sherehaghighi | Unsorted

Telegram-канал sherehaghighi - شعرحقیقی

-

اشعار برگزیده و توپ عاشقانه وعارفانه غزل،مثنوی،تک بیت،سه گانی،شعر طرح و... ارتباط با ادمین: @ainsad

Subscribe to a channel

شعرحقیقی

و عشق نقطه پرگار آفرینش بود...

برگرفته شده از تک‌بیت خود من با

تمام مکتب حافظ بیان این سخن است
که عشق نقطه پرگار آفرینش بود...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔸️پادگان شهرهای شیعی؟🔸️
(چطور با عرف میستیزیم؟)

▪️شهر پر از بنرهای سیاه است. تندترین جملات از باورهای شیعه. تبلیغ حضور مداحان و واعظان شیعه که از تهران و قم آمده اند. حجم تبلیغات، کم از تبلیغات این روزهای قم نیست. تقریبن هر پنجاه متر یک بنر بزرگ و هر بیست متر، پارچه نوشته هایی کوچک تر. هر چند صد متر، یک موکب با صدای بلند، تندترین نوحه ها را پخش میکند. بر در و دیوار اکثریت ساختمانهای عمومی و دولتی، پارچه نوشتهای سیاه با مضامین شیعی. اینها همه اما فاطمیه در کاشان و یزد و قم نیست. در زاهدان است. شهری با اکثریت مطلق شهروندان اهل سنت و اقلیت کوچک شیعه. اما اقلیتی در قدرت.

▪️فقط زاهدان و فاطمیه نیست. چند ماه قبل به کردستان سفر کرده بودم. و چند سال قبل تر، به بندر ترکمن. اسامی خیابان ها و مکانها، تبلیغات شهری، بنرها، نام و موقعیت برتر و اندازه ی مساجد بزرگ و اصلی، غالبا شیعی. آن هم از نوع معنادار و پر گوشه و کنایه. کمتر نشانی از عرف و فرهنگ اهل سنت. گویی که در شهری شیعه..

▪️گفتم "شهروند" اهل سنت؟ کدام شهروند؟ شهروندی که نه در شهرهای شیعه نشین و در موقعیت اقلیت، که در شهر و دیار خویشتن، در موقعیت اکثریت هم نامهایش، باورهایش، محترمین ش و آداب و رسوم ش را نمیبیند.. و بالعکس، در خیابانهای خودش، باورها و محبوبینش را طرد شده و گاه توهین شده می یابد..

▪️این هم صورتی دیگر از همان گزاره کلی است که گفته ام و نوشته ام: عرف ستیزی. گونه ای از مدیریت جامعه که عرف را به رسمیت نمیشناسد. گونه ای از سیاستگذاری که با اتکای به قدرت سخت، منطق عرف را در هم میشکند.

▪️من این شهرهای اهل سنت نشین را "پادگان-شهرهای شیعه" دیدم. جایی که شهروندان اهل سنت، کمترین سهمی در شکل دادن به فضای زیستن عمومی شان ندارند. از چنین سیاستی، توقع تولید همزیستی و مدارا داریم؟ یا هر روز، کینه میکاریم؟

#عرف_ستیزی/#جامعه شناسی_سفری/#سفر/#از_رنجی_که_میبریم

@raahiane

Читать полностью…

شعرحقیقی

.
مسلمانانم از بی‌مایگی کافر می‌انگارند...
خداناباورانم پورِ پیغمبر می‌انگارند!
به رفعِ تشنگی لب می‌گذارم بر لبی گاهی،
یکی صهبای کوثر، وآن‌یکی ساغر می‌انگارند!
اگر دَر می‌گشایم فرقه‌ای دیوار می‌بینند...
وگر دیوار بگذارم گروهی دَر می‌انگارند!
به مستان می‌رسم، با خویش می‌گویند: شیخ آمد!
به مسجد می‌روم آتش‌زنِ منبر می‌انگارند!!
اگر گُل بشکفم، نمرود در آبم می‌اندازد...
وگر آتش درآرَم، شاخِ نیلوفر می‌انگارند...
الفبای عصا افکنده‌ام در کار و می‌بینم،
که این ناباورانم راست جادوگر می‌انگارند!
چه در آیینه‌ی شعر است؟ جبراییل، یا شیطان؟!
چه باک از دیگران؟ چون تا ابد دیگر می‌انگارند...
کلیمی در گریبان کرده‌ام پنهان و خاموشم
دهان‌های وقاحت گرچه صد دفتر می‌انگارند...
.
#حسین_جنتی
#تازه
@h_jannati

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔹افراط در نوآوری و از یاد بردن وظیفه‌ی وجودی شعر
✍سینا جهاندیده

