✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاحطلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد. ✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
📝📝📝 میر حسین در حصر اما استوار- برای سر خم نکردن در برابر متجاوزان، باید در برابر مردم سرِ تواضع خم کرد!
✍🏻حسین جعفری
✅در تازهترین بیانیه از زندان اختر، میرحسین موسوی ضمن محکوم کردن «جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان»، از مردم ایران بهخاطر ایستادگیشان تجلیل کرد، اما همزمان نسبت به مصادره این همبستگی از سوی نظام هشدار داد: «هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی، واکنش جامعه را تأییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند.»
✅موسوی در کنار همدلی با خانوادههای داغدار و ستایش «دوراندیشی ستودنی مردم»، خواستار اقدامات عاجل و نمادینی برای دوری رفع بحران شد: «آزادی زندانیان سیاسی»، «تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی».
✅بیانیه میر حسین موسوی؛ این همراه همیشگی مردم، دیگر فقط نقد وضع موجود نیست؛ دعوتی است برای بازسازی بنیادین نظم سیاسی، با زبان صلح و اتکا به حق ملت. او تلاش میکند تا در میانه بحران، «راه نجات» را نه در سرکوب یا توجیه، بلکه در بازگشت به مردم و حق تعیین سرنوشت جستوجو کند.
✅نقطه محوری بیانیه، عبور از مطالبات اصلاحی کوتاهمدت بهسوی طرحی برای بازنگری ساختاری است: «ساختار کنونی نظام، نماینده همه ایرانیان نیست» «تجربه جنگ دوازدهروزه نشان داد که ضامن نجات کشور، احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است»
✅سؤال مهم مردم ایران این است: اگر ایران برای حاکمان مهم است و این ایام سرود "ای ایران ایران" میخوانند و مردم در صف اول ایستادگیاند، چرا منافع واقعی ایران در برابر اهداف ایدلوژیک ارباب قدرت در اولویت نیست؟ و چرا مردم در صف اول تصمیمسازی نیستند؟ اگر رأی مردم زینت است، در زمانی قرار است جمهوریت به زینت صادقانهی ارباب قدرت بدل شود و از حرف بی عمل، به عمل صادقانه برسند؟
✅میر محصور، برای عبور از بحران تهاجم بیگانه، مشفقانه پیشنهاد میدهد که «برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس مؤسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق این حق هموار و دشمنان را از دخالت در امور کشور مأیوس خواهد کرد»
✅مقامات بدانند؛ ایران ملکِمشاع همه آحاد ایران با هر زبان، قومیت، مذهب و سلیقه است و قدرت نظام سیاسی نیز منبعث از مردم است، لذا باید به مقامات یادآور شد که در فرصت همدلی بوجود آمده با مردم، عزتمندانه؛ مطالبات مردم را اجابت کنند. "إنّ لربّکم فی أیّام دهرکم نفحات...اکنون نسیمی از فرصت در جریان است؛ فرصتی که اگر جدی گرفته نشود، شاید دیگر تکرار نشود..."
✅خلاصه آنکه، شیر در حصر نیز شیر است، شیری که صریحاً انداز می دهد برای ایستادگی و سرخم نکردن در برابر اجانب و نه گفتن به متجاوزان، باید در برابر مردم سرِ تواضع خم کرد و به مطالباتشان آری گفت!
پ ن:
✅همانطور که قبلا نوشتم در این زمانهی پرآشوب که قوه عاقله نظام بدرستی کار نمی کند (و حتی نتوانسته از همراهی بخشی از اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۳ و ریاست جمهوری پزشکیان به نفع مردم و انجام چند رفرم ساده و ضروری استفاده کند و اصلاح طلبان نیز جز بیعت با قدرت نتوانستند کاری در حد عمل به ضروریات اولیه یک حکمرانی معقول انجام دهند و از وقوع جنگ جلوگیری کنند و افتخارشان بجای پیگیری مطالبات مردم این شد که لباس سبز پوشیدند و در راهبرد مذاکره با خارج و انسداد بیشتر در داخل با نظام همراهی کرده اند،) راه درست، پوشیدن لباس سبز نیست بلکه تلاش برای اجماع سازی روی یک مطالبه خاص است تا ارباب قدرت ناگزیر به تمکین شوند. والا ادامه راه فعلی اصلاح طلبان صندوق محور، دوخت انبوه لباس سبز و بر تن کردن اجباری آن است!
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سرت سلامت آقا مصطفی
✍🏻رویا بلوری
✅این روزها که جامعه در پس سیاهی جنگ و تلخی های بمباران و موشک باران است ، بدون شک وجدان بیدار آقا مصطفی هم راضی به گفتن و تعریف و تمجید از ایشان نیست که متاسفانه ما ایرانی ها در قلم فرسایی در تعریف و تمجید از بزرگانمان در اکثر اوقات به افراط می افتیم و به دنبال جلو زدن از هم هستیم .
✅بنابراین به هیچ وجه قصد تعریف و تمجید از ایشان
و توصیف فکر و اندیشه و سیاست ورزی و سلامت اخلاق و رفتار ایشان را ندارم چرا که مطمئنم دوستان و حتی دشمنان ایشان همه به خوبی این ها را می دانند .
✅اما نکته ای که دوست داشتم در مورد ایشان بگویم این است که کمتر کسی مانند ایشان اهل نقد و نقد پذیری و درعین حال به دور از باندبازی و کیف کشی بوده است.
مصطفای تاجزاده بدون شک از اولین کسانی بود که به خود تاخت و به نقد خویش پرداخت و فریاد «ما متهمیم » سر داد. او هیچ گاه فرصت طلبی نکرد و برای باقی ماندن در پست و مقام که هیچ ، حتی برای آزاد شدن هم ، خود را نفروخت .
✅آقای تاجزاده از معدود سیاست ورزان و مسوولینی بوده که هیچ اندازه از تکبر و خودبینی در او ندیده ام
و به هیچ کس از بالا به دیگران نگاه نمی کرد و اگر کسی او را نمی شناخت و به جمع دوستان و ایشان وارد می شد شاهد بود که به دیگران بیش از خود اجازه ی اظهار نظر می داد و همواره بیش از آن که حرف بزند گوش می کرد و از دیگران سوال می کرد
و حتی می آموخت .
✅تا جایی که من از ایشان دیدم دوگانه رفتار نمی کرد یعنی ادعا و نظری را بیان نمی کرد که در زندگی سیاسی و خانوادگی خود بدان عمل نکرده باشد . اگر باور به آزادی در سبک زندگی افراد داشت برای دیگران و خانواده ی خود فرقی قائل نبود .
✅آقای تاجزاده همیشه آنچه باور داشت را بدون لکنت بیان می کرد و برای خوش آمدن کسی یا گروهی نفاق و دورویی نمی ورزید .
ای کاش همه ی آن کسانی که این روز ها از آقا مصطفی می نویسند به همین یک مورد از منش و روش ایشان عمل می کردند
@MostafaTajzadeh
✍🏻 محمد هاشم مهیمنی
✅تاج زاده مردی معمولی ، از نظر دیانت و اخلاق کمی فراتر از حد متوسط و از نظر اقتصادی فردی ساده زیست و نسبتا ضعیف ،اما در عرصه سیاست ، نه تنها صاحب نظر ،بلکه نظریه پرداز نیز به شمار می آید صداقتش کم نظیر است .
✅خوش اخلاق و گشاده روست و با همه با روی باز برخورد می کند زبانی صریح دارد و اهل بیان بی پرده است
✅برجسته ترین ویژگی اش ،شجاعت و صراحت در نقد قدرت است خصیصه ای که او را به چهره ای یگانه در روزگار ما بدل کرده و غرورش را در برابر صاحبان قدرت افزوده است
✅غروری که میتوان آن را میراثی از آیت اله خمینی دانست .میراثی که به بسیاری از ما انقلابی ها رسیده و در دوره هایی ما را گرفتار توهم مطلق گرایی کرده است .
✅مصطفی عزیز نیز از این قائده مستثنی نبوده اما این شانس را داشته که با سالها مطالعه چه در زندان و چه در بیرون ،به درکی ژرف از قدرت و آسیب های آن بر آزادی ،سیاست و حکمرانی دست یابد این شناخت عمیق ،او را از سلطه خودخواهی رایج در کشور برهانید و امکان پرورش مستمر حس آزادی را در درونش فراهم کرده است .
@MostafaTajzadeh
📝📝📝این متن در دفاع از پرستو فروهر نیست!
✍🏻 حسین رزاق
✅دیروز دوستی ایرانی و ساکن آلمان میگفت همه فکر میکردیم تجمع هشتاد هزار نفری ایرانیان در برلین که سه سال پیش برگزار شد یک نقطه عطف است اما…
✅اجازه دهید من پاسخ این «اما» را بدهم: همین حملات چند روز اخیر به #پرستو_فروهر پاسخ آن اماست. جا با تمام قوا تلاش میکند بین مخالفانش تفرقه بیاندازد. تمام توانش را صرف ایجاد دعوا و اختلاف میکند تا زمان سرکوب کمترین هزینه را بپردازد.
✅این چند سطر در دفاع از خانم فروهر نیست که او هیچ نیازی به دفاع ندارد. اما برای یادآوری به برخی که همین تازگی و روی موج هیجان به جو سیاسی ورود کردهاند باید بگویم در روزهایی که پاسخ هر مخالفت و انتقادی را کاردهای سلاخی و ترور و تیرباران بود، فرزند پروانه و داریوش، خودش را از آلمان به ایران رساند و بیش از دو دهه پرچم دادخواهی را بر دوش کشید و بیلحظهای خوف پیش آمد و مقاومت او، به دیگر خانوادههای قربانیان هم شجاعت بخشید تا از عزیزان کشتهی دشنهی استبداد بگویند و دادخواهی کنند.
