🎓کانال یک آکادمی تئاتر: کارشناسی #کارگردانی 🎓کانال متمم: @TheatreAcademyII @TheatreAcademyV 🎓نمایش: @TheatreAcademyVI 🎓کانال کارشناسی ارشد: @TheatreAcademyVII 🎓کانال دانش بازیگری: @TheatreAcademyIV 🎓کانال ادبیات دراماتیک: @TheatreAcademyIII
🎓 آموزشی
آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی
■ بخش چهارم
فورن هنر خود را طوری طراحی میکند که فرآیندهای دانش را بخشی از تجربهی زیبایی شناختی خود قرار دهد. بینندگان به آمادگی یا فقدان آن خود را برای پذیرش بینش پساانسانی - پساحیوانی - و غیرانسانی از زندگی و هوش و متعاقباً بازگشت به دنیای باورهای اجتماعی آگاهانه و فرهنگی در مورد آنها پی می برند. مواجهه با آثار وورن به مخاطب کمک میکند تا الگوهای شناختی اکتسابی و درونی شدهی مربوط به زندگی و هوش را با احساسات فردی ناشی از رفتارهای آثار رباتیکی که شاهد آن هستند مقایسه کنند، در مرحلهی بعدی این میتواند یک برخورد تقابلی بین این الگوها و احساسات را تحریک کند که با بررسی بازتابی کل تجربه گسترش می.یابد. تجزیه و تحلیل شامل احساسات نیز میشود که بخش مهمی از این تجربه را تشکیل میدهند. اگر بینندگان به یاد داشته باشند که نورونهای آینه ای دارند، میتوانند راحت تر بفهمند که چرا جنبههای عاطفی را در فعالیتهای رباتها تشخیص میدهند که این موضوع را لغو نمی کند. واقعیت این است که آنها این جنبهها را می یابند و احساس میکنند این یکی از دلایلی است که وورن با دقت تمام قطعات خود را به نمایش می گذارد تا بینندگان را تحت تأثیر قرار دهد و شگفت زده کند و شاید آنها را تشویق کند که درگیر تفکر شوند. تجربیات بینندگان از مجسمه های انیماترونیک کن فینگولد به روشهای کاملاً مشابهی آغاز و شکل میگیرد، فینگولد نیز به مسائل زندگی مصنوعی به ویژه هوش مصنوعی می پردازد و ما را دعوت میکند که قبل از هر چیز در مورد خود تأمل کنیم، در مورد زندگی و هوش انسان، در مورد دگرگونیها و تخلفات آنها، در نتیجه ما تعجب نمیکنیم که فینگولد نیز تئاتری بودن را برای پروژههایش ضروری میداند و مطمئن میشود که آنها باعث تحریک و جذب مخاطبانش می.شوند، هنر رباتیکِ فینگولد بینندگان را درگیر انواع مختلفی از فعالیت میکند، فیزیکی، فکری، عاطفی، و تخیلی. هدف آثار او تحریک احساسات و نه همیشه رفتارهای کاملاً آگاهانه است. این هنر که بین مشارکت مستقیم و بازتاب دور کشیده شده است به موضوعاتی مانند روابط بین گونهای تغییر ناپذیر موجودات، معماهای آگاهی، و هویتهای واهی می پردازد و از این طریق بینندگان را با چالشهای اصلی دنیای امروز مواجه میکند.
اگر جنبشهای مورد بحث در بالا به زندگی مصنوعی و هوش برنامه ریزی شده علاقه مند هستند، هنر بیوتکنولوژیک معروف به (bioart) با زندگی رشد یافته در آزمایشگاه و هوش القایی مشغول است، در حالی که اولی در فضایی که فقط توسط ماشین آلات فیزیکی (سخت افزار) کدهای الگوریتمی (نرم افزار) تعیین میشود توسعه می یابد، دومی نیز بر اشکال حیات بیولوژیکی (Wetware) تکیه میکند. در چنین سرمایه گذاری هایی مهندسی و فناوری اطلاعات در زیست شناسی مصنوعی پشتیبانی میکنند و ژنتیک و کشت بافت به استراتژیهای هنری تبدیل شدهاند. اگر بخواهم یکی از پیشگامان این نوع هنر را نام ببرم به ادوارد اشتایچن باید اشاره کرد که قطعهای متشکل از دلفی نیومهای ترکیبی را که رشد و اصلاح کرده بود، در موزهی هنر مدرن نیویورک در سال ۱۹۳۶ به نمایش گذاشت، پس از آن بود که هنرمندانی مانند دنیس اشباگ - کوین کلارک - رونالد جونز - و لری میلر شروع به ادغام مواد و تکنیکهای هنرهای سنتی با مادهی زنده و فناوریهای ژنتیکی کردند تا مصنوعات ترکیبی را در کنار هم قرار دهند. در سال ۱۹۸۵ جو دیویس Microvenus خود را نشان داد که آغازگر هنر زندگی آثار هنری تراریخته ساخته شده با ابزار و تکنیک های زیست شناسی مولکولی بود، به زودی هنرمندان دیگری به دیویس پیوستند، ادواردو کاچ - مارتا د منزس - پل وانوس - و امثال آنها در توسعهی بیشتر دو نوع هنر ژنتیکی به طور فزایندهای تمایل به ادغام در یک گرایش داشتند که در آن تکنیکهای بیولوژیکی با تکنیکهای فناوری اطلاعات #ژنتیک و هنری همراه شدند، این گرایش به عنوان مثال، در حوزهی هنرمند بینا رشتهای بئاتریس دا کوستا، و هنرمند پیشرو #آنا_دومیتریو است.
■ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy
🎓 آموزشی
آوانگارد در برابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینسکی
■ بخش دوم
به این ترتیب مصنوعات که قبلاً دارای یک سازمان درونی باثبات بودند به رویدادها و فرآیندهاجهش یافتند. به این ترتیب آنهاهنر جنبشی را برای پیوستن به دستهی هنرهای مبتنی بر زمان دنبال کردند. بیشتر از آن آثار هنری به شیوههای غیرقابل پیش بینی رفتار میکردند، زیرا در زمان واقعی به حوادث و اتفاقات غیر قابل پیش بینی اطراف خود واکنش نشان میدادند، از این رو آنها ایدهی بازنمایی خاص هنرهای تجسمی را زیرسوال بردند ودر نهایت آن را کنار گذاشتند ومفهوم خودارضایی را پذیرفتند. «خودمختاری آثار هنری سایبرنتیک البته فنی است و ذهنی نیست». هنرسایبرنتیک با کنارگذاشتن بازنمایی به خاطر ارائهی خود، دیدگاه رباتیک را به جای دیدگاه انسان محور قرار داده است. از آنجایی که ربات را به الگوی یک اثر هنری تبدیل کرد. هنر سایبرنتیک این ایده را پذیرفت و به جای ارائهی آن، وظیفهی ساختن زندگی را بر عهده گرفت. طبیعتاً، آنچه در اینجا با آن مواجه میشویم چشم اندازی از زندگی پسا زیست شناختی است که مستلزم بازنگری در دیدگاه انسان گرایانه و علاوه بر آن شامل هنر سایبرنتیک در فرآیند ساختن نظمهای فرا انسانی است. همچنین به معنای عبور از مرزهای هنر به سمت محیط فنی و علمی و کنار گذاشتن منافع شخصی آوانگارد سنتی هنر به خاطر کاوش در چارچوبها و نشانههای فرا رشته ای است. بنابراین هر دو ویژگی متمایز پارادایم آوانگارد که در بالا برانگیخته شد. «انسان محوری و خود توتلیسیتی» اساساً در هنر سایبرنتیک زیر سوال رفت واین تازه آغاز انقلاب جدیدی بود که هنر رافراگرفته وبه هیچ وجه محدودبه هنرنبود. گسترش مستقیم یاشاید دگرگونی هنرسایبرنتیک را باید درهنر رباتیک یافت. تداوم اگرنگوییم نفوذ متقابل، هنرسایبرنتیک و رباتیک به شدت توسط تاریخچههای مربوطه آنها تأیید شده است که در آن چندین قطعه به طور مکرر به هریک از آنها نسبت داده میشود. از کارهای پیشگامی مانند CYSP توسط "نیکلاس شوفر" و Senster اثر "ادوارد ابهناتوویچ" نشان میدهد که مرزهای بین دوحوزهی سیال و قابل نفوذ است و برخی از آثار به راحتی در هر دو ردیف هنری قرار میگیرند. این دوجنبش به جای اینکه توسط اصطکاک های متقابل پاره شوند. درتضاد باهنر دانشگاهی و موزهای از جمله جریانهای موازی متعدد نئوآوانگارد، متحد می شوند. [نکتهی مهم این است که هنر سایبرنتیک و رباتیک هویت خود را بر اساس مخالفت با هنر سنتی ساخته است]. ابهناتوویچ تنها زمانی شروع به کسب رضایت از عملکرد هنری خود کرد که راهی برای ترکیب آن با کار مهندسی پیدا کرد.و اثر هنری تاج گذاری او Senster برای مدت کوتاهی در یک موزه فنی به نمایش گذاشته شد تا به زودی از هم جدا ونابود شود. سنستر زمانی به بخشی از تاریخ هنر تبدیل شد که اثر هنری دیگر وجود نداشت. درهمان زمان هنر رسانهای جدید با جدایی اجباری از جریانهای هنری که به طور سنتی به عنوان آوانگارد تعریف میشوند. شروع به توسعه کرد. و این انشعاب تا به امروز ادامه داشته است. هنر رسانههای جدید پیوسته در مداری جداگانه توسعه مییابد و به گردش در میآید، توسط مؤسسات مختلف تأمین مالی میشود، وتوسط دنیای هنر به مناطق پیرامونی خود تنزل داده میشود.
■ ادامه دارد
👁 T.me/TheatreAcademy
🎓 گزیده اجرا
«پژوهشی ژرف و سترگ و نو، در سنگوارههای دوره بیستوپنجم زمینشناسی یا چهاردهم، بیستم، و غیره، فرقی نمیکند»
نویسنده: عباس نعلبندیان
کارگردان: آربی آوانسیان
کارگردان تلویزیون: پرویز کیمیاوی
🎓 اجرا
اورفئوس و اوریدیس
#کریستف_دبلیو_گلوک
رقص و اپرا: #پینا_بائوش
□ بخش یک
Orpheus & eurydice
By Christoph W.Gluck
dance-opera by pin a Bausch
🎓 فیلم خوب
در این ویدئو، زنده یاد #کیارستمی در مورد فیلم خوب توضیح می دهد. به طرز عجیبی این تعریف برای تئاتر خوب هم قابل تعمیم است.
👁 @TheatreAcademy
🎓 کتاب
هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر
موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش
■ جلد سوم
اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: علىاكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹
🎓 کتاب
هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر
موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش
■ جلد اول
اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: علىاكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹
🎓 فیلم تئاتر
جانا و بالا دور
#بهرام_بیضایی، نمایشنامهنویس و کارگردان ایرانی، در منظرهای باشکوه از زندگانی و ترکیبی جادویی از شعر، عروسکها، موسیقی و اسطوره را به صحنه نمایش میآورد.
بیضایی در تئاتر «جانا و بالادور»، درامی را روایت میکند از جهانی تحت سلطه دیوهای تاریک، و نبردهای قهرمانانه چهار خواهر و برادر اسطورهای -نمایندگان چهار عنصر هوا، آب، زمین و آتش- و تلاشهایشان برای رهایی و بازآفرینی جادوی جهان.
مژده شمسایی و #محسن_نامجو این داستان را، همراه با موسیقی اجرا میکنند. فیگورهای سایه، در این تئاتر پیشگامانه که بر اساس بازآفرینی و احیای تاریخی سنت و تکنیک سایهبازی شکل گرفته، روایت را پیش میبرد.
این نمایش سال ۲۰۱۲ در دانشگاه استنفورد به روی صحنه رفت و دانشگاه #استفورد به مناسبت عید نوروز امسال، فیلمتئاتر این نمایش را به صورت عمومی در کانال یوتیوب ایرانشناسی استفورد، با زیرنویس فارسی و انگلیسی، منتشر کرده است.
Jana and Baladoor: A Play in Shadows by Bahram Beyzaie (2012)
▫️Link: https://youtu.be/gOtwbuaYitE?si=zSQPLQ49U-I0aDNA
👁 @TheatreAcademy
🎓 گزیدهزندگی مطمئنا هیچ معنایی ندارد. اگر داشت انسان دیگر آزاد نبود؛ او بردهی این معنا میشد و زندگیاش را بر اساس معیارهای کاملا جدید و معیارهای بردگی بنا میکرد. همانند حیوانات که معنای زندگی برایشان در خود زندگی و بقای گونهشان است. حیوان وظیفهی بردگیاش را انجام میدهد، زیرا به صورت غریزی معنای زندگی را حس میکند. بنابراین قلمرویش محدود است. برعکس، جاهطلبی انسان گرایش به سوی امر مطلق دارد.
دفترچه خاطرات تارکوفسکی،
صفحه ۳۷؛ پنجم سپتامبر ۱۹۷۰
🎓 یادداشت
مگر من مسیحم؟!
یادداشتی درباره انتشار فراخوان کارگاه بازیگری کودک و نوجوان [ آقای] #حسین_پارسایی
هیچ کس را نمیتوان از اشتغال به هنر منع کرد. این هم قانونی و هم انسانیست. به همین دلیل هم بیهنرانی چون من و پارسایی سالیان درازیست که دست از سر هنر این مملکت برنداشتهایم. اما تدریس هنر چطور؟ و از آن بالاتر، تدریس به کودکان و نوجوانان! آیا میتوان به صرف اینکه کسی دوست دارد تدریس کند؛ اجازه این کار را به او داد؟ یا به صرف اینکه احساس کند پول خوبی در این کار هست؟ یا علاقه خاصی به کودکان و نوجوان دارد؟
هیچ کجای دنیا چنین حق و اجازهای را به هیچ کس نمیدهند. مگر اینکه آن فرد نخست آموزش ببیند و پس از طی مراحل مشخص و کسب اعتبارات و مجوزهای لازم، آنگاه اقدام به این کار بکند. برای آموزش کودکان و نوجوانان نیز نیاز به اخذ مجوزهای مضاعف است. در این زمینه هم فرقی میان من و پارسایی نیست. هیچ کداممان صلاحیت تدریس را از جایی کسب نکردهایم و هیچ کداممان هم صلاحیت و مجوز کار کردن با کودکان و نوجوانان را از جایی اخذ نکرده ایم.
نقد عملکرد خودم را به شما و پارسایی وامیگذارم.
🎓 به بهانه درگذشت
برای آثول فوگارد، که همیشه زنده خواهد ماند!
