برای ارتباط با مدیر کانال و ارایه انتقادات و نظرات خویش از ایدی زیر استفاده فرمایید. https://t.me/erahimifar
☑️ به بهانه 8 مارس, روز جهانى زن
گزارشى تيتر وار از سخنرانى استاد ملکيان:
☘بن ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ
ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻣﻠﮑﯿﺎن ﻓﯿﻠﺴﻮف و ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮداز ﺣﻮزﻩ ی دﯾﻦ و اﺧﻼق در ﻫﻤﺎﯾﺶ " ﭘﯿﺶ داوری ﻫﺎی ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ در ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ" ﺿﻤﻦ ﺗﺒﺮﯾﮏ روز ﺟﻬﺎﻧﯽ زن، ﺑﻪ ﺑﯿﺎن ﭼﮑﯿﺪﻩ ﯾﯽ از ﺑﻦ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﭘﺮداﺧﺖ و ﮔﻔﺖ:
ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ارزﺷﯽ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر ﯾﺎ ﭘﺪر ﺳﺎﻻر و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ و ﺗﻤﺪن ﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺸﻮق اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻩ اﻧﺪ، ﻣﻮرد داوری ﻗﺮار دادﻩ اﻧﺪ...
ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺬار اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾﯽ از 6 ﻣﻨﺒﻊ ﺣﻘﻮق، اﺧﻼق، دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺮف وﻋﺎدات، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮدﺳﺎﻻر را از منظر ﻫﺮ 6 ﻣﻨﺒﻊ، ارزش ﮔﺬاری و داوری ﮐﺮدﻧﺪ.
🍂1- ﻧﻘﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﺣﻘﻮق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد.ﺑﻪ ﺑﺎور آﻧﺎن، ﺗﺎ دوران ﻓﻌﻠﯽ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺪای ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.در واﻗﻊ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻋﺪاﻟﺘﯽ ﻫﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎﯾﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
🍂2- ﻧﻘﺪ اﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺮوان ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
از ﻣﻨﻈﺮ اﺧﻼﻗﯽ، ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺟﻮاﻣﻊ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﻌﯿﺎر و ﺷﺎﺧﺺ اﺧﻼق در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ.در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻌﯿﺎر ﺣﻘﻮق اﺳﺖ ﻧﻪ اﺧﻼق.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ از ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ "ﺣﺪاﻗﻞ" اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن ﺑﺎﯾﺪ دو درﺟﻪ از اﯾﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ رﻓﺖ.اﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ، از آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدان ﻋﺪاﻟﺖ را ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺧﻼق داﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ در اﺧﻼق راﻩ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ.
🍂3- ﻧﻘﺪ و ﻧﮕﺎﻩ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﻦ و ﻣﺬهب:
ﺑﻪ زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ رﮐﻦ دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺧﺪا اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ؛ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ را ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺪون ﺟﻨﺴﯿﺖ ﯾﺎ دارای ﺟﻨﺴﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮد.اﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ اﯾﻨﺠﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪس اﺳﺖ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻗﺎﯾﻞ ﺷﺪ.ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﯽ، ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺳﺎدﻩ ﻟﻮح ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪا جنسيت ﻧﺪارد.
🍂4- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ آداب و رﺳﻮم:
از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ "ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای دﯾﮕﺮی ﻧﺎﺑﻮد ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﻣﺮدان از ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻮدن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯾﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ی اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ را ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧﺪ و ﻣﺮدان ﺗﻨﻬﺎ از ﻓﺎﯾﺪﻩ و ﺳﻮد آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.آﻧﻬﺎ از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ روی ﮔﺮدان ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازﻩ ی ﻫﻢ ﺳﻮد و زﯾﺎن ﺑﺮﻧﺪ.
🍂5- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘى:
ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﻫﻤﻪ ی زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮوز دﻫﻨﺪ. به ﺑﺎور آﻧﻬﺎ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺠﺎل ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، آن وﻗﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻫﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑى شمارى در ﺟﻨﺲ زن ﺑﻪ ودﯾﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.اﮔﺮ ﻫﻤﻪ ی اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی دروﻧﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ، در وﻫﻠﻪ ی ﻧﺨﺴﺖ، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ و ﺗﻦ زن ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ,و در درﺟﻪ ی دوم، در ﻣﻮرد اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ زﻧﺎﻧﻪ و ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻀﺤﮏ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ.
🍂6- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ:
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﺟﺤﺎﻓﯽ ﮐﻪ در ﺣﻖ زن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻧﻮع ﺑﺸﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.به زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﺮف، ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﺎ ﻫﻢ دارﻧﺪ؛اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﻪ ی ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ذﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ.ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻫﺎی ذﻫﻨﯽ زﻧﺎن و مردان ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮق دارد؛اﻣﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺳﺎﺣﺖ ﺟﺴﻢ و ذﻫﻦ، وارد ﺳﺎﺣﺖ روان ﺷﻮﯾﻢ ﻣﺬﮐﺮ و ﻣﺆﻧﺚ ﺑﻮدن ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﭼﻬﺎرﻣﯽ، ﺑﺎ ﻋﻨﻮان "روح" ﻗﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ، دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎد ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﻔﺎوت در ﻧﺎﺣﯿﻪ ی ﺗﻦ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی آﻧﺎن ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ؟
▪️استاد ملکیان،همایش پیش داوری جنسیتی در علوم انسانی
@mostafamalekian
نمایندگان سنت؛ منادیان صلح؛
دیدار پاپ و آیتالله سیستانی
عباس موسایی
دیدار پاپ فرانسیس اعظم، رهبر کاتولیکهای جهان، با آیتالله سیستانی، زعیم حوزه علمیه نجف و مرجعتقلید بزرگ شیعه، در منزل آیتالله از نظر و منظرهای گوناگون واجد اهمیت است.
از قول آیتالله، جملهای با این مضمون "انتم جزء منا و نحن جزء منکم" (شما جزئی از ما و ما جزئی از شما هستیم)، در رسانهها منتشر شده که در زمانهای که با ارجاع به آموزههای سنتی، خشونت و تقابل تئوریزه میشود؛ ارزش و اهمیتی تاریخی دارد.
این گزاره از زبان مرجعتقلید بزرگ شیعیان، آنگاه ارزش و اهمیت بیشتری مییابد که با رویکردهای تکفیری و انسانستیز مقایسه شود.
اول؛ روایتی افراطی از مدرنیسم، مدرنیته را در گسستی رادیکال از سنت بازنمایی میکند. منادیان این روایت از مدرنیته، روایتهایی اورجینال از سنت و مدرنیت ارائه میدهند، بیالتفات به تاریخ تحولات اندیشهگی، اجتماعی، تاریخی و... دوگانهسازی رادیکال دینی/سکولار را بر میسازند. در این روایت، مدرنیته سکولار در تقابلی آشکار با سنت دینی تعریف میشود.
روایتهای رادیکال بنیادگرایی سکولار و بنیادگرایی مذهبی، در بیالتفاتی به مولفههای صلحآمیز سنت، فضایی تنشآلود و خشن در عرصه سیاست در سطوح بینالمللی، منطقهای و ملی بهوجود آورده و مبنای کنش سیاسی خود را به ترتیب با ارجاع به مولفههای مدرنیسم و سنت، توجیه میکنند.
اگر سکولاریسم و لائیتیسم افراطی و بنیادگرا، مبنای کنش پرخاشگر و ستیزهجوی خود را مبانی و اصول اولیه مدرنیسم و در گسستی رادیکال از سنت میجوید؛ بنیادگرایی افراطی مذهبی، مبنای کنش خود در مواجهه با مدرنیسم را با ارجاعی قشری و بیالتفات به مبانی و اصول استوار سنت و اقتضائات زمینه و زمانه، سامان و سازمان میدهد.
دوم؛ اهمیت دیدار پاپ و آیتالله، بعنوان نمایندگان برجسته دو جریان بزرگ کاتولیک و شیعه، آنهم در موطن و منزل آیتالله، با ارجاع به فقراتی که در بالا آوردیم، نمایان میشود.
بالاخص آنگاه که کاتولیک که پاپ اعظم نماینده آن است، همچون شیعه که آیتالله نماد و نمود برجسته آن است و هر دو جریان تفکیک نهاد دین از نهاد سیاست را بعنوان وجوه برجسته خود تعریف میکنند و صد البته در برهههای حساس نسبت به تنازعات و جدالهایی که اهل سیاست، بوجود میآورند، با ارجاع به مبانی انسانی سنت، انذار و هشدار میدهند؛ واجد اهمیتی زایدالوصف است.
این دیدار در وضعیتی که سیاستهای تقابلجویانه در دو سوی ماجرا و با ارجاعی تقلیلگرایانه به سنت، سازماندهی میشود؛ میتواند برای پیروان محمد(ص) و عیسی(ع) درسآموز صلح، گفتوگو، اخلاق و انسانیت باشد.
این سطح از گفتوگو، میتواند ادامه و مکمل منطق گفتوگوی تمدنهای جناب مستطاب سیدمحمد خاتمی در برابر برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون باشد. منطقی که در آغاز هزاره جدید به پیشنهاد نماینده ایران، مورد پذیرش نمایندگان کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد واقع شد.
این سطح از گفتوگو، شایسته ارج نهادن و قدر شناختن در سطوح مختلف، توسط اهالی سیاست در کشورهای مسیحی و مسلمان است.
غلبه بر افراطیگری در سطوح جهانی، منطقهای و ملی، نیازمند استمرار گفتوگو و جلوگیری از میدانداری افراطیون تنشآفرین سکولار و مذهبی است.
بالاخص، آنگاه که بنیادگرایی یهودی(صهیونیسم) حیات خلوت سیاست تنشزای خود را در تقویت منازعات مذهبی اسلام و مسیحیت پی میگیرد؛ تقویت مناسبات انسانی در سنتهای اسلامی و مسیحی، میتواند باطلالسحر نقشههای شوم، تنشزا و انسانستیزانه افراطیون باشد.
ارجاع نمایندگان سنت به مبانی الهیاتی سنت و دیانت، برای دفاع از صلح، اخلاق و انسانیت، حاکی از آن است که برخلاف نظر کجاندیشان انسانستیز، دین و سنت برای بشریت، منادی انسانیت و صلح است؛ نه خشونت و تعصب کور.
