❄️ فقر غذايي شديد ۴دهك پاييني جامعه
دکتر سیدمرتضي افقه
در شرايطي كه هر روز دامنه گرانيها افزايش پيدا ميكند و قيمت هر كيلو گوشت به حدود ۸۰۰هزار تومان، نرخ مرغ به ۱۳۰هزار تومان و در كل قيمت اقلام خوراكي با رشد تورمي بالاي ۱۰۰درصدي مواجه شده است، مسوولان دولتي با اعتماد به نفسي كاذب، اعلام ميكنند اوضاع اقتصادي كشور و مردم مناسب است و رشد اقتصادي ۷درصدي محقق شده است! اين اظهارات در شرايطي از سوي دولتمردان اعلام ميشود كه اقلام اصلي مصرفي مردم، هر روز بيشتر از سفرههاي آنان حذف ميشود و مردم به جاي مصرف گوشت و ساير مواد پروتیيني و لبني اصلي، رو به مصرف برخي اقلام جايگزين ارزان قيمت و بيكيفيت آوردهاند. البته در واقع هيچكدام از شاخصهاي اقتصادي بهبود را نشان نميدهد. حتي اگر فرض بگيريم كه رشد اقتصادي ۷درصدي مورد ادعاي دولت هم درست باشد، منافع برآمده آن تنها برخي افراد و جريانات خاص را دربر ميگيرد و عموم مردم از آن بهرهمند نيستند. اين وضعيت در اقتصاد بسياري از كشورهاي فقير رايج است؛ اگر سيستم اقتصادي كشوري متوازن نباشد، ممكن است رشدي حاصل شود، اما منافع آن رشد، شامل همه مردم نميشود. از سوي ديگر بايد ديد اين رشد اقتصادي چه منبعي دارد و آيا همراه با نفت يا بدون نفت است؟ اين شاخصها، الزاما نشانه بهبود نيستند. مگر ميشود رشد اقتصادي بالا در كشوري محقق شود، بعد تورم با يك چنين اعداد و ارقامي بتازد؟ آن هم تورمي كه به صورت متراكم است؛ هر سال ۴۰درصد، يعني طي ۲سال مردم با رشد ۸۰درصدي قيمتها مواجه شدهاند. اين اعداد هم منهاي رشد قيمت كالاهاي اساسي و مورد نياز مردم است كه اغلب با رشدي بالاي ۷۰درصد را تجربه ميكنند. البته از اين دولت توقع جز اين نميتوان داشت. دولتي كه با وعدههاي پر طمطراق روي كار آمد و امروز در برابر طرفدارانش شرمنده است. به هر دستاويزي چنگ ميزند تا توجيهي براي مشكلات بنيادين اقتصادي بتراشد. امروز شنيدم كه آقاي علمالهدي در تشريح مشكلات اقتصادي اعلام كرده كه اين توطئه برخي عوامل داخلي است كه گرانيها تا اين اندازه رشد كرده است! اين افراد و گروهها، همانهايي هستند كه در زمان دولت قبلي تندترين و شديدترين انتقادات را نسبت به عملكرد اجرايي وارد ميساختند و خطاب به مردم اعلام ميكردند اگر رييسجمهور مورد نظر آنان روي كار بيايد، ريشه مشكلات خشكيده خواهد شد!!! اما امروز با گذشت بيش از ۷۰۰روز از عمر دولت مورد نظر آنان، اوضاع اقتصادي مردم نه تنها بهبود پيدا نكرده، بلكه آشفتهتر هم شده است. مشخص است، هيچ توجيهي براي ناكاميهاي اقتصادي وجود ندارد و ناچار هستند كه مسائل را توجيه كنند. ارايه آمارهايي مانند رشد اقتصادي در راستاي جلوگيري از ريزش طرفدارانشان مطرح ميشود. اساسا دليلي وجود ندارد در شرايطي كه منطقه متشنج و پرتنش است، و در داخل تا اين اندازه تغيير مديران و جابهجايي افراد صورت ميگيرد، اعلام شود، اقتصاد و معيشت مردم در امن و امان است؛ رشد اقتصادي بالاست و شاخصهاي ديگر هم روبه بهبود است. اين در حالي است كه در داخل و خارج كشور هيچ نشانهاي از سرمايهگذاري و بهبود وجود ندارد. فراموش نكنيد، شاخصهاي اقتصادي در يك بستر آرام داخلي و خارجي رشد ميكنند. تازه اين آرامش، شرط لازم است و كافي نيست. شرط كافي سياستها و تدابير درست است كه اين دولت به دليل بيتجربگي، ناكارآمدي و ضعف از آن بهرهمند نيست. اشاره ميكنم به تمركز دولت روي مساله حجاب كه هنوز به عنوان اولويت مطرح است. در شرايطي كه بسياري از دهكها در كشورمان از داشتن يك سفره معيشتي حداقلي محروم هستند، دولت اولويت اصلي خود را حجاب قرار داده است! طبيعي است كه مردم در اين شرايط از خود بپرسند چرا دولت به جاي توجه و تمركز بر موضوعات اقتصادي و معيشتي، تمركز خود را بر بحث حجاب قرار داده است؟ طبيعي است وقتي اولويت اقتصاد نباشد، كشور هم تحريم باشد، مهمتر از همه فضايي تنشآلود در خارج و داخل كشور هم جريان داشته باشد، چگونه ميتوان انتظار داشت كه شرايط بهبود يابد؟ پرسش مهم در اين شرايط آن است كه مردم تا كجا ميتوانند گرانيها را تحمل كنند و آيا خط قرمزي براي توان دهكهاي محروم و متوسط ميتوان متصور شد؟
در پاسخ به اين پرسش ميتوان گفت همين امروز مردم در اين نقطه قرار دارند و دنبال بهانهاي براي بيان اعتراضاتشان ميگردند. ۴دهك پاييني جامعه در كنار فقر مطلق، دچار فقر غذايي هم هستند. يعني زندگي براي آنها به مفهوم تلاش براي بقا بدل شده است. وقتي گروههاي وسيعي از يك جامعه به مرحله تلاش براي حفظ بقا رسيده باشند، هر جرقهاي ميتواند بدل به يك چالش بزرگ شود. نهايتا بايد تاكيد كرد كه دولت و سيستم مدتهاست از خطوط قرمز دهكهاي محروم و متوسط گذر كردهاند./تعادل
⭕️ بعد از انقلاب ما به سمت الگوی کشورهای توسعه نیافته حرکت کردیم
⭕️ جامعهای که کم کار میکند، مولد نیست
دکتر علی سرزعیم، با بیان اینکه بعد از انقلاب ما به سمت الگوی کشورهای توسعه نیافته حرکت کردیم، اضافه کرد: حکومت به تدریج شروع به امتیازهای اقتصادی دادن، کار کمترطلبیدن، ایجاد اثربخشی پایینتر و غیرمولد بودن کرد. اما در کوتاه مدت، به دلیل پول نفت، رفاه تا حدی پایین نمیآمد. پول نفت تا جایی، سعی میکرد کاهش رفاه ناشی از کار کم را جبران کند، اما از جایی به بعد، شرایط تغییر کرد. اکنون ما به سمت تعادل منفی سوق پیدا میکنیم، جامعهای که کم کار میکند، مولد نیست و کارها اثربخشی ندارند و بسیاری از آنها، یکدیگر را خنثی میکنند.
نیروهای سیاسی، خصوصا اپوزسیونهای برانداز، معتقدند الگوی ما باید کشورهای عربی باشند!
