کانال رسمی هفته نامه تجارت فردا صاحب امتیاز: شرکت دنیای اقتصاد تابان مدیر مسئول: علیرضا بختیاری سردبیر: محمد طاهری سایت: Www.Tejaratefarda.com
⚠️ شرکت در کنفرانس صرفا با ارائه دعوتنامه امکانپذیر است و علاقمندان به حضور می توانند با شماره ۲۶۱۱۶۹۷۲ - ۰۲۱ تماس بگیرند.
Читать полностью…روزی که پوتین، خانم نابیولینا را به ریاست بانک مرکزی روسیه منصوب کرد، هیچ کس فکر نمیکرد او منجی نظام بانکی کشورش شود.
«الویرا نابیولینا» کیست و چگونه نظام بانکی روسیه را پاکسازی کرد؟
@tejaratefarda
پرفروشهای انتشارات «دنیای اقتصاد» از ۲۹ آبان تا ۱۲ آذر
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
جهانِ نو
بعد از دیدن گوشهای از جنب و جوشهای پارک فنآوری پردیس، تغییر فصل در اکوسیستم کارآفرینی ایران را با تمام وجودم حس کردم.نه این که نسبت به این تحولات بیگانه باشم اما برای نخستین بار یک سبد از انواع ایدههای خلاقانه کسب وکار را یک جا دیدم و دو روز است دارم فکر میکنم به عنوان یک تاجر کلاسیک،این دیدار را چگونه روایت کنم.
«شزان» نام یکی از شتابدهندههای تخصصی در حوزه فنآوری است که نوآفرینان را برای رسیدن به اهدافشان یاری میکند.به دعوت مدیران و سرمایهگذاران اصلی شزان به همراه جمعی از دوستان به پارک فن آوری پردیس رفتیم تا از نزدیک در جریان فعالیت های این شتاب دهنده قرار گیریم.
کار این استارت آپ، توسعه زیستبوم کارآفرینی و حمایت از تیمهای خلاق و نوآور است.
بعد از اینکه گزارشهای آقای رضا کلانترینژاد، مدیرعامل شرکت را شنیدیم، به اتفاق دیگر مهمانان، به میان تیمهای مورد حمایت شزان رفتیم و از نزدیک با ایدههای جوانان خلاق آشنا شدیم.
یکی از تیمها به دنبال اجرایی کردن ایده «مودم امن» بود.تیمی دیگر روی ایده جالب «نیمکت خورشیدی» کار میکرد.یکی از جالبترین ایده ها،ایده «کامپوزیست» بود که با تلقیح قارچ روی کاه و خرده چوب،مادهای به عنوان جایگزین پلاستیک خلق میکند.
گروهی دیگر در حال مطالعه و اجرایی کردن ایده «کفی طبی سیال» بودند. چند نفر هم داشتند ایده خلاقانه «دستگاه هوشمند هشدار دهنده مونواکسید کربن» را مطالعه میکردند.
ایده «نانو سلوپان» و «زخم پوشهای مبتنی بر نانو الیاف» هم جالب بود.عدهای هم داشتند روشهای تشخیص زود هنگام حمله قلبی را پیش میبردند.
دو خانم خلاق برایمان توضیح دادند که چگونه در حال تحقیق روی سیمان های استخوانی هستند که این روزها در جراحی ارتوپدی و دندانپزشکی و پزشکی ترمیمی کاربرد فراوان دارد.
شنیدن صحبتهای تیمی که به دنبال اجرایی کردن جدیدترین ایدهها برای دست یابی به فنآوری تشخیص انواع بیماری ها از جمله سرطان هستند،واقعا امیدوار کننده بود.
توضیحات گروهی که در زمینه اینترنت اشیا تحقیق میکنند،واقعا جالب توجه بود و از توضیحات جوان خلاقی که ایدههای زیادی درباره انجام آزمایشهای زیستی در ابعاد قطره داشت شگفت زده شدم.
دو جوان دیگر توضیح دادند که به دنبال روشی برای ارتقای توانمندی و کارایی افراد در حین کار هستند و چهار خانم هم توضیح دادند که چه تحقیقاتی درباره استخراج فرمانهای کنترلی از سیگنال مغزی داشته اند.
به گمانم یکی دیگر هم توضیح داد که با الهامگیری از طبیعت و شیوهای مشابه با بینی پستانداران قصد دارد وسیلهای بسازد که هر بویی را در پایینترین غلظت ممکن شناسایی و اعلام کند.
در میان این همه تحقیق و تلاش پزشکی و تکنولوژی،چند جوان هم از اجرایی کردن ایده «فرارسانه اینترنتی» خبر دادند. تیواباکس» دستگاه کوچکی است که توسط این گروه به بازار خواهد آمد و این قابلیت را دارد که تکنولوژی تلویزیون را دوباره به متن زندگی ما برگرداند.
قطعا موارد زیادی از توضیحات جوانان فعال در عرصه کسب وکارهای نوین از حافظه من جا مانده است.مواردی که اطمینان دارم در سالهای آینده در زندگی همه نقش آفرین خواهند بود.
شاید شش سال پیش بود که هنوز فعالیت شتاب دهندهها در ایران به خوبی پا نگرفته بود و من به عنوان یک تاجر کلاسیک که دستی در تشکلگرایی داشتم تلاش کردم از این فعالیتها دفاع کنم.در این مدت نشستهای زیادی با دوستان فعال در زمینه سرمایهگذاری های خطر پذیر داشتم و با خیلی از کارآفرینان و نوآفرینان ملاقات کردم. اما باید اعتراف کنم که سرعت تحولات در این عرصه به قدری زیاد است که در تصور من هم نمیگنجد.
استارت آپها، شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و نوآفرینی،دیگر پدیدههای ناشناختهای برای جوانان ما نیستند.
جوانانی که سالها درس خواندهاند تا کسب وکاری آبرومند را آغاز کنند،نومیدانه از بازار کار به خانه بازگشتهاند.قرار بوده دولت برای آنها کار ایجاد کند اما به هردلیلی این اتفاق نیفتاده و تعداد زیادی از این جوانان تحصیلکرده از ایران رفتهاند. در حال حاضر با شکلگیری استارت آپها، امیدتازهای در دل بخشی از آنها که ماندهاند زنده شده است.
جوانان امیدوار و خلاق ، نه دنبال حمایت هستند و نه رانتی میخواهند.تنها خواسته آنها این است که دولت و قوه قضائیه و دیگر نهادها اجازه بدهند آنها کار خودشان را بکنند.
معمولا علاقه به مداخله در کسب وکارها در ایران وجود دارد و این روزها نشانههای زیادی از این علاقه را به وضوح میبینیم اما باید جدی و محکم از نهادهای مداخله گر بخواهیم دست از سر این جوانان خلاق و پر تلاش بردارند.
@mohsenjalalpour
آقای وزیر! کارکرد دولت قیمتگذاری نیست. کارکرد دولت یکی سیاستگذاریست تا سرمایهگذاری بهینه شود، و دوم نظارت بر کیفیت است تا حقوق مصرفکننده پایمال نشود.
بازار رقابتی بهترین قیمتگذار است!
🖌 یادداشتی از پدرام سلطانی
"شکست را بپذیریم!"
دو سال پیش مهمان تلفنی یک گفتگوی بعد از خبر تلویزیون درباره خصوصی سازی بودم. در آن برنامه مهمانانی از دولت و مجلس حضور داشتند. من پس از اقامه دلائل و شواهدی از کارنامه ٨ ساله خصوصی سازی، اظهار کردم: "خصوصی سازی در ایران شکست خورده است". مجری برنامه در رابطه با این گزاره از مهمانان مجلسی و دولتی خود نظرخواهی کرد و همه ایشان ابراز داشتند که موافق این نظر نیستند و خصوصی سازی شکست نخورده است. اکنون دو سال از آن تاریخ و بیش از ١٠ سال از شروع واگذاری ها (بخوانیم خصوصی سازی) می گذرد و اقتصاد کشور بیش از پیش در این باتلاق فرو رفته است و هنوز همان آش و همان کاسه.
آن مناظره شروعی شد بر این که من در مورد شکست كنكاش بیشتری بنمایم. گوشهایم به این واژه حساستر شدند و از کف جامعه تا سطوح بالا به دنبال شنیدن اعتراف به شکست می گشتم. اما هرچه بیشتر جستم کمتر یافتم. در دروس مدرسه و دانشگاه به دنبال درسهایی درباره شکست گشتم و ندیدم مطلبی که شکست را توضیح و پذیرش شکست را یاد داده باشد. سعی کردم کتابهایی در این باره بیابم، به جز چند ترجمه معدود هیچ تولید وطنی در این باره نیافتم. تعجبی نداشت که با جستجو در کتب خارجی به تعداد زیادی کتاب در این رابطه بر خورد کردم.
برای چه درباره شکست می نویسم؟ برای اینکه دریافتم ما ملتی هستیم که نیازمند درک مفهوم شکست هستیم و نیازمند شجاعت قبول شکست. آنچه که در رابطه با شکست در فرهنگ و ادب ما وجود دارد بیشتر از مفهوم مجسم شکست نیست، یعنی شکست در یک جنگ یا یک نبرد و دست آخر یک مسابقه. چون از این مفهوم گریزانیم، بازه قضاوت ما در خصوص اعمالمان از بیشینه "پیروزی مطلق" شروع می شود و تا کمینه "اشتباه" کشیده می شود و در آنجا پایان می یابد. یعنی ما یا کاملاٌ پیروزیم، یا نسبتاٌ پیروزیم یا توهم پیروزی داریم و یا، در حد نهایت شجاعت و صداقت خود، اشتباهی مرتکب شده ایم. از این نکته نگذرم که در قضاوت کردن شکست دیگران بسیار مهارت داریم.
برای اینکه اهمیت درک و قبول شکست را آشکارتر کنم لازم است بدانیم که شکست در ورای خود حداقل سه پله دیگر دارد، تخریب، ویرانی و نابودی. وقتی شکست را بپذیریم در آن نقطه می ایستیم و سپس باز می گردیم. ولی اگر شکست را نپذیریم، سلسله اشتباهات خود را ورای آن ادامه می دهیم و تا نابودی هم می توانیم پیش برویم.
نپذیرفتن شکست علاوه بر این، پیامدهای دیگری هم دارد. فردی که شکست را نمی پذیرد به تدریج در خصوص توانمندیهای خود دچار توهم می شود و آنها را بیش از واقع می پندارد و به تصور خود از عهده اصلاح انبوه اشتباهات بر می آید و لذا اشتباه از پس اشتباه. اگر او در جایگاه بالاتری باشد، مانند یک مدیر یا یک مسئول، این رفتار موجب بروز و تقویت بی اعتمادی ذینفعان به او می شود و مجموعه تحت امر او دچار تشویش و پریشانی می شود.
