کانال فلسفه وهنر مارزوک
مسئله جنبشهای اجتماعی و رابطه آنها با فلسفه، از دیگر مباحث مورد توجه در کتاب است. در چارچوب فلسفه رادیکال کنشی مثل نافرمانی مدنی که به نوعی پذیرش سیستم کلی قانونگذاری و تلاش برای اصلاح و تغییر برخی از قوانین آن است، چگونه دستهبندی میشود؟ اساسا نگاه فلسفه رادیکال به رفرم چیست؟ اساسا آیا مکاتب فلسفی همچون آنارشیسم را میتوان ذیل دسته فلسفه رادیکال قرار داد، وقتی حتی فمینیسم و سوسیالیسم امروز نیز به نوعی در چارچوب پذیرش یک قاعده دیپلماتیک همچون دولت بازتعریف شدهاند؟
طرح فلسفه رادیکال یک پروژه گشوده است که در جریان حیات زنده مبارزه کنشگرانی که میاندیشند و عمل میکنند درباره ماهیت و چیستی خودش تصمیم میگیرد. از نافرمانی مدنی یا حتی کنشی خیلی ملایمتر مثل تشکیل گروهی برای جلب توجه به یک مسئله تا یک انقلاب سیاسی، اجتماعی یا یک انقلاب بزرگ دورانساز میتوانند بخشی از یک جنبش مبارزاتی باشند که با فلسفه رادیکال گره خوردهاند. به عبارت دیگر هیچکدام از این مسائل که درون طیفی قرار دارند که از خواست بازشناسی تا تغییربنیادین را شامل میشود، به صورت پیشینی خارج از دایره فلسفه رادیکال قرار نمیگیرند، لذا فلسفه رادیکال، برخلاف تصور اولیه و ظاهری، صرفا چیزی نیست که با انقلاب گره خورده باشد و انواع و اقسام تغیرات میتوانند ملهم از یک طرح فلسفی رادیکال باشند. این مسئله را شما حتی در یک جنبش حقوق مدنی هم میتوانید شاهد باشید که از مجرای تغییر قانون و عناصر فرهنگی یک جامعه به مبارزه علیه یک ستم مشخص منتهی شود.
البته نمیتوان انکار کرد که با توجه به دلالتهای مفهوم «رادیکال» که نویسنده نیز مشخصا به ریشه لاتین آن به معنی «ریشه» (radix) اشاره کرده است، هرکدام از طرحهای فلسفی رادیکالی که میخواهد گونههای مختلف ستم را از بین ببرد لاجرم با ساختارهای بنیادین این ستمها سروکار دارد. بنابراین شکی نیست که مبارزه با برخی از این انواع ستمها با اصلاحات و تمهیدات موجود در درون ساختارهای موجود به نتیجه نمیرسد و خواهوناخواه برای رفع آنها نیاز به تغییرات بنیادین خواهد بود. اما این به معنای آن نیست که تغییرات کوچکی که در درون ساختارهای موجود اتفاق میافتد نمیتواند بخشی از تغییرات رادیکال باشد. درواقع به احتمال بسیار هم تغییرات ریشهای و اساسی تنها چاره ممکن برای به چالش کشیدن یک ستم هستند و هم نمیتوان دیگر تاکتیکهای مقاطع مختلف مبارزه را که در بادی امر رفرمیستیاند نفی کرد
/channel/marzockacademy
۱-نگاه فلسفه رادیکال به کنشی مثل نافرمانی مدنی و استراتژیهای رفرومیستی چیست؟ و در قبال دو مقوله «اولویت» و «حق» جانب کدامیک را میگیرد؟
۲-در چارچوب فلسفه رادیکال کنشی مثل نافرمانی مدنی که به نوعی پذیرش سیستم کلی قانونگذاری و تلاش برای اصلاح و تغییر برخی از قوانین آن است، چگونه دستهبندی میشود
این مفهوم «شورش منطقی» که از آن به ذات راستین فلسفه رادیکال تعبیر شده است، چگونه شورشی است؟ اساساً در فلسفه رادیکال چه ارتباطی میان منطق و مفهومی مثل شورش برقرار است؟
۳-اساسا نگاه فلسفه رادیکال به رفرم چیست؟ اساسا آیا مکاتب فلسفی همچون آنارشیسم را میتوان ذیل دسته فلسفه رادیکال قرار داد، وقتی حتی فمینیسم و سوسیالیسم امروز نیز به نوعی در چارچوب پذیرش یک قاعده دیپلماتیک همچون دولت بازتعریف شدهاند؟
۴-فلسفه رادیکال طبقه و دیگر ساختارهای اجتماعی، نژاد و جنسیت را بخشی از زنجیره اعمال سلطه میداند که ارتباطی دیالکتیکی با همدیگر دارند و نتیجه شرایط و روابطی از سلطه هستند، پاسخ این فلسفه به آنانی که قائل به اولویتبندی کنش در مقابل تبعیضها و تضییع حقهای هرکدام از این چهار وجه هستند چیست؟ و چه راهکاری برای پرداخت بدون عضویت در راستای کنش بدون اولویت علیه این مقولات ارائه میکند؟
🔺لطفا به این پرسشها بپردازید
/channel/marzockacademy
عقده حقارت..
