shafiei_kadkani | Unsorted

Telegram-канал shafiei_kadkani - شفیعی کدکنی

43847

معلّمِ فرهنگ و ادبیاتِ ایران ◾ادمین اداره می‌کند. ◾اینستاگرام: https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/ ارتباط با ادمین: mshafieikadkani@gmail.com

Subscribe to a channel

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani
نغمه سر کُن که جهان
تشنهٔ آوازِ تو بینم.
چشمم آن روز مبیناد
که خاموش
درین سازِ تو بینم.

نغمهٔ توست، بزن!
آنچه که ما زنده بدانیم.
اگر این «پرده برافتد»
من و تو نیز نمانیم،
اگر چند بمانیم و
بگوییم همانیم.


۲۹ اردیبهشت، سالروز درگذشت هنرمند خراسانی و نوازندهٔ برجستهٔ دوتار، استاد عثمان محمد‌پرست که دوتار می‌نواخت و برای فرزندان خراسان مدرسه می‌ساخت.
#عثمان_محمدپرست

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

خیّام عارف نیست.
خیّامیّات را با خیّام اشتباه نکنید!
[۲۸ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت حکیم عمر خیّام]

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

هُوَ المَحبوب

ننازم به سرمایهٔ فضلِ خویش
به دریوزه آورده‌ام دست، پیش
خدایا، به عزت، که خوارم مکن
به ذلّ گنه شرمسارم مکن
[بوستان سعدی]


ویدیو: در شبِ یک‌صد‌ سالگی پیر فرزانه و باغبان مثنوی،
دکتر محمدعلی موحد
به همت مجلهٔ بخارا
@bukharamag
موسیقی: تار پرشرافتِ استاد فرهنگ شریف
#محمد_علی_موحد

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

غزل فارسی
مادر همهٔ غزل‌های جهان


▪️می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.
محمدرضا شفیعی کدکنی


#حسین_منزوی
۱ مهر ۱۳۲۵
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani
اعتبارِ ملّی ما


روشنفکرانِ ما ازین نکته غافل‌اند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایران‌زمین، همواره، در طول تاریخْ میدانِ گسترشِ اعتبار و حیثیتِ ملّی ما در جهان بوده است:

۱) شعرِ فارسی
۲) موسیقیِ ایرانی
۳) عرفانِ ایرانی

ما امروز در پیِ شکار سایهٔ مدرنیسم به ویران کردنِ این سه بنیاد برخاسته‌ایم و خیال می‌کنیم که دنیا عاشق چشم و ابروی ماست و منتظر است که ما یک جیغِ بنفش بکشیم و تمام جوایزِ ادبی دنیا را به درِ خانهٔ ما روانه کنند با فرمایشاتی نبوغ‌آمیز ازین نوع:
من آرزوهایم را اتو می‌کنم
عشقم را لایِ شناسنامه‌ام می‌گذارم
و با جدولِ ضربِ آمیزشِ پارادایم‌های ناهمگون، پشت سر هم استعاره خلق کردن و آن را شَقُّ القمر پنداشتن.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، صفحهٔ ۲۹۶

#محمدرضا_لطفی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

آن لحظه‌ها جوانی ما بود.🥀

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

نام و شرف؛
چیزی فراتر از مرگ و زندگی


اگرچه جان عزیز است، و مرگ نادلخواه، با این حال چیزی فراتر از مرگ و زندگی هست، یعنی جست‌وجوی نوعی معنا در زندگی، و آن این است که «شرف» آلوده نشود. از میانِ مواهبی که به انسان بخشیده شده، «نام» بالاترین است، و نام عبارت از آن است که شخص آنچه را که «جوهرِ زندگی» می‌شناسد، در حفظ آن تا پای جان بایستد.
محمدعلی اسلامی ندوشن


