﷽ 📚📚کتابخانه ای همراه؛ همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹 خرید کتاب: ⬇️⬇️⬇️⬇️ www.sayehsokhan.com 📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام: 👇👇👇👇 https://b2n.ir/s05391 آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف تلفن:66496410
مانیفستی از برتراندراسل که کوتاه ولی بسیار جامع است.
🆔 @Sayehsokhan
.
ahmetkayair:
yaşlı gözleriyle bana bakıyor...
کودکی... با چشمهایی اشکآلود خیره شده به من!
🆔 @Sayehsokhan
✍ واقعاً در زندگیش همینطور بود. در سراسر آثار مولوی یک بیت که مدح امیر یا سالاری را گفته باشد، نمیتوان پیدا کرد. شادروان حسن لاهوتی با ترجمههای فاخر و انتخابهای خیلی عالی واقعاً خدمت بزرگی به مثنوی پژوهی و مولاناپژوهی کرد. من دلم میخواهد «شکوه شمس» را اگر خواندیم یک بار دیگر و دوبار دیگر بخوانیم؛ چون کتابی نیست که با یکی دوبار خواندن ببندیم و در قفسه بگذاریم. من معتقدم «شکوه شمس» کتابی است که همیشه باید دم دست باشد. نویسندۀ این کتاب، خانم ماری شیمل عارفهای بزرگ و شگفت بوده است. کتاب او نشان میدهد که اثرش فقط نتیجۀ مطالعه و تحقیق او نبوده است. ما نباید این بزرگان را فقط در ادبیات محدود کنیم و بگوییم که این اثر فقط وجۀ ادبی دارد. اگر با بزرگانی چون مولانا چنین برخوردی کنیم واقعاً آنها را نشناختهایم. مولانا پدیدهای نیست که فقط در جزوهها و کتابها بگنجد و در دانشگاهها تدریس شود؛ نه، اگر سیر و سلوک باطنی نداشته باشیم اقیانوس العلوم هم که باشیم به دنیای مولانا راه پیدا نخواهیم کرد. حتماً باید با تجربههای باطنی او یک وفاق و سازگاری داشته باشیم و مصداق مثل عربی «اسمع جعحعةً و لا أری طحنا» نباشیم که صدای آسیا را میشنویم ولی آردی از این آسیاب بیرون نمیآید.
با وجود دقت نظرهایی که خانم آنه ماری شیمل کرده، لاهوتی پاورقیهایی بر این کتاب نوشته است که به خوبی نشان میدهد در برخی جاها با تمام وسعت معلوماتی که خانم ماری شیمل داشت، ترک اولاهایی هم داشته و شادروان لاهوتی آن ترک اولاها را هم با یک دقت نظر خاص استخراج کرده است. چون ایشان اگر چه رسماً مترجم بودند از زبان انگلیسی ولی با عشق به آثار مولانا، اما واقعا یک محقق و یک پژوهشگر بود. خوب این همه گفتیم ولی:
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ
بیعنایات خدا هیچیم هیچ
بی عنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد سیاهستش ورق
ای دهندۀ عقل ها فریاد رس
تا نخواهی تو نخواهد هیچکس
دست گیر از دست ما، ما را بخر
پرده را بردار و پردۀ ما مدر
این چنین قفل گران را ای ودود
که تواند جز که فضل تو گشود
ما ز خود سوی تو گردانیم سر
چون توی از ما به ما نزدیکتر
این دعا هم بخشش و تعلیم توست
گرنه در گلخن گلستان از چه رست
جز تو پیش کی برآرد بنده دست
هم دعا و هم اجابت از تو است
- متن سخنرانی استاد کریم زمانی در نشست رونمایی از دوره چهارجلدی مثنوی معنوی آخرین تصحیح نیکلسون به کوشش
زنده یاد حسن لاهوتی
گزارش از سهیلا یوسفی
🆔 @Sayehsokhan
شکایت دل
...
آهنگ: پرویز یاحقی شعر: بیژن ترقی دستگاه چهارگاه
...