نظریه فروید.. نظریه اِریک بِرن..
پدر و مادر تحقیر کننده و سرزنشگر..
پیام های منفی نمیتونی، نکن به کودک..
شخصیت وابسته.. خودشیفته..
مکانیزم دفاعی وارونه سازی..
عقده حقارت آشکار.. پنهان..
داستان شخصیت های اسطوره ای..
#فایل_صوتی
#عقده_حقارت
دکتر محمدرضا سرگلزایی.. روانپزشک
@drsargolzaei
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#اختلالات_خواب
جلسه اول
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت پنجم
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت سوم
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت اول
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
/channel/marzockacademy
خسته نباشی امید خسته دلانی که بتو چشم امید بستند!!!!!
شرمتان نمیآید که در یکی از کشورای ثروتمند دنیا کوله بر وجود دارد نگاهی به کشورعربستان بیندازید چگونه بادرایت ومدیریت عقلانی ققنوس وار از خاکستر پلشت سنتی پر گشوده بر بلندای صحرای بی آب وعلف با بهترین تکنیکهای جهان انرا به بهشتی سبز تبدیل نموده ومیهماندار بزرگترین سرمایه گذاران جهان است وخود با سرمایه گذاریهای علمی اقتصادی در جهان ازصنعت نفت بزودی بی نیاز میشود .!
با تبریک به پادشاه جوان عربستان .
وبزرگداشت فردوسی بزرگ تفو بر تو ای چرخ گردان تفو .
/channel/marzockacademy
موزیک ویدیو ⚡️نیکولا تسلا و کبوتر اش🎼
🕊"من سالهاست که به کبوترها غذا می دادم ، هزاران نفر از آنها. اما یک پرنده زیبا ، سفید خالص با نوک های خاکستری روشن روی بالهای آن وجود داشت. آن یکی متفاوت بود.آن یک کبوتر ماده بود. من فقط باید آرزو می کردم و او را صدا می زدم و او پرواز می کرد به سمت من. تا زمانی که من او را داشتم ، هدفی در زندگی من وجود داشت."🕊
⚡️ نیکولا تسلا
🕊I have been feeding pigeons, thousands of them for years. But there was one, a beautiful bird, pure white with light grey tips on its wings; that one was different. It was a female. I had only to wish and call her and she would come flying to me. As long as I had her, there was a purpose to my life🕊
پرنده ی غمگینی ست عشق
به ترانه ای
شعر و آهنگی
گذر کوتاه خاطره ای
و به بغض و اشک بی امانی دلخوش است
پرنده ی کوچک غمگینم
ببخش که قفس
بال پروازت را بست
و آزادی
آرزوی محالت شد !
ببخش که تو را
برای اندوه های طولانی ام
برای لذت شادی های کوچکم
و برای تمام لحظاتی که نفس کم می آوردم می خواستم...