نگاهی به وضعیت بنگاههای اقتصادیمان بیاندازیم! از آنجا که شکست را، در این معنا ورشکستگی، حاضر نیستیم بپذیریم، بنگاههای خصوصی و دولتی فراوانی داریم که هر روز بدهکارتر، غیربهره ور تر و فرسوده تر از روز قبل می شوند و به مراحل تخریب و ویرانی وارد شده اند و بسیاری حتی به ورطه نابودی افتاده اند.
وضعیت خانواده ها را نگاه کنیم! ازدواجهای ناموفق شکست، در این معنا طلاق، را نمی پذیرند. زوجین سالها با بی مهری، بغض، کینه و نفرت ادامه می دهند و روح روان یکدیگر را به مرز نابودی می کشانند.
وقتی به کارنامه كشورى خود نگاه می کنیم مصادیق زیادی پیدا می کنیم که جای پذیرش شکست در آنها خالی است. از خصوصی سازی گفتم. در حوزه اقتصادی از این شکستهای نپذیرفته کم نداریم؛ یارانه ها، سیاست ارزی، طرحهای نیمه تمام، سیاستهای اشتغال، سهام عدالت، توسعه صادرات، قاچاق کالا، سرمایه گذاری خارجی، بهره وری و...
به حوزه های دیگر نگاه کنیم! آب و محیط زیست کشور، محرومیت زدایی، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مهاجرت مغزها و سرمایه ها، قانونگذاری، سلامت اداری، سیاستهای فرهنگی، توسعه روابط با همسایگان و...
در همه موارد بالا کار ما این بوده است که نهایتاٌ در صدد اصلاح اشتباهات باشیم و چینی شکسته را مرتباٌ بند بزنیم، حال آنکه با پذیرش شکست می توانستیم جلوی بدتر شدن وضع را بگیریم. بجای انحراف دائم به چپ یا راست، و به خیال خود اصلاح اشتباه، باید بر می گشتیم و از صفر شروع می کردیم.
کار ما این شده است که مرتباٌ از شکست دیگران بگوییم و از پیروزی خود. خاکروبه های ناکامی هایمان را زیر فرش پنهان می کنیم و به خودمان مدال افتخار می دهیم. ما سالهاست که از خودمان داریم شکست می خوریم، انگشت اتهام را به سوی دیگران نگیریم و تا به نقطه بی بازگشت نرسیده ایم شکستهایمان را بپذیریم. با پذیرفتن شکست داشته های اندکمان را از نابودی نجات می دهیم.
/channel/pedram_soltani
🔵مدرنیزه کردن کسبوکارهای روستایی
✍🏻سیده فاطمه حسینی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با طرح ایده استارت آپ های روستایی، از ظرفیت روستاها برای راه اندازی کسب و کارهای مدرن می گوید:
🔺لایحهای با هدف ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و عشایری، برای تخصیص 5/1 میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی تقدیم مجلس شده است. مجلس نیز این لایحه را در سال جاری تصویب کرده و آبیننامه این قانون به تصویب هیات وزیران نیز رسیده است. البته نحوه تخصیص منابع، جای تامل دارد و در اینباره نقدهایی وجود دارد، مبنی بر اینکه منابع صندوق توسعه ملی برای ایجاد اشتغال، در دستیابی به هدف موثر تخصیص پیدا نکند. به بیان دیگر این دغدغه مطرح است که این منابع نهتنها باعث افزایش اشتغال در روستاها و شهرهای کمجمعیت نشده که ممکن است به دلیل تمهیدات نادرست در تخصیص منابع، منجر به عواقبی نظیر اتلاف منابع و حتی افزایش نرخ تورم شود.
🔺در توسعه اقتصادی روستا، با چند چالش روبهرو هستیم یکی که مهمترین آن سهم اندک در بازار است، دیگری بالا بودن هزینه مبادله تامین مالی خرد است و از طرف دیگر زیرساختهای محدود و نیاز به توسعه ICT روستایی. به بیان دیگر، محصولاتی که در روستا تولید میشود، اعم از صنایعدستی، محصولات کشاورزی و نیز خدماتی در حوزه گردشگری و بومگردی از فرصت مناسبی برای ارائه در بازار و توسعه سهم کالا و خدماتشان در بازار برخوردار نیستند.
🔺استارتآپهای روستایی زمینه ایجاد تحول در اقتصاد روستا را دارند، به عنوان مثال یک جوان روستایی با راهاندازی یک سایت یا با استفاده از فضای مجازی میتواند استعدادهای روستاهای منطقهاش را در زمینه گردشگری معرفی کند و اهالی روستا با دریافت تسهیلات از منابع صندوق برای علاقهمندان بومگردی اقامتگاههای مناسبی را ایجاد کنند و با جذب گردشگران بازاری برای فروش صنایعدستیشان، محصولات غذایی خانگی، خشکبار و... ایجاد کنند. در حدود ۱۷ استان کشور پتانسیلهای بومگردی را داریم که استارتآپها در معرفی آنها و رونق گردشگری روستاها میتوانند نقش موثری ایفا کنند.
🔺یکی از راههایی که هم میتواند به رشد استارتآپها کمک کند و هم میتواند به افزایش بهرهوری و توسعه اشتغال روستایی کمک کند، این است که علاوه بر استارتآپهای روستایی شتابدهندههای روستایی نیز داشته باشیم. این شتابدهندهها میتوانند به هدفمند شدن این منابع کمک کرده و فاصله و زمان دستیابی استارتآپها به بازار را کوتاه کنند، به عنوان مثال میشود به کافه بازار پیشنهاد داد بخش ویژهای را به اپلیکیشنهای روستایی اختصاص دهد و مسوولیت اجتماعیاش را در برابر جوانان و توسعه اقتصادی روستاها ایفا کند.
🔺زنان در روستاها نقش ویژهای در مشارکت اقتصادی دارند، حدود 11 میلیون زن روستایی داریم که همگی به نوعی در تلاشاند دسترنج فعالیت روزانه خود را در بازار به فروش برسانند تا با درآمدشان گوشهای از هزینههای خانوار را تامین کنند، پس پیشنهاد میکنم گام اول آموزشهایی را که به زنان روستایی فرصت توانمندی بیشتر را میدهد جدی بگیریم. توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی در زدودن چهره فقر از روستاها اثرگذار است.
👈🏻متن کامل این گفت و گو را در شماره 247 تجارت فردا که اکنون روی کیوسک های مطبوعاتی است مطالعه کنید.
@tejaratefarda
🔴فساد و ابزارانگاری اقتصاد
مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان در شماره 247 تجارتفردا درباره ریشهها و اثرات مخرب فساد نوشته است:
✍️فساد حاصل ابزارانگاری اقتصاد است . وقتی در جمع سیاستمداران و سیاستگذاران این انگاره وجود دارد که اصل سیاست است و اقتصاد وظیفهاش رفع نیازهای سیاسی است گسترش فساد اجتناب ناپذیر است . در نتیجه تا جایی به اقتصاد میپردازیم و به شکلی به اقتصاد می پردازیم که سیاست سفارش می دهد. در این شرایط ما اقتصاد را به عنوان یک پدیده مستقل نمی بینیم و در نتیجه نیازی برای قانونمند کردن آن نداریم .
✍️وقتی اقتصاد همانند یک ابزار نگاه شود با همان نگاه سیاست گذاری می شود و به اندازه همان ابزار از آن استفاده می شود. قانونمندی ، نهادینه کردن رفتارها و قواعد، مستلزم مستقل دیدن اقتصاد و هویت داشتن اقتصاد است. وقتی اقتصاد را تا حد یک ابزار می نگریم ، این سیاست در بهترین شکلش می تواند نیازهای سیاست را تامین کند و تغییر در اقتصاد تابع تغییر در سیاست است و قدرتمند شدن اقتصاد بستگی به نیاز سیاستمداران دارد. آن وقت توسعه معنی خود را از دست می دهد و تا جایی مطرح می شود که بتواند توسعه سیاسی را همراهی کند.
✍️در این شرایط کارگزاران اقتصادی ناخواسته به کارگزاران سیاسی سرویس می دهند و چون سیاست در معرض تغییرات کوتاه مدت است ، رویه استراتژیک کارگزاران اقتصادی هم کوتاه مدت می شود و چون این رویه تکرار می شود ، عاملین اقتصادی آن را به عنوان یک اصل در کسب و کار خود می پذیرند. اینجاست که نگاه استراتژیک که مستلزم ثبات شرایط اقتصادی است مورد غضب قرار می گیرد و نگاه کاسبکارانه و منفعت طلبی کوتاه مدت بر کسب و کار کشور غالب می شود. آنوقت به جای تفکر، فرصت طلبی اصل می شود و به جای خودانگیختگی ، شلختگی !
✍️رونق فساد در کشور ، در هر حوزه ای که توسعه پیدا کند، تعهد را قربانی میکند. تعهد را به این معنی گرفته ایم که انسان متعهد کسی است که منافع خود را از مسیر کمک به جامعه در حد و اندازه های خود تعریف کند. در این زمینه تحقیقات بسیار خوبی هم در امریکا انجام شده است . نتیجه این تحقیقات نشان می دهد که منافع فردی موقعی بیشترین بازدهی را دارد که از طریق یک فرایند اجتماعی و از درون تقسیم کار اجتماعی تولید شده باشد. گروهی حتی پا فراتر گذاشته و به نتیجه رسیده اند که منافع فردی موقعی به حداکثر می رسد که با منفعت جامعه همسو شده باشد. فساد با قدرت تمام این رابطه را ، که به جرات می توان گفت که ستون اساسی توسعه و هر گونه پیشرفت پایدار است ، از بین می برد.
👈🏻متن کامل این تحلیل را در شماره 247 تجارت فردا که هم اکنون روی کیوسک های مطبوعاتی است مطالعه کنید.
