utopianist_nasravi | Unsorted

Telegram-канал utopianist_nasravi - اتوپیانیست | محمد نصراوی

1929

«من هستم، ما هستیم و این کافی است» ارنست بلوخ • اتوپیا • امید • آگاهی برای ارتباط با ما 🔻 https://zil.ink/utopianist

Subscribe to a channel

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🔥برترین کانال VIP در تلگرام🔥

👈🏻 ادبیات 👉🏻

👈🏻 قانون جذب 👉🏻

👈🏻 آموزش زبان 👉🏻

👈🏻 علمی👉🏻

👈🏻 موسیقی👉🏻

👈🏻 حقوقی 👉🏻

👈🏻 روانشناسی 👉🏻

👈🏻 درمانی 👉🏻


💥پیشنهاد ویژه امشب😍👇🏻👇🏻

تغذیه سالم


♦️لطفا عضو این فولدر جامع و کامل بشید♦️

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

الوعده وفا!

از این به بعد
اینجا
جمعه‌ها
از #امید
حرف
خواهیم
زد 👇


/channel/Utopianist_Nasravi/1250

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

اقتباس‌بسندی، مانعی در فهم ژرف دیستوپیا



نویسنده : محمد شهریاری مقدم


در عصر تصویر، که فرهنگ بصری بیش از پیش بر مصرف فرهنگی انسان سایه افکنده است، اقتباس‌های نمایشی از آثار ادبی دیستوپیایی ـ اعم از فیلم‌ها، سریال‌ها به ابزارهای اصلی انتقال مفاهیم این ژانر بدل شده‌اند. این اقتباس‌ها، بی‌تردید، توانسته‌اند دسترسی مخاطبان گسترده‌تری را به دیستوپیا فراهم کنند. آن‌ها جهانی خیالی را قابل رؤیت می‌سازند و با بهره‌گیری از زبانِ تصویر، معماری بصری و فضاسازی سینمایی، حس و حال خاصی را به بیننده القا می‌کنند. با این حال، یک مسئله جدی و کمتر واکاوی‌شده وجود دارد: آیا این بازنمایی‌های بصری می‌توانند به‌واقع حامل ژرفای معنایی آثار ادبی دیستوپیایی باشند؟ و اگر نه، آیا بسنده کردن به این اقتباس‌ها و نرفتنِ سراغِ مطالعۀ عمیق کتاب‌های اصلی، مخاطب را از درک لایه‌های زیرین و فلسفۀ وجودی این آثار محروم نمی‌سازد؟ در این یادداشت تلاش می‌کنم پدیده‌ای را که از آن با عنوان «اقتباس‌بسندی» یاد می‌کنم، به‌مثابۀ «مانعی نظری» برای فهم دیستوپیا بررسی کنم. مراد از اقتباس‌بسندی، بسنده کردن به نسخه‌های نمایشی آثار دیستوپیایی و پرهیز یا بی‌توجهی نسبت به مطالعۀ نسخه‌های اصلیِ ادبی آن‌هاست. به‌ویژه، این نگرش زمانی منفی‌تر می‌شود که نقد و تحلیل آثار دیستوپیایی، صرفاً بر اساس اقتباس‌ها انجام می‌شود و عمق فلسفی، زبانی و ادبی اثر اصلی به حاشیه رانده می‌شود.
دیستوپیا به‌گونه‌ای از ادبیات تعلق دارد که کارکرد اصلی آن، نه صرفاً روایت‌گری یا سرگرمی، بلکه برانگیختن تأمل در باب وضعیت انسانی، آینده انسان و شهرش است. در متونی چون «۱۹۸۴» اثر جورج اورول، «دنیای قشنگ نو» از هاکسلی یا «ما» اثر زامیاتین، لایه‌های متعددی معنا، فلسفه و نظریه نهفته است که برای فهم آن‌ها، به درکی پیچیده و میان‌رشته‌ای نیاز است. این آثار، بیش از آن‌که تصویری از آینده باشند، نقدی فلسفی و تاریخی بر اکنون‌اند.
وقتی دیستوپیا به رسانه‌ای تصویری چون سینما یا تلویزیون منتقل می‌شود، اگرچه می‌تواند تجربه‌ای حسی و عاطفی خلق کند، اما غالباً از نظر معنایی "ساده‌سازی" می‌شود. محدودیت زمانی، اقتضائات تجاری، اقتباس‌پذیری ساختار روایی، و سلطۀ زبان تصویر، همگی به حذف یا تعدیل آن ابعاد ژرف منجر می‌شود که اثر را از سطح روایی به سطح انتقادی و فلسفی ارتقا می‌دهند.
اقتباس، در بهترین حالت، ترجمه‌ای بین‌رسانه‌ای از یک متن است؛ اما ترجمه‌ای که در آن، وفاداری کامل ممکن نیست. در واقع، اقتباس در سینما ـ حتی اگر دقیق و وفادار باشد ـ با محدودیت‌هایی بنیادین مواجه است: زبان تصویر جایگزین زبان نوشتار می‌شود؛ ذهنیت خواننده با ذهنیت کارگردان جایگزین می‌گردد؛ و تأویل‌های چندگانه به تأویل غالب بدل می‌شود. از این منظر، اقتباس را می‌توان نوعی بازآفرینیِ گزینشی دانست که بیشتر به ساختارهای دراماتیک و تجسم‌پذیر اثر توجه دارد تا پیچیدگی‌های زبانی، معنایی و ایدئولوژیک.در آثار دیستوپیایی، بسیاری از عناصر مهم از طریق سبک نوشتار جریان ذهن و یا حتی ساختار نحوی جملات منتقل می‌شوند؛ چیزی که در سینما یا به‌سختی بازنمایی می‌شود یا اساساً حذف می‌گردد. برای مثال، در رمان ۱۹۸۴، ذهن‌پریشی و انزواطلبی وینستون اسمیت، از خلال جمله‌بندی‌ها، زبان ابهام‌زا، و تناقضات ذهنی او منتقل می‌شود؛ در حالی که در نسخه‌های سینمایی این اثر، شخصیت وینستون بیشتر به یک فرد ساده تقلیل می‌یابد.
پدیدۀ اقتباس‌بسندی، به‌ویژه در عصر شبکه‌های اجتماعی، موجب شده است که مخاطبان بسیاری، بدون خواندن اثر اصلی، صرفاً بر مبنای فیلم یا سریالِ اقتباسی، درباره اثر نظر دهند، آن را نقد کنند یا حتی در باب فلسفۀ آن داوری نمایند. این رویکرد، نه‌تنها منجر به سطحی‌نگری در فهم دیستوپیا می‌شود، بلکه موجب تحریف پیام اصلی اثر نیز هست.
در مشاهداتی که من داشتم و با بررسی نظرات کاربران در فضای مجازی، بارها دیده‌ایم که مخاطبانی که صرفاً نسخه سینمایی آثار عمیق دیستوپیایی را دیده‌اند، تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که نه‌تنها با پیام اورول در تضاد است، بلکه دلالت‌های مهم اثر درباره زبان، قدرت، حافظه، و حقیقت را اساساً درک نکرده‌اند. این مسئله، وقتی تاسف‌آور می‌شود که این افراد در فضای عمومی یا حتی آکادمیک، نقش مفسر یا منتقد را ایفا می‌کنند.
دیستوپیا، نه یک ژانر صرفاً ادبی، بلکه یک صورت‌بندی فکری و نوعی روش اندیشیدن است. فهم دیستوپیا مستلزم درگیر شدن با جهان‌بینی مؤلف، زیربنای فکری متن، و شرایط تاریخی تولید آن است. اقتباس‌ها، اگرچه می‌توانند دروازه‌ای برای ورود به جهان دیستوپیا باشند، اما به‌تنهایی قادر نیستند این لایه‌های فکری را منتقل کنند.



