⭕️ اثر تصمیمات سال 1308 بر وضع امروز ما
🔹 سال 1929 بحرانی بر اقتصاد جهانی سایه انداخت که باعث ورشکستگی بانکها در ایالات متحده شد، بیش از 50 درصد کارگران بیکار شدند و کشورهای مختلف در تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داد.
🔹کشورها برای فرار از این بحران، چارهاندیشی کردند. در بسیاری از کشورها دولتها وارد عمل شدند و اقداماتی برای خروج از بحران انجام دادند.
🔹بحران سال 1929 میلادی مصادف بود با سال 1308 شمسی. در آن سال دولتمردان تصمیم گرفتند واحدهای بزرگ انحصاری در عرصه غلات، قند و شکر، دخانیات و ... ایجاد کنند تا بتواند ایران را از بحران خارج کند؛ اتفاقی که احمد میدری آن را باعث و بانی مشکلات کنونی اقتصاد ایران میداند.
🔹این اقتصاددان روایتی از این بحران و چرایی به وجود آمدن مشکلات اقتصادی کشور پس از آن را در روز جهانی کارگر روایت کرده است.
@ecoiran_webtv
@meidari
نبرد با ابر تورم: مورد بولیوی
این روزها با داغ شدن موضوع تورم و ارائه راهکارهای مختلف توسط کارشناسان بد نیست به تجربه یکی از کشورهای درگیر با تورم در قرن گذشته بپردازیم. بولیوی کشوری در آمریکای جنوبی محصور بین سلسه جبال آند در غرب و جنگلهای بارانی در شرق با حدود 11.6 میلیون جمعیت و وسعتی بالغ بر 1.1 میلیون کیلومتر مربع.
در اواسط دهه 1980، بولیوی با نرخ تورم فوق العادهای دست و پنجه نرم می کرد در این دهه تورم به رقم خیره کننده 20000 درصد رسیده بود. وخامت اوضاع به قدری بود که قیمت یک بلیط سینما برای افراد ابتدای صف و انتهای صف متفاوت بود.
در طول دوره تورم شدید در بولیوی در اواسط دهه 1980، این کشور با بی ثباتی سیاسی نیز دست و پنجه نرم میکرد و شرایط سیاسی آشفتهای را پشت سر میگذاشت. در سال 1980، دولت نظامی بولیوی سرنگون شد و گذار به دموکراسی آغاز شد.
در سال 1982، هرنان سیلس زوآزو به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، اما او با چالشهای مهمی در مدیریت بحران اقتصادی کشور، از جمله تورم فوق العاده، مواجه شد. در سال 1985، در میان افزایش نارضایتی عمومی، او مجبور به استعفا شد و یک نظامی، حکومت را به دست گرفت.
با این حال، حکومت نظامیان نیز کوتاه مدت بود و در اوت 1985، دولت غیرنظامی تازه منتخب ویکتور پاز استنسرو به قدرت رسید. در دولت او بود که سیاست اقتصادی جدید (NEP) اجرا شد که در تثبیت اقتصاد و پایان دادن به تورم، فوق العاده موفق بود.
ویکتور پاز استنسرو یک شخصیت سیاسی برجسته در بولیوی بود که پیش از آن در دهههای 1950 و 1960 رئیسجمهور بولیوی شده بود. او عضو حزب جنبش ملی گرایی انقلابی (MNR) بود که در دهه 1940 تأسیس شده و در آن زمان یکی از نیروهای سیاسی غالب در بولیوی بود.
دولت Paz Estenssoro چندین اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مهم را در طول دوران تصدی خود اجرا کرد، از جمله سیاست اقتصادی جدید برای مقابله با تورم. او همچنین مدافع جدی اصلاحات ارضی با هدف توزیع مجدد زمین بین فقرای روستایی بود.
وزیر خزانه داری در آن زمان، خوان کاریاگا، که توسط دولت تازه منتخب ویکتور پاز استنسورو منصوب شد اقتصاددانی معتبر بود که قبلاً برای صندوق بین المللی پول (IMF) کار می کرد.
اولین اولویت کاریاگا کاهش کسری بودجه بود که یکی از عوامل اصلی تورم به شمار میرفت. او برای دستیابی به این هدف، مجموعهای از اقدامات از جمله کاهش هزینههای دولت، حذف یارانهها، مسدود کردن حقوق بخشهای دولتی و وضع مالیات سنگین بر ثروت را اجرا کرد.
یکی از مهمترین اقدامات Cariaga، رویکرد جدیدی در مدیریت بودجه با هدف متعادل کردن بودجه به صورت روزانه بود. به نحوی که وزارت دارایی فقط به میزان درآمد مالیاتی جمعآوریشده در روز قبل اجازه داشت هزینه کند. با این شیوه تا اطمینان حاصل میشد که مخارج دولت در محدوده منابع موجود بوده و خطر ایجاد فشارهای تورمی جدید کاهش خواهد یافت.
سیاست مهم دیگر کاریاگا، تجدید ساختار بدهی عمومی بولیوی بود. او با طلبکاران بین المللی برای تغییر زمان پرداخت بدهی کشور مذاکره کرد که به کاهش بار پرداخت بدهی و آزادسازی منابع برای سایر اولویتها کمک کرد.
دولت همچنین بسیاری از شرکتهای دولتی را تعطیل کرد که منجر به از دست دادن مشاغل و کاهش خدمات دولتی شد. این اقدامات هزینههای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی داشت و بخشهای مختلف جامعه را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار داد.
حذف یارانهها منجر به افزایش قیمت کالاهای اساسی مانند مواد غذایی و سوخت شد و بیشترین ضربه را به فقرا وارد کرد. تعلیق حقوق بخش دولتی به این معنی بود که بسیاری از کارگران شاهد کاهش درآمد واقعی خود بوده و تامین هزینه های روزانه خود را برای آنها دشوار می کرد. کاهش ناگهانی حجم پول نیز شوک قابل توجهی به اقتصاد وارد کرد و تأثیر اقدامات دولت را تشدید کرد.
هزینه های اجتماعی سیاست جدید اقتصادی بسیار زیاد بود و اعتراضات خیابانی شدیدی به همراه داشت. با این حال، علیرغم ناآرامیها، دولت تعهد خود را به برنامه ضد تورمی حفظ کرد. موفقیت این سیاست در عرض یک ماه آشکار شده و تورم متوقف شد.
