safavidstudies | Unsorted

Telegram-канал safavidstudies - مطالعات صفویه

-

🔰 کانال مطالعات تاریخ صفویه کتب و مقالات معرف آراء نویسندگان آن‌هاست و نقل هریک از مطالب تنها با ذکر مأخذ و نام کانال مجاز است.

Subscribe to a channel

مطالعات صفویه

«معیتِ کلاه و خود» و تعبیر غلط آن به «کلاه‌خود» / محمد حسن‌پور گوهری

یکی از انواع تَقَلُّسِ تاج قزلباش، تعبیۀ آن در زیر مغفر بوده که در نسخ مصور باقی از عصر صفویه نیز مشهود است. دراین‌باره، اشارۀ مختصر معدودی از محققان فارسی‌زبان، معطوف به مینیاتوری از یک نسخۀ کهن شاهنامه بوده است و در عین حال، بعضی نیز بدون تدقیق در جزئیات نگاره، متوجه ممیزۀ بارز آن نشده‌اند. نسخۀ مذکور، یک دست‌نویس محتویِ دو کتابت از شاهنامه در کتابخانۀ ملی فرانسه در شهر پاریس، به نشانه و شمارۀ «پیوست پارسی ۴۸۹» است.[۱] روایت نخست (مکتوب ۹۵۳ق) با مقدمۀ شاهنامۀ مشهور بایسُنقُری شروع می‌شود و از حیث غنای نص و صوَر، قسم اعظم و کامل نسخه را در بر دارد.[۲] اما دومین روایت، یک مکتوبِ بی‌مقدمۀ محدود و ناقص است که فقط دو نگاره دارد.[۳]

مصورسازیِ متون کهن ادبی توسط نقاشان ادوار مختلف، اغلب متأثر از وجوهِ مادی و معنوی محیط جمعی و سیاسی حیات هنری آن‌ها بود؛ یعنی مضامینِ مکتوب را در فضایی شبیه عصر خود ترسیم و تصویر می‌کردند؛ صبغۀ پررنگ حضور البسۀ دربار و اردوی صفوی در نگاره‌های نسخۀ مورد بحث نیز مصداق بارز همین وضعیت است. هفتمین نگاره از ۶۷ نقاشی موجود در دست‌نویس مورخ ۹۵۳ق، در ذیل پادشاهی نوذر واقع شده که طبق فحوای منظوم، صحنۀ گفت‌وگوی پریشانۀ پادشاه پیشدادی با پسرانش توس و گُستَهَم است. در سمت راست، پدر با پیراهن آبی و قبای نارنجی چهارزانو بر تخت خویش نشسته و مقابلش در سوی چپ تصویر، پوران در جامۀ پیکار دوزانو بر زمین نشسته‌اند.[۴] تحتِ تخت نوذر یک فردِ درباری با تاج قزلباش نشسته و پشت پوران نیز، نگهبانی در رزم‌جامه بر پا ایستاده ست.

سرپوش نقوش متمایز است و بارزتر از همه، یکی از پسران نوذر که لون آبی قبا و رنگ نارنجی پیراهنش قرینۀ ملابس پدر است و با نشستن در سمت راست برادرش، از سوی راست به قفا می‌نگرد، مبیّن گونه‌ای کمترشناخته‌شده از کلاه‌پوشی صفویان است. کلاه مشهور صفویان که وجه تسمیۀ «قزلباش» بوده است و به‌طور واضح در نقش فرد نشستۀ سرخ‌پیراهنِ سمت راست نگاره قابل ملاحظه است، قَلَنسُوه‌ای دوازده‌تَرک و قرمز بود که گردِ سر پَهن و باز می‌بود و در تارکِ سر تنگ و به برجکی دراز و باریک منتهی می‌شد و دور کلاه را معمولاً عمامه می‌بستند. مقارن رسم مذکور، تعبیه در معیت مغفر نیز طرز دیگر تقلس این کلاه بود. عملی که با ایجاد شکافی گرد در رأس کلاه‌خود و گذراندن برجک کلاه از زیر سوراخ آن صورت می‌گرفت؛ بدین‌گونه کلاه عرفی و کلاه‌خود جنگی را باهم بر سر می‌نهادند.

نفیسه زمانی در معیت و تحت هدایت استادش فرزانه فرخ‌فر، در مقاله‌ای مأخوذ از پایان‌نامۀ ارشد خویش در موضوع پوشاک مشهود در دست‌نویس ۹۵۳ق، صحنۀ نگارۀ مزبور را به «دیدار کیقباد با سپاهیان و رستم» توصیل کرده‌اند.[۵] در حالی که عنوان مورد ادعا نامنطبق بر موضع نگاره است و فقط در صفحات بعدی مصداق می‌یابد که البته فاقد نگاره‌ای مرتبط هستند.[۶] در ادامه نیز ضمن اخذ عکسی از یک کلاه‌خود صفوی به نقل از یک مأخذ دیگر، با ارائۀ شرحی از جزئیات آن، سرپوش نقش مورد بحث را نه کلاه و کلاه‌خود متباین، بلکه فقط یک کلاه‌خود واحد تلقی کرده‌اند. در وصف آن نیز از عبارات «کلاه‌خودِ میله‌بلندِ مزیّن به نوارِ قرمز دور آن»، «کلاه‌خود با میلۀ بلند قزلباش» و «میلۀ قرمز روی کلاه‌خود» استفاده کرده‌اند.[۷] حال‌آنکه تلفیق کلاه و مغفر در نقش مزبور، با تأملی گذرا در چهار نقش دیگر و تمایز کلاه صفوی از کلاه‌خود در آن‌ها واضح است. پیش از آن‌دو، علی صفری آق‌قلعه و به‌تبعِ وی سجاد حسینی هم در اشارات موجود در مقالات خود، به تفکیک دو سرپوش متمایز و عبور برجک از تحت سوراخ کلاه‌خود تصریح کرده‌اند.[۸] مآخذی که علی‌رغم ارتباط با موضوع تحقیق، مستفیدِ مؤلفان خاطی نبوده‌اند.

(۱۴۰۲/۰۶/۰۷)
•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
1. Ferdowsi. 16e siècle. Recueil de deux manuscrits épiques du Šāhnāma. Bibliothèque nationale de France. Paris: Supplément Persan 489.
2. Šhnma, Suppl. Pers. 489: 3b-10b, 551a
3. Ibid: 552b-615a
4. Ibid: 56a, 58a-59b
۵. زمانی، نفیسه. ۱۳۹۶. «توصیف و بررسی پوشاک در شاهنامۀ دست‌نویس ۹۵۳ه.ق پاریس.» پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد پژوهش هنر. تحت هدایت فرزانه فرخ‌فر و آرش اکبری مفاخر. دانشگاه نیشابور. ص ۸۱، ۸۷؛ زمانی، نفیسه، و فرزانه فرخ‌فر. ۱۳۹۸. «توصیف و تحلیل پوشاک جنگاوران در نگاره‌های شاهنامۀ ۹۵۳ه.ق پاریس.» نگارینۀ هنر اسلامی ۶(۱۸). ص ۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۰.
6. Šhnma, Suppl. Pers. 489: 64b-67b
۷. زمانی ۱۳۹۶: ۸۰، ۸۷؛ زمانی و فرخ‌فر ۱۳۹۸: ۱۴۰
۸. صفری آق‌قلعه، علی. ۱۳۹۲. «شناسایی ویژگی‌های نگاره‌های دورۀ اسلامی، کلاه قزلباشی.» آرشیو وب‌سایت میراث مکتوب؛ حسینی، سجاد. ۱۳۹۶. «سیر تطور معنایی واژۀ قزلباش.» فصلنامۀ مطالعات تاریخ اسلام ۹ (۳۲). ص ۸۲.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

خلط غلط هویت سفیر و تاجر ونیزی توسط ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوایی / محمد حسن‌پور گوهری

شرح سیاحت «بازرگان گمنام ونیزی»، یکی از آثار مندرج در کتاب موسوم به «سفرنامه‌های ونیزیان در ایران» است که توسط منوچهر امیری از برگردان انگلیسی آن‌ها به فارسی ترجمه شده است. جووانی باتیستا راموزیو که متن ایتالیایی منبع مذکور را در مجموعۀ معروفِ موسوم به «دریانوردی‌ها و سفرها» آورده است، به بی‌اطلاعی از اسم سیاح تجارت‌پیشه تصریح دارد.[۱] اما طبق تحقیق ژان اوبن پژوهشگر فرانسوی، این بازرگان فرانسِسکو رومانو (Francesco Romano) نام داشته است.[۲] علی‌ای‌حال، غرض از عرض این مقدمه، تذکر و تصحیح خطای فاحش مرحومین ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوائی در معرفی هویت این تاجر ونیزی است.