ختم کلام را با دو آیه از کتب مقدس اسلام و مسیحیت، قرآن و انجیل مزین میکنم:
وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم. و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست(انفال، ۶۱).
"زیرا او خود صلح و سلامتی ماست که این دو گروه را یکی ساخته است. او در بدن خود دیوار جدایی را که باعث دشمنی بود، فرو ریخت… به واسطه صلیب خود که بر آن دشمنی را کشت. او آمد و بشارت صلح را به شما که دور بودید و آنهایی که نزدیک بودند، رسانید". (کتاب مقدس، رساله افسسیان ۲: ۱۴-۱۷)
راهبرد
🔺ملاقات پاپ و آیتالله سیستانی اتفاقی نادر و مبارک در تاریخ ادیان
📝عباس آخوندی
🔹دیدار مستقیم دو رهبر معنوی و دینی از شرق و غرب جهان پس از سدهها جنگ و خشونت به نام دین، بهویژه جنگهای صلیبی اقدامی نادر و مبارک در تاریخ ادیان و جهان است. در حالیکه هر دو رهبر فاقد حکومت ظاهری هستند بسیاری از حاکمان جهان پیرو آن دو میباشند از جمله بایدن رییس جمهور امریکا که کاتولیک است. پیام معنوی این دیدار بسیار فراتر از دیدارهای رسمی و معمول در جهان میباشد. به رسمیت شناختن یکدیگر، تساهل و رواداری میان پیروان ادیان و همچنین، پرهیز از خشونت پیامی است که این دو رهبر با رفتار خود به دینمداران در جهان مخابره نمودند. در این ارتباط، باید امتیاز نخست را به پاپ فرانسیس داد که پیشقدم شد و باب این گفتوگو را در بالاترین سطح رهبری دینی در جهان گشود. بیگمان این افتخار به نام او در تاریخ ثبت خواهد شد. همچنین، در مقام دوم، نحوه و سبک رهبری آیتالله سیستانی است که این فرصت و زمینه را فراهم ساخت که پاپ این ظرفیت را در ایشان شناسایی کند و به این اقدام مبادرت نماید.
🔹باشد که این دیدار موجب شود که خشونت بهنام دین محکوم شود و جهان گاهی به سوی آرامش، صلح و سلام که جانمایهی پیام ادیان آسمانی است بردارد. واقعیت این است که هیچچیز به اندازهی جنگ موجبات فقر، فساد و خشونت را در جهان فراهم نمیآورد. شوربختانه، منطقهی ما که بهطور عمده سکونتگاه مسلمانان است، سالهاست که درگیر جنگ و منازعه میباشد. باشد که این دیدار افزون بر گفتوگوهای میان ادیانی، آغازی بر گفتوگوهای درون دینی نیز شود و خشونت بهنام دین به هر شکل و بهانه محکوم گردد. مگر دفاع که حق مشروع تمام انسانهاست.
@sharghdaily
شفقنا: واتیکان در پی دیدار آیت الله سیستانی و پاپ فرانسیس، بیانیه ای صادر کرد.
به گزارش منابع عراقی، در متن این بیانیه آمده است:
پاپ فرانسیس صبح امروز(شنبه) با آیت الله سیستانی در نجف اشرف دیدار کرد.
در این دیدار صمیمی که حدود پنجاه و چهار دقیقه به طول انجامید، پدر اقدس بر اهمیت همکاری و دوستی بین فرقه های دینی تاکید کردند تا از طریق توسعه احترام متبادل و گفتگو بتوانیم در خیر عراق و منطقه و همه بشریت سهیم باشیم.
این دیدار فرصتی برای قدردانی پاپ از آیت الله سیستانی به دلیل مبارزه او به همراه طایفه شیعیان با خشونت، و مشکلات بزرگ سال های اخیر در دفاع از ضعیف ترینها و مظلوم ترین ها و تاکید بر قداست زندگی انسان و اهمیت وحدت مردم عراق بود.
پاپ در حضور حضرت آیت الله سیستانی دعاهای خود را برای آینده ای با حاکمیت صلح و برادری برای سرزمین محبوب عراق، خاورمیانه و سراسر جهان تکرار کرد.
🔴 از کلیسای سیستین در واتیکان . . .تا بیت آیتالله سیستانی در نجف / نوشته ای از محمد رضا مروارید
✅ «در دیدار نجف چهرههایی جهاننگر و صلحاندیش، با مشخصه منطق و خردورزی، و رواداری و میانهروی، و تواضع و فروتنی کنار هم نشستهاند؛ و همین نکته است که شعله امید را در دل مردم زنده نگه میدارد و آهنگ فردایی بهتر را در گوش آنان زمزمه میکند؛ مشروط به آن که این راه ادامه یابد».
متن کامل👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/1108775/
ساسی چگونه الکسیس را جای سمیه نشاند!
روایت، حافظه، نوجوانی، جنسیت و هویت
✍️ مرتضی کریمی، دکترای انسانشناسی
✅از بچههای کلاس پرسیدم دوست دارید شبیه چه کسی بشوید. همه الگوها فوتبالیست، خواننده و بازیگران خارجی بودند. آخر سال، در جلسه معلمان، مدیر از جبهههای جنگ و ارزشهای انقلاب گفت. بعد کلیپی نشان دادند از «موفقیت»ها. بیشتر کلیپ درباره مسابقات رباتیک و مابقی روی ورزش و نماز متمرکز بود. نوبت من شد که نظر بدهم. حرف یکی از بچهها در جلسه مشاوره را نقل کردم:«آقا من تمرکز ندارم روی درس. هر روز چند ساعت به دیوار مسجد خیره میشوم که شیطان به جلدم نرود. خودارضایی نکنم».
✅گفتم ارزش بدون حبِ خاک، ایمانِ نویی که تبلیغ میکنید، بدون توجه به نیاز نو-جوان چه سود دارد! این بچهها فردا یا شکست میخورند و علفی میشوند یا «موفق» میشوند و از مملکت میروند. اینجا نه الگویی دارند، نه ریشهای، نه تعلق و نه امیدی. این بچهها توی ذهنشان با شما و ارزشهایتان، هر چقدر هم که مقدس باشد، زندگی نمیکنند. نوجوانان، تکتک گزارههای اخلاقی و نصایحی را که «جامعه دلنگران تربیت» به خوردشان میدهند از حفظ اند. اما آن نصایح، ربطی به واقعیتهای زندگی آنها ندارد.
✅فرزاد وقتی درباره عشق و عاشقی (موضوعی که خودشان انتخاب کرده بودند) صحبت میکردیم، گفت «نه. عشق مال این سن نیست. گناه است. الان هم باید حواسمان فقط به درس باشد». بچهها بسیار باهوش و تحلیلگرند. این همان جواب حاضر-آمادهای بود که در مدرسه، جلسات گزینش... باید داد. در جلسات عمیقتر داستانش را با ترس، شرم و صدای لرزان دو-باره تعریف کرد: «آقا ما قول دادهایم به پای هم بمانیم». بچه که بوده در سفر به روستا، او را با دختر خالهاش همبازی میکردهاند که بهانه خانه را نگیرد. حالا عشق نوجوانانهای بین او و آن دخترک بود که موقع حرف زدن صورتش را سرخ میکرد. اصرار داشت بگوید رابطهشان «پاک» و حتی بدون هیچ تماس بدنیای بوده است. برای توضیح رابطهاش، من را به سکانسهایی از فیلمهای خارجی ارجاع میداد. آن صحنههای زندگی، سکانسهای تکرار شونده بین آدمهای واقعی، روایتهای رمانتیک از احساسات و قالبهای نمایشی و بیانی نه آن شخصیتهای که مدفوعشان هم عطرِ گلاب دارد!
✅این بچهها که هرگز امکان صحبت از تابوها، احساسات شدید، آسیبها و نیازهای واقعی را پیدا نکرده بودند، برای بیان آنها به ناگزیر به سریالهای خارجی، شخصیتهایی که تنها همذاتهای آنها بودهاند و آن لحظهها را فقط با آنها، نه با مشاور و پدر و... زیسته بودند پناه میبردند. گفتن داستان، ابزاری بیانی، صحنه، سناریو... میخواهد. تازه اگر گوشی باشد. داستانگویی، مهمترین پیوند دهنده پارههای هویتی ما است و کار تسهلیلگر، کارگردان، هنرمند... ایجاد شرایط و ظرف و ابزار برای بیان این داستانهاست.
✅اولِ سال، مدیر مدرسه دیگر نیازی به حضورم در مدرسه و ادامه جلسات گفتوشنودِ عمیق ندید! حالا فکر میکنم، صحنه «رفتنِ سمیه»، برای بچههای خاکسفیدِ تهرانپارس، چقدر آشنا و تداعیکننده و معنابخش به پارههای زندگی آنها بوده است. آن بچههایی که هر یک، در خانواده خود یک معتاد، یک زن... یک سمیه را به چشم دیدهاند، که التماسش کنند که نرود.
✅فراموش نکنیم #الکسیس_تگزاس در ایران ناآشنا نبوده و ساسی از او، از بخشهای عمیق و سکوبشده حافظه نوجوانان ایرانی، استفاده کرده است تا یک چهره «معرفِ حضور» را که البته به زبانی غریبه حرف میزد به «دنیای فارسی»، به دنیای داستانهای ما بیاورد. که به ایران «سلام» کند. که نقش سمیه، نقش آن مادر و خواهر... را بازی کند. ساسی جوشدهنده دو تکه از حافظه جمعی نوجوانان است. دو تکهای که تا دیروز، همچون دو قطبِ آهنربا همدیگر را دفع میکردند.
✅یک تیر و چند نشان! یک سکانس ایرانی، آشنا و درونیشده وصل میشود به یک خاطره تصویری دیگر، به یک تابو، تجربه غریبه، غیر خانوادگی، حتی گناهآلود. سمیه، آن زن، با آن چهره معصوم و شخصیت فداکار، آن خواهر... وصل میشود به یک نا-مادر، نامقدس، پورن استار. حالا آن امر نا-پاک، تابویی، قاچاقی و نامحرم وارد اینستاگرام، تلگرام، وارد «حریم و خانه» میشود.