این برنامه کاهش 5 درصدی تولید ناخالص داخلی را به همراه داشت با این حال، مزایای بلندمدت ثبات اقتصادی و کاهش تورم برای توسعه اقتصادی آینده کشور و انضباط مالی و ایجاد اعتبار نزد طلبکاران بین المللی از نتایج آن بود.
/channel/Catalax
توسعه در تله سیاست- دشواری برونرفت
قسمت دوم گفتوگو با حسین درودیان درباره چشمانداز اقتصاد ایران به زودی منتشر میشود.
چرا توسعه و ارتقا به دیوار سفت خورده است؟
شنیدن در کستباکس
Https://hamibash.com/dirancast
@dirancast_official
درباره پایان دادن به قرارداد دکتر علی سرزعیم در دانشگاه
از پارسال میدانستم که قرارداد علی سرزعیم در دانشگاه را تمدید نکرده و به کارش پایان دادهاند. نمیخواست رسانهای شود، درست هم بود. تازه از دست دانشگاه مدل جدید راحت شده بود. اظهار تأسف کردم برای دانشگاه و به خودش تبریک گفتم.
خودش هم گفته و من هم فکر میکنم موضوع سیاسی نیست، بلکه احتمالا عاقبت حسادت کوچولوهای دانشگاهی است.
هر چه هست خیر باشد. حالا فرصت دارد بیشتر کار علمی کند، کتابهای تألیف و ترجمه بیشتری پدید آورد، بیشتر به زندگی شخصی بپردازد و از توانایی ذهنی و علاقهاش به توسعه ایران، بهرهها خلق کند.
دو کتاب «اقتصاد برای همه: تشریح مفاهیم اقتصاد کلان به زبان ساده» و «بینش اقتصادی برای همه: تبیین مفاهیم اقتصاد خرد به زبان ساده» نوشته #علی_سرزعیم را خواندم و یاد گرفتم، به هر کسی هم پیشنهاد کردم، بعداً تشکر کرده است.
#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی
@fazeli_mohammad
#انجمن_ایرانی_مطالعات_فرهنگی_و_ارتباطات با همکاری مرکز آموزش علمی کاربردی خانه کارگر برگزار میکند:
⭕️تحولات اقتصادی اجتماعی و مسائل کارگران
سخنرانان:
دکتر هادی خانیکی (رئیس انجمن)
دکتر احمدی میدری (اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه)
دکتر نوح منوری (جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه)
حسن صادقی (رئیس اتحادیه بازنشستگان جامعه کارگری)
علیرضا حیدری (نماینده کارگران در شورای عالی کار)
مریم سنجری (رئیس شورای اسلامی کار و کارگر نمونه)
زمان: دوشنبه ۱۱ اردیبهشت۱۴۰۲، ساعت ۱۳ الی ۱۵
مکان:
خیابان طالقانی، بعد از تقاطع ولیعصر، روبروی بورس کالا پلاک ۴۴۰، مرکز علمی کاربردی خانه کارگر
لینک ورود به جلسه انجمن:
https://www.skyroom.online/ch/irancsca/office
لینک ورود به جلسه مرکز علمی کاربردی خانه کارگر :
http://skyroom.online/ch/khanehkargar/neshaste-tahavolate-ejtemaei-eghtesadi-va-masaele-karegari
@irancsca
@meidari
◻️ مرکز پژوهشهای مجلس دربارۀ اثر برداشت بیرویۀ آبهای زیرزمینی بر فرونشست زمین هشدار داد:
🔻سفرههای خالی، زمینِ فرونشسته
🔷براساس دادههای ســازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور تقریبا برای تمام استانهای کشور در سال ۱۳۹۸، پدیده فرونشست گزارش شده است.
🔷از میان مجموع ۶۰۹ دشت مطالعاتی کشور که شماری از آنها (دشتهای ممنوعه بحرانی با تعداد ۱۳۴ دشت) دچار فرونشست زمین شدهاند، ۴۲۰ دشت بهعنوان ممنوعه و ممنوعه بحرانی قلمداد میشود. تعداد دشتهای ممنوعه برابر ۳۱۷ دشت در سال ۱۳۹۲ بوده است.
🔷آبخوانهای ایران در سال ۱۴۰۱ با کسری حدود ۱۴۳ میلیارد مترمکعب روبرو بودند که همین موضوع، باعث شد تا فرونشست زمین در بسیاری از مناطق کشور گزارش شود./#پیام_ما
#محیط_زیست #فرونشست
@payamema
درباره پلمب واحدهای صنفی
همیشه کار کردن در ایران دشوار بوده اما کسب و کارها اعم از خرد و کلان، در شش سال گذشته گرفتار انواع مشکلات شدهاند و ضمن اینکه روز به روز ضعیفتر میشوند، چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینند.
در چنین شرایطی، تنشها و نااطمینانیهای داخلی هم به زمین کسب و کارها کشیده شدهاند و در عین حال از ناحیه بیثباتی اقتصاد کلان، رکود و تورم نیز از میزان مصرف کاسته و خلاصه اینکه کسب و کارها در شرایطی قرار دارند که از همه نظر در چند دهه گذشته بیسابقه است.
فشار سنگینی که این روزها به کسبه و بازاریان وارد آمده به حدی است که خیلی از آنها ناچار شدهاند کسب و کار خود را رها کنند. به تعبیری، این فشارها حتی از زمان جنگ هم شدیدتر است. در چنین فضایی کار کردن بسیار مشکل است.
در کنار این همه گرفتاریها تنش شدید درباره پوشش خانمها نیز به زمین کسب و کارها کشیده شده و هرکس بدون توجه به مقام و مسوولیتی که دارد به خود اجازه میدهد کسب و کارهای مردم را تعطیل کند. ظاهرا برخی از مقامات فکر میکنند مغازهدار و تاجر و سرمایهگذار هم کارمند دولت هستند که هر چه بگویند باید عمل شود.