الگوی ما باید ژاپن باشد و نه قطر و امارات
وی گفت: نیروهای سیاسی، خصوصا اپوزسیونهای برانداز، این الگو را بسیار ترویج میکنند که الگوی ما باید کشورهای عربی باشند، پول نفت و گاز داریم و رفاه ما باید مانند قطر و امارات باشد. در صورتی که این شعاری غلط است. ما نیابد چنین وعدهای به جامعه بدهیم، بلکه باید بگوییم ما باید به سمت ژاپن شدن حرکت کنیم، کشوری که تلاش کرده و هنوز هم تلاش میکند. سن بازنشستگیشان را به ۷۵ سال برده اند. آنها با سختکوشی توانستند به میوه توسعه برسند، نه اینکه جامعه را تحریک کنیم، وعده دهیم که میخواهیم قطر شویم! هیچ کاری نکنیم، نفت بفروشیم و به توسعه برسیم! حتی برخی در یادداشتهایشان مینویسند که اگر رابطه ما با آمریکا اصلاح شود، همه مشکلات حل خواهند شد و به رفاه میرسیم! این تصور از اساس غلط است.
توسعه یعنی سخت کوشی
پیامهای غلطی به جامعه میدهیم
این تحلیلگر اقتصادی، تاکید کرد: توسعه یعنی سخت کوشی. در کشورهای اروپایی، دانشجویان به مراتب از دانشجویان در ایران بیشتر درس میخوانند. در همه سطوح، کارمندان و کارگران، به مراتب سخت کوشتر هستند. سیستم به شدت رقابتی است. بیکاری پنهان در ادارات ما را ببینید! در حالی که در کشورهایی مانند هلند و آلمان شدت و جدیت کار بسیار بیشتر است. اما ما پیامهای غلطی به جامعه میدهیم./فرارو
💠 گفتار اقتصادی
نرخ دلار به قیمت تعادلی قبلی باز میگردد/ مدیریت مناسب بانک مرکزی در بازار ارز
فرشاد پرویزیان، نایب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران:
🔹 در چند روز گذشته به دلیل افزایش انتظارات ناشی از تنشهای بینالمللی نرخ ارز افزایش یافته، اما خوشبختانه بانک مرکزی بازار را بسیار خوب مدیریت کرده است.
🔹 بانک مرکزی بازار ارز را به شدت رصد میکند و اوضاع را تحت مدیریت خود دارد. هیچ اتفاق بنیادی خاصی در اقتصاد ایران روی نداده، بنابراین نرخ ارز به قیمتهای تعادلی خود باز می گردد.
🔹 به زودی بازار از شوکهای منطقهای بیرون میآید و این بازار راه خود را پیدا خواهد کرد و در این زمان است که بازار به آرامش میرسد. /تسنیم
www.ibena.ir/000fS3
@ibena_news
اسحاق جهانگیری به مسعود نیلی:
«همه زندگیات از رانت شکل گرفته»…!
اخیرا مسعود نیلی مغز متفکر اقتصادی دولت روحانی، در مصاحبهای گفته دولت در حال توزیع رانت است و برای مثال هم 140همت یارانه آرد را مطرح کرده است.
اینکه آقای نیلی چرا برای تشریح توزیع رانت یکراست رفته سر مساله حساس نان و صدها همت رانت خودرو و فولاد و ارز و انرژی را فاکتور گرفته میتواند دلایل متعددی داشته باشد اما اگر همین مساله یارانه آرد را در دولت روحانی بررسی کنیم میبینیم نسبت قیمت یارانهای آرد به قیمت واقعی گندم از 1.7 در سال تحویل گرفتن دولت (سال93) به 7.5 در پایان دولت دوازدهم (سال1400) رسیده است یعنی بیش از 4.4برابر!
این حکایت تمام نقدهای ریاکارانه بانیان وضع موجود است که کنار میایستند و برای دسته گلهایی که خودشان به آب دادهاند ژستهای انتقاد میگیرند.
حالا برای اینکه بهتر طرز فکر واقعی این جماعت در مساله نان و یارانه نان را درک کنیم، صحبتهای اسحاق جهانگیری در دفاع از یارانه آرد را زمانی که معاون اول دولت روحانی بود «اینجا» ببینید که چگونه با افتخار و در وصف مزیتهای یارانه آرد میگوید:
«پول مردم را طوری خرج میکنیم که خودشان هم خبردار نشوند!
گندم را کیلویی 4000تومان میخریم و به نانوا میدهیم 600تومان. بعد به نانوا میگوییم نان را به این قیمت به مردم بده. کسانی میگویند این کار باعث رانت میشود که خودشان همه زندگیشان از رانت شکل گرفته است.»
[پایان نقل قول]
پینوشت:
طبق همین نظر آقای جهانگیری، آیا همه زندگی مسعود نیلی را که گفته 140همت یارانه آرد، رانت است، رانت تشکیل داده؟!
این را ما نگفتم ها… همفکر و رفیق آقای نیلی، جهانگیری گفته.😆
فرموده اند: افزوده شدن ماهی به سفره خانوار، موجب کاهش قیمت گوشت قرمز می شود. در تایید این تحلیل حکیمانه: افزوده شدن اشپل ماهی سفید، ایضا موجب کاهش قیمت حبوبات و علیحده، افزوده شدن کیک و شیرینی از نوع ماری آنتوانت پسند به سفره خانوار، موجب اصلاح الگوی مصرف نان و چه بسا دو رو کنجدی شدن نان به قیمت دولتی، خواهد شد.
https://www.instagram.com/p/C2AaGPpC-eL/?igsh=OTBsaml6cWk2dGt1
این داستان تا جایی واقعی است.
فرشاد پرویزیان
سال اول دانشکده رشته اقتصاد تمام شد و برای تعطیلات تابستانی از اهواز به تهران برگشتم، کار خاصی نداشتم و برای همراهی با پدر مرحومم به مغازه اش رفتم. رسم بر این بود در آن بازار، صاحبان مغازهها قبل از ظهر، گاهی به چایخانه ای واقع در خیابان جمهوری کمی از چهاراه استانبول به سمت میدان مخبرالدوله میرفتند و مشغول گپ و گفت روزانه میشدند. من که دانشجوی اقتصاد و مدعی شاگرداولی دانشکده با معدل الف بودم تا پدرم برگردد از روی خوش اقبالی، موفق به فروش اول صبح و یا همان گرفتن دشت اول صبح شده و اتفاقا چون در دو ترم ابتدایی۶ واحد حسابداری نیز خوانده بودم در دفتر زیر میز که به چشمم خورد، میزان فروش را به سبک علمی دوطرفه، ثبت کردم. مشغول ادامه فعالیت و فروش قلم دوم بودم که پدر بازگشت و از دیدن مشتری داری و موفقیتم در فروش خوشحال شد و لبخند به زبان آورد و گفت آن دفتر را بده که میزان اولین فروشت را ثبت کنم، با غروری خاص گفتم این قلم دوم بود فروختم و قلم اول را نیز خودم ثبت کرده ام. پدر بسیار خوشحالتر شد و دفتر را خواست تا ببیند چه کرده ام، کارستان، هنوز مشغول خود متخصص پنداری در اقتصاد و بازرگانی و حسابداری بودم که پدر به یکباره خنده تلخی کرد و گفت نمیدانم در دانشگاه به شما چه یاد میدهند. از حسابداری که مرقوم کردی معلوم است اقتصاد را هم چگونه یادگرفته ای، با تشری پدرانه همچون استادکارهای قدیمی گفت آخر پسر جان پول را در صندوق گذاشته ای و نوشتی صندوق بدهکار! آخر صندوق با اینهمه پول، بدهکار است؟ اگر کسی پول داشته باشد که بدهکار نمیشود و چرا دوبار ثبت کرده ای و موجودی هم بستانکار؟ اینجوری همه چیز دوبار حساب میشود. از من توضیح در باب ماهیت بدهکار داراییها و نحوه ثبت دوبل و از پدر شماتت که خوب درس نخوانده ای و پشت رو نوشته ای! القصه بحث ادامه داشت تا به رسم آن ایام، ممیز مالیاتی برای سرکشی وارد مغازه شد؛ قصه را که شنید به من لبخندی زد که چیزی نگو، بازاریان قدیمی ثبت دوطرفه نمیکنند و زیر بار ماهیت حسابها آنگونه که خوانده ای نمیروند. القصه پدر گفت تو که اصلا اقتصاد میخوانی چه کار به حسابداری داشتی؟ گفتم چند واحدی برای درک بهتر فضای بازرگانی باید بگذرانیم. گفت ایکاش برای کنکور بیشتر درس خوانده بودی تا رشته حسابداری قبول میشدی و حداقل درست یاد میگرفتی و اینگونه دفتر مرا خط خطی نمیکردی، نخیر زیر بار نرفت که نرفت و هنوز آن دفتر با جلد ضخیم زرد رنگ را بخاطر دارم. البته هنوز با خود میگویم بد نبود بجای مشقت ادامه تحصیل تا دکترای اقتصاد، به توصیه پدر به تحصیل رشته حسابداری میپرداختم و فقط همان یک لیسانس برایم کافی بود تا علاوه بر حسابداری، از اقتصاد و علوم سیاسیه که جای خود دارد، حتی علوم غریبه و مستندات آخرالزمانی به لطف وصله پیلههای اینترنتی که هیچ، حتی در باره نجوم چیزهایی یاد بگیرم که جامعه تحمل و توان درکش را نداشته باشد. البته از خود اساتید گرانقدر حسابداری در حد همان چند واحد، شنیدم که این رشته بیشتر مهارت است و نه علم، اما نمیدانم گویا در کنار همان مهارت، احتمالا روشهای شبه علمی برای بیان مطالبی بدون سند اما قابل نگارش در دفترهای زردرنگ-بخوانید زردنویسی اقتصادی- به برخی آموزش داده اند. حتی بعضا میگویم کل عمرم در دانشگاه، هزینه فرصت بوده که با یک دیپلم راهبردی میتوانستم دکترین استراتژیک تاسیس کنم. چندان همسو و هم عقیده با دکتر زیبا کلام نیستم اما گاهی بد نیست نوشتههای ما چرا ما شدیم را بخوانیم و قدری از توهم همه چیز توطئه است، بیرون بیاییم. نقدهای جدی به دکتر رنانی عزیز دارم که شاید به وقتش بنویسم مطالبش بیشتر از جنس مطالبی شبیه جامعه شناسی توسعه است که من تخصصی ندارم اما در جایی که از نقش خرافه گویی و پندارهای شبه علمی ضد توسعه میگوید، علاقمند شدم دوباره مدارهای توسعه نیافتگی استاد فقید دکتر حسین عظیمی را مطالعه کنم. باز یادم می آید شغل حرفه ای من رسانه بوده و زردنویسی بویژه در فضای مجازی همواره مشتری زیاد دارد، چه زرد نویسی حول و حوش هنرمندان چه زردگویی حول و حوش اقتصاد، خلاصه اینکه مدتی است اصول حسابداری و شرکتها و ... را مرور میکنم. اینگونه بهتر متوجه عمق سخنان گرانقدر دکتر فرهاد نیلی عزیز شدم وقتی به قصه باغ آلبالو در توضیح نظریاتش استناد کرد. شاید هم مشکل در دانشکدههای رسانه و ارتباطات باشد که در خصوص سواد رسانه ای به حد کافی نسبت به مخاطرات روشهای زرد و شبه علمی هشدار نداده اند. (داخل پرانتز که میتوانم بگویم: باور بفرمایید اقتصاد، علم است و با دستورات زرد رنگ بهبود نمییابد، لطفا مستند بر دادههای واقعی و نه دستوری، تصمیمات قابل اجرای اقتصادی اخذ کنید).
t.me/economedia
کنترل نرخ تورم هیچ راهی جز اصلاح صندوقهای بازنشستگی ندارد
دکتر احمد میدری:
♈️ صندوقهای بازنشستگی به چند علت با بحران روبهرو شدهاند. یکی تحولات جمعیتی که در ایران و جهان رخ داده است. افزایش طول عمر پدیده جهانی است و ایران جزء کشورهایی است که به دلیل دسترسی به درآمد نفت از دهه ۵۰ به این سو با پدیده افزایش طول عمر روبهرو بوده و بعد از انقلاب این روند کاملا مشهود است.
♈️افزایش طول جمعیت به این معنی است که صندوقهای بازنشستگی سالهای بیشتری را باید به بیمهشدگان مستمری بپردازند. مسئله صندوقهای بازنشستگی یک بحران جهانی است و همواره این سؤال مطرح بوده که برای صندوقهای بازنشستگی چه باید کرد. بر اساس کتابی که ترجمه کردهام، اصلاحاتی مشابه با اصولی که در برنامه هفتم توسعه میبینید، در ۱۱۷ کشور دنیا هم اجرا شده است؛ یعنی همه کشورها ناگزیر شدند سن و سابقهای را که فرد مشمول بازنشستگی میشود، افزایش دهند.
♈️بحران صندوقهای بازنشستگی و اصلاحات مربوط به آن در فرانسه تنشهای اجتماعی بیشتری به دنبال داشته است؛ زیرا این کشور درصدد بود یک یا دو سال سن بازنشستگی را تغییر دهد. بنابراین نُرم جهانی است، اما در ایران به دلیل سیاستهایی که در جهت جلب آرای عمومی توسط سیاستمداران یا گروههای فشار تحمیل شده و وعدههای بیپشتوانه صندوقهایمان بیش از سایر صندوقها در جهان دچار بحران شدهاند. در واقع به این معنا از همان دهه ۵۰ که درآمد نفتمان افزایش پیدا میکند، شرایط بازنشستگی را تسهیل کردهایم. در زمان انقلاب خیلی از بنگاههای کوچک و اصناف فشار آوردند و استثنائاتی قائل شدند. در حدود حق بیمه ۹۰۰ هزار نفر از ۱۴ میلیون بیمهشده سازمان تأمین اجتماعی بر عهده دولت است، این تعداد در ۳۷ رشته صنفی هستند که از سال ۵۸ تاکنون از پرداخت حق بیمه معاف هستند. دولتها نیز در مستثناشدن برخی از مشاغل و بحرانهای ناشی از آن نقش داشتند.
♈️عامل مهم دیگر، نحوه مدیریت ذخایر صندوقهای بازنشستگی است. بیراهه نیست اگر بگوییم به دلیل فساد و سوءمدیریت ذخایر صندوقهای بازنشستگی بهرهور و سودآور نیستند. امروز صندوقهای بازنشستگی در ایران جزء بزرگترین سهامداران نهادی ما در بازار اوراق بهادار هستند. مثلا سازمان تأمین اجتماعی بیش از ۳۷۰، صندوق کشوری ۱۷۰ و صندوق نفت ۱۰۰ شرکت دارد. بنگاهداری صندوقهای بازنشستگی امری خلاف قاعده است، اما این خلاف قاعده چرا به اصل تبدیل شده است؟
🔰متن کامل گفتگو
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
از ملال تا محبوبیت
اقتصاددانان چگونه در جامعه محبوب میشوند؟
✍️مولود پاکروان
مهمترین عاملی که میان دانشمندان علم اقتصاد و جامعه فاصله میاندازد پیچیدگی مفاهیم اقتصادی و نبود زبان مشترک میان عالمان اقتصاد و مردم عادی است. پل زدن روی این شکاف، کار اقتصاددانی است که بتواند اعداد و ارقام و شاخصهای دشوار و تئوریهای پیچیده را سادهسازی و بین این مفاهیم و زندگی روزمره مردم ارتباط برقرار کند. اقتصاددانهای محبوب این توانایی را دارند که مفاهیم پیچیده اقتصادی را به شیوهای واضح و قابل فهم منتقل کنند.