#نام_و_شرف

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

آشنایی من با او خیلی زود تبدیل به دوستی شد. در آن ایّام بهرام صادقی دانشجوی دانشکدهٔ پزشکی بود و من داستان‌های او را در سخن خوانده بودم. او نیز شعرهای مرا. بهرام صادقی با نام مستعار صهبا مقداری که در هم ریختهٔ بهرام صادقی بود شعر می‌سرود. بسیار با‌ذوق و تند و تیز و نکته‌سنج بود.
شعر‌شناسی‌اش از شاعریش بیشتر بود.
شعر «عبور» مرا که در سخن چاپ شده بود همان که در کتاب «از زبان برگ» هم آمده ـ وقتی آن را خواند نکته‌ای گفت که من نسبت به آن هیچ استشعاری نداشتم. او به من گفت وزن این شعر با ریتم حرکت قطار همخوانی دارد.
در جستجوی نیشابور
زندگی و شعر محمدرضا شفیعی کدکنی
مجتبی بشر‌دوست، صص ۸۱-۸۰

شعر «عبور»
محمد‌رضا شفیعی کدکنی

سفر ادامه دارد و شب از کناره می‌رود
گریوه‌ها و دشت‌های رهگذر
دوباره شکل یافتند و روشنی
-که آفریدگار هستی است-
 دوباره آفریدشان
 سفر ادامه دارد و من از دریچۀ ترن
 به کوه‌ها و دشت‌ها سلام عاشقانه‌ای
 که جویبار جاری و
 جوان روشنی است
 در کویرِ پیرِ سوختن
 روانه می‌کنم
لطافت هوای بامداد را
زِ گیسوان دختری که از میان پنجره
فشانده موی نرم خویش را به دوش باد
روایتی رها و عاشقانه می‌کنم...
[الی آخر]

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

دیری،
به شوقِ دیدنِ فردا،
گریستم
فردا، چو شد،
به حسرتِ دیروز
زیستم.

محمدرضا شفیعی کدکنی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

سخنرانی استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
در شب دکتر محمد اسلامی


بیمارستان نیکان غرب
۲۵ فروردین‌ماه ۱۴۰۲
به همت مجلهٔ بخارا
@bukharamag

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

آدمِ ارزشمند
[دربارهٔ زنده‌یاد دکتر محمود مدبّری
محمدرضا شفیعی کدکنی]


▪️دوست و همکار فاضل ما در دانشگاه کرمان [...] آقای دکتر مدبّری مرد بسیار ارزشمندی است و عملاً الان قلب ادبیات فارسی در دانشگاه کرمان است و همهٔ کارهایی که کرده ارزشمند و مورد نیاز جامعهٔ فرهنگی ما بوده است.
[...] دکتر مدبّری آدم ارزشمندی است و کارهایش همه جدی و ذخیره برای اکنون و آیندهٔ فرهنگ ملّی ماست.
اهل انشانویسی و پر کردن صفحات به عبارات خوشگل [...] نیست.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
در درس گفتار سبک شناسی نظم، ۱۶ دی ماه ۱۳۹۹

▪️من اهل صحبت کردن برای هیچ‌ کسی نیستم ولی احترام می‌گذارم به آقای مدبّری. مدبّری دانشجوی من بوده و بسیار هم برای من عزیز است. آدمی است که در وادی تحقیق کار می‌کند و جدی است.
خیلی برای من عزیز است.
کارهایش هم واقعاً عالی است. هر کاری که کرده ماندنی و ارزشمند است و خدمت به فرهنگ ایران است.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در پیام تصویری
به جلسه بزرگداشت دکتر مدبّری


با دریغ دکتر محمود مدبّری، لغت‌پژوه و مصحّح متون نظم و نثر فارسی و استاد برجستهٔ دانشگاه باهنر کرمان بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

شفیعی کدکنی:
یادم هست آمدند. مسکوب بود و شایگان و شاید پاکدامن. آمدند پیش من و صحبت کردیم و آن جلسه‌ای که با مسکوب در «کتاب امروز» صحبت کردیم هم قبل از پاییز ۱۳۵۱ بوده است. بله، شاید در پاییز ۱۳۵۱ چاپ شده باشد. با اصرار، من را هم کشاندند و جلسهٔ خیلی خیلی خوبی بود. یادم نیست من از مرحوم مسکوب چه پرسیدم که سال‌ها بعد هر وقت من را می‌دید می‌گفت شفیعی آن سؤال تو هنوز در ذهنِ من هست و نتوانستم جوابش را پیدا کنم. الان واقعاً یادم نیست چه پرسیدم. در خانهٔ نجف [نجف دریابندری] بود. کریم امامی هم خدا بیامرزدش؛ عکس می‌گرفت. خیلی مجلهٔ آبرومندی بود‌. بچه‌های فرانکلین درمی‌آوردند.