سوالم از آقایان این است که تا امروز یک سوپر مارکت کوچک را اداره کردهاید؟ تا امروز پشت دخلی نشستهاید؟ میدانید این روزها که اقتصاد از بیثباتی رنج میبرد و جامعه مستعد تنشهای تازه است، اداره یک فروشگاه کوچک چقدر سخت است؟ میدانید تأمین سرمایه برای یک کارگاه کوچک چقدر سخت است؟ چطور به خودتان اجازه میدهید کسب و کار مردم را تعطیل کنید؟
اگر با وجود اتفاقات تأسفبار و پر هزینهای که سال گذشته رخ داد، همچنان اصرار دارید که خانمها مطابق میل شما لباس بپوشند، چرا از کسبه میخواهید دستورات شما را اجرا کنند؟ این بازی برای کسب و کارها دو سر باخت است؛ اگر به حرف حکومت گوش کند و تذکر حجاب بدهد، مردم تحریمش میکنند و اگر بگوید به من ربطی ندارد، حکومت تعطیلش میکند. این یک بازی غیر منصفانه است که در هر شکل، اهالی کسب و کار بازنده آن خواهند بود.
گذشته از همه اینها، پلمب واحدهای صنفی به خاطر حجاب، مغایر با قانون اساسی است.
اصل چهل و ششم قانون اساسی میگوید هیچکس نمیتواند امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند. شما اگر با پوشش فردی مشکل دارید، قانونی تصویب کنید و مجریان را موظف کنید که آن را اجرا کنند. یا قانون اساسی را تغییر دهید. این که امام جمعهای رأسا دستور به تعطیلی فروشگاهها بدهد، نه تنها خلاف قانون است که فلسفه وجودی قوه قضائیه و نیروی انتظامی را هم زیر سوال میبرد.
نکته تأسفبار این است که در چند دهه گذشته، بازاریان اگر مشکلی پیدا میکردند، برای حل مسأله خدمت علما و روحانیون معظم میرسیدند، چه اتفاقی رخ داده که روحانیون برای تنبیه و تعزیر بازاریان به مجمتعهای تجاری میروند و حکم تعطیلی کسب و کارها را میدهند؟
امیدوارم ساختار سیاسی متوجه وخامت اوضاع شود و در منازعات خود با بخشهایی از جامعه، پای کسب و کارها را به میان نکشد.
چرا باید فروشگاهها یا رستورانها را به خاطر پوشش خانمها تعطیل کنند؟ آیا قانونی وجود دارد که چنین اجازهای بدهد؟
☑️محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
📹 جاده پیچید ایران نپیچید
▫️ایران قلب راه ابریشم بود راهی که علاوه بر داد و ستد اقتصادی، مرکز تعاملات فرهنگی و حتی دینی بوده است. اما ایران از یک برهه به بعد از مسیرها کنار گذاشته شد و برای ایرانیان یک وضعیت غیر عادی رخ داد.
▫️این روزها کافی است در نهادهای مالی خارجی متوجه شوند ملیت فرد ایرانی است تا از ارائه خدمات مالی پرهیز کنند.
▫️کشوری که زمانی در کانون تجارت بود امروز سهمی از داد و ستد جهانی ندارد و حتی در مسیر انتقال بار و مسافر هم نیست.
▫️برای یافتن علت این «درد» باید دید چه اتفاقی رخ داده؛ هم در جهان و هم در ایران.
▫️فرهاد نیلی، محمد فاضلی و آرش رئیسی نژاد در سمینار «درد مشترک» سراغ این درد رفتهاند.
▫️سمینار درد مشترک به همت شرکت مشاوره مدیریت رهنمان و پادکست دغدغه ایران برگزار شده است. اکوایران منتخبی از این سمینار را پخش میکند.
@DaneshgooCo
📺 @ecoiran_webtv
کارگاه روایتگری در کسبوکار
📍کارگاه روایتگری در کسبوکار به پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی کمک میکند تا با شیوههای تولید محتوا برای رساندن پیام یک برند و کسبوکار به مخاطب آشنا شوند.
📍برخی از مباحث کارگاه:
- علم داستانسرایی ( شیمی احساسات )
- بازاریابی نسل چهارم و عصر جدید
- استفاده از فرمولهای پلاتی در نوشتن برای خلق کشش روایی
- بوم مدل کردن روایت
- مفاهیم نوشتن متقاعد کننده
📍ویژگیهای کارگاه:
نحوه برگزاری: حضوری/آنلاین
مدت زمان کارگاه: ۱۶ ساعت
آموزش پروژه محور در قالب کار گروهی
مخاطبین کارگاه:
✔️ مدیران بازاریابی و مدیران کسبوکارها
✔ فعالین حوزه برندینگ
✔️مدیران محصول
✔️علاقهمندان به حوزه مارکتینگ
✔️دانشجویان و فارغالتحصیلان جویای کار
🔗https://aanco.ir/aansooevents
📞09300142118
📩@AansooAcademy
اینستاگرام آکادمی آنسو
اینستاگرام احسان طریقت
مُردیم از تکرار!
✍ احمد زیدآبادی
♦️در جوامعی که خاستگاه پدیدۀ روزنامه و حرفۀ روزنامهنگاریاند، برای کسب مهارت و موفقیت در این کار، روزنامهنگاران را تشویق و ترغیب میکنند که شجاع باشند، به دل حادثه بزنند، در میدانهای سخت حضور یابند، جزئیات ماجرا را کشف کنند، از بیان حقیقت نهراسند، چراکه بهروزی بلندمدت یک جامعه در گرو کشف حقیقت و اجرای عدالت است.
♦️در جوامعی که به پدیدۀ روزنامه و حرفۀ روزنامهنگاری اما بهصورتی کالایی وارداتی و اصولاً مزاحم مینگرند و آن را در قالب امری تزئینی و تصنعی و بهصورت ابزاری در خدمت خود میخواهند و وجود آن را صرفاً برای تظاهر به پایبندی به محصولات مدرن تحمل میکنند، ماجرا معکوس است.
♦️تا آنجا که من ماجرای دستگیری الهه محمدی و نیلوفر حامدی، دو همکار زحمتکش و بااستعدادِ حوزۀ گزارشنویسی اجتماعی را دنبال کردهام، «جرم» آنها در انجامِ بهینۀ حرفهشان خلاصه میشود.
♦️چرا بهرغم این همه درخواست، هیچ گشایشی در پروندۀ دو همکار مطبوعاتی صورت نمیگیرد؟ گره کار کجاست؟ آیا آنها گروگان یک ادعای امنیتی شدهاند و تقاص شتابزدگی نهاد خاصی را پس میدهند؟ اگر چنین باشد، پس این همه ادعاهای تکرارشونده از طرف بسیاری از مسئولان درجهت ایجاد تغییر و تحول و اصلاح در رویههای غلط گذشته چیست و قرار است نتیجهاش در کجا ظاهر شود؟
آه که این حرفها چقدر تکراری است! مُردیم از تکرار!