@tejaratefarda
🔵ضرورت ایجاد حاشیه امن اقتصادی
✍🏻پویا فیروزی، تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی به این سوال پاسخ داده است: برای بازسازی کرمانشاه به چه کسی باید اعتماد کرد؟
📌بیشتر زمینلرزهها بهواسطه آسیبهای مادی و معنوی که به آسیبدیدهها وارد میآورند، تا حدی تغییر «شیوه زندگی» در مناطق محل وقوع بهخصوص مناطق کمتر آماده نظیر روستاها را سبب میشوند. مقاومسازی خانهها و آموزش میتواند اثرات این خطر بالقوه و خسارات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن را به حداقل ممکن برساند و تا حدودی ریسک پیشبینیناپذیری آن را کنترل کند، با این حال نمیتوان آن را بهطور کامل از ارزیابی حذف کرد.
📌بدون شک مناطق کمتر توسعهیافته بیش از مناطق توسعهیافته در معرض خطر و آسیب هستند. حتی زلزله میتواند منتج به تغییر در روش زندگی و اقتصاد منطقه شود. به عنوان مثال تغییر الگوی مصرف بهخصوص در بخش مواد غذایی (و تغییر از شیوه روستایی به شهری) و مخاطرات اجتماعی بازماندگان نظیر از هم پاشیدن کانون خانواده و آسیبهای روحی و روانی، کاهش امکانات تفریحی، سرگرمی، آسایشی و تغییر تعاملات بین افراد جامعه نیز هزینههای پیدا و پنهان برای جامعه مناطق آسیبدیده دربر خواهد داشت.
📌استان کرمانشاه با 18 درصد بیکاری در تابستان امسال رتبه دوم در بین استانهای دارای بالاترین نرخ بیکاری را داشته، سالهاست دارای رقم بیکاری بالاتر از میانگین است و بر همین اساس نخستین استان مشمول قانون معافیت مالیاتی شهرستانهای غیربرخوردار در قالب بند پ ماده 32 قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور شد. توسعه اقتصادی که استان نیازمند آن بود حالا با مانع جدیتری مواجه شده است.
📌بسیاری از شرکتها به دلیل آسیب جدی در داراییها و مشکلات انگیزشی مجبور به واگذاری بخش عمده سهام یا فروش کلی آن میشوند که نتیجه آن تغییر کاربری، تقلیل سطح اشتغال منطقه و در نهایت مهاجرت سرمایه و نیروی کار است. در اینجا نیز تشکلهای مادر نظیر اتاقهای بازرگانی، اصناف و تعاون میتوانند با شناسایی و معرفی پتانسیلها و هماهنگی با سازمانهای صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی استان مانع بروز مشکل شوند.
👈🏻متن کامل این تحلیل را می توانید در شماره 247 تجارت فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
🔴بازار همچنان متلاطم است
✍🏻امیرحسین کاکایی، استاد دانشگاه و تحلیلگر بازار خودرو در یادداشتی از شرایط حاکم بر بازار خودرو و چشمانداز پیش روی این بخش می گوید:
🔺مهمترین عاملی که باعث شد ما با رشد چشمگیر قیمتها مواجه شویم، بسته شدن سایت ثبت سفارش بود که بدون اعلام قبلی صورت گرفت که در نتیجه آن شوک بدی به بازار وارد شد و قیمتها روندی تصاعدی به خود گرفتند و به دلیل اینکه بازگشایی سایت مذکور محقق نشده، تا همین لحظه مشکل هنوز ادامه دارد. یک عامل مهم موثر بر بازار خودرو چه در سطح داخلی و چه خارجی افزایش نرخ دلار و ارزهای تاثیرگذار است که باعث بروز برخی تغییرات قیمتی در بازار شد و تاثیر دخالتهای مداوم دولت در بازار را دوچندان کرد.
🔺وقتی حیطه دخالت دولت به سطحی گسترده میرسد، میبینیم که در روز تعطیل مدیرعامل یکی از بزرگترین شرکتهای خودروسازی داخلی تغییر میکند و به بازار استرس جدیدی را وارد میکند تا ضمن نگرانی بابت تحویل به موقع خودروها، زمینه تنش باز هم گسترش مییابد. این یعنی دخالت، نظارت و نفوذ دولت در صنعت خودرو به قوت خود باقی است و عامل مهمی در رقم زدن شرایط آتی بازار خودرو است.
🔻مورد مهم دیگر قوانینی است که توسط سازمان ملی استاندارد ایران ابلاغ شده که به موجب آن احتمالاً شمار زیادی از خودروهای تولید داخل که در بازه قیمتی زیر 50 میلیون تومان قرار دارند، از رده خارج شده و این قسمت از بازار را به شدت خالی از محصول و انتخاب میکند. این یک پیام بد برای خریداران پایینترین بخش بازار خودروی ایران دارد و از کاهش تعداد انتخابها و تنوع محصولات خبر میدهد.
🔻متاسفانه مصوبهای که اخیراً برای تصویب به هیات وزیران رفته و رسانهها برخی از کلیات آن را اخیراً منتشر کردهاند، میتواند شرایط جدیدی را بر بازار ایران در بخش واردات حاکم کند و امیدوارم این یک خواب آشفته باشد که هرگز تعبیر نشود چراکه حتی مطرح کردن آن نیز خطرناک است و به سادگی هرچه تمامتر میتواند زمینه چند برابر شدن قیمت خودروها را فراهم کند.
👈🏻متن کامل این تحلیل را در شماره 247 تجارت فردا که هم اکنون روی کیوسک های مطبوعاتی است مطالعه کنید.
@tejaratefarda
صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد؛
شنبه 4 آذر 1396
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
رقابت با دوپینگی ها
نشانههای فساد در بخش هایی از نظام اداری چنان بر همگان روشن شده که دیگر جای هیچگونه پردهپوشی و پنهانکاری وجود ندارد. وقتی خواندم رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفته« کار سالم اقتصادی در کشور سخت شده است» خوشحال شدم که بازوی نظارتی قوه قضائیه به این عارضه نگرانکننده اشراف پیدا کردهاست.
مدتهاست در گفتارها و نوشتارهایم روی این موضوع متمرکز شدهام که متاسفانه فضای سیاسی و اقتصادی کشور به گونهای است که انجام فعالیتهای اقتصادی از مسیر صحیح، تقریباً غیرممکن شده است.
یک فعال اقتصادی را به مثابه دوندهای در نظر بگیرید که باید در میدان مسابقه ظاهر شود. دوندگانی پا به رقابت در این میدان بزرگ گذاشتهاند که بیشتر آنها دوپینگ کردهاند. در این شرایط، دونده سالم چگونه میتواند با دوپینگیها رقابت کند؟
به منظور درک بهتر موضوع، خود را در جایگاه یک فعال اقتصادی تصور کنید؛ در این شرایط شما به دریافت برخی مجوزها، استفاده از تسهیلات، و طی کردن برخی رویههای اداری نیاز دارید. حال اگر بخواهید در مسیرهای قانونی و متعارف حرکت کنید، ممکن است با وجود صرف زمان طولانی، هزینههای قابل توجهی نیز به شما تحمیل شود. در این شرایط اگر سیگنالی دریافت کنید که بر اساس آن بتوانید با هزینه و زمان کمتر کار خود را پیش ببرید،چه خواهید کرد؟ اگر مقاومت کنید و به انجام امور اداری از طریق رویههای قانونی اصرار داشته باشید، عملاً از دور رقابت حذف میشوید. چراکه توان ادامه کار را نخواهید داشت و این در حالی است که سایرین به سرعت پیش میروند. به این ترتیب افراد سالم عملاً از میدان خارج میشوند؛ افرادی که به گفته رئیس سازمان بازرسی کل کشور، دیگر نمیتوانند به طور سالم امور خود را به پیش برانند و حتی ترجیح میدهند، فضای اقتصادی کشور را ترک کنند. در این فضا اگر کسی بخواهد در میدان رقابت باقی بماند، چارهای جز تن دادن به این شرایط ندارد و عملاً باید همرنگ دیگران باشد. به عبارت دیگر، وجود رقابت ناسالم یا سبب حذف افراد سالم میشود یا آنها را نیز آلوده میکند.
بخشی از فعالان اقتصادی که نسبت به فعالیت سالم اقتصادی اصرار داشتند و سالها مقاومت کردند، متاسفانه از فضای اقتصادی کشور کنار رفتهاند. در سال های اخیر و از زمانی که فضای رقابتی ناسالم و غیرمنصفانه بر اقتصاد حاکم شده، بخش خصوصی سالم و درستکار از عرصه فعالیت خارج شده و آنچه در فضای امروز مشاهده میشود عملاً بخشی است که خواسته یا ناخواسته، اختیاری یا اجباری، خود را تا حدود زیادی هم سو با رانت های موجود کرده است. بخشی از بخش خصوصی ما ذی نفع ادامه وضع موجود است.
بنابراین اعتراض و تقاضا برای مبارزه با فساد محلی از اعراب ندارد و بخش خصوصی خود، آلوده به این فضا شده است. متاسفانه ظرف پنج دهه گذشته، رویکرد دولتمردان و سیاستگذاران به گونهای بوده که سرمایه نسلهای گذشته و آینده مورد تعرض قرار گرفته و این امر در حالی صورت گرفته که نسلهای آینده اساساً در عرصه تصمیمسازی حضور ندارند تا از حق خود دفاع کنند.
از سوی دیگر طی نیم قرن اخیر، جریان حاکمیت و مجموعه دولتها، بخش خصوصی و مردم را نیز شریک این گرفتاری و استفاده نابجا از منابع کردهاند و این مساله به یک عادت تبدیل شده است. در واقع بخش خصوصی این شرایط را قبول کرده و در این فضا حرکت میکند. بنابراین امروز دیگر مطالبه چندانی ندارد.
☑️ محسن جلال پور
@mohsenjalalpour
راهزنی، سر گردنه رسانه
✍️ جواد حیدریان
لازم نیست لزوماً اهل رسانه و فعالیت در تحریریه باشید، همین که با فضای رسانهها بهخصوص با مطبوعات به عنوان یک مخاطب درگیر باشید، حتماً با پدیده مشابهتهای محتوایی و گاهی دقیقاً تکرار محتوایی در چند رسانه به صورت همزمان یا با فاصله اندک مواجه شدهاید.
بسیاری مواقع پیش آمده تیتر یک روزنامه یا مجله عیناً در یک مجله یا روزنامه دیگری تکرار شده است. اسم این پدیده چیست؟ آیا میتوان آن را با انواع دزدی در دیگر پهنههای اجتماعی مقایسه کرد؟ آیا میتوان نام این عمل را سرقت رسانهای گذاشت؟ بسیاری از اهل رسانه معتقدند چنین است.