فضاهای مجازی باعث شده است تا من هر روز شعرهای مختلفی از شاعران متفاوت بخوانم. اما چیزی که تعجب مرا بیشتر می‌کند این است که در هیچ دوره‌ای در تاریخ ادبیات ایران اینقدر شعر تعریف متکثر و حتی عجیب و غریب نداشته یا اینقدر در فهم آن اختلاف نبوده است. شعر گفتن بهانه‌ای شده برای متفاوت بودن. گاهی یکی داستانک رمانتیک می‌نویسد می‌گوید شعر است. یکی از اندام‌های جنسی یاد می‌کند می‌گوید شعر است. یکی جملات زبان فارسی را از عقب به جلو می‌آورد می‌گوید شعر است. یکی سعی می‌کند با وارونه گویی متفاوت باشد. یکی نامی تازه به جملات عجیب خودش می‌گذارد ادعا می‌کند به نظریه‌‌ای شگفت رسیده است. تماشای این تنوع خودش آنقدر عجیب و غریب است که خود شعر از یادت می‌رود. اما این افرطیون یک چیز را از یاد می‌برند که ایران فقط یکی نیما می‌خواست. و اگر نیما یگانه نبود دیگر کشف او، که در واقع به کمال رساندن کوشش‌های خیل عظیمی از شاعران بود، دیگر معنایی نداشت. گاهی فکر می‌کنم در پس این همه شمس کسمایی‌ها و تندرکیاها شاید نیمایی تازه ظهور کند تا همه این کوشش‌های ناتمام را به سرانجامی برساند.
عصر ما نه تنها عصر تفاوت/تفاوط است بلکه دچار سندرم نیماشدن شده است. همه می‌خواهند کاری کنند کارستان. فرمالیست‌ها بر آشنایی‌زدایی در هنر و شعر، تأکید داشتند اما ما گرفتار آشنایی‌زدایی وجودی شده‌ایم. مدام می‌خواهیم حیرت دیگران را در بیاوریم. مدام به شگفت زده کردن دیگران مشغولیم. شعر از ریشه شعور و شناخت است نه از ریشه حیرت افکنی. انکار نمی‌کنم که شعر می‌خواهد شناخت را حیرت‌افکنانه ظاهر کند اما این به آن معنی نیست که «وظیفه‌ی وجودی شعر» فراموش شود. هرگاه عصری «وظیفه‌ی وجودی شعر» را به یاد بیاورد عصر طلایی شعر است. به نظر من در قرن هفتم مولوی و سعدی و در قرن هشتم حافظ بیش از همه اعصار وظیفه وجودی شعر را به یاد آوردند. به نظر می‌رسد این وظیفه در عصر ما از یاد رفته است. همچنانکه شاعران بازگشت ادبی این وظیفه را گم کرده بودند. ما در عصر بازگشت ادبی نیستیم ما گرفتار افراط در نو آوری و دورشدن از وظیفه وجود شعر هستیم.
از این نظر می‌توان گفت دچار وارونه انحطاط دوره‌ی بازگشت ادبی شده‌ایم. اگر بازگشت ادبی دچار تفریط سنت شد ما دچار افراط ستیز با سنت شده‌ایم.
@tabarshenasi_ketab

Читать полностью…

شعرحقیقی

گفت‌و‌گوی فراز با بیژن عبدالکریمی، استاد گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران
ضرورت نقد جریان روشنفکری در ایران | منطق «خالص‌سازی» دیگر جواب نمی‌دهد
ضرورت نقد جریان روشنفکری در ایران | منطق «خالص‌سازی» دیگر جواب نمی‌دهد
در تحولات اجتماعی نباید خیلی عجول و شتابان بود. حتی به نظر می‌رسد در سطح سیاسی و حاکمیتی نیز تمایلی برای ایجاد یک وفاق ملی وجود دارد و گه‌گاه سیگنال‌هایی نیز داده می‌شود. لیکن، قدرت سیاسی در کشور به دلیل شرایط ژئوپلیتیک و تهدیدهایی که از سوی نظام سلطۀ جهانی، به خصوص از جانب آمریکا و اسرائیل (به‌ویژه با توجه به جنگ اخیر غزه)، و برخی قدرت‌های منطقه‌ای کشور را تهدید می‌کنند.

واژه، بندرِ اتراق مفاهیم است. واژگانند که معانی را منتقل می‌کنند و با واسطه‌گری بین گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده، دنیای تازه‌ای را بین دو طرف شکل می‌دهند. واژگان، به ویژه در عالم سیاست، گاهی عبارت‌های تازه‌ای می‌سازند. عبارت‌هایی که به اقتضای زمان، ناگزیر، برای انتقال مفاهیم و معانی نو خلق می‌شود. عبارت‌های تازه اما، به سبب تازگی و خامی، گاه دوپهلو تفهیم می‌شوند.



عبارت‌های «خالص‌سازی» و «روشنفکر سیاسی»، از جمله همین عبارت‌ها است که مدتی در ادبیات و فرهنگ لغت سیاسی و اجتماعی ما پررنگتر شده و برخی، بدون توجه به معانی تازه‌ای که خلق کرده‌اند، از آن‌ها استفاده می‌کنند. همچنین برخی بر این باورند که با روشنفکری می توانند اقداماتی را در عرصه های مختلف انجام بدهند.



روزنامه اینترنتی فراز در این باره با دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران گفتگو کرده است. مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:



ـ در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» صحبتی کردید که بازتاب‌های زیادی را در بر داشت. اشاره کردید برخی از روشنفکران بخاطر نفرت نسبت به جمهوری اسلامی از اسرائیل دفاع کردند و این امر از نظر شما ننگ و نابخشودنی است. این روشنفکران چه کسانی هستند؟



«کاربرد کلمۀ «روشنفکران» در سخن اینجانب و در ذهنیت برخی از منتقدانم صرفاً یک مشترک لفظی بود. آنان از لفظ «روشنفکران» صرفاً چند چهرۀ شاخص و مشهور اجتماعی و فرهنگی را مراد داشتند اما منظور من از کاربرد این کلمه بخش وسیعی از دانشجویان، جوانان و کنشگران سیاسی و اجتماعی ایرانی است که فضای ذهنی جامعه را شکل می‌دهند و در فضاهای مجازی به تولید محتوا می‌پردازند یا حتی به عنوان خبرنگار و کارشناس در برخی رسانه‌های بیگانه به منظور اظهار نظر در بارۀ بسیاری از مسائل از جمله در خصوص جنگ غزه حضور یافته و می یابند. مرادم از «روشنفکران» آنهایی هستند که با مردم عادی، که بی‌تفاوت و منفعلانه مسائل را نگاه می کنند و کنشگری ندارند، فرق دارند. مرادم از روشنفکران افرادی هستند که می‌خواهند «سوبژگی» داشته باشند و منظورم از «سوبژگی» کوشش به منظور فاعلیت و تأثیرگذاری در مسیر حیات اجتماعی و تحولات آن است. آنچه از تعبیر روشنفکران مراد من بود افرادی هستند که فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مملو از آنهاست و آنها در هر لحظه مشغول تولید محتوا بوده، فضای ذهنی جامعه را آگاهانه یا ناآگاهانه رقم می‌زنند.»



