از مرادشان است اینجا‌وآنجا به نام او نقل کرده‌اند. و نه از خیام است که این شعر در هیچ منبع معتبری به نام او ثبت نیست.
گویندهٔ رباعی یکی از «ما» هستیم. ما که شاید مثل بابا عین‌الملک «از مجذوبان معتبر و از بزرگان مقرّر» نباشیم ولی باهمیم و هشیاریم.

@atefeh_tayyeh

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

با من در و دیوار به آواز آید
حسین مسرّت


با من در و دیوار به آواز آید؛ گزیدۀ هشتصد سال رباعی اقلیم کرمان، به کوشش و گزینش: سیدعلی میرافضلی، رفسنجان: مسین، ۱۴۰۱، رقعی، ۳۲۸ ص.
‏..
سیدعلی میرافضلی (رفسنجان، ۱۳۴۸) از سخنوران کرمانیِ یزد تبار، به باور من و بسیاری دیگر ، «میر رباعی» کنونی ایران است . وی که خود سخنوری تواناست و بیشتر اشعارش کوته سروده است ، سال ها وقتش را در بررسی پیشینۀ رباعی و رباعی سرایان ایران گذاشته و با شناختی که در این چهار دهه در عرصۀ رباعی- این نامدار ترین و اصیل ترین گونۀ شعر فارسی - پیدا کرده، اکنون به یکی از رباعی شناسان نامدار ایرانی بدل گشته که گفتارهای فراوان و کتاب های خوبی را در این زمینه با نام های : «رباعیّات خیّام در منابع کهن» (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲)؛ گوشۀ تماشا ، رباعی از نیما تا امروز (تهران: کازرونیّه، ۱۳۸۶)؛ رباعیّات فکری مشهدی (تهران : کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی)، مونس الاحباب ، مجموعه رباعیّات مروارید کرمانی، متخلص به بیانی (تهران: کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی،۱۳۹۰ ) ؛ در آستانۀ تازه شدن ،۱۰۰ رباعی امروز ( مشهد: سپیده باوران، ۱۳۹۱ ) ؛ به همین کوتاهی ،از رباعی تا شعر کوتاه (کرمان: نشر نون، ۱۳۹۲)؛جنگ رباعی ، بازیابی و تصحیح رباعیّات کهن پارسی (تهران: سخن، ۱۳۹۴)؛ و کتاب چهار خطّی ،کند وکاوی در تاریخ رباعی فارسی ( تهران: سخن، ۱۳۹۷) نگارش و تالیف و تصحیح کرده و به ویژه در عرصۀ خیّام شناسی سخنش معیار است که با نگارش کتابی با نام: «رباعیّات خیّام و خیّامانه های پارسی»(تهران: سخن، ۱۳۹۹) عرصه را برای شناخت بیشتر خیّام برای خیّام پژوهان گسترده است. او تبحری ویژه در شناخت رباعی های سرگردان دارد. (رباعیاتی که سرایندۀ آن روشن نیست یا به چند تن منسوب است). کانال تلگرامی چهارخطی او در نزد اهل قلم و ادب، نامی و مرجعی آشناست.