✅و متاسفانه حالا و اینروزهای پر از خشم و فشار که زیر بار جنگ و سرکوب، جامعه نیاز به پیشآهنگی چهرههای درخشانی همچون پرستو فروهر دارد، آنکه از کم اثر کردن نفوذ کلام و نام و کنشگری امثال پرستو سود میبرد، فقط و فقط جا است تا دیگر اعتراض بزرگ و جنبش مردمی و موجی گسترده و همبسته را در مخالفت خود نبیند.
✅نمیدانم چند نفر میدانند که زندهیاد پروانه اسکندری مادر خانم فروهر هم چندماه پیش از کاردآجین شدنش به دست سربازان گمنام امام زمان و مزدوران بدنام نائبش، وقتی برای همبستگی بین اپوزیسیون به خارج از ایران سفر کرده بود از سوی برخی مورد هتک و هجوم قرار گرفت که «تو عامل جا هستی چون اگر مخالف نظام بودی اجازهی خروج آزادانه از ایران به تونمیدادند» اما به سال نرسید که آن جنایت هولناک بر او رفت! و گویا حالا آسیاب به نوبتِ فرزند او رسیده! و دردناکتر آنکه پیش چشم ما اعوان و انصار استبداد و مزدوران اجارهای جا با نیشهای باز و پوزخندهای کریه، بنام حمایت از پرستو وارد معرکه شدهاند و رنج او را دوچندان کرده و بر زخم کهنه نمک میپاشند و ما در کنج سکوت و عافیتطلبی خود نظارهگریم.
✅خشم جامعه از بیسرانجامی قابل درک است اما اگر قرار باشد همچنان ملتی باشیم که صبح مرگ بر شاه میگفت و شب مرگ بر مصدق و محک ما برای شرافت و شجاعت افراد فقط مرگ و قتل آنها باشد، هنوز راهی بسیار سخت و طولانی در پیش داریم.
✅تصویر مربوط به آخرین سالگرد زندهیادان پروانه اسکندری و داریوش فروهر در خانه/قتلگاه آنها در سال ۱۴۰۳ است.
@hoseinrazzagh
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تاجزاده، یک دموکراسیخواه مورد اعتماد
✍🏻 مسعود پدرام
✅تصور میکنم سال ۱۳۸۱ بود که مصطفی تاجزاده آمد دم در منزل ما و بستهای به من داد که حاوی نوارهای شرح محمد جعفر محجوب از شاهنامه بود. در آن زمان از این کار از دو جهت خیلی خوشم آمد. یکی اینکه فردی که صاحب منصب محسوب میشد این وقت را گذاشته بود تا هدیهای را در منزل به دست من برساند و دیگر اینکه این هدیه شرح شاهنامه بود. ما تازه با هم آشنا شده بودیم.
✅پس از آزادی از بند ۵۹ زندان اطلاعات سپاه در نیمهی سال ۱۳۸۰، به دنبال کار بودم. به یاد ندارم چطور شد که ترغیب شدم به تاجزاده سری بزنم و پژوهشی را که در مورد ناسیونالیسم طراحی کرده بودم ارائه کنم. در آن زمان تاجزاده درحالی که در حال کنار رفتن از کار معاونت سیاسی وزارت کشور بود، تلاش خود را کرد، اما موفق نشد برایم کاری بکند. در عوض این ارتباط این حسن را داشت که بین ما رابطه دوستی شکل گرفت.
✅وقتی کتاب «سپهر عمومی؛ روایتی دیگر از سیاست» را نوشتم، یک نسخه هم در اختیار تاجزاده قرار دادم. به سرعت آن را خواند و در تماسی که داشتیم از او خواستم نقد و نظرش را در مورد کتاب طرح کند. کتاب را خوب خوانده بود و نکات خوبی را طرح کرد. این باعث شد تا با دیدگاهها و دانش او بیشتر آشنا شوم.
هر چند فرصت دیدار زیاد نبود اما به مرور زمان دوستی عمیقتر شد و مواضع تاجزاده در برابر نظام برایم روشنتر شد.
✅از زمانی که تاجزاده از فعالیتهای دولتی فاصله گرفت و سپهر عمومی (public sphere) را به عنوان کانون فعالیتهای خود برگزید، تمامی تلاش خود را بر پیشبرد دموکراسی معطوف کرد؛ و البته پیامد آن را، یعنی گذراندن سالهایی طولانی در زندان، با آغوش باز پذیرفت.
✅از آنجا که دلمشغولی من نظریهی سیاسی است، در این فرصت موضوعی را طرح میکنم که هنوز با تاجزاده درمیان نگذاشتهام. تاجزاده کتاب زیاد میخواند و از ذکاوت خاصی برخوردار است. دغدغهی اصلی و صحبتها و نوشتههایش حاکی از آن است که یک دموکراسیخواه مصمم و پرانرژی است. از آنجا که هم در دولت و هم در سپهر عمومی فعالیت داشته کاملا از تنگناها و نیز راهکارهای عملی در فرایندی که در علم سیاست «گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی» خوانده میشود، آگاهی دارد.
✅اما از نظر من با وجود داشتن پشتوانه مطالعاتی لازم و ذهنی آماده، در جهت فراهم آوردن زمینهی لازم برای پردازش نظریهای بومی، در پرتو نظریات و تجربیات جهانی در مورد گذار به دموکراسی در ایران کمتر تلاش کرده است. این تلاش از این جهت مهم است که باعث میشود تا در میان نیروهای سیاسی و روشنفکرانی که خواهان دموکراسی هستند در اثر همگرایی نظری، وحدتی استراتژیک ایجاد شود.
✅البته رسیدن به چنین نظریهای کاری است بس دشوار که باید به صورت جمعی صورت گیرد.
مهم این است که تاجزاده همچنان با دغدغه دموکراسی زندگی میکند. در آخرین صحبتی که به صورت تلفنی در سال گذشته با او داشتم گفت در مورد دموکراسی و امنیت ملی در ایران کار میکند. خیلی برایم جالب بود و به او گفتم که مسئلهای حیاتی را مد نظر قرار داده است.
✅اما اصلیترین موضوع در نگاه من به آقا مصطفی تاجزاده این است که دغدغهی جدی او برای اعتلای مردم ایران با پشتوانه صداقت، شجاعت، مدنیت، و سلامت باعث شده است تا بتواند به سمت قلمروی گام بردارد که خلوت است و افراد انگشت شماری در آن قرار دارند: قلمرو افراد مورد اعتماد مردم.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝عجب مردمی دارد ايرانزمين
✍🏻حسين کمالی
تقديم به مصطفی تاجزاده و همبندانش
✅آب و خاک و آسمان ايران ما چه انسانها میپروَرَد. از رستم که نماد نيرومندی بوده است تا سياوش –نمونۀ نَستوه فضيلتِ محض؛ از گُردآفريد –که زمانه ز مادر چون او ناوريد– تا فريدون که به داد و دَهِش شُهره شد؛ و کاوه که مغز فرزندش را –همچون جوانان بسيار ديگر–به مارانِ رویيده بر دوش حاکم خورانده بودند، ولی بیشرمانه از او میخواستند گواهی دهد که آن ديو «جز تخم نيکی نکشت.» کاوه
✅امّا برآشفت و فرياد زد: «نباشم بدين محضر اندر گوا.» گذشته از اسطورهها، زنان و مردان بیشمار ايرانی آرمانِ راستی و درستی و دادخواهی را حقيقةً زيستهاند–هر چند در کمال تجَرُّدشان همين بس که از سرِ نام و نشان هر دو گذشتهاند.
✅نامها و نشانها را امّا برای درس گرفتن از زندگی وظيفۀ ماست که زنده نگاه داريم. در ايران امروزِ ما نام سيّد مصطفی تاجزاده در کنار همبندان زندانی او يکبهيک –زنان و مردان– شايستۀ احترام بسيار است. آرزو میکنم همگی هر چه زودتر آزاد شوند.
✅با نام تاجزاده بار اوّل در 1369 آشنا شدم. آن موقع طلبهای مبتدی امّا مدّعی را از قم آورده بودند تا کيهان فرهنگی را –که میگفتند غربزده است–در چنگ خود بگيرد يا تعطيلش کند. میشنيدم خيرخواهانی میگفتند مرد عاقلی به نام تاجزاده هست که اگر زمام کار را به دست او دهند خواهد توانست آن زورق را از توفان بگذراند و به سرمقصد ايمنی برساند. البته ندادند و نشد. دههها میگذرد و اينک تاجزاده را اقتداکنندگان به همان پيشنمازِ منصوب ده سال است به حبس انداختهاند. وقيحانه صناعتشان میچرخد–با همان چشمان بیحيا و نيشخند چرکين و زبان مسموم. ولی آن شيخ سختگيرِ ديروز اکنون در غربنشسته مکبِّر احبار و اقمار صيهون و مبلّغ تاج شده است. ناخنک آلودهای هم وقتی به نام تاجزاده زد که يعنی أنا شريک. اينجا هم آيرونی کليد فهم تاريخ است.