یادداشت هممیهن:
https://b2n.ir/r40879
#هممیهن
@hammihanonline
🔴افروغ؛ جامعهشناسی آزاده و نقّاد
🔺 هممیهن ۲۶ فروردین ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘دکتر عماد افروغ روز جمعه 25 فروردین به دیار باقی شتافت. وی که از بیماری سرطان در رنج بود، مدتهای طولانی تحت درمان و شیمیدرمانی بود. چندی پیش نیز خواهرشان ناباورانه فوت کردند. آقای افروغ بهصورت متعارف در جناحبندیهای سیاسی و فکری جزو مجموعه اصولگرایان محسوب میشد هر چند سالهای اخیر بهویژه از زمان احمدینژاد مرزبندیهایش با آن جریان برجسته شد و فاصله گرفت.
🔘بهرغم اینکه هم به لحاظ رویکرد کلی فکری و هم از نظر مشرب جامعهشناسی اختلاف نظر داشتیم، زیرا آقای افروغ نزدیک یا حتی طرفدار مکتب تضاد بود و شخصا همراهی لازم با این مکتب جامعهشناسانه را ندارم ولی این دو اختلاف مانع از وجود صمیمیت و احترام متقابل میان ما نبود. علت آن حداقل از طرف بنده غلبه ویژگی حریت و آزادمنشی و آزادفکری وی بر سایر ویژگیهایش بود.
🔘در واقع افروغ واجد نوعی صداقت و صراحت بیان کمیاب بود که او را از همفکران مشابهش بهکلی متمایز میکرد. آقای افروغ هنگامی که وارد مجلس هفتم شد، با شور و شوقی وصفنشدنی و اعتقاد به انقلاب اسلامی و عدالت و آزادی بیان آغاز به کار کرد، ولی خیلی زود سرخورده و ناامید شد که با این مجموعه بتواند کاری کند. لذا هم او و هم همفکرانش متوجه شدند که با یکدیگر سر سازگاری ندارند، لذا فاصله گرفتند و حتی مدتی را در یک روستا عزلت گزید.
🔘ولی دو باره باز آمد و این بار نقدهای رادیکالتری را بیان داشت. نقدهایی که خیلی صریح و صادقانه بود. یکی از علل این رویکردش التزام او به دانش جامعهشناسی و حقیقت بود. این ویژگی نزد بسیاری از اهل علم طرفدار ساختار حکم کیمیا یافته است، ولی افروغ التزام خود به علم را از دست نداد؛ از این رو مواضع انتقادی پایان عمرش مورد پسند طرفداران حکومت نبود و با او سرد برخورد میکردند؛ بهطوریکه در یکی از گفتوگوهای واتساپی برایم نوشت که:
▪️«این بیماری به بنده بیشتر فهماند که چه دوستیها و محبتها که قربانی دستهبندیهای کاذب و القایی از سوی این منفعتطلبان متظاهر نشد.»▪️
🔘آخرین بار در اردیبهشت سال گذشته بود که برای عیادت با یکی از دوستان جامعهشناس دیگر به دیدنش رفتیم. از پیشرفت درمان رضایت داشت، ولی ظاهرا سرطان به قول برخی از پزشکان موذی است، باید خیلی محتاط بود.
🔘حدود دو ساعتی گفتوگو کردیم. درباره آخرین تحلیلش توضیح داد. همانها که در گفتوگوهایش با عصر اندیشه و فرهیختگان مفصل گفته بود. توصیه میکنم خوانده شود. برداشتم این بود که برخلاف گذشته میان جمهوریت و عدالت، جمهوریت را مقدم بر عدالت میدانست. او در حرف و عمل طرفدار جامعهشناسی انتقادی بود. صراحت و آزادگی او موجب میشد که از دانش خود بهترین بهره را ببرد. در زمانهای که آزادگی کالای کمیاب است، او این خصیصه را به وفور داشت.
🔘افروغ تا پایان عمر خود به آرمانهایش ایمان داشت و عدول از آن آرمانها را بر نمیتابید. واقعیت را بر اساس همان آرمانهایش نقد میکرد و هیچگاه در شمار گروهی قرار نگرفت که منفعتشان را پشت آرمانگرایی پنهان کنند. از گفتگوهای آخر افروغ به روشنی مشخص است که عدالت، آزادی و به رسمیتشناختن تکثر، آرمانی بود که برای افروغ فقط جنبه این دنیایی نداشت بلکه او آن را آرمانهای دینی میدانست و تا آخر عمر هم به عهد دینی خود پایبند ماند.
🔘🔘این نوشته حداقل وظیفهای بود که در برابرش باید انجام میدادم. در محیط سیاسی و علمی امروز، جوانمردی کالای کمیابی است که با رفتن او کمتر هم شده است.
/channel/abdiabbas
توسعه در تله سیاست- دشواری برونرفت
چرا توسعه و ارتقا به دیوار سفت خورده است؟
منتشر شد (اینجا)
قسمت دوم گفتوگو با حسین درودیان درباره چشمانداز اقتصاد ایران به زودی منتشر میشود.
حمایت از پادکست
Https://hamibash.com/dirancast
@fazeli_mohammad
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، مرکز آموزش علمی کاربردی خانه کارگر و دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی برگزار میکند:
📍عنوان: تحولات اقتصادی اجتماعی و مسائل معلمان
📌سخنرانان:
🔸 علیاصغر فانی (وزیر اسبق آموزش و پرورش)
🔸 احمد میدری (اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه)
🔸 سبحان یحیایی (جامعهشناس)
🔸 طاهره نقیئی (دبیر کل سازمان معلمان)
🔸 رضا امیدی (پژوهشگر سیاستگذاری اجتماعی)
زمان: سهشنبه، ۱۲ اردیبهشت، ساعت ۱۲ الی ۱۴
نشانی:
خیابان طالقانی، بعد از تقاطع ولیعصر، پلاک ۴۴۰، مرکز علمی کاربردی خانه کارگر
لینک حضور : https://www.skyroom.online/ch/irancsca/office
@mashghemaa
mashghma.ir
📚معرفی کتاب ظلمت در نیمروز
📚خواندنِ رمان ظلمت در نیمروز، صعود از یکی از قلههایِ رفیعِ ادبیات سیاسی است. کوستلر به ما نشان میدهد که چطور میتوان رمان سیاسی نوشت؟ چطور میتوان رمانی نوشت که هم رمان باشد هم سیاسی. ظلمت در نیمروزِ کوستلر دعوتی است آشکارا به سیاسی نوشتن منهایِ شعاری نوشتن. به تفکری جدی در نسبتِ سیاست، تاریخ و عاملیتِ انسانی. درواقع پرسش اصلیِ کوستلر، برآمده از ایستادن بر سر دوراهی مهمی است که بسیاری از روشنفکران قرن بیستم بر سر آن قرار گرفتند. این پرسش که کدام یک اصالت دارد؛ تاریخ یا انسان؟ به سخنی دیگر، ارادة تاریخ مهمتر است یا ارادة انسان؟
✍🏻نویسنده متن معرفی: علی بیغش
📚رمان ظلمت در نیمروز در سال ۱۳۹۲ توسط مترجم بنام مژده دقیقی ترجمه شده و اکنون به چاپ دهم رسیده است. کتاب در ۲۴۵ صفحه و قطع رقعی و جلد شومیز به قیمت ۷۵ هزار تومان توسط نشر ماهی روانة بازار شده است.