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕️ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🇷🇺 🇮🇷 بنیاد ابن‌سینا مسکو (روسیه) برگزار می‌کند:

مدرسه بهاره‌ بین‌المللی فلسفه اسلامی
«ایستادن در زمانه تاسیس»

🔸از آغاز تا انجام؛ درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی
👤 دکتر مجید احسن

🔹فیلسوفان نخستین؛ کندی
🔸فیلسوف-دانشمندان؛ زکریا رازی
👤 دکتر محمدمهدی منتصری

🔹دوره انتقال فلسفه یونانی به جهان ایرانی-اسلامی
👤 دکتر سیدجمال‌الدین میرشرف‌الدین

🔸سنت فلسفی ایران باستان و زمینه‌های ایرانی فکر فارابی
👤 دکتر بابک عالیخانی

🔹فارابی موسس فلسفه اسلامی؛ بازخوانی ایده تاسیس
👤 دکتر محمدرضا هدایتی

🔸زمینه‌های میان فرهنگی فکر فارابی
👤 دکتر سید مهدی ناظمی

🔹حکمت عملی و امر سیاسی
👤 دکتر محمدعلی نوری

🔸انسانِ عهده‌دارِ جهانِ فلسفه اسلامی
👤 دکتر فاطمه رایگانی

🔹هستی‌شناسی و خداشناسی فارابی
👤 دکتر فاطمه شهیدی

🔸استعاره و زبان فهم دین در کتاب «الحروف» فارابی
👤 دکتر کرامت ورزدار

🔹مدینه فاضله فارابی؛ اتوپیا آرمانشهر یا شهر مثالی؟
👤 هانیه دارائی

🗓 تاریخ:
بیستم اردیبهشت تا یازدهم خرداد

⚠️ دوره به دو زبان فارسی و روسی برگزار می‌شود

برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر 🔻
@Farzanehdaroei

@mir_today 🇷🇺
@HE_Gov 🇮🇷
@ibnsinafoundation

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

اتوپیانیست ها بر این باورند که امید روح اتوپیاست !

پس پژوهش درباب سوالی چون

• امید چیست؟
• امید چگونه به وجود می‌آید؟
• امید چگونه از بین می‌رود؟
• امید بُعد فلسفی دارد؟ یا تنها بُعدی روان‌شناختی است؟
• رابطه‌ی امید و اخلاق چیست؟

و هزاران سوالات دیگر، ضروری است. پس؛

⚠️ به زودی...
ما
اینجا
از
#امید
حرف
خواهیم
زد

💢امیددوستان رابه اینجادعوت کنید💢

✍🏼 اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

💵یک ذهن پولساز از آموزش بدست میاد

👇دوست داری موفق بشی برحسب علاقه کلیک کن

🌍انگیزشی و موفقیت    📚کتاب

🌐تاریخ ادبیات جهان 🍔خلاقیت و نو آوری

👩‍❤️‍👨ورزش و بدنسازی ♻️هوش مصنوعی

🎁حس خوبعلمی وپزشکی

🎯پیش‌بینی آینده روانشناسی


💥  پیشنهاد ویژه 🤩

👈بهترین محصولات سلامتی

🎯هماهنگی تبادل و تبلیغات:
@rti_ebi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا: گذار از نقد آرمان‌شهر به تفکر در‌باره انسان و شهرش



نویسنده : محمد شهریاری مقدم



دیستوپیا، به‌عنوان یکی از مفاهیم محوری در تحلیل‌های اجتماعی و فلسفی قرن بیستم و بیست و یکم، درک عمومی و فرهنگی بسیار روشنی در ذهن بسیاری از افراد ایجاد کرده است. این درک اولیه، دیستوپیا را به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهرها و آرزوهای بشری برای ایجاد جوامعی ایده‌آل در نظر می‌گیرد. در این دیدگاه، دیستوپیا به‌عنوان یک مفهوم منفی (ویران‌شهر) شناخته می‌شود که به تصویر کشیدن تهدیدات و بحران‌هایی که در پی تحقق آرمان‌شهرها پدید می‌آیند، از وظایف اصلی آن است.
با این حال، درک جدیدتری از دیستوپیا به‌عنوان یک رویکرد تحلیلی و فلسفی، به ما این امکان را می‌دهد که این مفهوم را فراتر از نقد آرمان‌شهرها بررسی کنیم.
در این مقاله ما می‌خواهیم دیستوپیا را به‌عنوان "روش تفکر" معرفی کنیم که می‌تواند به تحلیل فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی و... و پیش‌بینی بحران‌های آینده از طریق تحلیل روندها پرداخته و در نهایت به ما کمک کند تا از "شهر انسان" در برابر خطرات و تهدیدات محافظت کنیم.

دیستوپیا: نقدی بر آرمان‌شهر:

اولین برداشت از دیستوپیا، همان‌طور که در تاریخ‌نگاری‌های ادبی و فلسفی به وضوح دیده می‌شود، به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهرها و ایده‌آل‌های بشری مطرح می‌شود. آرمان‌شهرها، مفهومی هستند که جوامع انسانی در پی تحقق آن‌ها بوده‌اند؛ جایی که در آن‌ تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی حل‌شده و انسان‌ها در وضعیت ایده‌آل زندگی می‌کنند. این‌گونه جوامع معمولاً با آرزوها و رؤیاهای بشری از یک جامعه بدون تضاد و کامل پیوند دارند. اما دیستوپیا به‌عنوان نقدی بر این ایده‌آل‌ها ظاهر می‌شود. آثار برجسته‌ای مانند 1984 اثر جورج اورول و Brave New World اثر آلدوس هاکسلی، به‌طور شفاف نشان می‌دهند که اگر بشر بخواهد جامعه‌ای آرمانی بسازد، به فاجعه‌ای بزرگ منتهی خواهد شد.
دیستوپیا در این‌گونه آثار به‌عنوان یک فضای غیرانسانی، جایی که سلطه و سرکوب در آنک موج می‌زند، معرفی می‌شود. در این جوامع، انسان‌ها به ابزارهایی در دست ساختارهای قدرت تبدیل می‌شوند، و آزادی‌های فردی و جمعی به‌شدت محدود می‌شود. اما این نقد، که به‌طور عمده به‌صورت ادبی و داستانی ارائه می‌شود، تنها یک بعد از دیستوپیا را نشان می‌دهد.
درک سنتی از دیستوپیا به‌عنوان نقدی بر آرمان‌شهر، با وجود اهمیت آن، تنها یکی از ابعاد این مفهوم پیچیده است.