به کنارم مانده نمانده ، گرد ملالت رخ نفشانده ، ای امید دل
چرا رفتی؟
، به سرای من نرسیده ، گریه شوقم دیده ندیده ، دوراز آغوشم
کجارفتی؟
بنشسته سربه گریبان!
که شنیدم آمده میهمان!!
چو بدیدم روی تو زیبا بی خبر
از جا، بپریدم که به خاک قدم تو
سربیافشانم!!!
بروی چون از برم ای جان سر به گریبان
بنشینم، که نبینم ، زتن من ، چون رود جانم
رفتهای و از در بوی عبیر آید بوی تو چون پیکی
سوی اسیر آید ، سوی اسیر آید
....
چو آمدی غم زدرِ خانه برون شد!
چوآمدی عشق تو در سینه فزون شد!!
چو رفتی از فرق سرم خانه نگون شد!!!
جانانه من خندد به دل دیوانه من چون رود از خانه من
چون رود از خانه من
....
به کنارم مانده نمانده ، گرد ملالت رخ نفشانده ، ای امید دل!
چرا رفتی ؟
، به سرای من نرسیده ، گریه شوقم دیده ندیده ، دور از آغوشم
کجا رفتی ؟
........
با مهر و احترام
حمید شجاع الدینی
🆔 @Sayehsokhan
.
haavvaar:
رقص کردی؛ ذخیرهی ملی فرهنگ ایرانی؛ چرا؟
🆔 @Sayehsokhan
وقتی میگن ما به اهدافمون در این چهل و هفت سال رسیدیم، منظورشون همچین چیزیست ! چند ضربه آخر واقعا دیدنی ست!
🆔 @Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن_۳۵
سفر، فرصتی برای ترمیم روح
✍️ دکتر الیور ساکس، متخصص مغز و اعصاب و نویسندهی بریتانیایی، در کتاب "مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت" مینویسد:
"گاهی تنها کاری که مغز برای بازسازی خود نیاز دارد، بیرون رفتن از محیط تکراری و دیدن دنیای تازه است."
♦️ بسیاری از ما سالها در یک ریتم تکراری و پرتنش روزمره گیر افتادهایم، بدون اینکه بدانیم روان ما برای ترمیم و بازآفرینی، نیاز به تجربههای تازه دارد. یکی از بهترین شکلهای این تجربه، سفر کردن است.
🔸 سفر، نه صرفاً برای دیدن جاهای جدید، بلکه برای دیدن خودِ جدید در شرایطی متفاوت است. مواجهه با فرهنگها، چهرهها، غذاها، لهجهها و اقلیمهای دیگر، دریچههایی تازه در ذهن ما باز میکند.
🎯 تحقیقات نشان دادهاند افرادی که مرتب سفر میکنند:
الف: در برابر استرس مقاومترند
ب: نگاهشان به زندگی انعطافپذیرتر است
ج: ذهنی خلاقتر دارند
♦️ در سفر، ما سبکبالتر و پذیراتر میشویم. اغلب در سفر است که رابطههایمان عمیقتر میشود و گفتوگوهایمان صمیمیتر. گویی فاصله گرفتن از روزمرگی، ما را به یکدیگر نزدیکتر میکند.
✈️ چون سفر، مجالی است برای مکث در میانِ این شتاب بیامان و به ما فرصت میدهد به خودمان گوش کنیم، به رابطههامان نگاه تازهای بیندازیم و بار دیگر به خاطر بیاوریم که زندگی فقط «رسیدن به مقصد» نیست، بلکه زیبا رفتنِ مسیر است.
❤️ با این توضیحات بهتر است سفر را جدی بگیریم، نه فقط به عنوان تفریح، بلکه همچون «داروی پیشگیری از فرسودگی روان».
سفری ساده، صمیمی، حتی اگر فقط تا پارک شهر باشد... کافیست با دل برویم، با نگاه نو، با ذهنی که میخواهد آرام بگیرد و دوباره جان بگیرد.
