theatreacademy | Unsorted

Telegram-канал theatreacademy - Theatre Academy I

5071

🎓کانال یک آکادمی تئاتر: کارشناسی #کارگردانی 🎓کانال متمم: @TheatreAcademyII @TheatreAcademyV 🎓نمایش: @TheatreAcademyVI 🎓کانال کارشناسی ارشد: @TheatreAcademyVII 🎓کانال دانش بازیگری: @TheatreAcademyIV 🎓کانال ادبیات دراماتیک: @TheatreAcademyIII

Subscribe to a channel

Theatre Academy I

🎓 کتاب

آوانگارد و آوانگارد

ویراست:
گرژگورز ستابینسکی، پائولینا شتابینسکا

گروه تاریخ هنر دانشگاه لودز و تحقیق در مورد جنبش آوانگارد | پیوتر گریگلوسکی


■ مقالات:
• راهبردهای هنری خرابکارانه آوانگارد و بحران تجربه مدرن
• آوانگارد در برابر آوانگارد
• چیزی که آوانگارد امروز به آن اشاره می کند
• آوانگارد: هنر به مثابه‌ی نظریه
• معنویت هنر پس از کاندینسکی
• آوانگارد به عنوان حرکتی به سوی زمان حال
• آدورنو و هنر عملا بیهوده، یا خودمختاری به جای آوانگارد
• ترانزیت مونومنتال - راه استقلال. زیبایی شناسی در پروژه های هویتی مدرنیته‌ی متاخر
• آوانگاردیست ها و بدوی گرایی
• انسان‌خواری به عنوان مفهومی از آوانگارد برزیلی در پایان دهه‌ی ۱۹۲۰ - بین تاریخ، اسطوره، و مفهوم هنری
• میانجی بودن آوانگارد یا آوانگارد واسطه گری؟ آیا آوانگارد میانی است؟
• واسطه گری و اجرا در زمینه هنر اجرا
• اجرای دیجیتال و تمایزات هنری آوانگارد
• از علامت به کلمه در «ادبیات HTML» معاصر لهستانی. وارثان پساآوانگارد
• باهاوس - مدرسه ای که تبدیل به آوانگارد شد
و...

👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی

■ بخش ششم

هر دوی این قطعات مانند نصب Silent Barrage در سال ۲۰۰۶ دارای یک عامل خلاق مستقل هستند که اقداماتی مستقل از برنامه نویسی رایانه‌ای قبلی انجام می‌دهد. Cell F یک جنبه‌ی دیگر را به استدلال ما می آورد، بن آری در طراحی و اجرای این پروژه بر فناوری ای به نام سلول‌های بنیادی پرتوان القایی iPSC که برای توسعه آن شینیا یاماناکا و جان گوردون برنده‌ی جایزه نوبل در سال ۲۰۱۲ شدند تکیه کرد، این فناوری رشد نورون‌های قطعه‌ی مغز، سلول F را از سلول های پوست نمونه برداری شده از بازوی بن آری برنامه ریزی مجدد به سلول‌های بنیادی و در نهایت تبدیل به سلول های عصبی امکان پذیر کرد. به این ترتیب فرهنگ عصبی که کار بنآری را اداره می‌کند می‌تواند به عنوان توسعه‌ای خاص از مغز او در نظر گرفته شود. ایده های هنری بیوتکنولوژیکی و زیست رباتیکی که توضیح داده شد برای مخاطب تجربه ای ترکیبی مملو از تنش‌های درونی ایجاد کرد که در آن واکنش‌های زیبایی شناختی و احساسی با پاسخ‌های شناختی و وجودی و ملاحظات فلسفی و اخلاقی ترکیب می‌شوند، همانطور که توسط گای بن آری بررسی شد این مسائل علاوه بر این با سوالات خلاقیت در هم تنیده شده‌اند، آثار او عوامل فعالیت های هنری و موضوعات منحصر به فرد ترکیبی بیولوژیکی رایانه ای رباتیکی هستند که در آن آثار هنری نسل بعدی تولید می شوند. همین موضوعات قبلاً، البته در منظری متفاوت توسط هنر الگوریتمی که در شیوه‌های هنری مولد و تکاملی ادامه می یابد، بررسی شده بود. در هنر الگوریتمی کار روی گرافیک کامپیوتری و انیمیشن دانشمندان مانند فریدر ناکه، جورج نیس، و آ مایکل نول و هنرمندانی مانند مانفرد مور ورا، مولنار، و لیلیان اف شوارتز را متحد کرد. همه‌ی آنها متوجه شدند که فناوری‌های دیجیتال تا چه اندازه به فعالیت‌های خلاقانه‌ی آنها کمک کرده است. آنها همچنین می دانستند که هر اثر هنری کامپیوتری توسط فناوری دیجیتال تولید شده است در نتیجه این آگاهی متعاقباً دو زیرشاخه در هنر رایانه متمایز شدند، هنر مولد و هنر تکاملی که در آن هنرمندانی از جمله سونیا لندی شریدان، ارنست ادموندز، هربرت فرانکه، ویلیام لاتهام، و کارل سیمز عمداً بر بعد خلاقانه‌ی ابزارهای دیجیتال تأکید کردند. در اوایل دهه ۱۹۷۰ #هارولد_کوهن یک برنامه‌ی کامپیوتری ارائه کرد به نام هارون که طراحی‌ها و نقاشی‌های اصلی را به تنهایی انجام داد. در حال حاضر این خط کار و تحقیق توسط #پاتریک_ترستو و ربات هایش به نام #پل ادامه می‌یابد که برای تولید آثار هنری به تعامل متکی هستند. پل یعنی از زندگی پرتوهایی می کشد. نکته مهم #هنر مولد که در ابتدا با هنر الگوریتمی کارهای تولید شده توسط کامپیوتر و الگوریتمی تعیین شده شناسایی شد زمانی که متوجه شد که سیستم مولد نه تنها می‌تواند دیجیتالی باشد، بلکه شیمیایی بیولوژیکی یا رباتیک نیز برای آن موضوع باشد، به عنوان یک زمینه جداگانه‌ شناخته شد، به همین دلیل است که می‌توان گفت که آثار زیست رباتیک گای بن آری از یک سو از هنر زیستی در حال تکامل و از سوی دیگر از هنر الگوریتمی و مولد ناشی می‌شوند.