✅تاجزاده بر خلاف آن طلبه و نظاير بیعمامه يا عمامهبرداشتۀ او فارِط يا مفرِّط نبود و نشد. از اوّل اسمش را عوض نکرد تا نام مکتبیِ گزينشپسند بر خود بگذارد. بعدها هم که شجاعانه پای در ميدان نقد نهاد، از هر کس انتقاد کرد و در هر چه گفت، صداقت ورزيد و صبر و صميميت نشان داد. مداهنه و تمجمج در زبانش راه نيافت. نه اهل داد و ستدهای يواشکی بود، نه در پيشگاه اهل قدرت مذبذبانه دستمال تملّق چرخاند. از هرزهنگاری روزمرّه و لجنپراکنی قلمی پرهيز کرد. شأنش والاتر از آن بود که غرضورزی را با برچسب گفتار و جستار عرضه کند. در رسانهها خود را پژوهشگر دين و فرهنگ و تاريخ و چيزهای ديگر جا نزد. خلاصه، در معرکۀ سياست حرکات موزون نکرد، بلکه در عمل نشان داد که «نی جلوه میفروشد و نی عشوه میخرد.» نامش بلند باد.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تاجزاده فرصت است نه تهدید
✍🏻روح الله کلانتری
مسئول سازمان معلمان گلستان
✅در شب ۱۸ تیرماه ۱۴۰۱که یاد آور ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است، خبر کوتاه درفضای مجازی منتشر شد. بازداشت مصطفی تاج زاده توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه به اتهام« اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب به منظور تشویش اذهان عمومی» تاج زاده در سال ۸۸ هم بدون هیج جرمی به مدت ۶ سال در زندان بود. پس از آزادی و علی رغم ظلم و ستمی که بر او روا داشته شده بود به دنبال اصلاح ساختاری بود و در تمام صحبت های خود همواره از گفتگو و تعامل با حاکمیت وامید به اصلاح وضع موجودسخن می گفت و تاکید داشت که نظام قابل اصلاح است و مرز خود را با براندازان به صورت شفاف جدا کرده بود.
✅او معتقد است که هر کس مردم را نا امید کند، چه در حاکمیت باشد و یا در میان فعالان سیاسی ، اجتماعی راه خطائی را رفته و به دیکتاتوری و استبداد کمک می کند.بنده افتخار داشتم که به مدت چهار سال عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بوده و از نزدیک با افکار و اندیشه های تاج زاده و دیگر رهبران سازمان آشنایی کامل دارم.
✅تاج زاده برای نظام جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است و نه تهدید.او با روش های خشونت ورزی به شدت مخالف بوده و اصلاحات مسالمت آمیز را ملاک فعالیت های خود قرار داده است. نمی دانم چرا برخی به دنبال نا امید کردن مردم از اصلاحات هستند. جای افراد فرهیخته ای چون تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی در زندان و حبس نیست. امروز هر انسان منصفی این حقیقت را درک می کند که اتهام های او بی اساس و سیاسی و جناحی است.آزادی اندیشه یکی از مقوله های مهم هر جامعه ای است. آزادی به عنوان یک آرمان و یک اصل ،همواره مورد توجه انسان بوده است.هر چند ملاک مشروعیت یک حکومت رای اکثریت است،اما شاخص آزادی در یک جامعه، حفظ حقوق اقلیت است.
✅بنابر این یکی از لوازم مهم آزادی،تامین امنیت آزادی اقلیت و منتقدان دلسوز واپوزیسیون های قانونی در آن جامعه است.آزادی به معنی واقعی، زمانی در یک جامعه محقق می شود که امکان انتقاد از همه ارکان حکومت و سیاست گذاران وجود داشته باشد.آزادی انتقاد به رهبران جامعه نه تنها تضعیف نظام نیست، بلکه اصولاً اقتدار و ثبات یک نظام در گرو چنین امری است.در نظام سیاسی اصل بر حاکمیت قانون است و همه در برابر قانون مساویند.
✅به عنوان یک علاقه مند به نظام و انقلاب پیشنهاد می کنم که در این شرایط بحرانی و در راستای طرح آشتی ملی و انسجام و وحدت همه آحاد جامعه تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی و صنفی را بدون قید و شرط آزاد کنید تا اعتماد مردم به نظام تقویت شودانشاء ا...
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝علی زواری
✅تاجزاده، نمونهای برجسته از پذیرش خطا و اصلاح به نفع مردمه که با شجاعت اخلاقی، خطاهای دهه اول انقلاب، مثل سکوت در برابر دادگاههای انقلاب، رو پذیرفت و از تحمیل سبک زندگی به شهروندان پوزش خواست. این اعتراف، نشانه فروتنی عقلانی و تعهد به حقیقت است.
✅تاجزاده با نقد صریح سیاستهای نادرست و دفاع از اصلاحات ساختاری، مانند بازنگری قانون اساسی و انتخابات آزاد، نشون داد که خیر جمعی را بر منافع شخصی ترجیح میده. او حتی در زندان، با نامههایی به رهبر انقلاب، بر ضرورت تن دادن به رأی اکثریت و تقویت جایگاه ایران در جهان تأکید کرد. تحمل بیش از یک دهه زندان، انفرادیهای طولانی و محرومیتهای اجتماعی، هزینههای سنگین این مسیر بوده، اما تاجزاده از آرمان اصلاح برای مردم دست نکشید.
✅ با انتخاب نقد و اصلاح، آزادی و مسئولیت خودش رو در برابر جامعه نشون داد و در برابر فشارها مقاومت کرد. سلوک تاجزاده، الهامبخش نسلی است که به تغییر امیدوارند و باور دارند حقیقت، حتی در زندان، خاموش نمیشود. او وجدان بیدار جامعهای است که نه به قدرت چشم دارد و نه به ثروت و به شکل عجیبی همون الگویی از مبارزه بود که ما اوایل دهه هشتاد دنبالش میگشتیم ، وقتی هنوز امیدوار بودیم میشه کاری کرد، آقا مصطفی بر خلاف ما هنوز امیدواره
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝اگر دین ندارید، لااقل استعفا دهید!
✍️ رحیم قمیشی
✅دین ما را ازمان گرفتید!
سالها به ما گفته بودید در دین اسلام، به یک مورچه هم ظلم نمیشود. دروغ گفته بودید!
سالهاست به فرزندانم نمیگویم دین داشته باشید، میگویم انسان باشید.
✅خانم محتشمیپور، همسر آقای تاجزاده دعوتم کرده به یک کلاب هاوس، به مناسبت دهمین سال زندان بودن آقای تاجزاده!
پیش خودم میشمارم، یک هفته بیگناه در زندان، یک ماه زندان، یک سال زندان، ده سال زندان و هنوز هشت سالش مانده باشد!
به چه جرمی؟ آخر چرا خجالت نمیکشند!
✅در زندان از آقای تاجزاده میپرسیدم ادامه این رویه، که نخواهند به حرف عاقلان و دلسوزان گوش کنند، به نظرت چه خواهد شد؟
میگفت همان که ما نمیخواهیم، همان که ما بدمان میآید، همان که ما سالهاست انذارش را میدهیم!
کشور به نابودی میرود، هرج و مرج خواهد شد، ما نمیخواهیم کشور دچار شورش شود، نمیخواهیم فقر و ظلم مردم را عاصی کند. نمیخواهیم مردم از داشتن آینده بهتر ناامید شوند.
او دلش بیشتر از مقامات برای کشور میسوخت. او دلش بیشتر از علما و مراجع برای بیدین شدن جوانها و مردم میسوخت، او نگران مردم بود. نگران ایران بود.
✅یک هفته، یک ماه، یک سال، ده سال زندان!
به چه جرمی؟ به جرم بیان نظر، به جرم انتقاد، به جرم حقخواهی!
مثل حصر پانزده ساله
مثل زندانیانی به جرم چند توئیت
مثل سردار بختیار و محسن قشقایی که فقط آمدند بگویند از ادامه حصر ناراضیاند، نگذاشتید تجمع کنند، و حالا زندان.
مثل سعید مدنی
مثل فاطمه سپهری
مثل ابوالفضل قدیانی
مثل مهدی محمودیان
مثل دکتر مهرآیین
مثل مطلب احمدیان
مثل خشایار
مثل خیلیها، مثل خیلیها
بهخاطر جور دیگر اندیشیدن.
✅هر روز میگویند؛ چیزی نگویید، شاید رایزنیها فردا نتیجه دهد، قول دادهاند کاری کنند، همه مخالف زندانی بودن آنها هستند.
میدانیم دروغ میگویند.
در دین آنها دروغ هم، گاه ثواب دارد!
در دین آنها ظلم مهم نیست، جان مهم نیست.
جان بعضیها مهم است!
✅امروز زندان آقای تاجزاده ده ساله شد.
میدانم همین امروز او بیاید بیرون، تازه میشود مثل من، آشفته و سرگردان، این چه دینی است، این چه مرامی است، این چه عدالتی است، بقیه چه میکشند!
مگر نیامدید که دیگر بیگناهی زندانی نشود.
مگر نیامدید که بگویید مخالفت جرم نیست!
✅به مناسبت دهمین سال زندان آقای تاجزاده، منت نگذارید و او را آزاد کنید.
همه پروندههای دادگاههای انقلاب را بدهید چند حقوقدان مستقل و دانشگاهی بازبینی کنند. همه احکام زندان باید بررسی شوند، زندان برای جرائم مالی راه چاره نیست، برای مخالفت با نظام، انسانی نیست، اصلأ زندان جای انسان نیست.
یک ماه زندان، یک سال زندان، ده سال زندان
یک نفر زندان، هزار نفر زندان، صد هزار نفر زندان.
✅خودم را خسته میکنم
مقامات را آزرده میکنم
مردم را ناراحت میکنم
نمیدانم دین شما چیست؟
نمیدانم در دین شما چقدر ظلم مجاز است!
اما بعید میدانم، اینهمه ظلم آزاد باشد...
آمدم بگویم
آقای پزشکیان، آقای اژهای، آقای قالیباف
اگر دین ندارید
اگر جلوی ظلم را نمیتوانید بگیرید
لااقل استعفا دهید
خودتان میدانید
جای دلسوزان
زندان نیست.
از خجالت نمیمیرید!؟
لااقل استعفا دهید...
@ghomeishi3
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝مصطفی و "مِلّی کشی"!
✍🏻عیسی سحرخیز
✅گمان میکنم آقای خامنهای هم چون محمدرضا شاه در سالهای حیات خود به سیاست "مِلّ٘یکِشی" روی آوردهاست و همانگونه که تجربه نشان داده در پارهای امور گوی رقابت را از رژیم پهلوی هم ربوده باشد.
