دکتر موحد یک اثر هنری است (مصطفی ملکیان) @hossein246
والا پیامدار!
نخستین ترانه را پس از انقلاب زندهیاد فرهاد مهراد در بارۀ پیامبر خواند. از آن تاریخ تاکنون حدود نیم قرن گذشته است. از کجا به کجا رسیدیم! از صدای فرهاد و شعر کسرایی و آهنگ منفرزاده به روضههای سطحی و آلوده به خرافه و مداحیهای بیاصالت و بیمحتوا و صداهای غوغاپسند و بعضاً نتراشیده و نخراشیده که رونق مسلمانی را پاک برده است. بر میراث معنوی و اخلاقیمان چوب حراج زده شد!
@ahmadzeidabad
آلبوم یادگار دوست
استاد شهرم ناظری
@shrh_masnavi_haghighat
«جایگاه بایزید در نظر شمس و مولانا»
سخنرانی دکتر مهدی محبتی
«صلح و دوستی؛ پیامِ مولانا»
سخنرانی استاد محمدعلی موحد
زادروز ولادت حضرت مولانا / ۱۳۹۲
@shekoftandaraftab
♦️مستان همه افتاده و ساقی نمانده...
🔹با صدای مرحوم محمدعلی کریمخانی
«در باب فیه ما فیه مولانا»
سخنرانی دکتر محمدعلی موحد / ۱۳۸۸
@shekoftandaraftab
بخش هایی از سخنان استاد محمدعلی موحد در بزرگداشت مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی
...سزاورتر از من به سخنگویی درباره شادروان مرتضوی افرادی هستند که در مراحل مختلف عمر از تحصیل تا تعلیم همدم و همنفس با آن بزرگوار بودهاند، بهویژه فرزندان برومند او یعنی شاگردانی که سعادت حضور در حلقه درس او را داشتهاند.
علاوه بر یادنامهی «سایه سرو سهی» [چاپ تبربز]، مجموعه دیگری نیز به همت مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و زیر نظر توفیق سبحانی، [با عنوان: «ارمغان منوچهر مرتضوی]
از برجستهترین شاگردان مرتضوی فراهم شده است و امیدورام به زودی منتشر شود.
گذشته از مقام علمی و استادی، مرتضوی به لحاظ فضایل اخلاقی چون تقوا و وارستگی نیز ممتاز بود.
آنان که رنج و اندوه خود را به صورت شِکوه و شکایت بیرون میریزند، سبک سر میگردند و طاقت تحمل آنها افزونتر میشود، اما افرادی مانند مرتضوی که لب به شکایت نمیگشایند، تمام مرارتها، دلآزردگی و جفاها را در خود نگاه میدارند. این تلخکامیها و شوریدگیها عزلت و انزوایی را بر مرتضوی تحمیل کرد که بسیار مایه تاسف بود.
پژوهش وی درباره حافظ به چاپهای مکرر رسید و هر چاپ با ملحقات و پیوستهای متعددی همراه شد. اما از میان آثار مرحوم مرتضوی من کتاب «مسائل عصر ایلخانان» را درخشندهترین و پربارترین کار او میدانم. این کتاب به لحاظ دقت و انسجام در میان نوشتههای مرتضوی ممتاز است و در موضوع خود شخصیت و اعتباری در خور دارد.
مرکز فرهنگی شهر کتاب
۱۴ شهریورماه ۱۳۹۱
@shekoftandaraftab
گزارش تصویری شب مستند ایران معاصر با حضور استاد دکتر محمدعلی موحد
از آرشیو مجله بخارا
عکس ها از پریسا احدیان و پریا فتحی
@movahed1302
نشست نقد و بررسی کتاب
مثنوی معنوی
با حضور و سخنرانی:
دکتر محمّدعلی موحد
و دکتر سلمان ساکت
جمعه ۲۷ بهمنماه ۱۳۹۶
پردیس کتاب مشهد
#سخنرانی
@avaze_sorkh
http://Instagram.com/salmansaket.official
فکر در سینه در آید نو به نو
خند خندان پیش او تو باز رو
هردمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه ات هر روز تیز
هرچه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را دار خَوش
@golhaymarefat
🎥 درباره تواضع محمدعلی موحد از زبان مصطفی ملکیان، درشب صدسالگی محمدعلی موحد
@mostafamalekian
سلسله جلسات شرح مثنوی
استاد محمد علی موحد
جلسات 30 تا 40
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه های پاییز و زمستان 1396
http://www.mediafire.com/folder/dobw5kspqg4t0/شرح_مثنوی_4
«همآغوشی مقالات شمس و مثنوی»
تفسیر شمس بواسطه مولانا
(ردپای ابن عربی در میان شروح مثنوی)
سخنرانی استاد محمدعلی موحد
@moliyanbook
✨ دوم خرداد، زادروز انسانی فرهیخته و گرانقدر، دانشمندی فروتن، کمسخن، پُرکار، اهل معنی و صاحبدل، نکتهدان و نکتهبین استاد #محمدعلی_موحد را شادباش میگوییم.