ـ آیا فکر نمی‌کنید همین موضوع باعث شد موجی در جامعه ایجاد شود و برخی از این موضوع سوء استفاده کنند؟



«همیشه در جامعه این‌گونه سوء استفاده‌ها وجود داشته و دارد اما با ظهور تکنولوژی‌های جدید رسانه‌ای و ارتباطی و نیز با وجود و گسترش شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی این‌گونه سوء استفاده‌ها بسیار شدت یافته است. متأسفانه فضاهای مجازی، به دلیل سرشت و ماهیت‌شان‌ و نیز به جهت وصف توده‌ای بودن‌شان، بسیار مسموم است، مضاف بر این که رسانه‌های وابسته به کانون‌های بزرگ قدرت‌های سیاسی و اجتماعی جهانی و منطقه‌ای در کنار نیروهای سیاسی متکثر و گوناگون با اهدافی حتی ضد ملی نیز به شدت در این فضاها مشغول به فعالیت هستند و حتی این اواخر ربات‌ها و هوش مصنوعی نیز برای شکل دادن به اذهان و احساسات عمومی وارد صحنه شده‌اند. آنها آتشی را روشن می‌کنند و بسیاری از توده‌ها و حتی شبه‌روشنفکران، دانشگاهیان، حوزویون و خیل انبوه کنشگران سیاسی و اجتماعی ناخودآگاه تحت تأثیر این فضاهای ساختگی و مجعول قرار می‌گیرند و به یک روند ساختگی می‌پیوندند، و سپس خود همین روند مجعول به بخشی از واقعیت تبدیل می‌شود. جامعه ما، مثل بخش وسیعی از جهانیان در یک کلیتی اسیر نوعی انحطاط فرهنگی حاصل از عالَم تکنولوژیک شده است. لذا انحطاط و عقب‌افتادگی تاریخی فقط در میان سنت‌گرایان و حوزویان ما نیست. انحطاط بخش وسیعی از جامعه ما امری تاریخی است و بخش وسیعی از شبه‌روشنفکران ما را نیز دربرگرفته است. مواجهه‌های خشونت‌بار و توهین‌آمیزی که از جانب بسیاری از فعالان در فضای مجازی از جمله برخی شبه‌روشنفکران با هر گونه نظر و اندیشۀ

Читать полностью…

شعرحقیقی

هر چند حواسمان به رقص رشت است
رسواییِ بام آسمان در تشت است
با حرکت دِبش ، خاوری از نظرم
مستوجبِ عفو و قابل برگشت است

#مهدی_خداپرست
#طنزپردار
#خاوری

@m_khodaparast1

Читать полностью…

شعرحقیقی

عبدالکریمی: سنت معاصرت نیافته سنت نیست، بلکه جسد مرده، بی روح و متعفن سنت است.
گفتمان انقلاب نتوانست با خوارج گری و ظاهرگرایی دینی مقابله ای نیرومند و آنچنان که شایسته است داشته باشد.

Читать полностью…

شعرحقیقی

اگرچه خداوند نیستی که جهان را خلق کنی
موجودات را حیات‌ بخشی
گیاهان را سرسبز و خرّم نگه داری
انسان‌هان را عاشق گردانی
اما می‌توانی با خیاطی کردن
و تلفیق هنرهای دست و فکر و عشق
مقام شبه‌خدایی
که همان خالقیت است را
تجربه کنی...
روزت مبارک
خیاط جان...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

👇👇👇👇

به نظر می‌رسد این چهار شخصیت (بیژن عبدالکریمی، احمد زیدآبادی، فرهاد قنبری، سلمان کدیور)، به معنای مثبت کلمه و نه منفی کلمه، سعی می‌کنند میان دوقطبی رادیکال شکل گرفته در جامعه میانجی‌گری و تعامل کنند ولی متاسفانه هم از ناحیه قدرت سیاسی سرکوب می‌شوند و هم از سوی بخش قابل توجهی از خود مردم. بنابراین نه تنها هم از آخور نمی‌خورند و هم از توبره، بلکه از هر دو طرف سیلی و اهانت نصیب‌شان می‌شود. اما به هر حال، در این تنهایی و بی کسی، حقیقی آنها را به ادامه دادن راه و متوقف نشدن دعوت می‌کند.

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔻 وسط بازها!

📝 سلمان کدیور

می‌گویند "وسط باز" منظورشان این است که یا برانداز باش یا ماله‌کش!
دو سر طیفی که کند ذهن‌ترین آدم‌ها که مکمل هم‌اند قرار گرفته‌اند.

ماله‌کش‌های وضع موجود، خالق براندازها هستند و براندازها، مایه بقای ماله‌کش‌ها در سیستم، هر کدام نباشد، وجود آن یکی بی‌معنی است!

اگر براندازهایی وجود نداشته باشند، ماله‌کش‌های یقه سفید سیستم، از گرسنگی می‌میرند.
نه حرفی برای گفتن دارند، نه لولویی برای ترساندن ملت،
نه بهانه‌ای برای بستن و فیلتر کردن،
نه بودجه‌ای برای بولتن‌نویسی نصیبشان می‌شود،
نه خبری از خلق دکان‌های سازمانی و پروژه‌های نان و آب دار تحلیلی امنیتی است.
باید نان بازوی خودشان را بخورند که بلد نیستند!

اگر ماله‌کش‌های داخلی هم نباشند، براندازها چطور تبلیغات کنند و جهان را از رژیم آخوندی بترسانند و فیلم کشته‌ها را برای شبکه‌های خارجی و سناتورهای کنگره فاکتور کنند؟
چطور جلب توجه کنند و اثبات کنند در صحنه قدرت نمرده و حذف نشده‌اند؟
آنها هم در غربت باید فضولات خودشان را میل کنند بلکه نمی‌رند!

در دو سر این طیف بودن هنر نمی‌خواهد، فقط کافی است مغزت را بفرستی مرخصی و دهانت را باز کنی.
دیده‌اید که هر دو در بد دهانی و فحاشی چقدر خبره‌اند؟
هر دو تاب هیچ نقدی را ندارند و به غایت پرخاشگر و مستبدند.
رفتارشان منطق گله را دارد. دسته‌جمعی و گروهی عمل می‌کنند.
با یک های و یک هوی، مسیر عوض می‌کنند و دائم دنبال چوپانند که آنها را هدایت کند.
حالا یکی از شورای سلطنت و فرشگرد، دیگری از محافل سری امنیتی داخل.