✅"ملیکشی" اصطلاحی بود که در اواخر عمر پهلوی دوم باب شد و از شواهد و قرائن برمیاید که در نظام جمهوری اسلامی به ولی فقیه دوم سرایت کرده است، اما شدیدتر و غلیظتر.
✅اگر محمد رضا در اواخر سلطنت خود، پیش از سقوط به این نتیجه رسیده بود که زندانیان سیاسی را حتی پس از پایان دوره محکومیت آزاد نسازد و حبس مضاعف(ملیکشی) را به آنان تحمیل کند، علی خامنهای چند گام به پیش گذارده است.
✅متن کامل در فایل پیوست
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝من شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
به دریچهٔ گُشودۀ گفت و گو، مصطفی تاجزاده
✍🏻سعید شهرتاش
آقایان !
*
من
نه داعِشیَ م نه طالبانیَ م
نه از بَرَندازانِ تَبعیدی به آلبانیَ م
نه از سلطنت طلبانِ رضا خانیَ م
نه اَهلِ بَند و بَست و تَبانیَ م
نه اِختِلاسگرِ هزارها میلیارد تومانیَ م
نه به قولِ شما اِغتِشاشگرِ خیابانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م
*
وَ « جُرمِ » من
همه اینَ ست که
به « گفت و گو» می خوانَم
وَ می دانَم
که در نِگاهِ از بالا به پایین
جُز زور و دستور
به مأمورانِ مَعذور
برای تَثبیتِ اُمور
زَبانی نیست
وَ پاسُخگو کردنِ قُدرَت
دَرین وِلایَت
کارِ آسانی نیست
*
من
امّا
به رَغمِ ویژه خواریِ از ما بهتران
برایِ همه
خواستارِ نِگاهِ بَرابَر وَ انسانیَ م
*
آقایان !
صدایِ من
چه دیروز و چه امروز
هنوز
به « تک صدایی » می گوید :
« ایست !»
*
صدایِ مَردُم
« چند صدایی» ست
وً همین صدا ست
که رو به سویِ آزادی ست
*
امّا
بَرای این صدایِ مُدارا
گوشِ شنوایی نیست
به رَغمِ تَلاش هایِ طولانیَ م
*
آقایان !
یادِ تان باشد !
من
تنها
یکی از بی شُمار قربانیانِ وَضعِ موجود
وَ مُعتَرِض به این بی سَر و سامانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م ...
هفدهم تیر ماه ۱۴۰۴
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 انجیر اوین و موشکهای اسراییل
✍🏻 خاطره شهریار براتی، زندانی سیاسی از روزی که اوین مورد حمله اسراییل قرار گرفت.
✅یک سال پیش به خدای ابراهیم قسم خوردم که عصای موسی در اوین را خواهد شکافت. این پیشبینی شیطانی، مانند دیگر پیشبینیهایم درست از آب درآمد…
✅باید سزاوار و پذیرای چه رنجی بوده باشیم که در بند اوین شاهد اصابت موشکهای اسراییل باشیم؟
✅بعد از آنکه موشکها اصابت کرد، میان دود و سرفه، میان آوار و خون بهسوی محمد نجفی دویدم تا او را سالم یافته باشم؛ سالم بود. در کمال سرگشتگی با هم به کریدور رفتیم، چراغها چون چشمهای دوزخیان چشمک میزدند. محمد میخواست از پنجره بیرون را ببیند. قدش نرسید. چه را میخواستی به تماشا بنشینی محمد؟! آزادی را؟ نه! آوار را. به راستی که قدما نه به آزادی رسیدند نه به آوار…
گفت قلاب بگیر. برایش گرفتم. چیزی ندید. دود سیاه نمیگذاشت، به پایین رفتیم. دفتر رییس بند متلاشی شده بود. بهداری متلاشی شده بود. پای زنی که در بهداری کار میکرد، قطع شده بود، اوین، غزه شده بود…
✅زندانیان سیاسی از ۲۰۹ اجساد بازجوها را بیرون میکشیدند… بازجوها، بازجوها! زندگانشان به ما نگاه میکردند. میان دو دشمن ایستادند؛ اسراییل و زندانیان سیاسی. و این نفرینی است جاودان برای آنان. پرسیدم! بنیادین پرسیدم: نگاه ما درد بیشتری داشت یا موشک اسراییل؟!
✅با محمد نجفی و مهدی محمودیان به همه سالنهای بند ۴ سر زدیم. به زندانیان دلداری دادیم. آقا مهدی میگفت: «روحیه را باید حفظ کرد، بالاخره همدیگر را داریم.»
✅مدتی بعد گفتند جمع کنید تا منتقل شوید. شب شد. نزدیک به شب، هنوز در حیاط کمی نور بود. هیچکس در حیاط نبود، همه مثل اسرای جنگی در صف بودند با دستبند و پابند… دو به دو راه میرفتند. پیرمردها میلنگیدند. پیش از پابند شدن محمد را دوباره گم کردم. دوباره یافتمش. موحشترین یافتن زندگیام؛ در حیاط سالن ۳ انجیر اوین را بغل کرده بود و هقهق گریه میکرد؛ به حال ما، به حال انسان، به حال تاریخ، به حال آن همه نام روی آجرها.
جنگ است و محمد در آغوش انجیرش، جنگ است و محمد در آغوش دارش.
شهریار براتی
زندان تهران بزرگ، تیپ ۲، سالن ۹
۱۴۰۴.۴.۴
@MahmoudianMehdi
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تاج زاده کهنه نمی شود!
✍🏻میثم عباسی
✅نوشتن کار سختی شده، ذهن مشوش و فضا چنان غبار آلود که سره از ناسره بازیافتنی نیست اما توی این غبار وهم آلود من همیشه دنبال نشانه ها هستم.
✅سید مصطفی تاج زاده یکی از نشانه ی حریت و اخلاق و حق بوده برای من، مردی که پای حرفش می ایستد و می ایستد و آن گاه که همان دستور العمل های اخلاق و حریت و حق ، حکم دیگری بدهند ، به طرفه العینی برمی خیزد.
✅تاج زاده و همفکران شریفش روی دیگری در سیاست ایران نشان دادند که سیاست به نه برای نان و نام که برای باورها بود و این نهال مبارک و مقدس سند پیروزی آنهاست، نام و نان شان را فدای باورهایشان کردند و ما امروز مفتخریم که شرافت سیاست در ایران جای خالی ندارد.
✅سید مصطفی تاج زاده صادق و وطن دوست و انسان گراست، هیچ سیاستمداری به اندازهی مصطفی تاج زاده بوی زندگی نمی دهد، این حرف من شاگرد علاقه مندش نیست، حرف جدی ترین مخالفینش هست.
✅ این ادای دین به مردیست که آموزگار سیاست و اخلاق و انسانیت هست.
روی مرد بودنش تاکید موکد دارم، خدا نگه دارش باشد.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام «دکتر علیاصغر خدایاری» در آستانهی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
آقا مصطفایی که من میشناسم...
✍️علیاصغر خدایاری
✅آقا مصطفی را قریب چهل سال است میشناسم و آشنایی و رفاقت من با او به بیش از بیست و پنج سال پیش در هیأت مؤسس جبههی مشارکت برمیگردد. بسیاری آقای تاجزاده را با صفاتی چون شرافت، شجاعت، آزادگی، جوانمردی، حقطلبی، اصلاحخواهی و خشونتپرهیزی میشناسند و بهدرستی او را بهسبب این صفات میستایند.
✅آنچه آقا مصطفی را در چشم من بزرگ میکند، در کنار آن صفات، پویایی و نوشوندگی مستمر اندیشهی سیاسی او است. او نماد انسانهایی است که دو روز آنها مانند هم نیست. توسعهی وجودی دائمی و اندیشهی پیوسته رو به تکامل او یکی از وجوه تمایز آقا مصطفی با ما انسانهای عادی است. نوشتهها و سخنان او چه بهلحاظ محتوا و چه بهلحاظ ادبیات همیشه بوی تازگی میدهد. این تمایز، برآمده از برخی ویژگیهای شخصیتی آقای تاجزاده مثل باور عمیق به خودانتقادی، و باز و هشیار نگهداشتن همهی مجاری ورود اطلاعات مثل گوش و چشم است که بسیاری از ما از آن محرومایم.
✅در بند کردن آقا مصطفی فقط ظلم در حق خانوادهی او نیست، بلکه محروم کردن یک جامعه از وجود چنین اندیشمند پویا و روزآمد است. شوربختانه باید در عزای جامعهای بگرییم که در آن افرادی که باید خاک بر دهانشان پاشید، بر صدر نشستهاند، و شخصیتهای ارزشمندی مانند آقا مصطفی که با هدیهی نقاط ضعف حاکمیت به زمامداران قصد فراهم کردن زمینهی اصلاح را دارند، سالهاست در بند گرفتارند.
✅آمرین و مباشرین حبس آقای تاجزاده، اگر به روز بازپسین اعتقاد دارند، باید خود را برای روزی بسیار سخت آماده کنند. بیتردید یکی از نعماتی که در آن روز دربارهی آن مورد پرسش قرار خواهند گرفت، نعمت آقا مصطفی است. اگر عقل داشته باشند باید پیش از آنکه دیر شود او را رها کنند، و تجربه نشان داده است که خیلی زود دیر میشود،
✅پروردگارا! به عزیز ما و همسر گرانقدرش فخری خانم که کاملاً آگاهند از کجا آمدهاند، در کجا زندگی میکنند، و به سمت چه مقصدی رواناند، تندرستی، آرامش، شکیبایی و عاقبت به خیری کرامت کن!
آمین!
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
https://iranfreq.com/?newsid=5616
🔶🔸گزارش تالار گفتگوی سیاسی در سالگرد حبس سید مصطفی تاج زاده
در حال به روز رسانی....