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

جان‌پناهِ زبان فارسی


در فاصله‌ای که از بهت و کوفتکی شکست در آمدیم تا وقتی که دوباره توانستیم سر پایمان بایستیم ما به عنوان يک قوم برای ادامهٔ حیات دو جور ایستادگی کردیم.
مستقیم و غیر مستقیم، یا به يک بيان کلی دیگر، نظامی و فرهنگی و بعد از چهار صد سال به دو نتیجه رسیدیم:
شکست و پیروزی.
شکست در مقابله، مستقیم، در رویاروئی و
جنگ برای هدف‌های اجتماعی و سیاسی برای جدا شدن و بریدن از فاتحان عرب، از خلافت بغداد و از دین اسلام. نتیجهٔ دوم رسیدن به پیروزی بود. پیروزی در نگهداری ملیّت و زبان.

ما ملیت یا شاید بهتر باشد بگوئیم هویت ملی، «ایرانیت» خودمان را از برکت زبان و در جان‌پناه زبان فارسی نگه داشتیم. علیرغم پراکندگی سیاسی در واحدهای جغرافیائی متعدد و فرمانروائی عرب، ایرانی و ترک، ایران و به ویژه خراسان آن روزگار از جهتی بی‌شباهت به یونان باستان یا به آلمان و ایتالیا تا نیمهٔ دوم قرن نوزدهم نبود. در همهٔ این کشورها يک قوم و يک ملت با زبان و فرهنگی مشترک، نوعی فرهنگ یک‌پارچه توأم با اختلاف در حکومت وجود داشت.
وحدت فرهنگی بدون وحدت سیاسی یگانگی در ریشه و پراکندگی در شاخ و برگ.

ملیّت و زبان
شاهرخ مسکوب

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
سخنان دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
دربارهٔ استاد منوچهر ستوده


▪️«اسناد و مدارکی که توسط استاد منوچهر ستوده فراهم آمده، مهم‌ترین مدارک تحقیقات نسل آینده در حوزهٔ جغرافیای تاریخی خواهد بود‌.
تصوّر نمی‌کنم که در قرنِ ما هیچ‌کسی در حوزهٔ جغرافیای تاریخی ایرانِ بزرگ به تنهایی به اندازهٔ دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد‌.»
فیلم از مستند «خون است دلم برای ایران» دربارهٔ دکتر منوچهر ستوده، ساختهٔ سید جواد میرهاشمی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

مگس بر نجاستِ آدمی
نیکوتر از آنکه
علما بر درگاهِ سلطان.

کیمیای سعادت
امام محمد غزالی
به کوشش حسین خدیوجم، جلد ۱، صفحهٔ ۳۸۱
#حکایت_خوانی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

+ اگر یک رباعی بخواهید بخونید که چکیدهٔ خیام باشه، کدوم رباعیشه؟
_ جامی‌ست که عقل‌آفرین می‌زنَدَش...

#خیام

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

جمال و میمنت
[در شاد‌باش تولد معلمِ نوشتن و ستایش نام بلند داستان ایرانی، جمال میرصادقی]



برای نوجوانان دست به قلم و بچه‌های دههٔ هشتاد و نود:
جمال میر‌صادقی فارغ التحصیل دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، صاحب آثار ارزنده و ماندگار داستانی ماست.
علاوه بر این، میرصادقی چندین کتاب در زمینهٔ فن داستان و هنر نویسندگی دارد که سالهاست منبع بسیاری از نویسندگان و علاقه‌مندان هنر نوشتن شده است.
کتاب راهنمای داستان‌نویسی و فرهنگ داستان‌نویسان از معروف‌ترین کتاب‌های آموزشی ایشان است.
همسر ایشان بانو میمنت میر‌صادقی (ذوالقدر) دانش‌آموختهٔ همان دانشکده‌ای‌ست که جمال میرصادقی در آن دانشکدهٔ نام‌آشنای جهان در ادب فارسی، روز‌های جوانی‌اش را گذراند.
میمنت میرصادقی ادیب و شاعر برجسته عصر ماست.
محمدرضا شفیعی کدکنی در جایی دیگر دربارهٔ ایشان گفته است:
شعرِ میمنت، نمونۀ معتدلِ شعرِ مترقّی فارسی در عصرِ ماست.
اگر شعرِ زنان ایران را در صدسالِ اخیر غربال
کنیم، شعرهای میمنت از نمونه‌های ممتازِ شعرِ زنان ایران در عصرِ حاضر است.