دیستوپیا: مفهومی فراتر از نقد:

با گذر زمان، مفهوم دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار فکری و فلسفی در جهت تحلیل و پیش‌بینی تحولات اجتماعی و فرهنگی و غیره توسعه یافته است.
دیستوپیا دیگر صرفاً نقدی بر آرمان‌شهرها یا جوامع ایده‌آل نیست، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل وضعیت کنونی بشر و پیش‌بینی بحران‌های آینده در نظر گرفته می‌شود. دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار تفکر، به ما این امکان را می‌دهد که نه‌تنها آینده‌نگری داشته باشیم بلکه به‌دنبال راه‌هایی برای پیشگیری از بحران‌ها و تهدیدات احتمالی در دنیای امروز باشیم.
در این رویکرد دیستوپیا به‌عنوان یک نوع تفکر انتقادی و فرآیند تحلیل اجتماعی مطرح می‌شود که به‌طور عمده در پی درک وضعیت کنونی جامعه بشری است.
این دیدگاه، دیستوپیا را به‌عنوان ابزاری برای بررسی روندهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به‌کار می‌برد که ممکن است به بحران‌ها و ویرانی‌های اجتماعی منتهی شوند. به‌عبارت‌دیگر، دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار تحلیل، نه‌فقط در برابر تحقق آرمان‌شهر، بلکه در برابر تهدیدات موجود در جهانِ ما، هشدار می‌دهد.

دیستوپیا و رابطه آن با "شهر انسان":

در تحلیل دیستوپیا به‌عنوان یک مفهوم پیچیده و گسترده‌تر، یکی از جنبه‌های مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، مفهوم «شهر انسان» است. در اینجا، «شهر» به‌عنوان نماد جامعه‌ای است که به‌طور طبیعی از انسان‌ها و روابط انسانی و ارزش‌های او تشکیل شده است. دیستوپیا به‌عنوان یک ابزار فکری و تحلیلی، نه‌فقط به آسیب‌شناسی آرمان‌شهرها می‌پردازد، بلکه به‌طور خاص به «شهر انسان» و تهدیداتی که این «شهر» را در معرض ویرانی قرار می‌دهند، توجه می‌کند.
این رویکرد جدید به دیستوپیا، از ما می‌خواهد تا به‌جای تمرکز صرف بر ایده‌آل‌های آرمان‌شهری، به‌صورت انتقادی روندهای کنونی اجتماعی و ساختارهای موجود را مورد بررسی قرار دهیم. این روندها، به‌ویژه در جوامع مدرن، ممکن است به‌طور مستقیم به فروپاشی «شهر انسان» منتهی شوند.
به‌عنوان مثال، رشد روزافزون تکنولوژی‌های نوین، و تهدیدات زیست‌محیطی و جهانی نظیر تغییرات اقلیمی و بحران‌های اقتصادی، از جمله عواملی هستند که می‌توانند به ویرانی «شهر انسان» منتهی شوند.

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

- همه‌ی ما آدما هزار و یک امید داریم واسه‌ی ادامه‌ی زندگی، اون یدونه امید شما که خیلی مهمه برای ادامه‌ی مسیر زندگی‌تون چیه؟

هر شب این را می‌پرسد و من هر شب وقتی صحبت‌های مجری به اینجا می‌رسد صدای تلویزیون را بلندتر می‌کنم.

این شب‌ها که برنامه‌ی هزارویک (۱۰۰۱) را از شبکه‌ی نسیم می‌بینم، به سوال مهمی که مجری (محسن کیایی) در انتهای هر برنامه از مهمان خود می‌پرسد، با دقت بیش‌تری گوش می‌دهم؛

هم این تک سوال تکرار شونده بسی مهم و عمیق و قابل تامل است و هم پاسخ‌هایی که داده می‌شود ارزش درنگ دارند؛ نه چون کنجکاوم که بدانم سلبریتی‌ها به چه زنده‌اند! بلکه چون کنجکاوم بدانم چقدر ما آدم‌ها در امیدهایمان مشترکیم؟ جنس امیدهایمان از چیست؟ اصلا امید چیست؟ چطور درست می‌شود؟

و سوالات عجیب و غریب و بسیار دیگری که مرا با خود در جهان سفیدی با ابعاد ممتد، خالی و ساکت و مبهم پرت می‌کند و تا زمانی که کسی فریادزنان نگوید تلویزیون را کم کن! همانجا می‌مانم...

اگر روزگاری لایبنیتسِ فیلسوف، برای آغاز طرح متافیزیکی‌اش سوال مردافکنی را به تاریخ اندیشه عرضه کرد و نوشت "به راستی چرا چیزها به جای آنکه نباشند هستند؟"

من می‌خواهم در جست‌جوی طرحی از #امکان_زیستن باشم و بر همان سیاق بپرسم:
(به راستی "انسان‌ها" چرا به جای آنکه نباشند هستند؟)

و این آغاز طرح مسئله‌ی #امید خواهد بود.


#هزارویک_امید


✍🏼 اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

📌انجمن علمی‌ مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس برگزار می‌کند:

📚 عنوان:
واکاوی ظرفیت‌های مطالعات اتوپیا در فلسفه‌های زنانه‌نگر

🧕🏻 ارائه‌دهنده:
هانیه دارائی
کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی
دانشگاه تهران
و هم‌بنیان‌گذار مدرسه مطالعات اتوپیا در باشگاه اندیشه

📆 یک‌شنبه؛ ٢۴/فروردین‌ماه/١۴٠۴
🕰 ساعت ١٨

🔺برنامه در گوگل‌میت برگزار خواهد شد.
از طریق نشانی زیر وارد شوید.👇🏻
https://meet.google.com/mtn-kdwg-orb

@anjoman_zanan_tm

🆔@Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا: بیانیه‌ای علیه پروژه انسان طراز نوین

نویسنده: محمد شهریاری مقدم


تلاش برای ساختن انسانی جدید که با اهداف ایدئولوژیک همسو باشد، هم از منظر اخلاقی قابل مناقشه است و هم در عمل شکست می‌خورد. آثار دیستوپیایی نشان می‌دهند که این پروژه (انسان طراز نوین) نه تنها با ذات انسانی در تضاد است، بلکه باعث تخریب روان و هویت فردی نیز می‌شود.

ایده انسان طراز نوین همواره در مرکز پروژه‌های ایدئولوژیک قرار داشته است. به عنوان مثال نازیسم و کمونیسم تلاش کرده‌اند فردی بسازند که ارزش‌ها و اهداف ایدئولوژیک را تجسم بخشد.
اما این پروژه‌ها همواره به سرکوب فردیت، آزادی و روح انسانی انجامیده‌اند. ادبیات و سینمای دیستوپیایی پاسخی جدی به این تلاش‌ها داده و خطرات آن را به تصویر کشیده است.

در قرن بیستم، حکومت‌های تمامیت‌خواه تلاش کردند تا با روش‌های مختلف، از آموزش اجباری گرفته تا کنترل اطلاعات و سرکوب مخالفان، انسان جدیدی بسازند. این ایده که می‌توان جوهره انسان را مطابق با یک الگوی مشخص تغییر داد، در نازیسم و کمونیسم به اوج خود رسید. اما تاریخ نشان داده است که چنین تلاشی نه‌تنها ناکام مانده، بلکه به فجایع انسانی نیز منجر شده است.

به عنوان مثال در حکومت گیلیاد، در حکایت ندیمه زنان به نقش‌هایی خاص مانند ندیمه، همسر یا خدمتکار تقلیل داده می‌شوند و از هرگونه استقلال فکری و جسمی محروم هستند. شخصیت "آفرد" تلاش می‌کند تا ذهن و خاطرات گذشته خود را حفظ کند، اما در شرایط سخت سرکوب، دچار بحران‌های روحی و روانی می‌شود. در یکی از صحنه‌های کلیدی، او با خود تکرار می‌کند: منتظر می‌مانم، خودم را جمع و جور می‌کنم، خودِ من چیزی است که باید تکه‌هایش را جمع و جور کنم، همانطور که یک نفر، متن سخنرانی را تنظیم و جمع و جور کند. سخن او در اینجا: باید ذهنم را جمع و جور کنم، نشان‌دهنده تخریب تدریجی روان او تحت فشار نظام حاکم است.

همچنین می‌خواهم صحنه‌ای و دیالوگی از سریال سیلو را در اینجا ذکر کنم که به قدری در من تاثیر گذاشت که موجب شد این نوشتار را به رشته تحریر درآورم. در این داستان، افراد در سیلوهای زیرزمینی زندگی می‌کنند و از حقیقت دنیای بیرون بی‌اطلاع نگه داشته می‌شوند. کلانتر، دچار سندرومی شده بود که موجب لرزش دست او می‌شد، این بیماری می‌توانست موقعیت شغلی او را از وی سلب کند، برای همین مرتب خود را ملامت می‌کرد که چه انسان ضعیفی است و چقدر بد که دچار بیماری شده است. در صحنه‌ای درخشان، قاضی به او می‌گوید خودش را ملامت نکند.
قاضی به کلانتر می‌گوید:
میدونی،
یه نظریه درباره سندروم هست که این اختلال خون یا فقر ویتامین نیست،
فقط واکنش طبیعی انسان به موقعیت غیر طبیعیه.
انسان ها برای زندگی زیر زمین ساخته نشدن.
هیچ کدوم ما بیشتر از ۶۰ متر روی یک خط مستقیم راه نرفتیم،
بجز ژولیت نیکولز.
این دیالوگ از سریال سیلو بیانگر یکی از عمیق‌ترین نقدهای دیستوپیایی به ایده انسان طراز نوین است. این جمله به‌خوبی نشان می‌دهد که تلاش برای تغییر اساسی در شیوه زندگی انسان، اگر برخلاف ذات و نیازهای بنیادین او باشد، عواقب روانی و اجتماعی ناگواری خواهد داشت.
این مسئله نشان می‌دهد که انسان در محیط‌های بیش از حد کنترل‌شده دچار بحران روانی و نابودی هویت می‌شود.
پس مشکلات روانی ناشی از شرایطی است که در آن، فرد، در شرایطی زندگی می‌کند که مناسب زندگی یک انسان نیست، پس این مشکلات، واکنش طبیعی روانِ او (به عنوان عامل درونی) به شرایطِ بیرونی است.

ایده خلق انسان طراز نوین، از لحاظ نظری، به دنبال بهبود جامعه است، اما در عمل منجر به سرکوب و کنترل مطلق می‌شود. آثار دیستوپیایی نشان داده‌اند که چنین پروژه‌هایی نه‌تنها غیر اخلاقی‌اند، بلکه محکوم به شکست نیز هستند. انسان ذاتاً پیچیده، متنوع و دارای نیازهای عمیق آزادی‌خواهانه است و هرگونه تلاشی برای محدود کردن او به یک قالب خاص، نتیجه‌ای جز نابودی انسانیت نخواهد داشت.

ایده سوسیالیسم این است که می‌توان انسان و جامعه را طراحی کرد. اما دیستوپیا در بیانه‌ای تند علیه این نظر، رویکردی لیبرال دارد که جامعه و انسان قابل طراحی نیستند، بلکه باید به روند طبیعی خود پیش برود.



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

پروفسور کلیز در کتابش درباره دیستوپیا به نقش علم و فناوری در ایجاد دیستوپیاها می‌پردازد و تحلیل می‌کند که چگونه پیشرفت‌هایی مانند هوش مصنوعی، نظارت گسترده، سلاح‌های هسته‌ای و تغییرات زیست‌محیطی می‌توانند جوامع دیستوپیایی واقعی را شکل دهند.

دیستوپیا
/channel/dystopia1984m

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🏄 منتخبی از بهترین "گروه ها" و "کانال های" تلگرام⬆️⬆️⬆️

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

شباهت‌های فناوری Neuralink و سریال Severance




1. کنترل ذهنی و حافظه:

در Severance، تراشه‌ای در مغز کارکنان شرکت لومون کاشته می‌شود که خاطرات آن‌ها را بین "کار" و "زندگی شخصی" تقسیم می‌کند.

Neuralink نیز می‌تواند خاطرات را ذخیره و بازیابی کند، و این یعنی امکان ایجاد نسخه‌های مصنوعی از هویت فردی!



2. استثمار نیروی کار:

سریال نشان می‌دهد که چگونه یک شرکت می‌تواند بر تمامیت هویت و آگاهی کارکنان کنترل داشته باشد.

حالا تصور کن که در دنیای واقعی، شرکت‌ها بتوانند با یک تراشه، دسترسی مستقیم به مغز کارمندانشان داشته باشند! این یعنی بالاترین سطح از استثمار و بردگی مدرن.



3. از بین بردن مرز میان انسان و ماشین:

Severance هشدار می‌دهد که با چنین فناوری‌هایی، انسان‌ها ممکن است دیگر مالک ذهن و خاطرات خود نباشند.

Neuralink دقیقاً همین خطر را دارد: اگر یک شرکت بتواند افکار تو را تغییر دهد یا کنترل کند، آیا هنوز هم خودت هستی؟


چرا Neuralink می‌تواند دیستوپیایی باشد؟

✔ کنترل دولت‌ها و شرکت‌ها روی ذهن مردم
✔ حذف آزادی فکری و استقلال فردی
✔ ایجاد شکاف طبقاتی: کسانی که تراشه دارند و کسانی که ندارند

در واقع، Severance مثل یک هشدار درباره آینده Neuralink است! اگر چنین فناوری‌هایی بدون کنترل و قانون‌گذاری گسترش پیدا کنند، ممکن است دنیای واقعی هم تبدیل به یک دیستوپیای تکنولوژیک شود، جایی که انسان‌ها دیگر حتی اختیار ذهن خودشان را ندارند.



دیستوپیا

🔹اتوپیانیست؛ محمد شهریاری مقدم
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

سریال Severance (جداسازی)، محصول اپل تی‌وی پلاس است. این سریال روایت‌گر جهانی است که در آن، شرکت لومون (Lumon) فناوری‌ای را توسعه داده که به کارکنان اجازه می‌دهد زندگی کاری و شخصی خود را از هم جدا کنند. اما این جداسازی نه‌تنها یک مزیت، بلکه یک کابوس دیستوپیایی است که پرسش‌های اخلاقی و فلسفی عمیقی را مطرح می‌کند.


#معرفی_سریال

دیستوپیا


🔹اتوپیانیست؛ محمد شهریاری مقدم
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

هنر تجسمی از اتوپیاست. حکایت و تصویر کشیدن کابوس و رویا ... این آخرین کار یاس هست. تازه شنیدم. اتوپیایی است به غایت ... باید چنین کارهایی را به مثابه هشدارهایی دیستوپیایی دانست. و گرنه کابوس تبدیل رؤیایی مشترک می‌شود.

«نقطه عزیمت اتوپیا نارضایتی از وضعیت موجود است...»

لایمن تاور سارجنت



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

#صوت

عنوان:
مقدمه ای بر #امید در فلسفه و تراژدی یونان

سخنران:
دکتر حسام سلامت




🔸اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

مرورِ رمان کوه جادو، نوشتهٔ توماس مان

حدود ساعت ۲ بامداد ۲۵خرداد، مطالعۀ رمان کوه جادو داخل نرم‌افزار طاقچه تموم شد. به عنوان اولین مواجهۀ جدی من با ادبیات آلمان، کتاب بسیار جالبی بود. توماس مان، نویسندۀ رمان، شخصیت سادۀ جوانی رو توصیف می‌کنه که برای ملاقات سه‌هفته‌ای از پسرخاله‌اش به یک آسایشگاهِ کوهستانی می‌ره، اما وقتی به آسایشگاه می‌رسه کم‌کم متوجه تفاوت‌های زیادی با «سرزمین هموار» می‌شه و مدت این اقامت هم طولانی‌تر می‌شه.
به نظر من عمده‌ترین تفاوت بین این بالا و سرزمین هموار، مسئلۀ زمان و گذشتنش هست. در طول داستان، روی غم و رنج‌ها تمرکزی نمی‌شه، چه‌بسا بشه گفت اون بالا رنجی وجود نداره و از دیدگاه بعضی، این آسایشگاه کوهستانی، همون «بهشت کسالت‌آور مؤمنان» هست، بااین‌حال، در طول این اقامت، جوانِ بیمارِ ما تجربه‌های مختلفی رو پشت سر می‌گذاره، اما بین همۀ این تجربه‌ها، دو جریان بیشتر به چشم می‌آد.
اولین جریان، عشقِ بین اون و یکی از بیماران هست که توماس مان با ظرافت تمام بهش پرداخته و توصیفش کرده، عشقی از آن‌گونه که انگار از قبل وجود داشته و با دیدار با طرف مقابل، صرفاً به ظهور رسیده. من برای این عشق اسم جالبی گذاشتم و اون «عشقِ کشفی» هست. در بین اهالی حقوق، معاملۀ فضولی وقتی نافذ می‌شه که مالک اصلی اجازه بده و به قولی معامله رو تنفیذ کنه. حالا بعد از تنفیذ مالک، این سؤال پیش می‌آد که با این اجازه، معامله‌ای که قبلاً صورت‌گرفته از همون زمان آثار بر اون بار می‌شه یا از زمان تنفیذ، درصورتی‌که قائل باشیم با تنفیذ مالک،  معامله از زمانِ وقوع اثر داشته، به نظریۀ کشف، و درصورتی‌که قائل باشیم معامله از زمان تنفیذ توسط مالک، دارای آثار هست، به نظریۀ نقل تمسک کردیم. غرضم از به‌کاربردن اصطلاح «عشق کشفی» اینه که شخصیت اصلی داستان، گویی این عشق رو جای دیگری هم در کودکی تجربه کرده بود و این عشقی که این بالا هم خودش رو پدیدار کرده، ادامۀ همون عشق هست که تا الان کشیده شده و نه عشقی در عرضِ عشق قبلی؛ بنابراین، با وقوع این عشق، انگار که از همان زمان کودکی آثارش جاری شده.
دومین جریان که در همۀ داستان خودش رو نشون می‌ده، مسئلۀ زمان هست. شخصیت اصلی داستان به‌تدریج از قید زمان رها می‌شه یا به عبارت دقیق‌تر تلاشی برای تسلط بر زمان نمی‌کنه. کم‌کم زمان مفهومش رو از دست می‌ده، انگار که در خلئی از زمان زندگی می‌کنیم. هرچه در طول داستان بیشتر پیش می‌ریم و وابستگی هانس کاستورپ، شخصیت اصلی داستان به «سرزمین هموار» کمتر می‌شه، این جادوی زمان و خلئی که به وجود آورده هم بیشتر می‌شه، تا جایی که راوی داستان هم زمان از دستش می‌ره.
مطالعۀ این رمان رو پیشنهاد می‌کنم. ترجمۀ حسن نکوروح از این رمان در اول راه شاید سخت‌خوان به نظر می‌رسه اما بعید نیست شما هم مثل جوانکِ بیمار، زمان از دستتون در بره و به خودتون بیاید و ببینید چندین ساعت گذشته اما چیزی احساس نکردید. با مطالعۀ این رمان شعری از محمدعلی موحد به ذهنم رسید که خالی‌ازلطف نیست:
چیست عمر؟ _از پدیدگاهِ وجود
تا نهانگاهِ نیستی گذری

یا زِ رازِ مگویِ چرخِ کهن
به کنایت حدیثِ مختصری

یا زِ تخمِ فنا نهالی سبز
که ندارد به جز فنا ثمری

یا زِ راهِ دیارِ جادویان
کاروان خیال را گذری

یا ز افسانۀ وجود و عدم
قصۀ گنگی از برای کری

یا به پای شکسته‌دیواری
خوابِ نوشینِ مستِ بی‌خبری

یا به چنگالِ تیزِ گرگِ اجل
دست و پای مریضِ محتضری

یا ز درد و بلا و رنج و عنا
جامه‌ای بهر قامت بشری

یا مجازات کودکی معصوم
در قبالِ جنایتِ پدری
(شاهد عهد شباب، صفحهٔ ۱۱۳ و ۱۱۴)



🔹اتوپیانیست؛
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

اقتضای فهم دیستوپیا، مطالعه است، نه صرفاً تماشا. تأمل، نه صرفاً تجربه‌ی بصری. تحلیل، نه صرفاً روایت‌گری. و این دقیقاً چیزی است که اقتباس‌بسندی از آن محروم است.
اقتباس‌بسندی، به‌مثابۀ نوعی کژفهمی فرهنگی، مخاطب معاصر را از تجربه‌ی کامل و عمیق دیستوپیا بازمی‌دارد. اگرچه اقتباس‌ها می‌توانند مدخل‌های جذابی برای ورود به جهان‌های دیستوپیایی باشند، اما به‌هیچ‌وجه جایگزین نسخه‌های اصلی نیستند. در دورانی که سرعت، تصویر و مصرف‌گرایی فرهنگی بر مطالعات عمیق سایه افکنده است، بازگشت به متون اصلی، یک ضرورت انتقادی است. بدون این بازگشت، دیستوپیا نیز ـ که قرار بود ما را بیدار کند ـ به کابوسی ساده‌سازی‌شده بدل خواهد شد.




🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕️ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🔺فریبا نظری: ویران‌شهر، ناکجاآبادی تخیلی متعلق به آینده بشر نیست.


🖍️به گزارش دریافتی انصاف نیوز، کانون زندانیان سیاسی مسلمان پیش از انقلاب، چهارشنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۴، میزبان فریبا نظری جامعه‌شناس و پژوهشگر گروه‌های اجتماعی با موضوع بررسی مفهوم ویران شهر یا دیس‌توپیا در برخی آثار سینمایی ایران و جهان بود.

🎬 فریبا نظری، جامعه‌شناس، گفت: هسته اصلی فضاهای دیستوپیایی یا ویران شهری در آثاری همچون «دانه انجیر معابد»، «اشباح گویا»، «پاپیون»، «انجمن شاعران مرده»، و «پرواز بر فراز آشیانه فاخته»؛ دیده می‌شود. این آثار به خوبی نشان می‌دهند که چگونه فرادستان قدرت مدار در قامت «پدر خانواده»، «نهاد کلیسا»، «رییس زندان»، «مدیر مدرسه»، و «مدیر آسایشگاه»؛ می‌توانند در نقش عاملیت ایجاد محیط‌های سرکوبگر و ضد انسانی ظاهر شوند.

🎬 نظری با توضیح زمینه پیدایش و تعریف مفاهیم «اتوپیا» ( آرمان شهر) و «دیس‌توپیا» (ویران شهر)، و مفهوم «هتروتوپیا» یا دیگر مکان با تعریف «میشل فوکو»؛ از روایت خود نیز در این باره سخن گفت و اشاره کرد چگونه فضاهای هتروتوپیایی چون زندان، مدرسه و آسایشگاه؛ می‌تواند به ویران شهر تبدیل شود.
وی عناصر هسته اصلی دیس‌توپیا یا ویران شهر را، سرکوب و نبود آزادی، کنترل‌گری، خشونت، تحقیر، شکنجه فیزیکی و روانی، نابرابری و تبعیض، تخریب روابط و هم‌کنشی انسان‌ها با یکدیگر و با طبیعت و محیط زیست، ناامیدی و احساس مرگ‌خواهی مداوم، بی هویتی و سرگشتگی در برابر فرادستان قدرت مدار؛ برشمرد. دیس‌توپیاها جوامعی را به تصویر می‌کشند که در آن‌ها آرمان‌های به ظاهر خوب به نتایج فاجعه‌بار و ضدانسانی منجر شده‌ و می‌شوند.
نظری افزود: معتقدم ویران شهرها اکنون دیگر ناکجاآباد هایی تخیلی متعلق به آینده بشر نیستند. بلکه موقعیت‌های عینی و واقعی سیال و خطرناکی هستند که در بسیاری از محیط‌های دربرگیرنده‌ی ما وجود داشته یا در حال شکل‌گیری اند.
این جامعه‌شناس شباهت شخصیت‌های کنترل‌گر و عاملیت سرکوب‌ در ویران شهرها را چنین عنوان کرد: خشونت ورز، متوهم همه چیز دان، لذت از آزار و شکنجه افراد و درد و رنج آن‌ها، ترسو و بی اعتماد به دیگران، کنترل‌گر، تفتیش عقاید، مخالف با هرگونه تغییر، دارای شخصیت حقیر تحقیرگر، استفاده ابزاری از قانون/ دین/اخلاق و آموزش برای شکنجه و سرکوب، گریز از هم‌کنشی و روابط انسانی با دیگران، تبعید معترضان و آزادی خواهان، مقابله با امید و عواطف خوشایند انسانی مانند عشق، فداکاری، همدلی و شور زندگی...

📍ادامه گزارش نشست را در لینک زیر بخوانید
https://ensafnews.com/590776/

#ویران_شهر
#دیستوپیا
#دانه_انجیر_معابد
#اشباح_گویا
#پاپیون
#انجمن_شاعران_مرده
#پرواز_بر_فراز_آشیانه_فاخته


/channel/Sociologyofsocialgroups

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🎯 «معلم ادبیات» چه فایده‌ای دارد؟

🔴 فرض کنید استاد ادبیات در دانشگاه هستید و بخش قابل‌توجهی از سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر دنیا متقاعد شده‌اند که یک ماشین می‌تواند همان چیزهایی که شما درس می‌دهید را بیاموزد – اگر هم همین حالا نتواند، به‌زودی زود خواهد توانست. به‌علاوه، این ماشین‌ می‌تواند از دانشجویان آزمون بگیرد، تکالیف و امتحانات آن‌ها را تصحیح کند و عادلانه نمره بدهد. حالا شما و همکارانتان باید در اقتصاد همیشه در حال تغییر امروز، به دنبال فرصت‌های شغلی هیجان‌انگیز و جدید بگردید، چون دیگر نیازی به شما نیست.

🔴 سرمایه‌داران خطرپذیر می‌گویند این مجازاتی درخور برای شمایی است که به خواندن و نوشتن علاقه داشتید. چون به‌جای ادبیات، باید از همان ابتدا می‌رفتید برنامه‌نویسی یاد می‌گرفتید. سپس اضافه می‌کنند که البته امروز به برنامه‌نویسان هم دیگر چندان نیازی نیست.

🔴 طی چند سال گذشته، به دلیل پیشرفت‌های صورت‌گرفته در آنچه که با تسامح «هوش مصنوعی» نامیده می‌شود، خیلی‌ها به آیندۀ کارشان شک کرده‌اند. فیل کریسمن، استاد نویسندگی دانشگاه میشیگان که بیست‌سال است در دانشگاه ادبیات درس می‌دهد نیز از همین دسته است. کریمسن می‌نویسد: همیشه هستند افرادی که هر فناوری و مد جدیدی که از راه می‌رسد را دستمایه قرار می‌دهند و دست به پیش‌بینی‌های عجیب‌وغریب می‌زنند، این روزها هم ظاهراً کارشان شده پیش‌بینی پایان آموزش عالی «به‌شیوۀ فعلی».

🔴 او به یاد می‌آورد که طی این بیست‌سال هم همیشه حرف از این بوده است که تدریس ادبیات دیگر آینده‌ای ندارد. بااین‌حال، به نظر می‌رسد کارکردن در حوزه‌ای که به‌وضوح در حال کوچک‌شدن است، اما هنوز از بین نرفته مزایایی دارد. چون این موقعیت آدم را به فکر فرو می‌برد.

🔴 کریسمن می‌گوید هر معلم ادبیاتی حالا باید پاسخی جدی برای این سوال پیدا کند که «ارزش کار من در چیست؟» خود او پاسخ واضحی دارد: «من عاشق ادبیات و درس‌دادن آنم. و فکر می‌کنم همۀ بچه‌ها باید فرصت این را داشته باشند که ادبیات بخوانند». اگر این پاسخ از نظرتان کافی نیست، باید بحث بزرگتری را باز کنیم: چه شد که به اینجا رسیدیم که «‌درس و کار» را صرفاً چیزهایی بدانیم که باید هر چه زودتر از دستشان خلاص شد تا به «اهدافی دیگر» برسیم؟ و آن‌وقت آن اهداف چیستند؟ سفر به مریخ یا دانلودکردن سریع‌تر.

🔴 واقعیت دیگری هم وجود دارد: دسته‌ای از مخالفان علوم انسانی را هیچ‌وقت نمی‌توانید راضی کنید. منظور آن‌هایی است که زیبایی، غنا یا نیکی برایشان اموری غریبه و مبهم است، و فقط سرعت و بهره‌وری را می‌فهمند. کریسمن اسم آن‌ها را «نهلیست‌ها» می‌گذارد و می‌گوید حتی افلاطون هم در نهایت نتوانست نهلیست‌ها را قانع کند.

🔴 بنابراین در دنیایی که هر روز زمام امور بیشتر به دست نهیلیست‌ها می‌افتد، طرفداران علوم انسانی هم باید غیر از تلاش برای توضیح‌دادن خودشان و اثبات ارزشمندی کارهایشان، به راه‌های دیگری متوسل شوند. شاید بد نباشد معلمان ادبیات سری به دانشکده‌های کسب‌و‌کار بزنند و از تاریخ غنی نهفته در آثار ادبی، «راه‌های مذاکره و فروش» بیرون بکشند. یا شاید بتوانند دوره‌هایی برای ثروتمندانی برگزار کنند که می‌خواهند تمایز اجتماعی‌شان را با سواد ادبی نشان دهند. یا شاید هم باید با تمام توان جلوی این مسیر سودمحور‌شدن همه‌چیز، از جمله دانشگاه، بایستند.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا تدریس ادبیات و نوشتن آینده‌ای دارد؟» که در سی‌وچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ اسفند ۱۴۰۳ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ فیل کریسمن است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/r22680

@tarjomaanweb

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

در این راستا، دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای محافظت از این «شهر» عمل می‌کند. این مفهوم به ما این امکان را می‌دهد که نه‌تنها از بحران‌ها و تهدیدات جلوگیری کنیم، بلکه از آن‌ها برای تقویت و بهبود ساختارهای اجتماعی و انسانی خود بهره‌برداری کنیم. دیستوپیا، در این‌صورت، به‌عنوان یک فرآیند پویا و پیشگیرانه برای بهبود وضعیت کنونی جامعه بشری مطرح می‌شود.

دیستوپیا و تحلیل تهدیدات آینده:

دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای پیش‌بینی تهدیدات و بحران‌های آینده، به تحلیل روندهای می‌پردازد.
این تحلیل‌ها نه‌تنها به درک بهتر وضعیت کنونی جوامع بشری کمک می‌کنند، بلکه به شبیه‌سازی تهدیدات و بحران‌هایی می‌پردازند که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندند. دیستوپیا در این مرحله، به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی و پیش‌بینی تهدیدات محتمل نظیر جنگ‌های جهانی، بحران‌های اقتصادی، و فروپاشی‌های زیست‌محیطی و اجتماعی به‌کار می‌رود.
در این‌جا، دیستوپیا به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی این تهدیدات و پیش‌بینی آینده‌ای بحران‌زده، به‌طور خاص به درک روندهای پیچیده‌ای می‌پردازد که ممکن است جوامع بشری را در معرض خطر قرار دهند. این تهدیدات می‌توانند در قالب جنگ‌ها، بحران‌های اقتصادی، تغییرات اقلیمی و حتی تحولات فرهنگی و اجتماعی بروز پیدا کنند. دیستوپیا در این رویکرد، نه‌فقط به‌عنوان یک تصویر ترسناک از آینده، بلکه به‌عنوان یک فرآیند فکری است که به ما ابزارهایی برای مواجهه با این تهدیدات و پیش‌بینی بحران‌ها می‌دهد.

نتیجه‌گیری:

در این مقاله، نشان دادیم که دیستوپیا چیزی فراتر از نقد آرمان‌شهر است. دیستوپیا، در رویکردهای مدرن و پیچیده‌تر، به‌عنوان یک ابزار فکری و تحلیلی معرفی می‌شود که می‌تواند به تحلیل وضعیت کنونی جوامع بشری، پیش‌بینی بحران‌ها و تهدیدات آینده، و در نهایت به حفاظت از «شهر انسان» کمک کند.
این مفهوم دیگر تنها به‌عنوان نقدی بر جوامع آرمانی مطرح نمی‌شود، بلکه به‌عنوان یک فرآیند تحلیلی برای پیش‌بینی و جلوگیری از فروپاشی‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی و غیره به‌کار می‌رود.
دیستوپیا به‌عنوان ابزاری پیشگیرانه و پویا برای ایجاد جامعه‌ای پایدار و مقاوم‌تر در برابر تهدیدات آینده، اهمیت زیادی پیدا کرده است.
در اینجا جا دارد که پاراگرافی را که در کتاب (دیستوپیا ادبیات هشداردهنده) نوشته بودم و همیشه بیانگر زاویۀ دید من به دیستوپیا بود را در اینجا مجددا ذکر کنم: دیستوپیا ادبیاتی هشداردهنده است، برای هرچه که «شهرِ» انسان یعنی مدنیت، آزادی، امنیت انسان‌ها و خانۀ او یعنی زمین را مورد تهدید قرار می‌دهد و آن را به «ویران‌شهر» تبدیل می‌کند. پس هشدار می‌دهد تا تلاش کنیم از وقوع آن جلوگیری کنیم.

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

تاملاتی درباب کودک و آرمان‌شهر
🔻🔻🔻🔻

✍ دکتر مریم منصوری
جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

🔸 شام‌گاه نیمه‌ی شعبان، شبکه پویا، یکی از جذاب‌ترین انیمیشین‌های متاخر شرکت والت‌دیزنی را پخش می‌کرد.

🤔 شهروحش یا همان Zootopia، نام پویانمایی شدیدا جذابی بود که نه بچه‌ها، بلکه والدین را هم میخکوب می‌کرد.
دخترک خرگوش روستایی برای تحقق آرزویش که پلیس‌شدن شهر بود، به #زوتوپیا مهاجرت کرد. او که ابتدا از جانب اطرافیان طرد شده بود، با کمک گرفتن از یک روباه نر، به دنبال یک پرونده‌ی مشکوک، تلاش می‌کرد تا توانمندی خود را به رئیس پلیس اثبات نماید.

⚠️ ۷۵درصد داستان، بدون هیچ قضاوت و هنجاری، صرفا به توصیف کاملا خیره‌کننده این وضعیت رقم خورد. اما در باقی داستان، که اوج داستان نیز بود، تمام تلاش داستان‌نویس بر این موضوع متمرکز شد تا ثابت کند حتی در مورد حیوانات نیز هیچ امر تکوینی و ثابتی در خلقت این موجودات رقم نخورده و هرگونه تصور ثابت، مثلا در نظر گرفتن توحش برای حیوانات وحشی، 《احمقانه، غیرمسئولانه و کوته‌بینانه》 است و «#زن»، محور و مدار این شهر است.

‼️ زوتوپیا، شهر حیوانی آرمانی است که «طبیعت»، آن هم در سیال‌ترین و متکثرترین حالتش، هر نوع ثباتِ نه روحمندِ مبتنی بر فضیلت را، بلکه ثباتِ بدنمند را نیز نفی می‌کند.

🧐 به عبارتی، حتی زیست‌شناسی به یک "گفتمان زمانمند" تقلیل می‌یابد که صرفا، به دلیل اجماع عده‌ای یک سری داده‌ها موضوعیت یافته‌اند و ممکن است بعد از گذر زمان، داده‌های متفاوت و بلکه متناقضی عیان شوند.

🔹 وقتی دخترم لحظه‌ای چشمش را از صفحه‌ی تلویزیون شبکه‌ی پویا برنمی‌چید، یک نگاهم خیره به او و یک نگاهم خیره به تلویزیونی بود که در گوشه‌اش مدام "#یامهدی" به چشم میخورد.