@MostafaTajzadeh
📝📝📝متن پیام سیدمصطفی تاجزاده به مراسم دهمین سالگرد بازداشت ظالمانه او که روز جمعه ۲۰ تیرماه در دفتر حزب اتحاد ملت ایران با حضور جمعی دوستان و همفکران او برگزار شد.
✅علیرغم تلنبار شدن مشکلات، تاکنون چشمانداز و راهکار روشنی از سوی حاکمیت برای بهبود وضعیت کنونی و جبران خطاهای گذشته ارائه نشده، کشور همچنان در وضعیت تعلیق به سر میبرد. وضعیتی که بدترین شرایط برای یک جامعه تلقی میشود. شرایطی که طبعا نمیتواند ادامه پیدا کند.
✅هیچ راهی جز بازگشت به مردم نیست و حاکمیت باید به رأی، خواست و نظر مردم بازگردد و همچنین حقوق آنها را تأمین کند تا به این ترتیب بتوان از این همه بحرانهای انباشته شده و وضعیت اسفباری که رقم زده، خارج شود.
✅من، همچنان که پیشتر نیز در حمایت از پیام پیشین مهندس موسوی گفته و اخیرا نیز در ایام تجاوز ارتش اسرائیل به کشور تأکید کردم، معتقدم واقعا راهی جز همهپرسی قانون اساسی و تغییر آن بر اساس خواست اکثریت ملت وجود ندارد.
✅البته، این به معنای آن نیست که در کوتاهمدت اصلاحات فوری صورت نگیرد ولی اگر بخواهیم به صورت ساختاری یک چشمانداز روشنی داشته باشیم، تنها راه این است که به سمت تشکیل مجلس موسسان حرکت کنیم.
✅امیدوارم حاکمیت، این درایت را داشته باشد و بفهمد که این وضعیت قابل تداوم نیست و این مشکلات قابل حل نیست، مگر آنکه بتواند رضایت و مشارکت اکثریت جامعه را جلب کرده و بر اساس آن، این امید ایجاد شود که قرار است ما از این وضعیت اسفبار خارج شویم.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 ملاقات وکیل تاج زاده با وی در زندان تهران بزرگ/ ابلاغ حکم حبس تجمیعی به تاج زاده/ وی تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۱۱ باید تحمل حبس کند
✅هوشنگ پوربابایی در گفت و گو با خبرنگار جماران بیان کرد: در دیدار امروز که بنده در زندان تهران بزرگ با آقای مصطفی تاجزاده داشتم، ایشان اعلام کرد حکم ۵ سال حبس تجمیعی جدید به وی ابلاغ شده و بنابراین، تاج زاده مجموعاً تا الان به ۱۷ سال زندان محکوم شده و تا بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۱۱ باید تحمل حبس کند.
✅با توجه به شرایط زندان اوین، ایشان اعلام کرد که در یک اتاق ۳۶ متری حدود ۳۴ نفر حضور دارند که از داشتن کتاب و دسترسی به کتابخانه و سالن مطالعه محروم هستند.
✅ملاقاتهای حضوری در هر هفته نیز عملاً به ده نفر بیشتر نخواهد رسید و ملاقات کابینی هر دو هفته یک بار به صورت ۱۰ دقیقه خواهد بود.
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1674648
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تاجزاده فرصت است نه تهدید
✍🏻روح الله کلانتری
مسئول سازمان معلمان گلستان
✅در شب ۱۸ تیرماه ۱۴۰۱که یاد آور ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است، خبر کوتاه درفضای مجازی منتشر شد. بازداشت مصطفی تاج زاده توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه به اتهام« اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب به منظور تشویش اذهان عمومی» تاج زاده در سال ۸۸ هم بدون هیج جرمی به مدت ۶ سال در زندان بود.
✅پس از آزادی و علی رغم ظلم و ستمی که بر او روا داشته شده بود به دنبال اصلاح ساختاری بود و در تمام صحبت های خود همواره از گفتگو و تعامل با حاکمیت وامید به اصلاح وضع موجودسخن می گفت و تاکید داشت که نظام قابل اصلاح است و مرز خود را با براندازان به صورت شفاف جدا کرده بود.
✅او معتقد است که هر کس مردم را نا امید کند، چه در حاکمیت باشد و یا در میان فعالان سیاسی ، اجتماعی راه خطائی را رفته و به دیکتاتوری و استبداد کمک می کند.
✅بنده افتخار داشتم که به مدت چهار سال عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بوده و از نزدیک با افکار و اندیشه های تاج زاده و دیگر رهبران سازمان آشنایی کامل دارم.
✅تاج زاده برای نظام جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است و نه تهدید.او با روش های خشونت ورزی به شدت مخالف بوده و اصلاحات مسالمت آمیز را ملاک فعالیت های خود قرار داده است.
✅نمی دانم چرا برخی به دنبال نا امید کردن مردم از اصلاحات هستند. جای افراد فرهیخته ای چون تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی در زندان و حبس نیست. امروز هر انسان منصفی این حقیقت را درک می کند که اتهام های او بی اساس و سیاسی و جناحی است.
✅آزادی اندیشه یکی از مقوله های مهم هر جامعه ای است. آزادی به عنوان یک آرمان و یک اصل ،همواره مورد توجه انسان بوده است.هر چند ملاک مشروعیت یک حکومت رای اکثریت است،اما شاخص آزادی در یک جامعه، حفظ حقوق اقلیت است.
✅بنابر این یکی از لوازم مهم آزادی،تامین امنیت آزادی اقلیت و منتقدان دلسوز واپوزیسیون های قانونی در آن جامعه است.آزادی به معنی واقعی، زمانی در یک جامعه محقق می شود که امکان انتقاد از همه ارکان حکومت و سیاست گذاران وجود داشته باشد.آزادی انتقاد به رهبران جامعه نه تنها تضعیف نظام نیست، بلکه اصولاً اقتدار و ثبات یک نظام در گرو چنین امری است.در نظام سیاسی اصل بر حاکمیت قانون است و همه در برابر قانون مساویند.
✅به عنوان یک علاقه مند به نظام و انقلاب پیشنهاد می کنم که در این شرایط بحرانی و در راستای طرح آشتی ملی و انسجام و وحدت همه آحاد جامعه تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی و صنفی را بدون قید و شرط آزاد کنید تا اعتماد مردم به نظام تقویت شودانشاء ا...
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 وقتی افول انسانیت را با همهی وجود لمس کردم!
روایت حمله به زندان اوین و پس از آن
📝📝📝او در زندان ماند، اما زندان در او جا نشد
✍️مهدی محمودیان
✅اولینبار که مصطفی تاجزاده را دیدم، ۲۲ سالم بود. تیرماه ۷۸، کوی دانشگاه، هنوز بوی گاز اشکآور میآمد؛ بوی خشم، بوی تحقیر. من پشت دوربین M3000 ایستاده بودم، لرزان، ناباور، میان صدها دانشجویی که خوابگاهشان را با باتوم و مشت و لگد ویران کرده بودند. تاجزاده، آن زمان معاون سیاسی وزارت کشور بود. آمده بود حرف بزند. اما نه از موضع قدرت، نه با شعارهای توخالی. حرف زد، با همان صدایی که بعدها بیشتر شناختمش: روشن، آرام، با اعتماد به نفس، بیتردید اما بیخشم. آن لحظه فهمیدم این آدم بلد است چطور در دل بحران حرف بزند. نه برای خاموش کردن آتش، که برای معنا دادن به اعتراض.
✅حالا بیستوپنج سال گذشته و صاحب آن صدای رسا، ده سال از این سالها را در زندان و سلول انفرادی پشت سر گذاشته است. صدایی که بهجای توجیه، بهجای تکرار بازیهای قدرت، ایستاده پای یک اصل: گذار مسالمتآمیز و دموکراتیک از استبداد دینی جمهوری اسلامی. تاجزاده نه کسی را تهدید کرده، نه دست به خشونت زده، نه به قدرتی پشتگرم بوده. تنها به یک چیز باور داشته و دارد: اینکه بدون دموکراسی، نه اصلاح ممکن است، نه انقلاب پایدار میماند، نه آیندهای برای ایران هست.
✅تاجزاده، در تمام این سالها، نهتنها از اصلاحطلبی عبور نکرد، بلکه آن را به سطحی بالاتر برد: از اصلاح ساختارهای حکومتی، به اصلاح رابطهی جامعه و قدرت. از چانهزنی در بالا، به گفتوگو با پایین. او وقتی از «گذار» حرف میزند، نه عبور تند و هیجانی را میخواهد، نه ماندن در وضع موجود را. گذار برایش یعنی انتقال قدرت، از دایرههای بستهی امنیتی به ارادهی مردم. یعنی شفافیت، پاسخگویی، و حق انتخاب. یعنی یک قرارداد اجتماعی جدید، بر پایهی رأی، حقوق بشر و آزادی بیان.
✅در این سالها، خیلیها تغییر کردند، عقب نشستند، یا سکوت پیشه کردند. اما تاجزاده ماند. در اوج سرکوب و ناامیدی، وقتی بسیاری از روشنفکران یا در مهاجرت فرورفتند یا در سازش، او تصمیم گرفت درون همان سلولها بماند، اما صدایش را پس نگیرد. صدایی که نه قابل خرید است، نه قابل مصادره.
✅در زندان، کنار او بارها دیدم که برایش سیاست نه یک بازی قدرت، که یک مسئولیت انسانی است. حتی وقتی اختلافنظر داشتیم، حتی وقتی من دیگر به اصلاح درون نظام باور نداشتم، گوش میداد، بحث میکرد، اما اصولش را واگذار نمیکرد. نه برای ماندن، که برای تغییر.
✅تاجزاده نمایندهی نسلیست که درون همین نظام رشد کرد، اما به آن نه گفت؛ نه از بیرون، نه با اسلحه، نه با دلار، بلکه با اندیشه، با استدلال، با خواست صلحآمیز دموکراسی. مشکل جمهوری اسلامی با او، همین است. چون میداند تاجزاده را نمیشود ترساند، نمیشود خرید، نمیشود ساکت کرد.
