بَِرَِسَِــَِدَِ بَِدَِسَِــَِتَِ دَِلَِبَِرَِ2 کانال ویژه چندین هزار شعر بلندِ ناب مخصوص دکلمه http://t.me/paiezsher
چو شمع از ساز من دیگرکدام آهنگ برخیزد
جبین بر خاک مالد گر ز رویم رنگ برخیزد
مژه واکردن آسان نیست زبن خوابی که من دارم
ز صیقل آینه پاها خورد تا زنگ برخیزد
جهان ما و من ناموسگاه وهم میباشد
چه امکان است از اینجا رسم نام و ننگ برخیزد
غرورش را بساط عجز ما آموخت رعنایی
که آتش در نیستان چون فتد آهنگ برخیزد
گر آزادی درین زندانسرا تا کی به خون خفتن
دل بیمدعا از هر چه گردد تنگ برخیزد
جنون زین دشت و در هر جا غبار وحشتم گیرد
کنم گردی که دور از من به صد فرسنگ برخیزد
فلک در گردش است از وهم ممکن نیست وارستن
مگر از پیش چشم این کاسههای بنگ برخیزد
به حرف و صوت ازین کهسار نتوان برد افسردن
قیامت صور بندد بر صدا تا سنگ برخیزد
گرانجانی مکن تا ننگ خفّت کمکشد همت
که هر کس مدتی یکجا نشیند لنگ برخیزد
فریب صلح از تعظیم مغروران مخور بیدل
رگ گردن چو برخیزد به عزم جنگ برخیزد
#بیدل
👌🏻مجموعه ای از کانال های تخصصی که منابع لازم را به صورت #رایگان در اختیار شما قرار میدهد
‼️ لیست به زودی حذف خواهد شد....
اینم هدیه مدیر به اصرار شما عزیزان لیستی از بهترین چنل های پولی و ارزشمند تلگرام رو براتون تا امشب رایگان قرار دادیم تا امشب فرصت هست از دست ندید🙏👇:
/channel/addlist/z2cTw-lhaxRlZDQ0
من همان شهر پس از جنگم که آبادی نداشت
پرچم سرخ و سیاه و سبز آزادی نداشت
هر قدم در پیش پایم سنگ ماند این روزگار
بدبیاری تا به این حد را کسی یادی نداشت
هیچکس اندازهی من دل نداد و دل نبرد
عشق هم چیزی برایم غیر بربادی نداشت
بیستون را کنده ام از بیخ و بنیادش ولی
کاش شیرینم به جز من هیچ فرهادی نداشت
دختر ارباب را میخواست دهقان بچه ای
تاجدار عاشقی شد، بخت دامادی نداشت!
زیر و رو کردم تمام خاطرات کهنه را
تازه فهمیدم چرا این زندگی شادی نداشت!
#علیبیانی
تا هوا خوب است و تا پروانه ها پر می زند
می رسد روزی که بازم دلبرت در می زند
تا که مهرش اندکی باقیست در کنج دلت
باز هم خود را برایت عطر شبدر می زند
تا زمانی که چنین بیدار می باشی براش
اندک اندک باز قلبک 💙 در مسینجر می زند
زندگی کن زندگی را زنده و عاشق بمان
عشق با آن زندگی بازم بتو سر می زند
نازیننان در سکوتش یک جهان سر زندگیست
بهترین ها در سکوتش حرف بهتر می زند
#محمدعلیحکیمی
عاقبت روزی تو را در شَهر پیدا می کُنم
شانهِ هایت را به نام ِ قلبِ شیدا می کنم
هر چه بَد کردی بِمن نادیده اَش خواهَم گرفت
روزگار ِ رفته را در خویش اِمحا می کنم
وَعده هایَت را بگو از من هَراسی نیست چون..
نامه اَت را هَرچه بادا باد اِمضا می کنم
آنقَدَر در شَهر می گَردم پی اَت یا گم شَوَم
یا که در ویرانه های ِخویش ماَوا می کنم
آه اگر پیدا شَوی دُنیا گلستان می شود
جای جایِ کوچه مان غرقِ گلها می کنم
گر بیایی عشق می آید و تنهایی فَرار
جشن برگشت ِتو را هَر روز بَر پا می کنم
#لاادری = #ناشناس
شوق دریا شدن و ... قطرہ ے شبنم بودن !