بنگاههای رسانهای که برای تولید محتوای اختصاصی هزینه میکنند، چطور میتوانند در برابر این دزدی آشکار، مقاومت کنند و به بازگشت سرمایه خود امیدوار بمانند؟ رسانههای مولد برای نگهداشتن مخاطبان خود که در حقیقت سرمایههای آن رسانه محسوب میشوند دستشان خالی است.
سرقت رسانهای یکی از سادهترین و بیخطرترین انواع دزدی و پایمال کردن حقوق دیگران است. هیچ نهاد ناظری به طور مشخص و بر اساس نص صریح قانون به کمک بنگاههای مالباخته نمیشتابد. اما آیا در سپهر رسانههای حرفهای در جهان چنین پدیدهای رخ داده است؟ برای مقابله با این رسوایی چه ابزارهایی در اختیار بنگاههای رسانهای است تا از هدررفت سرمایه خود جلوگیری کنند؟ نگاهی به پیشینه سرقتهایی از این دست از جمله سرقت ادبی میتواند راهگشا باشد اما حقیقت این است که با گسترش تکنولوژی و توسعه فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، سرعت دزدی و سرقتهای رسانهای و ادبی بالا رفته است. اما به نظر میرسد راهکار پیشگیری از چنین سرقتهایی، تنها تمسک جستن به قانون کپیرایت و قوانینی از این دست نیست. آنچه در امر رسانه و در مقایسه وسیعتر در حیطه فرهنگ میتواند کارگر باشد، رعایت اصول حرفهای و اخلاقی است. پایبندی به اخلاق حرفهای در همه جای جهان و در همه صنفها به عنوان ترمزی برای پیشگیری از خطاهای حرفهای و مسائلی از قبیل سرقت معنوی و کمکاری و... است. در علم پزشکی، پزشک علاوه بر اینکه قوانین محدودکننده و حمایتکننده او را دربر میگیرد، قسم حرفهای یاد میکند که در انجام رسالتش کوتاهی نکند. این قسم در تمامی دنیا با تاسی از فرهنگ و آیین آن اقلیم قابل اجرا و پذیرفته است اما آیا در حوزه رسانه همچنین است؟ آیا رسانههای ضعیف حاضرند در روزگاری که حفاظتی از سرمایههای دیگر رسانهها از سوی نهادهای قانونی و گاهی خود رسانهها صورت نمیگیرد، دست به تخلف و تقلب نزنند و دارایی دیگر رسانهها را سرقت نکنند؟ پاسخ به این ابهامات نیازمند واکاوی و بحث تئوریک و در عین حال تلاش برای وضع قوانین بازدارنده و استفاده از قوه قهریه قانونی است.
منبع: هفته نامه تجارت فردا- شماره 247
@tejaratefarda
🔻 زلزله و بازآفرینی منطقه زلزلهزده
🔸هنوز خاطرات تلخ و اندوهناک زلزله رودبار و منجیل بهیادم هست. حدود ۱۴،۰۰۰ کشته و بیش از ۸،۰۰۰ زخمی. اکثر مسئولان شهر رودبار در جریان زلزله جان باخته بودند لذا حتی امکان خبرسانی نیز از دست رفته بود. سقف اکثر خانهها فروریخته بود و ساکنانِ خود را بکام مرگ برده و یا بر تن نازک آنان زخمی کاری وارد ساخته بود. تعداد خانههایی که به نحوی آسیب دیده بودند از تخریب جزیی تا تخریب کامل به ۲۱۴ هزار واحد میرسید. فاجعهای بزرگ رخداده بود.
🔹لیکن روح و روان مردم زلزلهزده و سایر اعضای خانواده بزرگ ملت ایران از فاجعه بزرگتر بود. لذا بهزودی بهخود آمدند. هم امداد کردند وهمه خانهها و کاشانهها ساخته شد. شاید امروز کسانی که از رودبار عبور میکنند هیچ نشانی از زلزله ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ نیابند.
🔸اینبار نیز چنین خواهد بود، البته با کولهباری از تجربههای گذشته. باز همچنان که همگان میبینند، ملت و دولت ایران، لشکری و کشوری دست در دست هم در کنار مردم زلزلهزدهی غرب کشور هستند و در غم آنان شریکند و در کمکرسانی و بازسازی یک لحظه درنگ نخواهند کرد. هرچند بیگمان کاستیهایی وجود داشته و دارد که باید به همت همگان برطرف شود ولی، مردم سانحهدیده ملت ایران را در کنار خود حس میکنند. ملت بزرگ ایران غم از دست دادن عزیزان و رنجور شدن بستگان را خوب میفهمد و این درد را بر تن خود میبیند و فراموش نمیکند. من اطمینان دارم که شهرها، روستاها، خانهها و مغازهها، پارکها ومدرسهها و همهی آنچه ویران شد ساخته خواهند شد و زندگی و شادی به خانه عزیزان بازخواهد گشت.
🔹در سفر به منطقه در روز گذشته (پنجشنبه) و بازدید از اسلامآباد، سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی و تعدای از روستاهای زلزلهزده با استاندار محترم و جمع زیادی از مسئولان استان و نمایندگان محترم این سه حوزه گفتگو و مشورت داشتم. در فرصتهای متعدد با مردم زلزلهزده به گفتگو نشستم. تا از نگاه آنان برای بازسازی و نوسازی زندگیشان آشنا شوم. اتخاذ تصمیم درست و مبتنی بر تجربه در چنین موقعیتهایی بسیار مهم است. و گرنه هزینههای زیادی انجام خواهد شد و مردم همچنان در گرفتاری باقی خواهند ماند. با توجه به تجربه بازسازی زلزله رودبار و منجیل و سایر سوانح، تجربه خوبی در بنیاد مسکن اندوخته شدهاست. این موارد به جناب روحانی گزارش شد و ایشان تصمیم گرفتند که محور بازسازی بنیاد مسکن باشد تا کارها هماهنگ باشد وهر دستگاهی ضربآهنگ خود را نزند. دوم آنکه کارها بر اساس مشارکت با آسیبدیدگان بهپیش رود و تا پایان کار، آنان خود محور کار خود باشند و دیگران به آنان صرفا کمک کنند. نه آنکه دیگران بهجای آنان تصمیم بگیرند.
🔸در این بازدید آشکار بود تا حدود زیادی در چند روز گذشته مقدمات کار فراهم آمده بود، هرچند هیچگاه نمیتوان وضعیت مردم سانحهدیده را که دچار صدمات روحی، جسمی و مالی شدهاند خوب توصیف کرد. در بسیاری از جاها آواربرداری آغاز شده بود. شناسایی واحدهای آسیب دیده و ارزیابی میزان خسارت در جریان بود. و مردم بهتدریج خود را مییافتند و برای بازسازی زندگی خود آماده میشدند. دیروز در سفر به منطقه حس و اراده بازآفرینی و نوسازی را در مردم دیدم و این بسیار امیدبخش بود.
💢و ما در کنار مردم تا پایان این بازآفرینی خواهیم ماند. لیکن مهمترین چیزی که مرا همچنان نگران میکند اجماع در باره سیاست بازآفرینی منطقه است. و آن اینکه تا چه حد دستاندرکاران بخواهند جانشین زلزلهزدگان شوند و هرچند با حسن نیت ولی از جانب آنان تصمیم بگیرند و در عمل آنها را از مدیریت و بازآفرینی زندگی خود دور بدارند.
🖋عباس آخوندی - ۳ آذر ۹۶
@AbbasAkhoundi
عزت و ذلت
داستان موگائه و موگابه
فستوس موگائه و رابرت موگابه دو سیاستمدار سرشناس در دو کشور آفریقایی به شمار می روند.اولی از سال 1988 رئیس جمهور کشور بوتسوانا بود و در سال 2008 از قدرت کناره گرفت و دومی از اوایل دهه 1980 تا دو روزپیش که در 93 سالگی از قدرت کناره گیری کرد، هم چنان رئیس جمهور زیمبابوه بود.اولی بوتسوانا را از کشوری فقیر به یکی از پر رشد ترین کشورهای آفریقایی تبدیل کرد اما دومی زیمبابوه را به خاک سیاه نشاند.
📌عزت موگائه
ازمیان کشورهایی که در زمینه دموکراسی،مدیریت منابع و گردش قدرت خوب عمل کرده اند،کشور بوتسوانا یک مثال خوب است. بوتسوانا بیشترین ذخیره الماس را در دنیا دارد و به تناسب، رتبه اول کشورهای صادر کننده الماس نیز در اختیار این کشور است. بوتسوانا در زمان استقلال از بریتانیا در زمره یکی از فقیرترین کشورهای آفریقا محسوب می شد اما پس از استقلال به یکی از بهترین کشورهای آفریقایی تبدیل شد .بوتسوانا تا امروز سه رئیس جمهور داشته است. اولی "سر سرتسه خاما" بود که پس از استقلال این کشور در سال 1966 تا سال 1988 قدرت را در دست داشت. فستوس موگائه که در سال ۱۹۸۸ میلادی به سمت رئیس جمهور بوتسوانا برگزیده شد تا سال ۲۰۰۸ بستر مناسبی برای رشد اقتصادی کشورش فراهم کرد.او در حالی که برای استقرار دموکراسی،از میان بردن فقر و سرکوب ایدز در کشورش تلاش زیادی کرده بود، به شکلی دموکراتیک از قدرت کناره گرفت. پس از او " یان خاما " پسر اولین رئیس جمهور این کشور از سال 2008 قدرت را در دست دارد و هم چنان رئیس جمهور این کشور است. از جمله کارهای بسیار اثر گذار او در بوتسوانا،بسیج مردمی برای شکوفایی اقتصاد بوده است.
یان خاما وقتی به قدرت رسید، درسایه دموکراسی و بستری که فستوس موگائه ایجاد کرد، در پیامی تصویری،واقعیت های کشور خود را برای مردم بازگو کرد. او گفت :"ما هیچ چیز نداریم، پس بیایید توافق کنیم هر چیزی که به دست میآوریم متعلق به همه است." او همزمان با اعلام این پیام، به سراسر کشور سفر کرد تا مطمئن شود روسای تمام قبیلهها پیام او را گرفته اند و با آن موافقند. به این ترتیب موفق شد نظر قبایل قدرتمند کشور خود را برای رشد و توسعه جلب کند. هرچند رشد اقتصادی در این کشور به دلیل افت وخیز قیمت جهانی الماس در نوسان بوده اما در نهایت این کشور موفق شده حتی به رشد 11 درصدی دست پیدا کرده و به خوبی منابع طبیعی خود را مدیریت کند.اکنون بوتسوانا را معجزه اقتصادی آفریقا می دانند.