در ادامه دو پیشنهاد از ایشان را به قلم صدیق قطبی میآوریم:
«افزون بر ده سال پیش، زمانی که دانشجو بودم، در مجلس نکوداشتی شرکت کردم که دکتر محمدعلی موحد هم حضور داشتند. نخستین باری بود که ایشان را میدیدم. موحد دو توصیه کرد. یکی اینکه:
آسمان شو ابر شو باران ببار
ناودان بارش کند نَبوَد به کار (مثنوی/دفتر پنجم)
وقتی غنی و مایهور از معنا و معرفت باشید، بارشهایتان به کار میآید. تکاپوها و پویههای اجتماعی ما باید پشتگرم به آگاهیهای ژرف و نظرورزیهای وسیع باشد. بارشهای ما آسمانی باشد و نه ناودانی.
توصیهای دومی هم داشت:
رو کرده به من گفت که ای طالب دین
پیوسته برین باش بر این که «چه کنم» (مولانا)
در هر حال و موقعیتی به این اندیشیدن که من چه میتوانم بکنم؟ چه کاری (جز نالیدن و شاکی بودن) از من ساخته است؟ من چه نقشی میتوانم در بهبود خود و جهان، یا دستِ کم کاستن از خرابیهای خود و جهان، داشته باشم؟»
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
کتابشناسی توصیفی
آثار دکتر محمدعلی موحد
محمد طاهری خسروشاهی
علی سلمانی
انتشارات دانشگاه تبریز / 1392
@safinehyetabriz
زادروزت متبرک باد پیر فرزانه ❤️
یارب، دلِ بازش ده، صد عمرِ درازش ده
فخرش ده و نازش ده، تا فخر بُوَد ما را
مولانا
زادروزِ استاد فرزانه ، جناب آقای دکتر محمدعلی موحد فرخنده و گرامی باد.
❤️💐✨
@shrh_masnavi_haghighat
«اگر چه عالم را همی گشتی چون برای او نگشتی تو را باری دیگر میباید گردیدن گِردِ عالم که «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»
آن سَیر برای من نبود برای سیر و پیاز بود. چون برای من نگشتی برای غرضی بود. آن غرض حجاب تو شده بود، نمیگذاشت که مرا ببینی. همچنان که در بازار کسی را چون به جِدّ طلب کنی، هیچ کس را نبینی و اگر بینی خلق را چون خیال بینی. یا در کتابی مسئلهای میطلبی، چون گوش و چشم و هوش از آن یک مسئله پر شده است ورقها میگردانی و چیزی نمیبینی. پس چون تو را نیّتی و مقصدی غیر این بوده باشد، هر جا که گردیده باشی از آن مقصود پُر بوده باشی، این را ندیده باشی.»
(اسطرلاب حق: گزیدهی فیه ما فیه؛ جلالالدین محمد مولوی؛ انتخاب و توضیح محمد علی موحد، ص۲۴۸، نشر ماهی)
@movahed1302
آبی بودم
بر خود میجوشیدم،
و میپیچیدم و بوی میگرفتم،
تا وجودِ مولانا بر من زد،
روان شد،
اکنون میرود خوش و تازه و خرّم!
(مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص۱۴۲)
صورت و باطن
"قومی گمان بردند که چون حضور قلب یافتند از صورتِ نماز مستغنی شدند، و گفتند: طلب الوسیلة بعد حصول المقصود قبیح.
بر زعم ایشان، خود راست گرفتیم که ایشان را حال تمام روی نمود، و ولایت و حضور دل؛ با این همه ترک ظاهر نماز، نقصان ایشان است.
این کمال حال که ترا حاصل شد رسول الله را صلیاللهعلیه حاصل شد یا نشد؟ ... اگر گوید آری حاصل شده بود، گوئیم پس چرا متابعت نمیکنی، چنین رسول کریمٍ بشیرٍ نذیرٍ بینظیرْ السراج المنیر؟"
(مقالات شمس تبریزی، ص۱۴۰، تصحیح استاد محمدعلی موحد)
@movahed1302
💠 از کربلا به مدینه🕊
آخرین نامهی حسین بن علی(ع)، به محمد بن حنفیه؛ در آستانهی مرگ، کوتاه و ژرف.