لینک خرید کتاب
اثرگذاری تولید محتوا را بر اساس تجربه شخصی دریافتهام. این هم یکی از راههای تغییر دادن جهان است.
@fazeli_mohammad
من سیاوش کسرائی
را دیده ام!
محمد حسین کریمی پور
آقای من که شما باشی، روزگار همیشه هم آن روی سگی فابریکش را بالا نمی آورد. لابلای پاچه گیری وخشتک درانی ها، گاه گداری، از سر رندی، عسل بکامت می کند. میگی نه؟ تحویل بگیر:
در نمایشگاه تجاری مسکو شرکت کرده بودم. جوانی آمد و بفارسی فاخر، رخصت مذاکره خواست. با مترجم ما، روسی را با لهجه سره مسکوویت صحبت می کرد. روی کارتش نوشته بود : مانلی کسرائی! معلوم بود در مسکو بزرگ شده و فارسی را در خانواده ای اهل فرهنگ و طهرانی آموخته. اما کدام طهرانی الاصل مسکونشینی ممکنست اسمی مهجور و باستانی را بر پسرش نهد؟ شاید کسی که عاشق نیما یوشیج و قصه مانلی باشد!
در تمام یکی دو ثانیه ای که شرلوک هلمز وار به تحلیل ذهنی سرگرم بودم، نام فامیل او روی کارت ویزیتش، همانجا جلوی چشم های بابا قوری بی صاحابم بود: کسرائی!
بالاخره دوگوله مبارکه بکار افتاد: سیاوش کسرایی!
فراری های حزب توده!
لامصب، اینجا مسکوست!
تقریبا داد زدم : “شما پسر سیاوش هستید؟” مردجوان ، محجوب وطبعا آزرده پاسخ داد: “بله! ایرادی که ندارد؟”
ایراد داشت. به این سوی چراغ ، سر تا پایش ایراد بود. مراوده با کس وکار یک عضو سابق دفتر مرکزی حزب توده برای یک جوانک حزب الهی کله خراب، خود ایراد بود. اما آنکه آنجا ایستاده بود، پسر سراینده آرش بود.
.. آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا بر جاست
گر بیفروزیش،
رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموشست
و خاموشی گناه ماست!..
من با جادوی این شعر، بزرگ شده بودم. قهرمان دنیای پسرانه نسل من، آرش بود. یعنی می شد شاعر را دید؟ وبا او سخن گفت؟ و قیامت آرش را از زبان خود ساحر کبیر شنید؟
درست مثل شیخ پارسایی که دل و دین به غمزه چشم سیاهی باخته باشد، بدون لحظه ای تردید، پاسخ دادم : “چه ایرادی؟ بفرمایید.”
قصه درازست. با مانلی قرارداد بستم ودر کمال مرد رندی، خودم را به خانه شان، دعوت کردم. مودب تر از آن بود که امتناع کند.در آن دو سه دیدار، در آن آپارتمانی که پنجره هایش رو به انبوه درختان فروزنسکایا گشوده می شد چه بر من گذشت، بماند! سیاوش و همسرش با آدم زمخت پر مدعای کم دانی مثل من، پذیرا، فروتن ومهربان بودند. راستش بعدها فهمیدم، انگاری آنها را یک جوری یاد طهران عزیزشان می انداخته ام. حالا یاد کدام بخش طهران؟ روم سیاه. دانشگاه، کتابخانه ملی، کافه نادری، تجریش و تئاتر شهر نبوده حکما! اما بکار یادآوری سد اسمال، بیخ دیفالی، آب زرشک، معرکه گیری واتوبوس دو طبقه که می آمدم.
از کسرائی یاد گرفتم ایرانیانی با عقاید مختلف ، وقتی در دامن “مادر ایران” بنشینند، چیزهای خوب مشترک زیادی دارند. با آنها نشستم . فردوسی و ناصر خسرو و سعدی وحکمت خسروانی و قابوسنامه و نیما و صد چیز خوب ایرانی بما پیوستند.
بزمی شد مصفا چنانکه افتد و دانی.
خانم کسرایی، مودبانه توصیه کرد از بستنی خانگی نخورم. با نگرانی گفت: “چیزی به بستنی می زنم که کمی الکل دارد. شما احتمالا اجتناب می کنید.” یاد گرفتم به دیگران، عقاید ونگرانی هایشان از صمیم قلب باید احترام نهاد.
شوروی و بلوک شرق فروریخته بود. سیاوش هم دست در دست تاریخ، از تجربه کمونیسم توتالیتر عبور کرده بود. صادقانه و فروتنانه از یافته ها وتجدید نظر هایش می گفت. هنوز عمیقا چپ بود. به شیوه خاص خودش چپ عدالتخواه و عمیقا نگران مردم. ما کمتر از سیاست گفتیم. تناسبی بین قد و دانش او و کوتاهی من نبود تا دیالوگی جدی در گیرد. اما کریمانه از ایران و از شعر و ادب با من گفت. اینها حیطه هاییست که ما عوام با خدایان سخن، همزبانی داریم.
خانه شان پر بود از دلتنگی برای ایران وطهران. هر ذره سخن در مورد ایران و تحولات فکری و ادبی میهن را می بلعید. بعضی قسمت های نقشه طهران که بدیوار نصب شده بود، پاک شده بود. از بس زن وشوهر، با انگشت روی مسیر کوچه وخیابانهای خاطرات جوانی گشته بودند.