غیر اندوہ چہ دارد دلِ آدم بودن ؟
دست تقدیر ، تو را ڪاش بہ من پس بدهد
تا ڪہ باقیست ڪمے فرصت با هم بودن
بے تو اے میوہ ے ممنوعہ ! چہ فرقے دارد
اهل فردوس برین یا ڪہ جهنّم بودن ؟!
دارم از بخشش تو اینهمہ تنهایے را
حضرت عشق ! بس است اینهمہ حاتم بودن
خار بودن ؛ بہ همہ زخم زدن ، آسان است
اے خوشا زخم ڪسے را گل مرهم بودن
#لاادری
.
ای با من و پنهان چو دل
از دل سلامت می کنم
/channel/paieznsher
#همراه_ما_باشید_با_برترین_کانالهای_تلگرام
●════●════●════●════●
🍄مستجاب الدعوات وحل مشکلات علوم غریبه
🔔@oloomgharibe89
🍄گروه پرسش و پاسخ رایگان حقوقی
🔔@adllak
🍄آکادمی زبان های خارجه
🔔@academimehdi
🍄دکتر خود باشیم " معلومات پزشکی
🔔@kalemnab
🍄زندگی آلفا = جذب خواستهها
🔔@alfalife0
🍄برترین آثار خسروی خوبان شجریان
🔔@stad_shajariyan
🍄آکادمی جامع ریاضی
🔔@riazijame
🍄آچار فرانسه زندگی
🔔@asrarekoantomi
🍄کتابخانه متون و مطالعات زردشتی
🔔@zardoshti_book
🍄روانشناسی فردی
🔔@psychology9i
🍄تقویت انرژی چاکراها " عزت نفس
🔔@agahie_parvaz
🍄دهکده ی جهانی عشق و آگاهی
🔔@dehkadehmovaffagiat2
🍄گنجینه کتاب و پادکست انگیزشی
🔔@gangine_book
🍄کتاب نایاب و سخنان ناب
🔔@omidearasbaran1
🍄کمیابترین و خاص ترین کتاب های صوتی
🔔@ketabkhanehamon
🍄با من از شعر نگو
🔔@habsiyeh
🍄تکخطی و کپشن کوتاه
🔔@zehn_neveshte
🍄کتابخانهی ملیکا
🔔@melikalibry
🍄کتاب صوتی آدیو کتابان
🔔@audio_ketaban
🍄روزهای دلتنگی با غزل
🔔@paiezsher
🍄همه چی از همه جا ( اطلاعات روز )
🔔@yefenjanaramsh
🍄"فن بیان و گویندگی با صدایی نو"
🔔@fanebayan_goyande
🍄برسد بدست دلبر ( تک بیت )
🔔@paieznsher
🍄آکادمی درس زبان انگلیسی
🔔@zabannejame
🍄شکوه ثروت
🔔@shokoh_servat
🍄آموزش رقص ( خارجی ایرانی )
🔔@sonatimahalli
🍄حضرتِ شعر...!
🔔@shabanehaye_bi_to
🍄بمب انرژی مثبت
🔔@halekhuobb
🍄باقلوا تابه ای " آشپزی ساده و شیک
🔔@ashpazbashii8
🍄سامانه حقوقی عدلاک
🔔@adllak1
🍄آموزش مدیتیشن پاکسازی چاکراها " متافیزیک
🔔@tabnahayteshgh
৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫৫
💟 جهت شرکت در لیست کلیک کنید
🆔 @linkgiri_vizheh
📆 1403/01/21
قصد دارم غزلـــم را به تو تقدیــــــــم کنم
شاه بیــت غـزلـم را ، ز ، تو ترسیـــم کنــم
قصد دارم بنویســم ز محبـــت ، از عشــق
ولی از قبــــل ، دلت را تهـــی از بیـــم کنم
قصــــد دارم غزلـم را بِسُـــرایــــم با عشق
مزد آن قلب تو را یک شبـــه تسلیــــم کنم
خواهشم برتو همین است بخوانی باعشق
تا دو چشمان پُر از اشک تو از سیــــم کنم
غزلم پُر شده از محنت و از درد و غمــــت
خواستم با نگـه مست تو چون ، نیــم کنم
غزلم گشت تمــــام و نفســـم بنــــد آمــــد
قصد دارم غم خود با تو چو تقسیم کنــم
گر چه سخت است برایم که ببینم اشکت
قصد دارم غزلـــم را به تو تقدیــــــم کنم...