✅مقصر #ساسی_مانکن نیست. تحلیل تتلو از همه متنهایی که خواندم دقیقتر بود: بچهها اینجا هم یاد نگیرند جای دیگر یاد میگیرند. در جامعه مدرن شما نمیتوانید جلوی تولید چیزی را بگیرید. همه این استراتژیهای سلبی و ملامتگر، ناسزاها و ریپورتکردنها به تبلیغ بیشتر #ساسی منجر میشود. در جامعهای که نمیشود کار فرهنگی ایجابی کرد جای خالی #اصغر_فرهادی ها و #جمعیت_دانشجویی_امام_علی ها را ساسیها و مانکنها پر میکنند.
@kherad_jensi
@mortezakarimi77
بررسی زندگی عالم بزرگ مرحوم آیت الله شیخ محمدحسن ابن یعقوب اسفرورینی قزوینی در روزنامه ولایت قزوین در مصاحبه با عمران رحیمی فر، شنبه نهم اسفند ماه ۹۹.
☪اندیشه دینی، کانال عمران رحیمی فر، پژوهشگر ادیان و عرفان
@andisheyedini
🌟
«اقرب الناس الیه علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام العالم و سرالانبیاء اجمعین»
یکی از محققان در ذیل کلام فوق می نویسد:
شیخ اکبر از این عبارت دو معنای مهم را افاده نموده است:
یکی این که علی عليه السلام بعد از پیغمبر ختمی، اشرف و افضل خلایق است، و دیگر آنکه علی عليه السلام سر و باطن انبیاست و انبیا ظهور وجود او هستند و حقیقت کلیه ولایت او متجلی در مظاهر خلایق است و عوالم وجودی مسخر اراده حضرت ولایتمدار علی عليه السلام است.
#فتوحات_مکیه
🍃🌹🍃
❇️ لیلة الرغائب شب رغبت هاست نه آرزوها!
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، ليلةالرغائب را شب رغبت برشمردند و بیان داشتند:
🔹 اميدواريم در ليلةالرغائب رغبت ما با رهبت ما هماهنگ باشد. هم از قهر و جلال خدا راهب باشيم، هم به مِهر و جمال خدا راغب باشيم؛ رغبت يعني ميل نه آرزو؛
🔹ليلةالرغائب به معناي شب آرزوها نيست بلکه شب رغبتها و گرايشها و مجذوبشدنهاست.
🔹خداي سبحان جنّاتي دارد كه ما را به آنها ترغيب كرده و براي روح ما هم بهشتي دارد كه ما را به آن هم ترغيب كرده است.
🔹 در قرآن کریم آمده که مردان باتقوا یک بهشتي دارند (جَنَّاتٌ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ که جنت جسم و بدن است، و يك بهشت ديگري هست كه آن براي روح ماست و اين را با واو عطف بيان نكرده، ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ آن جنّت براي روح و جان ماست كه نزد خدا قرار بگيريم!
🔹اوساط اهل ايمان، رغبتشان در ليلةالرغائب به [جنت جسمانی] است و اوحدي از اهل ايمان گذشته از اينكه آن بهشت را طالب هستند [جنت روحانی] را هم مورد رغبت و ميل و گرايش و انجذاب خود قرار ميدهند.
🔹 درباره چنين گروهي گفته ميشود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ هم جنّت بدن است هم جنّت جان است هم لذّت روح است هم لذّت تن است كه ـ انشاءالله ـ در ليلةالرغائب به اين رغبتها بار يابيم.
فرزانه ای کم مانند ، که پس از عمری تلاش در راه کسب معرفت و توحید و اخلاق و دانش و با سرافرازی این سرای خاکی را رها و به افلاک عروج کرد ، ایشان در سال هزار و سیصد هفت در ضیاءآباد قزوین دیده به جهان گشود و پس از طی آموزش مقدمات در نزد پدر خویش در نوجوانی عازم قزوین شده و درس را حوزه علمیه التفاتیه - همان مدرسه ای که بزرگانی چون ملا صدرا در آن جا درس خوانده اند - این شهر آغاز نمودند و پس از حدود پانزده سال از استادان مستقر در قم نیز بهره بردند و از سال چهل خورشیدی رحل اقامت را از قزوین به پایتخت افکندند و نزدیک به پنجاه سال نور دانش و معنویت خود را در این شهر تاباندند ، با رفتن ایشان یکی از قطب های معنوی این شهر از دست رفت و خدا از این بابت رحمی به همه ی ما فرماید ، از ویژگی های علمی ایشان پرداخت به قرآن مهجور بود . جلسات ایشان پناهگاه پناهجویان به قرآن و اهل بیت بود ، این اسوه اخلاق و عرفان شهرت گریز بود و تازه در حدود هفتاد و پنج سالگی آوازه ایشان نم نم به رسانه ها رسید و بهره ی ایشان به شکل گسترده تری به مردم رسید ، خداوند رحمان هم چنان که در زمان حیات مادی ایشان بهره های فراوانی را نصیب مردم عزیز کرد ، در ادامه ی حیات برزخی شان نیز ما را از آن محروم نفرماید ! آمین ! در حسرت دیدارش تا رستاخیز خواهم ماند !
#آیت_الله_ضیاء_آبادی
#عالم_بی_ادعا
#مفسر-قرآن#استاد_اخلاق
#استاد_عرفان#قزوین#تهران
#شمیران#مدرسه_التفاتیه
#ملاصدرا#تفسیر#اخلاق
#عرفان#کرونا
#علیرضا_نداف
https://www.instagram.com/p/CLC0v6jjby8/?igshid=1whhhz9izaok5
✍️ صدیق قطبی
🖊 آنهماری شیمل و حضور زندهی مولانا
آنهماری شیمل (۱۹۲۲– ۲۰۰۳) اسلامپژوه و مولویشناس سرشناس آلمانی بود. چندان دلبسته مولانا و نگاه عرفانی او بود که بر سنگ مزار او (لابد به وصیت خودش) این سخن منسوب به پیامبر اسلام نقش بسته است: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا» یعنی مردم خوابند؛ وقتی میمیرند بیدار خواهند شد.
@sokhanranihaa
در کتاب «راز گل سرخ: گفتگو با دینپژوهان» گفتگویی با آنه ماری شیمل آمده که در بهار ۱۳۷۴ در ایران انجام شده است. مصاحبهکنندگان میگویند این گفتگو در دو جلسه انجام گرفت و آنه ماری شیمل به زبان فارسی پاسخ میگفت. مرضیه سلیمانی و مسعود مرتضوی که این گفتگو را انجام دادهاند نوشتهاند:
«در حین گفتگو با ایشان، بارها چشمان خود را میبست و در حالتی خلسهمانند به جستجوی کلمات و بیان منظور میپرداخت. جملاتی میگفت که به شطحیات عرفا میماند و البته ما پس از بحث و استدلال فراوان درباره این عبارات، خود را مجاز به بیان و انتشارش ندانستیم؛ اما ممکن است بعدها در ضمن خاطراتی درباره استاد شیمل آورده شود.»(ص۲۷۰)
آنهماری شیمل در بیان ارتباط خود با مولانا میگوید:
«... در زمان جنگ[جهانی دوم]، مولانا مثل زندگی بود که در برابر مرگ به یاری من آمد. او مثل آتشی بود که انسان را گرم میکند وقتی که هیچ لباس و خانهای ندارید که در آن گرم شوید...
... برای من مولوی زنده است. یعنی شخصیت مولوی برای من، درست مثل شخصیت آن مرد عجیب برای دوستانش میباشد. فکر میکنم همین الان زنده است. حضور دارد و شاید در این اتاق، همراه ما باشد و شاید تبسّم میکند و این بحثها در آستانهی حضور او دارد انجام میشود. من سالهای زیادی در عشق شمس تبریزی و عجایبی که در وجود او بوده، غرق شدهام و انگار مولوی به من میگوید که من به برکت عشق است که زنده هستم؛ عشقی که او بنیاد کرده و حالا در ما جاری شده است.»(ص۲۷۱_ ۲۸۲، و ۲۸۷)
از این کلمات پیداست که برای آنه ماری شیمل مولانا زندگی بود و نه یک رشته دانشگاهی. کانون جذبه بود و نه پروژهی تحقیقاتی. انگار عشق فاصلهها را درنوردیده و آنه ماری شیملِ دلشده را در حضور مولانا نشانده است. او به اعجاز عشق توانسته غیبت تاریخی مولانا را چاره کند و حضور گرم و تپنده او را چنان تجربه کند که گویی نه گَرد و غبار تاریخ در میان است و نه بُعد جغرافیا. عشق او فاصلهسوزی کرده است.
اقبال لاهوری میگفت:
مینداند عشق سال و ماه را
دیر و زود و نزد و دور راه را
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️
❤️برگی از شاخسار کلام استاد❤️
❣راز آفرینش زن❣
آدم جانشین خدا بر زمین برای دیگران است و
زن جانشین خدا بر دل وجان و روح مرد می باشد.
خداوند هستی را برای آفریدن حضرت آدم فشرد و از عصاره ی آن آب وگل آدم را خلق کرد.
آدم خلاصه ی جهان شد.
سپس آب وگل آدم را فشرد وخلاصه کرد واز چکیده ی وجود او زنش حوا را پدید آورد.
پس زن گزیده تر از مرد آفریده شد.لذا به زن خوشگل گفته می شود چون گل وجودش خوشتر از گل وجود مرد بود.