✅ده سال است که این صدا در سلول مانده. اما خاموش نشده. صدای کسی که اگر آزاد بود، نه انتقام میخواست، نه قدرت؛ فقط حق مردمش را. صدای کسی که نه فقط با گذشتهاش، بلکه با آیندهای که ترسیم میکند، تهدید است: تهدیدی برای سرکوبگران، و امیدی برای آنها که هنوز به دموکراسی ایمان دارند.
✅این صدا، تا وقتی ایستاده بماند، یعنی هنوز میتوان ایستاد. یعنی در دل این تاریکی، هنوز نوری هست که از میان درهای بسته میتابد. صدایی که در برابر سرکوب خاموش نمیشود، نشانهی آن است که جامعه هنوز زنده است؛ هنوز میاندیشد، هنوز میپرسد، هنوز نمیپذیرد. وقتی حتی از دل سلولها، کسی بتواند با شرافت، با عقل، با امید سخن بگوید، یعنی دستگاه سرکوب هنوز نتوانسته حقیقت را دفن کند. ایستادن این صدا، فقط ایستادگی یک فرد نیست؛ بازتاب ظرفیت یک ملت است برای بازسازی، برای آشتی، برای آزادی. در زمانهای که بسیاری یا از ترس میگریزند، یا از خشم میسوزند، صدایی که میایستد و همچنان راه گفتوگو را باز نگه میدارد، خودش تبدیل به راه میشود. راهی که از دل زندان میگذرد، اما به آزادی میرسد.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 اودیسه تاجزاده دهساله میشود
✍️ علیرضا بهشتی شیرازی
✅«بهکلیسریترین» اخبار دیروز، امروز در کتابهای تاریخ زیر دستوپا ریختهاند، به صورتی که اگر تحلیلی صحیح از فرقها و شباهتهای گذشته و حال داشته باشیم میتوانیم از خواندن آنها عبرت بگیریم و به بینشهای ناب برسیم. جغرافیای سیاسی معاصر همان اخبار را، گاه حتی صریحتر در دسترس میگذارد؛ اخباری از حلقههای اول نظامهای خودکامه، بلکه آنچه در ضمیر شخص حاکمان میگذرد. کتاب «از توسعه تا مردمسالاری» از این جمله است.
✅مثلاً داستان حبس بیانتهای سید مصطفی تاجزاده را در نظر آورید. همین روزها اودیسۀ او دهساله شد، تجربهای که بخش اعظم آن در انفرادی و نیمهانفرادی گذشت. حاکمان از این ظلم چه به دست آوردند؟ هیچ. آیا تحمل این حکم سنگین کوچکترین تزلزلی در او به وجود آورد؟ ابداً. بلکه وجود او در زندان بار از دوش دیگران بر میدارد، چه با دلداریها و حمایتهای مستقیم، و چه با نوری که او بر محیط میتاباند. هر کس از دوستان که وارد زندان میشود وقتی میشنود او هنوز هشت سال دیگر حکم در پیش دارد رنج اسارت در نزدش سبک میشود؛ یک سال و دو سال کجا، هشت سال کجا - تازه تمام این مدت پشتوانۀ عاطفی حضور مصطفی را نیز به همراه داشته باشی.
✅به راحتی میشود نشان داد که حاکمان از داغ و درفش و بند و حبس امثال او نتیجۀ معکوس گرفتهاند. پس چرا پارههای تن ما را آزاد نمیکنند؟ چون میترسند. درست است که صدای تاجزاده از زندان رساتر به گوش میرسد، ولی به همراه آن این پیام نیز مخابره میشود که گفتن و نوشتن همچنان هزینههای سنگین دارد، تا شاید دیگران حرف نزنند، یا کمتر و نرمتر حرف بزنند.
✅«پیروزی ما آن چیزی نیست که کسی در آن شکست بخورد» تا چنین ترسهائی مهار شود. حال، آیا حاکمان اگر نترسند دست از این کارها بر میدارند؟ بعید است. سیاستمدار اقدام به کاری نمیکند، مگر آنکه مجبور شود. و در این راه اولین قدم آن است که بفهمد «خشونت چارهساز نیست.... [و] خشم مرکبی است که سوارش را به زمین میزند.» …
📎متن کامل
@kaleme
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 برای آقا مصطفی...
✅مصطفی تاجزاده برای نقد یکنفر در زندان نیست! او برای نقد یک ساختار خودکامهساز در زندان است. برای نقد ساختاری که با شعار آزادی و رهایی از استبداد شکل گرفت اما به بازتولید استبداد انجامیده و با بستن دهان هر مصلح و منتقدی و فقط با دستگاه سرکوبش سعی کرده جامعه را کنترل کند اما در عاقبت مملکت را به لبه پرتگاه و ویرانی کشانده است.
🎙 بخشی از کلاب ۱۰ سال مقاومت و پایداری در زندان، بمناسبت ۱۸ تیر، سالگرد بازداشت و زندان مجدد سیدمصطفی تاجزاده
@hoseinrazzagh
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تاجزاده، یک دموکراسیخواه مورد اعتماد
✍🏻مسعود پدرام
✅تصور میکنم سال ۱۳۸۱ بود که مصطفی تاجزاده آمد دم در منزل ما و بستهای به من داد که حاوی نوارهای شرح محمد جعفر محجوب از شاهنامه بود. در آن زمان از این کار از دو جهت خیلی خوشم آمد. یکی اینکه فردی که صاحب منصب محسوب میشد این وقت را گذاشته بود تا هدیهای را در منزل به دست من برساند و دیگر اینکه این هدیه شرح شاهنامه بود. ما تازه با هم آشنا شده بودیم. پس از آزادی از بند ۵۹ زندان اطلاعات سپاه در نیمهی سال ۱۳۸۰، به دنبال کار بودم. به یاد ندارم چطور شد که ترغیب شدم به تاجزاده سری بزنم و پژوهشی را که در مورد ناسیونالیسم طراحی کرده بودم ارائه کنم. در آن زمان تاجزاده درحالی که در حال کنار رفتن از کار معاونت سیاسی وزارت کشور بود، تلاش خود را کرد، اما موفق نشد برایم کاری بکند. در عوض این ارتباط این حسن را داشت که بین ما رابطه دوستی شکل گرفت.
✅وقتی کتاب «سپهر عمومی؛ روایتی دیگر از سیاست» را نوشتم، یک نسخه هم در اختیار تاجزاده قرار دادم. به سرعت آن را خواند و در تماسی که داشتیم از او خواستم نقد و نظرش را در مورد کتاب طرح کند. کتاب را خوب خوانده بود و نکات خوبی را طرح کرد. این باعث شد تا با دیدگاهها و دانش او بیشتر آشنا شوم.
✅هر چند فرصت دیدار زیاد نبود اما به مرور زمان دوستی عمیقتر شد و مواضع تاجزاده در برابر نظام برایم روشنتر شد. از زمانی که تاجزاده از فعالیتهای دولتی فاصله گرفت و سپهر عمومی (public sphere) را به عنوان کانون فعالیتهای خود برگزید، تمامی تلاش خود را بر پیشبرد دموکراسی معطوف کرد؛ و البته پیامد آن را، یعنی گذراندن سالهایی طولانی در زندان، با آغوش باز پذیرفت.
✅از آنجا که دلمشغولی من نظریهی سیاسی است، در این فرصت موضوعی را طرح میکنم که هنوز با تاجزاده درمیان نگذاشتهام. تاجزاده کتاب زیاد میخواند و از ذکاوت خاصی برخوردار است. دغدغهی اصلی و صحبتها و نوشتههایش حاکی از آن است که یک دموکراسیخواه مصمم و پرانرژی است. از آنجا که هم در دولت و هم در سپهر عمومی فعالیت داشته کاملا از تنگناها و نیز راهکارهای عملی در فرایندی که در علم سیاست «گذار از اقتدارگرایی به دموکراسی» خوانده میشود، آگاهی دارد. اما از نظر من با وجود داشتن پشتوانه مطالعاتی لازم و ذهنی آماده، در جهت فراهم آوردن زمینهی لازم برای پردازش نظریهای بومی، در پرتو نظریات و تجربیات جهانی در مورد گذار به دموکراسی در ایران کمتر تلاش کرده است. این تلاش از این جهت مهم است که باعث میشود تا در میان نیروهای سیاسی و روشنفکرانی که خواهان دموکراسی هستند در اثر همگرایی نظری، وحدتی استراتژیک ایجاد شود. البته رسیدن به چنین نظریهای کاری است بس دشوار که باید به صورت جمعی صورت گیرد.
✅مهم این است که تاجزاده همچنان با دغدغه دموکراسی زندگی میکند. در آخرین صحبتی که به صورت تلفنی در سال گذشته با او داشتم گفت در مورد دموکراسی و امنیت ملی در ایران کار میکند. خیلی برایم جالب بود و به او گفتم که مسئلهای حیاتی را مد نظر قرار داده است.
✅اما اصلیترین موضوع در نگاه من به آقا مصطفی تاجزاده این است که دغدغهی جدی او برای اعتلای مردم ایران با پشتوانه صداقت، شجاعت، مدنیت، و سلامت باعث شده است تا بتواند به سمت قلمروی گام بردارد که خلوت است و افراد انگشت شماری در آن قرار دارند: قلمرو افراد مورد اعتماد مردم.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام *دکتر سعید مدنی* در آستانهی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
📝📝📝آقامصطفی از نزدیک
✍🏻سعید مدنی
✅مصطفی تاجزادهای که من پس از نزدیک به دوسال همبندی و هماتاقی و زندگی شبانهروزی در زندان اوین شناختم، قطعا با کسی که از راه دور میشناختم، تفاوت بسیار دارد. به گذشته کار ندارم، آنچه از زیست مشترک به یادگار دارم، بسیار عمیقتر و دقیقتر است.