سجادی و نوائی به‌عنوان مصحح و محشی سومین ترجمۀ فارسیِ مجلد چهارمِ کتاب «تاریخ ادبیات ایران»، اثر ادوارد گرانْویل براون، در توصیفی سقیم و سبک جهت معرفی هویت تاجر نوشته‌اند: «این تاجر گمنام ونیزی کُنتارینی نام داشت و نزد اوزون‌حسن بوده و از او در کتابش سخن می‌گوید و راجع به شیخ حیدر داماد او بحث می‌کند.»[۳] این توصیف سطحی خطای فاحشی است که مبیّن بی‌دقتی مصححان خاطی در اطلاع از دو منبع متمایز ونیزی است. کنتارینی از سفرای اعزامی جمهوری ونیز به دربار حسن‌پادشاه بایندری در بازۀ زمانی ۱۴۷۷-۱۴۷۳م بود. برخلاف قضاوت عجولانۀ دو مصحح، کنتارینی اصلاً در بطن مقطع تاریخیِ حدوث وقایعِ سنوات تأسیس و ثباتِ سلطنت صفویه نبوده و هیچ ذکری از صفویان نداشته است. اما در مقابل، بازرگان ونیزی معاصر اسماعیل اول صفوی بوده که در مقطع زمانی ۱۵۲۰-۱۵۱۱م مدتی را در ایران گذرانده بوده که به شرح مشاهدات و خاطرات خود پرداخته است.[۴]

شگفت‌تر آنکه در عین خلط هویت کنتارینی و تاجر ونیزی به‌عنوان یک شخص واحد، مخاطب را جهت اطلاع بیشتر حول احوالِ «این تاجر گمنام ونیزی و مطالبش دربارۀ اوزون‌حسن»، علاوه بر کتاب سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، به مجلد سوم مجموعۀ براون (ترجمۀ علی‌اصغر حکمت) ارجاع داده‌اند. در حالی که نه‌فقط در مجلد سوم مجموعۀ براون، بلکه در همین موضع از ترجمۀ فارسی مجلد چهارم نیز، تمایز صریح هویت دو ونیزی توسط براون اظهرمن‌الشمس است. گویا سجادی و نوائی فراموش کرده‌اند که براون در صفحات آغازین کتاب، کنتارینی را در ردیف سفرایی ذکر کرده که در نیمۀ دوم سدۀ پانزدهم میلادی و پیش از پیدایش صفویه به ایرانِ بایندری آمده بودند.[۵] براون بر ترجمۀ انگلیسی سفرنامه‌ها استناد کرده که چاپ هم‌زمان انجمن هَکلوت لندن در دو مجلدِ منفصل بوده‌اند. مکتوبات آمبروزیو کنتارینی توسط یوجین آرماند روی در یک مجلد و متن سفرنامۀ بازرگان ونیزی نیز، به ترجمۀ چارلز گری در مجلد دیگر حضور دارند.[۶]

گویا حتی ضمن تورقی گذرا در تفاوت دو منبع دقت نکرده‌اند. وگرنه مرجع مدعیان ناقض دعوی ناصواب آن‌ها است! بطلان این خلط عجیب و تأسف‌آور ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوائی، با مرور مختصر صفحات و مشاهدۀ فهارس و منابعِ مراجع مذکور، متقن و مبرهن است. این قبیل خطایا در آثار متعددی حضور دارد و عندالوقت به موارد بیشتری خواهم پرداخت.
(۱۴۰۲/۰۵/۱۱)
•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
1. Ramusio, Giovanni Battista. 1583. Delle Navigationi Et Viaggi. Secondo Volume. In Venetia, Appresso i Giunti. pp. 112b-125b.
2. Aubin, Jean. 1995. "Chroniques persanes et relations italiennes, Notes sur les sources narratives du règne de Šâh Esmâ'il Ier". Studia Iranica (24): 247-259.
۳. براون، ادوارد. ۱۳۷۵. تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر. ترجمۀ بهرام مقدادی. تحشیه و تعلیق ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوائی. چاپ دوم. تهران: مروارید. ص ۵۸.
۴. جهت سهولت اطلاع از محتوا به‌زبان فارسی رک: امیری، منوچهر، مترجم. ۱۳۸۱. سفرنامه‌های ونیزیان در ایران. برگردان فارسی ترجمۀ انگلیسی چارلز گری. ۱۸۷۳م. چاپ دوم. تهران: خوارزمی. ص ۱۹۶-۱۲۵، قس. با ۴۵۸-۳۷۷.
۵. نک: براون ۱۳۷۵: ۵۹-۵۸، قس. با ۲۳؛ نیز رک: همو. ۱۳۳۹. از سعدی تا جامی. ترجمه و حواشی به‌قلم علی‌اصغر حکمت. چاپ دوم. تهران: ابن‌سینا. ص ۵۷۴.
6. Barbaro, Josafa and Ambrosio Contarini. 1873. Travels to Tana and Persia. Translated by William Thomas and by Eugene Armand Roy. London: The Hakluyt Society; Grey, Charles, trans. & ed. 1873. A Narrative of Italian Travels in Persia in the 15th and 16th Centuries. London: The Hakluyt Society.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

شاهنشاه یا شاهین‌شاه؟!
• یادداشت
مختصر محمد حسن‌پور گوهری:

هانتس روبرت رویمر در مجلد ششم تاریخ ایران (پژوهش دانشگاه کمبریج)، ذیل فصل پنجم موسوم به «دورۀ صفویان»، به یکی از شاهزادگان عثمانی، یعنی شاهنشاه، پسر خداوندگار سلطان بایزید دوم اشاره کرده است:
"Prince ShehinShah, one of Bayezid's sons and governor of Qaraman."[1]

اما یعقوب آژند که پیداست از هویت شاهزادۀ نام‌برده اطلاع درست و دقیقی نداشته، اسم او را در ترجمۀ فارسی کتاب فوق‌الذکر بهغلط «شاهین‌شاه»! قید کرده است:
«شاهزاده شاهین‌شاه، یکی از فرزندان بایزید و حاکم قرامان.»[۲]

پ.ن: سکانس فوق مأخوذ از قسمت ششم سریال پرهزینۀ «ممالك النار» است که صمیمیت این پدر و پسر را به تصویر کشیده است. بحث مفصل در نقد و بررسی روایت تحریف‌آمیز و غیردقیق آن نیز مجال دیگری می‌طلبد.

•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
1- Roemer, Hans Robert. 1986. "The Safavid Period". In The Cambridge History of Iran. vol. 6. Cambridge: University Press. p. 221.
۲- آژند، یعقوب. مترجم. ۱۳۸۰. تاریخ ایران دورۀ صفویان (فصل اول). نوشتۀ هـ. ر. رویمر. تهران: جامی. ص ۳۹.

🔰@SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

پژواک زبان در جاینام‌های آذربایجان در منابع کهن (صفوةالصفا و صریح‌الملک) / عطاءالله عبدی و مریم لطفی

«یکی از عناصری که در روشن‌سازی واقعیات زبانی و تاریخی آذربایجان حائز اهمیت است، نام‌های جغرافیایی است. جایگاه تاریخی آذربایجان در تحولات ایران و ثبت‌وضبط جاینام‌های آن در اسناد و کتب تاریخی، فرصت مناسبی در اختیار محققان قرار می‌دهد تا بتوانند با بررسی آن‌ها به مطالعۀ تاریخ و فرهنگ دیرین آذربایجان بپردازند. مقالۀ حاضر در پی بررسی این مسئله است که خُرده‌جاینام‌های منطقۀ آذربایجان در متون صفوی (صفوةالصفا و صریح‌الملک) دارای چه ویژگی‌هایی بوده و دچار چه تحولاتی شده‌اند؟ نتایج حاصل از بررسی متون تاریخی به‌خصوص صریح‌الملک بیانگر آن است که نام‌های جغرافیایی منطقۀ آذربایجان از نظر زبانی عمدتاً واژه‌هایی غیرترکی است و روند تغییر برخی از این اسامی به‌ نام‌های ترکی حاکی از تبعیت آن از تحولات اجتماعی و سیاسی در دورۀ صفویه است.»

● همچنین بخوانید:
زبان ترکی در دربار صفویه در اصفهان
زبان ترکی در روزگار صفوی (English)
رد ادعای زوال ترکی در اصفهان صفوی
جعل شعار فارسی توسط رشیدیاسمی

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

غلام سرور و تاریخ صفویه

«اما در میان نویسندگان عصر جدید، نویسندۀ دیگری وجود دارد که اثرش را فقط می‌توان یکی از غیرتحقیقی‌ترین و بی‌مغزترین تألیفات تاریخی توصیف کرد. این نویسنده کسی جز غلام سرور - نویسندۀ تاریخ شاه‌اسماعیل صفوی - نیست که در نوع خود یک کتاب آشفته و داستانی است. اظهارات عجیب و غریب و بی‌مبنا، مملو از تحسین و تمجیدهای قهرمان‌پرورانه از شاه‌اسماعیل در این اثر حد و نهایتی ندارد. این اثر اغراق‌آمیز از داستانی‌ترین آثار صفوی چون تاریخ عالم‌آرای شاه‌اسماعیل و جهان‌گشای خاقان و مواردی این‌چنین بدون تحقیق به‌شکل رونویسی فراهم آمده است. ... در ارزیابی کلی از نوشتۀ سرور باید گفت که به‌هیچ‌وجه حتی اندکی تحقیقی نیست و با سبک و شیوۀ کهن با گرته‌برداری و آشفته‌نویسی خاص همراه است. از طرفی از نظر بینشیْ او در شرح اقدامات و فعالیت‌های شاه‌اسماعیل دچار هیجان شده است و مطالب نامربوط فراوانی از سر علاقۀ شدید به اسماعیل بیان داشته است.»