#مهلا_صالحی
امروز برای شما مینویسم، برای کسی که بیست سال از زندگیام را با واژههایش نفس کشیدم، با شخصیتهایش زندگی کردم، و در دنیای نمایشنامههایش به جستوجوی حقیقت پرداختم. امروز که خبر رفتن شما را شنیدم، واژههایی که همیشه از شما الهام میگرفتند، از من گریختند. چیزی در درونم فرو ریخت، گویی دنیایی که ساخته بودید، به ناگهان خاموش شد.
اما نه، شما خاموش نمیشوید. شما در صدای ورونیکای “آواز دهکده” باقی میمانید، در نگاه پرسشگر “لوکوموتیوران”، در نفسهای تماشاگرانی که با روایتهای شما به فکر فرو میروند، میگریند و میخندند. در واژه به واژهی نمایشنامههایتان، در صفحهبهصفحهی پژوهشهایی که دربارهی شما نوشته شده، در یاد صحنههایی که کارگردانی کردهاید، همچنان زندگی میکنید.
#آثول_فوگارد گرامی، شما برای من تنها یک نمایشنامهنویس نبودید، آموزگار بودید، همسفر بودید. واژههای شما ستارگان آسمان شب زندگی من بودند، یادآور این که تئاتر میتواند فراتر از سرگرمی باشد—میتواند آینهای باشد در برابر حقیقت، سلاحی علیه فراموشی.
امروز که اشک میریزم، به خودم میگویم که این اندوه نشانهی آن است که چقدر بزرگ بودید، که چقدر اثر گذاشتید. و این یعنی شما هرگز نمیمیرید. تا وقتی که صحنه برپاست، تا زمانی که کسی نمایشنامهای از شما در دست دارد، تا زمانی که داستانهایتان در گوشهای از این دنیا روایت میشوند، اطمینان دارم که هستید.
این یادداشت خداحافظی نیست. صحنه همچنان روشن است.
👁 @TheatreAcademyIII
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش یازدهم/ پایان
«درکِ درک - مقالاتی در مورد سایبرنتیک و شناخت»
هاینز فون فورستر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش نهم
مواد یا اجزای بتن #سایبرنتیک به آن اجازه می دهد تا از نظر فیزیکی سیستم های بسیار متفاوتی مانند مدارهای الکترونیکی، مغزها، و سازمان ها را با مفاهیم یکسان توصیف کند، و به دنبال ایزومورفیسم بین آنها بگردد، تنها راه برای انتزاع جنبهها یا اجزای فیزیکی یک سیستم در حالی که ساختار و عملکردهای اساسی آن حفظ میشود، در نظر گرفتن روابط است، اجزاء چگونه با یکدیگر تفاوت دارند، یا چگونه به یکدیگر متصل میشوند؟ و چگونه یکی به دیگری تبدیل می شود؟ برای پرداختن به این سؤالات، متخصصان سایبرنتیک از مفاهیم سطح بالایی مانند نظم، سازمان، پیچیدگی، سلسله مراتب، ساختار، اطلاعات، و کنترل استفاده میکنند و بررسی میکنند که چگونه اینها در انواع مختلف سیستمها ظاهر میشوند. این مفاهیم رابطهای هستند ، زیرا به ما اجازه میدهند تا ویژگیهای انتزاعی مختلف سیستمها و پویاییهای آنها را تحلیل و #مدلسازی رسمی کنیم، برای مثال، به ما اجازه میدهند بپرسیم که آیا پیچیدگی با گذشت زمان افزایش مییابد؟ اساس همهی این مفاهیم رابطهای تفاوت یا تمایز است، به طور کلی، متخصصان سایبرنتیک به خودی خود به یک پدیده علاقه مند نیستند، بلکه فقط به تفاوت بین حضور و غیاب آن و چگونگی ارتباط آن با سایر تفاوت های مربوط به سایر پدیده ها علاقه دارند. این فلسفه به #لایبنیتس باز میگردد و با تعریف معروف #بیتسون از اطلاعات بهعنوان «تفاوتی که تفاوت ایجاد میکند» به طور خلاصه بیان میشود. هر ناظری لزوماً با جدا سازی یا تمایز مفهومی موضوع مطالعه، سیستم، از بقیهی جهان، و محیط، مطالعهی دقیق تر برای تمایز بین وجود و عدم وجود ویژگی های مختلف (ابعاد) سیستم ها بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال، سیستمی مانند توپ بیلیارد می تواند دارای ویژگی هایی مانند رنگ، وزن، موقعیت، یا حرکت خاص باشد، وجود یا عدم وجود هر یک از این ویژگی ها را می توان به صورت یک متغیر باینری و بولی با دو مقدار نشان داد: "بله"، سیستم دارای ویژگی است، یا "نه"، آن را ندارد.
"جی. اسپنسر براون"، در کتابش «قوانین شکل»، حساب و جبر تفصیلی تمایزات را توسعه داده و نشان داده است که این جبر، اگرچه از بدیهیات بسیار سادهتر شروع میشود، اما با جبر سنتی تر بولی هم شکل است، این رویکرد باینری را میتوان به ویژگیهایی تعمیم داد که مقادیر گسسته یا پیوسته متعددی دارد، به عنوان مثال، کدام رنگ، چه موقعیت یا تکانه. پیوند تمام مقادیر تمام ویژگی هایی که یک سیستم در یک لحظه خاص دارد یا فاقد آن است، وضعیت آن را تعیین می کند، به عنوان مثال، توپ بیلیارد می تواند رنگ قرمز، موقعیت x و تکانه p داشته باشد، مجموعه ای از تمام حالت های ممکن که یک سیستم می تواند در آن باشد، که به آن فضای حالت تنوع می گویند، تنوع بیانگر آزادی است که سیستم در انتخاب یک حالت خاص دارد و بنابراین عدم اطمینانی که ما در مورد وضعیتی که سیستم اشغال می کند داریم، بهطور کلیتر، اگر تنوع واقعی حالتهایی که سیستم میتواند نشان دهد، کمتر از انواع حالتهایی باشد که به طور بالقوه میتوانیم تصور کنیم، آنگاه گفته میشود که سیستم محدود است،
•علم سایبرنتیک و علم سیستم چیست؟