پرنده ی کوچک غمگینم
رهایی
آخرین پرده ی زندگی ست...
رها شو اما مرا
در چشم انتظاری تمام ایستگاه ها
در سرمای آغوش های متروک
و در ابری که به هزار زبان دلتنگی می بارد
به خاطر بیاور...!
#اعظم_جعفری
#اسفندیار_زیلائی
/channel/marzockacademy
⏪فقر: از فلسفۀ اخلاق تا فلسفۀ سیاسی
◀️موسی اکرمی
✅تقدیم به سرکار خانم مارزوک و دو گروه تلگرامی ایشان
درآمد. من - با باور به پیوند تنگاتنگ میان فرد و جامعه، میان کنشگر و ساختار، و میان فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ سیاسی - مفهوم فقر و مصداقهای گوناگون آن را از جستارهای بنیادین در ذیل کلانجستار عدالت میدانم که آن را باید هم در فلسفۀ اخلاق بررسی کرد هم در فلسفۀ سیاسی.
فقر از آن مفهومهائی است که با همۀ آشکارگی و روشنی ظاهری، در تحلیلهای ژرفتر، سیمائی پیچیده و چندلایه مییابد. از یک سو، با ارزشهای اخلاقی و انسانی در هم تنیده است، و از سوی دیگر مسئلهای ساختاری و وابسته به سامانه یا نظم یا نظام سیاسی حاکم بر یک کشور با صورتبندی اقتصادی-اجتماعی ویژه است.
من در این یادداشت کوتاه، که به خواست سرکار خانم #مارزوک برای گروههای تلگرامی «#آکادمی_فلسفه_مارزوک» و «آکادمی_فلسفه_و_هنر_مارزوک» نوشته میشود، با نگاه گذرای تطبیقی، خطوط ارتباطی میان فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ سیاسی را در فهم و تبیین پدیدۀ فقر بررسی میکنم.
آشکار است که در این متن کوتاه هدف، نه عرضۀ راهحلهای اجرایی، بلکه ترسیم چشماندازی تحلیلی است که بتواند غنای نظری به گفتوگو پیرامون فقر را افزایش دهد.
♦️پرسش از عبدالکریمی!
🎙محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
✅آکادمی وفاق-۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
@sociologicalperspectives
/channel/marzockacademy
۴. پدیدارشناسی فقر بهمثابه زیستجهان: چگونه فقر در ایران نهادینه و درونی میشود؟
فقر در ایران، تنها کمبود منابع مالی یا حذف از رفاه اجتماعی نیست، بلکه به تدریج به یک «نحوه بودن» بدل شده است؛ نوعی زندگی که فرد را از درون شکل میدهد، امیدش را تخلیه میکند، و افقهایش را محدود. اینجا ما با «فقر بهمثابه زیستجهان» مواجهایم، نه صرفاً فقر بهمثابه شاخص.
در این نگاه پدیدارشناسانه، فقر تجربهای است که تمامساحتهای زندگی را در برمیگیرد:
ادراک فرد از خود،
احساس ارزشمندی و کرامت انسانی،
رابطه فرد با نهادهای اجتماعی، دولت، و دیگران،
افق آینده و امکان خیالپردازی از رهایی.
همانطور که آمد ساختارهای قدرت در جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از گفتمانهای دینی، رسانهای و آموزشی، این زیست فقر را نرمالسازی و درونیسازی کردهاند. فقر نهتنها تحمل میشود، بلکه مشروع جلوه داده میشود. انسان فقیر، با پیامهایی مداوم مواجه است که به او میگویند:
«این رنج مقدر الهی است»،
«دنیا محل آزمون است»،
«پاداش تو در آخرت است»،
«زندگی ساده نشانه دینداری است»،
«مطالبهگری بیصبری است»...
از این منظر، نظام سیاسی نهتنها فقر را بازتولید میکند، بلکه آن را درونی کرده و به بخشی از هویت فرد تبدیل میسازد. فقر به یک وضعیت آموختهشده، پذیرفتهشده و درونیشده بدل میشود که کنشگری را خنثی و میل به تغییر را خاموش میکند.