• مأخذ: سالاری شادی، علی. ۱۳۹۷. «نقد رویکردهای راجر سیوری در تاریخ صفویان.» پژوهش‌نامۀ انتقادی متون و برنامه‌های علوم انسانی ۱۸(۱۰): ۱۴۷-۱۶۹. ص ۱۶۳-۱۶۲.

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

یک مغالطۀ تعمیم ناروا: زندگی دهقانان قلمرو صفوی، مرفه‌تر از حیات دهاقین مناطق حاصلخیز اروپا!

توضیح مختصر عنوان فوق آنکه، بعضی با تلقیِ سطحی از برخی اقوال منابع اروپایی تاریخ صفویه، با لحن خاصی از رفاه دهقان ایرانی در آن دوره سخن گفته و قلم زده‌اند. نوشتار حاضر ضمن ذکر مواردی از تکرار این مدعا در آثار مکتوب معاصر، به نقل مختصری در نقد و رد آن اختصاص دارد.

مثلاً مرحوم محمود صناعی در یادداشتی انشاگونه ضمن اشاره به مکتوبات ژان شاردن، با نگاهی مداحانه به عصر صفویه نوشت: «حال که در عالمی بین خواب و بیداری با چشم‌های نیم‌باز نگاه می‌کنیم، به‌ابهام عالمی می‌بینیم که به آنچه می‌شناختیم شبیه نیست. جهان امروز به جهان دورۀ صفویه شباهتی ندارد. آن روز سیاحی فرانسوی به‌اسم شاردن به ایران سفر می‌کرد و از ثروتمندی و آسایش دهقان ایرانی تعجب می‌کرد و می‌نوشت در همۀ عالم دهقانی مرفه‌الحال‌تر از دهقان ایرانی ندیده است و اروپاییان تعجب می‌کردند. امروز سیاحان اروپایی چیزهای دیگر می‌نویسند و تعجب اروپاییان از نوع دیگری است. امروز که از خواب عمیقْ نیمه‌بیدار شده‌ایم و وزش باد سرد عالم بی‌مهر را بر اندام عریان خود حس می‌کنیم، می‌بینیم باید جنبشی کرد و در صدد چاره برآمد و عقب‌ماندگی قرون را جبران کرد.»[۱]

چنین تصوری حتی توسط مؤلفان مشغول در دفتر تألیف کتاب‌های درسی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، به کتب درسی مقاطع تحصیلی جمهوری اسلامی ایران نیز راه یافته است: «به عقیدهٔ جهانگردان اروپایی، از جمله شاردن، وضع زندگی دهقانان ایرانی در دورهٔ صفویه به‌مراتب بهتر از وضع دهقانان در مناطق حاصلخیز اروپا بوده است.»[۲] البته دامان این ادعا در گریبان وزارت آموزش و پرورش کشور شاهنشاهی ایران (پادشاهی پهلوی) نیز دوخته است. در یکی از کتب تدریس تاریخ برای مقطع سوم دبیرستان، در ذیل «وضع کشاورزان» از گفتار نخست کتاب آمده است: «کشاورزان از دیگر طبقات بیشتر بودند و نسبت به اروپای آن روز وضع بهتری داشتند.»[۳] توجه به حضور این مسئله در کتب درسی ازآن‌رو حائز اهمیت است که یادآور شوم هر محصل بالأخص دانش‌آموزان کم‌علاقه یا بی‌رغبت به درس تاریخ، فقط سعی در حفظ طوطی‌وار مطالب کتاب خود دارند و این قبیل جملات سطحی و غیرمحققانه، مقلدانه ملکۀ ذهن آن‌ها می‌شود.

نقد و رد مبالغۀ فوق فعلاً تفصیل خاصی نمی‌طلبد و صرفاً جهت اطلاع مخاطب از صحت‌وسقم آن فقط به ذکر نقلی از دکتر هاشم آقاجری بسنده می‌کنم: «دولت‌های پیشامدرن ایران آن قدرت را در اختیار نداشته‌اند که بتوانند همۀ جامعه را تحت کنترل خود درآورند. بسیاری از گزارش‌هایی که معمولاً به آن‌ها استناد می‌شود، گزارش‌های مربوط به حوزۀ محدود شاه و درباریان اوست؛ برای مثال در گزارش تاورنیه یا شاردن که سیاح فرانسوی است و در زمان صفویه به ایران آمده، می‌خوانیم که دهقانان ایرانی از دهقانان فرانسوی مرفه‌ترند. این سیاحان بر چه اساسی چنین گزارش‌هایی را می‌نوشته‌اند؟! وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم که این دهقانان در واقع مربوط به روستاهای اطراف اصفهان هستند که در آن زمان پایتخت ایران بوده است. اگر ما این حکم را به کل جامعۀ ایران تعمیم دهیم، دچار نوعی مغالطه و تعمیم غلط می‌شویم.»[۴]

•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
۱. صناعی، محمود. ۱۳۳۱. «کهنه و نو.» یغما، اسفند: ۵۷. ص ۵۴۷-۵۴۶.
۲. پرتوی‌مقدم، عباس، محمدباقر آرام و دیگران. ۱۴۰۱. مطالعات اجتماعی - پایۀ نهم دورۀ اول متوسطه - ۹۰۷. چاپ هشتم. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران. ص ۶۲.
۳. مشکور، محمدجواد، اسماعیل دولتشاهی، بهمن کریمی و دیگران. ۲۵۳۷. محیط‌شناسی با تکیه بر: تاریخ ایران - سال سوم دبیرستان - ۲۵۳. تهران: سازمان کتاب‌های درسی. ص ۳۰.
۴. آقاجری، هاشم. ۱۳۹۹. «تحقق رؤیای ناتمام مشروطه‌خواهی.» شرق، ۸ تیر.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

بررسی تطبیقی رنسانس در ایران و اروپا / دکتر علی‌رضا کریمی

نویسنده در آغاز مقاله صفویه را «دولت ملی و دورۀ رنسانس ایرانی» تلقی می‌کند که البته نظری کلیشه‌ای و نامنطبق بر واقعیات متعدد تاریخی است. اما ضمن ذکر تقارن آن با رنسانس اروپا، با مقایسه و بررسی تطبیقی آن‌دو نشان می‌دهد که رنسانس اروپا مترقی و پویا بود ولی «آنچه چندی بعد در ایران رخ داد و ما آن را صرفاً رنسانس سیاسی-ملی نام نهاده‌ایم، نه‌تنها موجب رشد علمی-اقتصادی ایران نشد، بلکه نتیجه‌ای منفی و تأسف‌بار داشت.» این مقاله در موضوع اوضاع ایران مقارن رنسانس اروپا همانند دیگر آثار دکتر کریمی در این موضوع و حوزه، ارزنده و درخور مطالعه است.

• همچنین بخوانید: سیاست در نظر ایرانیان عصر صفوی

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

انگارۀ ایران در دوران صفویه؛ برتری دودمانی و تفاخر شهری / نوشتۀ رودی متی، ترجمۀ مهرداد رحیمی‌مقدم

سوای چند استثنا، تمام تواریخ درباری و غیردرباری که برای این پژوهش مطالعه شده‌اند، در کاربرد اصطلاح ایران به‌مثابۀ سرزمین با یکدیگر شباهت‌هایی دارند. در این منابع، کاربرد اصطلاح ایران چندان مرسوم نیست و به‌ندرت لفظ ایران را به کار می‌برند. در تمامی این آثار، انگارۀ ایران به‌عنوان مفهومی جامع و بنیادین، بسیار کم‌رنگ است و فقط به‌طور ضمنی حضور دارد و هرگز به‌گونه‌ای واضح و آشکار و عمیق مطرح نمی‌شود. «هویت ایران تا دو قرن دیگر کماکان ریشه در فرهنگ داشت و مختصات آن به‌لحاظ سیاسی یا سرزمینی به‌طور دقیق مشخص نبود. نگرانی‌ها و دغدغه‌های جدی دربارۀ اهمیت مبحث سرزمین به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از «ایرانیت» فقط در اوایل قرن نوزدهم و متعاقب شکست‌های تحقیرکننده در برابر روس‌ها سر برآورد. تنها یک قرن بعد و در پرتو انقلاب مشروطه، انگارۀ ایران به‌عنوان اجتماعی با مرزهای مشخص و متشکل از شهروندانی (و نه رعیت‌ها) که به‌واسطۀ حقوق مدنی و مسئولیت‌های مشترکشان با همدیگر پیوند داشتند، شکل گرفت.»

