کانال رسمی هفته نامه تجارت فردا صاحب امتیاز: شرکت دنیای اقتصاد تابان مدیر مسئول: علیرضا بختیاری سردبیر: محمد طاهری سایت: Www.Tejaratefarda.com
ریچارد تیلر قبل از بردن جایزه نوبل مشهور بود. او نویسنده کتاب پرفروش تلنگر است و در فیلم "موضع گیری منفی بزرگ" نیز بازی کرده است. @tejaratefarda
Читать полностью…جنبش کتابها علیه ترامپ
سیاستها و مواضع دونالد ترامپ اکثر قریب به اتفاق روشنفکران و فعالان مدنی را وادار به واکنش و اعتراض کرده است. پس از هنرمندان و ورزشکاران مشهور که آشکارا ترامپ را به چالش کشیده و به او اعتراض کردهاند، از ابتدای سالجاری میلادی، یک تقابل «کتابی» هم با رئیسجمهور آمریکا ایجاد شده است. این موضوع تا آنجا پیش رفت که حتی ملانیا ترامپ، همسر ترامپ تلاش کرد برای مقابله با آن به کتابخانههای آمریکا، کتاب هدیه دهد؛ تلاشی که البته ناکام مانده است.
در این گزارش مروری داریم بر کتابهایی که به تازگی از سوی منتقدان و معترضان به سیاستهای ترامپ در آمریکا منتشر شدهاند.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
yon.ir/tICv9
yon.ir/hHcJV
اعلام وصول طرح «قانون بانک مرکزی ایران » و تکاپوی نمایندگان برای نوسازی قوانین پولی و بانکی،ما را بر آن داشت تا ابعاد مختلف اصلاح ساختار بانک مرکزی را بررسی کنیم. @tejaratefarda
Читать полностью…✍🏻رفاه مبتنی بر اضمحلال منابع ما را به کدام سو میبرد؟
🔺محمدحسین کریمی پور، پژوهشگر اقتصادی در تجارت فردا نوشته است:
📌ناکامی امسال در حفظ سطح آب دریاچه ارومیه نشان میدهد به اقدامات پرسروصدای دولت روحانی برای احیای دریاچه هم، نباید دل بست. تجربه مرگ دریاچه آرال پیشروی ماست. آرالِ ویرانگر، از ارومیه کوچکتر و ذخیره نمکش بهمراتب کمتر و اطرافش خیلی کمجمعیتتر بود. سونامی نمکی که در راه است با شمالغرب ایران و مناطقی از کردستان عراق و شرق ترکیه همان خواهد کرد که یک جنگ اتمی میتواند بکند.
📌کل ارزش خالص تولید کشاورزی این دشت در دهه 80 حدود 500 میلیارد تومان و با فرض دلار هزارتومانی 500 میلیون دلار بود. اگر 60 درصد این مبلغ را ناشی از اضافهمصرف غیرمجاز آب بدانیم و ارزش افزوده کشاورزی را 30 درصد فرض کنیم، منفعت سالانه مردم حوضه از این سوءمصرف فقط 90 میلیون دلار بوده است. قیصریهای را برای دستمالی به آتش کشیدهایم!
📌حمله دریاچه در مراحل اولیه در جغرافیای "محیط نزدیک" اطرافش بر زندگی حدود شش میلیون نفر اثر میگذارد. در مرحله گستردهتر تهاجمِ نمک، ممکن است زندگی دهها میلیون ایرانی-ترک-عرب و کرد ساکن در «محیط دور» از زنجان تا وان تا سلیمانیه و حتی دیرالزور، متاثر شود.
📌منابع آب زیرزمینی ایران، صحنه تاراج وحشتناکی بوده است. نزدیک به نیمی از چاههای کشور، غیرمجاز حفر شدهاند. در پاسداشت اصول پوپولیسم، وزارت نیرو و نهادهای نظارتی هم ساکت و ناظرند. منابع آبی دوسوم دشتهای کشور در وضعیت بحرانیاند. بسیاری از این منابع مانند بینالود و همدان، چنان تخریب شدهاند که امکان احیا ندارند. یعنی برخی از کهنترین اقامتگاههای اقوام ایرانی را برای همیشه از قدرت میزبانی تمدن، سترون کردهایم. اضافهبرداشت تجمیعی کشور به رکورد جهانی 120 میلیارد مترمکعب رسیده است. این میزان آبی است که برای تولید 92 میلیون تن غلات با بهرهوری نازل، بهکار بردهایم.
🔻متن کامل تحلیل را در لینک زیر بخوانید:
http://yon.ir/WkCfg 👈🏻👈🏻
تلاش برای خودکفایی تولید گندم با وجود بحران آب توجیهپذیر است؟
✍️ مجیدرضا منصورخاکی
«امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» نام کتابی است که حسن روحانی هفت سال پیش و در کسوت رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک به رشته تحریر درآورده است.
آقای روحانی در یکی از فصلهای این کتاب تحت عنوان «آب و امنیت ملی» آورده است: «پیشتر که تولید گندم در انحصار کشورهای اروپایی، آمریکا، استرالیا و کانادا بود، به عنوان کالای استراتژیک و تضمینگر امنیت قلمداد میشد. اما به مرور زمان و با فراگیر شدن کشت گندم در سایر کشورها، این محصول از ماهیت امنیتی خارج شد و اساساً خودکفایی موضوعیت خود را از دست داد.» روحانی در این کتاب به سهم مصرف 91درصدی آب در بخش کشاورزی کشور اشاره کرده و آن را با متوسط جهانی (70 درصد) و کشورهای صنعتی اروپایی (45 درصد) مقایسه میکند. او سپس چنین نتیجهگیری میکند که: «بنابراین قطعاً میتوان گفت که سرمایهگذاری در تغییر شیوه کشاورزی و استفاده از تکنولوژیهای بهتر آبیاری، به جای پرداخت یارانه به کشاورزان برای تولید گندم با هر قیمتی و به هر شکلی میتواند علاوه بر نجات حجم زیادی از آب، بهرهوری بخش کشاورزی را نیز بالا ببرد.»
اما چه میشود که حسن روحانی هنگامی که از ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک در نیاوران به پاستور نقلمکان میکند، برای خودکفایی گندم جشن برگزار میکند؟ گویی که انگارههای دیگری یا مصلحتهایی از جنس متفاوت در ذهن او قوت گرفته باشند. شاید این خاصیت ساختمان پاستور است که برخی موضوعات نظیر خودکفایی گندم را برای رئیسجمهور به مثابه یک شاخص کلان اقتصادی مهم جلوه میدهد. چه آنکه، رئیسجمهوری به کرات از دستیابی به خودکفایی گندم به عنوان یکی از نقاط قوت کارنامه اقتصادی کابینهاش یاد کرده و با غرور منتقدانش را به سیلوهای مملو از گندم ارجاع میدهد.
اگرچه، دولت یازدهم توجه بیشتری به حفظ منابع طبیعی کشور معطوف کرده و این دولت از شدت تخریب منابع طبیعی تا حدودی کاست، اما موضوع این است که ما منابع آبی را به مرز بحران رسانده ایم تا در تولید گندم خودکفا باشیم. آیا به پایان رساندن منابع آبی برای دستیابی به خودکفایی گندم سیاست درستی است؟
در شرایط کنونی ، امنیت آبی اولویت بالاتری دارد یا امنیت غذایی؟ تامل در این پرسشها شاید اکنون که بحران آب به یکی از شش ابرچالش اقتصادی تبدیل شده، اهمیتی صد چندان یافته است.