بهعبارت دیگر، فقر در ایران تنها بیرونی نیست؛ درونیسازی فقر از سوی قدرت، یکی از مؤثرترین ابزارهای سلطه است. وقتی فرد خود را سزاوار فقر میپندارد یا آن را امری «الهی» میداند، دیگر کنش نمیکند، اعتراض نمیکند، سازمان نمییابد.
در چنین بافتی، وظیفهی حرکتهای صنفی و اجتماعی، فقط مبارزه با فقر اقتصادی نیست، بلکه بازپسگیری افقهای زیستی و معنایی انسان فقیر است. این یعنی مبارزه با گفتمانهایی که فقر را توجیه و تثبیت میکنند، و بازآفرینی زبانی که در آن، فقر نه تقدیر، بلکه بیعدالتی اجتماعی و ساختاری خوانده میشود.
سیاوش
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۳ می ۲۰۲۵
/channel/marzockacademy
پرسش از دکتر زهرا قزلباش در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
/channel/marzockacademy
ایافیلن اسکندرانی برای ایجاد سازگاری میان مبانى معتقدات یهود با تفکر یونانى، و وفق دادن میان وحى و فلسفه سعی کرد تورات را تأویل کند ؟
پاسخ:
خواهش می کنم. سوال بسیار خوبی است. در زمان فیلو تورات هنوز مبتنی بر متن شفاهی بود و تفسیر منسجم از آن وجود نداشت. زیرا تفاسیر تورات یا تلمود در دویست میلادی که خطر نابودی یهود بسیار زیاد بود تدوین شد.
فیلو از حکمت های عهد عتیق بخصوص حکمت سلیمان بسیار بهره بود و باور داشت فلسفه می تواند در فهم یهودیت کمک نماید. یعنی محتوای آن را مستدل سازد. او خیلی از رواقیان کمک گرفت و به جرات بگویم جهان متاخر و پس از آن تا به امروز ریشه در راهی و مسیری دارند که فیلو آغاز کرد.
پرسش از دکتر زهرا قزلباش در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
/channel/marzockacademy
مسیحیان هم فلوطین و پیروانش رو مرتد میدونستند ولی آرای فلوطین توسط دیونیسویس مجعول به مسیحیت راه یافت و تاثیر بسزایی در مسیحیت داشت.
پاسخ:
بله قطعا. البته بیشتر افلاطونی بودند و افلاطونشان هم رنگ و بوی گنوسیک داشت به همین دلیل از طرف کلیسا طرد میشدند.
با این حال رواقی گری یهودی بیشتر بر مسیحیان تاثیر داشت و تاثیرات افلاطون و ارسطوی یونانی در اروپای قرون وسطی از بعد از نهضت ترجمه عربی به لاتین در قرن ۱۲م و در بین فیلسوفان اسکولاستیک خود را نشان داد.
فلوطین نماینده مکتب یونانی بود که پاگان بود و مسیحیان وقتی وارد اسکندریه شدند به شدت آنها را اذیت کردند و حتی هیپاتیا فیلسوف نوافلاطونی را کشتند.
فلسفه رادیکال طبقه و دیگر ساختارهای اجتماعی، نژاد و جنسیت را بخشی از زنجیره اعمال سلطه میداند که ارتباطی دیالکتیکی با همدیگر دارند و نتیجه شرایط و روابطی از سلطه هستند، پاسخ این فلسفه به آنانی که قائل به اولویتبندی کنش در مقابل تبعیضها و تضییع حقهای هرکدام از این چهار وجه هستند چیست؟ و چه راهکاری برای پرداخت بدون عضویت در راستای کنش بدون اولویت علیه این مقولات ارائه میکند؟
یکی از مهمترین دستاوردهایی که هم کائوزر به آن پرداخته و هم حاصل آگاهیهای معاصری هست که ما از انواع و اقسام طرحهای فلسفی رادیکال به دست آوردهایم همین زیر پرسش بردن مفهوم «اولویتبندی» چه در ساحت تحلیل و چه در عرصه عمل برای اصلاح و تغییر رادیکال است. در طول چند دهه اخیر گفتار کلاسیکی که معتقد بود ما یک ستمی را برجستهتر و مهمتر میدانیم و تا زمانی که به این مسئله اصلی پرداخته نشود پرداختن به سایر موارد پرداختن به فرعیات و جزئیات است به شدت و از همه سو زیر آماج حملات انتقادی متفکران و مبارزان طرحهای فلسفی رادیکال قرار گرفته است.