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

مدخل «سلسلۀ صفویه» در دانشنامۀ آنلاین ایرانیکا به‌قلم رودولف (رودی) متی*

از مقدمه: «دورۀ صفویه، سلسله‌ای که در اوایل سدۀ شانزدهم میلادی قدرت گرفت، اغلب سرآغاز تاریخ ایران مدرن تلقی شده است. گفته می‌شود دولتی که صفویان پدید آوردند نشانگر پیدایش دولت-ملت (دولت ملی) ایرانی است. اینکه بگوییم ایران عصر صفوی یک دولت-ملت مدرن است، گزاره‌ای نابه‌هنگام و نظری نابه‌جا و زمان‌پریش خواهد بود. درک این نکته حائز اهمیت است که جامعۀ صفوی از لحاظ بسیاری جهات، تداوم الگوها و کاربست‌های ادوار مغولی و تیموری اعم از سکه‌زنی تا نهادهای اداری بوده است. در واقع، صفویان قانونیت و حکومت خود را به‌طور آگاهانه بر سنت آن‌ها بنا نهادند.»

*. Matthee, Rudi (Rudolph). 2008. “SAFAVID DYNASTY”, in: Encyclopaedia Iranica Online. Originally Published: July 28.

• نیز بنگرید: علی انوشهر | داگلاس استروسند

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

نقش زبان ترکی آذربایجانی (قزلباشی) در ایران دورۀ صفوی / دکتر ویلم فلور و دکتر حسن جوادی*

«زبان‌ها و گویش‌های ترکی، فراتر از آنچه به‌طور معمول تصور می‌شود، نقش بسیار مهمی در ایران دورۀ صفوی ایفا می‌کرد. به‌حدی که زبان ترکی آذربایجانی (قزلباشی) در ایران صفوی به‌طور گسترده تکلم و نوشته می‌شد. این زبان نه‌فقط زبان رسمی دربار سلطنتی و سپاه صفوی بود، بلکه در شعر نیز به کار می‌رفت، حتی توسط شاعرانی که معمولاً به فارسی می‌سرودند. بیشتر شاهان صفوی که خود به ترکی شعر می‌سرودند، کاربرد ادبی آن را ترویج دادند. همچنین، از زبان ترکی در مکاتبات رسمی دربار برای امور داخلی و خارجی استفاده می‌شد.»

*. صرف‌نظر از چند نقل و نامه، محتوای این مقاله تقریباً همان است که در مقدمۀ ایشان بر فرهنگ لغت نصیری و بالأخص در ذیل «زبان ترکی در روزگار صفوی» آمده است. رک:
t.me/SafavidStudies/185

متن انگلیسی مقالۀ فوق:
t.me/SafavidStudies/340

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

حجاب ماییم، باید که از میانه برخیزیم. نقدی بر کتابِ «بازیگری در باغ هویت ایرانی؛ سرنمونی حافظِ» فرهنگ رجایی / امیر شفقت

«بازیگری در باغِ هویتِ ایرانی؛ سرنمونیِ حافظ» تازه‌ترین نگاشتۀ آقای دکتر فرهنگ رجایی استاد دانشگاه کارلتون کانادا دربارۀ حافظ است که دغدغۀ اصلی نگارندۀ آن «بازیگریِ ایرانیان و قواعد بازی آن» در طول تاریخ است و اینکه چرا ایرانیان با داشتن تمدنی بزرگ و ورود به عصر تمدن­‌سازِ صفوی، از بازیگری و نقش­‌آفرینی در عرصۀ جهانی باز ماندند و به‌جایِ آن با هوراکشی، نظاره­‌گری، مصرف­‌کنندگی و برهم­‌زنندگی در حاشیۀ تاریخ ماندند و اینک آیا می‌توان با الگو قرار دادن بنیان اندیشه و نظام فکری حافظ، ایران و ایرانی را برای ورود به دنیای مدرن و خلق جهانی نو آماده کرد و اینکه می­‌توان این نظام را به‌عنوان سرنمونی موفق برای بازیگری و نقش‌آفرینی ایران‌شهریان عرضه کرد؟ در این مقاله به برخی از دیدگاه­‌های مؤلف این کتاب دربارۀ حافظ و سرنمونی وی و پاسخ به پرسش­‌های مطرح­‌شده و نیز برخی دلایل نقش­‌ناآفرینی ایرانیان پرداخته شده است.»

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

● شعار شاه‌اسماعیل در میدان جنگ: «جاوید باد ایران!» (۱)
• خطای رشید یاسمی در ترجمۀ سخن براون؛ سهو یا عمد؟

مجموعۀ تاریخ ادبیِ (ادبیاتِ) ایران، یکی از آثار ادوارد گرانویل براون، مستشرق فقید بریتانیایی است. مجلد چهارم این کتاب (شامل بازۀ زمانی ۱۵۰۰ تا ۱۹۲۴ میلادی) نخستین بار توسط مرحوم غلام‌رضا رشید یاسمی به فارسی ترجمه شد. من در این مختصر به بیان خطای آن مترجم فقید در ترجمۀ بخشی از صفحات آغازین کتاب براون می‌پردازم.

دیدگاه «حاکمیت ملی صفوی»، در آغاز توسط کسانی چون رابرت واتسون و چارلز گری و لرد استانلی مطرح شد. تالیان غربی و مقلدین ایرانی آن‌ها نیز به این نظر دامن زدند. در میان مستشرقان متقدم، می‌توان از ادوارد براون نام برد. او در بیان این دیدگاه به‌تصریح خودش متأثر از واتسون بوده است و دلایل او را با تأکید نوشته و تأیید کرده است. البته براون مصادیق بیشتری برای این ادعا نیافت و حتا برعکس، در تحقیقات خود به مواردی دال بر نقض آن رسید که سنخیتی با ادعای اولش ندارد. مثلاً «انحطاط شعر و ادبیات فارسی در عصر صفوی» برجسته‌ترین موردی است که براون با تصدیق مرحوم علامه محمد قزوینی بیان کرد.[۱]

برخی با استناد یا ارجاع به ترجمۀ رشید یاسمی از مجلد چهارم کتاب براون، نوشته‌اند یا گفته‌اند که شعار جنگی شاه‌اسماعیل و لشکر صفویه «جاوید باد ایران» بوده است. در حالی که این شعار دلکَش و دل‌رُبا، هیچ‌گونه سندیتی ندارد و در واقع، چیزی بیش از خبط مترجم نبوده است.

براون در ذیل عنوان «کاربرد گستردۀ زبان ترکی در دورۀ صفویه» برای نشان دادن رواج ترکی در آن عهد، به شعار صفویان در جنگ‌هایشان اشاره می‌کند و آن را عیناً از یک نسخۀ خطی کتاب «جهان‌گشای خاقان» به خط و زبان اصلی آن نقل می‌کند:

«صدای قربان اولدیغم و صدقه اولدیغم پیروم مرشدم که شیوه و شعار فرقۀ ناجیۀ قزلباش است در میمنه و میسرۀ کارزار انداختند.»[۲]

•┈┈•┈┈•┈┈•
یادداشت‌ها:
۱- دراین‌باره نک: براون، ادوارد. ۱۳۶۴. تاریخ ادبی ایران. ج. ۴: از صفویه تا پایان قاجاریه. ترجمۀ رشید یاسمی. تهران: بنیاد کتاب. ص ۱۸-۱۹؛ قس. با: همان، ۳۵-۳۸. همچنین برای نقد و بررسی دیدگاه‌های براون و تالیان او در نظر حاکمیت ملی صفوی رک: سالاری شادی، علی. ۱۳۹۳. «نقد و بررسی نظریه‌های موجود دربارۀ تشکیل حاکمیت صفوی.» فصلنامۀ تاریخ ایران بعد از اسلام ۵(۹): ۷۱-۱۰۶، به‌خصوص ۷۵-۷۶.
2- Browne, Edward G. 1959. A Literary History of Persia. V. 4. Cambridge: At The University Press. p. 15.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

آیا صفویان در پی پیشبرد و شکوفایی هویت ملی بودند؟ / دکتر داگلاس استروسند

«امپراتوری‌های باروت» عنوانی است که بعضی از محققان برای سه حاکمیت اسلامی عثمانی و گورکانی و صفوی برساخته‌اند. داگلاس استروسَند در کتابی با همین موضوع، ضمن توصیف تاریخچۀ این سه دولت از منشأ و ظهور تا افول و سقوط، به بررسی تطبیقی آن‌ها از نظرگاه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و... پرداخته است. نقل ذیل مأخوذ از کتاب مذکور است.

