eshtadan | Unsorted

Telegram-канал eshtadan - اشتادان Eshtadan

621

نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگیی* @Tabaa24

Subscribe to a channel

اشتادان Eshtadan

#میرجلال_الدین_کزازی:
#نوروز به دیرینگی تاریخ است


کمابیش نوروز به دیرینگی تاریخ ایران است؛ بزرگ‌ترین یادگاری که ازتاریخ ایران به جای مانده. هرچند همانند جشن نوروز در کشورهای دیگر هم (مانند آشور و بابل) با نام جشن بهار برگزار می‌شده است اما اگر نوروز حتی در بن نیز جشنی ایرانی نبوده باشد اندک‌اندک به جشن و آیینی یکسره ایرانی دگرگونی یافته است؛ آنچنان‌که می‌توان آن را برترین نشانه و نماد فرهنگ ایرانی دانست. نوروز درفش فرهنگ ایرانی است. در هر جای جهان که نشانی از نوروز هست، ما ایرانیان می‌توانیم دل‌آسوده باشیم که فرهنگ ایران تا بدانجا گسترش یافته است.
@shahnamehpajohan
#میر_جلال_الدین_کزازی :
نوروز درفش فرهنگ ایران است

نوروز درفش و نماد فرهنگ ایران است و ایرانیان را نمود و نوید روز نو که از دل و درون تیرگی های شب ، برخواهد دمید و جهان را برخواهد افروخت و تازگی و فر و فروغی دوباره خواهد بخشید.#نوروز یکی از کهن­ترین جشن­ها و آیین­های ایرانی است که از فراسوی هزاره­ ها تاکنون پاییده است و ایرانیان، هم­ساز و هماهنگ با نیاکانشان، آن را با شکوه بسیار برپا می­دارند. ارج و کارکرد نوروز، در فرهنگ و تاریخ ایران، به گونه­ ای بوده است و هست که این آیین و جشن برترین نماد آن تاریخ و فرهنگ گردیده است و درفش همواره افراخته آن؛ به گونه ­ای که می­توانیم بی­چند و چون بر آن باشیم که در هر گوشه گیتی که این جشن و آیین روایی دارد، فرهنگ گران­سنگ و نازش­خیز ایران تا بدان گوشه راه برده است.
@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ هجدهم اسفندماه سالروز درگذشت ایرج افشار

زبان فارسی فصل مشترک میان من و شما و افغان‌ها و تاجیک‌ها در پهنۀ عالم است. اگرچه زبان فارسی تا دویست سال پیش میدانی وسیع‌تر داشت، یعنی تا بنگاله دامنۀ تکلم بدین زبان کشیده می‌شد، اما امروز هم ترکستان و افغانستان و قسمتی از پاکستان قلمرو آن است و شعرای ممتازی در آن بلاد به فارسی شعر می‌سرایند. خواندن آثار مهم ادبیات خارجی چه به زبان اصلی و چه ترجمۀ آنها مرسوم است و قطعاً لازم، اما قیاس اینکه شعر حافظ بهتر است یا قصه‌های همینگوی به قول اهل اصطلاح قیاسی است مع‌الفارق و هیچ‌یک نمی‌تواند جای آن دیگری را بگیرد. شاید عده‌ای کثیر از جوانان ما خواندن قصه‌های فرنگی را بر هر کتب نثر و شعر فارسی مرجّح می‌دانند از باب اینکه در این قصه‌ها کشش و جذبه هست و آدمی را با خود می‌کشد. اما در شعر و نثر فارسی چنین کشش‌هایی کم‌یابند و وجود لغات و تعبیرات و کنایات نامرسوم قدیمی خواندن کتاب را بر آنها دشوار می‌کند.
قسمتی اعظم از این بیگانگی که نسبت به ادبیات قومی هست به سبب آن است که مدارس پیوند ما را با آنچه قدیم است نگاه نمی‌دارد. اما مگر تا سی سال پیش از این پدران ما همین کتب مشکل و اشعار پیچیده را نمی‌خواندند و لذت حقیقی نمی‌بردند؟ مگر اکنون شما از غزل‌های روان‌سوز عاشقانه و روان‌سرودۀ فارسی که در الحان مختلف خوانده می‌شود لذت نمی‌برید؟
بی‌تردید وطن‌دوستی وقتی واقعیت خواهد داشت که آدمی فصول مشترک گذشته و آیندۀ مملکتش را گرامی بدارد و آثار فکری آن را بخواند. آنچه شما را با پدران شما پیوند می‌دهد یعنی رودکی را ایرانی و شما را ایرانی (به اصطلاح سیاسی آن کاری ندارم) نشان می‌دهد با فاصلۀ زمانی هزار سال همین امر است که او فارسی می‌سرود و شما فارسی می‌گویید. ورنه زادگاه رودکی و مزارش سال‌هاست که در قلمرو حکومتی دیگر است. در میدان و قلمرو ادبی، زبان ما چندان سرشار است که همین فرنگی‌ها سال‌ها و عمرها و سرمایه‌ها بر سر تحقیقات مربوط به زبان ما گذارده‌اند و می‌گذارند و کتاب‌های دقیق و  مهم در خصوص احوال ادبی ما نوشته‌اند. اگر میل داشته باشید می‌توانم بگویم که بیش از ده هزار کتاب و مقاله به زبان انگلیسی در خصوص ایران نوشته شده است. به همین دلیل و علل است که نباید زبانمان را سرسری گرفت. باید زبان مادری را خوب و درست فرا گرفت ولو آنکه در رشته‌های علمی کار و تحصیل می‌کنید. زیرا هم باید شخصاً از معنویات فکری ایران لذت برد و هم آنکه فردا باید با این زبان معضلات مملکتی را گشود.

بخشی از متن سخنرانی ایرج افشار با عنوان «پیوند زبان و ملیت»، در جلسۀ سازمان دانشجویان ایرانی در نیواینگلند

به نقل از:
مجلۀ کاوه، مرداد ۱۳۴۲، شمارۀ ۵، ص ۳۸۴-۳۸۵

عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

نوای ربنا
🍀🕊

مزار استاد محمدرضا شجریان
طوس، مجموعه آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی


۱۶ اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی

۵ رمضان المبارک ۱۴۴۶ هجری قمری

http://t.me/kheradsarayeferdowsi

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🎯61 کانال برتر علمی و تاریخی و ادبی!