با این نگاه میتوانیم سفر را به بخشی از سبک زندگیمان تبدیل کنیم. تا سفر مان نه فقط برای تغییر حال و هوا، بلکه برای مراقبت از جان و جانانهمان میشود.
✅ پیشنهادی ساده!
یک سفر کوتاهِ دو یا سهروزه در دل طبیعت برنامهریزی کنیم، حتی اگر مقصد خیلی دور یا خاص نباشد.
هدف فقط «رفتن» باشد، نه «رسیدن».
موبایلها را حتیالمقدور کنار بگذاریم.
بیشتر ببینیم، کمتر تحلیل کنیم.
از سکوت، باد، آسمان، صدای پرندهها و حضور کنار عزیزانمان لذت ببریم.
شاد، سبکبال و در حرکت باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔@Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی
مصطفی ملکیان
چه مهارت هایی به فرزندانمان بیاموزیم؟
9 دقیقه
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
philosophical.ir:
اسلاوی ژیژک: فلسفه، بدبینی و طبیعت آدمی
«خوشبینی نه تنها آموزهای غلط، که از اساس آموزهای زیانآور است، زیرا زندگی را بهسانِ حالتی مطلوب، و خوشبختیِ آدمی را همچون غایت و هدفِ آن نشان میدهد. وقتی که نقطهی آغاز کار این باشد، هر کسی اعتقاد پیدا میکند که مشروعترین حق را برای به دست آوردنِ خوشبختی و لذت دارد. و اگر، چنان که معمولاً رخ میدهد، آنها را به دست نیاورد، خود را در معرض بیعدالتی میبیند، و در واقع راهِ هستیِ خود را گم میکند؛ درحالیکه، درستتر این است که ما سختی و فلاکت و بدبختی و رنج و تاجِ مرگ را هدف و غایتِ نهایی زندگیِمان بدانیم.
عبارتی در آپولوژیِ (απολογία: دفاعیه) سقراط هست که بس مشهور و البته بسیار هم طولانی است، و در آن، افلاطون، این خردمندترینِ همهی انسانها را در حالی به تصویر میکشد که میگوید: اگر مرگ برای همیشه ما را از آگاهی محروم کند، چیزِ بینظیری است، زیرا یک خوابِ عمیق و بیرویا بر هر روزِ حتا شادترین زندگیها نیز برتری دارد.
هراکلیتوس جملهای دارد که میگوید: «زندگی، نام زندگی دارد، حال آنکه در حقیقت مرگ است». —و تیوگنیس در خطوط مشهور خود مینویسد: «بهترین چیز برای آدمی این است که هرگز زاده نشود، و هرگز پرتوهای خورشید را نبیند؛ اما اگر زاده شد، بهترین است که هر چه زودتر به سوی دروازههای هادس (ᾍδης: جهانِ مردگان در اساطیر یونان) بشتابد، و آنجا در زیرِ زمین بیارامد». —اوریپید میگوید: «سراسرِ زندگیِ آدمی آکنده از درد است، و هیچ پایانی بر اندوه و نومیدی نیست». —و هومر گفته است: «از میانِ همهی آنان که نفس میکشند و بر روی زمین میخزند موجودی شوربختتر از انسان نیست».
آرتور شوپنهاور ــ جهان همچون اراده و تصور
#سقراط #افلاطون #هراکلیتوس #آرتور_شوپنهاور #اسلاوی_ژیژک #فلسفه_غرب
_ _ _ _ _
#فلسفه_اخلاقی #وجودگرایی
🆔 @Sayehsokhan
پروفسور یحیی باقرزاده:
وقتی دائم بگويى گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشوى،
وقتی دائم بگويى وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمیكنی،
وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد!
وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دو انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم.
انتخاب با شماست!
وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!
زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست. 🍂☘️
🆔 @Sayehsokhan
آواز رودخانه
The Song Of River
از: کریس پالمر
Chris Palmar
👇👇👇
@SoundSilence
#موسیقی_اپرایی_سینمایی_جهان
🆔 @Sayehsokhan
خوب به این عکس نگاه کنید!
برای چند لحظه، مسائل سیاسی و ایدوئولوژیک را کنار بگذارید و ببینید اسرائیلیها برای حل مشکل آب چه کرده اند
آنها ۸۵% فاضلاب این کشور را تصفیه و در کشاورزی استفاده می کنند،
بله فاضلاب ! فاضلاب شهری و صنعتی
تصویری که ملاحظه میکنید کارخانه شافدان در تلاویو است که بعنوان بزرگترین تاسیسات فاضلاب در خاورمیانه سالانه ۱۳۰ میلیون متر مکعب آب بازیافتی تولید میکند. این آب برای آبیاری ۵۰% کشاورزی سخت گیرانه حتی برای محصولات حساس مانند سبزیجات و میوه استفاده میشود
آنها بخوبی میدانند که برای مدیریت آب، باید یک سازمان مرکزی ایجاد کرد که تمام منابع آب از شیرینسازی تا آبهای زیرزمینی و آب بازیافتی را بصورت متمرکز و میلیمتری قابل مدیریت باشد
بجای آنکه مردم ایران را در خانههایشان به نخوردن یک لیوان آب کمتر تشویق کنید و محاسبه صرفه جویی حاصل از آن را به رخ بکشید ببینید جهان برای حاکمیت آب چه میکند
قبل از آنکه تمدن ایران، به باد رود ! /#حامد_پاک_طینت
📌Paktinat.Hamed
🆔 @Sayehsokhan
📚نام کتاب: #درمان_کمالگرایی_با_اکت
✍️نویسنده: #جنیفر_کمپ
👌 مترجم: #دکتر_رباب_حامدی
📇ناشر: #سایه_سخن با همکاری #سایه_سکوت
📙قطع: رقعی، جلد: شومیز
🗞نوبت چاپ: #چاپ_اول ۱۴۰۳
🗃تعداد صفحات: ۳۵۲
💎قیمت: ۴۶۶ هزار تومان
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔟 نکته کلیدی از کتاب درمان کمالگرایی با اکت نوشته جنیفر کمپ:
کمالگرایی دشمن زندگی معنادار است
کمالگرایی باعث میشود افراد بهجای زندگی در لحظه، درگیر ترس از اشتباه، قضاوت دیگران و نارضایتی دائمی از خود باشند.
تفاوت بین استانداردهای بالا و کمالگرایی
داشتن هدفهای بلندپروازانه سالم است، اما کمالگرایی با خودانتقادی شدید، ترس از شکست و تعویق کارها همراه است.
اکت (ACT) به جای تغییر فکر، روی پذیرش آن کار میکند
در درمان با اکت، قرار نیست افکار منفی حذف شوند، بلکه یاد میگیریم آنها را بپذیریم و به جای کنترل افکار، رفتار خود را بر اساس ارزشهایمان انتخاب کنیم.
تمرکز بر ارزشها، نه بر نتایج
زندگی کردن بر پایه ارزشها، حتی اگر نتایج کامل نباشند، رضایت درونی ایجاد میکند. ارزشها قطبنمای درونی ما هستند.
ذهن همیشه نقدگر است، اما نباید فرمانده باشد
در اکت، ذهن را بهعنوان یک «داور» درونی میشناسیم که همیشه حرف میزند، اما یاد میگیریم که همهی حرفهایش را باور نکنیم.
تمرین فاصلهگذاری شناختی (Cognitive Defusion)
یکی از ابزارهای اکت، فاصله گرفتن از افکار است؛ مثلاً بهجای گفتن «من شکستخوردهام»، بگوییم «من این فکر را دارم که شکستخوردهام».
پذیرش احساسات، حتی احساس شرم و ترس
مبارزه با احساسات منفی، آنها را قدرتمندتر میکند. با پذیرش و آغوش باز نسبت به احساسات، از دام اجتناب و تعویق رها میشویم.
شجاعتِ اقدام با وجود ترس
در اکت، شجاعت یعنی «حرکت به سوی ارزشها حتی با وجود ترس». ترس همیشه هست، ولی میتوان همزمان با آن دست به عمل زد.
زندگی در لحظه اکنون (Mindfulness)
توجه به لحظهی حال یکی از ارکان درمان با اکت است؛ زیرا کمالگرایی ما را اسیر گذشته (اشتباهات) یا آینده (ترس از ناکامی) میکند.
شفقت به خود، کلید رهایی از کمالگرایی
با خود مهربان بودن، به جای تنبیه خود، باعث کاهش اضطراب و افزایش انگیزهی واقعی میشود.
🎁اطلاعات بیشتر🎁
#از_شما
گلی به گوشه جمال قجر
اسدالله میرزا شهابالدوله که در دولتهای احمدشاه قاجار وزیر تلگراف و پست و سپس علوم بوده به دلیل آن که از سلسله جلیله سلطنتی بوده حقوق درباری هم داشته است. مصوبه هیات وزیران دولت حسن خان وثوق الدوله میگوید که چون گرانی بوده و معیشت رعیت سخت شده و حقوق درباری کفاف زندگی شازده را نمیداده، هیات وزیران برای وزیر خود ماهیانه دویست تومان اضافه مواجب مقرر نموده است.
همین که هیات وزیران آن روزگار صداقت داشته و گرانی را به رسمیت میشناخته و به فکر جبران کسری معاش کارمند ارشد دولت بوده و مصوبه میگذرانده بر وی آفرین و حبذا و بارک الله میگوییم .
اما....
حالا که تورم چون ماه شب چهارده ، به هیچ انگاشته میشود و کسی به فکر جبران کسر معیشت شهروندان آزرده خاطر نیست ، چاره ای نداریم جز ان که به انتظار بنشینیم تا ببينيم آیا در باقیمانده سال تلاش برای ارتقای معاش خلق خدا میشود و یا باز هم سماق فرد اعلا برای مکیدن سر سفره هایمان هدیه خواهیم گرفت.
دکتر علی رادان
🆔 @Sayehsokhan
https://youtu.be/W7dpeupC5Z4?si=8qB3hpDHbZw8vzYI
🆔 @Sayehsokhan
📚نام کتاب: #نسخه_استرس
✍️نویسنده: #الیسا_ایپل
👌 مترجم: #مریم_تقی_پور
📇ناشر: #سایه_سخن با همکاری #سایه_سکوت
📙قطع: رقعی، جلد: شومیز
🗞نوبت چاپ: #چاپ_اول ۱۴۰۴
🗃تعداد صفحات: ۳۶۰
💎قیمت: ۴۹۶ هزار تومان
➖➖➖➖➖➖➖➖
:
📘 ۱۰ نکتهٔ طلایی از نسخه استرس نوشتهی: دکتر الیسا ایپل
۱. استرس همیشه دشمن نیست.
الیسا ایپل مینویسد: «مقداری استرس سالم، ما را متمرکز، پویا و خلاق نگه میدارد. مشکل وقتیست که استرس مزمن و ماندگار شود.»
۲. بدن تو، کتابچه راهنمایی دارد.
بدن ما نشانههایی واضح برایمان میفرستد که چه وقت باید ترمز بکشیم، اما اغلب آنها را نادیده میگیریم. یاد بگیر به زبان بدنات گوش بدهی.
۳. یک نفس عمیق، آغازگر یک تغییر عمیق است.
تنها با ۲ دقیقه تنفس آهسته و آگاهانه، میتوانیم سیستم عصبیمان را از حالت جنگ یا گریز خارج کنیم.
۴. استرس را نمیتوان حذف کرد، اما میتوان آن را تنظیم کرد.
ایپل نسخهای واقعبینانه ارائه میدهد: نه حذف کامل استرس، بلکه «تنظیم» آن از طریق عادتهای روزانه.
۵. زمان حال، آنتیبیوتیک استرس است.
تمرین حضور در لحظه، سادهترین و در عین حال قویترین نسخهایست که میتوان برای ذهن پراکنده پیچید.
۶. تحرک فیزیکی، داروی ضد استرس طبیعی است.
پیادهروی، رقص یا حتی چند حرکت کششی، تأثیر بیواسطهای بر کاهش هورمونهای استرس دارد.
۷. طبیعت، درمانگر خاموش ماست.
ایپل توصیه میکند هر روز چند دقیقه را در طبیعت بگذرانیم—even looking at trees through a window helps.
۸. کم کردن سرعت، یک هنر است.
در دنیای پرشتاب امروز، کند شدن و توقف آگاهانه، یک کنش انقلابی است.
۹. رابطههای امن، ضد استرسترین دارایی ما هستند.
یک مکالمهٔ صمیمی یا در آغوش گرفتن کسی که دوستش داریم، بدن را وارد حالت ترمیم و آرامش میکند.
۱۰. هر روز، فرصتی برای بازتنظیم است.
ایپل تأکید میکند که ما در هر روز، در هر لحظه، توانایی آغاز دوباره و بازتنظیم بدن و ذهنمان را داریم.
🎁اطلاعات بیشتر🎁
❣یک دقیقه مطالعه
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت: یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم: چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگهای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیدهایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنیام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم و بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید؛ رفت و دل منو با خودش برد!
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گلی شد.
و من بیخیال پیاش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک میشود. ولی نشد...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک مرده شده!"
گفت: "بعضی لکهها دیر که شود ، میمیرند ؛ باید تا زندهاند پاک شوند!"
چرک مُرده شد...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید!
حواست که نباشد لکه میشود؛
وقتی لکه شد اگر پیاش را نگیری، میشود چرک...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است، باید شست و پاک کرد"
🆔 @Sayehsokhan
اینجا با من
Here With Me
سوسیه سو ، روبوت کوچ
Susie Suh & Robot Koch
#موسیقی_کلاسیک_اپرایی_جهان
🆔 @Sayehsokhan
روانشناسی صلح و کاشتن نهال همزیستی مسالمتآمیز در جهانی پرآشوب🔻
✍🏼 رویدادهای هولناک جنگ جهانی اول روانشناسان را با این پرسش مواجه کرد که چرا میجنگیم و چگونه میتوان در صلح زندگی کرد؟ حتی تا سالها پس از جنگ جهانی دوم دغدغهی اصلی روانشناسان، روانشناسیِ جنگ و کمک به درمان افرادی بود که دچار «نشانگان موجگرفتگی» شده بودند، همان پدیدهای که بعدها «اختلال استرس پس از سانحه» خوانده شد. در آن زمان نه تنها روانشناسان بلکه دیگر اعضای تیم بهداشت روان، شامل روانپزشکان، مشاوران، رواندرمانگران، مددکاران اجتماعی و روانپرستاران، میکوشیدند تا سربازانِ آسیبدیده را درمان کنند و به جنگ یا زندگی عادی بازگردانند. پس از جنگ جهانی دوم سایهی درگیری هستهای، کابوس جنگ سرد، نسلکشی و بازماندگان هولوکاست، روانشناسی جنگ را به سوی نوعی روانشناسیِ مبتنی بر پیشگیری از جنگ و حل تعارض، و گسترش و تثبیت صلح سوق داد.
✍🏼 روانشناسی صلح به دنبال تغییرات عملی در جهان پرآشوب فعلی است. برای این کار ایدههایی از حوزههای مختلف و فرهنگهای متفاوت را پذیرفته و با یکدیگر ادغام کرده است. روانشناسان صلح آستینها را بالا زدهاند و هرجایی که آتش تعارضها و مناقشهها شعلهور شده وارد میدان شدهاند. بنابراین، کارِ آنها از بحثهای دانشگاهی فراتر میرود زیرا میخواهند به زندگی روزمرهی صلحآمیز مردم کمک کنند.
✍🏼 به قول اکتاویو پاز، شاعر و دیپلمات مکزیکی، انقلاب عبارت است از حرکت از جامعه و فرهنگِ کهنه به جامعه و فرهنگی نو، حرکتی خطی و گریزناپذیر برای خروج از چرخهی تکراریِ رکود و خمول. در این معنا، روانچشناسی صلح نگاهی انقلابی به خروج از چرخههای تکرارشوندهی خشونت دارد. اندیشمندان و نظریهپردازان روانشناسی صلح به جای اینکه منتظر ظهور ناجی و آیندهای طلایی اما مبهم بمانند، آستینها را بالا زدهاند و از قدمهای کوچک شروع کردهاند. هدفِ آنها، جلوگیری از فاجعهی هستهای و نسلکشی، و رقم زدن آیندهای واقعبینانه و آشتیجویانه در زمان حال است. آنها صلح را نوعی فرایند دگرگونکنندهی بزرگ میدانند و نه امری مقطعی و زودگذر. آنها تغییرات سریع و درمانهای فوری را وعده نمیدهند و به ما یادآوری میکنند که مسیر صلح سخت و پرفراز و نشیب است، و مستلزم آگاهی و توانمندسازیِ تک تک اعضای جامعه.
@NashrAasoo 💭
🆔 @Sayehsokhan
*دریغ است ایران که ویران شود*
*کنام پلنگان و شیران شود*
👈بخشی از گفتگوی شاهنامه شناس و مصحّح برجسته شاهنامه ،دکتر جلال خالقی مطلق
🍃🍃🍃
🆔 @Sayehsokhan
💠انسانم آرزوست
❌ جز انسان هیچ حیوانی طبیعت را کثیف نمیکند.
@kheradpouya
🆔 @Sayehsokhan
🌹☘️🌹
میدانستی یکی از مدیران ارشد از حملات ۱۱ سپتامبر برجهای دو قلوی آمریکا جان سالم به در برد فقط چون آن روز پسرش را برای اولین روز مهدکودک برده بود؟
مرد دیگری زنده ماند چون نوبت او بود که دونات بیاورد.
زنی جان سالم به در برد چون ساعت زنگدارش اصلاً زنگ نزد.
یکی دیگر دیر رسید چون در ترافیک نیوجرسی گیر کرده بود.
یکی اتوبوس را از دست داد.
یکی قهوهاش را ریخت و مجبور شد لباسش را عوض کند.
ماشین یکی روشن نشد.
یکی برگشت خانه تا به یک تماس تلفنی جواب بدهد.
والدی به خاطر اینکه فرزندش آن روز غیرعادی کند بود، تأخیر داشت.
مردی فقط به این دلیل که نمیتوانست تاکسی بگیرد، زنده ماند.
اما داستانی که بیشتر از همه تکانم داد؟
مردی بود که آن روز کفش نو پوشیده بود.
در راه، پاهایش درد گرفت.
توقف کرد تا از داروخانه چسب زخم بخرد.
و همین باعث شد زنده بماند.
از وقتی این داستان را شنیدم، جور دیگری فکر میکنم.
وقتی در ترافیک گیر میکنم…
وقتی آسانسور را از دست میدهم…
وقتی چیزی را فراموش میکنم و مجبورم برگردم…
وقتی صبحم طبق برنامه پیش نمیرود…
سعی میکنم مکث کنم و اعتماد داشته باشم:
شاید این تأخیر، عقبگرد نیست.
شاید زمانبندیای الهی است.
شاید دقیقاً همانجایی هستم که باید باشم.
پس دفعه بعد که صبحت بههم ریخت…
بچهها کند بودند، کلیدها پیدا نمیشدند، همه چراغها قرمز بود ..
حرص نخور. عصبانی نشو.
شاید همهاش… خوششانسی در لباس مبدل باشد.
*بنابرین
"آرام باش! هیچ خبری نیست!☘️
🆔 @Sayehsokhan