کاش می شد هر کدام از ما ۸۰ میلیون کله گنده ای که مرغمان یک پا دارد، ساعتی با سیاوش خلوت می کردیم. شاید می توانست نشانمان دهد هنوز، در “ایران” مشترکیم. این، کم میراثی نیست. هنوز می شود در دامان مهر “ننه ایران” نشست و آدم وار گفت و شنید و مهربانی کرد و خرمی دید و آموخت و خراب نکرد و آباد کرد. نکند دامان مادر را آتش بزنیم، ما بچه های تخس ایران!
/channel/M_H_Karimipour
📹 درد مشترک: چرا ایران دور خورد؟
▫️ایران روزگاری شاهراه جهان بود، اما پس از عصر شاه عباس این سرزمین عقب افتاد، چرا؟
▫️فرهاد نیلی اقتصاددان، محمد فاضلی جامعه شناس و آرش رئیسی نژاد مدرس روابط بین الملل در برنامهای با عنوان«درد مشترک» به این پرسش پاسخ داده.اند.
▫️جان کلام این نشست را می توان در یک جمله خلاصه کرد: «وقتی جهان پیچید، ایران نپیچید.»
به همین دلیل ایرانیان امروز در خارج از مرزها به عریانی متوجه تفاوت خود با دیگری میشوند.
اما این دیگران چه کردند که ما نکردیم، چطور ایران از نقشه راههای جهان کنار رفت؟
▫️این سوالات و چندین پرسش دیگر در این نشست در قالب قصهای دراماتیک بحث شده است؛ قصه ای به نام درد مشترک.
▫️این قصه به همت شرکت مشاوره مدیریت رهنمان و پادکست دغدغه ایران تهیه شده و از سوی اکوایران پخش میشود .
📺 @ecoiran_webtv
🔴الهه محمدی، به انتظار الههی عدالت
🔺هممیهن ۲۸ فروردین ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘نحوه مواجهه بنده با پروندهها و بازداشتهای سیاسی و مطبوعاتی قدری متفاوت از برخوردهای متعارف است. درباره پروندههایی که علیه خودم هم باز شده یا میشود همین رویکرد را دارم. به این معنی که نسبت به اصل پرونده اعتراضی ندارم، این حق دستگاه قضایی است که اگر اتهامی را وارد دید، رسیدگی کند. البته بشرطی که نسبت به همه یکسان و مثل الهه عدالت بدون سوگیری و با چشمان بسته انجام شود.
🔘این حق از کجا آمده؟ از قانون و نه زور. اگر چنین است باید تمامی اجزای قانون، بهطور کامل رعایت شود و اگر نشود، هر گونه پروندهای یا بازداشتی غیرقانونی و خودسرانه تلقی میشود و نامشروع است. درباره همکارمان خانم الهه محمدی هم فارغ از جنسیت ایشان یا اتهام انتسابی تمامی مراحل را تا آنجا که بهخاطر دارم ذکر میکنم.
🔘۱.وی را احضار میکنند و او هم میرود و پس از بازجویی مرخص میشود. تا اینجا مسئلهای نیست.
🔘۲.دوباره او را احضار میکنند، در حال حرکت به سوی دادسرا بوده که وسط راه او را از ماشین همسرش پیاده کرده و بازداشت کرده و با خود میبرند. این قطعا غیرقانونی است.
🔘۳.مدتها را در انفرادی به سر میبرد که با توجه به اتهام مطبوعاتی و اتهامات عادی این کار غیراخلاقی و نارواست. ضمن اینکه بازداشت موقت برای او خلاف است. هیچ نیازی به این کار نبوده، نه بیم فرار دارد و نه بیم امحای مدارک و مستندات جرم احتمالی.
🔘۴.کیفرخواست نوشته به دادگاه میفرستند، خوب طبیعی است که همه چیز در مرحله دادسرا تمام شده، باید تا رسیدگی نهایی با قرار مناسب آزاد شود. این کار نیز نشده است. تمدید حکم بازداشت خلاف قانون و خلاف اخلاق و مروت است و اصولا پس از مدتی غیرقابل قبول است.
🔘۵.دهها هزار نفر را عفو کردند که کمابیش همین اتهام را دارند. حالا اینها را نمیخواهید عفو کنید، مسئلهای نیست، چرا آزادشان نمیکنید؟ چرا هنوز امکان دسترسی کامل به پرونده نیست؟ چرا دادگاهی نشده است؟ این اطاله دادرسی خلاف آشکار قانون است.
🔘با توجه به این نکات و مشکلات دیگر که ذکر آنها نیازمند حضور دقیق در پرونده است؛ به نظر من برخورد با خانم محمدی نمودی از دارا بودن قدرت نیست. قدرت مسئولان آنجایی است که مطابق مُر قانون عمل کنند، اضافه بر آن ضعف است.
🔘اگر اتهام وی خبررسانی است که مسئولیت آن با مدیرمسئول است که بارها پذیرفته و اگر چیز دیگری است، باز هم این نحوه برخورد مجاز نیست. لطفا هر چه زودتر آنان را آزاد کنید.
🔘اگر شما حق دارید که برخورد کنید، مردم نیز حق دارند که از همه حقوق برخوردار شوند. امیدواریم که با الهه محمدی و همه زندانیان همان گونه برخورد شود که چشمان بسته مجسمه الههی عدالت در دادگستری دستور میدهد.
/channel/abdiabbas
خــوی ۸۲ روز بعد
گزارش هممیهن از شرایط زندگی زلزلهزدههای خوی در چادر
خانوادهها و فعالان اجتماعی میگویند پس از سه ماه، روند ساختوساز و کمکهای مالی بسیار کند است
♦️بهمنماه سال گذشته، زلزلهای به بزرگی ۵/۹ ریشتر در عمق ۷ کیلومتری زمین، خوی را لرزاند، بیش از یک هزار نفر را مصدوم کرد و جان سهنفر را گرفت. این زلزله به بالای ۳۵۰۰ خانه خسارت زد و خیلیها را روانه خیابانها و کوچهها کرد. خوی در ۷ ماه گذشته بارها لرزیده؛ لرزشهایی که از شهریورماه ۱۴۰۱ شروع شد و تا همین حالا هم ادامه دارد.