وسط ایستادن اما، طرح و ایده و فکر می‌خواهد، چون از هر دو سر قطب به تو دائم حمله می‌شود.
یکی می گوید منافق، دیگری می‌گوید ستون پنجم!

دو دایرکت که مالامال از فحش کریه است، یکی عکس پروفایل پهلوی دارد و دیگری تصویر یک شهید یا اماکن و اشخاص مقدس است.

یکی می‌گوید تو با دادن تقاضای تجمع قانونی، مردم را به شورش تحریک کردی و باید محاکمه شوی تا زر مفت نزنی، اگر بیانیه شما نبود ایران اصلا بهم نمی‌خورد!

دیگری پیام می‌دهد که تو با درخواست مجوز تجمع از رژیم آخوندی، به او مشروعیت می‌دهی و فردای آزادی، به چهار میخ آویزانت می‌کنیم.

ماله کش‌ها می‌خواهند به بهای نابودی ایران، نظم مسلط کنونی را حفظ کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند.

براندازها نیز می‌خواهند به قیمت نابودی ایران، نظم کنونی را نابود کنند.
حتی شرم نمی کنند که درخواست حمله نظامی و تقاضای تحريم بيشتر بدهند.

وسط ایستادن به غایت سخت است. باید در پی راهی باشی که خار در پای ایران جانمان نرود، اما حال ملت بهتر شود.

باید سرت را در این کتاب و آن کتاب ببری، حرف‌ها را گوش دهی و وقت خواب و سفر و... حلاجی کنی. با خودت دائم کلنجار بروی.

باید در حد مرگ، با همه طیف‌ها و عقیده‌ها و مسلک‌ها گفتگو کنی.
باید بخوانی و ایده‌ات را تبدیل به محصول قابل فهم کنی.
باید وقتی که احضارت می‌کنند، سعه صدر بخرج دهی، وقتی محاکمه‌ات می‌کنند، صبور باشی.

شاید تلاش بی‌فایده و رنج بی‌حاصل باشد، اما شرف دارد به اینکه دو سر طیفی بایستی که جز استبداد و خشونت، خروجی دیگری ندارند.

....
....
@Falaakhon

Читать полностью…

شعرحقیقی

فارسی‌زدایی انگلستان در شبه‌‌قارهٔ هند
و آنچه روسیه با زبان اقوام آسیای میانه کرد.


▪️وقتی [انگلیسی‌ها] به زبان فارسی مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی! شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد.
▪️این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و... شناخته می‌شود، در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد.
▪️همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود
[توسط روسیه]. سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند.

▪️ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌نکرده [بی‌اعتنایی کنیم] چون این زبان‌های محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند… هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. 

Читать полностью…

شعرحقیقی

تصویری از گریز مردم غزه با دیدن موشک یا بمبی در آسمان
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

دوستان عزیز!
کامنت هایی را از صفحه دوست و برادر بزرگوارم، جناب آقای مهدی جمشیدی، در اینجا منعکس کردم که نشان دهم:
اولاً، با همه فحاشی ها، توهین ها، ترور شخصیت و خشونت های کلامی، نسبت به ایشان و هر کس دیگری کاملاً مخالفم.
ثانیاً، نشان دهم که آرزومند تحقق این جمله خدایی ژان ژاک روسو هستم که «من دشمن تو و مخالف آرای تو هستم، آما حاضرم جانم را بدهم تا تو حرفت را بزنی»، و از این طریق آزادگی و آزادیخواهی را نه در شعار بلکه در عمل نشان داده باشم و گامی در جهت خلق فرهنگی تازه، برخلاف دو قطب مسلط اجتماعی در جامعه ام برداشته باشم.
ثالثاً، و از همه مهم تر آنکه به اعضای کانال و گروه و بخش اعظم مخاطبان خود نشان دهم که جامعه یکدست نیست و بزرگترین توهم آن است که فرد گروه اجتماعی خود را مساوی با کلیت و تمامیت و حقیقت جامعه برشمارد. کامنت های مذکور نشانگر بخش مهمی از جامعه ما هستند که من آرزومند گفتگو با آنها هستم. به باور راسخ من ما هیچ راهی جز گفتگو نداریم. من جدایی خویش را از همه کسانی که مخالف گفتگو، تعمیق کنندۀ شکاف ها و حامی روش های خشونت آمیز هستند، حال از هر طرف که باشند، اعلام می کنم. امیدوارم مناظره بنده با آقای مهدی جمشیدی نقطه عطفی در شکل گیری گفتمان وفاقی باشد که یگانه مسیر گشوده شدن انسدادها در سرزمین مشترک ماست، گفتمانی که روز به روز وفاداران بیشتری از هر دو قطب اجتماعی پیدا می کند.

بیژن عبدالکریمی
17 ذرماه 1402

Читать полностью…

شعرحقیقی

عبدالکریمی: سیاستگذاری های نادرست خود ما به اسلام هراسی، چه در داخل کشور و چه در عرصه جهانی دامن می زند.

Читать полностью…

شعرحقیقی

دانشجوی تراز دانشگاه ایرانی!

به مناسبت روز دانشجو!

✍دکتر محمدحسن علایی (جامعه‌شناس)

دانشجوی ایرانی؛ نخبه ی خودآگاه به تاریخ و فرهنگ ایران است؛ دانشجوی نخبه ی ایرانی، بازیچه ی دست سیاسیون و رسانه های داخلی و خارجی نمی گردد. دانشجوی نخبه ی خودآگاه فرار را بر قرار ترجیح نمی دهد؛ می ماند و تحول می آفریند. نخبه ی فرهنگی، با فرهنگ و تاریخ خویش برخورد سطحی، شعاری و سرسری نمی کند؛ و می آموزد که تفکر در سایه ی تفکر ممکن است پس نهایت همت خویش را مصروف شناخت متفکرین و دستاوردهای فکری ایشان می کند.

من دانشجویی را به جان آزموده ام؛ حالا از دوستان دانشجوی خویش می پرسم؛ آیا به فکر اجتهاد در عرصه ی فرهنگ افتاده اند؛ آیا به صرافت طبع دریافته اند که کدام استاد را به کدام استاد باید ترجیح داد؛ به این اسامی و مقولات توجه کنید: ایران باستان؛ اسلام؛ تجدد؛ توسعه؛ مدرنیته؛ شریعتی؛ سروش؛ عبدالکریمی؛ دموکراسی؛ جامعه مدنی؛ نظریه ی اجتماعی... آیا دانشجوی نخبه می تواند مجتهدانه در خصوص این نام ها و مقوله ها نظر دهد؛ بگذارید تعارف را کنار بگذارم؛ تفاوت بارز تحلیل‌های دانشجویی با تفاسیر رسانه های زرد و حرف های کوچه و بازاری در چیست؟! به این وجه تمایزات بی اعتنا نباشیم؛ دانشجوی فرهیخته در ابراز نظر باید متمایز ظاهر شود؛ ایضا در مقام اعتراض و انتقاد؛ و بالاتر از همه باید به عرصه ی خطیر تشخیص مسئله و "حل مسئله" ورود کند.

دانشجوی نخبه را ایدئولوژی‌ راهبری نمی کند؛ دانشجوی نخبه سرسپرده نیست؛ عدالت خواهی و آزادیخواهی را با عنایت به لوازمات آن طلب می کند؛ به توسعه نیافتگی تاریخی ایرانیان خودآگاهی دارد؛ به فرماسیون های اجتماعی متضمن جامعه مدنی می اندیشد، کتاب می خواند و کتاب می خواند و کتاب می خواند.
در همین حوادث اخیر هم مع الاسف شاهد خشونت ورزی ها و خردستیزی های کثیری بودیم که حاکی از عقلانیت گریزی در میان طرفین تقابلات بود؛ در این میان دانشجو می تواند با آگاهی بخشی و توسعه گفتمان‌های میانجی مطالبات مردمی را نمایندگی کند.
همه ی عشق خویش را در پایان سخن نثار دانشجویان ایران عزیز می کنم و امیدوارم فردای ایران به دست ایشان رقم بخورد؛ دانشجوی ایرانی به تعبیر هایدگری همان دازاینی هست که در اگزيستانس خویش به ایرانیت خویش؛ به تاریخ و فرهنگ و حکمت خویش خودآگاه است؛ و با هوشیاری تمام به سرنوشت مدینه و جامعه خویش می اندیشند و با تمام وجود به ایران و ایرانی عشق می ورزد؛ درود بر این دختران و پسران جوان؛ این منادیان تحول خواهی و هستی بخشی‌..
https://www.instagram.com/p/C0hGiIKOhDb/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

Читать полностью…

شعرحقیقی

پیکره‌های زبانی فقط به کار زبان‌شناس‌ها و متخصص‌ها می‌آیند و طبعاً این گروه هم کسانی‌اند که بدون ‌چشمداشت مالی، در راستای حفظ و شکوفایی زبان فارسی می‌کوشند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی یک سایت پیکره راه انداخته بود که البته بسیار محدود بود و دور از آن چیزی که باید، اما باز تا حدودی کار راه می‌انداخت. امروز، در نهایت تعجب، دیدم که این سایت را پولی کرده‌اند و پژوهشگرها باید بابت هر جست‌وجویشان مبلغی پول به حضرات بپردازند!

این روزها می‌گذرند و ما هم چنان می‌رویم که گویی هرگز نبوده‌ایم، اما در تاریخ خواهند نوشت که شما بودجه‌های میلیارد دلاری برای چای‌های دبشتان داشتید، اما به زبان فارسی و فرهنگ که می‌رسید مثل گداهای سامره به نیم دلار، یک دلار گرفتن از پژوهشگرها چشم دوخته بودید! کاش توضیح بفرمایید پس بودجه‌ی عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی دقیقاً صرف چه می‌شود؟

حسین جاوید
@Virastaar

Читать полностью…

شعرحقیقی

عرفان اگر نتوانسته است در گذشته از حکومتِ جبر و جهل جلو گیرد، لااقل مانع بوده است که حقّانیّتِ جبر و جهل در تاریخ ثبت گردد، افشاگرِ بزرگی بوده.
امروز حتّی می‌شود توقّعِ بیشتری از او داشت، و آن اینست که به خشونتِ تمدّنِ بی‌قلب، قدری دهنه بزند.

          #نوشته‌های_بی‌سرنوشت
..............................
🌲 ۲۶ آذر، روزِ عُرسِ مولانای جان را گرامی می‌داریم.
..............................

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo

Читать полностью…

شعرحقیقی

🔹عدالت کمیک: باز بازی پرسپولیس و استقلال مساوی شد
✍ سینا جهاندیده

یکی از تراژیک‌ترین مفاهیم در تاریخ ایران، مفهوم عدالت است. همه‌ی خشم‌ها و زجرهای ما از معلق ماندنِ همین مفهوم در جهان ما می‌آید. من حتی مفهوم عدالت در جهان ما را مهم‌تر از مفهوم آزادی می‌دانم. اما عجیب می‌دانید چیست؟ این که اجرای کمیک عدالت، جانشینی برای مخدوش کردن معنای واقعی عدالت باشد.
اینکه هر ده بار بازی پرسپولیس و استقلال نه بارش معمولا مساوی است، درست مثل این است سهام عدالت هر فرد ایرانی را آنقدر دقیق حساب کنند که اعداد آن به یک ریال و حتی یک شاهی برسد، اما اختلاس‌های میلیارد دلاری پنهان بماند. این عدالت مضحک‌ترین و حتی مبتذل‌ترین عدالت است؛ زیرا طنزناک کردن عدالت برای مخدوش کردن معنای انسانی عدالت از هر ظلمی کثیف‌تر است.
مساوی شدن این بازی استعاره از سیاست کج‌دار و مریز است. اینکه از این ستون به آن ستون فرج است. بگذارید طرفداران این دو تیم خواب راحتی داشته باشند. و اصلا قرمز و آبی چه معنایی دارد به فکر سرخ‌آبی باشید! سرخ‌آبی کردن سیاست، دفاع از هویت ملی نیست بلکه توطئه‌ای است برای برساختن هویت ملی جعلی.
@tabrshenasi_ketab

Читать полностью…

شعرحقیقی

رقص اسطوره‌ی وحدت بدن‌هاست. هیچ سدی نمی‌تواند این اسطوره را کنار زند. رقص اگر شده خود را تبدیل به سماع می‌کند تا بتواند در دینی‌ترین جوامع آشکار شود. اگر چه دین با رقص رابطه‌ی پیچیده دارد. آنچه در کارناوال صادق بوقی در جهان اتفاق افتاد، آشکار شدن ناگهانی  روح دینوسوسی رقص بود که در جوامع دینی سرکوب می‌شود.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

Читать полностью…

شعرحقیقی

افشاگری فیلیپه لوئیس: سیمئونه به مسی می‌گفت کوتوله!