نخست، کسی که معتقد به یک طرح فلسفه رادیکال است نمیتواند از پیش تصمیم بگیرد که چه نوعی از ستم و مبارزه برای رفع ستم بر دیگری برتری دارد. این اولویت در میدان عمل و در جریان مبارزهای که شکل میگیرد مشخص میشود و در واقع بسیاری از این انواع گونههای ستم همه از یک مجرای مشترک ناشی شدهاند. مثلا در زمانی که در یک برهه تاریخی و یک موقعیت اجتماعی مشخص، مبارزه علیه استعمار بیگانه بر مسئله زنان برتری پیدا کرده است، این برتری چیزی بوده که در عمل اتفاق افتاده است. در چنین شرایطی بدیهی این است تا زمانی که شما حاکمیت بیگانه را مرتفع نکنید و آن را از سر راه برندارید امکان حلوفصل راستین مسئله زنان وجود ندارد، چون در عمل شما فاقد حاکمیت ملی هستید. یعنی خودبهخود وضعیت تاریخی و اجتماعی مشخص باعث میشود مسئلهای مشخص برجسته شود و پرداختن بدان در کانون تفکر و عمل انتقادی قرار گیرد.
دوم، در حین مبارزه سرشت پیشاتجسمی طرحهای فلسفی رادیکال طلب میکند که هر مبارزهای اهدافش را درون کنش، روش و عمل خویش مستتر داشته باشد. زمانی میتوانی یک جنبش راستین رهاییبخشی داشته باشیم که هیچ نوعی از ستم و تبعیض درون خود آن جنبش وجود نداشته باشد. مثلا در حین مبارزه علیه استعمار، مبارزه برای رفع ستم علیه زنان هم خودش را در کنشها و اهداف جنبش مزبور به صورت پیشینی نشان میدهد؛ بدین صورت که مبارزه مزبور علیه استعمار همزمان ستم علیه زنان را نیز به چالش میکشد و ایستادگی در برابر پدرسالاری را در تفکر و عمل خویش تجسم میبخشد، چه با حضور فعال زنان در جنبش ضد استعماری و چه با مسکوت نگذاشتن مطالبات آنان. بنابراین مقابله با هر گونه ایدهای در دفاع از وجود قسمی «سلسلهمراتب» ستم و، لذا، ایجاد اولویتبندی میان آنها به ما کمک میکند تا از پیش در جایگاه تعیینکننده و حاکم قرار نگیریم و تصور نکنیم میتوانیم امر کنیم که چه چیزی بر دیگری برتری دارد.
بدینسان، هرآنچه از دورن خود وضعیت میجوشد لاجرم امریست واجد اهمیت و اولویت که از بطن چفتوبست اجتماعی بیرون زده و باید به آن توجه شود. خود وضعیت، تضادها و آنتاگونیسمهای یک جامعه است که اولویت و اهمیت یک مسئله را نشان میدهد و لذا هیچکسی در جایگاهی نیست که بگوید فلان مسئله اولویت دارد و دیگری نه. وانگهی، حتی خود مسئلهای که از طرف وضعیت به عنوان مسئله واجد اولویت مشخص شده نیز باید گره بخورد با مسائل همارز خودش؛ چرا که اگر چنین اتفاقی نیفتد خود مبارزه علیه یک ستم مشخص میتواند به گفتاری ستمگر و سلطهگر تبدیل شود که ستمهای دیگر را زیر سایه خویش میبرد. نظر به اینکه در یک بازه زمانی حتی میانمدت هیچکدام از انواع ستمهای طبقاتی، جنسیتی، قومیتی، بدنی و ... به تمامی حل نمیشوند، هر نوع امپریالیسم نظری و عملی میتواند از یک جنبش رهاییبخش قدرت برساختهای بسازد که در مقام حاکم یا بزرگان جدید بسی بهتر از ساختارهای کهن دستوپای مبارزات ضد ستم را در غلوزنجیر کند.