سایبرنتیک و علم سیستم (همچنین "نظریهی سیستم عمومی" یا "تحقیق سیستم") یک حوزهی دانشگاهی تا حدی مبهم تعریف شده را تشکیل می دهد که تقریباً تمام رشته های سنتی از ریاضیات، فناوری، و زیست شناسی گرفته تا فلسفه و علوم اجتماعی را در بر می گیرد. این به طور خاص به «علوم پیچیدگی» اخیراً در حال توسعه، از جمله هوش مصنوعی (AI)، شبکههای عصبی (NN)، سیستمهای دینامیکی، آشفتگی، و سیستمهای انطباقی پیچیده مربوط میشود. تاریخچه چی «علوم پیچیدگی» به دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ باز میگردد، زمانی که متفکرانی مانند وینر، فون برتالانفی، اشبی و فون فورستر این حوزه را از طریق مجموعهای از جلسات بینرشتهای تأسیس کردند. «نظریهی سیستم ها یا علم سیستم استدلال می کند که هر چقدر دنیایی که ما تجربه می کنیم پیچیده یا متنوع باشد، همیشه انواع مختلفی از سازمان ها را در آن خواهیم یافت و چنین سازمان هایی را می توان با مفاهیم و اصولی، و مستقل از حوزه خاصی است که ما به آن نگاه میکنیم توصیف کرد». از این رو، اگر بخواهیم این قوانین کلی را کشف کنیم، میتوانیم مسائل را در هر حوزهای که مربوط به هر نوع سیستمی باشد، تحلیل و حل کنیم. رویکرد سیستمی با تأکید بر تعاملات و ارتباط اجزای مختلف یک سیستم، خود را از رویکرد تحلیلی سنتیتر متمایز میکند، بسیاری از مفاهیم مورد استفاده توسط دانشمندان سیستم، از رویکرد نزدیک مرتبط با سایبرنتیک ناشی می شود: اطلاعات، کنترل، بازخورد، ارتباطات، و غیره ...، در واقع، سایبرنتیک و نظریهی سیستم ها اساساً همین مشکل را مطالعه می کنند.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش هفتم
... روانشناسی و نظریهی کنترل، فلسفه و مهندسی مکانیک، معماری و زیست شناسی تکاملی، یا علوم اجتماعی و مهندسی برق دارد، جای تعجب دارد که فیلسوفان و دانشمندان تعریف متفاوتی از سایبرنتیک دارند. به گفتهی فیلسوف ارنست فون گلاسرسفلد: #سایبرنتیک هنر ایجاد تعادل در دنیایی از محدودیت ها و امکانات است. ریاضیدان آندری نیکولاویچ کولموگروف سایبرنتیک را به عنوان «علمی که به مطالعهی سیستمهایی با هر ماهیتی که قادر به دریافت، ذخیره، و پردازش اطلاعات برای استفاده از آن برای کنترل هستند، مربوط میشود» تعریف میکند، تعاریف قابل توجه دیگر از سایبرنتیک عبارتند از: «هنر هدایتگری، به همهی اشکال رفتار تا آنجا که منظم، تعیینکننده، یا قابل تکرار هستند سر و کار دارد»، در مقابل ماشین واقعی - الکترونیکی، مکانیکی، عصبی یا اقتصادی - قرار میگیرد، همانطور که هندسه در برابر شیء واقعی در فضای زمینی ما قرار میگیرد. روشی را برای درمان علمی سیستمی ارائه می دهد که در آن پیچیدگی برجسته و بسیار مهم است که نادیده گرفته شود، توسط روانپزشک مشهور و پیشگام سایبرنتیک، ویلیام راس اشبی. به گفتهی زیست شناس هامبرتو ماتورانا، که به دلیل ایجاد مفاهیمی مانند جبر ساختاری و جفت ساختاری شهرت دارد، این همچنین «علم و هنر درک» است. ( تعریفهای دیگری، در سایت انجمن آمریکایی سایبرنتیک هست)، در سالهای اخیر، دانشمندان نسبت به استفاده از واژهی سایبرنتیک بیمیلی نشان دادهاند، زیرا این رشته طیف بسیار گستردهای از مفاهیم و کاربردها را در بسیاری از زمینههای تلاش انسان پوشش میدهد. با این وجود، مفاهیم اصلی سایبرنتیک، مانند بازخورد، برای درک سیستمهای پیچیده ضروری هستند، صرفاً به این دلیل که چنین سیستمهایی باید رفتار خود را بر اساس بازخورد محیطی که در آن کار میکنند تطبیق دهند. یکی، که اغلب استفاده می شود، تنظیمات کوچکی ایجاد می کند و یادگیری را امکان پذیر می کند، در حالی که دیگری، که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد، نیاز به جایگزینی اطلاعات منسوخ شده با اطلاعات جدید را احساس می کند، بنابراین سازگاری را امکان پذیر می کند. به گفتهی اشبی، یادگیری به این معناست که یک سیستم الگوهای رفتار موفق را در محیطی که در آن عمل می کند کشف می کند و اقدامات موفق را تکرار می کند، در حالی که از اقدامات ناموفق اجتناب می کند. سازگاری به این معناست که سیستم پس از تشخیص اینکه محیط تغییر کرده و الگوی قدیمی دیگر موفق نیست، الگوی رفتاری جدیدی را یاد می گیرد. به عنوان سیستمی که وضعیت درونی آن همراه با وضعیت محیط، وضعیت بعدی را دیکته می کند. قانون تنوع لازم «هاینز فون فورستر، همراه با مککالوخ، وینر، اشبی، و فون نویمان»، بنیانگذاران سایبرنتیک در نظر گرفته میشوند. #فورستر در مصاحبهای در دانشگاه استنفورد درباره #تئوری_کوانتومی حافظهاش میگوید: «نمیتوانم به خاطر بیاورم که سزار قبل از آگوستوس آمده است یا بعد از آگوستوس... بنابراین فکر کردم از خودم یک جدول، یک جدول تاریخی بسازم... مشاهده کردم که هر چه به زمان حال نزدیکتر میشوید، مقاله پر از دادهها بیشتر میشود. برعکس، هر چه بیشتر به عقب برگردید، جدول نازکتر میشود... بهترین راه برای نمایش چنین دادههایی، رسم آنها به صورت لگاریتمی است. هر دهه یا هر توان ده، مسافت یکسانی را طی میکند و این بدان معناست که هرچه به گذشته برمیگردید، ده سال به اندازهی یک سال است، و سپس صد سال به اندازهی ده سال است، و غیره…».
مدل SDPC با استفاده از سایبرنتیک و تئوری سیستم ها به عنوان مبنای آن، می تواند به عنوان مدلی برای هدایت اقدامات برنامه ریزان سازمانی با استفاده از هفت مرحله زیر توصیف شود:
۱- شناسایی هدف: (تعریف متغیرها و پارامترها).
۲- تدوین استراتژی: (ترکیب متغیرهای کنترل شده و کنترل نشده).
۳- سازماندهی ساختار: (تجزیهب متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۴- آموزش تصمیم گیرندگان: (تقویت ظرفیت نظارتی بر روی متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۵- هماهنگی شرکت: (بازترکیب متغیرهای کنترل شدهی وابسته و مستقل).
۶- نظارت بر محیط: (همگام سازی متغیرهای کنترل شده و کنترل نشده).
.
• چرا سایبر؟
سایبر مخفف سایبرنتیک است، از آن به عنوان صفتی استفاده می شود که به این صورت تعریف می شود: «از، مربوط به یا ویژگی فرهنگ رایانه، فناوری اطلاعات، و واقعیت مجازی». این تعریف توضیح نمیدهد که چرا شروع به استفادهی زیاد از آن شده، زیرا یک جایگزین ساده برای فناوری اطلاعات یا رایانه یا حتی اینترنت بود، گرچهبه نظر می رسد رسانهها، اصطلاحات رایج را هدایت میکنند. اما به هر دلیلی، موضوع ما اکنون با عبارات امنیت سایبری، حملات سایبری، و تهدیدات سایبری توصیف میشود.