■ ادامه دارد

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی

■ بخش چهارم

فورن هنر خود را طوری طراحی می‌کند که فرآیندهای دانش را بخشی از تجربه‌ی زیبایی شناختی خود قرار دهد. بینندگان به آمادگی یا فقدان آن خود را برای پذیرش بینش پساانسانی - پساحیوانی - و غیرانسانی از زندگی و هوش و متعاقباً بازگشت به دنیای باورهای اجتماعی آگاهانه و فرهنگی در مورد آنها پی می برند. مواجهه با آثار وورن به مخاطب کمک می‌کند تا الگوهای شناختی اکتسابی و درونی شده‌ی مربوط به زندگی و هوش را با احساسات فردی ناشی از رفتارهای آثار رباتیکی که شاهد آن هستند مقایسه کنند، در مرحله‌ی بعدی این می‌تواند یک برخورد تقابلی بین این الگوها و احساسات را تحریک کند که با بررسی بازتابی کل تجربه گسترش می.یابد. تجزیه و تحلیل شامل احساسات نیز می‌شود که بخش مهمی از این تجربه را تشکیل می‌دهند. اگر بینندگان به یاد داشته باشند که نورون‌های آینه ای دارند، می‌توانند راحت تر بفهمند که چرا جنبه‌های عاطفی را در فعالیت‌های ربات‌ها تشخیص می‌دهند که این موضوع را لغو نمی کند. واقعیت این است که آنها این جنبه‌ها را می یابند و احساس می‌کنند این یکی از دلایلی است که وورن با دقت تمام قطعات خود را به نمایش می گذارد تا بینندگان را تحت تأثیر قرار دهد و شگفت زده کند و شاید آنها را تشویق کند که درگیر تفکر شوند. تجربیات بینندگان از مجسمه های انیماترونیک کن فینگولد به روش‌های کاملاً مشابهی آغاز و شکل می‌گیرد، فینگولد نیز به مسائل زندگی مصنوعی به ویژه هوش مصنوعی می پردازد و ما را دعوت می‌کند که قبل از هر چیز در مورد خود تأمل کنیم، در مورد زندگی و هوش انسان، در مورد دگرگونی‌ها و تخلفات آنها، در نتیجه ما تعجب نمی‌کنیم که فینگولد نیز تئاتری بودن را برای پروژه‌هایش ضروری می‌داند و مطمئن می‌شود که آنها باعث تحریک و جذب مخاطبانش می.شوند، هنر رباتیکِ فینگولد بینندگان را درگیر انواع مختلفی از فعالیت می‌کند، فیزیکی، فکری، عاطفی، و تخیلی. هدف آثار او تحریک احساسات و نه همیشه رفتارهای کاملاً آگاهانه است. این هنر که بین مشارکت مستقیم و بازتاب دور کشیده شده است به موضوعاتی مانند روابط بین گونه‌ای تغییر ناپذیر موجودات، معماهای آگاهی، و هویت‌های واهی می پردازد و از این طریق بینندگان را با چالش‌های اصلی دنیای امروز مواجه می‌کند.
اگر جنبش‌های مورد بحث در بالا به زندگی مصنوعی و هوش برنامه ریزی شده علاقه مند هستند، هنر بیوتکنولوژیک معروف به (bioart) با زندگی رشد یافته در آزمایشگاه و هوش القایی مشغول است، در حالی که اولی در فضایی که فقط توسط ماشین آلات فیزیکی (سخت افزار) کدهای الگوریتمی (نرم افزار) تعیین می‌شود توسعه می یابد، دومی نیز بر اشکال حیات بیولوژیکی (Wetware) تکیه می‌کند. در چنین سرمایه گذاری هایی مهندسی و فناوری اطلاعات در زیست شناسی مصنوعی پشتیبانی می‌کنند و ژنتیک و کشت بافت به استراتژی‌های هنری تبدیل شده‌اند. اگر بخواهم یکی از پیشگامان این نوع هنر را نام ببرم به ادوارد اشتایچن باید اشاره کرد که قطعه‌ای متشکل از دلفی نیوم‌های ترکیبی را که رشد و اصلاح کرده بود، در موزه‌ی هنر مدرن نیویورک در سال ۱۹۳۶ به نمایش گذاشت، پس از آن بود که هنرمندانی مانند دنیس اشباگ - کوین کلارک - رونالد جونز - و لری میلر شروع به ادغام مواد و تکنیک‌های هنرهای سنتی با ماده‌ی زنده و فناوری‌های ژنتیکی کردند تا مصنوعات ترکیبی را در کنار هم قرار دهند. در سال ۱۹۸۵ جو دیویس Microvenus خود را نشان داد که آغازگر هنر زندگی آثار هنری تراریخته ساخته شده با ابزار و تکنیک های زیست شناسی مولکولی بود، به زودی هنرمندان دیگری به دیویس پیوستند، ادواردو کاچ - مارتا د منزس - پل وانوس - و امثال آنها در توسعه‌ی بیشتر دو نوع هنر ژنتیکی به طور فزایندهای تمایل به ادغام در یک گرایش داشتند که در آن تکنیک‌های بیولوژیکی با تکنیک‌های فناوری اطلاعات #ژنتیک و هنری همراه شدند، این گرایش به عنوان مثال، در حوزه‌ی هنرمند بینا رشته‌ای بئاتریس دا کوستا، و هنرمند پیشرو #آنا_دومیتریو است.

■ ادامه دارد

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد در برابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینسکی

■ بخش دوم

به این ترتیب مصنوعات که قبلاً دارای یک سازمان درونی باثبات بودند به رویدادها و فرآیندهاجهش یافتند. به این ترتیب آنهاهنر جنبشی را برای پیوستن به دسته‌ی هنرهای مبتنی بر زمان دنبال کردند. بیشتر از آن آثار هنری به شیوه‌های غیرقابل پیش بینی رفتار می‌کردند، زیرا در زمان واقعی به حوادث و اتفاقات غیر قابل پیش بینی اطراف خود واکنش نشان می‌دادند، از این رو آنها ایده‌ی بازنمایی خاص هنرهای تجسمی را زیرسوال بردند ودر نهایت آن را کنار گذاشتند ومفهوم خودارضایی را پذیرفتند. «خودمختاری آثار هنری سایبرنتیک البته فنی است و ذهنی نیست». هنرسایبرنتیک با کنارگذاشتن بازنمایی به خاطر ارائه‌ی خود، دیدگاه رباتیک را به جای دیدگاه انسان محور قرار داده است. از آنجایی که ربات را به الگوی یک اثر هنری تبدیل کرد. هنر سایبرنتیک این ایده را پذیرفت و به جای ارائه‌ی آن، وظیفه‌ی ساختن زندگی را بر عهده گرفت. طبیعتاً، آنچه در اینجا با آن مواجه می‌شویم چشم اندازی از زندگی پسا زیست شناختی است که مستلزم بازنگری در دیدگاه انسان گرایانه و علاوه بر آن شامل هنر سایبرنتیک در فرآیند ساختن نظم‌های فرا انسانی است. همچنین به معنای عبور از مرزهای هنر به سمت محیط فنی و علمی و کنار گذاشتن منافع شخصی آوانگارد سنتی هنر به خاطر کاوش در چارچوب‌ها و نشانه‌های فرا رشته ای است. بنابراین هر دو ویژگی متمایز پارادایم آوانگارد که در بالا برانگیخته شد. «انسان محوری و خود توتلیسیتی» اساساً در هنر سایبرنتیک زیر سوال رفت واین تازه آغاز انقلاب جدیدی بود که هنر رافراگرفته وبه هیچ وجه محدودبه هنرنبود. گسترش مستقیم یاشاید دگرگونی هنرسایبرنتیک را باید درهنر رباتیک یافت. تداوم اگرنگوییم نفوذ متقابل، هنرسایبرنتیک و رباتیک به شدت توسط تاریخچه‌های مربوطه آنها تأیید شده است که در آن چندین قطعه به طور مکرر به هریک از آنها نسبت داده می‌شود. از کارهای پیشگامی مانند CYSP توسط "نیکلاس شوفر" و Senster اثر "ادوارد ابهناتوویچ" نشان می‌دهد که مرزهای بین دوحوزه‌ی سیال و قابل نفوذ است و برخی از آثار به راحتی در هر دو ردیف هنری قرار می‌گیرند. این دوجنبش به جای اینکه توسط اصطکاک های متقابل پاره شوند. درتضاد باهنر دانشگاهی و موزه‌ای از جمله جریان‌های موازی متعدد نئوآوانگارد، متحد می شوند. [نکته‌ی مهم این است که هنر سایبرنتیک و رباتیک هویت خود را بر اساس مخالفت با هنر سنتی ساخته است]. ابهناتوویچ تنها زمانی شروع به کسب رضایت از عملکرد هنری خود کرد که راهی برای ترکیب آن با کار مهندسی پیدا کرد.و اثر هنری تاج گذاری او Senster برای مدت کوتاهی در یک موزه فنی به نمایش گذاشته شد تا به زودی از هم جدا ونابود شود. سنستر زمانی به بخشی از تاریخ هنر تبدیل شد که اثر هنری دیگر وجود نداشت. درهمان زمان هنر رسانه‌ای جدید با جدایی اجباری از جریان‌های هنری که به طور سنتی به عنوان آوانگارد تعریف می‌شوند. شروع به توسعه کرد. و این انشعاب تا به امروز ادامه داشته است. هنر رسانه‌های جدید پیوسته در مداری جداگانه توسعه می‌یابد و به گردش در می‌آید، توسط مؤسسات مختلف تأمین مالی می‌شود، وتوسط دنیای هنر به مناطق پیرامونی خود تنزل داده‌ می‌شود.