اکنون با آن پشتوانۀ غنی، دست به کار گردآوری و ساماندهی چهارانه هایی از دیار کریمان (کرمان) شده و با گزینش و وسواسی در خور(برخی از سخنوران تنها یک رباعی از آنان آمده است) ، «گزیدۀ هشتصد سال رباعی اقلیم کرمان» را در دسترسی رباعی پژوهان به ویژه اهالی کرمان نهاده است.او در آغاز، گزارشی از پیشینۀ رباعی در کرمان را آورده، آنگاه به رباعیّات سرگردان کرمان پرداخته ، سپس بیان داشته که این مجموعه در بردارندۀ ۵۲۳ رباعی از ۷۰ سخنور استان کرمان از سدۀ ششم قمری تا حدود سال ۱۳۴۰ قمری (۱۳۰۰ش) است و گفته که بررسی رباعی سدۀ گذشته کرمان (۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ش) نیازمند بررسی بیشتر است و شاید در آینده بدان پرداخت که امیداواریم بپردازد تا این سلسله کامل شود.
وی ترتیب رباعی ها را به گونۀ تاریخی آورده تا به گفتۀ خودش، روند رباعی در کرمان را نشان دهد .آنگاه در پایان کتاب، چندین بخش ، فهرست و نمایه برای این کتاب سامان داده است که برغنای آن افزوده است مانند: یادداشت ها (گزارشی مستند از هر رباعی و انتساب آن به سخنوران دیگر)؛ دربارۀ شاعران این مجموعه (زندگی نامۀ کوتاه و سودمند هر شاعر به ترتیب الفبا)؛ فهرست رباعیّات (همراه با نام سخنور) ؛ نمایۀ نام ها و کتابنامه.

وی به غیر از آنچه در آغاز و در زمینۀ رباعی آمد، صاحب نزدیک به صد گفتار به ویژه در زمینۀ رباعی (در نشریات مهمّی چون:نامۀ بهارستان، گزارش میراث، ادبیّات و زبان ها، آینۀ میراث و نشر دانش ) و بیست کتاب در زمینۀ شعر و ادب است که نامور ترین آن: تصحیح کتاب خلاصة الاشعار و زبدة الافکار (بخش یزد و کرمان ) اثر: میرتقی الدّین کاشانی (تهران : میراث مکتوب، ۱۳۹۵) و شاعران قدیم کرمان (تهران: کازرونیه، ۱۳۸۶) است. نخستین دفتر شعر او با نام «تقویم برگ‌های خزان» در سال ۱۳۷۳ چاپ شد و پس از آن چندین دفتر از اشعارش به ترتیب با نام های: «گنجشک ناتمام»،«دارم به ساعت مچی‌ام فکر می‌کنم»،«تمام ناتمامی‌ها»،«خواب گنجشک‌ها»، «آهسته خوانی» ، «مرا می‌نویسی»، «کارنامۀ تبر»،«روزهایی که جز شب» و «گزیده شعر سید علی میرافضلی» چاپ شده است.
‏..

«نشر مسین»
/channel/mesinpub

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

غزل ترکی از صائب:

نه احتیاج کی ساقی وئره شراب سنه؟
کی اؤز پیاله‌سینی وئردی آفتاب سنه

شراب لعلی اوچون تؤکمه آبرو زنهار
کی دم‌به‌دم لب لعلین وئریر شراب سنه

اگر وورام داشا پیمانه‌نی کئچیر مندن
شرابدن نئچه گؤز تیکسه هر حباب سنه

قوروتما ترلی عذارین ایچینده باده‌ی ناب
کی گول کیمی یاراشیر چهره‌ی پْرآب سنه

شرابدن نه عجب اولماسین اگر سرخوش؟
بو دوزلو لب‌لر ایلن نئیله‌سین شراب سنه؟

بو آتشین یوز ایلن کیم دوتار سنین اتگین
حلال ائلر قانینی تا یئتر کباب سنه

دئدیم چیخاره سنی خط حجابدن، غافل
کی خط غباری اولور پرده‌ی حجاب سنه

سنین صحیفه‌ی حوسنون، کلام صائب‌دیر
کی داغِ عیب اولور خالِ انتخاب سنه

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

رفت #حاجی به طواف حرم و باز آمد...

ما به
#قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم!

#میرنجات_اصفهانی

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹 در مجادله‌ی روز و شب...