📌ذلت موگابه
رابرت موگابه، از زمان استقلال زیمبابوه در سال 1980 تا دو روز پیش قدرت را دردست داشت. او در سال 1980 به عنوان یکی از اعضای گروه شورشی علیه حکمرانی اقلیت سفیدپوست به سمت نخستوزیری زیمبابوه منصوب شد و تا سال 1987 در این مقام ماند. موگابه در 31 دسامبر سال 1987 به ریاست جمهوری این کشور رسید و از این به بعد،زیمبابوه در مسیری نادرست قرار گرفت. زیمبابوه با منابع طبیعی، معادن و اراضی حاصلخیزش به سبد نان آفریقا معروف بود. اما رابرت موگابه با اصلاحات ارضی و بیتوجهی به اصول اقتصاد و تدوین قوانین غیر عقلانی، موفق شد طی سه دهه، زیمبابوه پررونق را به خرابهای تبدیل کند و پول کشور خود را به اندازه ای بی ارزش کند که مردم برای خرید روزمره از گاری برای حمل آن استفاده کنند.در سال 2008 اقتصاد زیمبابوه رکورددار سریعترین نرخ رکود شد و تورم سالانه در این کشور به رقم نجومی 231 میلیون درصد رسید و در همین دوره بیش از نیمی از جمعیت کشور بیکار بودند. رابرت موگابه عملکرد ویران گری در زمینه تخریب موتور تولید، دفن حقیقت، سرکوب مخالفان، تصویب قوانین غیرممکن، آموزش نفرت، ترساندن خارجیها، تجاوز به کشور همسایه ، اقدام به کشتار دستهجمعی، نادیده گرفتن دشمن مرگباری مانند ایدز و... داشته است. در حقیقت موگابه همواره درگیر این مساله بوده است که چگونه کیک را قسمت کند و ظاهرا به این فکر نکرده است که چطور کیک را بزرگ کند. این بزرگ ترین اشتباه موگابه بوده است. اکنون که موگابه در 93 سالگی قدرت را رها کرده،روز خوشحالی مردم زیمبابوه است.
☑️ محسن جلال پور
@mohsenjalalpour
🔴 حمایتی که به بحران منجر میشود
◽ بخش کشاورزی ایران با مشکلاتی مانند کشاورزی خرد مقیاس، ساختار غیرمتشکل، اقلیم خشک و نیمهخشک و بهرهوری پایین فعالیتهای کشاورزی مواجه است و در این شرایط سیاستگذار برای جبران زیان کشاورزان و ممانعت از مهاجرت روستاییان به شهرها و همچنین خودکفایی در محصولات اساسی، انواع سیاستهای حمایتی مانند خرید تضمینی محصولات، فروش ارزان آب و برق و سایر نهادهها، اعطای تسهیلات بانکی ارزان، ایجاد ممنوعیتهای وارداتی، چشمپوشی از تخلفاتی مانند حفر چاه غیرمجاز و استفاده از سموم غیرمجاز و نظایر آن را به اجرا در آورده است.
◽ اجرای این سیاستها اگرچه تاحدودی از گسترش فقر و مهاجرت روستاییان جلوگیری کرده ولی در مقابل، هزینههای بسیاری را بر کشور تحمیل نموده است. مهمترین چالش برآمده از سیاستهای نادرست بخش کشاورزی مربوط به خرید تضمینی محصولات کشاورزی است. این سیاست، سادهترین و در عین حال ناکاراترین و پرهزینهترین سیاست حمایتی در بخش کشاورزی است. این سیاست، بار مالی سنگینی را هر ساله بر بودجه عمومی تحمیل میکند که با توجه به محدودیت بودجه، بهناچار بخشی از منابع آن از طریق شبکه بانکی و در نهایت از طریق خط اعتباری بانک مرکزی تامین میشود.
◽ سیاست خرید تضمینی علاوه بر هزینههای مالی، میتواند منجر به تولید مازاد بر نیاز، فشار بر منابع زیرزمینی آب، واردات قاچاق محصولات، کاهش انگیزه برای بهبود شیوههای آبیاری و کاهش انگیزه برای رعایت الگوی کشت شود. سیاست خرید تضمینی، با هزینههای کلان در شرایطی اجرا میشود که قیمتهای جهانی محصولات بسیار پایینتر از نرخ خرید دولت است.
◽ چالش دیگر سیاستگذاری کشاورزی، الزام بانکها به پرداخت تسهیلات با نرخ پایین به بخش کشاورزی است. به لحاظ عملکردی، طی یک دهه گذشته، بیش از 10 درصد مانده تسهیلات شبکه بانکی مربوط به بخش کشاورزی بوده است. اجبار شبکه بانکی به پرداخت تسهیلات با نرخ پایین به بخش کشاورزی، موجب میشود تخصیص ناکارای منابع در اقتصاد رخ دهد و منابع تولید به بخشی اختصاص یابد که دارای بازده کمتری نسبت به سایر بخشها است. همچنین، همواره احتمال خروج تسهیلات بانکی از بخش کشاورزی و سرمایهگذاری آن در بازار داراییها نیز وجود دارد.
◽ علاوه برآن، سیاستهای حمایتی «نهادهمحور» و فروش آب و برق و نهاده ارزان، عوارض نامطلوبی مانند مصرف بیش از اندازه آب و کشت محصولات پرمصرف و کاهش انگیزه کشاورزان برای اصلاح شیوههای آبیاری دارد. آمار فائو نشان میدهد، سهم بخش کشاورزی از کل مصارف آب در ایران، در مقایسه با سایر کشورها بسیار بالا است. همچنین عدم استفاده از ابزارهای قیمتی مناسب، موجب مازاد مصرف سوم و آفتکشها و تهدید سلامت مصرفکنندگان شده است.
◽ در مجموع باید گفت حمایتهای دولت، عمدتا مبتنی بر سیاستهای «نهادهمحور» مانند توزیع تسهیلات، آب و برق ارزان و سایر نهادههای کشاورزی یا مبتنی بر حمایتهای «ستاندهمحور» مانند خرید تضمینی محصولات بوده است. هر دو شیوه، عوارض و تبعات مخربی بر تراز بودجه، اقتصاد کلان و محیطزیست کشور دارد.
◽ لازم است حمایتهای کشاورزی، صرف بهبود شیوههای آبیاری، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، افزایش پوشش بیمه، اصلاح الگوی کشت و افزایش مقیاس تولید شود.
(بخشی از یادداشت تجارت فردا 249)
-----------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران
@iranianeconomy_outlook
🔵 اقتصاددانان ونوسی، سیاستگذاران مریخی
✍ فاطمه نجفی، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی برای تجارت فردا درباره نحوه شکل گیری تعامل میان اقتصاددانان و سیاستمداران نوشته است:
🔹اقتصاددانان در عمل نه به واسطه دانستن راهحلهای درست یا داشتن بینش دقیق بلکه از مسیر نفوذ در سیستم قدرت، توانایی ایجاد تغییر دارند. برای پایهریزی زمینه تغییرات اقتصادی باید اراده اجزای مختلف هرم قدرت را به صورت فراگیر نسبت به آنها همسو کرد.
🔹از منظر سیاستگذار، هر تحول، تصمیم یا تغییر سیاستی، در هر حوزهای اعم از اقتصاد، حقوق، روابط بینالملل و مانند آن باید در فضای دوبعدی مقبولیت-کارایی دیده شود به این معنا که اولاً مقبولیت سیاستگذار در نتیجه این تصمیم به چه میزان افزایش یا کاهش مییابد و ثانیاً به چه میزان کارایی نظام اجتماعی در هر یک از ساحتهای هدفگذاری شده بالا میرود.
🔷هرچه طول عمر انتظاری فرد در عرصه سیاست طولانیتر و مراحل رشد سیاسی آنها گام به گام و قاعدهمند باشد، بعد کارایی وزن بیشتری خواهد یافت به این معنا که اگر سیاستمدار انتخاب شدن را چه به صورت انتخابات مستقیم و چه در ساختار حزبی، یک بازی تکرارشونده بداند، آثار تصمیمات خود را در افق بلندمدت مد نظر قرار خواهد داد زیرا در طول زمان بارها و بارها نیازمند ایجاد مقبولیت و اعتمادسازی است. در چنین سناریویی تعامل با متخصصان و به صورت خاص عالمان اقتصادی وزن بیشتری خواهد یافت.
🔹احزاب به دلیل شکل دادن سازوکارهای رشد گام به گام افراد در کنار طول عمر نامحدود سیاسی خود، منجر به همسو شدن بهینه اجتماعی (کارایی بیشتر) و منافع سیاستگذار (مقبولیت بیشتر) میشوند. نیاز حزب به گسترش و حفظ مقبولیت خود در بخش بزرگتری از جامعه ایجاب میکند که به دنبال راهحلهای پایدار برای مسائل معیشتی افراد باشد. در چنین ساختار سیاسیای، تقاضا برای مدلها و راهحلهای اقتصادی بهینه است که تقاضا برای حضور اقتصاددانان را در کنار سیاستمداران ایجاد میکند.
🔹در یک نگاه رابطه اقتصاددان و سیاستگذار را میتوان بسیار نزدیک به رابطه مردان مریخی و زنان ونوسی تشبیه کرد. اقتصاددانان و سیاستمداران توابع هدف متفاوت و زبان متفاوتتری دارند. هرچه نظام قدرتی که در آن فعالیت میکنند، افق زمانی و عمق نیاز آنها به یکدیگر را افزایش دهد، دو طرف سعی در تعمیق این رابطه خواهند کرد، نقش اقتصاددانان در اتخاذ تصمیمها پررنگتر خواهد شد و تقاضا برای فهم بستههای سیاستی مبتنی بر تحلیلهای دقیق بالاتر خواهد رفت.
👈🏻متن کامل این گفت و گو را در شماره 248 تجارت فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
🔵 ۱۰ منشاء اصلی فعالیتهای ناسالم اقتصادی در ایران
◽ عدم شفافیت بخش عمومی
◽ موانع تجاری
◽ سیستم دونرخی و سرکوب نرخ ارز
◽بوروکراسی ناکارآمد و پیچیده
◽ سیاستهای مبتنی بر توزیع رانت
◽ ضعف سیستمهای کنترل و تطبیق
◽ ضعف نظارتها
◽ تعارض منافع در سیاستگذاریها
◽ گستردگی بخش عمومی غیردولتی
◽ بیکاری بالا و دستمزدهای پایین
لینک متن کامل یادداشت تجارت فردا:
https://goo.gl/rNkdRL
------------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران:
@iranianeconomy_outlook
صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد؛
سه شنبه 7 آذر 1396
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
اینکه داریم بانک نیست!
