«برادران از گناه آدمی مهراسید. آدمی را حتی در گناهش هم دوست بدارید، چون محبت شما جلوهای از محبت ملکوتی است و والاترین محبت بر روی زمین است. تمامی آفرینش خدا را دوست بدارید، تمامی و هر دانهی شن در آن را. هر برگی را دوست بدارید، و هر شعاعی از روشنایی خدا را. حیوانات را دوست بدارید، نباتات را دوست بدارید، همه چیز را دوست بدارید. اگر همه چیز را دوست بدارید، راز ملکوتی درون آنها را حس خواهید کرد و زمانی که آن را حس کنید، هر روز بهتر از پیش به آن پی خواهید بُرد. و در آخر کار با محبّتی همهجانبه تمامی دنیا را دوست خواهید داشت»
برادران کارامازوف
داستایفسکی❤️
@rahi_be_rahaei
/channel/mellateeshgh
گر تو با بد ، بد کنی ، پس فرق چیست ؟ مولانا ❤️
@mellateeshgh
#کتاب_هنر_توجه ❤️
همه در تاریکی شبیه یکدیگر هستیم
@mellateeshgh
#کتاب_هنر_توجه ❤️
حق با شماست و من هم درست میگم
@mellateeshgh
#کتاب_هنر_توجه ❤️
برداشت های شیرین ( مثبت اندیشی)
@mellateeshgh
#کتاب_هنر_توجه ❤️
دلا خو کن به تنهایی که از تنها دعا خیزد
@mellateeshgh
😊 هر حالت ذهنی، یک نمود فیزیکی در مغز دارد. خوشحالی، عشق، لذت، غم، خشم – همه احساساتی که ما در طول زندگی مان تجربه می کنیم توسط مجموعه ای شگفت انگیز از ساختارها و مواد شیمیایی درون مغز ایجاد می شوند.
هریک از کارها، تجارب، افکار و حتی احساساتی که ما تجربه می کنیم، مسیر عصبی منحصر به فردی در مغز ما دارند. حالا، هرچقدر یک هیجان یا فکر را تکرار کنیم، مسیر مربوط به آن فکر یا هیجان تقویت شده، و همین باعث می شود تا ایجاد آن فکر یا هیجان در ما راحت تر و تکرارپذیرتر شود. به این خاصیت انعطاف پذیری و یادگیرندگی مغز، پلاستیسیته (Plasticity) می گویند و شما می توانید از همین ویژگی، برای درونی کردن هیجانات مطلوب تان استفاده کنید. افرادی که دچار افسردگی بوده یا هستند این را به خوبی می دانند که افسردگی، افکار منفی در پی دارد که خود همین افکار نیز افسردگی را تقویت می کنند. این یک فرآیند دوری خود-تقویت-کننده است. ما می توانیم از این الگو در جهت درمان افسردگی و همچنین ایجاد هیجانات مطلوب نیز استفاده کنیم.
خوشبختانه بخش های مربوط به هیجانات در مغز ما با بخش های مربوط به تفکر در ارتباطند، به عبارتی، مغز شناختی و مغز هیجانی بسیار تحت تاثیر یکدیگرند.
حال، بخش های مربوط به تفکر، در مقایسه با بخش های مربوط به هیجانات، بسیار راحت تر و آگاهانه تر قابل دست کاری اند. فعالیت در بخش های شناختی مغز، سیگنال هایی را به بخشهای مربوط به هیجانات می فرستد. بنابراین، با وجودیکه شما به راحتی و یکباره نمی توانید تصمیم بگیرید احساستان را نسبت به موضوعی تغییر دهید، می توانید از طریق تغییر در افکار و گفتگوی درونی، احساسات خود را راحت تر تغییر دهید.❤️
@rahaclinic
/channel/mellateeshgh
امپاتی (empathy) چیست؟
"امپاتی" به معنی خود را به جای دیگران قرار دادن است. مادری کودکش را به گردش می برد. او خیلی خوشحال است اما کودک زار زار گریه می کند.