#لاادری
نَم نَمڪ خود را درونِ سینه ام جا میکنی
جاے خود را در دلم آهسته پیدا میڪنی
چشم بیمارت بُوَد هم دردوهم درمان من
با نگاه دیگرت کار مسیحا میڪنی
زل زنی برمن تو با چشمان آبی رنگ خود
این دلِ دیوانه را دعوت به دریا میڪنی
دل شده دلتنگ دیدارت قرارم رفته است
باحضورت در،دلم هنگامه برپا میڪنی؟
جان پناهِ خستگی هایم فقط آغوش تو
کنج آغوشت مرا چون کودکان جا میڪنی؟
تا هویدا میکنی آن روے ماهت را عزیز
بی محابا این دلم را مست و شیدا میڪنی
موجی از آرامشی، در این کران زندگی
ساحل احساس را با مهر معنا میڪنی
#مهنازنجفی
گفتہ بودے ازمحبت خارها گل میشود
اے بسوزد ریشہ ضرب المثل هاے دروغ!!!
مے شود از عشق تو دیوانہ شد دیوان نوشت
صد غزل از آن نگاہ و دیدہ و مژگان نوشت
هرچہ زیباروے اگر در محفلے گردند جمع
مے شود اسم تو را در صدر این خوبان نوشت
نازنینا! چشم ما مهمان بڪن بر یڪ نظر
ورنہ باید این دل آباد را ویران نوشت
آب اگر ریزے بہ مژگان و چڪد بر صورتت
مے توان زیبایے این صحنہ را باران نوشت
ڪاش مے شد چند واحد درس عشق
تا بہ دانشگاہ چشمان شما مهمان نوشت
نازنین زیباے من قدرے بہ من نزدیڪ شو
دل ڪہ بردے! مے توان جان را بہ تو قربان نوشت
#لاادری
میروم گل میخرم، باید بفهمد عاشقم
گل برایش میبرم، باید بفهمد عاشقم
...
گل نیازی نیست، وقتی اینقدر حالم بد است
از همین چشم ترم، باید بفهمد عاشقم
....
از همین اصرار که هی سعی دارم بی دلیل
از مسیرش بگذرم، باید بفهمد عاشقم
....
از همین دیوانه بازی های بی حد و حساب
از همین شور و شرم، باید بفهمد عاشقم
....
یک نفر در شهر پیدا کن که نشناسد مرا
از همه رسواترم، باید بفهمد عاشقم
.....
عالم و آدم خبر دارند و باور کرده اند
او ندارد باورم، باید بفهمد عاشقم
.....
باید از امشب غزل پشت غزل وصفش کنم
شاعرم،خیر سرم، باید بفهمد عاشقم
#لاادری
تعارف میکنی اما نگاهت سرد و سرمایی
دلم در پای ساحل می تپد اما نمی آیی
دل ماهی به شط تشنگی افتاده بر ساحل
تن ساحل اسیر ماسه های پست هر جایی
شکایت می کنی ، از دوری اما کاش می دیدی
منم ماهی، تویی ساحل،منم تشنه تو دریایی
بپا در ازدحام خود به دور هیچ و راضی باش
کنارم هست گرخالی ، کنارتو ست رسوایی
...
وصیت می کنم در مرگ من، آیینه ات سازند
من و خواب گل مریم تو و تصویر تنهایی
#لاادری
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آینه شدنها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!
بیسبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست
آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یکعمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
#فاضل_نظری
نصیحتیست اگر بشنوی، زیان نکنی
که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی
ز صد رفیق یکی مهربان فتد، هشدار!
که ترک صحبت یاران مهربان نکنی
بُود رفیق کهن چون مِی کهن، زنهار!