مسی بهترین بازیکنی است که برابرش بازی کرده‌ام. مربیانی بودند که یک بازیکن را برای مهار مسی قرار می‌دادند و بعضی دیگر هم دو تا سه بازیکن. ما در اتلتیکو برای او چهار بازیکن را در نظر گرفته بودیم. قبل از تقابل با بارسلونا سیمئونه در رختکن هیچوقت نام مسی را به زبان نمی‌آورد که بازیکنان استرس نگیرند. برای همین همیشه او را کوتوله صدا میکرد تا از ترس ما کم شود. برای مسی مهم نبود که نیم ساعت هم بدون لمس توپ سپری شود اما وقتی به توپ می‌رسید گل می‌زد و وقتی گل می‌زد باید چه کسی را مقصر می‌دانستیم؟ هیچکس!
ما کارمان را درست انجام می‌دادیم اما او مسی بود.


@varzesh3

Читать полностью…

شعرحقیقی

تمام مکتب حافظ بیان این است
که عشق نقطه پرگار آفرینش بود...
#عین_صاد
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

بازگشت تیولداری به عرصه اجتماعی ایران

الف.نوشاد

در جامعه سنتی چیزی به نام اختلاس یا رانت خواری وجود نداشت، چون رانت یا به زبان خودشان تیول، حق طبقات زورمندی بود که بر سر یک وضعیت صلح‌آمیز به توافق رسیده بودند. رعیت باید خدا را شکر می‌کرد که زیر سایه‌ی این زورگویانِ مفت‌خور می‌توانست نفس بکشد.
پس از انقلاب مشروطه و ورود مفهوم قانون، مقرر گردید که از آن پس همه مطیع یک قانون باشند و دیگر تیول و رانت حق اجدادی کسی نیست و باید به حقوق عمومی بدل شوند. از آن پس رانت خواری یک جرم تلقی شد و این مجرمان شکلشان عوض شد. آنها در بدنه دولت قرار می‌گرفتند و از جایگاه‌ها و امضاهای طلایی استفاده می‌کردند و موجودی به نام رانت‌خوار و دولت رانتی متولد شد.

اما در چند دهه‌ی گذشته جریان ازین حرف‌ها رد شده است. اختلاس‌ها و رانت‌خواری‌ها کم‌کم از حالت جرم خارج می‌شود و حکومت و مردم واکنشی در برابر آن ندارند. گویی قانون در حال مُردن است و دیو تیولداری در حال دریدن شکم قانون است، تا بار دیگر روی زمین حاضر شود. تیولداری هم اسم بی کلاسی است، می‌خواهید مثل روسیه نامش را بگذارید الیگارش‌ها.

در نهایت اگر به آینده می‌اندیشید و زندگی هنوز برایتان مهم است، کشتن این دیو پیش از هر تصمیمی برای آینده، گام اول ملت ایران خواهد بود. این دیو هر ارزشی و هر آرمانی را می‌کشد. این دیو اخلاق را نابود می‌کند و نمی‌گذارد هیچ اصلاحی به نتیجه برسد. زیستش در ویرانی است. بدتر از میلیاردها دلار دزدیده شده، اخلاق عمومی است که در حال نابودی است. دزدها دیگر مجرم نیستند، آنها زرنگ هستند و هر کس باید تلاش کند تا به آنها وصل شود و بارش را ببندد.

Читать полностью…

شعرحقیقی

غروب زیبا و دل‌انگیز
آفتاب پاییزی
در نصف جهان...
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

چهره هاي واسط مي‌توانند كمك كنند
«تغيير يك خواسته ملي است.»
بیژن عبدالکریمی

مي‌خواهم تفاوت قائل شوم، ميان «اقتدار» و «خشونت». كاربرد خشونت همواره به معناي اقتدار نيست، بلكه گاهي به معناي ضعف هم هست. استفاده از ابزارهاي فيزيكي در مواجهه با مطالبات مردم، گران‌ترين، پرهزينه‌ترين و بي‌ثمرترين ابزارهايي است كه مي‌توان در مواجهه با مطالبات اجتماعي و سياسي و... به كار گرفت. اما ضرورت تغيير و ايجاد تغيير در جامعه و در اركان سياسي، تبديل به يك خواست ملي شده است؛ قدرت سياسي نمي‌تواند اين خواست ملي را ناديده بگيرد.
  
اين روزها قدرت سياسي ايران در يك پارادوكس بسيار دشوار قرار گرفته است. از يك‌طرف فشار بين‌المللي، نظام سلطه و اعوان و انصارش و از طرف ديگر فشارهاي داخلي او را در بر گرفته است. تحمل اين فشار و معقول انديشيدن كار بسيار دشواري است. در عين حال كه سيستم تحت فشار نظام سلطه است، پاسخگويي به مطالبات هم قدرت سياسي را نگران مي‌كند. در واقع نگران است كه با هر قدم عقب‌نشيني ناچار شود، قدم‌هاي بيشتري به عقب بردارد. مطالبات مردم، فشار نظام سلطه، بحران اقتصادي (كه فعلا افقي براي بهبود آنها وجود ندارد) مطالباتي كه از صدر مشروطه تا به امروز ارضا نشده باقي مانده، تصميم‌سازان را در وضعيت دشوار و متناقضي قرار داده است.
  