با سپاس از خانم نسرین اسدی

#میمنت_میر_صادقی
#جمال_میر_صادقی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
غزل فارسی
مادرِ همهٔ غزل‌های جهان



▪️بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همین‌‌جا شروع می‌شود که خودش نه‌تنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرم‌های شگفت‌آوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بی‌فرمی ربعِ قرنی است که در جا می‌زند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کرد که در بی‌فرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.)

به عقیدهٔ من بُن‌بستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازه‌ای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرم‌های تجربه‌شدهٔ قدیم یا جدید را با حال‌و‌هوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرم‌ها، تجربه‌های انسانِ عصر ما را شکل دهد.

می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.

من این حرف‌ها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ «غزل‌های انجمنی» نمی‌گویم.
می‌خواهم این مطلب بسیار ساده را یاد‌آور شوم که ادبیات و هنر، مجموعه‌ای از فرم‌های خاص‌اند و تحوّلات هریک از این فرم‌ها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرم‌ها نیست.
ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرم‌های بسیاری؛ فرم‌های ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار.

پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست.
آن قوالب می‌توانند آبستنِ فرم‌های خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصر‌های آینده باشند.

محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، ۶۷۶–۶۷۳


اگرچه هیچ گل مُرده، دوباره زنده نشد، اما
بهار در گُلِ شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
#حسین_منزوی
۱ مهر ۱۳۲۵
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

سالروز خاموشی حضرت استاد،
عالی‌جناب بدیع الزمان فروزانفر رحمة الله علیه



محمدرضا شفیعی کدکنی:
استادی که مانند ندارد بدیع الزمان فروزانفر است‌.

او هر وقت می‌خواست از شاعر مطلق صحبت کند می‌گفت:
سعدی!
من یادم هست سر کلاس
صحبت می‌کرد که هر کسی باید خلاقیّت ذاتی خودش را داشته باشد.
یک‌مرتبه گفت:
گیرم شدی سعدی!
وجودِ مکرّری خواهی بود.
#سعدی
#بدیع_الزمان_فروزانفر
فیلم: رامتین نظری‌جو

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

پیرمرد روزگار خوشی را پشت سر نهاده بود.


پیرمرد، روزگار خوشی را پشت سر نهاده بود. در صحنه‌های زندگی، شهسواری‌ها کرده بود. به قله‌های رفیع صعود کرده بود. بر یوردهای پر گل و گیاه، سراپرده‌های با‌شکوه افراشته بود. مهمانان مفخم برخوانِ کرم نشانده بود. از شاخه‌های درختِ تفنگ‌آویزش، پنج‌تیرهای خرده‌زن و سوزنی‌های طلا‌کوبیده آویخته بود. از ارتفاعات سهمگین، صخره‌ها و کمرها پا‌زن‌های درشت فرو کشیده بود. ولی اکنون دیگر آن پهلوان پیشین نبود. پیری و بی‌مهری سپهر و ستاره با هم به سراغش آمده بودند. آفتاب جاه و جلالش در حال غروب بود...
[بخارای من، ایل من]


دگر به سوز دلِ عاشقان که خواهد خواند
دلم ز نالهٔ بلبل به درد می‌آید
۱۱ اردیبهشت
در سالروز درگذشت معلم همهٔ بچه‌های ایل
فرزند ایران و خادم فرهنگ؛
زنده‌یاد استاد محمد بهمن‌بیگی
#محمد_بهمن_بیگی
#ایل
#ایران
#فرهنگ

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
تاریخ وطن چیست اگر‌ها و مگر
خون می‌شود از خواندن آن جان و جگر
کورش! برخیز و پیش چشمت بنگر
هنگامهٔ رستم التواریخِ دگر.