دیروز اول تیر طولانی‌ترین روز سال بود، ما ایرانی‌ها معمولا طولانی‌ترین شب سال "یلدا" را جشن می‌گیریم و از کنار طولانی‌ترین روز بی‌تفاوت می‌گذریم. مطلبی خواندم از کنزالسالکین خواجه عبدالله انصاری در مجادله‌ی روز و شب که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست:

شب را با روز مباحثه افتاد و مجادله‌ی هر چه تمامتر پیش آمد.
روز سرکشید و گفت: ای شب! تو رعیّتی و من شاهم، تو ستاره‌ای و من ماهم. ای شب! تو بر خرابه‌های تاریک، چون بومی و من بر تخت روزگار، اسکندر رومی.

شب گفت: ای روز! بیش از این دراز نَفَسی مکن و دعوی کسی مکن. تو شورش ِ سَر ِ سالکانی، تاراجگر ِ وقت ِ مشتاقانی؛ تو را حریصان ِ زر پرست‌اند، مرا سرمستان ِ میکده‌ی الست‌اند؛ تو را غافلان ِ دیرخیزند و مرا عاشقان ِ اشک‌ریزند.

گنج ازلی که هست زیر لب توست
                 در دوزخ حق، نصيبۀ تو تب توست

شمعِ شبِ گور و عشرتِ روزِ نُشُور
          ای خواجه اگر تو طالبی، در شب توست


@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

چه خوش است پیش زلفت سر شکوه باز کردن
گله‌های روز هجران به شب دراز کردن

سر کوی دلبر من به حریم کعبه ماند
که به هر طرف کنی رو بتوان نماز کردن

به تکلمی دهانت بگشود عقده‌هایم
چه خوش است کشف معنی بر اهل راز کردن

بجز از حدیث زلفت که به عمر می‌سرایم
همه عمر در ملالم  ز سخن دراز کردن

#مظهر_خویی

▫️دیوان عباسقلی‌خان مظهر، دستنویس شماره ۱۷۱۳۷ کتابخانه مجلس، کتابت عبدالمحمد ابن فضلعلی‌خان باغمیشه‌ای به سال ۱۳۲۲ قمری

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

.
#سوزنی راست در حق خرسر:

خرسر باشد کــه بینمت خم گشته
نـــامت ز میــان مردمان گم گشته
انگشتانت گـِــرد شده، سم گشتــه
ریشت پس ِ کون آمده و دم گشته

▫️منبع: خلاصةالاشعار فی‌الرباعیات، ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی، کتابت در سال ۷۲۱ هجری قمری؛ بخشی از دستنویس نفیس سفینه تبریز به شماره ۱۴۵۹۰ کتابخانه مجلس، برگ ۳۰۶.

🔹 لغت‌نامه در ماده خرسر یک جمله کوتاه نوشته: آنکه سری چون سر خر دارد. دهخدا دو بیت شاهد شعری برای خرسر آورده که هر دو از دیوان سوزنی است:
خرسر و خرس‌روی و سگ‌سیرت
خر گرفته به کول خیک شراب.
و
فاخته‌طوقی، شترلفجی، غضنفرگردنی
خرسری، غژغاومویی، اعوری، عیاره‌ای.

🔹 در توضیح بیشتر برای این صفت مرکب ( خرسر ) می‌توان اضافه کرد در ردیف صفاتی چون خرپول، خرمهره، خرمایه، خرخوان، خرشانس و ... قرار دارد که بیشتر در ادبیات عامیانه و شفاهی کاربرد دارند و پیشوند خر در مفهوم کثرت به اسم اضافه می‌شود. بنا بر این خرسر به کسی که سر بزرگ داشته باشد اطلاق می‌گردد.
( ادامه دارد . . . )

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

[ #سید_اخسیکتی فرماید:]

آن دوست که با دیده برابر نهمش
              هر خط که کشد به بندگی سر نهمش
از دوستی ِ وی‌اَم کسی می‌پرسید
              گفتم که: چنانم که به جان در نهمش

▫️سفینه ترمذ، محمدبن یغمور [سده ۸ هجری]، تصحیح امید سروری، انتشارات دکتر محمود افشار، تهران ۱۳۹۵

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

مه را اثری به روی او می‌ماند
چیزیش بدان فرشته‌خو می‌ماند
نی، نی، غلطم! مه ز کجا او ز کجا!
جـان برخی ِ او ، بدو خود او می‌ماند!