👌همین حالا کانال‌های دلخواه را انتخاب کنید!
🔻کافی‌ست روی لینک زیر کلیک کنید:👇

💢 /channel/addlist/ftHUP8z9_KxhNGQ0 👈🏻

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🌲به مناسبت پانزدهم اسفند روز جشن درختکاری

در ایران، روز۱۵تا ۲۲اسفند ماه “هفته منابع طبیعی” نامگذاری شده است که نخستین روز این هفته ۱۵ اسفند “روز ‌درختکاری‌” است.
فردوسی

سخن هر چه گویم، همه گفته‌اند
بر  باغ دانش همه رفته‌اند

اگر بر درخت برومند جای
نیابم  که از  بر شدن نیست رای

کسی کاو شود زیر نخل بلند
همان سایه ز او  باز دارد  گزند

توانم مگر  پایه‌ای ساختن
بر شاخ آن سرو  سایه‌فکن

کزین نامور نامه  شهریار
به گیتی بمانم یکی یادگار

                    
🌲شکوه بلندترین سرو ایران در شمال استان‌ کرمان با سن تقریبی ۱۰۰۰ سال و بلندای ۳۷ متر
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ ‍ #تقویم_فرهنگی امروز، ۱۳ اسفند

چنین روزی در سال ۱۳۸۸، محمد خوانساری ـ دانشمند فلسفه، چهره ماندگار منطق، و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
روانشاد محمد خوانساری در سال ۱۳۰۰ در اصفهان متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در مکتبخانه آغاز کرد و آموزش ابتدایی تا متوسطه را در مدرسه ادامه داد. مدتی نیز به تحصیلات حوزوی پرداخت. سپس وارد دانشسرای مقدماتی شد و در ۱۳۱۹ دانشنامه‌ی دیپلم ادبی گرفت.
محمد خوانساری در سال ۱۳۲۳ در رشته‌ی فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه تهران دوره‌ی لیسانس را به پایان رساند. مدتی در دانشگاه تدریس کرد و در ۱۳۳۲ دوره‌ی دکتری ادبیات را هم پشت سر گذاشت. در ۱۳۳۷ به فرانسه رفت و در دانشگاه پاریس در رشته‌ی فلسفه و منطق تحصیل کرد و دانشنامه‌ی دکتری در این رشته را در ۱۳۴۰ از دانشگاه پاریس دریافت کرد.
دکتر محمد خوانساری پس از بازگشت به میهن، در دانشگاه به تدریس فلسفه و منطق، علوم تربیتی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی پرداخت و سرانجام در ۱۳۶۱ از دانشکده‌ی فلسفه و ادبیات دانشگاه تهران بازنشسته گردید. دکتر خوانساری در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهره‌ی ماندگار در منطق برگزیده شد. وی صاحب تألیفات متعددی در منطق، فلسفه، روان‌شناسی، انسان‌شناسی، ادبیات و عرفان است. «فرهنگ اصطلاحات منطقی» (همراه با واژنامه‌ی فرانسه و انگلیسی) و «منطق صوری» از آثار مشهور استاد در حوزه‌ی منطق است. مقولات ـ ترجمه‌ی کتاب معروف ارسطو ـ نیز اثر دیگر وی است.
استاد دکتر محمد خوانساری در ۱۳ اسفند ۱۳۸۸ در ۸۸ سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت و در قطعه‌ی نام‌آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دکتر محمد خوانساری را به عنوان یکی از مفاخر ایران‌زمین معرفی کرده است.
گردآوری و تنظیم: #آرش_امجدی
@UT_Central_Library

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ 🌿☘درخت نو آمد جهان را به بار

🌱یادداشتی از دکتر محمدجعفر یاحقی
 
وقتی درختان جوانه می‌زنند، چشم جهان روشن می‌شود. ما هم اگر چشم باز کنیم، جهان در نظرمان روشن می‌شود. پس جوانه روزنه‌ای به روشنائی است. و پنجره‌ای به نوشدگی. بی‌جهت نیست که جوانه‌ها در آستانۀ نوروز سر می‌زنند و تا نگاه کنی می‌بینی این پنجره به روی بهار باز می‌شود. بیداری درختان بیداری جهان است. اگر همه درختان بیدار باشند، تاریکی به هزیمت می‌رود.

چه خوش فصلی است ایام سپندارمذگان! و چه خوش نامی است «سپندارمذ»! نیروی مقدسی که نیاکان ما آن را نماد باروری می دانستند و آن جزء پسین کلمه؛ یعنی «مذ= آرمئیتی» که صفت زمین یا «مادرزمین» و این ایام اسفند که زمان باروری زمین بوده است. جشن اسفندگان یا سپندارمذگان هم که در اسفندروز از اسفندماه (پنجم اسفند) برگزار می‌شده، در ستایش اسفند یا سپندارمذ نگاهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز بوده است. این ویژگی را نیاکان ما گویی از ویژه‌کاری گیهان در این زمان از سال، که با زندگی و زایندگی و نوشدگی مشخص می‌شده، گرفته‌اند. درخت‌کاری و سبزه‌داری و سبزی‌خواری هم که از بایسته‌کاری‌های آستانۀ نوروز در فرهنگ ایران زمین است، از همین جا مایه و پایه می‌گرفته است.

با درخت‌کاری و سبزه‌داری به پیشباز بهار می‌رویم و با برپائی سنت‌های نوروزی و مظاهر آن از ماهی و تخم مرغ و سبزه و سمنو گرفته تا روشنایی آب و سرخی آتش و چراغانی شب‌ها و نورپاشان و آب‌پاشان روزها، که یکی بهتر از دیگری نماد بارآوری و سرزندگی و بالندگی و خنده‌ناکی بهار است، به شادمانگی طبیعت آغوش می‌گشاییم.  

درخت و بهار دو گوهر همنام و همگرای طبیعت هستند که در آستانۀ زندگی گیهانی یکدیگر را فرامی‌خوانند؛ هریکی در جایگاهی و از پایگاهی: درخت در مکان و بهار در زمان. درخت و بهار به بالندگی و زندگی راه دارند و آدمی را به پوبندگی و نوشدگی رهنمون می‌شوند. به‌ویژه درختان که هم نوید زندگی و هم، چون نیک بنگری، زندگی می‌دهند. امروز نیمی و شاید هم بیشتر از نیمی از زندگی آدمیان در کشاکش با میرندگی به زندگی درختان بازبسته است، که هرکجا درخت است زندگی هم هست و هرکجا درختی در مسیر آسیب قرار می‌گیرد این زندگی آدمیان است که آسیب می‌بیند. پس حق دارد شاعر دل‌آزردۀ یمگان که سرِ ما آدمیان فریاد بزند که: «هیچ نه برکن تو این نهال و نه بشکن».