از کتاب شعر تازهٔ محمدرضا شفیعی کدکنی با نام
«رباعیاتی از نیشابور» که دفتری‌ست از رباعیات.
#رباعیاتی_از_نیشابور
#شفیعی_کدکنی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

ارتباط با ادمین

به اطلاع می‌رسانیم موقتاً به دلیل دسترسی نداشتن ما به اکانت «ارتباط با ادمین»
لطفاً با این ایمیل در ارتباط باشید.
mshafieikadkani@gmail.com

پیام‌ها تنها به رؤیت ادمین می‌رسد و استاد شفیعی کدکنی ارتباطی با این ایمیل ندارند.

پیام‌هایی را که در دو ماه گذشته به اکانت قبلی «ارتباط با ادمین» در تلگرام فرستاده شده است، ندیدیم و از این بابت پوزش می‌طلبیم.
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
ادمین

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
اول اردیبهشت‌ماه،
بزرگداشت اَفصحُ المتکلّمین زبان فارسی، فرمانروای بلامنازع شعر فارسی، شاعرِ مطلق و فرزندِ ایران؛
شیخ سعدی


/channel/shafiei_kadkani/1971
▪️سعدی معجزه می‌کنه!
/channel/shafiei_kadkani/1911
▪️سعدی بی‌نظیر است.
/channel/shafiei_kadkani/1794
▪️شاهِ مردان
/channel/shafiei_kadkani/1794
▪️سعدی و زیبایی
/channel/shafiei_kadkani/1714
▪️زیبایی چیست؟
/channel/shafiei_kadkani/1712
▪️معجزهٔ سعدی در کجاست؟
/channel/shafiei_kadkani/1693
▪️چرا سعدی؟
/channel/shafiei_kadkani/1576
▪️داستایفسکی و سعدی
/channel/shafiei_kadkani/1526
▪️سعدی فرمانروای بلامنازع شعر فارسی
/channel/shafiei_kadkani/1292
▪️به چه زبانی بگویم سعدی؟
/channel/shafiei_kadkani/1291
▪️سعدی بزرگترین شاعر تاریخ ادبیات ما
/channel/shafiei_kadkani/1282
▪️چرا سعدی؟
/channel/shafiei_kadkani/1269
▪️نبوغ سعدی
/channel/shafiei_kadkani/1192
▪️به تیغ هجر بکشتی مرا و برگشتی
/channel/shafiei_kadkani/881
▪️بنی آدم اعضای یکدیگرند.
/channel/shafiei_kadkani/179
▪️غزلی از شیخ سعدی
/channel/shafiei_kadkani/177
▪️حکایتی از گلستان سعدی
/channel/shafiei_kadkani/171
▪️شعر سعدی ما را تسخیر می‌کند.
/channel/shafiei_kadkani/3250
▪️ترک دنیا به مردم آموزند، خویشتن سیم و غله اندوزند
/channel/shafiei_kadkani/3165
▪️بوستان سعدی و لورکا!
/channel/shafiei_kadkani/2977
▪️گلستان‌خوانی در حضور شفیعی کدکنی

/channel/shafiei_kadkani/2960
▪️شاعر مطلق؛ سعدی
/channel/shafiei_kadkani/2967
▪️ملّاح چینی و خواندن شعر سعدی
سفرنامه ابن بطوطه

#سعدی
#شفیعی_کدکنی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
ذکر السّیل


▪️روز شنبه نهم ماهِ رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد می‌بارید چنان که زمین تَر‌گونه می‌کرد.
و گروهی از گله‌داران در میان رود غزنین فرود آمدند.
هرچند گفتند از آنجا برخیزید که مُحال بوَد بر گذرِ سیل بودن، فرمان نمی‌بردند، تا باران قوی‌تر شد، کاهل‌وار برخاستند و خویشتن را به پای آن دیوار‌ها افگندند.
و آن هم خطا بود، که بر راهِ گذر سیل بودند.
و پاسی از شب بگذشته سیلی در رسید که اقرار دادند پیران کهن که بر آن جمله یاد ندارند. و درختِ بسیار از بیخ بکنده می‌آورد و مغافصه در رسید، گلّه‌داران بجَستند و جان گرفتند.
بسیار کاروانسرای که بر رستهٔ وی بود ویران کرد و بازار‌ها همه ناچیز شد و آب تا زیرِ قلعت آمد.
و این سیل بزرگ مردمان را چندان زیان کرد که در حسابِ هیچ شمارگیر نیاید.
و از چند ثقهٔ زاولی شُنودم که پس از آنکه سیل بنشست مردمان زر و سیم و جامهٔ تباه‌شده می‌یافتند، که سیل آنجا افگنده بود، و خدای عزَّ و جل تواند دانست که به گرسنگان چه رسید از نعمت.
تاریخ بیهقی،
به تصحیح دکتر محمدجعفر یاحقی، مهدی سیدی
صص ۲۶۱–۲۵۹
مغافصه: به ناگاه گرفتن
#سیل

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

و این جهانِ گذرنده دارِ خُلود نیست
و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر می‌رویم
هیچ‌کس را اینجا مُقام نخواهد بود.
چنان باید زیست که پس از مرگ دعای نیک کنند.
تاریخ بیهقی
#محمود_مدبری
مجلس یادبود، شنبه در تهران

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

دکتر محمود مدبّری، لغت‌پژوه و مصحّح متون نظم و نثر فارسی و استاد برجستهٔ دانشگاه باهنر کرمان بر اثر بیماری سرطان درگذشت.


به نام خداوند جان‌آفرین
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی فقدان استاد بزرگوار محمود مدبّری را تسلیت می‌گوید.
به خانوادهٔ گرامی ایشان، همکاران و اهالی فرهنگ‌دوست کرمان غم‌مباد می‌گوییم.
معلّمی که سال‌ها بی‌هیچ هیاهو و ادعا، عاشقانه و مسئولانه نوشت و در کلاس‌های ادبیات به تربیت دانشجویان و علاقه‌مندان پرداخت و با منش نیکوی خود خاطره‌های شیرین از درس ادبیات ساخت و یاد خوش برجای گذاشت.
دریغا!
بشد، که یاد خوشش باد روزگارِ وصال!


ویدیو: سخنان زنده‌یاد دکتر محمد دبیرسیاقی، دکتر امیربانو کریمی و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی دربارۀ زنده یاد دکتر محمود مدبّری
کاری از وحید قنبری ننیز
#محمود_مدبری
#کرمان #دانشگاه_باهنر_کرمان

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
یادی از استاد شاهرخ مسکوب
ارتباط شاهرخ مسکوب و شفیعی کدکنی


ادمین: در جایی دربارهٔ شاهرخ مسکوب، آثار و زندگی او از دکتر شفیعی کدکنی سؤال‌هایی پرسیدم. صحبت‌‌هایی مفصل فرمودند. یادی تازه شد. در بخشی، به ارتباط خود با استاد شاهرخ مسکوب پرداختند:


▪️شفیعی کدکنی: کل دیدارهای من با مسکوب در تهران بوده است و در جلساتی که پیش از انقلاب داشتیم. هرچه که دیدار با مسکوب داشتم در همین محافل مثل منزل دریابندری بود و این‌جور جاها.
بعد از انقلاب، مسکوب البته مقیم پاریس بود، ولی می‌آمد تهران.
ما یک دوست مشترکی داشتیم [فکر می‌کنند] به اسم [مکث می‌کنند] آقافخرِ میررَمَضانی. این فخر‌الدّین هم از بچه‌های حزب توده بود ولی برگشته بود؛ نه اینکه فحاشی کند به حزب توده. از مدیریت حزب توده راضی نبود. آمده بود در کار تجارت و بیزینس. زندگی مرفه و خوبی داشت. زن فرانسوی داشت. در خانهٔ آقافخرِ میررَمَضانی، من آقای مسکوب را می‌دیدم گاهی که مهمانی بود. من و سایه می‌رفتیم. آقا‌فخر، مسکوب را هم اگر در ایران بود دعوت می‌کرد.
من مسکوب را خیلی کم دیدم، عملاً بیشتر در همین جاهایی که گفتم.
بارِ اولِ اول هم مسکوب در سال چهل‌و‌هشت آمد به مجلس سنا و اول‌بار از نزدیک در کتابخانهٔ مجلس سنا دیدم که با [مکث می‌کنند] مرحوم داریوش شایگان به نظرم، آمدند به کتابخانهٔ مجلس سنا. من آن‌وقت هنوز در کتابخانه بودم و به دانشگاه منتقل نشده بودم.
این اتفاق باید قبل از شهریور ۱۳۴۸ باشد.
یادم هست آمدند. مسکوب بود و شایگان و شاید پاکدامن. آمدند پیش من و صحبت کردیم و آن جلسه‌ای که با مسکوب در «کتاب امروز» صحبت کردیم هم قبل از پاییز ۱۳۵۱ بوده است. بله، شاید در پاییز ۱۳۵۱ چاپ شده باشد. با اصرار، من را هم کشاندند و جلسهٔ خیلی خیلی خوبی بود. یادم نیست من از مرحوم مسکوب چه پرسیدم که سال‌ها بعد هر وقت من را می‌دید می‌گفت شفیعی آن سؤال تو هنوز در ذهنِ من هست و نتوانستم جوابش را پیدا کنم. الان واقعاً یادم نیست چه پرسیدم. در خانهٔ نجف [نجف دریابندری] بود. کریم امامی هم خدا بیامرزدش؛ عکس می‌گرفت. خیلی مجلهٔ آبرومندی بود‌. بچه‌های فرانکلین درمی‌آوردند.
من از خانواده‌اش هیچ اطلاعی ندارم.
#شاهرخ_مسکوب
[۲۰ دی ۱۳۰۲ بابل
۲۳ فروردین ۱۳۸۴ پاریس]

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

دلِ مجروحْ‌ماندهٔ رمضان

▪️هرگز دلِ مجروح‌مانده را از یاد نمی‌شود. «سقی اللّه تلک الایّام نُداوِلها بین النّاس». و چون یادْکردِ آن عهد می‌رود، که رَغایبُ الایّام و غَرایب اللّیالی بود، آتشِ حَسَرات در تابخانهٔ دل زبانه می‌کشد، و شعلهٔ آن به بامِ دِماغ می‌رسد، و دود آن به روزنِ دیده بُرون می‌شود. اشک در ریختن می‌آید که:
مایهٔ اشک است دود.
در طی مناجات سحرْگاهی از درگاه الٰهی درخواسته می‌آید، تا آن زمانِ انس و اَوانِ سَلْوَت را که همه شب قدر و همه روز عید بود، و در اِحیای دلهای مرده اعجازِ عیسوی داشت، چون عهدِ حیات عازَر و عُزَیر مکرّر گرداند ان شاء الله تعالی.
افضل‌الدّین بدیل بن علی خاقانی
از نامه به عمدة‌الدین
منشآت، به تصحیح محمد روشن، ص ۹۶

در هرگز و همیشه
حکایت‌خوانی شب‌های رمضان؛
از میراث عرفانی و ادبی ایران

موسیقی:
از آلبوم گریهٔ بید
معلّم فرهنگ و موسیقی ملّی ایران،
زنده‌یاد استاد محمد‌رضا لطفی
#حکایت_خوانی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

این گنج‌ها و درم و دینار همه آن است
که از مردمان به ظلم و ناحق ستده‌اید
و از بهای ریسمان گنده‌پیران و پیرزنان است
و از توشهٔ غریبان و مسافران است
و از مال ضعیفان و یتیمان است
و جواب همه فردا پیش خدای تعالی
شما را می‌باید داد و به جزا پاداش چشیدن.

سیاست‌نامه
برای دبیرستانها (وزارت فرهنگ)
خواجه نظام‌الملک طوسی
تصحیح عباس اقبال، صفحهٔ ۲۰
#حکایت_خوانی

Читать полностью…

شفیعی کدکنی

ما خاموش بودیم، شیخ گفت:
هفتصد‌هزار مشایخ
در ماهیت تصوف سخن گفته‌اند
تمامترین و بهترین همه قولها این است که
اِسْتعمالُ الوَقْتِ بِما هُوَ اَوْلی بِه.

اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی‌ سعید
جلد ۱، صفحة ۲۹۹
به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
استعمال الوَقت...: کاربرد وقت است در آنچه بدان شایسته‌تر است.
#حکایت_خوانی

Читать полностью…
Subscribe to a channel