✅مدتهاست یکی از ملاکهایم برای ارزیابی افراد عاملیت انسانی است. عاملیت به طور دائمی در تنش با ساختارهای پیرامون افراد است. مهم نیست در نهایت انسان همسو با ساختار یا خلاف آن عاملیت داشته باشد، مهم این است که انسان چه میزان برپایه «خودفرمانروایی» (autonomy) تصمیم میگیرد و عمل میکند. نسبت بین عاملیت و ساختار را گاه برحسب نسبت بین خرد و کلان توضیح دادهاند. کلان میل به حذف خرد دارد و آقامصطفی خردی است که در گلوی بسیاری کلانها از نظام حکمرانی تا دوستان اصلاحطلبش، از براندازها تا رفرمیستها گیر میکند. در سالهای اخیر او لقمهی لذیذی برای همه اینها بودهاست.
✅وقتی در بازداشت اول گفت «در ایران تقلب انتخاباتی ممکن نیست»(قریب به مضمون) آب از لب و لوچه بازجویانش راه افتاد و فریاد زدند که یافتیم، اما تاجزاده تکه استخوانی مقابل آنها انداخت که در گلویشان گیر کرد و به همین سبب با جداسازی او از دیگر زندانیان بازداشتی ۸۸ و دوستانش، پس از طرح موضوع کودتای انتخاباتی، ناچار شد تاوان سنگینی دهد.
✅وقتی چپ و راست اصلاحطلب تلاش کردند با بزک کردن پزشکیان و تقلیلگرایی سیاسی او را متقاعد کنند تا در انتخابات غیرمنصفانه، ناعادلانه و غیردموکراتیک شرکت کند و لقمهای لذیذ شود برای ابتذال روزنهگشایی، باز هم عاملیت آقامصطفی کار دستشان داد و حاضر به حضور در بازی بزرگان نشد.
✅عاملیت تاجزاده او را برای همه غیرقابل پیشبینی کرده، برخلاف دیگران قابل پیشبینی که خودآگاه و ناخودآگاه اسیر ساختارهای خرد و کلانی هستند که بر آنها سیطره دارند.
اینان پیش از آنکه تصمیم بگیرند کجا بایستند، جایشان تعیین شده است.
✅آقامصطفی شورشی است، از همین رو با جهان اجتماعیاش برخوردی کارآمد و خلاق دارد و همین خلاقیت به او انگیزش قوی میدهد تا خواستها، آرزوها و آرمانهایش را با قوت دنبال کند. همین خصیصه موجب شده تا بین آگاهی گفتاری و آگاهی عملی تاجزاده شکافی نبینیم، او همان میکند که میگوید و مینویسد! به قول گیدنز «عاملیت با رویدادها سروکار دارد که یک فرد عامل آنهاست. هرچیزی که اتفاق میافتد، میتوانست اتفاق نیفتد اگر فردی در وقوع آن دخالت نمیکرد.»
✅عاملیت تاجزاده را در زندگی روزمره زندان دیدهام، شاهد بودهایم که چگونه زیر نگاه تند و خشن زندانیان سیاسی که او را «مزدور سابق رژیم» میدانستند، او آگاهانه با آنها شوخی میکرد، قهقهه میزد تا یخها آب و باب گفتگو باز شود. درست همانطور که در کنار دوستان و همفکرانش در زندان نیز، با قوت و جدیت بحث میکرد، عصبانی میشد، داد میزد و بلافاصله پس از پایان گفتوگو باز هم شوخی بیربط و باربطی سرهم میکرد تا دوستی را بغل کند و باز هم قهقهه زند.
✅نمیدانم آقامصطفی در آینده چه مسیری را در پیش خواهد گرفت، شاید با او موافق باشم و شاید مخالف، اما مطمئنم عاملیت قویاش هر تصمیمش در آینده را بر «خودفرمایی» او پی ریزی میکند و از همین رو هرچه کند و هرچه بگوید قابل احترام است و پایههای اخلاقی دارد، زیرا آزاده است.
سعید مدنی
زندان دماوند
تیرماه ۱۴۰۴
@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام *ابوالفضل قدیانی* در آستانهی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
✍🏻ابوالفضل قدیانی
✅من سالهاست مصطفی تاجزاده را میشناسم. مانند خود من دورههای تحول فکری را گذرانده است تا به جایی که امروز ایستاده رسیده است. با هم اگرچه اختلاف نظر داشتهایم و همچنان هم داریم. اما او مسئله اصلی ایران را درست تشخیص داده و برای آن هزینه داده است. مسئله اصلی ایران استبداد دینی قائم به فرد علی خامنهای و حکومتی است که حول این محور سامان یافته است.
✅شیوه او نقد صریح علی خامنهای و دستگاه اوست تا اولاً هرچه بیشتر هیمنه این استبداد پوشالی بشکند و ثانیاً از این نقدها راهی برای اصلاح و تغییر ساختار گشوده شود. من در نقد صریح این استبداد و شخص مستبد با او هم نظرم و در امید به امکان ایجاد اصلاح ساختاری مخالف.
✅من دلایلم را برای اینکه این نظام به هیچوجه تن به هیچ اصلاحی نخواهد داد را به تفصیل نوشتهام و در این مجال فرصت تکرار آن نیست. اما میتوانم بگویم که اگر تعداد نفرات بیشتری از جریانی که خود را اصلاح طلب میخواند به صراحت تاجزاده رفتار نظام استبداد دینی و منش و روش شخص مستبد حاکم بر ایران را نقد میکردند و هزینهاش را نیز همچون او میپرداختند، امروزه این کشور و ملت دچار مصائب کمتری بود.
✅تجربه این سالها گواه این مدعاست که استبداد در مقابل مقاومت، عقبنشینی میکند و در مقابل درخواستهای منفعلانه و مشحون از ترسولرز اصلاح، پیشروی.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝خاطرهبازی با ایرانی که دوستش داشته و داریم
✍🏻سمیه توحیدلو
✅ما نسل دوم خرداد بودیم. همانسالها وارد دانشگاه شدیم. درس میخواندیم و کنار درس انواع و اقسام محافل و نشستها، انواع دستهها و گروهها بودند که انتخابشان کنیم. آن روزها در تصوراتمان این بود که نسلمان آینده ایران را رقم میزند. باور داشتیم که قرار است کاری بزرگ بکنیم. نسل سومیهایی بودیم که قرار بود تغییرات بزرگی رقم بزنیم. وسط این دعواهای نسلی، برخی بیش از دیگران به ما باور داشتند. همیشه مد بود که هر نسلی خودش را متفاوت از نسل بعدش میدانست و تمام هویت و اصالت را برای نسل خودش برمیشمرد. هنوز هم همین است. هنوز هم به تصور بزرگترها نسلهای بعدی یک چیزی ندارند. چیزی که نسلهای قبلی داشتند!
✅وسط این بگومگوهای نسلی و جامعهپذیری آن سالها عدهای بودند که روی ما حساب باز میکردند. همراه بودند. کافی بود کمکی میخواستیم. ما همیشه مهیای انجام کاری بودیم و دنبال شرایط و زیرساختهایش میگشتیم. تعدادی بودند که میدانستیم اگر سراغشان برویم دست خالی باز نمیگردیم. باورمان کرده بودند و تا همین انتها این باور با آنها بود.
✅یکی از این افراد مصطفی تاجزاده بود. از آنها که همراه فعالیتهای دانشجویی ما بود. چه روزهایی را در سال ۷۸ پشت سر گذاشتیم. امروز ۱۸ تیرماه است و برای نسل ما ۱۸ تیر معنای دیگری هم دارد. بعدتر هم همیشه همراه بود. میشد با او ساعتها بحث کرد. میشد نشست و مدام به نسلشان غر زد. میشد به راحتی نقدش کرد. میشد با ایدههایش موافق نبود، اما هیچوقت حمایتش تا حدی که میتوانست را دریغ نمیکرد. علیرغم همه تندزبانیهای ما قبولمان کرده بود.
✅شاید من خیلی زود کنشگری سیاسی را به قصد کار جامعهشناسانه و کنشگری اجتماعی ترک کردم، اما نمیشد از برخی از این افراد دور ماند. نمیشد ایران را در زمانهای حساسش همراهی نکرد. نمیشد در زمان نیاز بار بردوش نگرفت و کنشگری مرزی را ترک کرد. ما نوچه نبودیم. حاضر به پذیرش بیچون و چرای هیچ فردی نشدیم. نقد میکردیم و البته که نتیجه نوچه نبودن در آن نسل و زمانه ما معلوم بود. اما آقا مصطفی از آنهایی بود که هیچوقت دنبال نوچه نمیگشت. عدهای واقعا قبولش داشتند. یکی افکارش را و یکی دیگر مرامش را. همین که باورمان میکرد. پای ثابت بحثهایمان بود و خوب میشنید. من هیچکس را مثل ایشان به خاطر نمیآورم که این اندازه شنیده باشد. بقیه خوب رهنمودمان میدادند، اما آقا مصطفی خوب میشنید.
✅شاید به همین خاطر بود که تمام اینسالها فکر میکردم باید حرفهای او را با دقت بیشتری بشنوم و بخوانم. میشد با او موافق باشی یا مخالف. ممکن بود جاهایی فکر میکردم او تند رفته یا کند رفته. نمیدانم. اما آدمی که میشنود را باید شنید. خصوصا اگر باور داشته باشی او ایران را دوست دارد. وجه اشتراکی که میشود گرد آن جمع شد. این جنگ دوازده روزه هم بیش از هرزمانی نشان داد که «ایران» عجب ریسمان مستحکمی است. چه قدرتی دارد این وطن.