برآوردها نشان میدهد هر کیلوگرم گندم به قیمت مصرف بیش از یک هزار لیتر آب به دست میآید که یقیناً قیمت تمامشده این محصول بسیار فراتر از آنچه دولت آن را قیمت تضمینی گندم نامیده، میرود. دولت نیز خود را موظف به خرید از کشاورزان گندمکار میداند و منابع قابل توجهی از بودجه را نیز صرف خرید این محصول میکند. حال آنکه به دلیل اختلاف سطح قیمت گندم وارداتی و قیمت تضمینی، شرایط رانتی جذابی به وجود آمده که از این راه بسیاری ره صدساله را یکشبه طی کردهاند. سوال اینجاست اکنون که تولید گندم در گستره جهان انحصاری ندارد و دولت به راحتی میتواند با قیمتهای نازل و با کیفیت بالا گندم مورد نیاز کشور را وارد کند، آیا اصرار بر خودکفایی گندم و تشویق کشاورزان به کشت فاقد توجیه، به منزله وارد آوردن خدشه به امنیت آب نیست؟
منبع: هفته نامه تجارت فردا- شماره 240
@tejaratefarda
دیروز ویژهنامه تحلیلی اقتصادایران همراه با روزنامه دنیایاقتصاد توزیع شد.اگر موفق به تهیه آن نشدهاید،از کیوسکهای مطبوعاتی سراغ این شماره تجارتفردا را بگیرید. @tejaratefarda
Читать полностью…قابل توجه محققان و پژوهشگران اقتصادی: بانک اطلاعات سریهای زمانی اقتصادی بانک مرکزی تا سال ۱۳۹۵ به روز شد. @tejaratefarda
Читать полностью…آیا اقتصادایران در نیمه دوم سال انتظارات را برآورده می کند؟
هرچه بیشتر به جلو میرویم احتمال تداوم ثبات نسبی که طی چند سال اخیر بر اقتصاد کشور حاکم شده است، کاهش مییابد. اقتصاد ایران طی چند سال گذشته دارای دو چهره متفاوت بوده است؛ یک چهره آن تصویری است که آمارهای کلان اقتصادی -مانند رشد اقتصادی، تورم و جمعیت شاغل- و برخی اخبار اقتصادی -مانند شروع سرمایهگذاریهای خارجی و دریافت خطوط اعتباری از بانکهای بینالمللی- نشان میدهد. این تصویر در نگاه اول امیدوارکننده است و دولت نیز از آن به عنوان دستاوردهای خود و نشانههایی برای توفیق در سیاستگذاری اقتصادی یاد میکند. چهره دیگر آن چیزی است که در پس این آمارها و با کنکاش بیشتر در جزئیات آمار و ارقام میتوان به آن دست پیدا کرد و آن چهرهای به غایت نگرانکننده است؛ تصویری از بحرانهای پیشرو و مخاطراتی که هر لحظه نزدیک و نزدیکتر میشوند. این تصویر برخلاف تصویر اول یأسآور است و این فکر را به ذهن متبادر میکند که گویا قرار نیست اقتصاد ایران از زیر بار مسائل و مشکلات متعدد بیرون آید و سرانجام در مسیر توسعه قرار گیرد.
این، جانمایه تازهترین ویژهنامه تحلیلی مشترک هفتهنامه «تجارت فردا» و روزنامه «دنیای اقتصاد» است که با هدف بررسی کارنامه اقتصاد ایران در نیمه نخست سال 1396 و ارزیابی چشمانداز آن در نیمه دوم سال تهیه و منتشر شده است.
این ویژهنامه در پنج فصل مجزا با مرور «آنچه بر اقتصاد گذشت»، کارنامه «شاخصهای اقتصادی» در شش ماه نخست سال 1396 را بررسی و تحلیل کرده و سپس دست به پیشبینی «آنچه ممکن است رخ دهد» زده است. ارزیابی وضعیت گذشته و آینده «بازارها» بخش دیگر این ویژهنامه است و «چالش بانکی به روایت بانکداران» نیز با توجه به نقش مهم آن در اقتصاد ایران به طور خاص فصلی را به خود اختصاص داده است.
این ویژهنامه تحلیلی را میتوانید روز شنبه 22 مهرماه همراه با روزنامه دنیای اقتصاد تهیه کنید.اما اگر موفق به تهیه آن نشدید از ابتدا تا انتهای هفته با مراجعه به کیوسکهای مطبوعاتی،میتوانید آن را به صورت مستقل با لوگوی تجارت فردا تهیه کنید.
💹 @tejaratefarda
🎬ببینید| اگر دست روی دست بگذاریم چه میشود؟ نگاهی به ۶ ابرچالش اقتصاد ایران تا سال ۱۴۰۰. منبع: روزنامه شرق @tejaratefarda
Читать полностью…محمد اکبرپور اقتصاددان موفق و استاد جوان دانشگاه استنفورد اخیرا با ریچاردتالر برنده نوبل اقتصاد 2017 دیدار داشته و با او درباره اقتصاد رفتاری و پژوهش علمی صحبت کرده است.@tejaratefarda
Читать полностью…محمدرضا فرحی: ریچارد تالر انتخاب خیلی خوبی است. شخصا از اینکه نوبل اقتصاد یکبار دیگر به تحقیقاتِ اقتصاد رفتاری اختصاص یافته خوشحالم. ✅ @tejaratefarda
Читать полностью…ریچارد تالر استاد دانشگاه شیکاگو و یکی از سرآمدان اقتصاد رفتاری برنده جایزه نوبل اقتصاد 2017 شد. ✅ @tejaratefarda
Читать полностью…چند پرده از فجایع ایران در سال 1420
ایران آیندهای که محمدحسین کریمیپور در صورت تداوم چالشها توصیف میکند، تصویری تلخ دارد. مانند روسیه در زمان یلتسین و وجود هزاران بازنشسته فقیر که یا در خیابان بطری جمع میکنند یا در کنار خیابان پیراشکی میفروشند. این در حالی است که بحران آب ایران از وضعیت قرمز کنونی فراتر نرفته باشد چراکه آن زمان به گفته این فعال بخش خصوصی باید در انتظار جنگ آب بود و شیوع انواع بیماریها و قطع هفتگی آب در برخی شهرها و وابستگی کامل به واردات آب و غذا. محیط زیست هم آن زمان وضعیت بهتری ندارد. ارومیه کانون بادهای نمکی شده که جان آذربایجان و تمدن دیرینش را گرفته و رودهای کمجان کنونی همه تبدیل به فاضلاب شدهاند. تصاویری که کریمیپور توصیف میکند، تلخ است. اما او میگوید اگر کاری نکنیم، وضعیت مصر، تونس و سوریه، آینده محتوم ما خواهد بود. 👇
❌ در سال 1421 بیش از یکسوم دشتهای کشور با پدیده تحکیم گسترده لایههای خاک و از دست دادن دائمی قدرت ذخیره زیرزمینی آب روبهرو شده و برای همیشه مردهاند.
❌ پتانسیل تولید آب شیرین ایران که در دهه 50 شمسی 137 میلیارد مترمکعب بوده و در نیمه دهه 90 از سوی منابع مختلف بین 100 تا 116 میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود، به کمتر از 75 میلیارد مترمکعب رسیده است.
❌ نیمی از سدهای کشور عملاً ذخیره قابل بهرهبرداری ندارند.
❌ با مهاجرت منابع آب تلخ و شور به سمت سفرههای تهی آب شیرین، متوسط شوری آب زیرزمینی کشور افزایش یافته و تامین آب شیرین قابل شرب برای خیلی از شهرهای مرکز، شرق و جنوب کشور بدون اتکا به نمکزدایی، دشوار است.
❌ جز چند رود اصلی، رود روان قابل ذکر دائمی در ایران، مشاهده نمیشود. کشور مجبور به شیرینسازی و انتقال هشتمیلیارد مترمکعب آب برای مصارف شرب و صنعت با تحمل هزینه سالانه حداقل هشت میلیارد دلار است.
❌ در سال 1421، سالهاست ورودی هیرمند و هلیلرود صفر شده و تامین آب جنوبشرق، شرق و شمالشرق به شیرینسازی آب دریا و خرید آب از روسیه و تاجیکستان متکی است.
❌ سالهاست جنگ پرهزینه و خونین ایران-افغان بر سر آب، با دخالت قدرتهای غربی به ضرر ایران تمام شده است.
❌ روسها در ازای تداوم صدور آب ولگا، خواهان دو برابر کردن قیمت پرداختی و همچنین کسب پایگاه نظامی در خلیج فارساند.
❌ بر اثر حمله مکرر تکفیریها به خط لوله تاجیکستان، آب لولهکشی در مشهد، بجنورد و بیرجند گاهی هفتهها قطع است.
❌ کاشان، اصفهان، کرمان و یزد هم آب لولهکشی کیفی مرتبی ندارند. تنها 60 درصد ایرانیان به آب سالم و کافی دسترسی دارند و بیماریهای فراگیر سبب افزایش مرگومیر نوزادان و کاهش عمر متوسط شده است.
❌ صنایع آببَرِ مناطق مرکزی بهعلت محدودیت دسترسی به آب و مخالفت مردم محلی، نیمهتعطیلاند.
❌ تولید کشاورزی از بالای 100 میلیون تن به زیر 50 میلیون تن رسیده، نیمی از باغات کشور و نصف روستاها رها شدهاند.
❌ کشور در تامین کالاهای اساسی بیش از هر زمانی متکی به واردات و در مقابل تحریم خارجی، شکننده است.
❌ تخلیه روستاها در شرق و جنوب شرق، پتانسیل امنیتی منطقه را کاهش داده و اجباراً دو لشکر جدید برای تامین امنیت، در این نواحی کمجمعیت مستقر شدهاند.
❌ تنشهای نظامی مرزی با عراق بر سر آورده آب زاب صغیر و سهم آب هور، روابط ایران با همسایه غربی را مختل کرده است.
❌ تنشهای مکرر آبی در شرق و غرب و آمادهباش دائمی نیروهای مسلح، سبب شده بودجه دفاعی افزایش یابد.
❌ اروند به مجرای فاضلابی تبدیل شده که مرگ و بیماری میپراکند و چیزی از نخلستانها باقی نمانده است. اراضی طرحهای نیشکر خوزستان شورهزارهایی متروکاند.
متن کامل گفت وگو:
https://goo.gl/z6ipnP
کانال اقتصاد نیوز را به دوستان خود معرفی کنید:
📊 @eghtesadnews_com
فرجام سواری مجانی
دولت و مردم چگونه ابرچالشها را رقم زدند؟
هفتهنامه «تجارت فردا» بار دیگر به موضوع مهم ابرچالشهای اقتصادی پرداخته است.
✅ یک دهه قبل، طراحان «تثبیت قیمتها» آن را «عیدی» به مردم خواندند، و در سالهایی نه چندان دور، از پرداخت یارانه با تعابیری دینی و قدسی یاد شد. چنین اقدامات پوپولیستی، ریشه در تصویر دولت به عنوان پدری دلسوز برای کودکی نابالغ دارد که طی چند دهه شکل گرفته است و اکنون نیز هیچ دولتی حاضر به شکستن چنان تصویری نیست.
✅ ماجرای بیعملی در نگاهی دقیقتر به این بازمیگردد که یک دارایی که باید برای مدتی طولانی و شاید چند نسل مورد بهرهبرداری قرار میگرفت، از سوی مردم در زمان حال بیش از اندازه تحت استفاده بوده است؛ و در این میان برخی بیش از دیگران بهره بردهاند.
✅ اگر دولت خود را به شکلی گسترده و فراگیر متولی حوزه اجتماعی تعریف نکند، با سهولت بیشتری میتواند همان بینش را در حوزه اقتصادی نیز در پیش گیرد. دولت در این تعریف، چیزی فراتر از قوه مجریه است و مجموع کلیه نهادهای سیاستگذاری و مجری را دربر میگیرد.
✅ میانگین پایین رشد اقتصادی ایران طی چند دهه اخیر، در کنار انفجار جمعیتی دهه 1360 شمسی، بحران بیکاری را به وجود آورده که در سالهای آتی تشدید نیز خواهد شد.
✅ صحبت سیاستگذاران با مردم در تمامی این سالها، با نوعی لکنت زبان همراه بوده و آنها هیچگاه واقعیتها را با عموم مردم در میان نگذاشتهاند.
✅ برندگان کوتاهمدت، منتفعان سواری رایگان و اصولاً آحاد بیشینهیاب کوتاهنگر، ممکن است آنقدر بهرهمند و متنعم شوند که تن به چنان اصلاحی ندهند و در مقابل آن مقاومت کنند.
متن کامل مطلبم در تجارت فردا:
https://goo.gl/2iuEDB
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF #NOTE #Economics
🔵 سیاستهای بازار انرژی، ما را به کدام سو خواهد برد؟
◽ سیاستگذاری در خصوص قیمت حاملهای انرژی همواره حساسیتبرانگیز و محل مناقشه بوده است.
◽ برخی از اقتصاددانان اساساً مخالف دخالت دولتها در قیمتگذاری حاملهای انرژی هستند ولی عموم شهروندان، رفاه عاجل حاصل از انرژی ارزانقیمت را حتی به قیمت کاهش رفاه نسلهای آینده، به هر نوع اصلاحاتی در بازار انرژی ترجیح میدهند.
◽ همین واقعیت، موجب شده است هیچ یک از دولتها، تمایلی به اصلاح بازار انرژی نداشته باشند و سیاست سرکوب قیمتهای انرژی را، با همه هزینههای فعلی و آتی آن، تداوم بخشند.
◽ آمارهای بانک جهانی نشان میدهد در حال حاضر بهای یک لیتر بنزین در ایران معادل 0.28 متوسط جهانی، 0.21 متوسط اتحادیه اروپا و 0.45 متوسط کشورهای خاورمیانه است. به بیان دیگر، متوسط بهای هر لیتر بنزین در جهان 3.6 برابر بهای یک لیتر بنزین در ایران است. در مورد بهای گازوئیل و برق و گاز طبیعی، این فاصله بیشتر است.
◽ پایین نگهداشتن قیمت حاملهای انرژی موجب افزایش شدت مصرف انرژی شده است.
◽ باز به استناد آمارهای بانک جهانی، شاخص شدت مصرف انرژی در ایران، 1.5 برابر متوسط جهان، 1.4 برابر خاورمیانه و 2.1 برابر متوسط اتحادیه اروپا است. به بیان دیگر، در ایران به ازای هر یک دلار تولید ناخالص داخلی بر اساس شاخص برابری قدرت خرید، 50 درصد بیش از متوسط جهانی انرژی مصرف میشود.
◽ سرکوب قیمت حاملهای انرژی در ایران و پرداخت هزینه آن از محل بودجه عمومی، موجب اتلاف منابع مالی دولت شده و بودجه مورد نیاز برای توسعه زیرساختهای اقتصادی را به هدر داده است.
◽ مهمتر از آن، پایین نگهداشتن قیمت حاملهای انرژی، مانع اصلی اصلاح الگوی مصرف انرژی خانوار و نیز مانع توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و تولید و مصرف خودروهای کممصرف و همچنین مانع توسعه حمل و نقل ریلی بوده است. در نتیجه شدت مصرف انرژی در ایران در سطحی بسیار بالاتر از کشورهای توسعه یافته و حتی متوسط کل کشورهای جهان قرار گرفته است.
◽ تداوم سیاست سرکوب قیمت انرژی و پرداخت یارانه انرژی از محل بودجه عمومی، منابع مالی و ثروتهای زیرزمینی کشور را به هدر داده است.
◽ در واقع با تداوم سیاست سرکوب قیمت انرژی، رفاهی ناپایدار برای نسل فعلی به بهای کاهش رفاه نسلهای آینده ایجاد شده است.
◽ بسیاری از کشورها با دوراندیشی و تعقل، ضمن اصلاح قیمت های بازار انرژی، سرمایه گذاری های گسترده ای در زمینه انرژی های تجدیدپذیر انجام داده اند. در آن کشورها، منافع عاید شده از این دوراندیشی، دستاوردهایی مانند صرفه جویی منابع بودجه ای، جذب سرمایه گذاری خارجی در حوزه انرژی های تجدیدپذیر، کاهش آلودگی هوا و ذخیره ثروتهای ملی برای آیندگان بوده است.
◽ مشابه آنچه در زمینه انرژی گفته شد، در زمینه مصارف آب نیز به نوعی قابل بیان است. با عرضه آب به بهایی نزدیک به رایگان، یکی از باارزش ترین منابع طبیعی را به کالایی بی ارزش تبدیل کرده و سرانه مصرف آن را به رقمی بسیار بیش از استانداردهای جهانی رسانده ایم. نتیجه چنین سیاستهایی، گسترش تنش آبی، به مساحت گسترده تری از کشور بوده است.
(بخشی از یادداشت تجارت فردا ۲۴۰)
-------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران:
@iranianeconomy_outlook
آیا ریسکهای سیاسی به بازار بازگشتهاند؟
✍️ هادی چاوشی
خاصیت بازارهای مدرن این است که اخبار را پیشخور میکنند به محض اینکه نشانههای بهبود وضعیت در دوردستها نمایان شود، قیمتها بر اساس این چشمانداز تنظیم میشود و بلافاصله پس از عیان شدن تصویری از بیثباتی، رفتار بازار با وضعیت جدید وفق مییابد.
تقریباً از همان روزی که انتخاب حسن روحانی به عنوان هفتمین رئیسجمهوری اسلامی ایران مسجل شد، التهابات بازارها فروکش کرد. خرداد 1392 که ایران هنوز تحت شدیدترین رژیم تحریمهای بینالمللی قرار داشت، رشد اقتصادیاش منفی بود و تورم 40درصدی را تحمل میکرد، «واقعیات» اقتصادی به هیچ وجه آرامشبخش نبود اما «انتظارات» روند دیگری داشت. بیش از دو سال طول کشید تا مذاکرات هستهای به نتیجه برسد و تحریمهای بینالمللی رفع شود اما آنچه در نهایت اتفاق افتاد، نشان داد که انتظار بازارها بیراه نبوده است.
حالا دو سال از لغو تحریمها گذشته و اگر همهچیز طبق روال قبلی پیش میرفت، باید ثبات سیاسی در فضای اقتصادی ایران روزافزون میبود. اما واقعیت آن است که شرایط تغییر کرده است. حدود یک سال قبل در آمریکا رئیسجمهوری انتخاب شده که با همه سیاستهای دولت قبلی مخالف است. دونالد ترامپ توافق هستهای با ایران را «بدترین توافق تاریخ» معرفی کرده و در یک سال گذشته از هیچ تلاشی برای بر هم زدن آن فروگذار نکرده است. از چند ماه قبل که زمزمههای عدم تایید پایبندی ایران به برجام از سوی او رسانهها را انباشت، بوی بیثباتی در بازارها پیچید. هرچند همه تحلیلها یکسان نبود؛ کسانی با استناد به اظهارات ترامپ در جریان رقابتهای انتخاباتی، میگفتند «پاره کردن برجام» قریبالوقوع است و باید طومار توافق هستهای را پیچیده دانست، گروه دیگری از واقعیتهای موجود در سیاست بینالملل سخن میگفتند و حتی خروج آمریکا از برجام را لزوماً به معنای بازگشت رژیم تحریمهای گسترده ارزیابی نمیکردند. در هفتههای اخیر اما با توجه به تشدید بسامد اظهارنظرهای تندوتیز علیه برجام، احتمال خروج آمریکا از آن بیش از پیش جدی گرفته شد و اغلب فعالان بازارها را وارد فاز احتیاط کرد.
نوسانات نسبتاً شدید قیمت ارز در هفته منتهی به جمعه 21 مهرماه (روز سخنرانی دونالد ترامپ درباره ایران) نشان میداد که این نگرانیها اثر خود را گذاشته است. با این حال وقتی جزئیات استراتژی دولت جدید آمریکا در قبال برجام اعلام شد، معلوم شد که دستکم هیچ خطر فوری در برابر اجرای توافق هستهای وجود ندارد و اوضاع از آنچه در ابتدا به نظر میرسید، بهتر است. روز شنبه (22 مهرماه) بازارها نفس راحتی کشیدند: بورس روند صعودی خود را از سر گرفت و قیمت ارز -با شیبی ملایم- رو به کاهش گذاشت.
با این حال مساله اصلی این نبود. واقعیت این بود که بعد از چند سال ثبات نسبی، بار دیگر نگاههای نگران به اخبار سیاسی دوخته شده بود؛ اتفاقی که یادآور سالهای ابتدای دهه 1390 و اوج نقشآفرینی ریسکهای سیاسی در بازارها بود. اما این یادآوری چقدر واقعبینانه است؟ آیا واقعاً بازارها باید خود را برای دوره دیگری از بیثباتیهای شدید سیاسی آماده کنند؟ آیا تجربه سالهای 1390 و 1391 تکرار خواهد شد؟
➖به این پرسش ها در شماره 242 هفته نامه تجارت فردا پاسخ داده ایم.
💹@tejaratefarda
محدودیتهای یک بادبادکباز
بانک مرکزی چه نقشی در شکلگیری مشکلات اقتصادی کشور داشته است؟
✍️ ندا گنجی
فرهاد نیلی، تعبیر جالبی درباره موقعیت «بانک مرکزی» به عنوان سیاستگذار پولی ارائه میکند و موقعیت این نهاد را به موقعیت یک بادبادکباز شبیه میداند: «یک بادبادکباز، زمانی که باد میآید باید نخ بیشتری آزاد کند و زمانی که جریان باد است باید نخ را جمع کند. دائم نمیشود نخ را جمع کرد؛ چون بادبادک سقوط میکند؛ دائم هم نمیشود نخ را آزاد کرد، به این دلیل که نخ کم میآید، اما اگر باد شدید است باید بادبادکبازی را تعطیل کرد. وقتی که اصلاً باد نمیآید هم باید بادبادکبازی را تعطیل کرد.»