■ ادامه دارد

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 گزیده اجرا

«پژوهشی ژرف و سترگ و نو، در سنگواره‌های دوره بیست‌و‌پنجم زمین‌شناسی یا چهاردهم، بیستم، و غیره، فرقی نمی‌کند»

نویسنده: عباس نعلبندیان
کارگردان: آربی آوانسیان
کارگردان تلویزیون: پرویز کیمیاوی

تولید سال ۱۳۴۷ خورشیدی

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 اجرا

اورفئوس و اوریدیس
#کریستف_دبلیو_گلوک

رقص و اپرا: #پینا_بائوش

□ بخش یک

Orpheus & eurydice
By Christoph W.Gluck
dance-opera by pin a Bausch


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 فیلم خوب

در این ویدئو، زنده یاد #کیارستمی در مورد فیلم خوب توضیح می دهد. به طرز عجیبی این تعریف برای تئاتر خوب هم قابل تعمیم‌ است.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 یونسکو


روز جهانی تئأتر

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کتاب

هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر

موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش

■ جلد سوم

اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: على‌اكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کتاب

هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر

موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش

■ جلد اول

اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: على‌اكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 فیلم تئاتر

جانا و بالا دور

#بهرام_بیضایی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان ایرانی، در منظره‌ای باشکوه از زندگانی و ترکیبی جادویی از شعر، عروسک‌ها‌، موسیقی و اسطوره را به صحنه نمایش می‌آورد.
بیضایی در تئاتر «جانا و بالادور»، درامی را روایت می‌کند از جهانی تحت سلطه دیوهای تاریک، و نبردهای قهرمانانه چهار خواهر و برادر اسطوره‌ای -نمایندگان چهار عنصر هوا، آب، زمین و آتش- و تلاش‌هایشان برای رهایی و بازآفرینی جادوی جهان.

مژده شمسایی و #محسن_نامجو این داستان را، همراه با موسیقی اجرا می‌کنند. فیگور‌های سایه، در این تئاتر پیشگامانه که بر اساس بازآفرینی و احیای تاریخی سنت و تکنیک سایه‌بازی شکل گرفته، روایت را پیش می‌برد.

این نمایش سال ۲۰۱۲ در دانشگاه استنفورد به روی صحنه رفت و دانشگاه #استفورد به مناسبت عید نوروز امسال، فیلم‌تئاتر این نمایش را به صورت عمومی در کانال یوتیوب‌‌‌ ایران‌شناسی استفورد، با زیرنویس فارسی و انگلیسی، منتشر کرده است.

Jana and Baladoor: A Play in Shadows by Bahram Beyzaie (2012)

▫️Link: https://youtu.be/gOtwbuaYitE?si=zSQPLQ49U-I0aDNA

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 گزیده

زندگی مطمئنا هیچ معنایی ندارد. اگر داشت انسان دیگر آزاد نبود؛ او برده‌ی این معنا می‌شد و زندگی‌اش را بر اساس معیارهای کاملا جدید و معیارهای بردگی بنا می‌کرد. همانند حیوانات که معنای زندگی برایشان  در خود زندگی و بقای گونه‌شان است. حیوان وظیفه‌ی بردگی‌اش را انجام می‌دهد، زیرا به صورت غریزی معنای زندگی را حس می‌کند. بنابراین قلمرویش محدود است. برعکس، جاه‌طلبی انسان گرایش به سوی امر مطلق دارد.

دفترچه خاطرات تارکوفسکی،
صفحه ۳۷؛ پنجم سپتامبر ۱۹۷۰


👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 یادداشت

مگر من مسیحم؟!

یادداشتی درباره انتشار فراخوان کارگاه بازیگری کودک و نوجوان [ آقای] #حسین_پارسایی


هیچ کس را نمی‌توان از اشتغال به هنر منع کرد. این هم قانونی و هم انسانی‌ست. به همین دلیل هم بی‌هنرانی چون من و پارسایی سالیان درازی‌ست که دست از سر هنر این مملکت برنداشته‌ایم. اما تدریس هنر چطور؟ و از آن بالاتر، تدریس به کودکان و نوجوانان! آیا می‌توان به صرف اینکه کسی دوست دارد تدریس کند؛ اجازه این کار را به او داد؟ یا به صرف اینکه احساس کند پول خوبی در این کار هست؟ یا علاقه خاصی به کودکان و نوجوان دارد؟

هیچ کجای دنیا چنین حق و اجازه‌ای را به هیچ کس نمی‌دهند. مگر اینکه آن فرد نخست آموزش ببیند و پس از طی مراحل مشخص و کسب اعتبارات و مجوزهای لازم، آنگاه اقدام به این کار بکند. برای آموزش کودکان و نوجوانان نیز نیاز به اخذ مجوزهای مضاعف است. در این زمینه هم فرقی میان من و پارسایی نیست. هیچ کداممان صلاحیت تدریس را از جایی کسب نکرده‌ایم و هیچ کداممان هم صلاحیت و مجوز کار کردن با کودکان و نوجوانان را از جایی اخذ نکرده ایم.

نقد عملکرد خودم را به شما و پارسایی وامی‌گذارم.


اما این سبب نمی‌شود من درباره حسین پارسایی سکوت کنم. کما اینکه وقتی خبر اجرای الیورتویست پارسایی منتشر شد؛ من زنگ خطر ورود او را به منطقه‌ای که با آن هیچ نسبتی نداشت به صدا درآوردم و یادداشت «بیچاره الیور، بیچاره تئاتر، بیچاره کودکان ایران» (آبان ۱۳۹۶) را منتشر کردم. اینکه با رانت و امتیازات سیاسی امکان ورود به عرصه تئاتر کودک و نوجوان را پیدا کنی و پروژه بیگ پرادکشن اجرا کنی؛ عجیب نیست. اما همانطور که در یادداشت بعدی‌ام «ما حق داریم از بینوایان پارسایی گلایه مند باشیم؟» (مهر ۱۳۹۷) عنوان کردم؛ پارسایی آنقدر از خودش و مسیری که برایش هموار شده مطمئن بود که ککش هم نمی‌گزید که دیگران درباره‌اش چه می‌گویند و چه می‌اندیشند. این را به وضوح در ویژه برنامه تلویزیونی که دکتر #رفیق_نصرتی به عنوان منتقد در آن حضور داشت؛ به رخ همگان کشید. تنها چیزی که پارسایی کم مانده بود به منتقد برنامه نشان دهد این بود که گوشه کتش را کنار بزند و کلت کمری‌اش را به رخ او بکشد تا ساکتش کند.

امروز که فراخوان کلاس بازیگری ویژه کودکان و نوجوان پارسایی منتشر شده؛ استارت پروژه‌ای مهم رقم خورده‌است. منتظر باشید تا پارسایی تئاتر کودک و نوجوان ایران را دگرگون کند. تعجب نکنید اگر او به زودی دبیر جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان یا رئیس دپارتمان اولین دانشکده تئاتر کودک و نوجوان ایران یا مناصبی شبیه به اینها شد.

من مسیح نیستم که ایران را از شر پارسایی‌ها نجات دهم. من تاریخ را ثبت می‌کنم. همین!