#دکترپرویزعباسی_داکانی
🍃❤️
کانال صدای سخن عشق
@Parviz_Abbasi_Dakani
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️
جرعههایی از نهجالبلاغ
♦️از پستترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند، و كشورداری آنان بر كبر و خودپسندی استوار باشد. خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن هستم. سپاس خدا را كه چنين نبودم، و اگر ستايش را دوست میداشتم، آن را رها میكردم به خاطر فروتنی در پيشگاه خدای سبحان، و بزرگی و بزرگواری كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم ستودن افرادی را برای كار و تلاش روا میدانند؛ اما من از شما میخواهم كه مرا با سخنان زيبای خود مستاييد، تا نفس خود را به وظایفی كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم، و حقوقی كه مانده است بپردازم، و واجباتی كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد ادا كنم. پس با من چنان كه با پادشاهان سركش سخن میگويند، حرف نزنيد، و چنان كه از آدمهای خشمگين كناره میگيرند دوری نجوييد، و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقی به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پی بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسی كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداری نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمیدانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد، پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاری نيست؛ او مالك ماست، و ما را بر نفس خود اختياری نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جای گمراهی هدايت، و بجای كوری بينایی به ما عطا فرمود.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه_216
✔️علت مخالفت رژیمهای توتالیتر با پیشرفت ادبیات
✍️ مصطفی ملکیان
🔹اینکه در رژیم های توتالیتر مثل رژیم استالین جلوی ادبیات را می گرفتند، این بود که هر چه ادبیات گسترش پیدا می کند میان مردم، مردم بیشتر می توانند خودشان را جای دیگری بگذارند. و وقتی خودشان را جای دیگری می گذارند یک نوع همبستگی عاطفی و روانی بین آنها ایجاد می شود و همبستگی عاطفی و روانی برای هر رژیم توتالیتری، برای هر رژیم جباری، ناسودمند و مضر است. اینکه هر رژیم فاشیستی مثل رژیم اسپانیا و یا ایتالیا، نازیها و یا رژیم کمونیستی استالین، جلوی ادبیات را می گرفتند، چون نمی خواستند قدرت تخیل مردمشان وسعت پیدا کند و با قدرت تخیل وسعت یافته شان، بتوانند خودشان را جای هر کسی بگذارند. اگر جوانیم خودمان را جای پیر بگذاریم و اگر پیریم خودمان را جای جوانها بگذاریم. اگر مردیم خودمان را جای زنها بگذاریم و اگر زنیم خودمان را جای مردان بگذاریم. اگر ثروتمندیم جای فقیر بگذاریم و به همین ترتیب.
🔹چرا وقتی ما می خواهیم جلب نظر مردم را بکنیم، برای کمک به یک موسسه خیریه، فیلم نشان می دهیم. چون خود فرد نمی تواند خودش را جای فقیر بگذارد. آنوقت زندگی فقیر را روی پرده سینما نشان می دهیم تا اگر خودش و قدرت تخیلش نمی تواند اینکار را بکند، لااقل جلوی چشمش زندگی یک فقیر را ببیند. کاش این قدرت تخیل آنقدر افزایش پیدا می کرد که دیگر نیازی نبود که ما فیلم ببینیم تا از طریق فیلم بفهمیم که فقیر و مستمند چه می کشد. زن بی پناه چه می کشد. کسی که در خیابان می خوابد چه می کشد. ولی بهرحال تا زمانیکه این قدرت تخیل به اندازه کافی و وافی وسعت پیدا نکرده چاره ای نیست جز اینکه ما از هنر فیلم استفاده کنیم.
❇️ بخشی از سخنرانی استاد در دارالکرام
@mostafamalekian
🌈 جادوی کلمات؛ از زبان شعر تا معجزه قرآن
🔹نويد کرمانی را از هنگام ترجمه مقالهای با نام «نجف، واتيکان شيعه» شناختم که در نشريه آلمانی اشپيگل چاپ شده بود و من آن را از ترجمه عربیاش در روزنامه النهار لبنان به فارسی برگرداندم و با فاصله يکی دو روز، در سايت خبری شفقنا انتشار يافت و بازتاب بسياری هم پيدا کرد. مقالهاش گزارشی بود از سفر به عراق و ديدار و گفتوگو با برخی از مراجع نجف و از همه مهمتر با آيتالله سيستانی.
🔹بهتازگی کتابی از کرمانی به فارسی ترجمه شده است تا نشان دهد که يکی از جنبههای ناشناخته قرآن، «خواندنی» بودن آن است؛ بدين معنا که جذابيتهای تلاوت قرآن و زيبايیهای بینظير زبانی، از ويژگیهای اين کتاب مسلمانان است.
🔹کتاب زبان به مثابه معجزه با ترجمه خانمها مليحه احسانینيک و ليلا ذوالقدری، در واقع چکيدهای است از رساله دکتری و مشهورترين اثر وی با نام «خدا زيباست»، که در 21 نوشتار کوتاه خواننده را با فضای شفاهی قرآن آشنا میکند و سه پيوست کتاب (شامل يک گفتوگو، يک سخنرانی و يک مقاله) چهره روشنتری از نويد کرمانی را به نمايش میگذارد؛ هر چند پيشگفتار مهرداد عباسی بر ترجمه فارسی دربردارنده گزارش نسبتاً جامعی از فعاليتهای علمی کرمانی است.
🔹برای آگاهی از حس و حال اين کتاب و نگاه هنری کرمانی به اين مقوله، بخشهایی از آن را بخوانيد:
🔻همان گونه که شهر کهن عربی هنری نمايشی بود و نه ادبيات در معنای امروزی آن، قرآن نيز در اصل کتاب نيست، يعنی کتاب به معنايی که ما امروز تصور میکنيم نيست، قرآن خواندنی است... قرآن بر خلاف عهدين، حتی پس از اختراع دستگاه چاپ نيز مطلقاً متنی خواندنی باقی مانده است. متن مکتوب قرآن امری فرعی است و نقشی بيش از کمک به حفظ کردن آن ندارد.
🔻در کشوری مانند مصر حتی امروز هم تلاوت قرآن قاریای مشهور برنامهای صرفاً مذهبی نيست. تلاوت قرآن از رويدادهای هنری مهم جوامع سنتی عربی است که مسلمانان و مسيحيان، پارسايان و هنردوستان در آن شرکت میکنند.
🔻قاری نه تنها بسته به طبع خود (تقريباً) تمام امتيازات اجراهای هنری و خلاقانه را لحاظ میکند، بلکه بالاتر، بداههسرايی هم میکند. وقتی صدای قاریِ برانگيخته از ابراز احساسات شنوندگان – همانند «الله يفتح عليک» و «يا بلبل النيل» - اوج میگيرد، وقتی شنوندگان با شور و شعفِ خودجوش از او میخواهند آيهای را دوباره تکرار کند، اين را چه بايد ناميد؟
🔻وقتی قاری میخواند و حاضران با همسرايی به گونهای پاسخ میدهند «الله» که ضربآهنگ آن همه حاضران را فرا میگيرد، آيا اين موسيقی نيست؟
🔻يکی از نمونههای تأثير سازنده ادبی قرآن نيز خود ادونيس است. زبان شعریِ او زبان قرآن را در خود جذب کرده است تا زبان شعرش را از نو تغيير دهد و از درون ويران کند.
🔻قرآن همواره مبدأ تجربههای جديد است و اين تجربهها به پذيرندگی و خلاقيت شنونده بستگی دارند و از اين تجربهها هر بار جنبهها و انعکاسهای ديگری از پيام ابلاغی پديدار میشود. از ديدگاه نظريه هنر در دوره مدرن، تنوعپذيری و فضاهای خالی قرآن، يعنی دقيقاً همان ويژگیهای قرآن که غالباً در قرآنپژوهیهای غربی تقبيح میشوند، ناگهان به معيار حُسن قرآن بدل میشود. اتفاقی نيست که در ميان شاعران غربی، علاوه بر روکرت و گوته، کسی چون جيمز جويس زبان قرآن را تکريم کرده است.
http://postbook.ir/uploaded/50-p.jpg
🔻🔻🔻
@post_book
::: پارهنوشتههایی در باب فرهنگ و کتاب :::
✅ ۴۶ سال پیش در ۳۰ بهمن ۱۳۵۳ اتفاقی نو در ارتباط بین ادیان و مذاهب جهان روی داد. در آن روز آقا موسی صدر در کلیسای کبوشیین بیروت حاضر شد و در حضور بزرگترین پیشوایان مسیحی و جمعی از سیاستمداران لبنان، خطبۀ موعظۀ آغاز روزه مسیحیان را، برای اولین بار توسط یک روحانی غیر کاتولیک و در کلیسای کاتولیک قرائت نمود.
✅ آقا موسی صدر خطبه موعظه را با مقدمه ای آغاز کرد:
«خدایا، تو را سپاس میگوییم. پروردگارا، ای خدای ابراهیم و اسماعیل، خدای موسی و عیسی و محمد، خدای مستضعفان و همۀ آفریدگان ...
ما، هم اینک، در پیشگاه تو و در خانهای از خانههای تو، در ایامِ روزه، به خاطر تو، گِرد آمدهایم. دلهای ما به سوی تو پر میکشد و خردهای ما نور و هدایت را از تو میگیرد. تو ما را فراخواندهای تا در کنار یکدیگر در خدمت به خلق گام برداریم و بر کلمۀ سواء برای خوشبختی بندگانت اتفاق کنیم. به سوی درگاهت روی آوردهایم و در محراب تو نماز گزاردهایم.
برای انسان گرد آمدهایم، انسانی که ادیان برای او آمدهاند، ادیانی که یکی بودهاند و هرکدام ظهور دیگری را بشارت میداده است و یکدیگر را تصدیق میکردهاند. خداوند، بهواسطۀ این ادیان، مردم را از تاریکیها به سوی نور بیرون کشید و آنان را از اختلافاتِ ویرانگر نجات داد و پیمودن راه صلح و مسالمت آموخت ...»
✅ امروز که تصاویر دیدار آیت الله سیستانی و پاپ فرانسیس را دیدم، نا خودآگاه یاد آقا موسی صدر افتادم...
✅ راهش پررهرو باد ...
✅ پاینده صلح، برابری، آزادی ...
✅ پاینده ایران ...
@rezahabibinotes
🌐نقطه عطف تاریخی؛
دفاع نجف از عدالت، کرامت و آزادیهای اساسی انسان
راوی #حوزه: پاپ فرانسیس یکم؛ رهبر معنوی ۸۴ ساله بیش از یک میلیارد مسیحی کاتولیک امروز در نجف با آیتاللهالعظمی سیستانی؛ رهبر دینی ۹۲ ساله دهها میلیون شیعه دیدار و گفتگو کرد.
اگرچه اصل این دیدار نیز بیسابقه و تاریخی است، اما سخنان آیتالله در این دیدار یک ساعته را باید نقطه عطفی در تاریخ مرجعیت شیعه محسوب کرد.
آنگونه که در بیانیه دفتر آقای سیستانی آمده، این مرجع بزرگ شیعیان از «بیعدالتی، ستم، فقر، آزار دینی و فکری، سرکوب آزادیهای اساسی و فقدان عدالت اجتماعی که کشورهای مختلف از آن رنج میبرند» یاد کرده و «جنگها و اقدامات خشونت بار، محاصره اقتصادی و آوارگی» را از مشکلات مهم مردم جهان دانسته است.