♾ روزی که بناست از جامعه‌ای سخن بگوییم که در آن، خَلق و خُلق به وحدت می‌رسد و تکوین و تشریع و تقنین همسو می‌شود، جامعه‌ای جلوی چشمان او ترسیم می‌شد که نه تنها اصل بر حیوانیت است و هر آرمان‌شهر انسانی، با جایگزینی زوتوپیا با اتوپیا نفی می‌شود؛ بلکه خبری هم از نظام احسن نیست، خبری از طبیعت و بدنی که اگر او را بر هم بزنی او با تو مکر می‌کند، هستی‌ات را بر باد می‌دهد و امکان زندگی را از تو سلب می‌کند نیست، و نه تنها خیر و فضیلتی فراتر از امر بدنی و زیستی یافت نمی‌شود، بلکه امر بدنی و زیستی هم کاملا در فضایی برآمده از سیالیت و بی‌ثباتی، روز به روز امکان تغییر می‌یابد.

❓❔با خود فکر می کردم آیا به این دختر، می‌توان از «مناسبات بدنمند در چارچوب» سخن گفت؟ آیا اساسا جز "بدنِ در لحظه‌"ی او، چارچوبی برایش متصور خواهد بود؟


#اتوپیا_برای_کودکان


🔹 اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

دیستوپیا از طریق طراحی جهان‌های ممکن، نه تنها می‌تواند به ما نشان دهد که اگر شرایط اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی کنونی ادامه یابد، چه پیامدهایی در آینده به‌دنبال خواهد داشت، بلکه این جهان‌ها به‌عنوان ابزار انتقادی برای درک بهتر و تغییر وضعیت موجود عمل می‌کنند. دیستوپیا با ساخت این جهانی‌های تخیلی، به ما فرصت می‌دهد که از دل این «آزمایش‌های فکری»، به تحلیل و تغییر مسیرهای خطرناک و معیوب جوامع انسانی بپردازیم. در این معنا، دیستوپیا نه تنها یک داستان فانتزی نیست، بلکه ابزاری جدی برای بازنگری در مسیر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انسان‌ها است.


دیستوپیا
/channel/dystopia1984m

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

✴️ انیمیشن رویاشهر ✴️

• رویاشهر یک داستان فانتزی، تخیلی و تاریخی دارد.

• این فیلم درباره‌ی دو شهر است که رویا شهر به عنوان یکی از شهرهای اصلی آن شناخته می‌شود.

• رویاشهر در داستان فیلم به نوعی به خطر می‌افتد و در معرض نابودی قرار می‌گیرد و نوجوان ۱۲ ساله‌ای برای نجات آن دست به کار می‌شود.

• ایده‌ی انیمیشن رویاشهر درباره‌ی بازسازی و بازآفرینی زمان حال و تحولات دنیای امروز است که در قابل یک داستان تخیلی، تاریخی و جهانی فانتزی پرداخته می‌شود.




🔹اتوپیانیست؛ هانیه دارائی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

به زودی ... در اتوپیانیست

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

#فایل

📚 عنوان: شهر بانوان

✍🏼 نویسنده: کریستین دوپیزان

👤 مترجم: مرضیه خسروی

📍انتشارات: نشر روزگار نو


🔸 اتوپیانیست؛
⭕ #اتوپیا، امید، آگاهی ...
🆔 @Utopianist_Nasravi

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

✨️🎨تبادلِ فرهنگ و هنر

"برای تنها زیستن یا حیوان میباید بود یا خدا" این گفته ی ارسطو ست و
مورد سوم را از قلم انداخته است؛هر دو می باید بود، یعنی-فیلسوف...


غروب بت ها | فردریش نیچه ص۱۵

🔣تنها کافی‌ست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:

🔗 t.me/addlist/8Hm_o1oHYStkOGQ0

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🍃بوروکراسی سرکوبگر و کنترل مطلق در سریال Severance (جداسازی)



یکی از ویژگی‌های اصلی جوامع دیستوپیایی، بوروکراسی پیچیده و غیرشفاف است که فرد را در چنگال خود اسیر می‌کند. شرکت لومون دقیقاً چنین سیستمی را دارد:

محیط شرکت به‌شدت فرموله‌شده، مینیمالیستی و غیربشری است.

کارکنان نمی‌دانند دقیقاً چه کاری انجام می‌دهند؛ تنها کاری که به آن‌ها محول شده، مرتب‌سازی اعداد در یک سیستم کامپیوتری است.

قوانین شرکت سختگیرانه و غیرقابل‌انعطاف است؛ کوچک‌ترین نافرمانی مجازات دارد.

شرکت لومون مانند دولت رمان ۱۹۸۴ جورج اورول، نه‌تنها کنترل فیزیکی، بلکه کنترل فکری و شناختی بر کارکنان خود دارد.

در نتیجه، شرکت لومون به جای یک محیط کاری عادی، بیشتر شبیه یک حکومت استبدادی عمل می‌کند که از مکانیزم‌های سرکوب ذهنی برای کنترل کارکنانش بهره می‌برد.






🔖برای اطلاع بیشتر درباره بروکراسی، به کتابِ بروکراسی اثر فون میزس ترجمه مهدی تدینی مراجه کنید


دیستوپیا

🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

🔰پیشنهاد مطالعه کتاب «اتوپیا و امید: دو جستار» در فراغت نوروزی
ارنست بلوخ؛ متفکری که در جست‌وجویش بوده‌اید!


🔸بلوخ، فیلسوف اتوپیا و امید، چنان که با برداشت او از مفهوم «نه-هنوز» آشنا خواهید شد، می‌تواند متفکری باشد که در جست‌وجویش بوده‌اید تا از تنگنای نومیدی نظری و انسداد عملی که در خود و جامعه‌تان می‌بینید، بگریزید.

🔸خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رضا نساجی: کتابی که در تعطیلات نوروز با اشتیاق می‌خوانم، «اتوپیا و امید: دو جستار» است. این اثر که به قلم جان گرینوی و دیگو فُسارو و با ترجمه شروین طاهری در نشر اسطوره پرومته منتشر شده، در واقع ترجمه دو کتاب کوچک است: «آغازی بر فلسفه اتوپیایی: مقدمه‌ای بر کار ارنست بلوخ» نوشته گرینوی و «فلسفه و امید: ارنست بلوخ و کارل لوویت، مفسران مارکس» از فُسارو.


🔻معرفی کتاب:

ibna.ir/x6xmg

@ibna_official

Читать полностью…

اتوپیانیست | محمد نصراوی

https://youtu.be/BmuqgZ9bj3c?si=zdmeUKuA8mTajoFf




هنر تجسمی از اتوپیاست. حکایت و تصویر کشیدن کابوس و رویا ... این آخرین کار یاس هست. تازه شنیدم. اتوپیایی است به غایت ... باید چنین کارهایی را به مثابه هشدارهایی دیستوپیایی دانست. و گرنه کابوس تبدیل رؤیایی مشترک می‌شود.

«نقطه عزیمت اتوپیا نارضایتی از وضعیت موجود است...»

لایمن تاور سارجنت



🔹اتوپیانیست؛ محمد نصراوی
⭕ اتوپیا، امید، آگاهی ...

🆔 /channel/Utopianist_Nasravi
🌐 http://nasravi.com/

Читать полностью…
Subscribe to a channel