♦️«غفار» از زلزلهزدههای خوی است، او و خانواده ۵ نفرهاش قبل از زلزله ۸ بهمنماه سال گذشته، ساکن یکی از خانههای تخت پل باغ توکلی خوی بود و حالا بیخانه است. زمینلرزه، خانهخرابشان کرد و هرچه داشتند و نداشتند، از بین برد. آنها زیر سقف برزنتی و شیبدار چادری که یکی از خیران به آنها داده، زندگی میکنند.
♦️گلایه زلزلهزدهها از میزان پرداخت برای کمک به ساختوساز خانههایشان است؛ نجفزاده هم این موضوع را تایید میکند.
گزارش زهرا جعفرزاده/ هممیهن
https://b2n.ir/e28197
#هممیهن
@hammihanonline
حد یقف بیحجابی یا حد یقف حجاب؟
محمدرضا کلاهی
یکی از پرسشهایی که مخالفان حجاب اختیاری میپرسند آن است که حد یقف بیحجابی کجا است؟ چه معلوم که بعد از روسری نوبت به بقیهی پوششها نرسد؟ پاسخ این پرسش، نیازی به کوششهای تئوریک ندارد. تجربههای واقعی در کشورهای دیگر (از جمله کشورهای اسلامی) که حجاب در آنها اجباری نیست، نشان میدهد که اجباری نبودن حجاب، به حذف همهی پوششها منجر نمیشود. اما موضوع بحث من اینجا چیز دیگری است. به نظر من سوی مخالفِ این سؤال مهمتر است. مهمتر از اینکه حدیقف بیحجابی کجا است، آن است که حدیقفِ «درحجاب رفتن» کجا است؟ کجا است که خواستِ درحجاب رفتنِ بیشتر، متوقف میشود و حضور زن به رسمیت شناخته میشود؟ پاسخ این پرسش هم نیازمند جحد نظری نیست. تجربههای واقعی، آن هم نه تجربههای دورِ تاریخی، تجربههای همین چهار-پنج سال اخیرِ ایران خودمان نشان میدهد که خواستِ درحجاب رفتن، هیچ حدی ندارد:
امروز پلیس هشدار «کشف حجاب» میدهد. این اصطلاح جدید است. (تا پیش از این فقط برای یک واقعهی تاریخی در زمان رضا خان به کار میرفت.) پلیس امروز – بر خلاف گذشته – دیگر نگران رعایت «حد شرعی حجاب» نیست. همین که حجاب به طور کامل برداشته نشود کافی است. اما به فرض اگر روزی مشکل کشف حجاب حل شود و روسریها بالا بیاید، محدودیت هم یک گام به پیش خواهد آمد و «بدحجابی» مشکل بعدی خواهد شد. چنان که تا همین چند ماه پیش مأموریت گشت ارشاد مقابله با بدحجابی بود نه کشف حجاب.
اما اگر بدحجابی هم حل شود باز محدودیت یک گام دیگر پیش میآید: طول مانتو، رنگ مانتو، باز بودن دکمهها. اگر این هم رفع شود، ساپورت تبدیل به مشکل میشود. اگر همهی اینها رعایت شود تازه به یک «حجاب فروتر» رسیدهایم. «حجاب برتر»، چادر است. فرض کنیم همه چادری شوند، هنوز مسأله حل نشده است. کلاسهای درس دانشگاهی باید تفکیک جنیست شود. دانشگاهها باید تک جنسیتی شوند. این هم که حل شود، مشکل دیگر آن است که ورودی دختر به دانشگاههای خیلی زیاد است باید به حال آن هم فکری کرد. این که حل شود، مسأله آن خواهد بود که وظیفهی اصلی زن، مادری کردن و خدمت به شوهر است (بحثهایی که تا همین پارسال مسألهی روز بود و از زبان نمایندگان مجلس شنیده میشد). و ... حد یقفِ در حجاب رفتن کجا است؟
اگر امروز با کشف حجاب مخالفت میشود، به آن دلیل نیست که حد شرعی حجاب، موی سر است. به دلیل آن است که مقاومت زنان، محل نزاع را به پشت خاکریز کشف حجاب پیش برده است. وگرنه حجاب حدی ندارد.
/channel/mohammadrezakolahi
اپیزود هشتادوسوم پادکست دغدغه ایران (نسخه mp3)
توسعه در تله سیاست: هویت، امنیت و بیثباتی
چرا اقتصاد ایران دچار وضعیت بحرانی درازمدت است؟ چرا دولتها و سیاستگذاران اقتصادی در ایران علیرغم تفاوتهای سیاسی و سر دادن شعارهای متفاوت، خطاهای سیاستی را تکرار میکنند؟ حسین درودیان در اپیزود ۸۳ پادکست دغدغه ایران، کلانتصویری از چگونگی اثر سیاست بر اقتصاد ایران و شکل دادن درهمبافتهای پیچیده میگوید که سببساز بیثباتی، کاهش سرمایهگذاری خصوصی، ناکارآمدی و بهرهوری پایین، و شکل نگرفتن تولید کارخانهای بزرگمقیاس در یک بخش خصوصی کارآمد میشود.
حامی مالی این اپیزود
شرکت اینوتکس ایران
تولیدکننده نرمافزار مدیریت دانشِ «رای وَن»
حمایت از پادکست
شناسه پیپال
Mfpaypal97@gmail.com
اینستاگرام پادکست
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: dirancast@gmail.com
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
تاریخ انتشار
فروردین هزار و چهارصد و دو
@dirancast_official
🔴حدود کارآیی قانون جزا
🔺اعتماد ۲۶ فروردین ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
🔘برخی افراد گمان دارند که برای تغییر شرایط موجود بسوی مطلوب، کافی است قانونی بنویسند. در واقع باید گفت که برای تحقق این هدف، قانوننویسی بویژه قانون بدون اشکال شرط لازم است و نه کافی. تجربه بشری در این زمینه بسیار گویا است.
🔘نمونه آن در کشور خودمان قانون مواد مخدر است که چند بار در جهت تشدید مجازات تغییر کرد و در نهایت در مسیر تعدیل مجازات قرار گرفت، چرا که اجرای دقیق آن قانون فاجعهبار بود، و اگر قرار بود که کامل انجام شود، سالانه، هزاران نفر باید اعدام میشدند که هزینههای اجتماعی و انسانی و اخلاقی سنگینی داشت. بویژه آن که موجب حل مسأله مواد مخدر هم نمیشد و هنوز هم نشده است.