به مجرد اینکه یک گفتار ضد ستم مدعی اولویت بیچونوچرای خویش شود و دیگری را فاقد اهمیت بلاواسطه بداند، این گفتمان دیگر نمیتواند گفتاری رهاییبخشی باشد، چراکه خودش هم به نوعی دستاندرکار حذف و طرد شده است. بنابراین یکی از ویژگیهای مهم طرحهای فلسفی رادیکال دقیقاً همین مقابله با برقراری سلسهمراتب حق و اولویتبندی انواع ستمهاست.
کتاب مبانی فلسفه رادیکال مترجم فواد حبیبی
/channel/marzockacademy
برگرفته از کنفرانس اسفند ۱۹۹۸ دراکادمی فلسفه مارزوک تهران
با حضور (فواد حبیبی مترجم کتاب مبانی فلسفه رادیکال نوشته کائوزر )محمد مهدی اردبیلی وحسام سلامت به پرسش آیا فلسفه میتواند رادیکال بشود میپردازند.
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#اختلالات_خواب
جلسه دوم
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت ششم
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت چهارم
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
/channel/marzockacademy
#فایل_صوتی
#نوروساینس
#علوماعصاب
🟡 فصل نوروساینس از دوره کاپلانخوانی
قسمت دوم
✅ با موسسه روشنفکران روان برتر
مسیری روشن، یادگیری برتر را تجربه کنید.
🌐 اطلاع از کارگاههای معتبر روانشناسی و سوپرویژن: 👇
@ravanbartar1
https://youtu.be/cPDwrFj83-s?si=tp7Q0rESoqcXRlXi
@marzockacademy
📰به گذارش کورد پرس کارت تجارت کولبری برای ۶۲ هزار نفر در کرمانشاه صادر شد
📝 سرویس کرمانشاه _ معاون اجرایی رئیسجمهور گفت : از روز گذشته در استان کرمانشاه ، کارت مجاز کولبری برای ۶۲ هزار و ۵۰۰ سرپرست خانوار صادر شده است.
/channel/marzockacademy
درسگفتار تراژدی در فلسفه
جلسه ۳: تراژدی در دیدگاه افلاطون
سارا قزلباش
«انسان از نمایش رنجهای خود لذت میبرد...»
@Metahistorical
/channel/marzockacademy
[ادامهی فرستهی پیشین 👆]
۲. چشمانداز فلسفۀ سیاسی: فقر، عدالت و سامانۀ اجتماعی
در سنت فلسفۀ سیاسی، فقر بیشتر چونان نتیجۀ مستقیم یا نامستقیم چگونگی توزیع منابع، نابرابری فرصتها، و ساختارهای قدرت نگریسته میشود.
در نظریۀ عدالت #جان_رالز، که کوششی برای ایجاد پیوند میان لیبرالیسم و عدالت در یک جامعۀ استوار بر صورتبندی اقتصادی-اجتماعی سرمایهداری است، تحقق اصل تفاوت - یعنی سودبری بیشینۀ طبقات طبقات محرومتر از هرگونه نابرابری اقتصادی - ملاک مشروعیت نهادهای اجتماعی است. بر این اساس، فقر هنگامی که برآمده از بیتوجهی به این اصل باشد، نه تنها پدیدهای ناخوشایند، بلکه بیعدالتیای ساختاری تلقی میشود.
در برابر این نگرش، دیدگاه آزادانگارانۀ ( لیبرتارینِ) #رابرت_نوزیک بر حق مالکیت فردی و آزادی در انتقال ثروت تأکید میکند؛ از این دیدگاه، هرگونه بازتوزیع اجباری برای مقابله با فقر، نقض آزادی فردی است حتی اگر به کاهش نابرابری بینجامد.