آقای سیستانی که در دو دهه اخیر، نقش مهمی در مهار خشونت و جنگ در عراق داشته است، از «رهبران بزرگ مذهبی و معنوی» خواسته که «برای جلوگیری از این فجایع» اقدام کنند و حکومتها و قدرتهای بزرگ را به «عقلانیت، کنار گذاشتن زبان جنگ و پرهیز از گسترش منافع شخصی به ضرر حقوق ملتها» تشویق کنند و «زندگی کریمانه و آزادانه» را برای انسانها به ارمغان بیاورند.
سخنان و پیشینه خشونتستیز آقای سیستانی در بیانیه رسمی واتیکان نیز مورد تأکید قرار گرفت. در این بیانیه که پس از دیدار امروز منتشر شد، آمده که پاپ فرانسیس به عراق رفته تا «از آیتالله سیستانی و جامعه شیعیان عراق بابت دفاع از آسیبپذیرترین و تحت آزارترین مردمان در دوره جنگ و خشونت و سختیهای بیحساب سالهای اخیر تشکر کند و همچنین سپاس فراوان خود را به آیتالله سیستانی ابراز کند که زندگی انسان را مقدس میداند و بر اهمیت اتحاد همه مردم عراق همواره تاکید داشته است».
🔺دفاع صریح مرجع اعلای شیعه از آزادی، عدالت و کرامت انسانی و محکوم کردن خشونت، جنگ و بیعدالتی جهانی، مؤلفههای مهمی هستند که اکنون باید به عنوان مرامنامه شیعیان جهان قلمداد و تثبیت شود؛ همانگونه که واتیکان نشان داد که از این مواضع پیشروانه استقبال میکند. این دیدار و این مواضع، تأثیر مهمی در تاریخ شیعه برجای خواهد گذاشت و میتواند آغازی بر جهانی شدن نگاه شیعی از اسلام و نفی ستیزهجوییهای کور و بیحاصل برخی مسلمانان افراطی باشد.
@rawinews
🔰ارزشمندیِ ملاقات جناب پاپ با آیت الله سیستانی
✍️#هادی_سروش
✅ ۱ ) آیات قرآن درجهت توسعه وعمق نگاه ما به "اهل کتاب" یعنی کسانی که دارای مکتب الهی هستند ، تاثیر غیر قابل انکاری دارد ، و ما را بدان دعوت نموده است.
✅ ۲ ) بجاست در کنار آیاتی که از فساد و تباهی برخی از اهل کتاب پرده برمیدارد ، به آیاتی که نشان از روحیه معنوی و انسانی برخی از آنان نیز میباشد توجه شود .
نمونه ای از آیاتی که برخی از اهل کتاب بخاطر رفتار انسانی شان ستوده شده اند ، از قرار است؛
الف ) در رابطه با "امانتدارى" ؛ قرآن بدین شکل برخی از آنان را میستاید كه اگر دينارهاى فراوانى به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمىگردانند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار يُؤَدِّهِ اِلَيكَ». (سوره آل عمران/۷۵)
ب ) دررابطه با "برخوردارى از مكارم اخلاقى"
قرآن گروهى از اهل كتاب را به سبب برخوردارى از صفت پسنديده "پاسخ بدی را بخوبی دادن" ، ستايش میکند: «اَلَّذينَ ءاتَينهُمُ الكِتبَ... ويَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَة». (سوره قصص/۵۴)
ج ) و نیز "انفاق" دیگر صفت خوب جمعی از آنان است که در قرآن فرمود: «و مِمّا رَزَقنهُم يُنفِقون». (قصص/۵۴)
✅ ۳ ) در نهج البلاغه آمده؛ امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر که عازم مصر بود و مصر جایگاه زیست اقوام و نحل و مکاتب دینی گوناگون بوده ، می فرمايد:
"مردم، دو دسته هستند يک دسته [ مسلمان و] برادران دینی شمایند ، و دسته ديگر [ گرچه مسلمان نیستند] اما همانند شما در مخلوق خدا بودن هستند ؛ النّاسُ صِنْفان؛ إمّا أَخٌ لَكَ فيالدِّيْنِ أو نَظِيرٌ لَكَ في الخَلْق.(نامه/۵۳)
این نگاه امام اول شیعیان در بین ما شیعیان و کشورهای اسلامی با هم کیشان خود و نیز با کشورهای غیر اسلامی مغفول مانده است !
✅ ۴ ) به تعبیر بلند قرآن اگر مجاهدان دینی و انسانی نباشند شرائط زیست برای دیگر ادیان هم فراهم نمیشود. و مهم دراین آیه،کلمه "الناس" است که آمده تا کسی مجاهدان را منحصر به مسلمانان نکند، چنین فرمود؛ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ .. اگر مجاهدات مردمان نبود چیزی از کلیسا و بِیَع و مساجد باقی نمیماند.( حج/۴۰)
چرا که ظالمان درظلم خود، نسبت به هر اتحاد و انسانیت و معنویتی،حساس و هراسناک هستند!
اینجاست که سزاوار است همانطوریکه در بنرهای منصوب در شهر نجف دیده میشود ، از مجاهدت های بزرگ فرزندان اسلام قدر شناسی شود که نمونه آن شهیدان سلیمانی و ابومهدی مهندس است.
✅ ۵ ) سفر جناب پاپ به عراق و ملاقات با آیت الله سیستانی یک اتفاق بسیار پر جاذبه ای است که انظار مذهبیون و سیاسیون جهان را به خود جلب نموده تا جاییکه خبر مهم و اول جهان در این روزها بشمار میرود.
این ملاقات تاثیرات مهمی میتواند داشته باشد؛
یکم)ازسویی شرح صدر وتوسعه ی دید مرجعیت شیعه رامیرساند که باچه دور اندیشی واخلاق محمدی (ص) وسیره علوی(ع) پذیرای بزرگترین رهبر مسیحی جهان میشود.
واین پذیرش ملاقات در عصری رقم میخورد که میبینیم ؛ داعش به اتهام شرک ، گردن میزند و بر باور و روش غلط و ظالمانه خود پا میفشرد و پشت پرده مورد حمایت ارتجاع منطقه ! و حکومتهای استبدادی است!
و نیز در عصری که میبینیم ؛ برخی از افراد سیاست زده چگونه بر استخوان رقبای سیاست خود هم رحم نمیکنند! در وادی رقابت به همه باید های اخلاقی، آتش میکشند!
دوم) این سفروملاقات تاثیربرعراق و شکل گرفتن هم زیستی بهتر بین طوایف دینی واقوام محلی خواهد داشت،از مسلمان ومسیحی، شیعه وسنی وایزدی و کُرد و ... و طبیعتا از سوی دیگر از روش های تند و تیز اعتقادی و رفتاریی که برخی مسلمانان نسبت به "اهل کتاب" دارند ، خواهد کاست.
سوم) این اتفاق تاریخی میتواند تاثیرات منطقه ای هم داشته باشد. منطقه ای که سوریه وعراق مدتهاست درآتشی که حکومت های استبدادی شعله ور کرده اند میسوزدونیز اختلافات درمانندلبنان جدی ترشده.
چهارم)این ملاقات میتواندبر سیاستمداران جهان غرب دراتخاذروش های مناسب برای تعامل و دوری از جنگ و ارعاب و اتهام نسبت به جهان اسلام تاثیرگذار باشد .
بله، ادعای حاکمان عرب؛ برجدایی دین از سیاست است اما تاثیر دین وباورهای دینی رانمیتوان درجهان تعاملات سیاسی نادیده گرفت. همانطوریکه جدیت ورود مذهبیون در سیاست قابل انکار نیست.نمونه آن رای قابل توجه مذهبیون آمریکایی درانتخابات اخیر امریکابه ترامپ است.
✅ ۶) امید است که این برنامه زیبای تاریخی که در پرده نمایان آن گفتگوی ادیان بین دو زعیم دینی است،درپس آن؛کمک به هم زیستی بهتر ودوری از جنگ و آتش و ویرانگی است ، مورد استقبال گروه های تندرو نیز قرار گیرد و خدای نخواسته دستاوردهای آن را به خاطر مسائل جناحی و شخصی و سیاسی داخلی تخریب نکنند.
✅ ۷) یک جمله و جمله آخر ؛ "زعیم نجف" ، درس زعامت میدهد.
دفتر آیت الله سیستانی در نجف اشرف امروز بیانیه ای درباره دیدار او با پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان صادر کرد.
به گزارش «انتخاب»، در این بیانیه آمده است که درباره چالش های بزرگی که بشریت در این دوران با آن روبروست و نقش ایمان به خداوند سبحانه و تعالی و پایبندی به ارزش های والای اخلاقی برای غلبه بر آنها گفتگو و تبادل نظر شد.
در متن این بیانیه چنین آمده است:
حضرت آیت الله العظمی سیستانی صبح امروز(شنبه) با پاپ فرانسیس پاپ رهبر کلیسای کاتولیک و رئیس دولت واتیکان دیدار کرد.
در این دیدار درباره چالش های بزرگی که بشریت در این دوران با آن روبروست و نقش ایمان به خداوند سبحانه و تعالی و پایبندی به ارزش های والای اخلاقی برای غلبه بر آنها گفتگو و تبادل نظر شد.
حضرت آیت الله سیستانی در این دیدار در مورد بی عدالتی، ستم، فقر، آزار و اذیت های مذهبی و فکری، سرکوب آزادهای اساسی و فقدان عدالت اجتماعی که کشورهای مختلف از آن رنج می برند، به ویژه جنگ ها و اقدامات خشونت بار، محاصره اقتصادی، آوارگی و دیگر مواردی که ملت های منطقه ما به ویژه ملت فلسطین در اراضی اشغالی از آن رنج می برند، صحبت کردند.
معظم له در ادامه به نقشی اشاره کردند که رهبران بزرگ مذهبی و معنوی باید برای جلوگیری از آن فجایع ایفای نقش کنند و یادآور شدند که از آنها امید می رود که طرف های مربوطه- بویژه قدرت های بزرگ- را نسبت به غلبه دادن جانب عقل و حکمت و کنار گذاشتن زبان جنگ، و پرهیز از گسترش منافع شخصی به ضرر حقوق ملت ها در زمینه زندگی کریمانه و آزادانه ترغیب کنند و همچنین بر اهمیت دو چندان کردن تلاش ها برای تقویت ارزش های همبستگی، همزیستی مسالمت آمیز و همبستگی انسانی در همه جوامع برپایه رعایت حقوق و احترام متبادل بین پیروان ادیان و گرایش های فکری مختلف تاکید کردند.