#مولانا_قطب‌الدین_عتیقی

▫️منبع: خلاصه‌الاشعار فی‌الرباعیات، ابوالمجد محمد تبریزی، ۷۲۱ ه.ق

این رباعی که در نزهه‌المجالس به نام سید اشرف و در مونس‌الاحرار بدون نام سراینده نقل شده؛ در دیوان شمس نیز وارد شده است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹 تا کور شود هر آن که نتواند دید

این ضرب‌المثل بسیار معروف که خطاب به افراد حسود به کار می‌رود، مصراعی از یک رباعی سروده مهستی گنجوی است:

گوشم چو حدیث درد چشم تو شنید 
پـای از سـر هـر طرب دلـم بـاز کشید 
                  نیکو شده باد چشمت ای بینایی 
                  تا کور شود هر آن که نتواند دید
                                                 #مهستی

منبع:
جُنگ رباعیات کتابخانه آیه‌اله مرعشی ( سده ۸ هجری )

▫️ این رباعی در بیاض کتابخانه اسعد افندی ( ۸۲۷ ه.ق ) بدون نام سراینده و با تفاوت‌هایی در مصراع دوم و سوم چنین آمده:

گوشم چـو حدیث درد چشم تو شنید 
در حال دلم خون شد و از دیده چکید
                    روشـن بادا چشـم تـو ای بینایی 
                    تا کور شود هر آن که نتواند دید

▫️ روایت بیاض اسعد افندی با تغییراتی در مصراع سوم در میان رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر ( که بر اساس منابع متاخر تدوین یافته ) آمده است:

گوشم چـو حدیـث درد چشـم تـو شنید 
فی‌الحال دلم خون شد و از دیده چکید 
                چشم تو نکو شود به من چون نگری 
                تـا کـور شود هـر آن کـه نتواند دیـد

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

رفتم بَرِ اسب تا به جرمش بکُشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
من گاوِ زمینم که جهان بردارم
نه چرخِ چهارمم که خورشید کِشم

شاها، ادبی کن فلک بدخو را
کو چشم رسانید رخِ نیکو را
گر گوی گنه کرد، بزن چوگانش
ور اسب خطا کرد، به من بخش او را

دو رباعی بالا در صفحات آخر دستنویس لمعه‌السراج ( کتابت ۶۹۵ هـ.ق ) به نام #مهستی و #مجد_همگر نقل شده‌اند. رباعی اول که به نام مهستی آمده، با سبک سخن مهستی همخوانی ندارد و در هیچ منبع دیگری به نام مهستی نیست. علاوه بر آن محتوای رباعی برای خواننده نامفهوم و مبهم است. رباعی دوم نیز در دیوان مجد همگر دیده نمی‌شود. در انتساب این دو رباعی به شعرای یاد شده تردید جدی داشتم تا اینکه در تاریخ گزیده ( تالیف ۷۳۰ هـ.ق ) پاسخی درخور به تردید خویش یافتم. به نوشته حمداله مستوفی در تاریخ گزیده این دو رباعی سروده #امیر_معزی است:

«سلطان سنجر در میدان، گوی باختی؛ اسبِ سلطان خطا کرد. معزّی گفت:

شاها، ادبی کن فَرَسِ بدخو را
کآسیب رسانید رخِ نیکو را
گر گوی خطا کرد، به چوگانش زن
ور اسب خطا کرد، به من بخش او را

سلطان اسب به معزّی بخشید. بر اسب سوار شد و گفت:

رفتم بَرِ اسب تا به‌زارش بکُشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
نه گاوِ زمینم [۱] که جهان برگیرم
نه چرخِ چهارمم [۲] که خورشید کِشم»

نوشته مستوفی علاوه بر اینکه ابهام متن رباعی‌ها را برطرف می‌کند بلکه ظرائف و زیبایی ادبی و معنوی رباعی‌ها را آشکار می‌سازد. رباعی اول در نسخه‌های دیوان امیر معزی نیز آمده است.