🔘نمونه دیگر و مشهور آن قانون منع مشروبات الکلی در ایالات متحده است. این ممنوعیت نه از طریق قانون نویسی کنگره، بلکه از طریق اصلاحیه قانون اساسی تصویب شد تا همه ایالات متحده آمریکا را شامل شود. در سال ۱۹۲۰ با اضافه کردن یک متمم و با هدف حفظ اخلاقی عمومی، خرید و فروش و تولید الکل در آن کشور ممنوع شد.
🔘فقط ۱۳ سال وقت لازم بود که متمم جدیدی به قانون اساسی اضافه کنند و قبلی را نقض نمایند. نه به این علت که مردم از فلسفه اولیه حفظ اخلاق عمومی عدول کردند و خواهان بیاخلاقی شدند، بلکه مشاهده کردند که عوارض این منع چنان بود که فاجعهآفرین شده است. افزایش شدید قانونشکنی، گسترش روزافزون قاچاق، شکلگیری سازمانهای حرفهای در امر قاچاق و فروش، افزایش سایر جرایم، بویژه از نوع سازمانیافته و... آمریکاییها را از این مصوبه پشیمان کرد و متوجه شدند که حداقل در این مورد راهحل، منع قانون و جرمانگاری الکل نیست.
🔘این ابهام اکنون در باره کارآمدی ممنوعیت در مورد برخی از مواد مخدر نیز وجود دارد. به همین دلیل برخی از کشورها سیاستهای جرمانگاری را در این زمینه تعدیل کردهاند و اتفاقاً موثر هم بوده است. آیا این گزاره برای همه رفتارهای مجرمانه صادق است. البته که پاسخ منفی است، از جمله سرقت، قتل و مواردی از این دست را هیچ مردمی نمیپذیرند که از حیطه جرمانگاری قانونی خارج شود. براساس نوع رفتار و شدت و میزان اثرگذاری آن بر اختلال در نظم اجتماعی و میزان مخالفت یا موافقت مردم با آن، ممکن است که امکان ایجاد ممنوعیت قانونی نباشد یا اگر هم باشد، در عمل زیان بار شود.
🔘در همین زمینه باید به اصل تناسب میان مجازات و جرم نیز توجه کرد. این امکانپذیر نیست که برای جرایم و تخلفات کماهمیت و به نسبت شایع مجازاتها و جرایم سنگینی را تعیین کرد، بویژه آنکه مردم این را غیر عادلانه میدانند. بنابراین قانونگذاری برای ممنوعیت رفتارهایی که ناپسند بدانیم بسیار آسان است و با یک قیام و قعود نمایندگان انجام میشود، ولی جلوگیری آن به صورت عملی بسیار سخت و در مواردی ناشدنی است.
🔘در واقع قانونِ مناسب، قانونی است که اراده قابل اجرا و توافق و همراهی مردم را تبدیل به قانون کند. کسی دیر به فرودگاه رسید و گفتند هواپیما پرواز کرد، او در مقام انکار و تعجب گفت، کجا رفت؟ بلیط دست من است. او تصور میکرد که هواپیما تابع بلیط است در حالی که بلیط تابع زمانبندی شرکت هواپیمایی است. اکنون هم به صِرف داشتن قانون نمیتوان به تنهایی مشکل را حل کرد، البته بدون قانون هم نمیتوان، همچنان که بدون بلیط هم نمیتوان سوار هواپیما شد.
🔘ولی قانون باید روشن باشد. با ماده موجود مربوط به حجاب هیچ کاری را علیه زنان نمیتوان انجام داد. هنگامی که در همین زمینه توضیحات حقوقی قوه قضاییه غیر دقیق و نادرست باشد، نشان میدهد مشکل عمیقتر از این حرفها است. استفاده از لفظ «کشف حجاب» در توضیحات دستگاه قضایی، مطلقاً معنای قانونی ندارد، بلکه مطابق نص قانون باید از «نداشتن حجاب شرعی» استفاده کرد که در این صورت اکثریت بانوان را مشمول میشود و این اعم از کشف حجاب است که اصطلاحی تعریف نشده است.
🔘توقیف خودرویی که در آن زنان فاقد چنین حجاب باشند نیز وجاهت قانونی و منطقی ندارد که اگر داشت بیشتر خودروهای شهر توقیف میشدند. وضعیت کنونی مربوط به حجاب، محصول بیتوجهی به حدود کارآیی قانون در تنظیم رفتار اجتماعی است. اتفاقاً براساس این جمله مشهور که مردم نسبت به آنچه که منع میشوند حریص هستند و در کتب حدیث نیز به تعابیر متفاوتی آمده است، این قوانین موجب حرص بیشتر مردم به نقض آنها میشود.
🔘همه اینها گفته شد، شاید از امروز که میخواهند علیه زنان مثلاً «کشف حجاب کرده» اقدام کنند، بدانند که به جای آنکه به قدرت برخورد خود تکیه کنند، بهتر است قدری گفتگو کنند، شاید مسایل حل شد. شاید آقایان نیروی انتظامی مطمئن باشند که «دوربین های کنترلی در طرح عفاف و حجاب هیچ خطایی نخواهد داشت.» ولی مشکل اصلی خطای دوربین نیست، مشکل خطای سیاستگذاران است.
/channel/abdiabbas
خداحافظ آقای جامعهشناسِ نقدِ قدرت
(روزنامه اعتماد، ۲۶ فروردین ۱۴۰۲)
محمد فاضلی
عماد افروغ در ۶۷ سالگی از این جهان رخت بربست. نمینویسم «دکتر عماد افروغ» چون تا آنجا که من شناختمش، با این القاب و عناوین توخالی و بیهوده، سر سازگاری نداشت.
آخرین دیدارمان به یک روز بارانی اواخر آذر یا اوایل دیماه ۱۴۰۱ برمیگردد که در منزلشان درباره فساد و مبارزه با آن – برای انتشار در روزنامهای - گفتوگو کردیم. میدانستم بیمار است و بیشتر از گفتوگو میخواستم به دیدار استاد بروم. از یادم نمیرود، چهار ماه مانده به آخرین روزهای عمر، در حالی که بیماری سرطان از او بدنی نحیف باقی گذاشته بود، هنوز شور خواندن، نقد کردن و بیمحافظهکاری متداول عموم اصحاب دانشگاه به نقد قدرت سیاسی پرداختن، در منش و کلامش جاری بود. اگر چشم میبستی و جسم بیمارش را نمیدیدی، صدایش طنین همان #عماد_افروغ منتقد را داشت.
ادامه متن در اینجا
@fazeli_mohammad