#سامی_صالحی_ثابت
۲۱ اسفند ۱۴۰۳

👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 به بهانه درگذشت

برای آثول فوگارد، که همیشه زنده خواهد ماند!
#مهلا_صالحی

امروز برای شما می‌نویسم، برای کسی که بیست سال از زندگی‌ام را با واژه‌هایش نفس کشیدم، با شخصیت‌هایش زندگی کردم، و در دنیای نمایش‌نامه‌هایش به جست‌وجوی حقیقت پرداختم. امروز که خبر رفتن شما را شنیدم، واژه‌هایی که همیشه از شما الهام می‌گرفتند، از من گریختند. چیزی در درونم فرو ریخت، گویی دنیایی که ساخته بودید، به ناگهان خاموش شد.
اما نه، شما خاموش نمی‌شوید. شما در صدای ورونیکای “آواز دهکده” باقی می‌مانید، در نگاه پرسش‌گر “لوکوموتیوران”، در نفس‌های تماشاگرانی که با روایت‌های شما به فکر فرو می‌روند، می‌گریند و می‌خندند. در واژه به واژه‌ی نمایش‌نامه‌های‌تان، در صفحه‌به‌صفحه‌ی پژوهش‌هایی که درباره‌‌ی شما نوشته شده، در یاد صحنه‌هایی که کارگردانی کرده‌اید، هم‌چنان زندگی می‌کنید.

#آثول_فوگارد گرامی، شما برای من تنها یک نمایش‌نامه‌نویس نبودید، آموزگار بودید، هم‌سفر بودید. واژه‌های شما ستارگان آسمان شب‌ زندگی من بودند، یادآور این که تئاتر می‌تواند فراتر از سرگرمی باشد—می‌تواند آینه‌ای باشد در برابر حقیقت، سلاحی علیه فراموشی.

امروز که اشک می‌ریزم، به خودم می‌گویم که این اندوه نشانه‌ی آن است که چقدر بزرگ بودید، که چقدر اثر گذاشتید. و این یعنی شما هرگز نمی‌میرید. تا وقتی که صحنه برپاست، تا زمانی که کسی نمایش‌نامه‌ای از شما در دست دارد، تا زمانی که داستان‌های‌تان در گوشه‌ای از این دنیا روایت می‌شوند، اطمینان دارم که هستید.

این یادداشت خداحافظی نیست. صحنه هم‌چنان روشن است.


👁 @TheatreAcademyIII

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 مقاله

سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری

■ بخش یازدهم/ پایان

«درکِ درک - مقالاتی در مورد سایبرنتیک و شناخت»
هاینز فون فورستر


در این مقالات هاینز فون فورستر برخی از اصول بنیادی سایبرنتیک را مورد بحث قرار می دهد که بر نحوه‌ی شناخت ما از جهان و نحوه‌ی پردازش اطلاعاتی که از آن دانش بدست می آوریم، حاکم است. شامل مقالات راهگشا در مورد [اصول محاسبات در شبکه های عصبی / تعریف سیستم های خودسازمانده / ماهیت شناخت / و همچنین بسط های اخیر در مورد موضوعاتی به عنوان مثال اینکه "ارتباطات چقدر بازگشتی هستند" / است]، فورستر با همکاری نوربرت وینر، وارن مک‌کالو، و دیگران در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ یکی از بنیان‌گذاران علم سایبرنتیک بود که تأثیرات عمیقی، هم بر نظریه‌ی سیستم‌های مدرن - و هم بر فلسفه‌ی شناخت داشته است. او در آزمایشگاه کامپیوتر بیولوژیکی در دانشگاه ایلینویز اولین کامپیوترهای موازی را تولید کرد و به بسیاری از پیشرفت‌های دیگر در نظریه‌ی محاسبات و شناخت کمک کرد.

باسپاس از:
دکتر حمید عسگری

■ پایان

👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد دربرابر آوانگارد
#ریچارد_کلوشچینکسی

■ بخش هفتم / پایان

هر دو گرایش در پروژه‌های بن آری و یکی از رادیکال ترین اشکال هنر ترکیبی معاصر را تولید می‌کنند. در مجموعه‌ی پیشرفت‌های هنری مورد بحث در این مقاله هنر استلارک یک پدیده‌ی به ویژه قابل توجه است. زیرا تقریباً همه‌ی انواع شیوه‌های هنری که در بالا به آنها اشاره شد در آثار او همگرا هستند. استلارک در میان آثار برجسته‌ی خود، واکینگ هد را به نمایش گذاشته است. بیوتکنولوژی ۲۰۰۶ Ear on Arm یعنی یک گوش اضافی کاشته شده در ساعد هنرمند. سر پروتز (۲۰۰۳) به عنوان شکلی از هوش مصنوعی و مجموعه‌ای از اجراهای مربوط به اوایل دهه ۱۹۸۰ که در آن او بدن خود را با فن آوری‌های مختلف اسکلت بیرونی، بازوی مصنوعی، فناوری‌های مانیتورینگ، و غیره ادغام می‌کند و مفهوم مستقیم تجربه شده‌ی هنرمند سایبورگ و هنر سایبورگ را به نمایش می‌گذارد، استلارک معتقد است که سایبورگ امروزی شبکه‌ای است که بدن و ذهن انسان را با پیوندهای تکنولوژیکی به هم متصل می‌کند. این جفت‌ها بر چیستی بدن و نحوه‌ی عملکرد آن تأثیر می‌گذارند، بدنی که استلارک در هر صورت آن را منسوخ و ناسازگار با خواسته‌های محیط ساخت بشر می داند. او در اجراهای خود کنترل بدن خود را به نیروهای داخلی می‌سپارد و در عین حال پروتزهایی را که استفاده کند کاملاً کنترل می‌کند، به این ترتیب او همه‌ی تمایزات و تعاریف را مسئله سازی می‌کند، پیکره‌ی هویت را از بین می‌برد و مرزهای بین جنبه‌های زیست شناختی و تکنولوژیکی آن را محو می.کند. در واقع بدن در حال تکامل دیگر رابط و ابزاری برای ارتباط بین موجودات یا محیط‌های دوردست نیست و به شکلی ترکیبی تبدیل می‌شود دیگر خارج از بدن نیست. فناوری به عنوان امتداد بدن و در نتیجه ویژگی آن جنبه ای از هویت مایع و گریزان آن آشکار می‌شود، اگرچه این نتیجه از طریق روش‌های دیگر به دست می آید، اما مشابه آن چیزی است که دست اندرکاران هنر زیستی، هنر مولد، و هنر زیست رباتیک که توسط شیوه‌های هنری سایبرنتیک پرورش یافته اند در دنبال کردن دورگه سازی و ساختارشکنی مرزها انجام می‌دهند. استلارک با دادن فرمی پسا ارگانیک به بدن خود از آن به عنوان ابزاری برای #هنر_پسابیولوژیکی استفاده می‌کند که در رندرش گفتگوی جالبی با مفهوم تکینگی ری کورزویل دارد.
تمام جریان‌های هنر رسانه‌های جدید معاصر در تعاملات پیچیده‌ی متعدد با علم توسعه می یابند، زبان‌های هنر را با کیفیتی جدید آغشته می‌کنند و شخصیت جدیدی به آثار هنری خود می‌بخشند این زبان‌ها به #زیبایی‌شناسی مملو از تنش‌ها و آپوریاها همگرا می‌شوند، زیبایی شناسی فرارشته‌ای که در آن مهاجرت وضعیت ثابتی است که در معرض دگرگونی‌های مداوم است دائمی در تغییر پذیری و تخطی آثار هنری به نوبه خود به عنوان ماشین‌های فلسفی منحصر به فرد بازگردانده می‌شوند، دستگاه‌هایی که برای آغاز و حفظ گفتمان‌های شناختی در عین حال انتقادی و اخلاقی و همچنین درگیر شدن در تأمل در شرایط جهان پسا بیولوژیکی خدمت می‌کنند تضادهای حک شده در چنین آثار هنری تقابل بین زنده و عینی، طبیعی و فرهنگی، واقعی و مجازی، هنوز در فرهنگ به عنوان غیرقابل حل رمزگذاری شده است. هنر در گفتگو با علم می‌کوشد مانند علم هرچند به شیوه‌های مختلف و به دلایل مختلف این حل ناپذیری را از بین ببرد و حالت‌های جدایی ناپذیر را گرد هم آورد تا پیامدهای گوناگون چنین رویدادهایی را در معرض آزمونی تحلیلی قرار دهد، در میان رویدادهای تحت پوشش چنین تحلیلی توجه ویژه‌ای به دگرگونی‌های گونه ای انسان، وضعیت آن، و تغییرات تکاملی در حال آشکار شدن برای مدت قابل توجهی در زمینه‌ای جدید در حوزه‌ی بیو فناوری اطلاعات است، به دلیل این زمینه جدید افق این دگرگونی‌ها هر چه بیشتر به شکل دنیای پسا انسانی به خود می گیرد. {هنر رسانه های جدید و به ویژه رادیکال ترین جنبش هنری فعلی آن «علم آوانگارد واقعی معاصر» است}. با این حال دنیای هنر آن را به عنوان مخالفت با تحولاتی که علیرغم ویژگی تاریخی خود، هنوز وضعیت اسمی آوانگارد را حفظ کرده اند در نظر گرفته است. این وضعیتی متناقض ایجاد کرده است که در آن #آوانگارد کنونی در تضاد با آوانگاردهای تاریخی مانور داده شده است. با این وجود اگر فرض کنیم که آوانگارد به جای تعیین مجموعه ای از قراردادها، اصول، و حتی کمتر الگوهای سبکی، به معنای هنر متفاوت است، موقعیتی که همیشه به طور رادیکالی در برابر هنر جریان اصلی همزمان قرار می گیرد، به راحتی متوجه خواهیم شد که هنر و علم معکوس نیست بلکه ادامه‌ی تغییرات تاریخی در #آوانگاردهای_فرهنگی و گسترش آنها است.