علاوه بر این، اقتصاددانانی که میتوانند نظریه و واقعیت را پیوند بزنند، ارتباط کار خود را با زندگی روزمره مردم نشان دهند و به موضوعاتی بپردازند که مستقیماً بر مردم تاثیر میگذارد، معمولاً محبوبیت بیشتری کسب میکنند. آنها وقتی به موضوعاتی مانند نابرابری درآمد، اشتغالزایی، مراقبتهای بهداشتی یا تغییرات آبوهوایی میپردازند، تحقیقات و توصیههای سیاستی آنها برای عموم مردم قابل درکتر و معنادارتر میشود.
این دو اما تنها راهکار کسب محبوبیت نیستند. همه ما از دانشمندانی که در باب مسائل و مشکلات سخن میرانند و مینویسند اما راهی برای حل مسائل ارائه نمیدهند خستهایم. و شاید به همین دلیل است که اقتصاددانانی که راهحلهای عملی و علمی برای چالشهای اجتماعی پیشنهاد میکنند اغلب مورد تحسین قرار میگیرند. توصیههای سیاستی که مبتنی بر شواهد، واقعبینانه و دارای پتانسیل بهبود زندگی مردم هستند، به احتمال زیاد در میان مردم نیز محبوبیت پیدا میکنند.
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
✅انجمن اقتصاد ایران
@IR_Economists_A
🔵 سالهاست که افکار عمومی تصور میکند در سوئد و کشورهای اسکاندیناوی نوعی از سوسیالیسم جریان دارد و این موضوع یکی از مزیتهای این کشورهاست.
▫️یوهان نوربرگ، تاریخنگار و پژوهشگر سوئدی، در مجموعه سر تا پا غلط، به این مغالطه یک بار برای همیشه پاسخ داده است
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
دنیا برای حل آلودگی و یارانه برق چه کرده؟
سوییس با منابع آبی اش ۷۵%برق کشورش را تامین می کند و بااینکه جمعیتش در سی سال گذشته ۳۰%بیشتر شده مصرف انرژی اش ۶% کم شده!
فنلاند تا ده سال آینده هیچ کربنی تولید نمیکند! وتا ۶سال آینده برق خورشیدی ۴برابرمیشود! خودروی برقی در ۱۰سال گذشته ۲برابر شده!
نروژ بیش از ۹۸% از برق خود را از انرژی تجدیدپذیر تولید می کند!
و ۹ خودرو از ۱۰ خودرویی که در این مملکت فروخته میشود برقی است! تا دو سال آینده فروش خودروی بنزینی ممنوع میشود
دانمارک نیمی از برق خود را از باد تولید می کند و در حال نصب ۶۰۰ توربین در جزیره ای است که نهایتا کل برق مملکت از باد تامین خواهد شد!
و سوئد اولین کشوری است که برای کربن قیمت گذاشته! بیش از نیمی از تامین حرارت خانگی مردم خارج از منازل است!
تمام این کشورها و دیگران برای رهایی از سوبسید انرژی و سلامت مردم از آلودگی از سه دهه پیش سیاستگذاریهای خود را آغاز کردند ،و ما با سالی ۱۰.۰۰۰ نفر فوت از آلودگی و ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه انرژی همچنان در حال شعاردادن !/#حامد_پاک_طینت
مجمع فعالان اقتصادی
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
❇️ چرایی تکرار فساد چند همتی
✍️ دکتر غلامرضا سلامی
خسارات هنگفت ناشی از دو دوره تکنرخی بودن ارز طی ۵۰سال اخیر که با تزریق دلارهای بیحساب نفتی به اقتصاد رخ داد، برای کشور بهمراتب سنگینتر از زیان فسادهای ناشی از چندنرخی بودن ارز بوده است.
با نگاهی به متهمان اصلی فسادهای افشاشده در این سالها، مشاهده میشود اکثر بدهکاران صرفا برای استفاده از تفاوت بین نرخ تورم و نرخ بهره بانکی با دست زدن به انواع ترفندهای فسادآلود، مبالغ هنگفتی از سیستم بانکی تسهیلات دریافت کردند و وجوه آن را خارج از بنگاههای تولیدی صرف تخریب اقتصاد یا خروج سرمایه از ایران کردند.
حتی آن بخش از تسهیلات بانکی که به بنگاههای اقتصادی تزریق شده بیش از آنکه به داد بنگاههای کوچک و متوسط برسد، از طریق لابیگری به بنگاههای ثروتمندی تزریق شده است که راحت میتوانستند منابع مورد نیاز خود را از بازار سرمایه تامین کنند.
سوال بیپاسخ این است که شرکتهای پتروشیمی، صنایع کانی و فلزی و... که محصولات خود را به نرخ جهانی و گاه بیشتر از آن در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهند و از این طریق بالاتر از تورم سوددهی دارند، چرا باید بخش مهمی از تسهیلات ارزانقیمت بانکی را به خود اختصاص دهند؟
با تدقیق در تفاوت گاه وحشتناک نرخ کالاهای تولیدی این شرکتها در بورسکالا و نرخ بازار بعضی از این ارقام و همچنین فساد بالقوهای که در فرآیند دور زدن تحریم و راههای غیر متعارف دریافت وجوه کالای صادراتی این شرکتها وجود دارد، مشاهده خواهد شد که فساد سیستمی چگونه شکل گرفته است.
نگاهی به فریب بزرگ بورسی درسالهای ۹۸ و ۹۹ روشن میسازد که بزرگترین برندگان آن، سهامداران بزرگ همینگونه شرکتها بودهاند.
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
خروشچف : « رفقا ما به قله نزدیک شده ایم!..»
یادداشتی از بیژن اشتری
از کتابی که دارم ترجمه میکنم برایتان مینویسم که:
خروشچف رهبر حزب کمونیست شوروی در سال هزار و نهصد و شصت و یک در بیست و دومین کنگره حزب طی یک سخنرانی پنج ساعته از جمله گفت:
«رفقا ! ما به قله نزدیک شدیم.
حالا از اینجا ،از ارتفاعات این کوه بلند ، میتوانیم مسیر پهناوری را که تاکنون طی کردهایم مشاهده کنیم و از آن لذت ببریم....
من به شما قول میدهم که تا سال هزار و نهصد و هشتاد درآمد سرانه ما و حجم تولید ناخالص ملی ما از آمریکا سبقت خواهد گرفت.
ما تا همین الان هم در زمینه موشکی و علمی و سفرهای فضایی از آمریکا جلو افتادهایم.ما اولین فضانورد را به مدار زمین فرستادهایم.
ما موشکهایی ساختهایم که هیچ کشور دیگری قادر به ساختنشان نیست.
فقط با چهارده موشک اتمی میتوانیم کل انگلستان و با نه موشک اتمی کل ایتالیا را با نارنجستان های زیبایش نابود کنیم.
حتی اگر آمریکا بتواند از حمله اتمی ما جان سالم به در ببرد مطمئنا متحدان اروپایی اش نخواهند توانست....
ما چنان سلاحهایی را در اختیار داریم که هیچ قدرتی جرات ندارد حتی فکر حمله به کشور ما را به خودش راه بدهد..
رفقا ، ما نزدیک قله هستیم.
جامعه کمونیستی که لنین کبیر وعدهاش را داده بود در شرف تحقق است.
ظرف چند سال آینده همه کمبودهای مادی در کشور ما برطرف خواهد شد.
مسکن مجانی برای همه،بهداشت و آموزش مجانی برای همه فراهم خواهد شد.
ساعات کاری کاهش خواهد یافت و به زودی شهروند شوروی فقط برای رشد خلاقیت های درونی اش کار خواهد کرد و نه برای تامین معیشتش»
دو ماه پس از این سخنان در پی افزایش سی درصدی قیمت گوشت و لبنیات و کاهش دستمزدها شورشهای گستردهای در سراسر کشور آغاز شد و صدها نفر کشته شدند.