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر
🎓 آموزشی
آوانگارد دربرابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینکسی
■ بخش سوم
جدایی نهادی هنر رسانههای جدید که به سمت فناوری وعلم میکشد ازهنری که به عنوان آوانگارد برچسب زده شده است بسیارمهم است. هنر #سایبرنتیک و تداوم رسانههای جدید آن مدتی است که در کنار هنر #نئوآوانگارد وارث آوانگاردهای تاریخیِ توسعه یافته است. با این حال ازهمان ابتدا این دو زمینه، هرچند موازی، از هم جدا شدهاند. هردو گونهی آوانگارد کلاسیک به آرامی تسلیم موزه سازی شدهاند که باتوجه به شخصیت انقلابی قبلیشان بسیار خارق العاده به نظر میرسد. هنر پاپ مینیمالیسم و مفهوم گرایی همراه با سازهگرایی، آینده گرایی، و سوررئالیسم همگی راه خود را درمجموعههای موزهها پرپیچ و خم کردند. این روند البته طولانی بود ویک شبه اتفاق نیفتاد. اماثابت شده است که متوقف نشدنی است. موزهها پذیرای جریانهای آوانگارد شدند وتنها عبارات خاص ومنتخب هنر آوانگارد را کنار گذاشتند. هنر آوانگارد به طور اجتناب ناپذیری در حال تبدیل شدن به هنر موزه بود. که منجر به یک وضعیت عجیب و غریب شد، یعنی جنبشهای آوانگارد تاریخی درعین حفظ جایگاه وتوصیفات خودبه تدریج از آوانگارد بودن به معنای کارکردی کلمه درقالب مدلهای عملی هنرسازی بازماندند. موقعیت اصلی آنهاتوسط هنر رسانهای جدید گرفته شدکه به شیوههای خاص جنبشهای آوانگارد پیشین آشکار شدوعمل کرد.
با این حال هنرهای رسانهای جدید وبهویژه آنهایی از رشتههایشان که به طور قاطعانه وسازش ناپذیر نه تنها با فن آوری بلکه باعلم نیز درگیر بودند، معمولاً نتوانستند به عنوان اشکال جدیدی از آوانگارد هنری شناخته شوند، اگرچه با توجه به کارکردهایشان بدون شک مظهر آوانگارد بودند.
هنرهای رسانههای جدید دارای تمام ویژگی هایی هستند که قبلاً به دیدگاه آوانگارد نسبت داده شده بود. با این وجود دنیای هنر به جای اینکه آنها را به عنوان گونههای جدید فعلی و کاملاً آینده محور آوانگارد هنری بشناسد. از هر فرصتی برای اعلام پایان آوانگارد استفاده کرد. آن طور که بعداً مشخص شد، حتی در اصطلاح آکادمیک نابهنگام و فرمانروایی هنر پست مدرن را که به عنوان ضدآوانگارد تلقی میشد، اعلام کرد. بنابراین آوانگارد واقعی آن روز، یعنی هنر رسانههای جدید، خود را مجبور به درگیری با آوانگاردهای تاریخی یافت، و از حوزهی تعریف شدهی نهادی آوانگارد کنار گذاشته شد. زیرا شاید به طور متناقض آوانگارد به عنوان یک پارادایم تبدیل شد که توسط نهاد هنری تعیین و مشروعیت یافت. با گذشت زمان هنرهای رسانهای جدید پیشرفت کرده متحول شده و شخصیت آوانگارد خود را تثبیت کردهاند. هنر سایبرنتیک در واقع باید به دلیل تلاش پیشگامانهاش نه تنها در تولید هنر رباتیک بلکه در پرورش پیشرفتهای دیگر در این زمینه مانند «هنر الگوریتمی، هنر مولد، هنر اکوسیستم مصنوعی، هنر زندگی مصنوعی، هنر هوش مصنوعی، هنر زیستی، هنر عصبی، و هنر زیست رباتیک» مورد قدردانی قرار گیرد.
هنر سایبرنتیک پیشرفتی را در نظم هنر معاصر ایجاد کرد و توسعه رادیکال ترین رشته های آن را آغاز کرد، و یا تقویت کرد، که اساساً در دگرگونی هایی که دنیای امروز ما دستخوش آن است دخیل هستند. گروه متنوعی از هنرمندان رباتیک که راه شوفر و ایهناتوویچ را دنبال میکنند، بیل وورن و کارهایش جایگاه بسیار ویژه ای دارد، زیرا علاوه بر تعامل فیزیکی با مخاطب، رباتهای وورن روابط عاطفی و شناختی معناداری را نیز آغاز میکنند. وضعیت ترکیبی آنها که ترکیبی از ویژگیهای موجودات زنده (رفتارها) و وسایل فنی (ظاهر) است، واکنشهای گیج کننده و ساختاری دوسوگرا را در بینندگان ایجاد میکند که در آن عواطف با علایق شناختی درهم میآمیزند و همدلی با ترس اولیه ادغام میشود و با تکنو هراسی تلاقی میکند. ایده های حیات مصنوعی در هستهی اکتشافات وورن نهفته است، با این حال این زندگی مصنوعی نیست که حوزهی اصلی تحقیقات هنری اوست. در واقع او به مراتب بیشتر درگیر نگرش انسان نسبت به ماشینهای هوشمند رباتها و به ویژه اشکال زندگی مصنوعی است. این علایق پرسشهای متعددی را ایجاد میکنند:
چه چیزی زندگی را تعریف می کند؟
انسان بودن به چه معناست؟
آیا یک ماشین میتواند عمر داشته باشد؟
زندگی مصنوعی چیست؟
و غیره ...
■ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy
🎓 آموزشی
آوانگارد در برابر آوانگارد
ریچارد کلوشچینسکی
■ بخش اول
ظهور گرایشهای #آوانگارد که نشانهی آغازقرن بیستم بود، نظمهای هنری سنتی راعمیقاً دگرگون کرد. رادیکال ترین تغییرات ایجاد شده توسط جنبشهای آوانگارد کل سیستم #زیباییشناسی را که بر پیکربندی مشخص «هنرمند/کار/بیننده» مبتنی بودوبا فرآیندهای خلاقانه و پذیرا به همان میزان دقیق توصیف شده یکپارچه شده بودبه چالش کشید. انقلابهای آوانگارد این نظام را بهعنوان یک کل برهم زدن و ازبین بردن روابط درونی آن ونیز اجزای منفرد آن (مشکل سازی وتضعیف همهی عناصرآن) را زیرسوال بردند. در شیوههای آوانگارد اثر به عنوان محصول اصیلِ تلاشِ خود هنرمند با یک شیء آماده به انتخاب او مانند آمادههای مارسل دوشان "آفرینش طبیعت" مانندسوررئالیستها جایگزین شد. درفرآیند هنرسازی، تصادف وشانس جایگزین مهارتهای فنی وتصمیم گیری خلاقانه شد، که ارتباط هویت هنری ونقش تخنه راتضعیف کرد. درهمان زمان، بینندگان بیشتروبیشتر متوجه شدند که نقش تعیین کنندهای درظهور یاشکل خاص آثار هنری که تجربه کردهاند داشتهاند. با این حال هم در دورهی آوانگاردهای تاریخی که با شدت خاصی در دورهی بین جنگ رونق داشت وهم در دوران نئوآوانگارد که در اواخر دههی ۱۹۵۰ جوانه زد و درنقطهای پژمرده شد، ماهنوز درتلاش برای توافق ناموفق هستیم. ازسوی دیگر این تغییرات نه پارادایم اومانیستی را فراتر میبرد ونه آن را تضعیف میکند. هنر باهرشکلی که به خود گرفت پیوسته به عنوان یک خلقت انسانی تلقی میشد وخلاقیت به عنوان یک ویژگی متمایز از نوع انسان شناخته میشد. کشش درونی که مفهوم هنرونظام آن را مختل کرد در این پارادایم به وجود آمد وشناسایی شد. این تنش تمایل داشت خود را درتضاد بین مجموعهی مفاهیم و پدیدههای شکل دهندهی عرصهی هنرجدید، ضد سنتگرا و بدیع از یک سو، و حوزهی ضدهنر که هم باورهای هنری سنتی و هم تعقیب هنرجدید را واسازی میکرد نشان دهد. آوانگارد به عنوان یک تحول هنری و اجتماعی از این کشمکش درونی بیرون آمد و هویت خود را در فراتر رفتن از آن جستجو کرد. البته ژست دوشان که میتوان آن را بنیانگذار کل پارادایم آوانگارد دانست، پیامدهای عمیق تری داشت. ایدهی او از اثرهنری به عنوان یک کار آماده به طور حیاتی چنین فرض میکند که اثرهنری وبه همین ترتیب هنر به عنوان چنین ومفهوم آن ازنظر اجتماعی تشکیل شدهاند. با توجه به این موضوع دوشان را میتوان به عنوان هموارکنندهی راه برای ساخت گرایی رادیکال ودرنتیجه گشودن زمینهای بازکرد که مفهوم او فراتر ازمحدودیتهای عمل هنری درآن به کار رود. با این حال، این فقط یک شاهکار غیرمستقیم بود. اثرمستقیم کار دوشان تنها هموار کردن راه برای مفهوم نهادی هنر بود. پارادایم دوشان به عنوان یک پارادایم آوانگارد مرزهای خود رابه عنوان ترسیم فضای هنرخودساخته تعیین کرد و در درون این مرزها محصورماند. درنتیجه، تمام انرژی صرف تحلیل خودشد. هنری که خود را به عنوان هنر درتجاوز میشناسد ومیسازد، عرصهی آوانگارد راتشکیل میدهد، و با وجود تمام تفاوتها، این در مورد هر دو جلوهی آوانگارد صادق است: «آوانگارد تاریخی و نئوآوانگارد».