در نظریههای لیبرالیِ متمایل به #دولت_رفاه نیز، فقر چونان شکست بازار در تحقق عدالت اجتماعی تلقی میشود. شماری از اقتصاددانان لیبرال برخوردار از نگرش فلسفی در باور به دولت رفاه بر ناتوانی بازار آزاد در تأمین نیازهای پایهای انسان تأکید ورزیدهاند، و از این رو، ضمن حفظ باور به نظام سرمایهداری استوار بر حق مالکیت کلان ابزارهای تولید، نقش دولت را در تضمین آموزش، بهداشت، و مسکن برجسته کردهاند.
در دیدگاه مارکسیستی، فقر نه پدیدهای استثنائی در میان شماری از مردمان، بلکه پیامد گریزناپذیر مناسبات تولیدی در اقتصاد سرمایهداری است که بر مالکیت خصوصی ابزار تولید و خرید ارزان نیروی کار و استثثمار کارگران گوناگون برای ربودن یغماگرانۀ ارزش افزودۀ حاصل از کار است. در چنین نظامی دولت نمایندۀ سرمایهداران و حافظ منافع آنان است حتی اگر در مواردی قوانینی به سود صاحبان نیروی کار تصویب کن برای حفظ منافع سرمایهداران است. این ساختار یا صورتبندی در بطن خود با بهرهکشی و بیگانگی کارگران با کار خویش پیوند ذاتی دارد.
۳. همیاری فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ اخلاق: از تحلیل تا عمل
من با باور بنیادین میان فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ اخلاق، که در نوشتهها و مصاحبهها و سخنرانیهایم بازتاب یافته است، فقر را پدیدهای بر ملقتای ساختار و کنشگر میبینم. هرگونه رویکرد تحلیلی یا عملی به فقر باید از یک سو به بُعد نهادی-ساختاری، در چارچوب فلسفۀ سیاسی تا مطالعات جامعهشناختی، و از سوی دیگربه بُعد اخلاقی کنش فردی، در چارچوب فلسفۀ اخلاق تا مطالعات روانشناختی، توجه داشته باشد.
فلسفۀ سیاسی میتواند ابزارهای تحلیل قدرت و ساختار را در اختیار بگذارد، اما بدون درک حساسیتهای اخلاقی، خطر آن میرود که به نوعی تکنوکراسی بیروح تبدیل شود. در مقابل، اخلاقِ فردی اگر از ساختارهای اثرگذار غافل بماند، ممکن است صرفاً به موعظهای فردگرایانه فرو کاسته شود.
از این رو، ترکیب این دو نگاه در پیوند تنگاتنگ بنیادین میتواند چارچوب درخوری برای طرحی فراگیرتر فراهم سازد: طرحی که هم عدالت ساختاری را دنبال کند، و هم فضیلت اخلاقی فردی را، هم نقش جامعه را ببیند هم نقش فرد را. برای زدودن فقر همچون زدودن بسی کاستیهای دیگر، ما نیازمند توجه به پیوند ژرف میان سیاست و اخلاق هستیم که فراوردۀ آن فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ اخلاق انسانی ویژه است.
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹 درسگفتار:
تحولات فرهنگی (زبانی،دینی،آداب و رسوم ) در ایران
🎙 ضیا صدر
دکتری کشاورزی تطبیقی از دانشگاه سوربن فرانسه
🕒 زمان: چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه،۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
ساعت ۲۰:۳۰ بوقت اروپا
❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...