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيمِ
أمّا بَعدُ
فَكَأَنَّ الدُّنيا لَم تَكُن
وكَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل
وَالسَّلامُ
...دنيا چنان است كه گويى هرگز نبوده است
و آخرت چنان است كه گويى همواره بوده است! والسلام.
📗 کاملالزیارات، ص۱۵۸.
@golhaymarefat
آهنگ وطن
وحید تاج
طبیبی فهميده بايد دست بر درمان زند
تا ز نو بهبود يابد حال بيمار وطن
✨اطلاعیه✨
ما از مسعود پزشکیان بوی صداقت می شنویم و در دور دوم هم به او رای می دهیم.
از هم میهنان عزیز بویژه جوانان دلآگاه انتظار داریم که به حساسیت موقف در شرایط خطیرِ موجود توجه کنند و به رغم تلخ کامیها و آزردگیها که دارند پای از معرکه بیرون نکشند.
همشهریان غیور ما در آذربایجان این شعر شهریار را به یاد بیاورند که گفت:
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد!
محمد مجتهد شبستری
محمدعلی موحد
@movahed1302
شب مستند ایران معاصر
با حضور و سخنرانی
استاد دکتر محمد علی موحد
داریوش رحمانیان
محمدعلی بهمنی قاجار
غلامعلی مصدق
ارد عطارپور
علی دهباشی
و نمایش مستند رویای سیاه
https://youtu.be/pqFq2hNcSqs?si=ZdIoq1TpThkXBPqn
#pdf
📝 مقاله سعدی و مولانا
✍ استاد محمد علی موحد
♦️به شادمانی زادروز استاد مصطفی ملکیان
🔸لذت پشت پا زدن به یقین های سترون
🔹امیر یوسفی – روزنامه نگار
با الهام از واژه سازی ها و مفهوم پردای های خلاقانه روانشاد محمدعلی اسلامی ندوشن، زندگی فکری مصطفی ملکیان، را می توان تابلویی از هنر "ترک و طلب" دانست؛ هنری ظریف که به صاحبش یاد می دهد چگونه و چه زمان، چیزی را فرونهد و از خیرش بگذرد و چیزی جدید را برگزیند و جانشین کند. این هنر، کشاکشی است میان پس زدن و پذیرفتن، یا میان گرویدن و گریختن. کسانی که به این هنر آراسته اند در ترک باورها و عقاید پیشین، دلیرند و در مطالبه ی باورها و عقاید نو، جسور. این ترک و طلب، البته پیداست که همواره بر مدار صحت و صواب نیست و می تواند مطابق مقتضای صدق و صواب باشد یا نباشد. به این اعتبار، هر "ترک و طلب"ی فی نفسه و الزاما ارزش علمی ندارد و شأن معرفتی اش قابل وارسی و ارزیابی است. با اینهمه چنین هنری، به خودی خود رفتاری شجاعانه، جسورانه و دور از مصلحت سنجی و عافیت جویی است.
ملکیان به اقرار خود در کمابیش چهار دهه حیات معرفتی اش، دست کم پنج یا شش بار این ترک و طلب را و این گریختن و گرویدن را تجربه کرده است. بنیادگرایی، سنت گرایی، روشنفکری دینی، اگزیستانسیالیسم، و نظریه عقلانیت و معنویت، 5 منزلگاهی اند که او در سفر اودیسه ای و سلوک آگوستینی اش از اوایل دهه 60 تاکنون در آنها اتراق کرده است. شاید بتوان "نو رواقی گری" را هم منزلگاه ششمی دانست که او اکنون مستأجر آن است. در تمام این خانه به دوشی های وجودی و معرفتی، شیوه ی ملکیان، شیوه ی ترک و طلب بوده است: طلب حقیقت و ترک یقین. می توان با او رخ به رخ نشست و در دلایلش برای ترک منزلگاه پیشین و طلب منزلگاه نو چندوچون کرد. دلایلش را می توان پذیرفت یا نپذیرفت. اما آنچه در "کار عمرانه" ی او ستودنی است وفاداری مادام العمرش به حقیقت و سوءظن دائمش به یقین است. این ماراتن استقامت در میدان حقیقت طلبی، سیمای یک "متفکر خروج" و "اندیشمند عبور" به او بخشیده است.
ملکیان به گواه زندگی پرفراز و نشیبی که در ساحت معرفت داشته در عبور از باورهای ابطال شده و یقین های سترون، دست و دلش نلرزیده است. او شجاعت جهش دارد و بی هراس از ملامت سرزنش گران، هرجا که اخلاقِ باور اقتضا داشته "برون خویشی" کرده و از اجاره ی اعتقاد و یقین موقتش بیرون آمده است. او را باید از حلقه ی "اندیشمندان یکجانشین" بیرون آورد و در زنجیره ی "متفکران خوش نشین و اجاره نشین" نشاند. تکرار این نکته ی مهم خالی از فایده نیست که در صحت و صدق دلایل او در این واگشت ها و فراگشت ها می توان شبهه کرد اما در شهامت او برای این پرده گردانی ها و اجاره نشینی ها نمی توان تردید داشت. او تاکنون دست کم 5 بار چنین اجاره نامه هایی را فسخ کرده و کوله بارش را به منزلگاهی جدید کشانده است. آیا این وضعیت غامض و خطیر، همان سرنوشت تراژیک سیزیفی است که هر انسان حقیقت طلبی، محکوم به آن است؟
با این صورتبندی مختصر، می توان کمابیش فهمید که مصطفی ملکیان چگونه می تواند در زمانه ما "اندیشمند عبور" و "متفکر خروج" لقب بگیرد. کارنامه ی او البته خالی از مزیت "تأسیس" نیست اما هنر حسادت برانگیز و جسارت انکارنکردنی اش، قبح زدایی از "خروج و عبور" است؛ ولواینکه مصادیق آن خروج ها و عبورها محل تأمل و تشکیک باشد. او بازاندیشی و تجدیدنظر را به مرتبه ی یک فضیلت علمی و اخلاقی ارتقا داد و مرز تغییرات تفننی و تحکمی و دلبخواهانه ی فکر را از تحولات حقیقت-پایه در اندیشه و منش انسان ها جدا کرد. تجربه خروج و عبور حقیقت طلبانه، لذت نوسازی شخصیتی را به سالک طریق معرفت خواهد چشاند مشروط به اینکه به اخلاق باور و اقتضائات حق طلبانه اش ملتزم باشد. عبور از یقین سابق و خروج از باور پیشین، آنگاه و تنها آنگاه در شمار فضایل می نشیند که به یک منش صادقانه ی حقیقت جویانه منضم شده باشد وگرنه چه توفیری خواهد داشت با انفعال سوفیستی یا انکار دون ژوانی؟
حقیقت طلبی اقتضا می کند که باور منسوخ را شجاعانه کنار بگذاریم و از فکر نو، کریمانه میهمان داری کنیم. این ترک و طلب، تذبذب و تزلزل فکری نیست، بلکه گشودگی در برابر چیزی است که موقتا حقیقت می پنداریم؛ آمادگی برای بهسازی و بازسازی و نوسازی یقین هایی است که به ناراستی شان واقف شده ایم. هنر شریف ترک و طلب، از ما موجوداتی شجاع تر و متواضع تر خواهد ساخت. در سایه همین هنر است که می توانیم حتی در مقابل استاد مصطفی ملکیان، اهل ترک و طلب باشیم. چیزی از او را ترک کردنی بدانیم و چیزی دیگر از استاد را طلب کردنی بشماریم. مولانا که خود از قهرمان میدان "خروج و عبور" بوده است بارها به چنین نوسازی ها و بهسازی هایی خوشامد گفته است. این توصیه ها از دفتر پنجم مثنوی معنوی، ستایشی بلیغ از هنر شریف "ترک و طلب" است:
👇
ملتِ عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
مثنوی مولوی
@shekoftandaraftab
سخنرانی استاد محمدعلی موحّد
دربارهٔ «مولوی و مثنوی»
شاد و خرّم دوّمِ خردادِ ما
روزِ میلادِ مهین استاد ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضداد ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدال مردمی و داد ما
مفخر ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزاد ما
قطعه شعری که محمدرضا شفیعی کدکنی به مناسبت سالروز تولد محمدعلی موحد سرودند / دوم خرداد ۱۴۰۰
@shekoftandaraftab
شمع جادوی امید
ویژه نامه مراسم نکوداشت دکتر موحد
انتشارات دانشگاه تبریز / 1392
@safinehyetabriz
روزشمار زندگی و آثار
دکتر محمدعلی موحّد
به کوشش: محمّد طاهری خسروشاهی / دانشگاه تبریز
@safinehyetabriz
با سلام و عرض ارادت و تشکر از توضیحتان🙏
در چاپ اول مقالات شمس استاد موحد در انتساب نامه مولانا به قاضیالقضات شهر دچار خطا شده بود که توسط یکی از خوانندهگان تصحیح شد. و استاد هم پذیرفتند و تصحیح فرمودند.
من که ریزه خوار سفره استاد موحد هستم و جای خود دارم. حکایت "آنجا که عقاب پر بریزد...." است.
گمان می کنم در وویس خود گفته بودم که این برداشت من است. به برداشت شما دوست عزیزم هم فکر خواهم کرد...
با تشکر از بزرگوار که از پستوی تاریک <صدای شمس> بنده ناقابل را مورد مرحمت خود قرار دادید.
محمد کیهان