که از رفیق و مِی تازه سر گران نکنی
گر ازدیاد محبّانت آرزوست، بکوش
که امتحانشده را دیگر امتحان نکنی
اگر به دست تو دشمن ز پا فتاد ای دوست
مباش غرّه که خود عمر جاودان نکنی
به جز متاع محبّت که گر تمامتِ عمر
بدین متاع تجارت کنی، زیان نکنی...
#ملکالشعرای_بهار
دعوتم کن به شرابی که کند مست مرا
فارغ از زندگی و هرچه در او هست مرا
دعوتم کن به خیابان تنت تا به جنون
لاابالی و کمی بد تر از این پست مرا
مست کن آینه را، غرق تما شا بشود
کور کن راه فرارم نشود رَست مرا
تو زبردستی و عاشق کش پیمانه پرست
فرض کن مثل خودت مست زبردست مرا
باز کن دکمه ی پیراهن و بانو بکشان
داخل ِ معرکه و کوچه ای بن بست مرا
#علیبیانی
عمرگذشت و همچنان داغ وفاست زندگی
زحمت دل کجا بریم آبله پاست زندگی
هر چه دمید از سحر داشت ز شبنمی اثر
درخور شوخی نفس غرق حیاست زندگی
آخر کار زندگی نیست به غیر انفعال
رفت شباب و این زمان قد دوتاست زندگی
دل به زبان نمیرسد لب به فغان نمیرسد
کس به نشان نمیرسد تیر خطاست زندگی
پرتوی ازگداز دل بسته ره خرام شمع
زینکف خون نیم رنگ پا به حناست زندگی
تا نفس آیت بقاست نالهکمین مدعاست
دود دلی بلندکن دست دعاست زندگی
از همه شغل خوشترست صنعت عیب پوشیت
پنبه به روی هم بدوز دلقگداست زندگی
یک دو نفس خیال باز، رشتهٔ شوق کن دراز
تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی
خواه نوای راحتیم خواه طنینکلفتیم
هر چه بود غنیمتیم صوت و صداست زندگی
شورجنون ما ومن جوش وفسون وهم وظن
وقف بهار زندگیست لیک کجاست زندگی
جز به خموشی از حباب صرفهٔ عافیتکه دید
ای قفس اینقدر مبال تنگ قباست زندگی
بیدل ازین سراب وهم جام فریب خوردهای
تا به عدم نمیرسی دور نماست زندگی
#بیدل
تو که سرمست و پریشانی و شوریده سری
بکن از کلبه ی ویرانه ی ما هم گذری
بزن ای عاشق دیوانه،به دیوانه سری
به خدا از من دیوانه،تو دیوانه تری
صنما زلف پریشان تو را شانه منم
همه شب مست و پریشان در میخانه منم
همه دانند در این شهر که دیوانه، منم
که منم شهره به شیدایی و بیداد گری
به خدا از من دیوانه، تو دیوانه تری
به خدا از من دیوانه، تو دیوانه تری
نگرانم صنما سیر ز جانم نکنی
نگرانم که فدای دگرانم نکنی
نگرانم که تو رسوای جهانم نکنی
نگر افتاده ز عشق تو به جانم شرری
به خدا از من دیوانه، تو دیوانه تری
به خدا از من دیوانه، تو دیوانه تری
صنما کشتی دل را به گل انداخته ام
صنما با خم ابروی کجت ساخته ام
من دیوانه از آن رو به تو دل باخته ام
که تو هم همچو من، از خویش نداری خبری
#لاادری
آسمان با ما درافتادهست و ما با آسمان
میکَشد بدنامی ما تا کجا با آسمان؟!
آفتابا! این دو رنگیها نمیآید به تو
لااقل مردانه با ما باش یا با آسمان
ما به جرم خوردن گندم قناعت داشتیم
حضرت ابلیس! حق با ماست یا با آسمان؟
در نبرد نابرابر آی، آدمزاده ها!
آسمانی دیگر از نو ساخت، تا با آسمان...
کاسههای صبر ما از خویشتنداری پر است
از نخستین روز بد تا کرده با ما آسمان
#علی_بیانی
تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است ؛ اشکی پاک کن
گر نسیم فیض خواهی از گلستان وجود
یک سحر چون گل به عشق او گریبان چاک کن
هر که بار او سبکتر ، راه او نزدیکتر
بارِ تن بگذار و سِیر انجم و افلاک کن
تا ز باغ خاطرت گلهای شادی بشکفد
هرچه در دل تخم کین داری ، به زیر خاک کن
تا شوی فارغ "بهار" ! از بازپرس ابلهان
صومِ رحمن گیر و چندی در سخن امساک کن ...
#ملک_الشعرای_بهار
عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل میزن کان ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون غلغل شنو از گردون
کان معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان
کان قیصر مه رویان زان قصر مشید آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی
کان خوبی و زیبایی بیمثل و ندید آمد
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش
تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
عید آمد و ما بیاو عیدیم بیا تا ما
بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد
زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
برخیز به میدان رو در حلقه رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
غمهاش همه شادی بندش همه آزادی
یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
من بنده آن شرقم در نعمت آن غرقم
جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن
رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد
#حضرتمولانا
بگذاشتم به هم بد و نیک زمانه را
آزادهام، نه دام شناسم، نه دانه را
سرمای سردمهری گل بود در چمن
آتش زدیم خار و خس آشیانه را
کنج قفس به ایمنی او بهشت نیست
بیدام دیدهایم ازین گوشه دانه را
از حلقههای زلف تو داغم که میدهند
انگشتر سلیمان انگشت شانه را
تیر مراد من به هدف برنمیخورد
در خانه کمان بنهم گر نشانه را
خواهم اگر ز گوشه عزلت برون روم
گم میکنم ز نابلدی راه خانه را
در کوی یار سر بنه و خود برو، کلیم
با خود مبر امانت این آستانه را
#کلیم_کاشانی
تقدیر این نوشته به پیشانیام، ببین!
من یک مهاجرم، به پریشانیام ببین!
من یک مهاجرم! نفسم ابر ممتد است
در چار فصل، یکسره بارانیام، ببین!
معنی مرز: دلهره! معنی راه: صبر!
معنی جنگ چیست؟ به ویرانیام ببین!
من یک مهاجرم، وطنم روی شانهام...
باری به حجم بیسر و سامانیام ببین
ای یار! با نگاه بهارآورت بیا -
پلکی به سرنوشت زمستانیام ببین!
من یک مهاجرم! که نمیآیی از دلم
بشنو مرا، به هستی پنهانیام ببین!
من یک مهاجرم! تو مهاجر که نیستی
میدانم این که هیچ نمیدانیام، ببین -
همسایه جان! یکیست دل و جان و خون ما
لعنت به رنگ و طایفه! انسانیام ببین!
من یک مهاجرم! به چه جرمی در این جهان
هر روز بیمحاکمه زندانیام، ببین!
تاریخ من اگرچه جنون است و انزجار
این نیست افتخار نیاکانیام، ببین!
بر من زمینِ سوخته، جغرافیای جبر-
میراث مانده است، چه تاوانیام ببین!
من یک مهاجرم که در این بازی کثیف
قربانیام فقط، خودِ قربانیام ببین!
بیبال و بیزبان و وطنرانده و غریب
اینگونه زندهام! به گرانجانیام ببین!
#سهراب_سیرت
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود
ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شوند
دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود
ترسم این است از این خانه دلت قهر کند
قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود
نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود
دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود
نکند فاحشه گی معنی لبخند دهد
بوسه ای گُل بدهد ترجمه اش ننگ شود
نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من
هق هق گریه ی بندآمده آهنگ شود
تلخی قهوه ی لب های تو زجرم بدهد
لب بچیند دل و با گریه هماهنگ شود
وای اگر در دل مرداد زمستان بشود
قلب بی عاطفه ات یک سره از سنگ شود
سینه را آه! دل سنگ تو آزار دهد
وای اگر سادگی ام..مایه ی نیرنگ شود
#علی_نیاکوئیلنگرودی
تو را اندازہ ے ذرات جانم، دوستت دارم
بہ پهنا و بزرگے جهانم ، دوستت دارم
بہ قدرے رخنہ ڪردے در هواے شعر هاے من
ڪہ حتے خارج از حدّ توانم، دوستت دارم
شدم جلدت بہ سان ڪفترے اما نمیدانی
تو را من بیشتر از آب و دانم، دوستت دارم
میان ابرے پس ڪوچہ هاے تار احوالم
تو دائم حاضرے آرامِ جانم،دوستت دارم
دخیل خواهشم،مجنون عشقت باورش با تو
فراتر از ضریحِ واژگانم، دوستت دارم
اگر چہ در هجوم وحشے قدّارہ ها اڪنون
شڪستہ چهرہ ام، اما همانم ، دوستت دارم
درون حلقہ هاے اشڪِ شوقم آہ، میبینی؟
تو را با بند بند استخوانم دوستت دارم
گمانم از ردیف این غزل فهمیدہ اے دیگر
ڪہ من همپاے سویِ دیدگانم ،دوستت دارم"
#یلدا_ڪولیوند
سکوتت را ندانستم
نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو
تو هم هرگز نپرسیدی..
شبی که شام آخر بود
به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه
یه جنگ نابرابر بود
چه جنگ نابرابری
چه دستی و چه خنجری
چه قصه محقری
چه اول و چه آخری
ندانستیم و دلبستیم
نپرسیدیم و پیوستیم
ولی هرگز نفهمیدیم
شکار سایه ها هستیم
سفر با تو چه زیبا بود
به زیبایی رویا بود
نمی دیدیم و میرفتیم
هزاران سایه با ما بود
سکوتت را ندانستم
نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو
تو هم هرگز نپرسیدی..
در آن هنگامۀ تردید
در آن بن بست بی امید
درآن ساعت که باغ عشق
بدست باد پرپر بود
درآن ساعت هزاران سال
به یک لحظه برابر بود
شب آغاز تنهایی
شب پایان باور بود
سکوتت را ندانستم
نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو
تو هم هرگز نپرسیدی..
شبی که شام آخر بود
به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه
یه جنگ نابرابر بود
چه جنگ نابرابری
چه دستی و چه خنجری
چه قصه محقری
چه اول و چه آخری
#لاادری
ترازوی عدالت در جهانِ ما خراب است
عدالت واژهای زیبا فقط در یک کتاب است
همیشه آدمِ بد از عدالت میگریزد
همیشه سهمِ ما خوبان در این دنیا عذاب است
شعارِ حقپرستی بر لبِ هر آدمی هست
ولی وقتِ عمل، سود و زیان تنها حساب است
عدالت واژهی مظلومِ قرن ماست، عمری ست
عدالت مثل سنگِ سختِ زیر آسیاب است
یکی آسوده و کارش فقط خواب است و خوردن
یکی دنبالِ نانِ شب، دلش در پیچ و تاب است
یکی در سفرهاش یک نان خالی هم ندارد
یکی اما درون سفرهاش صدها کباب است
به جرمِ دزدیِ گاوی، یکی را میزنند دست
یکی با مالِ دزدی در دیارِ آفتاب است
دلیلِ اینهمه تبعیض و استثنا چه بوده
چرا بر صورتِ دزدان نامرئی نقاب است؟
#لاادری
من خراب نگه نرگس شهلای توام
بی خود از بادهی جام و می مینای توام
تو به تحریک فلک فتنهی دوران منی
من به تصدیق نظر محو تماشای توام
میتوان یافتن از بی سر و سامانی من
که سراسیمهی گیسوی سمنسای توام
اهل معنی همه از حالت من حیرانند
بس که حیرتزدهی صورت زیبای توام
تلخ و شیرین جهان در نظرم یکسان است
بس که شوریدهدل از لعل شکرخای توام
مرد میدان بلای دو جهان دانی کیست ؟
من که افتادهی بالای دلارای توام
سر مویی به خود از شوق نپرداختهام
تا گرفتار سر زلف چلیپای توام
بس که سودای تو از هر سر مویم سر زد
مو به مو با خبر از عالم سودای توام
زیر شمشیر تو امروز فروغی میگفت
فارغ از کشمکش شورش فردای توام
#فروغی_بسطامی