به دهقان فره‌مند طوس هم حق بدهیم که این همه از درختان گفته و خود برای کاشتن آن «خسروانی‌درخت» برومند عمری به باغداری و باغبانی و بستان‌نگاری گذرانیده است. شاخه‌ها و سرشاخه‌هایی از همه جا گرد آورده، اینجا و آنجا هر زمینی را با دو شاخ قلم آزموده و آن گاه که دلش به بارآوری آن گواهی داده، آن شاخ برومند را در بستان‌سرای وطن به زمین نرم فروکرده «بدان تا به بار آید این نودرخت». و ما اکنون بر بالین او می‌گوییم: «درختی که پروردی آمد به بار».

و اینک ماییم و درخت‌کاری آن «داننده دهقان پیر» و زندگی روشن و درخشانی که در سایۀ این درخت برای ما فراهم آمده و ما را تا امروز از همۀ گزندهای روزگار در امان داشته است. بشتابیم و باز هم در سایۀ سترگ آن «درخت گشن‌بیخ و بسیارشاخ» بیاساییم و بدانیم:

کسی کو شود زیر نخل بلند/ همان سایه زو باز دارد گزند

/channel/ghotbeelmiferdowsi

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
بَلوچ


▪️از ویژگی‌های برجستهٔ قوم کوچ و بلوچ در شاهنامه، همواره مسلح و تمام پوشیده بودن (با اشاره به پارسایی ایشان)، غیرتمندی نسبت به سرزمین و آب و خاک و حفظ سرحدات در برابر تجاوز بیگانگان است.

همچنین سخت‌کوشی و گاه مقاومت و سرکشی و شورش در مقابل قدرت و حکومت‌های مرکزی خود‌محوری چون ساسانیان بوده است.

از ویژگی‌های قوم کوچ و بلوچ در شاهنامه، روحيهٔ آمادگی برای دفاع به‌موقع از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی و تمامیت اراضی ایران است؛ همچنین مقاومت و سرسختی در مقابل خشونت و بی‌عدالتی قدرت مرکزی.
در حالی که همین مردم زمانی که از حکومت‌ها روی خوش می‌دیدند در وفاداری و سامان دادن به سرزمین و فداکاری در راه وطن سخت‌کوش بودند.

در شاهنامهٔ حکیم توس، کوچ و بلوچ نخستين مبارزانی هستند که به همراهی سپاه سیاوش برای نبرد با افراسیاب به توران حمله می‌کنند و نام ایشان اولین بار است که همراه دیگر اقوام ایرانی همچون، پارس، پهلو، گیلان و مبارزان دشت سروچ دیده می‌شود و پرچم ایشان هم نقش پلنگ دارد.

همچنین در داستان کیخسرو در توصیف سپاه «اشکش» هنگام عرض سپاه در مقابل کیخسرو و آمادگی برای نبرد با افراسیاب جهت ستاندن کين سیاوش.
فردوسی در توصیف کوچ و بلوچ می‌گوید:

پسِ گُستَهم اَشکشِ تیزگوش
که بازور و دل بود و با مغز و هوش
سپاهش ز گردان کوچ و بلوچ
سگالیده جنگ و برآورده خوچ
کسی در جهان پشت ایشان ندید
برهنه یک انگشت ایشان ندید
درفشی برآورده پیکر پلنگ
همی از درفشش ببارید جنگ

سگالیده جنگ: اندیشه و فکر جنگ کردند
برآورده خوچ: خوچ، حریر سرخی که بر گلوگاه نیزه می‌بستند(دهخدا)

در این بیت‌ها درفش «اشکش» فرماندهٔ کوچ و بلوچ نقش پلنگ دارد که هم مبین دلاوری و شجاعت و خشونت در جنگ این فرمانده و سپاهیان تحت فرمانش است، هم معرّف ناحيهٔ محل سکونت ایشان که پلنگ از حیوانات بومی آن سرزمین است.

نام اشکش هم به احتمال بسیار قوی «اشک» است که تغییر یافته «ارشک»، از نام‌های پارتی و اشکانی است.

اما قراین موجود در شاهنامه نشانگر جدایی این دو قوم و در عین حال همکاری آنها با هم است؛ زیرا آنجا که از «کوچ» به تنهایی نام می‌برد، همانند متون جغرافیایی و تاریخی، مقصود قوم ساکن در کوه است. «کوه» در پارسی باستان Akifajay و kaufa است و در پارسی میانه به صورت kof بیان می‌شود.
پس منظور از کوچ و کوفج و کونجی، اقوام کوه‌نشین است که در روزگار تاریخی و پیش از سده‌های سوم و چهارم در جنوب غربی کرمان در محل کوه‌های « قفص» زندگی می‌کرده‌اند.

مقصود از «بلوچ» به تنهایی هم در شاهنامه، هم در متون کهن، اقوام صحرانشین ساکن دامنه‌ها و دشت‌های جنوبی کرمان و سرحدات بلوچستان کنونی است.

بلوچ در شاهنامه
دکتر هوشنگ محمدی‌افشار
#بلوچستان
#ایران
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔸دهم اسفند زادروز شادروان: #مهدی_اخوان_ثالث گرامی باد (۱۰-۱۲-۱۳۰۷مشهد_۴شهریور ۱۳۶۹ تهران، آرامگاه-توس)