خروشچف سه سال بعد در جریان یک کودتای درونحزبی ساقط شد و سال هزار و نهصد و هشتاد که قرار بود سال«به خاک سپاری آمریکا و سیادت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر جهان باشد»، عملا تبدیل شد به آخرین دهه حیات شوروی
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
مهدی پازوکی:کوچکترین افزایش نرخ مالیاتی اشتباه است
🔸واقعیت این است که بسیاریها در ایران مالیات نمیدهند که شامل همه دلالان، بخشی از پزشکان و ... میشود. اینکه این جمعیت مالیات بدهند، دولت سیستم مالیاتی را کارا کند و معافیت مالیاتی را کاهش دهد به نفع اقتصاد است.
🔸 بالا بودن ظرفیت مالیاتی نه به این معناست که دولت نرخ مالیاتی را افزایش دهد که به شدت با افزایش نرخ مالیاتی مخالف هستیم چراکه به طور مستقیم منجر به تشدید رکود و کاهش تولید ملی میشود. بنابراین معتقدم گستره مالیاتی در اقتصاد ایران میتواند افزایش پیدا کند، چرا نباید افراد محق و دارای درآمد قابل توجه مالیات ندهند؟
لینک متن کامل
#مالیات
دارایان: داشته های اقتصاد ایران
@daraian
🗻 https://x.com/mahdirobatii/status/1732674957056913876?s=46
🔹با ادامه روند فعلی اداره کشور بعید نیست تا چند سال دیگر جمع رقم اختلاسها با کل GDP برابر شود.
نفت و خودرو
دو انحصارگر را در نظر بگیرید که یکی تولیدکننده نفت و مشتقات نفتی (فرض کنیم تنها کالای تولیدی بنزین) است و دیگری تولیدکننده خودرو.
کالای اول، کالایی است با ویژگیهای زیر:
۱- مصرفی است و سریع تمام میشود.
۲- امکان نگهداری بلندمدت به دلیل هزینههای بالای نگهداری را ندارد.
۳-تقاضای آن مشتقه است. یعنی خودش را نمیخواهیم بلکه تقاضای آن وابسته به تقاضای حمل و نقل خودرویی عموما سواری (یعنی کالای دوم این بحث) است.(از مصارف دیگر که البته آنها هم مشتقه هستند ولی برای سادگی و اینکه سهم پایینی دارند، چشمپوشی میکنیم)
۴-در عین مشتقه بودن، کالای ضروری است.
در مقابل، کالای دوم کالایی با ویژگیهای زیر است:
۱-بادوام است. (یا حتی میشود گفت سرمایهای است. موضوع سرمایهای بودن ربطی به صرفا تورم در ایران و این حرفها ندارد. درمطلب دیگری بعدا توضیح میدهم. در مورد مسکن این موضوع را قبلا توضیح دادهام).
۲-کالای ضروری نیست. جانشینهای زیادی مثل پیاده روی، دوچرخه، حمل و نقل عمومی و … هست.
انحصارگر اول، چون کالا ضروری است، قدرت قیمتگذاری بسیار بالایی دارد. اما چون کالا، دارای تقاضای مشتقه است، ممکن است باعث کاهش تقاضای سفر با خودروی شخصی، کاهش تقاضای خودرو و کاهش تقاضای بنزین شود. البته انحصارگر اول میتواند کالای تولیدی خود را صادر کند. اما بازار خارجی به دلائل سیاسی محدود و بسیار شکننده است.
انحصارگر دوم، چون کالا غیرضروری است، جانشینهای زیادی دارد، امکان استفاده از کالا برای مدت طولانیتر با کاهش نرخ استهلاک و انجام هزینههای تعمیر و نگهداری وجود دارد، قدرت قیمتگذاری بالائی حتی در شرایط انحصار ندارد. کالای جانشین دیگر برای این انحصارگر یعنی واردات خودروهای خارجی نیز، توسط قدرت انحصارگر ممانعت میشود.
انحصارگر دوم، میتواند سود خود را از طریق انحصارگر اول به حداکثر برساند. بدین ترتیب که، کل عرضه انحصارگر اول را خریداری و در بازار به قیمت بسیار پائین (حتی صفر) بفروشد. با این روش، هزینه استفاده از کالای خود را به حداقل میرساند. نه تنها نگران جانشینها نیست، بلکه حتی استفاده از خودرو نسبت به بقیه جانشینها به صرفه تر شده و حجم بالائی تقاضا ایجاد میشود. قدرت قیمتگذاری انحصارگر به تدریج افزایش مییابد. با کاهش کیفیت کالای دوم نیز، ضمن کاهش هزینه تولید، هزینههای تعمیر و نگهداری را بالا میبرد و امکان استفاده طولانی مدت با کاهش نرخ استهلاک را پائین میآورد. در مجموع، سود انحصارگر دوم به شدت افزایش مییابد.
در ایران این اتفاق روی داده است. دولت به عنوان انحصارگر در هر دو بازار حضور دارد. دولت مستقیما فروشنده بنزین است. در عین حال، در بخش تولید خودرو نیز سهم بالائی (چه مستقیم و چه غیرمستقیم از طریق شرکتهای تو در تو و نیز منافع حاصل از محدودیت گمرکی واردات خودرو و ...) دارد.
دولت قدرت صادرات بنزین ندارد. به دلائل تحریمها و مشکلات بازاریابی و هزینههای بالائی که برای دولت دارد. نشان به آن نشان که در همان زمان که بنزین را به 3000 تومان در داخل رساند و اتفاقات تلخ 98 رقم خورد، لیتری 500 تومان صادر کرد! علیرغم اینکه میتواند به عنوان انحصارگر، قیمت بالائی برای بنزین تعیین کند، اما به دلیل اینکه تابع محبوبیت خود را حداکثر کند (در مقابل تابع سود) و نیز به دلیل هزینههای اجتماعی موضوع از سوئی و از سوی دیگر، تأثیر آن بر بازار خودرو که خود منافع بالائی برایش دارد، نمیتواند این کار را انجام دهد. البته که این بدین معنی نیست که قیمت بنزین در ایران پائین است.
قیمت بنزین در ایران اصلا پائین نیست. چون انحصارگر ما، از طریق بازار کالای دوم، منافع خود را تأمین میکند.
داستان سرایی افزایش قیمت بنزین، آزادسازی قیمت بنزین بدون توجه به آزادسازی اقتصاد، اگر منافع گروهی در کار نباشد، کج فهمی علم اقتصاد است.
هیچ یارانه پنهانی در کار نیست. (اصولا مفهوم یارانه متفاوت از قیمتگذاری دستوری است که در مطلبی دیگر توضیح خواهم داد.) بلکه انحصارگر دو کالائی، منافع خود را از طریق قیمت پائین (حتی صفر) کالای اول و قیمت بالائی کالای دوم به حداکثر میرساند.
http://t.me/maolad
کاهش تورم در سال ۱۴۰۳/ چرا آثار کاهش رشد نقدینگی برای مردم ملموس نیست؟
عباس علویراد؛ کارشناس امور اقتصادی در گفتوگو با ایبنا:
🔹️ رشد نقدینگی درحال نزدیک شدن به میانگین بلندمدت خود است که در اقتصاد ایران حدود ۲۰ درصد بود و این حاصل سیاستهای حساب شدهی پولی و بانکی بانک مرکزی است.
🔹️ کاهش رشد نقدینگی و پایه پولی نویدبخش کاهش تورم در سال ۱۴۰۳ است که این پیش بینی را در گزارشهای نهادهای بین المللی هم میبینیم.
🔹️ پیامد مهم کاهش این دو متغیر پولی اثرات انتظاری آن است که درواقع اجازه نمیدهد انتظارات کارگزاران اقتصادی بالا رود، زیرا آنها میدانند با نزولی شدن رشد این دو متغیر، انتظار کاهش تورم وجود دارد.