[۱] به باور پیشینیان زمین بر شاخ گاو است.
[۲] آسمان چهارم، فلک خورشید است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

عاشیق دئیه‌ر: بیر نازلی یار وارایمیش
عشقیندن اودلانیب یـانـار وارایمیـش،
بیر سازلی–سوزلو شهریار وارایمیش،
            اودلار سونوب، اونون اودی سونمه‌ییب،
            فلک چونوب، اونون چرخی چونمه‌ییب.

📚 حیدربابایه سلام
✍ استاد شهریار


ترجمه از کریم مشروطه‌چی:

عاشق ترانه‌گو: که یکی طرفه یـار بود 
کـز عشق او، شکسته دلی پرشرار بـود
آن کو به ملک ساز و سخن شهریار بود    
   آتش گرفت جانش و خود بنده شد به عشق    
   "هـرگـز نمیرد آنکه دلش زنده شـد بـه عشق
"

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

و بسیار خردمند باشد که مردم را بر آن دارد که بر راه صواب بروند، امّا خود بر آن راه که نموده است، نرود. و چه بسیار مردم بینم که امر به معروف‌ کنند و نهی از منکر، و گویند بر مردمان که فلان کار نباید کرد و فلان کار بباید کرد، و خویشتن را از آن دور بینند، همچنان که بسیار طبیبان‌اند که گویند، فلان چیز نباید خورد که از آن چنین علّت به‌حاصل آید و آنگاه از آن چیز بسیار بخورند. و نیز فیلسوفان هستند- و ایشان را طبیبان اخلاق دانند- که نهی کنند از کارهای سخت زشت و جایگاه چون خالی شود، آن کار بکنند. و جمعی نادان که ندانند که غور و غایتِ چنین کارها چیست، چون نادانند، معذوراند، و لکن دانایان که دانند معذور نیستند. 

#ابوالفضل_بیهقی
■■■■■■■■■■

منبع:
تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیب‌رهبر، تهران: انتشارات مهتاب، چاپ پانزدهم، ۱۳۹۰، ص ۱۵۸.
__
/channel/pastoo_adabiat

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

.
دوران بقـــا چـــو بـــاد صحـرا بگذشت
           تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر کــه ستــم بر مـــا کرد
           در گردن او بمــاند و بـــر مـــا بگذشت


✍ #سعدی
📕 #گلستان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

.
لمولانا قطب‌الدین عتیقی [تبریزی]:

گفتم ز تـو بخت من گران‌سنگ آید
رخســاره‌ی رنگ‌رفته بــا رنـگ آیــد
اکنون کـه بدیدمت تو هم سنگدلی
محنت‌زده را ز هر سویی سنگ آید


▫️منبع:
جُنگ اشعار و مراسلات کتابخانۀ لالااسماعیل ترکیه به شماره‌ی ۴۸۷، کتابت ۷۴۱ و ۷۴۲ هـ.ق، برگ ۶

▫️مصراع آخر در یک رباعی از #اوحدالدین_کرمانی نیز آمده:

صحرای جهان بی‌تو مرا تنگ آیـد
بی‌روی تواَم جهان سیه رنگ آیـد
آن نشنیدی کــه در مَثلها گــویند:
                "محنت‌زده را ز هر سویی سنگ آید"

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

#مهستی:
چشم و دهن ِ آن صنـم لاله‌رخان
از پسته و بادام گرفته‌ست نشان
          از بـس تنگی که دارد آن* چشم و دهان
          نه خنده در این گنجد و ، نه گریه در آن

    
▫️منبع: دستنویس شمارۀ FY.1203 کتابخانۀ دانشگاه استانبول، کتابت سدۀ ۹-۱۰ ق، برگ ۸۹

▫️این رباعی در نزهه‌المجالس (سده ۷ هجری) به نام کمال خجندی نوشته شده، اما در دیوان کمال نیامده است.