ایشان همچنین به جایگاه عراق و تاریخ باشکوه آن و خصائل نیکوی طیف های مختلف آن اشاره کردند و ابراز امیدواری کردند که در مدتی نه چندان دور مصیبت کنونی را پشت سر بگذارند و بر اهتمام خودمبنی بر اینکه شهروندان مسیحی مانند سایر عراقی ها در امنیت و صلح زندگی کنند و از حقوق کامل خود براساس قانون اساسی برخوردار باشند، تاکید کردند و به نقشی که مرجعیت دینی در حمایت از آنها و سایر کسانی اشاره کردند که در حوادث سال های گذشته مورد ظلم و آزار و اذیت واقع شدند بویژه در مدتی که تروریست ها مناطق وسیعی از چند استان عراق را اشغال کردند و در آنها اقدامات جنایت کارانه شرم آوری را مرتکب شدند.
معظم له در پایان برای پاپ و پیروان کلیسای کاتولیک و همه بشریت دعای خیر و سعادت کردند و از پاپ به خاطر تحمل رنج سفر به نجف اشرف برای انجام این سفر قدردانی کردند.
🍃❤️🍃❤️🍃
✅ امام علی از دیدگاه مولانا(بخش سوم)
#دکترپرویزعباسی_داکانی
حریفان سنایی غزنوی مدعی بودند که او میخواهد بگوید حکومت عثمان باطل بوده و علی به حق بر مسند خلافت مستقر شده است.
وقتی که او متهم و دستگیر شد و به زندان افتاد و خواستند اعدامش کنند، قصیده ای در دفاع از خویش سرود.
در این قصیده او که دست از جان شسته بود حرفهای ناگفته ی دلش را به زبان آورد:
" کار عاقل نیست در دل دو دلبر داشتن
جان نگین مهر مهر شاخ بیبر داشتن"
در این سروده پس از بیان مقدماتی، خطاب به پادشاه وقت می گوید که پس از مرگ پدرتان شما جز خویش کسی را شایسته حق حکومت برنمی شمارید. پس بعد از پیغمبر نیز نزدیکترین فرد به او یعنی علی را باید جانشینش بدانید.
با اینچنین منطقی سنایی می گوید :
" مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد
حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن
آنکه اورا برسر حیدر همی خوانی امیر
کافرم گر میتواند کفش قنبر داشتن"
پس از سنایی، عارف شاعر شیخ "فریدالدین عطار نیشابوری" در منظومه عارفانه و رمزی "منطق الطیر" شعر زیبایی در سنایش امام علی دارد که بسیار جالب و جاذب است.
عطار می گوید که پیغمبر اسلام با یاران خویش در یکی از نبردها به جایی می رفتند. آنان در راه بر سر چاهی رسیدند. پیامبر از یاران خویش خواست تا بروند و آب بیاورند.
مردی به سرعت ظرف برداشت و به سراغ چاه رفت تا برای یاران آب بیاورد. او که با شتاب رفته بود تا آب بیاورد با سرعت بازگشت.
همگان متعجب بودند و لذا علت این زود بازگشتن را از او جویا شدند.
او در پاسخ گفت: چاه خونین است و در آن اصلا آبی نیست.
مردان با شگفتی به سوی پیامبر رفتند تا علت را از او جویا شوند.
پیامبر فرمود: به گمانم علت این خونین شدن چاه آن است که علی اندوه خویش را با آن در میان گذاشته است. علی آه کشیده و چاه آنچنان خونین شده است.
داستان را از زبان عطار بشنویم:
"مصطفا جایی فرود آمد به راه
گفت آب آرند لشگر را ز چاه
رفت مردی بازآمد پر شتاب
گفت پر خونست چاه و نیست آب
گفت پنداری ز درد کار خویش
مرتضی در چاه گفت اسرار خویش
چاه چون بشنید آن تابش نبود
لاجرم پرخون شد و آبش نبود
ای پسر تو بینشانی از علی
عین و لام و یا بدانی از علی
تو ز عشق جان خویشی بیقرار
او نشسته تا کند صد جان نثار"
در میدان های جنگ صدر اسلام جز علی قهرمان مبارزات چه کسی بود ؟
در جنگ خندق فردی به نام عمرو بن عبدود که بسیار قوی بود به میدان آمد و مبارز طلبید.
اطرافیان پیامبر که در خود توان نبرد با اورا نمی دیدند دعوت وی را برای مبارزه رویارو اجابت نکردند.
پس به ناچار علی که جوان کم سن و سالی بود پا به میدان نبرد نهاد و در فرجام توانست بر او غالب شود.
عمرو آب دهان بر صورت علی انداخت و او غضبناک شد.
امام از روی سینه عمرو برخاست و چند قدمی بزد و آنگاه بازگشت تا سر عمرو را از تن جدا کند.
عمرو گفت: چرا منصرف شدی و اکنون باز آمدی؟
علی گفت: تو آب دهان به صورت من انداختی. در آن حال من قدری خشمناک شدم. نخواستم با آن حال غضب شخصی سر تو را جدا کنم. ترسیدم کارم برای خدا نباشد.
"گفت من تیغ از پی حق می زنم
بنده ی حقم نه مامور تنم"
مولوی این صحنه را سمبل اخلاص علی برشمرده است.کار خوبی که اخلاص در آن نباشد به لحاظ معنوی ارزشی ندارد.لذا مولوی شخصیت علی را سمبل اخلاص می گیرد و کنش او را سمبل اخلاص مندی عملی یک انسان در راه خدا می داند.
"️ از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل"
چون در عرفان مهمترین گناه شرک است و ریا شرک تلقی می شود لذا مهمترین کاری که عرفا کرده اند ریا ستیزی بوده است.مولوی می گوید از علی یک چیز را باید درست یاد بگیریم و آن اخلاص در عمل است.
"گفت من تیغ از پی حق می زنم
بنده ی حقم نه مامور تنم"
مولوی در غزلی مشهور از آرزوی خود به دیدار انسانهای بزرگ و کامل سخن به میان آورده است.او از رستم و علی یاد کرده است.
در روزگار حمله مغول این دو چهره یکی اسطوره ای و دیگری تاریخی چقدر مطلوب و محبوب مولوی بودند.لذا در بیتی مشهور سروده است:
"زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیرخدا و رستم دستانم آرزوست"
#دکترپرویزعباسی_داکانی
🍃❤️🍃❤️
🔴 امیر المومنین و زندانیان سیاسی!
.....
.....
✅در دولت علوی، #زندانی_سیاسی، دیده نمیشود. فهم این امر برای ما که ادعای #حکومت_علوی داریم بسیار مهم است. اینکه #حاکمیت چگونه با #مخالفین و #منتقدین خود برخورد می کند.
این بدان معنا نیست که در حکومت حضرت، کسی مرتکب #جرم_سیاسی علیه #حکومت نمیشد، بلکه به عکس، در آن دوره به دلیل #فتنه خوارج، شورش طلحه و زبیر، و شرارتهای معاویه، اوضاع جامعه از نظر سیاسی بسیار ملتهب بود، به خصوص که چون خوارج و اصحاب جمل، از میان یاران حضرت انشعاب پیدا کردند و با تبلیغات گمراهکنندهی ضدِ حضرت، عضو گیری میکردند، ارتکاب جرائم علیه حکومت فراوان اتفاق میافتاد.
آن گروهها، پس از شورش مسلحانه، با مقابلهی حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولی قبل از آن، زندانی نداشتند در حالی که برخی از آنها #به_حضرت_دشنام_میدادند، برخی دیگر به #نشر_اکاذیب و #تشویش_اذهان میپرداختند، برخی هم #تجمعات_علیه_حکومت تشکیل میدادند و….
شگفت آور است که در آن شرائط حادّ امنیتی و سیاسی، حتی نام “چند نفر” که زندانی شده باشند، دیده نمیشود! در حالی که مخالفان، افراد سرشناسی بودند و حبس آنها در تاریخ ثبت میشد.
شگفت آورتر آنکه در همان اوضاع، افراد متعددی از مسئولان دولتی به دلیل تخلفات خود، در زندان بودند!
🔵 کثیر حضرمی، میگوید فضای آزاد سیاسی به حدی بود که در مسجد کوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین که حاکم حکومت بود، صحبت میکردند و یکی از آنها قسم خورد که حضرت را خواهد کشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم
حضرت فرمود: آزادش کن! توقعداری که قبل از اقدام به قتل، او را بکشم!?
گفتم: به شما اهانت میکرد!
فرمود: تو هم به او اهانت کن یا رهایش کن.
این را بگذارید کنار قوانین خودمان که جرمی به نام #توهین_به_مقامات در دادگاه ها داریم. حضرت امیر اصلا چنین تخلفی را جرم نمی دانستند.
🔴 نکته بسیار حیرت انگیز دیگر که امروزه یک عرف پذیرفته شده امنیتی است، حضرت امیر .ع. آن را ظلم می دانست.
امروزه حکومتها معمولاً، مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر میکنند، سایت هاشان را تعطیل می کنند، رهبرانشان را بازداشت می کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوهی دیگری داشت.
مثلاً خرّیت بن راشد، سر به عصیان برداشت و خروج کرد، برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند و حتی در این باره به حضرت اعتراض کردند، ولی پاسخ حضرت این بود که تا جنایتی اتفاق نیفتاده نمیتوان کسی را زندانی کرد، و الّا باید زندان را از متهمان پر کنیم:
انا لو فعلنا هذا لکل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم.
🔷زندان علی ابن ابیطالب از مخالفین سیاسی اش تهی بود و از دوستان و منصوبان متخلف حکومتی، پر.
....
...
@Falaakhon
💠امیر نیکان
🌸جرج جرداق، ادیب و اندیشمند مسیحی در کتاب «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» می گوید:
☘آیا از فرمانروایی خبر داری که خود سیر، نان نخورد زیرا که در کشور او کسانی یافت میشدند که با شکم سیر نمیخوابیدند.
و جامه نرم نپوشید، چرا که در میان افراد ملت، بودند کسانی که لباس خشن و درشت میپوشیدند.