✅این روزها میشود ده سال که او در زندان است. زندانی که میتوانست نباشد. بسیاری از دوستداران ایران در این سالها اگر پذیرفته میشدند، امروزمان بهتر بود. روالهایی که ما را به اینجا رساند بسیار قابل نقدند. هم میشود خودمان را نقد کنیم. هم حاکمیت را. اساسا کنشگری صفر و یکی نیست. معنای همدلی و اتحاد هم فراموشی گذشته و شروع از نقطه صفر نیست. اصلاح رویهها و ماندن بر سر ایران مهم است. این روزها بیش از هرکسی به ایراندوستی مصطفی تاجزاده فکر میکنم. نباید که جای او در زندان باشد. باید کنار بقیه بنویسد و حرف بزند و دنبال راهی بگردد برای ماندگاری ایران. برای برقراریاش. فردای ایران و گذر از این شرایطی که سخت است و خطرناک نیاز به همه دارد. حاکمیت نیز برای گذر از این روزها و برای ساختن فردا نیاز به همه صداها دارد. کاش بشنوند و بدانند که ایراندوستی امثال مصطفی تاجزاده نیاز امروز ایران ماست. چراغ این خانه را برای همه روشن نگاه دارند.
@smtohidloo
@MostafaTajzadeh
📝📝📝چه کسی حق سیاستورزی دارد؟
✍🏻یادداشتی از سعید حجاریان بمناسبت سالگرد ده سالگی زندان تاج زاده
✅نوشتار پیش رو چه میگوید؟
✅در این یادداشت، سعید حجاریان به مسئله «حق سیاستورزی» در ایران میپردازد. او تأکید میکند که سیاستورزی فراتر از مشارکت صرف سیاسی است و باید بهعنوان حقی اساسی و ذاتی برای همه مردم شناخته شود.
✅حجاریان با مرور تاریخ سیاستورزی از دولتشهرهای یونان تا دوران اسلام، نشان میدهد که این حق همواره با محدودیتها و استثناهایی همراه بوده است. او معتقد است در ایران معاصر، سیاستورزی به دو صورت بروز یافته است: یکی بهعنوان ابزار تأثیرگذاری بر قدرت، و دیگری بهشکل رفع تکلیف و تفنن.
✅وی نقش کنشگران سیاسیای مانند مصطفی تاجزاده را بهعنوان نمادهایی از تلاش برای تثبیت این حق اساسی برجسته میکند و راه عبور از بحرانهای کشور را گشودگی، دگرپذیری و احیای سیاستی میداند که حقوق همه را تضمین کند.
✅حجاریان معتقد است که احقاق «حق سیاستورزی» نهتنها ضرورت عقلانی و اخلاقی دارد، بلکه میتواند افقهای تازهای برای ایران بسازد.
✅این یادداشت دعوتی است به بازاندیشی در سیاست و توجه جدیتر به حقوق سیاسی شهروندان.
✅متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6258
@mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
📝📝📝مرد ایمان و امید
✍🏻داوود حشمتی
✅ده سال از بهترین سالهای عمر مردی که می توانست (و حتما می تواند) در خدمت توسعه ایران باشد در زندان گذشته است. زمان بازداشتش توجیهاتی می کردند که خودشان بهتر از همه می دانستند تا اندازه واهی است. استدلال هایی که زودتر از آنچه فکرش را می کردند رنگ باخت و نتیجه فشارهایی که تابستان 1401 به جامعه وارد کردند در جنبش مهسا به عرصه عمومی کشیده شد.
✅این روزها که به ده سالگی زندان سیدمصطفی تاجزاده رسیدیم هنوز هم شاید کسانی باشند که فکر کنند او نه در زندان بلکه در «هتل» است (ادعای نماینده پاجوشها) و یا آن روز که زاکانی در سال 97 با حالتی که قلم از به کار بردن عبارت در خور آن شرم می کند، گفته بود: «شما زندان نمیروید. بلکه در زندان لپ هایتان گل می اندازد»
✅اما امروز تاجزاده همان اندک آرامشی که در خلوت انفرادی خود در آن بند تنهایی داشت، جدا شده و در شرایطی زندگی می کند که بیش از 30 نفر در یک اتاق 30 متری زندانی هستند. من روزی نیست که این وضعیت فکر نکنم. و به این نیندیشم که چگونه این را به روی امثال زاکانی و پاجوش ها بیاوریم که در ناز و نعمت زندگی می کنند. اما به خوبی میدانم که او در همین شرایط هم باز امیدوار است.
✅اسفند سال 1402 وقتی او از زندان در یادداشتی نوشته بود: «تردید ندارم ایرانیان زودتر از آنچه جمهوریستیزان تصور میکنند انتخابات را آزاد خواهند کرد.» وبسایت انصاف نیوز در یادداشتی از «امیدواری» تاجزاده از پشت دیوار زندان، تعجب کرده و میپرسد: «مشخص نیست این حجم از امیدواری مصطفی تاجزاده از کجا میآید؟! »
✅قضاوت نویسنده این بود که «این امیدواری» در واقع «نوعی توهم» است که «نتیجهای جز ناامیدی مضاعف» نخواهد داشت.
جالب اینکه در سمت دیگر و در بیرون از ایران براندازان هم تاجزاده را متهم به همین «توهم» میکنند و فکر میکنند او «بیدلیل امیدوار» است. برای اثبات این همنوایی جریان اقتدارگرا، جریانی که به دنبال خلق «امیدواهی» از درون و اپوزیسیون خارج، کافی است به مناظره آخر تاجزاده و مراد ویسی در خرداد 1401 مراجعه کنید. همانجایی که مشخصا برخیها امیدواری او به تغییرات به دست آیت الله خامنهای را «هذیان» قلمداد میکردند.
✅اما این امید او از کجا می آید؟ در یک جمله آنچه من بی واسطه و صریح بارها از تاجزاده شنیدم و در نوشتهها و مصاحبههایش دیدم، ایمان عجیب و غیرقابل خدشهای است که به «اکثریت مردم» دارد. بارها در این باره و درباب اینکه رهبر اول انقلاب نیز به طرز عجیب به اکثریت مردم باور داشت، و از همین رو در چینش ساختار جمهوری اسلامی تلاش می کرد تا نهادهایی که به قدرت مردم مربوط میشوند تقویت کند، گفتگو کردیم.
✅ از اهمیتی که امام خمینی به نهاد مجلس میداد و آن را «در راس همه امور» می دانست. از اهمیتی که به حضور مردم در جبهه و بعدها در کاهش حضور آنها در نبرد داده بود که در نهایت باعث شد قطعنامه 598 به همان دلیل پذیرفته شود.
از زمانهایی که در اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان طرف مجلس به عنوان نماینده مردم گرفته میشد، تا تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که به واقع میتوانست قدرت مردم را در مقابل شورای نگهبان تقویت کند، اما به وضعیتی تبدیل شد که خود به شورای نگهبان دوم تبدیل شده است.
✅ امیدی که تاجزاده به «مردم» دارد، همان چیزی است که دیگران آن را نمیبینند. او در این زمانه از معدود انسانهایی است که به مردم «ایمان» دارد. و «امید» او از همین «ایمان» ناشی میشود.
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 به مناسبت دهسالهشدن حضور مصطفی تاجزاده در زندان: نمیخواهید قدرش را بدانید؟
✍️محمد جواد روح
✅برای همین نوشتن هم، گاه کم میآورم. حتی اگر سوژه و بهانهاش آقامصطفی باشد. کم آوردن از اینکه چقدر و تا کی باید یک مضمون و یک سخن را هر بار بستهبندی نو کرد و به میان آورد؟ تا کی باید گفت آخر مگر او چه کرده است جز گفتن، جز شنیدن، جز مخالفت کردن و البته، جز مهر ورزیدن برای ایران و همه ایرانیان.
✅جنگ ۱۲روزه را دیدید و چشیدید و فرق تاجزادهها با شاهزادهها و نیز، با نظریهپردازان "از تاجزاده تا شاهزاده" را هم فهمیدید؛ نمیخواهید اندکی قدرش بدانید و در واقع، سرمایهای که در بانک زندان پروردید، نقد کنید و اندکی از ناترازی سیاسی خودتان را تراز کنید؟
✅ واقعا شما خسته نشدید؟ برای رفع خستگی، بد نیست مصطفی را هم آزاد کنید. نگران خودش نیستم. نگران خودتان هستم. برای آنکه خیلی خسته شدید. ما را هم خسته کردید. بیایید بر سر همین خسته بودن، توافق کنیم. بس کنیم. آتشبس کنیم. شیرینیاش هم، آزادی مصطفی. بهخدا از ترامپ و نتانیاهو خودیتر است.
متن کامل
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام بهروز شاهرخ نیا در آستانهی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
📝📝📝سید مصطفی تاجزاده فرزند ناکام جمهوریت دوم خرداد
✍🏻بهروز شاهرخ نیا
✅در گذر روزگار ومیان پیچوخم زندگی، گاهی دوستیهای شکل میگیرند که فراتر از مرز نسلها معنا پیدا میکنند. مصطفی تاجزاده برای من یکی از همین دوستان است؛ هرچند همنسلم نیست، اما حضورش همیشه برایم دلگرمکننده و الهامبخش بوده است.
✅از همان اولین برخوردها، رفتار محترمانه و روحیه نقدپذیر او برایم جالب بود. او برای من نه فقط یک دوست، بلکه استادی بوده که از او یاد گرفتهام چطور نقد را بپذیرم و به نظرات دیگران احترام بگذارم.
✅تفاوت سالها و تجربهها پلی شد برای گفتوگو و یادگیری. حتی وقتی دیدگاههایمان کاملاً متفاوت بوده، همیشه با آرامش و حوصله به حرفهایم گوش داده، فضای گفتوگو بین ما باز و صمیمی مانده است و هیچ وقت گفتوگو را به جدل و دلخوری نکشاند و معنای واقعی نقدپذیری را برایم به تصویر کشید.
متن کامل را اینجا بخوانید
#دهسالگی_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh