sherehaghighi | Unsorted

Telegram-канал sherehaghighi - شعرحقیقی

-

اشعار برگزیده و توپ عاشقانه وعارفانه غزل،مثنوی،تک بیت،سه گانی،شعر طرح و... ارتباط با ادمین: @ainsad

Subscribe to a channel

شعرحقیقی

https://www.instagram.com/reel/CnEXi-zuJrN/?igshid=MDJmNzVkMjY=

Читать полностью…

شعرحقیقی

#نماهنگ زیبای دنیام #فاطمه (سلام الله علیها)
علی اکبر حائری 🔊🔊
با همکاری گروه سرود نجم الثاقب
@Adabi10
@Adabiate11
@Adabiate12

Читать полностью…

شعرحقیقی

ـــــــــــــــــــــــ
شاهنامه ستایش شاهان نیست؛
ستایشِ مردمِ ایران است.


▪️شاهنامه تاریخ و سیرت شاهان است اما بر خلاف آنچه گاهی برخی خام‌اندیشان و نا‌آگاهان و مغرضان پنداشته و گفته‌اند، ستایش شاهان نیست، ستایش ایران و مردم ایران است. ستایش همهٔ نیکان و دلاوران و خردمندان است.

شاهان سلطنت می‌کردند اما قدرت مطلقهٔ حکومت به دست آنان نبود. شهریاری رشته‌ای بود که ایرانیان را به هم می‌پیوست و مرزهای ایران و سنن و آیین و فرهنگ ایران را نگاهبانی می‌کرد و رمز قدرت و شوکت ایران بود.

شاهنامه مجموعهٔ تجارب تاریخی ایرانیان در ادارهٔ صحیح اجتماع و تأمین آسایش مردم است. خرد و دانش و ژرف‌بینی و باریک‌نگری حکیم فردوسی سبب گردیده که شاهکار او به صورت آیین کشورداری و درس فرمانروایی خردمندانه‌ای درآید و منطبق با اصول صحیح مدیریت باشد. حتی امروز هم فرمانروایان و زمامداران در همهٔ جهان حتی یک فرماندار و بخشدار ناحیه‌ای کوچک می‌تواند از شاهنامه نکاتی در مدیریت توأم با عدالت بیاموزد.

در میان پنجاه پادشاه ایرانی شاهنامه، شاهانِ خوب هستند، شاهانِ بد هم هستند. فردوسی شاهان خوب را می‌ستاید و شاهانِ بد را می‌نکوهد. شاهِ خوب گوش به فرمان سروش دارد و فرّ کیانی یا فرّ ایزدی (تأیید خداوندی) با اوست و در دادگری و آبادی کشور و آسایش مردم می‌کوشد. شاهِ بد گوش به اهرمن و جادو می‌سپارد و فرّ ایزدی از او دور می‌شود و مردم هم از او بر می‌گردند.

از نمونه‌های شاهان خوب، فریدون، کیخسرو، بهرام گور، نوشیروان و نمونه‌های شاهان بد، ضحّاک و کیکاوس و گشتاسب و هرمز
و شیرویه هستند.
آنچه فردوسی دربارهٔ فریدون می‌گوید خطاب به همهٔ فرمانروایان است:

فریدونِ فرخ فرشته نبود
به مُشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دِهِش یافت این نیکوی
تو داد و دهش کن فریدون توی

فردوسی
زنده‌یاد استاد دکتر محمدامین ریاحی
صص ۲۰۸–۲۰۷

مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
#شاهنامه
#ایران

Читать полностью…

شعرحقیقی

خوش‌بینیِ ساده‌لوحانه‌ای خواهد بود اگر پنداشته شود که زور و تبلیغ بتواند برای زمانِ درازی کارساز باشد.
نباید فراموش کرد که زمانه حساب گیرنده‌ی بی‌گذشتی است.

#گفتن‌نتوانیم_نگفتن‌نتوانیم

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی ‌نُدوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo

Читать полностью…

شعرحقیقی

مهاجرت

ستاره ها
از سپهر ما می روند
ما می مانیم و
کوه های
خالی از آتشفشان
ابرهای
خالی از رعد و برق
دریاهای
خالی از تلاطم
بیابان های
خالی از باد
خالی
خالی
خالی

سید مهدی زرقانی

Читать полностью…

شعرحقیقی

#بداهه
#تک‌بیت

عجب حکایت تلخی که سهمم از شادی
فقط نگاه به شادی دیگران بوده است...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

در تایید نامه 69 فعال آموزشی به وزیر آموزش و پرورش : زمان آن رسیده است که دولت ها، اگر به منافع بلند مدت ملی می اندیشند، به جای آن که به مدارس به عنوان ماشین جمع آوری آرا و تظاهرات مناسبتی و پرورش مبلغان خود نگاه نمایند، به هویت مستقل و علمی آموزش و پرورش اذعان کرده و نقش مستقل آن را به رسمیت بشناسند و تمایلات و خواسته ها و منویات ایدئولوزیک خود را در حاشیه و به صورت جنبی و فرعی و البته اندیشیده تر و ظریف تر و هنرمندانه تر دنبال نمایند و یقین داشته باشند که به نتیجه بهتر و حتی سریع تری هم دست خواهند یافت

راه از این سو است !

محمد رستمی/ دبیر آموزش و پرورش


گروه گزارش/

اخیرا جمعی از کنش گران حوزه آموزش و فعالان حوزه عمومی در این عرصه با انتشار نامه ای خطاب به مسئولان نسبت به دخالت های حوزه علمیه در نهاد تعلیم و تربیت عمومی و خدشه دار شدن استقلال حرفه ای مدرسه واکنش نشان داده اند .

« صدای معلم » این بیانیه را منتشر کرد . ( این جا )

این کنش گران از وزیر آموزش و پرورش پرسیده اند : « شما به عنوان مقام مسئول یک وزارت خانه وزین، که نبض حیات و ممات یک ملت و فرهنگ و تمدن یک کشور در آن می تپد بر مبنای کدام پژوهش علمی و بررسی های میدانی به این نتیجه رسیدید که "بحران تربیت" در کشور با ورود طلاب و روحانیون در حوزه تعلیم و تربیت عمومی، مرتفع خواهد شد؟

در این نامه تاکید شده است :

« با اینکه مساله تربیت معلم، سال هاست در کشمکش ها و تعارضهای بین وزارت خانه های علوم و وزارت خانه تحت مسئولیت شما، تبدیل به یک بحران جدی شده است؛ چرا به جای اهتمام به حل این بحران و دادن اعتبار و ارزش به معلمان، در صدد جذب نیروهای موازی و بدیل هستید؟

آیا روحانیون مجهز به دانش تعلیم و تربیت به عنوان یک دانش رسمی و علمی و مهارت ها و شایستگی های معلمی هستند؟ اگر برنامه ای برای تجهیز این قشر به منظور ورود در مدارس دارید چرا همین تلاش و انرژی و هزینه را صرف تجهیز هر چه بیشتر معلمان به توانمندی ها و شایستگی های لازم برای حرفه معلمی نمی کنید؟ »

پس از این موضع صریح ، اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی تاریخ نیز نسبت به واجد شرایط اعلام شدن طلاب و دانش آموختگان سطوح 2 و 3 حوزوی برای استخدام به عنوان دبیر تاریخ در آموزش و پرورش به وزیر آموزش و پرورش نامه ی اعتراضی نوشتند .

موضع تشکل های فرهنگیان و غالب رسانه ها نسبت به این امر تاکنون سکوت بوده است .

« محمد رستمی » از معلمان بروجرد در تایید نامه این کنش گران ، یادداشتی برای صدای معلم ارسال کرده است .

www.sedayemoallem.ir/یادداشت/item/20590-/راه-از-این-سو-است

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

شعرحقیقی

چهارشنبه سوری در شاهنامه؟
امروزه ایرانیان با برگزاری جشن چهارشنبه‌سوری به استقبال نوروز می‌روند و چه نیکوست که به جای ترقّه‌بازی، آتشی برافروزند و مانند آنچه در گذشته اجرا می‌شد، از روی آتش بپرند و این شب را گرامی بدارند. این روزها مدام از من می‌پرسند: آیا در شاهنامه چهارشنبه‌سوری هست؟ و پاسخ می‌دهم معلوم است که نیست. برایم عجیب بود که چرا در سال‌های گذشته این پرسش مطرح نبود و چه شده است که امسال همه ردِّ این جشن را در شاهنامه پیگیری می‌کنند. دوست نازنینم بانو پروانه اسماعیل‌زاده نوشته‌ای منسوب به آقای هاشم رضی را فرستادند و یادآور شدند که شاید بر همین اساس برخی این باور را ترویج می‌کنند. نکتۀ مهم دربارۀ این جشن این است که برخلاف جشن‌های دیگر ایرانی چون نوروز و مهرگان و سده، پیشینۀ روشنی از آن در شاهنامه و آثار مربوط به ایران پیش از اسلام باقی نمانده است. اکنون بنگرید به شواهد و استدلال آقای علی‌محمد کاوه از شاگردان مرحوم ذبیح بهروز برای اثبات وجود این جشن در شاهنامه که آقای هاشم رضی در کتابش - البته با تردید در تاریخ‌گذاری‌های دقیق متن منقول- نقل کرده است: «سیاوش در پایان سال ۱۰۱۳ پیش از میلاد به دستور افراسیاب کشته شد و یک روز پس از کشته شدن سیاوش، فرزند وی کیخسرو در روز پنجشنبه، یکم فروردین ۱۰۱۲ پیش از میلاد در توران متولد می‌شود و چون در آیین زرتشتی سوگواری در رثای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می گذشته اند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی، جاودان بماند»
به یادِ تاریخگذاری خودِ مرحوم ذبیح بهروز افتادم که زمان طوفان جم را به روز و ساعت و دقیقه و ثانیه تعیین کرده بود! سیاوش و افراسیاب و کیخسرو مگر شخصیت‌های اسطوره‌ای نیستند؟! پس چگونه می‌توان سال مرگ سیاوش را با این دقت و حتی به روز هفته (سه شنبه) مشخّص کرد؟ مگر ایرانیان عهد سیاوش هفته داشتند که سه‌شنبه یا چهارشنبه داشته باشند؟!
چهارشنبه سوری مبارک.

.
برداشت از صفحه فیس بوک دکتر خطیبی https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10209189492814498&set=a.2989649680367.99841.1835864820&type=3&theater

@sherehaghighi
@dr_khatibi_abolfazl

Читать полностью…

شعرحقیقی

دل ویرانه عمارت کردن
خوش‌تر از کاخ برافراختن است‏

👤پروین اعتصامی

امروز بیست و پنجم اسفند ماه سالروز بزرگداشت ستاره‌ی آسمان شعر و ادب، پروین اعتصامی شاعر معاصر ایران است؛ نخستین بانویی که در شعر با ارائه سبکی خاص، لقب ملک‌الشعرای زن را از آن خود کرد.

روز بزرگداشت "پروین اعتصامی" گرامی باد🌹

@sherehaghighi
@Aalijnab

Читать полностью…

شعرحقیقی

یک ایرانی رفته روی خط استوا بین نیم کره شمالی و جنوبی قرار گرفته
خودتون ببینید این کلیپ را
آب در نیمه کره شمالی مانند ایران هنگام پایین رفتن درجهت عقریه ساعت میچرخد و پایین میرود
در نیم کره جنوبی مانند برزیل با آفریقای جنوبی برخلاف عقربه های ساعت
و دقیقا روی خط استوا آب هیچ چرخشی ندارد.
🆔️ @hasnevanews

Читать полностью…

شعرحقیقی

#ریشه_ی_واژه_ی_کهریز(کاریز)
پادشاهان هخامنشی ، اشکانی و ساسانی مردم را به کشاورزی و آباد کردن اراضی تشویق فراوان می کردند و فن قنات کنی را در سراسر کشورهایی که فتح می کردند نیز رایج می ساختند. این فن امروز از عجایب آن روزگار به شمار می آید و یکی از کارشناسان این فن در این باره می نویسد : « علم هیدرولوژی در جستجوی پدر خود بود که ناگهان جد بزرگ خود را در ایران یافت » ( مجله ی یغما، شماره ی ٣۲۰ ، دکتر پرویز ناتل خانلری).
@kheradeparsi
پس از آن که قنات را برای بهره برداری آماده می کردند برای آزمایش ِ جریان آب در آن، در مبدا آن، یعنی در چاه مادر، مقداری کاه روی آب می ریختند و با دیدن این کاه ها در مظهر قنات، یعنی در محل خروج آب از قنات، میزان سرعت آب و حسن جریان آب را می سنجیدند. واژه ی " کاریز " نیز که در واقع " کاه ریز " است از همین جا آمده است.
کاریز در برخی گویش های بومی به گونه ی "کهریز " گفته می شود .
@kheradeparsi

Читать полностью…

شعرحقیقی

https://www.instagram.com/p/CMKbKNbnD7P/?igshid=16p78pqd7hzcw
صحبت‌های استاد شجریان درباره صدای زنان...
به مناسبت روز جهانی زنان

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔹ما بی نظیرترین نسلیم
✔️رضا جمشیدی
▪️نسل ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم دید. ما بی‌نظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه می‌کند. ما نسل انتقال هستیم. نسلی که پیوند دهنده‌ی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
▪️نسلی هستیم که هم خانواده‌ی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
▪️ نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کم‌کم با آن غریبه شد.
▪️ نسلی هستیم که همسایه و هم محله‌ای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمی‌شناسد.
▪️نسلی هستیم که پای تلویزیون‌های کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامه‌های مختلف، تلویزیون‌های چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
▪️نسلی هستیم که خوابیدن‌های چند نفره کنار هم را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتاق خواب‌های مخصوص.
*نسلی که با تلفن‌های سکه‌ای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفن‌های خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفن‌های همراه و هوشمند.
*نسلی که گروه‌های گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمع‌های مجازی تشکیل دادند.
▪️نسلی که مسافرت با مینی‌بوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
▪️نسلی که با هفت‌سنگ و توپ‌پلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
▪️نسلی که هفته‌ها و ماه‌ها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... می‌ماندیم و نسلی را دیدیم که ماه‌ها و سالها خبری از هم ندارند.
▪️نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست می‌شدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار می‌گذرانند.
▪️نسلی که پول تو جیبی‌مان سکه‌ای بود و تغذیه‌هایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فست‌فودها را دید.
▪️نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسه‌ای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
▪️نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
▪️نسلی که ماه‌ها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
▪️نسلی هستیم که با دوربین‌های«کداک» و «فوجی» عکس می‌گرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی می‌گیرد.
▪️نسلی هستیم که تماشای آلبوم‌های خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمان‌هایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره می‌کند.
▪️نسلی صبور که هفته‌ها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
▪️نسلی که پذیرایی خانه‌هایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
▪️ نسلی که روی زمین و سر سفره‌ای بزرگ می‌نشستیم و نسلی را دیدیم که جایمان را به روی میز نهارخوری منتقل کرد.
🔸ما بی‌نظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود می‌آید.
🔺نه نسل قبل از ما باورش می‌شد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیون‌های رنگی هوشمند،کامپیوتر، لب‌تاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکده‌ای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش می‌شود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کرده‌اند، بچه‌ها اتاق مخصوص نداشته‌اند، خانواده‌ها پر‌جمعیت بوده‌اند و بچه‌ها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشته‌اند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانه‌ها، حیاط بزرگی داشته‌اند.
🔹ما نسل انتقالیم. آخرین بازمانده‌های نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختی‌هایی که داشته‌ایم‌ نسلی بی نظیریم.
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

#دلنوشته

عطای عزیز

هرکس که تورا دید گرفتارت شد
دشمن به طواف آمده و یارت شد
بیهوده نبود اینکه در اول راه
ما هیچ،خداوند خریدارت شد

حضرت حجت الاسلام و المسلمین ، عالم ربانی، دانشمند وارسته ،خطیب توانا ،استاد متبحر حوزه، استاد اخلاق، کربلایی و حاج آقا....
@hasnevanews
هیچ کدام از این الفاظ و القاب تورا در دل ما جای نداد .خودت هم دنبال این سِمت ها نبودی و دوست هم نداشتی
تو عطا هستی، عطای عزیز و دوست داشتنی. گفتند: هیهات اگر از هزاران طلبه که وارد حوزه می شوند، یکی مثل تو بیرون بیاید ولی باید بگویم که از میلیون ها طلبه هم یکی مثل تو عمل نمی آید .
تو درس انسانیت و پاکی را از هیچ مدرسه ای نیاموخته ای
تو در مکتب شیخ رحمت الله رشد یافته ای
تو نجابت و صداقت را از شیره ی جان مادر گرفته ای
ملاحت و محبوبیت را از (مندسن حبیب)به ارث برده ای.
زیرا؛ویژگی های اخلاقی زیبای تو را در چهره خواهر و برداران و بچه های معصومت نیز میتوان دید.
بسیارند افرادی که به مراتب عالی علمی و دینی حوزوی و دانشگاهی رسیده اند ولی چنگی به دل مردم نمی زنند ولی تو دل هرکسی که فقط ساعتی کنارت نشست را ربودی
تو عاشق مردم بودی
تو آرام و قرار ما بودی
تو آبروی روحانیت شهر بودی
تو نمک مذهب بودی

عطای عزیز
نماز آیینه دل را جلا میدهد خصوصا نماز جماعت ولی جماعت با تو عطر و بوی دیگری داشت.
خطبه عقد عروس و داماد ها با کلام تو برکت بیشتری داشت
ماه رمضان در کنار تو دلنشین بود
روضه امام حسین و نوحه علی اکبر از زبان تو سوز بیشتر داشت
آخر هفته ها محراب مسجد دلتنگت میشد
شب های قدر مناجات امیر المؤمنینت
و گریز های عالمانه ات به ابو حمزه
روح مارا از زمین جدا میکرد و اشک هایمان را بی اختیار...قرآن بر سر والعفو گویان خدارا در آغوش می کشیدیم، بار گناه بر زمین می نهادیم و سبکبار به زندگی بر می گشتیم .
عطای عزیز
تو کیستی و که بودی؟
و با دل مریدانت چه کردی؟!
مگر چه کردی که در تشییع پیکر پاکت همه مردم کار و زندگی خود را رها کردند و به وداع آمدند،
همه جوان ها با خواهر و برادرانت گریستند ،
صد ها مادر در داغت ضجه زدند
و مادر دلشکسته ات را همراهی کردند
پیر مرد ها به جای پدر فقیدت زار زدند
و بچها با یتیمانت هم ناله شدند
مگر چه کردی که همه آمدند؟
حتی آن هایی که اهل مسجد و نماز جماعت و روضه نبودند هم آمدند.
آمدند فقط برای خودت
به خاطر دل پاک و اخلاق خوبت
و مردم ثابت کردند که وفا دارند
نه فقط برای تو بلکه برای هرکس که درکشان کند و همراه و همدردشان باشد.

مردم هنوز داغ (علی مسجدی) عزیز را در دل و پیراهن عزایش را بر تن داشتند
که تو داغ بر داغ نهادی...
تو عالم دینی بودی و علی مسجدی عامل دین و مومن واقعی
علی مسجدی که عنوان ریاست خجلش میکرد
رئیسی که یک لحظه هم بر صندلی تکیه نداد
یک عمر دست به سینه برای مردم خدمت کرد
هیچ کس را دست خالی برنگرداند
هیچکس را نرنجاند و هیچ وقت خسته نشد
آرام و قرار نداشت تا آرام و قرار مردم باشد

تا اینکه هم او و هم تو در آغوش خدا آرام گرفتید
و از رنج و غم دوران راحت شدید
بهشت برین و همنشینی اولیاء و خوبان خدا مبارکتان باشد...

والسلام
دوست دارانت

پانزده اسفند ماه نود و نه
@sherehaghighi
🆔️ @hasnevanews

Читать полностью…

شعرحقیقی

من نه برای مال جنگیدم نه برای مقام!
تنها آرزوی من در زندگی ام استقلال و عظمت ایران بود...

۱۴ اسفند روزی که دکتر مصدق به جرم ایستادن برحق مردم و سرزمینش در تبعید درگذشت....

روحش شاد و یادش گرامی🥀

Читать полностью…

شعرحقیقی

#تک‌بیت_عاشقانه
#بداهه

مسیر زندگی من و تو گره خورده است
به یک رفاقت دنباله‌دار یعنی عشق...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
حافظ
همهٔ لحظاتِ ماست.


▪️در روزگار کودکی من در خراسان در روز گفته می‌شد «نَمَک» و در شبِ دیگر «طعام» نام داشت و یک ترس حرمتی وجود داشت که اسم نمک را نمی‌آوردند. این همان تابو است یا اینکه فردی نام همسر خود را نمی‌آورد بلکه می‌گوید «خواهرِ نوروز‌علی».
در تاریخِ یک جامعه هرچه آگاهی و قانون بیشتر باشد تابوها در آن کمترند. تاریخ ما تاریخِ طلوع و غروب تابوهاست. یک چیزی تابو می‌شود و همین می‌شود که شرایط اجتماعی و اقتصادیش را از دست داد از بین می‌رود. همهٔ آنچه به دلیل پرهیز یا به دلیل احترام تابو شده ترسی در دلِ انسان ایجاد می‌کند. بخش مهمی از تابوها زیر مجموعهٔ خرافات محسوب می‌شود. قدرت، پشت سنگر این تابو‌ها ایجاد می‌شود. جامعهٔ بشری همیشه گرفتار آن است و هرچه دموکراسی و قانون رشد کند این تابو‌ها کمتر می‌شود.

این کار هنر است که تسخیر می‌کند و خلع سلاح می‌کند. غیرت و ناموس هم از همین تابو‌ها است. مثلاً بخش اعظم دیوان سنایی مصادیق تجاوز به تابو‌های اجتماعی است، از جمله کلمهٔ محتسب یا کلمهٔ شیخ که مقابل رند است.
محتسب شیخ شد و فسقِ خود از یاد ببُرد
قصهٔ ماست که در هر سربازار بماند
خود زهّاد از این شعر لذّتی می‌برند که من و شما نمی‌بریم.
در کنار عقل فردوسی که صدای اعتزال است و عشق مولوی که صدای اشعریت است یک صدای حیرت هم هست که بلندترین صدای آن را خیام سر می‌دهد. چه بهتر که به آن ادبیات خیامی بگوییم. حافظ در پایان دورهٔ کلاسیسیسمِ ادبیات فارسی هر سه صدا را با خود دارد. به همین دلیل هیچ‌یک از دواوین، به اندازهٔ دیوان حافظ مورد توجه همهٔ لحظات ما نیست.

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی،
[دربارهٔ شعر حافظ]
جلد سوم، ۳۱۲–۳۰۹

درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ که از این رسانه منتشر می‌شود، با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ

Читать полностью…

شعرحقیقی

غزلی تازه در فراق حضرت یار با عنوان #مرگ_دمادم

به غیر عشق توام تکیه و پناهی نیست
امید عفو تو دارم کنون که راهی نیست

برای من که همه عمر از تو دم زده‌ام
به پیش غیر تو رفتن مگر گناهی نیست؟

از آن زمان که وصالت به هجر انجامید
به حال توبه‌ام و میل اشتباهی نیست

نصیبم از همه لحظه‌های بعد از تو
مرور خاطره‌ها هست و غیر آهی نیست

به رسم عشق، بریدم ز هر چه غیر تو بود
به حکم عقل، بگو سهم من نگاهی نیست؟

مرا بسوز و چنین زخمی‌ام نکن با هجر
اسیر مرگ دمادم شدم، پگاهی نیست

بس است شکوه و از جور دوستان گفتن
رضای دوست طلب، غیر از آن پناهی نیست...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

من گمان می‌کنم که اگر روزی بشر توفیق یافت که استعمالِ سلاح‌های اتمی و هیدروژنی را منع کند و دنیا را از بیمِ انهدام وا‌رهاند، برای آنکه بتواند روی آسایش ببیند باید چاره‌ای برای این دوّمین غول، یعنی «تبلیغات» نیز بیندیشد، که اندک اندک روحِ انسانیّت را در کامِ خود فرو می‌کشد، و چه بسا که سرانجام سمومش از لهيبِ سلاح‌های دهشت‌انگیز، کم‌گزند‌تر نباشد.

#ایران_را_از_یاد_نبریم

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo

Читать полностью…

شعرحقیقی

#تک‌بیت
#بداهه

تو آمدی که غزل ساز عاشقانه بگیرد
و آمدی که دلم میل هر ترانه بگیرد...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔹حقیقت: مقصد یا پیام راه؟
✍سینا جهاندیده

در این جمله چه می‌توان یافت؟
«وقتی در جستجوی حقیقتی در واقع در حال برساختن آنی.»
  آیا این جمله درباره‌ی ماهیت جستجو حرف می‌زند یا درباره‌ی ماهیت حقیقت؟
یا نه این جمله می‌گوید حقیقت چیزی جز جستجو نیست.
حقیقت مقصد است یا پیام راه؟
وقتی رساله‌ی دکترایم  را می‌نوشتم مهمترین فرضیه‌ی من این بود: «حقیقت یک برساخته است» نظریه‌ای شایع در جهان پست مدرن. من در جستجوی این مسئله نبودم که عمر خیام که بود بلکه می‌خواستم به این پرسش پاسخ دهم که خیامیت چگونه برساخته شده است. بعدها به این نتیجه رسیدم که من نیز در حال برساختن خیامیتم. طبیعی است که در هر تحقیق ماندگاری چیزی درباره جهان کشف می‌شود، اما هر کشفی نوعی اختراع نیز هست. وقتی در قرن بیستم باستان‌شناسان چیزهای تازه‌ای درباره‌ی تاریخ هخامنشیان را کشف کردند عصر پهلوی جهان تازه‌ای اختراع کرد. به همین دلیل می‌توان گفت بین ناسیونالیزم و باستان‌شناسی رابطه‌ی پیچیده وجود دارد. کشف داروین و دکارت نوعی اختراع انسان بود. کشف فروید انسانی را اختراع کرد که هرگز در گذشته وجود نداشت. به همین دلیل بندیکت آندرسون از «جماعت‌های تصوری» می‌گوید  یعنی اختراع فضایی که قبلا وجود نداشت و فوکو از گسل‌هایی که در تاریخ وجود دارد می‌گفت. بنابراین هر تحقیقی نوعی مفصل‌بندی حقیقت است. به تعبیر دیگر کشف حقیقت در هر تحقیقی، نوعی برساختن حقیقت است. مسئله‌ی مهمی که من در تحقیق خود تجربه کردم این بود که روش تنها حقیقت را کشف نمی‌کند بلکه حقیقت‌ساز است. مفهوم روش اکنون در تحقیقات علوم انسانی ایران تبدیل به یک مفهوم تصنعی شده است در حالی که کشف حقایق جهان بسیار وابسته به روش‌ها هستند.
این جمله را بسیار شنیده‌اید: که «خود راه بگوید مقصد کجا ست.»  دو نوع سفر وجود دارد: سفری که راه را فراموش می‌کند و مقصد را هدف راه می‌داند. و سفری که راه را هدف سفر فرض می‌کند. آنکه به مقصد فکر می‌کند خود راه را زحمت می‌داند. و البته سفری که به مقصد فکر می‌کند غایت خود را در مقصد می‌جوید.
در تبارشناسی فوکو فهم چگونگی برساختن حقیقت همان حقیقت است. اما نباید فراموش کرد که فوکو با کشف حقیقت، خود حقیقت ساخته است.
امبرتو اکو در رمان فوق‌العاده‌ی « نام گل سرخ» هشدار تکان‌دهنده‌ای را مطرح می‌کند.
او می‌گوید: «آنهایی که دوست دارند در راه حقیقت کشته شوند ترسناک‌اند چون موجبات مرگ دیگران را فراهم می‌کنند و پیش از خود دیگران را به سوی مرگ می‌برند. آن‌هایی که به انسان عشق می‌ورزند، یا مردم را به خندیدن حقیقت وا‌می‌دارند یا حقیقت را به خنده در‌می‌آورند. ...زیرا حقیقت در جایی است که بتوانیم خود را از شهود جاهلانه‌ی کشف حقیقت آزاد کنیم.»
هیچ حقیقتی آن‌قدر سفت و سخت نیست که نتواند پارودیک شود. خندیدن به تلخ‌ترین رخدادها به این معنی هم می‌تواند باشد که حقیقت وابسته به دریچه‌ای است که با آن به آن نگاه می‌کنیم.
@tabarshenasi_ketab

Читать полностью…

شعرحقیقی

🖋دوستان بِهْ که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است...!


🔹روز بزرگداشت شاعر بزرگ بانو پروین اعتصامی 🌹


🍂🍂@eghtesadhonarnews

Читать полностью…

شعرحقیقی

@shafiei_kadkani

ــــــــــــــــــــــ
اولین بار که دیوان پروین را به دست آوردم









▪️شعر پروین، شعر خرد و عاطفه است و نیازی به استعاره‌های تجریدی و تشبیهات عجیب و غریب ندارد. اولین بار که دیوان پروین اعتصامی را در نوجوانی به‌دست آوردم، حالتی داشتم که به هیچ‌وجه قابل توصیف نیست. نخستین شعری که از او مرا مسحور خویش کرد، شعری بود که به مناسبت جشن فارغ‌التحصیلی در مدرسه سروده بود و چنین آغاز می‌شد:

ای درخت آرزو، خوش زی که بار آورده‌ای
غنچه بی‌باد صبا، گل بی‌بهار آورده‌ای
باغبانان تو را امسال سالی خرم است
زین همایون میوه کز هر شاخسار آورده‌ای

نمی‌دانم در این ابیات چه نهفته که هم‌اینک پس از قریب چهل و پنج سال، هنوز هم مسحور این کلماتم. ممکن است بگویید: «طعم وقتِ» توست که ضمیمهٔ ‌این کلمات شده است؛ اما «وقت» من با بسیاری شعرهای دیگر هم‌ گره خورده است و چنین طعمی را به وجود نیاورده است! گیرم من این سخن را بپذیرم، دربارهٔ آن صدها هزار خواننده‌ای که در این هفتاد ساله، مسحور دیوان او شده‌اند، چه باید گفت؟ جز اینکه بگوییم نبوغ فرمول‌بردار نیست و آدمهای ساده‌لوح، با کشف جدول ضرب وزن و قافیه یا استعاره و تشبیه، خیال می‌کنند به راز خلاقیت‌های بزرگ پی برده‌اند و عمر خود را در آن راه به هدر می‌دهند.


محمدرضا شفیعی کدکنی
#با_چراغ_و_آینه، ص ۴۶۴، سخن، تهران: ۱۳۹۰
#پروین_اعتصامی
@sherehaghighi
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/

Читать полностью…

شعرحقیقی

درویش گفت:
آنچه در مملکت سلطان می‌رود اگر سلطان نمی‌داند نه سلطان است و اگر می‌داند و روا می‌دارد و منع نمی‌کند نه مسلمان است!
منبع: #دستنویس #مجالس‌العشاق_توپکاپی‌سرای
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

لابد شما هم متوجه این نکته شده اید که در دانشنامه های انگلیسی زبان همه جا از جلال الدین بلخی با عنوان «رومی» یاد می شود نه بلخی و نه حتی مولانا و مولوی و این قبیل نامها و القاب که نزد ما متداول است. راست است که این بزرگان شخصیتهای جهانی و بشری هستند و به همگان تعلق دارند اما همسایگان ما خوب می دانند چطور همین شخصیتهای جهانی را مصادره کنند و از قبل شان به آلاف و الوفی برسند؛ هم سرمایه اجتماعی ملتشان را افزایش دهند و عنداللزوم به رخ جهانیان بکشند که ماییم و رومی و هم در عین حال موجبات رونق صنعت توریسمشان را فراهم آورند؛ آنها خوب می دانند چطور در لحظاتی که ما به خواب خرگوشی فرو رفته ایم، گلیم همسایه را از زیر پایش بکشند و بر ما سیه گلیمان وامانده ریشخند بزنند. بعد از مصادره جلال الدین توسط ترکیه، هنوز رد داغ ثبت تار ایرانی به نام جمهوری آذربایجان التیام نیافته که می بینیم این همسایه نجیب و عجیب دوباره دست به کار شده تا نظامی گنجوی را هم در یونسکو به نام خودش ثبت و ضبط کند و در این راستا و در نخستین گام سال 2021 را سال نظامی گنجوی اعلام کرده تا ما باشیم و صبح دولتش را به تماشا بنشینیم. آنجا که نظامی نازنین فریاد برمی آورد:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
ما از توجه وافی و کافی به این شاعر بزرگ غفلت کردیم و الان هم چندان این دست و آن دست می کنیم که نظامی هم مصادره شود و خودمان از مصادیق تام و تمام این بیت نظامی شویم:
گرچه ایرانیان خطا کردند
کز دل آزرم ها رها کردند.
بله! ما آزرم را رها کرده ایم و در روزگاری که فرهنگهای کوچک و خرده پا با ذره بین در تاریخ داشته و نداشته شان در به در به دنبال اثری، نشانه ای، چیزی می گردند تا آسمان و ریسمان را به هم ببافند و برای خودشان در دل تاریخ سرمایه ای اجتماعی برسازند و آن را نزد مردم خودشان و جهانیان علم کنند، ما بیکار و بیعار نشسته ایم و شاهد تاراج این کوههای نور و دریاهای نور از گنجینه گرانسنگ کشور عزیزمان ایران هستیم. «روزگار غریبی است نازنین!» نمی دانم متولیان ادبی و فرهنگی کشور، استادان و دانشجویان و معلمان و دانش آموزان ادبیات چرا همینطور محترمانه و سر به زیر خاموش نشسته اند و کسی فریاد برنمی آورد که سرمایه های اجتماعی و فرهنگی یک ملت ضامن بقای آنهاست. آنچه در طول تاریخ پر فراز و نشیب این مردم توانسته آنها را سر پا نگاه دارد که از درون و بیرون متلاشی نشوند همین سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بوده نه شمشیر و زره. نمی دانم به چه زبانی باید گفت برای کشوری مثل ایران، فعال کردن دیپلماسی فرهنگی و ادبی به مراتب مهم تر و نتیجه بخش تر از دیپلماسی سیاسی و نظامی است. افسوس که این مزرعه را خواب گرفته.خفته را می توان بیدار کرد اما با کسی که خودش را به خواب زده چه کار می توان کرد.
@sheregaghighi
/channel/smzarghani

Читать полностью…

شعرحقیقی

امروز رییسی گفت: هرکس در انتخابات شرکت نکند، در جبهه دشمن است. مسعود جعفری‌زاده این سخن شنید و قلم از نیام کشیدو سرود:

‌‌‌ما با دروغ و شعبده منتر نمی‌شویم
لوطی‌! نگیر معرکه، عنتر نمی‌شویم

دوران خرسواریِ رندان به‌ سر رسید
پالان‌‌ ندوز شیخ، که ما خر‌ نمی‌شویم

هردو جناح، فاسد و دزدند و بی شرف
بینِ سگ‌ و شغال مخیّر نمی‌شویم

با حجله‌های سبز و سفید و بنفشِ رأی
در‌ یک ‌زمان عروس دو شوهر نمی‌شویم

با رأیِ‌ ما جوازِ خیانت گرفته اند
دیگر‌ شریکِ این بد و بدتر نمی‌شویم

یک عمر توی صحنۀ این بازی کثیف
بازیچه بوده‌ایم و دیگر‌ نمی‌شویم

چون سوگوارِ داغِ هزاران برادریم
با قاتلان، برادر و خواهر نمی‌شویم

بی‌اعتماد و دل‌زده، تلخیم مثل زهر
در‌کام شیخ، قند مکرر نمی‌شویم

🔴

Читать полностью…

شعرحقیقی

https://www.instagram.com/p/CMHufDGMUL8/?igshid=1vv3wli9kn8a3
برادر بزرگ هیچ ساله‌ام...

Читать полностью…

شعرحقیقی

طنز تُرکیه درمانی

یه مدتی دیدم حالم خرابه...
و ادامه داستان..😃

#مهدی_خداپرست
#رویا_ابراهیمی
#ترکیه_درمانی
#فکاهه
#طنزدرمانی

پی‌نوشت:
این مضمون قبلا به زیبایی توسط استاد سید علی مصطفوی کشف شده است که در یکی از قسمتهای مجموعه شیخ علی اکبر استفاده شده است.

@m_khodaparast1

Читать полностью…

شعرحقیقی

▪️توصیه ی قابل تامل رضا کیانیان
برای کتاب خوان شدن جامعه

@LAST_PAGE

https://t.me/joinchat/AAAAAFKaqUVthmk_qseltA

Читать полностью…

شعرحقیقی

https://www.instagram.com/p/CL9wa6MCLRF/?igshid=hpn13e2gwzs6

Читать полностью…
Subscribe to a channel