و درهمی را اندوخته خود نساخت که در بین مردم نیاز و فقر وجود داشت
و به فرزندان و یاران خود هم وصیت کرد که غیر این راه و روش را نپیمایند؟
☘آیا از میان مردم سردار و امیری را شناختهای که بر زمان و مکان فرمان میراند، ولی به دست خود آسیاب را میچرخاند و نانی خشک درست میکرد که آن را به زانو میشکست و کفش خود را به دست خود وصله میزد و از مال دنیا کم یا زیاد چیزی را پس انداز خود نساخت.
او در فکر سیرشدن و خوب پوشیدن و آرام خوابیدن نبود ... و میگفت ...: «آیا فقط به همین اکتفا کنم که به من پیشوای مسلمانان بگویند؟ ولی در سختی های روزگار با ولی در سختی های روزگار با توده مردم همدرد نباشم؟»
◀️ تفسیر آیه "لا اکراه فی الدین" در بیان آیت الله دکتر بهشتی
🔻سفارش شهید بهشتی خطاب به طلاب و روحانیون در مدرسه فیضه قم بیست روز بعد پیروزی انقلاب اسلامی:
🔸«به طلاب و فضلای حوزه یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد.
🔸انسان عاشق آزادی است، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،"اما شاکرا و اما کفورا"؛ آنقدر پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج و تعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد. «افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین» ای پیغمبر تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.
🔸توصیه من به طلاب عزیز و به فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی و چه خود شکوفائی نشان دادند؟
🔸بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و راه اسلام، راه حق و راه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب و فضلای عزیز. »
(روزنامه اطلاعات،پنجشنبه،15/12/1357،ش 15801 ،ص5)
@nasiri42
از جمهوری موعود، به جمهوری موجود...
یادداشتی از : محمدسروش_محلاتی
مقصود از این عنوان بررسی وعده های جمهوری اسلامی از قبیل فقرزدایی یا کاهش فاصله طبقاتی و یا آزادیهای سیاسی و ... نیست که هرکدام چقدر تحقق یافته و یا چقدر تحقق نیافته است.
بلکه مقصود تبیینِ فقهی و حقوقی نظام است. پرسش این است که در سال ۵۸ و درهنگام رفراندم، جمهوری اسلامی را چگونه "تعریف" و ارائه کردند و آیا امروز نظام به آن تعریف پای بند است و یا تعریف دیگری از آن ارائه می شود؟
شهید مطهری در هنگام رفراندوم ۵۸ در مصاحبه تلویزیونی جمهوری بودن را اینجور تعریف کرد:
"جمهوری شکل حکومت است حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است و حکومت موقت است و مردم حق تجدید نظر دارند".
با این تعریف "حق مردم" پایه حکومت است ومدت آن "محدود" است.
مطهری در ادامه همین مصاحبه درباره تعارض جمهوری و ولایت فقیه میگوید :
"تعارضی نیست، جمهوری یعنی مردم حق حاکمیت دارند و..." و مجددا شهید مطهری اصرار دارد که:
"اسلامی بودن این جمهوری، بهیچ وجه بر ضد حاکمیت ملی نیست" آن روزها دائما بر "حق مردم"در حکمرانی تاکید میشد.
قبل از آن نیز شهید بهشتی در تلویزیون به تبیین "جمهوری اسلامی" پرداخت تا مردم بدانند که به چه نظامی رای می دهند.
او ابتدا اقسام حکومتها را را توضیح داد و گفت
"از میان آنها، حکومت جمهوری با مبانی اسلام سازگارتر است"
و افزود در عصر ما - دوره غیبت - حاکم صرفا باید سِمت و قدرت خویش را از آراء مردم بگیرد و کسی حق دارد زمامدار باشد که برگزیده مردم یا لااقل پذیرفته مردم باشد"
استدلال بهشتی این بود که وقتی کسی با زور و تفوق طلبی سِمتی را ادعا میکند، موجب فساد و مایه تیره بختی در دنیا و اخرت است.
این بحث تلویزیونی مورد توجه استاد مطهری قرار گرفت و ایشان خلاصه آن را اینگونه در یادداشتهای خود ثبت کردند تا در فرصتی به آن بپردازند:
آیا مبنای جمهوری بودن حکومت از نظر اسلام این است که حکومت فردی نوعی استکبار و برتری طلبی است؟
امام خمینی که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، پیوسته تشکیل جمهوری اسلامی را بعنوان آرمان مبارزات ملت مطرح میکرد.
ایشان اگرچه به بحث تفصیلی درباره نظام جدید نمی پرداخت ولی با تعبیرات روشنی مقصود خود را آشکار میساخت. سخنان مکرر او گویای آن بود که "جمهوری" در این ترکیب، معنا و مفهوم جدیدی ندارد و این واژه بهمان مفهوم شناخته شده اش در دیگر نظامهای جمهوری، در ایجا هم بکار میرود.
مثلا وقتی خبرنگار بی بی سی در این باره پرسید، امام در پاسخ گفت:
جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها(لکن قانونش قانون اسلامی است) ایشان به تلویزیون فرانسه هم همین پاسخ را داد که:
جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست (لکن محتوایش قانون اسلام است) در این موارد امام خمینی از راهِ تعریف به مثال توضیح میداد که برای جمهوری تعریف تازه ای ندارد و همان را که دنیا جمهوری میداند مورد نظرش میباشد.
به تعبیر دیگر ایشان جمهوری را در این ترکیب یک مفهوم امضایی(و نه تاسیسی) تلقی میکرد.
و حتی یک بار که نماینده کاخ الیزه بملاقات امام آمد و از جمهوری اسلامی پرسید، امام بصورت خاص به حکومت فرانسه اشاره کرد و فرمود:
اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست و آرای عمومی مردم آن را تعیین میکند....(و سپس افزود:) جمهوری است یعنی دموکراتیک و اسلامی یعنی قانون آن اسلامی است.
همه بیانات امام در آن دوره نشان میدهد که در نظام آرمانی و موعود، مفهوم جمهوری تغییری نخواهد کرد.
پس از رفراندوم جمهوری اسلامی نوبت به تدوین قانون اساسی رسید و در این مرحله که میبایست جمهوریت بمعنای "اتکای حکومت به آراء مردم"در قانون اساسی تثبیت شود، عده ای از علما با آن بمخالفت برخاستند و آن را برخلاف مبانی اسلامی دانستند.
مقابله با جمهوریت از تابستان سال ۵۸ و هنگام تدوین قانون اساسی شروع شد. مثلا آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی در نامه به امام خمینی نوشت که حکومت در اسلام از بالا به پایین است برخلاف نظام جمهوری در غرب که از پایین به بالاست.
آیت الله وحید خراسانی هم در اعتراض به پیش نویس قانون اساسی که آراء عمومی را مبنای حکومت دانسته بود، به امام نامه نوشت که:
"حکومت مردم بر مردم عامه پسند است ولی با موازین منطبق نیست. حکومت امر الهی است و تخصصا از امرهم شوری بینهم خارج است"
👈 متن کامل:
yon.ir/z3y0w
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
🔷 مدارا کردن با مخالفان آنگونه که آکوئیناس میگوید.
✅ آزادی مذهبی، اگر چه اساسیترین دغدغهی انسان روزگار مدرن است، ولی از دیرباز این پرسش که "آیا شعائر و مناسک مذهبی کافران (مخالفان دینی و ناباورمندان) باید تحمّل شود؟" یک پرسشِ جدّی بوده است. جوابِ مسلّط اندیشمندانی که در روزگار مدرن زندگی میکنند، به این سؤال تا اندازهای روشن است؛ ولی گذشتهی حکومتهای مذهبی و غیر مذهبی چیز دیگری را نشان میدهد. واقعیّت آن است که کمتر اتّهامی در تاریخ بشر به اندازهی اتّهامِ ارتداد، حوادثی چون جنگ، ستیزه، قتل، مجازات، اعدام، و آشوب به همراه داشته است.
✅ با این که، کلیسا در تاریخ شکلگیری خود، خشونتهای زیادی را بر علیه مخالفان و متهمان به ارتداد اعمال کرده است؛ توماس آکوئیناس، نامدارترین الاهیدان مسیحی در قرون وسطی، در کتاب جامع الاهیات مینویسد که حکومت باید با کافران و دیگریدینان با مدارا رفتار کند و مخالفان خود را تحمل کند.
✅ استدلال آکوئیناس از پاسخ او شنیدنیتر است. او میگوید حکومت بشری از حکومت الهی سرچشمه و مشروعیّت میگیرد و حاکمان این جهان نیز باید در شیوهی حکومتداری از خدا تقلید کنند. از نظر او خدا در نظام طبیعی و آفرینش به شرور اجازهی حضور داده است و آنها را در حکومت خود پذیرفته است. خدا ارادهی مخالفان خود را محدود نکرده است و آنها را به زور به پذیرش آنچه میگوید وادار نکردهاست. به همین دلیل، پیروی و تقلید از خدا اقتضا میکند که حکومتها نیز اندیشههای مخالف و دیگرباوران را تحمل کرده و با آنها مدارا کنند. آکوئیناس در همان کتاب، برای مدارا با اندیشهها و مناسک کافران استدلال دیگری هم دارد. او میگوید " تلاش برای نابودی همهی شرور، ممکن است به نابودی برخی از خیرها بیانجامد."
(Aquinas,2006.II-II,Q,10,A,11)
مهراب صادقنیا
با سپاس از جناب دکتر بهروز صدقی
۱۳۹۹/۱۰/۱۷
@sadeghniamehrab
/channel/sadeghniamehrab
🍃❤️🍃❤️
🍃🌹برگی از شاخسار کلام استاد 🌹🍃
❇️نیایش های مولانا در مثنوی معنوی
بی تردید زیباترین بخشهای مثنوی معنوی آن جاهایی است که مولوی در ضمن بیان مطالبش وارد نیایش با خداوند جهان می شود.مولانا در اینجاها اصلا حالش عوض می شود و انسان به وضوح این تغییر حال را احساس می کند.
در داستان اول مثنوی پادشاه که عاشق کنیزک است، چون با ناتوانی پزشکان در بهبود بخشیدن به محبوبش روبرو می شود، برای نیایش به مسجد می رود.
او شفای بیمار عزیزتر از جان را از خداوند خواستار می گردد.
مولانا در اینجا با گریزی ادیبانه و عاشقانه و عارفانه به شکل دعایی زیبا روح مخاطب را در پیوندی عاشقانه با خدا قرار می دهد:
" شه چو عجز آن حکیمان را بدید
پا برهنه جانب مسجد دوید
رفت در مسجد سوی محراب شد
سجدهگاه از اشک شه پر آب شد
چون به خویش آند زغرقاب فنا
خوش زبان بگشود در مدح و ثنا
کای کمینه بخششت ملک جهان
من چه گویم چون تو می دانی نهان؟
ای همیشه حاجت ما را پناه
بار دیگر نا غلط کردیم راه
لیک گفتی گرچه می دانم سرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت
چون برآورد از میان جان خروش
اندر آمد بحر بخشایش به جوش..."
پادشاه عاشق آنقدر گریه کرد که از خود بیخود شد. وقتی از این حال بیرون آمد:
" چون به خویش آمد ز غرقاب فنا
خوش زبان بگشاد در مدح و دعا"
مولوی به یکی از رازهای دعا اشاره می کند وآن لزوم دردمندانه و زیبا سخن گفتن با خدای زیباست. او به سوالی مقدر و مهم هم اشاره دارد: خداوند مگر حاجات ما آدمیان را نمی داند، پس چرا ما موظفیم که ازاو به دعا چیزی بخواهیم؟
پاسخ وی بنابر الهیات عارفانه این است که آدمی به هنگام دعا حقیقت لزوم رابطه با خدا را به خودش القا کند .
خدایی که کمترین بخشش او می تواند دادن تمامی این جهان به یک انسان باشد.
عارف بزرگ پسین حضرت ابوالمعانی مولانا عبدالقادر "بیدل دهلوی" بعدها در قرن یازدهم هجری سروده است:
"تو کریم مطلق و من گدا چه کنی جز اینکه بخوانی ام ؟
در دیگری بنما که من بروم اگر که برانی ام "
مولوی نیز از زبان پادشاه این نیاز و نیازمندی اصیل روحانی را چنین بیان داشته است:
" ای همیشه حاجت ما را پناه ..."
یعنی خداوندا این تویی که پیشاپیش همیشه حاجات ما را می دانی و می شناسی، زیرا اگر حاجات مارا ندانی که نمی توانی آنها را برآورده کنی.
او در ادامه این مصرع درخشان را طرح می کند:
"بار دیگر ما غلط کردیم راه..."
یعنی هر لغزش ما اولین لغزشمان نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود. نقصها و کاستیهای بشری در نهاد اوست و تنها خدای مهربان است که آنها را می بیند و نادیده می گیرد.
بی تردید اگر خداوند فقط یک بار در مقابل گناهکاریهایمان واکنش سریع نشان می داد چنین جسارت بر استمرار گناهان نمی یافتیم.خداوند به سبب همین رحمت بی منتهای خویش است که از انسان می خواهد تا دوباره به سوی پروردگارش بازگردد و خود را با وی در رابطه ی روحانی جدید و دمبدم قرار دهد:
" لیک گفتی گرچه میدانم سرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت "
یعنی خداوند دوست دارد اظهار بندگی را از بنده . چرا؟ چون تنها را شکست دادن نفس ذلیل کردن آن است. نفس بعد منفی وجود انسان است. مهمترین مشکل انسان خودبینی است و اسارت در دام خود تنیده ی خودمحوری. لذا از دیدگاه عرفانی زمانی انسان به رابطه روحانی با آفریننده ی خود می رسد که پا بر سر هواهای نفسانی بگذارد.این امر پیش و بیش از هر چیزی مستلزم تغییر دیدگاه از خودمحوری و خودپرستی به سوی خدامحوری و خداپرستی است.
باز به تعبیر عارف شاعر مولانا بیدل دهلوی:
"عارف به خدا میرسد از گردش چشمی
در نیم نظر، بحر، هماغوش حباب است"
حباب بر سر آب با همه نزدیکی اش به دریا چرا از دریا جداست ؟ چون هوا در سر دارد .هوا نماد آرزوهای نفسانی است که آدمی از آنها جز باد به دست ندارد. حباب باد در سر بسیار شکننده است.اما اگر به قدر سر سوزنی چشمش باز شود او خود دریاست و قطره بلافاصله به دریا بدل می شود. تا زمانی که خودبینی می کنیم احساس جدایی از خدا داریم، ولی وقتی که از خود تهی شویم و " من " را نبینیم ،و باد از سرهای ما خالی می شود، آن وقت با خداییم .
مولانا می گوید:
-"ای خدا بنما تو جان را آن مقام
کاندر آن بی حرف می روید کلام"
-"ما که باشیم ای تو مارا جان جان
تا که ما باشیم باتو در میان؟"
-"خود ثنا گفتن ز ما ترک ثناست
کاین ثنا از هستی و هستی خطاست"
#دکترپرویزعباسی_داکانی
🍃❤️🍃❤️
✅چه شد که فرعون ادعای خدایی کرد؟
✍️ احمد حاشیه ساز
مولوی جلال الدین محمد بلخی، در دفتر سوم مثنوی معنوی، علت اصلی تفرعن را نه خودِ شخص، که به نحوه تعامل اطرافیان با وی بازمی گرداند. مولوی می گوید:
سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور کرد
که به دعوی الهی شد دلیر
اژدها گشت و نمیشد هیچ سیر
یعنی آن قدر مردم در برابر فرعون اظهار خاکساری و تعظیم کردند و او را بیش از حد ستودند که کم کم این وهم به باورِ فرعون آمد که به راستی خداست، فلذا ادعای ربوبیت کرد.
این نکته یِ بسیار مهم و راهگشایی در فهم علت انحراف حاکمان است. چه بسا افراد معمولی یا حتی پاک و وارسته ای که چون به قدرت می رسند، در اثر تلقین و تعریف اطرافیان، دچار وهم می شوند و خود را فرزانه و حکیم و مبرا از خطا و انحراف می پندارند.
باری ملای رومی، در ضمن حکایتی دیگر در همان دفتر سوم مثنوی، این نکته را هم گوشزد می کند که گاهی در موقعیت هایی خاص، اژدهای نفس انسان بیدار و هوشیار می شود و خویشتن و دیگران را می بلعد. آن حکایت چنین است:
یک نفر مارگیر در صبح یک روز زمستانی، مار اژدها مانندی را در بیابان می یابد. مار در اثر سرما، افسرده بود و مارگیر گمان کرد که مرده است. مارگیر، اژدها را در بند می کند و به شهر بغداد می برد، تا به نمایش عمومی بگذارد. مردم شهر باخبر شده و جمعیت انبوهی برای تماشای اژدها، گرد می آیند. زمانی می گذرد و کم کم خورشید بالا می آید. تابش خورشید بر بدن مار افسرده، به آن جانی تازه می بخشد. مار ناگهان برمی جهد و بندهایی را که مارگیر بر پیکرش انداخته، می گسلد و به جان مردم می افتد و عده ای را طعمه خود می کند؛
نفست اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
این دو حکایت برای فهم روابط قدرت در روزگار ما، فوق العاده آموزنده و راهنماست. اینست که برای یک حکمرانی عادلانه و سعادت پرور، اتکا و اعتماد به تقوای فرد حاکم کفایت نمی کند؛ اطرافیان و زیردستان هم باید تقوا پیشه کنند و در عوض مجیزگویی و چاپلوسی، مدام عیوب حاکم را در پیش چشمش بیاورند و وی را بی محابا، در موضع نقد بنشانند. حتی به نظر می رسد که عقلای بشر، تفکیک قوا و تجزیه قدرت و نیز محدودیت زمانی برای حکومت یک فرد را با همین مقاصد تدوین و توصیه کرده اند. پس نهادهای ناظر نیز باید به وظیفه خود عمل کرده و از توجیهات بی جا بپرهیزند.
همچنان که هیچ بعید نیست شخصی در ابتدای کاری، وارسته و بی اعتنا به دنیا و مواهب آن باشد، ولی در اثر تابش آفتاب قدرت بر پیکرش، اژدهای نفس قدرت طلبش بیدار و هوشیار گردد و خود و حتی ملتی را به آتش استبداد و ظلم بسوزد.
@Sahamnewsorg
🔻حسین نصر؛ سیاسیترین و غیر سیاسیترین متفکر تاریخ معاصر ایران
✔️سید حسین نصر غیرسیاسی ترین و هم هنگام سیاسی ترین متفکر تاریخ ایران معاصر است. شاید این نکته را بتوان از خصائص خاص تاریخ ایرانی دانست که جمع اضداد در سیر آن به سادگی رصد شدنی است.
📎 پیوند به متن کامل این مطلب در سایت دینآنلاین
#ترجمه_معارف_شیعه
#تجربیات_غرب
✳️ آنه ماری شیمل، شیفته «صحیفه سجادیه»
«آنه ماری شیمل» طی مطالعات اسلامی خود، با ادعیه مذهب شیعه و به ویژه، دعاهای عارفانه امام سجاد(ع) آشنا شد و با اشتیاق فراوان آنها را ترجمه و به اروپاییان علاقهمند معرفی کرد. او درباره تأثیر ترجمه دعاهای امام سجاد(ع) بر اروپاییانی که آن را مطالعه کرده اند، گفته است: «من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمه دیگران مراجعه نمیکنم. من بخشی کوچک از کتاب مبارک صحیفه سجادیه را، به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام و از جمله، دعای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را. وقتی مشغول ترجمه این دعاها بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم، پس از آنکه او به خواب میرفت، در گوشهای از آن اتاق، به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر، خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخالعقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان، کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آورده ای؟ وقتی کتابم چاپ شد، یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد، او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا، آن را می خوانم. بله! واقعا ترجمه ادعیه امامان معصوم(ع)، به ویژه صحیفه حضرت زینالعابدین(ع)، برای بسیاری از مردم مغرب زمین، کارساز است.» /channel/bayeganitabligh/1103
🔹 شرح تصویر: بر سنگ مزار خانم شیمل این حدیث از پیامبر اکرم (ص) همراه ترجمه آلمانی آن نقش بسته است.
( انسانها خوابند و وقتی می میرند بیدار می شوند.
( Die Menschen schlafen und wenn sie sterben erwachen sie.
مرجع تخصصی محتواهای #تبلیغ_بین_المللی_اسلام
@Allah4all