در این مدل پارادایم آوانگارد دارای دو ویژگی متمایز است:
۱- سرمایه گذاری انسان گرا (انسان مرکزی)
۲- خودسازی خودکار
با این حال با شروع هنر رسانههای جدید و اولین تنوع زمانی آن، یعنی هنر سایبرنتیک این تغییر میکند. در هنر سایبرنتیک پارامترهای غیرانسانی آثار هنری از نظر منابع هنری - عوامل هنری - و سایر ویژگیهای آنها شروع به غلبه کردند. آوانگارد درونی (هنر جدید در مقابل ضد هنر) به شدت در هنر رسانههای جدید توسعه یافت و در نهایت به مجموعهای جامع یا شبکهای از روابط متقابل متضاد که فراتر از حوزهی هنر کشیده شد گسترش یافت. با این وجود در هنر رسانههای جدید نیز نظم جدید پیشنهادی هنری در تلاش برای استفادهی هنرمندانه از تنشها و کشمکشها شکل میگیرد، تنها تفاوت این است که این تلاشها، شکلهای دگرگون شده به خود میگیرند. [سایبرنتیک فضایی رابرای تعاملات معنادار بین فعالیتهای هنری وعمل علمی ایجادکرد. تعاملاتی که در چارچوب فناوری که قراربود به محیطی تبدیل شود که توسط تعامل اطلاعات، دیجیتال، مخابرات، وفناوریهای رباتیک شکل میگرفت توسعه مییابد. ایدههای سایبرنتیک محوری برای مدل تمرین هنری شدند که درآن هنرها، علم، ومهندسی سیستمی از روابط متقابل راتشکیل میدادند].
توسعهی هنرسایبرنتیک چالش قدرتمند دیگری برای زیبایی شناسی و نظریهی هنر بود، آثار هنری سایبرنتیک به عنوان عوامل خود مختار شناخته شدند و منابع فعالیت آنها در ساختار خودشان قرار داشت. در پاسخ به محرکهای محیط خود، مصنوعات خلق شده توسط هنرمندان سایبرنتیک، درگیر اقدامات نمایشی «هم در گالریها - و هم در فضاهای عمومی» بودند.
■ ادامه دارد
👁 T.me/TheatreAcademy
🎓 اجرا
اورفئوس و اوریدیس
#کریستف_دبلیو_گلوک
رقص و اپرا: #پینا_بائوش
□ بخش دو
Orpheus & eurydice
By Christoph W.Gluck
dance-opera by pin a Bausch
🎓 فیلم تئاتر
بُندارِ بیدَخش
نویسنده و کارگردان:
#بهرام_بیضائی
بازیگران:
مهدی هاشمی، پرویز پورحسینی
🎓 تبریک
روز جهانی تئاتر گرامی باد
امروز تئاتر، تداوم و حیات خود را در گونهها و شیوههای نوینی جستجو میکند که هیچ هنری دیگری توان پرداختن به آن را ندارد.
👁 @TheatreAcademyVII
🎓 کتاب
هدیه به مناسبت هفت فروردین
روز جهانی تئاتر
موسیقی، تئاتر و سینما در ایران
از ۱۳۵۷ - ۱۳۰۰ هـ . ش
■ جلد دوم
اسنادی از موسیقی تئاتر و سینما در ایران (۱۳۵۷) - ۱۳۰۰هـ . ش / تهیه و تنظيم معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور شورای نظارت میرحسین موسوی، هادی خانیکی و احمد مسجد جامعی شورای علمی یعقوب آژند...و دیگران
تصحيح و تدوين: علىاكبر علی اکبری بایگی و ایرج محمدی
تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات ۱۳۷۹
🎓 تبریک
۲۲ مارچ
روز جهانی #مایم
گرامی باد.
👁@TheatreAcademy
🎓 تبریک
آغاز سال ۱۴۰۴
شروع بهاران مبارک
امید سال نو سال خوشبختی
سال موفقیت
وسالی عاری از صدای گریه کودکان
و سال صلح و شادی باشد.
خوشحالیم که یازده سال کنار هم بودیم.
#گروه_ادمین
ابرگروه و کانالهای تخصصی
👁 آکادمی تئاتر
@TheatreAcademyЧитать полностью…
@TheatreAcademyII
@TheatreAcademyIII
@TheatreAcademyIV
@TheatreAcademyV
@TheatreAcademyVI
@TheatreAcademyVII
🎓 کارگردانی
#سوزان_سانتاگ در آگوست ۱۹۹۳ در بوسنی زیر بمباران صربها پرده اول در انتظار گودو را با نه بازیگر اجرا کرد و پرده دوم را وا گذاشت. چون در زیر آن گلوله باران دیگر نیازی به #گودو نبود که بخواهد بیاید یا نه.
پرده دوم حضور خود تماشاگران بود. گودو تماشاگران بودند که آمده بودند؛ زیر بمباران در بی هیچ اغراقی اوج جنگ چون وقتی تماشاگران دو بار در روز برای دیدن اجرای سانتاگ با نور دوازده شمع میآمدند دیگر گودو چه اعتباری در برابر آنها میداشته است؟ پس پرده ی دوم بازگشت تماشاگران بود به خانه هایشان پرده دوم در خروج از سالن ورود به خیابان تا چرخاندن کلیدها در قفل در خانه ها ساخته میشد.
👁 @TheatreAcademy
🎓 انیماترونیکس
#انیماترونیکس (ANIMATRONICS)، دانش و فناوری طراحی وساخت مدلهای متحرک انسان و جانداران درشکل طبیعی و یا فانتزی آن ها است.