اما آیا بانک مرکزی در ایران از اختیار و استقلال کافی برای رها کردن و جمع کردن نخ سیاستهای پولی برخوردار است؟ یا بانک مرکزی صرفاً تابع دستورات دولت است؟ پرسش مهمتر آنکه، بانک مرکزی با ساختار فعلیاش تا چه حد به شکلگیری مشکلات اقتصاد ایران دامن زده است؟ پاسخ این پرسش را علی طیبنیا، وزیر وقت امور اقتصاد و دارایی در بیستوپنجمین همایش سیاستهای پولی و ارزی که در سال 1394 برگزار شد ارائه کرد: «سلطه سیاستهای بودجهای دولت بر سیاستهای پولی بانک مرکزی مانع کنترل نقدینگی و موجب افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی شده است. اگر بناست بانک مرکزی مستقل عمل کند و مسوولیت تورم را بر عهده بگیرد باید سلطه سیاستهای مالی بر پولی برداشته شود، چراکه هماکنون بانک مرکزی امکان کنترل نقدینگی و تورم را ندارد.» طیبنیا به این نکته نیز اشاره میکند: «افزایش درآمدهای نفتی باعث نوساناتی در اقتصاد کشور و رشد پایه پولی و در نتیجه باعث افزایش تورم شده است.»
اندیشمندان علم اقتصاد به این نکته اذعان دارند که تفوق سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی از بانک مرکزی نهادی سخاوتمند ساخته است که با افزایش پایه پولی، به حرارت تورم در ایران افزوده است. حال آنکه ارمغان تورم بالا، کاهش قدرت رقابتپذیری تولیدات، کاهش صادرات، تعمیق رکود و کاهش رشد اقتصادی است. طی دههای اخیر این رویه در میان دولتها شایع بوده است که در قوانین بودجهای، ردیفهایی را برای اعطای تسهیلات به صنایعی خاص گنجاندند و تکالیفی را به بانک مرکزی و بانکهای تجاری تحمیل کردند تا در نمایش «ایجاد تحرک در بنگاههای اقتصادی» را روی صحنه ببرند و رشد اقتصادی را در کوتاهمدت ارتقا دهند؛ بیاعتنا به اینکه راه رسیدن به رشد بلندمدت اقتصادی را طولانیتر کردهاند. جالب اینکه در این سالها، هرگاه دولتی، راه قاعدهمندی در پیش گرفته، عدهای فریاد وامصیبتا سر دادهاند و خواستار پمپاژ پول برای آنچه خروج از رکود خوانده میشود، شدهاند.
در چنین شرایطی، اصلاح ساختار بانک مرکزی برای تغییر چهره این نهاد به یک سیاستگذار پولی مستقل و مقتدر چقدر ضرورت دارد؟ و آیا اصلاح حقوقی ساختار بانک مرکزی، وسوسه دستاندازی دولت به منابع این نهاد را هم فرو مینشاند؟
@tejaratefarda
✍🏻رسوخ عمیق پوپولیسم
🔻نیما نامداری در سبب شناسی نفوذ پوپولیسم در کشور می نویسد:
📌مشاور ارشد و دستیار ویژه اقتصادی رئیسجمهوری به درستی هشدار میدهند که همه در این مملکت به دنبال رفاه مبتنی بر مصرف مسرفانه منابع تجدیدناپذیر و پیشخور کردن سهم آیندگان هستند. هشداری درست که بعید است به واکنشی مناسب منجر شود. وقتی مشاور و دستیار ارشد رئیسجمهور از تاثیرگذاری بر سیاستمداران ناامید شده و رسانهها و مردم را مخاطب قرار داده است مشخص است که ما با یک چالش اجرایی یا فنی روبهرو نیستیم. مشکل در سطحی کلانتر به الگوی کلان حاکم بر سیاستگذاری و کیفیت اداره کشور بازمیگردد.
📌به گمان من مشکل به رسوخ و نفوذ عمیق پوپولیسم در سیاستگذاری اقتصادی کشور بازمیگردد. در تمام نیم قرن اخیر سیاستگذاری اقتصادی کشور پوپولیستی بوده است؛ پوپولیسم آریامهری، پوپولیسم اصولگرایانه، پوپولیسم اصلاحطلبانه و... البته در ادوار مختلف، سطح و شکل تاثیرگذاری دیدگاههای پوپولیستی بر سیاستگذاری اقتصادی متفاوت بوده است. اما هیچ دورانی در 50 سال اخیر وجود ندارد که اقتصاد کشور از تودهگرایی و پوپولیسم رهایی یافته باشد. در تمام این دوران سیاستگذاران بیش از آنکه نگران کیفیت سیاستگذاری خود و نتایج بلندمدت و پایدار آن باشند نگران محبوبیت خود و تبعات کوتاهمدت سیاستهای خود بودهاند.
📌پوپولیسم محصول فضایی است که در آن گفتوگوی نقادانه و صریح و فراگیر ممکن نباشد. در شرایطی که رسانهها با محدودیت روبهرو هستند و به هر دلیل گفتوگوی صریح و بیدغدغه درباره بسیاری از موضوعات کلیدی کشور ممکن نیست طبیعی است که سطح آگاهی مردم پایین خواهد بود و مردم صرفاً با شهود عامیانه به تصمیمها و رفتارهای سیاستگذاران واکنش نشان خواهند داد. اما سیاستگذاران در بسیاری از موارد ناچارند با شهود عامیانه مخالفت کنند.
📌پوپولیسم محصول بیارج شدن دانش است. در جامعهای که متخصصان به اتکای صلاحیتهای تخصصی جاافتاده و سنتهای آکادمیک دیرپا مشروعیت تخصصی برای اظهارنظر پیدا میکنند پوپولیسم کمتر نفوذ خواهد داشت. وقتی افرادی که در یک حوزه صاحبنظر هستند برای اظهارنظر تخصصی خود دچار زیان نمیشوند یا در آن منفعت شخصی و سیاسی ندارند جامعه این مشروعیت تخصصی را میپذیرد. وقتی چنین افرادی در فضای رسانهها حضور عمومی دارند مدام، دانش عمومی اصلاح و پالایش میشود.
📌فضای سیاسی شخصیتمحور هم به پوپولیسم مجال میدهد. فضای سیاسی که در آن اشخاص اصل هستند، یعنی افراد به اتکای رفتار فردی و ویژگیهای شخصی صعود میکنند یا سقوط میکنند، بستر را برای پوپولیسم فراهم میکند. وقتی احزاب قوی و قدیمی وجود ندارند، وقتی جامعه مدنی بالغ نیست، وقتی جریانهای فکری و سیاسی ثبات و قوام ندارند و در شرایطی که کارنامه افکار و مکاتب زیر عملکرد اشخاص تعریف میشود، طبیعی است که اشخاص میداندار میشوند.
منبع: تجارت فردا
لینک متن کامل تحلیل : 👇🏻👇🏻
http://yon.ir/8DoLi
برندگان نخستین جشنوراه رسانه و رفاه اجتماعی معرفی شدند
برندگان نخستین جشنواره "رسانه و رفاه اجتماعی "با رویکرد نقد عوامل موثر در ایجاد فقر انتخاب شدند. وزیر تعاون ،کار و رفاه اجتماعی از برگزیدگان این جشنواره تقدیر کرد.
در میان برگزیدگان این جشنواره، نام همکاران گروه رسانهای دنیای اقتصاد نیز دیده میشود که بخش قابل توجهی از جوایز را به خود اختصاص دادهاند.
بخش مصاحبه:
نفر دوم: ابراهیم علیزاده با اثر "راههای بهبود وضع فقر " هفته نامه تجارت فردا
نفر چهارم: فاطمه شیرزادی اثر "دغدغه عدالت اجتماعی کافی نیست" هفته نامه تجارت فردا
مقاله از نگاه داوران:
نفر اول: محمدعلی مختاری با اثر: "دیدگاههای مدرن در خصوص فقر " دنیای اقتصاد
نفر سوم: مرضیه محمودی با اثر "آیا شکاف درآمدی مردم بیشتر شده است " هفته نامه تجارت فردا
نفر چهارم: مجیدرضا منصور خاکی با اثر «زبان حال حکایت های دیروز اقتصاد ایران» هفته نامه تجارت فردا
مقاله از نگاه کارشناسان و اندیشمندان دانشگاهی:
نفر اول: آقای مصطفی نعمتی با اثر« هزینه های خانوار و سهم تحصیل درآن» هفته نامه تجارت فردا
@tejaratefarda
کسب وکارهایی که تهدید به نابودی میشوند
از قرن 19 که کارگران کارخانههای نساجی در انگلستان، شغل خود را به کارگاههای بافندگی مکانیزهشده دادند، تکنولوژیهای جدید همواره مشاغل صدها هزار نفر را در صنایع مختلف از بین بردهاند. در قرن بیستم به عنوان عصر رونق کسبوکارهای مکانیکی، روباتها و کامپیوترها، میلیونها شغل در کارخانههای کشورهای صنعتی همچون ایالات متحده از بین رفت. اکنون در عصر اینترنت و اتوماسیون (خودکارسازی)، نسل جدیدی از کارگرانی که به صورت تماموقت کار میکنند، با مشکل از دست دادن مشاغل خود و واگذاری آن به کسبوکارهای نوپای تکنولوژیک مواجه هستند. نشریه والاستریت کمتر از یک دهه قبل برای تعیین اینکه چه مشاغلی بعد از 10 سال از همه بیشتر رو به افول خواهند گذاشت، از دادهها و اطلاعات «اداره آمار نیروی کار» بهره برد به این صورت که با مقایسه اشتغال در کسبوکارهای مختلف در سال 2008 (با توجه به دادههای حقیقی موجود در آن سال) و اشتغال در همان کسبوکارها در سال 2018 (با توجه به پیشبینیها)، درصد کاهش اشتغال در هر بخش را تعیین کرد. مزیت ارائه خلاصهای از این گزارش را میتوان با سه دلیل مطرح کرد؛ اول اینکه با مقایسه دهه گذشته و زمان حال، روند نابودی کسبوکارهای سنتی را به طور ملموستر درک خواهیم کرد و به مساله از بین رفتن مشاغل دیروز با کسبوکارهای تکنولوژیک امروز، تنها به عنوان یک پیشبینی که در آیندهای بسیار دور قرار است رخ دهد، نخواهیم نگریست و به اهمیت بهروز شدن و همگام شدن با تکنولوژیهای نوین بیشتر پی خواهیم برد. دوم اینکه با مشاهده چگونگی نابودی بخشی از یک کسبوکار سنتی طبق شواهد موجود، دیدگاهی نسبت به تقابل کسبوکارهای سنتی و نوپا کسب خواهیم کرد که به ما برای پیشبینی چگونگی از بین رفتن مشاغل امروز با تکنولوژی آینده کمک میکند و در نتیجه قادر خواهیم شد خود را برای آنچه قرار است با آن مواجه شویم، آماده کنیم. سومین دلیل هم این است که با توجه به اینکه ایران از کشورهای توسعهیافتهای همچون ایالات متحده از نظر پدیدار شدن و توسعه کسبوکارهای تکنولوژیک و نوپا عقبتر است و احتمالاً طی دهههای آینده، آنچه کشورهای توسعهیافته امروزه با آن مواجه هستند را تجربه خواهد کرد، مطالعه روند جایگزینی کسبوکارهای سنتی آنها با تکنولوژی، اینترنت و روباتها، برای خواننده ایرانی، مفید خواهد بود. همچنین در یک گزارش جداگانه نیز سعی کردهایم به روند از بین رفتن مشاغل در سه حوزه کشاورزی، تولیدات کارخانهای و خدماترسانی بپردازیم. لازم به ذکر است که علاوه بر مشاغل و کسبوکارهایی که در این پرونده مورد بررسی واقع شدهاند، بسیاری از کسبوکارهای سنتی دیگر نیز در خطر نابودی با کسبوکارهای نوپای تکنولوژیک و استارتآپها قرار دارند که به آنها اشارهای نکردهایم.
منبع: هفتهنامه تجارت فردا
متن کامل گزارش:
https://goo.gl/Yy5WPw
@tejaratefarda
به ابتکار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، نخستین جشنواره پژوهشگران جوان اقتصاد ایران زمستان امسال برگزار می شود. @tejaratefarda
Читать полностью…حكمراني سر به هوا
محمّد حسين كريمي پور
در غالب چالشهای کشور، رد پای پر رنگ "حکمرانی سر به هوا" دیده میشود. آن که میگوید هزينه کشورداریِ ما، از طريق دست کردن در جیب آیندگان تامين شده، راست میگوید. طُرفه آنکه آنچه از پسران و دخترانمان دزدیدهایم را هم به باد دادهایم. دزد حسابگر و عاقلی هم نبودهایم. بین خساراتی که به خود و آیندگان زدهایم و منافعی که بردهایم، تناسبی وجود ندارد.
يادداشت اخيرم در هفته نامه تجارت فردا، با محاسباتي سر انگشتي نشان مي دهد كه نفع سالانه حاصل از تاراج آب درياچه اروميه به صد ميليون دلار هم نمي رسد. براي وصول به اين مبلغ اندك، برنامه ريزان حاكميت ايراني، حيات آذربايجان و كردستان را به مسلخ طوفانهاي وحشي نمكي برده اند. طوفانهايي كه تجربه"درياچه آرال" نشان داد آثاري معادل جنگ اتمي خواهند داشت.
نشان داده ام تنها در مرحله ابتدايي طغيان نمكي و در استانهاي مجاور درياچه ، آنهم فقط حول سه "مركز هزينه" مورد بررسي (افت ارزش املاك، درمان و مهاجرت) خسارتي بيش از ٤٠ ميليارد دلار وارد خواهد شد. در مراحل پيشرفته طغيان بادهاي نمكي، خسارات تا دوردستها از زنجان تا تركيه و عراق ، زندگي دهها ميليون نفر را زير و رو خواهد كرد و سر به صدها ميليارد دلار خواهد زد. سفاهت ما، براي دستمالي ، شعله در چه قيصريه ها افكنده است!
ريشه مشترك دردهاي ايران ، سطح نازل حكمرانيست. ارتقاي كيفيت حكمراني، كاري به غايت دشوار، امّا تنها راه نجات ايران و ضرورتي فوري است.
متن يادداشت را اينجا بخوانيد:
http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-24104
/channel/M_H_Karimipour
آیا اقتصادایران در نیمه اول سال انتظارات را برآورده کرد؟
روزنامه دنياياقتصاد و هفتهنامه تجارت فردا ويژهنامه تحليلي نيم سال اول اقتصادايران را روز شنبه ٢٢ مهرماه منتشر ميکنند. @tejaratefarda
به مسائل مهم جهان فکر کن
محمد اکبر پور اقتصاددان و استاد دانشگاه استنفورد در یادداشتی که برای کانال هفته نامه تجارت فردا نوشته،گفت وگو با ریچارد تالر نوبلیست اقتصاد در سال 2017 را روایت کرده است.👇
در مورد ریچارد تالر کمتر کسی شک دارد که برخی اقتصاددانها طرفدار طرز فکر او نیستند (هرچه باشد او منتقد یک طرز تفکر پرسابقه در اقتصاد است) اما با این وجود همه اقتصاددان ها توافق دارند که تالر یکی از خوشفکرترین و شوخطبعترین اقتصاددانان جهان است.
ریچارد تالر را اولین بار حدود یک سال پیش در یک مهمانی در منزل یکی از همکاران دانشگاه شیکاگو دیدم. همانجا قرار گذاشتیم که روز بعد ناهار را با هم باشیم به همراه یک قهوه.
گپ زدن با ریچارد تجربه یکتایی بود. برای اولین بار بود که با شخصی که نگاهش به جهان تماما بر اساس «اقتصاد رفتاری» بود گفتگو میکردم. خیلی از رفتارهای روزمره را ناشی از خطاهای رفتاری انسانها میدید. کمی در مورد پیچیدگی فهم مکانیزم های اقتصادی حرف زدیم و اینکه مزایدهها و مناقصهها گاه به شدت پیچیده اند. قرار شد با هم مقاله ای در مورد طراحی بازار با نگاه اقتصاد رفتاری شروع کنیم که خب با توجه به جایزه امروز احتمالا یکی دو سال (اگر نه بیشتر) به تعویق خواهد افتاد.
در حین نوشیدن قهوه از او پرسیدم «مهمترین ویژگی یک پژوهشگر جوان که او را در درازمدت تبدیل به یک دانشمند بزرگ میکند چیست؟» تالر پاسخ داد: «فکر کردن به مسایلی مهم و مربوط به جهان واقع و علاوه بر آن توانایی تخیل.»
چند هفته بعد کتاب جدیدش (کژرفتاری) را به من هدیه داد. صفحه اول کتاب را امضا کرده بود و روی آن نوشته بود: «به مسایل مهم ِ جهان واقع فکر کن»
@tejaratefarda
نسلی که حق فرزندانش را میخورد
دکتر مسعود نیلی در هفتههای اخیر تلاش خود را روی ریشهیابی شش ابرچالش اقتصادی متمرکز کرده است.این روزها میبینم رسانهها نیز به این مسأله حساس شدهاند و هرکدام به ظن خود مشغول پرداختن به این دغدغهها هستند. از دید من،آنچه دکتر نیلی درباره اقتصاد سیاسی توزیع منابع مطرح کرده، تفاوت میان دو پاردایم اقتصاد سیاسی «بازتوزیع» و «توزیع» است. دولتهای رفاه برای این که مردم را از رفاه بیشتر برخوردار کنند،باید مالیات بیشتر بگیرند.دکتر نیلی اینگونه به مسأله نگاه میکند که در اقتصادهای رفاه «بازی مجموع صفر» شکل میگیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد.یعنی در اینگونه اقتصادها، از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته میشود و به بخشی دیگر داده میشود.
اما در اقتصاد سیاسی مبتنی توزیع منابع در ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد. این شاید تکان دهنده ترین بخش اظهارنظرهای اخیر دکتر نیلی است که واقعیت چهره نسل ما را عیان میکند. ما داریم حق فرزندان خود را می خوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم.در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم.
مردم ما قبل از سیاست های توزیعی، سختکوش بودند. به سختی تلاش میکردند و از منابع و درآمدی که خلق میشد، مالیات میدادند و در اداره کشور سهیم بودند. پایه تخریب منابع از زمانی گذاشته شد که دولتها با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، همه امور را در دست گرفتند و همه چیز را به خود و به نفت وابسته کردند. متأسفانه سیاستمداران نیز منابع را به ابزارهایی برای خرید محبوبیت و کسب رأی بدل کردند.
این اتفاق سبب شد ما در چند دهه گذشته روز به روز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و بخش خصوصی را که پایه افزایش تولید و خلق ثروت بود به حاشیه برانیم و به جای افزایش منابع اقتصادی به سمت توزیع منابع اندک موجود برویم. این فرهنگ در طول این سالها به روح اقتصاد و جامعه ما دمیده شد. نتیجه آن است که مردم امروز از دولت متوقع و طلبکارند. آنها از دولت انتظار توزیع کیک را دارند.این درحالی است که دیگر دولت هم توان بزرگ کردن کیک را ندارد و بخش خصوصی هم ضعیف مانده و این بخش هم نمی تواند کیک را بزرگ کند.در همین حال،سیاستمداران از توزیع کیک سخن میگویند و وعده تقسیم میدهند. در حالی که دیگر کیکی برای تقسیم وجود ندارد. چیزی که در حال حاضر توزیع می شود،سهم این نسل نیست و از سهم نسلهای آینده است.در حقیقت ما داریم دست در جیب فرزندان خود میکنیم.
✔️ @mohsenjalalpour
مهدی فیضی-عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد: ریچارد تالر یکی از بهترین انتخاب هابود. به خاطر ایدههای خلاقانه و مقالات نه چندان پیچیده. ✅ @tejaratefarda
Читать полностью…🔵 خشت اول اصلاحات اقتصادی
◽ بودجه دولت، یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ایران است. ساختار بودجه، تحت تاثیر سیاستهایی است که به طرز نگرانکنندهای موجب ناپایداری بودجه دولت شدهاند.
◽ یکی از اصلیترین زمینههای ناپایداری بودجه و منشأ شکلگیری یکی از مهمترین چالشهای اقتصاد کشور، از یک سو تعهدات گسترده دولت و ساختار بسیار بزرگ و پرهزینه وظایف بخش دولتی در کشور و از سوی دیگر، ناکارآیی در تخصیص منابع و اتلاف منابع ملی است.
◽ در طول تاریخ دولتها همواره بسیار بیش از درآمدهای خود هزینه کردهاند و شکاف بین هزینه و درآمد خود را با درآمدهای نفتی پر کردهاند. بهعنوان مثال بهطور میانگین در یک دهه گذشته، هزینههای جاری دولتها ۵۲ درصد بیش از درآمدهای عمومی آنها بوده است. این نسبت در چهار ماه نخست سالجاری با افزایش معناداری مواجه شده؛ بهطوریکه در چهار ماه نخست امسال، هزینههای جاری دولت، حدود دو برابر درآمدهای عمومیاش بوده است.
◽ راه حل مشکل بودجه و راهکار این چالش بزرگ، در بازتعریف سیاستهای رفاهی دولت، افزایش کارآیی و کارآمدی دولت و جابهجایی اولویتهای سیاستگذاری دولت است.
◽ در این راستا باید ابتدا سیاستهایی که به جای سوق دادن جامعه به تولید و بهرهوری بیشتر، بر توزیع و مصرف منابع مالی و زیرزمینی متعلق به نسلهای فعلی و نسلهای آینده استوار است، باز تعریف شود.
◽ سیاستهای رفاهی مبتنیبر توزیع و مصرف منابع مالی و زیرزمینی بهویژه سیاستهای بازار انرژی، توزیع یارانه نقدی، سیاستهای حمایتی بخش کشاورزی و انواع پرداختهای انتقالی دولت، اساسا بهدنبال ایجاد رفاه با تکیه بر توزیع منابع و تخلیه ثروتهای زیرزمینی و مصرف بیش از تولید است، بنابراین قابل دوام نیست.
لینک متن کامل سرمقاله دنیای اقتصاد:
https://goo.gl/J73HPi
---------------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران:
@iranianeconomy_outlook
- جمعیت فعلی سالمندان (افراد بالای شصت سال) کشور هفت میلیون و دویست هزار نفر است.
- این جمعیت در سال ۱۴۳۰، به سی میلیون نفر خواهد رسید.
- ۲۷درصد سالمندان، بیکار و بدون حقوق بازنشستگی هستند.
- ۱۷درصد سالمندان بدون هرگونه درآمد و حمایت مالی زندگی میکنند.
- تنها ۳۲درصد از سالمندان از وضعیت اقتصادی خود رضایت دارند.
- ۹درصد از سالمندان تنها زندگی میکنند.
- ۵۲درصد از سالمندان احساس تنهایی میکنند.
منبع: #تجارت_فردا
نیمکت، نکات کوتاه اقتصادی، مالی و ...
کانال تلگرامی #سعید_اسلامی_بیدگلی
@nymkat
توسعه؛ بدون زنان
فرصت ها و موانع مشارکت زنان در توسعه کشور کدامند؟
مولود پاکروان در تجارتفردا نوشته است:
📌گرچه مطالبه حق حضور زنان در ورزشگاهها، این روزها در فهرست مطالبات شان اولویت پیدا کرده، اما آنها که از نرخ مشارکت زنان در بازار کار خبر دارند، یا آنان که می دانند بیکاری در میان زنان تحصیل کرده و فعال و توانمند بیداد می کند بی تردید دغدغه جدی تری پیدا کرده اند. آن گونه که یافته های سازمان جهانی کار نشان می دهد از نظر نرخ مشارکت زنان در بازار کار تنها توانسته ایم از سه کشور عراق، اردن و سوریه پیشی بگیریم! در میان 186 کشور جهان در رتبه 183 ایستاده ایم و در حالی که متوسط جهانی نرخ مشارکت زنان در بازار کار 49 درصد است، تنها 16 درصد از زنان ایرانی توانسته اند در بازار کار مشارکت کنند.
📌در حالی که تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی نگران مشارکت زنان در کار و فعالیت های موثر اقتصادی هستند ، گروهی دیگر به دغدغه مشارکت زنان در سیاست گرفتار شده اند. کمی قبل با اعلام اسامی وزرای کابینه، اگر اندکی امید برای به رسمیت شناختن زنان در عرصه سیاست وجود داشت، به باد رفت. دولت تدبیر و امید، علیرغم شعارها و وعده هایش برای حمایت از زنان حاضر نشد یکی از کرسی های کابینه اش را به زنان توانمند جامعه بسپارد و به اعطای القاب معاون و مشاور به آنان بسنده کرد.
📌در خانواده های سنتی، دختران تنها به عنوان مادر و همسر شناخته می شوند و تمایل چندانی برای سرمایه گذاری روی تحصیل آنان وجود ندارد. در جهان در حال توسعه از هر 7 دختر یکی، پیش از 18 سالگی ازدواج می کند و ازدواج زودهنگام و اجباری از مشکلات اساسی و مهمی است که زنان را از تحصیل و فعالیت های اقتصادی باز می دارد. عوامل فرهنگی دیگری هم وجود دارد که حقوق و مشارکت زنان را محدود می کند.
📌در برخی فرهنگ ها "مذهب" هنوز هم در تعیین هنجارهای جنسیتی نقشی کلیدی دارد. دیدگاههای مذهبی می تواند حقوق زنان به ویژه در ارتباط با جنس و جنسیت، تحرک و اشتغال را تهدید کند یا نادیده بگیرد. بنیادگرایی اقتصادی و سیاستها و اقداماتی که سود را به افراد مرجح می داند نیز می تواند سبب نادیده گرفته شدن حقوق زنان شود.
📌از سوی دیگر، در حالی که "فرهنگ سیاسی" لازمه ایجاد تحول در جایگاه زنان است اما هنوز هم در سیاست جایی برای شنیده شدن صدای زنان و بهره مندی از توانایی های آنان چه در سطح محلی و چه ملی وجود ندارد و زنان قادر نیستند در نظام مرسوم قدرت، مشارکت تام داشته باشند.
📌کشورهای موفق، ضرورت مشارکت زنان را به عنوان یکی از الزامات توسعه پایدار و متوازن پذیرفته اند و درصدد تسهیل این مشارکت هستند. توسعه در ایران اما نیمه کمتر شناخته شده ای دارد: زنانی که به خودباوری و دگرباوری نیازمندند تا جایگاه واقعی خود را در در این فرآیند پیدا کنند. در این مسیر نه فقط به سیاستهای حمایتی دولت، که به تغییر باروها و نگرشهایی نیاز است که سالهاست زنان را مسوول کارهای بی دستمزد خانه می داند، آنها را به نقشهای تعریف شده خاصی محدود می کند و از نظر سیاسی و اقتصادی در فرودست قرار می دهد.
منبع: هفته نامه تجارت فردا. شماره 239
متن کامل تحلیل را در لینک زیر بخوانید:
yon.ir/WscoV
حق خوری
➖میگویند انوشیروان نامدار با جمعی از افسران و سربازانش به قصد شکار از قصر خارج شد.در طول راه،پیرمردی خمیده اما پرتلاش نظرش را جلب کرد. ایستاد و نظاره کرد. پیرمرد زمین را میکند و نهال میکاشت.پرسید پیرمرد چه میکنی؟گفت: نهال گردو میکارم. شاه گفت: تو پایت لب گور است. 10 سال زمان میخواهد تا گردو به بار بنشیند،معلوم نیست دو روز دیگر زنده باشی،پس چرا گردو میکاری؟ پیرمرد گفت:
دگران کاشتند و ما خوردیم / ما بکاریم و دیگران بخورند
این حکایت کوتاه و پندآموز را ملک الشعرای بهار به زیبایی به نظم درآورده و شاه بیت آن همان است که امروز در محاوره های خود از آن استفاده اما به آن عمل نمیکنیم.
دگران کاشتند ما خوردیم،ما اما برای فرزندانمان چیزی نخواهیم کاشت.
▪️نسلی هستیم که حق فرزندان خود را میخوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم و این رفاه را مدیون مصرف بیرویه و اتلاف منابع طبیعی و مالی کشور هستیم.
«داشتن رفاه به بهای هدررفت منابع طبیعی و مالی»، پارادایمی است که مسعود نیلی این روزها از آثار مخرب آن به وفور هشدار میدهد و میگوید بدون تغییر این پارادایم اقتصاد سیاسی، نمیتوان از ابرچالشهای کشور گذر کرد.
بحران بانکی، بحران بیکاری، مسائل حاد زیستمحیطی، بحران آب، مصائب صندوقهای بازنشستگی و کسری بودجه دولت شش مشکلی هستند که در هفتههای اخیر از سوی دکتر نیلی به عنوان مدام ابرچالش کشور مطرح میشوند.
ابرچالش هایی که به اعتقاد او ریشه در پارادایم اقتصاد سیاسی رفاه مبتنی بر هدررفت منابع طبیعی و مالی دارند.
اما مقصود مسعود نیلی از طرح این پاردایم چیست؟
محسن جلال پور در تشریح سخنان دستیار ارشد اقتصادی رئیس جمهور معتقد است: نکته اصلی بحث دکتر نیلی نشان دادن تفاوت میان دو پاردایم اقتصاد سیاسی است. «توزیع» و«بازتوزیع» . دولتهای رفاه برای این که مردم را بیشتر برخوردار از رفاه کنند،باید مالیات بیشتر بگیرند.احتمالا دکتر نیلی این گونه به مسأله نگاه میکند که در اقتصادهای رفاه،بازی مجموع صفر شکل می گیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد.یعنی در اقتصادهای رفاه از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته می شود و به بخشی دیگر داده میشود. این میشود مبادله مالیات و رفاه در درون نسل فعلی. اما در اقتصاد سیاسی ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد.نسلی که نه زبان اعتراض دارد و نه حق انتخاب.
این شاید تکان دهندهترین بخش اظهارنظرهای اخیر دکتر نیلی است که واقعیت چهره نسل ما را عیان میکند. به تعبیر آقای جلال پور« ما داریم حق فرزندان خود را می خوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم.در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم.»
در روزهای گذشته، اهمیت تغییر پارادایم در اقتصاد سیاسی منابع مطرح شده و ما هم در شماره 240 تلاش کردهایم به این پرسش پاسخ بدهیم که سیاستمداران، مردم و نظام تصمیمگیری چقدر آمادگی این تغییر را دارند؟
✅ @tejaratefarda