▫️در کتاب رباعیات مهستی گنجوی به اهتمام رفائیل حسینوف که مولف منبع خود را نسخه‌ای خطی از آکادمی علوم آذربایجان عنوان کرده؛ رباعی بنام مهستی است.

▫️رباعی در دیوان مسعود سعد سلمان نیز آمده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* : در این نسخه "او" نوشته؛ به نظر می‌رسد ضبط نسخه‌های دیگر که "آن" نوشته‌اند صحیح‌تر باشد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

#لمولفه:
در مملکت شرع شهنشاه علی‌ست
وز هر دو جهان حقیقت آگاه علی‌ست
سرحلقه‌ی اصحاب یمین، شیر خدا
سلطان طریقت ، ولی‌الله علی‌ست


منبع:
جُنگ خطی «روضةالناظر و نزهةالخاطر» تالیف عزالدین عبدالعزیز کاشی در نیمه نخست سده ۸ هجری؛ برگ ۶

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گر برکَنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا کنم؟


▫️#مسعود_سعد_سلمان
       ( درگذشت ۵۱۸ ق )


گر برکَنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟


▫️#کمال‌الدین‌اسماعیل
      ( درگذشت ۶۳۵ ق )


دل بر تو نهم که راحت‌ جان منی...

ور زانکه دل از تو برکَنم بر که نهم؟


▫️#سعدی
(درگذشت ۶۹۰ ق)

▫️ #حافظ ( درگذشت ۷۹۲ ق ) نیز بیت کمال را در ضمن غزلی تضمین کرده است.

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

( ستاره بانو ) دختر شیخ استاد سعدی، «کوکب» تخلص می­‌نموده و ذوق شاعری از پدر بزرگوار، میراث می­‌برده؛

از اوست:
عشق­بازان! رو به سوی قبلۀ آن کو کنید
هر کجا محراب ابرویش نماید، رو کنید


و به زبان­ها معروف است روزی پدرش او را روبسته در کوچه دیده و نشناخته، به او عشق باخته؛ خرام و ناز جوانیِ رفتارش، دلِ پیرِ خمیده را ربوده، به­ شوخی به آن شوخ گفته:

خوب­رویان گشاده­‌رو باشند
تو که رو بسته­‌ای مگر زشتی؟!


او نیز بی­‌تأمّل پاسخ داده:

سرو قدّان کشیده­ بالایند
تو که خَم گشته­‌ای مگر پشتی؟


شیخ، شرمگین شده از او گذشته.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 از یک نسخۀ خطی مجلس .
✍️ از جمله معانی «پشت»، پشت­‌خمیده، مخنث و مفعول می­‌باشد.

نقل از کانال تلگرامی نسخه‌خوانی:
@manuscript_ir

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

.
یک رباعی او [مهستی] را که با هزار دیوان شعر خوب برابری می‌کند، راقم حروف تا شش ماه وِرد خود کرده بود، به حدّی که در خواب هم می‌خواندم و هر کس که نزدیک من خوابیده بود، می‌شنید و از خواب بیدار می‌شد. الحق این رباعی از آن جمله اشعار است که مثل حکیم خاقانی شاعری را در مدّت عمر یک‌بار به حسب اتفاق شاید به خاطر برسد و صدق این مقال بر سخندانی روشن خواهد بود که به مزمار سلیقۀ راست، چنگ فصاحت و قانون بلاغت را نواخته باشد. خلاصه‌ی کلام، رباعی مزبور این است:

من عهد تو سخت سست می‌دانستم
بشکستن آن درست می‌دانستم
این دشمنی ای دوست که کردی با من
آخر کردی ، نخست می‌دانستم


#تذکره_ریاض‌الشعراء
واله داغستانی

@parniyan7rang

Читать полностью…
Subscribe to a channel