در واقع انیماترونیک تلفیق دانشهای مهندسی و هنر است و به نوعی، ترکیبی ازحداقل ۱۱ رشته شامل مهندسی مکانیک، الکترونیک،کامپیوتر،کنترل، شیمی و طراحی پارچه، مجسمه سازی، نقاشی، هوش مصنوعی، سینما، نمایش عروسکی و درام است.
امروزه محصولات انیماترونیک درصنعت سینمای حرفهای (جلوههای ویژه فیلمهای تخیلی) صنعت گردشگری (پارکهای ژوراسیک)، موزه های علوم و حیات وحش، آموزشهای پزشکی و تبلیغات تجاری به طورگسترده ای مورد استفاده قرارمی گیرند.
البته هنوز رشته دانشگاهی انیماترونیکس هنوز در ایران ایجاد نشده ولی درخارج از کشور در مقطع ارشد و دکترا تدریس می شود.
در ایران تلاشهایی برای ایجاد رشته در دانشگاه بینالمللی #قزوین انجام شده و نخستین پارک روباتیک بومی ایران نیز ساخته شده است.
انیماترونیکس رشتهای جذاب برای دانش آموختگان کارشناسی نمایش عروسکی، هوش مصنوعی، دینامیک، انیمیشن، سینما و ... است. پیوست فصل نخست کتابی به همین نام از دکتر #فاطمه_نظری است.
#ایرج_محرمی
👁 @TheatreAcademyIII
🎓 گزیده اجرا
ویس و رامین
نویسنده: #مهین_جهانبگو (تجدد)
کارگردان: #آربی_اوانسیان
محصول کارگاه نمایش، ۱۳۴۹
اجرا تختجمشید
چهارمین جشن هنر شیراز
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش دهم
مشکل سازماندهی مستقل از بستری است که در آن تجسم یافته است. تا آنجا که ایجاد تمایز معنادار است، [نظریهی سیستم ها بیشتر بر ساختار و مدلهای آنها متمرکز است ولی سایبرنتیک بر نحوهی عملکرد]، به این معنی که آنها چگونه اعمال خود را کنترل می کنند و چگونه با سایر سیستم ها یا با اجزای خود ارتباط برقرار می کنند. از آنجایی که ساختار و عملکرد یک سیستم را نمیتوان در تفکیک، درک کرد، روشن است سایبرنتیک و نظریهی سیستمها باید به عنوان دو جنبه از یک رویکرد واحد در نظر گرفته شوند، این بینش منجر به ادغام این دو حوزه تقریباً در عمل شده است. بسیاری از انجمنها، مجلات، و کنفرانسهای مرکزی در این زمینه، هر دو اصطلاحِ سیستمها و سایبرنتیک را در عنوان خود دارند. علیرغم عدم وجود تقسیمات فرعی دقیق، این حوزه با رویکردهای مختلف بسیار پراکنده است، که از برخی جهات مشابه و برخی جهات متفاوتند که در کنار هم وجود دارند، و بسیاری از «مکتبها» مانند سیستمهای خودکار، سیستمهای پیشبینی، سیستمهای زنده، سیستمهای پایدار یا سیستمهای نرم، به ترتیب با یک نظریهپرداز یا متفکر خاص مرتبط هستند، در نتیجه، گاهی اوقات، حوزهی سایبرنتیک و سیستمها هنوز فاقد پایههای روشن است. با این حال "اشتراکات بسیار بزرگتر از تفاوت ها هستند" و بنابراین، تلاش برای ادغام رویکردهای مختلف در یک شبکهی مفهومیِ مشترک ارزشمند است.
• نظریهی مکالمهی پاسک و نظریهی کنش متقابل بازیگران
تغییر انسان گرایانه در سایبرنتیک با انتقاد از مشاهدات بیرونی جدا در سیستم های اجتماعی تقویت شد، این چرخش مشارکتی شامل دنبال کردن تفکر/رفتار به طور مکرر به عنوان یک ناظر فعال و تبدیل شدن به بخشی از سیستم برای تغییر آن بود، این جنبش الهام بخش ایجاد چندین فناوری برای یافتن ابزار واقعی در زندگی روزمره، مانند اینترنت، و نرم افزارهای تصمیم گیری برای فرآیندهای صنعتی بود، روانشناس تربیتی و مهندس گوردون پاسک فناوری هایی را ایجاد کرد که می توانستند به عنوان شرکت کنندگان جانشین در مکالمات عمل کنند، و فکر و عمل انسان را در حال پرواز تنظیم کنند. پاسک در سال ۱۹۵۸ در کنفرانس مکانیزاسیون فرآیندهای فکری در آزمایشگاه ملی فیزیک لندن وارد حوزهی سایبرنتیک شد، مقالهی پاسک، «مشابههای فیزیکی رشد یک مفهوم» توضیح میدهد که چگونه یادگیری و توسعه مفهوم فرآیندهای پویایی هستند، با استفاده از استعارهی یک شبکه یا شبکهی الکترودها در محلول با مقاومت حساس به حرارت. به گفته پاسک، توسعه مفهوم تغییرات در مدلهای ذهنی را به صورت شبکهای انجام داد. تغییرات در یک قسمت از مجموعه یا سیستم باعث ایجاد موجهایی میشود که باعث ایجاد تغییر در سایر بخشها (نرونها/افراد) میشود. و تامین مجموعهی الکترولیتی با جریان های مختلف باعث ایجاد تغییراتی در سراسر مجموعه شد، پاسک پس از اجرای کمدیهای موزیکال به عنوان بخشی از ابتکار Sirendelle که با رابین مککینون وود ( از کمبریج) راهاندازی کرد، شروع به ساخت دستگاههایی مانند Musicolour کرد که از چرخهای رنگی برای تولید نمایش نوری با شدتهای متفاوت در پاسخ به ساز دیگری، خواه پیانو یا ساز دیگری استفاده میکرد. تعامل بین مجری و دستگاه به عنوان یک مکالمه عمل می کند که به عنوان یک اجرای جذاب و بداهه ظاهر می شود. این سیستم با کاهش شدت خروجی هنگامی که ورودی اجراکننده تکراری میشود، "خستگی" را نشان میدهد، و آنها را وادار میکند تا صدای ساز/صدای خود را تغییر دهند، تئوری مکالمهی پاسک و نظریهی تعامل بازیگران، تمایز تحلیلی کلی حوزه را برای درک چگونگی طراحی فنآوریها برای تقویت تفکر و عمل انسان، و استفاده از فناوریها برای ایجاد سناریوهای یادگیری ارائه میکند. پاسک این قضیه اساسی را توسعه داد که بعداً به CT و IA در حین همکاری با هاینز فون فوئرستر در دانشگاه ایلینویز، اوربانا، به عنوان محقق مهمان در آزمایشگاه کامپیوتر بیولوژیکی (BCL) کمک کرد. ایدههای مشابه پاسک دربارهی یادگیری و فناوری، که بعداً در کنفرانس مرکز اسناد بینفرهنگی در سال ۱۹۷۱ مورد بحث قرار گرفت، توسط فون فورستر برای طراحی دورههای پروژه محور بینا رشتهای به کار گرفته شد، پاسک معتقد بود: «اگر به طور قانونی گفته شود که یک سیستم تدریس می کند ، پس باید بتواند از دانش آموز خود یاد بگیرد که ممکن است نقش های معلم را معکوس کند».