"در فرودگاه مهرآباد، اخوان ثالث شبیه هر مسافر تازه‌کار و بی‌تجربه گویا اشکالاتی در باب اسباب و اثاثیه.ی سفر داشت .قصد سفر به لندن داشت. به مسؤول گمرک گفتم " این آقا مهدی اخوان ثالث است. مواظبش باش. خیلی عزیز است." مسؤول گمرک از من پرسید : "کی؟ همین آدم؟"
گفتم: "بله. همین آدم." به او نگاهی کرد ولی انگار او را به جا نیاورد. به دادش رسیدم و گفتم او شاعر است. اما باز هم افاقه نکرد. از پهلوی او که رد شدم به او سلام کردم. با خضوع و تواضع روستایی جواب سلام مرا داد. ظاهرا انتظار نداشت که کسی در چنین صحرای محشری او را بشناسد. توی هواپیما یک بار دیگر از کنارم رد شد. به مسافری که پهلویم نشسته بود گفتم: "این آقا مهدی اخوان ثالث است." پرسید: "کیه؟" گفتم: "شاعر است." سری تکان داد و تظاهر کرد که او را می‌شناسد. ولی نشناخته بود. چون پرسید: "در تلویزیون کار می‌کند؟" به نظرم آمد اگر بخواهی جزو مشاهیر باشی باید صورتی آشنا داشته باشی نه نامی آشنا.
در فرودگاه لندن، من و اخوان هر دو پیاده شدیم. هر کدام می‌خواستیم به جایی دیگر برویم. لازم بود در سالن ترانزیت مدتی منتظر پرواز بعدی‌مان باشیم.  اخوان منتظر بود. توی یک صندلی فرو رفته بود. نگاهش می‌کردم. اصلا به کسی نمی‌مانست که اولین بار است به خارج سفر می‌کند.
چهار ساعت انتظار را نمی‌شد نشست و دیدنی‌های" دیوتی فری شاپ" فرودگاه را ندید. مدل‌های جدید دوربین عکاسی و ساعت‌های مدرن و... چون باز آمدم شاعر پیر را آسوده دیدم. هنوز همچنان ساکت. تکان نخورده بود. چه آرامشی داشت. چه قدر چشم و دل سیر بود. چه تفاوت غریبی. دیدم هنوز مشغول همان "سیر بی دست و پا" است. با خودش است. در خودش است. غرق است. آرامش اخوان مرا به یاد دوستی انداخت که چندی پیش به لندن رفته بود و فروشگاه "هارودس" را از بالا تا پایین با دقت دیده بود و وقتی از فروشگاه بیرون آمده بود گفته بود خیلی قشنگ بود. همه‌ی چیزهایی که اینجا دیدم قشنگ بود ولی من چه خوشبختم که به هیچکدام شان احتیاجی ندارم. اینجا اخوان مثل این که ندیده می‌دانست به چیزی احتیاج ندارد و بی‌نیاز است. یادم آمد که او گفته است «باغ بی برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟» این شعر، که اگر او همین یک شعر را گفته بود بازهم شاعر بزرگی بود."

خاطره‌ای از عباس کیارستمی
از کتاب «باغ بی‌برگی»

@iranboom_ir

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

حماسه ملی، دولت ملی

جواد طباطبایی

اینکه بیش از یک سده پیش تئودور نلدکه، خاورشناس آلمانی، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را حماسه ملی ایران نام داد و اینکه والتر هینتس، تاریخ نویس آلمانی برآمدن صفویان را «تشکیل دولت ملی» در ایران خواند، از اینروست که آن دو، در شاهنامه فردوسی و حکومت صفویان رگه هایی از واقعیت ملی ایرانی یا آن چیزی را میدیدند که هانری کربن از آن به «آن ایرانی» یا res iranica تعبیر کرده است، «آنی» که من از آن به «مشکل» تعبیر میکنم.

تأملی درباره ایران، مینوی خرد، ۳۸

@Javadtaba 🌲

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
اگر از فردوسی بگذریم، کدام یک از بزرگانِ ادبِ ایران زمین به اندازهٔ دهخدا به فرهنگِ ملّی ما ایرانیان خدمت کرده است؟


▪️اگر از فردوسی بگذریم، معلوم نیست کدام یک از بزرگانِ ادبِ ایران زمین به اندازهٔ #دهخدا به فرهنگِ ملّی ما ایرانیان خدمت کرده است. کار عظیم و مردانهٔ استاد علی اکبر دهخدا دربارهٔ واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیقِ انجام آن را باید موهبتیِ الاهی برای زبان فارسی و برای بنیادگذارِ آن به شمار آورد.

دهخدا در چند حوزهٔ فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها #امثال_و_حکم او، کافی است که مولفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به #لغت_نامه بزرگ او.
عظمت کار دهخدا وقتی آشکارتر می‌شود که می‌بینیم او در عرصهٔ خلاقیّت ادبی نیز در دو حوزهٔ شعر و نثر از پیشاهنگان تجدّد و تحوّل است.

محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، صفحهٔ ۳۷۷
#یاد_آر
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔹به مناسبت ششم اسفند ماه سال ۱۳۰۵ خورشیدی، سالروز تصویب قانون احداث راه آهن سراسری از سوی مجلس شورای ملی
🔸پل ورسک، روز برفی🔻
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🖋روز سپند زن / #میرجلال_الدین_کزازی

@shahnamehpajohan

جشن سپندارْمَذْگان یکی از جشن‌های باستانی ایرانی است و مانند بسیاری دیگر از جشن‌های ایرانی، سرشت و ساختاری آیینی و باورشناختی دارد. این جشن بازخوانده به سپندارمذ، یا در ریخت اوستایی آن: سِپَنْتا آرْمَئیتی، یکی از اَمشاسپندان یا فرشتگان فرّمند و بَرین در آیین کهن ایران است.

#میر_جلال_الدین_کزازی:

جشن سپندارمذگان، جشنی آیینی است


🔸جشن سپندارمذگان جشنی است که ایرانیان آن را در بزرگداشت سپندارمذ که یکی از امشاسپندان یا شش فرشته‌ی مهین در آیین زرتشتی است، برگزار می‌کرده‌اند. این شش فرشته به‌راستی شش ویژگی بنیادین اهورامزدا را به نمود می‌آورند. این شش فرشته یا شش ویژگی اهورامزدا با او شش سپندینه‌ترین بنیاد آیینی را پدید می‌آورند؛ شش سپندان سپند (قدس‌الاقداس). در میان این شش امشاسپند، تنها سپندارمذ در نمادشناسی کهن ایرانی مادینه یا زن است. ازهمین‌روی جشن سپندارمذگان که جشنی آیینی است؛ در آن امشاسپند را ارج می‌نهند و بزرگ می‌دارند. این جشن به جشن گرامیداشت زن هم دگرگونی یافته است.

@shahnamehpajohan

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

تنها استاد بومی علوم سیاسی ایران

یادداشتی از دکتر حمید احمدی (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) در نکوداشت خاطره جواد طباطبایی


تنها استاد بومی علوم سیاسی  تا جایی که به یاد دارم نخستین بار نام جواد طباطبایی را از زبان استادم دکتر حسین بشیریه شنیدم. سال ۱۳۶۹ بود و من در استانه رفتن به خارج از کشور برای دوره دکتری. معاون آموزشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود و در دفترش اهسته به من گفت «یک استاد میخواهم جذب کنم که بی نظیر و برای مسایل ایران بسیار مفید است». با کنجکاوی پرسیدم کیست؟ گفت: دکتر جواد طباطبایی. این کار را کرد اما در کانادا که بودم خبر اخراج دکتر طباطبایی و دکتر روشندل را در اوایل دهه ۱۳۷۰ شنیدم.

در سال ۱۳۷۵ که برگشتم کتاب «زوال اندیشه سیاسی در ایران» او را خواندم و شگفت زده از دانش او درباره اندیشه غرب و همزمان تاریخ و تحولات و اندیشه سیاسی ایران. با ولع تمام کتاب را می خواندم و صفحات انرا علامت گذاری و حاشیه نویسی می کردم. تمام که کردم گفتم «اینک تنها استاد بومی علوم سیاسی ایران!»، که بجای توسل به نظریه ها و مدلهای نامربوط به کشور ما، میخواهد نشان دهد چگونه با تکیه بر دانش عمیق تاریخی خود از ایران، میتوان نظریه پردازی واقعگرایانه کرد. بعد ها در چند جا او را در محافل و سخنرانی هایش دیدم و با هم گفتگو کردیم و از مجاهدت های او برای ایران در این دوران تنهایی و پر آشوبش سپاسگزاری کردم.
از هنگامی که در اوایل دهه ۱۳۹۰ به عرصه عملی دفاع از هویت ملی ایران و مقابله با گرایشات ضد ایرانی پا گذاشت، موج تازه دشمنی و هتاکی به او از سوی کج اندیشان کوته فکر قوم گرا و حامیان خارجی انها در باکو و خارج کشور و‌نیز برخی نیروهای مذهبی نا آگاه و افراطی تحت تاثیر نفوذی های ضد ملی و ضد ایرانی مذکور در کشور براه افتاد. با وجود بیماری جانکاهی که داشت تا اخرین لحظه های عمر پر برکتش از راه دفاع از ایران و ایرانیت باز نایستاد. او از نسل آذری های پر افتخار مدافع سنگر مستحکم ایران و ایرانیت بود که به همه ایرانیان بویژه هم ولایتی های جوان آذری اش درس تعلق آنها به ایرانشهر و تعلق ایرانشهر به آنها و علم آموزی و میهن دوستی و ایران خواهی داد. راهش پر رهرو باد!

@Javadtaba 🌲

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

📢علیرضا قیامتی برگزیده جایزه جهانی قند پارسی شد.



🔸جایزه جهانی قند پارسی در لندن به دکتر علیرضا قیامتی از ایران و پرفسور اخلاق آهن از کشور هند تعلق گرفت.


دهمين همایش بزرگ لندن به مناسبت روز جهانی زبان مادری و پاسداری از زبان گهربار پارسی روز یکشنبه ۱۶ فوریه در دانشگاه وستمینسار در غرب پایتخت بریتانیا برگزار شد.

در این همایش که با سخنرانی‌های کوتاه، پیام‌ها از حوزه تمدنی زبان فارسی، خوانش شعر و ترانه و اجرای موسیقی فارسی همراه بود، چهره های فرهنگی فارسی‌زبان مقیم بریتانیا و دوستداران شعر و ادب پارسی از سراسر این کشور شرکت داشتند.

هنرمندان افغانستانی، ایرانی وسمرقندی برنامه موسیقی دلنشینی را اجرا کردند و در حاشیه محفل یک نمایشگاه کتاب و لباس و فراورده های هنر دستی هم در تالار دانشگاه وستمینستر برپا شد.

جایزه موسوم به "قند پارسی" امسال به دو پژوهشگر و استاد زبان فارسی، دکتر علیرضا قیامتی از ایران و پرفسور اخلاق آهن از هند، پیشکش شد.
@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

‍ 🌲به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن🌲

❇️ زن از قدیم‌ترین زمان تا به امروز پاسدارِ "زیبایی" بوده، الهام‌بخش و پیام‌آور بوده و قسمتِ عمده‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌های دنیا و تمدّن، مدیونِ زن است. در درجه‌‌ی اوّل خودِ زن باید پایگاهِ خود را بشناسد و در عمل نشان دهد که شایسته‌ی حقوقِ برابر است. حقّ یکسان به معنای یکسان شدگیِ زن و مرد نیست، بزرگترین اشتباه آن است که زن بخواهد شبیه به مرد شود. نظام هستی، مبتنی بر دوگانگیِ زن و مرد، و یگانگیِ حقوق است.

❇️ در گذشته راجع به زن زیاد حرف زده شده است، از هر جهت متناقض: یا «صنم» بوده است یا «ضعیفه»؛ یا «دلدار و آرامِ جان» یا «مکّار و فتنه‌گر»... ولی اکنون دیدِ دیگری در کار است.

❇️ زن با لطافت ذاتی، با حسّاسیّت بیشتر و با عواطف سرشارتری که دارد _و این امر بیشتر ناشی از خاصیّتِ مادر شدنِ اوست_ و نیز از لحاظ قدرتِ بی‌انتهایی که برای رام کردنِ مردان در خود نهفته است، می‌تواند نقش بسیار مهمّی در بهتر کردنِ دنیا ایفا کند.

❇️ در چشمانِ "زن ایرانی" اگر دقّت کنید نوعی هجران و حسرت و حرمان و ژرفی دیده می‌شود که نظیرش در چشم زنِ هیچ قومِ کم‌تاريخ‌تری _یا با تاریخِ متفاوت_ مشهود نیست. بخصوص در نزد آن عدّه از زنان که هنوز عيارِ "ایرانیّتِ" دست نخورده‌تری دارند، این سایه‌ی حلقویِ تاریخ بهتر نمود می‌کند.

                     #بازتاب‌ها
              #گفته‌ها_و_ناگفته‌ها
              #ایران_و_تنهایی‌اش

🆔 @sarv_e_sokhangoo

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

✳️زبان فارسی، زبان مادری همۀ ایرانیان

✍️ حجت یحیی‌پور، پژوهشگر تاریخ آذربایجان

🔸 در دایرۀ جستجوهای صورت گرفته، عبارت «زبان مادری» در سال‌های پایانی فرمانروایی دودمان قاجار به آرامی و در پیروی از نوساخته‌های فرنگی به سرزمین ما راه یافت. مهم آنکه در سالهای ابتدایی، هربار که عبارت «زبان مادری» در اشاره به ایران و ایرانیان به کار رفته، نه به زبان‌های محلی، بلکه به زبان ملی همۀ ایرانیان یعنی «زبان فارسی» اشاره داشته است. ... واژۀ «مادری» به زبانِ نخستِ انسان‌ها، که داشته‌های علمی و هویتی خود را به آن زبان می‌آموزند، گفته می‌شود.