🔹️ اگر اکنون آثار کاهش رشد نقدینگی آنطور که مردم میخواهند، محسوس نیست، به این علت است که لابه لای کاهش رشد نقدینگی، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را داشتیم که اثرات تورمی میگذاشت.
www.ibena.ir/000fSi
@ibena_news
دوست عزیز، طراح و ایده پرداز و مبلغ محترم، خودت برای آوردن فرزند بعدی، اول به هزینه های زندگی از تولدش تا بازار کار آینده، هزینه های نگهداری و تعلیم و تربیت، خانه نداشته و یا کوچک استیجاری و ... فکر میکنی یا صرفا به اسباب بازی، ببخشید همبازی برای بچه اول؟ راستی اجاره آپارتمان ۳۰ سال ساخت ۴۰ متری تو مناطق جنوبی شهر چنده؟ هزینه های بیمارستانی تولد، مهد کودک و مدرسه و ... هم که در حوزه مدیریتتون نیست، ببخشید که در باره هزینه تراکم و مدیریت هزینه های شهری و اداره اقتصادی شهر برای حداقل آرامش شهروندان و آلودگی هوا و ازدحام مترو و نبود سامانه آبرومند حمل و نقل عمومی و ... نمی پرسم. اصلا اینها هیچ، هزینه روزانه اجاره همین بیلبورد چند؟ بله فرزند آوری یک الزام حیاتی جامعه است، پس بجای تبلیغات بازاری و ارایه آمار انجام وظیفه، به فکر کاهش هزینه زندگی شهروندان باشید، اون ها خودشون بلد هستند فرزنداوری یعنی تحکیم خانواده
https://www.instagram.com/p/C2R_IrriIRl/?igsh=MW9sajFsMXZ0c3J4dQ==
موسی غنی نژاد: چگونگی مبارزه با فساد
🔸وقتی دولت به جای بازار آزاد وظیفه تعیین نرخ بهره بانکی و نرخ ارز را بر عهده میگیرد، در واقع تخصیص منابع کمیاب اقتصادی را در اختیار مدیران دولتی قرار میدهد و از آنجا که این نرخها قاعدتا پایینتر از نرخ تعادلی بازار تعیین میشود، هر تخصیصی عملا معنایی جز توزیع رانت ندارد. در اینگونه موارد باید پذیرفت که بستر فساد اقتصادی در حقیقت با سیاستگذاری نادرست دولت فراهم شده است. فساد اخیر موسوم به «چای دبش» مصداق روشنی از سیاستگذاری نادرست ارزی است که توزیع رانت عظیم ناشی از ارز ترجیحی را در اختیار ارادههای خاص تعدادی مدیر دولتی قرار داده است. تا جایی که جسته گریخته شنیده میشود، گویا پای برخی «شخصیتهای سیاسی خودی» هم به این فساد مالی عظیم کشیده شده است که گویای وجود پدیده منحوس حامیپروری در نظام سیاسی ما است. اما از آنجا که روزنامهنگاری تحقیقی در اینگونه موارد کاری بسیار پر مخاطره است، احتمالا بسیاری از واقعیتها همچنان در پردهای از ابهام باقی خواهد ماند.
🔸با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد برای مبارزه موثر با فساد اقتصادی و جلوگیری از تکرار آن در آینده، در وهله نخست، باید روی برقراری حاکمیت قانون به معنای حقیقی کلمه تاکید کرد و این ممکن نیست مگر با تغییر نگاه نسبت به نظام اقتصادی و سازوکارهای آن. هرچه مداخلههای دولت در نظام اقتصادی و سازوکارهای بازارها بیشتر باشد قواعد کلی حاکم بر نظام بازار، در ابعاد گستردهتری، جای خود را به ارادههای خاص دیوانسالاران دولتی میدهد و راه برای فساد باز و ارتکاب آن آسانتر میشود. با فراهم کردن زمینههای بروز فساد با سیاستگذاریهای نادرست اقتصادی نباید انتظار داشت به صرف تکیه بر داغ و درفش، مفسدان بالقوه مرتکب فساد نخواهند شد. به امید «حیای گربه» نباید در دیزی را باز گذاشت. معقولترین شیوه پیشگیری این است که در درجه نخست به هر طریق ممکن بسترهای فسادآفرین مسدود شود و سپس مهمترین عامل بازدارنده را با تکیه بر شفافیت اطلاعات و نیز تشویق روزنامهنگاری تحقیقی فعال کرد.
لینک متن کامل
#فساد
https://daraian.ir/
دارایان: داشته های اقتصاد ایران
@daraian
اصلاحات اقتصادی باید تدریجی باشد یا ضربتی؟
🎙نسخه صوتی را اینجا بشنوید
◽️در تازهترین برنامه #دورهمی_اقتصادی با میزبانی مرتضی کاظمی، اصلاحات اقتصادی در لهستان و گرجستان بررسی و درسآموختههای این اصلاحات برای اقتصاد ایران به بحث و گفتگو گذاشته شده است.
◽️در این نشست محمدمهدی بهکیش ضمن دستهبندی کشورها و ارائه تفاوتها و شباهتهای مسیر توسعه در کشورهای مختلف به نحوه اتصال به موتورهای توسعه و همچنین اهمیت آزادی فردی اشاره و درباره موانع اصلاحات اقتصادی با دیگر شرکتکنندگان در این میزگرد گفتوگو کرده است.
◽️در این نشست عباس خندان درباره تجربه اصلاحات اقتصادی در لهستان صحبت و تجربه اقدامات قاطع و غیرتدریجی در نظام بازنشستگی لهستان را مرور کرده است.
◽️همچنین تجربه اصلاحات اقتصادی در لهستان توسط مانی بشرزاد و تجربه اصلاحات اقتصادی در گرجستان توسط مهدی نادری به بحث و گفتگو گذاشته شده است.
برای مشاهده برنامه کامل در وبسایت فردای اقتصاد اینجا کلیک کنید
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
✅دانشگاه جانز هاپکینز : ارزش یارانه نقدی کمتر از 8 دلار است
🔹پس از خروج ترامپ از برجام، مواد غذایی و پوشاک با سرعت شاهد افزایش قیمت بودند و در عوض، مسکن و بهداشت با سرعت کمتری گران شدهاند.
🔹برنامه پرداخت ماهانه 45 دلار به 97درصد از جمعیت کشور در دولت دهم نمونهای برجسته از تلاشهای نظام رفاهی برای بهبود وضعیت ایرانیان است. برنامههایی که در در دولت دوازدهم برای 60 درصد از جمعیت ایران همراه شد.
🔹در حال حاضر این دو پرداخت نقدی با ارزش واقعی ماهانه کمتر از 8 دلار برای هر نفر، 12 تا 13 درصد از بودجه عمومی ایران را مصرف می کنند.
🔹دولت در نهایت به دلیل کسری کلان بودجه و نرخ تورم بالای اخیر، نتوانست ارزش واقعی پول نقد خود را حفظ کند.
🔹طرح تحول سلامت نیز به علت کمبود منابع، به سرنوشت مشابهی دچار شد. در بخش مسکن مهر نیز هدف بلندپروازانه ساخت سالانه یک و نیم میلیون واحد مسکونی ناکام ماند.
🔹منابع مالی ناکافی، کمبود اطلاعات، وجود مراکز متعدد تصمیمگیری و تضاد منافع در داخل نظام سیاسی ایران اصلیترین دلایل شکست برنامه رفاهی ایران هستند./دنیای اقتصاد
💠 گفتار اقتصادی
سه لیگ متفاوت در مسابقه توسعه
◽️دکترمحمدمهدی بهکیش ضمن دستهبندی و اشاره به تفاوت کشورها درباره اهمیت اتصال به موتورهای توسعه و همچنین اهمیت آزادی فردی صحبت کردهاند.
انجمن اقتصاد ایران ضمن حمایت از مطالبه اتاقهای بازرگانی و فعالان بخش خصوصی برای تعطیلی شنبهها به جای پنجشنبهها، به حداکثر رساندن روزهای کاری هفته بین کشور ایران و کشورهای دنیا را فراهمسازی محیط، پیشنیاز و لازمه توسعه و مراودات بینالمللی در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بانکی، انرژی، گردشگری، علمی، تسهیل تجارت و روابط گمرکی و ارزآوری میداند.