■ منابع:
•«پروتو-سایبرنتیک در سیستم بازیگری استانیسلاوسکی | تام شولت»
•«پیشنهادات گوردون پاسک برای یک تئاتر سایبرنتیک»
•«تئاتر سایبری | ایرینا ایواچنکو»
•«سایبرنتیک، یک مرور کلی | آستریوس جی کفالاس»
•«پوستهی تکنو انسان، جهشی در شکاف تکاملی | جوزف سی»
•«یک مانیفست سایبورگ: فناوری علمی و فمینیسم سوسیالیستی در اواخر قرن بیستم | دونا هاراوی»
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش هشتم
با توجه به #زیبایی #مدرن، #تئاتر #سنتی بدون بدن واقعی ( #بازیگران ) و بدون مشارکت دیگران ( #تماشاگران ) نمیتواند وجود داشته باشد، اما باید توجه داشت که با استفاده از عناصر، تکنیکها، و ابزارهای نهفته در سازوکارهای مجازی، نمایشِ تئاتر، تمام مادیات خود را به دیگر پلانها منتقل میکند.
«پوستهی تکنو انسان، جهشی در شکاف تکاملی»□ ادامه دارد
جوزف_سی
ترجمه:
حمید عسگری
🎓 مقاله
سایبرنتیک، تئاتر/ بازیگری
■ بخش ششم
#سایبرنتیک یک علم فرارشتهای است که چگونگی ساختن سیستم های پیچیده (مغز، ارگانیسم ها، جوامع، و ماشین ها) را بررسی می کند، و نحوهی انطباق آنها با تغییرات اضطراری در محیط را اندازه گیری می کند، اصطلاح سایبرنتیک، با اشاره به عمل فرمان، توسط ریاضیدان "نوربرت وینر" ابداع شد. وینر تطبیق را از طریق یک حلقهی بازخورد در وسایل آتش ضد هوایی دشمن در طول جنگ جهانی دوم برای شلیک شبیه سازی کرد، سایبرنتیک در ابتدا بر روی ایجاد ماشین هایی برای شبیه سازی سیستم عصبی، به عنوان یک ناظر/محقق جدا تمرکز کرد، محققان میتوانند به طور ضمنی پارامترهایی را که ماشینها در آن کار میکنند تغییر دهند، اما این پارامترها را بهعنوان تغییرات عینی ایجاد شده در سیستم به واسطهی عملکردها و ویژگیهای آن ثبت کردند. نمونه ای برای نشان دادن مشاهدات مجزا، هموستاتِ "دبلیو راس اشبی" است، این دستگاه از قطعات نظامی اضافی ساخته شده بود و شامل چهار آهنربای الکترومغناطیس با پره ها، غوطه ور در حفره های آب، و متصل شده توسط یک مدار بود. محقق می تواند هر یک از پره ها را جابجا کند و همهی آنها را به حرکت وادار کند تا زمانی که هر یک از آنها به موقعیت ثابتی برسند. هموستات استعاره ای از ارگانیسمی بود که با محیط خود در تعامل است، ناظر خواص سیستم را به عنوان یک عامل خارجی و عینی می سنجد. در حالی که چنین تحقیقاتی می تواند در مطالعهی سیستم های مصنوعی موثر باشد، درک استفاده از این ابزارها در سیستمهای اجتماعی بسیار پراکنده گاهی اوقات مستلزم آن است که ناظران از درون سیستم وارد عمل شوند و نیازهای کاربران را با آشکار شدن تعاملات کشف کنند.
.
• سایبرنتیک - علم سیستم - و دانشگاهیان
علم سایبرنتیک و سیستم از زمان تأسیس خود برای دستیابی به سطحی از احترام در جامعه دانشگاهی تلاش کرده اند. متخصصان سایبرنتیک مخصوصاً یافتن خانههای خود در مؤسسات دانشگاهی یا ایجاد خانههای خود را با مشکل مواجه کرده اند. در حال حاضر، تعدادی، شاید هنوز ناکافی، از برنامه های دانشگاهی در سایبرنتیک و علوم سیستمی (CSS) وجود دارد، و به نظر می رسد کسانی که در رشته های جدید شرح داده شده کار می کنند، همیشه پیشینیان سایبرنتیک خود را به یاد نمی آورند، اولی سرسختانه به هدف خود برای ساختن نظریههای عمومی و مستقل از حوزه پایبند هستند، در حالی که دومی روی کاربردهای بسیار خاص مانند: سیستمهای خبره، رواندرمانی، ترمودینامیک، تشخیص الگو، و غیره تمرکز میکنند. سایبرنتیک و علم سیستم (CSS) به عنوان یک حوزهی مشترک میان رشته ای، مفاهیم مشترک مورد استفاده در چندین رشتهی سنتی را ارائه می دهد و تلاش می کند تا با یافتن اصطلاحات مشترک برای مفاهیم مشابه در این رشته های متعدد، به یک وحدت منطقی سازگار دست یابد. بنابراین CSS مفاهیم، نظریهها، و اصطلاحات فردی را در یک رشته خاص که به سمت ابزارهای عمومی و شاید خاص (کاربردها) هدایت میشوند، متحد میکند. این مقوله های مفهومی جدید ممکن است برای محققان سنتی قابل تشخیص نباشد یا دلیلی در استفاده از مفاهیم کلی پیدا نکنند، واضح است که مشکل ایجاد یک نظریهی جهانی بسیار پیچیده تر از هر یک از اهداف زمینیترِ رویکردهای مد روز است، اما ممکن است همچنین بگوییم که کلیت مسئله به خودی خود خطرناک است، اگر منجر به «گیر کردن» در انتزاعیاتی شود که آنقدر از دنیای روزمره دور هستند که استفاده از آنها، تعامل با آنها، یا آزمایش آنها بر روی مسائل عینی دشوار است. به عبارت دیگر، "برای اینکه احساس کنیم چگونه رفتار می کنند و نقاط قوت و ضعف آنها چیست"، اگرچه استثنائات زیادی وجود دارد، اما محققان در علم سایبرنتیک و سیستمها تمایل دارند در یک تخصص سنتی مانند (زیستشناسی، مدیریت، یا روانشناسی) آموزش ببینند و سپس خودشان را به مشکلات در حوزههای دیگر، و شاید یک حوزهی دیگر، بکار ببرند. بنابراین، قرار گرفتن آنها در معرض مفاهیم و نظریهی علوم سایبرنتیک و سیستم ها تا حدودی به طور موقت و خاص به دو یا سه زمینه ای است که خودشان در آن اعمال می کنند، با این حال، این بدان معنا نیست که سوابق تحقیقاتی عظیم و دستاوردهای بزرگ سالهای گذشته (به ویژه دستاوردهای زیستشناسی پس از کشف DNA) به اندازهی کافی قدردانی نشده است.
• تعریفِ سایبرنتیک
سایبرنتیک به معنای حکومت مردم است. در دهه ۱۸۳۰ آمپر فیزیکدان فرانسوی از آن برای توصیف علم حکومت مدنی استفاده کرد, نوربرت وینر سایبرنتیک را به عنوان "مطالعهی کنترل و ارتباطات در حیوان و ماشین" تعریف کرد، سایبرنتیک با مفاهیمی در هستهب درک سیستم های پیچیده مانند یادگیری، شناخت، سازگاری، ظهور، ارتباط، و کارایی سروکار دارد، سایبرنتیک تحت تأثیر قرار گرفته است و به نوبهی خود کاربردهایی در زمینه های مختلفی مانند ...
□ ادامه دارد
👁 @TheatreAcademy | آکادمی تئاتر