🔸 در درازای تاریخ، محصولات فکری، فرهنگی و ادبی سراسر ایران، از آذربایجان و کردستان تا بلوچستان، به زبان شیوای فارسی آفریده شده و کودکان در تبریز و سنندج و سراوان در طول تاریخ با زبان پربار فارسی به دانش‌اندوزی پرداخته‌اند و اگر امروز کسانی در مراغه و سقز و چابهار در جستجوی هویتی برای خود هستند باید آن را در لابه‌لای نوشته‌های فارسی بیابند. از این رو هیچ زبانی در ایران جز زبان فارسی سزاوار عبارت «زبان مادری» نبوده و نیست. زبان فارسی، در سراسر تاریخ، زبان ملی و مادری همۀ ایرانیان بوده و چتر فرهنگیِ شکوهمند و استواری بر آسمان ایرانِ بزرگِ فرهنگی افراشته که در سایۀ آن حتی زبان‌های محلی نیز از گزند روزگار در امان مانده‌اند.

🔸 چگونه می‌توان تصور کرد زبان مادری ما آذربایجانی‌ها چیزی جز زبان دلکش فارسی باشد؟ چراکه از سدۀ پنجم هجری تا اکنون صدها هزار صفحه از نفیس‌ترین سروده‌های ادبی و ارزنده‌ترین آموزه‌های اجتماعی و مهم‌ترین یادگارهای علمی ما آذربایجانی‌ها به زبان فارسی مکتوب شده است. برای آذربایجان که کانون و پایتخت زبان فارسی است گویشی را به جای زبان مادری معرفی می‌کنند که تنها در چند سدۀ اخیر به این سرزمین راه یافته و در آذربایجان همواره در حاشیۀ زبان شکوهمند فارسی زیسته است. ... بر این اساس آیا تا پیش از پا گرفتن گویش ترکی در سده‌هایی اخیر، آذربایجان فاقد مادر یا زبان مادری بوده است؟ آیا مادرش عوض شده است؟ آیا مادرش بیگانه است و از فرسنگ‌ها دورتر به آذربایجان آمده؟ با این توضیحات، بیش از آنکه زبانِ موردِ ادعا «مادری» باشد، «نامادری» به نظر می‌رسد!

🔸 ما زبان فارسی را «زبان ملی» و «زبان هویتی» و «زبان مادری» خودمان می‌دانیم و چون از بدِ روزگار، در این زمانۀ نامرادِ ناایرانی دستمان خالیست، با جانمان و با زندگی و با همۀ هستی خودمان از زبان فارسی پاسداری خواهیم نمود.

متن کامل را اینجا بخوانید


🆔 @Ir_Azariha

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#جلال_ستاری :
#نوروز همسویی انسان و کیهان در امر مشترک نو شدن است


▫️جلال ستاری اسطوره شناس ایرانی متولد ۱۳۱۰ پا به پای ما می آمد به پرسش ها و گفت وگو ها دقت می کرد و با صبوری پیش می رفت. نزدیک صورتت می شد، توی چشمت نگاه می کرد حرفش را می زد و مدام دستش را روی دسته صندلی ات می زد و روی حرف هایش تاکید می کرد. و این یعنی جلال ستاری بی حوصله نیست. بعد از پایان گفت و گو یک ساعتی از خودش حرف زدیم و از زمانه اش. ستاری همان طور که با شوق حرف می زد با شوق هم گوش می داد. گاهی سگرمه هایش کمی توی هم می رفت به عصایش تکیه می داد و گاهی از خنده توی صندلی اش جمع می شد و قاه قاه می خندید. جلال ستاری در این گفت و گو آیین نوروز را همسویی انسان و کیهان در امر مشترک نو شدن می داند و معتقد است ویژگی ایرانی نوروز و تجدید حیات در فرهنگ ایرانی این است که این یک اتفاق «کیهانی» است. ستاری معتقد است اسطوره ها جوهره شان را در طی زمان حفظ می کنند، اما مدام پوست اندازی می کنند و نوروز و بسیاری از آیین های مرتبط با آن هم همین ویژگی را دارند.
@shahnamehpajohan
#جلال_ستاری :
نوروز یک جشن کیهانی است

نوروز یک جشن کیهانی است که مرتبط با تولد و مرگ کسی نیست. در فرهنگ‌های دیگر این جشن در ارتباط با میلاد یک فرد مانند مسیح قرار می‌گیرد. در نوروز اما صحبت از رستاخیز طبیعت است. دومین تمایز را می‌توان در تغییر زمان برگزاری این جشن دانست که در بسیاری فرهنگ‌ها در وسط زمستان است. اما، مزیت فوق‌العاده‌ای که نوروز دارد در این است که با آغاز بهار آغاز می‌شود، هنگامی که پرتو آفتاب به برج حَمَل می‌افتد. امتیاز فوق‌العاده این جشن بر فرهنگ‌های دیگر در این امر است که ممکن است به مرور زمان از یادها رفته باشد، اما هم‌زمانی عید ما با طبیعت نکته برجسته و امتیازی برتر به حساب می‌آید. در نوروز نوشدگی عالم کبیر با نوشدگی عالم صغیر همراه می‌شوند؛ طبیعت نو می‌شود، من نیز نو می‌شوم. در مراسم نوروز لباس نو پوشیده می‌شود، شست و شو صورت می‌گیرد، آراستگی انجام می‌شود و... که این اعمال و نوشدگی رفتار همزمان با نوشدگی عالم طبیعت می‌گردد. تقارن آدمی و طبیعت از امتیازات نوروز است.
@shahnamehpajohan

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

📝 چرا شاهنامه به وجود آمد، چرا شاهنامه نوشته شد؟
✍️ #محمد‌علی_اسلامی_ندوشن

هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی می‌طلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی می‌خواست ترکیب تازه‌ای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که می‌خواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجه‌ی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمره‌هایی به بار آورد. بنی‌امیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همه‌ی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنی‌عبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانی‌ها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود می‌کرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانه‌ی زوال پیش می‌بُرد.
سامانی‌ها که ایرانی‌ترین و با ثابت‌ترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایه‌ریزی کنند.
مهم‌ترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازه‌ای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیین‌های دیرینه‌ی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه می‌رساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همه‌ی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقان‌زاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیه‌ی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی درباره‌ی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازه‌ی فردوسی شد، نشانه‌ی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایران‌گرائی در همین شهر دامنه‌ای داشته. شاهنامه‌ی ابو‌منصوری به نثر که ترجمه‌ی خداینامه‌ی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایه‌ی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی می‌خواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او می‌خواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جواب‌دهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمه‌ای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن می‌دید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشده‌ای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همه‌ی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم می‌زند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.