این امر باعث کاهش هزینههای مبادله و زیان اقتصادی تعطیلات، مبادلهپذیر کردن بیشتر خدمات، کاهش گوشهگیری، افزایش بهرهوری و فراهمسازی زمینههای پیشرفت به واسطه ارتباط موثرتر در آینده پیشرو با دنیا میباشد؛ با تبعیت از آموزههای دانش اقتصاد تاکید مینماید افزایش روزهای کاری مشترک با دنیا اثرات سرریز مثبت متعدد در هماهنگی زمانی ارتباطات اقشار جامعه از صنعتگران، سرمایهگذاران، صادرکنندگان، واردکنندگان و کلیه بازیگران بخش خصوصی و بنگاهها، دانشگاهیان، نیرویکار، دستگاههای دولتی و در راس آن دیپلماسی خارجی، بانکها، همراهی بیشتر با تغییر و تحول اقتصادی دنیا و عقبنماندن، دسترسی بیشتر به بازارهای جهانی، بین المللی شدن بازارها از جمله بازار سرمایه و بورس را به همراه دارد.
لذا از مجلس محترم و سایر نهادهای تصمیمگیر درخواست میشود با تعطیلی شنبهها، روزهای کاری مشترک با دنیا به جای سه روز به چهار روز در هفته افزایش یابد، گرچه حالت بهینه ۵ روز مشترک کاری است اما با توجه به ملاحظات مذهبی به حداقل ۴ روز مشترک باید تن داد تا زمینه پیشرفت کشور را فراهم آورد.
انجمن اقتصاد ایران
طلا فروشان و مالیات
چون این روزها مطالب زیادی در خصوص اینکه طلا فروشان مالیات کمتری پرداخت میکنند و مقایسه آنها با فعالان دیگر اقتصاد مطرح است، بدون اینکه قصد حمایت از طلا فروشان یا تبرئه این گروه داشته باشم، نکاتی را به نظرم ضروری رسید که نه تنها برای این گروه، بلکه در ارتباط با اکثر گروههای مشابه باید مورد توجه قرار داد:
1- توهم پولی: در مورد این نوع مشاغل، احتمال گرفتار شدن در توهم پولی بسیار بالاست. اکثرا تصور میکنیم چون این صنف با کالای باارزشی چون طلا سر و کار دارد، پس هرکس در این حرفه است، لابد بسیار پر درآمد است. یا اینکه، وقتی طلا گران میشود، دچار این توهم پولی میشویم که این گروه از محل گران شدن طلا، درآمد کسب کردند. فرض کنید طلا فروشی 10 کیلوگرم طلا دارد. این 10 کیلوگرم طلا، به عنوان سرمایه اولیه طلا فروش، فقط 10 کیلوگرم طلاست چه اسمش را بگذاری 10 میلیارد تومان سرمایه، چه اسمش را بگذاری 100 میلیارد تومان! یعنی فرقی نمیکند قیمت طلا گرمی 100 هزار تومن باشد، 10 کیلو طلا میشود 1 میلیارد تومان و گرمی 2 میلیون تومان باشد، میشود 20 میلیارد تومان. رقم ریالی بزرگ میشود، اما اصل ماجرا یعنی 10 کیلو طلا هیچ فرقی نمیکند. اگر طلا فروش 10 کیلو طلا را گرمی 2 میلیون بفروشد، باید مجددا گرمی 2 میلیون تومان بخرد و جایگزین کند. اگر گرمی 100 هزار تومن هم بفروشد، باید گرمی 100 هزار تومان بخرد و جایگزین کند. بنابراین، این توهم پولی است که فکر میکنیم وقتی طلا گرانتر شود، طلا فروش ثروتمند میشود.
2- طلا فروش صرفا از محل اجرت ساخت، تفاوت قیمت خرید و فروش و نرخ سود، درآمد کسب میکند. درست است که نرخ سود، درصدی از قیمت است، اما به این نکته باید توجه کرد که طلا به عنوان یک کالای لوکس، پر کشش است. یعنی با افزایش قیمت، مقدار فروش کاهش بیشتری پیدا میکند. (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). بنابراین، احتمال اینکه طلا فروش در قیمتهای پائین از محل فروش بیشتر طلا، سود بیشتری کسب کند، چه بسا بیشتر از این است که با قیمت بالاتر ولی فروش کمتری داشته باشد. البته اگر سایر شرایط ثابت نباشد، مثلا به دلائل سیاسی و فضای پرریسک سرمایهگذاری، طلا به یکی از مطمئنترین سرمایهگذاریها تبدیل شود، کشش قیمتی ممکن است کاهش یابد.
3- طلا فروشها هم مثل بقیه صنوف، مثل پزشکان، همگن نیستند. یک طلا فروش ممکن است کل سرمایهاش 1 کیلو طلا باشد. یک طلا فروش هم ممکن است کل سرمایهاش 100 کیلو طلا باشد. ممکن است طلا فروشی که 1 کیلو طلا دارد، در مکانی باشد که حجم فروش بیشتری داشته باشد و هر روز 1 کیلو طلا بفروشد و فردا طلای جدید بیاورد. ممکن است طلافروشی هم که 100 کیلو طلا دارد، در یک ماه هم 1 کیلو طلا نفروشد. هرچند، عموما به اینگونه است که طلا فروشی که طلای کمتری دارد، چون تنوع پائینی دارد، مقدار فروش کمتر دارد. طلا فروشی هم که مقدار طلای بیشتری دارد، هم به خاطر تنوع و هم امکان انتخاب مکان بهتر، فروش بیشتری دارد. اما در نهایت اینکه، درآمد طلا فروش که ملاک مالیات است، همبستگی یک به یک به مقدار سرمایه ندارد.
این تحلیل مطلقا به این معنی نیست که برخی از فعالان قشر طلا فروش تخلف در محاسبه سود یا سوء استفاده از ناآشنایی خریدار از قواعد محاسبه قیمت یا ناآشنائی با عیار طلا و ... ندارد. داستان سر این موضوع است که دچار توهم نشویم. همانطور که همه پزشکان، درآمدهای میلیاردی ندارند و برخی درآمدهای پائینی دارند، قشر طلا فروش یا بقیه اقشار هم همین گونه هستند. نباید با توهم اینکه نام پزشک یا طلا فروش یا بنگاه مشاور املاک آمد، تصور کنیم درآمد بسیار بالائی دارند و مالیاتی که پرداخت میکنند را با مالیات قشرهای دیگر مقایسه و حکم به پائین بودن آن داد.
در اینجا، از این موضوع مهم هم که بارها گفتهام، میگذرم که اصولا در قبال مالیات چه خدمتی دریافت میشود که باید مالیات پرداخت کنیم؟
http://t.me/maolad
وقتی از ریشه های انقلاب سخن گفته میشود بیشتر به پیامدهای سیاسی آن پرداخته میشود اما بسیاری از دگرگونی های اقتصادی پس از آن غافلند.
از روزیکه انقلاب شد جریانات چپ مارکسیست از فداییان خلق و مجاهدین و حزب توده گرفته تا برخی جریانات چپ مذهبی ضد خصوصی سازی و سرمایه داری مستقل،
شروع به حمله به صاحبان کارخانجات برتر کشور کردند.
تصور آنها این بود که بخش عمده مشکلات اقتصادی کشور ناشی از فعالیت آنهاست و اگر فرضا عده ای کارگرند یا بیکار بدلیل آنست که آن کارآفرین های برجسته حق و حقوق آنها را نداده اند!
اما چهل وسه سال پس از انقلاب وقتی به کارآفرین های دوران دهه چهل و پنجاه کشور می اندازیم درمی یابیم که چه ستم بزرگی در حق آنها شده است.