مادر ابتدا دلیل گریه کودک را نمی فهمد اما وقتی خود را جای کودک می گذارد و از دید کودک به جهان می نگرد، تازه متوجه می شود کودک فقط پاهای آدمها را می بیند، و در این شلوغی چیز دیگری نمی بیند. از این پایین دنیا خیلی خسته کننده است.
هرچه توانایی امپاتی در شما افزایش پیدا کند، ارتباطهای صمیمانه تری با دیگران خواهید داشت.
پژوهشگران معتقدند که امپاتی می تواند تا حد زیادی مشکلات خانوادگی را که عموما از عدم درک متقابل ناشی می شود، حل و فصل کند.
اگر پدر و یا مادر هستید خودتان را جای فرزندتان بگذارید ، آیا چنین والدینی را دوست دارید؟ خودتان را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و یا دوستتان بگذارید.
آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟
"توانایی امپاتی را تمرین کنید و در خود افزایش دهید."❤️
@rahaclinic
/channel/mellateeshgh
جهان از جوهره عشق آفریده شده است و نه جنگ و زندگی هر انسان قصه ای است که او خواهد نوشت پس به تعداد آدم های روی زمین قصه های ناخوانده وجود دارد.
رمان پری کشی: تاریخ عشق به روایت پریان شمال اثر علیرضا حسن زاده نشر مروارید: بهار ۱۳۹۹❤️
/channel/mellateeshgh
زوربا با چشمانی که حیرت آن ها را از هم می دراند، به همه چیز می نگریست، چیزهایی که برای ما عادی هستند و ما با بی اعتنایی از کنارشان می گذریم، برای زوربا معماهای وحشتناکی هستند.
وقتی یک زن از مقابلش می گذرد، مات و متحیر می ایستد و می پرسد:
این چه رمزی است؟ زن چه موجودی است و چرا ما را وا می دارد که سر بر طرف او برگردانیم؟! از تو می پرسم!
و با همان حیرت در برابر یک مرد، یک درخت به گل نشسته، یا یک لیوان آب خنک همین سوال ها را از خود می پرسد.
زوربا هر روز هرچیزی را انگار که بار اول است می بیند...من ساکت می ماندم و با گوش دادن به حرف های زوربا حس می کردم که دنیا بکارت خود را بازیافته است...تمام چیزهای مبتذل و رنگ و رو رفته دوباره برق و جلای نخستین روزی را که از زیر دست خدا درآمده بودند، پیدا می کردند...آب و زن و ستاره و نان به اصل مرموز و ازلی خویش بازمی گشتند و باز گردباد خدایی در فضا وزیدن می گرفت...
کتاب زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس❤️
@rahi_be_rahaei
/channel/mellateeshgh
منشا #خوشبختی❤️
دکتر آذرخش مکری
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
خود را چگونه می بینید ؟
آنچه از خود می بینید از طریق مجموعه ای از تصاویر است ، این تصاویر مانند صحنه های فیلمی هستند که در چشم ذهن خود تصور می کنید .
این فیلم دارای صحنه های پر شور و نشاطی است از توقعات ، از اعمالی که انجام خواهید داد یا از عملکرد ی که در موقعیتها یا شرایط خاص از شما سرخواهد زد .
شما در ذهن خود مجموعه ای منحصر بفرد یا حداقل متفاوت از تصاویر مختلف دارید .
تصاویری که به هر یک از موقعیت های قابل تصوری که ممکن است در زندگی با آنها برخورد کنید مرتبط هستند .
همه این تصاویر بر مبنای تصمیماتی که در باره خودتان گرفته اید شکل گرفته اند .
چشم ذهن ❤️
/channel/mellateeshgh
تکنیک بستن چشم ❤️
بستن چشم بر روی عیوب دیگران
قسمتی کوتاه از فیلم نقطه کور
@mellateeshgh
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
(درنگی در بابِ یکی از کلمات کیرکگور)
✍️ مسعود #زنجانی❤️
آن کس که به شور باخته است، کمتر باخته است، تا آن کس که شورِ خود را باخته است.