«صفویان، از آغاز، هویت مذهبی جدیدی را بر [اکثریت] مردم قلمرو خود تحمیل کردند. آن‌ها در پی بسط یک هویت ملی یا زبانی نبودند، هرچند سیاست آن‌ها تأثیراتی داشت. صفویه ابداً هم‌تراز وسعت و قدرت و ثروت امپراتوری‌های عثمانی و گورکانی نبود. تاریخچۀ آن الگوی متفاوتی داشت. رشد آن، به‌صورت یکنواخت و پیوسته در طی چند دهه، نبود؛ بلکه پس از تأسیس، در سال‌های آغازین به حداکثر وسعت رسید و آن مرزبندی را برای مدت‌زمان کوتاهی حفظ کرد. حاکمیت صفویه هرچند با دگرگونی حیات مذهبی قلمرو خود همراه بود، اما تأثیر معنادار آن بر ترکیب قومی و ساختار اجتماعی، کمتر بود. برخی مورخان، این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا صفویه اصلاً شایستۀ عنوان «امپراتوری» هست یا نیست؟ هرچند عثمانیان و گورکانیان صفویه را رقیب همتای خود می‌شناختند. حکومت سیاسی صفویه به‌صورت کنفدراسیونی از قبایل ترک آغاز شد که در رأس آن نه یک رئیس قبیله، بلکه یک شیخ صوفی یعنی اسماعیل صفوی قرار داشت. ایدئولوژی صفویه [از زمان جنید]، آمیزه‌ای از غلو، تصورات و ادراک ترکی‌مغولی از سلطنت و تصوف عامیانۀ ترکی بود که به قبایل نیرو می‌داد و آن‌ها را تشجیع می‌کرد. صفویه نه احیای شاهنشاهی‌های باستانی هخامنشیان* و ساسانیان بود و نه سرآغاز دولت ملی مدرن ایران. اگرچه صفویان بیشتر مناطق فارسی‌زبان را یکپارچه کردند، اما هیچ‌گاه چندان خود را وارثِ مشروع و خلفِ صدقِ باستان نمی‌دانستند؛ آن‌ها کم‌و‌بیش ایرانی‌تر از اسلاف تیموری و ترکمان خود نبودند. هرچند اتحاد دو نیمۀ شرقی و غربی فلات ایران و تحمیل اسلام شیعۀ اثنی‌عشری بر این منطقه توسط صفویه، پیش‌درآمدی مشخص از ایران مدرن ایجاد کرد؛ ولی نفس حاکمیت صفویه نه ملی بود و نه کاملاً ایرانی.»[۱]

•┈┈•┈┈•┈┈•
یادداشت‌ها:
1- Streusand, Douglas E. 2011. Islamic Gunpowder Empires: Ottomans, Safavids and Mughals. Boulder: Westview Press. pp. 4, 135 & 137.
*. ذکر نام هخامنشیان، برای تأکید بر ساسانیان و کلاً دوران باستان است.

• همچنین بخوانید: نگاهی به دو تلقی از تشکیل حاکمیت صفوی

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

یعقوب‌پادشاه پسر حسن‌پادشاه بود نه برادر او

کم‌دقتی و سهل‌انگاری در شناخت و توصیف نسبت‌های خویشاوندی شخصیت‌های تاریخی، به ارزش پژوهش لطمه می‌زند و از اعتبار تحقیق می‌کاهد. مثل سهو مشهود در نقل ذیل که والد و ولد را اَخَوان پنداشته است:

«بعد از اوزون‌حسن برادرش یعقوب‌بیگ بر تخت نشست.»[۱]

این در حالی است که یعقوب‌پادشاه نَه برادر، بل‌که پسرِ حسن‌پادشاه از بطنِ سلجوق‌شاه بود. در سطور بعد، اشارۀ صحیح نویسنده به نسبت یعقوب با خدیجه، خواهر حسن‌پادشاه و مادر شیخ‌حیدر صفوی، ناقض خبط اوست:

«مادرش شاهزاده‌خانم خدیجه‌بیگم، که عمۀ سلطان یعقوب آق‌قویونلو بود.»[۲]

فرضاً اگر یعقوب‌پادشاه برادر حسن‌پادشاه می‌بود، مسلماً نسبت او با حیدر «دایی و خواهرزاده» می‌شد نه «پسردایی و پسرعمه». واضحاً نویسنده و ویراستار هیچ در نسبت این دو دقت نکرده‌اند. ورنه اقلاً یکی رفع خطای قبل می‌کرد.

•┈┈•┈┈•┈┈•
یادداشت‌ها:
۱- فرهمند، ماندانا. ۱۳۹۲. وضعیت سیاسی-اجتماعی زنان در عصر صفویه. ایلام: جوهر حیات. ص ۲۲.
۲- همان، ۲۸

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

Audio file, 17.7 MB

• فایل صوتی سخنرانی دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی در نخستین همایش تاریخ، پژوهش و نقد متون (۵ اسفند ۱۳۹۵) با موضوع «نقد و بررسی کتاب تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، اثر عباسقلی غفاری فرد».

اثر موردبحث کتابی توصیفی-تعلیمی است که به‌عنوان منبع درسی برای دانشجویان مقطع کارشناسی تاریخ فراهم شده است. با آنکه بیش از ده بار تجدید چاپ شده است (چاپ یازدهم: تهران، سمت، ۱۳۹۸)، ولی گویا نویسنده به اصلاح منسجم و مؤثر اشتباهات و ابهامات ویرایشی-نگارشی و ساختاری-محتوایی آن رغبتی نداشته است. صادقی در این سخنرانی شماری از نقایص مشهود در طبع نخست کتاب را تذکر داده است (سمت، ۱۳۸۱). گفتنی است که کریم نجفی برزگر نیز کتابی با همین عنوان و منوال دارد (چاپ اول: تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۹۴).

🔰@SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

تأثیر شکست در تثبیت موقعیت

دکتر علی سالاری شادی: «نبرد چالدران از نقطه‌نظری دیگر هم حائز اهمیت است. این شکست حکومت صفوی را ایرانی کرد؛ چراکه آن‌ها را مجبور به ماندگاری در داخل فلات ایران نمود. چنانچه در نبرد چالدران وضع عکس آن می‌شد، جغرافیای سیاسی صفوی به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. بانیان حاکمیت صفوی، قبایل قزل‌باش بودند که خاستگاه آنان آناتولی بود. بنابراین درباره‌ی آن قلمرو حساسیت خاصی داشتند و آن را وطن خود می‌شمردند و چنانچه مجالی حاصل می‌شد، قلمرو صفوی را به آنجا هدایت می‌کردند و این یکی از دلایل مهم نبرد چالدران بود.»*

*. مأخذ: سالاری شادی، علی. ۱۳۸۶. «بازتاب جنگ چالدران در تاریخ‌نگاری صفوی.» فصلنامه‌ی مطالعات و تحقیقات تاریخی (۱۵): ۹۷-۶۹. ص ۷۰.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

● ‌نقش سلطان شاه عباس اول صفوی در نضج مراسم عزاداری شیعی

• «شاه‌عباس، این اجاق‌زادۀ خاندان صفوی که از کودکی مراد و مرشد کامل و در عین حال مابه‌النزاع سران قزل‌باش بود، پیوسته در فرامین رسمی «کلب آستان علی» امضا می‌کرد و زیارت‌های پیاده و سواره‌اش به مشهد و عتبات نیاز به گفتن ندارد. پژوهشگر فرانسویْ ژان كالمار، به استناد نوشته‌های سیاحان اروپایی، مراسم عزاداری عصر صفوی را به دو دورۀ پیش از و پس از شاه‌عباس تقسیم می‌کند و خود شاه‌عباس را، نقطۀ عطف پیشرفت این مراسم در ایران می‌نامد.*»

*. Calmard, Jean. 1996. "shiʻi Rituals and Power, II. The Consolidation of Safavid Shi'ism: Folklore and Popular Religion". In Safavid Persia, The History and Politics of an Islamic Society. edited by Charles Melville. London - New York: I.B. Turis & Co Ltd Publishers. p. 143.

مأخذ: کاظمی موسوی، احمد. ۱۳۸۱. «رویکرد علمای شیعه به شعائر و آداب عامه‌پسند.» مجلۀ ایران‌شناسی ۱۴(۱): ۷۸-۵۴. ص ۶۱.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

رهیافت‌های انتقادی آخوندزاده به حکومت صفویه / دکتر علی سالاری شادی

«مسئلۀ اصلی این نوشته این است که نگرش آخوندزاده نسبت به صفویه چیست و آن را چگونه ارزیابی و تحلیل کرده است. نگارنده با روشی توصیفی–تحلیلی به این نتیجه می‌رسد که آخوندزاده بر دو مسئله تأکیدی خاص دارد: نخست خرافات و دیگری آغاز عصر جدید در غرب و مواجهۀ ایرانیان با آن. با این دو رویکرد تاریخ صفویه برای وی اهمیت خاصی یافته است. چنان‌که در دو نوشتۀ اختصاصی یعنی «ستارگان فریب‌خورده (یوسف‌شاه)» و «نقد اشعار و تبار سروش اصفهانی»، به تاریخ صفویه و افکار و شیوۀ مملکت‌داری آن‌ها پرداخت و در قیاس با سایر سلسله‌های پس از اسلام انتقادهای به‌مراتب بیشتری را متوجه صفویان کرده است. تا آنجا که اغلب نقدهای او به دورۀ اسلامی به‌صورت تلویحی متوجه صفویه است.»