نگاه به سرنوشت برادران کارآفرین #خیامی و تلاششان در ساخت #پیکان تا خاندان #خسروشاهی که در صنعت غذایی و بخصوص شرکت بزرگ مینو فعالیت داشت یا وقتی نام برند #آزمایش به گوشمان می خورد و به یاد می آوریم که چه یخچالها و کولرها و بخاری های خوبی را تولید میکردند افسوسی بزرگ در درونمان پدید می آید.
وقتی زندگینامه #محمدتقی_برخوردار را می خوانیم در می یابیم که چه خانواده هایی تلاش کردند تا ایران بتواند در داخل برندهایی چون #پارس_الکتریک و #باتری_پارس و #لوازم_خانگی_پارس را پس از سالها درخانه داشته باشیم.
تفکر چپ مارکسیست تندرو سعی کرد با برچسب هایی چون غربزده و وابستگان به سرمایه داری و #امپریالیسم تمام این کارآفرینان را کنار نهد اما نکته جالب اینست که آنها خود هیچ طرح جایگزین بهتری را نداشتند.
بزرگترین الگوی آنها یعنی شوروی سابق کمتر از دوازده سال پس از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران از درون فروپاشید و همان دشمنان سرمایه داری ملی نیز دچار بحران معنا شدند.
وقتی نام #خلیل_ارجمند بنیانگذار کارخانه #ارج به میان می آید کارخانه ای که در صنایع لوازم خانگی از قابلیت جهانی شدن برخوردار بود و روزگار امروزش را میبینیم هرچه بیشتر دردهای نوع برخورد با این کارآفرینهای کشورمان نمایان میشود.
یا وقتی نام #کفش_ملی را میشنویم نامش با روانشاد محمدرحیم متقی #ایروانی گره خورده است کفش ملی ایروانی نه تنها برند برتر کشور بود بلکه در میان کشورهای همسایه نیز جایی باز کرده بود اما با انقلاب ایروانی هم اجبارا از کشور مهاجرت کرد و مجموعه سودده کفش ملی به مجموعه ای زیان ده تبدیل شد.
فراموش نمیکنیم نام برادران #لاجوردی،محمود و احمد و قاسم لاجوردی را که حوزه نساجی ،روغن نباتی و موادشوینده را به بالاترین سطح در تولید رساندند.
همچنین فراموش نمیکنیم صاحبان برند برتر ونامدار #بوتان را که خاندان #خلیلی به بهترین وجهی ایجاد و اداره کردند و هنوز بعنوان نامی مطرح وجود دارد.
کم نیستند از این کارآفرین های نامدار ایران که قربانی فضای نفرت چپ مارکسیست و چپ اسلامی شدند ولی ایران امروز بیش از هر زمانی به چنین تفکرات کارآفرینی احتیاج دارد.
جامعه ایران به برادران #عمید_حضورها (کفش بلا)و توکلی ها و #رفوگران ها(صاحب خودکار بیک و آوردن خط تولیدش به ایران) و قنبر رحیمی(پدر صنعت سنگ ایران) بدهکار است
این بزرگان که تازه اندک افرادیست که نام برده شد کسانی هستند که تجارت و تولید و صنعت ایران را ارتقا بخشیدند اما در روزهای پس از انقلاب یا اموالشان مصادره شد یا وادار به مهاجرت اجباری از کشور شدند.
کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران کوشیده است بخشی از ویژگی ها و تلاشها و سرنوشت های این کارآفرینها را توضیح و شرح دهد.
✍️اکبرمختاری
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟣علی دینی ترکمانی:چرا مشکل کسری بودجه حل نمیشود؟
▫️تودرتویی نهادی، موجب بزرگ شدن دولت در اقتصاد ایران و مهمتر از آن عدم تبدیل نقدینگی جاری در اقتصاد، به ظرفیتهای تولیدی مولد کنترلکننده کسری بودجه (و فشارهای تورمی)، و کنترلکننده کسری در حساب جاری (و فشارهای ارزی) میشود. دستگاههای سازمانی در عرض هم، با ارتزاق از بودجه، بار سنگینی بر دوش اقتصاد میگذارند. کوچکسازی دولت بدون توجه به این مسئله، هم به معنای ناتوانی دولت در کنترل نقدینگی است و هم به معنای زدن از هزینههای اجتماعی با سهم اندک در بودجه.
▫️نقدینگی به مانند آب روانی است که در زمینی جاری میشود. اگر زمین، خاک خوب با نهالها یا بذر خوب داشته باشد، ماحصل جاری شدن آب در آن، میوههای شیرین یا محصولات باکیفیت خواهد بود. اما، اگر خاک خوب نباشد و به جای نهالها و بذر خوب، علف هرز بخشی از زمین را گرفته باشد، قطعاً محصولی به بار نخواهد آمد یا اگر هم بار بیاید کمیت و کیفیت ضعیفی خواهد داشت، حتی اگر میزان ورودی آب خیلی دقیق مدیریت شود. حکایت تودرتویی نهادی مانند زمینی با نهالهای ضعیف و بدون ثمر بیش از اندازه و سایهانداخته روی هم است.اتاق بازرگانی
لینک متن کامل
#بودجه
https://daraian.ir/
دارایان: داشته های اقتصاد ایران
@daraian
✅ حسین راغفر:فشار مالیاتی بودجه ١۴٠٣ منجر به افزایش قیمت کالا و خدمات خواهد شد
▫️باید به سمت بودجه غیر نفتی پیش برویم اما این اقدام باید نسبت به اینکه درآمدهای مالیاتی از چه محلی تامین میشود، آگاهانه باشد. چراکه اگر فشار مالیاتی بر عرضهکننده تحمیل شود در نهایت منجر به افزایش قیمت کالا و خدمات خواهد شد و مصرفکننده و مردم این افزایش قیمت را میپردازند. بنابراین در این شرایط اقتصادی موجب بدتر شدن وضعیت معیشت مردم خواهد شد. این در حالی است که همواره میزان افزایش دستمزد کمتر از نرخ تورم بوده است.
▫️برای جبران کسری بودجه مسیر کم هزینه و کم آسیبتر استقراض از بانک مرکزی است. بانک مرکزی پول چاپ میکند و در اختیار دولت قرار میدهد و حداقل دولت در این مسیر قرار نیست ٢٧ درصد نرخ بهره بر روی این عدد استقراض بگذارد و بپردازد .
لینک متن کامل
#بودجه
#تورم
دارایان: داشته های اقتصاد ایران
@daraian
🎓 تبادل کانالهای سیاسی و اقتصادی
📓 انجمن علمی اقتصاد
@anjoman_elmi_eqtesad
📔 اشتباهات من در بازارهای مالی
@Reza_Ghanipur
📒 برای این اقتصاد دستوری
@signal99
📕 رویدادهای اقتصادی
@ecoevents
📗 دانش سیاسیت چقدره؟
@Baharestan_MAG
📘 منبع کامل جزوه و فایلهای آموزشی اقتصادسنجی
@sasangharakhani
📙 آموزش و تحلیل سهام بنیادی
@FUNDBOURS
📓 اقتصاد و رسانه، کانال دکتر فرشاد پرویزیان
@Economedia
📔 کتابخانه اقتصادی
@Economic_Library
📒 لیبرتارینیسم
@austro_libertarian
📕 دکتری اقتصاد
@ecophd
📗 باشگاه کارگزاری آگاه
@bashgahagahh1
📘 کانال اقتصاد سنجی نوین
@eghtesadsanjinovin
📙 بهترین تحلیلهای روز اقتصاد جهان
@EghtesadBazar
📓 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
📌 هماهنگی برای شرکت در تبادل:
@JafarSaeiniya
رابرت سولو نوبلیست اقتصادی ۱۹۸۷ در در سن ۹۹ سالگی درگذشت.
در لینکهای زیر در مورد ایشان و زندگینامه اش بخوانید.
B2n.ir/p84874
B2n.ir/f13626
B2n.ir/m53876
✅ انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
@IR_Economists_A