(سورن کیرکگور؛ واپسین پینوشتِ غیرِ علمی [~ تعلیقهٔ غیرعلمیِ نهایی])
کیرکگور میگوید، کسی که در زندگانی «شور» نمیورزد، خسرانی که بدین سبب نصیب او میگردد، بسی بیشتر از خسران کسی است که سنگینترین خسارتها را در نتیجهٔ تجاربِ «شورمندانه» متحمّل میشود. از نظر کیرکگور، «عشق» بزرگترین جلوهٔ زندگی شورمندانه است. بنابراین، زندگی بدون عشق همان خطر از دست رفتن «خود» است که کیرکگور آن را بالاترین تهدید آدمی در زندگی میداند.
کسی که به کویِ عشق گذاری نمیکند، این عدمِ انتخابش ـ که البته خود یک انتخاب است ـ به جهتِ حفظِ پارهای منفعتها و مصلحتها، و به طور کلّی، تٲمینِ «امنیتِ» خویش، است. اما کیرکگور میگوید حتی اگر عاقبتِ انتخابِ مخاطرهآمیزِ شورمندانه زیستن، و به طور اخص، عشقورزیدن چنان شود که واقعاً همهٔ این منافع و مصالح بر باد رَوَد، و حتی بالاتر از این، تمام این نفعها مُبدّل به ضرر گردد، با همهٔ این احوال، باز هم پرهیز از شورمندی و عشقورزی، یا همان باختنِ شور، حماقتآمیز است؛ چراکه زندگی بدون شور برای آدمی ضایعهای جبرانناپذیر با بالاترین زیانِ ممکن است.
«بازندهٔ عشق» در درون باخته است و با سنکا میتوان گفت: «حماقت بزرگی است که آدمی به بهانهٔ اینکه در بیرون ببَرد در درون ببازد». چنانکه با عیسی میتوان میگفت: «نمیارزد جهانی را به دست آوری، اما تکّهای از جانت (روحت) را از دست بدهی!» باری، آنکه در عشق باخته و به عشقش باخته، هماره، پیروز و برنده است؛ گرچه در نگاهِ عموم و عوام بازنده به نظر آید. از آن سوی، آن فاتحی که همهٔ جهان را بُرده و از همهٔ جهانیان بُرده، اما عشقش را باخته، حقیقتاً، باخته است، گرچه، در بازارِ جهان، خلاف این به نظر آید. چنانکه، آن عالِمی هم که همه عالَم را شناخته، اما عاشق نشده و عشق را نشناخته، باز جاهل است چراکه «خویش» را نشناخته است.
اسبِ همّت سویِ اختر تاختی
آدمِ مسجود را نشناختی
(مولانا)
بازنده در عشق بودن «تراژدی» است، اما بازندهٔ عشق بودن «مصیبت» و «فاجعه» است. «تراژدی» تجربهٔ سرشتِ سوگناک زندگی است، اما فاجعه سرنوشتِ اسفناکِ ناشی از حماقتهای آدمی است. وضعیتِ تراژیک تجربهٔ «گرداب» و «غرقاب» است که در آن، امکانِ حیات منتفی نیست، اما فاجعه تجربهٔ تلاشی و اضمحلال در «گنداب» و «مرداب» است. در وضعیتِ تراژیک «ناامیدی» و «استیصال» هست، اما امکانِ آگاهی از «ناامیدی» نیز هست. در نومیدی و استیصال، «ملال» (مرگِ معنوی) هست، اما از دلِ آن ملال و استیصال، فرصت و امکانی برای غلبه بر آن نیز هست: «ایمان» به مثابهٔ «شجاعت» و «خلاقیت» همراه با «آگاهی» و «آزادی».
ایمانِ کیرکگوری با «اعتقاد»، یا ایمان در معنای رایج که فیلسوفانی چون نیچه و سارتر بدان حمله میکنند، تفاوتی ریشهای و رادیکال دارد. «اعتقاد» تفکّرگریز و تفرّدستیز است و عاقبت به پوچی و بیعملی میانجامد. اما ایمانِ کیرکگوری، مرگِ ملال است؛ مرگِ مرگ است. برای کیرکگور، «ایمان» همان تجربهٔ نابِ شورمندانه زیستن است که تنها به مدَدِ آن فردیتِ تکرارناپذیر آدمی مجال ظهور پیدا میکند. ایمان «جهشِ کور در تاریکی» است، اما بیایمانی «جاخوش کردن در جهنم» است. «بیایمانی» وضعیتِ بیدار نبودن در عینِ بیمار بودن است؛ و البته برای بیماری که بیدار نیست، هیچ تیماری هم نخواهد بود. «بیایمانی» ناامیدیِ مضاعف است؛ آنجا که یک ملالِ ابدی سایه افکنده است: «بیماری تا آستانهٔ مرگ».
بنابراین، کسی که از ارادهٔ شورمندانه و زندگی عاشقانه دریغ میورزد، در واقع، فردیتِ منحصر به خود، یعنی «هستی» (اگزیستانس) خویش، به عبارتی «خویشتنِ خویش»، را از کف میدهد؛ و چنین خسرانی با هیچ چیزی قابلِ جبران نیست. مَثَل او مَثَل کسی است که از ترس مرگ خودکشی کرده است؛ همو که نَمُرده، به فتوای حافظ، باید بر او نماز کرد.
خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش، الا هوسِ قمارِ دیگر
(مولانا)
/channel/mellateeshgh
گر بیاید غم بگویم:
آنکه غم میخورد رفت
رو به بازار و رَبابی
از برای من بخر!
ببینید جانِ شادیخواه و شادخوارِ مولانا که شیفتهی شادی و سماع و موسیقی است چه تصویری خلق کرده! غم را در هیات انسانی دیده و گفته است اگر چنین انسانی درِ خانهی دلم را بکوبد و بخواهد وارد شود اصطلاحا دست به سرش میکنم و میگویم آن کس که روزگاری خواهان و خریدارِ غم و اندوه بوده از اینجا رفته است! سپس از غم همچون بندهی خدمتکاری میخواهم به بازار برود و رَبابی برای من بخرد!
گمان نکنم تاکنون کسی غم را از پیِ خرید شادی به بازار فرستاده باشد. چنین کاری تنها از مولانا ساخته است. اوست که میتواند عینِ غم را تبدیل به شادی کند. اِعجاز عشق همین است که مرده را زنده و گریه را خنده میکند. چنان که فرماید:
مرده بُدَم، زنده شدم
گریه بُدَم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولتِ پاینده شدم! ❤️
@irajrezaie
/channel/mellateeshgh
تمایزی هست میان محبت و احساساتیگری:
احساساتیگری (sentimentality) بیشتر فکر کردن دربارۂ احساسات است تا تجربۀ عینی و معتبر آن.
تولستوی از بانوان روسی میگوید که در تئاتر میگریند ولی نسبت به کالسکهچی خودشان که بیرون دارد از سرما یخ میزند، بی اعتنا هستند.
احساساتیگری به این واقعیت مینازد که من این عاطفه را دارم؛ همه چیز به شکل ذهنی در همین جا آغاز و به همین جا ختم میشود.
ولی محبت همیشه مراقبت و توجه نسبت به چیزی را به همراه دارد. ما درگیر تجربۀ خود از یک چیز یا رویداد عینی که نسبت به آن توجه داریم، میشویم. در محبت، فرد باید با پرداخت به واقعیت عینی برای آن موقعیت خاص کاری بکند، باید تصمیمی بگیرد. این همان جایی است که محبت، عشق و اراده را در کنار هم قرار میدهد.
رولو می❤️
كتاب عشق و اراده
@Jaryaann
/channel/mellateeshgh
تاثیر بر روی دیگران با خودسازی ، مسعود برومند ❤️
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
#کتاب_هنر_توجه❤️
تا ۳۰نشه بازی نشه
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
#کتاب_هنر_توجه❤️
مهربان باشیم، هرکسی درگیر نبرد سختیه
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
#کتاب_هنر_توجه❤
اول عشق و بعد آموزش
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
#کتاب_هنر_توجه ❤️
عشق با تمام وجود به وجود تمام موجودات
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
#کتاب_هنر_توجه ❤️
خوشبختی یا موفقیت
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com
تصویر از خود
شیر یا روباه
سادگورو ❤️
@mellateeshgh
Www.mellate-eshgh.com