تنها گزاره‌اي كه مي‌تواند سيستم (و البته كشور) را نجات دهد، نه «خشونت» بلكه «خرد» است. يعني همان عنصر كمياب (اگر نگوييم ناياب) و نادري كه در جامعه ما وجود ندارد. در دو طرف اين نزاع و دو قطب اجتماعي، متاسفانه صداي تندروهاي خشونت‌گرا، بسيار بلند است. اما صداي افراد صلح‌طلب، عاقل و خردورز كم شنيده مي‌شود. من در عين حال كه مي‌توانم، معضلات قدرت سياسي را درك كرده و با آن همدلي كنم، اما باور دارم كه از راه خردمندي مي‌توانيم اين مشكلات را پشت سر بگذاريم. متاسفانه، هنوز نشانه‌اي از اين خردورزي مشاهده نمي‌شود. افراد كوتاه قامتي كه سودهاي كلاني از وضعيت‌هاي بحراني و تعارض‌آميز به جيب مي‌زنند، مي‌كوشند، اين شكاف‌ها را دامن بزنند. اما به نظر من هر كسي اين شكاف‌ها را دامن بزند به اين كشور خيانت كرده است. بايد بكوشيم بر اين شكاف‌ها غلبه پيدا كنيم. اما با احكام تند حقوقي، رويكردهاي پليسي و خشونت يا حتي فيلترينگ فضاي ارتباطي، نمي‌توان اين شكاف را كم كرد. معتقدم نوع نگاه‌ها بايد تغيير كرده و «ديگري» به رسميت شناخته شود.
  
نبايد فراموش كرد، ما حجمي عظيم و تراكمي بالا از خطاهاي مختلف در دهه‌هاي گوناگون را داريم. مشكلات امروز ايران، خلق الساعه شكل نگرفته‌اند، بلكه حاصل  40 سال سياست‌هاي نادرست عرصه داخلي است. اشكالات 40 ساله روي هم تلنبار شده است. اصلاح امور هم به اين سادگي‌ها امكان‌پذير نيست. از سوي ديگر، حاكميت هم نگران است كه هر نوع اصلاحي، منجر به از هم گسيختگي كل سيستم شود. لذا من فكر مي‌كنم در اين ميان به افراد خردمند و حلقه واسطه نياز داريم كه هم مورد اعتماد جامعه معترض باشند و هم خواهان فروپاشي كشور نباشند، ضمن اينكه معضلات حاكميت را نيز درك كنند. فكر مي‌كنم اين چهره‌هاي واسط مي‌توانند به عبور از بحران كمك كنند.
  
متاسفانه قدرت سياسي، اغلب چهره‌هاي مقبول را سوزانده و بيشتر واسطه‌ها را حذف كرده است. امروز هم بخشي از جامعه به خصوص نسل‌هاي جديد، زبان حاكميت را نمي‌فهمند، حاكميت هم متاسفانه زبان اين نسل‌ها را نمي‌داند. در ايران، نياز به ترجماني است تا اين شكاف پر شود. ما نياز به افراد دو زبانه و دوزيست داريم تا هم با منطق نسل‌هاي جديد آشنا باشند و هم با منطق حكومت. به همين دليل است كه برخي افراد و جريانات مخالف ثبات كشور، تمام سرمايه‌هايي كه مي‌توانند نقش ميانجي را بازي كنند با عباراتي چون «وسط باز» «ماله كش» و... حذف مي‌كنند. هر دو طرف هم اين حذف را صورت مي‌دهند، چراكه به دليل ذهنيت ايدئولوژيك‌شان و اينكه همواره دو قطبي مي‌انديشند (و معتقدند افراد يا با آنها يا عليه آنها هستند) نمي‌توانند وجود چهره‌هايي را بپذيرند كه هويت مستقل داشته باشند و به اين سو و آن سو غش نكرده باشند. اين در حالي است كه اين افراد صرف‌نظر از نزاع‌هايي كه در سطح جامعه و خيابان وجود دارد، به موضوع فراتري مي‌انديشند. به امر ملي و به امور مرتبط با ايران مي‌انديشند. اين موضوعي است كه تندروهاي دوطرف آن را درك نمي‌كنند و تلاش مي‌كنند، مسير رشد را سد كنند. به نظرم راه نجات، نوعي راه ميانه است كه بكوشد بر اين شكاف دو قطبي جامعه غلبه پيدا كند.

Читать полностью…

شعرحقیقی

اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق عاشقانه‌ای نمی‌افتاد
نه موسیقی بادی بود
نه سمفونی کلاغ‌ها
و نه رقص برگ‌ها...
@sherehaghighi

Читать полностью…

شعرحقیقی

توسعهٔ زبان و خط روسی
به بهانهٔ تقویت زبان و فرهنگ ملّی!


مدتی پیش خبری با این مضمون در رسانه‌ها منتشر شد که
رئیس‌جمهوری تاجیکستان، امامعلی رحمان دستور داده است به تعداد خانوارهای این کشور شاهنامه حکیم «ابوالقاسم فردوسی» به خط سیریلیک منتشر شود و به طور رایگان در دسترس آنها قرار گیرد تا مردم هرچه بیشتر از تاریخ، فرهنگ و تمدن نیاکان خود مطلع شوند.
امامعلی رحمان این اقدام را در همایشی که  به افتخار یکصد و پانزدهمین سالگرد تولد آکادمیسین باباجان غفورف، دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان (۱۹۴۶-۱۹۵۶) ، تاریخ‌دان و نویسنده کتاب «تاجیکان» برگزار شد اعلام می‌کند.