■ پایان

باسپاس از:
دکتر حمید عسگری
برای انتخاب، ترجمه و  تلخیص


👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی

■ بخش پنجم


استراتژی های زیبایی شناختی و انتقادی، وارد ساخت آثار "بیو آرت" می‌شوند، که تمایل دارند به مسائلی که در نتیجه‌ی پیشرفت بیوتکنولوژیکی پدیدار می‌شوند، بپردازند، [بیوآرت یک تمرین هنری است که درآن هنرمندان بازیست شناسی، بافت های زنده، باکتری‌ها، موجودات زنده، و فرآیندهای زندگی کار می کنند. و آثارهنری درآزمایشگاه ها، گالری ها، یا استودیوهای هنرمندان تولید می‌شوند. دامنه‌ی هنر زیستی محدوده‌ای است که توسط برخی هنرمندان به شدت محدود به «اشکال زنده» است]، درعین حال آثار هنری استراتژی‌های مشخصه‌ی فرهنگ مشارکتی و فرهنگ سازندگان را در علم تخصصی ادغام می‌کنند و از این طریق به توسعه‌ی پارادایم فرا رشته‌ای کمک می‌کنند، علاوه بر مفاهیم زیبایی شناختی انقلابی، شیوه‌ها و پروژه‌های هنرمندان زیستی کاوش در نفوذ متقابل زندگی مادی و مجازی دیجیتال برنامه ریزی زندگی و پیامدهای این فرآیند را تشویق می‌کنند. علاوه بر هنر ژنتیکی یا تراریخته، نوع دیگری از هنرهای زیستی هنر کشت بافت است که به طور برجسته توسط Catts Oron و Ionat Zurr بنیانگذاران پروژه‌ی فرهنگ و هنر بافت نمایندگی می‌شود، کار آنها قبل از هر چیز بر جنبه‌های مادی زندگی سلول‌ها و تکثیر آنها زیرلایه و روش‌هایی که زندگی را شرط می‌کند متمرکز است. هنرمندان مجسمه‌های نیمه زنده را خلق می‌کنند، اشیائی که فقط به لطف دستگاه های پشتیبانی از زندگی در آزمایشگاه‌هایی که در گالری ها چیده شده‌اند وجود دارند، آثار آنها که به این شکل طراحی شده اند در خدمت کاوش در زندگی، درک و تعاریف آن محدودیت‌ها، و اشکال هویت تجاوز استثمار، و سیاست زندگی هستند. همانند کاری که هنر سایبرنتیک و رباتیک پیشتر و در زمینه‌ای متفاوت انجام داد. هنر اورون کتس و یونات زور از ایده‌ی سنتی بازنمایی مرکزی در فرهنگ بصری غرب می‌شکند و آن را با مفهومی خاص از حضور جایگزین می‌کند. هنرمندان در آثار خود نه آنقدر به دنبال ارائه‌ی زندگی هستند که به دنبال خلق آن هستند. رسانه های مورد استفاده توسط Catts و Zurr به عنوان هنر مرطوب یا هنر بیولوژیکی شناخته می‌شوند، اقداماتی که در این رسانه ها و از طریق آنها توسعه می یابد منجر به شکل گیری موجودات زنده یا نیمه زنده می‌شود. در این تعقیب‌ها، زندگی - هم موضوع خلقت و هم تأمل است. اما در عین حال، از آنجایی که این حیات در محیط‌های آزمایشگاهی ساخته می‌شود، تأمل و بحث نیز بر روابط طبیعت و فرهنگ و نیز بر مسائل فلسفی مربوط به خلق حیات و موجودات زنده متمرکز می‌شود. در چارچوب چنین سرمایه گذاری های هنری/زیستی، استودیوی هنرمند ناگزیر به یک آزمایشگاه تحقیقاتی ابزارهای هنری به لوازم علمی و مصنوعات به فرهنگ بافت تبدیل می‌شود. به این ترتیب در آثار کتس و زور حوزه هنری سنتی به طور اجتناب ناپذیری مملو از دوراهی های اخلاقی می‌شود. تعاملات #هنر_بیولوژیکی شامل کشت بافت و مهندسی با کامپیوتر و هنر رباتیک، هنر #زیست_رباتیک را به وجود می آورد.
آوانگارد به میدانی برای تحلیل های چندوجهی نظریه پردازان و مورخان هنر تبدیل شده است که نام هنرمندان، نظریه پردازان، شاعران، و نویسندگان بزرگ را از گمنامی نجات می‌دهد، این نگرش تسلیم ناپذیر آنهاست که چشم جهان را به روی پدیده های جدید باز کرده است. همه‌ی ما ذینفعان آوانگارد هستیم که شیوه‌ی تفکر در مورد فرم عملکرد و نقش هنر را برای همیشه تغییر داده است. این تأیید تفکر مستقل ایده‌های پیشرو و شکستن الگوهای فکری ثابت بود، از دستاوردهای فناوری و علم، الهام گرفت و هدف آن تغییر آگاهی اجتماعی بود. در گذشته هنرمندان محرک‌های مثبتی ارائه می‌کردند، اما خوانندگان یا بینندگان خود را نیز تحریک می کردند. [هر دوره از تاریخ هنر می‌تواند آوانگارد خود را داشته باشد]، ممکن است همیشه خالقانی #کاریزماتیک ظاهر شوند، پدیده های اجتماعی جدیدی که به تغییرات فرهنگی جایگاه بالایی می‌بخشند انرژی جدیدی آزاد می‌کنند.
هنر #بیورباتیک در آثار گای بنآری به طور اجباری نمونه‌ای است که می‌توان از شیوه‌های او به عنوان هنر ترکیبی یاد کرد. زیرا قطعات او ترکیبی از شبکه‌های عصبی زنده و فناوری‌های رباتیک هستند. به عنوان مثال (۲۰۰۲) MEART - The Semi-Living Artist از دو بخش اساسی و به هم پیوسته ساخته شده است: (یک فرهنگ عصبی و یک ربات) هنگامی که یک #سیگنال از دوربین یعنی "چشم‌ها" از طریق اینترنت یعنی "سیستم عصبی" به فرهنگ عصبی یعنی "مغز" می رسد، سیگنال پردازش شده، و به ربات یعنی "بازوها" منتقل می‌شود، که شروع به کشیدن می‌کند، اثر دیگری از بن آری ۲۰۱۶ Cell - ترکیبی از یک نوازنده‌ی مصنوعی است که #موسیقی بداهه‌ای را در پاسخ به صداها (موسیقی) از بیرون می‌سازد...

■ ادامه دارد

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی

■ بخش سوم

جدایی نهادی هنر رسانه‌های جدید که به سمت فناوری وعلم می‌کشد ازهنری که به عنوان آوانگارد برچسب زده شده است بسیارمهم است. هنر #سایبرنتیک و تداوم رسانه‌های جدید آن مدتی است که در کنار هنر #نئوآوانگارد وارث آوانگاردهای تاریخیِ توسعه یافته است. با این حال ازهمان ابتدا این دو زمینه، هرچند موازی، از هم جدا شده‌اند. هردو گونه‌ی آوانگارد کلاسیک به آرامی تسلیم موزه سازی شده‌اند که باتوجه به شخصیت انقلابی قبلی‌شان بسیار خارق العاده به نظر می‌رسد. هنر پاپ مینیمالیسم و مفهوم گرایی همراه با سازه‌گرایی، آینده گرایی، و سوررئالیسم همگی راه خود را درمجموعه‌های موزه‌ها پرپیچ و خم کردند. این روند البته طولانی بود ویک شبه اتفاق نیفتاد. اماثابت شده است که متوقف نشدنی است. موزه‌ها پذیرای جریان‌های آوانگارد شدند وتنها عبارات خاص ومنتخب هنر آوانگارد را کنار گذاشتند. هنر آوانگارد به طور اجتناب ناپذیری در حال تبدیل شدن به هنر موزه بود. که منجر به یک وضعیت عجیب و غریب شد، یعنی جنبش‌های آوانگارد تاریخی درعین حفظ جایگاه وتوصیفات خودبه تدریج از آوانگارد بودن به معنای کارکردی کلمه درقالب مدل‌های عملی هنرسازی بازماندند. موقعیت اصلی آنهاتوسط هنر رسانه‌ای جدید گرفته شدکه به شیوه‌های خاص جنبش‌های آوانگارد پیشین آشکار شدوعمل کرد.
با این حال هنرهای رسانه‌ای جدید وبه‌ویژه آنهایی از رشته‌هایشان که به طور قاطعانه وسازش ناپذیر نه تنها با فن آوری بلکه باعلم نیز درگیر بودند، معمولاً نتوانستند به عنوان اشکال جدیدی از آوانگارد هنری شناخته شوند، اگرچه با توجه به کارکردهایشان بدون شک مظهر آوانگارد بودند.
هنرهای رسانه‌های جدید دارای تمام ویژگی هایی هستند که قبلاً به دیدگاه آوانگارد نسبت داده شده بود. با این وجود دنیای هنر به جای اینکه آنها را به عنوان گونه‌های جدید فعلی و کاملاً آینده محور آوانگارد هنری بشناسد. از هر فرصتی برای اعلام پایان آوانگارد استفاده کرد. آن طور که بعداً مشخص شد، حتی در اصطلاح آکادمیک نابهنگام و فرمانروایی هنر پست مدرن را که به عنوان ضدآوانگارد تلقی می‌شد، اعلام کرد. بنابراین آوانگارد واقعی آن روز، یعنی هنر رسانه‌های جدید، خود را مجبور به درگیری با آوانگاردهای تاریخی یافت، و از حوزه‌ی تعریف شده‌ی نهادی آوانگارد کنار گذاشته شد. زیرا شاید به طور متناقض آوانگارد به عنوان یک پارادایم تبدیل شد که توسط نهاد هنری تعیین و مشروعیت یافت. با گذشت زمان هنرهای رسانه‌ای جدید پیشرفت کرده متحول شده و شخصیت آوانگارد خود را تثبیت کرده‌اند. هنر سایبرنتیک در واقع باید به دلیل تلاش پیشگامانه‌اش نه تنها در تولید هنر رباتیک بلکه در پرورش پیشرفت‌های دیگر در این زمینه مانند «هنر الگوریتمی، هنر مولد، هنر اکوسیستم مصنوعی، هنر زندگی مصنوعی، هنر هوش مصنوعی، هنر زیستی، هنر عصبی، و هنر زیست رباتیک» مورد قدردانی قرار گیرد.
هنر سایبرنتیک پیشرفتی را در نظم هنر معاصر ایجاد کرد و توسعه رادیکال ترین رشته های آن را آغاز کرد، و یا تقویت کرد، که اساساً در دگرگونی هایی که دنیای امروز ما دستخوش آن است دخیل هستند. گروه متنوعی از هنرمندان رباتیک که راه شوفر و ایهناتوویچ را دنبال می‌کنند، بیل وورن و کارهایش جایگاه بسیار ویژه ای دارد، زیرا علاوه بر تعامل فیزیکی با مخاطب، ربات‌های وورن روابط عاطفی و شناختی معناداری را نیز آغاز می‌کنند. وضعیت ترکیبی آنها که ترکیبی از ویژگی‌های موجودات زنده (رفتارها) و وسایل فنی (ظاهر) است، واکنش‌های گیج کننده و ساختاری دوسوگرا را در بینندگان ایجاد می‌کند که در آن عواطف با علایق شناختی درهم می‌آمیزند و همدلی با ترس اولیه ادغام می‌شود و با تکنو هراسی تلاقی می‌کند. ایده های حیات مصنوعی در هسته‌ی اکتشافات وورن نهفته است، با این حال این زندگی مصنوعی نیست که حوزه‌ی اصلی تحقیقات هنری اوست. در واقع او به مراتب بیشتر درگیر نگرش انسان نسبت به ماشین‌های هوشمند ربات‌ها و به ویژه اشکال زندگی مصنوعی است. این علایق پرسش‌های متعددی را ایجاد می‌کنند:
چه چیزی زندگی را تعریف می کند؟
انسان بودن به چه معناست؟
آیا یک ماشین می‌تواند عمر داشته باشد؟
زندگی مصنوعی چیست؟
و غیره ...

■ ادامه دارد

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 آموزشی

آوانگارد در برابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینسکی

■ بخش اول

ظهور گرایش‌های #آوانگارد که نشانه‌ی آغازقرن بیستم بود، نظم‌های هنری سنتی راعمیقاً دگرگون کرد. رادیکال ترین تغییرات ایجاد شده توسط جنبش‌های آوانگارد کل سیستم #زیبایی‌شناسی را که بر پیکربندی مشخص «هنرمند/کار/بیننده» مبتنی بودوبا فرآیندهای خلاقانه و پذیرا به همان میزان دقیق توصیف شده یکپارچه شده بودبه چالش کشید. انقلاب‌های آوانگارد این نظام را به‌عنوان یک کل برهم زدن و ازبین بردن روابط درونی آن ونیز اجزای منفرد آن (مشکل سازی وتضعیف همه‌ی عناصرآن) را زیرسوال بردند. در شیوه‌های آوانگارد اثر به عنوان محصول اصیلِ تلاشِ خود هنرمند با یک شیء آماده به انتخاب او مانند آماده‌های مارسل دوشان "آفرینش طبیعت" مانندسوررئالیست‌ها جایگزین شد. درفرآیند هنرسازی، تصادف وشانس جایگزین مهارت‌های فنی وتصمیم گیری خلاقانه شد، که ارتباط هویت هنری ونقش تخنه راتضعیف کرد. درهمان زمان، بینندگان بیشتروبیشتر متوجه شدند که نقش تعیین کننده‌ای درظهور یاشکل خاص آثار هنری که تجربه کرده‌اند داشته‌اند. با این حال هم در دوره‌ی آوانگاردهای تاریخی که با شدت خاصی در دوره‌ی بین جنگ رونق داشت وهم در دوران نئوآوانگارد که در اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ جوانه زد و درنقطه‌ای پژمرده شد، ماهنوز درتلاش برای توافق ناموفق هستیم. ازسوی دیگر این تغییرات نه پارادایم اومانیستی را فراتر می‌برد ونه آن را تضعیف می‌کند. هنر باهرشکلی که به خود گرفت پیوسته به عنوان یک خلقت انسانی تلقی می‌شد وخلاقیت به عنوان یک ویژگی متمایز از نوع انسان شناخته می‌شد. کشش درونی که مفهوم هنرونظام آن را مختل کرد در این پارادایم به وجود آمد وشناسایی شد. این تنش تمایل داشت خود را درتضاد بین مجموعه‌ی مفاهیم و پدیده‌های شکل دهنده‌ی عرصه‌ی هنرجدید، ضد سنت‌گرا و بدیع از یک سو، و حوزه‌ی ضدهنر که هم باورهای هنری سنتی و هم تعقیب هنرجدید را واسازی می‌کرد نشان دهد. آوانگارد به عنوان یک تحول هنری و اجتماعی از این کشمکش درونی بیرون آمد و هویت خود را در فراتر رفتن از آن جستجو کرد. البته ژست دوشان که می‌توان آن را بنیانگذار کل پارادایم آوانگارد دانست، پیامدهای عمیق تری داشت. ایده‌ی او از اثرهنری به عنوان یک کار آماده به طور حیاتی چنین فرض می‌کند که اثرهنری وبه همین ترتیب هنر به عنوان چنین ومفهوم آن ازنظر اجتماعی تشکیل شده‌اند. با توجه به این موضوع دوشان را می‌توان به عنوان هموارکننده‌ی راه برای ساخت گرایی رادیکال ودرنتیجه گشودن زمینه‌ای بازکرد که مفهوم او فراتر ازمحدودیت‌های عمل هنری درآن به کار رود. با این حال، این فقط یک شاهکار غیرمستقیم بود. اثرمستقیم کار دوشان تنها هموار کردن راه برای مفهوم نهادی هنر بود. پارادایم دوشان به عنوان یک پارادایم آوانگارد مرزهای خود رابه عنوان ترسیم فضای هنرخودساخته تعیین کرد و در درون این مرزها محصورماند. درنتیجه، تمام انرژی صرف تحلیل خودشد. هنری که خود را به عنوان هنر درتجاوز می‌شناسد ومی‌سازد، عرصه‌ی آوانگارد راتشکیل می‌دهد، و با وجود تمام تفاوت‌ها، این در مورد هر دو جلوه‌ی آوانگارد صادق است: «آوانگارد تاریخی و نئوآوانگارد».
در این مدل پارادایم آوانگارد دارای دو ویژگی متمایز است:
۱- سرمایه گذاری انسان گرا (انسان مرکزی)
۲- خودسازی خودکار
با این حال با شروع هنر رسانه‌های جدید و اولین تنوع زمانی آن، یعنی هنر سایبرنتیک این تغییر می‌کند. در هنر سایبرنتیک پارامترهای غیرانسانی آثار هنری از نظر منابع هنری - عوامل هنری - و سایر ویژگی‌های آنها شروع به غلبه کردند. آوانگارد درونی (هنر جدید در مقابل ضد هنر) به شدت در هنر رسانه‌های جدید توسعه یافت و در نهایت به مجموعه‌ای جامع یا شبکه‌ای از روابط متقابل متضاد که فراتر از حوزه‌ی هنر کشیده شد گسترش یافت. با این وجود در هنر رسانه‌های جدید نیز نظم جدید پیشنهادی هنری در تلاش برای استفاده‌ی هنرمندانه از تنش‌ها و کشمکش‌ها شکل می‌گیرد، تنها تفاوت این است که این تلاش‌ها، شکل‌های دگرگون شده به خود می‌گیرند. [سایبرنتیک فضایی رابرای تعاملات معنادار بین فعالیت‌های هنری وعمل علمی ایجادکرد. تعاملاتی که در چارچوب فناوری که قراربود به محیطی تبدیل شود که توسط تعامل اطلاعات، دیجیتال، مخابرات، وفناوری‌های رباتیک شکل می‌گرفت توسعه می‌یابد. ایده‌های سایبرنتیک محوری برای مدل تمرین هنری شدند که درآن هنرها، علم، ومهندسی سیستمی از روابط متقابل راتشکیل می‌دادند].
توسعه‌ی هنرسایبرنتیک چالش قدرتمند دیگری برای زیبایی شناسی و نظریه‌ی هنر بود، آثار هنری سایبرنتیک به عنوان عوامل خود مختار شناخته شدند و منابع فعالیت آنها در ساختار خودشان قرار داشت. در پاسخ به محرک‌های محیط خود، مصنوعات خلق شده توسط هنرمندان سایبرنتیک، درگیر اقدامات نمایشی «هم در گالری‌ها - و هم در فضاهای عمومی» بودند.

■ ادامه دارد


👁 T.me/TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 اجرا

اورفئوس و اوریدیس
#کریستف_دبلیو_گلوک

رقص و اپرا:  #پینا_بائوش

□ بخش دو

Orpheus & eurydice
By Christoph W.Gluck
dance-opera by pin a Bausch


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 فیلم تئاتر

بُندارِ بیدَخش

نویسنده و کارگردان:
#بهرام_بیضائی

بازیگران:
مهدی هاشمی، پرویز پورحسینی


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 طراحی حرکت

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 تبریک

روز جهانی تئاتر گرامی باد

امروز تئاتر، تداوم و حیات خود را در گونه‌ها و شیوه‌های نوینی جستجو می‌کند که هیچ هنری دیگری  توان پرداختن به آن را ندارد.

👁 @TheatreAcademyVII

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کتاب

هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر

موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش

■ جلد دوم

اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: على‌اكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 تبریک

۲۲ مارچ
روز جهانی #مایم
گرامی باد.

👁@TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 تبریک

آغاز  سال ۱۴۰۴
شروع بهاران  مبارک

امید سال نو سال خوشبختی
سال موفقیت
وسالی عاری از صدای گریه کودکان
و سال صلح و شادی باشد.


خوشحالیم که یازده سال کنار هم بودیم.

#گروه_ادمین
ابرگروه و کانال‌های تخصصی
👁 آکادمی تئاتر

@TheatreAcademy
@TheatreAcademyII
@TheatreAcademyIII
@TheatreAcademyIV
@TheatreAcademyV
@TheatreAcademyVI
@TheatreAcademyVII

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 کارگردانی

#سوزان_سانتاگ در آگوست ۱۹۹۳ در بوسنی زیر بمباران صربها پرده اول در انتظار گودو را با نه بازیگر اجرا کرد و پرده دوم را وا گذاشت. چون در زیر آن گلوله باران دیگر نیازی به #گودو نبود که بخواهد بیاید یا نه.
پرده دوم حضور خود تماشاگران بود. گودو تماشاگران بودند که آمده بودند؛ زیر بمباران در بی هیچ اغراقی اوج جنگ چون وقتی تماشاگران دو بار در روز برای دیدن اجرای سانتاگ با نور دوازده شمع می‌آمدند دیگر گودو چه اعتباری در برابر آنها میداشته است؟ پس پرده ی دوم بازگشت تماشاگران بود به خانه هایشان پرده دوم در خروج از سالن ورود به خیابان تا چرخاندن کلیدها در قفل در خانه ها ساخته م‌یشد.

👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 انیماترونیکس

#انیماترونیکس (ANIMATRONICS)، دانش و فناوری  طراحی  وساخت مدل‌های متحرک انسان و جانداران درشکل طبیعی و یا فانتزی آن ها است.
در واقع انیماترونیک تلفیق دانش‌های مهندسی و هنر است و به نوعی، ترکیبی ازحداقل ۱۱ رشته شامل مهندسی مکانیک، الکترونیک،کامپیوتر،کنترل، شیمی و طراحی پارچه، مجسمه سازی، نقاشی، هوش مصنوعی، سینما، نمایش عروسکی و درام است.
امروزه محصولات انیماترونیک درصنعت سینمای حرفه‌ای (جلوه‌های ویژه فیلم‌های تخیلی) صنعت گردشگری (پارکهای ژوراسیک)، موزه های علوم و حیات وحش، آموزش‌های پزشکی و تبلیغات تجاری به طورگسترده ای مورد استفاده قرارمی گیرند.
البته هنوز رشته دانشگاهی انیماترونیکس هنوز در ایران ایجاد نشده ولی درخارج از کشور در مقطع ارشد و دکترا تدریس می شود.
در ایران تلاش‌هایی برای ایجاد رشته در دانشگاه بین‌المللی #قزوین انجام شده و نخستین پارک روباتیک بومی ایران نیز ساخته شده است.
انیماترونیکس رشته‌ای جذاب برای دانش آموختگان کارشناسی نمایش عروسکی، هوش مصنوعی، دینامیک، انیمیشن، سینما و ... است. پیوست فصل نخست کتابی به همین نام از دکتر #فاطمه_نظری است.

#ایرج_محرمی

👁 @TheatreAcademyIII

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 گزیده اجرا

ویس و رامین

نویسنده: #مهین_جهانبگو (تجدد)
کارگردان: #آربی_اوانسیان


محصول کارگاه نمایش، ۱۳۴۹
اجرا تخت‌جمشید
چهارمین جشن هنر شیراز


👁 @TheatreAcademy

Читать полностью…

Theatre Academy I

🎓 مقاله

سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری

■ بخش دهم

مشکل سازماندهی مستقل از بستری است که در آن تجسم یافته است. تا آنجا که ایجاد تمایز معنادار است، [نظریه‌ی سیستم ها بیشتر بر ساختار و مدل‌های آنها متمرکز است ولی سایبرنتیک بر نحوه‌ی عملکرد]، به این معنی که آنها چگونه اعمال خود را کنترل می کنند و چگونه با سایر سیستم ها یا با اجزای خود ارتباط برقرار می کنند. از آنجایی که ساختار و عملکرد یک سیستم را نمی‌توان در تفکیک، درک کرد، روشن است سایبرنتیک و نظریه‌ی سیستم‌ها باید به عنوان دو جنبه از یک رویکرد واحد در نظر گرفته شوند، این بینش منجر به ادغام این دو حوزه تقریباً در عمل شده است. بسیاری از انجمن‌ها، مجلات، و کنفرانس‌های مرکزی در این زمینه، هر دو اصطلاحِ سیستم‌ها و سایبرنتیک را در عنوان خود دارند. علیرغم عدم وجود تقسیمات فرعی دقیق، این حوزه با رویکردهای مختلف بسیار پراکنده است، که از برخی جهات مشابه و برخی جهات متفاوتند که در کنار هم وجود دارند، و بسیاری از «مکتب‌ها» مانند سیستم‌های خودکار، سیستم‌های پیش‌بینی، سیستم‌های زنده، سیستم‌های پایدار یا سیستم‌های نرم، به ترتیب با یک نظریه‌پرداز یا متفکر خاص مرتبط هستند، در نتیجه، گاهی اوقات، حوزه‌ی سایبرنتیک و سیستم‌ها هنوز فاقد پایه‌های روشن است. با این حال "اشتراکات بسیار بزرگتر از تفاوت ها هستند" و بنابراین، تلاش برای ادغام رویکردهای مختلف در یک شبکه‌ی مفهومیِ مشترک ارزشمند است.

• نظریه‌ی مکالمه‌ی پاسک و نظریه‌ی کنش متقابل بازیگران
تغییر انسان گرایانه در سایبرنتیک با انتقاد از مشاهدات بیرونی جدا در سیستم های اجتماعی تقویت شد، این چرخش مشارکتی شامل دنبال کردن تفکر/رفتار به طور مکرر به عنوان یک ناظر فعال و تبدیل شدن به بخشی از سیستم برای تغییر آن بود، این جنبش الهام بخش ایجاد چندین فناوری برای یافتن ابزار واقعی در زندگی روزمره، مانند اینترنت، و نرم افزارهای تصمیم گیری برای فرآیندهای صنعتی بود، روانشناس تربیتی و مهندس گوردون پاسک فناوری هایی را ایجاد کرد که می توانستند به عنوان شرکت کنندگان جانشین در مکالمات عمل کنند، و فکر و عمل انسان را در حال پرواز تنظیم کنند. پاسک در سال ۱۹۵۸ در کنفرانس مکانیزاسیون فرآیندهای فکری در آزمایشگاه ملی فیزیک لندن وارد حوزه‌ی سایبرنتیک شد، مقاله‌ی پاسک، «مشابه‌های فیزیکی رشد یک مفهوم» توضیح می‌دهد که چگونه یادگیری و توسعه مفهوم فرآیندهای پویایی هستند، با استفاده از استعاره‌ی یک شبکه یا شبکه‌ی الکترودها در محلول با مقاومت حساس به حرارت. به گفته پاسک، توسعه مفهوم تغییرات در مدل‌های ذهنی را به صورت شبکه‌ای انجام داد. تغییرات در یک قسمت از مجموعه یا سیستم باعث ایجاد موج‌هایی می‌شود که باعث ایجاد تغییر در سایر بخش‌ها (نرون‌ها/افراد) می‌شود. و تامین مجموعه‌ی الکترولیتی با جریان های مختلف باعث ایجاد تغییراتی در سراسر مجموعه شد، پاسک پس از اجرای کمدی‌های موزیکال به عنوان بخشی از ابتکار Sirendelle که با رابین مک‌کینون وود ( از کمبریج) راه‌اندازی کرد، شروع به ساخت دستگاه‌هایی مانند Musicolour کرد که از چرخ‌های رنگی برای تولید نمایش نوری با شدت‌های متفاوت در پاسخ به ساز دیگری، خواه پیانو یا ساز دیگری استفاده می‌کرد. تعامل بین مجری و دستگاه به عنوان یک مکالمه عمل می کند که به عنوان یک اجرای جذاب و بداهه ظاهر می شود. این سیستم با کاهش شدت خروجی هنگامی که ورودی اجراکننده تکراری می‌شود، "خستگی" را نشان می‌دهد، و آنها را وادار می‌کند تا صدای ساز/صدای خود را تغییر دهند، تئوری مکالمه‌ی پاسک و نظریه‌ی تعامل بازیگران، تمایز تحلیلی کلی حوزه را برای درک چگونگی طراحی فن‌آوری‌ها برای تقویت تفکر و عمل انسان، و استفاده از فناوری‌ها برای ایجاد سناریوهای یادگیری ارائه می‌کند. پاسک این قضیه اساسی را توسعه داد که بعداً به CT و IA در حین همکاری با هاینز فون فوئرستر در دانشگاه ایلینویز، اوربانا، به عنوان محقق مهمان در آزمایشگاه کامپیوتر بیولوژیکی (BCL) کمک کرد. ایده‌های مشابه پاسک درباره‌ی یادگیری و فناوری، که بعداً در کنفرانس مرکز اسناد بین‌فرهنگی در سال ۱۹۷۱ مورد بحث قرار گرفت، توسط فون فورستر برای طراحی دوره‌های پروژه‌ محور بینا رشته‌ای به کار گرفته شد، پاسک معتقد بود: «اگر به طور قانونی گفته شود که یک سیستم تدریس می کند ، پس باید بتواند از دانش آموز خود یاد بگیرد که ممکن است نقش های معلم را معکوس کند».

منابع:

•«پروتو-سایبرنتیک در سیستم بازیگری استانیسلاوسکی | تام شولت»
•«پیشنهادات گوردون پاسک برای یک تئاتر سایبرنتیک»
•«تئاتر سایبری | ایرینا ایواچنکو»
•«سایبرنتیک، یک مرور کلی | آستریوس جی کفالاس»
•«پوسته‌ی تکنو انسان، جهشی در شکاف تکاملی | جوزف سی»
•«یک مانیفست سایبورگ: فناوری علمی و فمینیسم سوسیالیستی در اواخر قرن بیستم | دونا هاراوی»


□ ادامه دارد

👁 TheatreAcademy | آکادمی تئاتر

Читать полностью…
Subscribe to a channel