sayehsokhan | Unsorted

Telegram-канал sayehsokhan - نشر سایه سخن

9611

﷽ 📚📚کتابخانه ای همراه؛ همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹 خرید کتاب: ⬇️⬇️⬇️⬇️ www.sayehsokhan.com 📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام: 👇👇👇👇 https://b2n.ir/s05391 آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف تلفن:66496410

Subscribe to a channel

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

دکتر محمود سریع‌القلم:

کلمه سرمایه‌‌‌داری در ایران بار منفی دارد.
ریشه دموکراسی در سرمایه‌داری‌ست.

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🕊️ راهنمایی برای مراقبت روانی در روزهای پس از بحران

به احترام جان انسان، به امید فردایی روشن‌تر...

وقتی صدای انفجار جای صدای زندگی را می‌گیرد، روان انسان یکی از نخستین قربانیان خاموش جنگ است. در این روزهای تلخ بعد از جنگ، مراقبت از سلامت روان خود و اطرافیان‌مان، یک ضرورت حیاتی‌ است.

جنگ و بحران ما را با موجی از ترس، اندوه، بی‌پناهی، و خشم روبه‌رو کرده بود. این احساسات طبیعی‌اند، اما بی‌پاسخ‌ گذاشتن‌شان، و بی‌توجهی به آن، به زخم‌های عمیق‌تری می‌انجامد.

📘 این راهنمای مختصر، بر پایه‌ی منابع جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) و برنامه‌های بین‌المللی حمایت روان‌اجتماعی تدوین شده؛ با هدف تقویت تاب‌آوری روانی فردی و جمعی در زمانه‌ای دشوار.

چندتوصیه کاربردی برای عبور روانی از شرایط بعد از بحران:

🔹 احساسات‌تان را انکار نکنید.
ترس و اضطراب را بپذیرید. آن‌چه احساس می‌کنید، واقعی‌ست و حق شماست. اولین گامِ التیام، همین پذیرش است.

🔹 اخبار را محدود و گزینشی دنبال کنید.
بمباران خبری، ذهن را فرسوده می‌کند. تنها از منابع معتبر استفاده کنید و برای پیگیری اخبار، زمان مشخصی در نظر بگیرید.

🔹 ارتباط انسانی را حفظ کنید.
تنهایی، ترس را چندبرابر می‌کند. حتی یک تماس کوتاه با دوست یا فامیل می‌تواند مأمنی برای دل باشد.

🔹 برنامه‌ی روزانه‌ای ساده برای خود بسازید.
داشتن روال در زندگی احساس کنترل و ثبات می‌آورد.

🔹 تمرین‌های ذهن‌آگاهی را جدی بگیرید.
چند نفس عمیق، یک مدیتیشن کوتاه یا حرکات کششی ساده می‌توانند ذهن شما را آرام کنند. این تمرین‌ها را روزانه انجام دهید.

🔹 به کودکان و سالمندان بیشتر توجه کنیم.
با کودکان با زبان ساده و مهرآمیز حرف بزنید. برای‌شان فضای امن بسازید. سالمندان را تنها نگذاریم.

🔹 اگر نیاز دارید، کمک تخصصی بگیرید.
نشانه‌هایی مانند بی‌خوابی مزمن، حمله‌های اضطرابی یا افکار آسیب‌زننده را جدی بگیرید. کمک گرفتن نشانه‌ی ضعف نیست، نشانه‌ی آگاهی و مسئولیت‌پذیری است.

در روزهایی که زخم‌های بیرونی پیداست، زخم‌های روانی بیشتر از همیشه به مراقبت نیاز دارند.
انتشار آگاهی، گامی کوچک اما حیاتی در ساختن نوری در دل تاریکی‌ست.

مراقب روان‌‌مان باشیم.
مراقب هم باشیم.
با امید، و با هم.
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

https://youtu.be/YUPBQYwoZ74?si=gqxPeIGAYzckW2Ln

Читать полностью…

نشر سایه سخن

خانم دکتر نوروزی
استاد دانشگاه کنکوردیا


🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

یک روز گوش باشیم!


کلّا که زیاد پرگویی نمی‌کنم و آدم حرّافی نیستم. ولی خب چرا اهل تعریف کردن؟ اره. هستم. ولی امروز تصمیم گرفتم زبانم کمتر بچرخد و بیشتر گوشهایم را تیز کنم که هم امن‌ترست و هم شاید چشمه‌ی نوشتنم را بیشتر بجوشاند.
بعضی‌وقتها مات آدمهایی می‌شوم که دقیقه‌‌ای از فک زدن نمی افتند. در مورد همه‌چیز نظری دارند و همه‌کس را به راحتی نقد و بررسی می‌کنند. انگار جواز قضاوت کردنِ آدمها را برایشان صادر کرده‌اند. خب، کاری است که از دست‌شان برمی‌آید! من اما از این پرتگاه می‌ترسم. قرار گرفتن روی سرازیری شیب‌دار، که با گفتن کلامی تو را تا قعر بی‌اخلاقی پرتاب می‌کند. مثل سنگریزه‌‌های بالای کوه، با ضربه‌ ی کوچک پایت با سرعتی وحشتناک تمام سراشیبی را می‌دوند.
این‌جور به نظر می‌رسد زبان در کام گرفتن، حالمان را بهتر می‌کند. حداقل برای من که صادق است. وقتی سکوت می‌کنم دنیا برایم حرف می‌زند. حتی دیوارهای اتاقم. در کوچه، جوی آب. در خیابان تابلوها، چراغ‌های راهنما، حتی نگاه‌های آدمهایی که نمی‌شناسمشان ،همه برایم قصه می‌گویند. مثل آدمی که بغض دارد و دنبال یک جفت گوش شنوا می‌گردد، تمام آسمان و زمین با هر نگاهِ من لب باز می‌کنند و ماجرا می‌گویند. و من چه خوب می‌شنوم زنگ صدایشان را. گاهی اما فریادهایشان گنگ‌ست. زمانی آرام. خیلی‌هایشان شعر می‌گویند. بعضی خواب دیده‌اند و از رویاهایشان می‌گویند.
باور نمی‌کنی؟ باور کن. تمام جهان مالامال از دردست و  چه حرف‌ها که  ندارد تا بگوید اما در انبوه صداهایمان لال مانده‌ست.
دنیا، خودش و تمام آدم‌هایش خسته از تهاجم قضاوت‌هاست. تشنه‌ی سکوت است. می‌خواهم تمامم گوش باشد. امروز در دادگاه درونم، قاضی شده‌ام. بر پیشانی زبانم مُهری کوبیدم از جنس بی‌کلامی‌های بی‌منظور. و اما چشم‌هایم؟ آنها هم محکومند به خوب دیدن. اگر بخواهند می‌توانند گریه‌ کنند و ببارند. اما قضاوت نه. آخر چشمها دریچه‌ی سرزنش‌های خاموشند. منعشان کرده‌ام تا دور بمانند و خیال کنند گوشند. گوش بودن را دوست دارم. می‌خواهم امروز را گوش بمانم. می‌توانم؟

✍مانسه


🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

❓ در این شرایط دشوار، چه می‌توان کرد؟

در روزهایی که بسیاری از ما دل‌نگرانیم، خسته‌ایم یا دچار سردرگمی، این سؤال ساده بارها در ذهن‌مان می‌چرخد: 
«پس در این شرایط چه می‌توان کرد؟»

شاید جواب روشنی نداشته باشیم، اما می‌توانیم گام‌های کوچکی برای حفظ سلامت روان، پیوندهای انسانی، و امید جمعی برداریم.

در ادامه، چند پیشنهاد ساده اما عمیق را با شما به اشتراک می‌گذاریم؛ نه برای حل کامل بحران، بلکه برای آن‌که انسان بمانیم، با هم بمانیم، و به سوی آینده حرکت کنیم.

✅ دیدارهای صلح‌آمیز در فضاهای شهری مفیدند، اما کافی نیستند. اگر می‌خواهیم درون خود نیز به صلح برسیم، پیشنهاد می‌شود این چند نکته را جدی بگیریم:

🔹 ۱. ابهام‌پذیر باشیم.
زندگی در شرایط بحرانی، یعنی پذیرش پیچیدگی و ابهام. باید تاب‌آور شویم و بپذیریم که ممکن است آرامش به این زودی‌ها بازنگردد.

🔹 ۲. کنار هم بمانیم.
دیدارهای حضوری، گفت‌وگوهای صمیمی، جمع‌های کوچک و واقعی… از انزوا و غرق شدن در فضای مجازی بپرهیزیم. انسان، در بودن با انسان دیگر، زنده می‌ماند.

🔹 ۳. کنشگری کنیم.
به گروه‌های داوطلبانه بپیوندیم: محیط زیست، میراث فرهنگی، خیریه، کتاب‌خوانی… در هر زمینه‌ای که برای‌مان مهم است، فعال شویم.

🔹 ۴. رژیم رسانه‌ای بگیریم.
قرار نیست کارشناس سیاست و اقتصاد باشیم. با فاصله گرفتن از بمباران خبری و رسانه‌ای، ذهن‌مان را نجات دهیم و وقت‌مان را صرف روابط انسانی کنیم.

🔹 ۵. کتاب بخوانیم.
خواندن در این روزها سخت است، اما چند صفحه در روز می‌تواند نجات‌بخش باشد. کتاب، صدای آرام و مطمئنی است در طوفان اخبار.

🔹 ۶. مراقبت کنیم.
از همدیگر، از خودمان، از زمین. احوال اطرافیان را بپرسیم، به سالمندان، فقرا و محیط‌زیست توجه بیشتری نشان دهیم. مهربانی، یک انتخاب است.

🔹 ۷. سکوت کنیم.
ذهن شلوغ‌مان را با لحظاتی سکوت، تنفس دهیم. درنگ کنیم، آرام بگیریم. خیام‌وار دم را دریابیم و شادی‌های کوچک را از یاد نبریم.

🔹 ۸. مدارا کنیم.
ما متفاوتیم—در باور، سبک زندگی، سیاست. اما چاره‌ای جز مدارا نداریم. همه‌مان زیر یک سقف، به نام میهن زندگی می‌کنیم. هیچ سالاری جای میهن‌سالاری را نمی‌گیرد.

🔹 ۹. خلاق باشیم.
در بحران، فرصت هست. در گفتگو، راهی برای عبور. اگر به ظرفیت‌های خودمان و هم‌دیگر باور داشته باشیم، امید زنده می‌ماند.

🔹 ۱۰. میهن‌سالاری را خط قرمز کنیم.
هیچ تحلیلی، هیچ شعاری، اگر به تخریب ایران یا کشتار هم‌میهن ختم شود، قابل دفاع نیست. فریب نخوریم، حتی اگر استدلال‌ها قوی به‌نظر برسند.

شاد و مانا باشید

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🟩⬜️🟥 @film_in_Iran


🟩⬜️🟥 #فیلم #مستند

نسخه کامل مستند و کنسرت صدای ایران: محمدرضا شجریان

Читать полностью…

نشر سایه سخن

#از_شما

روزی از دنیا همه غمگین شدم
از جهان و خلق دل چرکین شدم
ذکر لعن کودک و پیر و جوان
پشت هم بر این زبان میشد روان
از خدا شاکی شدم از خلقتش
از زمین و از زمان و حکمتش
گفتمش یارب مگر من دشمنم
که کمر بستی چنین بر کُشتنم
لحظه لحظه حال من بد میکنی
زین پیامدها که بر خط میکنی
من همه حالم نَزار از جمله خلق
مردمان تیزنیش و تیزحلق
گشتم‌ام محزون ازین رفتارها
حال و روزم بد ازین کردارها
ناگهان آمد به جانم این ندا
بس نما ای دائمُ‌الشکوه به ما
اختیار و انتخابت دست توست
هوشیاری و خوابت دست توست
با تو باشد حال خوب و حال زشت
انتخابش کن تو ای نیکو سرشت
حال خوبت از تو میگیرد خروش
دم به دم از بهر خوشنودی بجوش
کسب خشنودی به حالت بس بجاست
لیک کسبش از به غیرِ خود خطاست
خیز و بر درکِ غلط آتش بپاش
همچو ققنوس تازه‌تر، پیکر تراش
این همه حال بد از ادراک توست
حال، خوش باشد ز ادراک درست
از درون، خود را دوباره پِی بریز
از فِسردن نیست راهی جزگریز
گاه باید چون طبیبی چیره دست
بر همه درک غلط اندیشه بست
تا که زخم و جرح آن ادراکها
نشکند ما را دراین پیکارها
چاره دردت همه در جان توست
درک تو هم درد و هم درمان توست
هر زمان از درک بد گشتی رها
نه گله از خلق داری نَز خدا
خیز و بهر حال خوش آغاز کن
آنگه در آرامشت پرواز کن

با سپاس از سرکار خانم ملیحه رسولی دانش‌آموخته‌ی تئوری انتخاب و واقعیت درمانی از استان مازندران

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

⚫️ من این آش را نمی‌خورم

قرن‌هاست که سرم را در دستانم گرفته‌ام و می‌دوم، از خورشخانه ضحاک گریخته‌ام.
هرگز نخواستم که ماران، مغز سرم را بخورند، هرگز نخواستم که از تنم، از جان و روح و اندیشه‌ام، شوربای شوربختی بپزند؛ اما نمی‌شود از هر طرف که می‌روم دیگی بَر بار است، هیزم جهل زیر آن روشن است؛ آشپزانی خبیث ملاقه‌هایی بلند دارند به درازنای تاریخ. سرنوشت ما آشی است خونین که مدام آن را هم می‌زنند، ما را به زور می‌گیرند و در دیگ می‌اندازند.

من هرگز آش جنگ را نمی‌خورم، آش هیچ جنگی را.

آش جنگ را هر کجا که بپزند و هر اسمی داشته باشد، مزه خون می‌دهد. مذاق هیچ خردمندی به آش آدم و جگر انسان خوش نمی‌شود.

آتش جهل را نمی‌توانم که خاموش کنم، آشپزان بد طینت را نمی‌توانم که مهربان کنم؛ گوشت تن آدم‌ها و استخوان‌های کشتگان را نمی‌توانم که از دیگ بیرون بکشم و زنده‌شان کنم.

سهم من اما از همه توانستن‌ها فقط یک «نه» است.

نه به آشپزان جنگ و هیزم کِشان و آتش افروزان.
نه به خورندگان و کاسه لیسان.
نه به همه آنهایی که از سرانگشتشان خون می‌چکد و از دهانشان نفرت.

این «نه» را بر این آش خونین بپاشید،
این تنها دارایی مرا…

✍️#عرفان_نظرآهاری

#من_از_جنگ_بیزارم_شما_را_نمی_دانم
#تدبیر_به_جای_جنگ

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

زبان زندگی

وقتی گلوله‌ها خاموش شدند، کلمات هنوز شلیک می‌کردند...

آتش‌بس اعلام شد.
صدای انفجارها خوابید.
اما در دلِ خانه‌ها، سکوتی سنگین نشست؛
سکوتی پر از خشم،
پر از «نگفته‌ها»،
پر از زخم‌هایی که زبان نداشتند.
هر کسی، زبانی برای ادامه داشت؛
یکی زبانِ طعنه،
یکی زبانِ گلایه،
یکی زبانِ فرار.
و بعضی‌ها...
دنبال زبانی تازه بودند.

زبانی که نه برای دفاع بود، نه برای حمله.
زبانی برای فهمیدن. برای پیوند. برای محبت.
آن‌هایی که دل‌شان جرأت کرد سکوت را بشکند،
آرام گفتند:
«می‌ترسیدم…
دلم امنیت می‌خواست…
دلم کسی را می‌خواست که فقط بشنودم
و درست همان‌جا،
وقتی یکی شنید،
نه برای پاسخ دادن،
نه برای قضاوت کردن،
فقط برای دیدن انسان پشت کلمه‌ها —
آن‌جا بود که محبت، دوباره ممکن شد.
این همان زبانی‌ست که مارشال روزنبرگ آن را «زبان زندگی» نامید.

زبانی که به‌جای خشونت،
به‌جای برنده شدن،
به زنده ماندن رابطه فکر می‌کند.
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان_زندگی

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

📺 مبارزه برای آزادی

🎙#محمدمهدی_اردبیلی

▪️مقدمه و موضع‌گیری در قبال جنگ ایران و اسرائیل: دکتر اردبیلی موضع متفاوت خود را در قبال جنگ ایران و اسرائیل در مقایسه با دیدگاه‌های رایج مطرح می‌کند. او به همدلی بخش‌هایی از جامعه با مفهوم "ایران" و "وطن" در تقابل با اسرائیل اشاره می‌کند، همچنین دیدگاه گروهی که جمهوری اسلامی را شر بزرگ‌تری از اسرائیل می‌دانند و از حمله اسرائیل استقبال می‌کنند، و گروه سومی که هر دو طرف را محکوم می‌کنند، را معرفی می‌کند.

▪️پیوند مسئله فلسطین و جنبش زن، زندگی، آزادی: او مسئله فلسطین را با جنبش "زن، زندگی، آزادی" در ایران پیوند می‌زند و از مردم غزه و مسئله فلسطین به عنوان ظلمی آشکار و تعدی به انسانیت دفاع می‌کند. همچنین، مطالبات جامعه ایرانی در جنبش "زن، زندگی، آزادی" را به حق می‌داند و سرکوب آن را نقد می‌کند.

▪️تحلیل دوقطبی‌های سیاسی و راه سوم: دکتر اردبیلی دوقطبی‌سازی خطرناک بین طرفداران و مخالفان جمهوری اسلامی را نقد می‌کند و بر دفاع از "ایده‌ها" به جای طرفداری از جناح‌ها تأکید دارد. او ایده "راه سوم" را مطرح می‌کند که رادیکال و احیاکننده ایده‌های قابل دفاع در هر دو طرف است.

▪️ایران و اسرائیل: فراتر از دوقطبی جمهوری اسلامی-اسرائیل: او توضیح می‌دهد که در شرایط فعلی جنگ، مسئله فراتر از دوقطبی جمهوری اسلامی و اسرائیل است و به "ایران و اسرائیل" تبدیل شده است. او اشاره می‌کند که بخشی از مردم ایران متوجه شده‌اند که اسرائیل به دنبال منافع خود است و هدفش آزادی ایران نیست.

▪️نقد رویکردهای ضد جنگ و اهمیت اتحاد ملی: دکتر اردبیلی بیانیه‌هایی را که هر دو طرف جنگ (ایران و اسرائیل) را به یک اندازه محکوم می‌کنند، نقد می‌کند و بر اهمیت اتحاد ملی پویا، درون‌نقاد و گشوده به عنوان بزرگترین سلاح مردم تأکید دارد.

▪️عاملیت سیاسی فردی و مفهوم سرزمین: او بحث می‌کند که دفاع از ایران در شرایط فعلی به دلیل ماهیت اسرائیل و تهدید آن است، نه از روی عرق ملی متعصبانه. ایران به عنوان تنها کشوری که در منطقه جلوی اسرائیل ایستاده است، کارکردی فرامنطقه‌ای پیدا کرده است.

▪️نقد برچسب‌زنی‌های هویتی: او توضیح می‌دهد که برچسب‌زنی‌هایی مانند "چپ" مانع از شنیدن سخن تازه و تحلیل دقیق می‌شود و تأکید می‌کند که مسئله فلسطین یک مسئله انسانی فراتر از دسته‌بندی‌های چپ و راست است.

▪️مسئله آزادی و نقش عواطف کور: آزادی را به معنای رهایی از شر عواطف کوری مانند کینه و نفرت تعریف می‌کند. او بیان می‌کند که اسرائیل به دنبال ایران آزاد نیست و اهداف استراتژیک خود را دنبال می‌کند که شامل ایران ضعیف و تجزیه شده است.

▪️نقد همزمان حاکمیت، مردم و اپوزیسیون: او بر ضرورت نقد همزمان حکومت، مردم و اپوزیسیون و پرهیز از ساده‌سازی‌ها تأکید می‌کند و بحث در مورد مسئولیت تاریخی مردم در قبال انقلاب و نتایج آن را مطرح می‌سازد.

▪️ترس و جهل: عوامل فاجعه‌ساز: او ترکیب ترس و جهل را به عنوان عامل ایجاد فاجعه، به‌ویژه در شرایط جنگی، معرفی می‌کند و بر ضرورت آرام کردن ترس و جهل با آگاهی تأکید دارد.

▪️ماهیت خاص اسرائیل و بحران مشروعیت آن: اسرائیل را به عنوان یک کشور خاص با بحران مشروعیت، متفاوت از سایر کشورهای استبدادی توصیف می‌کند. او اسرائیل را "دولت غاصب" می‌داند و از سکوت یا حمایت کشورهای غربی از اسرائیل با وجود جنایات آن انتقاد می‌کند.

▪️چگونگی تبدیل شدن اسرائیل به بدیل مطلوب برای بخشی از جامعه ایران: او این پدیده را نتیجه هم‌دستی رفتار حاکمیت (از دست دادن سرمایه اجتماعی) و تبلیغات دشمنان می‌داند که منجر به ایده "هر کی غیر از اینا" می‌شود.

▪️فعالیت‌های اردبیلی در تهران در روزهای جنگ: او تصمیم به ماندن در تهران در طول جنگ را به عنوان یک کنش و عدم فرار بیان می‌کند و بر اهمیت درس گرفتن از اتفاقات جاری تأکید دارد.

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

.
"من نمی‌خواهم"
من نمی‌خواهم
بوسه را بفروشند،
خون را بفروشند،
و نسیم خریداری شود
و باد را به اجاره دهند.
من نمی‌خواهم
که در خانه‌ها سرما باشد،
در کوچه‌ها ترس
و در چشم‌ها خشم.
من نمی‌خواهم
که در میان لب‌ها حقیقت دربند باشد،
در گاوصندوق‌ها میلیون‌ها ثروت
و در زندان‌ها، آزادگان گرفتار باشند.
من نمی‌خواهم
که روستایی بدون آب کار کند،
در کارخانه از نشاط خبری نباشد،
و در معادن، سپیده‌دم در نگاه ننشیند
و در مدرسه معلم نخندد.
من نمی‌خواهم
که مادرها بی عطر باشند،
دخترها بی‌عشق بمانند
و پدران بی توتون.
من نمی‌خواهم
سرزمین‌ها را از فراز سر مردم
تقسیم کنند،
در دریاها امپراتوری تشکیل دهند
و در آسمان‌ها پرچم‌ها برافروزند
و بر لباس‌ها، نشان بدوزند.
من نمی‌خواهم
پسرم رژه برود،
و پسران دیگر مادرها
رژه بروند
و تفنگ و مرگ را به‌دوش بکشند.
من نمی‌خواهم
کسی گلوله‌ای شلیک کند،
و تفنگی ساخته شود.
من نمی‌خواهم
نهانی دوست بدارم،
نهانی بگریم
و در خفا آواز سر دهم.
من نمی‌خواهم تا دهانم را ببندند،
آن زمانی که می‌گویم:
«من نمی‌خواهم»

«فیگونه امرریچ»شاعر اسپانیایی

@womanandequality
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🔊فایل صوتی


گفت‌‌وگو با صدیقه وسمقی



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @DrVasmaghi

Читать полностью…

نشر سایه سخن

غزل شمارهٔ ۱۰۴   سعدی
         

مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم

که یاد می‌نکُند عهد آشیان ای دوست

گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت؟

به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست؟

دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست

بگو «بیار» که گویم «بگیر هان ای دوست»

تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود

هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست

جفا مکن که بزرگان به خرده‌ای ز رهی

چنین سبک ننشینند و سر گران ای دوست

به لطف اگر بخوری خون من روا باشد

به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست

مناسب لب لعلت حدیث بایستی

جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست

مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش

اگر مراد تو قتل ست وا رهان ای دوست

که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟

به دوستی که غلط می‌بَرد گمان ای دوست

که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار

ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست




🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

✍️ علیرضا معینی

🖊در ستایش خردورزی و معنویت:
سپاس نامه‌ای به مناسبت زادروز استاد مصطفی ملکیان


در آستانهٔ شکفتن گل‌های خرداد، زمانی که زمین گرمای نخستین تابش‌های خورشید را در سینه می‌پروراند، ستاره‌ای در آسمان فلسفهٔ ایران درخشیدن گرفت که نورش نه از آتشِ زودگذر که از فروغِ جاودانهٔ خرد و معرفت ساطع می‌شد. مصطفی ملکیان، آن مرد فرزانه که نامش با تاروپود اندیشهٔ معاصر ایران آمیخته است، در چنین روزی پا به عرصهٔ وجود نهاد تا پیوندی ناگسستنی میان عقلانیت و معنویت برقرار کند. وی که همواره چون سروی استوار در برابر تندبادهای جمود فکری ایستاده است، نه تنها میراث‌دار حکمت شرق است، بلکه پلی زده است به سوی افق‌های گستردهٔ فلسفهٔ غرب، تا نشان دهد که حقیقت، زبانی جهانی دارد و مرزی نمی‌شناسد.

زندگینامه: از مهندسی مکانیک تا افق‌های نامتناهی فلسفه
سرگذشت این اندیشمند، روایتی است از جست‌وجوی ناآرامِ حقیقت در گذرگاه‌های پرپیچ‌وخمِ وجود. تولدش در شهرضا، شهری با ریشه‌های عمیق عرفانی، گویی نویدبخش مسیری بود که می‌بایست در آن گام نهد. اگرچه در جوانی، همچون بسیاری از هم‌نسلانش، به سفارش خانواده به دنبال رشته‌های فنی رفت، اما آتش درونیِ اشتیاق به پرسش‌های بنیادین، او را از کلاس‌های مهندسی مکانیک در تبریز به حجره‌های فلسفهٔ اسلامی در تهران کشاند. این کوچِ وجودی، نه تغییر مسیر که کشفِ سرنوشت بود؛ همان‌گونه که رودی خروشان ناگزیر به سوی دریا می‌رود، او نیز ناچار بود ندای وجدان خویش را پیروی کند.
حضورش در حوزهٔ علمیهٔ قم و سپس تدریس در دانشگاه‌های معتبر کشور، نشان از عمقِ نگاهِ او به حکمت داشت. اما آنچه وی را از دیگران متمایز می‌ساخت، جسارتِ پرسشگری بود؛

عقلانیت و معنویت: پیوندی ناگسستنی
مهمترین دستاورد فکری این استاد برجسته، طرحِ نوآورانهٔ «عقلانیت و معنویت» است که همچون نگینی درخشان بر تارکِ فلسفهٔ معاصر ایران می‌درخشد. او با ژرف‌نگریِ کم‌نظیرش دریافت که بحرانِ انسانِ امروز، نه از کمبودِ دانش که از گسستِ میانِ سر و دل نشأت می‌گیرد. از این رو، کوشید تا پلی بزند میانِ استدلالِ خردگرا و اشتیاقِ معنوی، تا نشان دهد که این دو نه رقیب که مکمّل یکدیگرند.
در نگاهِ او، عقلانیتِ راستین آن است که انسان را از گردابِ نسبی‌گراییِ مدرن نجات دهد و معنویتِ اصیل، آن که اسیرِ خرافه‌پرستی‌های کهنه نشود. این نگرش، پاسخِ هوشمندانه‌ای بود به چالش‌های دوگانه‌ای که حوزه و دانشگاه با آن روبرو بود؛ چرا که از سویی می‌کوشید اخلاق را با معیارهای عقلانی سازگار کند و از سوی دیگر، در دامِ تعصّباتِ کور گرفتار می‌آمد. ملکیان با ظرافتی تحسین‌برانگیز نشان داد که میتوان همزمان هم خردمند بود و هم عارف، هم منتقد و هم متعهد، هم زمینی و هم آسمانی.و به نظر خاص این نگارنده : هم روشن اندیش بود هم دلبرده ی معنویت دینی !

آموزه‌هایی برای زمانهٔ پرآشوب
در روزگاری که «رنج» جزئی لاینفک از زیستِ بشری شده است، سخنانِ امیدبخشِ این فیلسوفِ فرزانه چون مرهمی بر زخم‌های جان می‌نشیند. او با صدایی آرام اما استوار یادآور می‌شود که زندگی در دورانِ ما بیش از حدّ معمول «محنت‌زا و مشقت‌آور» شده است، اما همین دشواری‌هاست که مجالِ رشدِ اخلاقی را فراهم می‌آورد. توصیهٔ او به «موضع نقادانه» داشتن در برابر همهٔ نهادها و اشخاص، نه نشانهٔ بدبینی که نمودِ خردمندیِ عمیق است؛ زیرا تنها از رهگذرِ نقدِ مستمر می‌توان به حقیقتِ متکثّر نزدیک شد.
تأکیدش بر «عشق به مردم» به مثابهٔ محورِ اخلاق، درسی بزرگ برای جامعهٔ امروز ماست. او می‌آموزد که خدمتِ واقعی، نه در پذیرشِ مسئولیت‌های ناشدنی که در انجامِ دقیقِ همان کاری است که از عهده‌مان برمی‌آید. این نگاهِ واقع‌بینانه اما امیدوارانه، همچون چراغی فروزان راهِ نسلِ جوان را روشن می‌سازد.

میراث ماندگار: از ترجمه تا تدریس
خدماتِ علمیِ استاد ملکیان تنها به حیطهٔ نظریه‌پردازی محدود نمی‌شود. ترجمه‌های دقیق او از آثار فیلسوفانِ غربی چون ویتگنشتاین، توماس نیگل و ویلیام جیمز، پنجره‌ای به سوی جهان‌اندیشهٔ جهانی گشوده است. انتخابِ این آثار نشان از درکِ عمیقِ او از نیازهای فکریِ جامعه دارد؛ آثاری که نه برای تفنّن که برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های بنیادینِ انسانِ معاصر برگزیده شده‌اند.
.
امروز که بر بلندای ششمین دههٔ زندگی‌ات ایستاده‌ای، نهال‌هایی که کاشته‌ای به درختانی تنومند بدل شده‌اند. باشد که سایه‌ات همچنان بر سرِ این دیار بماند و نسیمِ اندیشه‌هایت مشامِ جان‌های تشنه را نوازش دهد. از ایزدِ دانا سلامتِ روزافزون و فرصتی بیشتر می‌طلبیم تا از دریای بیکرانِ دانش‌ات گوهری دیگر برگیریم.
باشد که راهت همواره پررهرو باد!

تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکش آزرده ی گزند مباد

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

در ستايش آموختن

يادبگير، ساده‌ترين چيزها را
برای آنان كه بخواهند يادبگيرند
هرگز دير نيست.

الفبا را يادبگير، كافی نيست، اما
آن را ياد بگير، مگذار دلسردت كنند
دست به كار شو، تو همه‌چيز را بايد بدانی
تو بايد رهبری را بدست گيري.

ای آن‌كه در تبعيدی، يادبگير
ای آن كه در زندانی، يادبگير
ای زنی كه در خانه نشسته‌يی، يادبگير
ای انسان شصت ساله يادبگير
تو بايد رهبری را بدست گيری.

ای آن‌كه بی‌خانمانی، در پی درس و مدرسه باش
ای آن‌كه از سرما می‌لرزی، چيزی بياموز
ای آن‌كه گرسنگی مي‌كشی، كتابی بدست گير
اين، خود سلاحی‌ست
تو بايد رهبری را بدست‌گيری.

ای دوست، از پرسيدن شرم مكن
مگذار كه با زور، پذيرنده‌ات كنند
خود به دنبالش بگرد
آن‌چه را كه خود نياموخته‌اي
انگار كن كه نمی‌دانی.

صورت حسابت را خودت جمع بزن
اين تويی كه بايد بپردازی‌اش
روی هر رقمی انگشت بگذار
و بپرس، اين، برای چيست؟

تو بايد رهبری را بدست گيری.


«برتولت برشت»

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

جرعه پانزدهم: آداب ِفلسفه‌خوانی

نزدیک به سه ماه از آغاز خوانش ِکتاب در باب حکمت زندگی گذشته و ما هنوز در چند سطر آغازین پیش‌گفتار هستیم! آیا این شیوه خوانش صحیح است؟ اصلاً متن فلسفی را باید چگونه خواند؟ از خوانش ِفلسفه چه انتظاری باید داشته باشیم؟

کارکرد پیش‌گفتار چیست و اما مهم‌تر از همه، اصل حرف ِشوپنهاور در پیش‌گفتار کتاب درباب حکمت زندگی چیست؟ این سوالاتی است که در جرعه پانزدهم به آن پرداختم


منابع استفاده‌شده:
- متعقات و ملحقات صفحه 180 و 181
- پدیدارشناسی روح هگل – صفحه 38
- کتاب در باب حکمت زندگی – صفحه 17


● تقدیم از: حسام ایپکچی

◦ خُم اول: حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور

• تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۴۰۰

@Mey_podcast | ©️ @Ensanak
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

مسير بهبود پس از فقدان، سفری پیچیده و چند لایه است، که نیازمند تركيبى‌ از تحول ذهنى، تحمل احساسات و بازسازی معنای زندگی‌ست.
پس از فقدان، افراد معمولاً میان دو قطب در نوسان‌اند: گاهی مستقیم با غم و اندوه مواجه میشوند و گاهی با پناه بردن به فعالیت‌های روزمره یا تجربه‌های تازه، تلاش میکنند نظم از‌ دست‌رفته‌ زندگی را بازیابند. این رفت‌وآمد بين سوگواری و بازسازی، بخش جدایی‌ناپذیر روند التیام است.
برای عبور از این مسیر سخت، راه‌هایی مثل مهربانی با خود، تمرینِ حضور در لحظه‌ حال، كه فرصتی به ذهن میدهد تا آرام بگیرد، و بازنگری در داستان شخصی زندگی، میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. این روش‌ها کمک میکنند تا فرد احساسات خود را عمیق‌تر بشناسد، با درد خود همنشین شود و از دل رنج، معنا استخراج کند.
آغاز رابطه‌های تازه یا ترمیم پیوندهای قدیمی هم میتواند مغز را در ساخت مسیرهای عصبی جدید و رسیدن به تعادل احساسی یاری دهد. هرچند عشق گاه زخم میزند، اما در دل خود یکی از ژرف‌ترین درمان‌ها را نیز پنهان دارد.

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

#زندگی

سیاست و زندگی

سه روز مهمانِ خویشاوندانِ همسرم بودم. از لطفِ چهارخانواده بهره‌مند شدم. اما وضعیتی که مرا رنج داد این بود که دیدم پس از سال‌ها دوری، به جای حرف‌زدن با من، بیشترِ زمان، به تماشای کانال‌های سیاسیِ ماهواره‌ای گذشت و از این که چه خواهد شد و چه نخواهد شد؟ پرسیدم: پس شما کی زندگی می‌کنید؟ شکایت زنانِ خانواده بلندشد که: واقعاً اعصابمان به هم ریخته‌است بس که صحنه‌های دلخراش می‌بینیم و خبرهای بَد می‌شنویم.
از من خواستند برایشان غزل حافظ بخوانم. گفتم: اول تلویزیون را خاموش کنید. چنین کردند. یکی دوساعتی با هم به فرهنگ و ادب پرداختیم. برداشت من این بود که همه لذّت بردند. حسابی حرف زدند. گفتند: خیلی وقت بود حرف نزده‌بودیم. از زندگی سخن به میان آمد. از شادی و خاطره‌ها و خیال‌های آرامش‌بخش.
به گمانم جامعه‌ی سیاست‌زده، بیمار و ناخوش است. باید برای آدمیان، خوشی فراهم‌کرد.
تا آنجا که به یاد می‌آورم، از نوجوانی به سیاست علاقه نداشتم و آن را مانعِ احساس زیبایی و اِدراکِ حقیقت می‌پنداشتم. درحالی که ‏همواره تشنه‌ی دیدنِ زیبایی و چشیدنِ دانایی بوده‌ام. بزرگ‌تر که شدم، دریافتم گروه‌های سیاسی، که همگی عقیده و باورِ خود را اصلِ ‏جهان و اساسِ زندگی می‌دانستند، به هنر و زیبایی و انسان و طبیعت و خدا ارزشی قائل نیستند و بسیار ساده، این‌همه را برای سودِ سیاسی، ‏زیرِ پا می‌گذارند و جز سودای سیاست و کسبِ قدرت، در سر چیزی ندارند. سرشان را تُهی یافتم.
برای من، سَر، جای سِرِّ خدایی و ‏دقیقه‌ی زیبایی است. از همان آغاز جوانی، گروه‌هایی چون«مجاهدین خلق» و «چریک‌های فدایی خلق» و همانندانِ آن‌ها را شرّی دیدم که ‏شعارِ خیر می‌دهند و آموزه‌هایشان، دیوارهای احساس و ادراکم را می‌خراشند. پس، از حریمِ حس و فهمِ خویش راندمشان و فاتحه‌ای ‏برای تمامشان خواندم.

از منتقدانی که با عینکِ سیاست و معیار«تعهّد و مسؤولیت» آثارِ هنری و ادبی دیگران را اندازه می‌گرفتند ‏و بزرگانی چون«سهراب سپهری» را به گناهِ دست نیالودن به سیاست، قربانی می‌کردند و از ذهن و جانِ جوانان می‌راندند، نَفور بودم. به ‏یک اصلِ اساسی باور داشتم:
هیچ‌کس، حقِ حکومت بر ذهنِ دیگری و شایستگی تعیین تکلیف برای دیگر نویسندگان و شاعران و ‏هنرمندان را ندارد.‏

جهانِ هرکس، خانه‌ی اوست. ورودِ ناخواسته به آن، بسیار ناگوار است. من سیاست را دوست ندارم و به بانگِ بلند می‌گویم و ازگفته‌ی ‏خود دلشادم. اگر کسی جز این برای من بخواهد و مرا بدان وادار سازد، از او می‌پرسم: چنین حقّی را از کجا به دست آورده‌است؟ آیا به من ‏نیز همین حق را می‌دهد که بخواهم به زور و تحمیل و تحقیر، او را به رنگِ خویش درآوَرَم؟ اگرنه، پس به من توضیح دهد او از کجا ‏صاحبِ صلاحیتِ سَروَری و ساختنِ جهانِ ذهن و زبان و جانم شده‌است؟

من دوستدارِ زیبایی‌ام. ستایشگرِ دانایی‌ام. برای همین ، بینش و بینایی برایم ارجمندترین موهبتِ الهی است.‏
چشم را فایده آن است که دلبر بیند
وَر نبیند، چه بُود فایده بینایی را؟
بنده با اجازه از سعدی فقط با کمی تغییر در شعرش فریاد می‌زنم:‏
چشم را فایده آن است که«زیبا» بیند. زیبایی‌ها را بجوییم. چندان درنگمان نخواهند داد که بیشتر بمانیم و پشیمانی خوریم که: چرا زیبایی را ‏ندیدیم؟

/channel/ezzatiparvar
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

ای ایران؛ ای مرز پرگهر


🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🌀 برخورد با اخبار
(از وبینار "مدیریت خویش در بحران")

یکی از دغدغه‌های مهمی که این روزها با آن درگیریم، مسئله اخبار است. این روزها ما توسط اخبار، بمباران می‌شویم و به‌خصوص در شرایط فعلی، خبرهای متعددی از کشته شدن، آسیب دیدن و ظلم و ستم به آدم‌ها را می‌شنویم.
در چنین شرایطی، سوال این است که با این اخبار چه کنیم؟ این اخبار ممکن است به ما آسیب بزند و گاه ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

🔹 جواب این است که باید با اخبار هم مانند سایر مسائل، به شکل درست و هدفمند برخورد کرد. وقتی برای خواندن یا شنیدن اخبار، سراغ رسانه ها می‌روید، اول روشن کنید که با چه هدفی این کار را انجام می‌دهید؟ به دنبال چه اطلاعات خاصی هستید و می‌خواهید با این دانسته‌ها چه کنید؟

🔹 اینکه خود را در معرض همه‌جور اخبار مختلف در همه حیطه‌ها قرار بدهیم، یک رفتار غلط و آسیب‌رسان است؛ نوعی خودآزاری و خودتخریبی است، چه در شرایط فعلی، چه در هر زمانی.
خیلی از ما متاسفانه عادت کرده‌ایم که از صبح، رسانه‌های مختلف را باز کنیم، تلویزیون یا رادیو را روشن کنیم و دائم بدون هدف و اینکه حتی خودمان بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم، خود را در معرض خبرهای جوراجور قرار بدهیم و با دیدن یا شنیدن هر کدام از آن‌ها دچار احساسات و حالات مختلفی بشویم.

🔹سه سطح مواجهه با اخبار
بطور کلی میتوان گفت ما سه سطح برخورد با اخبار داریم: سطح اول، مشاهده صفحه اول یا تیتر یک خبر است که کلیت خبر را اعلام می‌کند، مثل اینکه در فلان مرکز، اعتصاب شده، یا در فلان جا حمله اتفاق افتاده یا کسی دستگیر شده است.
سطح دوم، بررسی جزئیات این خبر است. مثلا نشان داده می‌شود که در فلان‌محل، تیراندازی شده و ما فیلم را می‌بینیم و تمام جزئیات آن واقعه را مشاهده می‌کنیم.
خیلی وقت‌ها تحلیلی هم برای آن خبر گذاشته می‌شود یا افرادی دعوت می‌شوند و آن خبر را مورد شرح و بررسی قرار می‌دهند، که این سطح دیگری از درگیر شدن با اخبار است، یعنی سطح سوم.
اکنون سوالی که باید از خود بپرسیم این است که: من به چند سطحی از این خبرها واقعا نیاز دارم؟ فرض کنید من متوجه شدم که در فلان‌جا تیراندازی شد. آیا لازم است که همه جزئیات واقعه را بدانم؟ اگر لازم نیست، چرا باید وارد درگیری فکری و احساسی‌ بشوم؟

🔹 هدفمندی
ملاک دیگر هدفمندی است. سوال این است که هدف من از دریافت این اخبار چیست؟ می‌خواهم با این اطلاعات چه کنم؟ مثلا آیا می‌خواهم در مورد آن واقعه، مقاله‌ای بنویسیم؟ یا گزارشی تهیه کنم؟ یا در مورد آن، فیلم بسازم یا قرار است جزئیات اتفاق را با دقت، به کسی منتقل کنم؟ و چه مقدار دریافت جزییات برای هدف من ضروری است؟‌

🔹 توجه به ظرفیت‌های روحی
معیار مهم دیگر، ظرفیت‌های عاطفی و روانی است. باید توجه داشت که ذهن و روان ما یک ارگانیسم و یک سیستم است و مثل هر سیستم دیگری، باید با آن، به شکل درست رفتار کرد. باید ظرفیت آن را شناخت و به‌اندازه بر او بار کرد و از آن در حد ظرفیت‌هایش انتظار داشت. قبل از مواجهه با اخبار، از خود بپرسیم: آیا این کار، در حدود ظرفیت روانی من هست؟ آیا می‌توانم آن را تاب بیاورم؟ آیا در معرض این جزییات قرار گرفتن به روان من آسیب نخواهد رساند؟

🔹 توجه به این اصول یعنی نگرش فعال، هدفمندی و رعایت ظرفیت روانی خود، ضرورتی بسیار مهم است. اگر آن اطلاعات برای ما لازم و قابل تحمل است، به سراغ آن برویم و وقت و انرژی‌ای را که می‌تواند صرف کارهای مفیدتری شود برای فعالیت‌های غیرضروری هدر ندهیم. و این کاری است که باید بطور کلی در زندگی و در هر ارتباطی انجام بدهیم.

(فایل کامل وبینار را در اینجا بشنوید.)

t.me/sasanhabibvand

Читать полностью…

نشر سایه سخن

یادش بخیر
عمو زنجیر باف


🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…

نشر سایه سخن

#دکتر_محمد_مهدی_اردبیلی

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇

Читать полностью…

نشر سایه سخن

چرا سعدی؟

◾️هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است. و هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابىِ هنرِ شعر نيز بر مجموعهٔ ميراثِ بزرگان ادب فارسى و عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچ‌كس در اين امر نيز نمى‌تواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخه‌هاى فرهنگ وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنتِ هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكرده‌ايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد برده‌ايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشته‌اند و آن

آزمونگرى و تجربه‌گرايى سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ همان چيزى كه او خود از آن به «معاملت داشتن » تعبير مى‌كند.

و من می‌خواهم به يكى از گوشه‌هاى پوشيده ماندهٔ تجارب و معاملات گوناگون او در آفاق حيات اشاره كنم. به ابياتی از اين دست بنگريد:

جوانمرد اگر راست خواهى ولى‌ست
كرم پيشهٔ شاه مردان على‌ست

يا

جوانمردىّ و لطف است آدميّت
همين نقش هيولايى مپندار

يا

علم آدميّت است و جوانمردى و ادب
ورنى ددى به صورت انسان مصوّرى


كه بالاترين حدّ انسانيت را در اين گونه ابيات به جوانمردان نسبت مى‌دهد و خود تصريح دارد كه آخرين حدِّ سير روحانى‌اش، پس از آن همه تحصيل در مدارس علوم اسلامى از قبيل نظاميّهٔ بغداد، پيوستن به جوانمردان بوده است:

نشستم با جوانمردان قلّاش
بشُستم هرچه خواندم بر اديبان

و بهترين قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمردان‌اند، چنان كه در داستان آن جوانمرد تبريزى مى‌بينيم كه دزدى را از راه ديوار به سراى خويش مى‌برد و دستار و رختِ خود را بدو مى‌دهد تا در دزدى ناكام نباشد و در پايان مى‌گويد:

عجب نايد از سيرتِ بخردان
كه نيكى كنند از كرم با بدان

در چشم‌انداز نخست چنين به نظر مى‌رسد كه ستايش جوانمردى امرى است طبيعى و هر كسى به فضايل اخلاقى اشارتى داشته باشد همين حرفها را مى‌زند؛ امّا چنين نيست.
براي آنكه مساله قدرى ملموس‌تر و روشن‌تر شود، از هم‌شهرى بزرگ و بى‌همتاى سعدى، خواجهٔ شيراز ياد مى‌کنيم كه در سراسر ديوانش حتى يك بار هم از كلماتى مانند « جوانمرد» و «جوانمردى» و «فتوّت» ياد نكرده است. آيا اين يك امر تصادفى‌ست يا مى‌تواند ريشه هايى در روانشناسى فردى و شخصى سعدى داشته باشد؟ به گفتهٔ خودش:

دگرى همين حكايت بكند كه من وليكن
چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد

بى‌گمان او در اين قلمرو نيز معاملت و تجربه داشته است.



محمد‌رضا شفيعى كدكنى
قلندريّه در تاريخ
صص ۵۲۸–۵۲۷

#سعدى

https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
🆔 @Sayehsokhan

Читать полностью…
Subscribe to a channel