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

🎥 «پارسی‌انجمن» در پاسداری و پالایشِ زبانِ پارسی

🔻پارسی‌انجمن خویشکاریِ خود را پاسداری و پالایشِ زبانِ پارسی می‌داند، آن‌هم در روزگاری که پارسی -این یگانه‌‌ و بی‌همتای هستی و خویشتن‌شناسیِ ایرانشهری- دستخوشِ گزندها و نامردمیهای فراوان شده‌ است.

🔻این انجمن، به‌دور از هر اندیشه و کنشِ سیاسی و آیینی، امیدوار است که با همکاریِ آنانی که به این زبانِ شهرآیینی و فرهنگ و هنرِ ایرانشهری ارج می‌نهند و بدان دلبستگی دارند گامی، هر چند کوچک، در باروری و پویاییِ این زبانِ کهن بردارد.

🔻با شناساندنِ تارنما و تارگانهای انجمن در نشانیهای زیر به گسترشِ این آرمان یاری رسانید:

👈 نشانیِ تارنما: http://parsianjoman.org

👈 نشانیِ بخشِ سیریلیک: http://parsianjoman.org/cyr/

👈 نشانیِ تلگرام: /channel/parsi_anjoman

👈 نشانیِ اینستاگرام: https://www.instagram.com/parsi_anjoman/

👈 نشانیِ فیس‌بوک: https://www.facebook.com/AnjomaneParsi

👈 نشانیِ فیس‌بوکِ بخشِ سیریلیک: https://www.facebook.com/parsianjoman.cyr

👈 نشانیِ یوتیوب: parsianjoman2586" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@parsianjoman2586

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman

Читать полностью…

مطالعات صفویه

نظری بر ادعای بی‌بنیان زوال موقعیت زبان ترکی در اصفهان صفوی!

برخی انتقال پایتخت صفوی به اصفهان را عامل زوال موقعیت زبان ترکی قلمداد کرده‌اند. ادعایی که منحصر به محققان فارسی‌زبان نبوده و حتی نویسندگان ترکی‌زبان نیز دچار چنین لغزش فاحشی شده‌اند و عباس اول صفوی را به‌عنوان مقصر آن نکوهیده‌اند!

از اولین اشارات بدین مدعا را می‌توان در دایرةالمعارف فارسی مصاحب دید. در ذیل مدخل صفویه که اسم راقم سطور آن به‌سان سایر مداخل قید نشده، آمده است: «زبان ترکی، که زبان خاندان صفویه و قبایل قزلباش بود، احتمالاً در زمان شاه عباس کبیر زبان رایج دربار بود، اما بعدها رواج این زبان نسبت به زبان فارسی کاهش یافت، و انتقال پایتخت به اصفهان به ایرانی‌شدن عناصر بیگانه کمک کرد.»[۱] مرتضی راوندی - پژوهشگر آزاد - در مجموعۀ خود که با صبغۀ روایی غالب بر آن، فاقد تحلیل منسجم است، همین مدعا را عیناً رونویسی کرده است.[۲]

اما سوای دستۀ قبل، تصورات برخی نویسندگان ترکی‌زبان نیز جالب توجه است. بهروز حقی در یک توصیف غلط و سطحی که عدم اطلاع دقیق وی از تاریخ صفوی در آن ساطع است، با بیان خاصی مواردی را در توصیف «سفّاکیِ» عباس اول نسبت به «زبان ترکی» و «مردم آذری» برشمرده است! کذا: «توهین به غرور ملی آذربایجانیان به‌خاطر انتقال پایتخت از آذربایجان به اصفهان و رسمی نمودن زبان فارسی به‌جای زبان اکثریت مردم که ترکی می‌باشد.»[۳]

البته نباید همانند دکتر جلال متینی، ذکر این ادعا را مختص بهروز حقی دانست.[۴] زیرا کلام او، چیزی جز تکرار تصور صمد بهرنگی نیست: «شاه عباس اول با انتقال پایتخت به اصفهان و جانشین کردن تدریجی زبان فارسی به‌جای زبان آذری در دربار، و درافتادن با قزلباش و رنجاندن آن‌ها، و تراشیدن شاهسون به‌عنوان رقیبی برای قزلباش، دلبستگی عمیقی را که از زمان شاه اسماعیل (در شعر آذری متخلص به خطایی) میان آذربایجانیان و صفویه بود از میان برد، و حرمت زبان آذری را شکست.»[۵]

جواد هیئت نیز همین تصور غلط را البته ضمن توصیف درستی از توالی انتقال پایتخت صفویه نوشته است: «دوران رونق و نفوذ زبان کتابت ترکی آذربایجانی دیری نپایید و با انتقال پایتخت از تبریز به قزوین و اصفهان زبان ترکی پشتوانۀ دولتی را از دست داد. حتی از اواخر قرن ۱۶، یعنی از دوران پادشاهی شاه عباس، سیاست تضعیف زبان ترکی همراه ترویج زبان فارسی اجرا شد.»[۶] بهروز خاماچی نیز قولی مشابه دارد: «با ظهور شاه عباس و انتقال پایتخت از تبریز و قزوین به اصفهان، زبان و اشعار کلاسیک ترکی آذری از رونق افتاد.»[۷] عباسعلی جوادی نیز نوشته است: «بعد از شاه اسماعیل فارسی رونق و اعتبار بیشتری یافته است.»[۸]

من خود را ملزم به قلم‌فرسایی در رد و نقد مفصل این ادعای واهی نمی‌دانم؛ زیرا پیش‌تر، تورخان گنجه‌ای، حسن جوادی و ویلم فلور در مقالات ارزندۀ خود به‌صورت مستند و مستدل چنین مدعیاتی را قویاً رد کرده‌اند.[۹] فلذا جوهر گوهری در این موضع نیز ضمن ارجاع مخاطب به دو مقالۀ مذکور، به ذکر نقلی از دکتر فاروق سومر بسنده می‌کند: «برخلاف گمانه‌زنی‌ها، انتقال مقر سلطنت و مرکزیت دولت صفوی به اصفهان نیز، هیچ‌گونه تغییری در وضعیت زبانی دربار ایجاد نکرد و تأثیری بر آن نداشت. زبان ترکی به‌عنوان زبان رسمی دربار سلطنتی، جایگاه خود را در همۀ دورۀ زمانی شاه عباس اول و اخلافش حفظ کرد. بسیاری از شعرای ترکی‌سُرا در این شهر بالیدند؛ زیرا ترکی نه‌فقط زبان امرای دربار و اردوی صفوی، بلکه زبان مادری این سلسله نیز به شمار می‌رفت.»[۱۰]

•┈┈•┈┈•┈┈•
• مآخذ کلام:
۱. مصاحب، غلامحسین. ۱۳۸۱. دایرةالمعارف فارسی. ج. ۲. چ. ۳. تهران: کتاب‌های جیبی. ص ۱۵۶۹، ۱۵۷۱. طبق معرفی‌نامۀ اثر، مدخل صفویه احتمالاً به‌قلم عباس زریاب خویی یا عبدالحسین زرین‌کوب بوده است (همان، ج. ۱: ۶).
۲. راوندی، مرتضی. ۱۳۷۴. تاریخ اجتماعی ایران. ج. ۸/۲. چ. ۱. تهران: نگاه. ص ۴۷.
۳. حقی، بهروز. ۱۳۶۷. جهان‌بینی حماسۀ کوراوغلو. چ. ۱. ناشر: مؤلف. ص ۱۳.
۴. متینی، جلال. ۱۳۷۲. «زبان فارسی و حکومت‌های ترکان.» مجلۀ ایران‌شناسی ۵(۳): ۷۰۰-۴۶۳. ص ۶۲۵.
۵. بهرنگی، صمد. ۱۳۴۷. قصه‌های بهرنگ. چ. ۳. تهران: دنیا و روزبهان. ص ۳۱۲-۳۱۱.
۶. هیئت، جواد. ۱۳۸۰. سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی. چ. ۳. تهران: پیکان. ص ۲۳۷.
۷. خاماچی، بهروز. ۱۳۷۰. فرهنگ جغرافیای آذربایجان شرقی. چ. ۱. تهران: سروش. ص ۳۷.
۸. جوادی، عباسعلی. ۱۳۶۷. آذربایجان و زبان آن. چ. ۱. ناشر: کتاب جهان. ص ۵.
۹. گنجه‌ای، تورخان. ۱۹۹۹. «زبان ترکی در دربار صفویه در اصفهان.» تریبون ۴: ۷۹-۷۳؛
Floor, W., & Javadi, H. 2013. "The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran." Iranian Studies, 46(4): 569-581.
10. Sümer, Faruk. 1976. Safevî Devletinin kuruluşu ve gelişmesinde Anadolu Türklerinin rolü. Ankara: Günen Matbaasi. s. 5-6.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