              #از_رودکی_تا_بهار


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#جلال_خالقی_مطلق:
هـمه آثار حماسی پس از فـردوسی متاثر از سبک شاهـنامه‌اند

شاعران بدون مطالعه آثار منظوم پیش از خود شاعـر خوبی نمی‌شوند و در ایران شاهـنامه، دیوان رودکی و خمسه نظامی و مانند آن‌ها مکـتب شاعری سرایندگان بعدی بوده است. ولی شاهـنامه بویژه به سبب گـنجـینه واژگانش و افسانه‌های زیبایش و اخلاقـیاتش در شاعران پس از خود بسیار تاثیر گـذاشته است. هـم‌چنین اندیشه‌های «خیامیِ» شاهـنامه در بینش شاعرانی چون خیام، نظامی، سعـدی و حافظ مؤثر بوده است.

سبک شعری شاهنامه ادامه پیدا کرد. هـمه آثار حماسی پس از فـردوسی متاثر از سبک شاهـنامه‌اند. این تاثیر حتی در آثار غیر حماسی همچون کلیله و دمنه قانعی طوسی و بوستان سعدی نیز آشکار است. ولی اثر حماسی به اهـمیّت شاهـنامه دیگر به‌وجود نیامد، زیرا جامعه ایران تغـییر یافـته بود و روح و ذوق حماسی فـروکش کرده بود.

@shahnamehpajohan

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#میر_جلال_الدین_کزازی :


نیازی که ما ایرانیان داریم به این که چونان ایرانی بر خود بنازیم و بر جهان سربرافرازیم از آنجاست که ما در این جهان، جهانی بیگانه با خویشتن، جهانی که به سوی یکپارچگی، یکنواختی، همسانی، دواسبه می‌تازد بیش از هر زمان بدان نیاز داریم که ایرانی بمانیم. چگونه ایرانی می‌توانیم ماند؟ پاسخی که من به این پرسش ناگریز بنیادین می‌دهم این است: با شناخت ایران. من بی گمانم که هر ایرانی اگر ایران را، تاریخ و فرهنگ آن را، به درستی بشناسد، به ناچار دل به ایران خواهد باخت؛ آن را آنچنان گرامی، والا، پرفروغ، دلربا خواهد یافت که آگاهانه از سر شناخت، نه با شور و دلبستگی کور، آن را سرزمینی خواهد دانست که در بسیاری از زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، انسانی، در جهان در تاریخ بی مانند است. پس، به ناچار از آنچه این بخت بلند بهین را داشته است که ایرانی باشد، در این سرزمین سپند اهورایی که سرزمین فر و فروغ و فرزانگی است بزاید و بزید، سرافراز خواهد بود و نازان، اگر او آگاهانه بدین سرافرازی و نازانی برسد، ناگفته پیداست به آسانی در برابر فرهنگ‌های دیگر فرو نخواهد شکست و خود را در برابر دیگران خوار و بی‌ارج نخواهد دانست.

🔹از کانال تلگرامی شاهنامه پژوهان
/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

💚 فهرست 33 کانال برگزیدۀ علمی و ادبی و فرهنگی در لینک زیر!👇🏻

☘️ /channel/addlist/WY3Jgj3iGVRkNTFk 👈🏻

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔹 دوم مارس، روز فرهنگ بلوچ

‏━━━━━━━≺💠≻━━━━━━

🌻 مرۆچی دو مارس همدپ گوں «بلوچی دود ءُ ربیدگ ءِ رۆچ» ءَ اِنت. اے رۆچ ءَ بہ بلوچاں ءُ آوانے کہ بلوچانی دود ءُ ربیدگ ءَ دۆست دار اَنت، مراد بات گوْشاں.

🌻 امروز دو مارس همگام با روز فرهنگ بلوچ است. این روز را به بلوچان و دوستداران فرهنگ بلوچ تبریک می‌گوییم.

💠 @balochs_history

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

#محمد_علی_فروغی :

فردوسی طوسی یکی از بزرگان نامدار و تاریخی ایران است که هیچ کس از هیچ طبقه از بزرگان ایران از او بالاتر نیست.فردوسی ،شخصا ،نمونه و فرد کامل ایرانی و جامع کلیه خصایل ایرانیت است.


@shahnamehpajohan

🔸/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

به یاد علی اکبر دهخدا
هفتم اسفند برابر است با سال‌روز درگذشت فرزند راستین ایران زمین و ستاره درخشان زبان و ادب فارسی علامه علی اکبر دهخدا. به یاد او روز جمعه دهم اسفند ۱۴۰۳ در آرامگاهش حضور خواهیم یافت و مقدم دوستداران او را گرامی خواهیم داشت.
موسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران
https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/news/35280

@dehkhodaicps

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

هفتم اسفند، سالگرد درگذشت علی‌اکبر دهخدا (۱۲۵۷-۱۳۳۴)

على‌اکبر دهخدا، ادیب، شاعر و منتقد اجتماعى معاصر در سال ۱۲۵۷ش، در محلّۀ سنگلج تهران زاده شد. پدرش، خان باباخان، که مَلّاکى متوسّط از مردم قزوین بود، هنگامى که فرزند ارشدش، على‌اکبر، نُه ساله بود، درگذشت، و مادرش، که «مَثَل اعلاى مادرى» بود، ناگزیر پنج فرزند خود را «در کنف تربیت خود گرفت». دهخدا مقدّمات فارسى، عربى و درس‌هاى دیگر را در مکتب‌خانه‌هاى قدیم فراگرفت و سپس، ده سال در نزد معلّمى به نام شیخ غلامحسین بروجردى، به یادگیرى صرف و نحو عربى، اصول فقه و کلام اسلامى مشغول شد. به علاوه، از محبّت‌ها و تشویق‌هاى روحانى تجدّدخواهِ سرشناس، شیخ هادى نجم‌آبادى، هم بهره گرفت. پس از آن، در آزمون نخستین دورۀ «مدرسۀ سیاسى» شرکت جُست و پذیرفته شد. معلّمان این مدرسه کسانى چون میرزا حسن‌خان پیرنیا (مشیرالدّوله)، میرزا حبیب‌الله، اردشیر جى، عبدالرّزاق بغایرى و دکتر مورِل فرانسوى بودند. دهخدا پس از...