#شاهنامه #فردوسی
#زبان_فارسی #تاجیکستان #تاجیک #فرهنگ
#شفیعی_کدکنی #امامعلی_رحمان #روس #روسیه

Читать полностью…

شعرحقیقی

.
تازه مسلمانان و کاسه‌های داغ‌تر از آش بشنوند و بخوانند:

می‎شکافد لبِ مرا سخنم!
ذوالفقارِ علی‎ست در دهنم!
مصلحت در زبان‌‎درازی نیست...
ذوالفقارِ علی‎ست، بازی نیست!
لاجرم جز علی نمی‎دانم...
جز علی را ولی نمی‎دانم...
آنچنانم که مادرم می‎خواست
خاکِ نعلینِ حیدرم می‎خواست!
فقر و بی دست و پایی‎ام مَنِگَر...
شیعه‎ی مرتضی سر است و جگر!
سر، که بار است، بر زمین بادا
جگری مانده، آتشین بادا!
جگری غربتِ قرون با او
هفت دریای واژگون با او!
جگری هفت شیرِ نر در وی!
هر یکی هفت‎مَن جگر در وی!
جگری داغ پُشتِ داغ زده...
ریشخندی به چلچراغ زده!
جگری اینچنین به هول و وَلا،
جگرِ حمزه، سیدالشهدا!
این جگر، جا برای سَر نگذاشت!
میلِ سَر داشتم، جگر نگذاشت!
از همان کودکی سَرَم پَر داشت...
تیغ را کودکانه باور داشت...
تیغ از دور دلبری می‌‎کرد،
سَر به گهواره سَرسَری می‎کرد!
چه سَری؟ رازدارِ ساغرها...
چه سَری؟ سرشناسِ خنجرها!
چه سَری؟ شب، گرسنه رفته به خواب...
چه سَری؟ دشمنِ دروغ و نقاب...
سرِ از غصه ناله بُرده به چاه!
سرِ نادیده مِهرِ شال و کلاه...
خود، مرا جای و جامه اطلس نیست،
اینچنینم که باکم از کس نیست!
با سخندان، سخنوری کردن،
نیست کمتر زِ عنتری کردن!
با غلامِ علی درشت مشو!
پشه‎ای! پاچه‎گیرِ مُشت مشو!
خوش ندارم به خنده فوت کنم،
تا که چون کاه زیر و روت کنم...
.
.
#حسین_جنتی



@h_jannati

Читать полностью…

شعرحقیقی

عبدالکریمی: ما در اجرای احکام فقهی نمی توانیم به مقتضیات زمان و مصلحت های بزرگ جامعه بی تفاوت باشیم.

Читать полностью…

شعرحقیقی

ما ایرانیان اگر بخواهیم در کارِ جهانِ امروز، که در جستجوی مأمنی است، مؤثّر واقع شویم، باید حکمت‌های نهفته در ادبِ فارسی را به جهان عرضه کنیم، به شرط آنکه اوّل خود به ارزشِ آنچه داریم واقف بمانیم، و کاسه‌ی سُفال را با جامِ جم مشتبه نگیریم.
تاریخِ کشورتان را با دقّت بخوانید که یکی از دردناکترین و عبرت‌انگیزترین تاریخ‌هاست.
در اوّلین فرصتی که به‌دست آوردید با آثار بزرگ ادبیِ آن به‌خصوص چهار شاعر «فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ» آشنا شوید، کتابهای آنها را نزد خود داشته باشید و از خواندنشان غافل نشوید؛ خلاصه‌ای از کلّ حکمت و تجربه‌ی بشریّت در این چهار کتاب جمع است.
یکی از موهبت‌هایی که ایرانی دارد آن است که می‌تواند این شاهکارهای بی‌بدیل را در زبانِ اصلی بخواند.

           #یگانگی_در_چندگانگی
                    #برگریزان
.........................
❇️پ‌ن: رئیس‌جمهور تاجیکستان دستور داده که به تعداد خانوارهای کشورش، شاهنامه‌ی فردوسی منتشر و به طور رایگان بین آنها توزیع گردد، تا مردم این سرزمین از تاریخ و فرهنگ نیاکانِشان بهره‌مند شوند.
آیا وقت آن نیست که هم‌صدا با سهراب جانِ سپهری بگوییم «ما هیچ، ما نگاه»؟!!
...................‌......

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo

Читать полностью…

شعرحقیقی

حالا سوال من از آقای جمشیدی این است؟ بی‌حجابی کجا حد دارد؟ حد آن در کدام کتاب مقدس یا متن فقهی آمده است؟ که آنقدر در قضیه مقابله با بی‌حجابی به حدود تمسّک کرده و مردم را از دین خدا و حدود شرعی متنفر می‌کنند و آن‌ها را نسبت به نبی رحمت بدبین می‌کنند؟ اگر مقصودتان از حد تعزیر است یا اجرای فرامین و حکم حاکم خب اون یه مسئله دیگر است و جای بحث دارد.
کجا این بی‌حجاب‌های جامعه مصداق لجبازهایی هستند که پس از حکم هم اصرار بر گناه دارند و توبه نمی‌کنند؟
پیامبر اکرم گریبان شما را خواهد فشرد که فتح مکّه و رحمت‌هایش را مساوی اجرای حدود در مدینه‌اش کردید چند نفر را پیامبر اکرم حد زد؟ آنها که بودند؟ چه کرده بودند؟ نخواندید و نشنیدید که پیامبر با وحشی قاتل حمزه سیدالشهدا و ابوسفیان چه کردند؟
جمع بندی با خودتان فقط خواستم عرض کنم اسلام را از متخصصینش دنبال کنید و به کلیپ و پادکست‌هایی که گاها از افراد کم‌اطلاع و کج‌فهم بیرون میاید اکتفا نکنید.
خودتان تاریخ شیعی رسول الله و امیرالمومنین را در مواجهات اجتماعی مطالعه و بررسی کنید و دست در دست یک متخصص دلسوز گام بردارید.
به فریادهای دلسوزانه کسی که تمام آبروی خود را پای دلسوزی داده و دچار مشکلات زیادی شده هم گوش فرا دهید و پنبه از گوش بیرون آورید.
خواهشا خواهشا اگر می‌خواهید هرکاری بکنید حداقل از علی و اولادش آن‌قدر برای خودتان مایه نگذارید
مایه نگذارید و چهره دین و پیامبر رحمت را مخدوش نکنید مخلص کلام سعی کنید کاری کنید که ببینیم: الناس یدخلون فی دین الله افواجا نه اینکه شاهد یخرجون من دین الله افواجا باشیم...

Читать полностью…
Subscribe to a channel