بررسی تطبیقی فرهنگ مادی توسعه در ایران و اروپا در دورۀ صفویه (با تأکید بر تجارت) / دکتر علی‌رضا کریمی

« ... صفویان هم‌زمان با شروع توسعه در اروپا به قدرت رسیدند. آن‌ها به‌دلایل نظامی و سیاسی مَقدم اروپاییان را گرامی داشتند؛ اما هیچ‌گاه آن‌ها را در زمینه‌های مختلف توسعه به‌خصوص برخورداری از فرهنگ مادی توسعه موردِتوجه قرار ندادند. در عرصۀ تجارت و لوازم آن نظیر راه‌های آبی و خشکی، پول، دریانوردی و آزادی تجاری و تشکیل شرکت‌های بزرگ تجاری، اروپاییان را الگوی خود قرار ندادند. بی‌تردید ابتدا لازم بود فرهنگ توسعه از سوی حاکمیت صفوی مورد پذیرش قرار گیرد و سپس در جامعه ایجاد و تقویت گردد. اما این اتفاق هرگز نیفتاد و صفویه هرگز گام در راه توسعه نگذاشت چراکه نه‌تنها این فرهنگ را در خود نداشت بلکه حتی علی‌رغم ارتباط گسترده‌ای که با اروپا و اروپاییان برقرار ساخته بود اقتباس صحیحی از آن‌ها ننمود. در این مقاله سعی شده است تا فرهنگ مادی توسعه در اروپای معاصر صفویان بررسی و آن با وضعیت موجود در عصر صفوی مقایسه گردد.»

نیز نک:
سیاست در نظر ایرانیان عصر صفوی
بررسی تطبیقی رنسانس در ایران و اروپا

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

کوچ ناگزیر ارمنیان و افسانۀ اروپایی شاه‌عباس اول / ادموند هرزیگ، ترجمۀ شکوه‌السادات اعرابی هاشمی

بحث مقاله دربارۀ کوچ اجباری ارامنه توسط شاه‌عباس است که در گریز از عثمانیان‌ سیاست زمین سوخته را پیاده کرد و اهالی مناطق مسیر آن‌ها را به درون قلمرو خود کوچاند. با تخریب خانه و کاشانۀ ارامنه بسیاری از آن‌ها در هنگام مهاجرت جان باختند و فقط شمار کمی زنده ماندند. به‌حدی که آن را می‌توان نوعی شبه‌نسل‌کشی ارمنیان دانست. برخی این اقدام را حاصل دوراندیشی شاه‌عباس در راستای اهداف مشخص‌ و به‌سود ارامنه دانسته‌اند. چنین تصوری با تعمیم گزارشات سیاحان اروپایی از وضعیت ارامنۀ جلفای اصفهان، بدون در نظر گرفتن اوضاع ارمنیان دیگر مناطق و با دست‌کم گرفتن منابع اولیۀ واقعه بیان شده است. «منابع اولیه این نظر که اولین کوچ بزرگ، به‌دقت و با اهداف درازمدت استراتژیک و اقتصادی طراحی شده بوده را تأیید نمی‎کنند. برعکس، آن را اقدامی اضطراری، در وضعی ناگزیر و نومیدانه می‌شمارند که در چنان فصلی و با چنان روشی اجرا شد که به واردآمدن حداکثر فشار بر جمعیت غيرنظامی منجر گردید و سبب یک تغییر دایمی در موازنۀ قومی منطقه شد.»

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

The Idea of Iran in the Safavid Period: Dynastic Pre-eminence and Urban Pride / Dr. Rudi Matthee

Iran as a territorial concept is not well articulated in the Persian-language sources of the Safavid period. Sixteenth- century court chronicles rarely employ the term Iran. Throughout the period, the idea of Iran was expressed rather in a preoccupation with the ruling dynasty, loyalty centring on the shah and his entourage, not on the land.

Matthee, Rudi. 2021. “The Idea of Iran in the Safavid Period: Dynastic Pre-eminence and Urban Pride.” In The Idea of Iran, V. 10: Safavid Persia in the Age of Empires, pp. 81-103. London: Bloomsbury.

• رودی متی در این تحقیق، کاربرد و مفهوم نام ایران در منابع دست‌اول صفوی را به‌تفصیل تحلیل کرده است. مقالۀ حاضر در بررسی و نقد دیدگاهی است که ارجاعات منابع صفوی به ایران را به‌عنوان یک سرزمین مشخص در یک هویت ملی نوپا تلقی می‌کند.

• این مقاله توسط مهرداد رحیمی‌مقدم به‌زبان فارسی ترجمه و در فصلنامۀ فرهنگ‌بان به چاپ رسیده است (نک).

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

زبان ترکی در دربار صفویه در اصفهان / پروفسور تورخان گنجه‌ای

این مقالۀ مختصر یکی از بررسی‌های ممتاز و مستند پیرامون عصر طلایی زبان ترکی در ایران است که توسط ترک‌شناس فقید مرحوم دکتر تورخان گنجه‌ای تألیف شده است. نخستین بار به‌زبان انگلیسی در ژورنال آکادمیک مطالعات ترکی در پاریس چاپ شد (Turcica, 1991, Vol. 21-23, pp. 311-318.). ترجمۀ فارسی آن نیز توسط شخص مؤلف صورت گرفت و ابتدا توسط نشریۀ فارسی فصل کتاب لندن در سال ۱۹۹۳ و بعد، در مجلۀ ترکی-فارسی تریبون به‌سال ۱۹۹۹ منتشر شد که فایل فوق نیز مأخوذ از همین مجلۀ اخیر است. لازم به ذکر است که دکتر نصرالله صالحی نیز جداگانه و احتمالاً بدون اطلاع از ترجمۀ فارسی شخص مؤلف، برگردان ترکی آن (Azerbaycan Türk Kültür Dergisi, 2003, Yıl 51, Sayı 347.) را به فارسی ترجمه کرده است که در سال ۱۳۸۸ در فصلنامۀ پیام بهارستان چاپ شد (نک). ایضاً، محمدعلی حسینی در کتاب «صائب تبریزی، شاعر وسیع‌مشرب» (دنیای نو، ۱۳۸۸) و رضا همراز در کتابچۀ «پروفسور تورخان گنجه‌ای تبریزی» (قالان‌یورد، ۱۳۹۹)، هریک ترجمۀ فارسی این مقاله را آورده‌اند.

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran / Dr. Willem Floor and Dr. Hasan Javadi

"Turkic languages and dialects played a much more important role in Safavid Iran than is generally thought, while Azerbaijani Turkish in particular was widely spoken and written in Safavid Iran. It was not only the language of the court and the army, but it was also used in poetry, even by renowned poets who usually wrote in Persian. The Safavid shahs, many of whom wrote poetry in Turkish themselves, promoted its literary use. Also, Turkish was used in the court's official correspondence, for both internal and external affairs."

🔰 @SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

شعار شاه‌اسماعیل در میدان جنگ: «جاوید باد ایران!» (۲)
• خطای رشید یاسمی در ترجمۀ سخن براون؛ سهو یا عمد؟

سخن براون درمورد این شعار در طبع اصلی انگلیسی کتابش چنین است:

"whose war-cry, as we learn from the rare history of Shah Isma'il I, was not "Long live Persia!" or the like, but, in the Turkish language, "O my spiritual guide and master whose sacrifice I am!”[3]

ترجمۀ درست: «شعار جنگی آن‌ها [صفویان]، همچنان‌که از کتاب کمیاب تاریخ شاه‌اسماعیل اول [جهان‌گشای خاقان] درمی‌یابیم، «زنده باد ایران!» و همانند آن نبوده است. بلکه به زبان ترکی [می‌گفتند]: من قربان و بلاگردان پیر و مرشدم بشوم.»

حال بنگرید به ترجمۀ نادرست رشید یاسمی: «بر طبق تاریخ کمیاب شاه‌اسمعیل شعار جنگی لشکر صفویه به‌فارسی عبارت «جاوید باد ایران» بوده و جملۀ ترکی که در میدان جنگ استعمال می‌شده از این عبارت مفهوم می‌گردد.»[۴]

واقعاً کجای سخن ادوارد براون مبهم و پیچیده است که رشید یاسمی آن را عوض کرده و این‌گونه گنگ و غلط ترجمه کرده است؟ به‌سختی می‌توانم بپذیرم که رشید یاسمی این خطا را سهواً مرتکب شده باشد. بماند که پانویس‌های براون را نیز در ترجمه نیاورده است.

دکتر ویلم فلور و دکتر حسن جوادی نیز در یک مقالۀ مشترک پیرامون زبان ترکی در عصر صفویه، با استناد به متن انگلیسی کتاب موردبحث (چاپ دانشگاه کمبریج)، به گفتۀ براون اشاره کرده‌اند؛ بی‌آنکه مانند ترجمۀ عجیب و غلط رشید یاسمی شعار مذکور را به صفویان منسوب کنند: «در سراسر دورۀ صفویه، ترکی به‌عنوان زبان گفتاری دو جایگاه ثابت در ایران داشت. اولاً در تمام مدت دولت صفویه زبان رسمی دربار سلطنتی بود و ثانیاً، به‌عنوان زبان محاورۀ قبایل ترک قزلباش و افراد ارتش رواج داشت. ادوارد براون بیان می‌کند که شعار جنگی سپاه صفوی «زنده باد ایران» یا امثال آن نبوده است.»[۵]

واضحاً انتساب مضحک این شعار دل‌چَسب به صفویان، فقط متأثر از ترجمۀ غلط فارسی است که مرحوم رشید یاسمی مرتکب آن شده است و عده‌ای نیز تفاسیر عجیب و دل‌نَوازی از آن کرده‌اند.

کسی که دانش‌آموختۀ تاریخ و اهل تحقیق است، باید در انتساب این شعار به شاه‌اسماعیل شک کند و منبع اصلی آن را بجوید تا صحت‌وسقم آن را بیابد! ولی اینکه برخی محققان ما «مقلدانه» خبط رشید یاسمی را تکرار و رونویسی و بازگویی کرده‌اند، بسیار تأسف‌آور است.

ثابتیان با بدیهی دانستن انتساب شعار نوشت: «شعار جنگی قزلباشان چنان‌که ادوارد براون نیز در تاریخ ادبیات در عهد صفوی ذکر کرده «جاوید باد ایران» بوده است.»[۶] دکتر ابراهیم کیانی‌مهر در گفتگو با مقصودعلی صادقی می‌گفت که «عبارت معروف شاه‌اسماعیل با عنوان جاوید باد ایران شعار جنگی صفویان بود.» شگفت‌تر اینکه دکتر صادقی گندمانی پاسخ و واکنشی به آن نداد یا اقلاً رد نکرد. البته من از دیگر گفته‌های جناب کیانی‌مهر حدس می‌زنم این ادعا را از یک مقالۀ سطحی و سبک گرفته است. سارا سرحدی و استادش عباس سرافرازی مقاله‌ای نوشته‌اند با عنوان ثقیل «صفویه و احیاء سنت‌های ملی و باستانی»! که در محتوای قلیل آن، شعار پرخروش فوق‌الذکر را نیز فریاد زده‌اند.[۷]

نظرات و تصورات کلیشه‌ای از این قبیل زیاد بوده است و تازگی ندارد. در آینده به موارد بیشتری خواهم پرداخت.

•┈┈•┈┈•┈┈•
یادداشت‌ها:
3- Ibid.
۴- رشید یاسمی، غلام‌رضا، مترجم. ۱۳۶۴. تاریخ ادبی ایران (مجلد چهارم: از صفویه تا پایان قاجاریه). نوشتۀ ادوارد براون. ۱۹۵۹. تهران: بنیاد کتاب. ص ۲۷.
۵- Floor, Willem., & Javadi, Hasan. 2013. "The Role of Azerbaijani Turkish in Safavid Iran." Iranian Studies 46(4). p. 569.
۶- ثابتیان، ذ. ۱۳۴۳. اسناد و نامه‌های تاریخی و اجتماعی دورۀ صفویه. تهران: ابن‌سینا. ص ۵۶.
۷- سرافرازی، عباس، و سارا سرحدی. ۱۳۹۲. «صفویه و احیاء سنت‌های ملی و باستانی.» پژوهش در تاریخ ۴(۴). ص ۱۲۷.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

آیا شعار شاه‌اسماعیل و صفویان «جاوید باد ایران» بود؟!

یکی از تصورات عجیب و غلطی که در میان معدودی از کتب و مقالات مرتبط با صفویه دیده‌ام، انتساب شعاری جنگی به شاه‌اسماعیل اول و صفویان است: «جاوید باد ایران.»! هرکس اندکی در منابع عهد صفوی و به‌خصوص صدر آن غور کافی کرده باشد، می‌داند که چنین شعاری کذب محض است. محل استناد این ادعا سخنی از ادوارد براون در مجلد چهارم کتاب تاریخ ادبیات ایران است. اما نباید براون را مقصر آن دانست. نیم‌نگاهی به متن اصلی کتاب مذکور که به‌زبان انگلیسی است (تصویر فوق)، ادعای مزبور را باطل می‌کند. آنچه سبب طرح این ادعا شده، ترجمۀ غلط رشید یاسمی از سخن براون است:

"whose war-cry, as we learn from the rare history of Shah Isma'il I, was not "Long live Persia!" or the like, but, in the Turkish language, "O my spiritual guide and master whose sacrifice I am!”

source: Browne, Edward G. 1959. A Literary History of Persia. V. 4. Cambridge: At The University Press. p. 15.

دراین‌باره نوشتار ذیل را مطالعه نمایید:
t.me/SafavidStudies/329

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…

مطالعات صفویه

نگاهی کوتاه به روابط عثمانی-صفوی تا پیش از جنگ چالدران / نوشتۀ دکتر بلال دده‌یف، ترجمۀ آنادردی عنصری

این مقاله پیرامون تأسیس حاکمیت صفویه و تأثیر ظهور آن بر اوضاع داخلی قلمرو عثمانی و روابط دولتین با یکدیگر پیش از رویارویی نظامی بحث می‌کند. این موارد شامل وقایع مربوط به سلطنت بایزید دوم و روابط وی با شاه‌اسماعیل است که با قیام و قدرت‌گیری سلیم اول وارد یک مرحلۀ جدید و جدی می‌شود. تمهیدات پیشگیرانۀ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامیِ سلیم‌شاه عثمانی برای رفع تهدیدات صفویان قسمت دوم مقاله را شامل می‌شود که با نگاهی گذرا به اوضاعِ پس از نبرد چالدران پایان می‌یابد.

🔰@SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

بازتاب جنگ چالدران در تاریخ‌نگاری صفوی / دکتر علی سالاری شادی

«تا جایی که به تاریخ‌نگاری صفوی مربوط می‌شود، جنگ چالدران به‌مراتب فراتر از یک رویارویی نظامی میان صفویان و عثمانیان است. شکست قوای صفوی در این نبرد به مدعیات ارضی شاه‌اسماعیل اول و قزلباشان بر مناطق شرقی آناتولی پایان بخشید. این رویداد برجستۀ تاریخ اوایل عهد صفوی از سوی اغلب وقایع‌نامه‌نویسان صفوی به‌شیوه‌ای ناقص و عجولانه گزارش شده است. شکست قاطع قزلباشان و رهبر معنوی آنان در برابر عثمانیان، بدون شک، دلیل اصلی اکراه آنان از پرداختن به جزئیات مرتبط با این رویداد است. مقالۀ حاضر می‌کوشد، با برجسته‌ساختن تصورات و کلیشه‌هایی که از سوی آنان برای توضیح این رویداد مهم اوایل عهد صفوی مورد استفاده قرار گرفته است، روایات وقایع‌نامه‌نویسان صفوی راجع به این نبرد را در معرض یک تفسیر منسجم قرار دهد.»

🔰@SafavidStudies

Читать полностью…

مطالعات صفویه

آیا حکومت صفویه تالیِ شاهنشاهی ساسانی و احیاگر مرزهای تاریخی ایران پس از نهصد سال بود؟!

بخشی از گفتگوی دکتر مقصودعلی صادقی گندمانی با ابراهیم کیانی‌مهر در موضوع «نقش صفویان در شکل‌گیری‌ و احیای هویت جدید ایرانی»* (۳ مرداد ۱۴۰۱).

*. تذکر: عنوان مبهم این نشست اساساً ایراد دارد. دو واژۀ «احیا» و «جدید» در این عنوان نمی‌توانند معنای هماهنگی داشته باشند و ناقض یکدیگرند. اگر هویت جدیدی شکل گرفته، در این صورت احیا معنایی نخواهد داشت. اگر هویتی احیا شده، واضحاً جدید نبوده. بهتر آن بود که از عبارتی نظیر «تجدید هویت» استفاده می‌شد. البته جناب صادقی نیز در آغاز همین نشست با تأکید بر اینکه هویت، مفهومی پیوسته و در تداوم است که پا در گذشته‌های دور دارد، در خلأ شکل نمی‌گیرد و فقط در هر برهه گاه دچار تحولات چشمگیری می‌شود (مانند رسمیت و تغلیب مذهب تشیع در صفویه)، عنوان «هویت جدید» را غیردقیق دانست.

🔰 @SafavidStudies | مطالعات صفویه

Читать полностью…
Subscribe to a channel