چرا نظام بانکی کشور کارآمد نیست؟
ریشه مشکل صنعت بانکداری کشور در این است که بانک نداریم. یک نهاد مالی داریم که بر سردرش تابلوی بانک میزنیم اما برای بانک شدن، تابلو کافی نیست. ساختارها باید درست باشند.
تفکیک بخش اعتبارات، بخش مدیریت ریسک، بخش ارزیابی مدیریت ریسک و حسابرسی ارزیابی مدیریت ریسک، لازمه داشتن بانکداری امروزی است. بانکی که همه این فعالیتها را ذیل مدیرکل اعتبارات تجمیع میکند، در بزرگراههای بینالمللی مالی امروز جای ندارد. کمااینکه بانکی که تازه پس از نکول ذخیرهگیری را شروع میکند، در بزرگراههای بینالمللی مالی امروز جایی ندارد. بانکی که به جای وامدهنده، به لحاظ حقوقی، نقش سهامدار تسهیلاتگیرنده را دارد، همانند بانکی که وکیل سپردهگذار است، در بزرگراههای مالی امروز جایی ندارد.
ما از بانکداری فقط اسمش را برگرفتیم و تعریف حداقلی آن را، اگرنه این چیزی که داریم، بانک به مفهوم متعارف و امروزی آن نیست. طراحی نظام بانکداری ما از پایه غلط است. وقتی دو ماشین تصادف میکنند، معمولاً یکی از رانندهها را مقصر میدانیم. اما وقتی پراید دچار سانحه میشود، میگوییم تقصیر راننده نیست، طراحی و ساخت خودرو اشکال دارد. طرحی که قانون برای بانکداری کشور ارائه کرده، از طراحی پراید بدتر است. تا بانکداری را درست طراحی نکنیم، نمیتوانیم بانکدارهای خوب را از بانکدارهای بد تمییز بدهیم.
متن کامل مقاله در سایت هفته نامه تجارت فردا: http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-24611
پست صوتی - مقدمه: /channel/Economics_and_Finance/176
پست صوتی - بخش تجهیز: /channel/Economics_and_Finance/180
پست صوتی - بخش حاکمیت شرکتی: /channel/Economics_and_Finance/187
🔴 روی گسل بی اعتمادی
✍🏻مولود پاکروان در تحلیلی به واکاوی علل اعتماد مردم به چهره ها و سمن ها و روی گردانی آنان از دولت نهادها پرداخته است:
🔺وقتی بم لرزید یا رودبار ویران شد، خبری از تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک نبود. در زلزله کرمانشاه اما، به مدد شبکهها و رسانههای اجتماعی هر سازمان و جمعیت و چهره ورزشی، علمی یا هنری به رسانهای تبدیل شد تا صدای بحران را به گوش مردم برساند و آنان را در پویشی برای کمکرسانی به هموطنان شریک و سهیم کند. و انصافاً حرکت بزرگی شکل گرفت. حرکتی که گرچه زیبا و تاثیرگذار بود اما سوالات بسیاری را نیز در افکار عمومی و در ذهن صاحبنظران حوزههای مختلف برانگیخت. چه شد که حرکتهای مردمنهاد بر تلاشهای دولتنهاد پیشی گرفت؟
🔺فرآیند بیاعتمادی به ویژه در جریان گردآوری کمکهای مردمی، بیشتر مشهود است. چراکه این کار، هنری است که اغلب دولتمردان و دولتیها از آن بیبهرهاند. علاوه بر بیهنری، از خوشنامی در تخصیص و توزیع عادلانه کمکها و ممانعت از بروز فساد در این جریان نیز بهرهای نبردهاند. در حالی که اقدامات هوشمندانه دولت و نهادهای وابسته به آن در شرایط خاص میتواند مردم را به خیرین دائمی تبدیل کند وقتی از گوشه و کنار صدای سوءمدیریت یا سوءاستفاده به گوش میرسد شکاف بین دولتها و حمایتهای مردمی بیشتر و بیشتر میشود.
🔺وقتی حمایت مردم از دولت کاهش پیدا میکند یا دولت ضعیف عمل کرده است یا شهروندان انتظاراتی بیشتر، یا متفاوت از آنچه دولت تصور میکرده داشتهاند، یا هردو. مردم به کیفیت سیاستهای اقتصادی، خدمات عمومی و حتی سیاستهای خارجی دولت نگاه میکنند، فساد و رسواییهای دولتمردان یا سازمانهای دولتی را رصد میکنند، و میبینند که رسانهها چه تصویری از دولت ارائه میدهند.
🔺دولتها زمانی قابل اعتماد خواهند بود که ارتباطات آنها با جامعه شفاف، آزاد، صادقانه، به موقع و بجا باشد. کارشناسان میگویند دولتها و دولت نهادها اغلب در گفتوگوی صریح و صادقانه و البته مستند و عینی با جامعه شکست میخورند چراکه هنوز هم تصور میکنند باید چیزهایی را پنهان و چیزهایی را کتمان کنند. این در حالی است که به مدد تکنولوژیهای نوین همه آنها در خانهای شیشهای زندگی میکنند که مردم به رصد اتفاقات درون آن نشستهاند.
🔺راهکار دیگری که میتواند به بازسازی اعتماد ازدسترفته کمک کند، درک درست از خواستهها و نیازهای مردم است. تجربه و خرد در انحصار هیچ دولتی نیست؛ مردم نیز دانش و تجربه خرد خود را دارند و اولویتها را بر مبنای نیازها و انتظارات خود تعیین میکنند. هیچ دولتی نمیتواند بدون مشارکت مردم در خلق ایدهها و تصمیمسازیها و تنها بر مبنای اولویتهای ذهنی خود کشتی حکمرانی را به لنگرگاه امنی برساند. مردمی که در تصمیمسازیها مشارکت ندارند، در هیچ اقدامی نیز خود را ملزم به مشارکت نمیبینند.
متن کامل این تحلیل را می توانید در شماره 247 تجارت فردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
بخشی از تصمیمات ناگهانی تجاری یک دهه اخیر که واکنش بخش خصوصی را در پی داشته است. (منبع:تجارتفردا)
@tejaratefarda
چراغ كلوت
یکی دو النگو و یک جفت گوشواره و شاید هم حلقه نامزدی،تنها دارایی آنها بود.
مرد از مدتها پیش بیکار بود و زن، کاری ازدستش برنمیآمد.
نداری و بیکاری بدجوری به آنها فشار آورده بود. باید کاری میکردند. یک روز تصمیم گرفتند با فروش همین مقدار طلا،کاری دست و پا کنند. مرد طلاهای زنش را برداشت و به بازار رفت. فروخت و با پول اندکی که به دست آورد،خاک و آجر و چوب تهیه کرد.آن طرف حیاط،کنار در ورودی، دو اتاق ساخت.
شبیه اتاقهای قدیمی. ديوارهاي خانه را سفيد كرد و روی طاقچه فانوس گذاشت.
قاليچه رنگ و رو رفته یادگار عمهاش را پهن كرد و کرسی قديمي را وسط اتاق برپا کرد.
عروسکهای دست ساز همسرش را روی صندوق چوبی گذاشت و قابلمه های مسی مادرش را از انبار بیرون آورد.
موتورش را سوار شد و به کلوت رفت .غروب کلوت دیدنی است و هرکس که میخواهد غروبش را ببیند،به شب میخورد. به گردشگران خبر داد که سرپناهی ساخته و میتواند با غذای محلی میزبانشان باشد.
اوایل کسی رغبت نمیکرد. اما یکی دو نفر که آمدند و لذت خواب در خانه کویری را چشیدند ،به دیگران هم گفتند. اتاقهای گِلي کم کم شهره شدند و مرد با درآمد اندکی که به دست آورد،دو اتاق دیگر ساخت.
نان و گوشت محلی با خاطره شب بیداری و نجوا زیر آسمان کویر ، خیلیها را وسوسه کرد.آن قدر آمدند و رفتند که مرد دوباره توانست کمر راست کند.برای زنش طلا خرید و به دخترش لباس و کفش هدیه داد و برای مهمانخانه اش،ظرف و گلیم تهیه کرد.
شهرتش آن قدر فراگیر شد که به گوش مقامات دولتی هم رسید.
خواستند تکریمش کنند. صدایش کردند تا در جمع نامش را بلندآوازه کنند. خودش نرفت و دختر 12 ساله اش را به مراسم فرستاد. مقام دولتی از موفقیتهایشان گفت و از دختر خواست،خواستهاش را بگوید.
گفت: هیچ نمیخواهیم،فقط مرحمت کنید و تیر برق را به خانه مان برسانید.مهمانها طاقت گرما و سرما ندارند و از تاریکی گلایه میکنند.
مقام دولتی قول داد سه ماهه،روشنایی را به مهمانسرایشان هدیه کند.همه دست زدند و دختر با خوشحالی به خانه بازگشت.
سه ماه و 365 روز از وعده دولت گذشت اما تیر برق به مهمانسرا نرسید.
روزها نگاهشان به در بود و شبها در تاریکی انتظار میکشیدند.طاقتشان طاق شد و صبرشان به پایان رسید.
مرد مثل آنروز که به بازار رفت تا طلای زنش را بفروشد، راه شهر و اداره برق در پيش گرفت.
از بدعهدی مقام دولتی گفت و از این که چشم به راه است تا دولت چراغی هدیهاش کند.خدا خیرشان دهد. خیالش را راحت کردند. گفتند معطل این وعدهها نباش.
پرسید چه کنم؟
گفتند: خودت. این کار فقط از خودت بر میآید.
راه و چاه را نشانش دادند.
دست در جیب کرد و به حساب دولت پولی ریخت و مدتی بعد،تير به خانهاش رسید.
با آمدن برق و روشن شدن مهمانسرایش،رفت و آمدها چند برابر شد.
دوباره آوازهاش در شهر پیچید و مقامات دولتی این بار خواستند شخصا به مهمانسرایش بروند.
به راه افتادند.
مرد که شنیده بود دولتیها قرار است به دیدنش بیایند،پیام داد «بیایید،قدمتان روی چشم،اما قلبم با شما نیست.مرد کویری مهمانش را پس نمیزند اما شما قول دادید و عمل نکردید.»
پیامش،مقامات دولتی را شرمنده کرد و از رفتن پشیمان شدند.
***
با شربت خرما از مهمانانش پذیرایی میکند.شیرین سخن میگوید.خوشمزه و دلچسب. پیش خودم فکر میکنم بخش خصوصی که میگویند،یعنی این مرد.نه زیاد،نه کم.
نه وابسته است و نه دلبسته.آزاد است و بی منت زندگی میکند. چراغش را خودش روشن كرده و چرخ كسب و كارش را خودش مي گرداند.
روشنایی خانهاش بیش باد.
پ ن: در نواحی بیابانی، به برجستگیهای بین شیارهای U شکل کَلوت میگویند.
☑️ محسن جلال پور
@mohsenjalalpour
🔴وقتی همه تختی شدند!
✍️مرضیه محمودی در شماره 247 هفته نامه تجارت فردا نوشته است:
🔻فردای زلزله کرمانشاه، همه تختی بودند. خبر زلزله 7.6 ریشتری کرمانشاه دقایقی بعد از وقوع در شبکههای اجتماعی منتشر شد. ویدئوها یکی پس از دیگری از اوضاع نابسامان شهرها و روستاهای کرمانشاه خبر میداد. چهرههای شناخته شده به میدان آمدند. آدرس دادند برای جمعآوری کمکهای نقدی و شماره حساب دادند برای جمع کردن کمکهای مالی. مانند تختی سال 41 و زلزله بویینزهرا که با وانتی سفید و بلندگویی در دست از توپخانه و ناصر خسرو گرفته تا سبزه میدان و خیابان ولیعصر رفت. در شهر کشکول چرخاند و کمک جمع کرد. اما این بار تلگرام و اینستاگرام جای وانت سفید و بلندگوی تختی را گرفت.
🔻اولین مساله تامین نیازهای اساسی بود؛ چادر و مواد غذایی و پوشاک. چهرههای فرهنگی و هنری و اینستاگرامرهای معروف جدا جدا درخواست کمک کردند. ویدئوهایی منتشر شد از انبارهای بزرگ کمکهای مردمی، بعد صف طولانی کامیونهای مانده پشت دروازههای کرمانشاه و کمی بعد سیل بستههای آب معدنی و پوشاکها و بستههای بهداشتی رها شده در شهر. کمکها پراکنده و از حد گذشته بود. حالا نیازها بیشتر به سمت اسکان موقت میرفت و تامین مالی برای بازسازی شهرها.
🔻برخی «چالش تهیه کانکس برای زلزلهزدگان» راه انداختند، ناشران بزرگ برای کرمانشاه کتاب فروختند، آتشکده زرتشتیان فروش چند روز بلیطش را به کرمانشاه اختصاص داد، هنرمندان زیادی به نفع مردم کرمانشاه کنسرت و تئاتر برگزار کردند، قهرمانان ورزشی مدالها و درصدی از قراردادهایشان را به مردم کرمانشاه تقدیم کردند و کفشهای ناصر حجازی را فروختند. مردم هر چه در چنته داشتند برای بازسازی زخم غربی کشور رو کردند. اما سوال مهم حالا این است این همه کمک مالی و غیرمالی قرار است از کدام کانال صرف بازسازی کرمانشاه شود؟ هلال احمر شماره حسابی برای تجیع کمکها اعلام کرده اما حالا هم مانند سال 41، مردم به کانالهای رسمی اعتماد ندارند. چون آن سال هم تختی علیرغم اصرار شیرخورشید برای توزیع کمکها، خودش به قزوین رفت. هم برای توزیع آذوقهها و هم برای بازسازی شهر.
🔻این بار هم گویا قرار است چنین شود. اما تختیها بیشمارند. صادق زیباکلام چهار روزه 2 میلیارد کمک برای کرمانشاه جمع کرده و علی دایی 6 میلیارد تومان. دیگران هم هر کدام جدا جدا. از چند ده میلیون تا چند صد میلیون کمک مردمی پراکنده. دولت در مدیریت بحران و ساماندهی کمکها از قافله جا مانده. مردم چشم امید از کمکهای دولتی قطع کردهاند و خودشان میخواهند در بازسازی و تامین مالی مشارکت کنند. این شیوه تامین مالی مشارکتی الگوی بهینهای است اما مشروط به آنکه از جایی و از کانالی هدایت شود و مهمتر آنکه روندی ادامهدار باشد. این اولین تجربه ما در بازسازی یک منطقه زلزلهزده با حاکمیت شبکههای مجازی است. هنوز نمیدانیم موج خبری این شبکهها تا کی حول محور زلزله کرمانشاه و مردم آنجا میچرخد و تا کی چهرهها تختیوار کمکهای مردمی را جمع میکنند و بالای سر کار در کرمانشاه میمانند.
👈🏻تحلیلهای بیشتر در این باره را میتوانید در شماره 247 تجارتفردا بخوانید.
@tejaratefarda
تغییر ایدئولوژی شرق
🌐 نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد محبوبیت «جهانی شدن» در کشورهای شرقی از بلوک غرب سبقت گرفته است.
🌐 اگرچه مهد «جهانی شدن» در کشورهای غربی از جمله آمریکا، فرانسه و سایر متحدانشان بود، اما محبوبیت مردمی آن همزمان با شیوع سیاستهای حمایتگرایی در دنیا، روزبهروز کمتر میشود و برعکس آن در کشورهای شرقی که زمانی دارای اقتصادهای بسته بودند، علاقهمندی به «جهانی شدن» که نمادی از اقتصاد باز است، رو به افزایش است.
🌐 براساس این نظرسنجی، مردم ویتنام بیشترین موافقت را با جهانی شدن اعلام کردهاند. در مقابل، سرخوردگی مردم فرانسه از «جهانی شدن» یکی از قابل توجهترین نتایج این نظرسنجی است.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3318819
🔴سیاستهای مخرب
✍🏻مرتضی نظری، دانشآموخته سیاستگذاری عمومی دانشگاه میشیگان در تحلیلی به واکاوی علل ناکارآمدی نظام ساخت و ساز در کشور پرداخته است:
🔺زلزله اخیر در استان کرمانشاه و بهتبع آن خرابیهای به بار آمده در شهر سرپلذهاب و روستاهای اطراف آن، دوباره بحثهای مربوط به کارآمدی نظام ساختوساز کشور را داغ کرد. علاوه بر این، به عنوان میراث یکی از بزرگترین مداخلات دولت در اقتصاد کشور، مسکن مهر و چگونگی عملکرد آن در این حادثه غمبار زیر ذرهبین منتقدان و تحلیلگران قرار گرفت. از آنجا که به نظر نمیرسد سیاستگذاران کشورمان آنچنان از این دست پروژههای نجومی با اهداف بلندپروازانه ناامید شده باشند و طرحهای مشابه پولپخشکنی در همین دولت برای موضوعاتی همچون توسعه روستایی و اشتغال با قدرت دنبال میشوند، نیاز مبرم به نظام سیاستگذاریای وجود دارد که راه را بر چنین طرحهایی ببندد.
🔺نبود ابتداییترین دادهها در مورد پیادهسازی و اثرگذاری برنامههای رفاهی، امکان ارائه بازخورد و تصحیح عملکردهای حداقلی در رابطه با برنامههای متنوع کشورمان را سلب کرده است. از اینرو است که بسیاری از این برنامهها که به اذعان متخصصان از اثرگذاری چندانی برخوردار نیستند، همچنان از بودجه عمومی تغذیه میکنند و موجب اتلاف منابع میشوند. البته نمیتوان به اذعان متخصصان نیز چندان اعتماد کرد از آنجا که دادهای از این برنامهها در دسترس نیست و متخصصان نیز صرفاً بر اساس شناخت و مدل ذهنی شخصی خود اظهارنظر میکنند.
🔺در روزهای گذشته در رابطه با نظام ساختوساز حاکم بر پروژههای مسکن مهر فراوان قلم زده شده و انتقادات بسیاری مطرح شده است اما به نظر میرسد با توجه به ساختار اقتصادی حاکم بر نظام ساختوساز کشور، این کاستیها را میتوان بر تمام ساختوسازهای صورتگرفته در کشور تعمیم داد. نظام ساختوساز، سیستمی است که چارچوب فعالیتهای مهندسی ساختمان را تبیین میکند و سایر ساختارها همچون قوانین و آییننامهها، ذیل این سیستم به فعالیت مشغول هستند.
🔺خسارتهای به بار آمده در سرپلذهاب و سایر شهرهای استان کرمانشاه، نتایج سیستماتیک نظام سیاستگذاری و اجرایی است که با نفی سازوکار بازار و با تکیه بر روشهای حکمروایی باستانی به دنبال راه چارهگزینی برای مشکلات غامض جامعه ایرانی در حال حاضر است. در صورتی که اراده لازم برای تغییرات اساسی در نظامهای سیاستگذاری و اجرایی کشور به وجود نیاید و این تغییرات با قدرت و به صورت حسابشده پیاده نشوند، متاسفانه در آینده نیز شاهد تکرار این رویدادهای ناگوار با خسارتهای مالی و جانی قابل توجه خواهیم بود.
متن کامل این تحلیل را فردا در شماره 247 تجارت فردا بخوانید.
@tejaratefarda
بانکها ذخایر احتیاطی بیشتری خواهند گرفت؟
ترجمه جواد طهماسبی/ منبع : اکونومیست
در سهماهه اول سال 2018 هزاران بانک سودآوری کمتری را نشان خواهند داد. استاندارد جدید حسابداری به نام IFRS 9 بانکهای بیش از 12 کشور را ملزم میکند تا ذخایر مربوط به زیانهای اعتباری را افزایش دهند. در آمریکا که نظام استانداردهای خودش را دارد IFRS 9 به کار برده نمیشود اما تا سال 2019 بانکها ملزم خواهند شد از نظامی شبیه به آن پیروی کنند.
ریشه مقررات جدید به بحران مالی سالهای 2008-2007 بازمیگردد. در آن زمان وامدهندگان کشورهای گروه 20 (G20) اعلام کردند که استانداردهای حسابداری به یک بازنگری کامل نیاز دارند. علاوه بر نقایص زیاد این استانداردها، بانکها برای شناسایی ضررهای داراییهای لرزان نهتنها دیر بلکه بسیار کم اقدام کردند. طبق استانداردهای موجود بانکها تنها زمانی ذخایر فراهم میکنند که ضرر واقعاً ایجاد شده باشد حتی اگر شاهد بروز مشکلات باشند. اما IFRS 9 که از ماه ژانویه اجرایی خواهد شد بانکها را مجبور میکند که برای ضررهای احتمالی ذخایر بگیرند.
براساس IFRS 9 وامهای بانکی در یکی از این سه مرحله (stage) قرار میگیرند. وقتی یک وام اعطا میشود (مرحله یک) بانک باید ذخیرهای معادل ضرر مورد انتظار آن در 12 ماه آینده نگه دارد هرچند مقدار این ضرر بسیار اندک باشد. این ذخیره تا زمانی که شرایط تغییر کند باقی میماند. اگر ریسک اعتباری بالا برود اما شرایط وام هنوز مساعد باشد (مثلاً هنگامی که بانک به یک سازنده مسکن وام داده است و اوضاع بازار مسکن نامساعد میشود) وام وارد مرحله 2 خواهد شد. بانک باید میزان ذخیره خود را با ضرر احتمالی در طول دوره وام معادل سازد. در این حالت به سود بانک ضربه وارد میشود. اگر وام معوق شود به مرحله 3 وارد خواهد شد. میزان ذخایر همانند مرحله 2 است اما از آن زمان به بعد بانک به نسبت ضرر مورد انتظار در وام، سود بهره کمتری را در دفاتر خود ثبت میکند. (طبق مقررات آمریکا بانکها باید ضررهای مورد انتظار کل دوره وام را در همان ابتدا شناسایی کنند.)
این تغییرات از دیدگاه نظری منطقی جلوه میکنند. طبق مقررات قدیمی، وامها به طرز اغواگرانهای عملکردی و خوب به نظر میرسیدند. از یک طرف نرخهای بهره نشاندهنده ریسک اعتباری وامگیرنده بودند اما از طرف دیگر ذخایر چنین چیزی را نشان نمیداد. بنابراین اعطای وام به وامگیرندگان پرخطر به معنای کسب سود بیشتر بود اما ذخایری برای زیان آن در نظر گرفته نمیشد. همچنین تا زمانیکه وامگیرنده وام خود را بازپرداخت میکرد حتی با وجود کاهش ارزش اعتباری ذخیرهای گرفته نمیشد. در نتیجه سود و جایگاه سرمایهای بانکها بهتر نشان داده میشد مگر آنکه وامها معوق شوند. ذخیرهگیری بهنگام شاید نتواند از بروز بحران جلوگیری کند اما بانکها زودتر به وجود مشکلات اذعان خواهند کرد.
طبق گزارش ماه جولای نهاد نظارتی بانکداری اروپا (EBA) بانکهای اتحادیه اروپا عملاً به طور میانگین میزان ذخایر خود را تا 13 درصد بالا میبرند. برآوردهای این نهاد حاکی از آن است که نسبت میانگین سهام مالکانه عادی به داراییهای موزون به ریسک تا 45/0 واحد درصد کاهش مییابد. این نسبت معیاری برای سنجش توان سرمایهای بانکهاست. بانکهایی که میزان وامهای پرخطر در آنها از حد میانگین بیشتر باشد بزرگترین ضربه را خواهند خورد.
اما تاثیرات در بخش مقرراتگذاری نرمتر خواهند بود. استانداردهای محاسبه نسبت سهام مالکانه عادی و سایر معیارهای اندازهگیری بر مبنای پنج سال هستند که به روش موجود در استاندارد سرمایهای پس از بحران یا بازل 3 شباهت زیادی دارد. با این حال به گفته مانول کاستلو از بنگاه پژوهشی آتانوموس، ممکن است بازارها از همان ابتدا کل تاثیرات را در نظر گیرند درست همانگونه که در مقابل بازل 3 رفتار کردند.
همه IFRS 9 را به عنوان یک بهبود عملکردی قبول ندارند. محاسبه فصلی (سهماهه) ضرر احتمالی 12ماهه برای داراییهای سالم با ارزش تریلیونها دلار به حدس و گمانهزنی بسیار دقیق و آگاهانه زیادی نیاز دارد. در این صورت بانکها برای مدلسازی اختیارات زیادی خواهند داشت.
منبع: هفته نامه تجارت فردا- شماره 247
@tejaratefarda
🔵 مدیریت ریسک بلایای طبیعی
◽ شاخص ریسک جهانی (سازمان ملل) نشان میدهد، کشورهایی مانند ژاپن، شیلی، کاستاریکا و هلند اگر چه با احتمال بسیار بالایی در معرض وقوع بلایای طبیعی قرار دارند، ولی با ظرفیتسازی مناسب و ایجاد آمادگی کافی، میزان آسیبپذیری را در برابر بلایای طبیعی کاهش دادهاند.
◽ در مقابل، کشور ایران در گروه کشورهایی قرار دارد که به لحاظ احتمال وقوع بلایای طبیعی کشوری کمریسک تلقی میشود ولی به سبب فقدان زیرساختهای لازم و فقدان تطبیقپذیری لازم در برابر بلایای طبیعی، کشوری آسیبپذیر و پرریسک در برابر بلایای طبیعی محسوب میشود.
◽ این واقعیت، ضرورت توجه جدی به مدیریت ریسک بلایای طبیعی در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان کشور را نشان میدهد.
◽ بلایای طبیعی بزرگ، خسارتهای جانی و مالی بسیار سنگینی به دنبال دارند به طوریکه فقط خسارتهای مالی آن میتواند بالغ بر میلیاردها دلار باشد. از این رو کاهش ریسک بلایای طبیعی، به ویژه در کشورهای در معرض ریسک، بسیار حائز اهمیت است.
◽ در اغلب کشورهای جهان، به ویژه کشورهای در معرض ریسک بالا، به جای تمرکز بر اقدامات منفعل پس از وقوع بلایای طبیعی، عمدتا بر کاهش ریسک و کاهش آسیبپذیری افراد و داراییهای کشور در برابر بلای طبیعی از طریق سیاستگذاری و برنامهریزی فعال پیش از وقوع حوادث، تمرکز شده است.
◽ مدیریت ریسک بلایای طبیعی، شامل مراحل و سطوح مختلفی است که عبارتند از مراحل شناسایی ریسک، کاهش ریسک، ایجاد آمادگی، حمایت مالی و احیای پایدار.
⬅️ در شماره 247 نشریه تجارت فردا (چهارم آذر)، ضمن طبقهبندی خسارتهای مالی بلایای طبیعی، بر اساس مدل بانک جهانی، یک چارچوب عملیاتی برای مدیریت ریسک بلایای طبیعی ارائه شده است.
---------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران:
@iranianeconomy_outlook
پایههای همگرایی ایران و روسیه
✍️ بهنظر میرسد ایران و روسیه در مسیر نوعی همگرایی امنیتی گام برمیدارند که به موجب آن، ساختارهای امنیتی دو کشور بهصورت نهادینهشدهتری در پی ایجاد یک فهم امنیتی مشترک هستند.
✍️ این به آن معنی است که با پایان نسبی همکاری نظامی در سوریه، همگرایی امنیتی ایران و روسیه پایان نخواهد یافت. اهمیت این موضوع زمانی برجستهتر میشود که در تاریخ جمهوری اسلامی چنین عمقی از همکاریهای امنیتی بیسابقه بوده است.
✍️ تا زمانی که عوامل سازنده تهدید در سطح بینالمللی علیه دو کشور تغییر نکنند، روند نزدیک شدن ادراک از تهدید ایران و روسیه استمرار خواهد یافت و امنیت همچنان بهعنوان لکوموتیو روابط دوجانبه عمل خواهد کرد.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3318146
بحران پس از بحران
زلزله کدام بنیان های اقتصادی و اجتماعی را ویران می کند؟
زخم زلزله چند هفته بعد از وقوع آن سر باز میکند. وقتی منطقه از رفتوآمد چهرهها و مسوولان خالی میشود. وقتی جنازهها دفن میشود و مصدومان یکییکی از بیمارستان ترخیص میشوند. آنگاه که امدادگران منطقه را خالی میکنند و زلزلهزدگان باقی میمانند و ویرانه شهرشان.
زلزلهزدگان اما کمکم باید به زندگی عادی بازگردند و برای این بازگشت، نیاز به تامین مالی دارند. ابتدا سیل کمکهای مردمی در راه است و وعدههای دولتی و کمکهای داخلی و خارجی. دولت و سازمانهای مربوطه وعده میدهند که شهر را بازسازی میکنند. اما تجربه چند زلزله قبل چنین چیزی را نشان نمیدهد. در رودبار به دلیل کمبود اعتبارات عمرانی مردم تا یک دهه پس از زلزله در خانههای موقت زندگی میکردند، خانههای بازسازیشده ورزقان ناایمن ساخته شدند. زیرساختهای اقتصادی بم هیچگاه ترمیم نشد و نابودی کارخانهها و واحدهای تولیدی و زیرساختهای اقتصادی سبب شد مردم بم مقروضترین مردم ایران به شبکه بانکی باشند.
در 116 سال گذشته، 207 حادثه طبیعی در ایران رخ داده. حوادثی که جان 156 هزار نفر را گرفته و 23.5 میلیارد دلار خسارت مالی بر جای گذاشته است. اگرچه بسیاری از این حوادث طبیعی خسارات جانی و مالی محدودی داشته، اما از سال 69 تاکنون و در یک بازه 27 ساله ایران پنج زلزله عظیم به خود دیده است. در زلزله رودبار و منجیل 200 هزار واحد مسکونی با خاک یکسان شد. میزان تخریب در زلزله بم 90 درصد بود. در زرند که میزان خساراتش کمتر بود هشت هزار خانه تخریب شد و در ورزقان 18 هزار واحد مسکونی. در زلزله کرمانشاه هم 31 هزار واحد مسکونی از دست رفته. به این لیست باید خسارات بزرگ از دست رفتن زیرساختها، هزینههای بهداشت و درمان را هم اضافه کرد. اما چه کسی مسوول بازسازی و تامین مالی زلزله در ایران است؟ خسارتهای مالی مستقیم و غیرمستقیم زلزله را چه کسی باید تامین کند؟
دیری نمیپاید که زلزله کرمانشاه از حافظه مردم، سلبریتیها و سیاستمداران پاک میشود. مرور تجربیات گذشته نشان میدهد مردم آسیب دیده که اعضای خانواده، کاشانه و کسبوکار خود را از دست دادهاند با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی زیادی مواجه میشوند. در پرونده ویژه این شماره، چند پرسش مهم را مطرح کردهایم از جمله اینکه الزامات سیاستگذاری برای بحرانهای پس از زلزله چیست و چگونه میتوان فقر و بیکاری آسیبدیدگان بلایای طبیعی را کاهش داد؟
@tejaratefarda