🔗 لینک حضور:
/channel/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
#رامشتاین و لیندمان
تو زیبایی خیلی زیبایی
من میخواهم ترا فقط ترا نگاه کنم بگذاردنیای اطرافم کمرنگ بشود
نمیتوانم چشم از تو بردارم
این برق در چشمانت
میخواهد روح مرا بیرون بکشد
توزیبایی مثل یک الماس بسیار زیبا مثل یک الماس
اما لطفا بگذار من برم
تو مانند یک جو اهرزلال و پاک
نور ظریف توتمام من بود
میخواستم ترا در قلبم جای بدهم اما انچه را نمی توانم دوست داشته باشم باید تنفر ازش داشته باشم
این برق چشمانت روح را ازمن بیرون میکشد
تو بسیار زیبایی مانند یک الماس
اما تنها یک سنگ
برگردان farideh marzock
@marzockacademy
بدن صرفاً یک شیء فیزیکی نیست؛ بلکه جایگاه تجربه، ادراک و بودن در جهان است. بدن، آنگونه که مرلو پونتی میگوید، "خود من است در جهان". از این رو، فقر نهتنها بر وضعیت اقتصادی، که بر نحوهی بودن بدن در فضا، در نگاه دیگران و در مواجهه با خویشتن تأثیر میگذارد.
در بستر جامعهی ایرانی، فقر اغلب با شرم پیوند خورده است. بدن فقیر، بدنی که دیده نمیشود یا اگر دیده میشود، بهعنوان موضوع ترحم، قضاوت یا طرد اجتماعی هست. این بدن، حامل نشانههایی که جامعه آنها را ملامتپذیر یا شرمآور تلقی میکند، لباسهای کهنه، زخمهای بیدرمان، بوی بدن، یا حتی حالتهای خاص ایستادن و نگاه کردن. این بدنها در فضاهای شهری یا نخبگانی، اغلب بهسرعت طرد میشوند؛ نه با زور، بلکه با نگاه، با سکوت، و با زبان قضاوت.
شرم در اینجا نهفقط یک احساس روانشناختی، بلکه تجربهای پدیدارشناختی است؛ یعنی بدن را از بودن در جهان جدا میکند، آن را به انفعال، پنهانکاری، و انکار خویشتن سوق میدهد. فرد فقیر، در نگاه دیگری که از بالا به او مینگرد، بدنمندیِ خود را بهعنوان امری زائد، سنگین، و ناپسند تجربه میکند. در نتیجه، بدنِ فقیر بدل به محلِ تلاقیِ فقر اقتصادی، طرد اجتماعی، و حذف نمادین میشود.
در چنین وضعی، وقتی نخبگان یا فیلسوفان، بدون درک این تجربهی بدنمند، به تبیین فقر میپردازند، درواقع آن را دوباره از پیکرهی زیستهی افراد جدا میسازند. تحلیل فقر بدون تحلیل بدن، یعنی بازتولید همان نظام شناختی که فقر را به مسئلهای آماری، اخلاقی یا حتی ایدئولوژیک تقلیل میدهد و از چهرههای زندهی آن چشم میپوشد.
/channel/marzockacademy
پرسش از دکتر زهرا قزلباش در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
/channel/marzockacademy
فیلون زمان حضور مسیح به ناصریه رفت ولی اثری از وجود عیسی در آثارش نیست و این یکی از دلایلی است که برخی مورخین بهش استناد میکنند که عیسی مسیح وجود تاریخی نداشته... دومین دلیل هم عدم وجاهت نویسندگان انجیل هاست که اولین انجیل ۴۰سال بعد مرگ مسیح نوشته شده...
میخواستم نظر شما رو در مورد این شبهه بدونم؟؟
پاسخ:
این مورد رو باید مطالعه کنم ولی فیلون همگام با یهودیان دیاسپورا بود که در زمان کلاویوس در اسکندریه ساکن و فعال بودند و آن موقع فرصت فعالیت داشتند هرچند می دانیم که در ۷۰م امپراطوری روم دمار از یهودیان درآورد.
ولی در هر حال هدف فیلون احیای یهودیت بود و بدین منظور از فلسفه یونانی استفاده کرد. بنابراین نیازی به مسیحیت نداشت اصلا.
در همین دوران اکتاویا هست که تورات به یونانی ترجمه شد
پرسش از دکتر زهرا قزلباش در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
فیلون همزمان با عیسی ناصری نبود؟؟
/channel/marzockacademy
پاسخ:
در ۳۰ قبل از میلاد تا ۵۰ م زنده بود.