🔴 برای خواندن مقالهٔ «علی‌اکبر دهخدا»، به قلم کامیار عابدی منتشرشده در جلد سوم دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی به نشانی زیر مراجعه شود:
🌐 https://apll.ir/?p=15300

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan


🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را «مردگيران» می‌ناميدند.

#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سده‌ها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‌‏ها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

مردم ایران بر پایه‌ی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر می‌کوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همه‌ی زیستمندان می‌دهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.


✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

به مناسبت سپندارمذگان: روز بزرگداشت زن، زمین و عشقِ ایرانی؛

[تقدیم به بانوان ایران‌زمین، به ویژه آنهایی که در سختی‌ها پناهی جز روح بزرگ خود ندارند:
  چه سـر پوشیدگانِ مرد بودند
که گوی غیرت از مردان ربودند]

🌲🌲🌲🌲🌲
📖 شاهنامه کتابی است که زن در سراسر آن حضور دارد؛ برعکس ایلیادِ هومِر که در آن سیمای زن پریده‌رنگ و کم اهمّیّت است. زن در ایلیاد، آتشِ فاجعه را برمی‌افروزد و خود کنار می‌نشیند. این‌گونه است هِلِن که زیباییِ شوم و تباه کننده‌اش موجدِ جنگ است. در دوران پهلوانیِ شاهنامه، حضور زن لطف و گرمی و نازکی و رنگارنگی به ماجراها می‌بخشد. این زن‌ها هستند که به داستان‌های شاهنامه آب و رنگ بخشیده‌اند. اگر تهمینه نبود مرگِ سهراب آن‌قدر مؤثّر و غم‌انگیز جلوه نمی‌کرد. همین گونه است مرگِ فرود اگر جریره نبود، و مرگِ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگِ اسفندیار اگر کتایون نبود، و مرگِ رستم و تراژدیِ زال، اگر رودابه نبود. سیمای تراژیکِ زن در شاهنامه به نجیب‌ترین و پاکیزه‌ترین نحو یعنی به عنوانِ «مادر» و «همسر» جلوه می‌کند، نه به عنوان معشوقه. در تمام داستانهای شاهنامه حضورِ زن را می‌بینیم. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم، یک زن پتیاره دیده نمی‌شود. اکثر زنان شاهنامه نمونه‌ی بارزِ زنِ تمام عیار هستند که در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگ‌منشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهره‌مندَند.
زنِ خوب در شاهنامه، زنی است که "زیبایی و رعنایی" را با "آهستگی و فرزانگی"، و «شرم» را با «خواهش» جمع داشته باشد. شرم، نخستین صفت زن است، آوای نرم نشانه‌ی ادب و آزرم است و آهستگی نشانه‌ی بزرگ منشی.
صفت دوّم، خرد و فرزانگی است. از این لحاظ زن هم‌پایه‌ی مرد است، زیرا برای مرد نیز خردمندی مهمّ‌ترین صفت شناخته شده است. در کنار آهستگی و خردمندی و شرم و شایستگی، چاره‌گری و زبان‌آوری نیز صفتِ مقبولی است. نمونه‌ی بارزِ زنانِ کدبانو و چاره‌گر و سخندان، سیندخت زنِ مهراب کابلی و مادر رودابه است. این زن در جریان عشقبازیِ دخترش با زال چنان پختگی و تدبیر به خرج می‌دهد و چنان ظرافت را با زیرکی می‌آمیزد، که امرِ مشکلِ ازدواجِ زال و رودابه به همّت او آسان می‌شود و کشورش از بلایی بزرگ که تا آستانه‌اش آمده نجات می‌یابد.
عشق در شاهنامه در عین برهنگی، پاک و نجیبانه است. رابطه‌ی زن و مرد بی‌آنکه به تکلّف و تصّنع گراییده باشد از تمدّن و فرهنگ آن قدر مایه دارد که بتواند با ظرافت و پاکیزگی همراه باشد. در دوران پهلوانی شاهنامه، تنها یک مورد می‌بینیم که عشق به کام نمی‌رسد و آن عشقِ ناگهانی و نافرجام سهراب به گردآفرید است. و تنها در یک مورد، عشق، ناپاک و نارواست و آن عشقِ سودابه به سیاوش است.

                 #آواها_و_ایماها
🌲🌲🌲🌲🌲
💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

🔴 دکتر جواد طباطبائی

🔸ما باید بدانیم مهم بودیم و متفاوت.
باید بدانیم که در ایرانشهر،چیزی در سطح جهانی تولید کردیم . ما مکتب معماری داریم ،مکتب شهری داریم ،مکتب ادبی داریم،مکتب تاریخ نویسی داریم، مکتب موسیقی داریم.

فردوسی نماینده فکر یک  ملت است
نام ایران قدیمی ترین نام کشوری است که هست
ما ملت بودیم قبل از اینکه بسیاری از ملت ها ، ملت شوند.

پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali

/channel/eshtadan

Читать полностью…

اشتادان Eshtadan

⭕️ نابودی سریالی میراث باستانی ایران؛ از سنگ‌نگاره‌های عیلامی در کول‌فرح تا قلعه سموران جیرفت
🖌امیرحسین میراسماعیلی

📌 قلعه سموران با قدمت دست‌کم هزار و ۵۰۰ ساله متعلق به دوران پیش از اسلام است

♦️ افزایش چشمگیر تعداد اخبار منتشرشده درباره تخریب و نابودی سریالی آثار باستانی در مناطق مختلف ایران حاکی از بی‌توجهی عامدانه مسئولین مربوطه در پاسداری از این آثار تاریخی و رضایت آنان از نابودی هرچه بیشتر میراث باستانی ایرانیان است.

هم‌زمان با انتشار اخباری درباره حفر چاه عمیق در آرامگاه سعدی در شیراز، مرمت اشتباهی قلعه‌دختر تهران متعلق به دوران ساسانیان، احداث سرویس بهداشتی در حریم شهر باستانی شوش یا تداوم پروژه‌های تخریب نقش رستم و تخت گوهر در پاسارگاد که همگی طی یک هفته اخیر رسانه‌ای شدند، روز چهارشنبه اول اسفند یک فعال میراث باستانی در خوزستان هم از بی‌توجهی کامل مدیران وزارت میراث فرهنگی به حفاظت از سنگ‌نگاره‌ها و کتیبه‌های کول‌فرح، نیایشگاه سه هزار ساله متعلق به دوره عیلامیان انتقاد کرد.

✅ اهل قلم و فرهنگ:
@ahleghalamvafarhang

🔹/channel/eshtadan

Читать полностью…
Subscribe to a channel